۱۳خرداد
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. دو نکته بگویم به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و قیام مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا یاد امام که همانندی نه در معاصر، و نه در کل تاریخ اسلام و ایران ندارد و گیتی هم گمان کنم تا ظهور هرگز دگر چنین انسان بزرگ و اثرگذاری نزاید، گرچه تفکر امام قابل نقدونظر میباشد زیرا آن فقیه و سیاستمدار خود قائل به مدخلیت عنصر زمان و مکان در اجتهاد و فهم دینی و سیاسی بود و همین تئوری مدرن و سنتوارهی وی، ممکن است آراء آن مجتهد و مرجع و حاکم دینی را به کنکاش و کاوش و نقد و ابرام برَد و این در تاریخ تشیّع جزو کمال اندیشه است نه نقص و نفی چهره. و نیز یادی کرده باشم از آن قیام تاریخی خونین که از مقدمههای مهم جرقهی انقلاب علیهی سلطنت دستنشاندهی پهلوی بود:
محمدرضاشاه پسر و جانشین سلطنت موروثی رضا میرپنج در دیدار با آیتالله شیخ روحالله کمالوند (روحانی موجه که همیشه به نمایندگی از آقای بروجردی با شاه مذاکرات میکرد) چنین گفته بود: "مطمئن باشید «خمینی» را نمیکُشیم تا امامزاده درست شود، ما او را در میان مردم لجنمال میکنیم."
اسدالله علَم -از نزدیکترین فرد در دربار به محمدرضاشاه- چند روز پس از سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ چنین تهدید کرده بود: "مُلّاها مانند «موش» در دست ما هستند."
بگذرم. از یادداشتهای قدیمی من از صفحهی ۹۱ کتاب تاریخی دائرهالمعارف مصوّر نوشتهی جعفر شیرعلینیا.
اشاره: باز، شاه که یک حد و مرزی برای این امور قائل بود هرچند خائف و خائن بود؛ اما هستند در کشور کسانی که کار نکردهی شاه در «لجنمال» کردنِ امام خمینی را میخواهند کامل کنند، اگرچه مانند بید از چنین رفتاری واهمه دارند، زیرا هنوز هم کاریزمای امام در قلوب وفاداران انقلاب اسلامی چنان انرژی متراکمی اندوخته دارد که اگر کسی کمترین اهانت و حرمتشکنی کند، واکنش خودجوش خودِ ملت چنین فرد و یا افرادی را پشیمان و انگشتبهدهان میکند. نقد و نظر افکار امام خمینی آری؛ اهانت و هر گونه رفتار وهنآلود هرگز. اهل منطق، بهتر میبیند به نقد و نظر بپردازد البته با پشتوانهی دانش و مطالعه.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/2098
۱۴۰۱/۰۳/۱۳
سلام جناب دارابی،
بنده هم صحه میگذارم بر نظر شما. به این شکل که معتقدم هر تفکر و نظریه ای که از غیر معصوم باشد، می تواند قابل نقد باشد، لیکن با این ملاحظه که نقد کننده اولاً باید اهلیت داشته باشد. ثانیاً باید مبنای نقد و محاجه اش خارج از چارچوب حدیث و تفسیر و فقه و کلام نباشد، ثالثاً باید نقد او موجد نظریه ای والاتر و متعالی تر باشد، نه همطراز یا متقارن با این سه وجه، تا کنون ندیدم کسی وارد گود نقد اندیشه امام شده باشد. دیده ام کسانی را که با امام مخالفت کرده اند، اما ندیدم کسی تاکنون اندیشه امام را عالمانه به نقد کشیده باشد. - حداقل من سراغ ندارم. البته نقد علمی، معمولاً ناظر بر فکر و اندیشه و آرمان است، نه در حیطهٔ عمل یا نتیجه عمل. یا موفقیت و عدم موفقیت ها و نه عملکرد سوء همراهان و منصوبین و منسوبین ایشان. چون اصولاً نقد اندیشه با نقد عملکرد دو مقوله متفاوت از هم هستند که هر کدام الزامات و شرایط خاص خود را دارند...