تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
مدرسه فکرت شعبهی ایتا : سلام چند نظر بازخورد روی این پست -
ناشناس : امیر رمضانی دارابی: با درود بر دوستان گروه . یک پرسش ایران در دویست و پنجاه سال گذشته در کدام جنگ با دو قدرت اتمی درگیر شده و بیش از ۲۴ ساعت مقاومت کرد !؟ و طرف مقابل تقاضای آتش بس کرد !؟ همین ما را کفایت الباقی وهمیات است . 🙏🙏 سید علی اصغر شفیعی دارابی به آقای امیر رمضانی: سلام مهندس تحلیل صحیح شرایط ... -
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- اوسا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۹
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
نامه علی (ع) به طلحه و زبیر
پاسخ به ادّعاهاى سران جمَل نامه امام علی (ع) به طلحه و زبیر : پس از یاد خدا و درود شما مى دانید- گر چه پنهان مى دارید- که من براى حکومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بیعت نداده تا آن که آنان با من بیعت کردند، و شما دو نفر از کسانى بودید که مرا خواستند و بیعت کردند. همانا بیعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا. اگر شما دو نفر از روى میل و انتخاب بیعت کردید تا دیر نشده (از راهى که در پیش گرفته اید) باز گردید، و در پیشگاه خدا توبه کنید. و اگر در دل با اکراه بیعت کردید خود دانید، زیرا این شما بودید که مرا در حکومت بر خویش راه دادید، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتید. به جانم سوگند شما از سایر مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقیده و پنهان کارى نیستید. اگر در آغاز بیعت کنار مى رفتید (و بیعت نمى کردید) آسانتر بود که بیعت کنید و سپس به بهانه سرباز زنید.
شما پنداشته اید که من کُشندۀ عثمان مى باشم، بیایید تا مردم مدینه کسى بین من و شما داورى کنند، آنان که نه از من طرفدارى کرده و نه به یارى شما برخاسته، سپس هر کدام به اندازه جرمى که در آن حادثه داشته، مسؤولیّت آن را پذیرا باشد. اى دو پیر مرد، از آنچه در اندیشه دارید باز گردید، هم اکنون بزرگترین مسئله شما، عار است، پیش از آن که عار و آتش خشم پروردگار، دامنگیرتان گردد. با درود. (ترجمه نامه ۵۴ نهج البلاغه – نامه به طلحه و زبیر به عنوان دو تن از سران جنگ جمل) (منبع)
همنشین بداعتقاد و بدکار نشویم
به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث معنویت، لیف روح ۲۲۹. ضربالمثلی قدیمیست که میگوید: اگر دو اسب را کنار یکدیگر ببندند، همرنگ هم نمیشوند، اما دیری نمیپاید که هم خویِ همدیگر خواهند شد. پس آدمیزاد باید از همنشین «بداعتقاد» و «بدکار» دوری کند. یک تمثیل: رنج، مثل سایه از هیچ کس جدا نمیشود!
دعای عرفه

برگزیدهای از دعای عرفهی امام حسین (ع)
ستایش حق تعالی: ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد. بخشنده بی دریغ است. اوست که بدایع خلقت را به سرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت... .
تجدید عهد و میثاق با خدا: پروردگارا به سوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم به سوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از این که چیز قابل ذکری باشم... .
خود شناسی: و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمت های بی کرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکی های سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچ یک از امورم را به خودم وانگذاشتی... .
راز آفرینش انسان: ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم به دنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دل های پرستاران را به جانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی... .
تربیت انسان در دانشگاه الهی: تا این که با گوهر سخن، مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمت های بی کرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا این که فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی... .
نعمت های خداوند: آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بی کرانت بر من . و با احسان عمیم خود نسبت به من، تا این که همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی... .
شهادت به بی کرانی نعمت های الهی: الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقّن خود و به توحید صریح و خالصم و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوست های جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لب های من پنهان است... .
ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی: گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد... .
ستایش خدای یگانه: بنابر این من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم: حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد... .
خواسته های یک انسان متعالی: خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت به من عطا فرما!
سپاس به تربیت های الهی: خداوندا! ستایش از آن توست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار توست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. به خاطر لطفی که به من داشتی والا... .
نیازهای تربیتی از خدا: و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شب ها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنج های این جهان و محنت های آن جهان نجات بده و از شر بدی هایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار... .
شکایت به پیشگاه خداوند: خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانی که مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتی که تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟
ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی: ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب، و ای پروردگار جبرائیل، میکائیل و اسرافیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان ... .
تو پناهگاه منی: تو پناهگاه منی، به هنگامی که راه ها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.
دور پهلوی را بشناسیم

به قلم دامنه. به نام خدا. من در این پست، چهارنکته از کتاب «تاریخ ایران پهلوی ها» نوشتۀ سرهنگ حمید هاشمی از انتشارات فرهنگ و قلم چاپ دوم ۱۳۹۰ را با برداشت آزاد، به اشتراک می گذارم:
ص ۴۵ و ۴۶ مطالبی آمده است که من خلاصه می نویسم: رضاشاه از بچه های شَرور بود و تا ۱۲ سالگی نه به درس و مشق پرداخت و نه به کسب و کار. در جوانی چند شغل گرفت مِسگری. آهنگری. و در ۱۵ سالگی در یکی از سفارتخانه های خارجی تیمارکننده اسب بود. بعد نگهبان دربِ سفارت آلمان شد. بعد در سفارت انگلستان شغل گرفت و نگهبان آنجا بود. بعد به نیروهای قزّاق پیوست و با درجۀ سربازی با انگلیسی ها آشناتر شد. بعد رضامیرپنج به امر انگلیسی ها و وساطت سیدضیاء! از قزوین به شاه آباد کرج قشون کشید و بعد به تهران آمد کودتا کرد و کاخ گلستان را اشغال نمود و فردای کودتا به فرمان احمدشاه قاجار! به درجهٔ سرتیپی! رسید. بعد به اوج قدرت و سردارسپهی و آن گاه وزیر جنگ و سپس صدراعظم و بعدها هم شاه. و درنهایت به عنوان یک دیکتاتور بی رحم و مهرۀ سوخته تبعید به موریس و ژوهانسبورگ.
ص ۴۱ : جالب است بدانید همین واحد پیروزمند قزّاق (کودتاگر) همان واحد شکست خوردۀ قزاق است که در زمان صدارت مشیرالدوله، به منظور خارج کردن رشت از دست انقلابیون جنگل، به آن شهر حمله بُرد ولی با پذیرش شکستی مفتضحانه عقب نشینی کرد و در آق بابا (جادّۀ قزوین رشت) متمرکز شد. و نیز همین واحد قزاق از دستجات قزاق دیویزیون است که لشکر آن، از انقلابیون روسیه در قفقاز شکست خورد و بازگشت. ولی همین عده کودتا! را به آسانی پیش بُرد!
تاریخ ایران پهلویها
صفحهی ۳۹ کتاب تاریخ ایران پهلویها
ص ۱۰ : خشم لا حدِّ روس ها همواره این بود که چرا رقیب او انگلستان در غارت و چپاول ایران پشتاز باشد! ...
ص ۲۶ : خودفروختگی از ویژگی مشترک سیاستمداران عصر قاجار و دورۀ خیانت بار دو پهلوی بود. به طوری که در روزگاران معاصر سلسلۀ قاجار و پهلوی (=پدر و پسر) رویِ تمام خائنین را در طول تاریخ ایران سپید! کردند.
از دریای خزر چه خبر؟ کدام خزر؟
به قلم دکتر فتح الله دهقان. از خزر چه خبر؟ کدام خزر؟ همان خزری که در زمان هخامنشان، اشکانیان، ساسانیان و ... ایران بر آن حاکمیت داشت و جزء آبهای داخلی ایران بود! همان خزری که مانند تاجی آبی رنگ زیبابر سر ایران بود! همان خزری که مانند الماسی درخشان کوه نور را شرمنده میکرد! همان خزری که یادآور این جمله حاج میرزا آقاسی صدر اعظم بی کفایت قاجاریه که در مقابل تقاضای واگذاری قسمتی از دریای خزر به روس ها گفته بود «ما کام شیرین دوست را برای مشتی آب شور تلخ نمیکنیم!» همان خزری که پس از قراردادهای ننگین گلستان و ترکمن چای توسط روس ها برای استفاده ایران از آن محدودیت هایی ایجاد شد!
همان خزری که خالق طبیعت زیبای شمال است و مردم خطه شمال از برکت آن متنعم شده و مردم ایران از سراسر کشور برای گشت وگذار در آن خطه استثنایی و زیبا به آنجا مسافرت نموده و به آرامش روحی می رسند! همان خزری که پس از ۲۵ سال مذاکره و امضا کنوانسیون رژیم حقوقی توسط روسای جمهور حوضه خزر هنوز سهم ایران از آن در پرده ی ابهام است! اما، خزر دریاچه ایست که در میان مردم جهان به دریای خزر شهرت دارد. بااستناد به کنوانسیون بین الملی حقوق دریا ها سال ۱۳۸۲، وبا توجه به اینکه خزر دریا نیست، بلکه دریاچه ایست که برای تقسیم آن، اجماع کشور های ساحلی لازم است. تا بحال کلیه ی دریاچه های مرزی در قاره آفریقا، اروپا و آمریکا با توافق کشورهای هم مرز ساحلی تهدید حدود و تابع رژیم حقوقی خاصی گردیده اند.
دریای خزر
در طول تاریخ تسلط و حاکمیت بر دریای خزر تابع حاکمیت بر خشکی اطراف آن بوده است. تسلط و حاکمیت ایران بر دریای خزر بستگی به قدرت و ضعف حکومت ها داشته است. در زمان هایی که حکومت های قدرتمند بر ایران حاکم بوده اند، ایران کم وبیش بر دریای خزر حاکمیت کامل داشت و دریاچه ای داخلی محسوب میشد. پس از قرارداد های ننگین گلستان ۱۸۱۳ و ترکمنچای ۱۸۲۸ برای اولین بار در تاریخ توسط روس ها محدودیت هایی برای ایران در دریای خزر ایجاد شد. تا اینکه در بیشتر بخوانید ↓
احیاء علم چیست؟
نتیجه: یک نتیجه از دو سخن ناب این است که زندهنگهداشتنِ دانش به مذاکرهی اهل دانش با اهل دانش است، هر دو سو باید اهل علم باشند. یعنی با داشتن دانش برای هم حجتآوردی کنند، دلیل بیاورند، پیامآفرینی نمایند. از سوی دیگر علم باید با حِلم درآمیزد که ثمربخشترین آمیختگیست. انسانی که علم و حلم را با هم داشته باشد، به نظرم، دستکم: اولاً آرام است، ثانیاً وقار میورزد و ثالثاً دریافتهایش افزونتر است. اعتراف میکنم کنار هم قراردادنِ علم و حلم کاری بهشدت سخت و ستُرگ و طاقتفرساست. چه خوب آورده قرآن که: ...وَاللّهُ علیمٌ حَلیم. خدا دانا و بردبار است. آیه ۴ نساء.
نکته: علم تعریفش تقریباً مشخص است، اما حِلم یعنی شکیبایی توأم با دانایی، بردباری. اگر برای کشف بار معنایی واژهی بُردبار، آن را وارونه نوشته و تلفظ کنیم بهتر روشن میشود. اینطور: باربُرد. یعنی بَرندهی بار. پس حلیم و بردبار تحملکننده است، تحمل بالاترین بارها را دارد. تابِ آن را دارد. به قول آیتالله عبدالله جوادی آملی (نقل به مضمون) در واژهی بردباری این مفهوم نهفته است که فردِ بردبار گویی یک بارِ سنگین و ثقیل را با خود حمل میکند.
گرانترین ابزار شیطان چیست؟
داستان کوتاه: «گویند روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود. ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد.
کسی از او پرسید: «این وسیله چیست؟» شیطان پاسخ داد: «این نومیدی از تواناییهای خود و رحمت خدا است.» آن مرد با حیرت گفت: «چرا این قدر گران است؟» شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: «چون این مؤثرترین وسیلهی من است. هرگاه سایر ابزارم بیاثر میشوند، فقط با این وسیله میتوانم در قلب انسانها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، میتوانم با او هر آنچه میخواهم بکنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به کار بردهام. به همین دلیل این قدر کهنه است!» منبع
زکاتِ قدرت چیست؟
امام علی ع فرمودند:
زکاتِ قدرت، انصاف است.
بایزد بسطامی:
چُنان نُمای که هستی،
نه چُنان باش که می نُمایی
پیر زن فریاد می زد گرسنه ام، تشنه ام

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: قسمت نوزدهم. سَر، به"بِسم الله الرَحمـنِ الرَحیم". می نهَم بـر ساحتِ ربِّ کریم/ می نَهم سَر، تا سَر افرازی کنیم/ پَرده ای از عشق را بازی کنیم. سلام علیکم : ارادت. سفرنامه تبلیغی اینجانب ۱۸سال قبل در ماه محرم در ایام عیدِ ۱۳۸۰ ه ش برابر با ۱۴۲۱ ه ق از قم اعزام به مازندران کیاسر (روستای دیدُو ) اتفاق افتاد...
حجت الاسلام شیخ مالک
قبل از بازگو کردن اتفاقات و خاطرات آنجا، جواب مدیر دامنه جناب آقا ابراهیم [اینجا] در ارتباط با اسکان ما نظر داد که چرا مسئولین فرهنگی خانه ی مجزّا برای شما نمی گیرند؟ جواب مسئولین برای کار فرهنگی زیاد گریه می کنند. پول نداریم ، بودجه نداریم، گوش فَلَک را کَر می کند . آن زمان در محله ها خانه ی عالِم بخاطرِ کمبودِ بودجه نداشتند اما الان خانه ی عالم در خیلی از محله ها درست کردند و روحانی مستقر دائمی و طرح هجرت با خانواده در اکثر روستاها و شهرها دارند و مردم از محضر روحانیت بهره می برند .
