منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

۲۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تک نگاران دامنه» ثبت شده است

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

محسن دارابی: «سلام. بهتر بود نام مدیران مربوطه (اینجا) که چنین بودجه ایی رو دریافت می کنند رو به تصویر می کشاندی تا مردم بهتر بفهمند که سرمایه شان دست چه افرادی قرار دارد.»

 


پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب «محسن دارابی». ابتداء ممنونم به این پست دقت کرده ای. نشان می دهد شما به بیت المال و حقوق مردم اهمیت می دهید و دلت به حال ملت رشید و صبور ایران می سوزد. بله؛ پیشنهاد استفهامی شما معقول و پسندیده است. من علاوه بر این پستی که شما در زیرش دیدگاه ات را ارسال کرده ای، یعنی (اینجا)، پستی دیگر در آذر نود و شش، که در قالبِ مباحث عکس و حرف، گذاشته بودم، اسامی و چهره های برخی از این بودجه بگیران حکومتی را، منعکس کرده بودم، که بازتاب مناسبی داشت. حال در زیر، به پیشنهاد شما دو عکس آن پست را مجدداً می آورم. شامل تعدادی از آن لیست مفصّل از جمله:

 

حداد عادل (از سه بنیاد به طور جداگانه). علی معلم دامغانی، آیت الله سید حسن خمینی، آیت الله سید محمد خامنه ای. آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی. آیت الله سید محمود شاهرودی. آیت الله  محمد امامی کاشانی. آیت الله محمد تقی مصباح یزدی. آیت الله سید محمود مرعشی. و افراد و جاهای خاص دیگر که معمولاً زبانزد مردم هستند و می باشند. خدا نگه دار. باید رُک بگویم متأسّفانه این بنای کجِ تزریق پول حکومتی به نهادِ حوزه و جاهای خاص را دولت سید محمد خاتمی _که می گویند دولت اصلاحات بوده_ گذاشته است. آیا چنین کاری اصلاحات بود؟ یا کژراهه و بی راهه؟ ممنونم.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: عالی و دلنشین بود از طلا ب نجف. [این پست اینجا] درضمن از کلمه ی لسک و لسک دوا در مراسم فاطمه هم خنده کردم هم گریه کردم و همچنین از لفظ تلقین به تقویم هم خنده کردم.... پیشنهاد میکنم بقول خود چون سیاسی میاسی بلد نیستی نقد و نظر سیاسی میاسی به تشکلات نظام و به.... نداشته باشی سنگین تر هستی. بقول بعضی ها بادورود یا دورود بر شما.

 


پاسخ دامنه
 

به نام خدا. سلام جناب شیخ مالک. یعنی می فرمایی سیب زمینی بی رگ باشد دامنه!؟ درست است که سیاسی میاسی نیستم. ولی سوادِ اکابِری کمی بلد هستم! و دورۀ مربی گری نهضت سواد آموزی را هم طی کردم و مدرک دارم! راستی، اکابری کلمۀ عربی بزرگسالان است که در دورۀ شاه، کلاس های شبانه برای میانسالان و شاغلان برگزار می شد، تا سوادآموزی میان همۀ نسل ها گسترش یاید. ولی اسلام زدایی شاه و فساد او و دربارش کارش را ساخت. اساساً فساد، کار همه را می سازد! چه زود و چه شاید دیر. برخی سقوط می کنند و برخی ها از قلب مردم می افتند؛ ولی هر دو همان سقوط است. ممنونم که پست حوزۀ نجف چسبید. به قول مرحوم دکتر شریعتی پای هیچ قرارداد ننگین استعماری ، امضای آخوند نجف رفته، نیست. و دامنه حوزه نجف را نه فقط دوست می دارد بلکه مکتب فکری اش را پی می گیرد و مرجع بزرگ شیعیان آقای سیسانی و عملکرد و رویکردش را پاس می دارد. در امان خدا جناب شیخ مالک ما.

