نحوهی بازدید بدنی حرم رضوی
عبداللطیف مرادی اُزبکتبار با اسمهای استعاری:
عبداللطیف السلفی، حسن مرادی، ابوالعاقب الموحّد
حجتالاسلام دارایی. حجتالاسلام پاکدامن. حجتالاسلام اصلانی
پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ ⟩ ۳. دامنه
عبداللطیف مرادی اُزبکتبار با اسمهای استعاری:
عبداللطیف السلفی، حسن مرادی، ابوالعاقب الموحّد
حجتالاسلام دارایی. حجتالاسلام پاکدامن. حجتالاسلام اصلانی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. درآمد مطلب: خرسندم شیلی با «گابریل بوریک» اصالتاً کروات و رهبر دانشجویان چپگرا -که برای او همین بس که رژیم جعلی «اسرائیل» را «رژیمی آدمکش» خوانده است- کشورش را برای احیاء گرایش به سوسیالیسم و چپگرایی در برابر نئولیبرالی آمریکای لاتین، به پیش خواهد برد. به تعبیر بهتر خانم «فاطمه قابل رحمت» از نویسندگان حوزهی «پولیتیکال»، تحولات شیلی، اینک «محصول اصلاحات، همگام با قدرتگرفتن جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی خشونتپرهیز» است و این شیوه میتواند برای سایر ملتها نمونهی مناسبی محسوب شود.
جایی از جهان که به تعبیر خانم دکتر «الهه نوری غلامیزاده» در گفتگو با «شورای راهبردی روابط خارجی» «بستر نبرد چپ و راست» تبدیل شده است. به نظر من دورهی فعلی این منطقه که حیاط و حتی حیاتِ! خلوت آمریکا پنداشته میشود، مانند آن دورهی گذشتهی «موج صورتی» نیست که تقریباً همهی کشورهای آن قاره به چپگرایی مارکسیتسی رسیده بودند؛ بلکه تقابلی از چپ و راست است که این بار شیلی به سمت چپ گرایش پیدا کرده است و شاید چند سال دیگر با دموکراسییی که مردم از طریق تغییر قانون اساسی شیلی موافقت کردند، فصل راستگرایی هم آغاز شود مثل هر انتخابات که ممکن است راست یا چپ رأی آورَد. مهم، اینک است که شیلی به دست «گابریل بوریک» افتاده است. در همهپرسی تاریخی شیلی در ۲۵ اکتبر (۴ آبان ۱۳۹۹) بیش از ۷۸٪ شیلیاییها، در پی اعتراضاتی گسترده برای مقابله با نابرابریهای اقتصادی، رأی به بازنویسی قانون اساسی شیلی داده بودند. و سایر تحولات مثبت شیلی، که مجال طرح نیست.
نقشهی کشور شیلی. آمریکای جنوبی
به قلم دامنه : به نام خدا. من از مرحوم داریوش شایگان خواندهبودم ڪه ایشان بر این نظر بود از ۲۰۰ تفسیری ڪه بر ڪتاب «فصوصالحِڪم» ابنعربی نوشته شدهاست «حدود ۱۵۰ تفسیر را مفسّران ایرانیالاصل نوشتهاند». ازینرو، ایشان روی همین اصل گفتهاست: «اندیشهی ابنعربی در ایران متوطّن شد»
اشاره: البته محمد عبادالجابری در ڪتابش با عنوان «نقد عقل عربی» زوالِ اندیشهی عقلی در اسلام را به گردن ایرانیان انداخته است و مدعیست این ایرانیان بودند ڪه «عرفان را به اسلام تزریق» ڪردند.
نڪته: به قول مرحوم داریوش شایگان آنان خود با ابنرُشد چه ڪردند؟ ڪه نسبت به ایران چنین فرافڪنی دارند. به نظر من، مقبولیت نداشتن او در جهان اسلام نشان میدهد اساساً نمیگذاشتند چنین تفڪری در میان مسلمانان امڪان شڪوفایی و رشد پیدا ڪند. اما مغربزمین با افڪار ابنرُشد به خود تڪانی داد. از ڪارهای برجستهی ابنرُشد یڪی این بود ڪه میان نظریههای غزالی و بوعلی و فارابی پُل سازگاری زدهبود.