اما بنده نظرم این استکه در خانه های مردم برویم و مردم به روحانیت دست رسی داشته باشند. من هر جا میزبان داشتم راضی بودم هر چند در بعضی جاها کمبود و کسری داشتند . اما با صبوری حل می شد . و سپری می کردیم و خودمانی هم می شدیم . در ضمن در میثم آبادِ جیرفت آقای رئیسی گفتم دو همسر و ۱۵ بچه داشتند . همه یک جا نبودند . همسر اول و دوم با بچه هایشان مستقل بودند. و برای هر کدام یک خانه داشتند . این بچه ها ذلق پلق مال یکی از خانمهایش بود. با همه ی این تفاسیر اگر کسی از من سوال کند آیا از مسئولین فرهنگی راضی هستی یا نه ؟ جواب می دهم ۷۰ یا ۸۰ درصد راضی نیستم.. چون دروغگو هستند ، یا مقام پرست هستند ، یا مسئولیت شان را خوب انجام نمی دهند ، یا بلد نیستند و اکثراً بی سواد هستند ، و همکاری نمی کنند . و کار بلد نیستند و بعضی متاسفانه ادب ندارند ، تکبر ، تبَختر هم دارند بعضی ها خیلی خوب هستند از هر نظر ( یعنی بعضی ها هم سواد خوب هم با ادبند و هم با معرفت ، و هم با اخلاق ) بعضی سواد دارند اما اخلاق ندارند ، در نتیجه میشه گفت کسانی که اخلاق ندارند، سوادِ این بخش را ندارند ، چون سواد، اخلاق می آورد و آنها که با من همکاری دارند بنده برایشان دعا می کنم و آنها که با من همکاری ندارند ، آنها را واگذار می کنم با کِرام الکاتبین که خودشان با رفتارشان قضاوت کنند . بگذرم حرف زیاد است.
سه اتفاق
اتفاق اول : اما روستای دیدو کجاست ؟ از سَمتِ ساری به طرف کیاسَر نیم ساعت از ساری بگذریم . دست چپ نرسیده به کیاسر یا نیم ساعت مانده به کیاسر می باشد . مجموع از ساری تا کیاسر یک ساعت می باشد . میزبان من آقای موسوی بود . جوان بی آلایش و با معرفت بود . خانواده ی ایشان هم محترم بودند . روزها خانه ی میزبان بودم . هنگامی که مشغول مطالعه یا مشغول کارهای دیگر بودم . یک صدای بلندی شبیه صدای پیرمرد از بالای تپه که خانه بود و در میان جنگل بود ، پیوسته و دم به دم این صدا را می شنیدم ، تا روز سوم و یا چهارم مُحَرَّم شد . به میزبان گفتم ، این صدای کیست ؟ و چیست ؟ گفت صدای پیر زن است ، گفتم چی میگه ؟ گفت فرزندانشان او را رسیدگی نمی کنند ، فریاد میزنه من آب می خوام، نان می خوام ، گرسنه ام تشنه ام ،پسرشان همیشه میاد پای صحبت و سخنرانی شما . حتی تکیه به منبر می دهد، و صحبت شما را گوش می کند، حتما درباره ی احترام به پدر و مادر صحبت کن. ما هم نارنجک هایی که مربوط به والدین بود از طریق رسانه ی منبر انداختیم . تا ادای تکلیف شود . انشاء الله تاثیر گذار بود.
اتفاق دوم : صحبت درباره ی خمس شده بود . یک آقایی که خیلی با کلاس بود گفت من هر وقت خمس را پرداخت می کنم محصولات کشاورزی من دو برابر می شود . می فهمم بخاطر پرداخت خمس بود.
اتفاق سوم : یک دبیر آن محلی با من همیشه بحث می کرد . اطلاعاتش خوب بود . یکی از بحث های که با من داشت . دیدگاه علامه شهید مطهری و دیدگاه دکتر شریعتی بود . ایشان می گفت شهید علامه مطهری و دکتر شریعتی با هم رفیق بودند ولی در بعضی از مسائل با هم اختلاف نظر داشتند . بنده هم گفتم بله درست است. ۲۶ مرداد ۹۷ مالک رجبی داراب .
پاسخ دامنه
به نام خدا. سلام جناب آقای شیخ مالک. دیدگاه شما را دربارۀ «خانۀ عاِلم» در روستاها و علاقه و استدلالت مبنی بر لزوم حضور روحانیون در منازل مردم، می پذیرم. فریاد پیرزن روستای «دیدُو»ی کیاسر دلم را سوزاند. شریعتی و مطهری هم رفیق بودند و هم هر دو زمینه سازان این انقلاب. دادن خمس هم برکاتش متقابل است. هم خدا خشنود می شود. هم گیرندۀ خمس و هم آن کسی که دستور خدا را عملی می کند و مالش را منزّه و دیگران را در درآمدش شریک. من، خمس را سُفرۀ بزرگ انسانیت می نامم. ممنونم. عکس بالا: طبیعت چهاردانگه کیاسر ساری مازندران.
علل بد دهنی بچه ها و راهکار آن
به قلم جناب سین: با عرض ادب و سلام خدمت دامنه ی عزیز و دامنه خوانان گرامی. موضوع بحث امروز علل بد دهنی بچه ها و ارائه ی راهکار. وقتی فرزندتان شروع به گفتن کلمات زشت یا فحش دادن میکند. ممکن است تعجب کنید که کودکتان این حرفها را از کجا یاد گرفته است، و آیا واقعاً معنای حرفهایی را که می گوید می فهمد؟ اینکه چطور نسبت به حرفهای زشت کودک خود عکس العمل نشان می دهید، بر رفتار بد دهنی او در آینده تاثیر می گذارد.
متنی نقلی از منابع: چرا کودکان فحش می دهند: کودکان کم سن و سال اغلب به این دلیل کلمات زشت را بکار می برند که هنوز درحال اکتشاف زبان هستند. کودکان ممکن است کلمات جدید را امتحان کنند، صرفا برای اینکه معنای آنها را بفهمند. وقتی کودک شما حرفهای ناپسندی می گوید، معمولا این کار را برای خالی کردن بعضی احساسات منفی اش به کار می برد؛ در واقع این کار پاسخی است به مسائل ناراحت کننده، یا ناکامی. کودکان ممکن است فحش بدهند برای اینکه شبیه به بزرگسالان به نظر برسند، یا سعی کنند عضوی از یک گروه باشند، یا بخواهند با اضافه کردن قدری هیجان به صحبت هایشان مهم به نظر برسند، و یا شاید دارند از کسی تقلید می کنند. گاهی اوقات نیز کودکان فحش می دهند زیرا با این کار توجه زیادی از والدینشان می گیرند.
آیا باید معنای لغت را توضیح دهید؟ کودکان میتوانند برخی توضیحات ساده را بفهمند. اگر فکر می کنید کودکتان کمی در مورد معنای لغتی که استفاده کرده می داند، میتوانید از او سوال کنید که فکر می کند آن لغت چه معنایی دارد. سپس، برای توضیح اینکه چرا به کار بردن آن لغت مناسب نیست، از توضیحات کلی استفاده کنید. بعنوان مثال میتوانید بگوئید: این لغت مربوط به قسمت های خصوصی بدن است.
هفت علت اصلی برای ناسزاگویی در کودکان:
- یادگیری از طریق والدین
- یادگیری از طریق دوستان و بچههای دیگر
- بد آموزی بوسیله فیلم
- بیان نوعی اعتراض
- رسیدن به خواسته ها و اهداف
- تشویق شدن
- ناکامی و افسردگی
در بعضی خانوادهها، والدین با فرزندان خود بسیار خصمانه رفتار می کنند و در عین حال آنان را آزاد می گذارند. به این گروه از پدر و مادرها، والدین خصمانه آزاد گذارنده می گویند؛ آنها خود از حرف های زشت استفاده می کنند و فرزندان نیز آزادند که این گونه عبارات را به کار برند. یعنی هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از این رفتار به عمل نمی آید؛ و یا از نظرتربیتی هیچ گونه تدبیری از طرف والدین برای ترک این عادت در بچه ها صورت نمی گیرد. ذکر این نکته ضروری است که چه والدین حرف های زشت را به فرزند خود بگویند و چه در حضور او در برابر فرد دیگری این گونه گفتار را به کار ببرند، کودک ، آنها را میآموزد و به وقت نیاز بر زبان میآورد. از دیگر علت های یادگیری کلام زشت، ارتباط کودکان با دوستان و با بچه های دیگر است. بسیاری اوقات کودکان عامل بدزبانی یکدیگرند. در مهد کودک ، مدرسه ، کوچه و هر جای دیگری که بچه ها فرصت بازی و به خصوص درگیری با هم را پیدا کنند، ممکن است این بدآموزی صورت بگیرد.
از دیگر عوامل بروز بدزبانی در بچهها ، به کارگیری کلام زشت به عنوان اعتراض است. کودک با بر زبان آوردن این گونه حرف ها اعتراض خود را نشان میدهد؛ این نوعی رفتار تلافی جویانه است که بعضی کودکان در پیش می گیرند. آنها احساس می کنند، فقط با ادای این گونه کلمات است که تخلیه می شوند و می توانند نارضایتی خود را نشان دهند. گاهی که کودک خردسال برای اولین بار از کلمات زشت استفاده می کند، موجب خنده و مزاح اطرافیان می شود. این گونه برخورد از همان ابتدا برای او حکم تشویق به انجام این رفتار را خواهد داشت و به تدریج به آن عادت می کند. پارهای از موارد نیز کودکان با بر زبان آوردن حرف های زشت می توانند به خواسته های خود برسند. بنابراین بدزبانی را راهی برای رسیدن به اهداف خود تلقی می کنند و در درازمدت جزو رفتار آنان خواهد شد.
راهکارها: چنانچه این گونه رفتار از والدین سرچشمه گرفته باشد، بایستی والدین به طور جدی آموزش داده شوند تا خود را کنترل کنند و چنین رفتاری را حداقل در حضور فرزند انجام ندهند. در ضمن لازم است به کودک گفته شود که این رفتارها درست نیست و اگر هم از والدین سر زده، آنها اشتباه کردهاند و دیگر تکرار نخواهد شد. بهعلاوه توصیه می شود اگر پدر و مادر چنین رفتاری را مرتکب شدند، به اشتباه خود اعتراف کنند و حتی از فرزند عذرخواهی نمایند.
۲ . اگردوستان یا بچه های دیگر عامل بدزبانی کودک باشند، بایستی او را از اینافراد دور کنیم و به جای آنها دوستان خوب و مؤدب را جایگزین نماییم
۳ . در انتخابفیلم ها دقت کنیم و چنانچه فیلمی مناسب سن کودک نیست، شرایطی فراهم آوریمکه او فیلم را نبیند.
۴ . بهاعتراضات کودک گوش دهیم و دقیقاً توجه کنیم که او چه می گوید و نسبت بهچه چیز اعتراض دارد. دادن یک کمک فوری به کودک در چنین شرایطی بسیار مهماست. روشهای سختگیرانه والدین، اعتراض شدید فرزند را به همراه دارد.
۵ . هرگز کودکنباید به این وسیله به خواسته اش برسد؛ بلکه بایستی به او فهماند، چنانچهدست از این نوع رفتار بردارد و حتی از این بابت عذرخواهی کند، به خواسته اشخواهد رسید.
۶ . هرگز باشنیدن حرف های زشت کودک به او نخندیم، بلکه اخم کنیم و خود را از وی دورسازیم. با این روش به او نشان می دهیم که رفتار پسندیدهای نداشته است.
۷ . چنانچهفرزند ناکامی و افسردگیدارد، بهتر است فرصتی فراهم کنیم تا او موفقیت،شادی و نشاطرا تجربه کند. در چنین مواردیبایستی به درمان حالات افسرده وار او بپردازیم.
علاوه برتوجه به نکات گفته شده، والدین می توانند با استفاده از روش «یادگیریوسیله ای» ، در جهت رفع عادت بدزبانی در کودکان برآیند. به این ترتیب کههر وقت کودک رفتار ناپسند از خود نشان نداد، به او جایزهای بدهند و به طورمشخص بگویند «این پاداش به این علت بود که امروز حرف های زشت بر زباننیاوردی و بچه مؤدبی بودی…» با این روش، او میفهمد که رفتار ناپسند پاداشنمی گیرد، بلکه موجب اخم و قهر والدین است؛ برعکس رفتار مؤدبانه او تشویق وتأیید می شود.
صداها و بوهای روستا

به قلم دامنه. به نام خدا. فقط با این «صدا»ها و «بو»هاست که روستا، روستا می مانَد. صداهایی از جنس طبیعت و دنیای وحوش و بوهای خوش بر ذائقه های خوش تر آدمیان: عطر یُونجه ها. عرعر الاغ ها. ونگ و وای کُلاه پوست برّه ای ها. مِیومِیوی گربه ها. صدای قِژ قِژ بلندگو دستیِ کهنه خرین ها. ماغ گاوها. زنگولۀ بُزها. مَع مَع گوسفندها. چِخه چِخۀ صاحبان سگ ها. زوزۀ گرگ ها. جیک جیک گنجشک ها. گَپ های آفتاب نشین ها. وِگ وِگ وَثنی ها. پک پک حرّاف ها. صدای خوش قرآن خواندن مادربزرگ ها.
صدای شلخ شلیخ پای چکمه پوشان بُقچۀ حموم بدست ها در سحرگاها. شونگ شیونگ های همسایه ها. غارغار کلاغ ها. وغ وغ قورباغه ها. بوی قشنگ بینج ها. طعم گوارای خربزه محلی ها. بوی علف ها. سرخی دلرُبای گوجه کوچیک ها و از همه خوش تر قوقولی قوقوی خروس ها. حیف! حیف! که بدجوری جایگزین شد صدای گوشخراشِ موتورها بر آن همه زیبایی ها در کوچه و خیابان های روستای مُرسم و اوسا و دارابکلا. والسّلام.
القای ناکارآمدی نظام و بن بست در کشور
«اکثر کارشناسان اقتصادی و بسیاری از مسئولان متفق هستند که عامل همه این مشکلات تحریم ها نیست بلکه ناشی از مسائل درونی و نحوه مدیریت و سیاست گذاری اجرایی است... ما به دلایل گوناگون، دشمنان خبیث و رذل کم نداریم، آنها کمین گرفته اند تا همچون مگس برروی زخم بنشینند و با سوءاستفاده از مشکلات ناشی از خطای برخی افراد، ناکارآمدی نظام و بن بست در کشور را القاء کنند تا مردم ناامید شوند... بنابراین مشکلات اقتصادی کشور راه حل دارد و اینگونه نیست که دشمن و برخی افراد دنباله رو او در داخل و در رسانه ها، خبیثانه تبلیغ کنند که کشور به بن بست رسیده و هیچ راهی جز پناه بردن به فلان شیطان یا شیطان اکبر وجود ندارد... انتقاد اشکالی ندارد اما نباید مردم را ناامید کرد.
مسئولان کنونی رژیم امریکا به گونه ای وقیح و بی شرم و بیادب با دنیا حرف می زنند که انگار حیا را کاملاً از آنها گرفته اند... آنها مسئله جنگ را صریحاً مطرح نمی کنند اما درصددند با اشاره و کنایه، «شبح جنگ» را ایجاد و بزرگ کنند تا ملت ایران و یا ترسوها را بترسانند... جنگی رخ نخواهد داد چرا که ما مثل گذشته هیچ وقت شروع کننده جنگ نخواهیم بود و امریکاییها هم حمله را آغاز نمی کنند چون می دانند که صددرصد به ضررشان تمام خواهد شد زیرا جمهوری اسلامی و ملت ایران ثابت کرده اند به هر متعرّضی، ضربه بزرگتری وارد خواهد کرد...
به کدام دلیل باید با رژیم زورگوی متقلبی که اینگونه مذاکره می کند، پشت میز گفتوگو نشست؟... مذاکره با رژیم زورگو و پرتوقع امریکا وسیله ای برای رفع یا کاهش دشمنی آنها نیست بلکه دادن ابزاری به امریکا است که با آن می تواند بیشتر و بهتر اعمال دشمنی کند و اهداف خود را پی بگیرد... با توجه به فرمول امریکاییها در مذاکره، هر دولتی در جهان با آنها مذاکره کند، دچار مشکل می شود مگر جهت گیری هایش با واشنگتن یکی باشد که البته دولت فعلی امریکا حتی به اروپایی ها هم زور می گوید... ایشان در پایان سخنانشان با اشاره به سخنان امام خمینی درباره دست قدرت خدا بر سر ملت ایران و نظام اسلامی افزودند: ما هم این دست قدرتمند خدا را احساس می کنیم، قدرتی که در ایمان ملت متجلی است.
نبرد یهود با اسلام
به قلم دامنه: به نام خدا. من در این پست، چهار نکته از کتاب «۵۵۵» نوشتهی شمسالدین رحمانی را به اشتراک می گذارم. این کتاب ۵۵۵ سال نبرد میان یهود و اسلام را بررسی کرده است، یعنی از سال ۸۵۷ هجری قمری تا ۱۳۶۸ خورشیدی. از فتح قُسطنطنیه (اسلامبول) به دست سلطان محمد فاتح عثمانی تا رحلت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی.
عکس از دامنه
در ص ۱۷۴ آمده است : یهود از یک طرف قصد نفوذ در جوامع را دارد و از سوی دیگر با روحیۀ نژادپرستانه، نه خود به دین های دیگر در می آید و نه دیگران را به مذهب خود می خواند و راه می دهد. لذا راه کار برای مقاصد خود را در ساختن فرقه های مصنوعی و دست ساز [مانند فرقۀ بهائیت] یافته است.
در ص ۸۲ : دولت انگستان پس از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۶ اعلان کرد که زمینه برای ورود یهودی ها به فلسطین فراهم است.
در ص ۸ : یهود با سازماندهیِ مهاجرتِ حساب شده، آمریکا را در اختیار گرفت تا در قرن بیستم، مرکز قدرت خود را از انگستان به آمریکا منتقل کند. یهود در اندیشۀ سُلطه کامل بر دنیا است.
در ص ۱۲۰ : یهودی الاصل بودن محمد علی فروغی به علاوه نقشی که او در جهت مطامع انگلستان بازی کرد، موجب عکس العمل هایی شد که به خصوص، پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه، و در یک سال آخر عمر فروغی در داخل و خارج کشور شنیدنی است. مثلاً شاعری در مذمّت محمدعلی فروغی می گوید:
وطن به باد فنا رفته است و هموطنان
گرسنه اند و پریشان، برهنه اند و فقیر
بیا که صوفیِ ما ترکِ گوشه گیری کرد
دوباره باز نموده است مکتبِ تزویر
رفیق قافله بودن شریک دزد شدن
که این نشانۀ عقل است و دانش و تدبیر
نشیمن تو نه این کُنج مِحنت آباد است
تُرا ز کُنگرۀ عرش می زنند صَفیر
برای ملت خود شعرِ خواجه می خواند
غذای روح به ما می دهد نخست وزیر
چنان ریا و تظاهر نمود و شُعبده کرد
که پادشاه جوان شد مریدِ صوفی پیر
چند تصویر در مرداد ۱۳۹۷

نوه ام علی طالبی دارابی
مرداد ۱۳۹۷ . قم
دکتر محسن آهنگر دارابی
(حاج مرتضی حسن). آمریکا
...
شیخ وحدت و سید علی اصغر. منزل سید علی اصغر
مراسم شهادت امام جواد (ع) منزل حاج احمد
۲۱ مرداد ۱۳۹۷. عکاس: دامنه
آقای شیخ وحدت. آق شفیع. دکتر شیخ باقر.
آقای شیخ علی اکبر دارابکلایی. حاج احمد آهنگر
جشن تولد نوهام علی
دیالکتیک چیست؟
به قلم دامنه: به نام خدا. با سلام و تسلیت سالروز شهادت امام جواد _علیه السّلام_ من این متن را، که از روی کتاب قیام و انقلاب مهدی نوشته آیت الله مرتضی نظر مطهری برداشت آزاد، کرده ام؛ ارائه می کنم؛ تا در این روز حُزن، به فرق های مهم زندگی معنوی و فطری با زندگی مادی و ابزاری دقت داشته باشیم. موضوعی که امامان ما بر تقویت و تبیین آن کوشیده اند:
هراکلیت در ۲۵۰۰ سال پیش گفته بود: «نزاع، مادرِ پیشرفت هاست». این است دیالکتیک طبیعت: طبق شیوۀ دیالکتیکی، مانند مارکسیست ها، طبیعت هدفدار نیست و کمال خود را جستجو نمی کند! بلکه به سوی انهدامِ خویش تمایل دارد. ولی چون آن انهدام نیز به نوبۀ خود به انهدام خویش تمایل دارد و هر نفی کننده به سوی نفی کنندۀ خود گرایش دارد (=تز، آنتی تز، سنتز)، لذا قهراً و جبراً تکامل رخ می دهد. این است دیالکتیک طبیعت.
علاوه بر قضیۀ دیالکتیک طبیعت، برخی، تحولات تکاملی تاریخ را نیز از زاویۀ انقلابِ اَضداد _دیالکتیک_ به یکدیگر توجیه می کنند. یعنی معتقدند که طبیعت _که تاریخ جزئی از آن است_ در حرکت و تکاپوی دائم است و نیز دارای همبستگی میان اجزاء است. و نیز جدال درونی اشیاء رو به تزایُد است: تز، آنتی تز، سنتز. یعنی از نظر دیالکتیکی جامعه یک تکاپوی اضداد است (=بخوانید نزاع) که همواره هر حادثه به ضدِ خودش و او به ضدِّ ضدِّ تبدیل می شود و تکامل رخ نمی دهد. چون در بینش دیالکتیکی، همۀ ارزش های اجتماعی، تابع و وابسته به ابزار تولید است، لذا آن را بینش ابزاری می نامند.
خلاصه ماتریالیسم این است که تاریخ ماهیت و طبیعت مادّی دارد و وجودِ دیالکتیکی. از نظر آنها کشمکش و جدال میان اشیاء و افراد و جامعه به سود نیروهای نو و شکست نیروهای کهنه پایان می یابد. (=جدال نو با کهنه) و این نو هم، باز کهنه می شود و جامعه دچار بن بست و تضاد می شود و ضرورت دگرگونی پیدا می شود و همین طور ادامه می یابد تا... .
اما در بینش فطری، حرکت انسان به سوی کمالات است. از نوع حرکت دینامیکی است نه مکانیکی. این است که انسان باید «پرورش» داده شود، نه این که «ساخته» می شود. یعنی؛ بر خلاف بینش ابزاری، طبیعتِ تاریخ نه مادّی محض که مانند انسان طبیعتی مُزدَوج است از مادّه و معنی. به عبارتی در بینش فطری، تضاد درونی در فرد موجود است که میان جنبۀ زمینی و ماورائی اوست: روح + تن.
میل جان اندر حیات و در حی است
زانک جانِ لامکان اصل وی است
میل جان در حکمت است و در علوم
میل تن در باغ و راغ است و کروم
میل جان اندر ترّقی و شرف
میل تن در کسب و اسباب علف
این است نبرد درونی انسان که آن را نبرد میان عقل و نفس می خوانند. قرآن، نبرد انسانِ باایمان با انسانِ مادّه پرست را تأیید می کند؛ در داستان هابیل و قابیل، نبرد، نبردِ میان میان ایمان و مادّه گرایی ست، نه نبرد طبقاتی و ابزاری، «نبرد آرمانی» به معنی خودآگاهی اجتماعی، ریشۀ فطری دارد نه ریشۀ طبقاتی (=در بینش مادّیون) و پرتو ایمان، در انسان رشد می کند. برای دانستن بیشتر می توان این (منبع) را مطالعه کرد.