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

نوشته های جناب توحید : بسم الله الرحمن الرحیم. در فرهنگ لغت ها غُلُوّ، از حد گذشتن است. و نیز گزافکاری و مبالغه. و شایعه یعنی خبر معمولاً نادرستی که شیوع پیدا کرده است. اما این دو در بدنۀ اجتماعی چه می کند؟ خوشبختانه یا بدبختانه حیوانات از غُلو و شایعه عاجزند و بهتر است بگویم از این دو زشتی دورند. اما انسان ها که به فطرت پاک مسلّح و تجهیزند و استعدادِ خلیفۀ خدا بر روی زمین شدن را دارا هستند، دست به این دو زشتی و پستی می زنند و اسیر آن اند. چرا؟

 

من ریشه اش را در فرهنگ ناپذیری و بی پرورشی می دانم. مقصر اصلی هم آموزش و پرورش است که نه توانسته است به کودک تا نوجوان، آموزش درستی بدهد و نه پرورش صحیحی بیاموزاند. ریشۀ ویرانی همینجاست که خروجی آن فقط محفوظات است و بس. و نمرۀ قبولی دادن و از شرّ شاگرد تنیل رها شدن. همین.

 

متأسفانه در دارابکلا نیز این دو خصیصه میان برخی ها و شاید اغلب شان رشد یافته است. اگر به کسی سخنِ درستی بگویی باور نمی کند، اما وقتی به عمد یک دروغ شاخدار یا یک غلوِّ عمیق بگویی از ذوق پَر در می آورد. چرا؟ چون دروغ و شایعه را از خبر صدق بیشتر خوش می دارد. دروغ و شایعه چون هیجان دارد او را بیشتر به باورهای غلط و تحلیل های تخیّلی اش وصل می سازد. مثلاً اگر طرف خواهان نابودی و براندازی جمهوری اسلامی باشد، هرچه رخدادهای شب های دی ۱۳۹۶ را برایش مخرّب تر می ساختی و آب و تاب می دادی، بهتر قبول می کرد تا واقعیت را برایش نقل می کردی که یک کشت و کال بیش نبودند.

 

این که رسانه‌ی بی‌بی‌سی و مراکز تبلیغی و جنگ روانی ضدانقلاب، هرچه ببیشتر بر شایعه و دروغ و غلو دامن بزنند، بینندگان خام و تهی مغز را بیشتر جذب می کنند نشان از آن دارد آنها نقطۀ ضعف برخی ها را بخوبی درک کردند و به همین دلیل خبر را به شایعه و آب و تاب دادن آغشته می سازند. زیرا اساساً شایعه و دروغ جاذبه و هیاهو دارد و با کمال تاسف باید گفت تا آن را می شنوند و یا می بینند به سرعت باد به سوی گوشی های شان پرتاب می شوند و با ولع و بی هیچ ترس و تحقیق و راستی آزماییی در تلگرام و مخاطبانشان روانه می سازند که بله چنین و چنان شد.

 

به نظرم تا مطالعه و اندیشه و تفکر عمیق و منطقی، جای خواندن های سطحی و زودگذر را نگیرد، بشر با همین شایعه ها نه تنها سرنوست خود را تباه می سازد بلکه زندگی آرام دیگران را نیز یا ناآرام و یا در بدترین حالت، تخریب می کند. و تخریب کردن دیگران، کارِ هیچ انسانی نیست؛ بلکه یک خویِ درندگی ست که جامعه و فرد را آفت زده و آسیب زا می سازد. ایران. دی. توحید.

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

نوشته های جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. زباله و زنیکه. ایرانی ها به رسم دیرین ملّی و به تبعیت از آداب دینی، ملّتِ تمیز و بانظافتی اند و از چرک و آلودگی و کثافات بشدّت دوری می گزینند. به لحاظ معنوی و مذهبی نیز اغلب شان شبانه روز در طهارت و وضو و ذکر هستند. به همین خاطر محیط خود را همواره پاک از آلودگی ها نگه می دارند و زُباله ها را یا از اطراف زندگی شان دور می سازند، یا می سوزانند، یا به بازیافت می سپارند و یا اگر بسیارآلوده و خطرناک باشد، محو و نابود می کنند. این خصلت بزرگی ست که ایرانی ها به آن افتخار می کنند. این از زُباله.

 

 

اخیراً یک زنیکه که از مهدی ابریشمچی _بی هیچ آداب شرعی_ به مسعود رجوی «سر» و «سیر» کرده بود و به عقد و زن چهارمش درآمده بود! با ناپدید شدن رجوی _جنایتکار جنگی_ خود را «سرکرده» ی سازمانی می داند که نزد ایرانیان، سازمانی مفلوک و سفّاک و نوکران صدام مشهور شده است. او در متنی خنده دار و بسیار کودکانه و احمقانه _عکس زیر_ سخن از «قیام کبیر خلق»!!! به میان آورده است.
 

به گمان این حامیان و همکارانِ جنگی صدّام حسین دیکتاتور بعثی عراق، آنچه از هفت دی نو دو شش تا چند شب، در شهرهای متعدد ایران رخ داده است، «قیام کبیر خلق» است. بر فرض رخداد دی 96 چنین باشد، آیا آنان نمی دانند نزد مردم ایران چنان بی آبرو و آلوده اند که باید همانند زُباله ها از محیط زندگی سالم و آرام و متدیّنانه و اخلاقی مردم ایران، محو و نابود شوند تا زمینِ پُرگهر ایران، به چرک نوکران صدّام آلوده نگردد؟

 

زنیکه به گونه ای سخن و تحلیل! می بافد که آدم کاملاً شک می کند نیمچه عقلی در سرِ «سرکردۀ» نفاق و ترور باقی مانده باشد. کسانی که با خونی ترین دشمن ایران همدست شدند و بزرگ مردی چون صیّاد شیرازی _قهرمان ملی دفاع مقدس_ را ترور کردند، دَم از قیام کبیر خلق می زنند. گویی زنیکه و زباله یک وجه مشترکی یافته اند؛ آلودگی. آلوده به فساد. آلوده به چرک. آلوده به خطر.

 

بی آن که آنچه در شب های دی نود و شش برخی شهرهای ایران رخ نموده است، بپردازم، با تأکید می گویم این سیه رویان جنایتکار سازمان تروریستی منافقین که بیش از هفده هزار انسان بی گناه ایرانی را ترور و شهید کردند، هیچ جایگاهی میان ملت ندارند و بی جهت هیاهو و جنجال می کنند. اینان به گونه ای به خدمت و نوکری آمریکا و اسرائیل و صدام حسین و بدتر از همه آل سعود فاسد درآمدند که باید مانند زباله های خطرناک و مُهلک، محو و از محیط حیات پاک مردم و مؤمنین دور نگه داشته شوند.

 

خنده آور است اینان با کودنی و حماقت از آب گل آلود! این گونه می خواهند ماهی! بگیرند. چه زباله، چه زنیکه هر دو آلوده اند، هر دو آفت و موذی اند و باید از بوم زیستِ حیات و سیاست محو و نیست شوند. مردم و جوانان دقیق اند و به ذکاوت و هوشمندی مراقب حرکت های فرصت طلبانه و ایذایی فریفته شدگان این نوکران _که اینک نزد آل سعود فاسد و خون ریز مردم یمن این گونه دریوزگی و خدمت می کنند_ هستند و می دانند که عده ای قلیل خوش باور و خام خیال! با نام های مردم فریب در برخی از صحنه ها خودشیرینی دارند و مثلاً بسترها را برای آن سازمان ترور مهیا می سازند. پایان.

ایران. دی. توحید.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

نوشتۀ محمد دباغیان دهیار دارابکلا. سلام استاد. خوندم مطلب دامنه رو (اینجا). خیلی محبت ولطف دارین شما. واقعا لایق نیستم من فقط انجام وظیفه میکنم مثل یک سرباز زیر پرچم. البته این کارها کار واقعا جمعی هست و فرد اصلا نقشی نداره. یعنی مجموعه نیروهای اداری و اجرایی و فنی دهیاری به اتفاق مردم فهیم دارابکلا و حمایت و راهنمایی وپشت گرمی دوستانی مثل شما دست به دست هم تا قدمی در راه عمران وابادی محل برداریم و برداشتیم. بازم ممنوم بابت همه لطفی ک درحق بنده داشتین.سپاسگذارم.



دامنه: سلام جناب محمدآقا دهیار ارجمند دارابکلا. آنچه در آن پست آورده بودم واقعاً شمّه ایی از کارهای ماندگار شماست که ذکر آن را واجب می دانستم. از این که بر خرد جمعی تأکید می کنی خوشحالم، اما نقش شخص شما در این تدبیر قابل انکار نیست. به هر حال شایستگی فردی شما بزرگترین امتیاز این روند است. تواضع شما در این نوشته نیز نشان اخلاق شایستۀ شماست. خدا حافظ تان.
۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

پاسخ دامنه به سه کامنت: به نام خدا. کامنت گذار بزرگواری در ذیلِ دو پست (اینجا) و (اینجا) دیدگاه انتقادی خود را به دامنه وارد کرده است. ضمن سلام و سپاس، متن ایشان و پاسخ دامنه به هر سه کامنت وی در این پست ارائه می شود:

 

کامنت اول: «به اعلا حضرت آریا مهر محمدرضا خادم الامریکا سلام برسانید. ماشا الله آن قدر به این نظام با حقد و کینه ( و نه از روی انصاف و مروت) حمله می کنید که مگو و مپرس.»

 

پاسخ دامنه

 
به نام خدا. سلام به شما بزرگوار. از این که از سرِ دلسوزی به من تذکر دادید از شما ممنونم. اما شما دربارۀ من اشتباه می کنی. من نه فقط هرگز شیر و شیرۀ این نظام را ندوشیدم (چپاول و غارت نکردم) بلکه هر وقت نیاز بود شیر هم دادم، چه با رفتن چندباره به جبهه و چه جاهای دیگه. حَقد که جای خود دارد، چگونه می شود به حاصلِ خون شهیدان و ایثارِ رزمندگان کینه داشت!؟ بله به میراثخواران، بهایی قائل نیستم ولی به نوکران آن ارادت می ورزم.
 
من نه فقط شاه را «اعلا حضرت» نمی دانم؛ بلکه به فرمودۀ امام خمینی، آن شاه نگون بخت را «مردَک» می دانم که تا توانست استبداد به خرج داد و ملت را به هیچ پنداشت و مملکت را چپاول کرد. بنابراین چند نکتۀ کوتاه دامنه در زیر عکس و حرف را که طنز و نقد آغشته است، به «حقد و کینه» تعبیر نکنید. هیچ کس نه مقدس است و نه غیرقابل نقد. فقط معصومین و انبیای الهی اند که متصل به هدایت های خاص الهی اند و بری از گناه و خطا. خدا حافظ شما.
 
 

کامنت دوم: «سلام. احساس کردم مطالبتون با هم سنخیت ندارن! اینجا [این پست: اینجا] از تزکیه نفس نوشتین و اون رو شعار خودتون قرار دادین اما جاهای دیگه به مخالفین خود تاخته و آنها را مسخره کردین! تلاش کنیم واقعا به این حرف عمل کنیم:
 
"اول باید جان را مراقب بود و آن را تیمار کرد. معتقدم تا به جان و نفسِ خویش نپردازیم، به معرفت درست، دست نمی یابیم. همۀ ما در درجۀ نخست، جُنبنده و دمیده شدۀ روح خدای متعالیم. بعد جهان را باید شناخت و جهان بینی داشت. چه دیدنِ جهان باشد و چه بینشِ آن."

اگر در درجه اول خودمان به این حرف عمل کردیم بعد در وادی سیاست خیلی خیلی مراقب هستیم که خدای ناکرده به کسی بیجهت دل نبندیم. البته با مخالف دین هم مخالفت و دشمنی می کنیم اما طوری که خدا می خواهد نه آنطور که دلمان می خواهد... خیلی از ماها رفتارهایمان برای هوسمان است چون دلمان می خواهد و آن طور که دلمان می خواهد حرف میزنیم و حتی امر به معروف می کنیم و حتی نماز می خوانیم. این عبادت خدا نیست این عبادت هوس است.»

 
پاسخ دامنه: سلام به شما بزرگوار. از این که این مقدار وقت گذاشتید و مرا نصیحت کردی و اندرز دادی از شما بسیار ممنونم. ین نشان اهتمام شما به تذکر است که از نظر قرآن منفعت برای مؤمنان است. اگر برداشت این باشد که انسانی اگر به اخلاق و عرفان توجه دارد، در سیاست باید فردی صامت و سر و پا گوش باشد، به نظر من امری خطا و پدیده ای نارواست.
 
مثال می زنم از امام علی (ع) و امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی:
 
مگر امام علی در اوج عرفان و در نهایتِ وصال الهی نبودند؟ اما همین امام، دست عقیل _برادرش_ را برای بیت المال داغ می کند.
 
نیز سر بر چاه، ناله و نجوا و زمرمه می کند اما در جایش، با خوارج برخورد می کند. نیز استاندارش را به خاطر رفتن بر سر سفرۀ عیان و اشراف توبیخ و حتی برکنار می سازد.
 
پس عرفان موجب نمی شود در سیاست، مماشات کرد و فقط از سیاسیون تعریف و تمجید نمود. امام خمینی نیز در اوج اوج عرفان نظری و عملی بود. ولی همین امام، انجمنن حجتیه را «مارهای خوش و خط خال» می نامد. یا می گوید: خون دلی که این پدر پیرتان از این مقدس مآب ها خورده از شاه نخورده. آری جناب بزرگوار برآشفتته نشوید از چندتا نکتۀ دامنه که از سرِ احساس درک و مسئولیت فردی به این و آن می نویسد.

واژۀ تواصوا در سورۀ عصر بی دلیل به باب تفاعُل نرفته. چون توصیه به حق و صبر امری مشارکتی ست یعنی دوجانبه و چندجانبه و همه گیر، نه یک طرفه. ممنونم از توجه و تذکر شما. ان شاء الله در اصلاح همدیگر کوش کنیم. خدا حافظ شما.
 
 
کامنت سوم: آدرس ایمیلم اینه دوس داشتین نقداتونو بگین:

 
پاسخ دامنه: سلام به شما بزرگوار. به هر دو کامنت انتقادی و تذکرآمیز و نصیحت گرانۀ شما پاسخ تقریباً کامل دادم درحدی که حوصله کنید بخوانید. دیگر مصدّع در ایمیل شما نمی شوم و به همین جواب بسنده می کنم و از نصایح شما هم پند می گیرم و برایت دعا کردم و ممنونم. ان شاء الله همیشه در سلامت باشید. خدا حافظ شما.
۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی:
 
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام. سه درس از حضرت علامه حسن‌زاده آملی:
 
یک: سکوت خیلى مشکل است و خیلى ریاضت می خواهد، و چقدر زحمت می خواهد و چقدر کشیک نفس کشیدن می خواهد تا سکوت اختیار شود و تا حرف‏ها جمع و جور و غربال گردد تا هرزه‏ گو و هرزه خوار نباشد و روى حساب حرف بزند. سپس کم‏ کم می بینید که قلمش سنگین می شود و عبارت‏هاى او وزین می گردد. و لذا آدم ساکت و آرام که حرف نمی زند یک وقتى می بینید که به حرف درآمده هر جمله اش کتابى می شود و اگر دست به قلم شود و چیزى بنویسد باید نوابغ دهر جمع شوند تا آن را شرح کنند. (منبع: شرح فصوص الحکم قیصری. علامه حسن زاده آملی)
 
 
دو: دست از تلاش و طلب بر نداریم. یوسف مى دانست درها بسته اند، اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و  درها برایش باز شد. اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند، به طرفشان بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست. در پناه خدا باشید.

 
سه: از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان (عج) کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است. که می‌فرماید: فی ‌مقعد صدق عند ملیک مقتدر هر جا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغلکاری و فریبکاری نباشد، هر جا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند. کربلا : مالک رجبی. ۲۹ مهر ۱۳۹۶. نذر سلامتی امام زمان عج صلوات.
۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی. بسمه تعالی. سلام. موضع بحث: قبائلی که به فعل کثیف پدرانشان افتخار می کردند. اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزید بن معاویه علیهم من اللعنه ابدا الآبدین و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان به قتلهم الحسین صلوات الله علیه اللهم فضاعت علیهم العنه منک و العذاب الالیم. مرحوم عالم بزرگوار کراجکی (م ۴۹۹ هجری) در کتاب « التعجّب من أغلاط العامة فی مسألة الإمامة» می نویسد: تعجب از عدّه ای است که به کارهایی که پدرانشان با حسین بن علی علیه السلام انجام دادند، شاد شدند و آنها را به واسطه کار و اثری که در قتل آن حضرت داشتند، بزرگ داشتند و به آن افتخار کردند، و به همین جهت در سرزمین شام به این القاب مشهور و شناخته شدند. این عده عبارتند از:

 

یک: «و أمّا بنو السراویل: فأولاد الذی سلب سراویل الحسین علیه السّلام» بنو سراویل: اولاد کسى بودند که پیراهن حسین بن علی علیه السلام را روز عاشورا از تن مبارکش در آورد و برد.

 

دو: «و أمّا بنو السرج: فأولاد الذین أسرجت خیله لدوس جسد الحسین علیه السّلام، و وصل بعض هذه الخیل إلى مصر، فقلعت نعالها من حوافرها و سمّرت على‏ أبواب الدور لیتبرّک بها، و جرت بذلک السنّة عندهم حتّى صاروا یتعمّدون عمل نظیرها على أبواب دور أکثرهم» بنو سرج: اولاد کسی هستند که اسبانش را زین کرد تا جسد حسین بن علی علیه السلام را لگدمال کند. بعضی از این اسب ها به مصر رسید، پس نعل آن اسب ها را جدا کردند و از باب تبرّک بر سر خانه هایشان آویختند، و این کار نزدشان رسم و سنّت گشت.

 

سه:«و أمّا بنو سنان: فأولاد الذی حمل الرمح الذی على سنانه رأس الحسین علیه السّلام» بَنُو سِنان: اولاد کسی هستند که نیزه ‏اى را حمل می کرد که سر حسین بن علی علیه السلام بر آن بود.

 

چهار: «و أمّا بنو المکبّری: فأولاد الذی کان یکبّر خلف رأس الحسین علیه السّلام» بنو المُکَبِّرِى: اولاد کسی هستند که پشت سر بریده حسین بن علی علیه السلام تکبیر می گفت.

 

پنج: «و أمّا بنو الطشتی: فأولاد الذی حمل الطشت الذی ترک فیه رأس الحسین علیه السّلام، و هم بدمشق معروفون» بَنُو الطَّشتى: اولاد کسی هستند که سر حسین بن علی علیه السلام را در طشت حمل می کرد، و آنان در دمشق معروفند.

 

شش: «و أمّا بنو القضیبی: فأولاد الذی أحضر القضیب إلى یزید لعنه اللّه لنکت ثنایا الحسین علیه السّلام» بَنُو القَضِیبى: اولاد کسی هستند که برای یزید ملعون، آن تکه چوب را آورد و یزید ملعون با آن چوب، به دندان های حسین بن علی علیه السلام می زد.

 

هفت: «و أمّا بنو الدرجی: فأولاد الذی ترک الرأس فی درج جیرون‏ بنو الدَّرَجى: اولاد کسانى که سر حسین بن علی علیه السلام را بر پله‏ هاى باب جیرون (در دمشق) نهادند. ۱۲ مهر ۹۶ برابر با ۱۳ محرم الحرام ۱۴۳۹ ه ق و ۴ اکتبر میلادی.

۳ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی:

۱ : عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت استغفر الله. مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم. جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمدلله نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟ گفتند: مال شما نسوخته… گفتم: الحمدلله… معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک! آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم؟

 

٢ : از کاسبی پرسیدند: چگونه دراین کوچه پرت و بی عابرکسب روزی میکنی؟! گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدامیکند چگونه فرشته روزیش مرا گم می کند.

 

٣- پسری بااخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری میرود، پدردختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دخترنمیدهم! پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسرمیگوید: ان شاءالله خدا او را هدایت میکند! دخترگفت: پدرجان مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟!

 

۴- از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد. گفتند: توچه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم. گفتند: پس تو بخشنده تری؟ گفت: نه! چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.

 

۵ - عارفی را گفتند: خداوند را چگونه میبینی؟ گفت: آنگونه که همیشه می تواند مُچم را بگیرد اما دستم را می گیرد۰

مالک رجبی: پژوهشگاه تقریب مذاهب قم. ۱۳ / ۶ / ۹۶

 

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام من هم به شما جناب شیخ مالک. حکایت‌های پنجگانه‌ات را حین تنظیم پست خواندم. در مورد حکایت ۱ : واقعاً اسلام دین خاتم است. بُن‌بستی برای انسان گناهکار نیست. با توبه و انابه راه خدا را باز می‌یابد. در مورد حکایت ۲ : فرشته‌های خدا، توکّل و تحرّک، هر دو را باهم می‌بینند. در مورد حکایت ۳ : هم بگویم رابطه‌ی «مُچ و دست» خیلی جالب بود. آری، فقط نمی‌دانم چرا دیکتاتورهای جورواجور عالَم، این‌گونه حکایت‌های عالی را نمی‌خوانند تا به جای مُچ مخالفین خود، دست‌شان را بابت نعمت انتقاد و ارزش نُصح و نقد بگیرند! حتماً به امور اَهمّ اهتمام دارند و فرصت! نمی‌کنند. بگذرم.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. کاش من هم امشب مشهد بودم. وقتی بامداد دیروز 22 مرداد 1396 نوه ام به دنیا آمد خیلی دلم به صحن و سرای بارگاه و مَضجع مقدّس امام رضا علیه السّلام افتاد و هر لحظه ارادۀ شیدانه ای بر سرم می زد که برخیزم و آناً راهی مشهد شوم، به حرم امام و رهبر رئوفم مشرّف شوم و شکرگزاری کنم و زیارت و عرض ادب و ارادت بجای آورم. اما این امکان پدید نیامد و اساساً ذکر و خیالم با آن شوق کلنجار می رفت و در نهایت این اراده بر قلبم ماند که ان شاء الله در بهترین فرصت به آن کوی اَمن و پناه دلدادگان بشتابم.

 

در همین حال و احوال غوطه می خوردم تا این که امروز تلگرامم را بازکردم و دیدم دوست فاضلم جناب حجت الاسلام شیخ جواد مهاجری دارابی که هم اینک در مشهد حضور دارند، عکس و متنی از مراسم زیارت امین الله در ایوان مسجد گوهرشاد برایم ارسال نمودند. اتفاقاً برای نوه ام علی طالبی دارابی نیز دعا و زیارت بجا آوردند و تبریکات و آرزوهای زیبایی در حُرمِ حَرم برایش در جملاتی کوتاه و صمیمانه قلمی کردند و برای من فرستادند.

 

من این رویداد زیبا و معنوی را برای خودم حکمت می دانم و برکتی مضاعف. زیرا همۀ وجوم برای امام رضا (ع) می تپد. این عکس و آن متن تلگرامی ایشان را به دلم سپردم. زیرا به عشق رضوی زنده ام و تا کنون بیش از 40 بار به مشهد رفتم قبر و حرمش را شوقانه زیارن کردم. ان شاء الله فرهنگ و عشق رضوی بر درون نوه ام موج بزند و در ظلّ عنایت و امامت آن امام هُمام (ع) زندگی و زیست کند تا حیات طیّبه یابد. از ایشان بابت این حُسن و زیبایی سپاسگذارم. نیز از همۀ بزرگواران شریفی که به من تبریک گفتند، خاصّه جناب شیخ وحدت بزرگِ خاندانِ ما بسیارممنونم. السّلام علیک یا علی بن موسی الرّضا. 

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

متن‌های  سید علی‌اصغر شفیعی 

بیشتر بخوانید ↓

۲ موافقين ۱ مخالفين ۱

متن‌های محمد عبدی سنه‌کوهی

بیشتر بخوانید ↓