نگارش شب ۱۵ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. خبر خیلی خوبی به چشمم خورد. داشتم روزنامهی اطلاعات را میخواندم که دیدم حجتالاسلام آقای سیدمصطفی محققداماد ریاست "شورای بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار" خبر خوشایندی مطرح کرد. از زبان خود وی نقل میکنم. او گفت:
نگارش ۱۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "سیمای انسان کامل" اثر آیتالله جعفر سبحانی دیشب میخواندم و خندهام! گرفت که وی در ص ۲۰۸ این کتابش معتقد است: "کنیزی زنان نسبت به خدا از مفاخر آنها به شمار میرود". حتی بهصراحت نوشته است: "خدا در مقام توصیف دختر پیامبر [ص] میفرماید: زوّجتُ أمتی فاطمةَ مِن عبدی علیٍّ: من کنیزم فاطمه را به همسری بندهام علی در آوردم." واقعاً ازین ادعا درین کتاب، متعجب که کم است، در خنده و قهقهه!غرق شدم! بگذرم.
نگارش دوم
- مثلاً ترامپ گفت: «بسیاری از کشورها برای اسرائیل به خاطر کاری که انجام داده و نبردی که داشته، احترام قائل شدهاند.»
- مثلاً نتانیاهو گفت: "دشمنان اسرائیل حقیقت سخت را فهمیدهاند و آن این است هرآنکس که به ما حمله کند، بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد اما کسانی که شریک ما میشوند، پیشرفت و امنیت بیشتر برای مردم خود رقم خواهند زد... اسرائیل هرآنچه لازم باشد انجام خواهد داد."
نگارش صبح ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. نگاهی به محیط سه سمت اسرائیل و ایران و آمریکا نشان میدهد سه سمت نسبت به هم، در جنگ لفظی شدیدی قرار گرفتند و هر سه سمت در حال نشاندادن میزان آمادگی پیشدستی و بازدارندگی خود هستند. بارشِ سخن هر سه سمت، یادآور روزهاییست که صدامحسین نسبت به مرزهایش با ایران، اولتیماتوم مُطنطن میداد و ازین سمت، امام خمینی و یارانش در حکومت، به او پاسخ لفظی میدادند. تا رسید روز آخر شهریور ۱۳۵۹ که صدام رجزهایش را عملی کرد و جنگ را آغاز استارت زد. حالا مروری در زیر از محیط مجدد جنگ، درین روزا:
- محیط اسرائیل: بنیامین نتانیاهو دیروز دوشنبه ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ در مقر وزارت جنگ با یسرائیل کاتس وزیر جنگ و «ایال زامیر» رئیس ستاد ارتش و اعضای ستاد حرف زد. این حرف: "ما در نبردی هستیم که در آن دشمنان خود را شکست خواهیم داد و باید محور ایران را نابود کنیم و این در دسترس ماست... ما مصمم هستیم که به تمام اهداف جنگی دست یابیم... سال آینده برای امنیت اسرائیل تاریخی خواهد بود... اسرائیل مصمم است که نه تنها در غزه، بلکه در سایر عرصهها نیز به اهداف خود دست یابد.. فرصتهایی برای امنیت، پیروزی و صلح ایجاد کند."
- محیط آمریکا: ترامپ، مایک والتز را نمایندهی آمریکا در سازمان ملل کرد، چهرهی ضدایرانی. او گفت فعالسازی مکانیسم ماشه یکی از اقدامات اصلیام است. والتز چهرهی اطلاعاتی آمریکا همانیست جنگ آمریکا با عراق را یک "اشتباه فاجعهبار" میدانست و به برکناری صدامحسین اعتراض داشت زیرا از نظر او "خلأ قدرت در عراق ایجاد کرد که به سود ایران" شده بود.
