qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۶۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانیت دارابکلا» ثبت شده است

روحانیت

کوچک‌آخوند

پنجشنبه مهر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی از دیگر روحانیون و عُلمای برجستۀ قدیمی روستای دارابکلا، مرحوم شیخ علی اکبر دارابکلایی مشهور به «کوچک آخوند» پدرِ مرحوم آیت الله حاج آقا دارابکلایی ست. این عالم بزرگ روستا را به این علت «کوچک آخوند» می خوانند، چون جثّه ای ریز و قدی کوتاه داشت.

 

مردم مرحوم «کوچک آخوند»، این شخصیت محبوب، باتقوا و محوری دارابکلا را بسیار دوست می داشتند. او در دل مردم جای داشت و خود از تهذیب نفس بالایی برخوردار بود. بر من نقل شده است ایشان فوق العاده مورد قبول و احترام مردم روستا و دهات اطراف بود. بطوریکه مردم محل به عشق و احترام آن مرحوم، همین خانه ایی که در عکس بیت آقا در زیر دیده می شود را، با شور و اشتیاق خود، برای فرزندش مرحوم آقا دارابکلایی پیشنمار مسجد جامع محل و رئیس و استاد بزرگ مدرسۀ علمیۀ امام صادق (ع) دارابکلا، (که من در ۴ تیر ۱۳۹۵ در باره‌ی این مدرسه این دو پست را: اینجا و اینجا منتشر کرده ام) بنا کرده اند.

 

مرحوم کوچک آخوند منبر نمی رفت. در صدر محفل و تکیه می نشست به همۀ روضه ها با آرامش و احترام گوش می کرد. در مسجد، نماز جماعت نیز برقرار نمی کرد. نمازها را در مسجد می خواند، ولی جماعت برپا نمی شد، هر کس فُرادا، اقامه می نمود. هنوز برگزاری و اقامۀ نماز جماعت در محل باب نشده بود. نماز جماعت، از دورۀ استقرار فرزندش مرحوم آقا در محل، رایج شد و مرتّب برقرار گردید و همچنان بی وقفه (بجز یکی دو سالی توقف، پس از درگذشت آقا) ادامه دارد.

 

شیخ علی اکبر دارابکلایی، هنر سنّتی ویژه ایی نیز داشت که هنوز آثارش در قفسۀ کتابخانۀ مسجدجامع محل و منازل برخی از مؤمنین دارابکلا باقی ست؛ و آن شیرازه کردن قرآن بود. او هرگاه قرآنی را می دید که جلدش در حال ورقه ورقه شدن است، آن را با دیدۀ تقدّس برمی داشت به منزل می بُرد و شیرازه اش می کرد و به مسجد بازمی گرداند. به گفتۀ شیخ وحدت او با پاکت چای جهان -که قرمززنگ و شکیل و برّاق بود_ قرآن را شیرازه (=ترمیم و جلدِ مجدّد) می کرد.

 

وقتی چند وقت قبل، از شیخ وحدت پرسیدم خاطره ای از مرحوم کوچک آخوند داری؟ به من به وجه شاداب گفت آری. آن مرحوم، قرآنی را که خود آن را به زیبایی و ذوق شیرازه کرده بود _که در قطع جیبی بود_ به شیخ وحدت هدیه کرده بود که هنوز این هدیه نگه داری می گردد. شیخ وحدت که نوجوان بود معمولاً در تکیه و مسجد در روبرویش می نشست و از وی پُر از همین خاطره های دیداری قشنگ است چون آن آخوندی بسیار مهربان و دلسوز و پُرجذبه بود. بگذرم.

 

مرحوم کوچک آخوند، خطّ بسیار قشنگی داشت. آنچنان زیبا می نوشت، که دیدن خطّ او بر انسان هنوز هم لذّت می آفریند. در کتابخانه و اسناد خانۀ ما، برخی از خطّ نوشته های آن مرحوم موجود است. نیز اَسناد مهم مردم را ایشان می نوشت که در حکمِ اسناد بااعتبار تلقی می شد. خط او و سندنوشتۀ او، برای مردم هم مهم و تقدّس داشت، هم معتبر بود و ماندگار. آن مرحوم باتلاش هایش شرعیات دینی را بر مردم جا می انداخت و فرهنگ دینی را در نهاد خانواده ها و مردم جاری می ساخت. وی کفَنِ فوت شدگان محل را نیز برای تغسیل و تشییع و تدفین تنظیم می کرد (=می‌دوخت. البته کفن را نمی دوزند، تنظیم می کنند در چند تکّه). که سالهاست این کارِ خیر و بامَثوبت، بر عهده‌ی حاج کبل سید محمد شفیعی و رفیق بزرگ و بزرگوارم جناب علی اکبر آهنگر -مشهور به حاج موسی اکبر- است.

