دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های مدیر دامنه
نظر
موضوع
آرشیو
پسندیده تر
نویسنده ی سایت دامنه

۴۲۴ مطلب با موضوع «عکس» ثبت شده است

۰۲
دی ۱۴۰۴

احمد بابویه -که حاجیِ حج تمتُعی! گردیده است- کنار من است! نه، نه، من کنار حاج احمدم. این جا محل اعزام ما به جبهه است. اسفند ۱۳۶۴ که من از قم رفتم محل، جمعی از رفقا جمبوله‌ای رفتیم جبهه. احمد شهادت‌طلب بود، من بشدت زنده‌طلب! احمد بدنش ترکش و ساچمه پر شد، من ات‌ذره چش‌کنار خراش بر داشت در عملیات فاو. آن سال سرم را نمی‌دانستم که سربند "ما مرد جنگیم" بسته بودند، چون اساسا" دنبال صلح و خاتمه‌ی جنگ بودم! نه ادامه‌ی "جنگ جنگ تا رفع کل فتنه در جهان" اما هی می‌رفتم تا پیروز شویم و خاک و خاشاک بخوریم، اما "خاک میهن" ندهیم، ولی هشت سال به طول کشید. رهبران سیاسی ایران، صدام را حتی بلد نبودند چگونه خام کنند و بر رفتارش ماهرانه مهار زنند. هی اون می گفت، این می‌گفت. آنقدر گفتند و گفتند و گفتند، شد هشت سال. رزمندگان، جبهه می‌رفتند و خون هم می‌دادند، ولی سیاستمداران پشت جبهه صف می‌بستند پست بگیرند و نَم هم پس نمی‌دادند. احمد، شهید نشد با آن‌که شربت شهادت زیاد لیوان به لیوان حتی پارچ به پارچ می‌خورد! احمد معلم شد، من بی‌شغل! احمد رئیس دبستان شد، من رئیس خود خود خودم. احمد اداره آموزش پرورش معاون شد، من همون موندم که بودم و بودم. من و احمد حالا هر دو، مرد "بر جنگیم،" نه جنگ! جنگِ درون ویرانی است و بدبختی و آوارگی و سرانجامش پشت میز طرف‌های درگیری. چه بهتر اول مذاکره کرد و ترک مخاصمه. کشور را بساز، دیگران را مَساب که ممکن است طرفت اسرائیل باشد که قصّاب قسی است در وقت سیاست "بقا"ی خود و دین یهود و ارض موعود! ۳ دی ۱۴۰۴ دامنه. جالبه: تنم اورکت آمریکا است. سرجیب سمت چپ قلبم، خودنویس پارکر انگلستان. و سرم سربند سرخ جنگ‌جنگ! بجنگ بجنگ! ترکیب قشنگی شد. دامنه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۱۴۰۴ ، ۱۸:۳۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵
آذر ۱۴۰۴

...

 

یک خاطره در ۱۵ سال پیش با هیئت بالامله‌ی داراب‌کلا در شهر قم. منبع عکس: کامپیوتر آقای سید جعفر حاتمی. عکس سه تایی: از چپ: من، وحید پسر اِسّامجید، حسینعلی عکس چند تایی: از چپ: من، وحید، حسینعلی، صادق پسر حاجی عباسعلی قلیزاده، حمیدرضا شهابی بالامله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۱۴۰۴ ، ۲۱:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹
آذر ۱۴۰۴

...

 