- محیط ایران: ۱. آقای مظاهر مجیدی فرمانده سپاه استان همدان گفت: "هفته دفاع مقدس هر سال توفیقات داشتیم رژه نیروهای مسلح را برگزار کنیم...امسال به دلیل تهدیداتی که ایجاد شد، مقرر گردید از تجمعات گسترده پرهیز و آمادگیها برای دفاع از کشور معطوف شود." ۲. آقای علی فدوی جانشین سپاه پاسداران در نشست شورای اداری استان یزد گفت: "در کشور ما هر فردی هر سخنی را آزادانه مطرح میکند و این موضوع باعث میشود جمعآوری اطلاعات برای دشمن آسان شود." ۳. بیانیهی سپاه: "...آمادگیهای همه جانبه رزمی، تدبیر راهبردی، امنیت مردمپایه، توان اطلاعاتی، دفاع زمینی، دریایی و هوایی، موشکی و سایبری و حمایت بیدریغ از مقاومت و سایر عرصههای میدان در بالاترین سطح آماده و مهیا برای اقدام متقابل هستند." ۴. آقای سیدمصطفی خوشچشم اهل مشهد، کارشناس شبکهی افق به نقل سایت "دیدهبان" گفت: "در نظرسنجیهایی که بعد از توقف جنگ ۱۲ روزه انجام شد، تعداد مردمی که خواستار ساخت بمب اتم هستند، بیشتر شده و به ۹۰ درصد رسیده است." ۵. نزدیک ۷۰ نمایندهی مجلس هم خواستار ساخت بمب اتم شدند. ۶. چهرههایی هم از جناح چپ از آقای مسعود پزشکیان خواستند در آمریکا با ترامپ دیدار کند تا جلوِ جو جنگی و تحریمی علیهی ایران را بگیرد.
در آخر، بیان کنم، نظری درین موارد فعلاً ندارم. هفتهی دفاع مقدس بود و یادآوری این روزای جنگی و محیط لغزان تعلیق صلح و جنگ و آتشبس بیاطمینان. فقط در مورد سه مورد حرف دارم: الف. مفاد آخرین پارگراف بیانیهی سپاه پاسداران در بند ۳ بالا، بگویم حتی ارتشهای بزرگ دنیا -که ائتلاف ناگسسته دارند- چنین حدی از توان را در خود ادعا نمیکنند. بیانیه باید بیان واقعیت باشد نه حاصل احساسات و غیرت و آرمان. هر کدام البته در جایشان. ب. آقای علی فدوی هم بداند نشست اطلاعات از سوی سخنرانیهای پیدرپی سراداران آفت بزرگ این روزهای جمهوری اسلامی ایران است. بگذرم. ج. آقای پزشکیان دفتردار نظام است، نه رئیسجمهور ایران! ازش ساخته نیست. چپ درین باب، تخیل خارقالعاده کرد در باب مسافرت بعضاً مفرّح دیرباز سران ایران به نیویورک مقر آن سازمان!
خاطره و نکته. نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چاپ شب. روزی جبهه بین انگشتان شست و اشارهی دست چپم، قرمزی بالا داد. آنقدر آن را خاراندم قرمزجیجیلیک (=شدیداً سرخ) شده بود و کوش میکرد. بیش از ۱۵ نفر هر کدام چیزی گفتند.
یکی گفت : گال است!
یکی گفت : خال است!
یکی گفت : سالَک است!
یکی گفت : رُطیل زد!
یکی گفت : عقرب رفت!
یکی گفت : گَل گاز گرفت!
یکی گفت : شطعلی سَپِل زد!
یکی گفت : مادرزادی است! یا اباالفضل!
یکی گفت : برو پایگاه اورژانس خط، بپرس از پزشک!
رفتم با تویوتای غذا. آقای پزشک پشت خط تا دید گفت: کنسرو چیتی قارچی خوردی؟ گفتم آری! گفت چند رزمنده را گرفت! بگذرم. کنسرو از ارتش آمده بود با قارچ و گوشت. آمدم سنگر و گفتم مرا با نظرت خودتان گجگمراه کردید، نزدیک بود وصیناظر را بگیرم!
اینک این خاطره، مرا به خاطرهی دلکش از استاد محمدتقی شریعتی پدر زندهیاد دکتر علی شریعتی دوخت. شاید گفته شود چطور؟ میگم بیا، اینا، این، طور:
از آن استاد در ص ۱۲۲ کتاب "از چشمهی کویر" خواندهام که یک تاجر مشهدی در کِشتی نشسته بود. گفت سرم درد میکند. آن فرد گفت "من ناخدای کشتی هستم، پزشک نیستم." تاجر خدا را شکر کرد که "اگر [۲۹] ایرانی همراش بودند، فوراً [۲۹] جور اظهار نظر و دارو تجویز میکردند". بگذرم.
نگارش ۲۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
این، چارلز برد کوپر فرمانده سنتکام است؛ فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا مستقر در خاورمیانه. آن، «ابومحمد جولانی»ست؛ رئیس فعلی سوریه. اون، خلیل حیّه؛ رهبر حماس باریکهی غزه.
چارلز کوپر و جولانی همین جمعه پس از حملهی نیرو هوایی ارتش اسرائیل به دوحه، دور هم نشستند چیزهایی را تقسیم کردند و تصمیم ساختند، در چهار محور "۱. سیاسی ۲. نظامی ۳. شراکت استراتژیک ۴. گسترش کانال ارتباط".
دور از چشم همه، خاورمیانه در خفا در حال شکلگیری نظم نوین است؛ و در علَن در حال شکلگیری هژمونی نیرو هوایی ارتش اسرائیل.
نقله خلیل حیّه از ترور، جان سالم به در برد زیرا میگویند بر پیکر پسرش همام که ترور شد، نماز خواند. این عکس حیّه به نقل منبع، پس از ترورش است.
سه ارتش در خاورمیانه جولان دارند: ارتش اسرائیل مستقر در خاک فلسطین، ارتش آمریکا مستقر در قطر و تنت و بحرین، ارتش روسیه مستقر در لاذقیهی سوریه. البته سرویس اطلاعاتی فرانسه، اطلاعات و جاسوسی خاورمیانه را رهبری و سپس فروش میکند.
اینک چند سالیست قطر همزمان مرکز دو امر متضاد است: هم خاکش مقر مرکزی ارتش آمریکاست. هم شهرش محل استقرار رهبران حماس. حماس البته جدا از جلوههای ویژه مبارزه با اسرائیل، سه ضعف درونگرایانه دارد:
۱- فندقبارگی (=هتلنشینی) بیشتر رهبران آن که در غزه نیستند خارج به سر میبرند، مگر استثناء چون شیخ احمد یاسین و یحیی سنوار که هر دو در غزه توسط ارتش اسرائیل ترور شدند.
۲- تصلب در فقه اهل سنت و گرایش به تفکر "تکفیر" و پیوستگی به حزب بعث صدام
۳- نبود سازش میان آنان و دولت خودگردان.
قطر تا این جا سه حمله به خاک خود دشت کرد: از ارتش عربستان، از سپاه پاسداران ایران، از ارتش اسراییل. عربستان تمامعیار به قطر تاخته بود. سپاه ایران مقر آمریکا را در آخرین روز جنگ ۱۲ روزه زد و نیروی هوایی ارتش اسرائیل هم مقر اجلاس حماس را بمباران کرد. بگذرم.
نگارش ۲۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :. ابراهیم طالبی دامنه دارابی. بنیامین نتانیاهو دیشب چه تهدیدی کرد؟ من البته صبح زود در خبرگزاری بینالمللی "قدس" تعقیب کردم. او گفت:
"جبههی شرقی اسرائیل، «معاله آدومیم» نیست، بلکه «غور اردن» است... ما چهرهی خاورمیانه را تغییر خواهیم داد... و با ایران میجنگیم... ما برای موجودیت و ابدییت اسرائیل میجنگیم."
میخواهم این اشارات تهدید در جنگ لفظی این مقام اسرائیل را کمی توضیح دهم. غور در لغت یعنی فرورفتن در تفکر. سر فرو بردن در فکری ژرف. و در جغرافیا، به جایی پَست، عمیق و فرورفته اطلاق میشود. در اردن چند غور وجود دارد که در لفظ جمع، به آن اَغوار اردن میگویند. نگاه شود به رنگ سرخ نقشه. او طرح "اِی. وان" را تز انتخاباتی خود کرده بود که برای کسب رأی در پیروزی حزب لیکود، به رأیدهندگان، قول داده بود؛ یعنی «الحاق غور اردن» به اسرائیل. او و تیم او رأی هم آوردند و همچنان طی این دو سه سال بر اریکهی قدرت، تکیه زدند و بر خاورمیانه چنگ انداختهاند. حرف جدید او به معنای تصرف کامل کرانهی باختری است، که اینک محمود عباس ابومازن، رئیس "تشکیلات خودگردان فلسطین" در آن مستقر است و جمعیتی معدود از ملت فلسطین.
وقتی میگوید غور، جبههی شرقی اسرائیل است، همزمان دو تیر شلیک میکند: ۱. حرف از مرز نمیزند، میگوید جبهه. یعنی مرز اسرائیل، حتی غور اردن هم نیست، بلکه نامعلوم گذاشت تا تصرفات بعدی کی رخ دهد. ۲. ابدیت اسرائیل یعنی پیشروی به سمت سرزمینهای شرق اسرائیل. زیرا غربِ آن، دریاست؛ همان مدیترانه. و در تصرف مطلقشان.
نگارش ۲۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چاپ صبح.
نیروی هوایی اسرائیل دیروز ۱۹ ، ۴ ، ۱۴۰۴ همزمان هم به دوحه پایتخت قطر و هم به صنعا پایتخت یمن شمالی حملهی مرگبار کرد. اما مهمتر از آن حرف بنیامین نتانیاهو است که با زبان تهدید و رمز پنهان گفت:
"به قطر و همه کشورهایی که به [اعضای حماس] پناه میدهند میگویم: یا آنها را اخراج کنید یا به عدالت بسپارید، چون اگر این کار را نکنید، خودمان اقدام خواهیم کرد."
از دید من این حمله و این حرف، چه معانییی دارد. من سه بُعد سیاسی و نظامی و منطقهای را بر میرسم:
۱. از نظر سیاسی نشان میدهد اسرائیل با این کار به کشورهای خاورمیانه پیامی غیرمستقیم داد که خاک خاورمیانه را به دیدهی محیط تهدید بقا و امنیت خود مینگرد. از عُمان گرفته تا رُباط مراکش و سودان و حتی از افغانستان گرفته تا تهران و ترکیه و اَمان اردن، حوزهی حملهی نیروی هوایی اسرائیل است. قصد اسرائیل اعلان تفوق و توان ضربه به حریف است،
۲. از نظر نظامی دارد جولان میدهد که نه "له" شدم و نه "به زمین چسبیده"ام. بنابراین ارتش اسرائیل با این دو کار (و پیش ازین با حملات وحشتناکس در همین روزهای اخیر به زاغههای سلاح جنبش حزبالله لبنان و ضربه به سوریه در حمایت از دروزیهای سویدای سوریه) ارزیابی اخیر آقاخامنهای از اسرائیل را در مَظان تردید بُرد، تا بگوید جنگ اسرائیل با همه، جنگ همیشگی این ارتش مجهز است و از پا در نمیآید و جنگش را با آتشبسهای لغزان گره نزده است. اسرائیل زمان را به نفع خود میداند که فاجعهی باریکهی غزه را با فتوحات هوایی به منطقه طاق بزند.
۳. از نظر منطقهای به نظرم این حرکت نظامی و حرف سیاسی اسرائیل به ترک دائمی کشورهای خاورمیانه از رویارویی با ارتش اسرائیل میانجامد؛ زیرا اسرائیل برخلاف ظاهر قضیه، هم روسیه را پشت خود دارد، هم آمریکا را، هم تمام اروپا را، هم سازمان ملل متحد را و حتی پاپ واتیکان را. و در رأس همه زرادخانههای غرب و شرق را و ثروت هولانگیز یهود در آمریکا و استرالیا را،
نکتهی آخرم اینه، این که شنیده شد اسرائیل "له" شد و "تقریباً از پا در آمد" و "به زمین چسبیده" شد، برای هر فرد آشنا به دشمن، نباید مایهی اطمینان باشد، زیرا بر دشمن همیشه باید در همان حد بدبین، تحلیل و اشراف داشت، که هست. پس؛ این حرف نباید آن گونه شود که باز، غافلگیری رخ دهد. به قول آقا سیدیحیی رحیم صفوی: "نظامیان همیشه باید سناریوی بدبینانهتر" را احتمال دهند و خوشبین نباشند. آری؛ دشمن، یعنی نیرویی که هر آن ممکن است از جبههی غفلت و یا پشتِ رجَز، وارد شود و نفوذ هم، این رخنه و رسوخ را در زمان مقتضی مهیا میکند. بنابرین باید احتمال داد، آقاخامنهای با هدف تخلیهی اطلاعاتی اسرائیل، این دو سه ترکیب لفظی را وارد دنیای تحلیل جنگ ۱۲ روزه کرده باشد. مهم، مهیابودن برای میهن است و حراست از ملت. سپس، نوبت مدد به جایی که امکانش اگر بود. بگذرم.
متن من در چاپ عصر
از سال ۱۳۵۱ به بعد شاه کتابهای بیشتری را قدغن کرده بود؛ چون از روند مبارزهی گروههای مارکسیستی و مذهبی انقلابی هراسیدن بود. از جمله این چهار کتاب:
۱. کتاب "راه حسین"
اثر بسیار ستُرگ عاشورایی مهدی رضایی
عضو برجستهی سازمان مجاهدین اولیه
۲. کتاب "ضرورت مبارزه مسلحانه"
اثر مهم تئوریک امیرپرویز پویان
از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق
۳. کتاب جزوهی "مبارزهی مسلحانه"
اثر عملیاتی مسعود احمدزاده
از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق
۴. کتاب "آموزش چریکی"
اثر آموزشی - مفهومی بیژن جزنی و علیاکبر صفایی فراهانی
هر دو، تئوریسین مطرح و مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق
روشن سازم جمهوری اسلامی روحانیت ایران، از شاه پیشی گرفت و بهمراتب کتابهای بیشتری را منعِ چاپ زد و از توزیع جلوگیری کرد و حتی نسخههای مهمی از نویسندگان را خمیر نمود. از جمله کتابی از عمادالدین باقی با عنوان "قضاوت ها و واقعیتها" در مورد آقای منتظری را، که من نسخهی کاغذ ۴آ آن را چند سال پیش از اخوی ارشدم امانت گرفتم و خواندم و در دفتری، به صورت خطی، خلاصه ساختم. بگذرم. از شاه تا روحانیتِ متصل به حکومت و معیشت! فرقها دارد کمکم، کمتر و کمتر میشود و حتی در اموری هم مُساوّ با شاه.
نگارش ۱۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "معمای امیرعباس هویدا" خوانده بودم که آقای عباس میلانی نویسندهی آن. در ص ۲۱۴ گفته بود اسلحهی هفتتیر بکاررفته در ترور حسنعلی منصور (از مبدعان کاپیتولاسیون) را آقای هاشمی رفسنجانی تدارک کرده بود که توسط اعضای مسلح یک حزب مسلمان به اسم "مؤتلفهی اسلامی" صورت گرفت.
جالب اینکه دیشب در مطالعاتی که روی دفترهای یادداشتم داشتم دیدم آقای شیخ صادق خلخالی در کتاب خاطرات خودنوشت خود ص ۱۶۲، گفت اسلحه را مرحوم سید ابوالفضل تولیت -که زمان شاه تولیت حرم قم را بر عهده داشت و قبرش در مسجد قدس محلهی ما دفن است- از کربلا خرید به رفسنجانی داد و رفسنجانی هم داد به حاج مهدی عراقی و او هم داد به محمد بخارایی و بخارایی هم گلولهها را در مغز حسنعلی منصور خالی کرد.
ترور گرچه توسط مسلم سفیر امام حسین علیهما السلام استنکاف (=ناپذیرفتنی) شد و ابن زیاد را از شکاف و درز در خونهی هانی بن عروه نزد، اما تاریخ مسلمین مانند سایر دینداران ادیان، پر شد از ترور. ترور در تلقی برخی، آخرین حرف یک دیندار یا یک عضو ایدئولوژیک حزب یا فرقه، با هر کسی هست، که گمان میکند دیگر مهدورالدم است و ریختن خونش مباح. بحث دینی آن بماند. بگذرم.
پیوست:
متن "ستون روز" امروزم ۱۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ را بر اساس مستندات این دفتر یادداشتم نوشتم که در ۱۳۸۶ در تقویم سالانهام به صورت خطی نوشته بودم. دو ستون مورّب سمت راست دفتر. نمایش آن جنبهی سندیت متنم را نمایان میکند. درود. دامنه
حرف منتقدان چیست؟
نگارش ۱۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
این متنم اشاره به سیاست داخلی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نیست، فقط به سیاست خاورمیانهای میپردازد:
محو اسرائیل از خاورمیانه
این فاز هر چند پشتوانهی ایدئولوژیک و آرمانگرایانه به خود بگیرد، اما برای میهن ایران زیانبار است. زیرا حتی اگر ایران قادر باشد بر فرض محال اسرائیل را از خاورمیانه محو کند، آن وقت واکنشهای متحد اصلی اسرائیل یعنی آمریکا، قهرآمیزترین حالت به خود میگیرد، که خسارت آن غیرقابل تصور است و میزان ویرانگری آن بشدت وحشتناک میشود. اسرائیل، شرّ مطلق است و بدون تردید نامشروع، اما مگر هر شرّی را میشود از میان برد و پول مردم را برای آن از بین برد؟!
درگیری با آمریکا
چین و روس خواهان تز درگیریهای صوری و لفظی دایمی میان آمریکا و ایران هستند تا با سرگرمکردن آمریکا بر سر ایران، آنان اقتصاد خود را رونق دهند و به سرمایهگذاری در جهان مشغول باشند. بر فرض به ادعای حاکمان فعلی ایران، جمهوری اسلامی، آمریکا را حریف باشد، آن وقت آمریکا، نه دست به فرار میزند و نه دست روی دست میگذارد. کمترین کارش این میشود اقتصاد ایران را فلج کند و سد راه پیشرفت آسان کشور شد و معیشت و آیندهی ایران را هدف قرار دهد.
خاورمیانه
حتی اگر در خیالیترین فرض، نظام حاکم بر ایران، خاورمیانه را از چنگ تمام قدرتهای جهانی به در بیاورد، آن وقت با این تفکرِ مثلا" اسلامیزهکردن دستوری مردم -که حتی در داخل ایران هم به بنبست رسیده است- مگر میتواند بر ملل عرب -که خوشگذرانترین قوم آفرینش هستند- حکم بِدوانَد. خیالی بیش نیست. این سیاست جمهوری اسلامی جز خسارت هیچ عایدییی ندارد.
فلسطین
ایران حماس را در باریکهی غزه سالهاست در برابر دولت خودگردان فلسطین در کرانه، تجهیز و تسلیح کرد و عملاً فلسطین را؛دو پاره کرد غزه و کرانه. حالآنکه قضیهی فلسطین ابتدا باید از راه همبستگی فلسطینی پیش برود، نه شقاق و تضادآفرینی. اینک اسرائیل به بهانهی عملیات حماس، نه فقط غزه را به بدترین وضع انداخت، بلکه کل منطقه را زیر هراس نگه داشت، حتی جمهوری اسلامی ایران را هم زیر ضربات ترور و وحشت فرو برد و به جنگ سنگین با ایران پرداخت و ضربات را زد و رفت برای فازهای بدتر بعد. ایران هم، دیگر حتی برای لبنان و سوریه نمیتواند یک قدم بردارد و یک کلاشینکف دهد، چه رسد به کمک حماس. معلوم بود نظام ایران نمیتواند حماس را نجات دهد و دیدیم غزهای را، که به تلّی از خاک بدل شد و مردمش اسیر و گرفتار و گرسنه و آوارهی دو سمت درگیری و جنگ. اسرائیل هم، نظامی است با ارتش بیرحم و حاکمانی در آخرین وجه نیرنگ و ننگ. خود جمهوری اسلامی ۱۲ روز در جنگ اسرائیل با ایران، از توقف و آتشبس خوشحالی کرد و آن را حتی پیروزی خود به حساب آورد، حال آن که با چندین ماه جنگ جهنمی اسرائیل، شمال مرفه تهران به حماس میگوید: بجنگ! بجنگ! بجنگ! خودش خوشحال آتشبس شد، ولی حماس را میگوید همچنان بجنگ! حتی مردم غزه گرفتار در حنگ گردند و این چنین میان درگیری دو سمت دعوا و دفاع، در نهایت مشقت و رنج.
سازگاری
هیچ سیاستی سالمتر از سازگاری جهانی نیست. زیرا آمریکا با این روشهای جمهوری اسلامی ایران، نه از پای در میآید و نه حاصلی از تضاد نصیب ایران میشود. راه، راه اقتصاد است و ایدئولوژی فقط شعار در ظاهر است و دروغ برای حفظ قدرت. چونکه جمهوری اسلامی حتی نتوانست مردم ایران را به دلخواه حاکم و حاکمان درآورَد، چه رسد بخواهد رهبری دیگر مردم خاورمیانه را گردن بگیرد. خندهدار است خیلی! راه، راه مهندس مهدی بازرگان، مصلح صالح ایران که داشت روحانیت را درس سیاست میداد و سازواری جهانی ولی آخوند مگر حرف دانشمند را میشنود! خودشان را دانای دهر میدانند و حتی ولی و سرپرست دین و میهن و مردم!
اقتصاد
عامل قدرت، اقتصاد است. چند قدرت بازیگر جهان اگر سیاست جهانی پیشه کردند و ارتش قدرتمند ساختند، علت اصلی آن است میخواهند ثروت و اقتصاد خود را همچنان رشد دهند و در برابر رقابت -که یک اصل عقلی اقتصاد است- از همدیگر کم نیاورند.
به نظر میرسد حتی یقین حاصل است ملت، روزی را رقم خواهد زد که در آن شایستگان دانش را به اریکهی خدمت و سیاست میرسانَد و خودکامگان را از دور حکومت بسته و مسدود، بدون حتی قطرهی ریختن خون و خشونت، خارج میکند. میهن! بخن!
آهن سرد آیا؟! نگارش ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنهای در پیام ضبطشدهی دو روز پیشش، گفت "این ضربه را" اسرائیل بر ایران "وارد آوَرد." اشارهاش از ضربه به ترور سران نیروهای مسلح سپاه و ارتش و رئیسان و معاونان اطلاعاتی نظام و سپاه پاسداران و دانشمندان اتمی ایران بود، که چهل روز گذشت. البته سرآخر هم گفت: "دشمنان ایران آهن سرد میکوبند."
من نظرم اما این است:
"ضربه" نبود، زیان زیاد و بسیار بزرگ بود که علاوه بر ترور غافلگیرانهی اشخاص شاخص قدرت و نظام، میلیاردها دلار از زیرساختهای نظامی و اتمی جمهوری اسلامی ایران را بلعید. ۱۲روز پایتخت را به بنبست محض فرو برد، همهی سران نظام را مجبور کرد به مخفیگاه بروند؛ که عقلی هم هست انسان از ترس یا حفظ نفس و ماندن برای ایفای نقش، پناه بگیرد. بیش از چند میلیون جمعیت تهران را به ترک تهران و رفتن به شمال ایران و سرازیر شدن به قم، مجبور کرد. بهطورب که قم در پخت نون، با ازدحام جمعیت مسافر مواجه شده بود. ترکِ محیط جنگی شهری هم، خودش یک حرکت عقلی و ستوده است. حتی هنوز هم ترس از جنگ دوم اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران، در تهران بشدت سایه افکنده است. یعنی جمهوری اسلامی ایران بر حملهی دوم اسرائیل حساب باز کرده است و رهبران آن با حفاظتی چندین لایه و آمادهباشهای متوالی محافظت میشوند و راحت نمیتوانند نزد مردم حاضر شوند. خودِ این افزودن لایهی حفاظت و آمادهباش میلیاردها تومان پول میبلعد. بگذرم.
اما اینکه بر "آهن سرد میکوبند" به نظرم چنین نیست. چون تمام حرکتهای آمریکا و اسرائیل و اروپا نشانی از چکش بر فولاد داغ، بر سر سندان سفت است. از "مکانیسم ماشه" تا خلع سلاح دالان داوود که از مرز اسرائیل هست تا مرز کردستان عراق ایران و حتی تنگ زنگزور. آری؛ اسرائیل در صدد تأمین این دالان است و ناتو در پی تسلط بر زنگزور. تعجب آن است آسمان این مسیر تماماً در اختیار اسرائیل افتاد. جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران فازبندی است، مرحله به مرحله شروع میکند. نیروهای اعزامی از جمهوری اسلامی ایران هم، حتی یک نیرو نمانده است در مرز اسرائیل و سوریه و لبنان. هفت جبهه را همزمان با جهنمیترین رفتار، ارتش اسرائیل زیر آتشبار دارد. زیرا این حکومت اساسش این است در خاورمیانه هیچ دولتی نباید قدرت داشته باشد. هر گاه چنین چیزی پیش بیاید، ارتش اسرائیل طبق مانیفست آن. غافلگیرانه حمله میکند: مانند حملههای ویرانگر سالیان دور ارتش اسرائیل به مصر، به عراق، به سوریه، به اردن و حتی به جنبشهای شِبهنظامی لبنان و حکومت انصارالله حوثی در یمن شمال. اخیرا" هم کنسِت اسرائیل (= لفظ عِبری برای پارلمان و در عربی مجلس و در افغان لوییجرگه) تصویب کرد، کرانهی باختری هم باید به خاک! اسرائیل ضمیمه شود.