یک توضیح ضروری: من سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۸، در بارۀ یکی از کتاب‌های پروفسور «فضل‌الله رضا» فرزند شیخ اسدالله رضا و برادر دکتر عنایت‌الله رضا متن زیر را نوشته و در این وبلاگم منتشر کرده بودم. اخیراً با رفقا در مشهد که بودم باخبر شدم ایشان به رحمت خدا پیوستند. ازاین‌رو، علاوه بر گرامی‌داشت و احترام به مقام علمی، اخلاق، دینی و خدمات ایشان و طلبِ عُلوّ درجات نزد پروردگار مهربان برای آن مرحوم، متن گذشته‌ام با عنوان «همزیستی با خویشتنِ خویش» را با افزودن این توضیح و یک پیوست، دوباره بازنشر می‌دهم. روح این «چهره‌ی ماندگار» شاد باد:

 

به قلم دامنه. به نام خدا. این کتابی که در زیر مطابق سلسله‌نویسی‌هایم در معرفی کتاب‌ها می‌نویسم، و معرفی می‌کنم، «برگِ بی‌برگی» نوشته‌ی پروفسور «فضل‌الله رضا» (Fazlollah Reza) است. با این مشخصّات: تهران: صدای معاصر، ۱۳۸۰، چاپ اول (در ۴۰۰ صفحه). طبق روال دامنه، چهار نکته از آن را می‌نویسم:

 

پروفسور رضا

 

کتاب «برگِ بی‌برگی» نوشته‌ی پروفسور فضل‌الله رضا. تهران: صدای معاصر، ۱۳۸۰، چاپ اول (۴۰۰ صفحه).

عکس از دامنه

یک: در ص ۱۱ می‌گوید: آدمی وقتی غرقِ در جزئیاتِ زندگی بَهیمی [حیوانی، جانوری، دامی] بشود، اصول حیات انسانی و درخشش آفتاب‌ها را دیگر نمی‌بیند. پروفسور «فضل‌الله رضا» در صفحۀ 124 کتاب، آسیب‌شناسانه، گلایه می‌کند که «روش‌های تبلیغاتی، مؤثرتر از ماهیت هنر شده است!»

 

دو: در ص ۷۱ می‌گوید: به حساب پنجاه سال پیشِ فرهنگ ایرانی خودمان، در جستجوی مشاهیر علم بودم. بعدها متوجه شدم که این‌گونه اندیشه‌ها، ته ماندۀ بُت‌پرستی شرقی خودم است.

 

سه: در ص ۱۰۶ آمده‌است: «من به سلیقۀ خودم، در کتاب‌های آسمانی و رهنمودهای عرفانی و شاهکارهای فرهنگی دنبالِ آرامش درون، تزکیۀ نفس، مدارا با دیگران و همزیستی با خویشتنِ خویش می‌گردم.» 

 

چهار: در ص ۱۱۷ نوشته است: «سیاستمداران صاحب زر و زور پس از فرار از کشورهای‌شان، در زیر چتر دولتمردان غرب، زندگانی مرفّه و نو به دست آوردند.»

پایان. ۱۱ تیر ۱۳۹۸، قم. دامنه

 

پیوست و نقل: او که زادهٔ ۱۰ دی ۱۲۹۳ رشت بود، در  ۲۸ آبان ۱۳۹۸ در سن ۱۰۵ سالگی در اتاوای کانادا درگذشت. پروفسور فضل الله رضا از پایه‌گذاران نظریه اطلاعات و مخابرات بود. او بر این نظر بود که: «در چنین روزگاری اگر بخواهیم روی کره زمین، قومی به نام ایرانی وجود زنده و پایدار داشته باشد، باید فرهنگ سنتی آن قوم را پیوسته پاسداری کنیم. مهم‌ترین عاملی که قوم ایرانی را از دیگر اقوام برجسته می‌سازد، فرهنگ ملی ایران است."  او ادامه می‌دهد: "زبان فارسی یعنی همین فارسی آمیخته به عربی که در هزار سال ورزیده و نیرومند شده است، در مرکز فرهنگ ملی جای دارد. اگر امروز از یکی از کهکشان‌ها با ما تماس بگیرند وبخواهند که به شتاب یک روز فقط دو کتاب نمونه که معرف شخصیت ملی ما باشد برایشان بفرستیم، بنده گمان دارم که شاهنامه فردوسی و مثنوی جلال الدین رومی را می‌توان اختیار کرد. اگر جای چانه‌بافی بود. بوستان و گلستان را هم به آن‌ها پیوست می‌کنیم."

 

پروفسور رضا معتقد بود: "جوان ایرانی باید واقعیت را ببیند. جوانان نباید خرد و مایوس شوند. آن‌ها یک عرصه باز دارند و آن اِشراف به معارف ایرانی، اسلامی و جهانی است. جوانان ما باید اعتماد به نفس پیدا کنند و خود باخته نباشند و بدانند که ما وارث یک میراث قزهنگی و علمی بسیار غنی هستیم.

 

او در مقاله‌ای که اواخر اسفند ۱۳۹۰ روزنامه شرق منتشر کرد، در مورد آینده ایران نوشته بود: "ایران سرشار از منابع طبیعی است و نژادی برومند و مردمی فرهنگ‌پذیر و هوشمند دارد. اکثر ایرانی‌ها به فرهنگ و مردم این سرزمین مهر فراوان دارند و حتی عشق می‌ورزند. برگزیدگان ما، مردمی خلاق و پژوهنده و سازنده‌اند، که می‌توانند مانند زمان‌های باستان، با دنیا مراوده و گفتگو و مدارا داشته باشند و فرهنگ اصیل ایران را در پرتو بینش و گزینش جلا بدهند و به روز کنند و آن را زنده و پویا نگه دارند. خلاصه، ایرانی در معنا بزرگ از نو بسازند: «فلک را سقف بشکافند و طرحی نو در اندازند.» پروفسور رضا ادامه می‌دهد: "امید است، جوانان آینده‌نگر، برنامه‌های پیشرفت ایران را با سودمندی‌های دانش و فناوری مجهز کنند و به کار ببندند. اما والِه و شیدای اسباب‌بازی‌ها و بازار لوکس و اژد‌های آز و اهریمنی نشوند. "»

خلاصۀ زندگینامۀ

مرحوم فضل‌الله رضا در: اینجا