 

 

بر خاندان مرحوم کوچک آخوند که تا چند نسل روحانی اند_ و در پست های آینده به اَجداد این خاندان نیز خواهم پرداخت_ درودی وافر می فرستم. خاندان محترمی که، هم دو فرزند مرحوم آقا روحانی اند؛ حُجج اسلام: شیخ اسماعیل صادق الوعد و شیخ محمد نجفی و هم سه تن از دامادهای مرحوم آقا: آقایان حُجج اسلام شفیعی مازندرانی، سید حسین شفیعی و شیخ محمدجواد مهاجری. و هم داماد مرحوم کوچک آخوند روحانی بود: مرحوم حاج شیخ هادی مهاجری؛ که به همۀ این بزرگواران در وبلاگ دیگرم که مخصوص روحانیان  در سالهای قبل پرداخته و شمّه ای نوشته بودم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیت

ملّا محمدکاظم خراسانی

چهارشنبه مهر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیان و به زبان عامّه مُلایان قدیم روستای دارابکلا مرحوم ملّا محمدکاظم خراسانی دارابی ست. ایشان پدر مرحوم حاج قاسم خراسانی ست و پدربزرگِ حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی و حاج کاظم خراسانی.

 

ملّا محمدکاظم که در تنگه و گذرِ بالامحله پشت خانۀ مرحوم راستگو سُکنی داشت، مکتبخانه ای در خانه اش داشت و زنان و مردان دارابکلا نزدش درس می خواندند. او سهم بزرگی در سوادآموزی و قرآن آموزی روستا داشت. مردی خوشرو، خوش خُلق، مذهبی، مردمی و جاافتاده بود. هر کس نزد او درس می خواند، برای خود مرتبه ای قائل بود. دارابکلا مدیون این مرد بزرگ است. باید نام و یادشان را برای همیشه زنده و احیا نگه داریم. اینان بخش اصلی فرهنگ و تاریخ ما هستند.

 

خوشحالی ام این است، مادرم بانو مُلّا زهرا آفاقی نزد ایشان درس خواند و قرآن را پیش او کامل آموخت. به من نقل شده است مادرم از برترین های مکتبخانۀ ملّامحمدکاظم بود. مکتبخانۀ ملّا محمدکاظم مختلط بود. دختران و پسران و بزرگسالان همگی پیش او یکجا می نشستند و به درسش گوش فرا می دادند و نزد همگان، به او درس پس می دادند.

 

او مادرم را به دلیل این که صَبیۀ مرحوم آشیخ باقر آفاقی بود، احترام والایی می کرد. بطوری که حتی خاندان ایشان پس از وی اَنباز (=ور هِمباز) ما بودند در کشاورزی. حاج قاسم خراسانی (بنّای سرشناس روستا که که سنگفرش های قدیمی کوچه های دارابکلا به ذوق هنری او چیده شد) و همسرش حاجیه نرگس تا همین سال های پیشین _که هنوز به رحمت خدا نرفته بودند_ به منزل مان رفت و آمد داشتند و بسیار باهم صمیمی بودیم. این ارتباطات به گونی ای بود که شیخ وحدت و شیخ محمدرضا خراسانی در حوزۀ مشهد باهم رفیق و مرتبط بودند و من و کاظم خراسانی هنوزم باهم دوست و مرتبطیم.

 

این خاندان، یک نسل روحانی ست. امروزه نیز سه تن از پسران حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدرضا خراسانی نیز روحانی اند و در مشهد تحصیل و زندگی می کنند که در پست های نوبت بعدی به آنان خواهم پرداخت. روح درگذشتگان  این خاندان مذهبی و متدیّن و مورد قبول و احترام مردم شاد باد. صلوات.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیتتریبون

شیخ حسین ملائی

سه شنبه مهر ۱۳۹۶
به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از کسانی که در روستای دارابکلا شیخ محسوب می شود، مرحوم شیخ حسین ملائی ست. او پدر حاج محمدعلی ملایی مشهور به ممدلی سرتاش است. شخ حسین چون در عاشورا نقش شمر بن ذی الجوشن را بازی می کرد، نزد عامّه محل به شخ حوسن یزید مشهور شد.
 
شخ حسین هم تعزیه خوان روستا بود، هم در تکیه مرثیه می خواند و هم در ایام محرّم در روز عاشورا با بر تن کردن لباس قرمز و سوار بر اسب، نقش شمر را ایفا می کرد و می گویند خیلی عالی این نقش خشن را درمی آورد. خود حاج محمدعلی ملایی نیز در روز عاشورا با گذاشت نقاب بر چهره و پوشیدن لباس و ردای مشکی عربی، در نقش «حضرت زینب (س)» در کاروان عاشورا حضور داشت و مردم به خاطر همین نقش به وی احترام و عزّت می کردند.
 
روستای دارابکلا تا به الان چند نفر «شمر» شدند: یکی همین مرحوم شخ حوسن یزید، بود. خدا رحمتش کناد. یکی مرحوم فیضی بود که خدا بیامرزدش . یکی هم جعفر مؤذّن غلامی ست که همچنان یک نیمروز «شمر» می شود. مردم دارابکلا به کسی که نقش شمر را بازی کند، یزید می گویند نه شمر. حال آن که یزید به عنوان حاکم مسلمین! در روز عاشورا، در شام بود نه کربلا. روی همین اصل عُرفی در محاورۀ عمومی، به شیخ حسین ملایی می گفتند شخ حوسن یزید.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیت

آق میرصادق نبوی الحسینی

دوشنبه مهر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. یکی دیگر از روحانیان قدیم روستای داراب‌کلا مرحوم آق میرصادق نبوی الحسینی است. ایشان پدر آق سیدمحمد شفیعی دعانویس اند. به عبارتی پدربزرگ مرحوم حجت الاسلام حاج آق علی شفیعی (شوهرعمۀ ما) که دعانویسی در این خاندان را ادامه دادند و به فرزندش آق صادق منتقل کردند که هنوز هم برقرار است. آق میرصادق نبوی الحسینی که جدّ حجة الاسلام والمسلمین آق سیدشفیع شفیعی اند؛ مردی مردم دار، روحانیی مورد وثوق، فردی مزضی الطّرفین و شخصیتی مهربان و دعاگری مورد قبول و محبوب بود. مردم از جای جای ایران برای شفا از وی و فرزند و نوه اش دعا می گرفتند زیرا به این خاندان سادات روستا، خصوصاً به آق میرصادق نبوی الحسینی، علاوه بر احترام، اعتقاد و باور داشتند.

 

در پای برخی از اسناد قدیمی محل از جمله اسنادِ صورت اموال پدربزرگم کبل آخوند ملاعلی طالبی، امضاء و گواهی او درج است که من به چشمم مُهر ایشان را دیدم. در واقع امضای ایشان بر اعتبار اسناد مالی و اموالی مردم می افزود. مرحومه سید اشرف سادات نبوی یکی از همسران مرحوم حاج حسین دباغیان، به عبارتی مادر میرزعلی دباغیان، از همین خاندان نبوی ست. قبر آنان در امام زاده باقر مزار دارابکلاست که هنوز هم قدیمی تر برای احترام به آن رجوع و حمد و سوره نثار می کنند. روح این روحانی و اجداد و منتَسبین اش غریق رحمت باد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیتعکس

همۀ روحانیون دارابکلا

شنبه مهر ۱۳۹۶

شامل

روحانیون حال حاضر

 

علما و شیوخ درگذشته

 

طلبه‌هایی که ترک تحصیل کردند یا از استمرار بازماندند

 

کسانی که در محاورۀ مردم «شیخ» خطاب می شوند

 

 این تحقیق «روحانیت دارابکلا» همچنان ادامه دارد

 

به مناسبت ماه محرّم این پست را ارائه می‌کنم


عکس و لیست اسامی بدون لحاظ‌کردن حروف الفبایی

اینجا

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیت

شیخ حاج آقا مهاجری

شنبه مهر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. در ایام محرّم در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا به معرّفی مختصر چند روحانی  دیگر روستای دارابکلا که در صد سال گذشته در محل نقش سازنده و مؤثّر دینی و اجتماعی داشته اند، می پردازم. ان شاء الله روح آن بزرگواران از ما دارابکلایی ها دلشاد گردد: من طی نشستی که اخیراً با شیخ وحدت داشتم از ایشان دربارۀ مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری و چند عالِم دینی قدیم دارابکلا پرسش هایی به عمل آوردم که نکات برجستۀ آنان را بر من شرح دادند. بنابراین چون خودم به اقتضای سِنّم آن روحانیون را به چشمم ندیدم، داده های شیخ وحدت در این باره، هم مهم است و هم مطمئن.

 

در این پست به مرحوم شیخ حاج آقا مهاجری می پردازم: آن روحانی بزرگ مرتبه، شخصیتی قدَر و ممتاز روستا بود. او پدر مرحوم حجة الاسلام والمسلمین شیخ هادی مهاجری دارابی و مرحوم حاج شیخ حسن مهاجر دارابی ست. به عبارتی پدربزرگِ جنابان حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمدجواد مهاجر دارابی و حاج ابراهیم مهاجر. و به عبارتی دیگر جدّ شهید محمدباقر مهاجر دارابی. شیخ حاج آقا مهاجری یک برجستگی های منحصری داشت. از ویژگی های او این بود در محل فردی متنفّذ و مورد قبول مردم بود. بیان فوق العاده جذآبی داشت. منبری قهّاری بود. بر روی منبر چیره دست، حرفه ای و قوی عمل می نمود. اساساً در بودِ ایشان منبرها را او می رفتند و مردم متدیّن هم سبک سخن وی را بسیارخوش می داشتند. به هر حال دارابکلا مرهون عُلما و روحانیون گذشته ی خود است. روح این عالِم بزرگ محل غریق شادی و سرشار رحمت باد. صلوات.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیت

شیخ اصغر چلویی

شنبه شهریور ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. یکی دیگر از روحانیون سال‌های گذشته‌ی دارابکلا مرحوم شیخ اصغر چلویی دارابی‌ست. او پدر مرحومان کبل احمد چلویی [پدرِ حسین جوادی‌نسب] و حجت الاسلام شیخ تقی دارابی‌ست. مرحوم شیخ اصغر یا ملا اصغر چلویی بالامحله‌ای فردی روضه‌خوان، دارای مقبولیت مردمی و انسانی پُرتلاش و بسیار قابل احترام بود. بطوری که نه فقط در داراب‌کلا که در دو روستای پیله‌کو و جامخانه نیز برای امور تبلیغی مردم آمد و شد داشت. آن مرحوم بیشتر اوقات در آن دو روستا بسر می‌بُرد و در ایام عزاداری‌های مذهبی و ماه مبارک رمضان در آنجا منبر می‌رفت.

 

مرحوم شیخ اصغر میان اقوام و خویشان خود محبوبیت و محوریت داشت و خانواده‌های چلویی در بالامحله ارج و قرب زیادی برای ایشان قائل بودند و هنوز نیز از وی به نیکی یاد می‌کنند. علاوه بر شیخ تقی که فرزندش بود، چند تن دیگر از فامیل‌های ملا اصغر، روحانی بوده و هستند که من قبلاً در همین سلسله مباحث و در وبلاگ دیگرم «روحانیت دارابکلا» معرفی شان کرده‌ام. مانند: مرحوم حاج شیخ عبدالله دارابی‌نیا. شیخ موسی چلویی دارابی. شیخ محمد چلویی دارابی فرزند شیخ تقی. شیخ محمد جوادی‌نسب فرزند مرحوم کبل احمد. روح ملااصغر و اجدادش قرین رحمت باد. در وبلاگ دیگرم «روحانیت دارابکلا» اینجا نیز منتشر شد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیتتریبون

شیخ اسماعیل آفاقی

جمعه شهریور ۱۳۹۶

به قلم دامنه. مرحوم شیخ اسماعیل آفاقی پدر مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ احمد آفاقی دارابی (امام جماعت و بنیانگذار مسجد پایین محلۀ دارابکلاست و جدّ جناب حجة الاسلام والمسلمین شیخ جواد آفاقی دارابی. به عبارت تاریخی تر شیخ اسماعیل آفاقی برادرِ مرحومان شیخ احمد، شیخ محمد، شیخ باقر آفاقی (پدربزرگ مادری من) است و همگی از نوادگان جدّ بزرگ مان مرحوم شیخ موسی آفاقی اند.

 

اطلاعاتی که من از قبل، از یک روحانی دارابکلایی در بارۀ مرحوم شیخ اسماعیل آفاقی پدر حاج شیخ احمد گرفته بودم این را بر من عیان کرد آن روحانی مردی بزرگ، نامدار، مردمی، خیلی آرام و پُرهیبت و بسیاردلسوز مردم بود. در تکیۀ بالا منبر می رفت. در محافل کنار پدر مرحوم آقا دارابکلایی (شیخ علی اکبر مشهور به کوچک آخوند) جلوس می کرد. او برای شیخ اسماعیل احترام خاصی قائل بود. مردم دارابکلا به دلیل آن که شیخ اسماعیل آفاقی خدمت به خلق می کرد، اخلاق مهربانی داشت، محرومان را مدد می داد، و در سختی ها و مشکلات پناهگاه بزرگی برای آنان بود؛علاقه و ارادت زیادی به وی داشتند.

 

اساساً آن شیخ، از جمله روحانیونی بود که نزد مردم چهره ای درخشان، محبوب، ارزنده و نیز برزنده یعنی اهل کار و تلاش و خدمت به مردم بود. یک بُعدی نبود؛ هم در تکیه بالا روضه می خواند، هم به امور دینی و عمومی مردم اهتمام داشت و هم در بحران ها و رویدادها مردم را یاری می نمود. به عبارت ساده: مردم او را از صمیم دل دوست داشتند. از خصلت های بارز آن روحانی بزرگوار، روحیۀ خدمت به مردم، رسیدگی به مستمندان و محبت شدید به مردم مؤمن و زحمتکش دارابکلا بود. روح او و فرزندش مرحوم حاج شیخ احمد که از مفاخر بزرگ و جاویدان دارابکلاست همآره شاد و بر نواده های شان درود وافر باد. خلاصۀ شجرۀ این خاندان و اقوامم را در ۴ تیر ۱۳۹۵ در وبلاگ دیگرم «آنچه بر من گذشت» اینجا نوشته بودم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیتتریبون

شیخ اسماعیل شاهمیری

جمعه شهریور ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. پیش از آن که مرحوم شیخ اسماعیل شاهمیری را معرفی کنم ابتدا باید اتاق پیش بالامله ی دارابکلا را بشناسیم. اتاق می دانید که معادل حجره و حُجُرات است. یعنی اتاقک ها و خانه های خُرد. وقتی به آیه 4 سوره مبارکه حجرات بنگریم متوجه خواهیم شد که حجرات یک لفظ وحیانی و قرآنی ست. لذا به اتاق زندگی، بحث و مطالعۀ طلبۀ دینی «حُجره» می گویند. زیرا فقط یک اتاقک کوچکیه.

 

اتاق پیش بالامحله دارابکلا یعنی همین حجرات که برای زندگی طلبه های دینی تعبیه شده بود. توسط کی؟ توسط یکی از بزرگ مردان و علمای باسواد و خیراندیش بالامحلی ها. که جزو مفاخر دارابکلاست. یعنی جناب آخوند مُلا محمدحسین پدر جناب آخوند شیخ محمد؛ ابوی آخوند شیخ اسماعیل که این شیخ اسماعیل جدّ جناب حجت الاسلام شیخ علیرضا ربانی زاده و برادرش ابراهیم شهابی ست. شیخ اسماعیل جدّ مادری جناب حجت الاسلام سید محمد شفیعی مازندرانی ست. که او حتی در کتاب عاشورای خود شیخ اسماعیل که فرزند شیخ محمد و نوه آخوند شیخ محمدحسین بنیانگذار حجره و مدرسه طلاب در اتاق پیش بالامحله دارابکلا بوده است به عنوان آیت الله یاد کرده است.

 

حال مقام علمی شیخ محمد و خصوصاً ملا محمدحسین که جای خود دارد و این موجب افتخار محل ماست. و باید از این تاریخ عظیم خود مراقبت کنیم. به نقل از جناب ربانی زاده پدربزرگِ جدّشان آخوند بزرگ شیخ محمدحسین شاهمیری، پدر آخوند شیخ محمد (پدر شیخ اسماعیل) در نجف از شاگردان شیخ مرتضی انصاری (از اساطین و اعاظم شیعه که کتاب مکاسب ایشان در حوزه تدریس می شود) بوده است.

 

من چند سال پیش کتیبۀ شجره مانندی در منزل حاج کبل سید محمد شفیعی دارابی دیده بودم؛ که حتی در آن شیخ اسماعیل یا جدش از شیخ انصاری اعلی الله مقامه اجازۀ تصرّف در سهم امام (ع) داشته است. یک چنین شخصیتی دهها سال پیش برای دارابکلا نه فقط حوزه و مجالس وعظ که حتی حجرۀ زیست طلاب ساخته است. و این بخشی از فرهنگ و دیانت ما محسوب می شود که باید در یادها و اسناد بماند. حالا چرا کسی نشانی از حجره ها نمی بیند؟ اتاق پیش یعنی اینکه این اتاقک های طلبه ها، آنچنان چشمگیر و مهم بوده که مناره نشانی مردم شده بوده مثل آقامدرسه پیش. مثل آقا اسیو پیش که آسیاب اش مال همین شیخ اسماعیل بود که بزرگ چهار خاندان دارابکلایی ها بود: خاندان شاهمیری ها. خاندان شهابی های بالامحله. خاندان مادری شفیعی مازندرانی و خاندان صباغ ها.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
حجت الاسلام شهید علی‌اکبر گرجی
روحانیتتریبون

حجت الاسلام شهید علی‌اکبر گرجی

دوشنبه مرداد ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. در سلسله مباحث روحانیت دارابکلا به حجت‌الاسلام شهید شیخ علی اکبر گرجی‌نژاد می پردازم. بنای این سری پست ها بر خلاصه نویسی ست. این شهید بالامحله ای ست؛ بالاتر از اتاق پیش. طلبگی اش را از حوزۀ علمیۀ امام صادق (ع) دارابکلا نزد آیت الله آقادارابکلایی شروع کرد. بعد به مشهد رفت. این روحانی دارابکلایی مقیم مشهد یکی از کسانی بود که اوائل انقلاب، هنوز شاه نرفته بود عکس امام خمینی را مخفیانه توزیع می کرد. من خود به اتفاق محمد گرجی (دوست و همسایۀ ما) یک بار به منزلش رفتیم عکس سیاه و سفید معروف امام خمینی را گرفتیم در داخل پیراهنمان جاسازی کردیم و .. باقی ماجرا... . آن وقتها حتی ذکر واژه «خمینی» تب و لرز می آفرید! و وحشت می فزود. عکس که جای خود داشت. او همچنین در گروه ضربت شهید محمد منتظری بود که دو کار مهم داشتند: یکی مبارزه با لیبرال های داخل آن زمان که از نظر برخی ها، سازش کور به حساب می آمدند. و دوم مبارزه با اسرائیل و حمایت عملی از چریک های فلسطینی. مثلاً نقل است شهید محمد منتظری به امام گفته بود. نقل به مضمون: دیگه شما در ایران کاری ندارین، بروین خارج ایران بقیه مبارزات جهان اسلام را شکل و جهت بدهین.

 

شاید اگر شیخ اکبر گرجی نژاد، شهید نمی شد تا الان به لبنان هم رفته بود. او فردی سیاسی و تحلیلگر بود. خوش لباس و خوش تیپ هم بود. در آبان یکی از سال های اخیر، جمعی از رفقا به مشهد رفته بودیم. در مشهد با یکی از مسئولان بالای جانبازان مشهد که یک روحانی است و از دوستان دوران طلبگی شهید گرجی نژاد است، نشستی دوستانه داشتیم. او تعریف می کرد این شهید علی اکبر گرجی نژاد بسیار در مشهد فعال بود. نقطه جوش شکل گیری تظاهرات علیه شاه بود. جست و خیز عجیبی داشت. گاه سازماندهی برخی اعتراضات را برعهده داشت. فردی دانا و هوشمند بود. یک معترض قهّار در داخل مدرسه علمیه بود. و مسائل دیگری هم گفت که درج همه آنها به درازا می انجامد. این روحانی در درگیری های خیابانی دهه‌ی شصتدر مشهد مقدس (که آن گروهک رسوا یعنی سازمان مجاهدین خلق که به منافقین معروف گشته و در پناه صدام، دولت فاضله! مسخره! اشرف پدید آورده و دم از مبارزه با امپریالیسم! می زده و حالا شده همپاله و همپیاله سازمان سیا) دچار ضربات مغزی شدید شد و پس از مدتی به لقاء الله پیوست که «شهادت» در نهایت در حقش جاری گشت. روحش شاد و بر بازماندگانش صلوات.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیتتریبون

شیخ محمد شهابی دارابی

چهارشنبه مرداد ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. شیخ محمد شهابی دارابی درست است که مثل شیخ حسن مهاجر، شیخ قربان بابویه، شیخ ابراهیم بابویه و کبل سیدمحمد شفیعی در کِسوت روحانیت نبود، ولی یکی از کسانی بود که در داراب‌کلا به «شیخ» مشهور بود و جایگاهی والا داشت و میان روحانیت حشر و نشر می‌کرد.


آن مرحوم، پدرِ مرحومان حاج محمود شهابی و حاج حسین شهابی مشهور به شِخ حسین شهابی و حاج حسن شهابی دارابی ست. به عبارتی دیگر عموی مرحوم حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد آفاقی و مادرمان ملازهرا آفاقی دارابی ست.

او شخصیتی وجیه، مردمی، محبوب و بسیاردلسوز بی پناهان بود. از فرزندان بنام شیخ موسی آفاقی جدّ مادری مان. برادران او همگی شیخ و روحانی بودند: شیخ باقر آفاقی (پدربزرگ مادری‌مان). شیخ اسماعیل آفاقی (پدر حاج شیخ احمد آفاقی) و شیخ احمد آفاقی (پدر مرحومه حاجیه جمیله شهابی همسر زکریا رمضان بالامحله‌ی داراب‌کلا).


از یک روحانی دارابکلا که شیخ محمد شهابی را بارها در مجالسِ عزاداری تکیۀ بالا، معابر، محافل و جاهای مختلف دیده بود، به صورت حضوری شنیدم که برای من تعریف می کرد شیخ محمد شهابی انسانی بزرگ، کمال یافته و بااخلاق و حامی بزرگ بی پناهان بود. ماحصَل آنچه آن روحانی گرانقدر برای من نقل می کرد این بود که مردم شیخ محمد شهابی را حامی و پشتبان خود می‌دانستند. بسیار وی را دوست می داشتند و احترام می‌نهادند. اگر بر کسی مِحنت و رنجی می رفت او همدرد و پناهگاه جدّی نه شعاری اش بود. مردمِ نیازمند و گرفتار را کمک و هدایت می‌کرد. اگر کسی مظلوم واقع می شد، او با همۀ وجود و قوایش از وی به حمایت برمی‌خاست.


اگر خانواده ای از روستا مریض می شد و یا دچار گرفتاری ها و مکافات می گردید، شیخ محمد شهابی احساس تکلیف می کرد و دست از تلاش نمی شُست و نظاره گر نمی نشَست. به معاضدت می پرداخت. عکس زیر فرزندشان حاج محمود شهابی (=محمودعمو) است که قبلاً در دامنه معرفی شان کرده بودم و سجایای اخلاقی وی را برشمرده بودم. به‌طورکلی باید بگویم که شیخ محمد شهابی، فردی شریف، مؤمنی رئوف، دینداری باعمل، انسانی باکمال، مردم دوستی باشعور، دلسوزی بزرگ و از همه مهمتر حامی و سرپناهی مطمئن برای آسیب دیدگان و محرومان بود. آن مرد، میان مردم داراب‌کلا محبویت بالایی برخوردار بود. گوهر وجودی‌اش والا و جوهر فکری‌اش بالا بود. نسل او نیز که شهابی‌ها هستند (اقوام نسَبی مادری‌مان) حاصل وجودی آن شیخ مردمگرا و آگاه اند.

به روح سَردودمانِ این نسل و شیخ محمد شهابی و همۀ درگذشتان این خاندان درود وافر می فرستم و اظهار می‌دارم که شیخ محمد شهابی شخصیتی مشهور بود که روحیۀ خدمت به خلق داشت، جُربزۀ حمایت از گرفتار، اخلاقِ مردم مدار و معنویتِ وصال به حضرت پروردگار. روحش با حضرت کردگار و ربّ آفریدگار. خلاصه‌ی شجره‌ی این خاندان و اقوامم را در ۴ تیر ۱۳۹۵ در وبلاگ دیگرم «آنچه بر من گذشت»
اینجا نوشته بودم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیتتریبونعکس

شیخ حسن مهاجر دارابی

سه شنبه مرداد ۱۳۹۶
به قلم دامنه. به نام خدا. یکی دیگر از کسانی که در عِداد و زُمرۀ سلسله مباحث روحانیت دارابکلا قرار می گیرد حاج شیخ حسن مهاجر دارابی است. آن مرحوم، پدر حاج ابراهیم مهاجر است. بزرگِ خاندان مهاجر در دارابکلا بود. در امور محل نقش داشت. در مسائل مسجد و تکیه دخیل بود. و به او در این امور و مسائل عمومی حق دخالت می دادند. ایشان در مجالس و محافل در صدر می نشست. چون نزد روحانیون از وجاهت برخوردار بود. دائم قرآن می خواند. نسبت به پیرامون خود ساکت نمی نشست. گاه نظرات وی در امور مسجد و محافل، منحصر به فرد بود و کمتر می شد با آن توافق داشت.
 

جرأت بالایی داشت. صراحت لهجه داشت. فردی آگاه به جامعه و زمانۀ خود بود. نزد عامه مردم فردی «بزرگ» و قابل رجوع تلقی می شد. ابایی نداشت در اموری که تشخیص داده است اظهارنظر و یا مخالفت نماید. حتی گاه نظراتی می داد که با دیدگاه مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی هم تصادم داشت ولی او رُک آن را بیان و آشکار می ساخت. من خودم او را زیاد در محافل و معابر می دیدم. توجه ام همیشه به وی بشدت جلب می شد؛ زیرا هیبت و حرارت خاصی داشت. شکل لباسش با سایر مردم فرق داشت. خوش پوش و منظم و با دیسیپلین بود. معطّر و خوش چهره بود. شوخ طبع، ولی باهیبت بود. من همیشه حسّم این بود او یک چیزی را دائم در دهن می جَود به نظرم همیشه شکلات می جَوید. و ذکر هم بر لب داشت.
 

گرچه لباس روحانیت نداشت، ولی مردم وی را «شِخ حسن» می خواندند. تا جایی که من دیده ام، او چند نوع کلاه داشت. هر کدام را به مناسبت خاصی بر سرمی گذاشت. هر شکلی پوشش می نمود، به او می آمد. هیکلی تنومند، چهره ای جذّاب و گویی وجوهی پُررمز و راز داشت. کمتر سخن می گفت، ولی آن گونه نبود که حرفش را در دلش حبس نگه دارد. گاه برخی از دیدگاه ها و مواضع عملی ایشان در مسائل عمومی به گونه ای بود، ما جوان ها که انقلابی و پرشور بودیم، نمی توانستیم آن را پذیرا باشیم، لذا به مخالفت با آن برمی خاستیم و گاه به مقابله کشانده می شد. که نشان سرزندگی و آزادنگری در روستای مان بود.
 

حاج شیخ حسن مهاجر یکی از شخصیت های روشن و آگاه روزگار خود بود. در سرگذشت شیخ وحدت، چند جا از او یاد شده است. یکی در مشهد که به حُجره اش رفته بود و دیگری در محل که شیخ وحدت هر وقت از قم و مشهد به روستا بازمی گشت نزد وی می رفت و باهم بر سر مسائل و رویدادها بحث و فحص می کردند. در واقع ایشان گویی گاه به گاه هم بحثِ شیخ وحدت بود. و به تعبیر شیخ، او بسیار تیزفهم، زیرک و دانا بود. قضیۀ دیدار شیخ حسن مهاجر با شیخ وحدت در حُجرۀ مشهد در در سرگذشت شیخ وحدت یعنی در اینجا مفصّل آوردم. مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ هادی مهاجری برادر ایشان است که سال قبل در اینجا به معرفی اش پرداخته بودم.
 
 
مرحوم حاج شیخ حسن مهاجر دارابی
ارسال عکس: مهندس عباس مهاجر
 
 
شخصاً از ایشان خاطرات متعددی دارم که اگر توفیق نصیب شد در مجموعه خاطراتم بازگو می کنم. معتقدم بزرگان محل خویش را باید مورد احترام قرار دهیم و از کارکردها و نقش های آنان درس و تجربه و عبرت بیاموزیم و اگر عیب و نقصی هم داشتند، آن را کلاس آموختن خود بکنیم. دارابکلا، برجستگی اش در منطقه به وجود علما و روحانیون بوده و هست و خواهد بود. خاندان شیخ حسن در رونق و معمور مسجد و تکیه دارابکلا و نیز تأسیسات عام المنفعه نقش زیادی ایفا کرده و می کنند. شهید محمدباقر مهاجر دارابی نوۀ آن مرحوم است که از شهیدان عالی مقام روستای دارابکلاست.برای آن مرحوم غفران و برای بازماندگان و نوادگان پُرشمار وی سلامتی و توفیقات الهی طلب می کنم
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی

طبقه بندی موضوعی