دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

درباره سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۴۸۵ مطلب با موضوع «جهان، جامعه» ثبت شده است

۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۱۸:۰۸

یادداشتم بر رمان سرزمین خیال

 به قلم دامنه : رُمان "سرزمین خیال"  اثر نویسنده‌ی آمریکایی آنتونی دوئر برگردان فاطمه تناسان از انتشارات نیماژ را این گونه روایت می‌کنم تا اگر تشنه‌کامانی پیدا شدند، در سه دقیقه از آن سر در آورَند. کتابی که در عظمت فرد کتابدار است، و پاس‌داشتِ خودِ کتابُ زمینُ قلب انسان. دوئر قصد کرد قدرت کلمات و کتاب‌ها را زنده دارد. او حتی دو مثال از کلاغ و جُغد می‌زند (ص ۲۴۳) تا به انسان یاد دهد زندگی بر پایه‌ی وفاست:

 

پس از مرگِ کلاغی، بسیاری از همراهانش از درختان پایین آمدند تا پانزده دقیقه دور کلاغ مُرده می‌چرخیدند. برو بالاتر جُغد (=پیتکالِه) را ببین. جُغدی پس از برخورد جُفتش با کابل برق، به آشیانه‌اش بازگشت چند روزی حرکت نکرد تا بمیرد. دردناک‌تر این که در همان صفحه آمار می‌دهد در آمریکا سالانه سیصد و شصت و پنج تا یک میلیارد پرنده، بر اثر برخورد با پنجره‌ی آسمانخراش‌ها تلف می‌شوند.

 

 

اینک که می‌خواهم بیشتر بنویسم تحت تأثیر کلاغ و جُغدم و کلمات "پشت دندانهایم" تلَنبار گشت و ذهنم پاورچین سراغ این حرف است که گوید آدمیان چگونه است خود را متقاعد (=بازپذیر) می‌کنند  که دیگری باید بمیرد تا آنها زندگی کنند! حال آن که رمان در ص ۷۳۳ از جنین چه تعریفی ستُرگی می‌دهد:

 

"جنین، ذرّه‌ی ذی‌شعوری که وسعت می‌گیرد".

 

حال آن که بشر بزرگ شود و وسعت یابد که نمرود و ناپلئون و تیمور و چنگیز و صدام حسین شود یا مردانی صالحی چون زنده‌یادان مهندس مهدی بازرگان و نلسون ماندلا و استاد محمد رضا حکیمی و دکتر علی شریعتی؟! رمان این عبارات را به من یاد داد و در سبد نیازم گذاشت و گاه در فرازهایی، چنان فروز و فرود بر من روا داشت که گویی صداها عین هجوم زنبورهای گاوی به لانه، مرا می‌نواختند: این عبارات:

 

آتون که مُرد سنگ قبرش را نوشتند:

هشتاد سال در کالبد انسان بود

یک سال در کالبد الاغ

یک سال در کالبد ماهی خاردار

یک سال در کالبد کلاغ. (ص ۳۳)

 

رویدادهای آینده مار را به محَک خواهند گذاشت. (ص ۳۵۷)

 

خِرَد بسیار اندوه فراوان در پی دارد و جهل  خرد بسیار است (ص ۶۶۶)

 

زمان خشن‌ترین جنگ‌افزار است (ص ۶۹۲)

 

الاغی می‌گوید تنها چیزی که از ذهنم بیرون می‌آید ناله و عرعر است. (۱۶۰) اشاره‌ی تلخ این حیوان اها زحمت و کار به مسخره‌شدن پیش آدمیان.

 

این رمان خواست سرزمینی عاری از نیاز و رنج و ستم ارائه دهد به بشر. بشری که راه درازی را پیمود، ولی گاه به مقصدش، ذرّه‌ای نزدیک نشد. دریغ! که هر دقیقه باید که با هر کسی است درسی آموزَد با آمیزه‌ای آرامش و امید، اما حیف جهان همین گونه که هست، عین عَجوزه‌ای لاغر او را می‌آزارَد. و من با این رُمان در چرخ فلَک ذهنم پرسش‌ها در پی هم ریسه شد و سوسو به من داد. حرفم آخرم، حرف اول رُمان است: اثر کتاب آن قدر دستم را بالا داد که توان دیدم تا بر ابر خشم سیلی زنم!  حدی که یک کاج بوسنی در کسری از ثانیه تا ران من قد کشَد و مرا از تونلی از عنکبوت بیرون دهد. آری با آن رمان مانند یک الهه، قَدّم را صاف ساختم. ۲۷ ، ۲ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۱۱:۴۱

آنجا که باد کوبد

متن دامنه در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سایتم : کتابِ "آنجا که باد کوبَد" اثر خانم "معصومه صفایی راد" را خواندم؛ دیروز و دیشب ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ که چکیده‌ای از آن را در دفتر یادداشتم نوشتم و اینک در سایتم هم، می‌نویسم. اشاره کنم شهر بادکوبه وجه "مردم‌پسندی است برای نام باکو" پایتخت "جمهوری آذربایجان" در شمال غرب ایران در کنار دریای خزر. درین کتاب واژگان بدیعی وجود چه صورت نقلی، چه صورت ابداعی مثل: "نوساناتِ دل".

 

 

کتاب برای ثبت دینداری مردم باکو است در ماه محرّم و نیز گزارشی از آداب و فرهنگ. نویسنده روی حرفی توقف دارد به‌شدت گره‌گشا: «به خودم قول دادم جز خدا روی هیچ کس حسابی باز نکنم که بعد با شانه خالی‌کردنش، غافلگیر شوم.» رجوع شود به ص ۱۰ کتاب.

 

در باکو (ص ۱۶۵) اصطلاحی دارند به نام "تمیزمسلمان" یعنی کسی که "مسلمانِ مقیّد است و نماز و روزه‌اش سرِ جایش، وگرنه فقط در وقایع اربعه‌ی زندگی‌شان، به اسلام رجوع می‌کنند" و بس:

 

وقت تولد

وقت مرگ

وقت ازدواج

وقت طلاق

 

در باکو کسانی معتقدند کسی کلام الهی را درک نمی‌کند که بخواهد آن را به زبان دیگری در بیاورد. ص ۶۲ را باید دید. یعنی قرآن قابل ترجمه نیست. البته زین‌العابدین تقی‌اُف پولدار باکو ناشر اولین ترجمه‌ی ترکی قرآن بود.  نیز در باکو عزاداری محرم فقط داخل مساجد است و به هیچ وجه به خیابان‌ها کشیده نمی‌شود، حکومت کنترل می‌کند. ر.ک : ص ۴۸  کتاب.

 

کتاب در ص ۳۶  از یک نقل پرمضمون ادبی می‌گوید "من در مسائل مربوط به خدا دخالت نمی‌کنم." دو حرف مذهبی هم نقل کرد یکی در ص ۵۵  که باور باکویی‌ها این است  امام کاظم [علیه السلام] چهار دختر فاطمه داشت: فاطمه کبرا (حضرت معصومه س قم) فاطمه وُسطا،  فاطمه  صغرا و فاطمه  اُخرا، که فاطمه  صغرا مشهور است به "بی‌بی هیبت" چون "شخص صالحی به اسم هیبت" کِشتی او را به باکو هدایت کرد و یکی هم در ص ۱۵۶ که نقل است از باور مردم باکو که "سرانجام حسین [علیه السلام] که ۱۹۰۰ تن از سپاه دشمن را با دست خود به قتل رسانده، خستگی را تاب نمی‌آورد و به سمت ..." که از نظر من، این نوع آمار و ارقام و بینش، از تحریفات واقعه‌ی کربلاست و انحراف از اهداف و تقدسات قیام عاشورا.

 

گزارشگر مسافرت به باکو در ص ۵۹ می‌گوید اساس و بنیان باکو را "نفت تشکیل می‌دهد". طبق گزارش او در ص ۱۲۸  توریست در "جمهوری آذربایجان" عرب و غیرعرب ندارد. برای باکو مهم این است که اینها پول وارد کشور می‌کنند.

 

کشور "جمهوری آذربایجان" با حداکثر شیعه، جمعیت یافت  و باکو و گنجه (محل قبر حکیم نظامی گنجوی) و قوبا و قِبِلِه شهرهای مهم آنند. فاصله‌ی تهران با باکو با پرواز یک ساعت و نیم است ولی با اتوبوس از سمت آستارا، حدود ۱۴ ساعت.

 

یک فرهنگ هم باکو رایج است کباب ایرانی. کباب برای خودش یک دیپلماسی عمومی است. یک فرهنگ است یک شیوه‌ی زندگی. ر.ک: ص ۳۵ کتاب.

 

و این مطلب هم مفید بود درین کتاب ص ۱۱: لحظه‌ی عبور  اسکار وایلد از مرز آمریکا: مرزدار ازو پرسید "چیزی برای اعتراف داری؟ در جواب گفت: نبوغم."

بگذرم! قم. ابراهیم طالبی دامنه دارابی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۱۷:۵۳

نقد افکار سیاسی آیت الله مصباح

افکار سیاسی آیت الله مصباح
۱۴ ، ۲ ، ۱۴۰۴ نویسنده: ابراهیم طالبی دامنه دارابی

توضیح: این کتاب را آقای شیخ محمد جواد مهاجری در نشست دیروز به من هدیه کرد. مبنای من درین سلسله‌پست همین منبع است.

 


نظر آقای مصباح:

او در ص ۲۵۵ مدعی‌ست زمامداری ولی‌فقیه برای جامعه‌ی جهانی است و اسلام حکومت واحد می‌خواهد. در نگاه وی مندرج در ص ۲۵۴ "دارالاسلام" یعنی فقط مسلمانان که در آن با لفظ "امت اسلامی" زندگی می‌کنند. و لذا غیرمسلمانان با شرایط خاصی می‌توانند صرفاً "در سایه‌ی حکومت اسلامی"، زندگی کنند آن هم فقط "مسالمت‌آمیز". او در ص ۲۵۶ می‌گوید ولی فقیه فرد اصلح است و می‌تواند جامعه‌ی اسلامی را اداره کند.

 

نظر من در نقد تز مصباح:

۱. جهان نو، زِمامدار نمی‌خواهد. زمامداری عنصری مربوط به عصر پیشامدرن بود و کاریژه‌های عصر جاهلیت ختم شد و بازتولید آن فقط از ذهن‌های پندارگرا ساخته است.

۲. دارالاسلام از نظر من جایش را به دارالانسان می‌دهد، بدون تبعیض و با آزادی برابر همگان تحت عنوان شهروندان.

۳. ولی فقیه اگر هم تز درستی حساب آید، از یک سرزمین با رأی همان کشور نافذ است. سایر بلاد تحت اصول و قواعد حقوقی خود هستند.

۴. در دارالاسلام که حکم کرد غیرمسلمانان باید مسالمت‌آمیز و تحت شرائط زندگی کنند، فکر کهنه و خلاف اخلاق و آزادی عمل جهانی است.

۵. حکومت ولایت فقیه در خود ایران مشروعتش به علت عملکردها خدشه‌دار شد، حق اداره‌ی جهان و جامعه‌ی اسلامی را ندارد.


در مجموع این حرف که اسلام حکومت واحد می‌خواهد یک فکر مَغازی (=جنگجویانه) و یک برداشت انحرافی از دین است. این حرف، نافی حقوق و آزادی بشریت است. ادامه دارد

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۰۹:۳۸

کتاب و جاماله و دامنه

 

همان صبح صَری
جذاب‌ترین جام
کتاب‌خواندن در جایی از خانه است
که کتاب و جاماله در دسترس و خلوت من باشد. ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ دامنه

 

پیام دامنه به رئیس محترم کتابخانه‌های شهرستان میاندورود:

جناب آقای مجید سبحانی رئیس محترم کتابخانه‌های منطقه سلام. شما را به همراه تمام همکاران لایق‌تان در سرتاسر میاندورود از راه دور احترام می‌کنم برای ۱۲ اردیبهشت روز توجه به مقام معلمی‌کردن آیت الله مرتضی مطهری. کتاب و کتابخوانی است که علم و تعلیم و متعلم و معلم را می‌سازد. سپاس بابت حضورت در وضعیت و تأییدت. برادرت ابراهیم مدیر مدرسه فکرت.

 

جواب جناب مجید سبحانی رئیس کتابخانه‌های میاندورود: سلام و احترام برادر عزیز و فرهیخته جناب آقای طالبی عزیز و‌ دوست داشتنی. ممنونم از عنایت و حسن محبت همیشگی شما به بنده و همکارانم... خوشحالیم که در این مسیر آگاهی بخشی با بزرگواران اندیشمندی چون شما آشنا و همراه شدیم... موفقیت روزافزون حضرتعالی آرزوی قلبی ماست.. در پناه قرآن و عترت سربلند باشین.


دامنه: سلام مجدد بر دوست نازنین و فرزانه‌ام جناب سبحانی. در بالاترین ارادت به دوستداران کتاب و کوشندگان فرهنگ کتاب و پروراندن فکر نسل ایران. همواره دعاگوی‌تان می‌مانم.

 

جواب جناب سبحانی: بهره بردیم ... ماشاالله در علم کلام و نگارش و سواد بالای دینی ذوالفنون هستین... درود بر شما.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ ، ۰۸:۴۰

ولیّ صغیر با صغیر !

این کتاب «فلسفه‌ی سیاسی مطهری» را من ۱۳۷۶ نوشتم ولی از چاپ آن در «واحد اندیشه‌ی سیاسی اسلام» دفتر تبلیغات حوزه‌ی علمیه‌ی قم، جلوگیری شد، زیرا موقع چاپ، کودتایی درین نهاد شد که در توضیحات خواهم گفت.

با انصراف چاپ، من آن را برای پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی‌ام، بازسازی کرده و به رعایت متدلوژی، ارائه داده و نمره‌ی ۱۹ و ۷۵ صدم را با رأی جلسه‌ی دفاعیه کسب کرده بودم. بگذرم. یک جا آن را مردود، جایی آن را با نمره‌ی بالای ۱۹ قبول.

 

 

آیت الله مرتضی مطهری را جناح مصباح حکومت از آنِ خود می‌پندارند! بَپتِه کِرک خنده می‌آید! چون مطهری از دست جمود حوزه‌ی قم به تهران، پایتخت شاه رفت! میان روشنفکران و احزاب مخالف شاه و حضور در دانشگاه. زیرا قم این چیزهای زیر را، زیر می‌گرفت چه رسد فکر مطهری و دروس او را که:

 

تز حاکمِ غیرپاسخگو را رفتاری کلیسایی می‌دانست.
ر.ک : م،آ، جلد ۱، علل گرایش به مادیگری، ص ۵۵۵)

 

و نیز می‌گفت:

 

«قرآن نیامده است که برای همیشه با مردم مانندِ ولیّ صغیر با صغیر عمل کند، جزئیات زندگی آنها را با قَیمومیت شخصی انجام دهد و هر مورد خاص را با علامت و نشانه حسی تعیین نماید.»
ر.ک : «جاذبه و دافعه علی ع » ص ۱۸۵

 

آری، قم این چیزهای زیر
در آخوند را، زیر می‌گرفت:

 

موی بلند سر طلبه، قباحت داشت.
سرشلوار پوشیدن، کریه بود.
ساعت موچی، مشکل‌آفرین بود.
کفش منع بود و نعلین رسم.
عرقچین باید می‌زدند.
کت تا زانو باید می‌دوختند.
رانندگی عین الآن موتورسواریِ دختران، شنیع بود.
شارِب باید قیچی می‌شد.
ساعت باید بندی جیبی بود.

 

البته طلاب و علمای نوگرا، تن به این افکار پوسیده نمی‌دادند. به مطهری گیر می‌دادند او کفش می‌پوشد، نه نعلین! بگذرم. آن وقت آقاخامنه‌ای نادرست آیت الله مرحوم محمد تقی مصباح یزدی -شبیه‌ترین شیعه به ابن تیمیه- را مطهری دوم نظام معرفی می‌کند. هر چه مطهری کوشید آزادی اندیشه تبیین کند، این فرد مطهری دوم! تلاشید خشونت دینی حکومت را تشریح و تشریع کند، زیرا برآن بود اسلام با آن رشد می‌کند و نظام هم با این! نوع دین. مطهری بی‌عیب نبود، اما مصباح از اساس اسلام انحراف داشت.

جمعه ۱۲ ، ۲ ، ۱۴۰۴ دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰ بهمن ۱۴۰۳ ، ۱۱:۳۱

مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟

مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟

۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

پیش‌درآمد: پیش‌درآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمان‌آورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی می‌کند که جهان از سَفّاکی (=خون‌ریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار می‌گیرد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶ بهمن ۱۴۰۳ ، ۱۶:۰۶

کنارِ کتاب

کنارِ کتاب (۱)

نگارش ۲۸ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳

در «سرشت و سرنوشت» اثر دکتر دینانی -ص ۳۸- خواندم که فوقِ طبیعت، «نه یعنی بالای این عالَم»، نه، این «مرزش جغرافیایی نیست، مرتبه‌ای و مرحله‌ای» است.

 

 

کنارِ کتاب (۲)

نگارش ۱ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳

"هکتور هیو مونرو" در رُمان «ببرِ نیمه‌کر» بر هوشِ جِبّلی انسان توجه می‌دهد. تزش این است:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹ دی ۱۴۰۳ ، ۱۰:۳۵

ترامپ و ایران

در این سلسله پست‌ها آن دسته مسائل روز  مطرح می‌شود، که دونالد ترامپ در مورد ایران اقدام می‌کند، از حرف تا رفتارهای دیگر. ۱۹ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ دامنه‌ی توحید

ترامپ پیرامون حمله‌ی پیشگیرانه آمریکا به ایران گفت: «من درباره‌ی آن صحبت نمی‌کنم. این یک استراتژی نظامی است... فقط یک آدم احمق به آن پاسخ می‌دهد. این یک استراتژی نظامی است و من ... درباره‌ی استراتژی نظامی پاسخ نمی‌دهم.»

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷ دی ۱۴۰۳ ، ۰۶:۵۵

کتاب پشه؛ شاهکار خلقت

 

به قلم دامنه. ۱۷ دی ۱۴۰۳ معرفی یک اثر از یک عضو پژوهشگر حوزه در مدرسه فکرت. دوست محقق من جناب حجت الاسلام شاکر (طاهر خوش ساروی) کتاب «پشه؛ شاهکار خلقت» را به زیر چاپ بُرد؛ آن‌هم روی حشره‌ای که قرآن آن را مثال در آیه کرد و دانشمندان هر چه کوشند، ژرفای آن تمامی ندارد و به قول آقا شاکر «حریف پشّه‌ای» حتی نمی‌شوند. به نظر می‌رسد این اثر تحقیقی ایشان، در آینده جزوِ کُتُب مرجع درین‌باره شود، چون‌که به روایت وی، بدیع نگاشته شد و نوآوری‌اش، مورد تشویق واقع. از همین صحن بَرو، رُوی شکوفا، روح جویا، جسم کوشا سلام و احترام دارم. حضرت شاکر طاهر خوش، دست مریزاد. دامنه‌ی توحید.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

من ۱۲ آذر -سالروز زنده‌یاد تولد دکتر علی شریعتی- می‌خواستم بنویسم، اما، نشد. اینک، برداشت‌هایم را از کتاب «برگزیده‌ی آثار و اندیشه‌های شریعتی» به تدوین آقای محمد لامعی، در صحن مدرسه فکرت اشتراک می‌گذارم. زیرا معرفی و شرح بر کتاب از مباحث دائمی این مدرسه بوده و هست. در زیر دیدگاه‌هایم از افکار دکتر علی شریعتی را با ابتنا برین اثر منتشرشده‌اش که جزوِ کُتب معتبر و معظم کتابخانه‌ی شخصی‌ام است، فشرده و گذرا، می‌نویسم. امید می‌بَرم این متنم، موجب تنویر (=روشن‌شدن) شود؛ به‌ویژه، باعث تنظیر (=نگریستن)

 

منبع عکس

 

شریعتی معتقد بود تشیع «اسلام به اضافه چیزهای دیگر»! به تعبیر من: من در آوُردی، نیست، بلکه ناب است، و «منهای خلافت و عربیت و اشرافیت». به ص ۱۹۸ رجوع شود.

 

او اعتقاد داشت علی ع بر محمد ص «اضافه نشد»، علی را گرفتیم تا «محمد ص را گُم نکنیم.» چرا؟ چون به نظرش مروان و متوکّل هم، «از محمد ص سخن می‌گویند»!

 

دکتر بر آن بود مردم شامات «همه قربانی دستگاه» اموی بودند و اسلام خود را از آن دستگاه گرفته بودند. و آن دستگاه هم اسلام را «طبق مصلحت حکومتش»! و «شخصیت‌های خودش»! تبلیغ می‌کرد. به ص ۲۸۰ رجوع شود.

 

شریعتی انسان را یک «مهاجر ابدی در خویش» می‌دانست که «اگر ایستاد، دیگر نیست.» (ر‌.ک: ص ۴۴۶) و عبادت را «اتصال مستمر میان انسان و خداوند»، مقصود می‌گرفت.

 

وی باور داشت باطل می‌تواند «فتح کند، تسخیر کند، بکُشد»، اما نمی‌تواند پیروز باشد، «پیروز، نفْسِ حق‌بودن» است.

 

در امت، اقتصاد زیربناست، شریعتی برای این فکرش مثال «مَن لامعاشَ لَه، لامعادَ لَه» را می‌زد.

 

در نگرش شریعتی «دموکراسی رأس‌ها» نفی می‌شود، فاشیسم رد می‌گردد، اُلیگارشی باطل می‌شود و هر دیکتاتوری ضد مردم، منحل. او جامعه‌ی سه بعدی «کتاب، ترازو و آهن» به عبارتی «عرفان، عدالت، برابری» باور داشت؛ هر کدامش، در سر جایش.

 

لذاست محمد ص، حضرت رسولی است نزد دکتر شریعتی که به تعابیرش «به مجردِ بعثت، مخالفتش را با مَلاء، اشراف، برده‌داران و باغداران طائف و تاجران قریش آغاز کرد.»

 

و اوست که چون از زیر تربیت پدرش استاد محمدتقی شریعتی، برخاست، خود هم می‌گوید: «و تو پسرم! اگر نمی‌خواهی به دست هیچ دیکتاتوری گرفتار شوی، فقط یک کار بکن: «بخوان! بخوان! و بخوان.» تمام. والسلام. آری؛ اسلامِ دستگاهِ حکومت، نه، هرگز!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۲

تحریر مقدمه مُقنِعه

نوآور شویم

گزارش یک نشست قشنگ
نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

بخش ۱

روز ۲۶ ، ۹ ، ۱۴۰۳ به دعوت حجت‌الاسلام جناب سید کمال‌الدین عمادی رئیس پژوهشگاه معارج، در رونمایی کتاب در بنیاد وحْیانی اِسرا قم حاضر شدم. بزرگواران، حجج اسلام آقایان به ترتیب نشستن در ردیف صندلی‌ها: سید محمد شفیعی مازندرانی، سید عمادی، شیخ مالک رجبی، شیخ مجتبی اکبری، شیخ حمید دارابی‌نیا هم، دیدار و مصاحبت و مصافحت شدند. خشنودتر اما، در سالن با حجت الاسلام شیخ ذبیح‌الله رفیعی آمیختیم؛ جوار هم. نگریسته شود به عکسهایی که انداختم که اینان (به قول علمایی: «اَعِزّه») در صحنه مشاهده می‌شوند. به نظر من هر کس حوصله کند این گزارشم را بخواند، گمان نکنم بدون خوشه‌چیدن این متن را ترک کند.

 

    

 

     

 

    

 

اساساً فردی دارای انضباط در وقت، رعایت دقیق چارچوب نشست، و قول و قرار سرِ موعد هستم، و گواهی می‌دهم نشست مطلوبی بود؛ در اَشکال در محتویات.

 

اول مُقنِعه را بشکافم: از آثار اصولی و فروعی «شیخ‌مفید» است. اصول، امامِ فروع است. و آقاجوادی آملی هر بار با آن‌که خود در اوج دانش ایستاده، علم خود را با یکی از کتاب‌های مهم علما، به جان تشنگان و طالبین می‌ریزد. مُقنِعه یعنی بسنده به تعبیر من خودبسندگی، که فرد دیندار متشرّع وقتی در غیاب فقیه، این کتاب را می‌خوانَد، به قناعت برسد و قانع علمی و شرعی شود.

 

مجری‌یی با این‌همه اهل رعایت وقت و تسلیم چکیده‌گویی، نمی‌گویم اصلاً ندیدم؛ کم دیدم، فوق‌العاده مختصر، هر مرحله را پیش می‌رانْد. سواد و تسلط، درو موج می‌زد. اسمش را نمی‌دانم. تا این جا ازین بخش نشست خشنود ماندم. برم کاتی بعد! کاتی: راه‌پله‌ی چوبین.

 

بخش ۲

پیام تصویری و گویا، از آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی در سالن مجلل و پرشکوه اِسرا به پرده‌ی نمایش در آمد که من از فن بیان و احاطه‌ی عقلی این حکیم هم‌زبانم، حیرت کرده، اوج گرفته به به وجد آمدم. چکیده در صحنه یادداشت برداشتم. فرمود:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نقل است در زندان «صیدنایا» در سوریه‌ی خاندان اسد و حزب بعث سوریه، در «اتاق‌های نمک به عنوان سردخانه» اجساد زندانیان در نمک نگهداری می‌شد تا از تجزیه‌ی جسد ناشی از رفتار خشن تیم و تیول اسد! جلوگیری شود.

 

این‌روزها «صیدنایا» با «اردوگاه آشویتس» در لهستان مقایسه می‌شود که تاریخ، آن را به «اردوگاه مرگ» توسط نازی‌های هیتلر لقب داد؛ همان جایی که نقل است «بالای یک میلیون نفر پس از شکنجه و گرسنگی و گاز داده‌شدن در کوره‌ها، سوزانده» شدند. مرگ اُسرا و زندانیان، جرم و جنایت محسوب می‌شود در حقوق بین‌الملل و اخلاق ادیان و آداب انسانی جهان.

بشار اسد

و اعضای خانواده‌اش

آرم حزب بعث سوریه

 

پیامبر اکرم ص در اقدامی الگوبخش و سازنده، اسیران جنگی را در ازای یاددادن سواد به ۱ نفر مسلمان، ۱۰ نفر از آنان را آزاد می‌کرد. اما در زندان هولناک صیدنایای سوریه‌ی اسد، شکنجه و قتل، و وضع غیرانسانی خیلی‌بد، حاکم بود. تخمین می‌زنند طی انقلاب مردمی در همین این دهه‌ی اخیر، «۱۰۰ هزار نفر از هر قشر و سنی، ازجمله هزاران زن و کودک، در این زندان محبوس بوده‌اند» و اسم این زندان در مجامع جهانی یکی از «بی‌رحم‌ترین زندان‌های جهان» شناخته شد و لقب "سلّاخ‌خانه انسان‌ها" نام گرفت. با «شکنجه‌های سیستماتیک، قتل‌های فجیع و شرایط غیرقابل تحمل» در این زندان.

 

مسلمانان اما آیا به خاطر فجیع‌ترین رفتار خاندان و نوکران اسد در ایجاد «صیدنایا» چه می‌کنند من مطلع نیستم. هنوز معلوم نیست بازتاب افشای این زندان مَخوفِ دیکتاتور و جلّاد دمشق، به کجا کشانده می‌شود، تحویل بشار اسد توسط روس با یک معامله‌ی شیرین؟! یا... . بگذرم.

 

جمهوری اسلامی ایران اگر ازین زندان خبر نداشت، یک ایراد بر آن بار می‌شود، ولی اگر خبر داشت و چیزی نمی‌گفت، شاید چند چیز، برِش بار شود. ازجمله مثلاً مثلاً مثلاً این حرف که: می‌دانست؟! ولی مددش کرد؟ حتی بازم می‌خواست مددش کند، اما امکان‌پذیر نشد! بگذرم. برگردم به همان عنوان متنم: اتاق نمک!

 

نکته: جا داشت جمهوری اسلامی ایران، برای کوبیدن رفتار خشن دوره‌ی دو شاه پدر و پسر پهلوی با مخالفان و منتقدان، برای دو شکنجه‌گاه زندان «اوین» و بازداشتگاه مَهیب «کمیته‌ی مشترک خرابکاری» که ازقضا این دومی را آلمان هیتلری برای رضاشاه به عنوان هدیه! پیچیده و پیچ‌درپیچ ساخت، این دو مورد را در اذهان، تازه و عبرت نگه می‌داشت. اما نداشت!

 

اشاره: من بازداشتگاه «کمیته‌ی مشترک خرابکاری» در میدان «توپخانه»، در پشت ضلع غربی آن دو مرحله رفته بودم، البته! زمانی که حجت الاسلام آقای علی یونسی وزیر اطلاعات دولت حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی آن جا را از زندان و بازداشتگاه به «موزه‌ی عبرت» تبدیل کرده بود. برید ببینید، واقعاً موزه است و مایه‌ی پند. بگذرم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۲

حلَب، حَما، حُمص

حلَب، حَما، حُمص سه «حاء» استراتژیک سوریه است. حُمص در لفظ یعنی خوراکی نُخود. یک رود به اسم «عاصی» حُمص را مشروب می‌کند. شهری‌ست داد و سِتَد در آن رشد و نموّ کرد حتی تجارت پیس از رسالت نبی اکرم ص توسط قریش درین مسیر. گاز و نفت دارد، نه در اعماق که در کمترین عمق زمین. نگاه به نقشه شود خواهد کشف شد که چقدر به مدیترانه نزدیک است؛ به طوطوس و لاذقیه که دومی پایگاه روس است! و حوزه‌ی نفوذ ارتش سرخ مسکو!



حُمص به لحاظ فکری سیاسی، عین قم است؛ یعنی پایگاه انقلاب علیه‌ی خاندان اسد. البته انقلاب را بشار اسد و ارتشش، سرکوب شد، ولی شورش و معارضه بین مسلحین و حکومت اسد، جای آن را گرفت. بشار در بهار عربی می‌گفت مردم چون مرا دوست دارند سوریه از بهار عربی مصون ماند! اما بعد دید چه سرش آمد. حُمص از نظر نوع ترکیب نفوس مردمی، به لبنان چند قومیتی و چند مذهبی شباهت ۱۰۰ در ۱۰۰ می‌زند. هر جای سوریه، دیکتاتوری! به فرض جواب دهد، حُمص اما فقط با رفتار دموکراتیک سازگاری دارد.

 

وقتی حاج قاسم سلیمانی، آن سال اعلان کرد در نامه‌ای به سران ایران، که داعش ریشه‌کن شد، در سایت دامنه نوشته بودم؛ شاید در ظاهر ریشه‌کن شدند، اما فکر معارض در سوریه، دوباره نوج می‌زند و فکر را نمی‌شود از ریشه در آوُرد اخَص درین منطقه. جدیداً باز هم بشار اسد به نیروی ایران چشم دوخت، آقای سید عباس عراقچی در یک حرف بدعت! بدون در نظر گرفتن افکار عمومی ملت، نظر داد ما بررسی! می‌کنیم اگر سوریه از ما کمک! بخواهد. بگذرم. حلَب، حَما، حُمص سه «حاء» استراتژیک!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۹:۳۰

کتاب ساری از آغاز...

 

عکس روی جلد

فلکه ساعت ساری

 

 

میدان

«شش بهمن» (انقلاب سفید)

«میدان شهدا»ی فعلی ساری

از کتاب «ساری از آغاز...» مهرداد محرابی

 

نوشته‌ی ارسالی امیر رمضانی دارابی: «آخرین کتابی که در خصوص ساری چاپ شد، نسخه دسته من چاپ سال ۱۳۹۵ هست از  آقای حقانی گرفتم. نویسنده‌ی کتاب مهرداد  محرابی. این جناب حقانی  پیر روشن ضمیر که متولد ۱۳۰۴ یا ۵ هست . در قدیم آجان بوده همون شهربانی چی و امروز نیروی انتظامی  یک نیروی خاص خاص  اهل مطالعه و کتاب . رفتم خونه اش در ساری خیابان بعثت یه اتاق بزرگ از پایین تا بالا چهار طرف قفسه بندی شده  پر از کتاب. اطلاعاتش زیادش هست. با اینکه تحصیلات دانشگاهی ندارد . تمام ۶ یا هفت دختر و پسرش دکترا دارند. چند باری که حال داشت و عاشورا به داراب کلا آم . بنده ی خدا یک چک در وجه مدارس داراب کلا نوشت و‌ کمک مالی هم کرد . امروز من با نقل مکان به ساری همسایه اش شدم . کتابهای خوبی را معرفی کرد و خریدم و مطالعه کردم. اینبار اگر رفتم خونه اش با اجازه اش عکس میگیرم و برای گروه ارسال میکنم. توضیح اینکه این میدان از روزهای انقلاب سال ۱۳۵۷ که انقلابیون ساروی در روزهای ۲۹ آبان و ۷ دی مجسمه ی محمد رضا پهلوی را پایین میکشیدند و ۷ نفر در این روزها به شهادت رسیدند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اسم این مکان شده میدان شهدا . بعدها که از ابدان مطهر شهدا طی رژه ی نظامی با مارش و احترام از مسجد جامع ساری تا این مکان تشییع شده و انتهای رژه نظامی هم بود بر ارزش نامگذاری این مکان افزوده شد . و بعدها طی دو دوره، دور میدان را کمتر کرده تا مساحت آن به اندازه ی امروزی رسیده است.» پایان متن امیرجناب رمضانی.

نظر دامنه و مباحثه‌ی صحن مدرسه در ادامه‌ی مطلب:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مهم برام درین متن و عکس، نفر سمت راست آقای مسعود پزشکیان نیست؛ بلکه دقیقاً نفر جانب چپ جناب دکتر محمدعلی موحد عرفان‌پژوه عارف بزرگ و متخلق است که با برادرش آقای صمد موحد سهم زیادی در رونق کتاب‌خواندن نسل شبیه نسل ما داشتند.

 

من تشنه‌ی قلم او بودم خاصه، کتاب "فُصوص الحِکَم" او که از مرحوم «محیی‌الدین ابن عربی» به فارسی شیرین، برگردان کرد و بر آن قوی‌ترین تعلیق، نوشت که «نشر کارنامه» آن را چاپ و انتشار داد. کتابی که هرگز نورش سوی خاموشی نمی‌روَد و برای من از بهترین کتاب بوده و هست. او به پزشکیان، رئیس‌کشور ایران -که روز کتاب به دیدارش رفته بود- به طبع شوخ و طنزش گفت:

 

"صوفیان در قدیم روزنامه داشتند، اما نه به معنی خبرهای روزانه. بلکه به عنوان نوشتن اعمال روزانه و قبل از خواب، خود را محاکمه می‌کردند. این روزنامه در سطوح بسیار مهمی بود.»

 

و سرآخر هم این شعر را به پزشکیان، پند داد: «خدمت می‌کن برای کِردگار / با قبول و ردِّ خَلقانت، چه کار!» یعنی کار برای کردگار کن که کار برای مردم حساب می‌آید این که مردم نقدت کنند یا بپذیرنت را به کار گره نزن. آن هم حق مردم است ردت کنند یا قبولت کنند. معیار، کردگار متعال است؛ اما حق نقد و رد، حق قطعی مردم است که باید مصون و در امان از تصرف و تعدّی حکومت و حاکمان بماند.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به مناسبت روز کتاب این متن را ارائه می‌کنم: من آخرین کتابی که در دستم هست «خاطرات مردم‌شناسان ایران» است که به کوشش خانم ژیلا مشیری در «نشر افکار» در ۳۰۳ صفحه، چاپ و منتشر شد. درین کتاب آمده است بر طبق نظریه‌ی امیل دورکیم، حافظه‌ی خاطره، برابر است با دانش. دو مثال می‌زنم از ربط خاطره و حافظه:

 

 

زیارتگاه و مرقد، مضمون مکانی حافظه است. اما آئین و شیوه‌ی زیارت فردی هر زائر، مضمون زمانی و ایمانی حافظه است. یا مثال سمنوپزی که هم آئین ایمانی است در حافظه‌ی فرد و هم مکانی. این‌که کجا و در چه جایی سمنوپزون باشد، و با چه نیت و انگیزه. اجابت بود به شکوه روز کتاب.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶ آبان ۱۴۰۳ ، ۱۱:۴۱

دیدار محمدحسان با آقا سیستانی

دیدار محمدحسان با آقا سیستانی

آقا سیستانی

 

...

 

...

 

 

آقای محمد الحسان، نماینده‌ی ویژه دبیرکل سازمان ملل در عراق در دیدار با آیت الله سید علی سیستانی در نجف اشرف، او پس از دیدارش گفت آقای سیستانی از وی خواستار «اجرای اولویت‌ها در راستای منافع عراق» شده‌اند. و روزنامه جمهوری اسلامی (چاپ ۱۵ آبان ۱۴۰۳) نیز  خبر داد آقاسیستانی از این که جامعه‌ی جهانی نتوانست «فاجعه در غزه و لبنان» را متوقف‌ کند،  «ابراز تأسف» کرد. درد عظیم غزه و لبنان و غزه البته با تأسف درمان نمی‌شود! اما موضع آقای سیستانی در مورد انحصار سلاح در دست دولت، مهم بوده است که در بالای نیم‌صفحه‌ی نخست روزنامه‌ی «هم‌میهن» (چاپ چهار شنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۳) درج شده است.

 

 

لازم به ذکر است در «۲۲ آذر ۱۳۹۸» نیز آیت الله سیستانی طبق خبرِ همان تاریخ خبرگزاری رسمی «حوزه»، «دعوت مکرر»  کرده بود به «ضرورت انحصار سلاح -تمامی سلاح- در دست دولت و ممنوعیت وجود گروه‌های مسلح خارج از چارچوب دولت تحت هر اسم و عنوان» زیرا از نظر آن مرجع، «استقرار کشور و حفظ آرامش داخلی منوط به تحقق این امر [=انحصار سلاح در دست دولت] است.» من هنوز نمی‌دانم این رأی فقهی و سیاسی آقاسیستانی به کل خاورمیانه اشارت دارد، یا نه.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

لیست جدید

کتاب‌های ممنوعه توسط امارت اسلامی افغانستان طالبان

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نقشه‌ی غزه

و حضور ارتش اسرائیل در آن

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه) : اسرائیل نوار غزه را به صورت مجموعه‌ای از «حباب‌ها» یا «جمعیت‌های محصور» و عاری از وجود اعضای جنبش حماس، برای فلسطینیان تقسیم می‌کند. طبق این طرح، نیرو‌های ویژه‌ی انگلستان برای کمک به ایجاد «مناطق بسته»‌ی عاری از حماس، به غزه اعزام می‌شوند که با مشارکت اسرائیل با پیمانکاران نظامی خصوصی، برای ایجاد «مناطق امن» برای ارسال کمک جهانی، بازسازی باریکه، صورت گیرد. قرارداد بسته شد که «مردخای موتی کاهانا» تاجر اسرائیلی - آمریکایی -که شرکت گلوبال دلیوری را اداره می‌کند- طرح حباب‌ها در غزه را برای سکونت مردم غزه ایجاد کند. حباب‌ها شبیه شهرک‌ها هستند، اما از هم تفکیک می‌شوند و جمعیت فلسطینیان برای سکونت در هر حباب پخش می‌شوند. درین‌باره در آتی باز هم خواهم نوشت. متن نقلی زیر نیز ضمیمه‌ی این پست می‌شود. عیناً می‌آید:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶ مهر ۱۴۰۳ ، ۱۹:۵۲

سیمای ژانوسی مقاومت

پست شده در دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ : متن نقلی : «سیمای ژانوسی مقاومت» از سعید حجاریان دامنه در رد یا تأیید این متن ورود نمی‌کند. درج عین متن: «احتمالاً تاکنون بخشی از خوانندگان این یادداشت از خود پرسیده باشند که اولاً، شهادت اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و دیگر شخصیت‌های سیاسی و مبارز جهان عرب چه ارتباطی به ما ایرانی‌ها پیدا می‌کند؟ در ثانی، اساساً ما را چه به آرمان فلسطین و مسئله مقاومت؟

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

۱. دنیا، کُشنده و کِشنده است. این تعبیر من است. چنان کُشنده که دوستی سه و اندی روز پیش به من گفته بود دلش می‌خواهد اسرائیل را «جول واری پَر کُند» چون از بس در برابر چشمان جهان، راحت و آزاد کشتار می‌کند؛ ویران می‌کند؛ بمب می‌افکنَد. از یک سو هم، دنیا آنقدر کِشنده و جاذب است که انسان دوست ندارد ازین کُره حتی حدِ ثانیه، به کُرات دیگر یا جهان مشهور به آخرت برود. مگر توحیدگرا باشد، که مرگ را تولد می‌داند، ولو پیرو مکتب سقراط یونان باشد. به قول آیت الله عبدالله جوادی آملی: «یونان زودتر به فکر توحید افتاد، چون سقراط مردم را به توحید دعوت کرد و شربت شهادت نوشید»

شرح عبارت محلی: جول واری پَر هاکانه: عین عقاب و شاهین، صید را زنده‌زنده پَر بِکَنَد.

 

۲. در حِلّه میان نجف - بغداد مسجدی هست عین مقامی که بعضی‌ها برای مسجد روستای جمکران قم قائل‌اند. معمولاً خواب‌نما! می‌شوند در آن مکان. البته قصد قضاوت ندارم، فقط به یک نقل (البته با قلم آزاد خودم) بسنده می‌کنم: یک شب یک عالم می‌گوید امام زمان علیه السلام یا پیامبر اکرم ص را خواب دید. گفت ۳۱۳ نفر که سهله، ۱۰۰۰ نفر الآن (آن زمان خواب‌نما شدن) در خودِ حِلّه حالت انتظار دارند که ظهور فرا رسد. دستور شنید ۴۰ نفر آدم منتظر و ۲ رأس بُزغاله و یک قصاب جمع کن. بعد شنید با ۲ بُزغاله و یک قصاب برو پشت بام. مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری می‌گفت:

 

«آن ۴۰ نفر غسل و کفن کرده، ندای «یابنَ الحسن بیا» هم، سر داده بودند.» منبع

 

قصاب دستور یافت سر ۱ بزغاله را ببُرّد، بُرید. خون‌ از ناودان پایین ریخت. منتظران همه با ذوق گفتند امام زمان علیه السلام، قصاب را کشت! قصاب دستور شنید حالا سر بزغاله دوم را ببُرّ. اقدام نمود. آن عالم گفت حضرت به من گفت حالا از بام با هم برویم پایین تا با آن ۴۰ نفر منتظر من، قیام کنیم! رفتند دیدند جیکا پَر زن هم نیست! همه زدند به فرار.

شرح عبارت محلی: جیکا پَر زن: کنایه از نبودن هیچ کس، حتی یک جیکاُ گنجشکُ میجکا.

 

۳. زاهی عوفی فرمانده قسام در کرانه باختری توسط جنگنده‌های بمب‌افکن اسرائیل در اردوگاه طولکَرْم شهید شد. او از محله‌ی الحمام بود، ملقّب به طوفان. اسرائیل می‌دانست زاهی عوفی فعال نترسِ تأمین سلاح مبارزان بود. آری؛ دنیا، کُشنده و کِشنده است. ۱. زاهی طوفان را، رژیم ستمگر می‌کُشد، چون در نبرد برای فلسطینیان ستمدیده، کار می‌کرد. ۲. منتظران، البته از نوع کذاب، چنان دنیا را جذاب می‌دانند از خون بُزغاله! در ناودان آن خواب! هم می‌زنند به چاک. فقط حرف در می‌کنند! بگذرم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ مهر ۱۴۰۳ ، ۱۲:۳۱

لبنان، بیروت، ضاحیه

...

 

 

آرایش جنگی

۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

از سبک اقدام‌های ارتش اسرائیل در چهار محور لبنان پیداست، آرایش جنگی به خود گرفت. اقدام نیرو هوایی در بمباران نقاط مهم جنوبی در اختیار حزب‌الله، اقدام دریایی از ضلع غربی لبنان، اقدام مسدودکردن گذرگاه اصلی لبنان به سوریه از طریق بمباران هوایی امروز، اقدام تجمع تانک‌ها در سراسر مرز لبنان. به نظر می‌رسد در گام اول اگر واقعاً قصد جنگ تمام‌عیار داشته باشد، تصرف تا ضاحیه است.

 

نکته: ضاحیه شهر گون‌گونی‌هاست. با تفاوت بالا. به تعبیر من ضاحیه پایتخت استراتژیک حزب‌الله است و بیروت پایتخت سیاسی لبنان. مقر و اقامت شهید سید حسن نصرالله هم، همین ناحیه بود. وقتی جمعه‌ی قبل، فرماندهان همگی از نقاط تحت نفوذ حزب‌الله وارد ضاحیه شده بودند، -اسرائیل که سال‌ها در کمین سید حسن بود- از همین قرینه‌ی ورود انبوه افراد شاخص به ضاحیه، اطلاعات کسب کرد نشست با سید حسن نصرالله حتمی و حضوری است، نه ویدیو کنفرانس، که ۸۵ بمب سنگرشکن حاوی مواد مهلک (عکس بمب در متن) را بر چهار آسمانخراش آنجا ریخت.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی