دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۵۳۴ مطلب با موضوع «جهان، جامعه» ثبت شده است

به قلم دامنه. به نام خدا. غروب دیروز خواندن دو متن در سه منبع متفاوت، توجه ام را زیاد جلب کرده بود؛ الف. انتخاب. جماران. یکی این که در «الف» خواندم اختلاس در شرکت مدیریت اکتشاف و تولید وزارت نفت دولت حسن روحانی، از صد میلیارد تومان به دویست میلیارد تومان رسیده،... احتمال اینکه رقم خیلی بیشتر از این باشد هم وجود دارد... فرد اختلاس کننده که یک کارمند است... با توجه به 2 تابعیتی بودن،... بلافاصله به ترکیه فرار می کند...» (منبع)

 

اعضای مجمع تشخیص مصلحت

حرم امام خمینی

 

دوم این که در «انتخاب» و «جماران» خوانده بودم آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیروز در حرم امام خمینی گفت: «امام راحل، تعابیری مانند «خلیفه» را به کار نبردند و به عقلانیت و سیره عقلا اهتمام داشتند. (منبع)

 

و

پاسخ دامنه: به نام خدا. یک: دیگر حتی برای آنهایی هم که همیشه در سخنرانی های شان از گل و بلبل بودنِ مسیر طی شدۀ نظام راضی و خشنود بوده اند، گویی (البته شاید) ثابت شده باشد، که فساد و اختلاس، این دولت و آن دولت نمی شناسد. چه حسن روحانی باشد! چه محمود احمدی نژاد. ساختار وزارتخانه های پول ساز و نیز اساسِ دیوان سالاری نفوذپذیر، توصیه گرا و پارتی ساز جمهوری اسلامی، نیازمند تحول بنیادی و دگرگونی اساسی ست. درد جامعه همین است که چین کمونیستِ بی خدا، قاطعانه علیۀ فساد دولتی و حزبی ایستاده است؛ اما جمهوری اسلامی مماشات می کند و از کنارش راحت می گذرد. آیا از خشم متراکم شوندۀ ملت نمی هراسند!؟ بگذرم و درود وافر بفرستم به میرحسین موسوی که دولتش پاکِ پاک بود و خودش نیز مظهر پاکیزگی و خادِمیتِ ملت و مردم محروم  و مظلوم و مستضعف. دو: اما در مورد خبر دوم، ابتداء بگویم سایت جماران با آن که غروب دیروز عین جملۀ آقای شاهرودی و واژۀ «خلیفه» را درج کرده بود، امروز وقتی برای استنادکردن منبع این پست، رجوع کرده ام، با تعجب دیده ام، واژۀ «خلیفه» را سانسور کرده است: (اینجا). اما خوشبختانه سایت انتخاب، متن گزارش دیروزش را سانسور نکرد و دست نخورده باقی گذاشت. آری؛ این عبارت و دیدگاه آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی اساساً اشکال دارد. زیرا در اندیشۀ سیاسی شیعۀ امامیه (اثنی عشری) «خلیفه» هیچ وجهی ندارد. مهمتر از این، آن است که امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- حتی «ولی فقیه» یا «ولایت فقیه» را هم به رأی و رفراندم نگذاشته بودند چه برسد به خلیفه!! که به دور از نگرش شیعه و گرایش سیاسی و فکری ملت ایران است. نظریۀ ولایت فقیه، حتی در قانون اساسی اولیه هم نبوده، (مرحوم منتظری و دیگران آن را کوشیدند، گذاشتند) که شرحش مفصّله؛ چه رسد به عنوان خلیفه. اگر -بر فرض بعید و حتی ابعَد- امام خمینی، «خلیفه» را مطرح می کردند، ملت که تازه از شرّ شاه و شاهی گری خلاص و رها شده بود، آن را بشدّت ردّ می کرد. خدا البته بهتر می داند. دامنه حدسش را می زند!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۴۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

توضیح دامنه: به نام خدا. دامنه در سی‌ام دی ۱۳۹۶ در این پست اینجا، به موضوع قطع دست جوان بیست‌وهشت ساله (به علت بیست و یک فقره سرقت گوسفندان در چهار شهر استان های خراسان رضوی و جنوبی) در مشهد پرداخته بود. اخیراً مهدی نصیری (یار سابق حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان و افراطی امروز) نیز به این موضوع از زاویۀ دید خود پرداخته است که خواندش را مفید می دانم. زیرا آنان مدتها به عنوان حامیان دوآتشه نظام و صاحبان انقلاب! همۀ منتقدین را یا ملحد، یا ضدانقلاب و یا لیبرال و سکولار می خوانند و سعی نمودند آنان را از قطار انقلاب اخراج و پیاده کنند. نگرش جدید او در این باره، آن هم نسبت به احکام فقهی و اجرای حدود الهی جالب است. این متن به دلیل اهمیت و تغییر نگرش یک چهرۀ افزاطی جناح راست ارائه می گردد:

 

متن نقلی: «رسانه های دشمن و غربی از منظر حقوق بشری و از این زاویه که بریدن دست دزد اقدامی خشن و غیر انسانی است به اجرای این حکم تاخته اند.  بنده هم می خواهم با اجرای این حد الهی مخالفت و از آن اعلام انزجار کنم اما نه از زاویه نگاه غربی ها و دولتهای مدرن غربی...

 

مهدی نصیری

طلبۀ علوم دینی و سردبیر سابق کیهان

 

حدود الهی هر چند ظاهری خشن داشته باشد و اجرای در ملا عام آنها احساسات و عواطف عده از انسانها را فارغ از نگاه عقلانی آنها خدشه دار کند، سرشار از حکمت و مصلحت برای جوامع بشری و شرط لازم برای تحقق امنیت و عدالت اجتماعی است و از همین روست که امام کاظم علیه السلام فرمود: اجرای یک حد الهی  برای اهل زمین سودمندتر از باران چهل روزه است. (تهذیب الاحکام شیخ طوسی)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۲۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

اوترنت نام پروژه است که طراحی های آن در آمریکا آغاز شده و آن گونه که وعده داده شده، قرار است در سال ۲۰۱۸ حتی در دورافتاده ترین نقاط این کره خاکی به وسیله اینترنت ماهواره ای مردم بتوانند به اینترنت پرسرعت و بدون محدویت دسترسی داشته باشند.

 

شرکت آمریکایی Quika اعلام کرده نخستین اینترنت ماهواره ای رایگان پرسرعت را برای ساکنان کشورهای در حال توسعه ارائه می کند. این خدمت در مرحله اول برای ساکنان کشورهای خاورمیانه و آفریقا عرضه می شود.  شرکت Quika به اپراتور ماهواره ای Talia تعلق دارد.

 

اینترنت ماهواره ای پرسرعت در سه ماهه دوم ۲۰۱۸ میلادی برای تمام افراد و کسب و کارهای مستقر در آفریقا و خاورمیانه به طور رایگان عرضه می شود. آلن افراسیاب، بنیانگذار و رئیس کوئیکا و مدیر عامل شرکت Talia توضیح داد: ما عدم توازن پیشرفت‌های تکنولوژیکی و اقتصادی را در جوامع و مناطق مختلف، رفع خواهیم کرد. کوئیکا کمک خواهد کرد که این شکاف دیجیتالی و اقتصادی از بین برود. ۳/۹ میلیارد نفر یعنی حدود ۵۳ درصد از جمعیت جهان هنوز دسترسی به اینترنت ندارند. اکثریت این افراد در مناطق روستایی زندگی می‌کنند و اغلب فقیر هستند. دلیل اصلی افرادی که از اینترنت استفاده نمی‌کنند، نابرابری در درآمد و تحصیلات، همچنین فقدان زیرساخت‌ها، محتوای آنلاین مناسب و خدمات مرتبط با آن، به اضافه هزینه‌های بالای دسترسی و استفاده است.

 

 

آلن افراسیاب

بنیانگذار و رئیس کوئیکا

و مدیرعامل شرکت «Talia»

 

 

وی می‌گوید: در حالی که ابتکارات متعددی برای دسترسی جوامع به اینترنت به اجرا گذاشته شده است، شمار قابل توجهی از مردم همچنان دسترسی ندارند. ما امیدواریم با “کوئیکا” سرعت اینترنت را در سراسر دنیا افزایش دهیم و جوامع را به سمت بهتر شدن سوق دهیم.  اینترنت رایگان “کوئیکا” توسط فعالیت‌های تجاری پشتیبانی خواهد شد... ماموریت “کوئیکا” این است که اینترنت را به صورت رایگان برای اتصال مردمی که دسترسی به آن ندارند، فراهم کرده و بر نابرابری‌های دیجیتال غلبه کند تا یک دنیای بهتر برای همه بسازد.» (منبع)

 

 

نکته‌ی دامنه

 

به نام خدا. این که پشتِ این تصمیم در آمریکا، اهدافی نهفته است شکی نیست. اما این که در ورای آن، چه برنامه ای برای نسل آینده دارند، بحث ما نیست. این که  این برنامه همان نیّاتی ست که «آلن افراسیاب» بیان داشت، مربوط به این پست نیست و سرآخر این که آیا این پروژۀ آمریکایی را مهم تلقی کنیم یا مُهلک، نیز فعلاً مورد بررسی دامنه نیست. آنچه می خواهم در راستای این پست بگویم سه نکته است:

 

یک: هیچ کس مانند سده و دهه های گذشته، خیال نکند با حرام دانستن بلندگو و «بوق شیطان» نامیدن آن، روحانی روشن اندیشی مانند مرحوم محمدتقی فلسفی پیش نمی افتد و از آن ابزار، برای اهداف دینی و تبلیغی بهره نمی جوید.

 

دو: اگر کسی چه با غیرت دینی و با انگیزۀ پاک زیست نگه داشتنِ جامعۀ توحیدی و چه با هر دغدغه ایی با پروژه ایی همجون «اوترنت» -که اینترنت ماهواره ایی رایگان را در دست نسل جدید می گذارد- می هراسد و یا به حال جامعه و انسان دل می سوزاند؛ باید بداند چیزی که مردم و نسل جدید را در برابر هرگونه پدیده تشکیکی و ابزارهای خطرناک تکنولوژی، بیمه و در امان نگه می دارد، این است که پیشوایان دینی، سخن دین را بدرستی به جان تشنگان جاری کنند و دست اندرکاران نظام نیز، بدرستی دست به حکومتداری و حکمرانی بزنند. به گفته آن سردار که همیشه جلوتر از سرباز در رزمگاه حضور می یابد یعنی برادر قاسم سلیمانی: مردم را خدمت کنید، اقتدار نظام محفوظ است.

 

سه: با هیچ ابزار و تمدّنی نمی شود با زور و سرنیزه و حرام دانستن و به قول معروف فیلترینگ به نبرد برخاست؛ ابزارها همواره در راهند و بشر نیز به علت طبع خدادادش، از ابزارهای تازه تر دست برنمی دارد. پس؛ بهتر است دانایان، عالمان و کسانی که بلندگوهای نظام در دست شان است، نسل جدید را با کردار و گفتار تؤامان خود به اقناع برسانند تا آنان با عقیده و مرام محکم در برابر سیلِ بنیان کَنِ تشکیکات، شطحیات و تهاجمات نلرزند و نلغزند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۹:۰۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. در حالی که جامعۀ ایران دردهای عدیدۀ خود را برای حفظ نظام و ایران و آرمان بلند انقلاب اسلامی و حراست از خون پاک شهیدان، تحمّل می کند و بر بردباری هایش نسبت به میراثخواران بی مروّت و اختلاس گران بی حیثیت، می افزاید و به قول معروف، دندان بر روی جگر می گذارد و خویشتنِ خویش را می گدازد، خبر می رسد که شهرداری منطقۀ پنج تهران، در شهریور ۱۳۹۶ به حسینیۀ ریحانه یک و نیم میلیارد تومان می دهد که مثلاً فرهنگ مذهبی و شیعی این مملکت را پاسبانی کند و بر رونق دین و دینداری بیفزاید!

 

 

چرا باید پول مردم، این گونه خرج مطامع و اهداف خاص گردد!؟ به یقین این کژراهه دیری نمی پاید و مردم آگاه ایران، رسوایی چپاولگران انقلاب و نظام را به نظاره خواهند نشست. این، رسم سنت خداست که کژی، رسوا می شود، چه زود باشد، چه دیر.

 

تیتر آفتاب یزد دوم بهمن ۱۳۹۶

 

عکس زیر:

سند پرداخت یک و نیم میلیارد تومان شهرداری

به حسینیۀ ریحانه که مداحش فرد مشهور

جناح راست (محسن بنی فاطمه) است

 

(منبع سند زیر)

 

 

اینهاست درد ملت، که صدا سیمای میلی شخصی جناحی، هرگز حاضر نیست این گونه پرسش های حقیقی و درد دل مردم واقعی را در مصاحبۀ بی رمق و بی اثر و تکراری و پر از وعده های بی عمل با حسن روحانی به میان بکشد. البته ملت، انقلاب و نظام را دوست می دارد، چون آن را از آنِ خود می داند زیرا صاحب اصلی اش و ولی نعمت اش است، و نیز ملت می داند روزگارِ  این میراثخواران به سنت قطعی قرآن، _یعنی سنت تداول ایام_ به سر خواهد آمد: وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ و ما این روزها [یِ پیروزی و ناکامی] را [به عنوان امتحان] در میان مردم می گردانیم. (سوره ۳: آل عمران - جزء ۴ - بخشی از آیه‌ی یکصد و چهل ترجمۀ شیخ حسین انصاریان). آری؛ چنین باد. قم. دامنه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. به دلیل دو مسافرتی که در طی دی ماه امسال به مشهد مقدس و سپس به تهران و مازندران داشتم، دیشب پروندۀ ماشینم را طبق معمول از روی سایت راهور بازبینی کردم. متأسّفانه بی آن که هیچ سردربیاورم چرا و در کجا و برای چه نوع خلافی، دیدم جریمه ای به نام خودوری دامنه ثبت شده است. یعنی جریمۀ دوبرگی که در غیاب راننده، از سوی مأمور پلیس راهور نوشته و صادر می شود.

 

 

جریمۀ دوبرگی از میان دو نوع دیگرش (تسلیمی و الصاقی) در تعریف سرهنگ کرمی اسد رئیس مرکز اجراییات پلیس راهور ناجا «نوعی از ابلاغ محسوب می شود که پلیس تخلف ارتکابی راننده را مشاهده کرده است... هنگامی که پلیس تخلُّفی را از سوی راننده مشاهده می کند نسبت به توقف و ایست خودرو دستور می دهد... با توجه به ایست دادن پلیس و عدم توقف خودرو از سوی راننده چه به صورت عمد و غیرعمد ماموران پلیس راهور از دو برگه [به میزان 400 هزار ریال جریمه] استفاده می کنند و جریمه و تخلف در سوابق راننده متخلف درج خواهد شد.» (منبع)

 

حالا بگذرم؛ این که کجا و چرا جریمه دوبرگی غیابی شدم، و از سوی هیچ پلیسی فرمان ایستی هم ندیده ام، مهم نیست. طی 40 سال رانندگی کردن، این دومین جریمه ای ست که به نامم ثبت شده است. آن یکی به خاطر 5 کیلومتر سرعت غیرمجاز بالاتر از حد 110 کیلومتر. این یکی غیابی و هنوز کشف نکردم واسۀ چی. به هر حال؛ به قول یکی از استادان درس مالیۀ ما در دانشگاه، که همیشه می گفت «دولت خرج دارد» [و نامش هم میان دانشجویان به همین تیکه کلام معروف شده بود] می گویم دولت یا باید از جیب ملت درآورد و یا از جوفِ زمین. از نفت و مس و مفرغ گرفته تا چدن و آهن و پسماند و پیشخوان.

 

از این جریمۀ دوبرگی، دل به دامنه کویریات زده ام و می گویم ما که از جریمۀ غیابی پلیس _که پرداخت زور زورکی چند تکه پول کاغذی ست_ این همه شوکه می شویم؛ آیا هیچ نگریسته ایم که جریمه های مأموران خدا چه عواقب و پاداشی بر سرنوشت مان دارد؟ ملائکی که هر آن و ساعت و ثانیه، ما را مراقب اند و «کرده ها و نکرده» های مان را دقیق بی رد و برگشت محاسبه می کنند و بنا به نقل ها و روایت ها، بر دوش راست و چپ مان بخوبی نگاهمان می کنند و به ثبت و درج می پردازند.

 

امید است از سوی آنان جریمه ای نشویم. اگر هم به دلیل معصوم نبودن و خطاآلود بودنِ طبع بشری مان، خطا و گناه می کنیم و متخلّفانه به بیراهه می رویم، بازهم به بخشندگی و توبه پذیری خدای مهربان امید داریم که جریمه غیابی مان بخشیده شود تا از پل صراط راحت بگذریم. آری چانه زنی با خدای رئوف آسانتر و زیباتر است از چونه زنی زمُخت و بی رَغبت با دولت و حکومت و حاکمیت.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۰۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

سخنرانی مصطفی ملکیان، در نشست نقد و بررسی کتاب «سیاست شادکامی» اثر «درک باک» در دی‌‌ماه ۱۳۹۶: «برای خروج از وضعیت نامطلوبی که موجود است یا وضعیت مطلوبی که ناموجود است، چه کار می توانیم بکنیم؟ ممکن است فردی چیزی را بخواهد که در زندگی ندارد، یا چیزی را در زندگی داشته باشد که نخواهد آن را داشته باشد. در این حالت خواسته‌های فرد برآورده نشده است. چون یا چیزی را می خواهد که در زندگی ندارد و یا چیزی را که اصلا نمی خواهد اتفاقاً در زندگی خود دارد. در این حالت، فرد مطلوبی دارد که مفقود است و نامطلوبی دارد که موجود است. طبق تفسیر کامروایی به معنای خوش بودن، فرد در این وضعیت خوش نیست. برای خروج از این وضعیت، دو راه وجود دارد: یک: تغییر دنیای بیرون (برای انطباق با خواسته هایمان) دو : تغییر خواسته ها (برای انطباق با دنیای بیرون) یا به زبان قدما، وقتی امور بر وفق مراد نیست، یا امور را بر وفق مراد کنیم یا مراد را بر وفق امور کنیم.

 

برای مثال فرض کنید که کسی در اینجا نشسته است که حضور او برای من مطلوب نیست. طبق آنچه بیان شد دوراه وجود دارد: یا به او می گویم که از اتاق بیرون برود (امور را بر وفق مراد کردن)، و یا اینکه به خودم بگویم که چرا من از حضور این فرد در اینجا رنج می برم؟ و در ادامه دخل و تصرف هایی در خود انجام بدهم که آن فرد از جای خود تکان نخورد و بیرون نرود، ولی من از حضور او لذت ببرم (مراد را بر وفق امور کردن). راه دوم، راه پیشنهادی رواقیان است. آنها می گفتند که وقتی امور بر وفق مرادتان نیست، مرادتان را بر وفق امور کنید. یعنی تغییراتی را در خود ایجاد کنید که نه تنها این وضع برای شما تحمل پذیر شود، بلکه راغب به این وضع هم باشید.

 

وقتی وضعیتی برای انسان مطلوب نیست، او در ابتدا آن وضعیت را تحمل می کند، بعد تسلیم آن می شود، در ادامه به آن رضایت می دهد و در نهایت نسبت به آن راغب می شود.  هر دو طریق، راه هایی برای کامروایی با تفسیر خوشی (برآورده کردن خواسته ها) است. درِک باک (Derek Bok)، هم مشرب رواقیان نیست. او می گوید که باید بیرون خود را عوض کنیم تا کامروایی (خوشی) حاصل شود. فلذا او سیاست شادکامی یا سیاست خوشی را در پیش می گیرد. این تغییر بیرون، به دست گروه‌های مختلفی صورت می گیرد که یکی از این گروه‌ها، همان دولتمردان و رجال سیاسی و مجریان عالم سیاست است. البته فقط این دسته از افراد مسوول تغییر جهان بیرون برای خوش بودن نیستند، اما در این کتاب، فقط به این دسته افراد پرداخته شده است. برای مثال، بخشی از این تغییر جهان بیرون توسط معلمین و پدرها و مادرها صورت می گیرد.» (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۱۳۹۶ ، ۰۹:۵۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نوشته های جناب توحید : بسم الله الرحمن الرحیم. در فرهنگ لغت ها غُلُوّ، از حد گذشتن است. و نیز گزافکاری و مبالغه. و شایعه یعنی خبر معمولاً نادرستی که شیوع پیدا کرده است. اما این دو در بدنۀ اجتماعی چه می کند؟ خوشبختانه یا بدبختانه حیوانات از غُلو و شایعه عاجزند و بهتر است بگویم از این دو زشتی دورند. اما انسان ها که به فطرت پاک مسلّح و تجهیزند و استعدادِ خلیفۀ خدا بر روی زمین شدن را دارا هستند، دست به این دو زشتی و پستی می زنند و اسیر آن اند. چرا؟

 

من ریشه اش را در فرهنگ ناپذیری و بی پرورشی می دانم. مقصر اصلی هم آموزش و پرورش است که نه توانسته است به کودک تا نوجوان، آموزش درستی بدهد و نه پرورش صحیحی بیاموزاند. ریشۀ ویرانی همینجاست که خروجی آن فقط محفوظات است و بس. و نمرۀ قبولی دادن و از شرّ شاگرد تنیل رها شدن. همین.

 

متأسفانه در دارابکلا نیز این دو خصیصه میان برخی ها و شاید اغلب شان رشد یافته است. اگر به کسی سخنِ درستی بگویی باور نمی کند، اما وقتی به عمد یک دروغ شاخدار یا یک غلوِّ عمیق بگویی از ذوق پَر در می آورد. چرا؟ چون دروغ و شایعه را از خبر صدق بیشتر خوش می دارد. دروغ و شایعه چون هیجان دارد او را بیشتر به باورهای غلط و تحلیل های تخیّلی اش وصل می سازد. مثلاً اگر طرف خواهان نابودی و براندازی جمهوری اسلامی باشد، هرچه رخدادهای شب های دی ۱۳۹۶ را برایش مخرّب تر می ساختی و آب و تاب می دادی، بهتر قبول می کرد تا واقعیت را برایش نقل می کردی که یک کشت و کال بیش نبودند.

 

این که رسانه‌ی بی‌بی‌سی و مراکز تبلیغی و جنگ روانی ضدانقلاب، هرچه ببیشتر بر شایعه و دروغ و غلو دامن بزنند، بینندگان خام و تهی مغز را بیشتر جذب می کنند نشان از آن دارد آنها نقطۀ ضعف برخی ها را بخوبی درک کردند و به همین دلیل خبر را به شایعه و آب و تاب دادن آغشته می سازند. زیرا اساساً شایعه و دروغ جاذبه و هیاهو دارد و با کمال تاسف باید گفت تا آن را می شنوند و یا می بینند به سرعت باد به سوی گوشی های شان پرتاب می شوند و با ولع و بی هیچ ترس و تحقیق و راستی آزماییی در تلگرام و مخاطبانشان روانه می سازند که بله چنین و چنان شد.

 

به نظرم تا مطالعه و اندیشه و تفکر عمیق و منطقی، جای خواندن های سطحی و زودگذر را نگیرد، بشر با همین شایعه ها نه تنها سرنوست خود را تباه می سازد بلکه زندگی آرام دیگران را نیز یا ناآرام و یا در بدترین حالت، تخریب می کند. و تخریب کردن دیگران، کارِ هیچ انسانی نیست؛ بلکه یک خویِ درندگی ست که جامعه و فرد را آفت زده و آسیب زا می سازد. ایران. دی. توحید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۱۳۹۶ ، ۰۹:۱۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی: کتاب «اسلام، علم، مسلمانان و فناوری»، نوشته سید حسین نصر با ترجمه مهدی کفائی حسین کرمی اخیرا از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است. این کتابی است در دفاع از اجزاء و ارکان سنت اسلامی و نقد علم و تکنولوژی مدرن. حاوی هفت فصل است که چهار فصل آن به گفت‌وگوهای مظفر اقبال [اندیشمندی اسلامی و نویسنده‌ای پاکستانی-کانادایی] با سید حسین نصر اختصاص دارد.»

 

 

 

نصر در فصل سوم کتاب می‌گوید بیشتر مراکز قدرت در جهان اسلام، معتقدند علم بیشتر یعنی قدرت بیشتر؛ بنابراین جهان اسلام باید در فراگیری علم و تکنولوژی جدید کوشا باشد و حتی بکوشد که در این زمینه، همانند ژاپن، از غرب پیش افتد. اما «تمدن اسلامی نمی‌تواند بدون تخریب خود کاملا از علم و تکنولوژی غربی تقلید کند.» پس، با توجه به گریزناپذیر بودن پاره‌ای از وجوه زندگی تکنولوژیک جهان مدرن، «مسلمانان باید در تسلط بر علوم غربی بکوشند، ولی چنین تسلطی باید با یک دید انتقادی مبتنی بر سنت عقلانی اسلامی همراه شود.»

 

نصر رفتن از راهی جز این راه را سرآغاز مرگ تمدن اسلامی می‌داند. او شناخت مبانی علم و تکنولوژی جدید و سنجیدن آن‌ها در چارچوب جهان‌بینی اسلامی را شرط تداوم حیات اصیل اسلامی در روزگار کنونی می‌داند. نصر مثال می‌زند که تلفن همراه خلوت انسان با خدا را از بین می‌برد؛ چراکه «این وسیله کوچک کاربرانش را ملزم می‌کند همیشه به آشوب جهان خارج وصل باشند.»

 

 

نصر نیز همانند رضا داوری در مواجهه با جهان غرب، قائل به جراحی و تفکیک نیست. وی می‌گوید: «من جزو کسانی‌ام که اصلا عقیده ندارند تمدن اسلامی می‌تواند قسمتی از تکنولوژی غربی را که خوب پنداشته می‌شود، انتخاب و ادعا کند که کاملا بی‌ضرر است و سپس قسمت‌های دیگر را رد کند. هر صورتی از تکنولوژی مدرن که اتخاذ شود، حتی اگر در سطح خاصی مثبت باشد، با خود آثار منفی خواهد آورد، اگرچه می‌توان برای کاهش این تاثیرات عاقلانه عمل کرد.»

 

 

او می‌گوید: «ما به جای تقلید از موسسات آموزشی غربی... احتیاج داریم موسسات آموزشی اسلامی سنتی خودمان را تقویت کنیم... این همان چیزی است که باید در جهان اسلام، از مدارس مالزی گرفته تا مراکش، انجام شود». (منبع)

 

توضیح دامنه

 

لازم به ذکر است دکتر حسین نصر پدرِ ولی نصر (تحلیل گر در آمریکا) در دورۀ رژیم پهلوی با دفتر فرح پهلوی همکاری نزدیک داشت؛ اما پس از انقلاب در غرب زندگی می کند و از نظریه خود تحت عنوان سنت اسلامی دفاع می نماید و با انقلاب اسلامی نیز میانه ای ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۱۳۹۶ ، ۰۹:۰۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

آمار پول های بیت المال ایران

فقط جهت اطلاع و مورد مطالعه

 

(منبع)

هشت هزار و یکصد میلیارد تومان

دامنه در این باره، داوری را به مخاطبین شریف وامی گذارد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۱۳۹۶ ، ۱۸:۴۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

دامنه. جواد امامی. دکتر علیرضا زهیری

دکتر علی شیرخانی. حجةالاسلام محمدرضا احمدی

قم. سال سال هفتاد و هفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۱۳۹۶ ، ۱۰:۴۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. در همین چند روز اخیر که در محلِ آمد و شدِ تسلیت دهندگان درگذشتِ شادروان فاطمه دارابکلایی در منزل برادرخانمم آقاابراهیم مستقر بودم، چیزهای زیادی از رویکردهای مردم در محفلِ عزا و تسلّا، مشاهده کرده ام که جای تشکر دارد و نشان لطف و محبت است. از همه عبور می کنم و به یکی از آنها که تحیُّر دارد اشاره می کنم. یکی، که بسیار تعجّب کردم از او، بی آن که اوجِ غمباری مرا در سوگ فاطمه درک کند، بی جهت بر سرِ سخن رفت و گوشم را مُفت و مجّانی گوشخراش داد و من البته در گوش نکردن سخن های بیهوده و خارج از توقیت (=زمان و موقعیت) با هیچ کس تعارفی و از هیچ کس واهمه ای ندارم. ولی او همچنان می تراشید و می بافید. نگاهی تند به رویش کردم و گفتم پدرت اهل صُمت و سکوت بود ولی تو گویی اصلاً به «سُو»یش نرفتی. به قول دارابکلایی ها: وِن سو نَشیهی. یعنی اخلاقیات او را نداری. بی آن که عمق تذکر مرا بفهمد، گفت پدرم همیشه یک سخن را راست می گفت. گفتم مثلاً چه سخنی؟ گفت: می گفت زن را باید هر روز با شیش زد و اگر نیست باید ون جا ماله را با شلپَت زد. او خندید و من سرم را بلند کردم و از زیر عینکم نگاهی تندتر به چشمانش انداختم که ببینم آیا تبسّم دارد؟ آیا تعجّب دارد؟ دیدم نه. گویی _حتی به حتم_ سخن بابای خدابیامرزش را حکیمانه و پندانه و روا و سزا می پندارد. دیگر در روزهای دیگر که آنجا بودم، ندیدمش تا بازهم سخن های حکیمانه دیگر! پدرش را در گوش من با پچ پچ که نه، با صدای زمُخت بخراشاند. چقدر خوب است آدمها در محفل عزا سکوت پیشه کنند و بر فضای غمباری اطرافیان صاحب عزا، همهمه و غُرغُرو و بحث لِسک دوا و بَپیسّه لَمه نیفزایند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۱۳۹۶ ، ۱۸:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
 
پرسش گلایه آمیز جناب «دارتوکِن دارکوب» از دامنه، که استیضاح ام کرده چرا این همه داستان کوتاه عبرت آور و جذاب می نویسی، ولی به قصه های هزار و یک شب هیچ نمی پردازی؟ تقاضا داشته به این داستان های زیبا هم بپردازم.
 
 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام من به شما «جناب دارتوکِن». گلایه ات به هیچ وجه من الوجوه پذیرفته نیست. به جای این که من را به کارهای متعدّد فرا بخوانی، خودت به خودت وَرز بده و حرکتی کن و بنگار. اما بعد، کمی توضیح از سوی دامنه دربارۀ هزار و یک شب با برداشت هایی که از این کتاب جالب دارم:

 

1- شهریار تصمیم می گیرد همسرش شهرزاد را بکُشد. حتی بنا می گذارد همۀ زنان را بکُشد. چون خبر رسیده بود کار ناشایستی کرده اند. نوبت به کشتن شهرزاد که می رسد، شهرزاد شروع می کند برای شوهرش _پادشاه_ قصه گفتن. آنقدر قصه می گوید که به هزار و یک شب می رسد یعنی سه سال. شهریار از اِعجاب سخن شهرزاد به حیرت و شیدایی می رسد، دست از کُشتنش می شُوید و باز هم عاشق همسرش شهرزاد می شود. شهرزاد با قدرت کلام و قصه حریم زنان را از تهمت ها و بدگمانی ها و بدفهمی ها نجات داد و این یعنی به قول دکتر جلال ستّاری «سخن درمانی».
 
 
 
هزار و یک شب. عکاس دامنه از روی جلد کتاب

 
2- چند داستان کتاب هزار و یک شب هنوز یادم مانده است. یکی از داستان ها قصۀ غمبار بطّه و طاووس است. در این قصه، طاووس با مادۀ خود، به جزیره ای پناه می برد. بطّه _بطّه یعنی اُردک_ هم به آنها ملحق می شود. طاووس می پرسد تو چرا آمدی جزیره، بطّه؟ می گوید من هم از دست ستمِ و بیدادِ آدمیزاد به اینجا فرار کرده ام. بعد برای طاووس شرح می دهد که الاغ و اسب و شتر و غزال و حتی شیر ملک زاده هم از دست بشر، آزار می بینند و صبح تا شب یا زیر فرمان بی رحمانۀ آدمیزادند و یا اسیر تیر و تفنگ و تله و دام و صید آنان. این برداشت آزاد دامنه بود از از گوشه ای از زوایای تودرتوی هزار و یک شب. دامنه بگذرد و فقط بگوید هیچ چیزی، به قدر کتاب، انسان را وَرز نمی دهد و او را از مادّه به ماوراء نمی برَد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۱۳۹۶ ، ۱۱:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. همان‌طوری که در پست «یارانه حق ملّته» اینجا نوشته بودم، دولت حسن روحانی -که به تسخیر حزب کارگزاران (راست مدرن و به تعبیر بنده راست مُرفّه) درآمده است- برای حذف یارانه در بودجه‌ی سال ۱۳۹۷ جدّی شد. دو نکته می‌گویم و خلاص:

 

یک. مگر امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- از آب و برق و نفت رایگان به ملت، سخن نگفته بودند؟ چطور فقیهان منصوب رهبری در شورای نگهبان وقتی می‌خواهند پیروان ادیان آسمانی را (با اَدله‌ی خاص خود) از دایره‌ی خدمت و قدرت نظام بیرون نگه داشته باشند، می‌گردند سخنی از سال ۱۳۵۸ آن امام رحمت الله را پیدا می‌کنند و مستند می‌سازند و آن را شرع بیّن توصیف می‌کنند و ملاک نظر خود، اما وقتی نوبت به نوکری ملت توسط دولت فرا می‌رسد واژه‌ی «رایگان» در کلام امام، فاقد استناد می‌شود؟ آیا شورای نگهبان بودجه دولت را تأیید می‌کند؟ یا نه واژه‌ی رایگان در بیان امام، حکم تلقی می‌شود و جلوی دست‌درازی دولت به پول ملت را می‌گیرد؟

 

دو. دولت آقای حجت‌الاسلام حسن روحانی که به تعبیر من دولتی شیک‌پوش! و شیک‌گو! است، چون با ندای آقای «تَکرار می‌کنم» دو بار رئیس جمهور شد، دیگر به رأی مردم نیازی ندارد، بنابرین چون توان اشتغال و رفع بیکاری و انواع قول و وعده های ۲۱ گانه‌ی خود را را ندارد و اساساً دولتی کم‌تحرّک و متمرکز در مرکز و پایتخت‌نشین است، دست به جیب یارانه‌ی ناچیز مردم شد تا پیرامون را باز هم فقیرتر و نابسامان‌تر کند و مرکز را مرفه‌تر و بخوربخورتر!

 

دودِ این تصمیم بد و ناعادلانه‌ی این دولتِ حزب کارگزارانی، اول به چشم خود آنان خواهد رفت. کسانی که از فرطِّ دارایی‌ها و تمکّنات مالی، نه غصّه‌ی نان دارند و نه غمِ پول و رفاه و تفریح. باز هم مانند همان دولت هاشمی رفسنجانی که با سیاست غلط تعدیل اقتصادی فرو ریخته بود، اینان هم فرو خواهند ریخت. تردیدی ندارم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۱۳۹۶ ، ۲۰:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. دولت حسن روحانی _که دولتِ حزب کارگزاران (=حزب طبقۀ داراها و مُتمکّنین) یعنی همان راست مدرن و به تعبیر دامنه، راست مُرفّه است_ باز نیز قصد کرده است به یارانه مردم دستی بزند. یعنی می خواهد (حداقل قصد و نیّاتش این است) از جیب ملّت بردارد و به کیسۀ دولتِ پرخرج بریزد. یارانه حق ملّت است و پولی ست که از منابع درآمدی عمومی، به ازای افرایش قیمت کالاهای اساسی مردم؛ مستقیم به جیب مردم می رود. حال اگر از میان این همه پولها که در جاهای خاص! خرج می شود، چشمتان فقط به این پولِ ناچیز یارانه دوخته است، این چند نکته را به گوش تان فرو کنید:


یک: اگر یارانه مردم را می خواهید حذف یا تصرّف کنید، بکنید! اما قیمت های نان، برق، آب، گاز، بنزین و گازوئیل و نفت و اقلام اساسی ملت را به همان قیمت سالهای پیش از اجرای یارانه بازگردانید. آری؛ قیمت های سرسام آور و سوداگرانه را به ارزانی معمول و مردم گرایانه برگردانید، آن گاه با یارانه مردم هر کاری دوست داشتید بکنید و نوش جان تان!


دو: تضمین دهید پول عظیم یارانه -که می گفتند هدیۀ امام زمان! است- به اختلاس های میلیاردی و فیش های نجومیِ دو دولت قبل و حال، نمی انجامد.


سه: قول دهید، آن هم قول سَدید، نه وعده های خنده دار انتخاباتی، که این پول یارانه را از ملت می گیرید خرجِ مدرسه سازی، درمانگاه سازی، خانه سازی مستضعفان می کنید و به سمینارها و آنجا و اینجا نمی دهید. و الّا، مردم هیچ اطمینانی به بازگشت پول شان به جیب دولت ندارند.


چهار: این را هم بدانید بسیاری از مردم، همین یارانۀ ناچیز را _که بارها از سوی دولتچی های حسن روحانی بر سر مردم منّت می گذارند، گویی مالِ پدرشان را می بخشند_ هزینۀ درمان شان، پرداخت قسط های بانک های رباخوارشان، شهریۀ دانشجوی دانشگاه آزاد و خوابگاه دانشگاه دولتی شان، نان و خوراک شان و حتی بدهی های پیشخورشان می کنند. دولت گویی کاری دیگر! ندارد هر روز بر سر یارانه به قول دارابکلایی ها «بِز رقص می دهد»!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۱۳۹۶ ، ۰۹:۵۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. اخیراً کتاب ۷۵۲ صفحه‌ای مردم‌شناسی ایرانی، نوشته‌ی علیرضا حسن‌زاده. تهران. افکار، ۱۳۸۵، را خوانده و نکته‌برداری کردم. این کتاب خواندنی حاصل ۲۶ نشست با قریب ۷۰ پژوهشگر و اساتید برجسته است. از میان یاداشت‌های خطی‌ام، چهار نکته را مطابق معمول معرفی کتاب در دامنه، به صورت برداشت آزاد ارائه می‌کنم:
 
 
مردم شناسی ایرانی
عکس از دامنه
 
در صفحه‌ی ۱۲۶ آمده است: ایرانی‌ها عطش شعر دارند... طبع شاعری از ویژگی‌های ایرانی‌هاست. ایرانی‌بودن ثروتِ عظیمی‌ست که ما داریم.
 
 
در صفحه‌ی ۱۲۴ آمده است: پرده‌پوشی از ویژگی‌های هویت ایرانی است. مثل غذاهای ما ایرانی‌ها که ساده و عیان نیستند. قیمه، قورمه‌سبزی، آبگوشت و...  که چقدر آمیخته و به هم پیچیده‌اند و آیینی.
 
 
در صفحه‌ی ۳۳۹ آمده است: ایران افسانه‌هایی مهم دارد. افسانه‌ها، انسانِ غرقِ در مصائب محیط را به کناری میکشد،‌ چشمش را باز می‌کند و همه‌ی خاطراتش را به او می‌نمایاند.
 
 
در صفحه‌ی ۳۹۱ آمده است: در کُردها و لُرها این باور است که هر کس اطرافِ نان را نخورَد، خُرده‌های نان در جهنّم مار می‌شود و آنها را آزار می‌دهد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۱۳۹۶ ، ۰۹:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. وقتی تیتر امروز روزنامۀ همدلی را دیدم بشدّت شوکّه شدم. سه دهه ایی که در قم هستم و در دهۀ شصت نیز، دو سه سالی قم بودم، هرگز به چشم خودم ندیدم یک روحانی در کنار خیابان دستفروشی کند. دیدم کتابفروش بودند و هستند ولی در مغازه نه گوشۀ معابر.

 

روزنامۀ همدلی

 

چه به روزِ این گونه روحانی های عزّتمند و آبروخواه آمده که او حاضر شده است برای معاشش، کُنج معبری بساط پهن کند تا پیش خانواده اش خجل و شرمسار نباشد. حرفی ندارم وا می گذارم و رد می شودم و به برخی از آن بی دردهایی! فکر می کنم که چگونه این صحنه ها را می بینند، ولی غرقِ قدرت طلبی، مجامله گویی، مال اندوزی، چرب زیانی، فریب، ناحق گویی و ریاکاری اند. و هر سویی که چرب و نرم و رسمی بود، همان سو حاضرند و برای توجیه و وجیه سازی، جعل روایت می کنند و جهل و خیانت می خرند. کاش بمیرم و این صحنۀ دردناک و هشداربخش این شیخِ لباسِ پیامبر پوشیده ی باعزّت گوشه ی کوچه را  نبینم که این گونه مجبور به اِمرار معاش شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۱۳۹۶ ، ۱۱:۴۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. وقتی تیتر داغِ روزنامۀ همدلی (چاپ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶) را خواندم که «باغد‌‌‌‌‌‌‌‌‌ار ارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیلی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر اعتراض به پایین بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌‌ قیمت و عد‌‌‌‌‌م فروش محصول سیب خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌، د‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر اقد‌‌‌‌‌‌‌‌‌امی بی‌سابقه تمام د‌‌‌‌‌‌‌‌‌رختان باغش را قطع کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌» (اینجا)، یاد ریشه کنی فاجعه آمیز سال های گذشتۀ درختان تنومند و دیرینِ گردوهای روستای دارابکلا افتادم.

 

 

یک دلّال چوب -که سورکی بود- قدم به محل می گذاشت، دَم این و آن را می دید و با چندده شاهی پول بی ارزش درختان سر به فلک کشیده و سایه سار گردوی زمین های زراعی را از تَه با ارّه موتوری قطع می کرد، می بُرد به چوب بُری ها می فروخت. یا شاید هم کُنده های قَطور آن را به مُنبّت کارها (=کَنده‌کارها) می داد تا مثلاً تاج مُبل درآورند و دستۀ راحتی بسازند و نیز زرق و برق تختخوابش نمایند. که چی؟ که بنشینند و بگویند و بخندند و پُز دهند و غیبت این و آن را کنند و چشم و همچشمی را بگسترانند!

 

چه فاجعه‌ای بود آن سالهای سال. یاد آن درختان یاد باد؛ که زیر سایۀ خُنکش خاطرات زیبا بود و دَم زدنِ زارع خسته و قیل ناهار (=صبحانه و ناهار) کشاورزان و شیردادنِ مادران به فرزندان. خوب شد که حالا درکی بهتر در جامعۀ ایرانیان حاصل شد، ارزش ثمرات درخت، سایه سارش، اکسیژن سازی هایش و حتی نقش محوری آن در اکوسیستم فهمیده شد. نه این که دیگر کسی درخت باغ هایش را از ریشه درنمی آورد و نمی فروشد؛ بلکه خود پیش می افتد درخت هم می کارد. چه صنعتی، چه مُثمری و چه حتی چه تجمّلی و سایه ساری. به قول دارابکلایی ها خدا را صدها هزار مرتبه شوکر (=شُکِر).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۱۳۹۶ ، ۱۰:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

جناب دارتوکِن دارکوب دو پرسش پرسیده یکی دربارۀ «م. سرشک» و دیگری در مورد «ارباب حلقه ها» و طبق معمول از خود چیزی نگفته و از دامنه خواسته چیزی بگوید.

 

پاسخ دامنه

 

سلام من به شما «جناب دارتوکِن»

از م. سرشک آغاز می کنم. در حدّی که سریع

به توضیح بیشتر ارباب حلقه ها برسم:

 

یک - «م. سرشک» همان محمدرضا شفیعی کدکنی ست. شاعر و محقق بزرگ ایران (زاده‌ی ۱۳۱۸) از روستای کدکَن در دامنۀ کوه و جُلگه‌ی رُخ در ناحیۀ کاشمر و نیشابور خراسان. من، هم تقریباً متمرکز و هم جَسته و گریخته از جوانی تا امروز نوشته های کدکنی را دنبال کرده و می کنم. آثار زیادی دارد. اما یکی از برترین هایی که خواندم کتابی ست که مجتبی بشردوست دربارۀ او نوشته است، «در جستجوی نیشابور» و با شیوه و ادبیاتی رسا، کدکنی را معرفی و بررسی کرده است. من یک نکته می گویم و می گذرم:

 

 

محمدرضا شفیعی کدکنی با تخلُّص «م. سرشک» هم حوزه خوانده و هم دانشگاه. هم شاعر است و هم پژوهنده. کافی ست بگویم در همان کودکی در خانواده ایی روحانی، خوب پروریده شده و در درس یکی از برترین استادهایش در حوزۀ علمیۀ مشهد _یعنی مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی_ بخوبی درخشیده و او را الگوی خود ساخته و هم اینک همچنان می درخشد. از یادداشت های کتبی ام از این کتاب یک مورد را نقل می کنم و تمام. شفیعی کدکنی معتقد است چند نفر در زندگی اش بیشترین تأثیر را داشته اند:

 

 

«بعد از پدرم حجت الاسلام میرزامحمد شفیعی کدکنی چند نفر بوده اند که بیشترین تأثیر را داشته اند یکی از مهمترینِ ایشان مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی است که علاوه بر فقه و اصول عملاً به ما آموخت که از تنگ نظری های قرون وسطایی به در آییم و در یادگیری و دانش اندوزی، مرزهای تعصُّب را بشکنیم.» (زندگی و شعرِ محمدرضا شفیعی کدکنی _در جستجوی نیشابور_ نوشتۀ مجتبی بشردوست. تهران: نشر ثالث. نشر یوشیج. 1379. ص 31)

 

 

دو - اما اربابِ حلقه ها. این یک رُمان است از تالکین. نمی دانم آن را خوانده ای یا نه؟ من کمی از یادداشت های کتبی ام را می گویم. تمام حلقه ها _انگشترها_ یی که در این رُمان به میان آمده است، حلقه قدرت اند که با آن با هم نبرد می کنند. مثلاً حلقه ای که برای «اِلف ها» ساخته شد میل به شفابخشی دارد. حلقۀ نهایی که سائورون -شخصیت اصلی شرّ رُمان که دقیقاً عین شیطان است- قدرت نهایی اش را وارد می کند. اما سائورون چون فاقد قدرت تخیّل است، شرّ است. شرّ چیست؟

 

تالکین -نویسندۀ رُمان- که یک کاتولیک سنت گرای انگلیسی ست، شرّ را در آن، این گونه به مخاطب حالی می کند که برداشت هایم را بطور خلاصه از روی متن بررسی رمان می آورم:

 

شرّ از نظر مسیحی یعنی درگیر بودن با خود. یعنی شخصی با خود وِرّاجی کند و علیۀ خود باخود درگیر شود. دغدغه اش فقط چیزهایی ست که برای خودش است. یعنی موجودی که از خودش پُر شده باشد. همین پُربودن از خود و این که هیچ خلائی در خود نمی بیند که از طریق دیگران _حرف ها و تجربه ها و اندیشه های سایرین_ آن را پُر کند، سبب می شود هیچ تخیّلی نداشته باشد و خود را در  همه حال، به تعبیر من، سرحلقه بپندارد. مانند ارباب و بنده در کتاب هگل که ارباب فقط نمی خواهد بر بنده استیلا داشته باشد بلکه می خواهد صاحب میلِ او هم باشد. شرّ همان نداشتن تخیّل است و نداشتنِ قدرت برای درکِ دیگران. چون او در خود احساس پُری می کند و خلائی درخود نمی بیند. مثل سائورون شخصیت اصلی ارباب حلقه ها که با ایجاد حلقه ها سعی می کند همه را بنده و مطیع خود کند و خود را اربابِ همه. اما خیر، با خیال پیش می رود و خیال نمی گذارد انسان احساس پُر بودن کند که در خود خلائی نبیند که با مدد فکر دیگران جبران کند. سائورون چون فاقد خیال بود، شرّ بود. رُمان اربابِ حلقه ها بیش از پنجاه میلیون نُسخه در جهان فروش رفت و در ایران پنج هزار نُسخه. (منبع: مردم شناسی ایرانی، به کوشش علیرضا حسن زاده. تهران: افکار. ۱۳۸۵ ، ص ۱۵۳). به گمانم همین مقدار جواب کافی باشد جناب دارتوکن دارکوب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۱۳۹۶ ، ۰۷:۱۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه
 
به نام خدا

روزانه بیش از سه میلیون مطلب در تلگرام
دو میلیارد بازدید از آن
آمار پژوهشگاه فضای مجازی کشور
 

دامنه فقط بگوید:
 
پس کی کتاب می‌خوانند؟
کی به عالم واقع برمی‌گردند؟
کی می‌خوابند؟

از صبحدم تا دو و نیم بامداد در تلگرام می پلِکند.
خدا رحم کند به ماورای واقعی! خانواده@ها
خدا رحم کند به پُشت! صحنه‌ها
خدا رحم کند به بی‌خوابی‌ها

به هرزگی‌ها!
به مشغولیات‌ها
به سرگرمی‌ها
خصوصاً به بی‌سواد و بی‌عار بارآمدن ها
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۱۳۹۶ ، ۱۰:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. همانطور که در پست چند روز قبل (اینجا) نوشته بودم، اینک این کتاب 414 صفحه ای «هرمنوتیک مدرن» را با دوازده صفجه خلاصه نویسی‌ام به انتها برده ام و حالا چندنکته از نوشته های یادداشت خطّی ام از این اثر مهم را به اشتراک می گذارم تا ثوابی هم برده باشم.

 

 
میان زندگی درونیِ هر شخص با واژگانِ در دسترس، رابطۀ تنگاتنگ است. (هرمنوتیک مدرن. ص ۳۸۶)
 
فهمیدنِ یک نوشته به معنای سهیم شدن در معنای موجود است. (ص ۲۱۶)
 
هرمنوتیک، خلاصی از »کژفهمی ها» و کنارزدنِ «بدفهمی ها»ست. (ص۱۴۵)
 
قدرت راستین آگاهی هرمنوتیکی توانایی ماست در فهمیدنِ این که چه چیز پرسش پذیر است. هانس گئورک گادامر. (ص ۹۹)
 
 

 

یادداشت‌های خطی‌ام

۱۳ آبان ۱۳۹۶

 

 

هرمنوتیک مدرن. عکس از دامنه

در عصر مدرن هم باید با روانن‌ویس نوشت تا قلم محافظت شود

 

چنان نیست که رابطۀ میان احساس و واژگانِ در دسترس، رابطه ای ساده باشد. استیفن میولهال. (ص ۳۸۶)

 

اشلایر ماخر هرمنوتیک را هنرِ اجتناب از بدفهمی ها توصیف می کند. (ص ۹۱)

 
تأویل [دامنه: یعنی تفسیر، بیان، بازگردانیدن به چیزی] یک امرِ آموزشی نیست، بل خود کُنشِ فهم است.  (ص ۲۲۴)
 
این نکتۀ زیر هم از ساختۀ ذهن من به انضمامِ تجربه ام است که نیازمند هرمنوتیک است: عشق حاصلِ جمعِ ع. ش. ق است؛ علاقۀ شورانگیزِ  قلب.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ، ۱۰:۲۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

حجت الاسلام مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی: «...بسیاری از مردم گرفتار، برای حل مشکلاتشان پناهگاهی ندارند. تاسف بارتر اینکه مسئولین ما به بهانه‌های مختلف از مردم فاصله گرفته‌اند... فقر و محرومیت نیز یک واقعیت انکارناپذیر است که بسیاری از مسئولین از آن بی‌خبرند. در کشوری که مسئولین آن در برج عاج زندگی می‌کنند... بعضی از مسئولین ما به جای سخن گفتن از وظایفی که برعهده دارند به همه چیز می‌پردازند و از زمین و آسمان حرف می‌زنند و به بالا و پائین دنیا حمله می‌کنند و شاید نمی‌دانند در یک قدمی آنها گرفتارانی هستند که در محرومیت و ظلم و عدم توجه به مشکلاتشان دست و پا می‌زنند... (منبع)

 

دامنه: این تقارُن فقر با صبر است

 

 

پاسخ دامنه

 

 

به نام خدا. می دانیم که بُرج عاج در زبان عامیانه، کنایه ای ست به آنان که بی دغدغۀ مردم، در خیالات خام و وهم آلود خود غرقه اند و از دلِ مردم بی خبر، بلکه بدتر از آن بی خیال. جناب مسیح مهاجری، برای این گونه افرادی که شما شجاعانه نقدشان کرده ای، این گونه کنایات اثری ندارد، چون به قول شما در بُرج عاج اند و گوشۀ خلوت خود در جلوت و تنعُّم و ناز و چیزی نمی شنوند! من فقط چندنکته را به یادها می آورم و می گذرم چون آنان در برج عاج نشسته اند و به افکارعمومی هیچ ارزش و بهائی نمی گذارند:

 

یک - وقتی سیرۀ علمای دینی را می خواندیم و نیز سرگذشت همین روحانیان قدرت گرفته در حکومت اسلامی را، افتخارشان این بوده که در دورۀ طلبگی و طاغوت شاه، حتی پول سیب زمینی و لبو نداشتند که سدّ جوع کنند ولی حالا...

 

دو - وقتی شهید آیت الله سیدحسن مدرس _روحانی ضدّ استبداد_ می خواست طلبه ایی را در حوزۀ علمیه اش بپذیرد اول نگاه به سر و وضع و لباسش می انداخت که مرفّه و شیک نباشد. روزی دید یکی آمده و دگمۀ لباسش خیلی خوشگل و گرانقیمت است، او را برای مدرسه اش پذیرش نکرد. گفت از همین دگمه ات پپداست که ساده زیست نمی توانی باشی و آخوندی یعنی ساده زیستی. اما حالا...

 

سه - وقتی شاه جشن های پُرخرج و تاجگذاری های پُرهزینه می گرفت، مهمترین منتقدین بحقّ آن جبّار، علمای مبارز دینی بودند و فریاد برمی آوردند و تذکر می دادند. اما در همین دولت 9 و 10 جمهوری اسلامی مشهور به حُکمرانی احمدی نژادی، میلیارد میلیارد تومان و میلیون میلیون دلار پول نفت و درآمدهای دیگر ناپدید شد و در جاهایی نامشخص رفت، که کمتر عُلمایی سراغ داریم که لب به سخن گشوده باشد و از بیت المال دفاع کرده باشد. چرا؟ چون از حکومت می ترسند! از حیثیت و آبروی خود می هراسند! چرا آنها حالا که طاغوت شاه را برانداختیم، باید از نصیحت و تذکر و فریاد هراس داشته باشند و سکوت پیشه کنند؟

 

چهار - در ضمن جناب مسیح مهاجری _که پرورش یافتۀ شهید مظلوم بهشتی هستی_ به شما هم باید تذکر دهم که آن هنگام بارها و بارها مرحوم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری همین گونه نقدهای شبیه شما را، به نظام و حتی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی تذکر می دادند ودلسوزانه در میان می گذاشتند و مردم را دعوت به آگاهی می کردند، ولی شما و روزنامه ات و بسیاری از هم لباسان و صاحبان قدرت، وی را نعوذبالله «شیح ساده لوح»!!! می خواندید. شما و امثال شما خوب می دانستید که واژۀ «ساده لو، ساده لوح» در لغتنامۀ دهخدا کنایه از چیست؟ نعوذبالله کنایه از «مرد خفیف العقل»، نعوذبالله زبانم لال «کنایه از احمق و بی شعور» کنایه از ساده مرد. این اهانت ها و ظلم های مسلّم به مرجع شیعۀ مبارز، پدرشهید، فقیه عالیقدر، عالم شجاع، مرد وارسته، شیخ ساده زیست و از دنیابُریده را هزاران هزاران بار دیدید و چیزی نگفتید و خودت هم بخشی از همان بُمب باران کنندگان بودی. باز هم خدا را شکر به راه حق هدایت شدی و زبان و قلم ات را مردمی تر کرده ای نه حکومتی و آغشته به جوهر قدرت.

 

بگذرم و آقازادگی ها و میراثخواری ها و فسادها و دنیازدگی و آفت ها را فعلاً فاکتور بگیرم که سینه ام نهُفته ها و نگفته ها زیاد دارم که به مرور ایام می گویم. حیف حیف که روحانیون دنیازده و قدرت طلب، علاوه بر خود و انقلاب، بر روحانیون وارسته و منزّه نیز ضربه می زنند و با آبرو و اعتبار آنان بازی می کنند و آفت به جامعه و نظامِ برآمده از خون پاک شهیدان_می گُسترانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۱۳۹۶ ، ۱۹:۰۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. در منبعی خواندم که پژوهشگران با انجام آزمایش‌هایی تمایلات خودخواهانه یا ایثارگرانه در افراد را کشف کرده اند. نتیجه این تحقیق می گوید: «بخشی از مغز زنان در برابر اعمال ایثارگرانه و کمک به دیگران واکنش بیشتری نشان میدهد.» فیلیپ توپلر، پروفسور عصب شناس دانشگاه زوریخ، معتقد است: «زنان ارزشهای ذهنی بیشتری بر رفتارهای اجتماعی و تعامل با دیگران می گذارند، در حالی که منشا رفتارهای خودخواهانه در مردان بیشتر است.» (منبع)

 

 

نکته‌ی دامنه

 

حال که چنین است و اخیراً آیت‌الله العظمی جعفر سبحانی نیز گفته اند اسلام با دستآوردهای علمی مخالفتی ندارد، پیشنهادم این است در دایرۀ حکومتی، زنان هم حضور داشته باشند تا از این مخلوقات خدا که بسیاری زمینه ها از مردان پیشی دارند، حکومت را در اِستوا و عدالت نگه دارند. این حضور مؤثر زنان کمک می کند تا سیاست در جمهوری اسلامی ایران زمُخت و سخت گیرانه نگردد. خیلی از جاها و نهادها زنان اساساً حضور ندارند و یا با برداشت هایی خاص حق حضور ندارند و این بسیار عجیب است. من چند جا را برمی شمارم:

 

در مجمع تشخیص مصلحت نظام.

در شورای نگهبان چه در جمع شش فقیه و چه در جمع شش حقوقدان.

در ردۀ فرماندهی سپاه. حال آن که امام، خانم دباغ را _که مدتی فرمانده سپاه همدان بود_ یکی از نماینده های خود برای ابلاغ پیام به گورپاچف کردند.

در نهاد ائمه جمعه و جماعات.

در شورای عالی امنیت ملی.

در مجلس خبرگان رهبری که حتی یک زن حضور ندارد.

در شورای عالی فرهنگی.

در شورای عالی حل اختلاف.

در سه قوه.

و بسیاری از نهادها و جاهای دیگر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۱۳۹۶ ، ۱۱:۲۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی