دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

آیه‌ی ۱۱۶ مائده

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ.
 
 
و [عرصه هول‌انگیز قیامت را یاد کنید] هنگامی که خدا به عیسی‌بن‌مریم می‌فرماید: آیا تو به مردم گفتی که مرا و مادرم را به عنوان دو معبود به جای خدا انتخاب کنید؟! می‌گوید: منزّه و پاکی، مرا چنین قدرتی نمی‌باشد که آنچه را حقّ من نیست بگویم، اگر آن را گفته باشم یقیناً تو آن را می‌دانی، تو از آنچه در جان و روح من است آگاهی، و من از آنچه در ذات توست نمی‌دانم؛ زیرا تو بر نهان‌ها بسیار دانایی
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
آیه‌ی ۱۱۶ مائده
/post/1332
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۳۲۵
  • پست شده - يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۵۶ ق.ظ
  • : برچسب ها
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

فرق‌های سوم خرداد با دوم خرداد

به قلم دامنه : به نام خدا.
 
اولی سال ۶۱ رخ داد، دومی سال ۷۶.
 
اولی محصول مشترک ارتش و سپاه و بسیج و اساساً تمام ملت است، دومی محصول مشترک جناح چپ و حضور سیاسی انبوه ایرانیانی که با رأی «آری» به آقای سید محمد خاتمی، خواستند دست‌کم به یک تفکر که دو شاخه داشت و سه ریشه، «نه» بگویند.
 
اولی ظفرمند ملی بود. دومی ظفرمند سیاسی. و هر دو، هنور هم به عنوان یک مبداء و مَبادی در میان مردم محل بحث‌های متفکرانه و اندیشناک است.
 
اولی رخدادی خداداد برای حفظ آب‌وخاک ایران و ایمان ایرانیان در خطّه‌ی نبرد حساب می‌شود و از درخشان‌ترین روزهای عزّت و دفاع غیورانه‌ی ملت. دومی رخدادی خودی و خواهندگی سیاسی شهروندی برای غلبه بر رقیب با سازواره‌ی مدرن انتخابات و دست‌یابی به قدرت سیاسی و اجرائی و به گردش درآوردن قدرت میان ملت بر مدار قانون اساسی و رهبریتِ شرعی و قانونی رهبری.
 
 
...
 
 
 
اولی چون ملی ماند، در تقویم ایرانی ماند؛ البته سهم قدرت رسمی درین باره آشکار است ولی دومی چون مصادره شد و چهارراهی گردید برای تقاطع و نزاع‌ها، نماند؛ زیرا چراغ‌های راهنماییِ زرد و سبز و قرمز نیز نتوانست این تقاطع را از گره کورِ ترافیک و راهبندان برهانَد، به همین علت، به نفس‌نفس افتاد و سرانجام از درون فراموش و از بیرون نابود شد. من نابود را هم «نا»بود می‌دانم، هم نبود می‌بینم و هم سرکوب و سرکوفت.
 
این متن را نمی‌بندم. اما اگر بخواهم ادامه هم بدهم تا چندین صفحه گنجایش دارد که بنویسم. پس بگذرم.
 
نکته‌ی ۱ : جناح چپ، شیوه‌ی زیست سیاسی با رهبری را نیاموخته بود و رقیبِ ضعیف اما قادر به جَهر و نیز متّصل به دخمه‌های تاریک او -یعنی تلفیقی از جناح راست- راحت و آسان آنان را در خط معارضه‌ی خطرناک، به‌خط کرد و در عملیات روانی فائق آمد. البته یاد قوه‌ی قضائیه آقای یزدی هم یاد باد! باد.
 
نکته‌ی ۲ : رأی آری در دوم خرداد، رأی سلبی هم بود ولی آقای سید محمد خاتمی کم‌کم، کم آوُرد و خود را دربست در اختیار آقای رفسنجانی قرار داد. کسی که به قول آقای آیت الله یوسف صانعی با ریسمان او نمی‌توان به چاه رفت و سالم برگشت. حال آن‌که خیزِِ بی‌نظیر مردم برای به قدرت رساندنِ هر دو نامزد از هر دو جناح راست و چپ (آقایان: ناطق و خاتمی) بیشتر از هر چیز، برای دوری از سیاست تعدیل اقتصادی -که سیاست لیبرالیِ ناقص و آمرانه آقای رفسنجانی بود- صورت گرفته‌بود اما آقای خاتمی با عنوان این‌که آقای رفسنجانی «شناسنامه‌ی انقلاب» است خود را در ذیل و ظل او بُرد (البته از نوشتن این لغت با ذال پرهیز می‌کنم) و بُرد را به باخت عوض کرد؛ به زبان زیبایی محلی دَگش نمود.
 
