تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : سلام جلیل جان همانطوریکه سرور بنده آقا ابراهیم فرمودند ایدئولوژی حزب بعث اگر استیلا پیدا می کرد رهبری کشورهای غربی _ اسلامی را بعهده می گرفتند . اصلی ترین موضوعی که باید در مورد جنگ ایران و عراق همواره مد نظر قرار داد آغازگر و مقصر جنگ است ! سید علی اصغر شفیعی دارابی -
ناشناس : سلام جناب آقاابراهیم شب به خیر ۱- اگر روزی بتوانیم همانطور که در جمعهای خصوصی درباره جنگ هشت ساله گفتگو میکنیم در فضای عمومی و رسانه درباره جنگ حرف بزنیم، به فرموده امام علی علیهالسلام «از گذشته عبرت میگیریم تا آینده را حفظ کنیم» ۲- آنچه از عصر امروز آغاز به نوشتن آن کردم، فیالبداهه بود. برای پرهیز از ... -
ناشناس : سلام آقا ابراهیم به نظر بنده زاویه ها را با مضمون دفاع مقدس باید می نگاشتید چون جنگ از سوی حزب بعث برما تحمیل شد ،بگذرم. حجت رمضانی دارابی -
ناشناس : سلام جناب طالبی عزیز جمعهتان مبارک معمولا در تقسیمبندیها، چه اندیشهای، چه سیاسی و اقتصادی نمایندگان بارز و صاحبان آن هم ذکر میشود. خوب بود شما هم صاحبان زوایا را معرفی میکردید. بنده معتقدم، حضرت امام در ابتدا صاحب دیدگاه دوم بود و پس از فتح خرمشهر که در موضع برتر قرار داشتیم، خواهان پایان جنگ بودند، ... -
ناشناس : سلام عزیز سید باور بفرمائید درشناختن پیامبر اسلام که هنوز برکت زمین و زمان است کم کاری شده است . سلسله کتاب بعثت مهندس بازرگان را خواندم نه تنها بیشترین شناخت از پیامبرعشق را دریافت کردم بلکه برای مظلومیتش حتی در این زمان اشک می ریختم . فیلم حضرت محمد ص که ایرانیان ساختند کمی از زندگی لذت بخشش را خیلی زیبا ... -
ناشناس : سلام آقای طالبی روز به خیر ✳️ در آستانه سالروز آغاز جنگ هشتساله عراق و ایران، یک یادداشت نسبتاً طولانی در دست کار دارم که برای مدرسه میفرستم جلیل قربانی -
ناشناس : 💠 دکتر ظفرقندی بلافاصله بعد از رای اعتماد، به زیارت شهید داود کریمی رفت. سلام جناب وزیر بسیار خوشوقتیم که شما در روز اول کاریتان بر سر مزار شهدا و شهید کریمی حاضر شدید و با کسانی که جان خود را برای مردم دادند عهد بستید که حافظ جان مردم و بیماران باشید. شما مسئولیت وزارتی را بر عهده گرفتهاید که دارای سه بخش ... -
ناشناس : ✳️ در آستانه زادروز پیامبر اسلام (ص)، میخواهم اطلاعاتی را درباره یکی از خاطرهانگیزترین فیلمها درباره زندگی پیامبر در اختیار دوستان قرار دهم؛ فیلمی که در ایران به نام محمد رسولالله شناخته میشود. ✅ این فیلم ساخته مصطفی عقاد کارگردان سوری است و با فیلم محمد رسولالله ساخته مجید مجیدی تفاوت دارد. 👇👇👇 ✅ فیلم ... -
جواهری عتیق : دستبند آمتیست -
ناشناس : السلام علیکم ایهاالمدیر اهلا و سهلا رسیدن بخیر من چقدر خوشوقتم که با پیام من شروع کردی، دلمون تنگ شده بود، بنمای رخ... از رجل و نساء سیاسی بیشتر خواهیم دید و خواند سالم باشید🌹 بازم سلام ما حتی این تیکه حلبی زمینی را که همگان در منزل دارند را هم نمیتوانیم داشته باشیم، چه رسد به آن ستاره دور دست. سالهاست که ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- انقلاب اسلامی
- تریبون دارابکلا
- عترت
- دامنه کتاب
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- دارابکلایی ها
- مدرسه فکرت
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- سلمان صالحی
- اُنظُر
- نیرو نیلوفر
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۲
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۹
-
تیر ۱۴۰۳
۱۸
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۳
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۲۰
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۱
-
آذر ۱۴۰۱
۳۲
-
آبان ۱۴۰۱
۲۸
-
مهر ۱۴۰۱
۲۲
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۳
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۱
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۸
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۸
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۸
-
تیر ۱۳۹۷
۶۵
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۶
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۸
-
تیر ۱۳۹۶
۱۷
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۲
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
جنگ هشتساله در سه زاویه
زاویهی ۱
این زاویه موضع رسمی انقلاب بود. شعارش: جنگ جنگ تا پیروزی. از پشتیبانی عمومی مردمی برخوردار بود. صاحبان این زاویه سرانجامِ جنگ را جامی زهر تعبیر کردند. چون در فرجامِ جنگ، مجبور به قبول قطعنامهی ۵۹۸ آتشبس شدند که چندین ماه طول کشید تا پذیرفته شود.
زاویهی ۲
درین زاویه، کسانی قرار گرفته بودند که قائل بودند جنگ میبایست با میانبُر رایزنیها و فرصت میانجیگریها در همان آغازین ماهها از راه مذاکره خاتمه مییافت. این فکر از سوی زاویه ی ۱ مورد نقد حتی انگِ خیانت و مجازات بود. صاحبان زاویهی ۲ باور داشتند صدام خواهان اتمام جنگ است و ایران دنبال فتح.
زاویهی ۳
کسانی درین زاویه بودند که حدِ فاصلِ آن دو زاویه مستقر بودند. نه جرأت داشتند زاویهی ۱ را زیر سؤال ببرند، نه شجاعت داشتند با زاویهی ۲ همفکری و رایزنی کنند. اینان فقط در فکر موقعیت برتر عملیات جنگی بودند که سمت ایران را در صلح با صدام، با دستان پُر نگه دارد. ازین زاویه، جنگ باید نه در اوایل آن، بلکه در اواسط آن تمام میشد اما توان پایاندادن نداشتند. سرانجام نیز سال ۱۳۶۷ همین افراد زاویهی ۳ با فرمول نامهی کمبود تجهیزات و دلار، جنگ را خاتمه دادند.
دو خاطره:
۱. من هنگام قبول صلح در جبهه بودم. گواهی میدهم با شنیدن پذیریش قطعنامه، هم گریه در بین ما بود، هم خنده. خنده ولی غلبه داشت. ذوق جبهه را فرا گرفته بود. واقعاً قبول داشتند ختم جنگ و آغاز آتشبس را. انگاری چنین روزی را به انتظار نشسته بودند. آن زمان، بهترین منبع خبری رادیو صدای آمریکا و بی بی سی فارسی بود که در کولهپشتی رزمندگان، رادیوی موج کوتاه، موج میزد!
۲. سه چیز جبهه خیلی قشنگتر از همه بود: اول شام نونْ پنیرْ با هندوانه. دوم: کلاشینکف تاشو. سوم: مرخصی شهری چند ساعته و حمام صحرایی با صابون زیتون. ابراهیم طالبی دامنه دارابی
متن دوم: به قلم جناب جلیل قربانی:
جلیل قربانی:
با عرض سلام و شب به خیر به آقای طالبی و دوستان همکلاس
این هم متن یادداشتی که در چهلوچهارمین سالروز آغاز جنگ تحمیلی نوشتهام...
جنگ اول یا صلح اول
نوشته: جلیل قربانی
پیش نوشتار
امروز ۴۴ سال از روزی میگذرد که صدام حسین رئیس جمهوری عراق به تقلید اسراییل، با بمباران مهمترین فرودگاههای ایران، فرمان حمله نظامی برای فتح سهروزه و رسیدن به تهران را صادر کرد، اما در باتلاقی بزرگ افتاد که ۲۴ سال بعد با مرگ خفتبارش به دست آمریکاییها از آن خارج شد.
۱- از اسفند ۱۳۶۰ تا خرداد ۱۳۶۱ در جاده بانه به سردشت در تپه گُزلیبالا که در آن زمان به نام سرگرد شهید شهرامفر شناخته میشد با یک گردان از لشکر ۷۷ خراسان بودیم.
۲- در آن زمان، نیروهای کومله و دموکرات راه دسترسی به سردشت را در گردنه کوخان بسته بودند و هر روز چند هلیکوپتر سوخت، دارو و برخی مواد غذایی را به آن شهر میبردند.
راستگوترین و شجاعترین کتاب
نوشتهی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی میبود تا «مَبعث»ی میشد. یک مردِ درستکارِ آمدهبهدنیا، آمادهی برانگیختگی برای نجات دنیا. حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینهی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستادهی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی میبخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاعترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیبها در وحی نیز درج شد. شجاعترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!
«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»
اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژهی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد میشود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که میبایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سورهی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با رویگردانی] از او به دیگران میپردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بیتردید این آیات قرآن مایهی پند است.»
بینج و برنج
زنان شالیکار در بینجسّونزار
نوشتهی: دامنه دارابی. خداقوت زنان پرقدرت مازندران و ایران. شعر درین آهنگ، نشان میدهد زمین فوراً از یک کشت، به کشت دیگر در آمده است؛ بدون کمیترین دَمُ استراحت. زنان از دیرباز، علاوه بر بیزباز، در سه استان شمال ایران، بنیانِ تربیت خانواده و اقتصاد مزرعه بودهاند. اینک اما نمیدانم همچنان اینچنیناند، یا تغییر نگرش دادهاند. ممنونم از حاج سیدحمید محمدتقی دارابی در ارسال این فیلم بینجُ شالی که شرحی برِش زیرنویس کردهام.
شرح دو لغت برای فارسیزبانان سایت دامنه و صحن فکرت:
بینج: همان فارسیِ برنج است، ولی در گویش محلی، حروفش پیچتاب خورده است، اینگونه جمعُ جور ادا شده است.
بیزباز: حالتی در برخورد دوستانه با شیرخواره که توأم با نوا و آوا است؛ اغلب رفتاریست از سمت حضراتِ اُناث (=نساءُ نسوانُ. در فارسی: بانُوان) به بچهها.
متن دوم توسط جلیل قربانی:
رنج برنج
۱- در فعالیت زراعی یک محصول نهایی وجود دارد که به آن برنج میگویند. این محصول نهایی، از یک محصول واسطهای به نام شالی به دست میآید.
۲- برنج به معنای دانه سفید بهدست آمده از دانههای شالی است که پس از جداکردن پوست زرد خردلی شالی، اسم خاص یک فرآورده یا محصول است.
۳- از نظر تقسیم فعالیتهای اقتصادی، شالی یک محصول کشاورزی (مزرعهای) و برنج یک محصول صنعتی (کارخانهای) است.
۴- برنجکاری، واژهای نادرست است، چون برنج را نمیکارند و اگر بکارند، میپوسد و از بین میرود. شالیکاری کلمه درست است؛ چون شالی، قابلیت کاشت و رشد دارد.
۵- برنج مصرف انسانی دارد اما شالی هم مصرف انسانی و هم مصرف حیوانی (چارپایان و ماکیان) دارد.
۶- بینج در مازندرانی معادل «شالی» در فارسی است؛ واژههای ترکیبی آن «بینجکِفِر /بوته شالی»، «بینجخوشه/ خوشه شالی»، بینجتیم/ دانه شالی» و دهها کلمه و کاربردی دیگر از آن ساخته شده است.
۷- معادل مازندرانی برنج، واژه «دونه» یا همان دانه است.
دامنه: سلام جناب آقای جلیل قربانی. دست مریزاد. اتفاقاً باب طبع من است اینچنین متن. هم ایران را نمینمایند، هم خوراک و کشت و داشت و برداشتشان را. از دیدِ من قشنگ وارد موضوع شدید و قشنگ هم از آن خارج شدید. همین خاطر آمد برای چاپ در سایت. یک چیز را البته نسیان سپردید؛ ورمز. که بینجِ وَر اوه میخورَد. ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.
کتاب «۱۲ قانون زندگی»
این کتاب «۱۲ قانون زندگی» است، اثر جردن پیترسون. مشغولشم که تمامش کنم، کمی بعد، کمی از آن به صحن میریزم. آنچه مینویسم برداشت خودم ازین کتاب است، اگر نادرست نوشتم، گردنِ من، نه عُهدهی آقای پیترسون روانشناس بالینی اهل کانادا که بر «بودن» تأکید فراوان دارد، یعنی خود را ظهور دادن. اینک چهار فراز مینویسم:
وی معتقد است جستجوی یک هدفِ ارزشمند به صورت دستهجمعی، باعث ایجاد سلسلهمراتب میشود. و همین تعقیب اهداف است که عمدتاً به زندگی هدفی پایدار میبخشد. در واقع پیترسون دارد میگوید باید مراقب بود دُملِ ستمگری نیز از همین سلسلهمراتب، ممکن است سر باز کند. (ر.ک: ص ۳۲۳)
او معتقد است قابیل به خاطر طردشدنش خشمگین شد. و از همین رو، به مبارزه با خالق روی آوُرد. (ر.ک: ص ۲۰۴)
میگوید کسانی که در تکریم شخصیتها سخاوت! به خرج میدهند در واقع در وسوسهی قدرتِ تعقل خود هستند، نه ارزش واقعی تفکر. این کار، احتمال تغییر انسان را کند میکند و دیکتاتوری را به جای ایمانط جا میزند. (ر.ک: ص ۲۴۶)
کسانی که خود را ذات گناهآلود تصور میکنند، از نظر پیترسون خودآگاهی و غرورِ طبیعی خود را از بین میبرند و شخص دیگری را جایگزین اراده و آراء خود میکنند که از بینبَرندهی اعتمادبهنفْس است. به جای آن فرمول هم میدهد: با خداوند، دائم در باغ عدَن قدَم بزن. (ر.ک: ص ۱۰۰) ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ دامنه دارابی
قدری از قم
بدبین و خوشبین
نقاشی بالا نامش «بدبین و خوشبین» است؛ اثر قرن نوزده، از ولادیمیر ماکوفسکی. یک نمونه از تفکر بدبینها که برین باورند:
در ۵۵ سالگی، محل کار شما را حذف میکند.
در ۶۵ سالگی، جامعه شما را حذف میکند.
در ۷۵ سالگی، خانواده شما را حذف میکند.
در ۸۵ سالگی، زمان آرامآرام شما را حذف میکند.
یک نکته فقط: «آرتور شوپنهاور» فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم اساس حیات را مبتنی بر «نیرویی بیهدف» میدانست که جز ایجاد چرخههای «رنج و ملال» حاصل دیگری برای آدمی ندارد. فیلسوف بدبین یعن همین. دین راه انسان را نشان داد؛ باید با نوید به خود زندگی کرد، یأس، در اسلام ابطال شده است حتی به فتاوی برخی مراجع، حرام. دامنه دارابی
پیامِ پیامبرِ اکرمِ من
پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره میکوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری میشود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایهی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانیام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیهی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمانآورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحیاش بسته شد. و او، ختم همهی اخلاق و خاتمهی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَردههایش، دوست هم میدارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایههای حُبُ و پیچهای اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان! «جُستنِ آنچه مایهی سامان توست، نشانهی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهاننگر که فریاد برآوَرد: مُلک با ظلم نمیمانَد، محال است؛ اما هان! زنهار! که ممکن است با کفر بماند. هر دو پیام پیامبرانه، ایدیولوژی دینی و سیاسی و فرهنگ پرورشی من است. رحلتت ای رسول شفقّت بر خلق، و شدّت در برابر ستمِ ستمگران کژ ، بر روح خودم تسلیت و سپس به روح پیروان آرمیده در خاکُ تربت، و آنگاه به هر دوستدارت که ارتحالت را غمبارِ قلب خود میدانَد. شبِ رحلت. ابراهیم: ایمانآوُرده به آئین محمَدِ ختمیْمرتبَت.
یک بحث در ذیل این پست:
حجاب از نظر من: من حتی اگر از هیچ جای منابع اسلام در قضیهی حجاب به نتیجه نرسم، از یک عبارت آیهی ۶۰ نور قطعاً میرسم و آن همان استثناء است. در واقع من حتی از سمت استثناء هم، به قاعده دلالت و هدایت میشوم.
زودتر روشن کنم از راه بروندینی هم به حجاب میرسم؛ و آن این است: طبع فطری به پوسش بخشهای خصوصی بدن، و قبح ذاتی بر ضد برهنگی قاطبهی بشر. و نیز از راه فرهنگ کشورم نیز حجاب را در دسترس و ادب سرزمینی، میبینم، از دربار، از کتیبه، از تاریخ و از مجسمات، کاملاً آشکار است برهنگی و عریانی در محیط ایران، سابقه نداشت هیچ، زشتیاش مطلق هم در آن زبانه میکشید.
رویدادنگاری های نیرو نیلوفر
توضیح سایت دامنه:
دامنه در رد یا تأیید متنهای
رویدادنگار «نیرو نیلوفر» نظری ندارد
روز ۱۲ تا ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ از نقل و قول های خبری و تحلیلی بر می آید در ایران بر بریدن درختان جنگل الیمالات نور در اثر ساخت پارکینگ گردشگری سد الیمالات سر و صدا شد. کودتای ژئوپولتیک روس نسبت به مرز ایران با ارمنستان دامن زده شد و روس با ترکیه و آذربایجان بست گازش به اروپا فروش شود. از سوی دیگر سفیر استرالیا حرمت شکست و همجنسگرایی را در ایران تبلیغ و ترویج کرد. یک منبع خبری داخلی، مردم ایران را دیندارتر از همیشه معرفی کرد. از دولت دکتر پزشکیان درخواست شد تعاون را حلال جادویی اقتصاد ایران بداند. دستمزد جدید کارگری به مطالبه جدی در کارگاه های کار ایران تبدیل شد. رفتار معنوی اربعین در مشهد توسط زیارت رفتگان بازتولید شد. مردم در خرداد گندم به سیلوهای کشور فروختند اما هنوز از طرف دولت به بیشتر کشاورزان پول پرداخت نشد. از سوی مبلغان خبری زیارت تحول به سوی کمال انسانی مطرح شد. عراقچی می خواهد از قاهره شروع کند. تعطیلی شنبه ها در ایران جنبه عقیدتی پیدا کرد. بهبود رابطه با غرب از خواسته ها در میان مردم مطرح شد. محمد سروش محلاتی دانشور حوزه در قم به ایران به خاطر پرداختن به منطقه انتقاد وارد کرد. یک دانشور دیگر حوزه در مشهد پیشنهاد کرد مردم خانه های خود را با افغانستانی ها قسمت کنند. پادشاه بحرین پیش افتاد ۴۵۷ زندانی سیاسی را عفو و آزاد کرد. و شعر قیصر امین پور که: "کیف و کفش من کجاست؟ مـدرسـه، مـا آمدیم."
💬 ۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر
این روز ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ قیل و قال این بود سیمان سقف از میکسر تولید شود... عراقچی با همتای خود الزیانی بحرین بر دور جدید ایجاد رابطه حرف زد. البته یک دو قطبی ساز قبلاً گفته بود ایران بحرین را بگیرد... معماری و فوتبال با هم آمیخته می شوند از راه نوع معماری ورزشگاه... هانتر بایدن پسر رئیس فعلی آمریکا کارگر جنسی استخدام می کرد و از دادن نه فقره مالیات به فدرال طفره می رفت... حرف آرین سلیمی دارنده مدال طلا المپیک پاریس که بیان کرد "نگاه خدا را در خیلی از بازیهایش دیده است"... عطوان تحلیل کرد نتانیاهو مانند آریل شارون که سال ۲۰۰۵ از غزه با ۱۷۰۰۰ شهرک نشین در تاریکی شب فرار کرد، فرار خواهد کرد... اسکندر مؤمنی وزیر کشور دولت پزشکیان در جمله اش در شیراز لغت طرد بکار گرفته شد: ″در اسرع وقت اتباع غیرمجاز را طرد میکنیم″ او محله سنگ سیاه شیراز را مثال زد که به نظرش با حضور افغانستانی ها کار را روی کارگران ایرانی تنگ کرد... یک منبع خبری خارجی احتمال داد آمریکا از ایران برای حضور یا دخالت خاورمیانه ای شکایت کند... این سخن عبادی زاده روحانی حوزه در نماز جمعه بندرعباس که "اهل بیت دالان ورود به محضر خداوند متعال هستند و ما ریز و درشت خواسته های خود را از دالان آنان مطرح می کنیم... پول جریمه مسافر یا سرنشین نشاندن در سمت چپ راننده در کلانشهرها، مراکز استان ها، جاده های بین شهری ۱۲۰۰۰۰ و در روستاها ۵۰۰۰۰ تومان است... و امارات پیش افتاد تمام ۴ نیروگاه اتمی برکه را توسط کره جنوبی به پایان برد و به برق از انرژی هسته ای رسید. باید دید از ایران برای برق هسته ای چه آمار و رقمی است.
💬 ۲ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر
مدرسه فکرت ۱۰۰
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت صدم
خانم «ربکا لیسنر» را بشناسیم
متنی از «آمی مککینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را مینویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیمهای خود را رو میکنند تا علاقمندی رأیدهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندیتبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملیست. یک ضربالمثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»
چیز دیگر این است در آمریکا رشتهی "زمامداری" هم وجود دارد، که او در دانشگاه جرجتاون این رشته را گذراند البته دانشآموختهی هاروارد است. میگویند این زن یک پژوهشگر حوزهی راهبرد کلان است و هوش بالایی دارد، اما فردی عملگراست. استراتژیستی که در مورد سرشت قدرت آمریکا آثار انتشار داد. اعضای حزب دموکرات وی را فردی «کاملاً با پشتکار» توصیف میکنند. او نگاه منتقدانه به آمریکا دارد مثلاً از منظر او یک جهان باز، چگونه آمریکا میتواند در رقابت برای نظم قرن بیست و یکم پیروز شود، او پاسخ میدهد:
«ایالات متحده باید از تلاش برای بازسازی نظم جهانی به گونهای که با تصویر خودش سازگار شود، دوری گزیند و در عوض بر حفظ جهانی آزاد و باز سرمایهگذاری کند که در آن بتواند شکوفا شود»
در واقع او اصرار دارد بر نقش رهبری بینالمللی آمریکا، اما با «پرهیز از تکیه بر سلطه و برتری به عنوان سنگ بنای یک مأموریت لیبرال مسیحایی» به همین علت او راهبرد «جهانیگرایی لیبرال» را جایگزینی عقلانی معرفی میکند.
لیسنر، جای جنگها، «جنگهای مکاشفه» میگذارد تا تلاش آمریکا را بر «یک سیاست خارجی عملگرایانهتر ایجاد کند.»
تا جایی که من از تزهای خانم ربکا لیسنر آشنایی دارم او معتقد است -یعنی بنای فکریاش این است- جهان باید خود را برای «یک آمریکای کمتر متکبر» آماده کند.
آنچه نوشتم، متنی توصیفی تفسیری است، تحلیل تزهای ربکا لیسنر جایش حالا نیست. آبان مشخص میشود کدام تیم از دو نامزد به کاخ سفید میروند. جناب آقا احمدی شیخ محمدرضا باراها آمار و اخبار انتخابات آمریکا را از چند ماه پیش که شروع شد -و معمولاً یک سال طول میکشد تا پایان پذیرد- در صحن مدرسه فکرت، پوشش داده است. این متن من هم، رُوش. ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.
با امام رضا ع
هم کنار حرم و هم کنار سخنان آن امامِ مُحتشم
من در روز شهادت امام رضا ع علاوه بر علاقه به آن امام مهربان، معمولاً بخشی از ساعاتم را با صحبتهای آن حضرت مصاحبت میکنم. امروز سه تا از صحبت برای من قشنگترینش بود:
فرمود: «علم گنجینههای کمال است و کلیدهای آن گنجینهها، پرسشکردن است.
فرمود: سعی نمایید هر روز، از عطر استفاده نمایید و اگر نتوانستید، یک روز در میان، و اگر نتوانستید پس هر جمعه خود را معطّر و خوشبو گردانید.»
فرمود: «بهترین کارها، شغل کشاورزی است، چون که در نتیجهی کشت و تلاش، همه انسانهای خوب و بد از آن استفاده میکنند. امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان میباشد، ولی استفادهی افراد فاسق موجب شرمشان خواهد شد، همچنین تمام پرندگان و چرندگان از تلاش و نتیجهی کشت، بهرهمند خواهند شد.» ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه.
دینداری از ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ در ایران
پاسخ به پرسش سید سعید شفیعی دارابی در صحن مدرسه فکرت:
جناب آق سید سعید سلام. از پیجویی آن دوست نسبت به این موضوع ممنون. اما پرسش مهمی مطرح کردی. جواب پژوهشی میخواهد. اما جواب در خور صحن، این است از سمت من:
۱. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ ۵۰ سال زمان است.
۲. درین ۵۰ سال فنآوری علمی، نوآوری سیاسی و هنری و نیز تئورهای دینی زیادی وارد زمان و زمانه شده است.
۳. این پویندگی موجب یا اختلال یا ارتقا در فهم و عمل دینی میشود.
۴. هر چه به قدیمتر برویم چون نوآوری کمتر میشود، دینداری خلوص بیشتری پیدا میکند.
۵. پس زمانه و تجهیزات روی ایمان اثرگذار است.
۶. مثلاً شاه اگر الآن همچنان سر قدرت بود با تفکر مستبدی که داشت، گمان کنم با پیامرسانهای جهان میشد و برای بستن آن پول خرج میکرد. چون شاه از آزادی و انتقاد از خود باک داشت و بیمناک سلطنتش بود.
۷. از من دین فعلاً در نهاد همه هست، اما مناسک و اعمال شریعت شکل دیگری یافت. من هیچ کس را بیدین نمیگویم، اما در اجرای روزانهی شریعت ممکن است حرف نو پیدا کرده باشد و دینداری را به سبک فهم نو میپوید.
۸. من خودم اهل مناسک به روش سنت هستم. بدعت و نوآوری و مندرآوُردی از سوی مذهبیون و سکولارییون را درست نمیدانم.
۹. دین در بخش عمدهی آن امور مخفی فردی است. نمیشود دست به قضاوت فرد زد.
۱۰. در نهاد انسان امروزی ایران خدا خیلی حضور دارد، اما همین خداگرا، در عمل به احکامی که فقیهان توصیه یا دستوریزه و یا ارائه و تفسیر کردند، خودمختاری پیشه کرده است.
من برداشت خودم را از جامعه و نیز امور دینی گفتم. درست یا نادرست به گردن خودم. ممنونم از گشودن این موضوع.
راه مردم
ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیهی ۱۹۹ بقره میآموزم خدا دارد تعلیم میدهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشهی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمیگشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم میروند، بروید. قرآن واقعاً مایهی آرامش انسان است.
نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزهی علمیه قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر میگذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی
صبح تا ظهر بر من چه گذشت؟!
امروز ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ پا که بیرون گذاشتم، دیدم هوا نسیم میوزد. آناً بردن ماشین به بیرون را حذف کردم. پیاده رفتم. مدتی بود ازین بادهای خُنُک به سر و صورتم نوزیده بود. دیم کردم پیاده رفتم.
راهِ از اسلام سر درآوُردن
در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت میکرد که چگونه با اسلام آشنا شوم میگفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر میکنم سالمترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همهی مشورتکنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر میگویم. چونکه با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس میشویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار بهخوبی و بهدرستی نشان داده میشوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائلآمدن.
یک : مطالعه، با انگیزهی اعتقادِ
تمام آثار آقای دکتر زندهیاد علی شریعتی
تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری
تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان
تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی
تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی
تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری
دو : مطالعه، با انگیزهی اطلاع و احتیاط
آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زندهیاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوهبرین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغربزمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتریهای تئوریهای اسلام مبین، ایمان عمیق میآوریم. ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی
حوزه و هامبورگ
اخیراً آلمان حجت الاسلام محمد هادی مفتح فرزند شهید حجت الاسلام دکتر محمد مفتح را از آلمان حکم اخراج داد و مرکز اسلامی هامبورگ را بست. آقای محمد هادی مفتح دهمین مسئول مرکز اسلامی هامبورگ بود. او پیشتر «رادیو معارف» را در قم تأسیس کرده بود. او ۱۴ روز مهلت یافت «خاک آلمان ترک کند» و حق ورود مجدد به آلمان را هم ندارد. او ۵ سال است در این مقام است. آلمان «مرکز اسلامی هامبورگ را در شمار «مبلغان اسلام افراطی» جای داده است و تمام «مرکز و پنج سازمان وابسته به آن را» توسط پلیس مصادره کرد.
اگر مقایسه شود سطح شهرت و علمیت رهبران این مرکز از آغاز تا بعد، این گونه بوده است: حجت الاسلام محمد محققی لاهیجی، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی هر دو منصوب مرجع عام شیعیان آقا بروجردی. سپس حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری. حجت الاسلام سید محمد خاتمی. و چند نفر دیگر ... تا این که از ۵ سال پیش رسید به حجت الاسلام محمدهادی مفتح. آگاهان میدانند ریاست مرکز اسلامی هامبورگ، به صورت سمبولیکس فیر شیعه در اروپا محسوب میشدند. دامنه.
ریشه های تنش ترکیه و سوریه
این نقشه مرز ترکیه و سوریه است. ریشهی دعوا میان ترکیه و سوریه به سال ۱۹۹۸ بازمیگردد که ترکیه از حافظ اسد خواست مانع از فعالیت پ.ک.ک (=حزب کارگران کردستان) شود و عبدالله اوجالان رهبر آن را از سوریه بیرون کند. اما اسد پدر، نپذیرفته بود. لذا ترکیه در سال ۲۰۱۱ برای براندازی دولت بشار اسد پسر، مداخله کرد و جانب معترضین و معارضین سوریه ایستاد. حتی آنان را مسلح و تغذیهی تئوریک و مالی کرد. اما وقتی روسیه برای نجات سوریه در انتهای سال ۲۰۱۵ در سوریه نیروی نظامی فرستاد و از سرنگونی بشار اسد جلوگیری کرد، ترکیه در سوریه، تجدیدنظر کرد. عامل آن هم «هاکان فیدان» است. او وزیر خارجه ترکیه است که در اصل یک چهرهی اطلاعاتی مشهور منطقه است. او شخصاً از ولادیمیر پوتین خواست تا بر اسد پسر، فشار آورَد که در مرز سوریه و ترکیه در جایی به اسم «حاتای» با رجب طیب اردوغان تن به ملاقات دهد. تیم اردوغان ۲۰۰ هزار نفر نیروی شبهنظامی با اسم «ارتش ملی سوریه» تشکیل داد و آنان همچنان در بخش شمال غربی سوریه مستقرند. جالب است بدانید ۳ میلیون سوری در ترکیه آواره و پناهنده هستند. متنم از یک کف دست گذشت. پس، بس است. فقط گویمُ برَم از نظر من، ۹۰ در ۱۰۰ ستیزههای جهانی، عاملش جغرافیا است. دامنه توحید
تربیت و حکومت
دالان زنگزور
سنگ نگاره ی سر انسان با تن شیر
مسئله و مسئلهسازی در ایران
طرح نظری: جامعه وقتی با یک رویداد خبری یا مشکل ماندگاری مواجه میشود، طبع آن اقتضا میکند آن را «مسئله» تلقی کند. خود لغت عربی مسئله یعنی چیزی که در آن سؤالُ ابهام خوابیده شده باشد که ذهنهای کنجکاو یا حتی افراد دچار آن مشکل، خواستار روشنشدنُ حل آن میشوند. اما مسئلهسازی آن چیزیست که کسانی در صدد برآیند برای هدفهای خود آن را ایجاد کنند. اتفاقاً هر دو هم، در جامعه بهگسترگی وجود دارد. جامعهای عاری از مسئله و مسئلهسازی، وجود ندارد. به عبارتی جامعهی بیمسئله نداریم. حالا همین امروز که ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳ است به نظر میرسد این مسئلهها مسئلهسازیها وجود دارد. من چند تا را تصادفی نام میبرم اگر دست داد جلوَش شرح مینویسم. خودم هم در آخر به عنوان تست عملی عمدی، دست به یک مسئلهسازی میزنم تا بحث من روشنتر به پایان برسد.
تیتر روزنامه ستاره صبح
چاپ ۳ شهریور ۱۴۰۳ روی حرف غضنفری
مسئلهها: چند مثال؛
۱. رابطه با آمریکا که مردم با سه نوع نگرش مواجهاند: طرفداران تنش، حامیان رفع تنش، قائلان مدیریت تنش. اخیراً حتی آقای مهدی غضنفری که مدیر مدرسهی «حکمرانی» شهید بهشتی دانشگاه دفاع ملی و از حلقههای آقای محمود احمدینژاد بود و فعلأ دو سه سالی مدیر «صندوق توسعه ملی» هم هست به آقای پزشکیان پیشنهاد داده است سفارت آمریکا در تهران را باز کند بگذارد سرکنسول آمریکا بیاید آنجا مستقر شود. او گفت سنگی به چاه انداختند که درآوردن آن سخت است. منظورش قضیهی تسخیر سفارت آمریکاست.
۲. نه غزه نه لبنان، هم غزه هم لبنان. این نیز یک دوگانهای است در جامعهی ایران. حامیان شعار اول برین نظرند پول و نیروی ایران نباید برای بیرون صرف شود و ایران آغازگر مَصاف منطقهای است. طرفداران شعار دوم چنین امری را عمق استراتژیک ایران اعلان میکنند. یعنی هم حیاط خلوت برای ایران و هم حیات امنیت برای ایران.
۳. اقتصاد جهانی یا اقتصاد مقاومتی. جانبداران اولی استدلال میکنند با اقتصاد نوع اول عین ریل به قطار ترقی و توسعهی جهان وصل میشویم. اما واضعان دومی دلیل میآورند ایران را به اقتصاد شبکهای جهان راه نمیدهند عقل اقتضا میکند دست به مقاومت بزنیم و اقتصاد را بومی و ملی نگه داریم و جهادی کار کنیم و اعتنایی به ترس و ترساندن از تحریم نکنیم.
مسئلهسازی: چند مثال؛
۱. کابینه در ایران همواره نقطهی کور کشور بود، عین پیچهای جادهی هراز که با چند آینه محدّب (=کوژ، خم، انحنا) حل شد. عکس این نوع آینه را در بالای متن گذاشتم. اما پیچ سیاست در ایران، آینهپذیر نیست. هیچ آینهای. نه صاف، نه مقعر (=در گویش محلی: چالوکدله، یا به فارسی: گود و فرورفته)، نه محدب. علت همین روش مسئلهسازی است.
۲. پیاده به زیارت اربعین شتافتن. این هم در دستهی مسئلهسازی قرار گرفت. آقای محمدرضا عارف معاون اول آقای پزشکیان در نخستین دستور، امر کرده بود پول اربعین را به وزارت کشور واریز کنند. فکر کنم ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان بود. از همان اولین صدور دستور مالی، مسئلهسازی شروع شد. دستهی مخالف در کشور دلیل اقامه کردند پول مردم را بدون اجازه نباید صرف هزینهی شخصی زائران کرد و دولتیسازی زیارت، خطاست. دستهی موافق گفتند اربعین یک گام دینی، سیاسی و حتی در نظر برخی معتقدان، از علائم ظهور است و نمیشود پول این گام را بست.
۳. وزیر اطلاعات دولت جدید که نمیتواند همان وزیر قبلی باشد. رسم بود در ایران کابینه با تغییر وزیر اطلاعات شکل و شمایل میگرفت. اما آقای پزشکیان خرق عادت کرد. خب، روی این هم دو گروه شدند: حامیان تغییر وزیر مدعیاند وقتی وزیر اطلاعات عوض نمیشود علامت بنبست در تغییر روش است. در مقابل ادعا این است تثبیت وزیر نشانهی بیطرفی وزیر است که همزمان قادر است با دو نوع فکر متضاد، سازگار باشد و کار کند.
تا اینجا من فقط یادداشتنویس ظاهر شدم و چون سیاسیمیاسی بلد نیستم از خود ردی باقی نذاشتم.
اما عمدی یک مسئلهسازی کنم
پزشکیان تعمدی دو سید عباس و یک عباس را دور خود جمع کرد: سید عباس صالحی وزیر ارشاد. او معتمدترین فرد حوزه بود در حوزه قم که بر بسیاری از مجلات دفتر تبلیغات اسلامی مدیریت و مسئولیت داشت. پس او فقط وزیر ارشاد پزشکیان نیست، واسط او و حوزه هم هست تا رابطهی خود با روحانیت را صاف نگه دارد، نه موجدار. سید عباس عراقچی را گذاشت خارجه که موریانه اندازد بر برجام و راه جدید بپماید چون برجام در ایران عامل وقتکُشی در خدمت و اختلاف و حتی اختلال فرصت شده است. عباس عبدی را فراوزیر کرد به عبارتی سروزیر یا همان سفیرْمختار. چون عباس عبدی حلقهی انگشت سبابهی! اطلاعات و جامعهی مدنی است. دامنه دارابی
چند عکس چند حرف
پرنده ای لانه ساخت به روی درخت
دموکراسی و بروکراسی در دولت پزشکیان
: دموکراسی و بوروکراسی. ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ : جامعهی ایران تقریباً دو ماه میان احتمال تشکیل دولت قالیباف! یا دولت جلیلی! و یا دولت پزشکیان، در هیجان یا نوسان و یا اطمینان بود؛ اینکه کُدامیشان به قدرت میرسند شبیه بلیت بختآزمایی شده بود. و اما اینکه کُدامیشان را به قدرت برسانند به یک مسئلهی سرنوشت و پویا تبدیل شده بود. فضا، از دو قطبی زیبای آن سالِ آقایان: «سید محمد خاتمی - علی اکبر ناطق نوری»، هنوز هم زیباتر شده بود. زیرا انتخابات، در واقعیت یعنی رقابت. یعنی نهایت مرزشکنی فکری. یعنی حرف برای جذب رأی. و این جدیت در رقابت، در واقعیت رخ داده بود. بالاترین احتمال روی دولت قالیباف بود. اما چون آقای سعید جلیلی با یک پشتوانهی ایدئولوژیکی، یک دهه برای ایجاد دولت جلیلی» با تز «انقلاب حقیقی در انقلاب واقعی» (این تعبیر از من است) نیروسازی کرده بود و در درون نیروهایی از فعالین شِبهحزبی اصولگراها، بارقهی تصاحبِ آسان قدرت دمیده بود، جفا میپنداشت اگر وسط انتخابات، متهم میشد به عملهی آقای قالیباف. او چنین گذری را برای خود و نیروانَش، اُفت میدانست. وگرنه با برآوُردهای صحنه، قطعی میدانستند با آمدن آقای سعید جلیلی در تیم آقای قالیباف، شکلگیری نخستین دولت بورکرات قالیباف حتمیست. بههرحال، بازی قدرت و میز کشورداری، میلها را، مزهها را بههمین سهولت به هم نمیزند، این شد که دورِ دوم، آقای مسعود پزشکیان بر آنان فائق آمد. علت این تفوق رأی، معلوم است؛ تشتُت در راست و حلنشدن بسیاری از مشکلات ایران در زمان حضور جریان راست در تمامیت قدرت کشور. و در مقابل ورود نیروهایی از بدنهی رأی، که جزوِ قهرکنندگان با صندوق شده بودند، اما اندکی از آنان قانع شده بودند برخیزند و کار را برای پزشکیان پایان دهند. اینک که من دارم یادداشت مینویسم ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ است، و "دولت پزشکیان" به همراه کل کابینهاش، رسماً و قانوناً شکل گرفته است. در مورد دولت پزشکیان، من جانب نقد و بررسی ایستادهام، نه میل و پیروی. اساساً عهدم با خودم، پرهیز اکید از جانبداری و پیروی از کابینههاست. برای هر منتقدِ هر دولت، با هر نوع جهت و گرایش و فکر، حق و آزادیِ نقد و حتی مخالفت و اعتراض مدنی و قاعدهمند قائلم، چون مانع از وضعِ بدِ بستهشدنِ فضای آزاد فکری میشود
اما چرا نام یادداشتم را «دموکراسی و بوروکراسی» گذاشتم. دموکراسی یک روشِ رو به ترقی سیاستمداری است. این روش فعلاً با هزار عیبی که بر آن وارد شده است، خصوصاً غرب که این نوع نظام را با پول و باند تبهکاران آلوده ساخته است، اما از مَنظَر مردم و سازمان رأی، بر سایرِ گونههای سیاستورزی چیرگی دارد؛ و داردْ هم، حتی برتری و فضیلت. اما من همواره برای این نوع نظام، دو تهدید میبینم که مثل آفت، لک میاندازد بر پیکر آن. یکی بوروکراسی است و دیگری جریان «پول» و «وعده» در گردشِ نخبگان اُلیگارشی قدرت. اما بوروکراسی، که در فهم عمومی همان «کاغذبازی»ست؛ به تعبیر ماکس وبِر "فرمانروایی مقامات رسمی"ست. از نظر من، همین دو کلمهی زیبای «بورو» (=دفترِ کار، میز قدرت، میز تحریر، میز خدمت و هر اسمی ازین قبیل» و «کراسی» (=ادارهی امور مردم) سَمّ دموکراسی هم هست. درست است در تعریف، یک شیوهی مدرن در ادارهی کلاسیک سازمان است با تصمیمگیری متمرکز از بالا به پایین، اما در گردش سیاست و چرخش افراد دخیل آن، دچار بحران بُغرنج مجموعهای از "دستورالعملهای دقیق و سلسلهمراتب" میشود و در مقام مقایسه، مورانِ در آشیانه را گرفتار کفتارهای درمانده از لاشهی استخوان در بیشهزار میکند. در تئوری و نظر، مدیریتِ بروکراتیک شیوهی تعامل و همکاری افراد است اما آنان را در معرض آماج زدُبند میافکنَد و آسان هم ،خریده و فروخته میشوند. حتی مدیریت علمی در نظریهی «فردریک تیلور» نیز که از روش بروکراتیک، برتر است باز «روی اشخاص و نتایج حاصل از فرایندها» مدار میگیرد.
من -تأکید میکنم: من- پیشبرآوُرد میکنم همین الآن بگویم دولت پزشکیان را زیر چنبرهی بروکراتیک، دولتی خُردشده میبینم. مگر آن که کتاب «بوروکراسی چیست؟» اثر کلود لوفور - کورنلیوس کاستوریادیس با ترجمهی امین قضایی را نیروهایش بخوانند و از آفات آن اکیداً دوری گزیند. این دولت، هر رفتار برای پیادهسازی فرایندها به دادهها و آزمایشها را، بخواهد صرفاً با رویکرد بروکراسی، به سازگاری سیاسی تبدیل کند، هرگز نمیتواند. من نمیدانم اصلاحطلب و اصولگرا در بحث چالش الفاظ تئوریک اصول و اصلاح، دنبال چه میگردند تا کشور را به آن مدار بچرخانند، واقعاً نمیدانم، اما این را میدانم کشور باید از کشورداری شیوهی رانتی و فسادآمیز خلاص شود؛ «خلاص». قالیباف! جلیلی! پزشکیان! فعلا سه قطب فکری - عملی این نظام شدند، چه قابل باشند، چه قابل نباشند. فعلاً ساحتِ سیاست، همینی هست که عیان شده است. هر سه باید به نظرم آزادِ آزاد باشند کارِ خود را -آنچه واقعاً در خفا بدان فکر مسلحاند- بکنند، تا از بستر ضعف و قوت این سه قطب، نتایج طبیعیِ سُزشدن قدرتِ نو، نوج زنَد و جامعهی ایرانی شکوفا و پویا بمانَد و نظارت عامه مفهموم بگیرد. چون جامعه را، خُفته و نُهفته نمیشود اداره کرد. عکس پزشکیان و قالیباف هم، سالن غذاخوری مجلس است (۳۱ . ۵ . ۱۴۰۳) روز نشست رأی اعتماد به کابینه. دامنه دارابی
آمار جمعیت روستای دارابکلا مرداد ۱۴۰۳
نوشتهی آقای حسن ابراهیمی ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ : «اطلاعات عمومی. دارابکلا جزء یکی از بزرگترین روستاهای استان مازندران و بزرگترین روستای شهرستان میاندورود می باشد؛ جمعیت فعلی روستای ما در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ برابر ۵ هزار و ۶۲۷ نفر با تعداد ۱۸۴۳ خانوار ؛ جمعیت خانمها ۲ هزار و ۸۲۲ و آقایان ۲ هزار و ۸۰۵ نفر و کل افراد بالای ۱۸ سال هم ۴ هزار و ۱۳۱ نفر. سالم و تندرست بمانید.»