به قلم دامنه : «اِسکانزیر» را میشکافم. به نام خدا. سه واژهی سماور، استِکان و نعلبِکی روسیست، که در گویش محلی شده: سِموار، اِسکان، نالبکی. معمولاً اَدای کلمات خارجی در زبان محلی میشکَند ازجمله در زبان عرب که واژگان خارجی را عیناً به ساختار زبان خود راه نمیدهد مثلاً «دکتر» میشود: دکتور. استراتژی میشود: استراتجیه و ... .
«اِسکان زیر» نیز از نظر من، از همین قاعده پیروی میکند که استِکان و نعلبِکی کمکم و یا یکباره شده: «اِسکان زیر». حتی اگر این سه واژهی پُرمصرف ایرانی را -که بسیار چایخور هستند و به قند علاقهمند- روسی هم ندانیم، میتوانیم اینگونه آن را بشکافیم:
استکان نعلبکی قدیمی
بازنشر دامنه
اِسکان چون حالت ایستاده دارد ممکن است این نام را گرفته باشد. و نعلبکی چون به شکل نعلِ اسب و استر، گرد است چنین نامیده شد. «زیر» هم -که شکل غلیظتر تلفظِ نالبکیست، به عبارتی تلفظ دهاتیتر آن- معلوم است، زیرا «زیر» در زیرِ اِسکان قرار میگیرد «زیر» نامیده شد.
نکتهی ۱ : هنوز نیز مردم روستانشین و روستاییهای مقیم شهر، ترجیح میدهند و دوست میدارند، چای را در «اِسکان زیر» بنوشند. من خودم -که تمام افتخارم و رگوریشه و هویت و عشقم این است روستاییام- چای را فقط با «اِسکان زیر» دوست میدارم، چند وعده در روز مینوشم. زیرا نه دهنسوز است، نه موجب هورتکشیدن و داغداغ بلعیدن، و نه هم میگذارد خاطرات قندوچای از ذهنت بپّرد؛ که قند برای ما در نوجوانی از شُکّلاتهای بلژیک! هم لذیذتر بود.
نکتهی ۲ : اما سلامت در جهان، چون، امروزهروز به خطر افتاده است، برای نگهبانیِ سلامتِ همگانی، عقل و شرع ایجاب میکنند که کمکم «اِسکان زیر» از محفلهای جمعی، جمع شود. این رفتار، بیتردید به اخلاق نزدیک است.
نکتهی ۳ : قدیم مرحوم مادرم به ما میفرمودند «اِسکان زیرِ» کَس دیگه رِه، تِک (=لب) نزنین، لاقمی میگیرین.
یادآور: لاقمی -به سکون قاف- یک برفکی بود سفیدرنگ در دو گوشهی دو لبِِ دهان، که نمیدانم ناشی از چیست اما واژهی لاقمی به نظرم، از نظر لُغوی در واژهی «لُقمه» ریشه دارد که موجب سرایت است.