دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
آخرین نظرات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۲۰۶ مطلب با موضوع «دین» ثبت شده است

اَسرار دین مُبین را

جز به اعماقِ ضمیر خود مَبین

نگارش ۱۱ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در گنجور، قسمت اقبال لاهوری، شعر "چه باید کرد؟" بخش "اَسرار شریعت" این شاعر پاک‌سیرت غوغا بپا کرد. او با همان سی چهل بیت تمام عقاید انتقادی خود را گفت و با احیای تفکر دینی واقعی، دین را معرفی کرد. از نظر او دین در تظاهر و نمایش نیست، در ضمیر آدمی‌ست:

 

ای که می‌نازی به قرآن عظیم

تا کجا در حجره می‌باشی مقیم

 

در جهان اَسرار دین را فاش کن

نکته‌ی شرع مُبین را فاش کن

 

کس نگردد در جهان محتاج کس

نکته‌ی شرع مُبین این است و بس

 

مکتب و مُلا، سخن‌ها ساختند

مؤمنان این نکته را نشناختند

 

اقبال معتقد بود مؤمنان از گفته‌های مُلایان فقط سخن‌های جور و واجور و تظاهر در شرع و رفتارهای روبنایی، می‌شنوند، حال آن‌که همان سخنان مُلایان ریاکار نیز، نه شرع‌پسند است، و نه به شناخت مؤمنان از دین مُبین می‌انجامد. دین مُلایان ظاهرگرا، دین قِشر (=پوسته‌ی بیرونی) است، نه مغز (=لایه‌ی درونی). ازین‌رو می‌گوید ای انسان دین را برو در اعماق ضمیرت ببین، نی از زبان لقّ و لَقلقه‌ی زبان مُلایان که اول کمین پول‌اند و جیب مردم و آن‌گاه دروغ و دغل در منبرها. ملایان، البته خوبان هم در بین‌شان هست. مثل مرحوم استاد محمدرضا حکیمی که در ص ۳۱ "سرود جهش‌ها" گفته بود: "عالمان دین در برابر همه‌ی ستم‌ها، تبعیض‌ها، ناروایی‌ها، نابرابری‌ها، گرسنگی‌ها، محرومیت‌ها مسئول می‌باشند". لذاست اقبال در دنباله‌ی شعرش می‌گوید:

 

فاش می‌خواهی اگر اَسرار دین

جز به اعماقِ ضمیر خود مَبین

 

گر نبینی، دین تو مجبوری است

اینچنین دین، از خدا مَهجوری است

 

یعنی اگر تو ای انسان دین را در ژرفای ضمیرت نبینی، بدان با این‌گونه دین مجبوری و تظاهری، از خدای متعال، دوری و مهجور (=در هِجران). والسلام.

 

به مناسبت ماه محرم‌الحرام

و حرمت به امام حسین علیه‌السلام و یاران.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ تیر ۱۴۰۴ ، ۰۸:۰۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

۱۹ ، ۱ ، ۱۴۰۴  دامنه : دمی با دوست -این جا منظور قرآن است- آن هم دمِ اذان صبح و صبحانه خوردن، حال انسان را ازین رو به آن رو می‌کند. قرآن ضددروغ‌ترین کتاب است. هر چه گفته است راست است. قاریان قشنگ تمام می‌کنند؛ صدق اللهُ العلیُ العظیم.

 

حُسن تصادف مرا رسوند به کهف ۵۶ که چه گوید؟ این حقیقت را. آیه، آیه‌ی تسلّی دادن خاطرِ نبی اکرم ص است. چون که خدا دارد او را خط می‌دهد از انکار منکران و مخالفان، بی‌حوصله نشود. بی‌حوصله را در المیزان یافتم. زیرا خداوند بارها وحی فرستاد که من پیغمبر نفرستادم، مگر مُنذِر و مبشرّ. حتی علامه طباطبایی قطعی می‌گوید: «به جز این وظیفه، تکلیف دیگری ندارند.»

 

وقتی پیامبر اکرم ص به بی‌حوصله نشدن فرمان می‌یابد، حاصل آیه بر سایران معلوم است. افراد و یا حکومت‌های بی‌حوصله، در حقیقت ضد آیه هستند. پایان این متن. دامنه

 

کی گفته! قله‌ی دماوند فقط از مازندران پیداست. از اتوبان قم به تهران هم پیداست. ایناش، روبروتون. دماوند مانْد و حکومت‌ها، یکی‌یکی آمدند و رفتند. ببینیم دماوند تا کی به تماشای جمهوری اسلامی مشغول می‌مانَد. دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹ فروردين ۱۴۰۴ ، ۱۲:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پرسش ۲۸۸ مدرسه فکرت

 
آیا ملاقات با خدای باری‌تعالی امکان‌پذیر است؟ در همین راستا، «لقاءالله» چه معنایی به خود می‌گیرد؟ 
 
این پرسش در هِدر مدرسه فکرت هر دو شعبه‌ی ایتا و واتساپ سنجاق می‌شود. پاسخ به آن مانند همیشه اختیاری‌ست.
 
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 

جواب من به پرسش ۲۸۸

 

نگارش دامنه ۱۰ ، ۱ ، ۱۴۰۴

بعضی از حُکمای تنزیهی برین هستند که خداوند صفت ندارد. زبان حال یک موّحد اهل توحید به خدا این است؛ فروغی بسطامی:

 

کی رفته‌ای ز دل،

که تمنا کنم تو را

 

کی بوده‌ای نهفته،

که پیدا کنم تو را

 

با صد هزار جِلوه،

برون آمدی که من

 

با صد هزار دیده،

تماشا کنم تو را

 

چشمم به صد مجاهده،

آیینه‌ساز شد

 

تا من به یک مشاهده

شیدا کنم تو را

 

انسان به یک انسان، وقتی عشق می‌ورزد و دل می‌بازد در تمام شبانه‌روز، معشوقش را پیش دلش حاضر می‌بیند؛ چه رسد به خدای آفریدگار و پروردگار که عشق و باور انسان به آن خالق و صانع مهربان. عاشق، از دورترین نقطه‌ی جهان در آن سوی قطب شمال معشوق خود را در آن سوی قطب جنوب ملاقات می‌کند و مرز و جغرافیا را بین خود و او لغو می‌کند؛ انسان با خدا چنین است. این شعر، جهان‌بینی من است. وجد در من ایجاد می‌کند. نسبت به خدا اهل وجد هستم. دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ فروردين ۱۴۰۴ ، ۱۱:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اسلام دکتر علی شریعتی نگارش دامنه ۴ ، ۱ ، ۱۴۰۴ اسلام نوعِ زنده‌یاد دکتر علی شریعتی این طور نبود که انسان را در برابر خدا به زانو زنَد و از طریق مرجع تقلیدش در جستجوی رستگاری بگردد؛ او این طرز اسلام را نفی و دفن می‌کرد. اسلامش ناظر بود بر رستگاری جمعی مردم ایران از طریق ایدئولوژی آزادی و رهایی با شعار عرفان عدالت برابری در پناه ستیز دائمی با زر و زور و تزویز. من  با اسلام نوعِ دکتر علی شریعتی به بَلّه بَلّه می‌آمدم و می‌آیم و خواهم آمد. بَلّه بَلّه یعنی روشنایی و آلوک آتش. مثلاً اون تای دیم بَلّه بَلّه دِنه؛ نورانیه، زیباهه، روشنه، سفیده، برّاقه. نیز گرما، دما، فوران آتَش. شعله بیرون دادن. بگذرم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵ فروردين ۱۴۰۴ ، ۰۷:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۲ ۰ نظر

این حرف که «جامعه‌ی شیعه‌ی به صورت دیمی بزرگ شد» از حرف‌های من نیست، از کتاب «بایدها و نبایدها» اثر آیت‌الله دکتر بهشتی است که در سخنرانی‌ها هم مطرح نکرد، بلکه در جلسه‌ی تفسیری قرآن بدان پرداخت و این نشان می‌دهد جمله‌اش تصادفی نیست، تحقیقی‌ست، ارادی بیان کرد. جهت کسب بیشتر به ص ۱۳۰ این اثر گرانسنگ آن متفکر شهید رجوع می‌توان کرد.

 

 

او تحت عنوان آسیب‌شناسی جامعه‌ی شیعی، درین کتاب به «ولایت اجتماعی» پرداخت و نظریه‌ی مهمی را وارد ادبیات سیاسی ایران کرد که متأسفانه حکومت ایران عادت کرد تجلیل از آن شهید را به جملاتی از وی بکاهد که به نفع تداوم حضور عده‌ای از روحانیت مجامله‌گو در مصدر امور، تمام شود، حال آن که در نظریه‌ی ولایت اجتماعی شهید بهشتی، امر و نهیِ فرمان خدا، در این نوع ولایت، محقَّق و انجام و پیاده می‌شود، نه در انحصار عده‌ای خاص. یعنی مردم از سوی خداوند بزرگ، ولایت دارند بر جامعه و حکومت.

 

جامعه‌ی شیعه‌ی «دیمی» را من برداشتم این است یعنی آبیاری نشده است، یا بد، آب داده شده باشد. از دید آیت الله بهشتی عالم دانای دینی و مدیر توانمند سیاسی، «نظام اجتماعی اسلام محیطی‌ست باز، برای رشد فضیلت‌ها»، نه به تعبیر من: فضای بسته و برای تولید و ازدیاد فضیحت‌ها. رجوع شود به ص ۱۸۱ این اثر تفسیری.

 

مغفول نگذارم که آن متفکر دینی فریاد می‌زند درین کتاب، که «پُست حکومت برای برخی سرقُفلی»!! شده است. اگر این کتاب در اختیار است ص ۱۶۶ مراجعه و نگاه شود. که در ص بعدی‌اش از نوع «حکومت بد» یاد می‌کند با این سخن: «حکومت بد، کم، کم، آدم‌های بافضیلت و خوب را از گردونه خارج می‌سازد.» ۱۲ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ دامنه‌ی توحید

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ دی ۱۴۰۳ ، ۱۵:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
من وقتی کتاب «نردبان شکسته» اثر کیث پین با برگردان خانم سمانه پرهیزکاری را به انتها بردم، این الهام از آن گرفتم که سکولارها (=گیتی‌گرایان + جدا انگاران دین از نهاد حکومت) علاقه‌ی فراوان دارند به اشاره‌ی این سه چیز:
 
۱- اشاره به ماهیت غیرمحتمل معجزه‌ها ۲- اشاره به ناسازگاری منطقی در نوشته‌های متون مقدس ۳- اشاره به غیرممکن بودنِ اثبات ماوراء الطبیعه (=فرامادّیت، فراطبیعت)
 
 
اما در برابر، جواب بسیاری از محققان مذهبی این بوده است -یا می‌باشد- که برای بیشتر باورمندان و مذهبیون، اساساً حقایق و منطق، ریشه‌ی اصلی باور و عقیده محسوب نمی‌شود. مذهب مجموعه‌ی منسجمی از گزاره‌ها نیست که درست / نادرست حساب آید، چیزی که غلط و ناغلط است، روش نظریه‌های علمی است، با ایمان مذهبی افراد نمی‌شود فقط مواجهه‌ی منطقی و عقلی کرد.
 
در واقع به نظر من، دینداری، تعلقِ ایمان به آفریننده‌ی دین و آورنده‌ی مذهب است با هدف پناه‌جُستن به آموزه‌های سازندگی آن. کسانی از مذهبیون، علاوه بر ایمان اولیه، ایمان‌های خود را به عقلانیت و معنویت می‌دوزند که در حقیقت بر تقویت و محتوای قرائت دینی خود گام بر می‌دارند. به تعبیر من، میزان غنی‌سازی خود را بالاتر می‌بَرند. زنگوله‌ی آویزان بر گردنِ ذهن -که عنوان متنم ساختم- معنی‌اش این است انسان دیندار، ندای دین را در تمام امورش به خاطر ذهن و رفتار سُپارَد تا از آن بیرون نزند. ۲۱ ، ۹ ، ۱۴۰۳ ؛ دامنه.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۳:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

متن نقلی یک با ویرایش آزاد: از تحقیق میدانی آقای پرفسور حمیدالله در کتاب «جنگ‌های پیامبر»: در جنگ‌های پیامبر (ص) در  ۲۷ سَریه و ۹ غزوه، فقط ۱۵۳ نفر کشته شدند. با توجه به آن که آن جنگ‌ها، دفاعی و تحمیلی بوده و مدینه را تهدید می‌کرد، و به آنان حمله می‌کردند، تمام سعی پیامبر (ص) این بود که جنگ‌ها با حداقل تلفات همراه باشد.»

 

نکته‌ی دامنه: پیامبر اکرم ص حتی فرمان می‌دادند رزمندگان اسلام حق ندارند یک شاخه درخت و یک بوته علف را آسیب زنند.

 

تندیس

مومیایی تیمور

 

قلمرو تیموریان در زمان مرگ تیمور

 

متن نقلی دو با ویرایش آزاد: می‌گویند تیمور (مشهور به تیمور لنگ) هم فقیه بود، هم حافظ قرآن، و چنان به ظواهر شرع پای‌بند که در فتوحات و قتل و غارت هایش با نام جهاد، میلیون‌ها انسان کشته شدند، اما بر چهارصد قاطر قطعات چوبی مسجدی را حمل می نمود تا فضیلت نماز در مسجد و جماعت را در بیابان‌ها از دست ندهد.
 
نکته‌ی دامنه: پناه بر خدا از دستِ این سبک و سیاق دینداری‌ها.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ آبان ۱۴۰۳ ، ۱۹:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پست شده در سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ : متن نقلی : "پیشینه دینی مازندران: اسلام در مازندران با جنگ و شمشیر وارد نشد. زمان خلفایی که آمدند ایران را فتح کردند و نعمت اسلام را برای ایران آوردند مازندران پشت بلندی‌ها ماند و دست‌شان به مازندران نرسید. تا این‌که فرزندان ائمه (ع) با شکم گرسنه و بدن برهنه فراری از این کوه‌ها پیاده عبور کردند و خودشان را رساندند به مازندران. مردم مازندران را این‌ها توانستند مسلمان کنند. یعنی از اول مازندران شیعه متولد شد. مازندران مسلمان. از اول آن کسانی که این‌ها را مسلمان کردند فرزندان ائمه (ع) بودند. آن‌ هم با چه زحمتی اینطور این‌ها با دست و پای برهنه از کوه‌ها عبور کردند. مازندران این‌گونه به دست اسلام افتاد. لذا وقتی در یمن حکومت علویان قرار بود تشکیل شود ائمه‌ی یمن که هزار سال حکومت کردند از مازندران نیرو بردند. مبدأشان در واقع به دست مازندرانی‌ها بودند و مردان جوان مازندران رفتند جنگیدند برای این که اسلام و شیعه را آن‌جا نهادینه کنند." 

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷ مهر ۱۴۰۳ ، ۱۳:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

۱. دنیا، کُشنده و کِشنده است. این تعبیر من است. چنان کُشنده که دوستی سه و اندی روز پیش به من گفته بود دلش می‌خواهد اسرائیل را «جول واری پَر کُند» چون از بس در برابر چشمان جهان، راحت و آزاد کشتار می‌کند؛ ویران می‌کند؛ بمب می‌افکنَد. از یک سو هم، دنیا آنقدر کِشنده و جاذب است که انسان دوست ندارد ازین کُره حتی حدِ ثانیه، به کُرات دیگر یا جهان مشهور به آخرت برود. مگر توحیدگرا باشد، که مرگ را تولد می‌داند، ولو پیرو مکتب سقراط یونان باشد. به قول آیت الله عبدالله جوادی آملی: «یونان زودتر به فکر توحید افتاد، چون سقراط مردم را به توحید دعوت کرد و شربت شهادت نوشید»

شرح عبارت محلی: جول واری پَر هاکانه: عین عقاب و شاهین، صید را زنده‌زنده پَر بِکَنَد.

 

۲. در حِلّه میان نجف - بغداد مسجدی هست عین مقامی که بعضی‌ها برای مسجد روستای جمکران قم قائل‌اند. معمولاً خواب‌نما! می‌شوند در آن مکان. البته قصد قضاوت ندارم، فقط به یک نقل (البته با قلم آزاد خودم) بسنده می‌کنم: یک شب یک عالم می‌گوید امام زمان علیه السلام یا پیامبر اکرم ص را خواب دید. گفت ۳۱۳ نفر که سهله، ۱۰۰۰ نفر الآن (آن زمان خواب‌نما شدن) در خودِ حِلّه حالت انتظار دارند که ظهور فرا رسد. دستور شنید ۴۰ نفر آدم منتظر و ۲ رأس بُزغاله و یک قصاب جمع کن. بعد شنید با ۲ بُزغاله و یک قصاب برو پشت بام. مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری می‌گفت:

 

«آن ۴۰ نفر غسل و کفن کرده، ندای «یابنَ الحسن بیا» هم، سر داده بودند.» منبع

 

قصاب دستور یافت سر ۱ بزغاله را ببُرّد، بُرید. خون‌ از ناودان پایین ریخت. منتظران همه با ذوق گفتند امام زمان علیه السلام، قصاب را کشت! قصاب دستور شنید حالا سر بزغاله دوم را ببُرّ. اقدام نمود. آن عالم گفت حضرت به من گفت حالا از بام با هم برویم پایین تا با آن ۴۰ نفر منتظر من، قیام کنیم! رفتند دیدند جیکا پَر زن هم نیست! همه زدند به فرار.

شرح عبارت محلی: جیکا پَر زن: کنایه از نبودن هیچ کس، حتی یک جیکاُ گنجشکُ میجکا.

 

۳. زاهی عوفی فرمانده قسام در کرانه باختری توسط جنگنده‌های بمب‌افکن اسرائیل در اردوگاه طولکَرْم شهید شد. او از محله‌ی الحمام بود، ملقّب به طوفان. اسرائیل می‌دانست زاهی عوفی فعال نترسِ تأمین سلاح مبارزان بود. آری؛ دنیا، کُشنده و کِشنده است. ۱. زاهی طوفان را، رژیم ستمگر می‌کُشد، چون در نبرد برای فلسطینیان ستمدیده، کار می‌کرد. ۲. منتظران، البته از نوع کذاب، چنان دنیا را جذاب می‌دانند از خون بُزغاله! در ناودان آن خواب! هم می‌زنند به چاک. فقط حرف در می‌کنند! بگذرم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ مهر ۱۴۰۳ ، ۱۱:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مسجد قدس قم

پاتوق نماز شام و خُفتنِ من

۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

این سه عکس را همین الآن وقتی جماعت بودم انداختم. چند حُسن دارد این مسجد، برمی‌شمُرم:

۱. حجت الاسلام موحدی امام جماعت آن است، اهل شبستر. پرهیزگار. بدون ورود به جناح سیاسی. نماز را هم با رعایت حال اَضعَفِ نمازگزار می‌خوانَد. بین دو نماز هم، مردم را برای صحبت گروگان نمی‌گیرد.

 

مرحوم حاج

«سید ابوالفضل تولیت»

 

         

 

۱ مهر ۱۴۰۳

مسجد قدس قم

 

 

۲. مسجدی تمیز و با سقف بلند است و دایره‌مانند، که اکسیژن در آن بسیار تازه جریان دارد. آدم خفه نمی‌شود. و با کمال خوشحالی، همواره تمام محیط دو طرف مسجد (=بانوان و آقایان) فشرده و پر است.

 

۳. اما یک ویژگی دیگری هم دارد؛ مؤسسش مرحوم حاج «سید ابوالفضل تولیت» رحمت الله علیه بود که قبرش هم در ضلع عقب قبله قرار دارد. تولیت را اهل سیاست و تاریخ انقلاب اسلامی می‌شناسند؛ فرد ذی‌نفوذ قم که حتی شاه هم وساطتش را می‌پذیرفت. آن مرحوم، سرمایه‌دار مؤمن و نیکوکار بود و جاهای زیادی را در قم وقف مردم کرد که میلیاردها دلار ارزش دارد؛ مثل بیمارستان علی بن ابی طالب سپاه قم در سالاریه. وی از دوستان مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی بود. از درگاه قبرش هم، عکس انداختم.

 

۴. نمای بیرون مسجد هم دلچسب است، معماری زیبایی دارد، طبقه‌ی دومش زائرسرا هم هست که درش به روی مردم کشور باز است. در زمان اعتکاف، جزوِ مطلوب‌ترین مسجد معتکفین است.

 

۵. بسیج این مسجد، چه سمت زنان و چه سمت مردان، خیلی‌فعال است و تندروی درین مسجد وجود ندارد؛ خیلی به‌ندرت.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ مهر ۱۴۰۳ ، ۲۲:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی می‌بود تا «مَبعث»ی می‌شد. یک مردِ درستکارِ آمده‌به‌دنیا، آماده‌ی برانگیختگی برای نجات دنیا.

 

 

حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینه‌ی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستاده‌ی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی می‌بخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاع‌ترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیب‌ها در وحی نیز درج شد. شجاع‌ترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!

 

«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی‏ شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»

 

اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژه‌ی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد می‌شود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که می‌بایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سوره‌ی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با روی‌گردانی] از او به دیگران می‌پردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی‌تردید این آیات قرآن مایه‌ی پند است.»

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۹ شهریور ۱۴۰۳ ، ۱۴:۱۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره می‌کوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری می‌شود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایه‌ی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانی‌ام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیه‌ی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمان‌آورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحی‌اش بسته شد. و او، ختم همه‌ی اخلاق و خاتمه‌ی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَرده‌هایش، دوست هم می‌دارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایه‌های حُبُ و پیچ‌های اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان!  «جُستنِ آنچه مایه‌ی سامان توست، نشانه‌ی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهان‌نگر که فریاد برآوَرد:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ شهریور ۱۴۰۳ ، ۰۹:۱۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ شهریور ۱۴۰۳ ، ۰۸:۴۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت می‌کرد که چگونه با اسلام آشنا شوم می‌گفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر می‌کنم سالم‌ترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همه‌ی مشورت‌کنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر می‌گویم. چون‌که با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس می‌شویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار به‌خوبی و به‌درستی نشان داده می‌شوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائل‌آمدن.

یک : مطالعه، با انگیزه‌ی اعتقادِ

 

تمام آثار آقای دکتر زنده‌یاد علی شریعتی

تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری

تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان

تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی

تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی

تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری

 

دو : مطالعه، با انگیزه‌ی اطلاع و احتیاط

 آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زنده‌یاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوه‌برین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغرب‌زمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتری‌های تئوری‌های اسلام مبین، ایمان عمیق می‌آوریم.  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰ شهریور ۱۴۰۳ ، ۱۷:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰ نظر

امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامه‌ها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضه‌کردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده‌ی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت می‌نوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقه‌ی مرفه و فقیر آن روز نیز نمی‌گذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحه‌ی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کام‌گیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب می‌کرد. لذا از نظر آن اسلام‌شناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم می‌شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفه‌ی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکته‌ی من دقیقاً این است جامعه‌ی ایران این زمان (امروز که می‌نویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت می‌گیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریه‌ی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته می‌شود. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷ شهریور ۱۴۰۳ ، ۱۲:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

روایت مرحوم آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی از گفت‌وگو با یک دانشمند یهودی و اثبات جاودانگی قرآن: «مرحوم آیت‌الله العظمی خوئی در کتاب تفسیری خود با عنوان «البیان فی تفسیر القرآن» که با نام «بیان در علوم و مسائل کلی قرآن» (ص ۶۵۶-۶۵۷) به فارسی ترجمه شده است به ماجرای گفتگوی خود با یک دانشمند یهودی و اثبات جاودانگی قرآن می‌پردازند: من‌‌ با‌ یکی‌ ‌از‌ علمای‌ یهود گفت‌وگویی‌ داشتم‌ و ‌در‌ ‌این باره‌ ‌که‌ «دوران‌ دین‌ یهود سپری‌ ‌شده‌ و دلایل‌ و معجزاتشان‌ تمام‌ ‌شده‌ ‌است‌» ‌به‌ ‌او‌ گفتم‌: آیا شریعت‌ تنها ‌برای‌ یهودی‌هاست‌ و ‌ یا ‌ ‌به‌ تمام‌ مردم‌ و ملت‌ها عمومیت‌ دارد! اگر‌ اختصاص‌ ‌به‌ ملت‌ یهود داشته‌ ‌باشد‌، ملت‌های‌ دیگر ‌به‌ پیامبر دیگری‌ نیازمند خواهند ‌بود‌ و ‌آن‌ پیامبر ‌به‌ نظر ‌شما‌ جز پیامبر اسلام‌ چه‌ کسی‌ می‌تواند باشد‌! ‌اگر‌ شریعت‌ موسی‌ همگانی‌ و جهانی‌ ‌است‌ و ‌به‌ تمام‌ بشر و انسان‌ها عمومیت‌ دارد، پس‌ ‌به‌ یک‌ دلیل‌ همیشگی‌ و گواه‌ زنده‌ای‌ نیازمند خواهد ‌بود‌، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ امروز چنین‌ دلیل‌ و گواهی‌ ‌در‌ دست‌ نیست‌، زیرا معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌به‌ عصر ‌خود‌ وی‌ اختصاص‌ داشت‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ وی‌ اثری‌ ‌از‌ ‌آن‌ باقی‌ نمانده‌ ‌است‌ ‌تا‌ موجب‌ باور و یقین‌ شود و بقا و استمرار آئین‌ یهود ‌را‌ ‌برای‌ همیشه‌ ثابت‌ کند و ‌در‌ تمام‌ اعصار و قرون‌ گواه‌ حقانیت‌ ‌آن‌ ‌باشد‌.

 

اگر‌ بگویید: گرچه‌ ‌اینکه‌ معجزات‌ فعلا وجود ندارد ولی‌ تواتر اخبار و نقل‌های‌ فراوان‌ وجود آن‌ها ‌را‌ روشن‌ و مسلم‌ می‌سازد، ‌در‌ جواب‌ خواهیم‌ ‌گفت‌ ‌که‌: اولا: معجزه‌، ‌در‌ صورتی‌ می‌تواند، ‌از‌ راه‌ تواتر ثابت‌ شود ‌که‌ تعداد ناقلانش‌ ‌به‌ حدی‌ برسند ‌که‌ ‌در‌ میان‌ مردم‌ موجب‌ یقین‌ شود و ‌شما‌ نمی‌توانید چنین‌ تواتر ‌را‌ ‌در‌ اثبات‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصری‌ و میان‌ ‌هر‌ ملت‌ و نسلی‌ ثابت‌ کنید. ثانیا: ‌اگر‌ تنها نقل‌ معجزات‌ ‌در‌ اثبات‌ یک‌ حقیقت‌ کفایت‌ کند، ‌اینکه‌ ‌که‌ ‌به‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ اختصاص‌ ندارد، ‌شما‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ نقل‌ می‌کنید، مسیحیان‌ معجزات‌ حضرت‌ عیسی‌ ‌را‌ نقل‌ می‌کنند، مسلمانان‌ نیز معجزات‌ پیامبرشان‌ ‌را‌، چه‌ تفاوتی‌ ‌در‌ میان‌ ‌اینکه‌ نقل‌ها هست‌ ‌که‌ گفتار ‌شما‌ ‌در‌ نقل‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ پذیرفته‌ شود ولی‌ گفتار دیگران‌ نه‌؟؟ ‌اگر‌ همان‌ نقل‌ معجزات‌ پیامبری‌ موجب‌ تصدیق‌ ‌آن‌ پیامبر شود، ‌شما‌ چرا نبوت‌ پیامبران‌ دیگر ‌را‌ ‌که‌ معجزات‌ همه‌ آنان‌ نقل‌ ‌شده‌ ‌است‌، تصدیق‌ نمی‌کنید!؟ 

 

او‌ ‌در‌ پاسخ‌ ‌من‌ ‌گفت‌: معجزاتی‌ ‌که‌ یهودیان‌ ‌برای‌ حضرت‌ موسی‌ نقل‌ می‌کنند مسیحیان‌ و مسلمانان‌ نیز آن‌ها ‌را‌ تصدیق‌ می‌نمایند و ‌به‌ صحت‌ آن‌ها اعتراف‌ دارند و اما معجزات‌ پیامبران‌ دیگر مورد قبول‌ همه‌ نیست‌، ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ آن‌ها ‌به‌ دلائل‌ دیگر نیازمندند ‌تا‌ ‌به‌ مرحله‌ ثبوت‌ برسند. در‌ پاسخ‌ وی‌ گفتم‌: آری‌، درست‌ ‌است‌ ‌که‌ مسیحیان‌ و مسلمانان‌ نیز معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ قبول‌ دارند ولی‌ نه‌ ‌از‌ راه‌ تواتر و نقل‌های‌ یقین‌ آور یهودیان‌ بلکه‌ ‌به‌ علت‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ پیامبرانشان‌ ‌از‌ ‌آن‌ معجزات‌ خبر داده‌اند. مسیحیان‌ و مسلمانان‌، معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ ‌به‌ وسیله پیامبرانشان‌ می‌شناسند و ‌اگر‌ نبوت‌ آنان‌ ‌را‌ نپذیرند، راهی‌ ‌به‌ تصدیق‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ نخواهند داشت‌ ‌تا‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ پیامبری‌ قبول‌ بدارند. ‌اینکه‌ اشکال‌ تنها ‌به‌ دین‌ یهود اختصاص‌ ندارد بلکه‌ ‌به‌ تمام‌ ادیان‌ گذشته‌ ‌هم‌ متوجه‌ ‌است‌ و تنها دین‌ اسلام‌ ‌است‌ ‌که‌ معجزه ‌آن‌ جاودان‌ و ‌در‌ تمام‌ قرون‌ و اعصار زنده‌ و ‌در‌ میان‌ تمام‌ ملت‌ها و نسل‌ها جریان‌ دارد و ‌تا‌ روز رستاخیز ‌با‌ جهانیان‌ سخن‌ می‌گوید و آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ سوی‌ حق‌ دعوت‌ می‌کند. ما از‌ راه‌ ‌اینکه‌ معجزه جاودان‌ و جاری‌ ‌که‌ همان‌ قرآن‌ ‌است‌، اسلام‌ ‌را‌ می‌شناسیم‌ و ‌آن‌ ‌را‌ تصدیق‌ می‌کنیم‌، اسلام‌ ‌را‌ ‌که‌ شناختیم‌ و پذیرفتیم‌ ‌از‌ تصدیق‌ تمام‌ پیامبران‌ گذشته‌ نیز ناگزیریم‌ زیرا ‌که‌ قرآن‌ و پیامبر اسلام‌ آنان‌ ‌را‌ امضا و تصدیق‌ کرده‌ ‌است‌. کوتاه‌ سخن‌ ‌اینکه‌ قرآن‌ تنها معجزه جاودان‌ و همیشگی‌ ‌است‌ ‌که‌ صحت‌ تمام‌ کتب‌ آسمانی‌ پیشین‌ ‌را‌ امضا و ‌به‌ صدق‌ و پاکی‌ تمام‌ پیامبران‌ گذشته‌ شهادت‌ می‌دهد و ‌به‌ آنان‌ ارج‌ می‌نهد.» (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ، ۲۲:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر