۲۷آبان
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. غفلت! و غارت! اولین کار برای ذهنهای کنجکاو شناسایی واژههاست. مثل روش ستودنی مفسّران قرآن که تا لغت را شرحهشرحه نکنند، وارد جمله نمیشوند. همانطور که تا «صرف» خوانده نشود، «نحو» فهمیده نمیشود. اولی بهزیبایی بحث از فعل و کلمه میکند و دومی از جمله و گزاره. وقتی دیروز ۲۶ آبان ۱۴۰۰ دیدم «غفلت» را کنار «غارت» گذاشتند و بحث مهمی را هوشمندانه به نخبگان و دستگاه حکمرانی و ملت هشدار دادهاند، مثل همیشهی خودم نخستین کارم این شد لغت را هرچه ژرفتر بشناسم، و چه بسا بشکافم؛ ازینرو دهخدا و معین و کتابهای تفسیر قرآن، دروازهی ورودی شناخت لغتهاست. صاف رفتم «کتابخانهی مدرسهی فقاهت» و این برداشت را ابتدا روی چرکنویس جمعبندی و سپس تایپش نمودهام؛ و شد این پست:
غفلت یعنی رفتنِ معنی از نفْس. کلمهی ذکر بسا مىشود که در مقابل غفلت قرار مىگیرد. و غفلت عبارت است از نداشتن علم به علم، یعنى این که ندانم که میدانم، و ذکر در مقابل غفلت عبارت است از این که بدانم که میدانم. و بسا مىشود که در مقابل نسیان استعمال مىشود، و نسیان عبارت است از این که صورتِ علم، بکلى از خزانهی ذهن زایل شود، و ذکر برخلاف نسیان عبارت است از این که آن صورت همچنان در ذهن باقى باشد و به همین جهت کلمهی ذکر، مانند نسیان، در مواردى که خودش نیست ولى آثارش هست، استعمال مىشود، مثلاً وقتى من ببینم که شما دوست صمیمى خود را با این که مىدانى احتیاج به نصرتت دارد، نصرت ندادى و کمک نکردى، مىگویم: چرا پس دوستت را فراموش کردى؟ با این که او را فراموش نکردهاى و بر عکس همواره با او و به یاد او بودهاى، اما از آنجا که این یاد، اثرى نداشته و بر عکس، اثرِ فراموشى از شما سر زده، مثل این است که اصلاً در ذهن شما وجود نداشته و از یادش برده باشى. منبع
حالا بروم سراغ این جملهی روشنگر رهبری در دیدار نخبگان کشوری: «وقتی ملتی از تواناییهای خود غفلت کرد، غارت او آسان میشود. در واقع غفلت، مقدمهی غارت و غارت، افزایشدهندهی غفلت» است. منبع
نکته: دیدید حتی آثار غفلت و اثرِ فراموشی هم، در نظر علمای لغت، غفلت و نسیان و اهمال و بیتوجهی محسوب میشود؛ چه رسد به خودِ غفلت و در غفلت غرقبودن و نهایتاً بنبستی به اسم دزدی در روز روشن، و یغما و چپاول و غارت در هر موقع و زمین و زمان.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/1251
سلام و خداقوت.
تشکر از کنکاش و دقت نظر شما.
اجازه بدید، فرمایش شما را به استناد آیات قرآنی کمی ساده تر عرض کنم:
در فرهنگ قرآن، غفلت، به سطحی نگری و ظاهر بینی انسان اطلاق می شود که پایه و اساس انحراف و کژیها خواهد شد و هرگز به ژرف اندیشی و حقیقت بینی منتهی نمی شود. مثال:
یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا وهم عن الاخرة هم غافلون (سوره روم، ایه 7)
در مصداقی دیگر می فرماید:
وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ .(سوره اعراف، ایه 179)
لطفاً، دخالتم را به حساب هم اندیشی و هم افزایی بگذارید...
وفقک الله.