تبصره: من فصوصالحِڪَم را با برگردان آقای محمدعلی موحد و آقای صمد موحد خواندم. ڪه شرحی زیبا، ساده و روان بر آن دارند که آقای ضیاء موحد در آن مقدمه و خاتمهی خواندنی نوشت. اهل فن بهخوبی میدانند فصوصالحِڪَم، جمع فصّ است و ڪتاب هم، فصّ به فصّ است. فصّ (=نگین، مَفصَل) همانند فصل به فصل در ڪتابهاست با این فرق، ڪه ابنعربی در هر فصّ فرازهایی رازآلود از انبیای الهی را بر روی خوانندگان میگشاید و پردهها را یڪییڪی ڪنار میزند و با تحلیلهای عرفانی، مشتاقان را تغذیه میسازد: مانند: فصّ حڪمت یونسّیه، فصّ حڪمت الیاسیّه، فصّ حڪمت سلیمانیه و همینطور یحیویه، داوودیه، ایّوبیه، شُعیبیه، اسحاقیه... و نیز فصّ حڪمت محمدیّه ڪه اوج فصوص است.
گزارهی سیاسی: ایران سهم بزرگ و درخشانی در جهان اسلام و مدیریت سیاسی داشت. ڪوشش غرب سیاسی برای نابودی فرهنگ، تفڪر و تمدن ایران شاید یڪ علتش همین باشد ڪه نمیخواهند برای تمدن مادّی و اومانیستی محض غرب، رقیبی معنوی و تمدنساز به نام ایران و ایرانیان داشته باشند. بگذرم. آنان به نظر من، هرگز به این هدف شُوم نمیرسند؛ چراڪه ایران و ایرانی اهل سازگاری، صلح حقیقی، رشد بشری و درعینحال، در وقت لزوم و ضرور، دارای برترین و عاقلانهترین و روحانیترین روح غیوری و سلحشوریست. اصل انتظار حضرت منجی مهدی موعود (عج) خود نمادی درخشنده برای این راه است و مصلِح جهان نیز آموزگار و مقتدا و رهبر و پیشوای آن.
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. غرب و گاو و حقوق بشر را من ۷ شهریور ۱۴۰۰ نوشته بودم که امروز وقت نشرش هست: دیروز وقتی این عکس بالا را دیدم به شگفت آمدم. علت؟ گیریم که غرب به حکم قریحه و غریزه بر جُنبندگان ترحُّم میورزد و مثلاً این گاوها را در آستانهی سررسیدن فصل سرما، از اوج قلهی آلپ سوئیس برای رسیدن به دامنهی قله و یا جلگه با هلیکوپتر کمک میکند تا در آینده در برف و بوران کوهستان گرفتار نگردند. اما پس چرا روی دیگر غرب نسبت به آدمیزادگان کاملاً متفاوت و متناقض است؟! لازم نیست یک قرن اخیر را بگردیم، همین افغانستان چندماه پیش شاهدمثالِ روشنیست بر رفتار متناقض غرب. ۴۴ کشور غرب و غیرغرب پشت آمریکا بهصف شده بودند تا مردم افغان را از هر جنس و شغل و نژاد، طی ۲۰ سال در کوی و برزن و مسجد و مدرسه و خانه و بازار و مزرعه به فجیعترین وجه و وضع بکشند که مثلاً افغانها را به تمدن و فرهنگ غرب گسیل بدارند! غربیسازی یک کشور شرقی با توسل به مدرنترین جنگافزارهایی که تازه از زرّادخانههای اروپا و آمریکا بیرون آمده و باید روی مردم بدبخت و فقیر آزمایش شود. جنایت ازین هم آشکارتر!
غرب اگر برای دلسوزی بر گاوها و گلههای آلپ و آند از ملل ستمدیده آفرین میخواهد، خُب؛ آفرین! اما به اینهمه جنایات و آدمکشیهای شما چه بگوید؟! فعلاً زور و زر و تزویر شما بر ملل میچربد؛ اما روزگار به همین روال و منوال نمیچرخد: «و تِلکَ الایامُ نُداولُها بینَ الناس...» هم داریم. «این روزگار را با (اختلاف احوال) میان خلایق میگردانیم» آیهی ۱۴۰ آل عمران. فریاد غرب بر سر حقوق بشر، ادایی بیش نیست، از کمک به گاو صرفِ نظر.
«آدم کجا بودی؟» اثر هاینریش بُل
متن نقلی: هاینریش بُل نویسنده شهیر آلمانی در کتاب «آدم کجا بودی؟» مینویسد: «بعد از هیتلر همهی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است. اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را میفهمیدیم و آن خیانت هیتلر به "کلمات" بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند. کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت، عدالت!» منبع
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی
به قلم دامنه. به نام خدا. آداب جاهلیت. سیاست نژادی امویان بر ضدِّ مردم غیرِعرب و حتی نومسلمانان و تبعیض در امور مدنی و اجتماعی و انحراف از اصل تساوی حقوق در اسلام، موجب نارضایی مسلمانانی بود که عرب نبودند و «موالی» -یعنی بندگان و تابعان- خوانده میشدند.
ر.ک: کاغذ زر. دکتر غلامحسن یوسفی. نشر سخن، ص ۲۲۰
آری؛ جهان هنوز هم از تبعیض نژادی بنی اُمیّه و غیراُمیه و جاهلیتهای مدرنِ مذهبی و جناحی و فرقهای و نژادی و رنگِ پوستی رنج میبرَد.
توتم پرستی
اثر دکتر علی شریعتی
هر کسی تُوتِمی دارد که با آن عشق میورزد، دوست میدارد، میپرستد، مینالد، دعا میکند، میگرید، اشک میریزد، انتظار میکشد، صبر میکند، اخلاص میورزد، ارزش مینهد، درد میکشد، رنج میبرد، ایثار میکند، میگدازد.»
معلم انقلاب مرحوم دکتر علی شریعتی
لازم به توضیح است تُوتِم در لغتنامهی معین یعنی «چیزی که به عنوان سمبل گروه مورد پرستش قرار گیرد.... این کلمه از زبان قبایل سرخپوست گرفته شده است. این قبائل ابتدائی، حیوانی را همچون نیاکان اولیه یا خدای اختصاصی قبیلهی خود مورد توجه قرار میدهند و آنرا توتم قبیلهی خود میخوانند. توتمیسم اشاره به همین است.
اسناد دادستانی که از سوی خبرگزاری فرانسه تائید شده، میگویند: "این توییت توهین به برابری هم جنسگرایان است و احتمالا موجب تحقیر، عدم مدارا و حتی نفرت نسبت به آنها میشود". دادستان ها خواهان جریمه این نماینده سابق پارلمان متناسب با میزان درآمد او هستند که میتواند بیش از سیزده هزار یورو باشد.
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. آدابِ جاهلیت. ابتدا بگویم که لغتنامهها واژهی آداب را تشریفات، رسم، رسوم، سنت، سنن، شعایر، قواعد، مراسم، مناسک و عادات معنی کردهاند. (منبع) اما بعد، طرید (tarid) چیست؟ در جاهلیت حجاز، عربها با کمترین بهانه افراد را از قبیلهی خود طرد کرده و بیرون می انداختند. هرگاه چنین شخصی از قبیلهاش طرد، رانده و مطرود میشد به او طَرید میگفتند. در مقابلِ دخیل، که به معنی داخلشدن و پذیرفتهشدن فرد و افراد در یک قبیلهی دیگر بود، که بسیارسخت کسی را میپذیرفتند. خبر ندارم این آداب جاهلیی هنوز در عرب جریان دارد یا نه.
پست ۸۰۶۱ : به قلم دامنه. به نام خدا. لیف روح. استاد محمدرضا حکیمی سخن حکیمانهای دارد دربارهی درک و مفهوم هنرمند. میگوید: «درک دو گونه است: عادی و والا. درکِ والا به شیفتگی میانجامد. شیفتگی، هنر میآفریند و هنرمند به درکِ اعماق میرسد که درک امواجش را همه درک میکنند و کسی که از سطح گذشت به ایمان میرسد و ایمان به جاودانگی ها میانجامد و هنرِ واقعی هم یعنی رسیدن به حدِّ بیحدّی. و هنرمند است که که اثر پدید میآورد...»
مجلهی شعر. شمارهی ۶۹ ، مقالهی شعر و آفاق تعهّد
محمدرضا حکیمی، بازنشر روزنامه اطلاعات، ۱۰ مهر ۱۳۸۹
به قلم دامنه. به نام خدا. در صفحهی ۱۳۷ «برگِ بیبرگی» نوشتهی پروفسور «فضلالله رضا» که در ۶ آذر ۱۳۹۸ در همین وبلاگم معرفی کرده بودم، خواندم که یادآور شد در میان جوامع بشری برتری و نیرومندی قرنِ آینده با «آگاهترهاست»، نه با «زورمندترها». به قول مولوی محمد بلخی: اقتضای جان چو ای دل آگهیست / هر که آگهتر بود جانش قویست
کتاب سیرهی خضر نبی ع
نوشتهی حجتالاسلام سید کمالالدین عمادی
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. قرآن مرز ندارد. در «کارنامهی اسلام» از قرآن به عنوان «مرکز جامعهی اسلامی» نکتهای وجود دارد که بسا خوب است در آستانهی سالگرد شهید حاج قاسم از آن یادی کنم. زندهیاد عبدالحسین زرینکوب در صفحهی ۳۰ این اثر گراسنگ نوشته است: «قرآن که در قلمرو آن نه مرزی موجود بود و نه نژادی، نه شرقی در کار بود و نه غربی، قانون اساسی است.»
این عبارات را نوشتم تا گفته باشم شهید والامقام حاج قاسم زندگی سراسر نمونهی خود را به گونهای پیمود که جز قرآن و محتوای اسلام چیزی در آن ارجحیت نداشت. از همان روزی که از طریق سهچند جملهی فریادگر مرحوم دکتر علی شریعتی با اسم امام خمینی آشنا شد، تا روزی که «جمهوری اسلامی را حرم» خواند و برای حفظ سرحداد آن و نجات جان انسان و ستمدیدگان، در منطقهی توطئهخیز مسلمین دست به فرماندهی رشیدانه و اخلاصگرانه زد و توانست بنیاد یک تفکر خشن و دولتی باطل به اسم جعلی خلافت داعش را از ریشه برکنَد، همه و همه ناشی از دستورالعملهایی بود که از همین قرآنِ بدون مرز برگرفته بود. قاسم حقیقتاً چونان قرآن مسلمین، انسانی بدون مرز برای جهان اسلام بود. نامش جاویدان است و روحش شادمان. عکس بالا: صحنهی نمازخواندنِ حاج قاسم وسط کاخ کرملین
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. از این نماز غرَض آن بود که من با تو حدیث دردِ فراق تو بازگذارم وگرنه این چه نمازی بود که من بی تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم. ص ۱۳۸ کتاب آشنایی با مولوی.
نماز حاج قاسم سلیمانی
و نیروهای مقاومت در مرز عراق و سوریه
درنگُنجد عشق در گفت و شنید
عشق دریایى است قعرش ناپدید
ناگفته نگذارم هنگامی به این صفحهی کتاب آقای محمود نامنی رسیده و این نظر مولوی را خوانده بودم، همان سال، ذهنم به دو شخصیت ممتاز در نماز رفت: امام خمینی و حاج قاسم سلیمانی. هر دو، نماز را در اوج عشق اقامه میکردند و در کمال زیبایی و اتصال. مثلاً امام با شمد بر دوش در اوج درد در بیمارستان قلب تهران و شهید حاج قاسم سلیمانی با چفیهی رزم بر گردن در اوج نبرد در میدان.
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. در صفحهی چهاردهی کتاب «نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامهی فردوسی، خمسهی نظامی و منطقالطیر عطار». نوشتهی دکتر حمیرا زمرّدی (که ۲۷ تیر ۱۳۹۸ معرفی کرده بودم) خواندهام حکیم نظامی در «خردنامه»اش میگوید:
هست درین دایرهی لاجورد
مرتبهی مرد به مقدارِ مرد
خواستم بگویم شهید حاج قاسم سلیمانی یک نمونهی برجسته و تمامعیار از نماد چنین مرد در دایرهی لاجورد و گنبد دوّار است. به عبارتی دیگر به نقل از زمرّدی در کلیّت مذهبی آنچه در بالا و بلندیهاست، نمودار اصل متعالی و برتر است. مثل آسمان، کوه، آفتاب، و نیز اینک حاج قاسم سلیمانی. همان شهید رشیدی که چون آسمان و آفتاب در بالا و بلندیهاست و نمونهای از تعالی و برتری.