نکته‌ی ۳ : شعار احساسی «شناسنامه‌ی انقلاب» و شعار استراتژیک و بعدها تاکتیکی جناح راست که «مخالف هاشمی مخالف رهبر است؛ مخالف رهبری دشمن پیغمبر است» چونان دو تیغه‌ی تیز و بُرّانِ یک قیچی عمل کرد. اما ناگفته نگذارم او بعدها در بحران ۸۸ پی برد که کجای سیاست بایستد، ملت روی خوش نشان می‌دهد. کاخ سیاست بر خلاف آرزوی کورت والد هایم دبیر کل وقت سازمان ملل متحد «شیشه‌ای» نیست، بلکه به نظر من پهنه‌ی سیاست همآره کِدر است. باید بینا و دانا و توانا بود تا پشت مشجّر و مات آن را دید. بگذرم.
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
فرق‌های سوم خرداد با دوم خرداد
/post/1583
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۶۱
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

هفت شیوه‌ در زیستِ موحد

به قلم دامنه :  پست ۷۶۱۳ . به نام خدا. دیشب مقاله‌ای خواندم درباره‌ی آقای «محمّدعلی موحد» ڪه دیروز وارد ۹۸ سالگی شد. آنقدر آثار و نوشته دارد ڪه برشمردنِ آن، خود یڪ مقاله می‌شود. ازجمله؛ ترجمه و شرح «فصوص‌الحڪمِ» ابن‌عربی. تصحیح و شرح «مقالات شمس تبریزی». و نیز ترجمه‌ی «چهار مقاله دربارهٔ آزادی» از آیزایا برلین ڪه برای این دو اثر اخیر برنده‌ی جایزه‌ی «ڪتاب سال» شدند. بگذرم اما فقط بیاورم ڪه پدیده‌ای به نام آقای «محمّدعلی موحد» به تعبیرِ آقای مصطفی ملڪیان «یڪ اثر هنری» است.

 
 
خواستم از مقاله‌ای ڪه دیشب خواندم، هفت برداشت ڪرده‌باشم و به اشتراڪ گذاشته؛ و آن این هفت‌تاست ڪه به قول نویسنده‌ی مصاحبه‌گر بر ایشان (منبع) شیوه‌ی زیستِ اوست:
 
شیوه‌ی ۱ : در پیِ دریچه‌ی دیدِِ افراد است تا با همان چشم‌انداز موضوع را بشناسد و بشڪافد. مثلاً زاویه‌ی نگاه شمس را ڪشف می‌ڪند و آن‌گاه درڪ و درد وی را می‌آورَد.
 
شیوه‌ی ۲ : در صدد این است ڪه افراد با «امید» به پیش بروند و به تعبیرش هر ڪس باید خود «تجلُّد» ڪند. یعنی چالاڪ‌سازی خود و چابڪ‌سازی جامعه. تجلُّد را در نڪته‌ی آخر متن توضیح دادم.
 
شیوه‌ی ۳ : اساسِ فڪرش بر حق و تڪلیف باهم است وگرنه از نظر او، فرد و جامعه و قدرتمندان دچار «عنان‌گسیختگی» می‌شوند. یعنی هم باید به حق تڪیه داد و هم سراغ تڪلیف رفت. این دو، انسان را موزون می‌ڪند.
 
شیوه‌ی ۴ : بر ڪم‌دانی بشر تأڪید می‌ڪند و بر این نظر است ڪه انسان باید به همین علت، فروتن باشد و بداند ڪه «بسیاری چیز‌ها را نمی‌داند و حتی نمی‌تواند نیز بداند.»
 
شیوه‌ی ۵ : میان انرژی و عدالت پل می‌زند و بر این راه تأڪید می‌ورزد ڪه بشر نباید مصرف‌ڪننده‌ی تقلیدیِ تڪنولوژی باشد. ایشان می‌فرماید در ایران، انرژی «نِفله» می‌شود ڪه ازین رهگذر بر تنِ شریفِ عدالت، آسیب‌ها می‌رسد.
 
شیوه‌ی ۶ : به‌طور متداول (=جاری، فراگیر) چشم به ضعف‌های خود می‌دوزد و همواره به خود بازنگری دارد و بازجویی. زیرا معتقد است ضعفِ آگاهی، انسان را نیازمند بازسازی می‌سازد.
 
شیوه‌ی ۷ : بر پلّه‌پلّه‌ رفتن باور دارد و شعارش «آهسته و پیوسته» است و معتقد است این شیوه‌ی آهستگی و پیوستگی ویژگی‌یی‌ست ڪه اگر بشر به آن همت بورزد به توسعه‌ای همه‌جانبه ختم می‌شود.
 
نڪته‌ی واژگانی: در یاداشت‌های مرحوم علی‌اڪبر دهخدا تجلُّد به معنی جلدی‌ڪردن آمده است؛ یعنی نیرومندی. در زبان محلی ما می‌گویند: شما فقط وِن سَر جَلدی؟ یعنی روی اون فرد فقط زور و نیرو داری.
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
هفت شیوه‌ در زیستِ موحد
/post/1585
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۳۲۹
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
قبل ۱ ۲