به قلم دامنه: به نام خدا. میانهروی و حدّ وسط چیست؟ «اگر کسی در راه خدا فنا شود و غنی شود میانهروست؟» پاسخم به این سؤال سید علیاصغر شفیعی:
سلام. در این نظرنویسیات، سؤال گرانقیمتی به درگاه مدرسهی فکرت آوردی. اساساً، از انسانهای زیرک خوشم میآید، اگر زیرکها نباشند، حتی علم هم پیشرفت نمیکند. چون علم، با پرسشهای تازهتر جان میگیرد. حتی، خون رگهای دانش، پرسش و پرسشگری است. برای گذر از شک به یقین، نه ماندن در شبهه و تردید.
پاسخم این است: چند سال پیش کتابی از مرحوم منتظری با عنوان «از آغاز تا انجام» را میخواندم که در آن «حد وسط» را خوب جا انداخت. نیز ارسطو هم در کتاب «اخلاق» این بحث را شکافت. من دو مثال میزنم تا «میانهروی» در معنای حقیقی آن روشن شود.
اول آنکه از نظر ارسطو «حد وسط» در اخلاق از همهی فضیلتها (=زیادگی) بافضیلتتر است.
دوم اینکه میانهروی یا حد وسط، ناشی از رفتار متّکی به عدل است. در مثال زیر دقت فرمایید:
شما آقاسید علیاصغر میدانی که «شجاعت» تا چه حد برای زندگی بشر امری در حد ضرورت است، و در جبهه هم بارها آن را آزمودی. حال همین شجاعت که فضیلت و حد وسط است، ممکن است میان دو پدیدهی افراط و تفرط گرفتار گردد. افراط آن جُبن است (یعنی فرد در ترس مرتکب افراط شود، یعنی زیادی بترسد) و تفریط آن تهوُّر (یعنی فرد در ترس مرتکب تفریط شود، یعنی اصلاً نترسد، آنجا که باید از انجام کاری ترسید) که هر دو در مقابل فضیلت شجاعت، رذیلت محسوب میشود. کمال و عدل آن است که انسان شجاعت را در اندازهی عدل آن داشته باشد، نه جُبن بورزد یعنی ترسو بودن در حد افراط. و نه تهور کند یعنی دلیری بیجا و نترسیدن در حد افراط. پس شجاع کسی نیست که اصلاً نباید بترسد، بلکه کسی است که حد وسط آن را بداند و بماند.
مثلاً دلاوری و شهادت و رشادت حاج قاسم سلیمانی از نظر من یک مثال عملی برای فضیلت شجاعت است؛ چون انسانی بود که هم حد وسط را میدانست و هم در حد وسط عمل میکرد. زیرا افراطی معنایش (=زیادهروی) است و تفریطی مفهومش کوتاهیگری.
مثال دوم: هر یک از ماها و اساساً اغلب ایرانیها در دورهی دفاع مقدس به جبهه رفتیم. رفتن به جبهه یک اقدام فضیلت و میانهروی بود، نه رذیلت؛ پس اگر رزمنده به شهادت میرسید، فعل او از فضایل بود. رذیلت اخلاقی در دورهی دفاع مقدس در این دو چیز بود:
۱. برخیها از نهایت ترسوبودن، به دفاع از دین و میهن برنخاستند. این یعنی افراط؛ که گفتم یعنی جُبن.
۲. برخیها نیز با قبول قطعنامهی صلح ۵۹۸ توسط امام، باز هم دم از ادامهی جنگ میزدند و غبطهی پیروزی نهایی را میخوردند، این یعنی تفریط؛ که گفتم تهوُر (=دلیر بیپروا و گستاخ) نام دارد نه شجاعت.
نتیجه: رزمندگان فعلشان فضیلت است، پس شهادتشان نیز حد وسط است و میانهروی. خدا خود در قرآن فرمود در راه خدا کشتهشدن، شهادت و زندهبودن و رزقالهی خوردن است. پس، این سؤال شما که پرسیدی «اگر کسی در راه خدا فنا شود و غنی شود میانه روست ؟» جوابش، از نظر من آری است.
نکته: میانهرو بودن در رفتارهای سیاسی به معنای این نباید باشد که کسی بخواهد هم از آخور بخورد و هم تُوبره. نه. این کار فرصتطلبان است که اوایل انقلاب به آنها میگفتند: اُپورتونیست.
پوزشم را در پاسخ نیمهدراز بپذیر.
مدرسهی فکرت
بهمن ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]