دو تابلو نقاشی زیبا از هنرمند محل‌مان زهراسادات‌ حاتمی فرزند آق سید جعفر حاتمی و خانم‌امینه آفاقی فامیل محترم‌مان که تقدیم مدرسه فکرت می‌شود. یکی در قدرت خیال است و ارج کُلبه است و غروب آفتاب ناخسته و دیگری کالسکه‌ی اسب میدان نقش جهان اصفهان (=امام) است که هر یک از ما از آن عالی‌قاپو و میدان وسیع آن خاطره‌ی دیدن داریم و هنر سازه‌های پیچیده و صد البته بهره‌گیری یک سلسله‌ی رِند و تِند از از مذهب شیعه و رواج بی‌شمار خرافه و هزار رنگ سلیقه. از نقاش ارجمند بسیار ممنونم. و به چنین فکری در بارورکردن استعداد هنری فرزند، توسط این مادر محترم و پدر ارجمند، درود بی‌عدد می‌فرستم. ۱۸ ، ۹ ، ۱۴۰۴ دامنه ابراهیم طالبی دارابی مدیر مدرسه فکرت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۰۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۵ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : من ۷ آبان امسال محل آمده بودم، رفته بودم روزی از نزدیک منطقه‌ی وسیع "آغوزی" کنارتر و بالاترِ "اِفرایی" روبروی چلکاچین جنگل روستامان داراب‌کلا را بازدید کرده بودم که در عکس قابل مشاهده است. همان‌جا سؤالی ذهنم را درگیر کرد چه کسی این فکر مدرن و مسئولیت‌شناسانه را در سر داشت که این‌همه درخت گردو بر بستر جنگل زیبا کاشت. افتادم به پرس‌وجو و ولع کسب اطلاعات تا این‌که یکی از اهل دل به من گفت اوسا یک نفر است خبر دارد این فرد کیست. ۹ آذر که مجدد محل بودم، رفتم با او دیدار کردم. چند حرف مهم زد:

 

- گفت بنیانگذار این ایده آقای مهندس سرایلو بود.

- گفت اهل گنبدکاووس و مدیرعامل شرکت نکاچوب بود.

- گفت پسرش در جنگ تحمیلی صدام اسیر شده بود.

- گفت روابط حسنه‌ای با کارگران داشت.

- گفت دلسوز مردم و درستکار بود.

- گفت مهندس آقای کوچکی از رشت هم درین طرح دخیل بود.

- گفت علاوه بر فکر کاشت گردو در منطقه‌ای وسیع، تز دیگرش این بود زمان جاده‌سازی جنگل برای استحصال، همیشه تأکید داشت جاده‌ها طوری نقشه‌برداری شوند که از کنار روستاها گذر کند تا موجب رشد و آبادانی آن جاها گردد.

 

یاد و نام مهندس سرایلو برای این طرح مفید، گرامی و روحش در خاک آرام باد. خواستم از فرد نیکی، در کار نیکی، به نیکی یاد کنم که گاه یک فکر سازنده چه آثاری با خود برجای می‌گذارد که مردم دسه دسه تا باد سر کرد پای آغوزدار پر می‌کشند و از کف جنگل گردو جمع می‌کنند حالا گاه ۴۰ کال، گاه حتی ۴۰۰ تا کال. ازین مرد محترم و باشخصیت روستای گرانسنگ اوسا که مرا درین گزارش یاری داد، بسی ممنونم. دامنه ابراهیم طالبی دارابی

 

لازم به توضیح است منبع من ازین گزارش جناب آقای شعبان بابویه است که خود سال‌ها مسئول سوخت در شرکت نکاچوب بود و از نزدیک مطلع بود. مجدداً از ایشان که مرا درین گزارش اطلاعات اولیه و موثق دادند، تشکر و قدردانی می‌کنم. با احترام به ایشان.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۱۴۰۴ ، ۲۰:۵۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱
آبان ۱۴۰۴

نظم، خاطره، خط، بایگانی، علاقه، عشق دفتر، خودکار چندرنگ، دانش و از همه مهمتر یادگاری. دفتر ریاضی من در کلاس پنج در سال هزار و سیصد و پنجاه و سه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۶:۲۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲
آبان ۱۴۰۴

 

قیلون سر
از خانه‌ها رخت بر بست
ولی رفت در باغ‌ها نِپارسر
یاد قدیمیان افتادم
آنقدر پُف می‌زدند
انگله از آن بر لمه می‌افتاد
بوی سوختگی پشم دماغ همه را کیپ می‌کرد.
زمانی تکیه‌دله
جولان همین قیلون‌سرها بود
پُکه‌پُکه تا سین‌زنی شروع بشه.
روزی مرا فرمان داد یکی از آنان
پسر!
هع؟
بور تمکو شاهرودی بیار از مش شعبون رنجبر
چ وه؟!
تمکو اصفهانی دی ندِنه!
عمو!
ها؟
تکیه دله دی کمتر هادِه بهتر که!
هر بور فنا بَوووووش! وه چلیک‌وچه هم دره مره پند دنه! دامنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۹:۲۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱
آبان ۱۴۰۴

...

 

آبان ۱۴۰۴ ، عکاس امیرطاها. دست پدرش را از پُشت بست! در فن عکاسی و صید رویش‌های طبیعی. ممنونم امیرطاها

 

گوشک افرا . عکاس : حمیدرضا . آبان ۱۴۰۴ افرایی داراب‌کلا. این نوعی قارچ خوراکی بر تنه‌ی درخت افرا است که من تا کنون نخوردم، اما به روایت عکاس، لذیذ و گواراست، در گونه‌ی مزه‌دارتر از زردکیجا. سپاسگزارم از صید این تصویر دلربا. دامنه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۹:۴۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۴
مهر ۱۴۰۴

امروز ۱۴ مهر روز به شهادت رسیدن سیروس اسماعیل‌زاده است، دایی خانمم؛ در جبهه‌ی سومار. عکس را از روی گنجه‌ی خونه مادرخانم انداختم. یاد این سرباز میهن ایران، جاودانه باد. دامنه

 

دو خاطره از سیروس اسماعیل‌زاده

آن شهید جبهه‌ی سومار سال ۱۳۶۱ از روشنفکرترین جوانان عصر خود بود. طبع شوخ و خُلق جذاب داشت. دو خاطره ازو بگویم:

 

خاطره‌ی یک

سیروس اسماعیل‌زاده سرباز شهید دفاع از میهن، واقعاً شوخ‌طبع و مرد مُروّت. از شوخ‌طبعی‌اش این خاطره برام جاذبه‌ی شدیدتری دارد: جبهه‌ی سومار بود. خانمم به او -که دایی‌اش بود- نامه نوشت. پرسید امام زمان علیه السلام را در جبهه می‌بینی؟! اون هم جواب نوشت: آره! وِن اسب اَم سنگر پیش دَوِسّه هست من آن را جو و اُوه می‌دهم! بگذرم. یادش در دل، هم خاطره دارد، هم تُ (=درد زیاد) می‌آورد که آقازادگان نمی‌رفتند، تک‌فرزند رفت و شهید شد. آهِ شهید اول بیخ شکمبارگان قدرت را خواهد گرفت. در پاسداشت این شهید متفکر و متخلق به اخلاق انسانی، نگاشته شد که ۱۴ مهر سالروز شهادتش بود. درود. درود. دامنه.

 

خاطره‌ی دو

یکی از دوستانم بچه بود. سیروس ازو پرسید:

 

- خا برارزا بگو ببینم می‌خوایی آینده چه‌کاره شی؟!

- گفت من؟!

- گفت آره، پس گوسفن؟!

- خندید و گفت: می‌خوام بزرگ که شدم چپُّون بشم!

- غش کرد سیروس و اطرافیان و تکرار کرد چپُّون؟!

- گفت اَره چپُّون بشم گوسفن و بِز بچرونم.

- سیروس گفت اینم اَمه اقبال! همه می‌خوان دکتر و مهندس و خلبون بشن، مه برارزا خان چپُّون!

 

جمع از خنده ترکید. من حالا بگویم این دوست من چقدر فکر صحیحی داشت. اگر چپُّون می‌شد الآن میلیاردر می‌شد از دارایی بِز و گوسفن و شیر و ماست و کره و دل‌بن‌جگر و دوغ و پندیر و آغُل و حتی فروش جغول‌بغول.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۵:۱۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۱
شهریور ۱۴۰۴

مذاکره‌ی دو قلیون!
قلم ابراهیم طالبی دامنه دارابی: ۱۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴
قیلون راست: آب داری؟!
قیلون چپ: نه، ۱۰۰۰ سد زدند! رگ آب را خشکاندند!
قیلون راست: خا بگو برقی‌ات کنند!
قیلون چپ: برق سد می‌خواهد! سد که آب ندارد!
قیلون راست: گازی بشی چی؟!
قیلون چپ: گاز را قطَر قاپید، ایران افزار استحصال ندارد!
قیلون راست: شعب ابی طالب پس واسه چیست؟!
قیلون چپ: خود رسول خدا ص کوشید آن تحریم را لغو کند!
قیلون راست: سران مکه فرق دارند با سران الآنه!
قیلون چپ: سنت پیامبر اکرم ص بر مذاکره هم بود!
قیلون راست: ای کج قیلون! ت کمر را خدا خم کرد!
قیلون چپ: ای راس قیلون! ت گردن "ولِ غاز" جِ ول‌تر است کِ!
قیلون راست: تِ اسم خدا گم و گور هاکانه!
قیلون چپ: مذاکره می‌کنی یا رجَز می‌خوانی!
قیلون راست: به تِچ چه. تو برو از غرب، توبره پر کن!
قیلون چپ: مگر آخور چین روس، برا آخوند کمونیست نیست!
قیلون راست: الو ۱۱۴؟ ۱۱۳؟ ۱۱۶؟ اع همه خوابند که!
قیلون چپ: خا ۱۲۵ و ۱۱۵ زنگ بزن! "آمد زد، رفت"!
قبل از ختم دعوای دِ تا قیلون و چالش‌شون،
قدر بگزارم سخت و سفت از عکاس خوش‌ذوق ما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۵:۵۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۸
شهریور ۱۴۰۴

این مهندس اکبر مؤمنی دارابی اوسایی است.
در امامزاده علی‌اکبر اوسا دفن است.
رفیق جون‌جونی من بود، از کلاس در دبستان.
از من دو سال کمتر سن داشت،
اما مُخ و مغزش از من بسیار سرتر بود.
نخبه‌ای بود این دوستم.
مهندسی برق خوانده بود در دانشگاه سمنان.
پدرم روزی ازش خواسته بود
کاری کند برق امامزاده علی‌اکبر اوسا
روز که بنِه می‌افتد آفتاب، خودبه‌خود قطع شود.
مهندس اکبر مؤمنی آن سال همین ابتکار را کرد.
او به شوخی به پدرم که همنام همدیگر بودند،
آن امامزاده را می‌گفت: "امامزاده شخ علی‌اکبر"!!
چون متصدی مرمّت آن بُقعه پدرم بود.
تا سارقین بقیه‌ی طلا و مُطلّاهای آن جا را نبرند!
این بود قصه‌ی دو اکبر. اکبر مؤمنی انسانی که نه با عقل، شرع را می‌کوبید نه با شرع، عقل را. درود بر مرحوم مهندس اکبر که از خاندان مشهور مؤمنی‌های اوسا بود و روز تشییع جنازه‌اش یادم است سر جمعیت اوسا بود و دُمش تکیه‌پیش داراب‌کلا. مثلش، کم پدید آمده است. ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ دامنه رفیقِ اکبَر و پسر مرحوم شخ عَی‌لَکبِر!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۷:۱۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹
شهریور ۱۴۰۴
 
گلپَر،
همان کولِک در محل.
مال کوه است،
آن سوی استخرپشت،
حتی بیشتر از روستای پجِت.
عکاسش من خادَم هستم.
این گیاه خوشبو
دست‌کم سی کار می‌کند:
در نمک سائیده می‌شود.
در عروسی دودپر می‌شود.
در باککله‌پته دمانده می‌شود.
در انار دون‌شدخ میل می‌شود.
در ترشی ریخته می‌شود.
در چشم زخم‌زدن استفاده می‌شود.
عاروس‌حموم روز بو داده می‌شود.
داماد صورت دود می‌شود.
در پای حاجی قاطی عود و عنبر می‌شود.
وای اگر کسی خطایی در مجلس کند،
در منقل و آتش‌کش می‌شود، بوی متعفّن، خنثی می‌شود.
اصل این گلپر برای سلام و صلوات و سلامتی هم استفاده می‌شود. دامنه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۷:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹
شهریور ۱۴۰۴

اورون (Oron) یک هواپیمای

نظارتی و جاسوسی

چند سنسوری  نیروی هوایی اسرائیل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۷:۳۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸
شهریور ۱۴۰۴

 

انگور؛ به شرح دامنه
اگ زود بخورن غوره است.
اگ دیر بخورند ممیج است.
اگ جوش بزنند آبغوره است.
اگ بپزندش شیره است.
اگ نکنندش غذای جیکا تیکا است.
اگ تخمیر کنند، سرکه است.
اگ بدوزند به هم خشکبار است.
اگ گرما دهند، مَویز است.
اگ نَم تیشی دلِه جا هادن و درپوش بزنند، نجسّی! است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۵:۵۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲
شهریور ۱۴۰۴

به قلم دامنه : گهواره را زادگاه ما داراب‌کلا، گَره می‌گویند. در لغت یعنی "جامانند". هدف قهری ساخت گَره خواباندن نوزاد بود. تا مادر از دست او خلاص شود و خانه را سر و سو دهد. نیز کودک در گهواره به خاطر خوردن تاب، به خواب می‌رفت و آرامش، هم به خودش برمی‌گشت و هم به خانه که صدای ولق‌ویلیق همه را عاصی می‌کرد. در واقع گره یک جنگ مخفی و بازدارندگی زوری با کودک بود تا او را از چفیدن دایم شیر و سینه‌خیز رفتن محیط خانه و خراب اثاثیه، باز دارند. می‌گفتند هر کس در گره گت شد، سرش لَب شد! گره‌ی سیاست هم داریم که حاکمان، مردم را در آن فرو می‌کنند، کمی شیره و شربت و فریب و نیرنگ می‌زنند تا از شرّ اعتراض و فریاد امان بمانند. بسی ممنونم که بر تقاضایم در تأمین عکس گهواره، همت شد. من گهواره‌ی مادر خوابیدم، در گره‌ی سیاست هرگز نمی‌روم! هر کس گهواره مادر رفت دست بالا تا تسلیم گهواره قدرت نگردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۶:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱
شهریور ۱۴۰۴

آهودشتِ هولار ساری

عکاس : خانم راضیه قربانی

رئیس محترم کتابخانه‌ی قلمچی داراب‌کلا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۸:۳۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۱
مرداد ۱۴۰۴

خوردنش با بقیه!
نشرش اما از دامنه!
داهون، کامل اوه دَکتِه!
ازین همه جیزّه‌بیزّه!
با صید ماهرانه‌ی ماهی‌سفیدهای دره‌دلِه!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ ، ۱۶:۰۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷
مرداد ۱۴۰۴

 

این جا نکا، مسجد "توفیق" است. پایگاه حجت الاسلام آقای بیانی که جناح راست تاب سخنان و افکارش را نداشت و سرانجام چند سال پیش وی را از امامت جمعه‌ی نکا برکنار کرد. دوستان قدیمی من در نکا و روستای اطراف نکا درین مسجد پاتوق داشتند. یادآوری کنم مرحوم حاج کل مرتضی آهنگر (پدر رفیقم حسن‌آقا و آقامهدی و به عبارتی پدرخانم روانشاد یوسف رزاقی) فقط آقای بیانی را در آن مقطع، عادل و لایق می‌دانست و تقریباً تمام جمعه‌ها را به آقابیانی اقتدا می‌کرد. درود بر هر مسجد و پاتوقی که در آن حقیقت ذبح نشود و پیشنماز راتب و خطیبان آن، مروت داشته باشند و مرام. عفت کلام کنند و نفوذ بیان. درود. دامنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ ، ۱۶:۲۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۲
مرداد ۱۴۰۴
 
و
 
یک مرد خدا
عمو سیدهاشم -تا این سن شصت و سه‌ام می‌شِناسم- سه خصلت ازو جدایی نیفتاده است: کار کار کار. خدا خدا خدا. بی‌آزار بی‌آزار بی‌آزار. دین از انسان همین می‌خواد. همسر مرحومش حاجیه کلثوم طالبی عموزاده‌ام نیز. عین عمو سیدهاشم. زن و شی این‌همه شبیه. آق‌سیدتقی دوست گرامی سلام. سلام مرا حتماً به پدرِ محشور و مأنوس با قرآن و اخلاق، برسان. درود. دامنه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ ، ۱۱:۱۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸
مرداد ۱۴۰۴

نشر دامنه

به قلم دامنه: استتار تورزن بر انگور مَل استتار تردستانه‌ی تورزَن بر انگور مَل. ۱۰۰ در ۱۰۰ که نه، ۸۸ در ۱۰۰ زنان تا وِه را می‌بینن، شونگ می‌آن، البته هستند زنان شیرزن در ایران، تورزن که خاره! مَرمِله و مَرماشکِل و مارمولک و موش و میمون و منگو را می‌گیرند!

 

این پست با چند عکس دیدنی دیگر تکمیل می‌گردد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴ ، ۱۰:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲
مرداد ۱۴۰۴

 

یاد عبدالله

سلام مادرِ عبدالله که مِهر مادری‌ات بر این فرزندت ابراهیم طالبی از دهه‌ی پنجاه نقش بسته است و قطع هم نشده است، با هزارها بار سرِ سُفره‌ی غذا و میوه‌ی باغ‌ها و سردرختی‌ها و بی کران مادری‌کردن برای همه‌ی ماها. نگاه‌کردن این عکس ویژه‌ام -که تو را کنار فرزند مهربان و مردم‌دارت عبدالله این‌چنان شادمان ساخته بود- دلم را تنگ عبدالله می‌کند. تسلیت مرا دور بپذیر لطفاً تا محضر شریف آن مادر پُرمهرم برسم و ادب و ارادت ورزم و یاد عبدالله را در آن خانه تازه کنم که سِره‌ی دوم من بود و بیت پرثمر و پررونق ما و عبدالله. عبدالله! مَمِسن عبدالله! برات دارم می‌سوزم. می‌شنوی‌ام؟ آقا عبدالله! آن خنده‌های تو و آن خاطراتم با تو، مرا بدجور اسیر و گروگان توکرده است. آرمیدی؟! عبدالله! بیآرم ای رفیق ماه من در آن مزار دراز و دالان داراب‌کلا، اما بدان عبدالله این چند هفته، آتش و اندوه انداخته‌ای در جلدِ دلِ رفیق دلدارت به خدا. دیدارم به تو آن دنیا. دامنه.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ ، ۰۷:۰۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱
مرداد ۱۴۰۴

 

 

واسه رفیق صادقم حسن. از زبان خودم و رفیقان. شنبه ۱۱ ، مرداد ۱۴۰۴ نگاریده‌ی دامنه

شادتر ازت، سراغم نداشتیم حسن. هر جمع، تو نبودی، نشاط هم از میان‌مان رخت بر می‌بست و می‌رفت. کی جرأت دارد انکار کند نخستین جانباز جنگ تحمیلی تو نبودی. کی می‌تواند تجاهل کند حتی توی رزمنده‌ی جبهه را هم، با گزارش کذب و گره بر دل، نگذاشته بودند شرکت نکاچوب شاغل شوی. مرد بودی تو حسن. دلیری از تو برمی‌خاست. گرم، نرم، تماما" دلبَر بودی. چندین چندین هزار، با هم بودن‌های‌مان را چگونه پشتِ فراموشی دفن کنیم. یار زیارت رضوی مشهدمان دیگر با چه گُرده‌ای بجنورد و راه قوچان و گرگان و صحن آن امام مهربان توس را ببینیم. رشادتت چه آرام سخاوتت را به خود می‌دوخت. تو دلتنگ‌مان می‌کنی حسن، آخه خاطرات‌مان با تو مایه و جنسی جز، شادابی و رُخ‌سرخی نداشت. حسن! بیا بمان پیش‌مان. یوسف‌مان کم بود مگر؟ که توی جانبار میهن و دین و انقلاب راستین، قصد هجران کرده‌ای. گریه‌های آتشین و گُدازین‌مان هنوز برای مهندس سیدجوادمان از یادمان پر نکشیده که باز چشمان‌مان را بر فراق تو، خیس و نمناک و سیلاب کنیم. کاش باز بلند می‌شدی با نهایت خلوص خلص خودت کربلا را به اربعین می‌رساندی. آخه عکس پیاده‌روی اربعین تو هنو بر دیده‌های‌مان سوسو می‌زند و برق می‌اندازد و گوش‌مان قهقهه‌های قهارت طنین می‌افکنـد. رفیق‌مان! رمق بگیر بازم، دنیا بمان. دنیای ما رفیقان بدون تو تار است و تیران. بمان. برات آهنگ حامیم گذاشتیم توی اعلان. با چه تابی عکس‌هایی که کنارت یادگار کردیم، نگاه اندازیم؟ حسن تو صادقی و دلنشین. گریان و چاک بر گریبان توایم. من و تمام رفیقان.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ ، ۰۴:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۶
مرداد ۱۴۰۴
 
بالای سر آقا بروجردی
در ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ حرم قم
 
 
سر قبر آقامنتظری در حرم قم ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ادای احترام کرده و عکسی هم گرفته بودم. یادآوری کنم پنج شخصیت مصلح تاریخ معاصر را بسیار مورد توجه قرار می‌دهم. به ترتیب سال درگذشت‌شان: ۱. دکتر علی شریعتی (پسر) ۲. استاد محمدتقی شریعتی (پدر) ۳. مهندس مهدی بازرگان ۴. آیت الله حسینعلی منتظری ۵. استاد محمدرضا حکیمی.
 
 
 
 
به سوی حرم قم
من و پسرم عادل و نوه‌ام علی
 
 
صحن اتابکی حرم حضرت معصومه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ ، ۱۵:۵۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی