دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
آخرین نظرات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۱۰۸ مطلب با موضوع «معنویت» ثبت شده است

به قلم دامنه. به نام خدا. در زادروز فرخندۀ حضرت زینب (س)، می خواهم بپرسم خودِ روح چیست که باید توسط بشر لیف گردد تا به پاکیزگی و نشاط و آرامش برسد و حیات طیّبه کسب کند؟ پاسخ به این سؤال که روح چیست کار هر کسی نیست. جالب این که، خودِ قرآن کریم به آن پرداخته است، پس بهتر است به قرآن رجوع کنیم تا این راز را از لسان باری تعالی کشف کنیم. و شرحش را از مفسّر کبیر قرآن علامه طباطبایی بجوییم که هم دانشمند برجسته ای بودند و هم پاکیزه و روحانی و معنوی و عرفانی و اخلاقی و متشرّعانه و اُسوه گونه زندگی کردند. این پست به همراه عکس روح نواز زیر در این فرخنده روز تقدمی می گردد:

 

آیۀ روح این است: وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا. و از تو درباره روح می پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکی به شما نداده اند.

 

سوره إسراء

آیۀ پنجاه و هشت

 

تفسیر علامه

 

کلمه روح به طورى که در لغت معرفى شده به معناى مبداء حیات است که جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حرکت ارادى مى شود... کلمه روح در بسیارى از آیات مکى و مدنى تکرار شده، و در همه جا به این معنائى که در جانداران مى یابیم و مبداء حیات و منشاء احساس و حرکت ارادى است نیامده،... و قبلاً هم روایتى از على (علیه السلام) نقل کردیم که آن جناب به آیه ینزل الملائکه بالرّوح من امره على من یشاء من عباده  استدلال فرموده بود بر اینکه روح از ملائکه است. و نیز قرآن کریم که یکجا آن را به قدس و جائى دیگر به امانت توصیف کرده است به خاطر این است که چون روح از خیانت و قذارت هاى مادى و پلیدی هاى معنوى و از معایب و امراضى که روحهاى انسانى آلوده به آنهااست پاک و منزه است.

 

از سوى دیگر مى بینیم یکجا آورنده قرآن را به نام جبرئیل معرفى نموده... و در جاى دیگر همین جبرئیل را روح الامین خوانده و آورنده قرآنش نامیده... پس معلوم مى شود جبرئیل آورنده روح است و روح حامل این قرآن خواندنى است.

 

از کلام خداى سبحان چنین بر مى آید که این روح گاهى با ملائکه است... و گاهى آن حقیقتى است که در عموم آدمیان نفخ و دمیده مى شود... و گاهى دیگر آن حقیقتى که با مؤمنین است نامیده شده است... براى اینکه در آن از حیات جدید، گفتگو شده و حیات فرع روح است. و گاهى دیگر آن حقیقتى نامیده شده است که انبیاء با وى در تماسند... و گاهى به آن حقیقتى اطلاق مى شود که در حیوانات و نباتات زنده وجود دارد، و پاره اى از آیات اشعار به این معنا دارد، یعنى زندگى حیوانات و نباتات را هم روح نامیده چون همانطور که گفتیم حیات متفرع بر داشتن روح است...

 

و امر، عبارت است از وجود هر موجود از این نقطه نظر که تنها مستند به خداى تعالى است، و خلق، عبارت است از وجود همان موجود از جهت اینکه مستند به خداى تعالى است با وساطت علل و اسباب. پس، از آن چه گذشت با تمام طول و تفصیلش معناى آیه یسلونک عن الروح قل الروح من امر ربّى  روشن شد، و معلوم شد که جواب آیه از سؤال از روح مشتمل بر بیان حقیقت روح است، و اینکه روح از مقولۀ امر است، به آن معنائى که گذشت.

 

و اما جمله و مااوتیتم من العلم الا قلیلا معنایش این است که آن علم به روح که خداوند به شما داده، اندکى از بسیار است، زیرا روح موقعیتى در عالمِ وجود دارد و آثار و خواصى در این عالم بروز مى دهد که بسیار بدیع و عجیب است، و شما از آن آثار بى خبرید.

 

این بود نظریه ما در باره روح، ولى مفسرین در اینکه مراد از روح که در آیه مورد بحث مورد سؤال و جواب قرار گرفته چیست اقوال مختلفى دارند.... بعضى گفته اند: مراد از آن، جبرئیل است، زیرا خداى تعالى او را روح نامیده... بعضى دیگر گفته اند: مراد از روح، قرآن کریم است، چون خداى سبحان آن را روح خوانده... بعضى دیگر گفته اند: مراد از روح، روح انسانى است... بعضى دیگر گفته اند: مراد از روح، مطلق روح هائى است که در کلام مجید خداى تعالى آمده...» المیزان

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ بهمن ۱۳۹۶ ، ۰۹:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
یک: یکی از صالحان دعا می‌کرد: «پروردگارا، در روزی‌ام برکت ده». کسی پرسید: چرا نمی‌گویی روزی‌ام ده؟ گفت: روزی را خداوند برای همگان ضمانت کرده است. اما من برکت را در رزق طلب می‌کنم. برکت چیزی است که خدا به هر کس بخواهد می‌دهد، نه به همگان. اگر در مال بیاید، زیادش می‌کند. اگر در فرزند بیاید، صالحش می‌کند. اگر در جسم بیاید، قوی و سالمش می‌کند. و اگر در قلب بیاید، خوشبختش می‌کند. (منبع)
 
به قول خواجه عبدالله انصاری:
 
الهی!
آفریدی رایگان
و روزی دادی رایگان،
بیامرز رایگان
که تو خدایی، نه بازرگان.
 
 
مزار خواجه عبدالله انصاری


 دو: ﺍﻻﻏﯽ در ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮ. ﺍﻻﻏﯽ، ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ... ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺭﻭﺑﺎه‌یی ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﺪﺗﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ، ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﻪ ﺍﻻﻍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: «ﺍﮔﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﺎﻧﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮ ﺩﺍﺩﯼ ﺍﺣﻤﻖ!» ﯾﮏ ﺍﺣﻤﻖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﺪ، اما ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ؛ به هر حال لو می رود... (منبع) 

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱ آذر ۱۳۹۶ ، ۰۹:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. قسمت. بنده مخالفم با تعرُّبی که اخیراً در ایران پا گرفته است که آن قدر تأکید می کنند که عین یا قاف را از کجا تلفُّط کنند. این جملۀ طعنه ای از گفته های دردمندانه و منتقدانۀ مرحوم محمدمهدی فولادوند (مترجم سرشناس قرآن) است در کتاب شریف قرآن شناسی، ص 511. منظورش کسانی اند که خیلی عربی بازی (=تعرُّب) می کنند و سعی دارند با خودنمایی، یا با مقدّس مآبی و یا با جهالت، نادانی، غفلت و بی خبری، کلمات قرآنی و عربی را حتی از عرب های عصر رسول الله (ص) هم غلیظ تر اداء کنند، تا بهشتِ عدن و فردوس بَرین را بخرند!

تا در طلب گوهر کانی، کانی

تا در هوَس لقمهٔ نانی، نانی

این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی

هر چیزی که در جستن آنی، آنی

 

رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵مولوی

 

این گونه افراد که در اِعراب ( اَ اِ اُ ) این همه وسواس اند و آن همه حسّاس، و بارها نمازشان را با شکّ های پی در پی، اِعاده می کنند و استخاره و استغاثه، نسبت به اساسی ترین دردهای جامعه بی اعتنا هستند. نه می دانند درد کیلویی چند است؟ نه می فهمند فقر و احتیاج چیست؟ و نه اساساً در می یابند ستم و بیداد و دروغ از چه ریشه هایی ناشی ست!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰ آذر ۱۳۹۶ ، ۲۰:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

متن نقلی: چرا بسیاری مواقع نمی‌توانیم دیگران را دوست داشته باشیم؟ اینکه ما نمی‌توانیم آدم‌ها را دوست بداریم به دلیل این است که به «آشکاری حقیقت» قائل هستیم و می‌گوییم که حقیقت بسیار آشکار است و آن حقیقتِ آشکار هم پیش ماست و هرکس که به این حقیقتِ آشکاری که پیش ماست، معتقد نیست این مقابل حکم عقل است! خب، آدم با افراد دیگر‌ نمی‌تواند دوستی کند، رابطه داشته باشد؛ اما اگر کسی بگوید آشکارگی حقیقت یک چیز غلطی است و حقیقت آنقدر آشکار نیست و این معنایش این است که هم من در تاریکی‌ها درحال قدم‌زدن هستم و هم رفیقم که مخالف من است در تاریکی قدم می‌زند. اینکه مولانا می‌گوید:

 

ما که کورانه عصاها می‌زنیم

لاجرم قندیل‌ها را بشکنیم

(مثنوی معنوی، دفتر دوم)

 

یعنی، همه‌ی ما داریم قندیل می‌شکنیم. نگویید که ما قندیل نمی‌شکنیم و هر قندیلی را که در عالم است، بقیه شکسته‌اند؛ نه آقا، همه‌ی ما در تاریکی عصا می‌زنیم.

 

مصطفی ملکیان

 

من بارها و بارها گفته‌ام که علت اینکه عده‌ای قدرت تحمل و دوست‌داشتن مردم را ندارند، نه بدان علت است که بدذات‌اند؛ بلکه چون یک ایده‌ی غلطی دارند، آن ایده‌ی غلط این است که: حق، واضح است و هرکسی را که مخالف با این باشد، نمی‌توان دوست داشت. برای همین همیشه طلبکارانه، همیشه از موضع بالا، همیشه با خشونت و همیشه با بگیر و ببند و زدن و بردن، رفتار می‌کند. ولی اگر گفتند که آقا، عالم تفسیرهای عدیده برمی‌دارد. عالم همچون نسخه‌ای است که به تعبیر امیرالمؤمنین «حمّال ذووجوه» است، یک تفسیر را ما داریم، یک تفسیر را بودایی‌ها دارند، یک تفسیر را وهابی‌ها دارند، یک تفسیر را سنی‌ها دارند و... اگر چنین گفتید، می‌توان با همه یک زندگی با مدارا و با شفقت و با عشق و محبت داشت. باور کنید اگر شما معتقد باشید که حق پیش شماست، نمی‌توانید اکثر انسان‌ها را دوست داشته باشید و این توان را از خودتان می‌گیرید. اما اگر بگویید که همه‌ی ما آدم‌هایی هستیم که در تاریکی قدم می‌زنیم، گاهی به حق می‌رسیم، گاهی به حق نمی‌رسیم، بعضی جاها درست می‌رویم و بعضی جاها درست نمی‌رویم و به کسی تنه می‌زنیم، آن وقت همه می‌توانیم به همدیگر محبت و شفقت داشته باشیم. من واقعاً و جداً اعتقادم بر این است که اکثر خشونت‌های موجود به خاطر یک تز غلط است و آن این است که حق، واضحِ واضح است و همانی است که ما داریم، پس هرکسی که با این مخالفت کرد، محارب حکم عقل است و نمی‌توان با او آشتی کرد. چون با یک چیز واضح مخالفت می‌کند. منبع

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ آذر ۱۳۹۶ ، ۰۷:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. حتماً خوانده اید که یونگ _کارل گوستاو یونگ فیلسوف سوئیسی مُبدع روان‌شناسی تحلیلی_ معتقد است «لایۀ زیرین شخصیت آدمی را ضمیر ناخودآگاه تشکیل می دهد. ضمیر خودآگاه، نسبت به ضمیر ناخودآگاه، حکم روبنا را نسبت به زیربنا دارد. درست شبیه یک صَخرۀ یخی که بخش عُمدۀ آن در زیرِ آب باشد.» من در این پست درصدد ایننیستم که بگویم در جهانِ حاضر، انسان از اصلِ خود بسیار دور افتاده است و ایران نیز به گذشته کُهن اش غبطه می‌خورد. غبطۀ حافظ. غبطۀ مولوی. غبطۀ عطّار. غبطۀ سنائی. بوعلی. سعدی و نیز غبطۀ ابوسعید ابی الخیر نیشابوری.

 

 

حتی در انقلاب اسلامی نیز باید غبطه خورد: غبطۀ شهید مطهری. غبطۀ مرحوم دکتر علی شریعتی. غبطۀ علامه طباطبایی. غبطۀ مرحوم بازرگان و غبطۀ شهید مظلوم بهشتی. هرچه انقلاب جلوتر آمده است از بزرگانش کم شده است. به قول شهید مطهری بدین مضمون ما همیشه چشممان به گذشته پُرافتخار دوخته است، نه به قولِ من به حالِ تیره و تار و البته آیندۀ امیدوار. به تعبیر یونگ مثلِ یک «صخرۀ یخی» هستیم که بیشتر وجودمان در عمق دریای بی انتهاست؛ اما هیچ، از آن خبر نداریم. ضمیر ناخودآگاهی که خدا آن را عطا کرده که آن را «انبار اُمیال و آرزوها»، «قدرت ناهُشیار»، «توان نامحدود» نیز توصیف کرده اند. ای خدا چقدر از اصلِ خویش و آشتی با خویشتن خویش دوریم، دور.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷ آذر ۱۳۹۶ ، ۱۱:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به نام خدا. این دویست و یکمین لیف روح دامنه است. از آغاز تأسیس وبلاگم تا به امروز هر هفته یک بار، بدون وقفه لیف روحی تقدیم خوانندگان شریف کرده‌ام. در لیف روح این متنِ روح نواز را تقدیم می‌دارم به همه‌ی کسانی که به گفته‌ی باجلان فرخی -مردم‌شناس ایران- هم «هستیِ زیستن» دارند و هم «هستیِ داشتن». اولی یعنی خور و خوراک و دومی یعنی معنویت و تحولات. با یاد تمامی مادران این نیکنامان هستی. این شما و این لیف روح دویست و یک:

 

روزی از روزهای کودکی، از مادرم که خواندن نمی‌داند... پرسیدم: تو که خواندن نمی‌دانی چگونه قرآن می‌خوانی؟ او مهربانانه و با لبخندی شیرین گفت: «تو سیاهی‌ها را می خوانی و من سفیدی‌ها را». آه رنگ قشنگ سفید. برگرفته‌ی آزاد از اثر مردم شناسی ایرانی، به کوشش علیرضا حسن‌زاده. ص ۲۳

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۲ آبان ۱۳۹۶ ، ۱۰:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به نام خدا. سورِن کی یِر کگارد متألّۀ دانمارکی می گوید: «نیایشِ نادرست می کوشد خدا را بفریبد، گمان می کند خدا تغییر می پذیرد. اما خدا نه فریب می خورد نه می فریبد. نیایش نادرست خدا را به شکل انسانی در مقیاس عظیم درمی آورد. گویی می توان خدا را متقاعد کرد و یا در برابر او به چانه زنی و تملُّق پرداخت. انسانی که بدرستی نیایش کند متواضع است و هر چیزی را به خدا ارجاع می دهد... نیایش کاری ست که انسان انجام می دهد تا خدا در وجود او عمل کند.»  از یادداشت های سالهای گذشته‌ی دامنه از منبع  «نام آوران فرهنگ معاصر» تدوین شهاب عباسی. صفحه‌ی سی و شش.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ آبان ۱۳۹۶ ، ۱۹:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

معتقدم گاهی روح آدمی فقط با لیف های سیاسی جلاء می یاید، نه با نکته‌های عرفانی و معنوی. مثل این لیف: مونتسکیو در روح القوانین در تعریف ماهیت استبداد می‌نویسد: «وحشیان لویزیان [از ایالات آمریکا] چون می خواهند میوه به چنگ آورند، درخت را از بیخ قطع می کنند، این است ماهیتِ استبداد»

 

تفسیر نوین

استاد محمدتقی شریعتی. ص ۳۴۷

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ آبان ۱۳۹۶ ، ۰۸:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه

به نام خدا

لیف روح : دو مطلب

 

مطلب اول: «او تمام بیت المال را به سرعت تقسیم می کرد و سپس آنجا را جارو می کرد و در آنجا نماز می خواند و شکر می کرد...» (منبع: جلوه های ماندگار. کتابی درباره‌ی آیت الله منتظری ص ۲۳ )

 

از آرزوهای دکتر شریعتی

در م. آ. شماره‌ی یک

 

مطلب دوم: معلم انقلاب دکتر علی شریعتی در عصر مبارزه و خفقان و اختناق، از تاریخ و جامعه شناسی، فشنگ و تفنگ می‌ساخت و به سوی استبداد و بر فرق مُستبد، شلیک می‌کرد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷ شهریور ۱۳۹۶ ، ۱۱:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

استغفارکردن

از نظر پیامبر اکرم (ص) بهترین عبادت

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ شهریور ۱۳۹۶ ، ۱۷:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
به قلم دامنه: به نام خدا. بحثی کوتاه در باره‌ی مشکلی به نام دل گپی و وسوسه. حدیثِ نفس (=به گویش دارابکلایی‌ها دل‌گپی) یعنی سخن گفتن با خود که می تواند هم منفی باشد و هم مثبت. البته در روایات معنای منفی اش یعنی وسوسه مدّ نظر است. هر نوع فکر در مورد مسئله‌ای اعتقادی یا اخلاقی که گناه آلود باشد، حدیث نفس محسوب می شود. گرچه  اصل آن گناه نیست اما آثار وضعی خود را دارد.
 
گاه حدیث نفس انسان، ندای شرمساری او به درگاه خداوند است. ندا و نُدبه و راز و نیاز اوست. دفع امّاره است. این، مفید است. ولی وسوسه و فکر گناه، خطرناک و نکوهیده است. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می‌فرمایند: خداوند از وسوسه ها و تشکیکات ذهنی امّت من تا زمانی که آنها را به زبان یا به مرحله عمل نیاورده باشند، گذشت کرده است.  همچنین می‌فرمایند: هر دلی وسواس دارد. پس هرگاه این وسواس پرده دل را بِدَرَد و به زبان آورده شود، بنده به سبب آن مؤاخذه گردد، اما اگر پرده دل را ندرَد و زبان به آن گویا نشود، گناهی صورت نگرفته است. (میزان الحکمه، محمدی ری شهری. ج ۱۳ ص ۱۵۵)
 
پس تا حدودی وجود وسوسه، طبیعی است اما باید آن را کنترل کرد و مراقب بود که به زبان یا عمل نرسد. از امام کاظم علیه السلام در باره حدیث نفْس (افکار واندیشه هایی که در ذهن انسان می گذرد) سؤال شد. فرمود: کیست که نفْس او دچار افکار واندیشه نشود؟! (همان) این رحمت خدا است که نسبت به اصل وجود وسوسه‌های درونی بر ما سخت نگرفته است و آن را گناه نشمرده است. مهمترین راه مبارزه با حدیث نفس، به یاد همیشگی خداوند بودن است: وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانَا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ (زخرف: ٣٦) و هر که از یاد [خداى] رحمان روى گرداند، شیطانى را بر او مى گماریم که قرین او باشد. برداشت آزاد و خلاصه نویسی دامنه از این (منبع)
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ شهریور ۱۳۹۶ ، ۱۰:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 حقیقتِ توبه: دل به خِجلت می‌افتد.

 

از نوشته‌های خطی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
ای پیامبر! حتی اگر مُشرک ایمنی خواست، ردّ مَکن

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ مرداد ۱۳۹۶ ، ۰۶:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر