تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : چند بحث در چند زمینه -
سید مهدی صباغ دارابی : سلام و عرض ادب، با عرض پوزش در نوشتار بالا مهندس سرایلو مدیر عامل شرکت نکاچوب نبود ایشون مدیر راهسازی شرکت بودبسیار توانمند بود که همکاران بهش میگفتن سرایلو بزرگ، مدیر عامل فک کنم یا آقای نجاتی بود یا آقای اهنگری. یاعلی مدد -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، روز بهخیر فقط یک نکته؛ بر اساس کتاب " بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی" نوشته حمید روحانی، یکی از دلایل اعتراض آیتالله خمینی به محمدرضاشاه پهلوی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دادن حق رأی به زنان بود. جلیل قربانی -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، روزتون بهخیر ۱- چند سال پیش تصمیم گرفتند تا بنای یادبودی با عنوان شهدای گمنام در پارک تفریحی وزرامحله در شهر سرخرود بسازند. ۲- این کار در آن زمان با مخالفت گسترده اهالی وزرامحله از جمله خانوادههای شهدای محل روبرو شد. ۳- مادر دو شهید یدالهی (مادرخانم بنده) گفته بود این دو شهید گمنام را در ... -
ناشناس : سلام متنی از آقای عمادالدین باقی: تاکر کارلسون یکی از چهرههای مشهور رسانهای در امریکا و چهره محوری در جنبش ماگا است. صفحهاش در یوتیوب بیش از ۵ میلیون دنبال کننده دارد. برخی مطالبش درباره ایران شگفت انگیز است. اگر از زبان یک ایرانی گفته میشد به توهم توطئه و غرب ستیزی متهم میشد اما از زبان شخصیتی مانند ... -
ناشناس : به ص ۳۳۸ تا ص ۳۴۳ کتاب جامعهشناسی سیاسی دکتر حسین بشیریه رجوع شود. -
از مدرسه فکرت : درود خواندنی و پر اهمیت -
ناشناس : درود بر شما آقای نور مفیدی در جنگل خواری استان گلستان معروفه و در حال حاضر مالک شرکت ممتاز! محمدحسین آهنگر دارابی -
ناشناس : پیام یک عضو مدرسه فکرت: سلام جناب آقای طالبی. مطلب شما عینا مشابه قطعنامه هائیست که اپوزیسیون خارج نشین درمیتینگهای تبلیغاتی که راه میاندازد پرسروصدا اما جمعیتی ازآن استقبال نمیکنند صادرشده. چندایراد کارشمارا باصراحت گوشزد کنم اولا.همچون گذشته بادیدگاه توام باتحقیر وشکست برای جبهه داخلی وغلبه وظفروپیروزی ... -
ناشناس : جمعی از فعالان سیاسی اجتماعی استان یزد جمعهشب با سید محمد خاتمی دیدار کردند. در این دیدار که در محل بیت تاریخی شهید صدوقی برگزار شد، سید محمد خاتمی طی سخنانی با تأکید بر شناخت دقیق مشکلات برای رسیدن به صورت راه حل واقعی، اظهار کرد: اگر معتقدیم اسلام جاودانه است باید به تمام پرسش ها و نیازهای روز به روز نو ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- دامنه کتاب
- انقلاب اسلامی
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مسائل روز
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- جهان
- فرهنگ لغت دارابکلا
- قرآن در صحنه
- روحانیت ایران
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- جامعه
- لیف روح
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- جبهه
- روحانیت دارابکلا
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- خاورمیانه
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- سیاست
- اوسا
- روزبه روزگرد
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- زندگی
- حومه
- شهرها
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
آذر ۱۴۰۴
۹
-
آبان ۱۴۰۴
۲۰
-
مهر ۱۴۰۴
۱۸
-
شهریور ۱۴۰۴
۲۸
-
مرداد ۱۴۰۴
۳۳
-
تیر ۱۴۰۴
۱۶
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۰
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۷
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۱
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۷
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۰
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۱
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۵
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۷
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
دو خبر ، دزدی آرد ، بررسی آشوب
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. مسائل روز: دو خبر ، دو نظر: یکی خبر دزدی آرد و دیگر خبر بررسی آشوب و فرق و صدماتش بر اعتراض:
خبر یکم این که: آقای حمیدرضا جلائی پور هم، حرف آقای ماشاءالله شمس الواعظین را ملاک بررسی جامعهشناسی سیاسی خود قرار داده و گفته: "شمس الواعظین که با خبرنگارها آشنا است گفته در این مؤسسات رسانهای سرنگونیطلبانه، حقوقهای کلان میدهند. در خارج اگر بخواهی پول خوبی بگیری باید کار خوبی بکنید. کار خوب اینها این است که در این مؤسسهی براندازی کار کنند. این جریان مخرّب در خارج کشور دنبال قطبی کردن جامعه و زدن میانهروها، عقلا و اصلاحجویاناند و به آینده و به توسعه ایران و آینده هشتاد و پنج میلیون ایرانی فکر نمیکنند اصلا برایشان مطرح نیست. نکته دیگری که دارند کار میکنند... دفاع از «خشونت» است. یعنی دارند از خشونت قبحزدائی میکنند. یک دستاورد جریان روشنفکری ایران در سه دهه گذشته خشونت پرهیزی بوده است... کار دیگری که این رسانهها میکنند تجزیه طلبی را عادی جلوه میدهند. در کدام کشور دنیا اصل سرزمینی را به مزایده میگذارند که حالا ایران بخواهد بگذارد و این را با کمال وقاحت عادی جلوه میدهند. اصل تجزیه سرزمین را با طلاق مقایسه میکنند! تلاش میکنند تا قبح تجزیهطلبی بریزد. علاقه دارند که نیروی قومی و نیروهای سلفی را در این فعال کنند تا چرخهی آشوب فعال شود."منبع.
نظر: نه فقط این حرف آقای شمس الواعظین و آقای جلائی پور نشان شجاعت در بیان حقیقت است، بلکه، برای افراد مردّد هم مؤثر است. به نظر بنده آشوبگریهای اخیر -که از ستاد مالی تأسیس شدهی بیرون تزریق پولی میشده- همهی جنبشهای سالم اعتراضی نهفتهی داخلی را نابود کرده است. در علم سیاست و جامعه شناسی سیاسی هر طبقه و نیروی اجتماعی مثل طلاب، دانشجویان، کارگران، بازاریان، کشاورزان، روشنفکران و بیکاران و ... در ذات خود دارای جنبش اعتراضی خفته هستند که وقتی سیاستهای یک کشوری از دید آنان غلط از کار در میآید، این جنبش خفته مثل شکوفهی گل، میشکُفد و با رفتار سالم اعتراض میکند تا تغییر قانونی ایجاد کند. اما اغتشاشات اخیر که بدترین نوع از رفتار اجتماعی و شریرانهترین کار بود، این جنبشهای مؤثر را نیز -که بر سالمساختن قدرت اثرگذار هستند و نشان پویایی جامعهی مدنی محسوب میشوند- صدمهی عمیق زده است. زیرا اصل "اعتراض" یک کار دینی و تکلیفی و حقوقمدارانه است. اما این آشوبها که از چند هرزه خط میگرفت تمام حیثیات آنان را بر باد فنا داد. حتی اگر باز هم تکانههای داشته باشد، منفور است.
خبر دوم این که: آقای میثم لطیفی، معاون رئیس جمهور افشاگری کرده از "سهمیهی ۲۵ میلیون نفری نان به نانواییهایی که وجود خارجی ندارند!" او گفته: "چند هزار نانوایی در کشور پیدا کردیم که وجود خارجی ندارند، ولی سهمیهی آرد دریافت میکنند... بعد از اصلاحات اخیری که دولت در حوزهی نان انجام داد، روزانه به اندازهی نان ۲۵ میلیون نفر یعنی به اندازهی جمعیت کشور عراق در آرد صرفهجویی شد." منبع.
نظر: چند ماه پیش دو سه باری از اقدام آرد و نانی حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی تمجید نوشته بودم و اینک باز نیز این کار ضد فسادی را تحسین میکنم. حقیقت این که انسان در میمانَد از فسادی به این پهنایی. کجا بودند چشمان ناظر؟ اینهمه سازمانهای عریض و طویل نظارتی و بازرسی در دایرهی قدرت شکل گرفته و حقوق و اضافهکار و حق مأموریت ویژه میگیرند اما راحت و آسان کسانی با اسم نانواییهایی که اصلا" واقعیت ندارد و دروغ است سهمیهی آرد دریافت میکردند: بخوانید سهم مساوی ملت از داشتن آرد را میدزدیدند. آیا مردم نباید بدانند این افراد ذینفوذ کیها بودند؟! به دادِ بینوایان برسید، همان که با تمام انتقادهایی که در سینه دارند، اما به صحنه آمدند و بساط آشوب را درهم کوبیدند. بارها گفتهام خدمت و قدرت در کنار هم، بالانس و میزان میشوند و حاکمیت را موجه میسازند. هر کدام بلغزد، دومی را از کار میاندازد. فساد به این عمقی واقعا" مختل میکند؛ اگر گفتید چه چیزی را؟ در درجهی نخست رضامندی عمومی را. حکومت مردمی هم، زیربنایش رضایت است؛ رضایت مردم. ازین اعتماد مردم باید به نفع اقتدار انقلاب و خدمت به عموم مردم بهره برد. امام امت ره همواره میفرمود به من رهبر نگویید، خدمتگذار مردم بگویید. خدمت یعنی ساختن تمام ایران و به مردم به شیوهی عدالت رسیدگی کردن. رهبری معظم بارها هشدار دادند بر رفع فقر و تبعیض و فساد بکوشید.
سر و سِرّی با زیبایی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. زیبا ترکیب ( زیب + ا ) است؛ به معنی زیبنده یعنی نیکو و خوب. ملاصدرا زیبایی را عبارت از "نظم و همآهنگی همراهِ عظمت و پاکی" میداند. و جالب این است او برین باور بود اولین باری که انسان متوجهی خوبی و خُسن و زیبایی شد از راه "مشاهدهی جمالِ همنوعان خود" بود. یعنی اعتدال خلقت و تناسب قرارگرفتنِ اعضای بدن انسان نسبت به هم. خصوصا" همآهنگی رُخ و صورت. و علت عشق هم، زیبایی است؛ یعنی رسیدن به کمالی که خود فاقد آن است. مثال ملاصدرا این است: "واجب [=خدا] از هر زیبایی زیباتر است زیرا خود خدا زیبایی محض و کمال تام است." پس به این تئوری ملاصدرایی، انسان عاشق خداست، برای این که انسان عاشق زیبایی است. عجیب این که ملاصدرا حتی «تصوّر زیبایی» را هم سببِ عشق میداند. به تعبیر بنده زیبایی و جمال، موتور محرّکه و پیشرانهی عشق است. عشقی که شیخ اِشراق حکیم سُهروردی نیز، آن را برادرِ "زیبایی" میدانست. ۲۱ آذر ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.
پیشتر ازین در ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ نیز در شمارهی ۴۷ «میدان ارزش دانش» با عنوان زیباییشناسی صدرایی، متنی درینباره نوشته بودم. بدین صورت:
به نام خدا. سلام. گرچه آقای علی بابایی کتاب "زیباییشناسی در مکتب ملاصدرا؛ پریچهرهی حکمت" را سنگین و حجیم نوشت؛ اما سدّی نشد که این اثر را نخوانم. بههرحال، به مطالعهی آن را به پایان بردم. آنچه خواهم نوشت برداشتم است از این کتاب ۳۹۲ صفحهای، که عکسی هم از جلدش انداختم.
باوم گارتِن فیلسوف آلمانی ( ۱۷۶۲ - ۱۷۱۴ ) اولین بار واژهی «زیباییشناسی» را به کار برد. منظور از زیبا این است حسّ از آن لذت ببَرد. اما این لغت سپس دامنهی گستردهتری پذیرفت. یعنی از داوریها و ارزیاییهای چهره و اندام، به موارد دیگر سیر کرد؛ به ویژگیها، به نگرشها، به تجربهها و به ارزشها و ... . سادهتر کنم؟ زیبایی از حسّ التذاذ عبور کرد. مثلاً «خیر» زیباست. که علامه طباطبایی خیر را چیزی میداند که "شیء آن را قصد کرده و دوست داشته و به سوی آن متوجه است." برای نخستین مرتبه، انسان از راه مشاهدهی جمالِ همنوعان، پی به مفهوم زیبایی برد. مرحوم شیخ اشراق حکیم سُهروردی حتی عشق را برادرِ زیبایی معرفی کرد. و یا در قرآن، زییایی همان "حُسن" است که مثالهای فراوانی دارد که به سه نمونه بسنده میکنم:
زیبایی تبلیع: وَ جادِلْهُم بِالَّتی هِیَ أَحْسَن ( ۱۲۵ / نحل ) و با آنان به [شیوهاى] که نیکوتر است مجادله نماى.
زیبایی برخورد: فَاصفَحِ الصَّفحَ الْجَمیل ( ۸۵ / حجر ) پس [از آنان] در گذر و گذشتى نیکو پیشه کن.
زیبایی آدمی: وَ صَوَّرَکُم فَأَحسَنَ صُوَرَکُم ( ۳ / تغابن ) و شما را صورتگرى کرد و صورتهایتان را نیکو آراست.
و یا در نهجالبلاغه که زیبایی عبادت؛ خشوع است. زیبایی ریاست، بخشش است. زیبایی حکومت، عدالت است. و جالب این که امام علی ع زیبایی فرد و علم را شبیه هم توصیف است؛ حِلم. به گفتهی مرحوم دهخدا، زیبا از ( زیب + ا ) است؛ یعنی زیبنده، نیکو. در منظر مرحوم ملاصدرا، حتی تصوُّر زیبایی، سبب عشق است. و علت عشق هم، شوق به کمالی است که فافد آن است یا دوامِ کمالی است که واجد آن است. لذا واجب یعنی آفریدگار متعال، از هر زیبایی، زیباتر است چون کمالِ تام است و زیبایی محض. ملاصدرا زیبایی را ادراککردنی میداند. و معتقد است خیر با خدا مساوق است. یعنی مرادف. و به همین دلیل نزد عُقلا، خیر کرامت دارد. اوج حرف صدرایی آنگونه که من فهمیدم این است که زیبایی باید از گزند تمایلات نفسانی دور مانَد و انسان تجلی و نورباران زیبایی را در معاد خواهد یافت زیرا آن عالَم در نگاه صدرایی، عالَم پاک و بری از هر شرّ و کژیست.
غایت بشر
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. نمیتوانم بگویم این فکری که دارم مطرح میکنم آموزهی فلان دانشمند یا سالک خاص است؛ این را از مجموعهی مطالعاتم و قاطبهی دانشمندان عَریف و سالکان طریق به یاد دارم که وقتی از آنان میپرسیدند غایت بشر چیست؟ در لا به لای آثار و کتابها جواب میشنیدم: هدف و غایت ما "متوازنکردن" زندگی خود با "خواست خداوند" است. حتی وقتی پرسش میشد چرا مردم شاد نیستند؟! ریشه را در همین میدانستند؛ زیرا با خواست و ارادهی خداوند "همآهنگ" نیستند. اخیرا" در کتابی -سالک صلح که ۱۲ مهر ۱۴۰۱ درین پست معرفی کردهام- خواندم که مشکل درجهی یک دنیا را از یک جهانگرد عارف و خداپرست مغربزمین، کاوش میکرد که پاسخ مهیّج و شورانگیزی داد: نابالغی فکری؛ یعنی ضعف عمدهای که درکِ درونی انسان را در دریافتهای الهی مختل میکند.
دل مسلمین را شاد کردین مراکش مسلمان
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. شایسته بودین در زمین. هم هنگام سردادنِ صدای طنینافکن سرود ملی کشورتان. هم هنگام آمدن به زمین بازی، موقع تعویض که با دستانی شبیه قنوت، با خدا نجوا میکردین. هم وقتی با شجاعت پرچم فلسطین مظلوم و آوارهی روی زمین را، بر دوش و دستانتان میگرفتین. آفرین. آفرین تیم من مراکش مسلمان. سجدهی شکرتان باز در مستطیل سبز در پیروزی بر پرتغال، تداعی طواف حج کرد. شما علاوه بر زدن گل در تور پرتغال، بر تکبر و خودبرتربینیهای افادهایی برخی اروپاییها هم، غلبهی قهرمانانه کردین. امشب خود فلسطین هم جشن گرفت.
شما همان نخست، تیم من بودین و امشب چنان پریدم که کم مانده بود سرم به سقف! هم برسد. چه گلی هم زدین، با آن پرش بلند و سرِ کوبنده. من پیشبینی فرضیام تا اینجا مطابق با واقع شد و باز هم برین نظرم شما را نه در ردهبندی، که در شب قهرمانی ببینم. ممنونم مراکش مسلمان که ادب و حرمت داشتید و ظهور نوِ جهاناید. آنان خیال میکردند خونشان از سایرین برتر و سرختر است اما شمابا بازییی کاملاً حیرتبرانگیز نشان دادید فوتبال از آن خون نیست، بلکه از آنِ خویِ انسانی و اخلاق حرفهایست که همه نزد خدا برابرند چراکه شیخ اجل ما گفته و بر ساختمان سازمان ملل هم حک شده: «بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند» روستازادهای از ایران شادمان از بردتان بر پرتغال: ابراهیم طالبی دارابی دامنه. پست بنده بعد از پیروزی قبلی مراکش بر اسپانیا در اینجا.
کتاب عشق پنجم
به قلم دامنه: مسائل فکری: به نام خدا. سلام. کتابهاییست که از همان طرح جلد و طرز چاپ دل را خوش میکند مثل این کتاب «عشق پنجم» گردآوری آقای محمدحسین دیزجی. دارم میخوانمش. در فضای مجازی دربارهی کتاب -این کالای راهبردی و راهبَری- معمولا" مینویسم، لذا باز از کتاب گفتم تا ازین گرانمتاع دوری نکنیم. عشق پنجم سرنوشت بچههای دورهی دبیرستانی جنگه که تلاشهایی زائدالوصف (=فوقِ بیان و وصفناشدنی) صورت داده سرانجام مرآت ما شدند، با شهادت؛ که به قول امام ره حتی خانوادههایشان "چشم و چراغ ملتند". یک جای این کتاب چقدر زیباست گویی دارد حالات ماها را توی آن ایام نشان میده:
کتاب
«عشق پنجم»
عکس : دامنه
گردآوری آقای محمدحسین دیزجی
شهید علیرضا افتخاریپور پول توجیبی را با برادرش روی هم میگذاشتند کتاب میخریدند. کتاب ۲۵ ریال بود پول توجیبی ۵ ریال. باید چند بار از خیرِ پول توجیبی و خرید خوراکی برای خودشان میگذشتند تا یک کتاب به کتابخانهی کوچک آنها اضافه میشد. یاد آورم یکی از کارهای سترگ روحانیان دارابکلا در اوائل انقلاب را، که با همت آنان و پیشقراولی مرحوم حجتالاسلام صادقالوعد، مغازهی زیر بالخانهی قدیمی مرحوم کِل اکبر رجبی (پشت انبارنفت آقایان مهاجر) را اجاره کرده و آن را با تابلویی درشت با خط خوش "کتابخانهی اَمانی دارابکلا" نام نهاده بودند. نگاه به آن دل آدم میربود. شده بود پاتوق دائم ما. کتاب کارِ خود را میکند. کسی خوب کتاب خوانَد فهم (قویترین عنصر وجودی) در خود خواهدافزود. شهید افتخاریپور از ارتباط با مردم شروع کرد آرامآرام به ارتباط با خدا رسید. راه خدا، از راه مردم میگذرد. چه الگوهای دبیرستانی داریم. در بارهی شهیدی دیگر به نام حسین شفیعی که درین کتاب شرح حالش زیبا ترسیم شد به این پست بنده با عنوان " نگاهی نو به شهید حسین شفیعی" رجوع شود.
شش خبر ، شش نظر
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام
مسائل روز: شش خبر ، شش نظر
خبر یکم: بورِل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: "ما به ۳۰۰ میلیارد دلار از پولهای روسیه دسترسی داریم و این منابع باید برای بازسازی اوکراین استفاده شود."
نظر: شما همیشه سارق بودید و تمدن برهنه و لخت شما بر پایهی سرقت بنا شده است و سرانجام هم در اثر آثار سوءِ سرقت، سُست و پژمرده خواهید شد. لابد میلیاردها دلار پول بلوکهی ایران را هم صرفِ تروریستهای وطنفروش ایران میکنید!
خبر دوم: یک تبعهی انگلیس به نام «اندی تورلی» مدیر یک شرکت امنیتی، در نزدیکی فرودگاه اربیل کشته شد.
قصد آمریکا علیهی چین چیست؟
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. اگر به این دو نقشهای که در متن، مندرج کردهام جدا جدا نگاه انداخته شود، موقعیت جغرافیای سیاسی دو استان، در دو منطقهی مهم مرزی چین و افغانستان آشکار میشود. استان بدخشان افغانستان و استان مسلماننشین سین کیانگ چین. آمریکا بر آن است که به هر طریق ممکن از سدّ نفوذ چین بکاهد تا نگذارد از آمریکا پیش بیفتد. چندین کار علیهی چین صورت داده و خواهد داد. بیشتر هم با این برنامه، که چین را با یک بحران عمیق درگیر و سرگرم کند چون از شکست چین عجز دارد. یکی از راهها ایجاد جنگ در تایوان با تحریک چین بوده است که فعلاً چین با خویشتنداری مسلط، این هدف آمریکا را به بنبست چندوجهی برد. آمریکا با گسیل مخفیانهی ۱۰۰ هزار و اندی مسلح عضو داعش یا شبهداعش به استان بدخشان افغانستان در کُنج شمال شرقی افغانستان، برنامهی خطرناکی را برای ایجاد درگیری نیابتی با چین به دست خود مسلمانان (تحت تأثیر افکار تکفیری) دنبال میکند و با در اختیارگذاشتن بدخشان به این مسلحین بیرحم و کژفهم، بنای تضعیف چین را دارد. با این برنامهی خصومتآمیز، دستکم سه نیت شوم دارد: هم خطوط مرزی آرام چین با افغانستان را با یک جنگ و کشتوکشتار مواجه میکند و بخشی از وقت توسعهی چین را صرف این بحران میسازد، هم استان مسلماننشین سنیمذهب سین کیانگ چین را -که تعدادی از آنان با عوامل وهابی تغذیه و هدایت میشوند- به شورش فرا میخواند، و هم نگرش مثبت و مسالمتآمیز مسلمانان جهان را نسبت به چین به تردید میافکند تا با این اقدام روابط کشورهای اسلامی با چین را زیر سؤال ببرد.
نقشهی
استانهای کشور افغانستان
استان مسلماننشین سین کیانگ چین
اطلاعات اندکی که دارم مرا به این نتیجه رسانده تا این رویداد محتملِ پیشِ رو را درین صحن مطرح کنم تا اگر خوانندگانی به صورت اتفاقی (یا شاید هم پیگیر) متنهای مرا را میبینند، دستکم ازین پیشآمد خطرناک محتمل، مطلع شوند. گرچه چین همچنان بر خطوط نقشههای آمریکا در ضربهزدن به ثبات سیاسی و رشد اقتصادی کشور خود، تمرکز دارد و هوشمند ظاهر شد و به نظرم نخواهد گذاشت نقشهی آمریکا بگیرد. خواستم گفته باشم یک گُسل مُهلک در بدخشان با دخالت مخفیانهی آمریکا در حالت فعالشدن قرار دارد که گدازههای آن گزنده است و بازتاب و بازخورد آن فراگیر و گسترده خواهد بود. همچنان برین نظرم چین به ادامهی فرارَوی و تکمیل فرایند پیشرفت، در حال پیشروی است و آمریکا با این که دستِ کجی دارد، اما در فروپاشی چین مقتدر و مسلط، پای لنگی دارد و از پس چین هرگز برنمیآید. و مهمتر اینکه به نظرم اصل اولیهی چین برای دو دههی آینده نیز، همچنان طبق تئوری «دنگ ژیائوپینگ» رهبریت اسبق چین، خویشتنداری حسابشده با تمرکز بر رشد اقتصادی است، تا برتری خود را در وقتش ظهور دهد و جهان غرب را به شوک و غوطهوری فرو برَد.
جام جهانی فرصتی همانند گردهمایی حج
به قلم دامنه. مسائل روز: فوتبال جام جهانی فرصتی همانند گردهمایی حج. به نام خدا. سلام. پُر شدم از افسوس. وضعی که فقط برای کسی قابل درک است که شبیه حال من شده باشد. چیزی شبیه انباشت حسرت و فریاد آه. شاید هیچ رویداد بسیارعظیم صلحبرانگیزی، در اندازهی جام جهانی فوتبال نداشته باشیم که این گونه شوقانگیز بیش از نیمی از جمعیت جهان را حدود یک ماه و اندی، در خود جلب و جذب کند. یک فرصت شگفتانگیزی همانند گردهمایی معنوی و عبادی حج عزیز، که نه فقط دلها را به هم گره میزند که مغزها را هم با هم به مصاف دوستانه و روشنگرانه و متبادلانه سوق میدهد. کاش میشد تیم ایران ازین سد عبور میکرد و مردم دلشاد برای نخستینبار خود را در مرحلهی بالاتر بازی -که هیجانات ایدهئال و شعَف وصفناپذیری دارد- میدیدند. نشد. نشد. نشد. من حقیقتا" از فنون فوتبال تهیام اما با این همه برداشتم این بود تیم اساسا" بدِ بد بازی کرد گویی هر بازیکن از داشتن توپ وحشت داشت و شتابآلود به سوی دیگر یارش پرت میکرد و اغلب و با اسَف نصیب حریف هم میشد؛ خصوصا" نیمساعت نخستش. تیم حریف اما فکر کنم به لحاظ فنی و انگیزهای، شگفتانگیز بازی کرد. بهتر است از ادامهی نظراتم صرف نظر کنم زیرا اصلا" ازین حرفه سر در نمیآورم. من شورانگیز با نوهام علی (پرچم در دست) مصاف تیم ایران را پیش پیش با تیم ولز و آنگاه با تیم آمریکا دنبال میکردم. خصوصا" شب مصاف با تیم آمریکا که انگیزهای صدچندان داشتم؛ زیرا پسرم عاصم از درون ورزشگاه الثومامه در جنوب دوحهی قطر، بازی ایران و آمریکا را مستقیم میدید و بر ما حس و حال میآفرید. عکسهایی که ازداخل ورزشگاه و هواپیما که انداخت و زنده برایمان میفرستاد و شدت احساسات ما را برمیانگیخت. حیف حیف حیف که تیم از ادامه بازماند. بگذرم. مهم اما این بود بیشی از مردم، اهمیت فوتبال در بُعد جام جهانی را در ایجاد شادی و همدلی و حتی تقویت امنیت ملی، آگاهی یافتند و حتی اثرات آن را حس کردند. امید است درس بیفزاید. خداقوت ایران.
چه حرکتی نهضت است؟
یافتن مفهوم در دنیای مادی
به قلم دامنه. مسائل معنوی: به نام خدا. سلام. از مطالعهی این کتاب «من تا ما» (عکسی از جلدش انداختم: در زیر) که یافتن مفهوم در دنیای مادی است، خسته نشدم، هیچ، شائق هم شدم. نویسندههای آن -گِرِگ برگر و مارک برگر- با ترجمهی فارسی خانم منیژه شیخجوادی (بهزاد) بیش از ۴۰ کشور رفتند و پژوهش خود را میدانی پیش بردند. این دو، بنا را برین گذاشتند از «من تا ما» یک فلسفهی زندگی بسازند. بنده یکی از برداشتهایم را ازین کتاب -آنچه فهم کردم- مینویسم شاید برای کسی مفید افتد و بر تجربتش بیفزاید.
بهطورکلی پژوهشها مشخص ساخته هدفهایی که مردم را در «علاقه» و «تعلق» نگه میدارد ۳ دستهاند و هر ۳ هم با سلامتی ربط وثیق دارند: نخستین دسته، هدفهاییست که در ارتباط با نزدیکی و مَحرمیت است؛ نیاز به "رابطهای پذیرنده" که در زبان عادی به آن صمیمی میگوییم. هدفهای دوم معنویاند که اینها با اخلاقیات ارتباط دارند؛ در جستوجوی ملکوت در زندگیِ روزمرّه بودن. هدفهای سوم احساس نگرانی تعهد و مسؤولیت در مورد نسل آینده است. چنین یافتههایی به ما نشان میدهد این هدفها، النهایه به شادی میانجامد. زمانی هم، نشاط درک میشود که در شناسایی دیگران از آنان قدردانی شود و همزمان هدفها را درین ارتباطها، با ارزشها همآهنگ سازیم. خلاصهتر اینکه دریابیم در اثر همآهنگکردن هدفها با ارزشها به زندگی «مفهوم» و «معنا» میبخشیم. زیرا شالودهی بشر شادی و معنابخشی است و همین است که لذت پدید میآورَد. هدف کتاب هم همین است؛ هر فرد به سوی مفهومبخشی بکوشد. مثل سالمنگهداشتن قلب که کار سادهای نیست اما چقدر خوشایند بشر است، معنابخشی نیز چنین است.
دینها و کیشهای ایرانی در دوران باستان
به قلم دامنه. مسائل دین و جامعه: اعلَم و اقدَم حُکما. به نام خدا. سلام. چندی پیش در کتاب "دینها و کیشهای ایرانی در دوران باستان" که چکیدهای است از کتاب "ملَل و نحَل" ابوالفتح شهرستانی (متولد ۴۷۹ در نساء نیشابور و درگذشتهی ۵۴۸ در همان جا) مطلب مهمی خواندهام که حیفم آمد چیزی ننویسم. از جمله در صفحهی بیستم آن. پادشاهان عجم (فارس و غیر عرب) همه بر ملت ابراهیم (ع) بودند و همهی مردمی که در زمان هر یک از آن پادشاهان در شهرها زندگی میکردند بر دین پادشاهاشان بودند و پادشاهانشان را نیز مرجعی بود، یعنی موبذ که اعلَم و اقدَم حُکما بود. به دستور او کار میکردند، با او مخالفت نمیکردند، جز به رأی او عمل نمینمودند، و او را بزرگ میدانستند.

اهمیت استراتژیک خلیج فارس
۲۸ ابان ۱۴۰۱
عکس دامنه از صفحهی ۴۱ کتابِ
"چغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس"
نوشتهی: آقای احمد پوراحمد
پژوهشکده علوم دفاع مقدس
به این نوشتهی بنده هم به آدرس زیر رجوع شود:
چرا مهار ایران ؟!!
که سه شنبه, ۵ مهر ۱۴۰۱،
در همین تارنمای دامنه منتشر شد
پهلوی به نقل از آیت الله پسندیده
توضیح دامنه: به نام خدا. سلام. درین پست چند صفحه از تاریخ مربوط به ممنوعکردن لباس روحانیت توسط حکومت رضاخان، قدغنشدن مراسم روضهخوانی و عزاداری ماه محرم به دستور رضاشاه، قضیهی کشف حجاب اجباری و همچنین ملاقات علمل با پاکروان رئیس ساواک برای آزادی امام خمینی ره از حصر قیطریه از کتاب "خاطرات مرحوم آیت الله آسیدمرتضی پسندیده که زندگی و شرح احوال ایشان است به کوشش آقای محمدجواد مرادینیا. عکسها از دامنه:
ممنوعکردن لباس روحانیت
توسط حکومت رضاخان میرپنج
نقش خاطره در دانش بشری
شرحی بر جنگ ترکیبی (=هیبریدی)
به قلم دامنه: مسائل سیاسی و جهانی: به نام خدا. سلام. اول جنگ ترکیبی (=هیبریدی) را باز کنم. فکر میکنم با تمثیلی از قدرت انتقال خودرو، سادهتر تبیین شود. لطفا" هر بار هنگام خواندن این متن به تصویر هیبریدی که گذاشتم نگاه بیندازید. خودِ هیبرید ( Hybrid ) یعنی ترکیب عنصرهای مختلف حتی متفاوت. مثلا" در ماشینهای نوین و مدرنِ هیبریدی، به جای یک موتورِ پایه، از دو موتور مکمّل یکدیگر استفاده میشود: موتور بنزینی یا دیزل گازوئیلی و موتور الکتریکی برقی. ازینرو، خودروهای هیبریدی با وسیلهی موتور برقی، انرژی جنبشی هدررفته را به صورت الکتریسیته در باتریها ذخیره میکند و آن را در سربالاییها و جاهای مورد نیاز وارد مدار میسازد. به چنین پیشرانهای هیبریدی میگویند. حالا به تصویر بنگرید: جلو یک موتور بنزینی، پشتش یک موتور الکتریکی، وسطش یک مدار الکتریکی، عقب ماشین هم یک باک بنزین و یک پکیج باتری تعبیه شده است که وقتی ترکیب میشوند قدرت در مدار بیشتر میشود و جنبش موتور شدیدتر.
اینک میتوانم یک مثال دیگر هم بزنم تا طرح مسئله جا بیفتد. لابد با خودروهایی که توبوشارژ (=پُرخوران) دارند، آشنایید، مثلا" خودرویم توبوشارژ دارد که وقتی دورِ موتور را از دندهی دو به سه به بالای ۳هزار دور ببرم، قدرت توربو از طریق سنسور (=حسگر) وارد مدار میشود و شتاب موتور را جهشی میکند؛ یعنی یک توربین حلزونی کنار موتور و نزدیک لولهی اگزوز، گازهای خروجی را میمَکد و آن را به جای اینکه از اگزوز به بیرون هدر برود، جذب میکند و به صورت یک انژری جهشی و ترکیب هوای اضافی، وارد پیستون میکند و قدرت موتور را دوچندان.
قابل توجه شهرداری قم و شهر و دِه دیگر
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. مسائل اجتماعی: قابل توجهی شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر. مدتیست میبینیم -همه یا اغلب- که در هر خیابان و کوچه و بوستان، و در جوف پارک و پارکینگ، موشها (به زبان محلیمان: "گَل") که جدیدا" چنان تناور شده که از جثّهی گربه هم (به گویش محلیمان: "پیشی یا بامشی") پیشی و بیشی گرفته، جولان میدهند و راست راست راه میروند و هر چه خواستند میجَوند و هر وقت خواستند راحت میرَمند. بشر، گربه را به حیاط، حتی گاه به اتاق خود راه داده و به او خدمت عاطفی و غذایی روا داشته که به ازای آن، هر گاه موش و اَشنیک (= بزرگجثّهتر از موش و دُمدراز تر از گَل) دست به جویدن و تاراج و دستبرد زدند، گربهها امانشان ندهند و بر دهن گیرند و غذای صید و شکار خود کنند. اما گربهها یا چنان تنپرور شدند و تنبل و خوابآلو که حال دنبالکردن موش و گرفتن آن ندارند. و یا چنان آتوآشغال و موندهغذا خور شدند که وقتی موش را میبینند از بس از استخوان! و لاشه و پی و غضروف خوردهاند از موش متنفر و سیرند.
وقتی گربه فقط نظارهگر باشد و موش نگیرد، از وظیفهی موشگیریاش شانه خالی کند، دیری نمیپاید که روزی فرا میرسد موش، گربه میگیرد! نه موش، گربه. حالا شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر وقتی مشاهده میکنند سطح شهر و دِه و قصبه و قریه و روستا، اینگونه جولانگاه موش شده، جَستوخیز ماهرانه کنند با سم دفع حشرات و حیوانات موذی، آز آمارشان بکاهند و تا اذیت این جوندگان در زندگی آدمی کاسته شود و با این اقدام چرخه و سیکل طبیعی حیات را میزان نگه دارند. سگهای ولگرد کم بود، موش و اشنیک اضافه شد. بگذرم که اگر ادامه دهم از رسالهی دلگشای عُبید زاکانی ایضا" از "موش و گربهی" ایشان و هکذا از "ویس و رامین" فخرالدین اسعد گرگان، پیشی میگیرد!
راستی برای همهی خدمات خوب و چشمگیر شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر، از صمیم دل ممنونم و به دستاندرکاران کرام و بهویژه به پاکبانهای خَدوم و محترم خداقوت میگویم. برای این نوشتهام استناد هم دارم؛ عکس. آن هم عکس تازه و بهروز و بکر: یعنی موش، همان اَشنیک که به گربه پهلو میزند: ( ۹ آبان ۱۴۰۱ ) عکس را خودم انداختم که داشتم به جایی میرفتم و با همین سوژه به نوشتن فوری این پست شائق شدم. خلاصه اینکه گربهها اگر گربگی خود را نکنند موشها شهر و کشور را اشغال میکنند و آت و آشغالها هم بومزیستهای آدمی را احاطه!
اروپا "باغ" است یا باغی؟!!!
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. جوزپ بورل اسپانیایی (رئیس سیاست خارجی اتحادیهی اروپا) اروپا را "یک باغ" و سایر کشورهای جهان نقاط جهان را "جنگل" فرض کرد. سخن جنونآمیز و نژادپرستانهی وی حتی در خودِ اروپا نیز بر جدار وجدانهای بیدار خراشِ جراحت کشید و اگر روزی اثر زشت این فکر و رسوایی و خوداعترافی وی به استعفایش انجامید چندان شگفتی هم ندارد. شرمآورتر این که، بورل سخنان خود را در یک جمع علمی یعنی "آکادمی دیپلماتیک اروپایی" مطرح کرد. این حرف او را هر بار مرور کنیم ما را به یاد اَسلاف او میاندازد؛ -چهرههای علمی و حتی دانشمند- که دستکم از سه قرن قبل تا کنون، پوست و خون و دودهی اروپایی را نژادی کارفرما و سایر ملل را کارگر و فرمانبُردار تلقی میکردند. لَختی به سخن بورل توجه فرمایید:
"اروپا مانند باغ میمانَد و سایر کشورهای جهان مانند جنگل است و جنگلیهای وحشی به باغهای زیبا حمله میکنند. جنگل رشد بالایی دارد و دیوار نمیتواند از باغ محافظت کند پس باغداران باید به سراغ جنگل بروند."
محمدجواد ظریف و جوزپ بورل
چندی پیشتر نیز قاتلِ خائفِ شهید حاج قاسم سلیمانی یعنی رئیسجمهور فاشیست قبلی آمریکا (ترامپ) در دورهی حکومتش، مردمان تیرهپوست و سادهپوش آفریقا را در بیادبانهترین تعبیر مردمانی معرفی کرده بود که "بوی فاضلاب!!! میدهند". اساسا" غرب از سرِ تبختُر و غرورِ دروغ، روزگاری از ملل ستمدیده "حق توحُّش" میگرفت؛ یعنی وقتی میان ملل عقبنگهداشته شده مأمور میشدند از دُول آنجا پول زور میگرفتند با این توجیه که شما وحشی هستید و به ما که اهل تمدن و رشد و توسعهایم! باید پول پرداخت کنید. در ایران پیش از انقلاب نیز همین رفتار را با دولتهای پیشین داشتند.
حالا این مَردک! جوزپ بورل فراموش کرده است بیشترین جنگ و کشتار میانِ خود اروپاییها بوده و میلیونها تَن آدم، در همین قاره با شلیک تیر و بمب و گلولهی خود دولتهای اروپایی قتل عام شدند. روزگاری کشورهای اروپا تنها سلاح خود در برابر همدیگر را فقط سلاح و تفنگ و جنگ و کشورگشایی میدانستند و حتی پا را ازین قاره فراتر میگذاشتند و در سایر قارهها دست به تصرف سرزمینهای بومیان میزدند. در هر قارهای اگر سری بزنیم هنوز هم آثار خونریزی و تجاوز و تصرف اروپایی موج میزند که با حربهی ننگین استعمار (عمرانکردن و آبادانکردن) به کشورهای دیگر لشگرکشی میکردند و مردم آن را خوار و معادن غنی آنجا را به زور و سوداگری چپاول مینمودند. تمام تمدن فاسد اروپا بر پایهس سرقت منابع خارجی بنا شده است.
جوزپ بورل درین فکر فاسد و پندار باطل و خوی غلط نژادپرستانه تنها نیست، اساسِ اروپا و ایالات متحده آمریکا بر همین ستیزهجویی و نژادپرستی و تفاخر پایهریزی شده است. تمدن غرب برهنهتر از آن است که پندار میشود، این تمدن کژراههای است که بشر موظف است آن را از سر راه خود پس بزند. و انقلاب اسلامی پیشرو درین مبارزهی منطقی است. این تمدن، راه رشد نیست، بستر به روی فساد و تباهی و زر و زور تزویر است که روزگاری زندهیاد دکتر علی شریعتی لایههای اصلی این تمدن باطل را تبیین و هوشمندانه افشاء کرده بود.
امروزه نیز روشن شد اروپا با این فکر ویران، "باغ" نیست؛ بلکه باغی (=بَغْی و خروج از معیار حق) هست؛ و صدالبته یاغی و طاغی. قارهای سرکِش که البته در دل خود وجدانهای بیدار هم دارد؛ و نیز متالّهان معنوی هوشیار که شاید روزی ناجی مردم خودشان شوند و فساد این حوزهی جغرافیایی جهان را -که منبع اصلی عریانی و عصیانی و ویرانی است- بزُدایند و یا دستکم، کم کنند. بگذرم. آیا آقای جوزپ بورِل عبرت میگیرد و ازین وهم، به فهم میرسد؟! اللهُ اعلم.
دیدگاه آیتالله سید مهدی میرباقری
متن نقلی: آیتالله سید محمدمهدی میرباقری (رئیس فرهنگستان علوم اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری) مسائل اخیر روز را بررسی و تحلیل و تبیین کرد. درین پست به دلیل پرداختن اهمیت گفتهها و دیدگاههای افراد شاخص پیرامون مسائل روز ایران، جملات مهمتر گفتوگوی برنامهی جهانآرای شبکهی افق با ایشان را میآورم:
عکس از دامنه از روی بازپخش برنامه
بسیاری از غربگرا و میانهروها در اغتشاشات اخیر، مرزهای خود را با براندازان روشن نکردند؛ شاید میخواهند بهعنوان ناجی، دوباره بهنحوی به قدرت برگردند!... اسلام حداقلی منشأ چالشهای اجتماعی میشود؛ چون وقتی اقتصاد و شهرسازی و ساختارهای فرهنگی و مناسبات اجتماعی را به علوم مدرن واگذار میکنید و درواقع الگوی توسعهی غربی را میپذیرید، اقتضائات آن در جامعهی ما با فرهنگ دینی و بومی ما دچار چالش میشود و منتهی به بحران میشود... تصمیمسازان غربگرا و طرفداران دین حداقلی، که سه دهه در برنامهریزیهای اقتصادی و فرهنگی کشور حضور داشتند، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند و در نقش مدعی و شاکی و پرسشگر وارد نشوند. در کشور ما تصمیمسازی باید شفافسازی شود و تصمیمسازان پاسخگو باشند... جریان های غربگرا و میانهرو، خیلی از مواقع خود عامل به وجود آمدن بحران اجتماعی هستند... آنهایی که اسلام حداقلی را پیاده کردهاند عامل بحرانهای امروزی هستند... بسیاری از افراد غربگرا و میانهرو که در سه دههی اخیر جزو تصمیمسازان بودهاند، حالا نشستهاند و ایراد میگیرند در حالیکه حاضر نیستند مسئولیت تصمیمسازیهایشان را بر عهده بگیرند.
غرب، حجاب را به لبهی درگیری تمدنی تبدیل کرده است... اصلاح بیحجابی باید اصلاح ریشههای آن باشد؛ یعنی مقابله با شبکه سکولاریسم جهانی و ساختارهای ترویج بی حجابی... حجاب، اصل در ایمان و کفر و انقلابی و غیرانقلابی بودن نیست ولی جزوِ واجبات و فروعات زندگی ایمانی و اسلامی است و به عبارتی از لبههای درگیری تمدنی است، البته غرب آن را به لبهی درگیری آورده است... ما جنگطلب نیستیم ولی مجبوریم دفاع همهجانبه داشته باشیم؛ و این درگیریها حتما" به پیروزی جبههی حق منجر خواهد شد، البته اگر ظرفیتهای تاریخی و تمدنی خود را نشناسیم مغلوب میشویم. منبع.
مردم ایران با قرآن چه میکنند؟
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. مردم ایران با قرآن چه میکنند؟ برایم مانند روز، روشن است که مردم ایران تا چه میزان -بالا و درخشان- به قرآن احترام میکنند. من نمونههایی نمایهوار میآورم:
قرآن به سر در شبهای قدر که هر بار آغاز سال معنوی هر مؤمنی هست.
یک جلد آن جزوِ مقدس و دائمی مهریهی زنان است.
بر بالین نوزاد میگذارند تا در پناه آن، از شیطان در امان بماند.
ناپاک از روی حرمتنهادن آن را لمس نمیکند.
مصحف مقدس را پایین نمیگذارند؛ همواره در بالاوبلندی و طاق میگذارند.
هیچ شیئی را بر روی جلدش جای نمیدهند.
معمولا" اگر دست کسی به قرآن رسید آن را میبوسد.
جایی که قرآن قرار دارد کسی پا را دراز نمیکند.
وقتی انسانی وفات میکند برای تلذّد روح او و عبرت خود، قرآن میخوانند.
در محاکم قضایی گاه کار به سوگند میرسد که قسم به قرآن ملاک داوری میشود.
مسئولان نظام برای وفا به عهد در مراسم سوگند، به قرآن قسم میخورند.
در صفحات اول و آخر قرآن، بزرگان خانواده، یادداشتهای مهم زندگی شامل حج، تولد، ازدواج، اتفاقات، ممات و ... را مینویسند و زمانی بهترین سند برای سجّل احوال افراد بود.
در اعزام به جبهه، زیارت، مسافرت، تحویل عروس به داماد و ... از زیر قرآن عبور میکنند.
سورههایی کوتاه از قرآن، جزوِ جداییناپذیر نماز است.
آیاتی از قرآن بخشی از اوراد و دعا و ذکر مردم است و آن را پیش از خروج از منزل زمزمه میکنند.
معمولا" -و بهتر است بگویم اغلب و به حتم- مردم جلسات خود را با ذکری از آیات کلام الله مجید آغاز مینمایند.
جلد کوچک و جیبی قرآن، نوعی حرز و پناه و ایمنجستن برای باورمندان است که با خود آن را حمل میکنند.
وقتی در کاری میان خیر و شر درمانند، با استخاره (=کسب خیر) خود و اغلب توسط یک فردِ پرهیزگار به قرآن رجوع میجویند تا قرآن را را نشان دهد.
حتی برای روزهای مهم مانند جشن عروسیگرفتن و مراسم نذر برپاکردن و ... ، از قرآن کسب تکلیف میکنند که خوب آمده یا بد. اگر به قول معروف بد بیاید از انجام آن منصرف میشوند و تاریخش را تغییر میدهند.
آیاتی از قرآن را از بَرند تا در استدلالها و گپوگفتهای روزانه وارد کلام کنند تا حجت و ختم کلام باشد و به اقناع بینجامد.
نمونههایی را آوردم که اگر بخواهیم تمامی آن را پس از تتبع و جمعآوری اطلاعات ذکر کنیم خود از یک جلد کتاب میگذرد. شاید خوانندگان شریف همین حالا نمونههای دیگری در ذهنشان جرقه زده باشد. اینک با ذکر یک نکته، بسیار میسزَد که یک آیهی شریفه را هم تبرّک کنیم و تدبر.
اما نکته: وقتی معتقدات مردم نسبت به قرآن، اینمقدار محکم و آکنده از قداست و حرمت است آیا نمیتوان پرسید چرا هر گاه فرصت آشوب و آتشافروزی را برای خود فراهم میبینند به قرآن جسارت میکنند؟ و حتی آن را آتش میزنند!! اگر در اروپا و آمریکا هر از گاهی به قرآن اهانت شناعتآمیز میشود به خاطر دشمنی با فراگیرشدن اسلام و بیداری مسلمین است، اما اینان که در مام وطن به ارتکاب چنین جسارت و گستاخییی نسبت به قرآن و مقدسات و معتقدات، مایل میشوند چه اسمی دارند؟! خدا نیارد روزی را که به خاطر ناسپاسی به نعمات در انقلاب اسلامی، گرفتار هرج و مرج و مبتلا به بلایای خانمانسوز شوند که جز افسوس و ندامت گریزی دگر ندارند. هرچند به این آرزوی شُومشان هرگز نائل نمیگردند. بگذرم.
و اینک آیه:
آیهی ۲۸ صاد : اَم نَجعل الَّذینَ آمنوا و عمِلوا الصالِحاتِ کالمُفسدینَ فی الارضِ اَم نَجعل المتقینَ کالفُجّارِ.
مىگویند: حساب و کتابى در کار نیست. مگر ما آفرینش را بر عدل و حکمت استوار نکردهایم؟! با اینوصف، آیا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند مانند کسانى قرار مىدهیم که با باورهاى نادرست و کارهاى ناروا در زمین تبهکارى مىکنند؟! آیا تقواپیشگان را مانند بزهکاران قرار مىدهیم؟!
در "تفسیر نمونه"ی آیت الله العظمی مکارم، دربارهی این آیه آمده است: "نه بیهدفی در خلقت ممکن است، و نه مساوات صالحان و طالحان؛ چراکه، گروه اول در مسیر اهداف آفرینش گام بر میدارند و به سوی مقصد پیش میروند، اما گروه دوم در جهت مخالف قرار گرفتهاند."
سالک صلح
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. برخی از کتابها تا آخر عمر پا به پای آدم میآید. مثل همین کتاب «سالک صلح» از انتشارات روزنامه اطلاعات. او زنی بود که ۲۸ سال در جهان راه رفته تا بشر را به خیر و خدا و عالم معنا و اخلاق فرا خوانَد. اسم خود را هم تا آخر عمر نگفته. فقط خواست سالک صلح باشد. درین نوشته چند نمونه از گفتههای ایشان را مینویسم، از چکیدههایی که ازین کتاب یاداشت کرده بودم:
سالک صلح
رمان
"به کسی مربوط نیست"
سالک صلح برین عقیده بود که "تنها از طریق وقف زندگی در راه خدا میتوان رضایت حاصل" کرد. زیرا سالک صلح، بدن را کالبد و "مقبرهی روح" میداند. و از عیسی مسیح ع نقل قولی میکند که آن پیامبر ع میگفت: "چرا مرا سرورم سرورم میخوانید ولی گفتههای مرا اطاعت نمیکنید؟!" او یک راه صلح را این میداند: مغلوبکردن شرّ با خیر و دروغ با حقیقت. از نظر او جزمیت اختراع نشد، جهل و ناپختگی مادرِ جزمیت است. او همچنین گفته زندگی مذهبی را از طریق اکتشاف درونی به دست آورد نه از راه تتبع و تعالیم صرف. از منظر وی در درون اشخاص طبیعت الهی وجود دارد که هر وقت بیدار شود آنها ( منکرین خدا ) احساس نزدیکی به خدا میکنند. وقتی از سالک صلح پرسیدند کوندالینی چیست؟ جواب داد: بیداری کوندالینی ( kundalini ) میتواند به معنی بیداری فطرت الهی باشد؛ یعنی شکوفاسازی معنوی.
مدرسهی ملاعبدالله
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. در مدرسهی ملاعبدالله اصفهان سه اتاق بسیارخوب داشتم. خوب مدرسهای بود. آبِ روان، خادم بافهم، حوض خوب، گلهای فصل جدید و در بهار سبزیهای جورواجور در پشت کوزههای آب، صفایی داشت. یک قهوهخانهی بزرگ هم در مدرسه بود. نمازجماعت هم در مدرسه خوانده میشد. این را از زبان مرحوم آیت الله آسیدمرتضی پسندیده نوشتم (ر.ک: ص ۱۹) که زندگی و شرح احوال ایشان در کتاب "خاطرات آیت الله پسندیده" به کوشش آقای محمدجواد مرادینیا آمده است. امام خمینی ره برای این برادر ارشدش، سمِت پدری قائل بود و وصی بلامنازع.
خاطرات
آیت الله پسندیده
با این نوشتهام خواستم دستکم سه یادآوری داشته باشم: یکی شکل جذاب و تأثیرگذار سازه مدرسههای حوزه در گذشته؛ که تا چه حد از زیباشناختی و الهام از طبیعت خداوند بهره داشت. دیگر این که عالمان دینی با مشقّت فراوان صدها فرسخ را پیاده یا سواره طی میکردند تا خود را به مدارس مهم برسانند و بر دانش خود بیفزایند. مثلا" در هیمن کتاب خاطرات، برای آقای پسندیده در حین رفتن به اصفهان برای تحصیل بیشتر و برگشتن به خمین به خاطر اشغال ایران در جنگ جهانی اول، اتفاقات زیادی افتاد؛ مثل دستگیرشدن توسط سارقین و راهزنان. اما معمولا" عالمان از ادامهدادن تحصیل و تهذیب دست بر نمیداشتند. و سوم این که حسوحال ما از تاریخ علما و آشنایی با شرح حال آنان، همیشه تازه نگه داشته شود؛ زیرا از دیدِ بنده هیچ درسی برای انسان اثرگذارتر از شناخت زندگی علمی و عملی علما و دانشمندان و سیر در سیرهی آن، نیست.
رفتار جالب جنگلبان بختیاری
جنگلبان اهل بختیاری در لحظهی احتضار
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. حرکت جنگلبان بختیاری در کهنسالی، یک الگو بود. آخرین ثانیههای جاندادن، دست همسر کهنسالش را چنگ زد و دست در دست او جان به جانآفرین تقدیم کرد. مستند این صحنه را دیده بودم و عکسی هم انداخته، تا اینک یک پست برای لیف روح شد زیرا معنویت در آن موج میزند. او هم وفادار به بلوطهای زاگرس بود و هم دلباختهی همدم کهنسالش.














