به قلم دکتر فتح الله دهقان: بشر از زمان خلقت و آغاز زندگی روی کره خاکی دورههای متفاوتی را سپری کرده است. در مدت مدیدی انسانها به کشاورزی مشغول بوده و زندگی و روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... آنها در این چارچوب تنظیم میشد. پیشرفت رو به جلو و بیوفقه بشر شرایط مکانی و زمانی، دنیای جدیدی را خلق کرده که شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... متفاوت از گذشته دارد. در دنیای جدید بدون علم و آموزش امکان زندگی پیشرفته وجود ندارد و همچنین برای اداره جامعه و جهان ملقب به دنیای تکنولوژی نیاز به تخصصها و مهارتهای بیشماری است که توسط خانواده، جامعه، آموزش و پرورش، آموزش عالی به شهروندان آموزش داده شود.
البته این مسئله در غرب و شرق عالم که اصطلاحا جهان اول و جهان سوم نامیده میشود دارای تفاوت ماهوی است. دردنیای توسعهیافته، تربیت و آموزش در خانواده، جامعه، آموزش و پرورش و آموزشهای عالی در راستای نیاز آن جوامع است. که دارای ارتباط و انسجام، به صورت همتکمیلی و سیستمی هوشمند، پویا و هدفمند به ایفای نقش میپردازد و به فرهنگ عمومی تبدیل شده است.ولی در جهان سوم و کشورهای توسعهنیافته پارادوکسی در تربیت و آموزش افراد توسط خانواده و جامعه سنتی از سویی و آموزش عالی که بانی تربیت افراد با مهارتهای متناسب با اداره آن بخش از سازمانها برای اداره امور کشور که برگرفته از دنیای جدید است مشاهده میشود. همچنین فاقد ارتباط منطقی و انسجام سیستمی بوده و به صورت جزیرهای عمل میکند و دارای خاصیت همتکمیلی و همچنین پویایی، هدفمندی و هوشمندی نمیباشد.
در دنیای توسعهیافته قاعدتا افراد با معیارهای فوقالذکر تربیت شده و با توجه به تخصص و مهارت به کارگیری میشود. اما در کشورهای جهان سوم از افرادی که با توجه به عدم آگاهی و اطلاع و به دلیل عدم تناسب تعلیمات و یافتهها با بخش مدرن در این بخش بهکارگیری شده و خسارات و صدمات جبرانناپذیری را به این کشورها وارد میکند. کشورمان ایران نیز با این معضل و مشکل دست به گریبان است و از این بابت خسارات و صدمات زیادی را متحمل شده است. در این خصوص مواردی را به عرض رسانده و همچنین لازم و ضروری است سیاستمداران به این مسائل توجه کنند.
فرهنگ: اولین و اساسی ترین مشکل قشرهای خاصی از جامعه است. فرهنگ بایستی بهروز شود، اصلاح فرهنگ در راستای حل مشکلات کشور صورت گیرد. بخشی از مشکلات فرهنگی، عدم شناخت کنشگران سیاسی ایران امروز از علم سیاست و لوازم و ابزار آن است.
نخبگان: شایسته است نخبگان این سرزمین در خصوص حل این مشکل و معضل تلاش کرده و راهکار و پیشنهادات علمی، عملی و بومی با استفاده از تجربیات جهانی ارائه کنند. استفاده از رسانههای عمومی و تکنولوژی نو، ابراز مناسبی در این راستا است.
منافع ملی و امنیت ملی: لازم و ضروری است به کنشگران سیاسی کشور آموزش داده شود که شاخص و معیار سنجش افکار، گفتار، سیاستها و اعمال آنها منافع ملی و امنیت ملی است، ولاغیر.
نیل به توسعه و پیشرفت: مستلزم پذیرش این مهم «درک اهمیت و جایگاه منافع ملی و امنیت ملی» توسط مردم حاکمان و سیاستمداران، رسیدن به این هدف نیاز به ابزار و لوازم خاص خود از جمله احزاب و تشکیلات مردمنهاد و مردممحور است. حضور قانونمند، نظاممند و آگاهانه مردم در قالب نهادهای نامبرده نیاز جامعه ی امروز ایران برای حل مشکلات است.
مدرسه: هر پیشرفتی لازمهاش مدرسه است، مدرسه سیاست، مدرسه اقتصاد، مدرسه مدیریت، و حتی مدرسه احزاب و تشکیلات (همان کالجها در غرب) آموزش حداقلی اصول کلی سیاستورزی و مملکتداری در این مدارس نیاز مبرم کنشگران سیاسی ایران فعلی است. بهعنوان مثال جایگاه سفارتخانهها، حرمت قانونی آن و کارکرد آن به کنشگران سیاسی آموزش داده شود.
شایسته است به آنها آموزش داده شود که میدان سیاست و بازی سیاسی قواعد خاص خود را دارد و نیازمند تدبیر، آیندهنگری و اندیشهورزی آگاهانه و مدبّرانه است. به عنوان مثال به آنها آموزش داده شود کشاندن مردم توسط باندهای قدرت به خیابان در جهت مطامع باندی و گروهی خسارات جبرانناپذیری را به بار میآورد.
لازمه بازی در شطرنج سیاست ملی، منطقهای و بینالمللی: داشتن اطلاعات سیاسی و بینالمللی همهجانبه و تخصصی و برنامههای منسجم و هماهنگ در طراحی، اجرا و انسجام در همه سطوح است. به نظر میرسد افرادی که برای آموزش و تعلیم و تربیت، اخلاق، طبابت و... تربیت شدهاند مناسب بهکارگیری در این زمینه نیستند.
چندگانگی، عدم هماهنگی و عدم تمرکز: در ترسیم استراتژیها و سیاستهای کلان، تعدد مراکز تصمیمگیری و سازمانهای اجرایی، نداشتن برنامههای مدون و درازمدت و دچار روزمرگی بودن در سیاستهای داخلی، منطقهای و جهانی سمی مهلک برای کشور است. پذیرفتن، احترام و عمل به قواعد و قوانین بینالمللی که جهان فعلی براساس آن اداره میشود از اصول مبرهن و تخطیناپذیر حکومتداری است.
چاپ روزنامۀ آفتاب یزد. ۳۱تیر۱۳۹۷
سه نکتۀ دامنه
به نام خدا. سلام جناب دهقان و دامنه خوانان شریف. ۱. از بحث شما که هم دغدغۀ همیشگی شماست و هم دقت تان را می رساند، استفاده کرده ام. ۲. من هم مانند شما سهم آموزش را در هر کاری خاصّه سیاست ورزی بالا و مؤثّر می دانم. تا آن حد که هزینه در آموزش را استهلاک نمی دانم بلکه سرمایه می دانم. چین کمونیست در آفریقا و برای آفریقا در حال هزینه کردن آموزشی است؛ اما مزّۀ سرمایه را دو دهه بعد خواهد چشید که قرار است رهبری جهان را از دست آمریکای جهانخوار بگیرد. ۳. اما نکته سوم این است آموزش کُنشگران سیاست خارجی بسیار ظریف تر است؛ زیرا اساساً در سیاست خارجی همۀ فعالان از نخبگان هستند چه نُخبه هایی! مثل موسولینی و صدام چه نخبه هایی مانند نلسون ماندلا و جواهر نعل نهرو و بیسمارک. تمام. والسّلام.