از فرهنگ فرعون نجاتم بده
شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۱۹ ق.ظ
توضیح دامنه: حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان در تازهترین سخنرانی اش: «آسیه سرمشق عالمیان» نکات بسیار باارزشی از آسیه گفت که دامنه به دلیل اهمیت و برکات آن، به بازنشرش می پردازد. متن، خلاصه شده است: چهار زنی که وجود مبارک رسول خدا (ص) فرمودند بهشت مشتاق آنهاست، به ترتیبی که خود حضرت بیان کردند اولین نفر ایشان «آسیه» همسر فرعون است. ما میتوانیم از کمیتها آگاه بشویم حجم، وزن، طول، عرض؛ اما فهم کیفیتها تقریباً به نظر محال میرسد. چرا بهشت مشتاق آسیه است؟ علتش این است که این خانم ایمان و باورش درباره خدا و قیامت و نبوت موسی بن عمران (ع) یک باور کاملی بود، یعنی در مرحله عین الیقینی بود...
ارزشی که خدا به این زن داده شگفتآور و حیرتانگیز است... ایشان در مقابل حق فروتنی کرد یعنی حق را رد نکرد، با حق چون و چرا نکرد، با حق وارد مجادله نشد، وقتی که سخنان موسی بن عمران(ع) را شنید درک کرد که این مرد فرستاده پروردگار است و تسلیم شد. یک دانه معجزه هم نخواست، یعنی نیامد از وسط دربار پیام بدهد به کلیم الله من هم دلم میخواهد مؤمن بشوم اگر میخواهی یک معجزه به من نشان بده... ما این را بدانید موضعگیری آسیه نسبت به شوهرش فرعون که «انا ربکم الاعلی» میگفت برایش یقینی بود که مسلماً جانش، مقامش، همه به خطر میافتد. البته تواضع نسبت به توحید و نبوت و قیامت اقتضا میکرد که در برابر ضد خدا و قیامت و نبوت موضعگیری کند. برای آسیه روشن بود که این موضعگیری ممکن است به قیمت جانش تمام بشود...
هر قدمی که تا زنده بود در کنار نبوت موسی(ع) برداشت فقط معامله با پروردگار بود یعنی یک طرف داشت، طرفش هم خدا بود. برای خوشامد موسی قدم برنداشت، فقط خدا، فقط الله.اتمام حجت خدا با مثال زدن آسیه یکی از آیاتی که در قرآن شگفتزدهام کرده همین آیه است، شما میدانید از زمان آسیه تا قیامت پروردگار سرمشق زیاد در دستگاهش بوده که به مردم معرفی کند؛ مثل انبیاء، مثل ائمه طاهرین، مثل اولیائش که در سوره یونس از آنها یاد کرده، ولی خیلی عجیب است که در اواخر سوره تحریم میفرماید: آسیه تا روز به هم پاشیده شدن نظام جهان و طلوع صبح قیامت برای هر چه مرد و زن مؤمن است سرمشق است... این کیفیتها را نمیشود خیلی درک کرد. پروردگار باید اعلام بکند به هر چه مرد مؤمن است تا روز قیامت و به هر چه زن مؤمن است تا روز قیامت، این زن سرمشق ایمان و اخلاق و عمل است. اگر در ایمانش نقص داشت، اگر در اخلاقش نقص داشت، اگر در اعمالش عیب داشت، محال بود خدا او را به عنوان سرمشق معرفی کند. سرمشق معرفی شده باید کامل باشد، باید جامع باشد. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن» (تحریم، یازده)...
نوعاً زنان درباریان تاریخ این حالت را داشتند: متکبر، همراه با ظلم، همراه با رذائل، همراه با مفاسد، در حالی که پروردگار عالم بر آنها حجت دارد. حالا مستقیماً اگر حجت را درک نکنند، غیرمستقیم پروردگار حجت را به درک آنها میدهد. خانمی ملکه مملکت آزاد، همسری مثل فرعون، زندگی در کاخ بیاید برای پروردگار از همه این شئون مادی گذشت کند و جانش را هم در طبق اخلاص قرار بدهد و اسوه بشود...
روزقدس. کنارکارگران شهرداری
نهایتاً شیعه سه شب احیا در همه جای کره زمین خدا را قسم میدهد به حق آسیه که به من برائت آزادی از آتش جهنم بده، این چه مقامی است؟ این را میشود درک کرد؟ این یک بخش آیه «إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّة»(تحریم، یازده)، شخصی که در آیه خیلی اوج دارد این کلمه عندک است، خیلی حرف است. آدم تا با حقایق قرآن آشنا نباشد نمیتواند درک بکند که داستان از چه قرار است... درخواست شگفت انگیز آسیه از خدا: آسیه محکوم شد که او را به پشت بخوابانند، در دربار جلوی همه درباریها و جلوی خود فرعون، زنده زنده کف دو تا دستش و روی دو تا مچ پایش با چکشهای قوی میخ بکوبند و بدوزند...
میخها را کوبیدند. زن است بدنش لطیفتر از مرد است، تحمل کرد تقاضای تجدیدنظر نکرد. دوخته شد بعد دستور دادند یک سنگ صد و پنجاه کیلویی مأمورها بلند کنند از بالا جوری بیندازند روی بدنش که با زمین مساوی بشود، در این وضع رو کرد به پروردگار ـ یا الله، به به عجب زن با معرفتی بود ـ نگفت یا ارحم الراحمین، نگفت یا غیاث المستغیثین، گفت: رب ای مالک من، ای همه کاره من، ای مدبر امور من، «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّة» در بهشت خانهای نزد خودت بنا کن. یعنی بهشت بیتو را نمیخواهم، این چه معرفتی است؟ این چه مغزی است؟ این چه فکری است؟ این «مقام عندیت» البته اگر واردش کنیم به مباحث عرفانی شیعه و عرفانی اهلبیت دیوانهکننده است.
پیغمبر(ص) میفرماید: «ابیت عند ربی» من از کارهایم که خلاص میشوم، نماز مغرب و عشا را که میخوانم، میآیم خانه ابیت عند ربی، پیش پروردگارم بیتوته دارم «یطعمنی و یسقینی» و در این بیتوته به من غذا میدهد و به من آشامیدنی میدهد. غذا را که میآمد پیش خانوادهاش میخورد این یطعمنی چیست؟ این یسقینی چیست این چه روحی بوده که نه از غذای هر شب خدا سیر میشده نه از آشامیدنی خدا، چه بوده؟ این طعام و این آشامیدنی برای معده نبوده، قوت جبرئیل از مطبخ نبود... «وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِه»، خدایا تو آزادکننده من هستی مرا از این فرعون و فرهنگش نجات بده «و نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین» (تحریم، یازده)، مرا از این درباریانی که یکیشان یک ناله برای مظلوم نزَد نجات بده...
آسیه شهید شد. پروردگار مهربان او را سرمشق تمام مردان و زنان مؤمن تاریخ قرار داد، او را مورد سوگند قرار داد که مردم سه شب احیا خدا را به او قسم بدهند، اینها حالا ارزشهای دنیاییش است، ما از برزخش خبر نداریم، از آخرتش خبر نداریم. یک ساعت چهار تا میخ زدند به بدنت، یک سنگ انداختند روی بدنت، خدا به خاطر یک ساعت عمل خالص و ایمانت چه کار برایت کرد؟ از آسیه بپرسیم خدا با زینب س چه خواهد کرد؟ برای تو که یک ساعت بود برای زینب مصائبش از شش سالگی که بین در و دیوار مادرش را دید شروع شد، با او خدا چه معاملهای خواهد کرد؟ (منبع)
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/520
ف
ر