دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

پست شده در شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۶۳۶
ساعت پست : ۱۱:۵۹
مشخصات پست

مدرسه فکرت ۱۰۰

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت صدم

خانم «ربکا لیسنر» را بشناسیم

متنی از «آمی مک‌کینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را می‌نویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیم‌های خود را رو می‌کنند تا علاقمندی رأی‌دهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندی‌تبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملی‌ست. یک ضرب‌المثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۶۳۶
ساعت پست : ۱۱:۵۹
دنبال کننده

مدرسه فکرت ۱۰۰

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مدرسه فکرت ۱۰۰

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت صدم

خانم «ربکا لیسنر» را بشناسیم

متنی از «آمی مک‌کینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را می‌نویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیم‌های خود را رو می‌کنند تا علاقمندی رأی‌دهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندی‌تبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملی‌ست. یک ضرب‌المثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت صدم

خانم «ربکا لیسنر» را بشناسیم

متنی از «آمی مک‌کینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را می‌نویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیم‌های خود را رو می‌کنند تا علاقمندی رأی‌دهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندی‌تبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملی‌ست. یک ضرب‌المثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»

 

چیز دیگر این است در آمریکا رشته‌ی "زمامداری" هم وجود دارد، که او در دانشگاه جرج‌تاون این رشته را گذراند البته دانش‌آموخته‌ی هاروارد است. می‌گویند این زن یک پژوهشگر حوزه‌ی راهبرد کلان است و هوش بالایی دارد، اما فردی عمل‌گراست. استراتژیستی که در مورد سرشت قدرت آمریکا آثار انتشار داد. اعضای حزب دموکرات وی را فردی «کاملاً با پشتکار» توصیف می‌کنند. او نگاه منتقدانه به آمریکا دارد مثلاً از منظر او یک جهان باز، چگونه آمریکا می‌تواند در رقابت برای نظم قرن بیست و یکم پیروز شود، او پاسخ می‌دهد:

 

«ایالات متحده باید از تلاش‌ برای بازسازی نظم جهانی به گونه‌ای که با تصویر خودش سازگار شود، دوری گزیند و در عوض بر حفظ جهانی آزاد و باز سرمایه‌گذاری کند که در آن بتواند شکوفا شود»

 

در واقع او اصرار دارد بر نقش رهبری بین‌المللی آمریکا، اما با «پرهیز از تکیه بر سلطه و برتری به عنوان سنگ بنای یک مأموریت لیبرال مسیحایی» به همین علت او راهبرد «جهانی‌گرایی لیبرال» را جایگزینی عقلانی معرفی می‌کند.

 

لیسنر، جای جنگ‌ها، «جنگ‌های مکاشفه» می‌گذارد تا تلاش آمریکا را بر «یک سیاست خارجی عمل‌گرایانه‌تر ایجاد کند.»

 

تا جایی که من از تزهای خانم ربکا لیسنر آشنایی دارم او معتقد است -یعنی بنای فکری‌اش این است- جهان باید خود را برای «یک آمریکای کمتر متکبر» آماده کند.

 

آنچه نوشتم، متنی توصیفی تفسیری است، تحلیل تزهای ربکا لیسنر جایش حالا نیست. آبان مشخص می‌شود کدام تیم از دو نامزد به کاخ سفید می‌روند. جناب آقا احمدی شیخ محمدرضا باراها آمار و اخبار انتخابات آمریکا را از چند ماه پیش که شروع شد -و معمولاً یک سال طول می‌کشد تا پایان پذیرد- در صحن مدرسه فکرت، پوشش داده است. این متن من هم، رُوش. ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

با امام رضا ع

هم کنار حرم و هم کنار سخنان آن امامِ مُحتشم

من در روز شهادت امام رضا ع علاوه بر علاقه به آن امام مهربان، معمولاً بخشی از ساعاتم را با صحبت‌های آن حضرت مصاحبت می‌کنم. امروز سه تا از صحبت برای من قشنگ‌ترینش بود:

 

فرمود: «علم گنجینه‌های کمال است و کلید‌های آن گنجینه‌ها، پرسش‌کردن است.

 

فرمود: سعی نمایید هر روز، از عطر استفاده نمایید و اگر نتوانستید، یک روز در میان، و اگر نتوانستید پس هر جمعه خود را معطّر و خوشبو گردانید.»

 

فرمود: «بهترین کارها، شغل کشاورزی است، چون که در نتیجه‌ی کشت و تلاش، همه انسان‌های خوب و بد از آن استفاده می‌کنند. امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان می‌باشد، ولی استفاده‌ی افراد فاسق موجب شرم‌شان خواهد شد، همچنین تمام پرندگان و چرندگان از تلاش و نتیجه‌ی کشت، بهره‌مند خواهند شد.» ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه.

دینداری از ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ در ایران

پاسخ به پرسش سید سعید شفیعی دارابی در صحن مدرسه فکرت: جناب آق سید سعید سلام. از پی‌جویی آن دوست نسبت به این موضوع ممنون. اما پرسش مهمی مطرح کردی. جواب پژوهشی می‌خواهد. اما جواب در خور صحن، این است از سمت من:

۱. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ ۵۰ سال زمان است.
۲. درین ۵۰ سال فن‌آوری علمی، نوآوری سیاسی و هنری و نیز تئورهای دینی زیادی وارد زمان و زمانه شده است.

۳. این پویندگی موجب یا اختلال یا ارتقا در فهم و عمل دینی می‌شود.

۴. هر چه به قدیم‌تر برویم چون نوآوری کمتر می‌شود، دینداری خلوص بیشتری پیدا می‌کند.

۵. پس زمانه و تجهیزات روی ایمان اثرگذار است.

۶. مثلاً شاه اگر الآن همچنان سر قدرت بود با تفکر مستبدی که داشت، گمان کنم با پیام‌رسان‌های جهان می‌شد و برای بستن آن پول خرج می‌کرد. چون شاه از آزادی و انتقاد از خود باک داشت و بیمناک سلطنتش بود.

۷. از من دین فعلاً در نهاد همه هست، اما مناسک و اعمال شریعت شکل دیگری یافت. من هیچ کس را بی‌دین نمی‌گویم، اما در اجرای روزانه‌ی شریعت ممکن است حرف نو پیدا کرده باشد و دینداری را به سبک فهم نو می‌پوید.

۸. من خودم اهل مناسک به روش سنت هستم. بدعت و نوآوری و من‌درآوُردی از سوی مذهبیون و سکولارییون را درست نمی‌دانم.

۹. دین در بخش عمده‌ی آن امور مخفی فردی است. نمی‌شود دست به قضاوت فرد زد.

۱۰. در نهاد انسان امروزی ایران خدا خیلی حضور دارد، اما همین خداگرا، در عمل به احکامی که فقیهان توصیه یا دستوریزه و یا ارائه و تفسیر کردند، خودمختاری پیشه کرده است. من برداشت خودم را از جامعه و نیز امور دینی گفتم. درست یا نادرست به گردن خودم. ممنونم از گشودن این موضوع.

تاکتیکِ استراتژیکِ اسرائیل

حال که محور فیلادلفیا (=صلاح الدین) مرز باریکه‌ی غزه و صحرای سینای مصر توسط ارتش اسرائیل تصرف شد و نمی‌خواهند هم از آن عقب بنشینند، اینک با یک شگفتی روبرو شدند. صاحب‌منصبان ارتش اسرائیل با چشم خود دیدند تونل‌های سراسر این مرز در سمت مصر، سال‌هاست اصلاً استفاده نشده است. یعنی مسدود است. حتی تلویزیون اسرائیل آن را نشان داده است. ارتش اشغالگر اسرائیل جدا ازین، ۴۰ کارگاه تولید اسلحه‌سازی حماس را در غزه کشف کرد که همه بدون اتکا به ورود تجهیزات از مرز مصر و محور فیلادلفیا، به ساخت موشک و راکت دست یافتند. یک بار دیگر نقشه‌ی میدانی را نگاه اندازید. اسرائیل تا از آن فیلادلفیا و سراسر مرز (خط نارنجی نقشه) به زیرِ «کرم ابوسالم» عقب نرود، حماس حاضر نیست اسیران اسرائیل را با زندانیان خود مبادله کند. اینک اسرائیل چون در درون با قیام گسترده‌ی معترضان علیه‌ی دولتِ ائتلاقی حاکم، مواجه شد، من تحلیلم این است با این خبررسانی قصد دارد تاکتیکِ استراتژیکِ اسرائیل را محک بزند؛ عقب بنشیند و با مبادله‌ و آتش‌بس، فشار سنگین بر روی خود را از درون جامعه‌ی اسرائیلی و از بیرون افکار عمومی بین‌المللی، بکاهد. شکستش از جنگ مُحرز گشت. زیرا به یک سال نزدیک شد، اما هرگز با ارتش خود نتوانست حتی یک اسیر را آزاد کند، بدتر آن‌که، اخیراً با بمبارانش، شش اسیر خود را در غزه، هلاک کرد. ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی

 

تبریک مدرسه فکرت

به تو آقامحسن دارابکلایی (فرزندآقاابراهیم دارابکلایی و سیده مریم صباغ دارابی) قهرمانی مقام سومت در مسابقات «جشنواره‌ی نونهالان آینده‌ساز المپیک ۲۰۳۲» که با شرکت ۴۵۰۰ کُشتی‌گیر برگزار شد، تبریک می‌گویم. محسن‌جان! شایسته و لایق ظاهر شدی. آفرین بر تو. آن عکس نمازت هم که در خوابگاه داشتی اقامه می‌کردی، چشمم را گرفت. معنویت و قدرت کنار هم معجزه می‌کند. احسنت به خداپرستی‌ات حتی وسط مسابقات. قهرمان وطن و زادگاه، بر تو باد مبارکا. به مادرت و پدرت که هر دو مدرسه فکرت حضور دارند، درود بی‌عدد می‌فرستم و به مربیان محترمت نیز، احترام و خداقوت دارم. خدا پناه تو.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

تسلیت مدرسه فکرت

درگذشت جناب حاج محمد تقی دباغیان از بستگان محترم خاندان بزرگ دباغیان داراب‌کلا را به منتسبان آن مرحوم تسلیت می‌گویم. من ایشان را می‌شناختم. روحش در محشر در سعادت و رستگاری. بزرگواران دباغیان‌ها در صحن فکرت، و نیز فامیل‌های آن مرحوم در محل، بر شماها نیز تسلیت.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

،،

جناب جلیل قربانی سلام
از نگاه من عیب این نیست کسی برود هر جای دنیا چه چین چه ثریا علم بیآموزد، عیب آن است برای دیگران بد باشد برای خودشان خوب.
 
نتیجه می‌گیرم: این‌که منتسب مرحوم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی به کانادا رفته بود تا تحصیل کند، حق فردی‌اش بود. اما این‌که دیگران اگر رفتند بیایند بگویند چنین و چنان شد، تمایز و تبعیض است.
 
نام کتاب مورد استفاده‌ات را هم ذکر می‌کردید، بهتر هم می‌بود. درود.
 
اما من اگر فرضاً بخواهم درس اسلام را بیآموزم در همین ایران قوی‌تر از سایر دنیااحاطه دارند. از نظر من مانند:
 
شریعتی پدر و پسر زنده‌یادان
مطهری شهید
بهشتی شهید
محمدرضا حکمیی زنده‌یاد
محمد مجتهد شبستری
امام سید موسی صدر
منتظری مرجع مرحوم
صدر شهید محمدباقر
طباطبایی مرحوم صاحب المیزان
مکارم مرجع مفسر تفسیر نمونه
والسلام. دامنه دارابی

آئین فردی و آئین جمعی

گزارشگر: ابراهیم طالبی دامنه دارابی

گرچه ربیع رسید، اما چون نخواسته بودم در ایام عزای امام رضا -سلام بر آن ساحت بادا- ورود کنم، اینک مطرح می‌کنم. نسبت به امام رضا میان ایرانی‌ها، هم آئین فردی وجود دارد و هم آئین جمعی. در آئین فردی هر فرد در طول سال، یا خودش یا با خانواده‌اش یا کمی ترکیب‌پذیرتر، با دوستانش (چه یکدست، چه ترکیب از زن و مرد) رهسپار مشهد مقدس می‌شود، حتی ممکن است چنین آئین فردی‌ را در روز شهادت آن حضرت اجرا کند. خودِ فرد است و آنچه دلش رضا می‌دهد نزد رضای رئوف صورت دهد.

اما آئین جمعی هم رسم و سنت در آمده است که می‌شود اینها را نام برد، البته من بر برخی از آئین جمعی من‌درآوُردی که به بدعت تنه می‌زند، نه تنها رغبت ندارم که عقیده هم ندارم. سال‌ها پیش با چشمم دیدم همین چند سال پیش که زنجیرزنانی با زنجیر تیغدار، بر پشت لخت خود می‌زدند و خون فوّاره می‌زد. نیز دیده بودم قبلتر از آن، که فردی جلودار دسته، چندین سنگ ترازو را که حلقه‌ی تیز بر آن جوش شد، بر بدن پشت و سینه و شکمش فرو و آویزان می‌کرد و عین علَم و کُتل، نماد دسته‌ی زنجیرزنی بود. پرسیده بودم، جواب داد از تبریزند. این آئین‌های جمعی هم چند وقتی است در مشهد مقدس و مسیر آن رسم شده است:

۱. پیاده‌روی زیارت مشهد مقدس از نوع زیارت اربعین

۲. تپه‌ی سلام در یکی از اقامتگاه‌های مسیر پیاده‌روان، که به قربانی‌کردن گوسفند نذری هم می‌انجامد.

۳. عزاداری زنان نوغان جنب خیابان شیخ طبرسی در عصر روز شهادت امام رضا با تشییع پیکر نمادین آن امام علیه‌السلام

۴. آئین خطبه‌خوانی!!!

۵. آیین سنت سقایی

۶. آئین شبیه‌خوانی مأمون عباسی

۷. آئین دسته‌روی زنجیر و طبل‌کوبی و سینه‌زنی.

از میان آئین‌های خوب و زیبای بالا، به آئین ۴ هیچ حسی ندارم، مراسمی فاقد پشتوانه معنوی و کاملاً نمایشی و تهی از روح با حضور افراد رسمی با چهره‌هایی اتوکشیده که از سر و روی آن پیداست فقط ظاهر است وَ الفاظ و شرکت صوری در صدر مراسم و مجلس. این آئین، بدعت است از نظر من که از زمان علیشاه حاکم آن زمان خراسان عصر قاجاریان وقف شد.

یک آئین دیگر هم شب‌های پنجشنبه در دارالزهد (آینه هم می‌گویند کناردست رواق شیخ بهائی، محلی که ما رفقا در «پیمان زیارت رضوی» آنجا پاتوق دعا، قرآن و بحث روز داریم) منعقد می‌شود که آزاردهنده است؛ ما اعتراض هم کردیم، اما متصدی گفت این آئین، وقف شد! لاله‌های چراغ می‌چینند گرداگرد دارالزهد، فقط برخی خُدّام می‌نشینند قرآن قرائت می‌کنند که از ظاهر تعدادی‌شان معلوم است دستوری به آن آئین سهمیه خورده‌اند. بگذرم. همه‌ی زائرین را هم، از آن قسمت بیرون می‌کنند! که آیات قرآن بخوانند! دامنه دارابی

جمعبندی صحن

جمعه دیروز (۱۶ . ۶ . ۱۴۰۳)

آقایان به ترتیب زمانِ نوشتن، در صحن چنین نوشته بودند: شیخ باقریان از خیار العباد گفت؛ پنج صفت بهترین بندگان. مثلاً مرتکب بدی شوند، استغفار (=درخواست چشم‌پوششی) می‌کنند. سید سعید از دو متضادِ لذت در برابر روز خوب و صبر در برابر روز بد، حرف زد. علی رحیمی از شعر نوشت؛ با مضمون آوُردن غبار از تربت آستان امام رضا ع. صدرالدین مراودت علمی مؤسسه‌ی مرحوم مصباح با مرکز دانشگاهی کانادا را ستود. جلیل قربانی از روی کاغذ ماندنِ سند چشم‌انداز سخن گفت و عمر کاریزما را نه تمام بلکه به دور باطل توصیف نمود. و سپس در یک میانبحث، از دارالزُهد و قبر شیخ بهائی حرم رضوی نکات گفت و نیز از مجاهدت صبغت‌الله مجددی افغان در برابر شوروی. حسن ابراهیمی از گشادتر کردن جاده‌ی داراب‌کلا گزارش داد. شیخ مالک با مزاح با من لطافت داد. شیخ محمدرضا بر لزوم بردن وام‌گیرندگان میلیاردی رئیسان بورس -که در آخرین وقت انتقال به دولت جدید به جیب زده بودند- به توپخانه برای شلاق‌زدن حرف زد و از انتخابات آمریکا آمار تازه داد و سپس از وضع بد مسافرت به شمال خبرهایی به صحن داد. سید رفیقم آق سید علی اصغر پراکنِش داراب‌کلایی‌ها در سراسر ایران را نشئت‌گرفته از اثربخشی سرزمین داراب‌کلا دانست. نیرو نیلوفر در رویدادنگاری دومش خداپرستی ورزشکاران ایران را مطرح کرد. آق سید حسین با تأکید بر نپسندیدنش از برخی رسوم و بدعت، بر لزوم دقت در مورد حرام نبودن برخی از بدعت سخن گفت. نیز از دیدارهایش در داراب‌کلا و بازتاب خطبه‌های نمازجمعه‌اش توسط شیخ غفاری. سید حمید نیز از سید آق حسین دارابی در تیم ژالکه خبر داد. امیر بر وام در بورس نقب زد و بر لزوم کفن و  دفن افراد بدون تبعیض در قبرستان عمومی گفت. قاسم لاری از صبحانه‌خوری خود با وزیر کشور در سالن سپاه پرده برداشت. آسید کمال‌الدین ماجرای بلعیدن حمید بن مَهران توسط دو شیر منقوش پرده، به اشاره‌ی ولایت تکوینی امام رضا ع نقل کرد که تصویرش در بالای دالان نُقاره‌زنان حرم رضوی منقّش است. شیخ مالک مجدد در متنی بعد در شب، صله‌ی رحِمی را که آق سید حسین در محل کرد ستود و گفت این توفیق "شامل هر کسی نمی‌شود" خواست بر اصل صله میان ملت تأکید برده باشد. و در پستی دیگر با قبول آن نقل که دو شیر آن فرد را بلعیده بودند گفت: ″هر چه از امام درخواست می‌شود و سؤال می‌شود باید انجام بدهد اگر امام نعوذُ بالله نتواند انجام دهد او امام نیست." شیخ علی اکبر دارابکلایی با ستودن آق سید حسین شفیعی، ایشان را نماد "سعادت و ارشاد" دانست. و سپس در پستی مجزا شعری بار گذاشت که آخرین بیت آن این بود: «از خاک پاک مشهد نقشی است بر جیبم ... شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم. سیدعلی خامنه‌ای». شیخ محمدرضا در پست آخرشبش وام‌های میلیاردی «بانکی و بورسی» اخیر آقای مجید عشقی را در یک خمره کرد. و آخرین پست جمعه را هم جلیل قربانی از شش تعریفش از شش عبارت ثقیل‌اللفظ -که من از سر بحث ادبی با وی مطرح کرده بودم- ارائه داد. و در پستی دگر از استارلینک شرکت اکس ایلان ماسک گفت. روشن سازم من، که استار یعنی ستاره. لینک یعنی پیوند. سرجمع یعنی بپیوندید به ستاره در جوّ تا با اینترنت ماهواره‌ای، هم‌اشتراک شوید. من دنبال نت رایگانم و با سرعت نور! ولی قربانی مرا به اینترنت چندصد دلاری! حواله می‌کند، آنم دلاری که در چند دولت قبل تا اکنون، روزبه‌روز زورش بر ریال زیادتر شد! روی ریال خاطره دارم دیروز، که بعد می‌گویم. دامنه دارابی

بیست و پنج تومانی

این پول مسکوک ایران است؛ ارزش اعتبارب آن هم‌وزن ذخیره‌ی طلا در خزانه‌ی ملی ۲۵۰ ریال است. هر پول چه نقد در دست هر کسی هست، یا در حساب بانکی یا بورسی‌اش اعتبار یا پس‌انداز یا سپرده‌ی سرمایه‌گذاری سودآور شده است، در واقع به همان میزان پولش نزد خزانه طلا دارد. اگر به میزان پول در دست و حساب و اعتبار مردم، طلا در خزانه موجود نباشد، آن پول خالی‌بندی است؛ به اصطلاح رایج پول بدون پشتوانه. هر مقدار پول یعنی نماینده‌ی مستقیم میزان ذخیره‌ی طلای آن کشور در دست مردم برای تبادل معاملات. به تعبیر من پول نائب‌طلا است.

حالا چرا این حرفا؟ دیروز بخشی از امورم را به چِکّلی‌پِکّلی پرداختم؛

مثلاً کردم کشوی ابزار تحریرم را تنظیم و تنظیف.
مثلاً کردم میخ‌جا، منجوق‌جا، منگه‌جا را ردیف.
مثلاً کردم میز کارم را ترتیب.
مثلاً کردم محل نشیمن خودم را تمیز.
مثلاً کردم ناخن‌های دست و پایم را شکیل.
مثلاً کردم کارهای خوب را تقلید.
مثلاً کردم مستند و درام طوبی را تعقیب.
ناگهان این سکه پیدا شد، شدم تطمیع!

حالا ماندم با این پول توی خونه که مدتی مدید تَه مَه گم شده بود، چه بخرم؟!

بخرم ماست؟! یک قاشق هم نمی‌شود!
بخرم آلسکا؟! لیس هم نمی‌دن بزنم!
بخرم پفک؟! تمامش باد است! ولی پفک هم نمی‌شود!
بخرم روزنامه؟! معلومه روزگار را زیر و رو نمی‌کنی!
بخرم سقّز؟! سقز که از آدامس جلو زد!

ولی هیچ چی نمی‌شه، حتی به گدای سمج هم بدهی کپِّل می‌کند! دامنه دارابی.

شرح سه لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:

چِکّلی‌پِکّلی: ور رفتن با اشیاء فراتر از کنجکاوی.

کپِّل: پرت کردن. دور انداختن. بر چیزی، چوب پرتاب کردن

تنظیم و تنظیف هم، فارسی‌اش می‌شود: تر تمیز

منافع ملی و عقربه‌ی ساعت

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

هیچ چیزی و یا هیچ کسی نمی‌تواند جای منافع ملی کشورش را با هیچ چیزی دیگر جایگزین کند. تنها عاملی که هرگز شوخی‌بردار نیست، همین مفهوم همواره در نوسانِ منافع ملی است. هیجان، دشمن منافع ملی است. این عامل، عین عقربه‌ی ساعت است، دائم در گردش، چه در حالت ثابت و چه در حال تغییرات. گاه در کسری از ثانیه، روابط دو کشور به کشمکش می‌رسد. حتی بیشتر وقت‌ها غافلگیری رخ می‌دهد و جنگ. این مفهوم سیاسی حتی در بعد داخلی نیز، با رفتار سیاسی هر کشوری مرتبط است. کافی‌ست یک حرفِ بدِ یک مقام کشور، حکومت را با قیام مردم روبرو کند. مثال بارز آن یکی از حاکمان فرانسه در سال‌های دورتر، که گفته بود فُقرا حق رأی ندارند! همین یک عبارت غلط، کشور را پر کرده بود از بَلوا که سران وقت را بلعید. قیام فقرا خطرناک‌ترین قیام‌هاست. همان حاکم وقتْ وقتی وارد خطر شدْ دست به مشورت بُرد، مشاور چه گفتْ؟! گفت آدم‌ها وقتی گرسنه هستند، ادب را فراموش می‌کنند! منظورش این بود فرد گرسنه، فرصت تنظیم رفتارش را ندارد. یعنی قیام گرسنگان، قیام ویرانگر است، حتی خونین. چارچوب نمی‌شناسد.  آری؛ ۱. دهه‌ها طول می‌کشد اعتراضات مردم خاموش شود. ۲. یا نادیده‌گرفتن منافع ملی، بارها باعث حسرت یک ملت. این است که در نظر من، منافع ملی با عقربه‌ی ساعت پیش می‌رود، حتی ثانیه به ثانیه. ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ دامنه. 

چرا لَه لَه؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

برای من مهم است که چرا خدا خصلت اِلهاث یعنی لَه‌لَه‌زدنِ سگ را به بلعم باعورا داد. بلعم از علمای عصر حضرت موسی ع در شام بود. نقل است علم به اسم اعظم داشت. دعاهایش هم می‌گویند ردخور نداشت؛ مستجاب می‌شد. اما همین فرد که خدا می‌خواست وی را اَخلَد زمین کند؛ (خُلد و اِخلاد یعنی ملازمت دائمی با لذات دنیوی) ناگهان زیرُ زبرْ شد. این روحانی بلندپایه، هوای نفسش را دوستدار شد، و خدا را به پس از نفس! محول کرد. این بود خدا درجه‌ی بعدی زندگی این روحانی شد، خودش برای خودش دنیا شده بود. لذا خدای قادر و دانا او را به وضع لَه لَه در سگ تشبیه کرد. لَه لَه حالتی در سگ است که دهانش را باز می‌کند، زبان را تا آخرین حد به بیرون دراز می‌کند و شروع می‌کند لَه لَه زدن و صدای هِه هِه هِه هِه از خود بیرون دادن. وقتی به سگ هجوم ببرند، پارس می‌کند و لَه لَه می‌زند، وقتی هم وا بگذارند بازم لَه لَه می‌زند. مفسرین قائل‌اند رفتار بلعم باعورا یک سِجّیه‌ی نفسانی خبیثی شده بود که از درون او بیرون می‌زد، مانند لَه لَه سگ؛ چه در وقت عادی، چه در وقت خاص. او تابع لذت دنیا شده بود. آفت بزرگ برای عالم دین. «فمثلُهُ کمثَل الکلْبِ اِن تحمِل علیهِ یَلْهثْ، اَو تَترُکْهُ یَلْهثْ» از آیه‌ی ۱۷۶ اعراف. ۳ ، ۷ ، ۱۴۰۳ دامنه.

مُرجِفون مدینه!!!

مرحوم آیت الله سید ابراهیم بروجردی در تفسیرش معتقد است این جمله المُرجِفُونَ فی المَدینةِ در مورد "منافقین مقیم مدینه" نازل شد که در غیاب پیغمبر اکرم ص و رفتن آن حضرت به جهاد و امور دیگر، خبرهای دروغ در شهر مدینه انتشار می‌دادند؛ مثلاً رسول خدا کشته شده یا اسیر گردیده که اضطراب و حزن در مدینه ایجاد می‌کردند. مردم به پیغمبر اکرم ص از این افراد شکایت کردند. این آیه‌ی شصت احزاب نازل شد و رسول اکرم ص آنان را احضار کرد که اگر از رویه‌ی زشت دست برندارید امر میکنم شما را از شهر مدینه اخراج و تبعید کنند انتشار حرف بی‌اساس باعث تقویت دشمن و ضعف مسلمین خواهد شد.

مُرجِفون چه نوع لغتی‌ست؟ در بین ایرانی‌ها این لغت رواج دارد که مثلاً می‌گویند: اراجیف نباف. ریشه‌اش رجِفه است. یعنی لرزه و زلزله. مثلاً راجف یعنی کسی که تب و لرز بگیرد. حتی نامِ نخستین صورِ حضرت اسرافیل در قیامت را راجفه می‌نامند. همچنین رجِف، فرورفتن هم معنی می‌دهد. پس رجف و اراجیف یعنی حرف‌های بیهوده، لرزان، اخبار دروغ و بی‌پایه‌واساس. پس؛ هر کس در هر مرتبه‌ای که هست، بیهوده حرف بزند، از نظر محتوای سخن، در ردیف مُرجِفون صف می‌کشد.

شرح برین عکس: تیتر روزنامه «عصر ایرانیان» چاپ امروز (۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳) است با توجه به سفر سران کشور به سازمان ملل. این روزنامه اخیراً شکل و شمایل و ظاهر خود را در رنگ و صفحه‌چینی، عوض کرد و به این قالب در آمده است. آقای بیژن نوباوه درین روزنامه نقش ایفا می‌کند. معمولاً سخنان سعید جلیلی تیتر نخست است. درین ۱۶ سالی، وجه غالب منش روزنامه چنین بود. سعید جلیلی سرحلقه‌ی جریان منهاییون است و خود را «عقل کل» می‌پندارد. فعلاً این قدر حد کف دست، مکفی است.

نکته‌ی دامنه: من پیشتر درین صحن، عنوان کرده بودم آقای سعید جلیلی سرحلقه‌ی اسلام منهای آخوند است، حتی گفته بودم خودِ آقای سعید جلیلی دُمِ آقای محمود احمدی‌نژاد است. که من اسم این تیپ فکری را «منهاییون» گذاشته‌ام. البته واژه‌ی منهاییون از ساخته‌های شهید مطهری است. منظور ازین واژه و حلقه این است آنان خود را از روحانیت، مِنها و جدا می‌کنند. همین خودِ اسمِ روزنامه‌ی آقای سعید جلیلی که در آن «ایرانیان» غلظت دارد، تفکری ناشی و شبیه از آموزه‌های آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» است که از «تفکر ایرانی» حرف می‌زنند.

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

جناب آقاعبدالرحیم آفاقی سلام. واقعاً از روی رنگ آن نام معلوم است؟ باشه، رنگ‌پاشی را غلیظ‌تر می‌کنم. تِ چِش پس آن سوی مات را می‌بیند! کشکولی: نکند چشم برزخی هم داری؟! شرح عمومی: چشم برزخی: حالتی در بزرگان که نقل است درون آدم را می‌بینند؛ که مثلاً شبیه خوک! مسخ شد یا شبیه خرگوش یا موش. و یا متشابه فرشته شد و ملائکه.

هر چه زودتر این اصل را دریابیم

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دکتر واین دایر در کتاب «زندگی در پرتو عرفان» ترجمه‌ی سید مهدی جعفریان معتقد است هر چه زودتر این اصل را دریابیم:

 

«از سعی در تملکِ افرادْ دست برداریم»

 

من منظور او درین اصل را این جور می‌فهمم که انسانْ انسان دیگر را به بردگی نکشاند و خود نسبت به دیگری، رَب‌ّوارگی پیشه نکند که بخواهد بر مردم، خدایی و پادشاهی کند. درد اصلی بشریت همین است که از سوی یک انسان از جنس خود، مورد سلطه‌گری واقع شود. هدف و غایت دین از سوی پیامبران این بود که انسان را به زیر سایه‌ی فقط خدای آفرینش ببرند تا حرف خدا را در زمین، میان خود و سایرین پیاده کنند.

جنگ از نظر دامنه:

حجت الاسلام جناب آشیخ محمدرضا احمدی سلام

از نگاه عقیدتی من معتقدم:

جنگ، قاعده نیست، استثناء است.

جنگ به تعبیر من:

هم بَدْر دارد،

هم اُحُد دارد.

و بهترین جنگ،

«فتح» بود سال هشتم هجرت؛

که نه جنگ شد، نه خونْ ریخته.

رسول الله ص راحتْ مکه را با سیاست‌ورزی فتح کرد و همه به‌جز سه نفر را عفو کرد.

پس؛

بهترین، پیروزی، استراتژی «فتح» است از نوع فتح مکه با سلوک نبوی ص.

البته:

اگر مردمی مورد خصم گرم قرار گرفتند، هم جنگ نرم باید کرد، هم دفاع گرم.

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

،،
حجت الاسلام جناب آشیخ حمیدآقا سلام
۱. سپاس از جوابیه‌ی شیوا و فاخر شما. ۲. اساساً طوفان فکری را دوست دارم، نخستین وبلاگ من روی پرشین‌بلاگ نام دوم فرعی‌اش «طوفان فکری» بود. مرا یاد آن دهه انداختی با این لفظ. ۳. البته معمولاً خودِ سادات روی اسم خود لفظ سید را نمی‌آوَرند البته نه همه. که به نظرم اشتباه است، چون سازمان ثبت احوال رسماً سرِ اسم سادات ذکور و آخر اسم سادات اُناث، لفظ دینی و عترتی سید یا سادات را درج می‌کند، پس اسم هر سید، زمانی کامل است که لفط سید درج شود. درود. ۴. در مثال آخر شما، بله، من چند بار به خود جناب جلیل قربانی نقد متن کردم که لفط «سید» را از اسم افراد سید انداختن، تصرف در تغییر نام کوچک فرد است و اشکال دارد. درود بر شیخ حمید که اگر سید بودی چنان سید صدات می‌کردم از صور اسرافیل هم غرش‌دارتر. درود.
 
،،
آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام مجدد
۱. شما را مرد ادیب و آداب‌دان می‌دانم. ۲. تا یادم نرفته اگر در نزدیکی ما منبر هر وقت داشتی، خبرم کن، دلم می‌خواد منبرت را ببینم. ۳. خشنودم از تفکرت که هم گنجایش نقد و نقادی متن‌های خودت را داری، هم حتی اگر از شخص خودت هم فرضاً انتقاد بشنوی، شنوا هستید و فروتن. ۴. من دقیق صحنه‌ام، از پیش از انقلاب، فضا، فضای نقد بود همیشه و خیلی‌هم خوب. فقط در دولت مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی یکباره، آن عبارت مشهور «چوب لای چرخ دولت انداختن» فضای کشور را بست. بگذرم. ۵. در نمازجمعه‌ی تهران شعار جناح راست این بود سال‌ها: «مخالف هاشمی ... ، مخالف پیغمبر است»! ۶ . با شما موافقم که نقد پویایی می‌آفریند. ارادت: ابراهیم
 
،،
بهترین جملات را بار این پیام کردید ممنونم از آن شیخ باصفا. فکر کنم پایان یافت پاسخ من به پاسخ‌های شما. مصون از گزند بمانی آشیخ حمید اخوی ارشد آشیخ حامد و فرزند رشید آشیخ حاج‌آقا مهدی دارابی‌نیا ابن مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالله دارابی رئیس شورای نگهبان مازندران مدفون در قم ضلع شمالی قبرستان شیخان.
پس از ارسال: هر سه روحانی، درین صحن هستند.
 
،
آق محمدتقی سلام میان مباحثه‌ی تو و صدر نمی‌پرم، پیش ببرین. فقط: آن جمله‌ات به دیوار بزنید را شخص حضرت رسول‌الله ص فرمودند، نه علما.
 
،،
رفیقم سید حاج حمید دارابی سلام. میمون و مَسرور باشی مرد نیکوی خدا. کشکولی: بچه‌های سازمان برنامه و بودجه صحن مدرسه فکرت را دوش هایتنه!
 
،،
 و علیکما به خودت و آقا صدر خوب مشهد. که هرگز پروفایل خودش را به عکس خودش زیور نمی‌دهد، یا دست‌کم عکس حرم امام رضا ع را
،،
حجت الاسلام آشیخ مالک سلام. در بند ۴ عبارت: «قتل عادت ما»ست را می‌شود بفرمایی چه تفسیری دارید؟ برایم این عبارتت ابهام دارد. جمله‌ی منقول بند ۶ عالی‌ترین گواهی امام علی ع وصی عزیز حضرت نبی ص است. آن بالا بند یک، میهن هم هست که باید به قول شما به کودکان آموخت. درود

،،

آق سید سعید سلام. آن بند ۱ و ۲ را من سیاسی‌میاسی بلد نیستم راحتم! اما داستان قندُ نون وَ نونُ حبّه‌ی قند قشنگ بود؛ عین این مورد که تا حدی، خبر دارم:
تیرآهن را از امیرآباد می‌آرند تهران،
باز بار می‌زنند همان را می‌بَرند مازندران.
البته جدا از خودِ آهن‌فروشان تهران،
خوشحال‌اند کُل کامیوندارانُ تریلی‌داران مازندران. والسلام.
در همین جا چند پاسخ دامنه به اعضای مدرسه فکرت ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ :
 
،،
جناب حجت الاسلام آشیخ مالک سلام. چرا در مصائب، الفاظ نامناسب؟ «آقا مثل مار گزیده به خود می پیچد و ناله می کند.» این جمله‌ات حتی بر نقل ابوصلت، به کجای آن‌همه احتشام و عظمت امام رضا علیه السلام شکوه و بارقه می‌دهد. چرا اساساً این الفاظ. مگر قصد روضه‌خوان باید به‌کارگیری الفاظ ترحُم‌آمیز باشد یا تبیین معارف. من ازین الفاظ دوری می‌گزینم البته شما در استخدام آن مخیری. فقط طوری نباشد با حرف‌های ما تخفیف بر ساحت عصمت آن معصومین هُمام وارد آید. ابراهیم. افزوده: مجدد سلام و احترام جناب آقاشیخ مالک بله، در همان پست قبل نیز به نقل از اباصلت / ابوصلت شرح ماوقَع کردید. اما برخی از عبارات گاه با فرهنگ یک نقطه‌ی دیگر مردم سازگار نیست. می‌شود نقل را تنزیه کرد. خودت باخبرید در محل مارگزیدگی اصلاً خوشایند نیست. در محل به کسی می‌خواهند چیزی محکم بگویند می‌گویند: الهی! تِ رِ مَر بَزنِه.
 
شرح این چند لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت: یک نوع نفرین است یعنی خدا کنَد که مار تو را نیش بزنَد! منظورم آقای شیخ مالک این است بیشتر در ذکر مصیبت‌ها الفاظی استخدام می‌کنند که مثلاً حس مستمع را تحریک کنند، و همین باعث می‌شود ناخودآگاه به ساحت مقدس معصومین علیهم السلام خدشه وارد شود. با اصل ذکر مصیبت مخالف نیستم حتی بهترین جای سخن در یک منبر را همان آخر آن می‌دانم که سنت روضه و مصیبت مطرح می‌شود. ممنونم از توضیح‌ات. معذرت.
 
،،
سلام حجت الاسلام آسید کمال‌الدین. سپاسگزارم از شرح مطلب. در مورد لباس روحانیت باید این چند گزاره را در نظر داشت:
 
گزاره‌ی اول: اگر لباس «تبعیض» باشد.
 
گزاره‌ی دوم: اگر لباس «تمیز و تمایز» (به معنی امتیاز، نه تشخیص) باشد.
 
گزاره‌ی سوم: اگر لباس صنف باشد.
 
گزاره‌ی چهارم: اگر لباس ارتزاق باشد.
 
گزاره‌ی پنجم: اگر لباس شبیه به البسه‌ی پیامبر ص باشد.
 
آنگاه حکم و برداشت مردم نسبت هر پنج گزاره فرق خواهد داشت. من البته لباس روحانیت را در شباهت، نزدیکتر به لباس اصیل ایرانی می‌دانم. لباس سید جمال‌الدین مظهر لباس ایرانی بود. ایرانی از بعد از پهلوی اول لباس خود را اروپایی درآوُرد، چه با زور رضاقلدور چه با رغبت و تقلید. بنابرین اگر شبیه‌ترین لباس را ملاک گیریم، باید بگویم لباس روحانیت به پوشش ایرانیت بیشترین شباهت می‌زند نه کت و شلوار وَ تی‌شرت (=کوتاه‌آستین) و حتی سبیلُ تیغ ریش. البته روحانیت عبا و عمامه را از نجف تقلید کرد. قبلاً لباس سید جمال‌الدین رسم بود دستار سر هم از روسری زنان کمی درازتر بود که سپس کم‌کم روحانیت آن را به بالای هفتُ اندی متر کرد. به‌هرحال لباس روحانیت در اصل شرف فضل است، اما به نظرم در جمهوری اسلامی تبدیل شد به لباس قدرت و رفتن به ادارات برای نماز. این عیب بر روحانیت بار است که ازین لباس درست محافظت نکرد. معلوم است من عمومیت نمی‌دهم در متن‌هایم. ارادت: ابراهیم.
،،
حجت‌الاسلام جناب احمدی سلام. در طرح شما مشارکت می‌کنم: ۱. شیخ اجل حرفی زد، که هنوز تازه است: «ده درویش در گلیمی بخُسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگُنجند.» ۲. الآنه روزگار حتی درویش را راه هم نمی‌دهند؛ چه رسد وحدت. همان صوفی‌ها پشمینه‌پوش‌ها، خانقاشان را از بُن بلدوزر می‌زنند پارک سیکلت می‌کنند! گیریم غلط عبادت می‌کنند، مگر سایر فرق معاف از خرافه‌اند و بری از بدعت؟! ۳. وقتی در داخل دنبال حذف هم هستند، چه صلاحیتی برای وحدت در جهان مسلمین دارند؟! ۴. مسلمانان گمان نکنم کسی بتواند متحدشان کند، هیچ شخصی در جهان ازین قابلیت برخوردار نیست. ۵. مگر ظهور منجی طبق آموزه‌ی منتظران، رخ دهد که آن زمان هم با حضرت ولی عصر علیه السلام مشخص نیست چه میزان تابعیت و تبعیت می‌شود. ۶. من مدافع رفتار عالی مرحوم مرجع عام آیت الله العظمی بروجردی هستم تفکر تقریب اساس مکتب فکری آن عالم وارسته بود. ۷. البته تز هفته‌ی وحدت که سوی مرحوم آیت الله العظمی منتظری در جامعه اتفاق افتاد، اندیشه‌ی همان مرجع است، زیرا منتظری محبوب‌ترین تقریرنویس بروجردی بود و افکار آن مرجع را به ارث برده بود. ۸. در میان علمای قم و مشهد مگر وحدت وجود دارد! هر چه دارند با هم اختلاف! البته اختلاف برکت فکری است، ولی در میان آنان عده‌ای فکر غلط دارند و اسلام را پوستین وارونه کردند. ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ بگذرم.

قهوه‌خانه‌چی!!

سلام آقاقاسم بابویه
رخف من، ضمن احترام به دیدگاه و حق نظرت، یعنی می‌فرمایی پزشکیان برود از دفتر و دستک های جناح راست نیرو بگیرد بذارد کشورداری کند؟ پس رأی مردم چه می‌شود؟! اگر این طور است پس به قالیباف نامزد ریاست‌جمهوری بگویید آدم‌های جناح راست را در کشور بچیند، خلاص. دولت مگر قهوخانه‌چی. هست هر کس بهش بگوید:
 
کم‌رنگ بریز!
 
پررنگ بریز!
 
شیرندار کن!
 
تلخ کن!
 
کمرباریک بریز!
 
لیوان بزرگ باشد!
 
پیاله دله دکون!
 
جول‌دله باشد!
 
مرا یاد مرحوم مظاهری قهوه‌خانه‌چی سورک انداختی! یک لیوان شیرندار می‌داد به مشتری‌ها حد پارچ!
 
موسی رمضانی شابا به دامنه: سلام آقا ابراهیم طالبی مدیر محترم و سلام وصد سلام بر همه استاتید محترم مدرسه،صحبت از قلم ودفتر و مدرسه همیشه دل چسب وروح نواز است خدا رحمت کند اموات شما را که یاد کردی از معلم شهید همیشه زنده عبدا... شریفی این شهید عزیز معلم و مربی پرورشی ما در دبیرستان پانزده خرداد ساری بود قبل از عملیات کربلایی چهار یا پنج آمد مدرسه یه سخنرانی پور شور و هیجانی کرده بود و از ما خداحافظی کرد و رفت وشهید شد ،خدایش رحمت کناد،با برادرانش هم برخورد دارم مثل فامیلی شان مردان شریفند.با یک صلوات یاد همه شهیدان میهن گرامی باد
،
جناب آقاموسی دبیر فرهیخته سلام شهید آقا صیاد شیرازی عارف بزرگ ایران در ارتش آمده بود پیش شما که مجبور شدید بگید غذای خوب توزیع شد. ۴. ازت ممنونم جناب آق موسی رمضانی که همواره لطافت در افکارت جاری است. درودِت: ابراهیم

،،

جناب حجت الاسلام آقا احمدی سلام. آقا ضرر کرده بودم از ظهر دیروز که ازین نوشته‌ات گذر کردم، تا الآن آن را نخواندم. اینک که خواندم دیدم قلم آن فرهیخته‌دوستم چقدر سخن سدید زد. تحسین می‌کنم بر ادبیات محترمانه و تعمیق مفاهیم در آن. تمام بخش‌هایش خواندن داشت. اخص فرق سهمیه و سپس اصالت به دانش. نه سهمیه را زدی، نه دانش را آسان گرفتی. از شهید حاج داود کریمی یاد کردی؛ شهیدی که هم رنج میدان جبهه را دیده بود و هم بستر جانکاه جانبازی را. درود برت احمدی، حق مطلب را ادا کردی. پست نبود، یک فصّ احمدیه بود. درود. ذخیره هم شد. ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۳ چند جواب به سایر کامنت‌ها:
 
،،
حجت‌الاسلام جناب آشیخ مالک سلام. پیش از هر چیز تقدیر که پاسداری ارزشمداری‌ها را کردی. من علت‌های پارگی شلوار رزمندگان را می‌گویم، خودت علت‌های پارگی آن شلوار شهروندان ایران را برشُمار. من شروع می‌کنم، همین الآن:
 
علت این بود جان و تن می‌دادند انقلاب آفت نزند.
 
علت این بود صف خود را صف آخوند می‌دانستند.
 
علت این بود پیرهن رزم پاره می‌کردند میهن پاره نشود.
 
علت این بود بچاپ‌بچاپ مملکت را فرا نگرفته بود.
 
علت این بود فسادِ مسئولین درز پیدا نکرده بود.
 
علت این بود اساساً فساد، سراغ مسئولان نمی‌رفت.
 
علت این بود بین شعار و شعور و شور یگانگی بود.
 
علت این بود روحانیت و روشنفکران متعهد بودند.
 
علت این بود مکتب میان میدان بود، نه سهم و سود.
 
جناب جلیل قربانی سلام
به نظرم آقای دکتر عبدالکریم سروش درین دو بیت که در زیر می‌آوَرم، خواست رفتار ترکیبی پیامبر اکرم ص را برساند. در بیت ۱۴ بر چهار عنصر ترکیبی دین اسلام دست گذاشت: جهاد، مداد، کتاب، شعار. حذف هر کدام در جای خود، خسران است بر دین. لذا در وصف پیامبر ص آن گوهر هستی را جامع این چهار جهت دین می‌داند: این بیتش:
 
همه اَقطار گرفتی، همه آفاق گشودی
به جهادی و مدادی و کتابی و شعاری
 
اما در بیت آخر چون از میان مثلث عرفان، فلسفه، فقه، دکتر سروش دست فقه را در دین، خیلی دراز و حتی بی‌جا می‌بیند، فقیهان را امانت‌دار قلم آزاد نمی‌داند:
 
به خدایی که تو را شاهد سوگند قلم کرد
که حریفان قلم را به فقیهان نسپاری!
 
اما خود دکتر عبدالکریم سروش در دو بیت مورد توضیح من، دچار گردش فکری بوده است: ۱. مرحوم آیت الله العظمی منتظری را خود او بود «فقیه متضلّع» توصیف کرده بود. ۲. از ترکیب چهار جهتِ دین «جهاد، مداد، کتاب، شعار» خود آقای سروش گمان نکنم در هشت سال جنگ به جبهه رفته باشد. البته نقدم بر این دو بیت ایشان است، به خود سروش کاری ندارم چون ورود به جبهه حق انتخاب هر فردی بود. اما شعرش با فعلش نمی‌خواند. با تشکر برای کشاندن شعر مناسبتی برین صحن. ویرایش نکردم کامنتم را.
 
،،
مجدد سلام آقاقربانی قبول دارم. من هم در آن شرح بر دو بیت آقای دکتر عبدالکریم سروش کاری به انتخاب رفتن یا نرفتن به جبهه‌اش نداشتم و ندارم. حرف شما منطقی است. منظورم این بود سروش در شعرش بر چهار جهت ترکیبی دین در مشئ پیامبر اکرم ص تأکید درستی کرد، اما خود آن جناب گویا در جهاد جبهه شرکت نکرده بود. این بود گفتم آن مصرع شعرش با کردار سیاسی‌اش تطبیق نداشت. درود و از سمت من تمام و تشکر از پاسخ و نکات‌تان.
 
آقا ابراهیم سلام علیک. واقعا ماندم که چه بگویم و چه بنویسم. امروز از سروده منسوب به جناب دکتر سروش تجلیل نمودی؛ اگرچه یک تعریضی زده آید ولی این تعریض همتای آن تجلیل نمی باشد. آیا با نگارش کتاب «,بسط تجربه دینی» واقعا فکر می کنید جناب ایشان معتقد به نبوت نبی اکرم (ص) بوده و به ختم نبوت باور دارد و.... و...؟؛ آیا از موضعگیری شخصیتهائی همانند :آیت الله جوادی آملی؛ مصباح؛ و مکارم و سبحانی و ... در قبال این اندیشه سخیف او مطلع نیستی؟؛ برخلاف چندماه گذشته؛ از صاحب چه اندیشه ای داری ترویج می کنی؟؛ و به کمک مروجان چه اندیشه تلاش می کنی؟. خداوند عاقبت ها را به خیر نماید.
،،
سلام جناب ... من ترویج کردم؟! من که نگرش خودش را به ابیات خودش نقد کردم در صحن. لابد نقدم را با دقت نگاه نفرمودی. من مروج کسی نمی‌شم. خودم عقل و خرد دارم و به معنویت در درون شرع عقیده دارم. از نگرانی و گلایه‌ی شما ممنونم. التماس دعا مجدد بگویم: همین‌که به من تذکر می‌دهید برایم ارزشمند است و از شما قدردانی می‌کنم
 
شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:
جیکْمتِکه: در زبان محلی یعنی آن نقطه‌ی اوج اوج. تِکه یعنی بالای بالا. جیکْم، یعنی لبه.
 
،،
آشیخ محمدرضا سلام دوباره ازین پست به بعد یعنی از ۱۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ مدیر در مرخصی مسافرتی ۱۱ روزه‌ی فصلی بود که هر فصل به مدیر اختصاص می‌یابد که در صحن نباشد و بزند به چاک! امابعد؛ خودت نصب می‌کنی استارلینک را؟ نصف پول شهریه‌ی حوزه‌ات را می‌بلعد؛ البته اگر شهریه می‌گیری.
،،
آقای شفیعی مازندرانی سلام. آقای دکتر عبدالکریم سروش را از ایران در دورانی که حتی مرد مقتدر کشور یعنی مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی، سکان سیاست را در دست داشت، اخراج کردند و شما بزرگواران به حکومت وقت اعتراض حتی نکردید. من هم اگر دسترسی داشته باشم می‌روم پای صحبت‌های دکتر سروش. البته با دو قصد: ۱. یاد بگیرم از محضرش، ۲. و بگویم رک به خودش که درین اواخر خیلی حرف‌های نادرست در مورد دین و وحی زد. لابد شنوا هم هست، چون لیبرال فکر می‌کند، اما من احدی در جهان را لیبرال نمی‌دانم، لیبرال‌بودن خیلی ظرفیت می‌طلبد که انسان بی‌تاب امروز، فاقد آن خصال است.
 
من ذهنم همیشه این بود کاش در کشورهای مسلمان یک کشور وجود داشته باشد، اگر هر کشوری دانشمندان دینی خود را تاب و طاقت ندارند، اگر خواستند جلای وطن کنند، یا اخراج شدند، در آن کشور مسلمان جمع شوند و آزاد نظریه‌پردازی کنند. کاشِ من می‌دانم خیلی پندارانه است، اما ب‌هرحال، ذهنم این را می‌خواهد. اگر چنین کشوری می‌بود الآن راحت می‌شد به همه دسترسی داشت. نیز آن دانشمندان دینی هم با هم تبادل می‌کنند. ولی کشورهای مسلمان نابردبار شدند. بگذرم.
،،
حجت الاسلام آقای علی اکبر داراب‌کلایی سلام. کشکولی بدون ورود به متن شما: بحران ۸۸ به قول شما «فتنه»! هیچ نونی نداشته باشد، دست‌کم برای شما آخوندها مواد خام منبر ساخت! اگر این هم نبود، بالای منبر روی چه چیزی فریاد کنید! منبر هم عشقش به همان داد و بیدادش است که پایین بگویند عجب غرا سخن می‌راند! بگذرم. شما با لغت «فتنه» لذت می‌برید! نوش جان شما.
،،
مجدد سلام جناب حجت‌الاسلام علی اکبر داراب‌کلایی. زیاد زور نزنید برادر. همان آزاداندیش سابق باقی بمانید. فکر نکن روحانیت داراب‌کلا واقعاً قبولت دارند! من که یقین دارم! بگذرم. این هم کشکولی دوم. بهتر است آن افکار خود را تبیین کنید. نهراس از ترقی‌اندیشی‌های سابق خودت. من که می‌شناسمت. درسته ۱۵ سال از شما زودتر دنیا آمدم، اما شما هم کم نگشتید جامعه را. پس، بدان من که می‌دانم افکارت این نیست که تظاهر می‌شود. افکار شما خیلی‌وقت‌ها پیش، خیلی پیشرفته‌تر بود. از آخوندهای محل هراس داری مگر؟!
 
جواب حجت الاسلام شیخ داراب‌کلایی به دامنه: سلام علیکم آقای ابراهیم طالبی. حقیر یک طلبه و افتخار سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف .دارم آنچه نثار حقیر و قضاوت کردید امیدوارم بعنوان حق الناس پاسخگوی دنیا و آخرت باشید . و هرگز از خودم دفاع نمی کنم و نیاز هم به پاسخ نمی بینم .تشکر. دنیا محل امتحان است و سفر آخرت در پیش داریم . والعاقبه للمتقین.
،،
 
شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:👇
گُف: هر حرفی که نشان شوخ‌چشمی باشد، همان چشم‌نظَر.
بینگِنین: بیندازین. افتادن کسی از روی چشم نظَر. چشم زخم.
،،
لابد گُرگ بیابان بودند.
سگ فقط گرَز می‌زند به انسان.
بازم تحقیق شما و خاطره‌ات خودش مهم است.
یادت است راز و جَرگلان سگ نزدیک بود تو را بگیرد، آن جا منبر می‌رفتی، شاید هم شیروان بود.
 
 
یک کشکولی خاطره‌ی سیاسی: در اول انقلاب یک شعارنویسی شبانه‌ی گروه‌های سیاسی در داراب‌کلا این شعار بود: «ننگ با رنگ پاک نمی‌شود»! منظورشان این بود انقلابی‌ها می‌رفتند روی شعار گروه‌های سیاسی منتقد و مخالف سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران رنگ می‌پاشیدند که صبج مردم نبنیند و نخوانند. لذا آن شعار را ضد اینا می‌نوشتند روی آن جای رنگ‌پاشی شده. روشن کنم در قم، در پاییز ۱۴۰۱ این موضوع بسیار تکرار شد در شب. که مدیر بگذرد. سپاس و ارادت.

،،

یعنی دولت زور) لازم است زیرا مردم آسایش و امنیت و معاش می‌خواهند که هرج‌ومرج و جنگ، ضد زندگی مردم است. ممنونم از آن دوست بازاندیش و بازگوکننده.

 

تحلیل وَ تجلیل

شهید سید حسن نصرالله
نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

الف: تجلیل

اسرائیل با اف ۱۵ جنگنده‌ی هوایی ساخت و هدیه‌ی آمریکا سید حسن را در مقر فرماندهی مرکزی گروه «حزب‌الله» در طبقه ۱۴ زیر زمین در ضاحبه‌ی بیروت ترور کرد. در حساس‌ترین روزهای تاریخ فلسطین، سید حسن نصرالله شهید شد.

سید حسن نصرالله شهید ترور توسط نیروی هوایی ارتش اسرائیل، در تفکر خود، دست‌کم هشت ضلع راهبردی داشت و همین تجلیل از مقامش را عقلی و انسانی و دینی می‌کند:

۱. اصل مبارزه با اسرائیل.
درین تفکر، خود در جای نرم نخُفت، رویارو با اسرائیل شد.

۲. دفاع از مرز وطن خود، لبنان.
درین مسیر، جنوب لبنان را جبهه‌ی رزم کرده بود.

۳. پشتیبانی نظامی از مبارزین فلسطین.
درین خط، خودش هم راهبرد داشت و هم رهبری می‌کرد.

۴. تقویت جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌ی نفوذ.
درین تفکر، مورد خشم شدید سران بود که راه سازگاری با اسرائیل را راه نجات خاورمیانه تلقی می‌کنند.

۵. نشر تفکر مبارزه‌طلبی در محیط مسلمین.
درین فاز، جزوِ کسانی بود که نافذ وارد می‌شد. کاریزما هم داشت.

۶. سازماندهی مسلحانه‌ی محور مقاومت.
درین رابطه آموزش و هدایت و ایجاد هیجان در منطقه را بر عهده داشت.

۷. شرکت در برابر داعش.
با اتحادش با شهید قاسم سلیمانی نبرد با داعش را تئوریزه کرد.

۸. ایجاد شبکه‌ی سیاسی.
درین سیاست، جذب و انسجام نیروهای منطقه را رهبری می‌کرد.


 ب: تحلیل:

اسرائیل ارتشی دارد که اخلاق و‌ حقوق و حد و مرز نمی‌شناسد. از نظر ارتش اسرائیل، خانه‌ی امن جهان اسرائیل است. هر چیزی این خانه‌ی امن را چنگ اندازند، جنگ محسوب می‌شود و به همین علت شلیک ارتش به هر چیزی در هر جای جهان مجاز است. علت غایی در ترور سید حسن نصرالله دو چیز است: ۱. تهران را به خشم آوَرد و فضای سیاست در ایران را برهم بزند. ۲. با زدن سرِ هر گروه و محور مقاومت، خود را در داخل دولتی مشروع و ارتشی قادر معرفی کند. اسرائیل از طریق جمع‌آوری اطلاعات پنهان نشست و زمان حضور مشترک مقاومت و سپاه قدس در آن ساختمان با حضور سید حسن نصرالله، دست به ترور زد تا نشان دهد ایران در خاک لبنان مستقیم با اسرائیل وارد جنگ شد. اسرائیل ازین ترور، جواز جنگ با ایران برای خود جستجو کرد.


به عنوان ایرانی در نبودن سید حسن نصرالله درین زمان حسرت دارم و گریان هستم. به عنوان مدیر مدرسه فکرت درین صحن مدرسه فکرت یک هفته فضای خاص عزا اعلام می‌کنم. فضایی که رعایت آن به نظرم احترام به مرد خط مقدم دفاع در برابر اسرائیل است که این یک سال، در کنار یمن، با نهایت خلوص برای غزه جهاد فی‌الله کرد. نامش ماندگار گیتی شد. برای روح رشادتش، شهادتش را گوارا می‌شمارم. از نظر من رستگارترین مرد قرن بیست و یکم با فوز شهادت به خاک آرَمید. قبرش، مآل مبارزان می‌شود. ۷ ، ۷ ، ۱۴۰۳ قم. ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن دوم من:

تحلیل واکنش احتمالی ایران

در برابر ترور سید حسن نصرالله

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

با شهادت نفر اول خط مقدم نبردها در خاورمیانه شهید سید حسن نصرالله، مردم در ایران به واکنش ایران آیا فکر می‌کنند؟ من در مقام تحلیلگر درین متن ظاهر شدم. تحلیلگر چون اطلاعات از اصل مسئله ندارد، دست به تحلیل می‌زند، آن کس که از موضوع مطلع باشد دست به تحلیل نمی‌زند، مسئله را تشریح می‌کند. من مطلع ازین موضوع نیستم، پس، تحلیل می‌کنم. تحلیل، رفتاری فکری‌ست با درهم‌آمیزی احتمال و حدس و برآوُرد. واکنش چه می‌تواند باشد؟ حق واکنش هم آیا وجود دارد؟

در زیر، در ادامه مطلب می‌پردازم:

میدان عمومی ایران:

مردم به نظر می‌رسد به دو تا فکر، مشغول شدند:

۱. فکر کسانی که به ورود فوری ایران به جنگ با اسرائیل تمرکز کردند و مارش رفتن به مرز جولان و جنوب لبنان می‌زنند. زیرا ویرانی و کشتار عام غزه، ترور هنیه و نصرالله شهیدان سران مقاومت، خشم آفرید.

 

۲. فکر آنانی که این ورود را نافع و ناجی فوری امنیت ملی اسرائیل می‌بینند و زمینه‌ساز انهدام ایران.

 

میدان حکومتی ایران:

سیاست در ایران دو شقه است: چپ -که اینک ریاست کشور را طی انتخابات اخیر در دست دارد- به نظر می‌رسد راه مذاکره را راه تأمین امنیت ملی و منافع ملی می‌شْمُرد. بنابرین اگر جایی برای واکنش رأی‌گیری شود، این جناح گمان کنم یک رأی بیشتر ندارد، آن هم معلوم نیست، آقای مسعود پزشکیان همین رأی را هم بتواند جاری کند. تردید دارم. راست: برخی البته درین جناح، تأخیر در واکنش قبلی ترور هنیه در خاک پایتخت را، نادرست می‌دانند و حتی برای این تأخُر، فرافکنی می‌کنند گردن جناح رقیب می‌اندازند. از لحاظ روانی به خود حق می‌دهند، چون استدلال و استحساس دارند که این رفتار ایران عقب‌نشینی است و حاصل ورود چپ به ریاست کشور.

 

میدان مدنی ایران:

الف: عده‌ای به نظر می‌رسد بدشان نیامده است که اسرائیل دست به ترور زده است. البته باید دید اینان از چه رو چنین فکری پیدا کردند. ب: اما عده‌ای هم به میانجی‌گری معتقدند که از طریق رایزنی جهانی و منطقه‌ای، تنش فروکش کند و طرح سازش اسرائیل و اعراب بین خودشان حل شود و چین که میداندار اتحاد گروه‌های فلسطینی شده بود، این نقش میانجی را با هدف دوری از جنگ فراگیر، پیش ببرَد.

 

حق واکنش هم آیا وجود دارد؟ از نظر حقوق بین‌الملل این حق برای دولت لبنان محفوظ است، نه ایران. چون شهید سید حسن نصرالله ایرانی نبود. اما به لحاظ اصول جریان مقاومت، مبارزه با اسرائیل حالت دفاعی دارد و مشروعیت اقدام در ذیل مبارزات رفع اشغال جای می‌گیرد و نکوهش حقپقی ندارد و عرف بین‌الملل آن را تأیید نموده است. این برداشت من است. اگر ناصحیح است، استدلال جایگزین آن، می‌تواند متن را تقویت یا رفع عیب کند.

 

با این شرح، جنگ احتمالی اگر رسماً رخ دهد، از دید من جنگ نامتقارن می‌شود، چون ابعاد افزارآلات نیروهای هوایی اسرائیل ناشناخته است و از به کار گیری آن علیه‌ی هیچ هدفی تردید نمی‌کند، هم به علت نفوذ کاپیتال‌های حامی و هم به دلیل پیروی از تفسیر فقه در تلمود برگرفته از تورات که کُشتن برای بقای دین یهود به هر وسیله‌ای مجاز است، حتی از مأموریت دینی دائمی آنان است. در واقع جنگ احتمالی ایران با اسرائیل جغرافیا را دور می‌زند، یعنی حضور ایران در مرز اسرائیل، هم ناممکن و یا بسیار دشوار است و هم موجب می‌شود اسرائیل از طریق نیرو هوایی مدرن خود، جنگ را به داخل ایران بکشاند. نیاز امنیتی‌اش را این می‌داند.

 

جنگ‌های جدید جهان، تکیه بر فن دارند، نه زمین و مرز و خاک‌ریز. از سوی دیگر اسرائیل و آمریکا پیمان نظامی دارند که در هر جنگ بزرگی، آمریکا طبق معاهده باید وارد شود. ورود آمریکا جنگ را بسیار خسارت‌بار می‌سازد. حرف من نهایتاً این است: سیاست، جنگ را باید حریف باشد، نه جنگ، سیاست را. اسرائیل به دست خود فرو بپاشد. نظام زور، که ذاتش: کشتن است. باید دید، عقلایی چه سیاستی اتخاذ می‌شود. فصل، فصل هوشیاری بیسمارکی است. ۸ ، ۷ ، ۱۴۰۳ دامنه.

 

مباحث مدرسه ۱۰ ، ۷ ، ۱۴۰۳ :

پژوهشگر محقق جناب حجت الاسلام احمدی سلام. به نظر من یکی از خطاهای حیرت‌انگیز همین است که چرا مقر مرکزی سازمان حزب الله لبنان را در داخل ضاحیه قرار داده بودند. باید در دل کوه‌ها کوچ می‌کردند و آن جا مخفی سازه‌ ایجاد می‌کردند. چرا این را می‌گویم؟ چون اسرائیل در هر جنگی، مرز حقوقی و اخلاقی برای ارتش خود قائل نیست. ارتش خود را در هر سطح مجاز به حمله می‌داند. حد کم رفتارش در غزه که از کلیسا تا مدرسه و حتی بیمارستان و خبرنگاران را بمباران می‌کرد، برای حزب‌الله لبنان باید نشانه بود که هیچ نشستی را در سطح شهر برگزار نکند. اسرائیل حاضر شد چهار آسمانخراش را با حجم بالایی از بمب که فقط جنگنده‌های اف ۱۵ قادر است آن را حمل و شلیک کنند، به تل خاک بدل کند. زیرا سید حسن نصرالله در طبقه‌ی ۱۴ اعماق زمین در زیر یکی از این آسمانخراش پناهگاه داشت و مقر فرماندهی‌اش بود. پس، الآن هم تا دیر نشده، برای جایگزینی دبیرکل هرگز نشست برگزار نکنند. حزب الله مصلحت است دفتر مرکزی بعدی خود را انتقال دهد. اسرائیل حاضر شد چندین شهر غزه را خاکروبه کند. پس ضاحیه‌ی بیروت و شهرهای جنوب لبنان هیچ کدام از نظر اسرائیل خط قرمز نیستند، همه جا برایش هدف نظامی است. در ایران اهل حرف، که حرفه‌ای جز حرف بلد نیستند، راحت دروغ می‌گفتند که اسرائیل از شبکه‌ی تونل غزه می‌ترسد وارد غزه نمی‌شود. ولی همین صحن بار‌ها گفتم، بنای اسرائیل بر حمله‌ی زمینی و جهنم‌آفرینی در غزه است. حتی در مورد تونل‌ها هم بزرگنمایی کردند. البته در جنگ می‌شود دست به کارهایی زد، اما حرف نابلدها که خود را همه‌کاره‌ی کشور می‌پندارند که نباید معیار باشد. بگذرم. لبنان در معرض تکرار غزه است. بفرما ایران وقتی نمی‌تواند، چرا باید حرف‌هایی را بزنند که از عهده‌ی آن بر نمی‌آیند. چقدر افراد نطامی گفتند: «نابودکننده»، «تمام‌کننده»، ...؟

 

روزی که آقای حسین سلامی جای آقای عزیز جعفری فرمانده کل شد، نوشته بودم من که سلامی بسیار سواد دارد، اما بسیار هم در وضع کلمات بی‌حساب گفتار دارد. حرفم را قطع کنم. بگذرم.

عبادت و تکلیف

آقای محمد مجتهد شبستری «نماز» را «نیازورزی در پیشگاه خدا و یاری‌طلبی ازو» می‌داند، زیرا نمازگزار «واقعی، نه اعتیادی»، «وجد و سُرور» می‌یابد. شبستری رابطه‌ای «لطیف و حالت‌هایی لذت‌بخش و مورد عشق و علاقه» میانِ «انسان با خدا» قائل است که نقطه‌ی مقابلش «واردکردن مَشقّت و تکلیف» به انسان است.

او مقصرین این تغییر عشق به خدا به تکالیف را، «متکلّمان مُعتزله» می‌داند. آنان حقیقت‌های متعالی را -که قرآن در بابِ رابطه‌ی خدا و انسان بیان کرده- کنار گذاشتند و به جای آن، مفهوم «تکلیف» را قرار دادند و آن را هرچه بیش‌تر فَربِه (=چاق‌وچلّه) ساختند و رابطه‌ی خدا و انسان را «بر مبنای تکلیف سامان بخشیدند.» از نگاه مجتهد شبستری عبادت‌ها «مایه‌ی التذاذ معنوی انسان» می‌باشند، نه اَعمالِ «مشقّت‌آمیز، تا تکلیف به آن‌ها اطلاق شود.»

از نظر شبستری اگر چنانچه در تاریخ مسلمانان، رابطه‌ی خدا و انسان به جای «مولویت و عبودیت فقهی و کلامی»، بر اساس «مفاهیم متعالی قرآنی تنظیم شده بود» امروز «ما مسلمانان، تاریخ دیگری داشتیم.» منظورش این است، مسلمین لطیف‌تر فکر می‌کردند. چون دین و رابطه با خدا، لطافت و لذت دارد، نه مشقّت و مرارَت. البته قرآن میان تکلیف و میزان وُسع و توانِ بنده‌هایش، رابطه برقرار کرد که کسی به خود، بی‌جهت مشقّت ندهد.

،،

مجدد سلام جناب احمدی. لابد بی‌خبر نیستی در طول تاریخ، ناخودآگاه بخش‌هایی از فقه یهود در تلمود (=مجموعه تفاسیر فقیهان دین یهود از بدو تا کنون، که چندین جلد شد) در فقاهت برخی علما رسوخ کرد. تکلیف به معنی رنج‌آلود کردن عبادت نباید باشد. دعا کمیل یک ربع می‌شود تمام کرد، اما دو ساعت بیشتر مردم را معطل می‌کنند. . به قول آقا قرائتی برخی عبارت دعا را چرا چند بار تکرار می‌کنند مردم را خسته می‌کنند. شبستری خواست همان عشق و عبادت را بگوید. که خشک و تلخ و سخت نباشد. درود که توضیح مفیدی دادید، مثل همیشه.

 

جناب آقاجلیل قربانی سلام. علت از نظر من این است:

۱. افراد، امروزه از جایگاه پایین‌ترند.

روزی مرحوم آیت الله طالقانی امام‌جمعه تهران بود.

شخصیت با جایگاه تناسب داشت،

حتی آن جایگاه به خاطر او، اهمیت گرفت.

 

۲. در فرانسه روزگاری دو گل حاکم بود و ژیسکار دستن و ژاک شیراک.

حالا چی؟ آن ها کجا و این اواخر بعد از فرانسوا میتران کجا.

ارزش‌گذاری نمی‌کنم برای هیچ کدامشان،

خواستم تناسب شغل و فرد را گفته باشم. که خودت از من بهتر بلدی.

 

✅ ابتکار عمل در خاورمیانه

نوشته: جلیل قربانی 

۱- این روزها برخی خیال می‌کنند که اظهارنظرهای کارگزاران جدید ایران، اسراییل را جری کرده است. گویی پیش از این اسراییل، از ترس در گوشه‌ای پنهان بوده است.

 

۲- این که ما فکر کنیم اسراییل منتظر اظهارنظر کارگزاران حکومت در ایران است‌ تا برای اقدامات بعدی خود تصمیم بگیرد، نشانه دست‌کم گرفتن اسراییل است.

 

۳- اسراییل شاید از ابتدا و به ویژه در چند سال اخیر نشان داده است که ابتکار عمل در خاورمیانه را در دست دارد.

 

۴- اسراییل در میانه معرکه‌ای که پیرامون آن کشورهای قدرتمند مصر، عراق، سوریه و عربستان هستند، تقریباً در تمام جنگ‌ها در برابر اعراب پیروز شده است.

 

۵- در سیاست هم از پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ و صلح با مصر آغاز کرد و به پیمان ابراهیم و صلح با کشورهای حاشیه خلیج فارس و تا نزدیکی عربستان رسید.

 

۶- اسراییل هم در جنگ‌ها و هم در سیاست، از پشتوانه مادی و معنوی غرب برخوردار بوده است.

 

۷- اسراییل هیچ‌گاه در این سال‌ها برخورد انفعالی و بعدی نداشته، بلکه همواره پیش‌دستانه عمل کرده است. در مواردی هم که عملیات جبرانی داشته، زمینه‌سازی حرکت طرف مقابل، از طرف اسراییل بوده است.

 

۸- اگر نپذیریم که اسراییل برای قلع‌وقمع حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان، برنامه از پیش نوشته نداشت، مجبوریم به رفتار انفعالی در برابر اسراییل روی بیاوریم.

 

پردازش سخن پزشکیان در نیویورک

مقدمه:

۱. من منابع را همین الآن گشتم، واقعاً نقل قول مستقیم از آن جمله‌ی پزشکیان که دقیق چه حرفی زد، ندیدم، البته همشهری‌آنلاین نقل قول با این مضمون از مسعود پزشکیان صورت داد که تاریخ ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۳ روی آن درج است. نقل همشهری از قول پزشکیان  مضمون این است:

 

«ما آماده‌ایم تمام سلاح‌های خود را کنار بگذاریم، به شرطی که اسرائیل نیز آماده چنین کاری باشد»

 

۲. فرض می‌گذارم  این نقل همشهری عین همان جمله است که پزشکیان در مصاحبه خود در نیویورک گفت. باز هم واقعاً دقیق نمی‌توانم بگویم جمله‌اش همین است که نقل است. اما پردازش این جمله چگونه است از نگاه من؟

 

پردازش ظاهر جمله:

۱. جمله، التزامی است. چون فعل کمکی «باشد» در آن است و نیز قید شرطی «اگر». که هر دو از اَدات فعل التزامی است.

 

۲. پردازشگر باید به ظاهر جمله وفادار بماند، تا امین و ایمن دست به تفسیر و بررسی خبر بزند و حرف را نبُرّد.

 

۳. با این دو وصف، پس پزشکیان حرفش به قید و شرط و به وجه التزامی در زبانش صادر شده است. تفسیرگر یا کسی که می‌خواهد قضاوتش کند، این وجه شرط را اگر از قلم بیندازد، در جمله تصرف کرده است.

 

پردازش محتوای جمله:

احتمالات:

۱. شاید پزشکیان خواست محک بزند.

۲. شاید شرائط کشور را درین مصلحت دیده است.

۳. شاید سیاست مشورتی کشور را رسانده است.

۴. شاید تنش را در محور و میدان خواست کاهش دهد.

۵. شاید خواست اصل ضرورت ترک جنگ را بگوید.

۶. شاید استفهام انکاری کرده است.

۷. شاید می‌خواست امر بعید را بگوید.

۸. شاید خواست هویت جنگ‌طلب اسرائیل را پیش کِشَد.

۹. و شایدهای دیگر...

 

بررسی پردازش:

این جمله حتی اگر عین حرف پزشکیان هم باشد، در آن من ایرادی نمی‌بینم، هم حقوقی حرف زد، هم اخلاقی، هم واقعی، هم آرمانی، و هم سیاسی و هم از همه مهمتر مصلحتی. چون این جمله نشان می‌دهد ایران فقط به خاطر تهدیدات اسرائیل، خود را تسلیح کرده است. زمین‌گذاشتن سلاح درین جمله نیز، به معنای ترک جنگ است، نه نساختن سلاح بازدارنده یا پیش‌دستانه‌ی ایران. از سوی دیگر این جمله ربطی به ماهیت اسرائیل ندارد، مربوط بود به جنگ غزه و شرائط سخت وحشتناک پیش روی جنوب لبنان که قصد پزشکیان دفع این خطر بود. هر چند خودش هم باور داشت چنین کاری از اسرائیل بعید است، اما باید در افکار عمومی موضع ایران را می‌گفت.

 

اما قضاوت‌هایی که کرده‌اند:

۱. ربط دادن اوضاع لبنان به این جمله‌ی پزشکیان، در شباهت مو نمی‌زند از ربط بین ملخ با از دست رفتن شهر ایرانی بلخ.

 

۲. هر کسی ازین جمله، می‌خواهد وقت مناسبی بتراشد که نقد بر پزشکیان کند، حق نقد دارد، اما پذیرفته نیست دهن رئیس یک کشور را بدوزند و خود را با تمام آن حرف‌هایی که در مورد غزه بلوف زدند، حق به جانب کنند و دیگران را متهم به سازش و حرف‌های مفت دیگر.

 

از حجت الاسلام احمدی و امیرجناب ممنونم که در بهترین ادبیات وارد نقد این مسئله شدند و اخلاق نویسندگی را رعایت کردند. از حجت الاسلام باقریان و جناب جلیل قربانی نیز ممنونم که بر متن نقد شما وارد شدند و سخنان مهم زدند.

۱۰ مهر ۱۴۰۳

توضیح: آقاصدر ایران هیچ دلیل پذیرفته‌شده برای آغازگری جنگ ندارد. از طرفی، جنگ، ایران را به اهداف نمی‌رساند. صدمات ویرانگر جنگ بسیار بالاست. تا آنان جنگی را با ایران شروع نکردند، ایران به نظرم باید روش مسالمت‌آمیز همیشگی خود را پیش ببرد، تا اقتصاد کشور و زیرساخت‌های کشور را نابود نکنند. آنان هم می‌دانند درگیری با ایران در خاک ایران، برای‌شان دشوارترین جنگ پرتلفات است. اوضاع همه‌ی خاورمیانه به‌هم می‌ریزد. با تشکر که الحمدُ لِله مفید بود این گفت‌وشنود. درود. از سمت من تمام.

،،
جناب آقاجلیل قربانی سلام. متن چهاربندی‌ات را دو بار خواندم. نظر من به این متنت: عنوان متن «اسراییل در مقابل دنیا» بهترین و واقعی‌ترین عنوان است، چون در خودِ عنوان نشان دادی اسرائیل چه نوع نظام و ارتشی دارد؛ تقابل با جهان.     به بند ۱. من از جمله‌ی موشه دایان (موشه = موسی) است چون در عِبْری سین، شین تلفظ می‌شود اغلب) خبر نداشتم. آن وزیر جنگ خودش هم در زمان خودش «هار» بود.   به بند ۲. بله، درسته نوع و شیوه‌ی جنگ اسرائیل عمداً این‌گونه است تا طرف‌های جنگ از نظم و تاکتیک خاص ارتش بو نبرند.    به بند ۳. دولت‌های همجوار چون در دهه‌های گذشته شکست خوردند از ارتش اسرائیل، تمایل ندارند اما از طریق گروه‌های مقاومت اهداف خود را تعقیب می‌کنند کم و بیش، ترسان لرزان.   به بند ۴. در لبنان دو فکر عمده علیه‌ی شهید سید حسن نصرالله وجود داشت خودت هم بلدید: دسته‌ی سعد حریری حزب‌الله را دست لبنان نمی‌دانند، دسته‌ی شیعه‌ی میانه هم جنوب لبنان را فاقد حضور دولت می‌دانند و بر حزب الله فشار می‌آوُردند به دولت تحویل دهد.   یک نکته: حماس، اسیر گرفتند. گروگانگیری اطلاق نمی‌شود که در لفظ شما آمد.
 
جلیل قربانی: جسارتاً؛  اسیر به کسانی گفته می‌شود که در جنگ با نیروهای نظامی رقیب گرفتار می‌شوند. آیا حماس در تقابل نظامی با سربازان اسراییلی آن افراد را گرفت؟ قیافه گرفتاران چنین چیزی را نشان نمی‌داد...
 
،،
مجدد سلام جناب آقاجلیل. آنان عملیات نظامی کرده بودند. در عملیات نظامی مرسوم این است:
برخی کشته می‌شوند.
برخی فرار می‌کنند.
برخی پنهان می‌شوند.
برخی سالم می‌مانند و کسی کاری با آنان ندارد.
برخی به روش تسلیم یا غالفگیری به اسارت درمی‌آیند.
پس؛ در عرف بین‌الملل به این کسان آخر اسیر گفته می‌شود تا حقوق جنگ بر آنان رعایت شود. مثل اسرای دو سمت جنگ عراق علیه‌ی ایران.
سپاسگزارم از توضیح‌ات.
 
،،
حجت الاسلام جناب آقای باقریان سلام زیبا و آموزنده سرودید. بله، آن آرمانشهر که دادُ سِتَد در آن بر پایه‌ی لیر نباشد، پیدا نمی‌شود! اصل محوری در تجارت از بقالی تا بورس بر سرِ کسب سود است. کشکولی: هندوانه‌فروش اگر هندوانه‌ها را بدون لیر بدهد، شب که منزل رفت، از ناحیه‌ی زنش بازخواست می‌شود کو دخلُ سودِ امروز؟!!
 
،،
سلام مجدد جناب حاج‌آقا باقریان شاعر واقعاً توانا. بله، دقیق مقصود سُرایش شما را فهمیده بودم. خواستم حاشیه‌ای زده باشم. نقد نبود، تکمیل بحث بود. درود. باز هم در دفعات بعدی منتظر سُرایندگی خوب‌تان هستم. خیلی در خواندن شعرهایتان، راحتم. هم خوش‌ساخت است، هم پرمغز. ارادتُ ادب.
 
شرح عکس : مشهد مقدس است، هم‌اینک. نفر وسط، جناب حاج سید تقی شفیعی رفیق شفیق است که به زائران -در کنار سایر خادم‌یاران زیرمجموعه‌‌اش، چای می‌نوشانَد. قبول درگه حق. خداقوت. چهار سمت حرم، چایخانه‌ی ثبرکی دارد: صحن هدایت، صحن کوثر، کنار باغ رضوان، صحن غدیر. هر کس مشهد به زیارت امام رضا ع مشرف می‌شود، حتماً ازین چای به جان تشنه‌کام خود، جرعه‌ای بنوشانَد. واقعاً لذیذ است. ما رفقا در سفر زیارت رضوی چُنین می‌کنیم. آق سیدتقی و همه‌ی حاضرین در عکس: سلام و طلب سلامت و عُلوّ مَرتبت. قم: ارادت: ابراهیم برادرت.
 

پنهان کاری اسرائیل

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی : کشورهای همجوار و حتی نزدیک در یک منطقه‌ی جغرافیایی، همواره به اهداف پنهان همدیگر، شک می‌برند؛ باید هم ببرند، چون هیچ کشوری بری از پنهان‌کاری نیست. اسرائیل از همان وقتِ تأسیس، می‌دانست حُسن همجواری با آن دولت هرگز به وجود نمی‌آید، پس؛ مؤسسان آن خود را دولتی «مسلح» تعریف کردند که با برتری تسلیحاتی، دولت موعود خود را در فلسطین -که مدعی‌اند مال یهود است- در هر زمان نگهبان باشند. از آن زمان تا کنون، یک ارتش برتر و مجهزتر نسبت به کشورهای همجوار ساخت. حتی ارتش قدرتمند و سازماندهی‌شده‌ی پیشرفته‌ی شاه را هم -که صدام از آن حساب می‌برد- تحمل نمی‌کرد . پس از ظهور جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل دشمن جدید و جدّی‌یی روبروی خود دید که علناً خواهان «محو»ش است. این بود، ارتش خود را جدا از برتری با کشورهای مجاور، به سمت تجهیز مدرن هوایی در مصاف با ایران سامان داد.

 

هدفِ پنهان اسرائیل دفعِ سیاستِ «محو»، با توسل به قدرت نظامی است. آنچه اینک از یک سال پیش در پیش گرفته است، دو هدف دارد:

 

هدف آشکار: زمینگیر کردن هر کشور همسایه و نزدیک خود، که پایگاه ضد اسرائیلی تشکیل داده باشد.

 

هدف پنهان: پس از ضربه‌ی زمینگیری نیروهای به قول خودش نیابتی، تلاش مستقیم برای درگیری همه‌جانبه با جمهوری اسلامی از طریق ایجاد جنگ ائتلافی و با استراتژی انهدام وسیع.

 

این‌که نخست‌وزیر اسرائیل دیروز در سازمان ملل گفت ایران از شش جبهه با ما در جنگ است، این نبود که ضعف خود را بگوید، خواست زرنگی کند مشروعیت حمله برای خود بخرَد تا فکر جهانی را در مورد مسائل منطقه، مشغول و مخدوش کند.

 

به اصطلاح عامیانه‌تر، اسرائیل اول هدف خود را قطعِ دست نیروهای نیابت می‌داند، تا پس از آن پای ایران را قطع کند!

 

اما آیا می‌تواند؟ مهم برای این متنم این بود هدف پنهان اسرائیل را در قانون احتمال، تحلیل کنم. پس، جواب به پرسش آخر، می‌تواند بماند برای بعد، به وقتش

سیاست منطقه‌ای ایران

۹ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

از نظر من -یک شهروند عادی ایران- سیاست منطقه‌ای ایران می‌تواند دست‌کم موقتاً یا احتیاطاً این سه سیاست باشد که بالاترین منافع ملی و امنیت ملی کشور را تأمین کند:

۱. با کشورهای خاورمیانه با نهایت تساهل و بیشترین تسهیلگری به سیاست همگرایی فوری برسد. این نیاز ضروری، مصلحت نظام است.

 

۲. به جریان‌های مقاومت منطقه با روشن‌ترین صداقت بگوید بر اساس میزان توانِ امکانِ پشتیبانی ایران از آنان، خود را بروزرسانی کنند. وقتی آنان بدانند حدِ حمایت ایران در صحنه‌ی عمل، چه میزان است، استراتژی و تاکتیک خود را منطقی و واقعی تنظیم خواهند کرد و ارزیابی‌شده، عمل می‌کنند.

 

۳. جریان مقاومت را برای تعیین هر نوع سیاست، مخیّر کند و اگر تا به حال چنین بود که حرفی ندارم، اگر دخالت بود، باید میزان دخالت با امکان و واقعیت بخواند. تا میدان مبارزات با اسرائیل، که از خواسته‌های برحق خود جریان‌های فکری مقاومت است، خالی از پشتیبانی واقعی نباشد.

 

نکته: افراد سیاسی و نظامی ایران، دست از سخنرانی‌های خالی‌بندی بردارند. آنقدر طی یک سال اخیر سخنرانی‌های خالی از پشتوانه، پشت تریبون‌های رسمی زدند، خود مردم ایران هم از تعداد و نوع واژگان‌شان متعجب هستند. حرف‌های توخالی اندک اندک بی‌اعتمادی تولید می‌کند. سیاست، عقلایی و در اتاق‌های تخصصی پیش می‌رود، نه توسط سخنرانی و جملات توسط افراد نظامی و یا سیاسی، دکتر و سرهنگ و سرتیپ. کشور را درست اداره کنید.

 

توضیح عمومی: سرِ صبحی وقتی گایجه‌خوارِش بخورم! -که عادتاً صبحانه‌ام این نیست، بلکه شیر، عسل، تخم مرغ و پنیر با مغزیجات است- لابد امروز در پاسخ یا نظرگذاشتن خراب خریب! می‌کنم! خدا رحم کناد! برم از آن جیکمه‌تِکه (=بالاترین نقطه) شروع کنم بیایم بِنتِه (=زیرترین نقطه).
،،
سلام جناب آقای جلیل قربانی. سرِ صبحی پس از گذشت یک هفته عزای عمومی متعارف و مثبت درین صحن برای ستمی که «کشور بی‌آبرو و ستمگر» (به تعبیر درست جناب عارف آهنگر) علیه‌ی رهبر حزب الله لبنان شهید سید حسن نصرالله مرتکب شد، با این مزاح قشنگ تو خندیدم. می‌رسم به حسابت! تا شب آنقدر فرصت هست که گیرت اندازم!
 
خطاب عمومی مدیر مدرسه: راستی ای حاضرین صحن مدرسه: از تمام‌تان قدردانم که محیط عزای ضروری یک هفته‌ای به حرمت مقام واجب الحرمه‌ی شهید سید حسن نصرالله را که درین صحن از سوی مدیریت مدرسه فکرت اعلان شده بود، با بالاترین رعایت، مد نظر قرار دادید و پاسِ ارزش‌های کم‌نظیر آن مرد شجاع خط مقدم جبهه‌ی ضد اسرائیلی را داشته‌اید. غرور پیدا کردم به این همت و روح بلندتان.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
،،
حجت الاسلام جناب شیخ باقریان سلام. در یادداشت‌های دفاتر روزانه‌ام سالی نوشته بودم که مرحوم علامه طباطبایی رفت حجره‌ای. گفت به آن مدرس آن جا که محل تدریس خود را عوض کن. متعجب شدند همه. پرسیدند چرا؟ گفت این اتاق غیبت می‌کنند. درس شرافت دارد. باید جای درس عوض شود. تا این حد غیبت نزد علامه قبح داشت. بلی؛ بگذرم. سخن شما درین مورد مؤثر بود جناب باقریان. تشکر می‌کنم.
 
،،
حجت الاسلام شیخ مالک سلام. لذت بردم از خاطره و حوصله‌ات که ریز به ریز مطلب ریختی درین پست خوب خود؛ از اسامی طلبه‌ها، از طبقه‌ی حجره‌ها و از فضای آن جا. من آن اتاق بزرگ مرحوم آقا زیاد رفته بودم، مَدْرَس نام داشت؛ «محل تدریس». طلبه‌های روستاهای دیگر هم زیاد آشنا هستم. برخی از آنان مثل شیخ اصغر ورندونی، شیخ شریف و ... مستأجر خونه‌ی ما بودند، نپار داشتم آنان چهارتایی آنجا زندگی می‌کردند. بگذرم. ازت ممنونم وقت گذاشتید ارزشمند نوشتید.
 
،،
جناب عارف سلام. نوشته‌ی شما هر بار که لایه می‌گیرد، افکار بلندتری را رو می‌کند. خدای بار‌ی‌تعالی مصونت دارد از هر گزند.
 
،،
عارف، من مرهون اندیشه‌ورزی‌های مدرن و مذهبی و انسانی‌ات بوده و هستم. رشد فکری تو، به رشد فکری خیلی‌ها سرایت کرد. ازت ممنونم قلم خود را از قلب خود فاصله نمی‌دهی. من مدرسه فکرت ساختم تا همه از همه پند بگیرند و تجربیات و اندوخته‌های خود را به مدد هم صادر کنند. این صحن محل واردات و صادرات فکر است. درودت.
 
،،
برادر و بزرگِ من حاج سید آقامحسن سجادی سلام میان‌مان در تمام طول عمر انقلاب، همه‌ی انقلابیون شخص جناب‌عالی را با بالاترین رضا قبول داشتند. چرا؟ چون صداقت داشتی، جناح‌زدگی معیارت نبود، همه را برادران دینی و خواهر شریعت خود می‌دیدی. من رفتار شما الگویی برای دوباره کنار هم بودن می‌دانم. در محل هم، هیچ انسانی را دوست ندارم تهمت بخورد. باید چراغ اخوت و البته فضای بحث جدی اما اخلاقی توسط شخصیت‌های اخلاق‌مدار چون جناب‌عالی روشن و روش جاری بماند. از نصایح آن دوست همه به پند و ارزش اندرز می‌رسند. یوسف زنده‌یاد را یاد آوَردی. ممنونم. برادرت، با ارادت: ابراهیم
 

داستان

-مسجد ...  ..  ...
- یک نفر در حال تشهد...
- موبابل زنگ خورد...
- وسط تشهد گوشی را ورداشت...
- شاید هم از جیب یا کیف در آورد...
- راحت میان تشهد گفت:
- نا، نا، اون جه نکتِه! پارک هاکارمه رودِ دله!
شرحش با خودت. دامنه
،،
از گردنت عکس بنداز
دل ما رحم بیفتد برای خلاصی‌ات از آرتروز دعات کنیم آشیخ محمدرضا
 
 
روزنامه همشهری (پنج‌شنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۳)،
 
،،
شرح عکس : ☝️ : سایت «آستان نیوز» سخنان رفیق شفیق ما جناب سید حاج تقی شفیعی دارابی «دبیر کانون خدمت رضوی شهرستان میاندرود» را منتشر کرد که در گفت‌وگو‌ی خود، هم گزارش چایخانه‌ی حرم را داد و هم به مسائل روز پرداخت.
 
دو جمله‌ی خلاصه از جناب سید تقی:
 
- «آمریکا شریک و حامی جنایتهای رژیم جنگ طلب اسرائیل غاصب با آخرین تجهیزات نوین، این سگِ هار را هر روز تشویق به جنایات و خونریزی در برابر حزب الله و حماس می‌کند.»
 
- «خادمیاران رضوی میاندورود ۳ شب در مشهد صحن کوثر بارگاه ملکوتی امام رضا ع با چای عطر بهشتی و نانهای سنتی محلی (کاچّیله نون) چایخانه صحن کوثر را مملو از حضور زائران کردند و بذر صمیمیت و معنویت در آنات کاشتند.»
 
سه نکته‌ی دامنه:
 
۱. اخبار حرم امام رضا ع برای من جاذبه‌ی عجیبی دارد، حتی خبر از چای، یا باران، یا برف، یا حتی دونه‌دادن کبوتر آن صحن و رواق و بَست باشد.
 
۲. خدمات خادم‌یاران رضوی، خاصّه حرکت جمعی اخلاص اعضای میاندورود که بخش زیادی از اعضای آن دارابکلایی‌های مؤمن هستند، برای من ارزش گزارش دارد و جناب سیدتقی برای بنده، دوستی صادق، بامروت است. و برای مرامِ مردم‌دوستی‌اش ارزش قائلم، خصوصاً که خیلی مواظب ضُعفای نیازمند و آبرومند محل هستند.
 
۳. اساساً هر چه بوی دوستی و حرم رضوی بدهد، برایم تا زنده‌ام جزوِ امور مهمه است و از انعکاس و تدوین متن لذت می‌برم.
 
آق سید تقی دوست خدمت‌گزارنده‌ی به مردم و زائران، سلام. از صمیم قلب ارزشِ بی‌شمار کار شما و یارانِ کنار مجموعه‌ی خوبت را، مورد ستودن می‌دانم. خداقوت. والسلام.
 
زائر همیشگی حرم رضوی
و مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
سلام جناب احمدی
آهان، تازه منظورت را متوجه شدم. از نگاه من هر قانونی که ایران را از مقامات دارای تجربه، با هر تبصره و دسیسه محروم کند، ضد اسلام و ضد منافع ایران است. من آن قانون‌های من‌درآوُردی گذشته را فلسفه‌ی وجودی‌اش را فقط برای محدودیت افراد می‌دانستم که دورشان را ازین طریق، خط بکشند و از قدرت بیرون کنند. به قول محلی: واشون لینگ ره قلم هاکانِن! اسلام در تاریخ خود اویس قرَن از یمن، بلال از حبشه، صُهیب از روم، جَون از آفریقا، و سلمان پاک از ایران را در ساختار ولایت و حکومت و دیانت تا آخرین حد مقام بالا نشانْد. آن‌وقت به تفسیر جناح افراطی یک چند بچه از راست افراطی، داشتند همه را با حربه‌ی قانون به کنج عزلت می‌فرستادند،و بسیاری را فرستادند. کجروی عجیب در طرز فکر اسلامی‌شان. بگذرم. روی اشخاص هیچ ورودی نمی‌کنم. ممنونم از توضیح‌ات.

۲ ← می‌گن:

بگویید: ترور سید حسن نصرالله شهید مقاومت ناشی از اعتماد به آتش‌بس بود و تقصیر فلان و فلان کس.
 
خُب، اگر این طور است لابد یاد ندارند که خیلی از سران نظامی ارتش و سپاه و‌ حتی سیاسیون تشنه‌ی حرف‌زدن! پس از ترور هنیه تا همین چند روز پیش، دائم دلیل اقامه می‌کردند خودِ در انتظارگذاشتن اسرائیل برای زمان نامشخص واکنش ایران به ترور هنیه، نوعی اقدام و تنبیه و زجر برای آن رژیم است. توحید طالبی
 
،،
امیرجناب مجدد سلام
من هم دیروز سطح شهر در یک باریکه‌ی بن‌بست، فردی با لباس یکی از استان‌های مرزی را مشاهده کردم که درِ خونه‌ها را می‌نواخت که لوازم خانگی بفروشد. مشکوک شدم نکند، کارش، پوششی است. به یکی که در اطلاع‌رسانی به منبع مربوط، زیرک است گفتم. ازین‌رو که شاید نیاز به وارسی و تدبیر داشته باشد. البته اغلب این افراد قشر زحمتکش هستند و ازین مَشقّت، نون در می‌آوَرند، اما من احتیاط کردم سوژه تلقی کردم. بگذرم.
شعار و ایده‌ی دائمی من: امنیت، از نونِ شب هم، اوجَب.
 
،،
جناب آق سید سعید سلام
با دقت و علاقه‌ات به لغت رِمبِش برای جُنبش، خواستم ستودن بزنم به علایق‌ات. خوب شد ویکی به زبان مازندرانی را معرفی کردی. بسیار جذبه داشت الفظ و بیوگرافی زبان محلی برای شهید سید حسن نصرالله. پس این لغت را که ۲۷ مرداد ۱۳۹۶ در بخش «فرهنگ لغت داراب‌کلا» در سایتم دامنه نوشته بودم، میهمانت می‌کنم: بسم الله: بفرما. البته عصر دیروز قصد داشتم نظر دهم زیر این پستت، اما کار ریخته شده بود سرم. بگذرم. در زیر عیناً آن متنم را بازنشر می‌دهم: 👇
،،
آق سید سعید سلام
آموزشی بود. درود. نیز پیچیده، چون فرض‌های مختلف را مطرح کردی که دقت می‌خواهد تا فهم، دقیق شود. فقط یک چیز تکمیلی مطرح کنم:
 
۱. در ادبیات دینی قاضی فقط خداست.
آن هم در روز جزا و پاداش.
 
۲. حل منازعات پیش قاضی است.
در ایران قاضی شرع هم داریم، علاوه بر قاضی قانون.
 
۳. اسلام غیبت را نفی کرد.
نوعی منع قضاوت است این نهی.
 
۴. کسانی خود را در دین، حق مطلق خیال می‌کنند.
قضاوت زودرس‌ترین رفتار این قماش است.
 
۵. در مسائل عمومی قضاوت نُقل محفل و محیط است.
ازین مسیر بدبینی به خوش‌بینی فشار وارد می‌کند.
 
ببخشید، پیشت که استاد روان‌شناسی هستی، عرض اندام کردیم!
قضاوت نکردم! نظر دادم. کشکولی شد این فراز آخری.
علت:
بیشترین تشبث که به پوشش مرزنشین صورت گرفت.
وگرنه خودم بیشترین احترام را به محدوه‌ی مرزنشین‌ها قائلم.
حتی اغلب آنان، حامل انتقال فکر و فرهنگ جوامع محسوب می‌شوند. چون در محل تلاقی دو فرهنگ میان دو ملت قرار گرفتند.
ممنونم آق سید سعید برای این نظرتی که مسئولیت‌شناسانه طرح کردی.
 
،،
تحریک شدم که به این پیشنهادت فکر و عمل کنم.
شوق هم دارم. به روی چشم. سپاسگزارم سید سعید.
 
ادامه:
آق سید سعید،
نوع لباس مرزنشین را عمداً پنهان داشتم درین صحن که توهین به هیچ قومیت و هم‌وطن نشود.

۳←می‌گن:

آقای سید عطاءالله مهاجرانی امروز که از لندن به بیروت آمد تا به عبارت خودش درد لبنان را از نزدیک لمس و درک کند، با توجه به اوضاع بسیار مرگبار لبنان، روایتی خوانْد که «خدا دوستارانش را غرق مصیبت می‌کند تا پرورش یابند.»
 
خُب؛ اگر واقعاً این‌همه مصیبت، نعمت برای پرورشِ دوستان خداست، پس چرا ایران افتخار می‌کند در آن سال‌ها در سوریه جنگید تا مجبور نشود روزی در کرمانشاه با داعش‌ها نجنگد؟! این حرف مهاجرانی مثل این می‌مانَد هر چه مصیبت است نَعوذ بالله، نَعوذ بالله، نَعوذ بالله، اَستغفرالله، خدای بار‌ی‌تعالی روی فلسطین و لبنان تست می‌کند و ایران این وسط یک گلوله هم رو سر مردم خود نمی‌بیند! توحید طالبی
 
سلام جناب جلیل
چنان سیاسی‌میاسی است چهار بندت، که من صد بار هم بخوانم، یاد نمی‌گیرم این جور نقْب‌زدن را. البته من مرحوم فیدل را دوست دارم. از خلیج خوک‌ها تا پاتیزانی‌ها با مرحوم چه گوارا. نیز رسم نبرد با امپریالیسم را خوب عمل کردند آن دو تا چهره‌ی قرن قبل ما. نمی‌دانم چرا افراد پای روایت را می‌کشند وسط، که خودِ آن روایت خودش مصیبت! است چه رسد به استنادش. برخی هم هالیوود که نه، بالیوود هند را از بَرند! بگذرم. در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم جا خوش کردند؛ به قول حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری گعده می‌کنند، کار که ندارند. ایندرا را خدا بیامرزاد هندوی اهل مدارا را، دائم برای خود کار می‌تراشید تا ترور شد و جسمش به رسم مکتبش، خاکستر و تناسخ!
 
،،
سلام جناب حجت الاسلام سید کمال الدین عمادی
بسیاری از حرف‌های متداول میان مردم نیز ممکن است ریشه‌ی قرآنی داشته باشد، اما تعیین مصداق و تطبیق آن با زمان و مکان مهم است.
اما ازین‌که نشانی دقیق دادید و اصل روایت را محکم، دانستند، بنده مطیع سخن معصوم ع هستم. اما این‌که امروز وضع وخیم لبنان را بگوید قصد خداست آنان را دچار قحطی، کشتار، بمباران، قتل‌عام و آواره کند تا غرق مصیبت سازد تا پرورش یابند، حرفی یاوه بیش نیست. خدای من، خدایی آن نیست که ای‌همه مردم غزه و لبنان قتل عام شوند، بعد بگویم خدا خواست با مردم عشق کند و پرورش‌شان دهد. برای من این جور تفسیر از خدا بعید است. خدا منزه از این طرز تلقی است. با تشکر از آن فقیه محترم که متن را از نظر سند و تحلیل مسائل روز، تشریح کرد.

بُرد خطبه، بَرد موشک، کدام یک شدیدتر بود؟

آیا وزن پیامِ صدور خطبه از وزن پیامِ شلیک موشک بیشتر بود؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
من روی خطبه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ آیت الله سید علی خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی ایران حرف دارم و این جا در صحن می زنم. متنم را با طرح دو سؤال آغاز کردم که بتوانم به جوابی برسم. در اسلام به سبک سنت نبوی و علوی، سخن و یا به لفظ عرب: خطبه -حالا چه در جمعه، چه در هر مسئله- همواره روشی جاری بوده است. از امت مؤمن همان طور که پیروان امام علی (ع) از خطبه‌ی روز غدیر، آن عبارت «مَن کُنتُ مولاهُ فهذا علیٌ مولاهُ، اللهم والِ مَن والاهُ، و عادِ مَن عاداهُ، و انصُر مَن نَصَرَهُ، وَ اخذُلْ مَن خَذَلَهُ» را تابلوی مکتب کردند، از این خطبه‌ی خطرناک‌ترین روزهای احتمالی کشور هم، هر فکر و جناح، دست به برجسته کردن عبارت دلخواه و خودخواسته‌ی خود، زد. هر کنجکاوی، کمی به فضای فکری مردم درین روزها ورود کند ازین مسئله سر در می‌آورَد که از خطبه، آن را مطلوب خود کردند که خود در پس‌زمینه‌ی خود، آن فکر را دارند و یا با این فکر درگیری ذهنی و چالشی دارند. من -در این جا فقط به عنوان یک شهروند- اسم این خطبه را گذاشتم خطبه‌ی خردمندانه‌ی کنترلِ جنگ. کنترل، لفظی فرانسوی‌یست با بیشترین معنی، که مَهار از بهترین برگردانِ آن به فارسی‌ست. به نظر من خطبه خواست، دست به مهار بزند، هم اسرائیل را، هم جنگ‌طلبانِ احساس‌بالا در داخل را. این که مهار صورت می‌گیرد باید به دست زمان طی تحولات پیش رو سپُرد.
 
خُب؛ این نماز چه داشت؟ و چگونه تحلیل محتوا می‌شود؟ باید این را جواب داد تا بشود به پاسخ دو سؤال آغازینم رسید. از دیدِ من که خطبه را از روی سایت مطالعه‌ی مدقق کردم، خطبه، خیلی پرمطلب است. راحت نمی‌شود از کنار تک تک آن گذشت. اما این موارد که مطرح می‌کنم از تذهیب‌های خطبه بود؛ برمی‌شُمارم. لازم است بگویم حرکت، حرکت استراتژیک خواست باشد. چون نفس این نماز، پیام به کشور و بیرون کشور بود. در این نوع حرکت‌سازی نیز، تبحر فوق‌اعاده بالایی دارد، اساساً سیاستمداری نظامی‌دان و دشمن‌خوان است. رمزگشای ماهر در هر دو فاز.
 
اسرائیل را در سیاسی‌ترین وجه، «رژیم مصنوعی» خواند.     سپس این حرف مهم را زد که حاصل جمع تز سید حسن نصرالله این بود که «در مسیر مبارزه تردید نکنید»      آن‌گاه این تز هشداری را داد که هر کشور بداند «دشمن به سراغ ملتی رفت، به کمک آن ملت بشتابد وگرنه نوبت خود او خواهد شد.» درین عبارت واژه‌ی نوبت بسیار مهم است.     این هم از ضدَین‌های مهم در خطبه بود. یعنی به تعبیر من، هم محرّک، هم مهار در برابر اسرائیل. این جمله: «ما  نه تعلل و کوتاهی می‌کنیم نه دچار شتابزدگی می‌شویم» و حساس‌تر این که دنباله‌اش شیوه‌نامه‌ی تصمیم‌سازی را تعیین کرد، یعنی این عبارت: «آنچه معقول، منطقی و درست است طبق نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی در وقت خود.» که باید دید سران حکومتی به این شیوه، پایبندند، یا خودسر.      این قسمت خطبه هم، خواندن دستِ اسرائیل بود چون سیاست آنان را تبدیل اسرائیل «به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب به منطقه» دانست که به معنی«تضمین موجودیت رژیم غاصب و وابستگی کل منطقه به آن» است.    در جایی هم حکم شرعی داد که هر ضربه به اسرائیل از سوی «هر کس و هر مجموعه» را در واضح‌ترین جمله‌ی شرعی «خدمت به کل منطقه و بلکه به کل انسانیت» اعلان کرد.     و پردامنه‌ترین فراز خطبه -که چند سالی‌ست در فضای ایران، چندفکری زاویه‌دار پدید آمده است و دو شعار ضدَین کشور را فرا گرفته (نه غزه، نه لبنان    در مقابل     هم غزه، هم لبنان) این حرف بود که در قالب این الفاظ «ادای دِین به لبنانِ مجروح و خونین» هم به فضای داخل و هم به فضای منطقه و جهان، بیان و صادر کرد.       البته به مفهوم پرچالش «ولایت» هم یک معنای نو داد درین خطبه، که تا کنون دیده نشده بود. یعنی ولایت را  «پیوستگی» مسلمانان و همکاری میان‌شان معنی کرد.
 
اینک پاسخم به دو سؤالم: به گمان من، جواب سؤال اول از طرف من این است: موشک که ایران شلیک کرد چون هنوز واکنش صورت نگرفت خطبه می‌بایست به زمان مقتضی‌تر موکول شود. اما احتمال تشخیص مصلحت کشور این بود از طریق خطبه برای اعلان خط مشیء نوین ایران پرده برداری شود زیرا خطبه حکم نماز را دارد و در آن حرف‌ها باید معیار تقوا داشته باشد. نه ترس، نه خروج از حد و مرز. به نظرم هنوز بُرد و بَرد موشک در فضای اسرائیل داغ است. باید  دید خطبه به ختم غائله منجر می‌شود؟ یا نه به آغاز دور تسلسل تازه‌ی نبرد مبانی و نبرد نیرویی.
 

نظم آمرانه چیست؟

۱۶ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
خانم لیلا احمدی متنی از تحلیلگر مطرح جهان آقای «راجر کوهن» ترجمه کرد که چشمم را گرفت، نه از نظر موافقت با محتوا، نه، بلکه از لحاظ نوع نگاه به نظم آمرانه. اول به عمق متنش نقب بزنم، بعد حرفم را بزنم.
 
راجر کوهن درین تحلیل برین نظر است قطَر که «سالانه صدها میلیون دلار» به حماس پول می‌داد تا خرج غزه کند و تونل بسازد، در اصل همدست بنیامین نتانیاهو عمل کرده است، زیرا در نگاه کوهن نتانیاهو تقویت حماس توسط قطر یا شُرکا را «راهی مؤثر برای تضعیف تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه‌ی باختری می‌دانست تا هر گونه شانس صلح را تضعیف کند.»
 
اگر ممکن است یک بار برگردید داخل گیومه (=نشانه) را بخوانید چون اصل تضاد و سپس جنگ، ریشه در همین یک اشاره دارد.
 
کوهن البته علت اصلی بی‌پایانیِ جنگ خاورمیانه را درین می‌بیند که «سلطه‌ی بین‌المللیِ ایالات متحده» «افول» کرد و جای آن را «قدرت‌های متزلزل» گرفتند که نمی‌توانند جنگ در خاورمیانه را خاتمه دهند. او درین تحلیل جدیدش هشدار داد «در غیاب آن نظمِ آمرانه»ی آمریکا، «عنان‌گسیخته‌گیِ دیوانه‌وارِ» افرادی چون «شی» چین، «پوتین» روس، «ترامپ» آمریکا، «نتانیاهو» اسرائیل و «سایر بازیگران شوریده» سر بر آوُرده است و جهان را در کام جنگ و ناامنی برده است.
 
نظر من:
 
۱. اهل فن، هم باید کنشگری قدرت‌ها را تعقیب کنند، هم تحلیلگری نویسندگان مطرح جهان را. علم به عمل و نظر این دو دسته، سطح تحلیل ما را بالا می‌آوَرد و با واقعیت تلاقی می‌دهد. نه با هدف پذیرفتن مطلق یا رد مطلق، بلکه تطبیق واقعیت و حقیقت.
 
۲. نظم آمرانه آن نظم هژمونی جهانی است که در قالب آن این فکر پدید آمده است که چون از سازمان ملل در ایجاد صلح، تأمین امنیت، جلوگیری از جنگ کاری ساخته نیست، پس یک ابرقدرت، باید این نقش را آمرانه و قدرتمندانه ایفا کند. کوهن و بسیاری، این نقش را برای آمریکا قائل بودند. اما اینک به آن تردید پیدا کردند. به اصل نظریه، نه، به مصداق نظریه که تا کنون آمریکا بود.
 
۳. منظور کوهن این است، اسرائیل با رهبری جناح نتانیاهو برای نظم آمرانه آمریکا بهایی قائل نیست و جنگ را بهترین راه حفظ اسرائیل می‌داند.
 
۴. نظم جهانی به نظرم درین جنگ -که هنوز شعله‌های خفته دارد- اساساً به هم می‌ریزد و جهان دستخوش تغییرات نوینی می‌شود که معلوم نمی‌کند چه صف‌بندی‌یی، فرصت بقای بیشتر و امنیت شکننده‌ناپذیرتر پیدا می‌کند. اسرائیل بقای خود را بدون غلبه از طریق جنگ پرشدت، کاملاً شرطی و تردیدآمیز می‌بیند، به همین علت، هر چه ویرانگرتر ظاهر شود گمان می‌کند توازن را به سود خود بالا می‌کشانَد. این نظام پادگانی، برتری هیچ کشور خاورمیانه و حتی نزدیک منطقه‌ی خاورمیانه را نمی‌پذیرد. حساسیتش از ایران ناشی از همین اصل حیاتی آن رژیم است.
 
۵. نظم آمرانه، آیا لازمه؟ دو دسته می‌شوند نسبت به این مسئله مهم جهان: ۱. دسته‌ی اول معتقدند آمریکا نقش سازش‌دهنده داشته باشد و قدرت منع جنگ و ایجاد آتش‌بس در هر جای جهان را در خود حفظ کند. چون لازمه‌ی بقای بین‌المللی است. نبود نظم آمرانه یعنی بودن آنارشی جهانی. ۲.دسته‌ی دوم معتقدند آمریکا دخالتگرِ ناجوانمرد است و نظم بین‌المللی را طبق دلخواه خود ایجاد، یا رها می‌کند. اساساً آمریکا را شایسته‌ی این نقش نمی‌بیند. بگذرم.
 
البته ایران از یک سال پیش طوری با آمریکا نشست و برخاست کرد که نوعی غیرمسقیم بر ایفای نظم آمرانه است، زیرا بارها انتظار کشید آمریکا با نفوذش بر اسرائیل، آتش‌بس ایجاد کند. این در واقع یعنی نظم آمرانه از روی ناچاری. من آمریکا را بدخواه آزادی می‌دانم و سلطه را بر آزادی، نافع خود تعریف می‌کند. اما از دشمن هم اگر بشود صلح دوشید، بر جنگ می‌شود چنگ انداخت و این بلیه‌ی بشری را عقب زد.
 
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی علوم سیاسی دانشگاه تهران
 
 
شرحی برین عکس☝️:
دامنه . دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ مسجد قدس قم
فراز نخست: ظهر که رفته بودم نماز جماعت فضلیت اول وقت، برگشت، دستایم را همان مسجد، مایع زدم. چون هم تمیز است، هم مایع‌اش خوشبو. لابد ممکن است همین الآن کسی فکر کند: و مُفت. ناگهان چشمم افتاد به کُنج. دیدم یک شرکت زرنگ! یک پیام حاوی ارزش را در ظلِ تبلیغ شرکتش بُرد. چه هم جای پربازدیدُ سُود. درِ تلفن و نام شرکت را گِل گرفتم در عکس که خدمه‌ی مجانی انتشار نشوم!
 
فراز پس از نخست: چون در عکس انداختن، خودم هم افتادم! یا خودم را هم انداختم! پس من هم دست به تبلیغ خودم زدم! آخه من هم، مگر کم آدمی! هستم؟! هم مدیر سایت دامنه! هم مدیر مدرسه. یک بازنشسته‌ی دو شغله!!! خودسِتایی چه لذتی داره! جمهوری اسلامی که به ماها! شغل ندادُ نمی‌دهد!! هم. مگر آن که به اصول اولیه‌ی انقلاب، ارتجاع (=رجوع به عقب) کند! این ارتجاع! البته از آن نوع «ارتجاع عرب»! نیست. 
 
بیایم سر اصل مطلب: من بارها این شعار در عکس را در بسیاری از جاها و بر بسیاری از آدم‌ها یادآور شدم. آب کمیاب است؛ ای مسلمان هنگام وضو شیر آب را باز نذار، هر مرحله از وضو شیر را ببند، بعد باز کن. رعایت نکنی، اِتلاف آب از این طریق، میلیاردها لیتر است در سال. ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
،،
حجت الاسلام جناب حاج آقا سید کمال الدین سلام
اگر بر فرض، بر فرض، بر فرض مثلاً نمازجمعه‌ی روز ۱۳ مهر ۱۴۰۳ اخیر در مصلای تهران با انبوه نمازگزاران بمباران می‌شد، حرف جناب‌عالی چه بود درین صحن؟ اگر حضور در جای باز، هنگام احتمال کمترین تهدید، چنین توصیفات داده می‌شود، پس چرا در اصول رزم، ساختن پناهگاه عمومی در زیر زمین جزوِ اصلی‌ترین اصول پدافند غیرعامل است؟ اساساً وقتی مردم هنگام آژیر به پناهگاه می‌روند، عقلی رفتار می‌کنند یا جُبن دارند؟ در دفاع مقدس آژیر رادیو سه علامت صوت داشت: سرخ، نارنجی، سفید. چقدر هم مردم‌پسند هم بود. پس آن مردم به پناهگاه می‌رفتند، یا زیر زمین یا جای امن‌تر برای حفظ جان از پرتاب موشک و بمباران صدام، طبق استدلال شما باید توصیفی دیگر بگیرند!
 
نظر من: آوردن یا آمدن مردم به جای باز هنگام خطر با احتمال کم یا زیاد، نیازمند تجدید نظر است. من چنین کاری را درست نمی‌دانم. کاری به علت جمع‌شدن ندارم که مردم چه می‌خواهند صورت دهند، مسئله، مسئله‌ی حفظ نفْس است که واجب است و رعایت مقررات جنگ و دفاع،که عقلی است. سپاس.
 
،،
بعد از تحیت آقای جلیل قربانی بله، زرد. من نارنجی ذهنم آمد. تکمیل کنم: عرض عمومی: مثلاً در تدبیری خردمندانه، سید حسن نصرالله سال‌ها در اعماق زمین زندگی کرد. اسم این کار بالاترین رفتار عقلی و شرعی است. مگر شجاعت این است هنگام خطر حتی با خفیف‌ترین احتمال خطر، مردم را در یک جا ازدحام کرد؟! باید مردم را عادت داد چارچوب دفاعی حفاظتی جنگ را در هر شرایطی رعایت کنند. بگذرم. غلو در مورد هر چیزی، در اسلام منع شد.
 
،،
جناب حجت الاسلام
حاج سید کمال الدین سلام
وظیفه‌‌ی خودم را پیشگاه آن فقیه اندیشمند ادا کنم اول تا از ادب چیزی کم نگذارم. کمال قدردانی را دارم که هیچ‌گاه سؤال، متن، حتی شبهه را با انگ و الفاظ پس نمی‌زنید و سؤال مرا هم یک امر عقلی دانستی.
 
دو صورت را فرض گرفتید و عقلی و شرعی جواب هر صورت را مجزا دادید.
 
دیدگاه من:
 
صورت نخست فرض خود ما را متوجه کردید که دارید می‌فرماید تشخیص این بود امکان غلط دشمن مطلقاً وجود نداشت. پس جمعیت و حضور منع عقلی نداشت.
 
پاسخ من:
با این صورت‌مسئله، پس هیچ جای تمجید و غلو وجود ندارد که فضای کشور را آکندند از انواع ستایش.
 
صورت دوم را هم این طور فرض گرفتید حتی اگر علم و ظن به حمله‌ی اسرائیل به مصلا در میان بود، باز تشخیص این شد باید جمعیت تشکیل شود حتی اگر کشته شوند.
 
پاسخ من: با این صورت‌مسئله، پس دست‌کم جمعه‌ی ۱۳ مهر ۱۴۰۳ هر چه علم و عقل در بحث جنگ و دفاع برای پیشگیری خطر و ضد خطر، کشف و پیش روی بشر گذاشت را باید کنار گذاشت، چون کشته‌شدن خودش یک نوع رفتار است. من برای هر دو صورت مسئله‌ای که فرض کردی به شما نمره‌ی بالا می‌دهم، چون تحلیل وضعیت، نصف آن ترسیم صورت مسئله ساختن است. اما برای دو جواب شما به دو صورت وضعیت، نمره نمی‌دهم. چون به صورت مسئله‌ی عقلی، جواب پیرو پیشوایی دادی که ربطی به امنیت و حفظ جان مردم به‌ویژه مؤمنین ندارد. یک تن به ناحق کشته شوند، طبق قرآن گویا تمام بشریت کشته شدند. بگذرم. پسرتان مهندس آق سید محمد که در صحن تشریف دارند و آشناییم دورادور با این سرمایه‌ی علمی‌تان. اما پسر دیگرتان حجت الاسلام آ سید محمد علی را توفیق نداریم در صحن و تالار مدرسه فکرت زیارتش کنیم. شما آقاجان خوب من، کمال اخلاق‌تان کمند قشنگی برای شیدایی من به شماست. اما در بحث‌ها من اسیر جمال و کمال و جلال نمی‌شوم! این عبارت اُخریٰ کشکولی هم هست! در عین جدّیت. ارادتمندت: ابراهیمِ عقلی شرعی!
 
متن آق سید حسین شفیعی
در هیئت رزمندگان در زیر
در سایه سار «نماز جمعه نصر
شگرد شبهه افکنی!!!
بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. سلام علیکم. در روزهائیکه گذشت، شاهد نوشته هائی فراوان در جهت تبیین عظمت با شکوه و پرصلابت نماز «جمعه نصر» اقامه شده در مصلای امام خمینی تهران در روز جمعه (۱۳ مهر ۱۴۰۳ش= ۳۰ ربیع الاول ۱۴۴۶ق) توسط ولی امر مسلمین ، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیت الله خامنه ای بوده ایم؛ اما در این بین ،افراد معدودی چه در داخل و چه در خارج (دانسته و ندانسته)، با اعمال شگردهائی متنوع کوشیدند تا از عظمت این حماسه بزرگ به کاهند، و کام امت سلحشور را تلخ نمایند؛ بهره وری ازشگرد شبهه افکنی (البته در قالب طرح سوال و پرسش)، یکی از مهمترین شگردهای آنان محسوب می شود؛ عاملین این شگرد، در قالب های متنوعی به فعالیت پرداخته اند؛ از جمله، طرح ضرورت حفظ جان مردم!!! و....؛  به نظر میرسد : دست کم برخی از این افراد اگر عرصه را مساعد به بینند بدنشان نمیآید که بدین بهانه، آموزه های برآمده از آیات و روایات در جهت دفاع از اسلام و قرآن و جهاد و شهادت و سیره امام علی (ع) و سالار شهیدان و... را نیز نادیده بگیرند؛ و بر سیره مشروع حضرات معصومین و مجاهدان راستین هم بتازند؛

ماجرای ساخت مترو
و حفظ جان مردم تهران

۱۷ ، ۷ ، ۱۴۰۳ نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی در اواخر سال ۱۳۶۹ آنقدر زور زده بود که بتواند در ساختار بی‌قواره‌ی قدرت آن وقت، ساخت مترو در تهران را جا ییندازد. مخالفت می‌شد، شدیداً؛ هم روی هزینه‌ی هنگفت و هم به عنوان یک پروژه‌ی لوکس! او، ولی فردی ذی‌نفوذ در قدرت -و به تعبیرم بن‌بست شکن در ساختار و سیاست بود- فقط با یک حرفِ خِرَد، توانسته بود سرانجام، فرجامِ مترو را حل و پیاده کند. آن حرف چه بود؟ گفت مترو در زمان وقوع بحران و جنگ‌های احتمالی می‌تواند پناهگاه امن مردم و مسئولان پایتخت شود و این اهمیت و اولویت مترو را دوچندان می‌کند. رفسنجانی بعد چون در بحران ۸۸ خطبه‌ی اولش روایت آوَرد مردم وقتی حاکم را نمی‌خواهند او باید بروَد، کار خود در قدرت لق کرد! و راست که زیر پایش سان می‌داد، زان‌پس جلوِ پایش سنگ و خار می‌گذاشت تا درگذشت. خواستم گفته باشم، حفظ جان مردم در شرع و عقل همیشه یک اصل بوده است. اساس شکل‌گیری دولت‌ها در اصل حفظ نظم و حفظ نفْس از خطر هرج و مرج است. هیچ اصلی نمی‌تواند این اصل پایه‌ای عقلی و شرعی را خدشه‌دار کند، حتی با حکم ثانویه هم نمی‌توان رأی به خطرکردن و کشتنِ جان مردم داد. ما حتی در خودِ ۸ سال دفاع مقدس که شهادتگاه رزمندگان و به تعبیر دینی (=مشهدِ شهیدان) بود، مکلف می‌شدیم به بالاترین پناه‌گرفتن در سنگر، در کانال، در زیرزمین، در بوته‌زار، در شیار کوه و در هر جای ممکن، که تلفات حتی در حد یک نفر رزمنده هم، آسان رخ ندهد. یک چیز بگویم تمام کنم: حتی جنگیدن هم، در اصل برای حفظ جان خود و مردم است که کشته نشویم و کشته نشوند.


،،
حجت الاسلام سید کمال الدین عمادی سلام. اصلاً جدا از متن عالمانه و استدلالی‌تان، خودِ شاکله‌ی رفتاری‌تان با مستشکلین، یک درسِ سازندگی روحی‌ست و این حاکی از این است آن روحانی حوزه که تحت تعلیم مفاخیم حوزه بود، صاحبِ سبْک است. سپاس . چرا شیفته‌ات شدم طی این دوران؟ چون از سویت بر مخاطب و مستشکلت، بارش علم می‌بارد نه کینه، نه حقد، نه طرد، نه انگ، نه لفظ، نه شیرمال‌کردن بحث. یادم که نرفت پیشم سوی نقل خاطره رفتی آن استاد دانشگاه علوم پزشکی که حتی صدها بار به سلام شما جواب علیک هم نداد هیچ، سر هم تکون نداد، اما منش مدامِ انسانی‌ات، آن فرد را به‌هرحال، متحول کرد. امابعد من شعارزده بودم، بله، عین همه‌ی انقلابیون، اما فقط سال ۵۶ و ۵۷. بعد که شیرِ عقل و شیرِ فهم و شیرِ ترکِ شیفتگی به صاحبان قدرت در هر مقام و پست و پایه را سر کشیدم، از شعارزدگی هم بیرون افتادم. من تحت تأثیر حرف‌هایی که کمی هم نَم شعار بدهد، رایحه‌ی بدش مرا عذاب می‌دهد. گفتم عقلی و شرعی‌ام. نه عقل، نه شرع طبق برداشت من مجاز و مجاب نمی‌کند که احدی مردم را جای ریسک و خطر بکاشند. تمام. فرمودید به من در مورد خطبه جمعه‌ی ۱۳ مهر ۱۴۰۳ تهران قلم بزنم. شما فقیه و آقاجان من لابد ندیدید، من همان صبح شنبه روز بعدش متنی تحلیلی تطبیقی موشک و خطبه نوشته بودم. حالا به خواست خودتان مجدد بار می‌گذارم. من فقط خطبه و موشک را تحلیل کردم. کاری به حاشیه‌ی آن نداشتم. آنچه هم ورای آن بعداً درین صحن، بحث آفریدم، جنبه‌ی عقلانی و فهم قضایا دارد، نه استنطاق و پراکنش تفرق. درود.

،،
بله، حاج آقا احمدی، گرفتم کی رو می‌گی. اون، رفیق شهید ارزش‌ها شهیدآقا سید مرتضی آوینی بود در روایت فتح. که سپس شد یک فرد جدید و با صدها دوجین حرف! ارادت.

،،
غش آوُردی مرا سید سعید سُکنی‌کرده از جنوب. لینکلن هم در جنوب بود. حجت الاسلام سید محمد خاتمی شهیدش! خواند چون ترور شد به دست اهل زور در شمال آمریکا.


حجت الاسلام آشیخ مالک سلام
البته شخص جناب‌عالی از اولین فرد مدرسه فکرت بودی که نظرات خودت را آن جمعه لحظه لحظه مرقوم می‌فرمودی. در مباحثه، لفظ «تسلیم» در وسط نیست، بلکه مفاهمه، اصل قضیه است. در اثر بحث، نور می‌افتد میان مباحثات. روشن که شد، هر فرد خود با چشم عقلش ملاک و معیار را می‌بیند. درود.

 

تسلیت مدرسه فکرت

درین صحن به آقایان سید جمال‌الدین صباغ و سید ادریس صباغ درگذشت مرحومه حاجیه سکینه طالبی را تسلیت می‌گویم. برای سید جمال مادربزرگ بود برای سید ادریس زنِ عمویش مرحوم سیدآقا.

همچنین درین صحن درگذشت حاجیه آمنه صباغ را تسلیت می‌گویم به جنابان اخوان آق سید حاج کاظم و آق سید موسی صباغ و نیز به فامیل ما سیده مریم صباغ، که آن مرحومه عمه‌ی همگی این بزرگواران بود.

اگر اسم منتسبان دیگر آن دو مرحومه‌ی تازه‌درگذشته، درین تسلیت‌نامه از قلم افتاد، سهو مرا ببخشایند. خداوند هر دو مرحومه را رحمت کناد.

مرحومه سکینه طالبی (مرحوم کِل‌قولی) همسر مرحوم آق سیدآقا صباغ، که در خون و نسَب باید فامیل هم باشیم، سال‌ها همسایه‌ی مهربان ما بود در محله‌ی حموم‌پیش دارکلا. و ما به خاطر رفاقت با فرزندانش مرحوم سید علی اکبر و و نیز سید علی اصغر و سید تقی صباغ، از دستِ آن زن باسخاوت، نون و نمک خوردیم.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

۴←می‌گن:

ازدحام جمعیت در هنگام خطر نشان شهامت است. حتی کشته‌شدن عده‌ای کم‌شمار یا پرشمار مردم، اگر از کشتار بیشتر و میلیونی جلوگیری کند، جایز است.

 

خُب؛ با توجه به این دیدگاه و احترام به این صاحب‌نظر و موافقان این نظر، من می‌گویم همین الآن دیر نشده، هر مقام عالی‌مرتبه اگر واقعاً در معرض تهدید حمله‌ی اسرائیل است، (من که نه، خودِ داخل حکومت، این احتمال حمله را مطرح می‌کنند) عقلی این است محل زندگی‌اش استحکام پناهگاه را داشته باشد، حتی در پناهگاه کار کند. اگر آن مقام، حتی فردی نظامی یعنی آقای امیرعلی حاجی‌زاده باشد که فعلاً میان مردم محبوبیت و اهمیت بالایی دارد و سرمایه‌ی موشکی کشور است. حَزم، بخشِ جدایی‌ناپذیرِ عقل است.

۵←می‌گن:

«حماس» نباید به تفکر و تز «ساف» برسد.

 

خُب؛ اما امروز خبر آمد جنبش حماس و جنبش ساف در قاهره دیدار کردند و روی «مدیریت نوار غزه» صحبت کردند. قرار شد غزه به «کمیته‌ای» تحویل شود. مأموریت مهم کمیته، مدیریت غزه و گذرگاه رفح است. حماس البته پیشنهاد داد اسم کمیته بشود «دولت تکنوکرات». اگر این توافق رخ دهد، ساف و حماس به دیدگاه هم نزدیک می‌شوند. این خبر، از نظر من بسیارمهم است. اگر در آن دخالتگراها اختلال نکنند.

،،

جناب حجت الاسلام باقریان سلام

این شعر شما خلاصه‌ای از آیات قرآن بود و خیلی‌هم عالی. ابلیس در اندیشه‌ی ایرانی معادل دارد، زودتر از اسلام، اسمش بود اهریمن در برابر اهورا. چقدر این مسئله را متأثر از ایران می‌دانید جناب باقریان؟ منظورم را اشتباه متوجه شدید. خواستم بگویم در اندیشه‌ی زرتشت اهریمن به عنوان موجودی در برابر اهورا، همان کاری می‌کند که ابلیس در قرآن معرفی شد که کارش اغوا و ده‌ها کار دیگر است. من به ایرانی چنین اتهامی نمی‌زنم. متشکرم. اعتراض نبود، توضیح برای متنم بود که بهتر محضر شریف شما برسانم به این پرسشم پاسخ  ندادی جناب حاج آقا باقریان که گفتم ابلیس از همان اهریمن در اندیشه‌ی دینی ایران پیدا شد متعجب شدم چرا چنین برداشت شد از متن من. ایران مهد تمدن بود و دارای افکار و بینش و ارزش و دانش. جهت توضیح عمومی برای صحن:👇 پیش از اسلام در ایران دینی وجود داشت که اهریمن شخصیت تاریک است که در برابر اهورا که نور است، نقش مخرّب ایفا کرد. ابلیس در قرآن، کارش با اهریمن در زرتشت، شباهت دارد.

،،

جناب صدرالدین سلام

۱. ممنونم از بیان آن دوست.

۲. سران قریش قصدشان کشتن پیامبر اکرم ص بود.

۳. لذا امام علی ع جای نبی ع ماند، مأموریت ابوجهل خنثی شد.

۴. همان پیامبر اکرم ص وقتی خانه را ترک کرد برای حفظ جان، حاضر شد در غار ثور در جنوب مکه پناهگاه گیرد. از فریب هم استفاده کرد، رفت جنوب مکه، حال آن‌که مدینه در شما مکه است، تا دشمن دیرتر سراغش آید. دیدیم وقتی بوکش پشکل شتر بلدچی مشرکان، یقین کرد پیامبر ص حول و‌ حوش ثور است، تا لب غار هم رفت.

۵. من لابد می‌دانی به قاسم سلیمانی شهید عزیز جهان اسلام چقدر عُلقه دارم ولی در همان صبح شهادتش متنی نوشتم، نباید آن روز و آن زمان تا مدتی به عراق پا می‌گذاشت، چون عراق شورش شده بود و یک آمریکایی در شرکت خصوصی آمریکایی کشته شده بود و جو ملتهب شده بود. حرف حق را همان روز زدم.

۶. شهید دکتر محسن فخری‌زاده که مخ فیزیک بود و فیوز مهم موشک هایپر سونیک از ابتکار و فرمول او بود، نمی‌بایست در آبسرد ویلا می‌داشت شناسایی شد و ترور. من و حجت الاسلام احمدی مکان ترور را رفتیم دیدیم عکس هم گرفتیم.

۷. حاجی‌زاده مغز متفکر موشکی است، باید حفاظت شود. او تهدید شد. لازم است جان او محافظت شود با بالاترین پناهگاه.

خدا نگه‌دار انسان‌های مردم‌مدار ایران و خادم اخلاصگر وطن. ازت ممنونم بررسی کردی صدر.

،،
مجدد سلام امیرجناب
گفتی اسطرلاب، یاد فریدون افتادم که در «جام جم» (=اسطرلاب) همه جا را می‌دید. زمانی هم در محل برخی مال‌باخته، می‌رفتند بهشهر پیش یک دعاگر یا جادوگر! آینه می‌دیدند که شایع بود دزد در آینه‌اش (بخوان: جام جم یا اسطرلاب) پیدا بود! بگذرم. ممنونم.
 
،،
جناب آقاجلیل قربانی سلام
اصل این که در دین تأکید می‌شود دیندار خود را از سیاست کنار نکشد، این است به مسائل روز هم روشن باشد و هم روشنگری کند. و در وقتش ارزش‌های معمول را گسترش دهد. خواستم بگویم توجه‌ات به متن من، ناشی از کنش مسئولیت‌شناسانه است. سپاس.
 
موارد را جز به جز یادم است. چون در عصر زندگی نسل ما رخ داد. یک مورد خیلی مهم که حیات سیاسی ایران به آن پیوند داشت، دو سرنگونی است: سرنگونی طالبانِ اول در افغانستان. سرنگونی صدام در عراق. که در هر دو تا ایران، خواهان بود. بدون البته مشارکت مستقیم. اما غیرمستقیم نقش ایفا کرد. این طور: رهبران مخالف هر دو نظام را در ایران پناه داده بود تا سرنگونی اتفاق بیفتد. مهمتر این‌که در عراق علاوه بر صدام ساختار حزب مرموز بعث شاخه‌ی میشل عفلق در برابر شاخه‌ی صلاح‌الدین بیطار در سوریه، فرو پاشید. یک حزب رقیب ایدیولوژیک مسلح در برابر ایران. از حضور و ایراد نظرتان ممنونم.
 
،،
امیرجناب سلام. جنبش‌های حق‌طلبانه گاه در معرض امواج حوادث واقعاً در می‌مانند، به چه تصمیمی برسند. به عبارت امام علی ع انسان باید رویدادها را در چنگ خود بگیرد، نه رویدادها او را چنگ زند. البته آن امام هُمام ادیبانه‌ترین وجه این سخن را گفت.
 
،،
نکته‌ی امنیتی: معمولاً در پسِ اخبار استراتژیک، یک خبرِ فریب در دلش، جنین می‌شود.
،،
سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام. سوم دانشمندان -نه همه‌ی آنان- می‌خواهند صبغه‌ی علمی خود را به سیاست نبازند. چون سیاست عین ابر دگرگونی دارد، اما علم هر ۱۰۰ سال ۱۰۰ سال هم کمتر تکان می‌خورَد. اگر هم بخورد با یک علم و کشف نوتر، است.
 
،،
یک طنز به تنظیم کشکولی جناب آقای جلیل قربانی:
در مجلس ایران، هیچ کس مدرسْ سُ نرفت!
بی‌همتا ماند هنوز. کاشمر قبرش منور باد.
ساده، زیست. سیاسی ماند. سالم سیاست ورزید. دینی و مقاوم مُرد؛ شهید شد به حکم رضا قلدور.
 
شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:
سُ: سمت. در معنای حقیقی یعنی اخلاق و رفتار و فکر کسی در آمدن. شبیه کسی شدن.

واقع‌گرایی و موازنه‌ی تخریب

۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۳ نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

واقع‌گرایی متضاد پندارگرایی است. اول مبنایم را اعلام کنم: اسرائیل را نه فقط به رسمیت نمی‌شناسم، بلکه به پایان یافتن این مؤسسه‌ی تفرقه‌گر و فاسد خاورمیانه آرمان دارم. اما این که چگونه می‌شود چنین نظام (=بخوان: پادگان آمریکا با ارتش فوق مجهز بی‌رحم) را پایان داد، استراتژی مختلف لازم دارد. نمی‌شود ملت‌های غیرنظامی منطقه را پای کشتار و آوارگی و بی‌سرپناهی به میدان نبرد گذاشت. منطقه پر از سکنه و مزرعه و انسان و زن و فرزند است، بنابراین از راه جنگ این‌چنینی نمی‌شود رژیمی آن‌چنانی را نابود که هیچ، حتی به عقب راند.

 

حتی تمام کشورهای منطقه + ایران به جنگ اسرائیل بپاخیزند، نمی‌شود آینده‌ی قطعیِ آن جنگِ همه‌جانبه را حدس زد. دلیلم این است: از آن سو آمریکا و ائتلافی که یقیناً ایجاد می‌کنند، دو سوی جنگ را پرزور می‌کند. حتی ممکن است موازنه‌ی تخریب به وجود آید. یعنی طرفین جنگ بدون پیروزی و فائق‌آمدن، فقط محیط و جمعیت و اقتصاد و طبیعت همدیگر را تخریب کنند.

 

اگر این کلمات -که زیر ردیف می‌کنم- در ایران واقعیت دارد (من اعتراف کنم علم ندارم که رد کنم) ممکن است ذهن مردم تحریک شود پس چرا در منطقه همه دنبال آتش‌بس هستند حتی ایران. و یا این که پس چرا ایران حرف خود را پیاده نمی‌کند؟ در زیر عبارات را می‌آورم:

 

در فضای تبلیغاتی و رجَزخوانی نظامی و حتی تبیین‌های ایدیولوژیکی ایران (که هر سه مورد جزوی از اصول جنگ است، طبیعی هم هست) از زمان جنگ اسرائیل در غزه و اینک که سراغ لبنان رفته، این عبارات تولید شده است:

 

جواب نظامی ویرانگر می‌دهیم.

ویران می‌کنیم.

شخم می‌زنیم.

با خاک یکسان می‌کنیم.

اسرائیل را از زمین محو می‌کنیم.

پاسخ پشیمان‌کننده می‌دهیم.

تل آویو را تلی از خاک می‌کنیم.

و ... .

 

وقتی مردم می‌بینند این جملات وجود یعنی این توان وجود دارد، لذا از خود می‌پرسند پس چرا طی یک سال هیچ کس حتی ایران، جلوِ اسرائیل را در غزه نتوانست بگیرد که حالا بعد از زمین‌سوخته کردن غزه، سراغ لبنان هم رفت و بدتر از غزه در لبنان همچنان می‌کُشد و ویران و آواره و کشتار می‌کند و در شروع کار با هدف رعب و اختلال در جنگ، رهبر جنبش حزب‌الله و چهره‌های دایره‌ی اول جنبش را ترور کرد.

 

وقتی از راه جنگ نمی‌شود به پایان دادن این پادگان مسلح آمریکا رسید، چرا باید برای مبارزه با اسرائیل راه‌های دیگر را جایگزین نکرد.

 

چین همه‌ی گروه‌های فلسطینی را جمع کرده بود به توافق رسیده بود. ایران می‌تواند با تمام گروه‌های فلسطینی بنشیند تا به یک استراتژی واحد کم‌هزینه برسند. فعلاً اوضاع از چنگ همه در رفت.

 

 نظام‌ها یا از راه اصلاحات دگرگون می‌شوند یا از راه انقلابات فراگیر کوتاه‌مدت. هر راه دیگر هرچند مشروعیت سیاسی حتی دینی هم داشته باشد، تابع مصلحت و اقتضائات عقلانیت است. وقتی ۱۵ خرداد ۴۲ قیام شد، شاه سرکوب خونین کرد. تا ۱۵ سال بعد یعنی سال ۵۶ و ۵۷ روش مبارزه با شاه عوض شد و هرگز فرمان قیام مسلحانه هم صادر نشد، تا این که انقلاب فراگیر مردمی با نقش همه‌ی افکار سیاسی شکل گرفت، شاه متواری شد طوری که آمریکا هم به او پناه نداد.

 

قصد اصلی اسرائیل همواره این بود، از طریق یک بهانه‌ی درون سرزمین‌های اشغالی و سرکوب مبارزین فلسطین، چه در کرانه چه در باریکه، در اصل با کشورهای منطقه از درِ ارتش و نیروی هوایی بسیار مجهز و پرتعدادش (بالای ۳۵۰ جنگده‌ی آماده و مسلح دارد) وارد شود و توان بازدارندگی و پیش‌دستانه‌ی آنان را مضمحل یا مختل کند. برای اسرائیل هر بار سرکوب مردم در داخل، فرصت ضربه‌زدن به توان نظامی منطقه محسوب می‌شود. چه ترور، چه بمب سر مردم. بگذرم. عقل، کنار شرع ایستاده است پ شرع هم، جوار عقل پیش می‌رود.

،،
جناب آقاجلیل قربانی سلام. نزدیک ظهر هم در پاسخ با آن پست نوشته بودم. الآن هم با این توضیح علّی شما، بیشتر به درک مطلب انجامید. اگر برات ممکن است، گروه را خودت بساز. بله، برای ذی‌نفوذان بازار سودآوری شکل گرفت. «مافیا» از جزیره‌ی سیسل هم سیستلی‌تر! همانطور که ظهر گفتم: تا «تلگرام» فیلتر است، از من ساخته نیست که مدرسه را مجدد به آن پیام‌رسان ببرم. بلی، تلگرام، در فنون، پیشرفته است، حتی جذاب‌تر از هر پیام‌رسان، اما من اهل نصب فیلترشکن نیستم.  شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت: سیستَلی: یک نوع بوته‌ی خاردار با سیخ‌های تیز و دردناک. تَلی: یعنی خار. سیس: همان تیغ است و سیخ.
 
شرح برین دو عکس بالا :☝️: و پایین 👇: من از سرِ عادت و علاقه و اعتقاد هر بار نمازم را ممکن شد مسجدهای مختلف می‌گزارم، هر چند رفتن به مسجد پاتوقم محفوظ است و متناوب و مرتب، اما امروز ظهر پام باز شد توی این مسجد. توجه به سوژه جزوِ روحیاتم است.مانند این دو سوژه. عکس انداختم! در عکس اول: کارتخوان دیگر رفیق همیشگی جامُهر شده است. که نمازگزار یا حین مُهرگرفتن یا سپس آن را در مُهردان گذاشتن، دلش آید کارت در درز کارتخوان بگذارد پسورد چهار رقم را بزند جرینگ پول برود حساب مسجدگردانان تا حسابی سخنران آوَرند از جناح خود. البته امانت‌داران پاکباز هم دارد ایران که خرج مسجد و مردم و چای و پذیرایی و رفو می‌کنند. «قبول باشد» می‌گویم بر اینان. در عکس دوم: آن پیام نفوذ مورد توجه بود. البته این شعار، «تقبل‌الله»ی شان باد. اما نفوذ مگر منتظر اجازه است؟ که بدهند یا ندهند! نفوذ، ذاتش نهان‌کار است. ابراهیم طالبی دامنه دارابی.

روش فردوسی

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی. فردوسی یک ملت را همان طور که هست نشان می‌دهد و هرگز از میان اشتباهات و خطاهایی که روی داده ابا نمی‌کند. یک علت درین است فردوسی خِرد را چیزی می‌داند که موجب سازگاری و مدارای انسان با شرایط است. من این ایده‌ی فردوسی را از دکتر منصور رستگار فسائی استاد دانشگاه آریزونا آمریکا وام گرفتم. این خلأ امروزه حس می‌شود که حکومت‌ها نمی‌خواهند بپذیرند خطا می‌کنند، تکبر می‌ورزند، دروغ می‌بافند، نابلدند، برای دسته‌ی خود سینه می‌زنند، ملت را مذبح هوس‌های اشباع‌نشدنی قدرت خود می‌فرستند، بلوغ ندارند، بلوف می‌زنند، و سرآخر از مردم طلبکار هم می‌شوند. یک مثال از ترکیه می‌زنم که اتفاقاً چند دوره است دست جناح اسلام‌گرا به رهبری رجب طیب اردوغان اداره می‌شود در برابر جناح ملی‌گرا که چند دوره است شکست می‌خورَد. به این حرف اردوغان آدم نگاه که می‌کند می‌فهمد چقدر مُضحک و مَضحکه است. او دیروز گفت:

 

«اسرائیل یک سازمان تروریستی صهیونیستی و هیولایی است.»

 

وقتی یقین دارد چنین است، اما از خود نمی‌پرسد پس چرا با اسرائیل روابط دیپلماتیک و حتی داد و ستد اقتصادی دارد. معلوم است تجارت، درآمد، منفعت و دلار هدف است، نه هیچ چیز دیگر. آری؛ دولت‌ها آن طور که هستند خود را نشان نمی‌دهند، ابا دارند خطاکاری‌های خود را زبان آورند. خِرَد، حلقه‌ی مفقوده‌ی عصر ماست، همه جا، بدون استثناء. باز هم ایران و جهان فردوسی می‌خواهد که زنش از روی متن جامعه بخوانَد، و او به شعر درآورَد.

۶ ← می‌گن:

یوآو گالانت وزیر جنگ اسرائیل امروز به ایران تهدیدآمیز گفت: «حمله‌ی ما مرگبار، دقیق و بالاترازهمه تعجب‌آور خواهد بود، آنها متوجه نمی‌شوند که چه اتفاقی افتاده است.»
 
خُب؛ جنگ نظامی، اصلی‌ترین بخشَش، جنگ لفظی دو سوی نبرد است. دو سمت مخاصمه با هدف ترساندن از ایجاد جنگ، لفاظی می‌کنند. جنگ لفظی پوشش‌های متعدد به خود می‌گیرد: عملیات روانی، رفتار بازدارنده، بلوف، اغراق، فریب، رعب، اختلاف در حکومت و مردم، تست حریف، پیش‌اطلاع برای ایجاد جو جهانی و نیز تخلیه‌ی اطلاعاتی رقیب. به نظرم گالانت با جمله‌ی «آنها [ایران] متوجه نمی‌شوند که چه اتفاقی افتاده است» ایران را تهدید به یک نوع سلاح مخرّب وسیع کرد و از جدّی‌بودن بمباران ایران پرده برداشت. جنگ لفظی، معمولاً مقدمه‌ی حمله است، و یا گاه برای زمینه‌سازی التهاب و یا گیج‌کردن حریف. ابراهیم طالبی دامنه دارابی.

جنگ فقط محل مانور نظامیان نیست

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی. سیاست و تحلیل، سرشتِ جوامع است. نظامیان در هنگام خطرِ بروز جنگ و یا حتی حین جنگ، جنگ لفظی هم باید بلد باشند و ازین هنر کلامی با مهارت بالا بهره بگیرند. اما جنگ، در اساس، زیرمجموعه‌ی سیاست است، پس این سیاست است که مسیر جنگ و صلح میان ملت‌ها تعیین می‌کند. در تاریخ، آخر هر جنگ‌ها را، تصمیمات سیاسی مشخص کرد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یکی از نمونه‌های مهم در ایران مثال مشخص این قضیه است. هر کس بر حسب حق خود، روی جنگ، صلح، آتش‌بس، ارتباط دیپلماتیک و... خود را تحلیلگر حساب می‌کند، ولو در ذهن خود. این حق جامعه است که خود، به ماجراها نظر بیفکند. مثال می‌زنم: زمانی که بسیجی بودیم و در جبهه‌ها می‌رفتیم درست است که ابزار موبایل و این دنیای مدرن ارتباطات آسان، مثل الآن اصلاً وجود نداشت، حتی تلفن به‌سختی پیدا می‌شد، اگر هم پیدا می‌شد، خط تو خط می‌شد و بوق اشغال می‌زد. اما رزمنده فقط نگاه به سران ارتش و سپاه و حکومت نداشت، می‌رفت در دل ماجرای جنگ. چرا؟ چون نمی‌خواست فقط شنونده‌ی حرف‌های نظامیان و صاحب‌منصبان باشد. چگونه به سمت تحلیل می‌رفت؟ با موج‌های رادیو، از مصاحبه‌ها و خطبه‌های مخصوص جنگ مرحوم رفسنجانی، از ستون تحلیل روزنامه‌ها، از بحث در سنگر خواب‌، از راه نامه‌نگاری با رفقا.

خاطره‌ی من

نوجوان بودیم. چوپانان از یورصحرا بُزها و گوسفندان را -که صدها رأس بیشتر بود- می‌تاراندند سرِ ظهر می‌آوُردند قنات‌پِشون آب می‌دادند و پس از خوراندنِ آب، در سایه‌ی درختان گردو استراحت می‌دادند. ما از فرصت استفاده می‌کردیم می‌رفتیم مستقیم دو نوک گیون را می‌مکیدیم شیر می‌خوردیم! تبِ مالتْ هم نگرفتیم. حالا این عکس که آقاابراهیم داراب‌کلایی برادرخانمم -که نمی‌دانم از کجای محل یا مجاورت محل انداخته- مرا به آن روزگاران زیبا با گوسفندان ارزان‌گوشت و بُز، بُرد. به قول نیاکان ما: ارزونی‌سال‌ها بود. ابراهیم اگر متنم را دیدی، بگو، آغُلِ کیست؟ و کجاست؟ آری؛ شیر، دوغ، کره، ماست، پنیر، گوشت، کله‌پاچه، جگر، قلوه، قورمه‌سبزی، قیمه، قوره‌قوروت، کشک، کباب، همه‌وهمه از گوسفند و بُز نشئت می‌گیرد. سوره‌ی نحل در مورد نعمت گوسفند خواندن دارد. گوشت‌خوار گیاه‌خوار شیرخوار. ۲۰ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی.

حقیقت و افشاء

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

حقیقت، پنهانی‌پذیرترین متاع میان انسان است و چندین علت را هم پشت خود به صف دارد، حال آن که گمشده‌ی بشر، حقیقت است. پنهان‌کردن، بازارِ افشا را گرم نگه می‌دارد که شایعه و یا تولید خبر، در دل افشا جا خوش می‌کند. فقط با مثال می‌شود این مسئله را روشن کرد. مثال‌ها:

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند، نه، فلان فرد! دستگیر نشد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند، نه، تلفات ندادیم. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، اختلاس نشد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، اسرائیل اصلاً جرئت ندارد وارد غزه شود. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، اسرائیل نمی‌تواند زمینی در لبنان نفوذ کند. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، ایران دو سه سال است هیچ مذاکره با طرف آمریکا صورت نداد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، فلانی رأی نیاوَرد، بعد معلوم می‌شود که رأی آوَرد و از رقیب خیلی‌هم پیش افتاده است. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. می‌آمدند با لباس مدرّج برنامه زنده می‌گفتند آمریکا در عراق با چندین موانعی که صدام جلوِ آمریکایی‌ها ایجاد کرده، شکست می‌خورَد به عقب برمی‌گردد. حتی حرف سعیدالصحاف وزیر تبلیغات صدام را که هر بار می‌آمد می‌گفت ما چنین و‌ چنان هستیم، زنده پخش می‌کردند که ساعات بعد، معلوم شد بغداد سقوط کرد، صحاف متواری شد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

نکته: حقیقت پنهان شود، افشا متولد می‌شود. افشا با خود شایعه هم می‌زایَد. البته حقیقت را با حربه‌ی امنیت و مصلحت پنهان می‌کنند، کمی حق دارند، اما دیگر نمی‌دانند دروغ مستمر که اخلاق ذمیمه‌ی هر حکومتی شود، بلایی سر ملت و کشور می‌آوَرد که گفتنِ حقیقت، تلخی‌اش کم‌صدمه‌آمیزتر است.

،،

حجت الاسلام آشیخ مالک سلام. به چه علت پس آن معجزات یا کرامات -که در اغلب نوشته‌هات هر بار برمی‌شُماری- از بسترِ جامعه و جهان جمع شده است و برای کمترین عارضه باید بیشترین پزشک را دید و به معاینه و درمان رفت. بگذرم.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام. پرنکته. در همین مدت چند سالی هم لبنان از خلع قدرت، در تعلیق است. هنوز ریاست‌جمهور ندارند. طایفه‌ای بودن قدرت، ذاتش شکنندگی است و هر بار ممکن است جنگ داخلی باز نیز با تحریک یا حتی بدون تحریک با صحنه‌ی لبنان بازگردد. اسرائیل در جنگ با لبنان به تحلیل من، دست‌کم سه هدف را دنبال می‌کند:

۱. فشار جهانی در اثر جنایاتش در غزه فروکش کند.

 

۲. در حمله به لبنان، میان دولت رسمی لبنان و یک جنبش مسلح فرق قائل شود تا گام تجاوز خود را دفاع از حق حیات خود توجیه کند.

 

۳. فکر می‌کند در جنگ با لبنان کسب وجاهت می‌کند، چون جا انداخت که جنبش حزب‌الله به ما حمله کرد و خود جنبش در برابر دولت لبنان قرار دارد.

 

اسرائیل با این سه روش، دنبال هدف استراتژیک خود است، خاموش کردن هر ساز که علیه‌ی اسرائیل در کشورهای مجاور حتی کشورهای دورتر کوک شود. مثلاً عراق که همسایه‌ی فلسطین نیست.

فعلاً این‌مقدار بس است که نظرم از حد یک کف دست گذشت.

پس از ارسال:

پروفایل هنری افتاده است. خش هم ندارد. بذار بمانی. دَگشِش نکن.

شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:

دَگش: دگرگون. عوض. حاصل مصدر محلی است.

،،

کشکولی به آشیخ حمید: من که نه با جناحی که خود را اصلاح‌طلب می‌خواند و نه جناحی که خود را اصولگرا می‌داند، تعلق ندارم:

۱. چون اغلب، اصولگرا کوه را کاه می‌کند؛ پودر!

۲. چون اغلب، اصولگرا وارونه می‌کند مصلحت را برای اثبات ماندن در قدرت.

===

۱. چون اغلب، اصلاح‌طلب هم کاه و هم کوه را پودر می‌کند!

۲. چون اغلب، اصلاح‌طلب وارونه می‌کند تا جنبش کور پدید آوَرد!

بهترین: سکوی عقل خودم می‌ایستم.

سیاسی‌میاسی هم بلد نیستم!

یک سخن از امام حسن عسکری ع

در فرخنده‌میلاد آن امام عزیز ع تقدیم می‌شود:

 

«هر کس در مجلسی به نشستن در جایی پایین‌تر از شأن خودش راضی باشد، همواره خداوند و فرشتگان بر او درود می‌فرستند، تا وقتی که از جایش برخیزد.»

 

حجت الاسلام جواد محدثی این حدیث را شرح داد: نقل قول: «یکی از مواردی که تکبّر یا تواضع شخص معلوم می‌شود، «جایگاه نشستن» است. اهل تکبّر، چون خود را برتر از همه می‌پندارند، همیشه در پی آن هستند که از دیگران امتیاز بیشتری داشته باشند و در صدر مجلس بنشینند و خانه‌ی مجلل داشته و شوکت خود را به رخ مردم بکشند. در حالی که هیچ یک از اینها برای انسان رفعت و بزرگی نمی‌آورد.» پایان نقل قول. این روز خجسته بر پیروان اهل بیت -علیهم السلام- گوارا باد.

،،

به چه فکر می‌کنم؟!

سلام جناب حجت الاسلام آقای باقریان

متن مفصل آن جناب را خواندم.

۱. خودم را شاگرد قرآن می‌دانم. چون قرآن برترین و بی‌همانندترین آموزگار است. پس مفاهیم قرآن برای من رهنمود و خودِ راه است.

 

۲. اساساً طبعم این است زیر یوغ نروم، چه حزب، چه جناح، چه آیت‌الله، چه روشفکرها.

 

۳. ایران را برای هیچ کس ملک طلق نمی‌دانم. همه باید در کشورداری حق ورود داشته باشند. دین ملاک نیست برای فردی که می‌خواهد ایران را خدمت کند.

 

۴. جناح راست و چپ آلوده هستند. فکرشان از مطلق‌های کاذب ریشه می‌گیرد.

 

۵. خودم را سکوی عقل قرار می‌دهم، فهم خودم را شرعی، اخلاقی ، معنوی می‌سازم که در دنیا زمین نخورم.

 

۶. چاپلوسی قدرت را سم می‌دانم که انسان را می‌تراشد مجسمه پرورش می‌دهد.

متن شما عقلانی اخلاقی ایمانی بود. درود.

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

شیخ احمد باقریان: بسیار عالی و من نیز چنانکه توضیح تقدیم شد. تندرست باشید.

خاطره‌ی من

امروز سه و نیم عصر به بعد پس از کباب بلال آتشی که خودم درست کردم، به حرم رفتم. روز میلاد امام حسن عسکری ع هم بود، دلتنگِ فضای معنوی حرم حضرت معصومه س هم شده بودم. نائب بودم برای دیار تالار مدرسه فکرت. اما بلال. قم فقط سوهان و اجتهاد ندارد! بلال هم دارد، زراعت ذرت در قم شیوع دارد. اما کمی در مورد کباب بلال: اول این‌که الآن که بِکَنن، شیر دارد و خوشمزه است. دوم این‌که رو آتش خوش‌طعم می‌شود. سوم این‌که این روزها نسل نو آن را در سالاد هم تزئین می‌کند. چهارم اما این‌که مادران‌مان آن دور سال‌ها ذرت را آرد می‌کردند، توی ماهی‌تابه نون می‌پختند. نون آن آدم را می‌گرفت! یعنی به خماری می‌افتاد هر کس می‌خورد. قوی بود. از گلو، جِر (=فرو) هم نمی‌رفت، باید با آب قورتش می‌دادیم. مشهور بود به کاوِه‌نون. ذرت در زبان مادری: یعنی کاوِه. کاوِه‌نون کسی می‌خورْد تا چندین ساعت سیری دستش می‌داد و حتی منگ می‌شد. درود.

،،

سلام جناب حجت الاسلام حاج سید کمال الدین . از مزاح شما دلشاد شدم درین فرخنده‌شب میلاد امام حسن عسکری ع. بله، در کلام شما رخنه‌ای نمی‌شود کرد. من امام زمان علیه السلام را در وجودم حیّ و حاضر و ناظر می‌بینم و قطب عالَم ایمان و اخلاق،برای من آن امام معصوم ع است. سپاس.

،،

جناب آقامحمدتقی سلام متن مرا محکم‌تر کردی. شهید بهشتی در نهاد روحانیت یک اسوه است و در سیاست مرام آفریده است؛ مدارا و مدیریت.

،،

ممنونم آقاجلیل. طنزیم را هم خواندم. من چه هنگام اوج و چه هنگام فرود هواپیما، چون مایع حلزونی گوشم در جبهه آسیب دید، مقداری مشکل پیدا می‌کنم تا هواپیما حالت عادی به خود بگیرد. آقای محمدباقر قالیباف در لبنان یک حرفی زد که من، بویی گرفتم. فهمیدم پیام برد موضع آقای میقات ترجیح دارد. من این‌طور برداشت کردم. اما حدسم این است اسرائیل زمان را برای خود مساعد می‌بیند تا هدف راهبردی توسعه‌طلبانه‌ی خود پیش را ببرَد. شاه ایسکی هم می‌رفت قلل سوئیس!

،،

جناب حجت الاسلام سید عمادی سلام. بله، ولایت که یک اصل است چون حقوق متقابل در آن حکمفرماست. هر طرف آن حقوق را ضایع کند، ولایت از میان می‌رود. از سوی دیگر برخی ولایت را طوری تعریف می‌دهند، که همه را شیرخواره فرض می‌کنند حتی بچه‌یتیم که به خاطر صغارت فکری، قیّم لازم دارد. تفسیر شما از ولایت در کتاب خضر نوشته‌ی خودتان، مفهوم همه‌جانبه دارد. درود و ارادت.

،،

جناب حجت الاسلام سید عمادی سلام. بله، ولایت که یک اصل است چون حقوق متقابل در آن حکمفرماست. هر طرف آن حقوق را ضایع کند، ولایت از میان می‌رود. از سوی دیگر برخی ولایت را طوری تعریف می‌دهند، که همه را شیرخواره فرض می‌کنند حتی بچه‌یتیم که به خاطر صغارت فکری، قیّم لازم دارد. تفسیر شما از ولایت در کتاب خضر نوشته‌ی خودتان، مفهوم همه‌جانبه دارد. درود و ارادت.

،،

یکی از چیزهایی که جناب جلیل نیاز فوری به اصلاح تفسیری دارد، همین مفهوم «ولایت» است که در زبان عده‌ای از روحانیون و ابواب حامی‌شان، آنچنان از اصل خود دور افتاده است که به انسان، غریبگی دست می‌دهد. در ولایت چیزی که نباید فراموش شود، مصون ماندن نقد و نصیحت است که متقابل هم هست. بگذرم. گریه نکن! زمانه خود، برترین عامل است در هرَس و حرس هر مفهوم.

 

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید کمال الدین سلام. من برای آن جناب که الحق فرزند و فرزانه‌ی حوزه‌ی علمیه هستید، قدر اخلاقی و قیمت علمی بالا قائلم. به درستیِ تمام، میان اصل «ولی» در دین عقل را مظهر رابطه دانستی. سخن من همین بود. از نظر من در بحث «ولی» بین مردم و ولی، عقل در رفت و آمد است. مثال می‌زنم: اگر بر فرض مولوی در عصر خود «ولی» می‌بود، آنچه ارزشمند می‌نمود این بود عقول در میان باشد وگرنه با حذف عقل ازین رابطه، چگونه می‌شود افتخار کرد. مثل این مانند او ولی باشد و همه‌ی موجودات عصر او، حیوان به معنای صاحبِ جان (=جانوران). انسان تنها جانوری است که عقل و فکر دارد. پس هیچ عنصر دیگری حتی «ولی» نمی‌تواند عقل را راکد و ساکت کند. از رسول الله ص بالاتر نداریم برای آن شخصیت شکوهمند خداوند فعل امر شاوِر آورد که دستوری‌ست بر وجوب شَور. البته عزم هم در میان است. جامعه در عصر غیبت، عقلانیت باید داشته باشد کما این که خاتمیت نبوت دلیلش، رسول باطنی یعنی عقل بود که به حد تمام و کامل (اتممتُ = اکملتُ) کنار رسول ظاهری دشت و کِشت کرد. درود.

،،

جناب آقامحمدتقی سلام. پر در می‌آوَرم وقتی می‌فهمم شخصیت افراد از قرآن رنگ می‌گیرد. قرآن واقعاً «صدق اللهُ العلیُ العظیم» گفتن، دارد. به قول آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی هر کس هر بار که قرآن را تدبر می‌کند، گویی وحی بر او دارد مجدد وارد می‌شود. سپاس.

،،

سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام. حرکت استکمالی انسانی فقط در سایه‌ی قرآن شدنی‌ست. چون این کتاب حاصل جمع تمام آورده‌های پیامبران است.

اگر قم حضرت معصومه س نداشت!

میان حوزه‌ی علمیه و حرم ائمه و اهل بیت ع رابطه‌ی ذاتی نیست، که گوییم الّا و لابُد باید در چنین شهرهایی حوزه تأسیس کرد، عین نجف اشرف، مشهد مقدس و یا سامرّا. اما وقتی حوزه، کنارش حرم هم باشد یک معنویت خاص زایش دارد. طلبه، هم درس می‌خواند و هم برای تخلیه‌‌ی بُعد مادیگری -که چنین عارضه‌ای کل بشر را شامل می‌شود- توسل می‌جوید و سبکبال می‌شود. شاید به تعبیر من بشود گفت حرم، یک کلاس درس اخلاقِ دائم‌برقرار، حساب می‌آید که شاگردانش هر زمان بخواهند می‌توانند هر نقطه‌ی دلخواه حرم، درین کلاس معنوی و تقرّب‌جویی به درگه الهی شرکت کنند و خَش و بُراده‌های روزمرّگی خود را صیقل زنند. این آسیب هم، ممکن است البته به وجود آید که حرم کنار حوزه، طلبه را خیلی نقلی و اخباریگری بار بیاورد و عقلی‌شدن را به تعبیر مولوی "چوبین" تخیّل کند. اگر طلبه خود، به تفکر و اندیشه بها بدهد چنین منشی به خود نمی‌دهد. البته سه نمونه داریم که حوزه قم  روزگاری چنان شده بود که علامه طباطبایی، آیت الله مطهری، آیت الله دکتر بهشتی پرورش گیرند که نظیری برای خود تا قرن‌ها ندارند و گمان نکنم حوزه‌ی قم دیگر چنین شکلی به خود بگیرد. بگذرم. حوزه‌ی علمیه اصفهان حرم نداشت، اما هم عقلیون بار آوُرد، هم نقلیون. اگر قم حضرت معصومه س نداشت! تصورش حتی سخت است، چون قم بدون حرم، یعنی شهری پر از شوریِ نمک، باد شرقی کویر لوتْ و در خوشایندترینش باغ انار و سوهان لذیذ و تُردْ. برای شهروندْجماعتِ قم هم، حرم مهمتر است، نه حوزه. چون حوزه در تخصص عامه نیست، ولی حرم مال همه است، هم مُلا و هم مُکلّا. به نظرم حرم، حوزه را تلطیف باید بکند. حوزه آیا خود را با حرم تلطیف می‌کند، یا نه، من ارزیابی قطعی ندارم. اما اهل دل، در دلِ حوزه به‌ندرت هنوز هم هستند که تمرین عرفان شرعی می‌کنند. وفات آن بانوی مکرم اهل بیت ع -که عطرِ قبرش سراسر قم را بی‌وقفه فراگرفته- فرصتی فراهم آورده برای این پستم.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام. دیری نمی‌پاید ملت به تمام فریب‌های هر کس که دین را دستمایه‌ی تزویر سازد، پی می‌برَد. بنگاه‌های املاک کم بود، بنگاه‌های سخنرانی کشور را دوش گرفت. این جمهوری اسلامی ایران روحانیت را به نفع خود ضایع کرده است. روحانیت به جای رفتن در دل ملت، در قدرت جا خوش کرده است. من از دُکان آنان خبر دارم. بگذرم. هر کس یک شاهی هم با هر فریبی به دخل خود بریزد، سنت خدا این است آن دخل، زندگی فرد را سیاه می‌کند.

،،

جناب آقا محمدتقی سلام  «تَخَفَّفوا تَلحَقُوا» سبکبار شوید تا به منزل برسید. از خطبه‌ی ۲۱ نهج‌البلاغه. خوب جایی نشانی دادی. بلی، خود را تهذیب کردند تا علم این سه عالم برجسته، نافع خودشان و جوامع شد. محمدتقی خودت می‌دانی فقط انبیای الهی بودند که با آن که میان مردم قوم خود بدترین حرف‌ها را می‌شنیدند اما هرگز از کار خود خسته نمی‌شدند و جای خوش، اتراق نمی‌کردند. میان خود مردم پیام دین را با عمل و علم پیاده می‌کردند. بله، عالمان عامل، همچنان توی قلوب مردم‌اند، چون روش انبیای خدا را منش خود ساختند و حرف خود را در کردار خود تکرار کردند. ممنونم.

،،

 سلام مجدد. منظور جناب محمدتقی این است از تکلیف قرآنی شانه خالی می‌کنند، چون قرآن در سوره‌ی توبه امر به تفقه در دین کرد، اما دنباله‌اش گفت، برگردند بین مردم آگاه‌هایی دینی خود را انتشار دهند. این‌که بچسبند به حوزه یا بروند از حکومت حقوق بگیرند، نافی آیه است.

،،

جناب آشیخ محمدرضا سلام.‌ حوزه‌ی قم به علت این‌که به دست یک جناح افراطی افتاده است، تا قرن‌ها رمق نخواهد داشت، حتی شبیه دکتر بهشتی تحویل مردم دهد. گذشت آن حوزه که درس و بحث ملاک بود، الآن تا طلبه دم از جمهوری اسلامی نزند، هیچ کجا راهش نمی‌دهند. حوزه یعنی جایی که هر طلبه، بتواند به اجتهاد برسد. اما وقتی به اجتهاد رسید حرفی خلاف جمهوری اسلامی زد، با او چه‌ها که نمی‌کنند. بگذرم. خودت را مقیاس قرار نده احمدی. جناب‌عالی وارستگی‌ات پیشنیه در خودسازی‌ات دارد و کردارِ بلندِ با مردم مهربانی‌کردنت.

،،

جای دور نروم جناب آشیخ احمدی. شما همین حالا پنج فقیه حوزه نام ببر که مردم واقعاً بتوانند به آنها تکیه کنند و جایگاه علمی و اخلاقی و معنوی شبیه دکتر بهشتی داشته باشند.

،،

بیا قم قاسم، برو دفترش را نگاه کن، هنوز هم آثار حمله به دفترش باقی‌ست. چون یک انتقاد کرده بود. بگذرم. ممنونم آق قاسم. تو خودت خیلی آخوندها را می‌شناسی. زیر و بم را حفظی.

،،

آقا احمدی بازم ممنونم. خودم متوجه‌ام دست خالی برگشتی! نیست! نگرد. حوزه دچار فقد فقیه در تراز آیت الله دکتر بهشتی است و گرفتار فقر تئوریک در تراز آیت الله مطهری. از سمت من تمام.

بهترین نبرد چه نبردی است؟

تحلیل: ابراهیم طالبی دارابی

۲۵۰۰ و اندی سال پیش یک استراتژیست چین گفته بود بهترین نبرد آن است که در آن با حریف، جنگی صورت نگیرد. طی یک سال و اندی که اسرائیل غزه را آماج خشم و جنایت خود قرار داده است، چند باری متن نوشتم که یک هدف عمده‌ی اسرائیل کشاندن پای ایران به نبرد است. یعنی اسرائیل دارد جا می‌اندازد که ایران به جای جنگ مستقیم، رو به جنگ نیابت آورده است. آشکار است منظور اسرائیل چیست. یعنی ایران به گروه‌های خود در اطراف اسرائیل نیابت داد به جایش بجنگند.

 

اگر این رفتار و مکر اسرائیل بگیرد چه می‌شود؟ جواب من: ۱. مشروعیت سیاسی خود را بازسازی می‌کند. ۲. افکار عمومی را لااقل به تردید وا می‌دارد. ۳. حیثیت جنبش‌ها و گروه‌های مبارز منطقه را لکه‌دار و به قول خودشان «مزدبگیر ایران» می‌کند. ۴. میان جریان سازش و ستیز با اسرائیل تنش را گرم نگه می‌دارد. ۵. کشتار و ترور و حتی جنگ وحشیانه را برای خود، دفاع لازم جا می‌زند. ۶. نقشه‌ی دیرینه‌ی سرکوب را پیاده می‌کند، چون اسرائیل هیچ نیروی بالقوه را در اطراف خود تحمل نمی‌کند که هر بار علیه‌ی اسرائیل به حالت بالفعل در آیند. ۷. دو مرز باقیمانده‌ی لبنان و سوریه را شبیه مرزهای مصر و اردن و عربستان با خود، ایمن از حمله به اسرائیل کند.

 

اما نبرد -که آن استراتژیست چین چند قرن قبل گفت- باید بگویم روزی امام علی ع در خطبه‌ی ۱۲۴ -که در جنگ تحمیلی صفین ایراد کردند- به «الخمیس» یعنی پنج اصل جنگ اشاره نمودند که باید آراسته به این پنج جهت بود؛ عقب، جلو، راست، چپ، قلب سپاهِ روبرو، یعنی وسط. منظور امام علی ع صف‌آرایی لشگر در برابر لشگر بود، اما همین فکر دفاعی را باید برای کشور در برابر کشور نیز در نظر داشت. هر گاه این پنج جهت آراسته نبود، (=محیط و منفعت مهیا نبود) بهترین نبرد، همان است که آن سردار جنگی چین گفته بود. ایران در هشت سال جنگ تحمیلی درد جنگ‌زدگان را لمس کرد که حتی تا لب دریای گوهرباران ساری میاندورود برای آنان اردوگاه زده بود، درد ویرانی، موشک‌پرانی، جنگ نفتکش‌ها، اسکله‌ها و شهادت گردان گردان بسیجی‌ها و ارتشی‌ها و سپاهی‌ها را چشید. وقتی دید آمریکا هواپیمای مسافربری را با ناو جنگی سرنگون کرد و آن‌همه مسافر در دریا غرق و شهید شدند، دریافت دشمن به چارچوب اخلاق جنگ پایبند نیست، سریع قطعنامه‌ی آتش بس ۵۹۸ را قبول کرد. پس؛ فقط حق خود دولت رسمی حبیب میقاتی لبنان است که با تصمیم و مشورت عقلایی، نگذارد ارتش بی‌چارچوب اسرائیل لبنان را عین غزه ویران و لبنانیان را آواره و قتل عام کند. در قواعد حقوق بین‌الملل نیز هیچ کشور برای دولت دیگر، حق دخالت و تصمیم ندارد. در کشور لبنان نیز طبق این نرم، فقط دولت رسمی سیاست کشور را می‌تواند تعیین کند، نه گروه و سازمان و جنبش و یا کشور همسایه‌اش سوریه و یا آن بالاتر ترکیه.

،،

حجت الاسلام جناب آشیخ محمدرضا سلام. در استادی‌ات برای خودم شکی ندارم، حتی حد درز و ترکِ استخوان لگن خاصره. همواره سعی می‌کردم در صحن به پست ستون «یادداشت روزم» دست نزنم که اگر بر روی آن بحث و ایراد و اشکال وارد شد، متنم دست‌نخورده باقی بماند تا بر فرض کسی تصور نکند، پس از نقد و ایراد، دخل و تصرف کرد در متنش. خوشبختانه پست دیروزم «اگر قم حضرت معصومه س نداشت!» دست‌نخورده ماند و ویرایش نشد که این شائبه حتی تصور شود. من در واقع عین خودت فکر کردم. جمله‌ی من عیناً از همان متن دیروزم:

 

«اگر طلبه خود، به تفکر و اندیشه بها بدهد چنین منشی به خود نمی‌دهد. البته سه نمونه داریم که حوزه قم روزگاری چنان شده بود که علامه طباطبایی، آیت الله مطهری، آیت الله دکتر بهشتی پرورش گیرند که نظیری برای خود تا قرن‌ها ندارند و گمان نکنم حوزه‌ی قم دیگر چنین شکلی به خود بگیرد. بگذرم.»

 

بنابراین منظور من معلوم بود. فقط لازم است این دو توضیح را بدهم: ۱. حوزه فضایش باید فضای تنفس برای تمام گرایش‌ها باشد که مجتهدین بدان فکر می‌کنند. آیت الله دکتر بهشتی در آن زمان در قم دبیرستان «دین و دانش» تأسیس کرد. این یعنی سعه‌ی صدر در حوزه بالا بود. چون بودند کسانی که درس غیر حوزه را قبح می‌دانستند. ۲. حوزه هرگز نباید حکومتی شود. آیت الله مطهری از بالاترین فرق حوزه‌ی شیعه با سنی را درین می‌دانست، حوزه شیعه استقلال خود را در برابر حکومت‌ها حفظ کرد. جمهوری اسلامی ایران هم تأسیس شد، حوزه نباید هویت استقلالی خود را منهزم می‌نمود. ولی نمود. پوزش که مجبور به توضیح شدم. با آن‌که زنگ ختم مذاکراه را زده بودم

۷ ← می‌گن

بر زبان جاری می‌شود این بار اسرائیل را کامل نابود می‌کنیم.

 

خُب؛ وقتی این توان به این ادعا موجود است، ممکن است مردم ایران و فلسطین و یمن و لبنان بپرسند! پس چرا ۴۲ هزار انسان را در غزه این‌گونه کشتار کرد. که نقل است چند هزار جسد هنوز زیر آوار مانده است. طوری حرف باید زد که حد کم مردم به آج و واج نیفتند انگشت تعجب دهن گیرند. اسرائیل غده است، این غده با غذای غرب! تقویت می‌شود و ترشّحات می‌ریزد. به قول ماشاالله شمس‌الواعظین «سرنیزه»ی بلوک غرب در دل خاورمیانه است.

،،

امیرجناب سلام. من هیچ وقت قلم وابسته نداشته و نخواهم داشت. پارسال تا الآن حرف‌هایم همینی هست که زدم. متن‌های پارسالم که اسرائیل جنگ با غزه آغاز کرد بدون حتی یک کلمه ویرایش در سایتم ثبت و منتشرشده، است. آن زمان هم می‌گفتم چنین‌روزهایی می‌رسد. منتها در کشور «گوش» کم است، «زبان» زیاد است.

چکیده گفت‌گوی

ماشاالله شمس‌الواعظین با روزنامه اعتماد

جلیل قربانی

۱- اسراییل به دنبال شناسایی ظرفیت‌های ضدصهیونیستی منطقه است. این کار با بمباران، سر به سر گذاشتن، حملات موشکی و رسانه‌ای، ترور و... اجرایی می‌شود.

 

۲- اسراییل امروز افق جنگ را با یک هدف جدی گسترش داده است. هدف، چیزی نیست جز وارد کردن جمهوری اسلامی در این میدان نبرد.

 

۳- اسراییل تصور می‌کند فرصتی برای مقابله با ظرفیت‌ اتمی ایران فراهم شده و به امریکا متوسل شده و امریکا گفته که کمک می‌کند اما با ایران نمی‌جنگد. اما اگر اسراییل دست به ماجراجویی بزند، امریکا ناچار به حمایت خواهد بود.

 

۴- هوشمندی ایران، دوری از دامی است که اسراییل و امریکا پهن‌ کردند. آمهادمی‌خواهندبه تهدید استراتژیک ایران یعنی توانایی اتمی آسیب بزنند.

 

۵- برخی تندروها در ایران در زمین اسراییل و امریکا بازی می‌کنند و می‌پرسند: «پس موشک‌ها را ساخته‌ایم برای کی؟» انگار وقتی سلاحی ساخته می‌شود حتما باید مورد استفاده قرار بگیرد.

 

۶- الان ۷۰ سال از ساخت سلاح‌های استراتژیک می‌گذرد؛ زرادخانه‌های روسیه یا امریکا تکان نخورده است. معنای داشتن سلاح، بازدارندگی است. سیستم پدافند امریکا برای موشک‌های حزب‌الله و یمن و... نیست، برای جلوگیری از حمله ایران به اسراییل است.

 

۷- اخبار حاکی است که ماکت‌هایی از ایران در صحرایی در کالیفرنیا بازسازی شده‌ تا آماده نبرد احتمالی با ایران شوند.

 

۸- دوری از دامی که اسراییل برای کشف استعدادهای نظامی ایران پهن کرده، مهم است. استعدادهای نظامی، مدیریتی، فنی و فرماندهی ایران یک‌جا نباید استفاده شود. این احساس که ایران تمام توانایی‌هایش را به رخ طرف مقابل بکشد از نظر استراتژیک غلط است. دست ایران نباید رو شود.

 

۹- اگر قرار است سیستم راهبردی ایران از سلاح‌های کلاسیک و متعارف به سلاح‌های غیرکلاسیک و غیرمتعارف، ارتقا پیدا کند، دلایل آن در یک تصویر بزرگ‌تری باید طرح و بررسی شود. 

 

۱۰- موضوع جهان چند قطبی، موضوع نزاع چین و امریکا و قرارگرفتن ایران در بخشی از این محور و... منطقی‌تر است. اسراییل بسیار کوچک است برای اینکه ایران به خاطر آن تغییر دکترین بدهد. 

 

۱۱- در اطراف ایران شش قدرت اتمی وجود دارد؛ روسیه، هند، پاکستان، اسراییل و تعدادی از کشورها در آسیای مرکزی. ایران در تیررس این کشورها قرار دارد.

 

۱۲- ایران سیستم دفاعی خود را بر اساس سلاح‌های کلاسیک چیده، اما تداوم این وضع دشوار است. یا باید منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای شود یا اینکه ایران هم بتواند دکترین دفاعی خود را در حد چالش‌های پیش رو ارتقا دهد.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام در دو پست بالاتر در جواب به جناب آقامحمدتقی یک اشاره به حرف آقای ماشاءالله شمس‌الواعظین کردم، که برگرفته از همین مصاحبه‌اش بود که من دیروز در منبع «صاحب‌خبران» خواندم. چه خوب شد، چکیده‌اش را با ابتکار خودت نوشتی. چکیده‌نویسی از سخت‌ترین هنر است، چون هم باید امانت نقل رعایت شود، و هم اشتیاق در خواننده ایجاد کرد که اگر متن کامل در حوصله‌اش جا ندارد، جذب چکیده‌خوانی شود. تشکر می‌کنم. خودت بهتر از من می‌دانی که آقای شمس کارشناس خبره‌ی خاورمیانه است، در «جامعه» «توس» «آزادگان» «نشاط» هم این مسائل را می‌شکافت که نظام جمهوری اسلامی ایران همه‌ی روزنامه‌هایی که شمس‌الواعظین بود، توقیف کرد. واقعاً چه جفاهایی. هیچ خسرانی خسارت‌بارتر از بستن روزنامه و شکستن قلم توسط حکومت‌ها، نیست.

 

احمدی: سلام جناب طالبی عزیز. با شما موافق و هم عقیده ام، امیدواریم همان اصلاحاتی که مد نظر بزرگان و اساتید و مراجع بود و هست صورت بگیرد تا انشاالله شاهد محصولات پربار در حوزه باشیم.🌹

 

این هم امرو سه‌شنبه ۲۴ ، ۷ ، ۱۴۰۳ در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها که برخی اعضای مدرسه در متن‌های دیروز و پریروز خود درین صحن، از مدیر مدرسه خواسته بودند به نیابت از آنان و شفای مریض‌هایشان در حرم، عرض ادب کنم. کردم. تازه آفتاب بیرون زده بود، جوار حرم رسیده بودم صبح زود. این عکس را از زاویه‌ی پل آهنچی (که غرب حرم می‌شود) انداختم. گردی تابش خورشید در عکس پیداست. شاید عکس چشمگیر نباشد، اما ذوق و‌ هنر در آن هست، چشم اگر خیره شود، خواهد فهمید.

،،

آقا احمدی سلام نیمروزی. شما نزد من و صحن، شیخ دانای فقه و اصول حوزه و دانش‌آموخته‌ی علوم سیاست دانشگاه‌اید و صاحب تحلیل، فکر و اندیشه. من کاملاً مثالم از جنگ تحمیلی این است، آخرش، آتش‌بس آن هم با تصویب سازمان ملل، جنگ را چاره کرد. ایران تا صدام حضور داشت و حتی بیش از ۲۰ سال دیگر بر عراق حکومت کرد، قادر به شکست و واژگونی حزب بعث نبود. و هرگز هم ایران دوباره وارد جنگ با صدام نشد تا خودِ آمریکا حس کرد، صدام نفع ندارد لذا سرنگون و حتی اعدامش کرد. مثال من واضح است، پس سؤال آخر شما هم با مثال من جواب گرفته است. بگذرم.

 

۱۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: لبنان، نصف مازندران، تحلیلی بر شلیک موشک به اسرائیل از خاک ایران. میان غرور و عقل، تبایُن برقرار نیست. چون غرور عین چاقو دو پهلو است؛ دست جرّاح تیغ درمان است، دست جانی، تیغ کشتار. غرور گرچه رایج آن بزرگ‌بینی و فریفتگی است، اما در جایش مایه‌ی اعتماد و جوشِش است.

 

ایران به تصمیم نهاد امنیت ملی تشخیص داد دیشب از خاک خود، به اسرائیل موشک شلیک کند. این نهاد رسماً به «قوه‌ی عاقله‌»ی ایران مشهور است. نسبت به این تصمیم که طبق قانون ایران اتخاذ شد، مردم کشور هم احترام قائل‌اند، هم بی‌تردید از ناحیه‌ی بخشی از جامعه، انتقاد. هر دو از حق برابر برخوردارند، که غرور خود افتخار کنند، یا دست به نقد بزنند. در شلیک موشک، میان غرور و عقل باید توازن قرار داد و آن را تحلیل کرد. من البته نظریه انتقام را در سیاست رد می‌کنم. نظریه‌ی انتقام نظریه‌ی لبریز از خطا و احساس و آزمون است. آزمودن در سیاست، جایی ندارد.

 

اما تحلیل و نظر من: لبنان، نصف مازندران است. اما کشور است. مرز دارد. در سازمان ملل کرسی عضویت دارد. پس خاکش برای مردمش باید امنیت داشته باشد. اما جنوب این کشور -که تقریباً نیمی از لبنان را شامل است- سال‌هاست توسط اسرائیل در تنش و حتی جنگ‌هاست. ایران نیروهای مدافع خاک لبنان در برابر اسرائیل را، بر حسب سیاست حوزه‌ی نفوذ و نیز برداشت ایدئولوژیک اسلام، تقویت نظامی، نیرویی، پولی، و دیپلماتیک می‌کند. شک ندارم و تحلیلم این است شلیک دیشب از انگیزه‌ی درستِ ایران برخاسته است، تا اسرائیل را از تصمیم حمله‌ی زمینی به لبنان منصرف سازد و جنگ را تا شعله نگرفته، ختم و خاموش کند. اما هنوز تردید دارم که چنین شلیکی، بازدارنده‌ی اسرائیل خواهد شد یا نه. هدف ایران، به نظر من انسانی و برای نجات منطقه از تشدید تنش بود. اما برآوُردم این است، اسرائیل نقشه‌ی خود را کنار نمی‌گذارد. نیز هنوز نرسیدم که زمان شلیک تعجیل شد یا تأخیر. ولی ایران دنبال پایان مخاصمات است زیرا توان بازداشتن اسرائیل از جنایت و اشغال را ندارد، هم به علت بعد مسافت، هم به علت جنگ‌افزارهای تجدیدشونده‌ی فوری اسرائیل. به عنوان ایرانی، خیلی انتظار می‌کشم رفتار ایران اثر بگذارد و لبنان شبیه غزه نشود که ایران قادر نبود کاری کند که باریکه منهدم نشود و بالای ۴۰ هزار انسان بی‌دفاع شهید و بقیه‌ی مردم بی‌خانمان و بی‌آب و نان شوند. جنگ در مکتب نژادی اسرائیل قاعده‌پذیر نیست. من در مقام تحلیل حرف زدم. آنچه در موضع و احساس من نهفته است، نهفته می‌دارم.

هُنگ کُنگ کردن غزه

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه. به مدت ۹۹ سال هم ماکائو، هم هُنگ کُنگ در تملک یا اجاره‌ی انگلستان بود که چند سال پیش هر دو منطقه، به چین سرزمین مادری، برگردانده شدند. چین حتی با انقلاب مائوئیستی نیز برای بازپس‌گیری این دو منطقه، با انگلستان وارد جنگ نشد. در مورد تایوان هم -که چین آن را «چین تایپه» می‌نامد- با آمریکا وارد جنگ نشد و همچنان در برابر تنش آمریکا، سیاست رفع تنش (=دتانت) را در پیش گرفت. چون چین از چندین سال پیش خود را موظف کرد از چهار اصل "دنگ شیائو پینگ" رهبر اسبق خود تا چندین دهه پیروی، و خود را برتر کند. یعنی رسیدن به اقتصاد اول دنیا و ابا و ترک چین از هر گونه درگیری نظامی در جهان و ایجاد بازار در تمام دنیا. هُنگ کُنگ که در فارسی به معنی «بندرگاه عطرآگین» است اینک با هفت میلیون و اندی نفر جمعیت و خاکِ اندک، یکی از اقتصادمحورترین مناطق دنیاست. من برای اولین بار دارم این تزم را مطرح می‌کنم، یعنی هُنگ کُنگ کردن غزه. این مدت که گذشت، ولی اگر آینده، غزه آرام گرفت و اسرائیل به ترک آن باریکه، تن دهد، مردم غزه به عنوان خاک و وطن فلسطین می‌توانند این باریکه را -که در بهترین نقطه‌ی جهان جای دارد- به هُنگ کُنگ دوم جهان تبدیل کنند. می‌دانم ذات و صفات اسرائیل به تعبیر امام سید موسی صدر، "شرّ مطلق" است و دست‌درازی می‌کند، اما اگر فکر هُنگ کُنگ کردن غزه جا بیفتد، کشورهای حامی می‌توانند با بالاترین کمک به داد این ستمدیده‌ترین مردم جهان برسند و سکنه‌ی ستمدیده‌ی این باریکه را به لذّات دنیا و اقتصاد پویا و روابط با دنیا متنعّم کنند، که از مرگبارترین حالت رها شوند. این فکر در ذهنم نوج زد. شدن و نشدن آن را می‌توان به صاحبنظران دنیا سپرد. این یکی از بهترین مددی هست که می‌شود این مغضوبین زمین را از گرفتاری و خشم نجات داد. در درون فکرِ هُنگ کُنگ کردن غزه، عمیق‌ترین مبارزه‌ی اثرگذار را هم می‌شود خردمندانه جای داد. زیرا مبارزه عین تمام جاهای جهان، بر حسب زمان و مکان حالات متعدد به خود می‌گیرد، یک نواخت و یک راه که ندارد. دنیا تا نیاید پای نجات غزه، این باریکه، دستاویز خشم اسرائیل باقی می‌مانَد و تعجبی ندارد -بر اساس یک بینش دینی که بزرگان دینی آموختند- جهان برای دست روی دست گذاشتن عذابِ ستمگری بر سر یک ملت، از غَیب یا علَن، مستحق "نفرین" شود. البته غزه‌‌ای‌ها خود باید تصمیم بگیرند و راه خود را خود بپیمایند. بگذرم

،،

جناب حجت الاسلام احمدی سلام. ۱. امام حسین ع در مسیر کوفه ناگهان با حُر مواجه شد. پس از آن راه را نه سمت کوفه که به سمت شمال غرب یعنی کربلا کج کرد و نشان داد غایت حرکت امام حسین ع جنگ با هیچ کس نیست. در کربلا هم کوشید تا خودِ شب تاسوعا که ابن سعد سرِ عقل آید، جنگ را شروع نکند. اما شمری بود که تحریک می‌کرد. سپس امام طبق شرف دین و عزت انسان، دفاع کرد. ۲. اگر برای کشورها می‌خواهند جنگ تجویز کنند، شما آقا احمدی می‌شود بفرمایی چرا به قول خودِ تندروهای راست «بحرین» هدیه‌ی شاه دوم پهلوی به آل عیسی را از راه جنگ به استان سی و چندم ایران اضاف نمی‌کنند؟! معلوم است جمله‌ی من یک پرسش عمدی است، نه ابهام. وقتی ایران از جنگ پرهیز می‌کند، و نظم خیلج فارس را به رسمیت می‌شناسد، چرا تزهای جنگ‌طلبانه تئوریزه می‌شود؟ وقتی مرز ایران را دوست داریم جنگ نباشد، مرز جاهای دیگر مردم دوست دارند امن باشد.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام. وارد این مباحث شما نمی‌شوم. به دو پرسش اکتفا می‌کنم: ۱. به نظر شما خود جنبش حزب‌الله تصمیم گرفته بود از شمال اسرائیل وارد پرتاب‌ها شود؟ یا نه، تاکتیک و استراتژی در جای دیگر تعیین و ابلاغ شد؟ ۲. قبلاً سه چهار باری گفتم شهید سید حسن نصرالله جوانمرادی کرد فشار آوُرد تا اسرائیل را بلکه از سرِ غزه پشیمان و مجبور به عقب‌نشینی کند. اما آیا آن راهبرد درست بود؟ منظورم این است لبنان را تحت تحریک مثلاً سوریه! ترکیه! قطر! وارد لبه نکرد؟ این را صرفاً سؤالی آمدم جلو. نظر خودم را فعلاً نمی‌گویم. این‌که اینک آتش‌بس حتی از سوی ایران مطرح می‌شود مگر غیر از نافع‌نبودن جنگ است؟ پرسش سوم هم شکل گرفت. می‌توانی زیر پست آشیخ محمدرضا ریپلای کنی، عین دیروز! این یکی کشکولی بود! جُم بُخورن مدیر مُفهمد، به لهجه‌ی مشهد مقدس. مجدداً به آشیخ محمدرضا رفیق متفکرم سلام. کاملاً ممنونم. الآن «بحرین» هدیه‌ی خاک ایران از سوی شاه پهلوی فاسد به تبار آل نهیان، پادگان بزرگ نیروی دریایی آمریکاست؛ مجهزترین لنگرگاه ارتش آمریکا؛ زیر بیخ ایران. همین دولت عراق، مزوّرانه با ایران تا می‌کند، خاکش چندین پایگاه نظامی قهرآمیز آمریکا قرار دارد و نمی‌تواند هم، بیرونشان کند. بگذرم، حُدیبیه هم لابد تذکر بود! این عبارت اُخریٰ کشکولی بادا.

 

شیخ محمد رضا احمدی به من: علیکم السلام و رحمه. مرا به یاد مکالمه بین حضرت امام و آیت الله حکیم انداختی. یادت که هست؟ ما و شما و همه اعضای گروه، در آزادی کامل دیدگاه خود را بیان می کنیم، و آنچه را که بینی و بین الله درست تشخیص دهیم عنوان می کنیم. خوشبختانه هیچ کدام هم طرفدار جنگ و خونریزی نیستیم. اما این که مسئولان نظام چه سیاستی اتخاذ کنند را نمی دانم. باز هم از شما مدیر فرهیخته جهت فراهم نمودن زمینه بیان دیدگاه در این صحن محترم تشکر می کنم. قدردان زحمات شما هستم. انشاالله.

 

باز هم سلام آشیخ محمدرضا: داشتن آموزگاری چو تو برای خودم یک نعمت پربار است. بله، یادم است. مرحوم مرجع حکیمِ بزرگ در جواب این که چرا قیام نمی‌کنید علیه‌ی صدام حسین، پاسخ روانشناسی سیاسی مهمی داده بود: گفت من عراقی‌ها را می‌شناسم! مردم عراق قابل اعتماد نیستند. منظورش این بود در حرف پیش‌اند اما به‌وقتش پَس (=عقب‌تر از همه) آقا احمدی ممنون که از خوان خود، ما را میهمان می‌کنی. من هم خشنود. نشست و برخاست فکری با جناب‌عالی برای من افتخار است. تمام.

 

دستگاه پولگیری از مردم

به روش الکترونیکی در حرم حضرت معصومه س

نمی‌دانم چرا هر جا را به آخوند یا ریشو می‌سپُرند به اقسام مختلف جیب مردم را نشانه می‌گیرند خالی کنند. قدم به قدم حرم حضرت معصومه س را ازین دستگاه‌ها کاشته‌اند تا زائر قدم از قدم برنداشت، مجبور شود زیپ جیب را باز کند! واقعاً در جمهوری اسلامی ایران هم قدرت دست توی جیب مردم می‌برَد هم شبه‌دولت و مجامع مذهبی. حدیث‌تراشان هم کم نمی‌آورَند سریع سند ارائه می‌دهند اگر پول بدید طبقات فوقانی چشمنداز دار بهشت چند غرفه‌اش مال تو و لابد عیالت است! اخّاذی بد است چه سامرا باشد چه هر جا. قدیم می‌گفتند فلان گدا مثل گدای سامره! سمج است. ازین جور جیب خالی کردن مردم به نظر من اخلاقاً مورد تشکیک است. حرم که رفتم این عکس را انداختم. میلیاردها تومان خرج دستگاه می‌کنند که پول بگیرند چون دیدند مردم دیگر پول نقد ندارند اینان هم شگرد پیاده کردند. در اخذ پول جیب ملت چقدر هم حرفه‌ای و حتی مدرنیست! هستند برخی هم. ابراهیم طالبی دارابی

 

جلیل قربانی به من:  سلام آقای طالبی. روز به خیر

۱- از دوران کودکی تاکنون هر وقت پا به مسجد گذاشتیم، بین دو نماز یک نفر است که یک کیسه پلاستیکی در دست می‌گیرد ‌و بدون حساب و کتاب و یادداشت از خلق‌الله پول می‌گیرد.

 

۲- با این که بسیاری از مدعیان به نام خدا و پیغمبر و فقرا و ... بارها سر مردم کلاه گذاشتند، اما هر کس با هر دستاویزی می‌آمد، هیچ‌کس نمی‌پرسید و‌ نمی‌پرسد که چه تضمینی هست که این یارو پول را به جیب خودش نزند.

 

۳- جالب آن‌که در زمانه رواج کارت بانکی و حذف تقریبی پول نقد از جیب مردم، کیسه پلاستیکی هنوز در دست یک عده باقی مانده است تا مردم را سرکیسه کنند.

 

۴- در دهه ۱۳۶۰ در نماز جمعه‌ها هم این روش جاری بود؛ شاید هر کس می‌توانست با این کلک، برای تامین خرج خانواده‌اش از این راه، یک مجوز مفت‌خوری با اجازه ستاد برگزاری نماز جمعه به دست آورد.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام. همین حرم قم یا حرم مشهد تا یک نفر می‌میرد، ده‌ها پارچه و بنِر (نمی‌دانم درست نوشتم یا نه چون تلفظش را بلد نیستم) و چندین تابلو گرانقیمت به در و دیوار نصب می‌کنند و صدها نوع پارچه‌نوشته‌ی گل‌کاری و رنگین تهیه می‌کنند. واقعاً این‌همه اسراف و تبذیر چه پاسخی دارد. یادم است می‌گفتند صدام حسین شهرها را پر از عکس‌ها و مجسمه‌های خود می‌کرد. می‌کرد هم واقعاً چون دیکتاتور با نمادها خود را غلبه می‌دهد. اما ایران چرا؟ واقعاً درین کشور چه خبر است؟ میلیاردها دلار خرج کاغذ و پارچه و بنر و تابلو و هزاران نوع اقلام تبلیغاتی برای هر کس که خود بخواهند بزرگش کنند. پس کجا رفت حدیث مهم پرهیز از اسراف و بدتر از آن، منع تبذیر. به قول آن فیلم عروسی خوبان آقای محسن مخملباف: «حرامخوری، خوشمزه است.»

،،
سلام آقا محمدتقی. یقین دارم این جور جیب مردم را نشانه‌گرفتن آن‌هم در حرم چه قم چه مشهد مقدس، بدترین تکدّی‌گری است. عادت کردند پول مفت! خوردن. بگذرم. حیف و میل آنقدر در ایران زیاد است، حد ندارد. اکثر اینان به بنگاه‌های چاپ تبلیغ و بنر و پرچم‌ها و اعلانیه‌ها ربط مالی پورسانتی دارند. اسراف کاغذ تمامی ندارد. حال آن‌که در شرح حال استاد مرحوم محمدرضا حکیمی می‌خوانیم آن فقیه حکیم دانشمند پشت جلد کاغذ سیگارش یادداشت و فیش می‌نوشت که ذره‌ای کاغذ هدر نرود. در جمهوری اسلامی ایران هر چه رعایت نمی‌شود همین میلیادرها متراژ کاغذ و پارچه. متشکرم دیدگاه خود را مطرح فرمودید. صحن هم یک تابلویی است که هر عضو خواست، افکار خود را روی آن منجوق می‌کند در معرض دید دیگران می‌نهد.
 

گرایش طبیعی به گناه

نوشته‌ی اقتباسی ابراهیم طالبی دارابی. سورن کی‌یرکگارد معتقد بود دست‌کم دو منبعِ «احتمال گناه و اجتناب‌ناپذیری مرگ» باعث است انسان، پریشان یا به عربی: مضطرب (=شوریده) شود. در منظر وی انسان‌ها گرایش طبیعی به گناه دارند و چون به این میل درون، آگاهی دارد، برایش "ناراحت‌کننده" می‌شود و تب و لرز فکری می‌گیرد. زیرا رعایت‌نکردن استانداردهای اخلاق و یا قضاوت احتمالی مردمی، حس شوریدگی در فرد را تحریک می‌کند. ترس از مُردن نیز همین حال پریشان را بر انسان بار می‌کند. به تعبیر یک نویسنده در «عصر ایران» باید یک «کاتالیزور (=گِرد هم آوری) برای رشد شخصی و خودشناسی» درست کنیم تا بشود مضطرب نشد.
 
،،
جناب آقاصدرالدین مشهدنشین سلام. زیارتت همیشه قبول فامیل فرهیخته‌ی من. نظر شما محترم و محفوظ. من تعبیه‌ی این دستگاه‌های مدرن و گران بر معبر و گذرگاه‌های زائر در جای جای حرم را دام‌گذاری برای تحریک احساسات مذهبی مردم می‌دانم و آن را گدایی و تکدی‌گری و جیب مردم را زدن، می‌دانم. از نقد و ایرادی که بر متنم وارد کردی، ممنونم. بهتر است از لفظ «القا» پرهیز کنی. درین صحن، القا صورت نمی‌دهیم، بلکه آنچه به قول جناب حجت الاسلام احمدی «بینی و بین الله» فکر می‌کنیم در سازندگی جامعه و حکومت مفید است، می‌نویسیم. با ارادت.
 
،،
اسا دِرس شد. خا. چی شی بیه رمز و اُسطرلاب نوشته بودی! راستی سلام آشیخ محمدرضا احمدی گتابی قمی حوزوی دانشگاهی پژوهشی سیاسی دینی اخلاقی معنوی عرفانی.
 
،،
جناب آقاصدرالدین سلام. این جا هم نظر شما محترم و محفوظ. روحانیان از آسمان نازل نشدند، از زُهدان متولد شدند. در بین آنان افرادی جا خوش کردند که پول از هوا می‌زنند. بگذرم. زیاد تابع لفظ «روح» در عبارت روحانیت نباید نبود! جایش برسد مادی‌پرست‌ترین‌ها هم میان‌شان موج می‌زند. البته اخوی‌ات جناب حجت الاسلام آشیخ جوادآقا که اخیراً از عمره آمده، در پستی به حجت الاسلام آشیخ مالک دیروز از شهید دکتر آیت الله بهشتی نوشت. لابد می‌داند آیت الله مرحوم محمدرضا مهدوی کنی در آن سال گفته بود دفاع ما از بهشتی طبق قاعده‌ی «دفع افسد به فاسد» است. البته نَعوذُ بالله. منظور مهدوی این بود آقای سید ابوالحسن بنی‌صدر افسد است، پس از طریق دفاع از بهشتی که به زعم وی «فاسد» است! به دفع خطر بنی‌صدر رو آورده است. خواستم گفته باشم حالا را نبین عده‌ای خود را حامی روحانیت جا می‌زنند، همانان بیشترین اهانت‌ها را به بهترین روحانیان می‌کردند. یادآوری کنم شخصاً برای مرحوم آیت الله مهدوی کنی احترام قائل بوده و هستم. خیلی کوشیده بود آقای حجت الاسلام ناطق نوری نامزد مورد نظرشان رأی بیاورد. اغلب استان‌ها حضور یافت تا مردم را رهنمود! دهد به ناطق رأی دهند. ولی مردم راه خود را رفتند. بگذرم. روحانیت از زُهدان متولد شدند، آنان را آمده از آسمان جا نباید زد. زُهد در نزد کثیری از آنان، فقط یک لغت سه حرفی است و کلک.
 
نکته‌ی عمومی: معمولاً حاکمان و حاکمیت‌گرایان جهان، تاریخ را غبار می‌دهند مردم نفهمند، به‌ویژه ماشین تبلیغی‌شان.
 
راستی! خشنودم با گفتار خود توانستی جناب آقاجان من حجت الاسلام حاج سید کمال الدین را به وجد آوری. آخه ایشان فقط روح نیست، یک تیکه نور است. فقط نمی‌دانم چرا با آن‌که تعلیم از آیتن صالحی + جوادی آملی گرفته است، باز قدرت را ستایشگر است! این یکی کشکولی. آقاجان سید عمادی واقعاً فقیه نزیه است. نیز انسان باصفت که مخالف فکری خود را به احسن وجه تحمل می‌کند و به جنگ لفظی با منتقدان و مخالفان نمی‌رود. تو صدر هم نزد من فرد شریفی هستی. آنچه را حق تشخیص دادی، از بیان ابا نمی‌کنی. ممنونم البته فکرت، راست (=هم اون راست، هم راه راست) است، اما گاه کج می‌شود از ول‌ویلانگ هم «بدتر» تر تر تر تر تر. کشکولی را بیاب! وقت ویرایش سلب است از من. بگذرم.
 
نکته‌ی عمومی در صحن:
 
وقتی دکتر آیت الله بهشتی را ترور کرده بودند، شعار مردم این شده بود:
 
 
دشمن در چه فکریه
ایران پر از «بهشتی»هه
 
 
این شعار مهم از شور و شعور و آرزوی زیبا نشئت گرفته بود. اما ملت بعداً فهمید در ایران هرگز حتی یک «بهشتی» دوم هم پدید نیامد که نیامد، چه رسد به این که پُر شده باشد از دکتر «بهشتی». بگذرم. دامنه.

۸ ← می‌گن

آقای علی فدوی جانشین سپاه گفت: «اگر ما اراده کنیم می‌توانیم تمام صهیونیست‌ها را از بین ببریم.

 

خُب؛ اگر واقعاً فقط حرف!!! نیست، پس معطّل چی هستید!!! ایران برای مقامات، کمی کلاسِ حرف‌زدن بگذارد تا یاد بگیرند حرب و حرف و کشک هر سه در ترازوی افکار عمومی می‌رود.

 

یک حاشیه، اضافه ← : اسرائیل این روزها دایم از طریق مقامات یا مطبوعات یا کانال‌های رسمی خود یا واسطه‌ها اعلان می‌کند طرز حمله‌اش به ایران چگونه است، مثلاً می‌گویند حمله به ایران تصویب شد، اما نفت و هسته‌ای را نمی‌زند. این نوع اطلاعات، می‌تواند فریب و استتار اصل نقشه هم باشد. ایران اگر می‌داند حمله نزدیک است، نباید اطمینان کند اسرائیل راست می‌گوید. هر جای مهم، چه نفت، چه اتم، چه فرد، چه مردم باید طبق عقل و درایت محافظت شود و دست از رفتارهای صوری تبلیغی بکشد.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام. در جمله‌ی نقلی از آقای علی فدوی، جدا از بلوف، تناقض هم هست. چون پیش‌تر ازین استدلال شده بود ایران فقط مقرهای نظامی اسرائیل را زده است و می‌زند. پس وقتی شعار می‌دهد می‌توانیم «تمام صهیونیست‌ها را از بین ببریم» با آن راهبرد قبلی در تضاد است. بله، رجَز جزوی از جنگ است، اما حرف کشک! نه. در چند روز پیش متنی نوشته بودیم درین صحن با عنوان موازنه‌ی تخریب. یعنی اسرائیل و ایران در بالاترین حد خصم فقط موازنه‌ی تخریب دارند. به عبارتی دیگر یعنی توان تخریب همدیگر را دارند نه نابودی را. هیچ کدام قدرت نابودی یکدیگر را ندارند. ضربات تخریبی فقط دارند. بگذرم. از حضور منقّدانه‌ات ممنونم. سواد سیاسی بالایی داری. درود و ارادت: ابراهیم.

،،

سلام برای این پست شما آشیخ حمیدآقا. شما روحانیون باید واقع‌گراترین اشخاص درین جامعه باشید. واقعیّت با ذهنیّت فرق بیّن دارد. اما جلوِ خوشی شما را نمی‌گیرم! پس خوش باشید با این «بهشتی»ها که متصور هستید. من بعد از شهید دکتر آیت الله بهشتی، حتی یک روحانی در حد تدبر و مدارا و علم او در ایران سراغ ندارم که ندارم. بگذرم. نظر آن حوزوی فرهیخته و رفیق گرانقدرم محترم و محفوظ. بازم درود. سلام مجدد آشیخ حمید.‌ سپاسگزارم از لطافتی که دارید. بله، عطوان تا الآن هزارها تحلیل غلط داد ولی همچنان با بیشترین انرژی و زبان بدن باز به حرف‌هایش ادامه می‌دهد. مخرج و صفات حروف کار دست داد به برخی از عرب. عِبری‌ها که اساساً اهل اسرائیلیات! هستند که تفسیر فقه‌شان تلمود انباشتند. بگذرم. رجَزهای توخالی مایه‌ی شرمساری هم هست. به محسن رضایی گفته بودند ناوهای آمریکایی را درجا بزنید در خلیج فارس! گفت داریم ناوها را داخل کیسه می‌کنیم بعد سرشان را بدوزیم! این را کی زده بود؟ هنوز ایرباس مسافری ما را ناو آمریکایی نزده بود. بلوف! از کشک هم کشک‌تر است. خداقوت که نسبت به مدرسه این دیدگاه مترقیانه و متقیانه‌ را دارید. از طرف من این میانبحث با جناب مستطاب تمام.

 
شاید مانند من در نگاه نخست فوری نفهمید این عکس کجاست. بله، نمایی مسقف و منور از فرودگاه مسقط است. مسقطی که میانجی پیام آمریکا به ایران و ایران به آمریکاست. دبستان و راهنمایی و حتی دبیرستان که بودیم وقتی با کسی قهر بودیم، ولی تهِ دلمان دوست داشتیم قهر نباشیم، حرف خود را بلند بلند می‌گفتیم اما نه با آن فردی که با او قهر بودیم! به سوم شخص ثالث مفرد یا تثنیه یا جمع! که صدای ما را او هم بشنُفد. بگذرم. مسقط و شیرینی‌های مسقطی. اخیراً آقامهدی رجبی و آقااسماعیل داراب‌کلایی به همراه خانم و بچه‌ها به مالزی رفتند، طبق تحریم، باید اول مسقط پیاده می‌شدند بعد به یک هواپیمای آن جا به کوآلالامپور پرواز کنند؛ چنین هم کردند. پیش به سوی توسعه و رشد و دفع و رفع تحریم. ابراهیم.
،،
سلام جناب حجت الاسلام حاج سید کمال الدین فقیه دین. خودِ نور که نورِ خود را نمی‌بیند، برای من نور هستید، چون منش و مرام آن فرزانه‌ی اهل فلسفه و فقه در ارتباط گیری با همنوعان از جنس نور است. آدم وقتی هر چه بیشتر به پر و پای جناب‌عالی می‌پیچد بیشتر این منوریت را می‌بیند. این صفات که برمی‌شمارم تمامی از توابع اخلاق شماست که در پیرامون جذبه ایجاد می‌کند. گمان نگنم کسی با شما بحث کند اما خود را در تاریکی و لبه‌ی طرد بیند. دین یعنی همین. اما بحث بعدی این است که فرد روحانی که روح و نور است، تابشش باید هم ملت را روشن کند و قدرت را. قدرت به روح و‌ نور نیروی تابان نمی‌دهد، بلکه روح و نور است که اگر لازم ببیند، قدرت را هم متنوَر می‌کند و هم متنبَه. هرگز روحانیت شیعه را در ظل هیچ قدرتی قبول ندارم. روحانیت دانا، دیندار و حافظ منافع قرآن، قدرت را باید در زیر افکار دین و اخلاق خود تذکر دهد. قدرت باید تابع افکار دینی باشد نه افکار دینی تابع قدرت. بگذرم. دین توسط قدرت‌ها مَلعبه می‌شود و فقط لعاب می‌گیرد و ظاهرگرا و رواج ریا. به قول آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی: «لقلقه» می‌شود عین «آدامس» که پس جُویدن، تُف می‌کنند، می‌اندازند. از کمالات سخن شما کمال بهره را بردم. لطیف هستید و از ابر بارشی آن مرد شریف، لطافت می‌بارد. ادب و ارادت: ابراهیم
،،
جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام. عکسی که ازین کوچه انداختی و مسجد سلماسی (مرحوم یحیی سلماسی) را برجسته کردی، مرا یاد خاطره بردی. بارها و بارها ازین مسیر رفتم دفتر تبلیغات، مرکز پژوهشگاه سیاسی که برای من دیدن سردرگاه آجری آن و آدم‌هایی که درین کوچه آمد و شد می‌کردند شوق‌انگیز بود، خصوصاً رفت و آمد موتور رکس‌ها.
 
اما خاطره‌ی سیاسی: من هنوز دنیا نیامده بودم، یعنی چهار سال پیش از تولدم در سال ۱۳۳۹ عده‌ای رفتند پیش مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رحمهُ الله علیه که علامه طباطبایی در فیضیه فلسفه تدریس می‌کند دین را از طلبه‌ها می‌گیرد. آن مرجع عام و خبیر شیعیان علامه را فرستاد همین مسجد سلماسی در دو کیلومتری (یا کمتر) مدرسه فیضیه و گفت آن جا محفل محدود فلسفه را برگزار کن و به کسی نگو. تفسیر المیزان از همین مسجد سلماسی کنار کوچه‌ی ارک و ارم پایه گرفت. بگذرم. الآن مسجدها همه دست یک جناح استُ بس. فاجعه‌ای که آینده سر می‌زند. تشکر بابت این پست معنادارت احمدی گرامی.
 

ایرانیان این روزها از نزدیک به همدیگر چه می‌گویند؟

مقدمه: در پچ‌پچ از یک فرهنگ مشترک برخوردارند، راحت به هم حرفِ اصلی جامعه و حکومت را می‌گویند؛ که همان را در بیرون، در اداره، در شرکت، در عموم، و در شغل خود نمی‌گویند، یا نمی‌خواهند بگویند.


درین روزها من فکر می‌کنم بیشتر ایرانی‌ها دست‌کم سه حرف را در نزدیک، به هم می‌گویند؛ به شکل‌های یا سؤالی، یا اعتراضی، یا تحلیلی، یا خبری، یا گلایه‌ای، یا شایعه‌ای، یا پشت‌صحنه‌ای، یا همینطوری الکی و یا حتی با ناراحتی و ... در جمع معتمد خود، در خلوت با رفیق خود، در میان خانواده و خویشاوند خود. سه نمونه می‌شمُرم:


مثلاً به هم می‌گویند: خاورمیانه آتشش «به کجا» و «تا کجا» شعله خواهد کشید؟ این آتش چرا اطفاء نمی‌شود؟ کی قدرت دارد آتش خاورمیانه را خاموش کند؟ زد و‌ خورد ایران و اسرائیل، سرانجام به آمریکا و انگلستان هم سرایت خواهد کرد؟ برونداد آتش میان اسرائیل و ایران چیست؟ غزه‌ی فلسطین و لبنان چرا جلوی چشم جهان دارند به یک بلاد ویران تبدیل می‌شوند؟ چرا از هیچ کس بر نمی‌آید این فاجعه‌ی قرن بیست و یکم را حل کند و کشورها را در مسیر توسعه و روابط اقتصادی قرار دهد؟ حتی ممکن است بگویند ایران گول خورده است وارد این بازی شده است و دیگر نمی‌تواند ازین زمین بازی، سالم در روَد. چقدر هم بالابالاهای نظام، حرف می‌زنند. اما من بگذرم.


مثلاً به هم می‌گویند: معلوم نیست باید حرف کیا را حرف اسلام بدانیم؟ هر کس از اسلام یک جوری حرف می‌زند. اسلام هم این وسط گروگان آنان قرار گرفته است. هر کس آردِ اسلام را دلخواه خود خمیر می‌کند و به تنور می‌چسبانَد و برای کل دنیا خط و نشان می‌کشد. اساساً مگر اسلام سخنگو دارد؟ چه کسی خود را سخنگوی اسلام می‌پندارد؟ کَی و کجا اسلام برای خود سخنگو نصب و معرفی کرده‌است که الآن کسی خود را سخنگوی اسلام پنداشت کند؟ چرا اسلام را از زبان و میل خود وَرز می‌دهند و شکل ایده‌ها در آوُرده‌اند؟ اسلام آرد است، چرا آن را بد و ترش و فطیر، خمیر می‌کنند؟! اما من بگذرم.

 
مثلاً به هم می‌گویند: حتی رییس‌جمهور را هم مردم بفرستند صدرِ نظام، باز هم فرقی سرِ قدرت نمی‌آید، آش همان است، کاسه هم همان، آشپزها همان آشپزان. می‌گویند این دولت هم رفت در رودربایستی محض و حتی مماشات با قدرت و لایه‌های حکومت. به جای زدنِ حرف و فکر خود، شد سخنگو و سخنران قدرت و سیاست‌های ثابت و تک خط و واحد. و همین باعث است کشور در مسیری دنده عوض کند که دنده‌گذاران قدرت، آن دنده را گذاشته: و گریس زده باشند. اما من بگذرم. اساساً من سیاسی‌میاسی بلد نیستم! پس؛ اُولیٰ است از پسِ این پچ‌پچ‌های ایرانی‌ها، بگذرم!

 

شرح برین عکس : ☝️👈  : طلاق با علت‌هایی عجیب! روزگار هر چه نوتر می‌شود، بهانه‌ها هم نوپدیدتر می‌گردد! اساساً ازدواج یعنی فرد از مفرد به تثنیه برسد، اما چون به جای تثنیه، گاه بیشتر از تثنیه، به سر افراد می‌زند، قضیه بیخ پیدا می‌کند. فرد وقتی زوج شد، تازه یک انسان متولد جدید می‌شود؛ اما ذوق و بهانه و علت‌های عجیب دوباره فرد را به فرد تبدیل می‌کند. از درخت باید آموخت و از قو، که وقتی زوج شدند، هیچ طوفان و بوران و برفی آنان را به شکاف و شقاق نمی‌اندازد. دامنه.

 

حجت الاسلام جناب آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام. تعمیم دادید حرف مرا. گذاشتنِ دستگاه الکترونیکی گرانقیمت لوکس، جلوِ چشم زائر در جای جای حرم حضرت معصومه -سلام الله علیها- بحث آن پست من بود. اما شما آن را به سمت اصل «کمک مردمی» تعمیم دادید. قرآن منع کرده است تحریف را. با آیه‌ی یحرفون... هم آن دوست شریف خیلی آشناست. بنابرین این برداشت شما گرچه با ایموجی طنز همراه بود، اما تحریف پیام من در آن پست بود. با نهایت تقدیر که منقدانه وارد پست‌ها می‌شوید. سپاس و طول عمر و بقا برای شما حمیدآقا.

 

جلیل دِکون‌سَر

شرح برین عکس: یکی از جاهای قشنگ محلمون در داراب‌کلا، جلیل دِکون‌سَر بود. خصوصاً وقت سرد پاییز و زمستان که توی حلب روغن نباتی ۱۷ کیلویی، با تخته‌های جعبه‌ی میوه و هیمه‌چو، تَش می‌کرد و همه دورش روی میز جمع می‌شدند از هوا و زمین می‌گفتند! از هر رادیو و تلویزیونی هم، قوی‌تر!!! فقط نمی‌گذاشت سیاسی‌میاسی بحث شود!! این عکس مال چند سال پیش است؛ من و فامیلم مرحوم جلیل محسنی. روحش شاد. ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

دو پست در یک پست

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

پست اصلی ؛ زندان و انسان: هلند می‌گوید زندان‌ها را به خاطر نداشتن زندانی‌های کافی می‌بندیم و این زندان‌ها به مکان‌های تفریحی و فرهنگی تبدیل می‌شوند. زندانیان کشور پادشاهی هلند از ۲۰ سال قبل به این طرف، ۴۰ درصد کاهش یافته است. خبرگزاری فرانسه علت را «کاهش جرم و جنایت» در هلند می‌داند. در اروپا بالاترین میزان حبس، متعلق به کشور پادشاهی انگلستان است که نقل است «با بحران  زندان‌ها، دست و پنجه نرم می‌کند.» هلند در معنای لفظی یعنی سرزمین چوب. در شهرت جهانی به کشور «آسیاب بادی و گل لاله» ملقّب است. چون رسوبات غنی سه رودخانه‌ی بزرگ قاره‌ی اروپا به این قلمرو می‌ریزد، خاکش را مستعد ساخته است. البته من از مسائل داخلی این کشورِ بالای ۱۸ میلیون نفر جمعیت عضو پیمان ناتو، خبری ندارم. فقط خبرِ کاهش زندان و جرم در هلند برایم مهم بود. هر چه کشورها در هر کجای عالم از جرم و جنایت بکاهند به نفع بشریت است؛ چون هر نقطه از زمین، زیست بشر به‌سامان‌تر و طبیعی‌تر شود، در کل، برای کل بشریت نفع دارد.

 

پست فرعی ؛ فقط خِرَد و وحدت: آش را اسفناج، قوام می‌آورَد. آب را، اکسیژن. چرخ را، باد. کشور را فقط خِرَد و وحدت. البته وحدت از جنس فعالیت آزاد، نه از نوع شاغولیت و رج‌کردن آجر و ملاط. و خِرَد هم به سبک عقلا و عقلانیت، نه به سبک گوش به فرمان یک عقل و یک منسک و یک منصب. با خِرَد و وحدت، در شروع رادار سوریه تخریب نمی‌شود، رادارهای ایران بمب نمی‌خورَد، خجیر و پارچین و اس سیصد اتوبان و مخازن سوخت جامد موشک پایتخت و پدافند ماهشهر و ... از نفس نمی‌افتَد. کشور فقط با خِرَد و وحدت، می‌شود اداره شود. رزمندگان شهید یگان ارتش، شهادت‌تان با حمله‌ی جنگنده‌های هوایی اسرائیل به خاک ایران، بر روح و روان خدمتگذار بی‌منت‌تان به میهن ایران، گوارای وجود پاک خودتان، و تسلیت به روح  این ملت که ذره‌ای حاضر نیست سربازان وطن به دست یک دولت پادگانی اشغالگر فلسطین در حمله‌ی بی‌شرم به میهن، به شهادت نائل آیند. و این هم، خِرَد و وحدت نسخه‌اش هست. افتادن به جنگ، یعنی افتادن در جاده‌ی نامعلوم تخریب ایران. مرکز ارتباطات ستاد کل نیروهای مسلح روز شنبه پنجم آبان ۱۴۰۳ در اطلاعیه‌ی رسمی خود با این جمله‌ی مهم خود، خِرَد را نشان داد: «ضمن محفوظ‌دانستن حق پاسخ قانونی و مشروع خود در وقت مقتضی، برقراری آتش‌بس پایدار در غزه و لبنان برای جلوگیری از کشتار مردم بی‌پناه و مظلوم را مورد تأکید قرار می‌دهد.» بلی؛ ستاد کل جمله‌ی مهم و راهبرد، صادر کرد. فعلاً هیچ کاری مهمتر از  تلاش بر منع کشتار مردم بی‌پناه و مظلوم لبنان نیست که سرنوشت شبیه غزه را دارند پیدا می‌کنند. زیرا اسرائیل اساساً موجودیت‌طلب است، و ناقره‌ی جنگ در ذاتش، مُرتعش است.

اداره‌ی باریکه‌ی غزه با طرح «حباب»

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه) اسرائیل نوار غزه را به صورت مجموعه‌ای از «حباب‌ها» یا «جمعیت‌های محصور» و عاری از وجود اعضای جنبش حماس، برای فلسطینیان تقسیم می‌کند. طبق این طرح، نیرو‌های ویژه‌ی انگلستان برای کمک به ایجاد «مناطق بسته»‌ی عاری از حماس، به غزه اعزام می‌شوند که با مشارکت اسرائیل با پیمانکاران نظامی خصوصی، برای ایجاد «مناطق امن» برای ارسال کمک جهانی، بازسازی باریکه، صورت گیرد. قرارداد بسته شد که «مردخای موتی کاهانا» تاجر اسرائیلی - آمریکایی -که شرکت گلوبال دلیوری را اداره می‌کند- طرح حباب‌ها در غزه را برای سکونت مردم غزه ایجاد کند. حباب‌ها شبیه شهرک‌ها هستند، اما از هم تفکیک می‌شوند و جمعیت فلسطینیان برای سکونت در هر حباب پخش می‌شوند. درین‌باره در آتی باز هم خواهم نوشت.

پزشکیان و نظام

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

من در ماه‌های اخیر وقتی حرف از اسرائیل می‌شد چند مرتبه نوشتم که مبارزه با اهداف اسرائیل چندین نقشه و برنامه می‌خواهد که در صدر آن ائتلاف سیاسی علیه‌ی آن است و اگر بر فرض بنا را عده‌ای بر جنگ با موجودیت اسرائیل بگذارند، آن وقت جدای از ائتلاف سیاسی، ائتلاف نظامی حتی با چندین کشور لازم است؛ که در هر دو وجه، دست ایران با توجه به ماهیت دولت‌های اطراف، هرگز پر نمی‌تواند شود. بنابرین، هم گروه‌ها و جنبش‌های مبارز علیه‌ی اسرائیل باید این موقعیت شکننده در ایران را درک کنند، و هم آقای مسعود پزشکیان رئیس رسمی کشور باید به نظام برساند، جنگ حاصلی جز ویرانی ندارد و سرانجام هر جنگی، باز آتش‌بس یا صلح یا مذاکره یا ماندن در خلاء مخاصمه است.

 

قبلاً هم گفتم در تضاد تئوریک میان ایران و اسرائیل، موازنه‌ی تخریب برقرار است؛ این تز شخصی من است. یعنی دو سمت ماجرا فقط می‌توانند زیرساخت‌ها و مناطق یکدیگر را تخریب کنند و توان ازبین‌بَرندگی همدیگر را ندارند. حال که پزشکیان در مورد تعیین سیاست بعدی ایران علیه‌ی اسرائیل، علناً دیروز شنید که: «کیفیت کار را باید مسئولان ما به درستی تشخیص و آنچه به صلاح این کشور و ملت است انجام دهند» فرصت را مغتنم شُمارَد و به نفع مردم و ایران وارد شود و سیاست «یک قرن ساخت ایران و سپس پرداختن به جهان» را اعلان کند و نگذارد کشور به جای ساختمان مرحوم لویی پاستور، در جاهای دیگر خط و ربط گیرد. این تز «یک قرن ساخت ایران و سپس پرداختن به جهان» هم، تفکر شخصی من است. درست است یا نادرست، خودم گردن می‌گیرم.

 

و نیز حالا که در سطحِ بالاترین سطح، شرط مبارزه با اسرائیل، «ائتلاف» اعلان شده است که در واقع به معنای نشدن و شکل نگرفتن است، پزشکیان مسیر ایران را در یک سیاست تاریخی اعلان کند تا مردم و منطقه به سیاست ایران مطلع شوند. نگاه کنید که در داخل می‌گویند روسیه متحد راهبردی ایران است!!! اما روسیه در یک سیاست منفعت‌جویانه (که البته حق هر کشوری است که نفع خود را، به نفع هیچ کشوری حراج نکند) در مورد حمله‌ی جنگنده‌های هوایی اسرائیل به ایران گفت:

 

«بشدت نگران تشدید تنش بین ایران و اسرائیل» است و «عادی‌سازی اوضاع خاورمیانه» را خواستار شد. خانم ماریا زاخارووا، سخنگوی امور خارجه‌ی روس «از طرف‌های درگیر» خواست «دست از خشونت بردارند و از سناریوی فاجعه‌بار اجتناب کنند.» وی پس از حمله‌ی هوایی اسرائیل به ایران گفت: «تشدید پرشتاب تنش میان اسرائیل و ایران»، «تهدیدی واقعی علیه‌ی ثبات و امنیت در منطقه است... ما عادی‌سازی سریع وضعیت نظامی و سیاسی منطقه‌ی خاورمیانه را یک ضرورت می‌دانیم.»

 

بلی؛ باید در داخل، فن سیاست، حریف همه‌چیز باشد، نه این که سیاست زیر نظر جاهای نامرئی و اشخاص روَد که فقط بلدند حرف‌های گنده گنده تولید کنند. دست اسرائیل از طریق نیروی هوایی‌اش به ایران، حتی تهران رسید. و نباید با این تستِ اخیر آن دولت اشغالگر به خاک میهن، شوخی برخورد کرد. نصف ظفر این است هر کشوری، واقعیت و توان کشور حریف خود را بدون کم و کاست ارزیابی کند، نه این که چیزی بگوید که خودش هم می‌داند دارد کتمان واقع می‌کند. دشمن‌شناسی یعنی واقعیت‌شناسی.

،،

سلام جناب حجت الاسلام آقاجان حاج سید کمال الدین. خوشنودم نون دست من دل آن عارف را ربود و همین باعث شد برای نصف نون دیگر سخن برانَد؛ سخن دلکش. پوزش، پاسخم تأخیر افتاد. جایی رفته بودم، تازه آمدم منزلم.

،،

پاسخ من به این نوشته‌ی شما

سلام جناب حجت الاسلام سید عمادی

۱. جدید بود که منِ ۶۲ ساله را در دسته‌ی شباب جای دادید! ۲. در ایران کنونی، صدرنشین‌های حکومت از دانش تاریخی و تجربه‌ی طولانی شهروندان بهره نمی‌گیرند و حتی جز خودشان، مابقی را فاقد صلاحیت برای حکومت می‌پندارند. صدها انسان دانشور علمی و علیم را چون فکر دگری دارند، در دایره‌ی قدرت راه هم نمی‌دهند، چون افراد فرسوده‌فکر در نهاد نگهبان نصب هستند و از سیاست، سین آن را هم نمی‌فهمند! ۳. فلسطین دو دسته‌اند، با این دو دسته‌ی مهم -که هر کدام حق ذاتی و میهنی دارند درباره‌ی کشور خود بیندیشند- چگونه می‌شود با یک سبک سیاست برخورد کرد؟ دسته‌ای را راند، با دسته‌ای دیگر مانْد! رفتار کشورها در مورد فلسطین دخالتگری است نه معاضدت. ایران هم تابع رفتاری‌ست که نزدیکی و‌ دوری خود با فلسطینی‌ها را با آن و با همان یک فهم خود -که از بالایی‌ها صادر می‌شود- تنظیم می‌کند. ۴. اعلان سیاست «یک قرن ساخت ایران، سپس پرداختن به جهان» از علل عقلی و دلایل مصلحتی پیروی می‌کند. معنی حرفم این است: ایران را بساز، سپس خواستی به دیگری بپردازی، بتوانی، نه این که بدترش کنی. ایران در جاهایی بدتر کرد کار را. بگذرم. جواب طولانی نشود که کسالت نیاورَد. مبارزه با اسرائیل از نظر من فنون، مهارت، ذکاوت می‌خواهد نه حوارکشیدن. از آن بزرگوار که هم تأنی دارد و هم مدارا و هم فکر مداوا، ممنونم.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام

۱. نه، با اسرائیل رابطه نیاز نیست، که شما اسمش را گذاشتید مسالمت‌آمیز. ۲. موضوع فلسطین توسط خود فلسطینیان باید حل شود. هیچ کشوری ناجی کشور دیگری نمی‌تواند بشود. خود ملت باید به تصمیم خود برسد. در فلسطین وقتی دو دسته دو جور تصمیم گرفتند، کشور ثالث به کدام قاعده‌ی حقوق بین‌الملل محق است بین دو دسته، وارد شود و یکی را رد و دیگری را تأیید یا مثلاً حتی تجهیز کند؟ این سؤال من جنبه‌ی عمومی دارد، نه موضعی. ۳. اگر سیاست پیش روی حکومت ایران در مورد فلسطین و لبنان به نظرت جواب می‌دهد و دارد راه درست را می‌پیماید، خُب، بپیمایید، من فقط نظرم را آزاد و بدون لکنت و واهمه گفتم. ۴. انتخابات ریاست‌جمهوری در کشور از همان نخست قرار بود مفهومی باشد، نه صوری و در حد جابه‌جایی فرد. پزشکیان خودش که رأی نیاوُرد، فکر و‌ حرفش رأی آوُرد، او موظف است سیاست نادرست کشور را در تمامی ابعاد اجرایی و کشورداری به نفع پیام انتخابات پیش ببرد، نبرَد یعنی به حرف و فکرش در جلوِ چشم ملت پشتِ پا زد. سیاست خارجی و داخلی ایران نادرست است. تا درست نشود، کشور را به سمت پرتگاه خواهید برد شما آخوندها. این را یقین کن آقااحمدی. سیاست یعنی هضم و جذب مسائل فوری و آتی جهان. ندارد این را ایران. مگر بگذارند عُقلایی شود. با توپ و تانک کشورداری نمی‌شود، توپ و تانک البته + ترقی، توسعه، آزادی، گشایش فرهنگی و فکری و اقتصادی و ورود به کلوپ جهانی با تمام بلوک‌بندی. با تشکر از نقد و بررسی آن دوست فخیم و فهیم من.

،،

حالا رفتی ابتیاع کردی؟ نوش تن ساختی یا نه؟ نشستی کَت را پِشت دادی، همان بِچاه نون را خوردی آقا احمدی شیخ پویا و بُرنا.

دایره‌ی لغات من: کَت: دیوار گِلی. پِشت: تکیه‌دادن. پُشت‌دادن. بِچاه: سردشده، چایده‌شده، سرد.

،،

سلام مجدد جناب آشیخ محمدرضا

اگر یقین دارید سیاست فعلی ایران در لبنان و فلسطین صحیح است و تابع منافع ملی ایران پس شماها ادامه بدهید، چون آخوندهای حاضر در قدرت حکومت، نظر مردم را اگر خلاف رأی‌شان باشد، فکر منحرفانه اعلان می‌کنند. بگذرم؟ از شما که علم سیاست گذراندید می‌پرسم چگونه سیاست فعلی ایران هم می‌تواند همزمان به سود منافع ملی ایران باشد هم به سود کشور لبنان؟! واقعاً عجیب است. بگذرم.

 

یک می‌گن شماره ۸ بنویسم و تمام. بهتر می‌بینم من هم دیگر وارد این جور مباحث نشوم که موجب ناراحتی کسی را فراهم نکنم. اما بگذار یک قسمت هشت می‌گن را بنویسم. ارادت دارم و به تقوای ستیز و زیستن آن رفیق پخته‌ام ایمان دارم هر چند نون یخ! می‌خورَد!

۸ ← می‌گن

حمله‌ی جنگنده‌های اسرائیل به خاک میهن هیچ! نبود!

 

خُب؛ حال که می‌گن هیچ نبود! ممکن است ذهن مردم، کنجکاو شود پس چرا آقای سید عباس عراقچی صحبت از حق واکنش ایران می‌کند و برخی از بالایی‌ها می‌گویند جواب قاطع و دردناک خواهیم داد؟! مردم معتقدند قدرت باید با ملتش رو راست باشد. کدام درست است؟ «هیچ» بود حمله‌ی هواپیماهای اسرائیل به ایران؟ یا می‌خواهند بازم جواب بدهند؟! بگذرم.

 

آقای حجت الاسلام آشیخ محمدرضا احمدی لابد می‌دانی پیش از حمله‌ی جنگنده‌های اسرائیل به ایران، آقای سید عباس عراقچی به ۱۱ کشور مسافرت دیپلماتیک فشرده صورت داد. می‌شود بفرمایی آن ۱۱ کشور در مورد فلسطین و لبنان به طرف ایران چه دیدگاهی را بیان کرده بودند؟ ایران که چیزی به ملتش نگفت، دست‌کم شما آخوندهای غیرحکومت به مردم بگویید آن ۱۱ کشور چه جوابی به ایران دادند و به آقای سید عباس عراقچی گفتند به مقامات ایران برساند؟ ها؟ آقااحمدی؟ لابد می‌گی: من حتی ندومبه ایران به آن ۱۱ کشور چی شی بایته. از سمت من تمامِ مباحث متوجه‌ی لبنان و فلسطین، تمام. از فردا مباحث مربوط به خودم را خواهم نوشت. بی دردِ سر! ۷ ، ۸ ، ۱۴۰۳ سالروز کوروش کبیر: ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

،،

سلام و سپاس به حاج سید کمال الدین.

۱. لغت «فرسوده‌فکر» به کار بردم برای آن مُسن‌ها در حکومت، نه پیران. ۲. بارها نظرم را و تفکرم را درین صحن گفتم که اسرائیل در جنگ با غزه‌ی فلسطین و لبنان، مشروعیت کسب نمی‌کند و‌ حتی ویران کردن غزه و حالا لبنان هم برایش پیروزی جنگی محسوب نمی‌شود، لذا سعی کرد جنگ خود را جنگ با ایران جا بیندازد، و با سیاست نادرست ایران، به این حربه و فریب دست پیدا کرد و الآن ایران به لحاظ شرایط جنگ و صلح، در وضعیت جنگی افتاده است. اسم این کار در حقوق بین‌الملل وضع جنگی است، حتی اگر باز هم منافع ملی را لحاظ نکنیم کشاندن ایران به حالت «جنگ» از هدف اصلی اسرائیل است. اینک شما آخوندهای غیرحکومت و آخوندهای حکومت ایران را در امانت خود دارید، دیگر خود دانید. داستان ملیح که درمورد حمله‌ی سگان مسیر زیارت برای آن سرور نازنین رخ داد، خواندنی بود. درود و ارادت که این‌همه سعه‌ی صدرت نمی‌ریزد حتی دیوارش نمی‌لرزد.

،،

احمدی شیخ عاقل و عامل بازم سلام. ایران تکیه بر فرد ندارد، تکیه بر عقل و منافع ملی دارد که تابع اقتضائات همان زمان و مکان است. از بیانات آن دوست متفکرم ممنونم. دیدگاه‌ام را راحت با شما در میان گذاشتم. والسلام. از سمت من تمام

امروز درس نیست!

می‌ریم امامزاده یحیای ساری!

ساخته و پرداخته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

پدر شیر آب را سفت کرد چکه نکند.

مادر شیر داغ را ولرم کرد لب نسوزد.

برادر کفش خواهر را واکس زد کهنگی بیفتد.

خواهر کتف برادر را پاک کرد، مو و غبار نمانَد.

مادربزرگ گوشه‌ی لحاف را دوک زد پارگی به پا نیفتد.

رمضان مرد همسایه کشتاک به این خانه داد رفت.

آسیه همسر همسایه از زیر قرآن رد شد به مشهد برود.

ظاهر، معلم مدرسه گفت امروز درس نیست!

دانش‌آموزان سر هم پریدند که آخ جون درس نیست!

معلم خبر داد جای درس می‌ریم امامزاده یحیای ساری آیه‌ی ۱۵ مریم و آیه‌ی ۵۵ مائده را تمرین می‌کنیم: «و سلامٌ علیهِ یومَ وُلِدَ و یومَ یَموتُ و یومَ یُبعَثُ حَیًّا» و « اِنَّما ولیّکُمُ اللهُ و رسولُهُ و الذینَ آمنوا الذینَ یُقیمونَ الصلاةَ و یؤتونَ الزکاةَ و هُم راکِعونَ.

     

قبر مادربزرگ مادری‌مان سیده زینب صالحی

نواده‌ی آیت الله سید صالح صالحی

(اولین پایه‌گذار مدرسه‌ی علمیه داراب‌کلا)

همسر مرحوم آق شیخ باقر آفاقی

 

قبر مادرمان حاجیه ملا زهرا آفاقی دارابی

فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی واقع در مزار

روستای داراب‌کلا میاندورود مازندارن

صبح پنج‌شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ عکاس: دامنه

سلام جناب فقیه دین حجت الاسلام آسید کمال‌الدین. اُنس بین ما و مادر مرحوم‌مان زهرا آفاقی (جدای از ۱. مِهر بی‌کرانه‌اش، ۲. مقام سیادتش که از نواده‌های دختری مرحوم آیت الله آق میرصالح صالحی دارابی (اولین بنیانگذار مدرسه‌ی علیمه‌ی دارابکلا) بود، ۳. فرزندِ مرحوم شیخ باقر آفاقی بود که آن زمان در شبستان غربی مسجد جامع ساری کُرسی تدریس داشت، ۴. یک حکیمه‌ی به‌تمام‌معنا برای کل خانواده بود) در اصل برای این بود اولین معلم قرآن ما بود و در محل به صدها دختر قرآن آموخته بود. این هم قبر مادر زهرا آفاقی و مادربزرگ مادری من سیده زینب صالحی دارابی. در پایان روشن سازم هیچ پیش نمی‌آد از گفت‌وگو با آن شریف و فقیه و مرد کردار و مروت، ذره‌ای کدور در سینه‌ام بریزد. چون سینه‌ات مالامال صدر و صفاست. ابراهیم برادرت با انبانی از ارادتُ ادب. عکاس عکس‌ها خودم هستم. چون بحث سادات شد، این مطلب را نگاشتم. خودم هم به نسل سادات احترام و ارزش حیرت‌انگیز قائلم.  سلام حضرت شریف النسب مرد خُلق و اُنس. بودن در کنارتان ولو در صحن، برای من نعمت است. هنوز نشده مابین یا بعد هر نماز، برای مادر و پدرم و دو جدم نماز نخوانم. هر جای جدید هم پا بذارم هر نقطه‌ی جهان دو رکعت برای آنان می‌خوانم. اهل دو رکعتی‌ام. حتی روزها ما بین کارها ، فوری دو رکعت نماز می‌ایستم. بگذرم. سفارش شما بالای سرم جای دارد و وسط قبلم.

،،

تذکر مدیر

آقای صدرالدین آفاقی سلام. حقیقتاً از مباحثه‌ات با اعضای مدرسه هیچ ایرادی نمی‌گیرم. به اصل بحث شما با طرف بحثت هم اصلاً ورود نمی‌کنم. اما به شما مجبور شدم یک تذکر از ناحیه‌ی مدیربودنم درین صحن بدهم نه عضوبودنم: سه ماه قبل هم در بحث با ایشان -که الآن هم با هم وارد مباحثه شدید- انگ مواجب‌گیر زده بودی که من از کنار آن تهمتت به ایشان گذشتم و حمل بر داغی بحث کردم. اما الآن هم دیدم داری همان رفتارت را تکرار می‌کنی و وی را به منبع آن ور آب متهم می‌کنی. لطف کن آئین گفت و گو را رعایت کن و به افراد مورد مباحثه‌ات انگ و اتهام نچسبان. بازم بگویم اصل مباحثه‌ی شما با ایشان کاری ندارم و نظر هم ندارم.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دارابی دامنه

،،

سلام محمد. هر کس دلش خواست به من هر چه انگ بزند، بزند. اما اجازه نمی‌دهم احدی درین صحن در بحث آزاد، به اعضای مورد بحثش به جای اقامه‌ی حجت و دلیل، بی‌درنگ و طبق عادت، انگ و اتهام بزند. مباحثه آزاد است، تهمت و افترا به اعضا ممنوع است. مدیر این تالار در تذکر به هیچ کس، ابا و تبعیضی ندارد.

،،

این جور معلومه این صحن دله، همه سادات هستن! سلام آشیخ محمدرضا. سیادتت حتی با عمامه‌ی سفید هم قبول است. خدا مادر ساداتت را رحمت کناد.

،،

بله، می‌دانم محمد. توضیحاتم زیر نوشته‌ات، جنبه‌ی عمومی و تکمیلی آن تذکر پیشین را داشت. مجدداً عمومأ می‌گویم: فقط پرداختن به بحث آن هم هر چه فکر فرد تراوش می‌کند، اما تهمت به نویسنده‌ی هر متن را بشدت ممانعمت می‌کنم.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دارابی دامنه

۹ ← می‌گن

خبر تازه این پخش شده است که اسرائیل گفت برای پاسخ به حمله‌ی پهپادی اخیر به خانه‌ی بنیامین نتانیاهو، حمله‌ی جداگانه‌ی دیگری به ایران می‌کند.

 

خُب؛ بارها گفتم اسرائیل از کشاندن دامنه‌ی جنگ به سمت حمله‌ی جنگنده‌های نیروی هوایی به خاک ایران، سه قصد دارد: ۱. هدف‌های استراتژیکِ سرکوب گروه‌ها و جنبش‌های نیابت را درین فرصت پیاده کند. ۲. با جنگیدن با ایران، رنگ ایدیولوژیک به نظام خود ببخشد و ائتلاف نظامی به وجود آوَرد و «خشونتِ مشروع» را تبلیغ کند. ۳. ایران را عملاً کشوری «در حال جنگ»، جا بزند و با جاانداختن این که ایران در موقعیت جنگی قرار گرفته است، اقتصاد و رفت و آمد جهانی به ایران را فلج یا مختل کند و در منطقه شقاق دولت‌ها را به شکاف فعال بدل کند. اسرائیل در حمله‌ی قبلی‌اش، جنگ با ایران توسط نیروی هوایی‌اش را تست نمود، و از پسِ آن یک دالان هوایی و پشتیبانی نامرئی آمریکا و انگلستان ایجاد کرد. در واقع برین نظر است راه حمله به ایران را یاد گرفته است و دستش به هر جای ایران می‌رسد. اسرائیل ذاتش فریفتن جهان است و ماندن این دولت‌پادگان به هر راه و امکان. جنگش با ایران، تئوری «نجات نژاد موعود» است. چون لبنان را هم عین غزه دارد ویران می‌کند مشروعیت نمی‌گیرد اما جنگ با ایران برایش حیات تازه تلقی می‌شود. این تحلیل من است، موضع با تحلیل فرق دارد. ۸ ، ۸ ، ۱۴۰۳ : ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

،،

آشیخ محمدرضا سلام ظهرگاه به شما. ۱. من فقط در مقام تحلیل وارد شدم. ۲. پاسخگو کسانی هستند که طی یک سال و اندی تا الآن از تریبون‌های رسمی نظام و نشست و برخاست‌های خود، ماجراجویانه سخن می‌راندند و هنوز هم می‌رانند. خود جملاتشان را در تمام سطور صفحه، ماژیک فسفری بکش، راه‌حل نه در سطر سطر بلوف و ماجراجویی‌هایی آنها که به قول فیلسوف سیاست لئو اشتراوس در «بین‌السطور» آن مستور است. راستی! در قم دادگاه ویژه روحانیت چه مأموریت جدیدی از سوی آقای غلام‌حسین اژه‌ای پیدا کرده است! مبارک است نبرد با سلاح دادگاه ویژه! بگذرم ازین مسئله که محتوا و فحوا را کار ندارم. و اما در جواب به این نکته‌ات آشیخ محمدرضا: پس بیاییم شما و من با هم تهاتر کنیم: یعنی شما به من بگو گشودن جبهه‌ی جنگ از سمت جنوب لبنان به اسرائیل، که مشهور شد به جبهه‌ی شمالی (چون در شمال اسرائیل شکل گرفت) به موازات جبهه‌ی جنوبی که منظور جنگ اسرائیل با غزه‌ی فلسطین است، شخصاً تصمیم سید حسن نصرالله بود؟ یا نه، بر عهده‌ی وی گذاشته شد؟ البته من چندبار گفتم شهید سید حسن نصرالله جوانمرادی کرد از بالا فشار آوُرد چون برآوُرد کردند برایش که این کار اسرائیل را وادار به ترک تهاجم به غزه می‌کند حتی سخنرانی مهم پارسال خود را مدتی به تأخیر انداخته بود که فرصت تصمیم به اسرائیل بدهد. اما این قطعه‌ی مهم لبنان فعلاً صامت و در پرده‌ی ابهام است. آن شهید را هم گراها و خیانت‌هایی که شد، از صحنه حذف کردند که تاریخ را درین مورد آگاه کند. روحش شاد. می‌شود شما که حتی آن زن هندی‌تبار هریس و آن «قمارباز» ترامپ را دقیق و پایه به پایه می‌پایید, بفرمایی تصمیم به گشودن جبهه از خاک لبنان در پارسال آیا از جانب شخص شهید نصرالله بود؟ یا نه؟ بر او بار شد؟ و نیز شما به ما بگویید یک جنبش با چه اسلوبی در کشور لبنان حق جنگ و صلح را بدون همآهنگی با دولت لبنان دارد؟ اگر این را به کمک و تقلب برسانی! من هم شاید فکرم باز شود بتواند سؤال شما را لااقل فهم کنم. بگذرم. اسرائیل وقتی قرار است ایران را از جنگ نیابت به جنگ مستقیم بکشاند و کشانده‌است، لابد می‌دانید پشت سر خود پیمان نظامی با آمریکا را دارد و مستظهر به انگلستان است.

سه مطلب در یک متن

۱. تقلید از طبیعت ۲. غیظ ۳. دُم

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

تقلید از طبیعت: انسان وقتی از طبیعت تقلید کند، الهام می‌گیرد. یادگیری از طبیعت، سرقت نیست، سبقت در تعلیم است. لانه، سد، صید، نظم، چرخه، چرا، خوروخوراک، همه، در طبیعت، الهام‌آمیز و لبریز از پند و درس است. پس؛ طبیعت از برترین آموزگاران آفرینش است.

 

غیظ: نقل است غیظ پرده‌کش عقل است. غیظ که بیاید، عقل غروب می‌کند. حکومت‌هایی که می‌بینیم دچار غیظ هستند. عقل از سرشان پریده است. چون غیظ جای عقل را تنگ می‌کند. آیه که شدت را تجویز می‌کند چارچوب دارد که عصمت و عقل می‌طلبد. یکی از این دو تا مفقود باشد، غیظ حاکم می‌شود. فرق ندارد عراق باشد یا مراکش. اندونزوی باشد یا موریتانی و موازمبیک. حتی ایران هم روزگاری حکومت چنان غیظ کرد که شعار، شده بود: «مکه، مدینه، آزاد باید گردد»!!! منظور از آزاد همان فتح!!! است. یا شعار شده بود: «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا» اما سه سال اخیر خودشان دور از چشم مردم مخفی مخفی می‌رفتند مسقط پای میز مذاکره با آمریکا. دُم خروس؟! یا قسم حضرت عباس (س)؟! کدام یک؟!!

 

دُم: گفته بودم درین صحن یک و اندی ماه پیش کمتر یا بیشتر، که آقای سعید جلیلی دُم آقای محمود احمدی‌نژاد است. دُم در تعبیر یعنی دُنباله، دُنباله‌رُو. مثلاً می‌گویند فلانی مغز متفکر فلان جناح است، یا بازوی قوی فلان گروه است، یا دست نامرئی در بازار است، یا قلب فلان جنبش است، یا روح فلان تفکر است. آقای سعید جلیلی دُم آقای محمود احمدی‌نژاد است. چون، هم مانند او از منهاییون (=اسلام منهای روحانیت) است، و هم طرز فکر و رفتارش در شباهت با او، مو نمی‌زد و از او تقلید می‌کند. اما یک عضو شریف این صحن (جناب آقا حاج میرزاعلی که نزدم شریف و فرد صالح است) در نقد و انتقاد از مدیر مدرسه، کنارِ لفظ سعید جلیلی، کلمه‌ی «طرفدارانش» را هم اضاف کرد و به جمله‌ی من نسبت داد، که این واژه در آن متن یک و اندی ماه پیش من نبود و در واقع تحریف صورت گرفت در نقلِ قول از متن من. به‌هرحال؛ الفاظ منهاییون و دُم، جنبه‌ی ادبیاتی دارد، نه اهانت. حتی ممکن است بخشی از جامعه برای لفظ و محتوا و اشخاص منهاییون، ارج و اجر هم قائل باشند! زیرا در بطن اجتماع، روحانیت را -البته اکثراً، نه مطلقاً- دارای زندگی ریاکارانه و فریبکارانه و همدستانه با قدرت تلقی می‌کنند. بگذرم. از نقد و انتقادی که از قلم وی بر مدیر رفت، ازو قدردانی می‌کنم. راستی! کاش آیت الله آقای عبدالله جوادی آملی وقتی از زبان آقای محمود احمدی‌نژاد بافته‌ی "هاله‌ی نور" را پیش خود در منزل یا دفترش شنید، شجاعانه علیه‌ی این خرافه می‌ستیزید؛ اما صد حیف که حتی عالمان دین هم در جای خود، از قدرت سهم می‌برند و حرف حق را مسکوت می‌گذارند. این سهم یعنی هراس و حساب و ترس و حتی تقیه‌ی بی‌حساب.

،،
جناب حجت الاسلام سید کمال الدین سلام. از بارش مهرت بر سرم ممنونم و برای مادرتان و پدرتان علو درجات در جنت‌المأوا آرزومندم. اما ما در مکتبخانه‌ی خونه‌ی‌مان نه با قل هو الله... که در شروع هر روز، می‌خواندیم:
هو ال..
فتًاحُ ال...
علیم.
بسم اللهِ رْ
الرّحمنِ رْ
الرحیم.
با همین سیلاب و تلفظ که با شدت و غلظت ادا می‌شد. درود.

،،
جناب حجت الاسلام حاج شیخ احمد باقریان سلام. اما در مورد خصلت‌های ۳ و ۴ همآره حاکمان مدعی‌اند حق آن چیزی‌ست که ما بگوییم! و باطل آن چیزی‌ست که ما پرهیزش دهیم. علاوه برین حاکمان اغلب حق و باطل را درهم می‌آمیزند که فتنه‌ی (=غبارآلودگی) واقعی همین نوع فتنه‌ی حاکمان است.

۱۰ ← می‌گن

اونا می‌گویند سایت موشکی شاهرود را اسرائیل با حمله‌ی جنگنده‌های خود به ایران در ۵ آبان ۱۴۰۳ با (شلیک از اف ۱۵ ) زد.

 

خُب؛ اما اینا -داخلی‌ها- می‌گویند نه نزد. شاهرود که می‌گویند یعنی همان مرکز «تولید و پرتاب موشک‌های بالستیک» است. من بگذرم. دامنه دارابی.

شیخ یعقوب

سجاده‌های حک‌شده بر فرش مسجد محله‌ی ما، وقتی وارد می‌شوم واسه پیوستن به جماعت ظهر و عصر، نماهایش اول معلوم است،چون نمازگزار یا هنوز نیامده و یا آن روز کمتر آمدند، اما واقعیت این است در بیشتر مسجدهای ایران، حتی نمازگزار جماعتی، به قِلًت دارند و سجاده‌ها فقط خاک می‌خورَند، اما اندک اندک تمام این جانمازهای نقش‌بسته بر فرش مسجد ما، حیرت‌آمیز و شوق‌انگیز، پر می‌شود و ردیف از صف ۱۵ هم می‌گذرد. آفرین برین محله‌ی ما که پس از عکس پر شده بود. یک علت بسیارروشن این است شیخ یعقوبِ مسجد ما، واقعاً یک انسان روحانی، معنوی و سِرشته از طهارت است و اهل جناح مناح نیست، او فقط صراط خدا، حرف تقوا و زندگی بر پایه‌ی درستکاری برای خود را مناط و ملاک دانسته است؛ الحق او را باید حجت الاسلام شیخ یعقوب موحدی‌پور خطاب کرد. آدم دلش رضا می‌دهد به وی واقعاً بگوید حجت الاسلام. حتی جامعه بیشتر توقع دارند «والمسلمین» هم پشت‌بندِ «حجت الاسلام» به روحانیون بگویند. خودشان به یکدیگر، غلیظ و طویل هر دو عنوان را می‌دهند. اما من دأبم این است همان یک عنوان، بس است، مابقی اضاف استْ ۱۰۰ در ۱۰۰ تعارفْ بلوف. حجتِ «اسلام» و «مسلمین»، در حقیقت کسانی‌اند در هر صنف، لباس، علم یا فهم، که دیدار با آنها انسان را یاد خدا، حق، عدل، ساده‌زیستی، تقوا، و شجاعت در دفاع از واقعیت اندازد. القاب و عناوین همه ساخته‌ی تعارفات است و اسم‌ها و عنوان‌های مبالغه‌آمیز و پر از غلو و ریاکاری که، سرچشمه‌گرفته از اطرافیان خود بیوت و دور و بری‌های چاپلوس است. البته عنوان‌های متعارف، عاریت است برای رعایت حد وسط آئین رفت و آمد و روابط. دامنه دارابی.

نقشه‌ی کشور لبنان

اتلاف و ائتلاف

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

جنگ اسرائیل در لبنان به نظر من از سه احتمال پیروی می‌کند: یک. دورزدن ارتش اسرائیل بر دورتادور تمام مرز لبنان با سوریه در شرق و شمال لبنان، به‌طوری‌که کشور لبنان دیگر همسایه‌ی مرزی سوریه نباشد و همان‌طوری که پیش ازین تعبیر کرده بودم لبنان عین یک «جنین» در شکم اسرائیل همانند غزه‌ی فعلی که مرز مصر با غزه را ارتشش گرفت، محصور و تحت نظر بماند. بمباران بعلبک و بقاع و خطوط شرق و شمال شرق لبنان، بوی این کار را می‌دهد. عکس نقشه نگاه شود. دو. فشار سیاسی از درون بر جنبش حزب الله لبنان برای ترک نیابت از ایران. سه. تهییح و تحریک روانی مردم لبنان به این مسئله که حرکت نظامی و مسلح جنبش حزب الله لبنان و داشتن این‌همه موشک و افزارجنگی حتی بیشتر از ارتش لبنان، خلاف مشیء امام سید موسی صدر است، زیرا دارند جا می‌اندازند، آن رهبر مذهبی و معنوی، حرکت محرومیت‌زدایی از شیعیان در جنوب لبنان را دنبال می‌کرد نه تسلیح را اما ایران با ورود به درون این جنبش آن را مسلح و از حرکت اجتماعی به تحرکات نظامی وا داشته است. هر سه احتمال تا حد زیادی در لبنان جرقه خورده است. دو سفارت آمریکا و انگلستان هم  به‌شدت مشغول این روَندند. اسرائیل اگر در این سه احتمال جلو روَد، چهار چیز به دست می‌آورَد: یکی قطع ارتباط زمینی ایران از راه سوریه با لبنان چون آن زمان لبنان دیگر با سوریه هم‌مرز نیست. دومی کشاندن سوریه به سمت راهبرد اتحاد عربی به جای متحدشدن با فرهنگ فارس (نوعی تنش قومی زبانی) و سومی مشکل‌سازی فعالیت جنبش حزب الله از راه دولت لبنان و ارتش لبنان و گروهای رقیب مسیحی و سنی و حتی شیعی دیگر بر روی این جنبش که سال‌ها با همدیگر اختلافات و شکاف‌های خفته دارند و این مسائل، دُمل چرکین آن شکاف‌ها را فعال و ستیزه‌جویانه می‌کند. چهارمی ایران را برای آنچه در لبنان رخ داده است، مسئول و مقصر معرفی می‌کند. و زمان جنگ بعدی‌اش متمرکز با ایران می‌شود. این رژیم -که بُنیه‌اش بر چنگ زدن بر هر ننگ و افزار برای نیل به امنیت یهود و رفاه و خرمی "سرزمین موعود" است و آن را شرعی و مقدس می‌داند- اجرای برنامه‌های مخفی سال‌های سال بررسی‌شده‌ی خود را (با بهانه حربه‌ی پاسخ به حماس بعد از عملیات سال قبل حماس) در همین موقعیت زمانی بهترین فرصت می‌داند. با این کار فکر می‌کند خود را به سمت ائتلاف پَر می‌دهد و ایران را به سوی یک اِتلاف هزیمت‌بخش پرتاب می‌کند. تحلیل من بود. چقدر واقع خواهد شد در علم من نیست.

،

امیرجناب سلام

آن نکته‌ات که دلار را خرج کالاهای لوکس کنند تا دلار از خزانه‌ی ایران خالی‌تر شود، هوشمندانه تذکر دادی. موافقم. روزی گفته بودم خود گسترش تحریم به ضرر کشورهای تحریم‌کننده هم هست، چون بازار را از آنان می‌گیرد که اساس کشورشان بر داد و ستَد و سود است. این نقل قول هم از فرد آمریکایی کردی، بر اطلاعات من افزودی. نمی‌دانستم. ممنونم

دو کشکولی با دو روحانی صحن

کشکولی با حجت الاسلام آسید کمال‌الدین

سلام آقاجان. گویا گفته بودی صدام مثل موش از سوراخ پیدا شد و چیزی بدین مضمون. گویا گویم: یعنی شما هم از اقدام آمریکا از درآوردنِ صدام از آن سوراخ با آن ریشِ پِرپِشتُ بُلند، ذوق کرده‌ بودی! عجب! پس می‌شود در اقدام آمریکایی ذوق مشترک خلق کرد!!

 

کشکولی با حجت الاسلام شیخ حمید دارابی‌نیا. سلام آشیخ حمیدآقا. گویا آن جناب مستقیم یا غیرمستقیم به ایکس همان توئیتر دسترسی دارد که گزیده‌هایی را درین صحن به ما اطلاع‌رسانی مفید می‌دهد! گویا گویم: پس ضد فیلترینگ هستی! یا هم قانون جمهوری اسلامی‌تان! را دور می‌زنی! چقدر دورزدن قشنگ است! نکته: از نظر قدرت، فیلتر برای ملت واجب شرع است، چون آن پیام‌رسان‌ها، اَکّیش است! ولی خود صاحبان قدرت، از صدر تا وسط‌مسط ازین متاع اَکّیش! حساب دارند! خدایا تبعیض را ازین ایران‌زمین، دور، انداز! والسلام علیکما ایّها السید و الشیخ. ابراهیم

دایره‌ی لغات زبان مادری:☝️

اَکّیش: لفظ مادرها به خردسالان، که چیزی لکه دارد، کثیف باشد، بد باشد، و ... تا بچه را از آن، دوری و پرهیز دهند. مثلاً می‌گویند: پفک نخور، اَکّیش است. این جا ننشین، زمینش اَکّیش است.

،،

آشیخ محمدرضا سلام. ۱. سپاس ازت که مطالعه کردید. ۲. یک قرینه این است اسرائیل اعلانیه صادر کرد مردم سه منطقه آنجا را ترک کنند، در واقع شرق و شمال و شمال شرق لبنان را -که تماماً به سوریه هم‌مرز است- منطقه‌ی جنگی اعلان کرد. ۳. همین الآن هم چندین برج دیدبانی نظامی رصدگر چند سال است در این سه منطقه در دست انگلستان است و تا شعاع چهل کیلومتر از خاک سوریه و پشت مرز لبنان در خاک لبنان را تحت اشراف خود دارند. ۴. مطلب شما در عبارات آخر، موضع است نه تحلیل. البته موضع خود یک رفتار عقلانی است. اما متن من فقط خواستم تحلیل باشد و از موضع، خالی باشد. ۵. کشور لبنان وقتی همه‌سو هم‌مرز اسرائیل شود، عین غزه در حصار می‌رود. بگذرم. چون مهمترین مسئله‌ی منطقه‌ی خاورمیانه فعلاً قضیه‌ی لبنان است، سعی کردم موضوع را وارد شوم. عیب و نقص تحلیلم را وقتی بگویید، خود بالاترین آئین گفت‌وشنود است. خداقوت رفیق حوزوی دانشگاهی آگاه و مسلط.

،،

امیرجناب سلام. سه تز سخت نه از نوع نرم، همزمان در خاورمیانه در حال وقوع است: اول: جنگ برای تغییر جغرافیای لبنان و سپس نظم آمرانه در خاورمیانه. دوم: حرکت بن سلمان برای راه حل دو کشوری و به تنگنا قراردادن ایران در خاورمیانه به عبارتی بیرون‌راندن ایران. سوم: حرکت ائتلافی علیه‌ی ایران. اولی را اسرائیل عهده دارد. دومی را عربستان سومی را آلمان و آمریکا و انگلستان. فرانسه این میان نقش پلیس خوب! را عهده‌دار شد تا فریب دهد. بگذرم. تهاجم ترکیبی نرم و سخت را هم باید ضلع چهارم شمرد. میز ایران در امارات این روزها پر شد از برآوُردگرهای متخصص نبرد سازمان سیا. چون آنان رصدگر پیشتازند و عقب آنان پنتاگون باید بررسی کند. بگذرم.

 

حجت الاسلام شیخ حمید دارابی‌نیا به دامنه: از اول تا آخر کشکولی .... سلام و وقت بخیر بر مدیرِ مدبّرِ محتاطِ نقّادی که سعی می کند هیچگاه ردپایی از خود به جا نگذارد !!! ظاهراً در این مدرسه ، میشود از کشکولی هم نکته یابی نمود و نتیجه گیری کرد !!!

،،

آشیخ حجت الاسلام حمیدآقا سلام دوباره به آن دوست فرهیخته‌ی ما که هم خود آخوند درس‌خوانده و مُلا است، هم ابوی‌اش حاج‌آقا حجت الاسلام شیخ‌مهدی آخوند باتجربه و باسواد است و هم اخوی‌اش آشیخ حجت الاسلام حامدآقا آخوند باسواد و مُلاست. جدا ازین پدربزرگ آخوند داشتند مرحوم آیت‌الله آشیخ عبدالله دارابی از مفاخر داراب‌کلا. غرَض از صبغه‌ی غلیظ آخوندی این است که بگویم اگر هم بر فرض رد! هم باقی گذاشت، ابوی مکرم‌تان که صاحب‌مقام در قضا بودند، برای ردِ رد، وارد می‌شوند مدیر را خلاص می‌کنند. این هم کشکولی نهایی به کشکولی شما. بله، از لای کشکولی می‌شود مندرجات مهمی کشف کرد! شما آخوندها انقلاب اسلامی را به «جمهوری اسلامی» فعلی درآوُردید که کار شما را برای حفظ این «از اوجَبات» سخت سخت سخت سخت سخت سخت کرده است! مراقب باشید پیش ملت، تینار نشوید! راستی از همینجا به محضر ابوی‌تان سلام می‌کنم که چندین بار غلط نحوی و صرفی عبارات برخی از اعضا به‌هنگام گرفتند و در صحن نوشتند.

دایره‌ی لغات زبان مادری:

تینار: تنها، تک، چوک، یکه، بی‌کَس.

،،

من، آشیخ حمید باور کن هر آخوند باسواد و دارای گنجایش مدارا را، دوست دارم. و شخص آشیخ حمید نزد من چنین شخصیتی هست. پس بر شماست، نیای مادری‌تان را بر ما بگویید تا فضیلت‌های خاموش، روشن شوند. هر وقت زودتر بگویی حق آن نیاکان را ادا کردی. از مصاحبت با شما حس درستی دارم. ممنونم یاد درگذشتگان بیت ما و والدینم را نمودی. بپا خیزم به رسم ادب و احترامم واسه این لطف کثیری که کردید. درود وافر.

،،

جناب علی‌میرزا حاجی شایسته و رفیق گرانقدر من سلام. از توضیحاتت ممنونم. مثال وجود دارد. الحمدُ لِله خودت زبان محلی را علاقه داری. مثلاً اگر یک پادشاهی وارد فرودگاه دشت ناز میاندورود و ساری شود کاروانش راه بیفتد برود سمت هتل اَسرم، کسانی که پشت سر او راه بیفتند، بروند، به زبان محلی می‌گویند:

 

وِن دِم ج راه دَکتنِه دَر شووننه.

 

دُمش، پُشتش دُنبالش راه افتادند دارند می‌روند. و این دِم یا دُم تعبیر است. این‌که من آقای سعید جلیلی را دُم و دُنباله‌رُوِ آقای محمود احمدی‌نژاد می‌دانم، نه جسارت است نه اهانت، یک تعبیر برای واقعیت که من به آن شناخت رسیده‌ام. ممکن است جناب‌عالی قبول نداشته باشی. و این حق هر دوی‌مان است اختلاف رأی داشته باشیم.

 

در محل مثال دیگه هم می‌زنند: می‌گن فلانی را عروسی دعوت نکانی؟! وِ چند تا دِم خواشه همراه یاننه. یعنی چند نفر رفیقش، یا اِل و کَسش یا بچه‌هایش را کوچ کانده یاننه عروسی. بگذرم. از پوزشی که در متن خودت درج کردی، نشان نهایت ادب و رفتار خودساخته‌ات است که تواضع تو شهرت دارد.

 

کشکولی: موقع تلقین توسط حاج کبل سید محمد، مردم خشنودند تو می‌ری داخل گور، مُرده را از سرِ استحباب دفن، تکون تکون می‌دی، یادت باشد من را در سن ۱۵۵ سالگی دارند به خاک می‌سپارند، زیاد تکون‌تکون ندی؟! من جِغالی هستم!

 دایره‌ی لغات زبان مادری:

جِغالی یا جزغالی: حالتی در انسان وقتی کسی شکم یا پهلوی وی را دست‌‌دست‌مالی کنند، به خنده می‌افتد.

،،

سلام محمد. متن‌های اندیشه‌ای ولو از هر فیلسوف که باشد، برای من خواندن دارد. ممنونم از زحمت نگارش متن. جمله‌ای از مرحوم دکتر علی شریعتی در ذهنم هست تقریباً این است: استبداد را فقط اندیشمندان آن جامعه لمس می‌کنند. منظورش این است، هر کس فکری برای بیان داشته باشد اما حکومت مانع از بیان شود، درک می‌کند طبع استبداد چقدر داغ و سوزان است و افکار جامعه را آتش می‌زند.

،،

سلام آسید کمال‌الدین. چقدر زبان مادری را قشنگ استخدام کردی. لذت بردم از خواندنش. بله، آن طالبان اول در افغانستان هم عدو او را سرنگون کرده بود. راستی جمله‌ی آخر آن حضرت، به انکشاف شباهت می‌زند تا خبر موثق! بگذرم. ممنونم از محبت و صفای دلت.

،،

مجدد محضرت آشیخ حمید سلام. یادآوری: یک نفر (منصوری) در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ۱۴ ایران رقیب‌های جناح خود را «پسماند»! خوانده بود!! آقای حجت الاسلام شیخ ابوذر کاظمیان سورکی حاضر درین صحن هم آن روز در مسجدجامع ساری کنار آن فرد ایستاده بود این لفظ را شنید. آره، من هم امروز خواندم در مطبوعات که در آمریکا افراد دخیل در انتخابات (۱۵ آبان پیش رو) زباله زدند و حتی یکی از آن دو تن، لباس آن را پوشید و سوار کامیون زباله‌بَر شد عکس از خود انداخت! بگذرم. همه‌جابی است این موارد شاذّ. به خاطر آخرین عبارتت، این را انشاییدم! ،، سپاسگزارم از حقیقت‌گوبی آن فرهیخته‌ی حوزه. الحمدُ لِله شما به مسائل روز اشراف دارید و فردی مطلع‌اید.

،،

جناب جلیل سلام. ۱. سمت شما مگه هنوز روز است! این جا شو شد، پس، شبت به خوبی و خیر. ۲. ابعاد آتش‌بس همان حد پیچیده است، که دورنمای هدف اسرائیل در جنگش در درون لبنان. ۳. غایت این برنامه جمع‌آوری مسلّحین در لبنان است. چون اسرائیل در پی این است از چند سوی همسایه حتی یک تیر به نیابت از ایران به آن جا پرتاب و شلیک نشود. ۴. نظم امنیتی و سیاسی که برای خاورمیانه در نظر گرفته‌اند، خلع سلاح گروه‌های ضد اسرائیلی است. بگذرم. از جمع‌بندی قضیه‌ی مورد بحث که صورت دادی ازت ممنونم آقاقربانی. در مورد ۱۷۰۱ درین صحن چند باری بین‌مان تبادل نظر شده بود اینک امروز جدی‌ترش کردند. البته یک نکته بگویم: آن آتش‌بس که قرار بود در غزه برقرار شود، که نشد، در ایران از سوی محافلی خاص! مورد نقد و حمله قرار گرفت و گفتند که همان قضیه! باعث شد، سید حسن نصرالله را ترور کنند و به شهادت برسانند. حالا همانان نمی‌دانم روی این آتش‌بس که فقط بحثش در خاورمیانه پیچید چه می‌گویند. لابد منتظرند، آش جوش بیاید بعد متن‌نگاری کنند در سایت‌های‌شان!

،،

حجت الاسلام عاقل آشیخ محمدرضای ما سلام. من که شب صحن نیستم. مگر خوابم چَکّو شده باشد که درین صورت یک رِخ رِخ در صحن می‌کنم. یک ستون روز نوشتم صبح و سپس چند ریپلای و یک شرح عکس تحت عنوان شیخ یعقوب. مجدد به امرت می‌گذارم عیناً.

دایره‌ی لغاتم در زبان مادری:

چَکّو: تل و تلخ و سفت

رِخ رِخ: صدای خفیف

،،

شب و اوقات شب‌شناسی آن رفیق محبوب من به خوبی و خیر. سلام باز بر آن نازنین‌دوست. ۱. حقیقتاً من فقط قصدم گپ و گفت درین صحن با اعضای آنلاین است. کمی بعد از آن متن‌های من محو می‌شود، ولی در مخزن صحن هست، برای اعضا قابل رؤیت نمی‌شود. بله، درست حدس زدی. متونم چه ستون چه ریپلای چه شرح عکس، کمی بعد محو می‌شود. هر کس آنلاین شد تا مدتی، می‌بیند. همین. ۲. بله، منظورم تقلید به معنای همان آموختن است نه دنباله‌روی کورکورانه. تذکرت مدقانه بود. ۳. از بسط فهم لغت عیظ خیلی لذت علمی بردم. هیچ لذتی پای لذت علمی ماندگاری ندارد. ۴. شعارها باید با مقتضیات پیش برود وگرنه جمود و یکدندگی رخ می‌دهد و زیان منافع ملی. ۵. خرسندم متن‌هایم بر آن استاد خوبم لااقل سودبخش محسوب می‌شود. همین یک رأی هم خودش خیلی اعتبار دارد. ارادت دارم به وفور جناب آشیخ محمدرضای دلربا.

،،
آقاشیخ محمدرضا سلام. آیا واقعاً افراد مرگ خود را تمنا کنند، کاری آسان است؟ آن هم برای انسان که خود خداوند متعال فرصت محدود داد زندگی کنند و مزرعه‌ی کردار خود را زراعت کنند و با کشتزار خوب به آخرت بروند. بگذرم.
 
،،
پذیرفته است پاسخت. چون حقیقت خودت را گفتی و نشان از امام علی ع هم دادی. مفید بود عصر جمعه این نوید و پند و حذر.

حکومت، نصیحت‌پذیر؟ یا نصیحت‌گر؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

مردم، حاکمان را به درون قدرت می‌فرستند؛ به عبارتی مسئولان و سران حکومت‌ها (منهای پادشاهی‌ها و دیکتاتوری‌ها) خودشان فرستادگانِ ملت‌ها به داخل قدرت و حاکمیت‌اند. پس وقتی حکومت، نشئت از ملت می‌گیرد، قاعده و عقل و حساب و کتاب این باید باشد که این حکومت است که، باید نصیحت‌پذیر ملتش باشد، نه نصیحت‌گر آنان. جهان که هیچ، خیلی عیب دارد؛ ولی حکومت ایران نیز -که هزاران تریبون فعال مایشاء دارد_ هر صبح و عصر و شام، مردمش را با نصیحت -آن هم اغلب خنده‌دار و مضحک و غلط- بمباران می‌کند! حتی قصد کرده است مردم را به بهشت ببرد. عجب! حکومت، پیش‌فرض، خود را اهل «بهشت» تصور کرده است و مردم را هم می‌خواهد با خود ببرد بهشت. کدام بهشت؟! ازین خنده‌آمیزتر نداریم. بگذرم.

۱۱ ← می‌گن

آقای حسین معروفی معاون هماهنگ‌کننده سازمان بسیج مستضعفین گفت: «کار نیمه‌تمام باید تمام شود؛ کار نیمه‌تمام، از بین رفتن اسرائیل است.»

آقای حبیب‌الله سیاری معاون هماهنگ‌کننده‌ی ارتش گفت: «اگر بخواهیم می‌توانیم تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان می‌کنیم.»

 

خُب، بر فرض این دو محترم ارتش و سپاه همچنان همینی که از آن دو تن بیرون آمد را، باز هم بگویند، می‌شود چند جمله‌ی پرسش‌برانگیز به این دو سخن گفت: یک: ممکن است همینان آینده نزد مردم بگویند ما داشتیم کلِک اسرائیل می‌کَندیم اما عده‌ای (خودشان بعداً آن اسم و رسم عده را یک جورایی، جور می‌کنند) نگذاشتند! پس شاید مردم بپرسند اگر حرف شما جولان و رجز (که خیلی هم در جایش مفید است) نیست، پس معطل چی هستید!!! دو: ممکن است خودِ مردم لبنان و فلسطین بپرسند پس واقعاً شما که این را می‌گویید، چرا این لینگ! اون لینگ! می‌کنین!! سه: مگر می‌شود شهری (ولو بر فرض کافر حربی هم باشند) را به لحاظ شرع اسلام، با خاک یکسان کرد؟! در مقررات جهانی نیز، تسلحیات متعارف حاکم است و نیز کشتار جمعی منع شده است، این دو سخن چگونه با این دو قید، حل و فصل می‌شود؛ قید شرع، قید سلاح متعارف. البته اسرائیل که اساساً به هیچ اخلاق جنگ و مقررات جهان‌پسند و اصول انسانی زیستن، پایبند نیست، ایران اما فرق دارد، حتی در دفاع مقدس، صدام به شهرها موشک می‌زد ولی ایران با بالاترین احتیاط، هم قواعد جنگ را و هم دستور شرع را رعایت می‌کرد. مقامات طوری حرف نزنند که مردم مثلاً یاد گِوال افتن و انگشت عجب بر دهن افکنن. راستی جنابان ستاری و معروفی، پس آتش‌بس چرا دستور کار است؟! جز این است که جنگ، به زیان لبنان است.

درج قیمت روی درپوش

و تحلیل بوی آلو توسط هوش

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

برخی شرکت‌ها در ایران به جای بدنه، روی درپوش کالاها اقدام به درج قیمت می‌کنند. چرا؟! هدفشان گران‌کردن چندین‌باره آن کالا در طی سال است؛ چون به‌آسانی می‌شود درپوش را با درج قیمت گرانتر در انبار احتکار، جابجا کرد، حتی دورِ حلق آن، نایلون لوکس و شیک، پرِس کرد که خریدار حنی شک نبرَد دستکاری شده است.

حالا یک مورد مهم علمی هم بگویم هوش مصنوعی اخیراً توانست بوی آلو را هم تحلیل کند، هم بوی دیجیتالی از آن ایجاد کند و هم بویش را بازتولید. یک نسخه‌‌ی دقیق از بوی آن را هم بدون دخالت انسان ایجاد کرد. شرکتی به نام «ازمو» (Osmo) به این تکنولوژی ارسال بوی دیجیتال دست پیدا کرده است. با این علم نو، دنیای آینده می‌شود علاوه بر پیام و عکس و صوت، بو و عطر را به هم انتقال داد. 

نکته: راستی درج قیمت روی درپوش، آدم را جنت می‌برد؟! یا تولید علم نافع برای «مسخّرکردن» راز و شگفتی‌های آفرینش؟ که قرآن مجید هم آن را جواز داده است. تقلب!! بهتر است؟ یا خلاقیت؟ کدام یک؟ برای آدم اهل، جواب معلوم است.

،،

سلام سید رفیقم آق سید علی اصغر

قارون، هامان، فرعون، بلعم باعور چهار نماد شدند؛

قارون نماد ثروت‌پرستی، فریفته‌ی زر.

هامان نماد نوکری قدرت، فریفته‌ی زرق.

فرعون نماد قدرت‌دوستی، فریفته‌ی زور.

بلعم باعورا نماد آخوند تزویر، فریفته‌ی فریب و ریا و دو دوزه بازی.

هامان را فقط بگویم کمی: او وزیر اصلی یکی از فرعون‌های مصر بود و برای او بنا و برج و بلندی و قصر مهیا می‌کرد و تملق فرعون را می‌کرد. نوکر قدرت بود و خورنده‌ی خزانه‌ی مملکت. بگذرم.

هفت سیاست ایران در بوته‌ی نقد مردم

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

سیاست مذهبی: برخی کشورها مذهب را شخصی می‌دانند. ایران آن را مرتبط با حکومت و منحصر در قرائت جناح راست می‌داند، همین موجب شقاق شد.

 

سیاست فرهنگی: حکومت درین فاز، شیوه‌ی سختگیرانه را سزا می‌داند.

 

سیاست داخلی: به سمت وفاداران حکومت، سُر خورد.

 

سیاست اقتصادی: در بن بست میان توسعه و سیاست دستوری و فساد فراگیر، افتاد.

 

سیاست بین‌المللی: بسیار ایدیولوژیک شد و از رئالیسم که ذات آن است دور افتاد و چارچوب آن لق و لرزان و اسیر سخنرانی حاکمان شد.

 

سیاست امنیت ملی: به ستیزه‌ی فکری با منتقدان منتهی شد.

 

سیاست دفاعی: در معرض خطر دخالت افراد ذی‌نفوذ و دخالت‌جو قرار گرفت و آش قلم شوربا شبیه شد. هر کس یک میکروفون برمی‌دارد یک فصل مُشبع حرف مفت می‌زند که فقط به درد سندهای دادگاه‌های غرب می‌خورَد که همیشه می‌خواهند ایران را محکوم کنند و غرامت بگیرند.

 

به نظر من مردم -البته بیشتر مردم- برین نظرند «جمهوری اسلامی» به قرائت حاکمان فعلی، از انقلاب اسلامی و قرارداد قانونی خود با مردم گذر کرد و چیزی دیگه‌ای شد. برای این کشور، نه قواعد و چارچوب، که اشخاص یک جناح تعیین تکلیف می‌کنند و نظام جامه‌ی سرکوبگر افکار، بر تن کرد و روحانیت را به یک صنف مدیحه‌گوی قدرت و مبلغ الیٰ بلغ ما بلغ خود، تبدیل کرد.

 

نظر جلیل قربانی:

سلام آقای طالبی شب به خیر

شُسته، رُفته، چِلانده و بر آفتاب افکنده‌اید...! 

حرفی از آن هزاران، که اندر عبارت آمد ...!

،،

جناب جلیل سلام

ممنونم متون مرا از نکته‌های مهم‌ات محروم نمی‌کنی.

 

شرح لغت: چلانده از لغاتی‌ست که همیشه آن را دوست داشتم. ما به چلانده در زبان مادری می‌گیم: کَل‌پیچ. لباس‌های ضخیم را زنان موقع آویزان کردن به رَسنِ رخت، با کمک مردِ خانه یا بردار یا یک نفر زنِ قوتِ بازو دار، با هم پیچ می‌زنند، او می‌کشد، این می‌کشد، تا آبش قشنگ بچکد. پس کَل‌پیچ یعنی چکانیدن آب از لباس پیش از آویزان. بگذرم و ممنونم از استخدام لغت چِلانده.

 

نظر جلیل قربانی: سلام جناب طالبی، صبح به خیر. ما می‌گوییم: «پِه‌لِج» یا «وَر پِه‌لِج».

نظر بعدی جلیل قربانی: سلام آقای طالبی روز به خیر. تشکیل حکومت یک قرارداد اجتماعی بین مردم یک کشور است تا وظیفه حفظ مردم و کشور به او سپرده شود. هر زمان که حکومتی به دلیل ناکارآمدی، توان انجام وظیفه‌ای که بر عهده گرفته را نداشت، باید کنار برود و با سپردن صدارت به حکومت دیگر، کیان کشور و مردم حفظ شود. یکی از شگفتی‌ها در این دوره و زمانه این است که برخی حکومت‌ها یادشان رفته که باید حافظ مردم باشند و شب‌وروز در بوق‌های تبلیغاتی خود می‌دمند که وظیفه مردم، حفظ حکومت است.

،،

سلام دوباره

 ۱- تجربه نشان داده است که تاریخ پایان جنگ را سیاستمداران رقم می‌زنند نه نظامیان.

۲- آن‌چه اسراییل در جنگ با حماس در غزه انجام داده است، در زبان عام، «ویرانگری» است.

۳- اسراییل موفق به آزادکردن گروگان‌های اسراییلی از دست حماس نشده، اما مدعی است که به هدف‌های خود بر علیه حماس رسیده است.

۴- با وجود این، هنوز هم اسراییل و هم حماس، به دنبال آتش‌بس هستند و هر کدام شرایط خودشان را به میان می‌آورند.

۵- نتیجه، آن که چنین ویرانگری‌ سنگین هم به معنای پایان کار یک طرف و پیروزی طرف دیگر نشده است؛ کار هر جنگی در پشت میز مذاکره پایان می‌یابد.

،،

جناب جلیل سلام. ممنون و اوقات آقا قربانی هم به خوبی و خیر.

جواب بند یک: درست است، اگر حکومت این قرارداد را خوب عمل نکرد، مردم حق دارند به آن فکر کنند.

جواب بند دو: هر حکومتی خود را روی گُرده‌ی مردم ببرد، مردم حق دارند از گِرد آن بروند یا به فکر ترمیم برآیند.

جواب بند سه: یک علت حرف سوم شما در نقد حکومت، این است که حکومت برای خود پیشاپیش حقانیت صادر کند و برای مردم تکلیف بتراشد. از اَوجب واجبات یکی این است، حکومت مردم خود را در خطر و مضیقه و مصیبت و جنگ و فقر نکشاند. در پایان ممنونم از بیان و ارائه‌ی نظر.

،،

با تشکر که نظر گذاشتی آقا جلیل. امروز کسب اطلاع کردم اسرائیل یک شرط سنگین دیگر به طرف لبنانی گذاشت، علاوه بر شدت بمباران لبنان، آن شرط شرط این است: «اِعطای مجوز به نظامیان اسرائیل برای ورود به روستاهای جنوب رود لیتانی در هر ساعت و زمان.» یعنی شرق و جنوب لبنان تا خود مرکز شبیه منطقه «کرانه‌ی باختری» شود بدون هیچ فرد مسلح یا جنبش مسلح زیر نظر اسرائیل قرار گیرد. قبلاً هم گفتم اسرائیل بنا دارد لبنان دیگر مرزی با سوریه نداشته باشد، تمام مرزش در اختیار ارتش اسرائیل قرار گیرد. از نظر من مردم لبنان با هر دین و آئین و مذهب و مرام، در حال ویران‌شدن هستند و اسرائیل قصدش این است پروژه‌ی‌ به قول شما «ویرانگری»، در لبنان هم پیاده شود. لبنان اکنون متهم شد به نیابت برای ایران. بگذرم.

،،

سلام جناب محمدتقی. مقدمه‌ی مهمی زدی. اما جواب به ۶ بندت:

۱. بله، زمینه‌سازی یعنی فضای استبداد شکل نگیرد و ملت، رشد خود را خود به آزادی و منهای ترس از زور قدرت، رقم بزنند.

۲. قبول، عدل، امری بُرون‌دینی است.

۳. عالی، ملت بر حکومت، حق تذکر و اخطار دارد، ولی حکومت حق تذکر و اخطار به مردم را ندارد. چون حکومت مولود مردم است، نه متولی و سرگُرده‌ی مردم.

۴. کاملا درست گفتی، جدای از مشورت، حکومت از رأی مردم باید تبعیت کند و امر و آراء مردم را باید پیاده کند. ملاک هم طبق عرف، اکثریت است، تا نظم اجتماعی فرو نپاشد.

۵. فساد یکی از عامل‌های مهم حقِ انقلاب مردم است، چون حکومت وقتی فاسد شد، یعنی دیگر در ردیف باطل و ستمگری قرار می‌گیرد.

۶. علم، صلح، سازگاری، رابطه، داد و سِتَد، احترام به ادیان و مذاهب و رعایت حقوق بشریت، اصول اجتماع مسلمین است. حاکمان حق ندارند سلیقه‌ی خود را به جای رأی مردم، غلبه دهند.

در آخر، ممنونم، زیبا بحث کردی. بارها گفتم از طرف من برای همیشه اجازه و اختیار تام داری، نوشته‌هایم را هر طور خواستی به کار، گیری. ارادت و لذت علمی به واسطه‌ی این مُباحثَت که قرآن را خوب وارد استنادادت کردی. خداقوت می‌گویم بهت حاج محمدتقی آهنگر دارابی اخوی خوب من.

،،

جناب حجت الاسلام آسید کمال‌الدین فقیه دین سلام. من در بند ۳ آن پاسخم به جناب آقا محمدتقی نوشتم حکومت به مردم نمی‌تواند اخطار دهد اما مردم می‌توانند. احتمال می‌دهم این متن من نیاز به یک توضیح دارد: من گفتم به مردم نمی‌تواند اخطار دهد، اگر می‌گفتم به مُجرم یا حتی مُتّهم نمی‌تواند اخطار دهد، آن گاه نقد شما بر متن بنده، صحیح بود. هر عاقلی می‌داند هدف مردم از فرستادن افراد به داخل قدرت، برای خدمت به کشور و حفظ نظم اجتماعی است. هر کس خاطی بود قانون آن را مشخص کرد. با احترام که ارزش قائل شدید نوشته‌ام را مطالعه و بررسی کردید و نقد بر آن وارد کردید. ارادت.

افقی‌سازی شهر و روستا

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

پدافند غیرعامل یعنی به کار گیری دفاع با ابزارها و راه‌های غیرمسلح. امروزه با سبک جنگ نیرو هوایی اسرائیل در لبنان و قبلش در غزه، ثابت شد آسمانخراش سازی بزرگترین خطر جانی برای ساکنان آن است. با یک بمب -که به اعماق سازه نفوذ می‌کند- کل آسمانخراش یا همان برج به تل خاک و گودال تبدیل می‌شود و تلفات مادی و خسارات انسانی وارد می‌شود. بهترین روش برای محافظت و ایمنی از ملت، افقی‌سازی شهر و روستاست که علاوه بر جنگ و دفاع، در برابر زلزله، طوفان، گردباد و همچنین تهدیداتی مثل بمب‌گذاری، ایمنی بیشتری دارد. این کار در کنار ساخت پناهگاه‌های زیرزمینی به تقویت دفاع ملی می‌انجامد. اشتباه نشود! اگر مردم با علامت آژیر به پناهگاه‌ها یا جای امن فرار کردند، این فرار نشان کارِ درست است، نه این که آن را تمسخر کرد و همین باعث شود مردم برخلاف اصول دفاع، موقع حملات به پشت بام بروند و بگویند ما شجاع‌ایم. رعایت مقررات دفاع، بالاترین نشان مدنیت است. سیلاب هم که بیاید باید از کنار رودخانه و مسیله، فاصله گرفت. تبعیت از علم و فنون علامت رشد است، نه ترس و خوف. پیامبر اکرم ص هم تز سلمان فارسی سلام الله را قبول کرد دور مدینه خندق زد؛ مگر آن تدبیر نبوی، از سرِ ترس بود؟! نَعوذُ بالله. همه‌ی حرکت پیامبر ص از روی عقل و شرع بود، حتی صلح حُدیبیه و فتحِ بدون جنگِ مکه. من بر اساس گزارش خبرنگار قدس خانم زهرا طوسی (عکس بالا) دست به نوشتن این متنم زدم. بگذرم.

۱۲ ← می‌گن

آقای حسین سلامی ف. سپاه علاوه بر اسرائیل، آمریکا را هم اضاف کرد که «به مغربِ خود کاملاً نزدیک شده‌اند».

 

خُب؛ ضمن خداقوت و سلام به ف.سپاه، مغرب در این لفظ یعنی غروب و محاق و محو و نابودی. این که آمریکا غروب کند، یا نکند این جا حرفم نیست، حرفم این است سیاست، ادبیاتِ فصاحت و بلاغت نمی‌خواهد، درایت و ذکاوت و حرف هایی از جنس "دو کلمه حرف حساب" و کتاب می‌طلبد. مقامات بدانند، عقل حکم می‌کند گول لفظ ادیبانه‌ی خود را نخورند، حتی اگر از سعدی -علیه الرّحمه- و کیومرث صابری فومنی -رحمهُ الله- خود را ادیب‌تر می‌دانند باز هم حق ندارند در کشورداری حرف‌های پنداروار بزنند. بگذرم. البته؛ الحمدُ لِله، یک جمله‌اش واقعاً عقلانی بود: «میدان، میدان رقابت آستانه‌های تحمل است.» آفرین به این طرز حرف. آستانه‌ی تحمل از دید من یعنی یک قرن فرصت برای ساختن ایران، سپس اگر صلاح و مصلحت بود پرداختن به جهان.

 

تبصره: ایران سرانجام قطعنامه‌ی ۵۹۸ را پس از مدتی نپذیرفتن، پذیرفت و دفاع مقدس با آتش‌بس ختم شد. وقتی چیزی را برای ملت خود صلاح دانستند، یک معنی‌اش این بود جنگ به‌هرحال خسارتبار است و باید از شرّش خود را خلاص کرد. لبنان را نباید در دهن گرگ خونخوار اسرائیل، طعمه نمود. آیا غم غزه و نتوانستن‌های ما و جهان برای نجات آنان، بس؛ و درسِ عبرت نبود؟! دامنه دارابی.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام

وارد اشخاص بحث شما و جناب آقاجلیل قربانی نمی‌شوم، اما برای من جالب است بدانم جناب‌عالی علوم سیاسی‌خوانده‌ی دانشگاه این جور قوانین که هدف انسداد سیاسی پشتش خوابیده، عقلانی و شرعی می‌دانی؟! اگر این طور باشد، آن فرمان که زمین خدا فراخ است که دستور صریح قرآن است و می‌شود هر جای جهان رفت، چه می‌شود؟! از سوی دیگر همین ایران بارها مردمش خوشحال شدند مثلاً یک ایرانی در نیوزلند، هلند، ایرلند، ایسلند، گروئلند و فلان «لند» عضو مجلس شده است. بگذرم. قانون قانونگذاران عاقل هم می‌خواهد. معلم‌ها وقتی درس می‌دهند، اول غایت و هدف آموزشی آن درس را فهم می‌کنند سپس تدریس.

،،

سلام من هم مجدد آقاجلیل. از نکته‌نظرات مهم‌ات بحث غنا و جنبه‌ی چالش فکری می‌گیرد، بدین لحاظ ممنونم. نمی‌دانستم زمان نامحدود هم برای طرف‌های مورد قطعنامه وجود دارد، بند ۲ شما روشنگر بود. جالب این است ایران خود هزارها عیب در سیستم و حکومت و طرز کشورداری‌اش دارد، اما می‌خواهد همه را به شمایل و شاکله‌ی خود در آورَد. واقعاً آدم متعجَب است از این طرز با جهان مواجهه یا حتی مواجه شدن. بگذرم. بلی، آخر کار، وقتی دیدند صدام را نمی‌توانند سر جایش بنشانند، قطعنامه ۵۹۸ را پس از چندین ماه مخالفت، تماماً پذیرفتند. البته آن زمان من جبهه‌ی مریوان بودم که وقتی از زبان آقای حیاتی خبر را از بلندگوی بالای قله، شنیدم، خشنود شدم. که «جنگ لعنتی» و «تحمیلی» با تمام ارزش‌هایی که در قالب دفاع مقدس تولید کرد از سر ملت خارج شد. درود که زحمت بررسی و تحلیل گذاشتی جناب قربانی.

حکم‌های موهن

چندی پیش جناب آقاجلیل قربانی سندی در صحن گذاشت از حکم یک قاضی برای یک فرد که در نمازجمعه شرکت کند، من هم در آن راستا متنی نوشته بودم و آن حکم را نقد و بررسی کرده بودم. سپس جناب حجت الاسلام آقا سید کمال الدین عمادی بر متن بنده نکات و انتقادات وارد کرد، اینک امروز خودِ حجت الاسلام آقای غلامحسین محسنی اژه‌ای در مورد حکم آن قاضی موضع گرفت: با این جملات: متن نقل قول:

 

«همچنین در بخشِ اعمال مجازات‌های جایگزین حبس نیز بار دیگر تاکید می‌کنیم که این مجازات‌ها از یک سو باید قابلیت اجرایی داشته باشند و از سویی دیگر، موهِن و وهن‌آمیز نباشند؛ برای  نمونه، اخیراً حکمی صادر شده مبنی بر اینکه در یکی از نقاط کشور، فردِ محکوم باید برای مدت معینی به نماز جمعه برود و قاضی اجرای احکام نیز در نامه‌ای خطاب به امام‌جمعه آن منطقه، خواسته که نسبت به حضور فرد محکوم در نماز جمعه، اِعمال نظارت [=حضور و غیاب] شود؛ سوای حکمِ جایگزین حبسِ صادرشده، نحوه نظارت بر آن نیز، قابل تأمل و تعجب است! بار دیگر تاکید می‌کنم که قضات در صدور احکام جایگزین حبس، دقت‌نظر داشته باشند تا این احکام سبب زایل‌شدن زحمات و اقدامات صورت‌گرفته از ناحیه‌ی آنها نشوند و موهِن و تمسخرآمیز نیز نباشد.»

 

پایان نقل قول.

من بگذرم. البته از منتقد متن آن روزم جناب آقاجان حاج سید کمال الدین تقدیر می‌کنم که نظر خود را گفته بودند. این هم نظر صدر قوه‌ی قضائیه‌ی ایران که کار آن قاضی را چنین توصیف نموده و تذکر دادند. دامنه دارابی.

 

نظر جلیل قربانی:

سلام آقای طالبی روز به خیر

یک خاطره بی‌ربط!

سال ۱۳۸۹ خواستم دخترم را در مدرسه راهنمایی شاهد ساری ثبت‌نام‌ کنم، بعد از دوندگی زیاد و اثبات صلاحیت خودم، پرونده دخترم در مدرسه تکمیل شد.

بعد از ثبت‌نام، مدیر مدرسه گفت: در مدرسه ما داشتن چادر اجباری است. 

گفتم: مانعی ندارد.

اما مدیر در ادامه گفت: دختران این مدرسه در بیرون از مدرسه هم باید چادری باشند.

گفتم: وقتی دختر من با مادرش به بازار می‌رود، شما چگونه متوجه می‌شوید که او با چادر رفته یا بدون چادر؟

مدیر گفت: ما مأمورانی در سطح شهر داریم که این موارد را به ما گزارش می‌کنند.

بلافاصله گفتم: پرونده دخترم را بده، من اجازه نمی‌دهم دخترم در دست زندانبانان باشد.

در برخی از مدارس، زندانبان را به عنوان مدیر مدرسه نصب کرده‌اند، این‌ها برای اجرای اوامر احمقانه خود، حتیٰ حاضر هستند به بچه‌های مردم در خارج از مدرسه پابند الکترونیک هم بزنند.

،،

سلام جناب جلیل قربانی. واقعاً تأسف باید خورد. تأسف چیه! باید برای اسلام نگران عمیق بود که در دست چه فهمی! دچار و گرفتار شده است. واقعاً جلباب صدر اسلام را تا کجا کش دادند. غرض دین پوشش متعارف بود اما آن به سلایق دوختند. یک زمان، زن آخوندها -نه تمام آنها، بلکه برخی‌ها- نقاب می‌زدند، اگر نمی‌زدند می‌گفتند فاتحه‌ی دین خوانده است. الحمدُ لِله ازین بارو آمدند زیر. بگذرم. آنچه به عنوان فهم نادرست، وجود دارد، اسلام نیست، فکر غلط مسلمان -نوع خاصی از قرائت دینی متصلب- است که بر اسلام تحمیل می‌کنند.

چند هزار روستای ایران خالی از سکنه شدند؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

آقای عبدالکریم حسین‌زاده -معاون امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور- گفت: «از ۶۹ هزار روستای کشور، تنها ۳۸ هزار روستا دارای سکنه هستند و ۳۱ هزار روستا خالی از سکنه شده‌اند.»

 

واقعاً خبر نگران‌کننده‌ای است. شاید بشود این چنن علت را عامل این حالت خالی‌کردن روستاها دانست: بحران آب. جاذبه و راحتی شهر. آسان‌بودن مهاجرت به شهر. جذابیت شغل‌های شهری. فرهنگ‌پذیری غلط اجتماعی. چشم و همچشمی. نبود امکانات رفاهی در روستا. پیری جمعیت. علاقه‌ی جوان به هجرت. برخی سیاست‌های غلط کشور در مسئله‌ی شهر و روستا. دامن‌زدن اطرافیان. کوچ اجباری به خاطر سختی طبیعت در برخی روستاها و علل دیگر. مهم اما این است روستا مولّد است، (باغ، زراعت، شیر، گوشت، مو، گاو، بُز، گوسفند، پشم، جاجیم، گلیم، گَبّه) وقتی فرو بپاشد، تناسب زندگی طبیعی برهم می‌خورَد.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
مدرسه فکرت ۱۰۰

مدرسه فکرت ۱۰۰

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مدرسه فکرت ۱۰۰

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت صدم

خانم «ربکا لیسنر» را بشناسیم

متنی از «آمی مک‌کینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را می‌نویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیم‌های خود را رو می‌کنند تا علاقمندی رأی‌دهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندی‌تبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملی‌ست. یک ضرب‌المثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت صدم

خانم «ربکا لیسنر» را بشناسیم

متنی از «آمی مک‌کینون» مطالعه کردم و با تزهای این زن «ربکا لیسنر» بیشتر آشنا شدم. آنچه من آشنا شدم را می‌نویسم. اول بگویم در آمریکا یک سنت است نامزدها تیم‌های خود را رو می‌کنند تا علاقمندی رأی‌دهندگان را به خود بیشتر کنند. او حالا دست دیگر خانم «کامالا هریس» نامزد هندی‌تبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست؛ یعنی در صورت پیروزی کامالا هریس او رئیس شورای امنیت ملی‌ست. یک ضرب‌المثل هم در آمریکا رایج است: «پرسنل شما، همان سیاستِ شما هستند.»

 

چیز دیگر این است در آمریکا رشته‌ی "زمامداری" هم وجود دارد، که او در دانشگاه جرج‌تاون این رشته را گذراند البته دانش‌آموخته‌ی هاروارد است. می‌گویند این زن یک پژوهشگر حوزه‌ی راهبرد کلان است و هوش بالایی دارد، اما فردی عمل‌گراست. استراتژیستی که در مورد سرشت قدرت آمریکا آثار انتشار داد. اعضای حزب دموکرات وی را فردی «کاملاً با پشتکار» توصیف می‌کنند. او نگاه منتقدانه به آمریکا دارد مثلاً از منظر او یک جهان باز، چگونه آمریکا می‌تواند در رقابت برای نظم قرن بیست و یکم پیروز شود، او پاسخ می‌دهد:

 

«ایالات متحده باید از تلاش‌ برای بازسازی نظم جهانی به گونه‌ای که با تصویر خودش سازگار شود، دوری گزیند و در عوض بر حفظ جهانی آزاد و باز سرمایه‌گذاری کند که در آن بتواند شکوفا شود»

 

در واقع او اصرار دارد بر نقش رهبری بین‌المللی آمریکا، اما با «پرهیز از تکیه بر سلطه و برتری به عنوان سنگ بنای یک مأموریت لیبرال مسیحایی» به همین علت او راهبرد «جهانی‌گرایی لیبرال» را جایگزینی عقلانی معرفی می‌کند.

 

لیسنر، جای جنگ‌ها، «جنگ‌های مکاشفه» می‌گذارد تا تلاش آمریکا را بر «یک سیاست خارجی عمل‌گرایانه‌تر ایجاد کند.»

 

تا جایی که من از تزهای خانم ربکا لیسنر آشنایی دارم او معتقد است -یعنی بنای فکری‌اش این است- جهان باید خود را برای «یک آمریکای کمتر متکبر» آماده کند.

 

آنچه نوشتم، متنی توصیفی تفسیری است، تحلیل تزهای ربکا لیسنر جایش حالا نیست. آبان مشخص می‌شود کدام تیم از دو نامزد به کاخ سفید می‌روند. جناب آقا احمدی شیخ محمدرضا باراها آمار و اخبار انتخابات آمریکا را از چند ماه پیش که شروع شد -و معمولاً یک سال طول می‌کشد تا پایان پذیرد- در صحن مدرسه فکرت، پوشش داده است. این متن من هم، رُوش. ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

با امام رضا ع

هم کنار حرم و هم کنار سخنان آن امامِ مُحتشم

من در روز شهادت امام رضا ع علاوه بر علاقه به آن امام مهربان، معمولاً بخشی از ساعاتم را با صحبت‌های آن حضرت مصاحبت می‌کنم. امروز سه تا از صحبت برای من قشنگ‌ترینش بود:

 

فرمود: «علم گنجینه‌های کمال است و کلید‌های آن گنجینه‌ها، پرسش‌کردن است.

 

فرمود: سعی نمایید هر روز، از عطر استفاده نمایید و اگر نتوانستید، یک روز در میان، و اگر نتوانستید پس هر جمعه خود را معطّر و خوشبو گردانید.»

 

فرمود: «بهترین کارها، شغل کشاورزی است، چون که در نتیجه‌ی کشت و تلاش، همه انسان‌های خوب و بد از آن استفاده می‌کنند. امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان می‌باشد، ولی استفاده‌ی افراد فاسق موجب شرم‌شان خواهد شد، همچنین تمام پرندگان و چرندگان از تلاش و نتیجه‌ی کشت، بهره‌مند خواهند شد.» ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه.

دینداری از ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ در ایران

پاسخ به پرسش سید سعید شفیعی دارابی در صحن مدرسه فکرت: جناب آق سید سعید سلام. از پی‌جویی آن دوست نسبت به این موضوع ممنون. اما پرسش مهمی مطرح کردی. جواب پژوهشی می‌خواهد. اما جواب در خور صحن، این است از سمت من:

۱. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۳ ۵۰ سال زمان است.
۲. درین ۵۰ سال فن‌آوری علمی، نوآوری سیاسی و هنری و نیز تئورهای دینی زیادی وارد زمان و زمانه شده است.

۳. این پویندگی موجب یا اختلال یا ارتقا در فهم و عمل دینی می‌شود.

۴. هر چه به قدیم‌تر برویم چون نوآوری کمتر می‌شود، دینداری خلوص بیشتری پیدا می‌کند.

۵. پس زمانه و تجهیزات روی ایمان اثرگذار است.

۶. مثلاً شاه اگر الآن همچنان سر قدرت بود با تفکر مستبدی که داشت، گمان کنم با پیام‌رسان‌های جهان می‌شد و برای بستن آن پول خرج می‌کرد. چون شاه از آزادی و انتقاد از خود باک داشت و بیمناک سلطنتش بود.

۷. از من دین فعلاً در نهاد همه هست، اما مناسک و اعمال شریعت شکل دیگری یافت. من هیچ کس را بی‌دین نمی‌گویم، اما در اجرای روزانه‌ی شریعت ممکن است حرف نو پیدا کرده باشد و دینداری را به سبک فهم نو می‌پوید.

۸. من خودم اهل مناسک به روش سنت هستم. بدعت و نوآوری و من‌درآوُردی از سوی مذهبیون و سکولارییون را درست نمی‌دانم.

۹. دین در بخش عمده‌ی آن امور مخفی فردی است. نمی‌شود دست به قضاوت فرد زد.

۱۰. در نهاد انسان امروزی ایران خدا خیلی حضور دارد، اما همین خداگرا، در عمل به احکامی که فقیهان توصیه یا دستوریزه و یا ارائه و تفسیر کردند، خودمختاری پیشه کرده است. من برداشت خودم را از جامعه و نیز امور دینی گفتم. درست یا نادرست به گردن خودم. ممنونم از گشودن این موضوع.

تاکتیکِ استراتژیکِ اسرائیل

حال که محور فیلادلفیا (=صلاح الدین) مرز باریکه‌ی غزه و صحرای سینای مصر توسط ارتش اسرائیل تصرف شد و نمی‌خواهند هم از آن عقب بنشینند، اینک با یک شگفتی روبرو شدند. صاحب‌منصبان ارتش اسرائیل با چشم خود دیدند تونل‌های سراسر این مرز در سمت مصر، سال‌هاست اصلاً استفاده نشده است. یعنی مسدود است. حتی تلویزیون اسرائیل آن را نشان داده است. ارتش اشغالگر اسرائیل جدا ازین، ۴۰ کارگاه تولید اسلحه‌سازی حماس را در غزه کشف کرد که همه بدون اتکا به ورود تجهیزات از مرز مصر و محور فیلادلفیا، به ساخت موشک و راکت دست یافتند. یک بار دیگر نقشه‌ی میدانی را نگاه اندازید. اسرائیل تا از آن فیلادلفیا و سراسر مرز (خط نارنجی نقشه) به زیرِ «کرم ابوسالم» عقب نرود، حماس حاضر نیست اسیران اسرائیل را با زندانیان خود مبادله کند. اینک اسرائیل چون در درون با قیام گسترده‌ی معترضان علیه‌ی دولتِ ائتلاقی حاکم، مواجه شد، من تحلیلم این است با این خبررسانی قصد دارد تاکتیکِ استراتژیکِ اسرائیل را محک بزند؛ عقب بنشیند و با مبادله‌ و آتش‌بس، فشار سنگین بر روی خود را از درون جامعه‌ی اسرائیلی و از بیرون افکار عمومی بین‌المللی، بکاهد. شکستش از جنگ مُحرز گشت. زیرا به یک سال نزدیک شد، اما هرگز با ارتش خود نتوانست حتی یک اسیر را آزاد کند، بدتر آن‌که، اخیراً با بمبارانش، شش اسیر خود را در غزه، هلاک کرد. ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی

 

تبریک مدرسه فکرت

به تو آقامحسن دارابکلایی (فرزندآقاابراهیم دارابکلایی و سیده مریم صباغ دارابی) قهرمانی مقام سومت در مسابقات «جشنواره‌ی نونهالان آینده‌ساز المپیک ۲۰۳۲» که با شرکت ۴۵۰۰ کُشتی‌گیر برگزار شد، تبریک می‌گویم. محسن‌جان! شایسته و لایق ظاهر شدی. آفرین بر تو. آن عکس نمازت هم که در خوابگاه داشتی اقامه می‌کردی، چشمم را گرفت. معنویت و قدرت کنار هم معجزه می‌کند. احسنت به خداپرستی‌ات حتی وسط مسابقات. قهرمان وطن و زادگاه، بر تو باد مبارکا. به مادرت و پدرت که هر دو مدرسه فکرت حضور دارند، درود بی‌عدد می‌فرستم و به مربیان محترمت نیز، احترام و خداقوت دارم. خدا پناه تو.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

تسلیت مدرسه فکرت

درگذشت جناب حاج محمد تقی دباغیان از بستگان محترم خاندان بزرگ دباغیان داراب‌کلا را به منتسبان آن مرحوم تسلیت می‌گویم. من ایشان را می‌شناختم. روحش در محشر در سعادت و رستگاری. بزرگواران دباغیان‌ها در صحن فکرت، و نیز فامیل‌های آن مرحوم در محل، بر شماها نیز تسلیت.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

،،

جناب جلیل قربانی سلام
از نگاه من عیب این نیست کسی برود هر جای دنیا چه چین چه ثریا علم بیآموزد، عیب آن است برای دیگران بد باشد برای خودشان خوب.
 
نتیجه می‌گیرم: این‌که منتسب مرحوم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی به کانادا رفته بود تا تحصیل کند، حق فردی‌اش بود. اما این‌که دیگران اگر رفتند بیایند بگویند چنین و چنان شد، تمایز و تبعیض است.
 
نام کتاب مورد استفاده‌ات را هم ذکر می‌کردید، بهتر هم می‌بود. درود.
 
اما من اگر فرضاً بخواهم درس اسلام را بیآموزم در همین ایران قوی‌تر از سایر دنیااحاطه دارند. از نظر من مانند:
 
شریعتی پدر و پسر زنده‌یادان
مطهری شهید
بهشتی شهید
محمدرضا حکمیی زنده‌یاد
محمد مجتهد شبستری
امام سید موسی صدر
منتظری مرجع مرحوم
صدر شهید محمدباقر
طباطبایی مرحوم صاحب المیزان
مکارم مرجع مفسر تفسیر نمونه
والسلام. دامنه دارابی

آئین فردی و آئین جمعی

گزارشگر: ابراهیم طالبی دامنه دارابی

گرچه ربیع رسید، اما چون نخواسته بودم در ایام عزای امام رضا -سلام بر آن ساحت بادا- ورود کنم، اینک مطرح می‌کنم. نسبت به امام رضا میان ایرانی‌ها، هم آئین فردی وجود دارد و هم آئین جمعی. در آئین فردی هر فرد در طول سال، یا خودش یا با خانواده‌اش یا کمی ترکیب‌پذیرتر، با دوستانش (چه یکدست، چه ترکیب از زن و مرد) رهسپار مشهد مقدس می‌شود، حتی ممکن است چنین آئین فردی‌ را در روز شهادت آن حضرت اجرا کند. خودِ فرد است و آنچه دلش رضا می‌دهد نزد رضای رئوف صورت دهد.

اما آئین جمعی هم رسم و سنت در آمده است که می‌شود اینها را نام برد، البته من بر برخی از آئین جمعی من‌درآوُردی که به بدعت تنه می‌زند، نه تنها رغبت ندارم که عقیده هم ندارم. سال‌ها پیش با چشمم دیدم همین چند سال پیش که زنجیرزنانی با زنجیر تیغدار، بر پشت لخت خود می‌زدند و خون فوّاره می‌زد. نیز دیده بودم قبلتر از آن، که فردی جلودار دسته، چندین سنگ ترازو را که حلقه‌ی تیز بر آن جوش شد، بر بدن پشت و سینه و شکمش فرو و آویزان می‌کرد و عین علَم و کُتل، نماد دسته‌ی زنجیرزنی بود. پرسیده بودم، جواب داد از تبریزند. این آئین‌های جمعی هم چند وقتی است در مشهد مقدس و مسیر آن رسم شده است:

۱. پیاده‌روی زیارت مشهد مقدس از نوع زیارت اربعین

۲. تپه‌ی سلام در یکی از اقامتگاه‌های مسیر پیاده‌روان، که به قربانی‌کردن گوسفند نذری هم می‌انجامد.

۳. عزاداری زنان نوغان جنب خیابان شیخ طبرسی در عصر روز شهادت امام رضا با تشییع پیکر نمادین آن امام علیه‌السلام

۴. آئین خطبه‌خوانی!!!

۵. آیین سنت سقایی

۶. آئین شبیه‌خوانی مأمون عباسی

۷. آئین دسته‌روی زنجیر و طبل‌کوبی و سینه‌زنی.

از میان آئین‌های خوب و زیبای بالا، به آئین ۴ هیچ حسی ندارم، مراسمی فاقد پشتوانه معنوی و کاملاً نمایشی و تهی از روح با حضور افراد رسمی با چهره‌هایی اتوکشیده که از سر و روی آن پیداست فقط ظاهر است وَ الفاظ و شرکت صوری در صدر مراسم و مجلس. این آئین، بدعت است از نظر من که از زمان علیشاه حاکم آن زمان خراسان عصر قاجاریان وقف شد.

یک آئین دیگر هم شب‌های پنجشنبه در دارالزهد (آینه هم می‌گویند کناردست رواق شیخ بهائی، محلی که ما رفقا در «پیمان زیارت رضوی» آنجا پاتوق دعا، قرآن و بحث روز داریم) منعقد می‌شود که آزاردهنده است؛ ما اعتراض هم کردیم، اما متصدی گفت این آئین، وقف شد! لاله‌های چراغ می‌چینند گرداگرد دارالزهد، فقط برخی خُدّام می‌نشینند قرآن قرائت می‌کنند که از ظاهر تعدادی‌شان معلوم است دستوری به آن آئین سهمیه خورده‌اند. بگذرم. همه‌ی زائرین را هم، از آن قسمت بیرون می‌کنند! که آیات قرآن بخوانند! دامنه دارابی

جمعبندی صحن

جمعه دیروز (۱۶ . ۶ . ۱۴۰۳)

آقایان به ترتیب زمانِ نوشتن، در صحن چنین نوشته بودند: شیخ باقریان از خیار العباد گفت؛ پنج صفت بهترین بندگان. مثلاً مرتکب بدی شوند، استغفار (=درخواست چشم‌پوششی) می‌کنند. سید سعید از دو متضادِ لذت در برابر روز خوب و صبر در برابر روز بد، حرف زد. علی رحیمی از شعر نوشت؛ با مضمون آوُردن غبار از تربت آستان امام رضا ع. صدرالدین مراودت علمی مؤسسه‌ی مرحوم مصباح با مرکز دانشگاهی کانادا را ستود. جلیل قربانی از روی کاغذ ماندنِ سند چشم‌انداز سخن گفت و عمر کاریزما را نه تمام بلکه به دور باطل توصیف نمود. و سپس در یک میانبحث، از دارالزُهد و قبر شیخ بهائی حرم رضوی نکات گفت و نیز از مجاهدت صبغت‌الله مجددی افغان در برابر شوروی. حسن ابراهیمی از گشادتر کردن جاده‌ی داراب‌کلا گزارش داد. شیخ مالک با مزاح با من لطافت داد. شیخ محمدرضا بر لزوم بردن وام‌گیرندگان میلیاردی رئیسان بورس -که در آخرین وقت انتقال به دولت جدید به جیب زده بودند- به توپخانه برای شلاق‌زدن حرف زد و از انتخابات آمریکا آمار تازه داد و سپس از وضع بد مسافرت به شمال خبرهایی به صحن داد. سید رفیقم آق سید علی اصغر پراکنِش داراب‌کلایی‌ها در سراسر ایران را نشئت‌گرفته از اثربخشی سرزمین داراب‌کلا دانست. نیرو نیلوفر در رویدادنگاری دومش خداپرستی ورزشکاران ایران را مطرح کرد. آق سید حسین با تأکید بر نپسندیدنش از برخی رسوم و بدعت، بر لزوم دقت در مورد حرام نبودن برخی از بدعت سخن گفت. نیز از دیدارهایش در داراب‌کلا و بازتاب خطبه‌های نمازجمعه‌اش توسط شیخ غفاری. سید حمید نیز از سید آق حسین دارابی در تیم ژالکه خبر داد. امیر بر وام در بورس نقب زد و بر لزوم کفن و  دفن افراد بدون تبعیض در قبرستان عمومی گفت. قاسم لاری از صبحانه‌خوری خود با وزیر کشور در سالن سپاه پرده برداشت. آسید کمال‌الدین ماجرای بلعیدن حمید بن مَهران توسط دو شیر منقوش پرده، به اشاره‌ی ولایت تکوینی امام رضا ع نقل کرد که تصویرش در بالای دالان نُقاره‌زنان حرم رضوی منقّش است. شیخ مالک مجدد در متنی بعد در شب، صله‌ی رحِمی را که آق سید حسین در محل کرد ستود و گفت این توفیق "شامل هر کسی نمی‌شود" خواست بر اصل صله میان ملت تأکید برده باشد. و در پستی دیگر با قبول آن نقل که دو شیر آن فرد را بلعیده بودند گفت: ″هر چه از امام درخواست می‌شود و سؤال می‌شود باید انجام بدهد اگر امام نعوذُ بالله نتواند انجام دهد او امام نیست." شیخ علی اکبر دارابکلایی با ستودن آق سید حسین شفیعی، ایشان را نماد "سعادت و ارشاد" دانست. و سپس در پستی مجزا شعری بار گذاشت که آخرین بیت آن این بود: «از خاک پاک مشهد نقشی است بر جیبم ... شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم. سیدعلی خامنه‌ای». شیخ محمدرضا در پست آخرشبش وام‌های میلیاردی «بانکی و بورسی» اخیر آقای مجید عشقی را در یک خمره کرد. و آخرین پست جمعه را هم جلیل قربانی از شش تعریفش از شش عبارت ثقیل‌اللفظ -که من از سر بحث ادبی با وی مطرح کرده بودم- ارائه داد. و در پستی دگر از استارلینک شرکت اکس ایلان ماسک گفت. روشن سازم من، که استار یعنی ستاره. لینک یعنی پیوند. سرجمع یعنی بپیوندید به ستاره در جوّ تا با اینترنت ماهواره‌ای، هم‌اشتراک شوید. من دنبال نت رایگانم و با سرعت نور! ولی قربانی مرا به اینترنت چندصد دلاری! حواله می‌کند، آنم دلاری که در چند دولت قبل تا اکنون، روزبه‌روز زورش بر ریال زیادتر شد! روی ریال خاطره دارم دیروز، که بعد می‌گویم. دامنه دارابی

بیست و پنج تومانی

این پول مسکوک ایران است؛ ارزش اعتبارب آن هم‌وزن ذخیره‌ی طلا در خزانه‌ی ملی ۲۵۰ ریال است. هر پول چه نقد در دست هر کسی هست، یا در حساب بانکی یا بورسی‌اش اعتبار یا پس‌انداز یا سپرده‌ی سرمایه‌گذاری سودآور شده است، در واقع به همان میزان پولش نزد خزانه طلا دارد. اگر به میزان پول در دست و حساب و اعتبار مردم، طلا در خزانه موجود نباشد، آن پول خالی‌بندی است؛ به اصطلاح رایج پول بدون پشتوانه. هر مقدار پول یعنی نماینده‌ی مستقیم میزان ذخیره‌ی طلای آن کشور در دست مردم برای تبادل معاملات. به تعبیر من پول نائب‌طلا است.

حالا چرا این حرفا؟ دیروز بخشی از امورم را به چِکّلی‌پِکّلی پرداختم؛

مثلاً کردم کشوی ابزار تحریرم را تنظیم و تنظیف.
مثلاً کردم میخ‌جا، منجوق‌جا، منگه‌جا را ردیف.
مثلاً کردم میز کارم را ترتیب.
مثلاً کردم محل نشیمن خودم را تمیز.
مثلاً کردم ناخن‌های دست و پایم را شکیل.
مثلاً کردم کارهای خوب را تقلید.
مثلاً کردم مستند و درام طوبی را تعقیب.
ناگهان این سکه پیدا شد، شدم تطمیع!

حالا ماندم با این پول توی خونه که مدتی مدید تَه مَه گم شده بود، چه بخرم؟!

بخرم ماست؟! یک قاشق هم نمی‌شود!
بخرم آلسکا؟! لیس هم نمی‌دن بزنم!
بخرم پفک؟! تمامش باد است! ولی پفک هم نمی‌شود!
بخرم روزنامه؟! معلومه روزگار را زیر و رو نمی‌کنی!
بخرم سقّز؟! سقز که از آدامس جلو زد!

ولی هیچ چی نمی‌شه، حتی به گدای سمج هم بدهی کپِّل می‌کند! دامنه دارابی.

شرح سه لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:

چِکّلی‌پِکّلی: ور رفتن با اشیاء فراتر از کنجکاوی.

کپِّل: پرت کردن. دور انداختن. بر چیزی، چوب پرتاب کردن

تنظیم و تنظیف هم، فارسی‌اش می‌شود: تر تمیز

منافع ملی و عقربه‌ی ساعت

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

هیچ چیزی و یا هیچ کسی نمی‌تواند جای منافع ملی کشورش را با هیچ چیزی دیگر جایگزین کند. تنها عاملی که هرگز شوخی‌بردار نیست، همین مفهوم همواره در نوسانِ منافع ملی است. هیجان، دشمن منافع ملی است. این عامل، عین عقربه‌ی ساعت است، دائم در گردش، چه در حالت ثابت و چه در حال تغییرات. گاه در کسری از ثانیه، روابط دو کشور به کشمکش می‌رسد. حتی بیشتر وقت‌ها غافلگیری رخ می‌دهد و جنگ. این مفهوم سیاسی حتی در بعد داخلی نیز، با رفتار سیاسی هر کشوری مرتبط است. کافی‌ست یک حرفِ بدِ یک مقام کشور، حکومت را با قیام مردم روبرو کند. مثال بارز آن یکی از حاکمان فرانسه در سال‌های دورتر، که گفته بود فُقرا حق رأی ندارند! همین یک عبارت غلط، کشور را پر کرده بود از بَلوا که سران وقت را بلعید. قیام فقرا خطرناک‌ترین قیام‌هاست. همان حاکم وقتْ وقتی وارد خطر شدْ دست به مشورت بُرد، مشاور چه گفتْ؟! گفت آدم‌ها وقتی گرسنه هستند، ادب را فراموش می‌کنند! منظورش این بود فرد گرسنه، فرصت تنظیم رفتارش را ندارد. یعنی قیام گرسنگان، قیام ویرانگر است، حتی خونین. چارچوب نمی‌شناسد.  آری؛ ۱. دهه‌ها طول می‌کشد اعتراضات مردم خاموش شود. ۲. یا نادیده‌گرفتن منافع ملی، بارها باعث حسرت یک ملت. این است که در نظر من، منافع ملی با عقربه‌ی ساعت پیش می‌رود، حتی ثانیه به ثانیه. ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ دامنه. 

چرا لَه لَه؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

برای من مهم است که چرا خدا خصلت اِلهاث یعنی لَه‌لَه‌زدنِ سگ را به بلعم باعورا داد. بلعم از علمای عصر حضرت موسی ع در شام بود. نقل است علم به اسم اعظم داشت. دعاهایش هم می‌گویند ردخور نداشت؛ مستجاب می‌شد. اما همین فرد که خدا می‌خواست وی را اَخلَد زمین کند؛ (خُلد و اِخلاد یعنی ملازمت دائمی با لذات دنیوی) ناگهان زیرُ زبرْ شد. این روحانی بلندپایه، هوای نفسش را دوستدار شد، و خدا را به پس از نفس! محول کرد. این بود خدا درجه‌ی بعدی زندگی این روحانی شد، خودش برای خودش دنیا شده بود. لذا خدای قادر و دانا او را به وضع لَه لَه در سگ تشبیه کرد. لَه لَه حالتی در سگ است که دهانش را باز می‌کند، زبان را تا آخرین حد به بیرون دراز می‌کند و شروع می‌کند لَه لَه زدن و صدای هِه هِه هِه هِه از خود بیرون دادن. وقتی به سگ هجوم ببرند، پارس می‌کند و لَه لَه می‌زند، وقتی هم وا بگذارند بازم لَه لَه می‌زند. مفسرین قائل‌اند رفتار بلعم باعورا یک سِجّیه‌ی نفسانی خبیثی شده بود که از درون او بیرون می‌زد، مانند لَه لَه سگ؛ چه در وقت عادی، چه در وقت خاص. او تابع لذت دنیا شده بود. آفت بزرگ برای عالم دین. «فمثلُهُ کمثَل الکلْبِ اِن تحمِل علیهِ یَلْهثْ، اَو تَترُکْهُ یَلْهثْ» از آیه‌ی ۱۷۶ اعراف. ۳ ، ۷ ، ۱۴۰۳ دامنه.

مُرجِفون مدینه!!!

مرحوم آیت الله سید ابراهیم بروجردی در تفسیرش معتقد است این جمله المُرجِفُونَ فی المَدینةِ در مورد "منافقین مقیم مدینه" نازل شد که در غیاب پیغمبر اکرم ص و رفتن آن حضرت به جهاد و امور دیگر، خبرهای دروغ در شهر مدینه انتشار می‌دادند؛ مثلاً رسول خدا کشته شده یا اسیر گردیده که اضطراب و حزن در مدینه ایجاد می‌کردند. مردم به پیغمبر اکرم ص از این افراد شکایت کردند. این آیه‌ی شصت احزاب نازل شد و رسول اکرم ص آنان را احضار کرد که اگر از رویه‌ی زشت دست برندارید امر میکنم شما را از شهر مدینه اخراج و تبعید کنند انتشار حرف بی‌اساس باعث تقویت دشمن و ضعف مسلمین خواهد شد.

مُرجِفون چه نوع لغتی‌ست؟ در بین ایرانی‌ها این لغت رواج دارد که مثلاً می‌گویند: اراجیف نباف. ریشه‌اش رجِفه است. یعنی لرزه و زلزله. مثلاً راجف یعنی کسی که تب و لرز بگیرد. حتی نامِ نخستین صورِ حضرت اسرافیل در قیامت را راجفه می‌نامند. همچنین رجِف، فرورفتن هم معنی می‌دهد. پس رجف و اراجیف یعنی حرف‌های بیهوده، لرزان، اخبار دروغ و بی‌پایه‌واساس. پس؛ هر کس در هر مرتبه‌ای که هست، بیهوده حرف بزند، از نظر محتوای سخن، در ردیف مُرجِفون صف می‌کشد.

شرح برین عکس: تیتر روزنامه «عصر ایرانیان» چاپ امروز (۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳) است با توجه به سفر سران کشور به سازمان ملل. این روزنامه اخیراً شکل و شمایل و ظاهر خود را در رنگ و صفحه‌چینی، عوض کرد و به این قالب در آمده است. آقای بیژن نوباوه درین روزنامه نقش ایفا می‌کند. معمولاً سخنان سعید جلیلی تیتر نخست است. درین ۱۶ سالی، وجه غالب منش روزنامه چنین بود. سعید جلیلی سرحلقه‌ی جریان منهاییون است و خود را «عقل کل» می‌پندارد. فعلاً این قدر حد کف دست، مکفی است.

نکته‌ی دامنه: من پیشتر درین صحن، عنوان کرده بودم آقای سعید جلیلی سرحلقه‌ی اسلام منهای آخوند است، حتی گفته بودم خودِ آقای سعید جلیلی دُمِ آقای محمود احمدی‌نژاد است. که من اسم این تیپ فکری را «منهاییون» گذاشته‌ام. البته واژه‌ی منهاییون از ساخته‌های شهید مطهری است. منظور ازین واژه و حلقه این است آنان خود را از روحانیت، مِنها و جدا می‌کنند. همین خودِ اسمِ روزنامه‌ی آقای سعید جلیلی که در آن «ایرانیان» غلظت دارد، تفکری ناشی و شبیه از آموزه‌های آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» است که از «تفکر ایرانی» حرف می‌زنند.

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

جناب آقاعبدالرحیم آفاقی سلام. واقعاً از روی رنگ آن نام معلوم است؟ باشه، رنگ‌پاشی را غلیظ‌تر می‌کنم. تِ چِش پس آن سوی مات را می‌بیند! کشکولی: نکند چشم برزخی هم داری؟! شرح عمومی: چشم برزخی: حالتی در بزرگان که نقل است درون آدم را می‌بینند؛ که مثلاً شبیه خوک! مسخ شد یا شبیه خرگوش یا موش. و یا متشابه فرشته شد و ملائکه.

هر چه زودتر این اصل را دریابیم

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دکتر واین دایر در کتاب «زندگی در پرتو عرفان» ترجمه‌ی سید مهدی جعفریان معتقد است هر چه زودتر این اصل را دریابیم:

 

«از سعی در تملکِ افرادْ دست برداریم»

 

من منظور او درین اصل را این جور می‌فهمم که انسانْ انسان دیگر را به بردگی نکشاند و خود نسبت به دیگری، رَب‌ّوارگی پیشه نکند که بخواهد بر مردم، خدایی و پادشاهی کند. درد اصلی بشریت همین است که از سوی یک انسان از جنس خود، مورد سلطه‌گری واقع شود. هدف و غایت دین از سوی پیامبران این بود که انسان را به زیر سایه‌ی فقط خدای آفرینش ببرند تا حرف خدا را در زمین، میان خود و سایرین پیاده کنند.

جنگ از نظر دامنه:

حجت الاسلام جناب آشیخ محمدرضا احمدی سلام

از نگاه عقیدتی من معتقدم:

جنگ، قاعده نیست، استثناء است.

جنگ به تعبیر من:

هم بَدْر دارد،

هم اُحُد دارد.

و بهترین جنگ،

«فتح» بود سال هشتم هجرت؛

که نه جنگ شد، نه خونْ ریخته.

رسول الله ص راحتْ مکه را با سیاست‌ورزی فتح کرد و همه به‌جز سه نفر را عفو کرد.

پس؛

بهترین، پیروزی، استراتژی «فتح» است از نوع فتح مکه با سلوک نبوی ص.

البته:

اگر مردمی مورد خصم گرم قرار گرفتند، هم جنگ نرم باید کرد، هم دفاع گرم.

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

،،
حجت الاسلام جناب آشیخ حمیدآقا سلام
۱. سپاس از جوابیه‌ی شیوا و فاخر شما. ۲. اساساً طوفان فکری را دوست دارم، نخستین وبلاگ من روی پرشین‌بلاگ نام دوم فرعی‌اش «طوفان فکری» بود. مرا یاد آن دهه انداختی با این لفظ. ۳. البته معمولاً خودِ سادات روی اسم خود لفظ سید را نمی‌آوَرند البته نه همه. که به نظرم اشتباه است، چون سازمان ثبت احوال رسماً سرِ اسم سادات ذکور و آخر اسم سادات اُناث، لفظ دینی و عترتی سید یا سادات را درج می‌کند، پس اسم هر سید، زمانی کامل است که لفط سید درج شود. درود. ۴. در مثال آخر شما، بله، من چند بار به خود جناب جلیل قربانی نقد متن کردم که لفط «سید» را از اسم افراد سید انداختن، تصرف در تغییر نام کوچک فرد است و اشکال دارد. درود بر شیخ حمید که اگر سید بودی چنان سید صدات می‌کردم از صور اسرافیل هم غرش‌دارتر. درود.
 
،،
آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام مجدد
۱. شما را مرد ادیب و آداب‌دان می‌دانم. ۲. تا یادم نرفته اگر در نزدیکی ما منبر هر وقت داشتی، خبرم کن، دلم می‌خواد منبرت را ببینم. ۳. خشنودم از تفکرت که هم گنجایش نقد و نقادی متن‌های خودت را داری، هم حتی اگر از شخص خودت هم فرضاً انتقاد بشنوی، شنوا هستید و فروتن. ۴. من دقیق صحنه‌ام، از پیش از انقلاب، فضا، فضای نقد بود همیشه و خیلی‌هم خوب. فقط در دولت مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی یکباره، آن عبارت مشهور «چوب لای چرخ دولت انداختن» فضای کشور را بست. بگذرم. ۵. در نمازجمعه‌ی تهران شعار جناح راست این بود سال‌ها: «مخالف هاشمی ... ، مخالف پیغمبر است»! ۶ . با شما موافقم که نقد پویایی می‌آفریند. ارادت: ابراهیم
 
،،
بهترین جملات را بار این پیام کردید ممنونم از آن شیخ باصفا. فکر کنم پایان یافت پاسخ من به پاسخ‌های شما. مصون از گزند بمانی آشیخ حمید اخوی ارشد آشیخ حامد و فرزند رشید آشیخ حاج‌آقا مهدی دارابی‌نیا ابن مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالله دارابی رئیس شورای نگهبان مازندران مدفون در قم ضلع شمالی قبرستان شیخان.
پس از ارسال: هر سه روحانی، درین صحن هستند.
 
،
آق محمدتقی سلام میان مباحثه‌ی تو و صدر نمی‌پرم، پیش ببرین. فقط: آن جمله‌ات به دیوار بزنید را شخص حضرت رسول‌الله ص فرمودند، نه علما.
 
،،
رفیقم سید حاج حمید دارابی سلام. میمون و مَسرور باشی مرد نیکوی خدا. کشکولی: بچه‌های سازمان برنامه و بودجه صحن مدرسه فکرت را دوش هایتنه!
 
،،
 و علیکما به خودت و آقا صدر خوب مشهد. که هرگز پروفایل خودش را به عکس خودش زیور نمی‌دهد، یا دست‌کم عکس حرم امام رضا ع را
،،
حجت الاسلام آشیخ مالک سلام. در بند ۴ عبارت: «قتل عادت ما»ست را می‌شود بفرمایی چه تفسیری دارید؟ برایم این عبارتت ابهام دارد. جمله‌ی منقول بند ۶ عالی‌ترین گواهی امام علی ع وصی عزیز حضرت نبی ص است. آن بالا بند یک، میهن هم هست که باید به قول شما به کودکان آموخت. درود

،،

آق سید سعید سلام. آن بند ۱ و ۲ را من سیاسی‌میاسی بلد نیستم راحتم! اما داستان قندُ نون وَ نونُ حبّه‌ی قند قشنگ بود؛ عین این مورد که تا حدی، خبر دارم:
تیرآهن را از امیرآباد می‌آرند تهران،
باز بار می‌زنند همان را می‌بَرند مازندران.
البته جدا از خودِ آهن‌فروشان تهران،
خوشحال‌اند کُل کامیوندارانُ تریلی‌داران مازندران. والسلام.
در همین جا چند پاسخ دامنه به اعضای مدرسه فکرت ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۳ :
 
،،
جناب حجت الاسلام آشیخ مالک سلام. چرا در مصائب، الفاظ نامناسب؟ «آقا مثل مار گزیده به خود می پیچد و ناله می کند.» این جمله‌ات حتی بر نقل ابوصلت، به کجای آن‌همه احتشام و عظمت امام رضا علیه السلام شکوه و بارقه می‌دهد. چرا اساساً این الفاظ. مگر قصد روضه‌خوان باید به‌کارگیری الفاظ ترحُم‌آمیز باشد یا تبیین معارف. من ازین الفاظ دوری می‌گزینم البته شما در استخدام آن مخیری. فقط طوری نباشد با حرف‌های ما تخفیف بر ساحت عصمت آن معصومین هُمام وارد آید. ابراهیم. افزوده: مجدد سلام و احترام جناب آقاشیخ مالک بله، در همان پست قبل نیز به نقل از اباصلت / ابوصلت شرح ماوقَع کردید. اما برخی از عبارات گاه با فرهنگ یک نقطه‌ی دیگر مردم سازگار نیست. می‌شود نقل را تنزیه کرد. خودت باخبرید در محل مارگزیدگی اصلاً خوشایند نیست. در محل به کسی می‌خواهند چیزی محکم بگویند می‌گویند: الهی! تِ رِ مَر بَزنِه.
 
شرح این چند لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت: یک نوع نفرین است یعنی خدا کنَد که مار تو را نیش بزنَد! منظورم آقای شیخ مالک این است بیشتر در ذکر مصیبت‌ها الفاظی استخدام می‌کنند که مثلاً حس مستمع را تحریک کنند، و همین باعث می‌شود ناخودآگاه به ساحت مقدس معصومین علیهم السلام خدشه وارد شود. با اصل ذکر مصیبت مخالف نیستم حتی بهترین جای سخن در یک منبر را همان آخر آن می‌دانم که سنت روضه و مصیبت مطرح می‌شود. ممنونم از توضیح‌ات. معذرت.
 
،،
سلام حجت الاسلام آسید کمال‌الدین. سپاسگزارم از شرح مطلب. در مورد لباس روحانیت باید این چند گزاره را در نظر داشت:
 
گزاره‌ی اول: اگر لباس «تبعیض» باشد.
 
گزاره‌ی دوم: اگر لباس «تمیز و تمایز» (به معنی امتیاز، نه تشخیص) باشد.
 
گزاره‌ی سوم: اگر لباس صنف باشد.
 
گزاره‌ی چهارم: اگر لباس ارتزاق باشد.
 
گزاره‌ی پنجم: اگر لباس شبیه به البسه‌ی پیامبر ص باشد.
 
آنگاه حکم و برداشت مردم نسبت هر پنج گزاره فرق خواهد داشت. من البته لباس روحانیت را در شباهت، نزدیکتر به لباس اصیل ایرانی می‌دانم. لباس سید جمال‌الدین مظهر لباس ایرانی بود. ایرانی از بعد از پهلوی اول لباس خود را اروپایی درآوُرد، چه با زور رضاقلدور چه با رغبت و تقلید. بنابرین اگر شبیه‌ترین لباس را ملاک گیریم، باید بگویم لباس روحانیت به پوشش ایرانیت بیشترین شباهت می‌زند نه کت و شلوار وَ تی‌شرت (=کوتاه‌آستین) و حتی سبیلُ تیغ ریش. البته روحانیت عبا و عمامه را از نجف تقلید کرد. قبلاً لباس سید جمال‌الدین رسم بود دستار سر هم از روسری زنان کمی درازتر بود که سپس کم‌کم روحانیت آن را به بالای هفتُ اندی متر کرد. به‌هرحال لباس روحانیت در اصل شرف فضل است، اما به نظرم در جمهوری اسلامی تبدیل شد به لباس قدرت و رفتن به ادارات برای نماز. این عیب بر روحانیت بار است که ازین لباس درست محافظت نکرد. معلوم است من عمومیت نمی‌دهم در متن‌هایم. ارادت: ابراهیم.
،،
حجت‌الاسلام جناب احمدی سلام. در طرح شما مشارکت می‌کنم: ۱. شیخ اجل حرفی زد، که هنوز تازه است: «ده درویش در گلیمی بخُسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگُنجند.» ۲. الآنه روزگار حتی درویش را راه هم نمی‌دهند؛ چه رسد وحدت. همان صوفی‌ها پشمینه‌پوش‌ها، خانقاشان را از بُن بلدوزر می‌زنند پارک سیکلت می‌کنند! گیریم غلط عبادت می‌کنند، مگر سایر فرق معاف از خرافه‌اند و بری از بدعت؟! ۳. وقتی در داخل دنبال حذف هم هستند، چه صلاحیتی برای وحدت در جهان مسلمین دارند؟! ۴. مسلمانان گمان نکنم کسی بتواند متحدشان کند، هیچ شخصی در جهان ازین قابلیت برخوردار نیست. ۵. مگر ظهور منجی طبق آموزه‌ی منتظران، رخ دهد که آن زمان هم با حضرت ولی عصر علیه السلام مشخص نیست چه میزان تابعیت و تبعیت می‌شود. ۶. من مدافع رفتار عالی مرحوم مرجع عام آیت الله العظمی بروجردی هستم تفکر تقریب اساس مکتب فکری آن عالم وارسته بود. ۷. البته تز هفته‌ی وحدت که سوی مرحوم آیت الله العظمی منتظری در جامعه اتفاق افتاد، اندیشه‌ی همان مرجع است، زیرا منتظری محبوب‌ترین تقریرنویس بروجردی بود و افکار آن مرجع را به ارث برده بود. ۸. در میان علمای قم و مشهد مگر وحدت وجود دارد! هر چه دارند با هم اختلاف! البته اختلاف برکت فکری است، ولی در میان آنان عده‌ای فکر غلط دارند و اسلام را پوستین وارونه کردند. ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ بگذرم.

قهوه‌خانه‌چی!!

سلام آقاقاسم بابویه
رخف من، ضمن احترام به دیدگاه و حق نظرت، یعنی می‌فرمایی پزشکیان برود از دفتر و دستک های جناح راست نیرو بگیرد بذارد کشورداری کند؟ پس رأی مردم چه می‌شود؟! اگر این طور است پس به قالیباف نامزد ریاست‌جمهوری بگویید آدم‌های جناح راست را در کشور بچیند، خلاص. دولت مگر قهوخانه‌چی. هست هر کس بهش بگوید:
 
کم‌رنگ بریز!
 
پررنگ بریز!
 
شیرندار کن!
 
تلخ کن!
 
کمرباریک بریز!
 
لیوان بزرگ باشد!
 
پیاله دله دکون!
 
جول‌دله باشد!
 
مرا یاد مرحوم مظاهری قهوه‌خانه‌چی سورک انداختی! یک لیوان شیرندار می‌داد به مشتری‌ها حد پارچ!
 
موسی رمضانی شابا به دامنه: سلام آقا ابراهیم طالبی مدیر محترم و سلام وصد سلام بر همه استاتید محترم مدرسه،صحبت از قلم ودفتر و مدرسه همیشه دل چسب وروح نواز است خدا رحمت کند اموات شما را که یاد کردی از معلم شهید همیشه زنده عبدا... شریفی این شهید عزیز معلم و مربی پرورشی ما در دبیرستان پانزده خرداد ساری بود قبل از عملیات کربلایی چهار یا پنج آمد مدرسه یه سخنرانی پور شور و هیجانی کرده بود و از ما خداحافظی کرد و رفت وشهید شد ،خدایش رحمت کناد،با برادرانش هم برخورد دارم مثل فامیلی شان مردان شریفند.با یک صلوات یاد همه شهیدان میهن گرامی باد
،
جناب آقاموسی دبیر فرهیخته سلام شهید آقا صیاد شیرازی عارف بزرگ ایران در ارتش آمده بود پیش شما که مجبور شدید بگید غذای خوب توزیع شد. ۴. ازت ممنونم جناب آق موسی رمضانی که همواره لطافت در افکارت جاری است. درودِت: ابراهیم

،،

جناب حجت الاسلام آقا احمدی سلام. آقا ضرر کرده بودم از ظهر دیروز که ازین نوشته‌ات گذر کردم، تا الآن آن را نخواندم. اینک که خواندم دیدم قلم آن فرهیخته‌دوستم چقدر سخن سدید زد. تحسین می‌کنم بر ادبیات محترمانه و تعمیق مفاهیم در آن. تمام بخش‌هایش خواندن داشت. اخص فرق سهمیه و سپس اصالت به دانش. نه سهمیه را زدی، نه دانش را آسان گرفتی. از شهید حاج داود کریمی یاد کردی؛ شهیدی که هم رنج میدان جبهه را دیده بود و هم بستر جانکاه جانبازی را. درود برت احمدی، حق مطلب را ادا کردی. پست نبود، یک فصّ احمدیه بود. درود. ذخیره هم شد. ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۳ چند جواب به سایر کامنت‌ها:
 
،،
حجت‌الاسلام جناب آشیخ مالک سلام. پیش از هر چیز تقدیر که پاسداری ارزشمداری‌ها را کردی. من علت‌های پارگی شلوار رزمندگان را می‌گویم، خودت علت‌های پارگی آن شلوار شهروندان ایران را برشُمار. من شروع می‌کنم، همین الآن:
 
علت این بود جان و تن می‌دادند انقلاب آفت نزند.
 
علت این بود صف خود را صف آخوند می‌دانستند.
 
علت این بود پیرهن رزم پاره می‌کردند میهن پاره نشود.
 
علت این بود بچاپ‌بچاپ مملکت را فرا نگرفته بود.
 
علت این بود فسادِ مسئولین درز پیدا نکرده بود.
 
علت این بود اساساً فساد، سراغ مسئولان نمی‌رفت.
 
علت این بود بین شعار و شعور و شور یگانگی بود.
 
علت این بود روحانیت و روشنفکران متعهد بودند.
 
علت این بود مکتب میان میدان بود، نه سهم و سود.
 
جناب جلیل قربانی سلام
به نظرم آقای دکتر عبدالکریم سروش درین دو بیت که در زیر می‌آوَرم، خواست رفتار ترکیبی پیامبر اکرم ص را برساند. در بیت ۱۴ بر چهار عنصر ترکیبی دین اسلام دست گذاشت: جهاد، مداد، کتاب، شعار. حذف هر کدام در جای خود، خسران است بر دین. لذا در وصف پیامبر ص آن گوهر هستی را جامع این چهار جهت دین می‌داند: این بیتش:
 
همه اَقطار گرفتی، همه آفاق گشودی
به جهادی و مدادی و کتابی و شعاری
 
اما در بیت آخر چون از میان مثلث عرفان، فلسفه، فقه، دکتر سروش دست فقه را در دین، خیلی دراز و حتی بی‌جا می‌بیند، فقیهان را امانت‌دار قلم آزاد نمی‌داند:
 
به خدایی که تو را شاهد سوگند قلم کرد
که حریفان قلم را به فقیهان نسپاری!
 
اما خود دکتر عبدالکریم سروش در دو بیت مورد توضیح من، دچار گردش فکری بوده است: ۱. مرحوم آیت الله العظمی منتظری را خود او بود «فقیه متضلّع» توصیف کرده بود. ۲. از ترکیب چهار جهتِ دین «جهاد، مداد، کتاب، شعار» خود آقای سروش گمان نکنم در هشت سال جنگ به جبهه رفته باشد. البته نقدم بر این دو بیت ایشان است، به خود سروش کاری ندارم چون ورود به جبهه حق انتخاب هر فردی بود. اما شعرش با فعلش نمی‌خواند. با تشکر برای کشاندن شعر مناسبتی برین صحن. ویرایش نکردم کامنتم را.
 
،،
مجدد سلام آقاقربانی قبول دارم. من هم در آن شرح بر دو بیت آقای دکتر عبدالکریم سروش کاری به انتخاب رفتن یا نرفتن به جبهه‌اش نداشتم و ندارم. حرف شما منطقی است. منظورم این بود سروش در شعرش بر چهار جهت ترکیبی دین در مشئ پیامبر اکرم ص تأکید درستی کرد، اما خود آن جناب گویا در جهاد جبهه شرکت نکرده بود. این بود گفتم آن مصرع شعرش با کردار سیاسی‌اش تطبیق نداشت. درود و از سمت من تمام و تشکر از پاسخ و نکات‌تان.
 
آقا ابراهیم سلام علیک. واقعا ماندم که چه بگویم و چه بنویسم. امروز از سروده منسوب به جناب دکتر سروش تجلیل نمودی؛ اگرچه یک تعریضی زده آید ولی این تعریض همتای آن تجلیل نمی باشد. آیا با نگارش کتاب «,بسط تجربه دینی» واقعا فکر می کنید جناب ایشان معتقد به نبوت نبی اکرم (ص) بوده و به ختم نبوت باور دارد و.... و...؟؛ آیا از موضعگیری شخصیتهائی همانند :آیت الله جوادی آملی؛ مصباح؛ و مکارم و سبحانی و ... در قبال این اندیشه سخیف او مطلع نیستی؟؛ برخلاف چندماه گذشته؛ از صاحب چه اندیشه ای داری ترویج می کنی؟؛ و به کمک مروجان چه اندیشه تلاش می کنی؟. خداوند عاقبت ها را به خیر نماید.
،،
سلام جناب ... من ترویج کردم؟! من که نگرش خودش را به ابیات خودش نقد کردم در صحن. لابد نقدم را با دقت نگاه نفرمودی. من مروج کسی نمی‌شم. خودم عقل و خرد دارم و به معنویت در درون شرع عقیده دارم. از نگرانی و گلایه‌ی شما ممنونم. التماس دعا مجدد بگویم: همین‌که به من تذکر می‌دهید برایم ارزشمند است و از شما قدردانی می‌کنم
 
شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:
جیکْمتِکه: در زبان محلی یعنی آن نقطه‌ی اوج اوج. تِکه یعنی بالای بالا. جیکْم، یعنی لبه.
 
،،
آشیخ محمدرضا سلام دوباره ازین پست به بعد یعنی از ۱۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ مدیر در مرخصی مسافرتی ۱۱ روزه‌ی فصلی بود که هر فصل به مدیر اختصاص می‌یابد که در صحن نباشد و بزند به چاک! امابعد؛ خودت نصب می‌کنی استارلینک را؟ نصف پول شهریه‌ی حوزه‌ات را می‌بلعد؛ البته اگر شهریه می‌گیری.
،،
آقای شفیعی مازندرانی سلام. آقای دکتر عبدالکریم سروش را از ایران در دورانی که حتی مرد مقتدر کشور یعنی مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی، سکان سیاست را در دست داشت، اخراج کردند و شما بزرگواران به حکومت وقت اعتراض حتی نکردید. من هم اگر دسترسی داشته باشم می‌روم پای صحبت‌های دکتر سروش. البته با دو قصد: ۱. یاد بگیرم از محضرش، ۲. و بگویم رک به خودش که درین اواخر خیلی حرف‌های نادرست در مورد دین و وحی زد. لابد شنوا هم هست، چون لیبرال فکر می‌کند، اما من احدی در جهان را لیبرال نمی‌دانم، لیبرال‌بودن خیلی ظرفیت می‌طلبد که انسان بی‌تاب امروز، فاقد آن خصال است.
 
من ذهنم همیشه این بود کاش در کشورهای مسلمان یک کشور وجود داشته باشد، اگر هر کشوری دانشمندان دینی خود را تاب و طاقت ندارند، اگر خواستند جلای وطن کنند، یا اخراج شدند، در آن کشور مسلمان جمع شوند و آزاد نظریه‌پردازی کنند. کاشِ من می‌دانم خیلی پندارانه است، اما ب‌هرحال، ذهنم این را می‌خواهد. اگر چنین کشوری می‌بود الآن راحت می‌شد به همه دسترسی داشت. نیز آن دانشمندان دینی هم با هم تبادل می‌کنند. ولی کشورهای مسلمان نابردبار شدند. بگذرم.
،،
حجت الاسلام آقای علی اکبر داراب‌کلایی سلام. کشکولی بدون ورود به متن شما: بحران ۸۸ به قول شما «فتنه»! هیچ نونی نداشته باشد، دست‌کم برای شما آخوندها مواد خام منبر ساخت! اگر این هم نبود، بالای منبر روی چه چیزی فریاد کنید! منبر هم عشقش به همان داد و بیدادش است که پایین بگویند عجب غرا سخن می‌راند! بگذرم. شما با لغت «فتنه» لذت می‌برید! نوش جان شما.
،،
مجدد سلام جناب حجت‌الاسلام علی اکبر داراب‌کلایی. زیاد زور نزنید برادر. همان آزاداندیش سابق باقی بمانید. فکر نکن روحانیت داراب‌کلا واقعاً قبولت دارند! من که یقین دارم! بگذرم. این هم کشکولی دوم. بهتر است آن افکار خود را تبیین کنید. نهراس از ترقی‌اندیشی‌های سابق خودت. من که می‌شناسمت. درسته ۱۵ سال از شما زودتر دنیا آمدم، اما شما هم کم نگشتید جامعه را. پس، بدان من که می‌دانم افکارت این نیست که تظاهر می‌شود. افکار شما خیلی‌وقت‌ها پیش، خیلی پیشرفته‌تر بود. از آخوندهای محل هراس داری مگر؟!
 
جواب حجت الاسلام شیخ داراب‌کلایی به دامنه: سلام علیکم آقای ابراهیم طالبی. حقیر یک طلبه و افتخار سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف .دارم آنچه نثار حقیر و قضاوت کردید امیدوارم بعنوان حق الناس پاسخگوی دنیا و آخرت باشید . و هرگز از خودم دفاع نمی کنم و نیاز هم به پاسخ نمی بینم .تشکر. دنیا محل امتحان است و سفر آخرت در پیش داریم . والعاقبه للمتقین.
،،
 
شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:👇
گُف: هر حرفی که نشان شوخ‌چشمی باشد، همان چشم‌نظَر.
بینگِنین: بیندازین. افتادن کسی از روی چشم نظَر. چشم زخم.
،،
لابد گُرگ بیابان بودند.
سگ فقط گرَز می‌زند به انسان.
بازم تحقیق شما و خاطره‌ات خودش مهم است.
یادت است راز و جَرگلان سگ نزدیک بود تو را بگیرد، آن جا منبر می‌رفتی، شاید هم شیروان بود.
 
 
یک کشکولی خاطره‌ی سیاسی: در اول انقلاب یک شعارنویسی شبانه‌ی گروه‌های سیاسی در داراب‌کلا این شعار بود: «ننگ با رنگ پاک نمی‌شود»! منظورشان این بود انقلابی‌ها می‌رفتند روی شعار گروه‌های سیاسی منتقد و مخالف سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران رنگ می‌پاشیدند که صبج مردم نبنیند و نخوانند. لذا آن شعار را ضد اینا می‌نوشتند روی آن جای رنگ‌پاشی شده. روشن کنم در قم، در پاییز ۱۴۰۱ این موضوع بسیار تکرار شد در شب. که مدیر بگذرد. سپاس و ارادت.

،،

یعنی دولت زور) لازم است زیرا مردم آسایش و امنیت و معاش می‌خواهند که هرج‌ومرج و جنگ، ضد زندگی مردم است. ممنونم از آن دوست بازاندیش و بازگوکننده.

 

تحلیل وَ تجلیل

شهید سید حسن نصرالله
نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

الف: تجلیل

اسرائیل با اف ۱۵ جنگنده‌ی هوایی ساخت و هدیه‌ی آمریکا سید حسن را در مقر فرماندهی مرکزی گروه «حزب‌الله» در طبقه ۱۴ زیر زمین در ضاحبه‌ی بیروت ترور کرد. در حساس‌ترین روزهای تاریخ فلسطین، سید حسن نصرالله شهید شد.

سید حسن نصرالله شهید ترور توسط نیروی هوایی ارتش اسرائیل، در تفکر خود، دست‌کم هشت ضلع راهبردی داشت و همین تجلیل از مقامش را عقلی و انسانی و دینی می‌کند:

۱. اصل مبارزه با اسرائیل.
درین تفکر، خود در جای نرم نخُفت، رویارو با اسرائیل شد.

۲. دفاع از مرز وطن خود، لبنان.
درین مسیر، جنوب لبنان را جبهه‌ی رزم کرده بود.

۳. پشتیبانی نظامی از مبارزین فلسطین.
درین خط، خودش هم راهبرد داشت و هم رهبری می‌کرد.

۴. تقویت جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌ی نفوذ.
درین تفکر، مورد خشم شدید سران بود که راه سازگاری با اسرائیل را راه نجات خاورمیانه تلقی می‌کنند.

۵. نشر تفکر مبارزه‌طلبی در محیط مسلمین.
درین فاز، جزوِ کسانی بود که نافذ وارد می‌شد. کاریزما هم داشت.

۶. سازماندهی مسلحانه‌ی محور مقاومت.
درین رابطه آموزش و هدایت و ایجاد هیجان در منطقه را بر عهده داشت.

۷. شرکت در برابر داعش.
با اتحادش با شهید قاسم سلیمانی نبرد با داعش را تئوریزه کرد.

۸. ایجاد شبکه‌ی سیاسی.
درین سیاست، جذب و انسجام نیروهای منطقه را رهبری می‌کرد.


 ب: تحلیل:

اسرائیل ارتشی دارد که اخلاق و‌ حقوق و حد و مرز نمی‌شناسد. از نظر ارتش اسرائیل، خانه‌ی امن جهان اسرائیل است. هر چیزی این خانه‌ی امن را چنگ اندازند، جنگ محسوب می‌شود و به همین علت شلیک ارتش به هر چیزی در هر جای جهان مجاز است. علت غایی در ترور سید حسن نصرالله دو چیز است: ۱. تهران را به خشم آوَرد و فضای سیاست در ایران را برهم بزند. ۲. با زدن سرِ هر گروه و محور مقاومت، خود را در داخل دولتی مشروع و ارتشی قادر معرفی کند. اسرائیل از طریق جمع‌آوری اطلاعات پنهان نشست و زمان حضور مشترک مقاومت و سپاه قدس در آن ساختمان با حضور سید حسن نصرالله، دست به ترور زد تا نشان دهد ایران در خاک لبنان مستقیم با اسرائیل وارد جنگ شد. اسرائیل ازین ترور، جواز جنگ با ایران برای خود جستجو کرد.


به عنوان ایرانی در نبودن سید حسن نصرالله درین زمان حسرت دارم و گریان هستم. به عنوان مدیر مدرسه فکرت درین صحن مدرسه فکرت یک هفته فضای خاص عزا اعلام می‌کنم. فضایی که رعایت آن به نظرم احترام به مرد خط مقدم دفاع در برابر اسرائیل است که این یک سال، در کنار یمن، با نهایت خلوص برای غزه جهاد فی‌الله کرد. نامش ماندگار گیتی شد. برای روح رشادتش، شهادتش را گوارا می‌شمارم. از نظر من رستگارترین مرد قرن بیست و یکم با فوز شهادت به خاک آرَمید. قبرش، مآل مبارزان می‌شود. ۷ ، ۷ ، ۱۴۰۳ قم. ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن دوم من:

تحلیل واکنش احتمالی ایران

در برابر ترور سید حسن نصرالله

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

با شهادت نفر اول خط مقدم نبردها در خاورمیانه شهید سید حسن نصرالله، مردم در ایران به واکنش ایران آیا فکر می‌کنند؟ من در مقام تحلیلگر درین متن ظاهر شدم. تحلیلگر چون اطلاعات از اصل مسئله ندارد، دست به تحلیل می‌زند، آن کس که از موضوع مطلع باشد دست به تحلیل نمی‌زند، مسئله را تشریح می‌کند. من مطلع ازین موضوع نیستم، پس، تحلیل می‌کنم. تحلیل، رفتاری فکری‌ست با درهم‌آمیزی احتمال و حدس و برآوُرد. واکنش چه می‌تواند باشد؟ حق واکنش هم آیا وجود دارد؟

در زیر، در ادامه مطلب می‌پردازم:

میدان عمومی ایران:

مردم به نظر می‌رسد به دو تا فکر، مشغول شدند:

۱. فکر کسانی که به ورود فوری ایران به جنگ با اسرائیل تمرکز کردند و مارش رفتن به مرز جولان و جنوب لبنان می‌زنند. زیرا ویرانی و کشتار عام غزه، ترور هنیه و نصرالله شهیدان سران مقاومت، خشم آفرید.

 

۲. فکر آنانی که این ورود را نافع و ناجی فوری امنیت ملی اسرائیل می‌بینند و زمینه‌ساز انهدام ایران.

 

میدان حکومتی ایران:

سیاست در ایران دو شقه است: چپ -که اینک ریاست کشور را طی انتخابات اخیر در دست دارد- به نظر می‌رسد راه مذاکره را راه تأمین امنیت ملی و منافع ملی می‌شْمُرد. بنابرین اگر جایی برای واکنش رأی‌گیری شود، این جناح گمان کنم یک رأی بیشتر ندارد، آن هم معلوم نیست، آقای مسعود پزشکیان همین رأی را هم بتواند جاری کند. تردید دارم. راست: برخی البته درین جناح، تأخیر در واکنش قبلی ترور هنیه در خاک پایتخت را، نادرست می‌دانند و حتی برای این تأخُر، فرافکنی می‌کنند گردن جناح رقیب می‌اندازند. از لحاظ روانی به خود حق می‌دهند، چون استدلال و استحساس دارند که این رفتار ایران عقب‌نشینی است و حاصل ورود چپ به ریاست کشور.

 

میدان مدنی ایران:

الف: عده‌ای به نظر می‌رسد بدشان نیامده است که اسرائیل دست به ترور زده است. البته باید دید اینان از چه رو چنین فکری پیدا کردند. ب: اما عده‌ای هم به میانجی‌گری معتقدند که از طریق رایزنی جهانی و منطقه‌ای، تنش فروکش کند و طرح سازش اسرائیل و اعراب بین خودشان حل شود و چین که میداندار اتحاد گروه‌های فلسطینی شده بود، این نقش میانجی را با هدف دوری از جنگ فراگیر، پیش ببرَد.

 

حق واکنش هم آیا وجود دارد؟ از نظر حقوق بین‌الملل این حق برای دولت لبنان محفوظ است، نه ایران. چون شهید سید حسن نصرالله ایرانی نبود. اما به لحاظ اصول جریان مقاومت، مبارزه با اسرائیل حالت دفاعی دارد و مشروعیت اقدام در ذیل مبارزات رفع اشغال جای می‌گیرد و نکوهش حقپقی ندارد و عرف بین‌الملل آن را تأیید نموده است. این برداشت من است. اگر ناصحیح است، استدلال جایگزین آن، می‌تواند متن را تقویت یا رفع عیب کند.

 

با این شرح، جنگ احتمالی اگر رسماً رخ دهد، از دید من جنگ نامتقارن می‌شود، چون ابعاد افزارآلات نیروهای هوایی اسرائیل ناشناخته است و از به کار گیری آن علیه‌ی هیچ هدفی تردید نمی‌کند، هم به علت نفوذ کاپیتال‌های حامی و هم به دلیل پیروی از تفسیر فقه در تلمود برگرفته از تورات که کُشتن برای بقای دین یهود به هر وسیله‌ای مجاز است، حتی از مأموریت دینی دائمی آنان است. در واقع جنگ احتمالی ایران با اسرائیل جغرافیا را دور می‌زند، یعنی حضور ایران در مرز اسرائیل، هم ناممکن و یا بسیار دشوار است و هم موجب می‌شود اسرائیل از طریق نیرو هوایی مدرن خود، جنگ را به داخل ایران بکشاند. نیاز امنیتی‌اش را این می‌داند.

 

جنگ‌های جدید جهان، تکیه بر فن دارند، نه زمین و مرز و خاک‌ریز. از سوی دیگر اسرائیل و آمریکا پیمان نظامی دارند که در هر جنگ بزرگی، آمریکا طبق معاهده باید وارد شود. ورود آمریکا جنگ را بسیار خسارت‌بار می‌سازد. حرف من نهایتاً این است: سیاست، جنگ را باید حریف باشد، نه جنگ، سیاست را. اسرائیل به دست خود فرو بپاشد. نظام زور، که ذاتش: کشتن است. باید دید، عقلایی چه سیاستی اتخاذ می‌شود. فصل، فصل هوشیاری بیسمارکی است. ۸ ، ۷ ، ۱۴۰۳ دامنه.

 

مباحث مدرسه ۱۰ ، ۷ ، ۱۴۰۳ :

پژوهشگر محقق جناب حجت الاسلام احمدی سلام. به نظر من یکی از خطاهای حیرت‌انگیز همین است که چرا مقر مرکزی سازمان حزب الله لبنان را در داخل ضاحیه قرار داده بودند. باید در دل کوه‌ها کوچ می‌کردند و آن جا مخفی سازه‌ ایجاد می‌کردند. چرا این را می‌گویم؟ چون اسرائیل در هر جنگی، مرز حقوقی و اخلاقی برای ارتش خود قائل نیست. ارتش خود را در هر سطح مجاز به حمله می‌داند. حد کم رفتارش در غزه که از کلیسا تا مدرسه و حتی بیمارستان و خبرنگاران را بمباران می‌کرد، برای حزب‌الله لبنان باید نشانه بود که هیچ نشستی را در سطح شهر برگزار نکند. اسرائیل حاضر شد چهار آسمانخراش را با حجم بالایی از بمب که فقط جنگنده‌های اف ۱۵ قادر است آن را حمل و شلیک کنند، به تل خاک بدل کند. زیرا سید حسن نصرالله در طبقه‌ی ۱۴ اعماق زمین در زیر یکی از این آسمانخراش پناهگاه داشت و مقر فرماندهی‌اش بود. پس، الآن هم تا دیر نشده، برای جایگزینی دبیرکل هرگز نشست برگزار نکنند. حزب الله مصلحت است دفتر مرکزی بعدی خود را انتقال دهد. اسرائیل حاضر شد چندین شهر غزه را خاکروبه کند. پس ضاحیه‌ی بیروت و شهرهای جنوب لبنان هیچ کدام از نظر اسرائیل خط قرمز نیستند، همه جا برایش هدف نظامی است. در ایران اهل حرف، که حرفه‌ای جز حرف بلد نیستند، راحت دروغ می‌گفتند که اسرائیل از شبکه‌ی تونل غزه می‌ترسد وارد غزه نمی‌شود. ولی همین صحن بار‌ها گفتم، بنای اسرائیل بر حمله‌ی زمینی و جهنم‌آفرینی در غزه است. حتی در مورد تونل‌ها هم بزرگنمایی کردند. البته در جنگ می‌شود دست به کارهایی زد، اما حرف نابلدها که خود را همه‌کاره‌ی کشور می‌پندارند که نباید معیار باشد. بگذرم. لبنان در معرض تکرار غزه است. بفرما ایران وقتی نمی‌تواند، چرا باید حرف‌هایی را بزنند که از عهده‌ی آن بر نمی‌آیند. چقدر افراد نطامی گفتند: «نابودکننده»، «تمام‌کننده»، ...؟

 

روزی که آقای حسین سلامی جای آقای عزیز جعفری فرمانده کل شد، نوشته بودم من که سلامی بسیار سواد دارد، اما بسیار هم در وضع کلمات بی‌حساب گفتار دارد. حرفم را قطع کنم. بگذرم.

عبادت و تکلیف

آقای محمد مجتهد شبستری «نماز» را «نیازورزی در پیشگاه خدا و یاری‌طلبی ازو» می‌داند، زیرا نمازگزار «واقعی، نه اعتیادی»، «وجد و سُرور» می‌یابد. شبستری رابطه‌ای «لطیف و حالت‌هایی لذت‌بخش و مورد عشق و علاقه» میانِ «انسان با خدا» قائل است که نقطه‌ی مقابلش «واردکردن مَشقّت و تکلیف» به انسان است.

او مقصرین این تغییر عشق به خدا به تکالیف را، «متکلّمان مُعتزله» می‌داند. آنان حقیقت‌های متعالی را -که قرآن در بابِ رابطه‌ی خدا و انسان بیان کرده- کنار گذاشتند و به جای آن، مفهوم «تکلیف» را قرار دادند و آن را هرچه بیش‌تر فَربِه (=چاق‌وچلّه) ساختند و رابطه‌ی خدا و انسان را «بر مبنای تکلیف سامان بخشیدند.» از نگاه مجتهد شبستری عبادت‌ها «مایه‌ی التذاذ معنوی انسان» می‌باشند، نه اَعمالِ «مشقّت‌آمیز، تا تکلیف به آن‌ها اطلاق شود.»

از نظر شبستری اگر چنانچه در تاریخ مسلمانان، رابطه‌ی خدا و انسان به جای «مولویت و عبودیت فقهی و کلامی»، بر اساس «مفاهیم متعالی قرآنی تنظیم شده بود» امروز «ما مسلمانان، تاریخ دیگری داشتیم.» منظورش این است، مسلمین لطیف‌تر فکر می‌کردند. چون دین و رابطه با خدا، لطافت و لذت دارد، نه مشقّت و مرارَت. البته قرآن میان تکلیف و میزان وُسع و توانِ بنده‌هایش، رابطه برقرار کرد که کسی به خود، بی‌جهت مشقّت ندهد.

،،

مجدد سلام جناب احمدی. لابد بی‌خبر نیستی در طول تاریخ، ناخودآگاه بخش‌هایی از فقه یهود در تلمود (=مجموعه تفاسیر فقیهان دین یهود از بدو تا کنون، که چندین جلد شد) در فقاهت برخی علما رسوخ کرد. تکلیف به معنی رنج‌آلود کردن عبادت نباید باشد. دعا کمیل یک ربع می‌شود تمام کرد، اما دو ساعت بیشتر مردم را معطل می‌کنند. . به قول آقا قرائتی برخی عبارت دعا را چرا چند بار تکرار می‌کنند مردم را خسته می‌کنند. شبستری خواست همان عشق و عبادت را بگوید. که خشک و تلخ و سخت نباشد. درود که توضیح مفیدی دادید، مثل همیشه.

 

جناب آقاجلیل قربانی سلام. علت از نظر من این است:

۱. افراد، امروزه از جایگاه پایین‌ترند.

روزی مرحوم آیت الله طالقانی امام‌جمعه تهران بود.

شخصیت با جایگاه تناسب داشت،

حتی آن جایگاه به خاطر او، اهمیت گرفت.

 

۲. در فرانسه روزگاری دو گل حاکم بود و ژیسکار دستن و ژاک شیراک.

حالا چی؟ آن ها کجا و این اواخر بعد از فرانسوا میتران کجا.

ارزش‌گذاری نمی‌کنم برای هیچ کدامشان،

خواستم تناسب شغل و فرد را گفته باشم. که خودت از من بهتر بلدی.

 

✅ ابتکار عمل در خاورمیانه

نوشته: جلیل قربانی 

۱- این روزها برخی خیال می‌کنند که اظهارنظرهای کارگزاران جدید ایران، اسراییل را جری کرده است. گویی پیش از این اسراییل، از ترس در گوشه‌ای پنهان بوده است.

 

۲- این که ما فکر کنیم اسراییل منتظر اظهارنظر کارگزاران حکومت در ایران است‌ تا برای اقدامات بعدی خود تصمیم بگیرد، نشانه دست‌کم گرفتن اسراییل است.

 

۳- اسراییل شاید از ابتدا و به ویژه در چند سال اخیر نشان داده است که ابتکار عمل در خاورمیانه را در دست دارد.

 

۴- اسراییل در میانه معرکه‌ای که پیرامون آن کشورهای قدرتمند مصر، عراق، سوریه و عربستان هستند، تقریباً در تمام جنگ‌ها در برابر اعراب پیروز شده است.

 

۵- در سیاست هم از پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ و صلح با مصر آغاز کرد و به پیمان ابراهیم و صلح با کشورهای حاشیه خلیج فارس و تا نزدیکی عربستان رسید.

 

۶- اسراییل هم در جنگ‌ها و هم در سیاست، از پشتوانه مادی و معنوی غرب برخوردار بوده است.

 

۷- اسراییل هیچ‌گاه در این سال‌ها برخورد انفعالی و بعدی نداشته، بلکه همواره پیش‌دستانه عمل کرده است. در مواردی هم که عملیات جبرانی داشته، زمینه‌سازی حرکت طرف مقابل، از طرف اسراییل بوده است.

 

۸- اگر نپذیریم که اسراییل برای قلع‌وقمع حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان، برنامه از پیش نوشته نداشت، مجبوریم به رفتار انفعالی در برابر اسراییل روی بیاوریم.

 

پردازش سخن پزشکیان در نیویورک

مقدمه:

۱. من منابع را همین الآن گشتم، واقعاً نقل قول مستقیم از آن جمله‌ی پزشکیان که دقیق چه حرفی زد، ندیدم، البته همشهری‌آنلاین نقل قول با این مضمون از مسعود پزشکیان صورت داد که تاریخ ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۳ روی آن درج است. نقل همشهری از قول پزشکیان  مضمون این است:

 

«ما آماده‌ایم تمام سلاح‌های خود را کنار بگذاریم، به شرطی که اسرائیل نیز آماده چنین کاری باشد»

 

۲. فرض می‌گذارم  این نقل همشهری عین همان جمله است که پزشکیان در مصاحبه خود در نیویورک گفت. باز هم واقعاً دقیق نمی‌توانم بگویم جمله‌اش همین است که نقل است. اما پردازش این جمله چگونه است از نگاه من؟

 

پردازش ظاهر جمله:

۱. جمله، التزامی است. چون فعل کمکی «باشد» در آن است و نیز قید شرطی «اگر». که هر دو از اَدات فعل التزامی است.

 

۲. پردازشگر باید به ظاهر جمله وفادار بماند، تا امین و ایمن دست به تفسیر و بررسی خبر بزند و حرف را نبُرّد.

 

۳. با این دو وصف، پس پزشکیان حرفش به قید و شرط و به وجه التزامی در زبانش صادر شده است. تفسیرگر یا کسی که می‌خواهد قضاوتش کند، این وجه شرط را اگر از قلم بیندازد، در جمله تصرف کرده است.

 

پردازش محتوای جمله:

احتمالات:

۱. شاید پزشکیان خواست محک بزند.

۲. شاید شرائط کشور را درین مصلحت دیده است.

۳. شاید سیاست مشورتی کشور را رسانده است.

۴. شاید تنش را در محور و میدان خواست کاهش دهد.

۵. شاید خواست اصل ضرورت ترک جنگ را بگوید.

۶. شاید استفهام انکاری کرده است.

۷. شاید می‌خواست امر بعید را بگوید.

۸. شاید خواست هویت جنگ‌طلب اسرائیل را پیش کِشَد.

۹. و شایدهای دیگر...

 

بررسی پردازش:

این جمله حتی اگر عین حرف پزشکیان هم باشد، در آن من ایرادی نمی‌بینم، هم حقوقی حرف زد، هم اخلاقی، هم واقعی، هم آرمانی، و هم سیاسی و هم از همه مهمتر مصلحتی. چون این جمله نشان می‌دهد ایران فقط به خاطر تهدیدات اسرائیل، خود را تسلیح کرده است. زمین‌گذاشتن سلاح درین جمله نیز، به معنای ترک جنگ است، نه نساختن سلاح بازدارنده یا پیش‌دستانه‌ی ایران. از سوی دیگر این جمله ربطی به ماهیت اسرائیل ندارد، مربوط بود به جنگ غزه و شرائط سخت وحشتناک پیش روی جنوب لبنان که قصد پزشکیان دفع این خطر بود. هر چند خودش هم باور داشت چنین کاری از اسرائیل بعید است، اما باید در افکار عمومی موضع ایران را می‌گفت.

 

اما قضاوت‌هایی که کرده‌اند:

۱. ربط دادن اوضاع لبنان به این جمله‌ی پزشکیان، در شباهت مو نمی‌زند از ربط بین ملخ با از دست رفتن شهر ایرانی بلخ.

 

۲. هر کسی ازین جمله، می‌خواهد وقت مناسبی بتراشد که نقد بر پزشکیان کند، حق نقد دارد، اما پذیرفته نیست دهن رئیس یک کشور را بدوزند و خود را با تمام آن حرف‌هایی که در مورد غزه بلوف زدند، حق به جانب کنند و دیگران را متهم به سازش و حرف‌های مفت دیگر.

 

از حجت الاسلام احمدی و امیرجناب ممنونم که در بهترین ادبیات وارد نقد این مسئله شدند و اخلاق نویسندگی را رعایت کردند. از حجت الاسلام باقریان و جناب جلیل قربانی نیز ممنونم که بر متن نقد شما وارد شدند و سخنان مهم زدند.

۱۰ مهر ۱۴۰۳

توضیح: آقاصدر ایران هیچ دلیل پذیرفته‌شده برای آغازگری جنگ ندارد. از طرفی، جنگ، ایران را به اهداف نمی‌رساند. صدمات ویرانگر جنگ بسیار بالاست. تا آنان جنگی را با ایران شروع نکردند، ایران به نظرم باید روش مسالمت‌آمیز همیشگی خود را پیش ببرد، تا اقتصاد کشور و زیرساخت‌های کشور را نابود نکنند. آنان هم می‌دانند درگیری با ایران در خاک ایران، برای‌شان دشوارترین جنگ پرتلفات است. اوضاع همه‌ی خاورمیانه به‌هم می‌ریزد. با تشکر که الحمدُ لِله مفید بود این گفت‌وشنود. درود. از سمت من تمام.

،،
جناب آقاجلیل قربانی سلام. متن چهاربندی‌ات را دو بار خواندم. نظر من به این متنت: عنوان متن «اسراییل در مقابل دنیا» بهترین و واقعی‌ترین عنوان است، چون در خودِ عنوان نشان دادی اسرائیل چه نوع نظام و ارتشی دارد؛ تقابل با جهان.     به بند ۱. من از جمله‌ی موشه دایان (موشه = موسی) است چون در عِبْری سین، شین تلفظ می‌شود اغلب) خبر نداشتم. آن وزیر جنگ خودش هم در زمان خودش «هار» بود.   به بند ۲. بله، درسته نوع و شیوه‌ی جنگ اسرائیل عمداً این‌گونه است تا طرف‌های جنگ از نظم و تاکتیک خاص ارتش بو نبرند.    به بند ۳. دولت‌های همجوار چون در دهه‌های گذشته شکست خوردند از ارتش اسرائیل، تمایل ندارند اما از طریق گروه‌های مقاومت اهداف خود را تعقیب می‌کنند کم و بیش، ترسان لرزان.   به بند ۴. در لبنان دو فکر عمده علیه‌ی شهید سید حسن نصرالله وجود داشت خودت هم بلدید: دسته‌ی سعد حریری حزب‌الله را دست لبنان نمی‌دانند، دسته‌ی شیعه‌ی میانه هم جنوب لبنان را فاقد حضور دولت می‌دانند و بر حزب الله فشار می‌آوُردند به دولت تحویل دهد.   یک نکته: حماس، اسیر گرفتند. گروگانگیری اطلاق نمی‌شود که در لفظ شما آمد.
 
جلیل قربانی: جسارتاً؛  اسیر به کسانی گفته می‌شود که در جنگ با نیروهای نظامی رقیب گرفتار می‌شوند. آیا حماس در تقابل نظامی با سربازان اسراییلی آن افراد را گرفت؟ قیافه گرفتاران چنین چیزی را نشان نمی‌داد...
 
،،
مجدد سلام جناب آقاجلیل. آنان عملیات نظامی کرده بودند. در عملیات نظامی مرسوم این است:
برخی کشته می‌شوند.
برخی فرار می‌کنند.
برخی پنهان می‌شوند.
برخی سالم می‌مانند و کسی کاری با آنان ندارد.
برخی به روش تسلیم یا غالفگیری به اسارت درمی‌آیند.
پس؛ در عرف بین‌الملل به این کسان آخر اسیر گفته می‌شود تا حقوق جنگ بر آنان رعایت شود. مثل اسرای دو سمت جنگ عراق علیه‌ی ایران.
سپاسگزارم از توضیح‌ات.
 
،،
حجت الاسلام جناب آقای باقریان سلام زیبا و آموزنده سرودید. بله، آن آرمانشهر که دادُ سِتَد در آن بر پایه‌ی لیر نباشد، پیدا نمی‌شود! اصل محوری در تجارت از بقالی تا بورس بر سرِ کسب سود است. کشکولی: هندوانه‌فروش اگر هندوانه‌ها را بدون لیر بدهد، شب که منزل رفت، از ناحیه‌ی زنش بازخواست می‌شود کو دخلُ سودِ امروز؟!!
 
،،
سلام مجدد جناب حاج‌آقا باقریان شاعر واقعاً توانا. بله، دقیق مقصود سُرایش شما را فهمیده بودم. خواستم حاشیه‌ای زده باشم. نقد نبود، تکمیل بحث بود. درود. باز هم در دفعات بعدی منتظر سُرایندگی خوب‌تان هستم. خیلی در خواندن شعرهایتان، راحتم. هم خوش‌ساخت است، هم پرمغز. ارادتُ ادب.
 
شرح عکس : مشهد مقدس است، هم‌اینک. نفر وسط، جناب حاج سید تقی شفیعی رفیق شفیق است که به زائران -در کنار سایر خادم‌یاران زیرمجموعه‌‌اش، چای می‌نوشانَد. قبول درگه حق. خداقوت. چهار سمت حرم، چایخانه‌ی ثبرکی دارد: صحن هدایت، صحن کوثر، کنار باغ رضوان، صحن غدیر. هر کس مشهد به زیارت امام رضا ع مشرف می‌شود، حتماً ازین چای به جان تشنه‌کام خود، جرعه‌ای بنوشانَد. واقعاً لذیذ است. ما رفقا در سفر زیارت رضوی چُنین می‌کنیم. آق سیدتقی و همه‌ی حاضرین در عکس: سلام و طلب سلامت و عُلوّ مَرتبت. قم: ارادت: ابراهیم برادرت.
 

پنهان کاری اسرائیل

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی : کشورهای همجوار و حتی نزدیک در یک منطقه‌ی جغرافیایی، همواره به اهداف پنهان همدیگر، شک می‌برند؛ باید هم ببرند، چون هیچ کشوری بری از پنهان‌کاری نیست. اسرائیل از همان وقتِ تأسیس، می‌دانست حُسن همجواری با آن دولت هرگز به وجود نمی‌آید، پس؛ مؤسسان آن خود را دولتی «مسلح» تعریف کردند که با برتری تسلیحاتی، دولت موعود خود را در فلسطین -که مدعی‌اند مال یهود است- در هر زمان نگهبان باشند. از آن زمان تا کنون، یک ارتش برتر و مجهزتر نسبت به کشورهای همجوار ساخت. حتی ارتش قدرتمند و سازماندهی‌شده‌ی پیشرفته‌ی شاه را هم -که صدام از آن حساب می‌برد- تحمل نمی‌کرد . پس از ظهور جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل دشمن جدید و جدّی‌یی روبروی خود دید که علناً خواهان «محو»ش است. این بود، ارتش خود را جدا از برتری با کشورهای مجاور، به سمت تجهیز مدرن هوایی در مصاف با ایران سامان داد.

 

هدفِ پنهان اسرائیل دفعِ سیاستِ «محو»، با توسل به قدرت نظامی است. آنچه اینک از یک سال پیش در پیش گرفته است، دو هدف دارد:

 

هدف آشکار: زمینگیر کردن هر کشور همسایه و نزدیک خود، که پایگاه ضد اسرائیلی تشکیل داده باشد.

 

هدف پنهان: پس از ضربه‌ی زمینگیری نیروهای به قول خودش نیابتی، تلاش مستقیم برای درگیری همه‌جانبه با جمهوری اسلامی از طریق ایجاد جنگ ائتلافی و با استراتژی انهدام وسیع.

 

این‌که نخست‌وزیر اسرائیل دیروز در سازمان ملل گفت ایران از شش جبهه با ما در جنگ است، این نبود که ضعف خود را بگوید، خواست زرنگی کند مشروعیت حمله برای خود بخرَد تا فکر جهانی را در مورد مسائل منطقه، مشغول و مخدوش کند.

 

به اصطلاح عامیانه‌تر، اسرائیل اول هدف خود را قطعِ دست نیروهای نیابت می‌داند، تا پس از آن پای ایران را قطع کند!

 

اما آیا می‌تواند؟ مهم برای این متنم این بود هدف پنهان اسرائیل را در قانون احتمال، تحلیل کنم. پس، جواب به پرسش آخر، می‌تواند بماند برای بعد، به وقتش

سیاست منطقه‌ای ایران

۹ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

از نظر من -یک شهروند عادی ایران- سیاست منطقه‌ای ایران می‌تواند دست‌کم موقتاً یا احتیاطاً این سه سیاست باشد که بالاترین منافع ملی و امنیت ملی کشور را تأمین کند:

۱. با کشورهای خاورمیانه با نهایت تساهل و بیشترین تسهیلگری به سیاست همگرایی فوری برسد. این نیاز ضروری، مصلحت نظام است.

 

۲. به جریان‌های مقاومت منطقه با روشن‌ترین صداقت بگوید بر اساس میزان توانِ امکانِ پشتیبانی ایران از آنان، خود را بروزرسانی کنند. وقتی آنان بدانند حدِ حمایت ایران در صحنه‌ی عمل، چه میزان است، استراتژی و تاکتیک خود را منطقی و واقعی تنظیم خواهند کرد و ارزیابی‌شده، عمل می‌کنند.

 

۳. جریان مقاومت را برای تعیین هر نوع سیاست، مخیّر کند و اگر تا به حال چنین بود که حرفی ندارم، اگر دخالت بود، باید میزان دخالت با امکان و واقعیت بخواند. تا میدان مبارزات با اسرائیل، که از خواسته‌های برحق خود جریان‌های فکری مقاومت است، خالی از پشتیبانی واقعی نباشد.

 

نکته: افراد سیاسی و نظامی ایران، دست از سخنرانی‌های خالی‌بندی بردارند. آنقدر طی یک سال اخیر سخنرانی‌های خالی از پشتوانه، پشت تریبون‌های رسمی زدند، خود مردم ایران هم از تعداد و نوع واژگان‌شان متعجب هستند. حرف‌های توخالی اندک اندک بی‌اعتمادی تولید می‌کند. سیاست، عقلایی و در اتاق‌های تخصصی پیش می‌رود، نه توسط سخنرانی و جملات توسط افراد نظامی و یا سیاسی، دکتر و سرهنگ و سرتیپ. کشور را درست اداره کنید.

 

توضیح عمومی: سرِ صبحی وقتی گایجه‌خوارِش بخورم! -که عادتاً صبحانه‌ام این نیست، بلکه شیر، عسل، تخم مرغ و پنیر با مغزیجات است- لابد امروز در پاسخ یا نظرگذاشتن خراب خریب! می‌کنم! خدا رحم کناد! برم از آن جیکمه‌تِکه (=بالاترین نقطه) شروع کنم بیایم بِنتِه (=زیرترین نقطه).
،،
سلام جناب آقای جلیل قربانی. سرِ صبحی پس از گذشت یک هفته عزای عمومی متعارف و مثبت درین صحن برای ستمی که «کشور بی‌آبرو و ستمگر» (به تعبیر درست جناب عارف آهنگر) علیه‌ی رهبر حزب الله لبنان شهید سید حسن نصرالله مرتکب شد، با این مزاح قشنگ تو خندیدم. می‌رسم به حسابت! تا شب آنقدر فرصت هست که گیرت اندازم!
 
خطاب عمومی مدیر مدرسه: راستی ای حاضرین صحن مدرسه: از تمام‌تان قدردانم که محیط عزای ضروری یک هفته‌ای به حرمت مقام واجب الحرمه‌ی شهید سید حسن نصرالله را که درین صحن از سوی مدیریت مدرسه فکرت اعلان شده بود، با بالاترین رعایت، مد نظر قرار دادید و پاسِ ارزش‌های کم‌نظیر آن مرد شجاع خط مقدم جبهه‌ی ضد اسرائیلی را داشته‌اید. غرور پیدا کردم به این همت و روح بلندتان.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
،،
حجت الاسلام جناب شیخ باقریان سلام. در یادداشت‌های دفاتر روزانه‌ام سالی نوشته بودم که مرحوم علامه طباطبایی رفت حجره‌ای. گفت به آن مدرس آن جا که محل تدریس خود را عوض کن. متعجب شدند همه. پرسیدند چرا؟ گفت این اتاق غیبت می‌کنند. درس شرافت دارد. باید جای درس عوض شود. تا این حد غیبت نزد علامه قبح داشت. بلی؛ بگذرم. سخن شما درین مورد مؤثر بود جناب باقریان. تشکر می‌کنم.
 
،،
حجت الاسلام شیخ مالک سلام. لذت بردم از خاطره و حوصله‌ات که ریز به ریز مطلب ریختی درین پست خوب خود؛ از اسامی طلبه‌ها، از طبقه‌ی حجره‌ها و از فضای آن جا. من آن اتاق بزرگ مرحوم آقا زیاد رفته بودم، مَدْرَس نام داشت؛ «محل تدریس». طلبه‌های روستاهای دیگر هم زیاد آشنا هستم. برخی از آنان مثل شیخ اصغر ورندونی، شیخ شریف و ... مستأجر خونه‌ی ما بودند، نپار داشتم آنان چهارتایی آنجا زندگی می‌کردند. بگذرم. ازت ممنونم وقت گذاشتید ارزشمند نوشتید.
 
،،
جناب عارف سلام. نوشته‌ی شما هر بار که لایه می‌گیرد، افکار بلندتری را رو می‌کند. خدای بار‌ی‌تعالی مصونت دارد از هر گزند.
 
،،
عارف، من مرهون اندیشه‌ورزی‌های مدرن و مذهبی و انسانی‌ات بوده و هستم. رشد فکری تو، به رشد فکری خیلی‌ها سرایت کرد. ازت ممنونم قلم خود را از قلب خود فاصله نمی‌دهی. من مدرسه فکرت ساختم تا همه از همه پند بگیرند و تجربیات و اندوخته‌های خود را به مدد هم صادر کنند. این صحن محل واردات و صادرات فکر است. درودت.
 
،،
برادر و بزرگِ من حاج سید آقامحسن سجادی سلام میان‌مان در تمام طول عمر انقلاب، همه‌ی انقلابیون شخص جناب‌عالی را با بالاترین رضا قبول داشتند. چرا؟ چون صداقت داشتی، جناح‌زدگی معیارت نبود، همه را برادران دینی و خواهر شریعت خود می‌دیدی. من رفتار شما الگویی برای دوباره کنار هم بودن می‌دانم. در محل هم، هیچ انسانی را دوست ندارم تهمت بخورد. باید چراغ اخوت و البته فضای بحث جدی اما اخلاقی توسط شخصیت‌های اخلاق‌مدار چون جناب‌عالی روشن و روش جاری بماند. از نصایح آن دوست همه به پند و ارزش اندرز می‌رسند. یوسف زنده‌یاد را یاد آوَردی. ممنونم. برادرت، با ارادت: ابراهیم
 

داستان

-مسجد ...  ..  ...
- یک نفر در حال تشهد...
- موبابل زنگ خورد...
- وسط تشهد گوشی را ورداشت...
- شاید هم از جیب یا کیف در آورد...
- راحت میان تشهد گفت:
- نا، نا، اون جه نکتِه! پارک هاکارمه رودِ دله!
شرحش با خودت. دامنه
،،
از گردنت عکس بنداز
دل ما رحم بیفتد برای خلاصی‌ات از آرتروز دعات کنیم آشیخ محمدرضا
 
 
روزنامه همشهری (پنج‌شنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۳)،
 
،،
شرح عکس : ☝️ : سایت «آستان نیوز» سخنان رفیق شفیق ما جناب سید حاج تقی شفیعی دارابی «دبیر کانون خدمت رضوی شهرستان میاندرود» را منتشر کرد که در گفت‌وگو‌ی خود، هم گزارش چایخانه‌ی حرم را داد و هم به مسائل روز پرداخت.
 
دو جمله‌ی خلاصه از جناب سید تقی:
 
- «آمریکا شریک و حامی جنایتهای رژیم جنگ طلب اسرائیل غاصب با آخرین تجهیزات نوین، این سگِ هار را هر روز تشویق به جنایات و خونریزی در برابر حزب الله و حماس می‌کند.»
 
- «خادمیاران رضوی میاندورود ۳ شب در مشهد صحن کوثر بارگاه ملکوتی امام رضا ع با چای عطر بهشتی و نانهای سنتی محلی (کاچّیله نون) چایخانه صحن کوثر را مملو از حضور زائران کردند و بذر صمیمیت و معنویت در آنات کاشتند.»
 
سه نکته‌ی دامنه:
 
۱. اخبار حرم امام رضا ع برای من جاذبه‌ی عجیبی دارد، حتی خبر از چای، یا باران، یا برف، یا حتی دونه‌دادن کبوتر آن صحن و رواق و بَست باشد.
 
۲. خدمات خادم‌یاران رضوی، خاصّه حرکت جمعی اخلاص اعضای میاندورود که بخش زیادی از اعضای آن دارابکلایی‌های مؤمن هستند، برای من ارزش گزارش دارد و جناب سیدتقی برای بنده، دوستی صادق، بامروت است. و برای مرامِ مردم‌دوستی‌اش ارزش قائلم، خصوصاً که خیلی مواظب ضُعفای نیازمند و آبرومند محل هستند.
 
۳. اساساً هر چه بوی دوستی و حرم رضوی بدهد، برایم تا زنده‌ام جزوِ امور مهمه است و از انعکاس و تدوین متن لذت می‌برم.
 
آق سید تقی دوست خدمت‌گزارنده‌ی به مردم و زائران، سلام. از صمیم قلب ارزشِ بی‌شمار کار شما و یارانِ کنار مجموعه‌ی خوبت را، مورد ستودن می‌دانم. خداقوت. والسلام.
 
زائر همیشگی حرم رضوی
و مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
سلام جناب احمدی
آهان، تازه منظورت را متوجه شدم. از نگاه من هر قانونی که ایران را از مقامات دارای تجربه، با هر تبصره و دسیسه محروم کند، ضد اسلام و ضد منافع ایران است. من آن قانون‌های من‌درآوُردی گذشته را فلسفه‌ی وجودی‌اش را فقط برای محدودیت افراد می‌دانستم که دورشان را ازین طریق، خط بکشند و از قدرت بیرون کنند. به قول محلی: واشون لینگ ره قلم هاکانِن! اسلام در تاریخ خود اویس قرَن از یمن، بلال از حبشه، صُهیب از روم، جَون از آفریقا، و سلمان پاک از ایران را در ساختار ولایت و حکومت و دیانت تا آخرین حد مقام بالا نشانْد. آن‌وقت به تفسیر جناح افراطی یک چند بچه از راست افراطی، داشتند همه را با حربه‌ی قانون به کنج عزلت می‌فرستادند،و بسیاری را فرستادند. کجروی عجیب در طرز فکر اسلامی‌شان. بگذرم. روی اشخاص هیچ ورودی نمی‌کنم. ممنونم از توضیح‌ات.

۲ ← می‌گن:

بگویید: ترور سید حسن نصرالله شهید مقاومت ناشی از اعتماد به آتش‌بس بود و تقصیر فلان و فلان کس.
 
خُب، اگر این طور است لابد یاد ندارند که خیلی از سران نظامی ارتش و سپاه و‌ حتی سیاسیون تشنه‌ی حرف‌زدن! پس از ترور هنیه تا همین چند روز پیش، دائم دلیل اقامه می‌کردند خودِ در انتظارگذاشتن اسرائیل برای زمان نامشخص واکنش ایران به ترور هنیه، نوعی اقدام و تنبیه و زجر برای آن رژیم است. توحید طالبی
 
،،
امیرجناب مجدد سلام
من هم دیروز سطح شهر در یک باریکه‌ی بن‌بست، فردی با لباس یکی از استان‌های مرزی را مشاهده کردم که درِ خونه‌ها را می‌نواخت که لوازم خانگی بفروشد. مشکوک شدم نکند، کارش، پوششی است. به یکی که در اطلاع‌رسانی به منبع مربوط، زیرک است گفتم. ازین‌رو که شاید نیاز به وارسی و تدبیر داشته باشد. البته اغلب این افراد قشر زحمتکش هستند و ازین مَشقّت، نون در می‌آوَرند، اما من احتیاط کردم سوژه تلقی کردم. بگذرم.
شعار و ایده‌ی دائمی من: امنیت، از نونِ شب هم، اوجَب.
 
،،
جناب آق سید سعید سلام
با دقت و علاقه‌ات به لغت رِمبِش برای جُنبش، خواستم ستودن بزنم به علایق‌ات. خوب شد ویکی به زبان مازندرانی را معرفی کردی. بسیار جذبه داشت الفظ و بیوگرافی زبان محلی برای شهید سید حسن نصرالله. پس این لغت را که ۲۷ مرداد ۱۳۹۶ در بخش «فرهنگ لغت داراب‌کلا» در سایتم دامنه نوشته بودم، میهمانت می‌کنم: بسم الله: بفرما. البته عصر دیروز قصد داشتم نظر دهم زیر این پستت، اما کار ریخته شده بود سرم. بگذرم. در زیر عیناً آن متنم را بازنشر می‌دهم: 👇
،،
آق سید سعید سلام
آموزشی بود. درود. نیز پیچیده، چون فرض‌های مختلف را مطرح کردی که دقت می‌خواهد تا فهم، دقیق شود. فقط یک چیز تکمیلی مطرح کنم:
 
۱. در ادبیات دینی قاضی فقط خداست.
آن هم در روز جزا و پاداش.
 
۲. حل منازعات پیش قاضی است.
در ایران قاضی شرع هم داریم، علاوه بر قاضی قانون.
 
۳. اسلام غیبت را نفی کرد.
نوعی منع قضاوت است این نهی.
 
۴. کسانی خود را در دین، حق مطلق خیال می‌کنند.
قضاوت زودرس‌ترین رفتار این قماش است.
 
۵. در مسائل عمومی قضاوت نُقل محفل و محیط است.
ازین مسیر بدبینی به خوش‌بینی فشار وارد می‌کند.
 
ببخشید، پیشت که استاد روان‌شناسی هستی، عرض اندام کردیم!
قضاوت نکردم! نظر دادم. کشکولی شد این فراز آخری.
علت:
بیشترین تشبث که به پوشش مرزنشین صورت گرفت.
وگرنه خودم بیشترین احترام را به محدوه‌ی مرزنشین‌ها قائلم.
حتی اغلب آنان، حامل انتقال فکر و فرهنگ جوامع محسوب می‌شوند. چون در محل تلاقی دو فرهنگ میان دو ملت قرار گرفتند.
ممنونم آق سید سعید برای این نظرتی که مسئولیت‌شناسانه طرح کردی.
 
،،
تحریک شدم که به این پیشنهادت فکر و عمل کنم.
شوق هم دارم. به روی چشم. سپاسگزارم سید سعید.
 
ادامه:
آق سید سعید،
نوع لباس مرزنشین را عمداً پنهان داشتم درین صحن که توهین به هیچ قومیت و هم‌وطن نشود.

۳←می‌گن:

آقای سید عطاءالله مهاجرانی امروز که از لندن به بیروت آمد تا به عبارت خودش درد لبنان را از نزدیک لمس و درک کند، با توجه به اوضاع بسیار مرگبار لبنان، روایتی خوانْد که «خدا دوستارانش را غرق مصیبت می‌کند تا پرورش یابند.»
 
خُب؛ اگر واقعاً این‌همه مصیبت، نعمت برای پرورشِ دوستان خداست، پس چرا ایران افتخار می‌کند در آن سال‌ها در سوریه جنگید تا مجبور نشود روزی در کرمانشاه با داعش‌ها نجنگد؟! این حرف مهاجرانی مثل این می‌مانَد هر چه مصیبت است نَعوذ بالله، نَعوذ بالله، نَعوذ بالله، اَستغفرالله، خدای بار‌ی‌تعالی روی فلسطین و لبنان تست می‌کند و ایران این وسط یک گلوله هم رو سر مردم خود نمی‌بیند! توحید طالبی
 
سلام جناب جلیل
چنان سیاسی‌میاسی است چهار بندت، که من صد بار هم بخوانم، یاد نمی‌گیرم این جور نقْب‌زدن را. البته من مرحوم فیدل را دوست دارم. از خلیج خوک‌ها تا پاتیزانی‌ها با مرحوم چه گوارا. نیز رسم نبرد با امپریالیسم را خوب عمل کردند آن دو تا چهره‌ی قرن قبل ما. نمی‌دانم چرا افراد پای روایت را می‌کشند وسط، که خودِ آن روایت خودش مصیبت! است چه رسد به استنادش. برخی هم هالیوود که نه، بالیوود هند را از بَرند! بگذرم. در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم جا خوش کردند؛ به قول حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری گعده می‌کنند، کار که ندارند. ایندرا را خدا بیامرزاد هندوی اهل مدارا را، دائم برای خود کار می‌تراشید تا ترور شد و جسمش به رسم مکتبش، خاکستر و تناسخ!
 
،،
سلام جناب حجت الاسلام سید کمال الدین عمادی
بسیاری از حرف‌های متداول میان مردم نیز ممکن است ریشه‌ی قرآنی داشته باشد، اما تعیین مصداق و تطبیق آن با زمان و مکان مهم است.
اما ازین‌که نشانی دقیق دادید و اصل روایت را محکم، دانستند، بنده مطیع سخن معصوم ع هستم. اما این‌که امروز وضع وخیم لبنان را بگوید قصد خداست آنان را دچار قحطی، کشتار، بمباران، قتل‌عام و آواره کند تا غرق مصیبت سازد تا پرورش یابند، حرفی یاوه بیش نیست. خدای من، خدایی آن نیست که ای‌همه مردم غزه و لبنان قتل عام شوند، بعد بگویم خدا خواست با مردم عشق کند و پرورش‌شان دهد. برای من این جور تفسیر از خدا بعید است. خدا منزه از این طرز تلقی است. با تشکر از آن فقیه محترم که متن را از نظر سند و تحلیل مسائل روز، تشریح کرد.

بُرد خطبه، بَرد موشک، کدام یک شدیدتر بود؟

آیا وزن پیامِ صدور خطبه از وزن پیامِ شلیک موشک بیشتر بود؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
من روی خطبه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ آیت الله سید علی خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی ایران حرف دارم و این جا در صحن می زنم. متنم را با طرح دو سؤال آغاز کردم که بتوانم به جوابی برسم. در اسلام به سبک سنت نبوی و علوی، سخن و یا به لفظ عرب: خطبه -حالا چه در جمعه، چه در هر مسئله- همواره روشی جاری بوده است. از امت مؤمن همان طور که پیروان امام علی (ع) از خطبه‌ی روز غدیر، آن عبارت «مَن کُنتُ مولاهُ فهذا علیٌ مولاهُ، اللهم والِ مَن والاهُ، و عادِ مَن عاداهُ، و انصُر مَن نَصَرَهُ، وَ اخذُلْ مَن خَذَلَهُ» را تابلوی مکتب کردند، از این خطبه‌ی خطرناک‌ترین روزهای احتمالی کشور هم، هر فکر و جناح، دست به برجسته کردن عبارت دلخواه و خودخواسته‌ی خود، زد. هر کنجکاوی، کمی به فضای فکری مردم درین روزها ورود کند ازین مسئله سر در می‌آورَد که از خطبه، آن را مطلوب خود کردند که خود در پس‌زمینه‌ی خود، آن فکر را دارند و یا با این فکر درگیری ذهنی و چالشی دارند. من -در این جا فقط به عنوان یک شهروند- اسم این خطبه را گذاشتم خطبه‌ی خردمندانه‌ی کنترلِ جنگ. کنترل، لفظی فرانسوی‌یست با بیشترین معنی، که مَهار از بهترین برگردانِ آن به فارسی‌ست. به نظر من خطبه خواست، دست به مهار بزند، هم اسرائیل را، هم جنگ‌طلبانِ احساس‌بالا در داخل را. این که مهار صورت می‌گیرد باید به دست زمان طی تحولات پیش رو سپُرد.
 
خُب؛ این نماز چه داشت؟ و چگونه تحلیل محتوا می‌شود؟ باید این را جواب داد تا بشود به پاسخ دو سؤال آغازینم رسید. از دیدِ من که خطبه را از روی سایت مطالعه‌ی مدقق کردم، خطبه، خیلی پرمطلب است. راحت نمی‌شود از کنار تک تک آن گذشت. اما این موارد که مطرح می‌کنم از تذهیب‌های خطبه بود؛ برمی‌شُمارم. لازم است بگویم حرکت، حرکت استراتژیک خواست باشد. چون نفس این نماز، پیام به کشور و بیرون کشور بود. در این نوع حرکت‌سازی نیز، تبحر فوق‌اعاده بالایی دارد، اساساً سیاستمداری نظامی‌دان و دشمن‌خوان است. رمزگشای ماهر در هر دو فاز.
 
اسرائیل را در سیاسی‌ترین وجه، «رژیم مصنوعی» خواند.     سپس این حرف مهم را زد که حاصل جمع تز سید حسن نصرالله این بود که «در مسیر مبارزه تردید نکنید»      آن‌گاه این تز هشداری را داد که هر کشور بداند «دشمن به سراغ ملتی رفت، به کمک آن ملت بشتابد وگرنه نوبت خود او خواهد شد.» درین عبارت واژه‌ی نوبت بسیار مهم است.     این هم از ضدَین‌های مهم در خطبه بود. یعنی به تعبیر من، هم محرّک، هم مهار در برابر اسرائیل. این جمله: «ما  نه تعلل و کوتاهی می‌کنیم نه دچار شتابزدگی می‌شویم» و حساس‌تر این که دنباله‌اش شیوه‌نامه‌ی تصمیم‌سازی را تعیین کرد، یعنی این عبارت: «آنچه معقول، منطقی و درست است طبق نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی در وقت خود.» که باید دید سران حکومتی به این شیوه، پایبندند، یا خودسر.      این قسمت خطبه هم، خواندن دستِ اسرائیل بود چون سیاست آنان را تبدیل اسرائیل «به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب به منطقه» دانست که به معنی«تضمین موجودیت رژیم غاصب و وابستگی کل منطقه به آن» است.    در جایی هم حکم شرعی داد که هر ضربه به اسرائیل از سوی «هر کس و هر مجموعه» را در واضح‌ترین جمله‌ی شرعی «خدمت به کل منطقه و بلکه به کل انسانیت» اعلان کرد.     و پردامنه‌ترین فراز خطبه -که چند سالی‌ست در فضای ایران، چندفکری زاویه‌دار پدید آمده است و دو شعار ضدَین کشور را فرا گرفته (نه غزه، نه لبنان    در مقابل     هم غزه، هم لبنان) این حرف بود که در قالب این الفاظ «ادای دِین به لبنانِ مجروح و خونین» هم به فضای داخل و هم به فضای منطقه و جهان، بیان و صادر کرد.       البته به مفهوم پرچالش «ولایت» هم یک معنای نو داد درین خطبه، که تا کنون دیده نشده بود. یعنی ولایت را  «پیوستگی» مسلمانان و همکاری میان‌شان معنی کرد.
 
اینک پاسخم به دو سؤالم: به گمان من، جواب سؤال اول از طرف من این است: موشک که ایران شلیک کرد چون هنوز واکنش صورت نگرفت خطبه می‌بایست به زمان مقتضی‌تر موکول شود. اما احتمال تشخیص مصلحت کشور این بود از طریق خطبه برای اعلان خط مشیء نوین ایران پرده برداری شود زیرا خطبه حکم نماز را دارد و در آن حرف‌ها باید معیار تقوا داشته باشد. نه ترس، نه خروج از حد و مرز. به نظرم هنوز بُرد و بَرد موشک در فضای اسرائیل داغ است. باید  دید خطبه به ختم غائله منجر می‌شود؟ یا نه به آغاز دور تسلسل تازه‌ی نبرد مبانی و نبرد نیرویی.
 

نظم آمرانه چیست؟

۱۶ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
خانم لیلا احمدی متنی از تحلیلگر مطرح جهان آقای «راجر کوهن» ترجمه کرد که چشمم را گرفت، نه از نظر موافقت با محتوا، نه، بلکه از لحاظ نوع نگاه به نظم آمرانه. اول به عمق متنش نقب بزنم، بعد حرفم را بزنم.
 
راجر کوهن درین تحلیل برین نظر است قطَر که «سالانه صدها میلیون دلار» به حماس پول می‌داد تا خرج غزه کند و تونل بسازد، در اصل همدست بنیامین نتانیاهو عمل کرده است، زیرا در نگاه کوهن نتانیاهو تقویت حماس توسط قطر یا شُرکا را «راهی مؤثر برای تضعیف تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه‌ی باختری می‌دانست تا هر گونه شانس صلح را تضعیف کند.»
 
اگر ممکن است یک بار برگردید داخل گیومه (=نشانه) را بخوانید چون اصل تضاد و سپس جنگ، ریشه در همین یک اشاره دارد.
 
کوهن البته علت اصلی بی‌پایانیِ جنگ خاورمیانه را درین می‌بیند که «سلطه‌ی بین‌المللیِ ایالات متحده» «افول» کرد و جای آن را «قدرت‌های متزلزل» گرفتند که نمی‌توانند جنگ در خاورمیانه را خاتمه دهند. او درین تحلیل جدیدش هشدار داد «در غیاب آن نظمِ آمرانه»ی آمریکا، «عنان‌گسیخته‌گیِ دیوانه‌وارِ» افرادی چون «شی» چین، «پوتین» روس، «ترامپ» آمریکا، «نتانیاهو» اسرائیل و «سایر بازیگران شوریده» سر بر آوُرده است و جهان را در کام جنگ و ناامنی برده است.
 
نظر من:
 
۱. اهل فن، هم باید کنشگری قدرت‌ها را تعقیب کنند، هم تحلیلگری نویسندگان مطرح جهان را. علم به عمل و نظر این دو دسته، سطح تحلیل ما را بالا می‌آوَرد و با واقعیت تلاقی می‌دهد. نه با هدف پذیرفتن مطلق یا رد مطلق، بلکه تطبیق واقعیت و حقیقت.
 
۲. نظم آمرانه آن نظم هژمونی جهانی است که در قالب آن این فکر پدید آمده است که چون از سازمان ملل در ایجاد صلح، تأمین امنیت، جلوگیری از جنگ کاری ساخته نیست، پس یک ابرقدرت، باید این نقش را آمرانه و قدرتمندانه ایفا کند. کوهن و بسیاری، این نقش را برای آمریکا قائل بودند. اما اینک به آن تردید پیدا کردند. به اصل نظریه، نه، به مصداق نظریه که تا کنون آمریکا بود.
 
۳. منظور کوهن این است، اسرائیل با رهبری جناح نتانیاهو برای نظم آمرانه آمریکا بهایی قائل نیست و جنگ را بهترین راه حفظ اسرائیل می‌داند.
 
۴. نظم جهانی به نظرم درین جنگ -که هنوز شعله‌های خفته دارد- اساساً به هم می‌ریزد و جهان دستخوش تغییرات نوینی می‌شود که معلوم نمی‌کند چه صف‌بندی‌یی، فرصت بقای بیشتر و امنیت شکننده‌ناپذیرتر پیدا می‌کند. اسرائیل بقای خود را بدون غلبه از طریق جنگ پرشدت، کاملاً شرطی و تردیدآمیز می‌بیند، به همین علت، هر چه ویرانگرتر ظاهر شود گمان می‌کند توازن را به سود خود بالا می‌کشانَد. این نظام پادگانی، برتری هیچ کشور خاورمیانه و حتی نزدیک منطقه‌ی خاورمیانه را نمی‌پذیرد. حساسیتش از ایران ناشی از همین اصل حیاتی آن رژیم است.
 
۵. نظم آمرانه، آیا لازمه؟ دو دسته می‌شوند نسبت به این مسئله مهم جهان: ۱. دسته‌ی اول معتقدند آمریکا نقش سازش‌دهنده داشته باشد و قدرت منع جنگ و ایجاد آتش‌بس در هر جای جهان را در خود حفظ کند. چون لازمه‌ی بقای بین‌المللی است. نبود نظم آمرانه یعنی بودن آنارشی جهانی. ۲.دسته‌ی دوم معتقدند آمریکا دخالتگرِ ناجوانمرد است و نظم بین‌المللی را طبق دلخواه خود ایجاد، یا رها می‌کند. اساساً آمریکا را شایسته‌ی این نقش نمی‌بیند. بگذرم.
 
البته ایران از یک سال پیش طوری با آمریکا نشست و برخاست کرد که نوعی غیرمسقیم بر ایفای نظم آمرانه است، زیرا بارها انتظار کشید آمریکا با نفوذش بر اسرائیل، آتش‌بس ایجاد کند. این در واقع یعنی نظم آمرانه از روی ناچاری. من آمریکا را بدخواه آزادی می‌دانم و سلطه را بر آزادی، نافع خود تعریف می‌کند. اما از دشمن هم اگر بشود صلح دوشید، بر جنگ می‌شود چنگ انداخت و این بلیه‌ی بشری را عقب زد.
 
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی علوم سیاسی دانشگاه تهران
 
 
شرحی برین عکس☝️:
دامنه . دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ مسجد قدس قم
فراز نخست: ظهر که رفته بودم نماز جماعت فضلیت اول وقت، برگشت، دستایم را همان مسجد، مایع زدم. چون هم تمیز است، هم مایع‌اش خوشبو. لابد ممکن است همین الآن کسی فکر کند: و مُفت. ناگهان چشمم افتاد به کُنج. دیدم یک شرکت زرنگ! یک پیام حاوی ارزش را در ظلِ تبلیغ شرکتش بُرد. چه هم جای پربازدیدُ سُود. درِ تلفن و نام شرکت را گِل گرفتم در عکس که خدمه‌ی مجانی انتشار نشوم!
 
فراز پس از نخست: چون در عکس انداختن، خودم هم افتادم! یا خودم را هم انداختم! پس من هم دست به تبلیغ خودم زدم! آخه من هم، مگر کم آدمی! هستم؟! هم مدیر سایت دامنه! هم مدیر مدرسه. یک بازنشسته‌ی دو شغله!!! خودسِتایی چه لذتی داره! جمهوری اسلامی که به ماها! شغل ندادُ نمی‌دهد!! هم. مگر آن که به اصول اولیه‌ی انقلاب، ارتجاع (=رجوع به عقب) کند! این ارتجاع! البته از آن نوع «ارتجاع عرب»! نیست. 
 
بیایم سر اصل مطلب: من بارها این شعار در عکس را در بسیاری از جاها و بر بسیاری از آدم‌ها یادآور شدم. آب کمیاب است؛ ای مسلمان هنگام وضو شیر آب را باز نذار، هر مرحله از وضو شیر را ببند، بعد باز کن. رعایت نکنی، اِتلاف آب از این طریق، میلیاردها لیتر است در سال. ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
،،
حجت الاسلام جناب حاج آقا سید کمال الدین سلام
اگر بر فرض، بر فرض، بر فرض مثلاً نمازجمعه‌ی روز ۱۳ مهر ۱۴۰۳ اخیر در مصلای تهران با انبوه نمازگزاران بمباران می‌شد، حرف جناب‌عالی چه بود درین صحن؟ اگر حضور در جای باز، هنگام احتمال کمترین تهدید، چنین توصیفات داده می‌شود، پس چرا در اصول رزم، ساختن پناهگاه عمومی در زیر زمین جزوِ اصلی‌ترین اصول پدافند غیرعامل است؟ اساساً وقتی مردم هنگام آژیر به پناهگاه می‌روند، عقلی رفتار می‌کنند یا جُبن دارند؟ در دفاع مقدس آژیر رادیو سه علامت صوت داشت: سرخ، نارنجی، سفید. چقدر هم مردم‌پسند هم بود. پس آن مردم به پناهگاه می‌رفتند، یا زیر زمین یا جای امن‌تر برای حفظ جان از پرتاب موشک و بمباران صدام، طبق استدلال شما باید توصیفی دیگر بگیرند!
 
نظر من: آوردن یا آمدن مردم به جای باز هنگام خطر با احتمال کم یا زیاد، نیازمند تجدید نظر است. من چنین کاری را درست نمی‌دانم. کاری به علت جمع‌شدن ندارم که مردم چه می‌خواهند صورت دهند، مسئله، مسئله‌ی حفظ نفْس است که واجب است و رعایت مقررات جنگ و دفاع،که عقلی است. سپاس.
 
،،
بعد از تحیت آقای جلیل قربانی بله، زرد. من نارنجی ذهنم آمد. تکمیل کنم: عرض عمومی: مثلاً در تدبیری خردمندانه، سید حسن نصرالله سال‌ها در اعماق زمین زندگی کرد. اسم این کار بالاترین رفتار عقلی و شرعی است. مگر شجاعت این است هنگام خطر حتی با خفیف‌ترین احتمال خطر، مردم را در یک جا ازدحام کرد؟! باید مردم را عادت داد چارچوب دفاعی حفاظتی جنگ را در هر شرایطی رعایت کنند. بگذرم. غلو در مورد هر چیزی، در اسلام منع شد.
 
،،
جناب حجت الاسلام
حاج سید کمال الدین سلام
وظیفه‌‌ی خودم را پیشگاه آن فقیه اندیشمند ادا کنم اول تا از ادب چیزی کم نگذارم. کمال قدردانی را دارم که هیچ‌گاه سؤال، متن، حتی شبهه را با انگ و الفاظ پس نمی‌زنید و سؤال مرا هم یک امر عقلی دانستی.
 
دو صورت را فرض گرفتید و عقلی و شرعی جواب هر صورت را مجزا دادید.
 
دیدگاه من:
 
صورت نخست فرض خود ما را متوجه کردید که دارید می‌فرماید تشخیص این بود امکان غلط دشمن مطلقاً وجود نداشت. پس جمعیت و حضور منع عقلی نداشت.
 
پاسخ من:
با این صورت‌مسئله، پس هیچ جای تمجید و غلو وجود ندارد که فضای کشور را آکندند از انواع ستایش.
 
صورت دوم را هم این طور فرض گرفتید حتی اگر علم و ظن به حمله‌ی اسرائیل به مصلا در میان بود، باز تشخیص این شد باید جمعیت تشکیل شود حتی اگر کشته شوند.
 
پاسخ من: با این صورت‌مسئله، پس دست‌کم جمعه‌ی ۱۳ مهر ۱۴۰۳ هر چه علم و عقل در بحث جنگ و دفاع برای پیشگیری خطر و ضد خطر، کشف و پیش روی بشر گذاشت را باید کنار گذاشت، چون کشته‌شدن خودش یک نوع رفتار است. من برای هر دو صورت مسئله‌ای که فرض کردی به شما نمره‌ی بالا می‌دهم، چون تحلیل وضعیت، نصف آن ترسیم صورت مسئله ساختن است. اما برای دو جواب شما به دو صورت وضعیت، نمره نمی‌دهم. چون به صورت مسئله‌ی عقلی، جواب پیرو پیشوایی دادی که ربطی به امنیت و حفظ جان مردم به‌ویژه مؤمنین ندارد. یک تن به ناحق کشته شوند، طبق قرآن گویا تمام بشریت کشته شدند. بگذرم. پسرتان مهندس آق سید محمد که در صحن تشریف دارند و آشناییم دورادور با این سرمایه‌ی علمی‌تان. اما پسر دیگرتان حجت الاسلام آ سید محمد علی را توفیق نداریم در صحن و تالار مدرسه فکرت زیارتش کنیم. شما آقاجان خوب من، کمال اخلاق‌تان کمند قشنگی برای شیدایی من به شماست. اما در بحث‌ها من اسیر جمال و کمال و جلال نمی‌شوم! این عبارت اُخریٰ کشکولی هم هست! در عین جدّیت. ارادتمندت: ابراهیمِ عقلی شرعی!
 
متن آق سید حسین شفیعی
در هیئت رزمندگان در زیر
در سایه سار «نماز جمعه نصر
شگرد شبهه افکنی!!!
بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. سلام علیکم. در روزهائیکه گذشت، شاهد نوشته هائی فراوان در جهت تبیین عظمت با شکوه و پرصلابت نماز «جمعه نصر» اقامه شده در مصلای امام خمینی تهران در روز جمعه (۱۳ مهر ۱۴۰۳ش= ۳۰ ربیع الاول ۱۴۴۶ق) توسط ولی امر مسلمین ، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیت الله خامنه ای بوده ایم؛ اما در این بین ،افراد معدودی چه در داخل و چه در خارج (دانسته و ندانسته)، با اعمال شگردهائی متنوع کوشیدند تا از عظمت این حماسه بزرگ به کاهند، و کام امت سلحشور را تلخ نمایند؛ بهره وری ازشگرد شبهه افکنی (البته در قالب طرح سوال و پرسش)، یکی از مهمترین شگردهای آنان محسوب می شود؛ عاملین این شگرد، در قالب های متنوعی به فعالیت پرداخته اند؛ از جمله، طرح ضرورت حفظ جان مردم!!! و....؛  به نظر میرسد : دست کم برخی از این افراد اگر عرصه را مساعد به بینند بدنشان نمیآید که بدین بهانه، آموزه های برآمده از آیات و روایات در جهت دفاع از اسلام و قرآن و جهاد و شهادت و سیره امام علی (ع) و سالار شهیدان و... را نیز نادیده بگیرند؛ و بر سیره مشروع حضرات معصومین و مجاهدان راستین هم بتازند؛

ماجرای ساخت مترو
و حفظ جان مردم تهران

۱۷ ، ۷ ، ۱۴۰۳ نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی در اواخر سال ۱۳۶۹ آنقدر زور زده بود که بتواند در ساختار بی‌قواره‌ی قدرت آن وقت، ساخت مترو در تهران را جا ییندازد. مخالفت می‌شد، شدیداً؛ هم روی هزینه‌ی هنگفت و هم به عنوان یک پروژه‌ی لوکس! او، ولی فردی ذی‌نفوذ در قدرت -و به تعبیرم بن‌بست شکن در ساختار و سیاست بود- فقط با یک حرفِ خِرَد، توانسته بود سرانجام، فرجامِ مترو را حل و پیاده کند. آن حرف چه بود؟ گفت مترو در زمان وقوع بحران و جنگ‌های احتمالی می‌تواند پناهگاه امن مردم و مسئولان پایتخت شود و این اهمیت و اولویت مترو را دوچندان می‌کند. رفسنجانی بعد چون در بحران ۸۸ خطبه‌ی اولش روایت آوَرد مردم وقتی حاکم را نمی‌خواهند او باید بروَد، کار خود در قدرت لق کرد! و راست که زیر پایش سان می‌داد، زان‌پس جلوِ پایش سنگ و خار می‌گذاشت تا درگذشت. خواستم گفته باشم، حفظ جان مردم در شرع و عقل همیشه یک اصل بوده است. اساس شکل‌گیری دولت‌ها در اصل حفظ نظم و حفظ نفْس از خطر هرج و مرج است. هیچ اصلی نمی‌تواند این اصل پایه‌ای عقلی و شرعی را خدشه‌دار کند، حتی با حکم ثانویه هم نمی‌توان رأی به خطرکردن و کشتنِ جان مردم داد. ما حتی در خودِ ۸ سال دفاع مقدس که شهادتگاه رزمندگان و به تعبیر دینی (=مشهدِ شهیدان) بود، مکلف می‌شدیم به بالاترین پناه‌گرفتن در سنگر، در کانال، در زیرزمین، در بوته‌زار، در شیار کوه و در هر جای ممکن، که تلفات حتی در حد یک نفر رزمنده هم، آسان رخ ندهد. یک چیز بگویم تمام کنم: حتی جنگیدن هم، در اصل برای حفظ جان خود و مردم است که کشته نشویم و کشته نشوند.


،،
حجت الاسلام سید کمال الدین عمادی سلام. اصلاً جدا از متن عالمانه و استدلالی‌تان، خودِ شاکله‌ی رفتاری‌تان با مستشکلین، یک درسِ سازندگی روحی‌ست و این حاکی از این است آن روحانی حوزه که تحت تعلیم مفاخیم حوزه بود، صاحبِ سبْک است. سپاس . چرا شیفته‌ات شدم طی این دوران؟ چون از سویت بر مخاطب و مستشکلت، بارش علم می‌بارد نه کینه، نه حقد، نه طرد، نه انگ، نه لفظ، نه شیرمال‌کردن بحث. یادم که نرفت پیشم سوی نقل خاطره رفتی آن استاد دانشگاه علوم پزشکی که حتی صدها بار به سلام شما جواب علیک هم نداد هیچ، سر هم تکون نداد، اما منش مدامِ انسانی‌ات، آن فرد را به‌هرحال، متحول کرد. امابعد من شعارزده بودم، بله، عین همه‌ی انقلابیون، اما فقط سال ۵۶ و ۵۷. بعد که شیرِ عقل و شیرِ فهم و شیرِ ترکِ شیفتگی به صاحبان قدرت در هر مقام و پست و پایه را سر کشیدم، از شعارزدگی هم بیرون افتادم. من تحت تأثیر حرف‌هایی که کمی هم نَم شعار بدهد، رایحه‌ی بدش مرا عذاب می‌دهد. گفتم عقلی و شرعی‌ام. نه عقل، نه شرع طبق برداشت من مجاز و مجاب نمی‌کند که احدی مردم را جای ریسک و خطر بکاشند. تمام. فرمودید به من در مورد خطبه جمعه‌ی ۱۳ مهر ۱۴۰۳ تهران قلم بزنم. شما فقیه و آقاجان من لابد ندیدید، من همان صبح شنبه روز بعدش متنی تحلیلی تطبیقی موشک و خطبه نوشته بودم. حالا به خواست خودتان مجدد بار می‌گذارم. من فقط خطبه و موشک را تحلیل کردم. کاری به حاشیه‌ی آن نداشتم. آنچه هم ورای آن بعداً درین صحن، بحث آفریدم، جنبه‌ی عقلانی و فهم قضایا دارد، نه استنطاق و پراکنش تفرق. درود.

،،
بله، حاج آقا احمدی، گرفتم کی رو می‌گی. اون، رفیق شهید ارزش‌ها شهیدآقا سید مرتضی آوینی بود در روایت فتح. که سپس شد یک فرد جدید و با صدها دوجین حرف! ارادت.

،،
غش آوُردی مرا سید سعید سُکنی‌کرده از جنوب. لینکلن هم در جنوب بود. حجت الاسلام سید محمد خاتمی شهیدش! خواند چون ترور شد به دست اهل زور در شمال آمریکا.


حجت الاسلام آشیخ مالک سلام
البته شخص جناب‌عالی از اولین فرد مدرسه فکرت بودی که نظرات خودت را آن جمعه لحظه لحظه مرقوم می‌فرمودی. در مباحثه، لفظ «تسلیم» در وسط نیست، بلکه مفاهمه، اصل قضیه است. در اثر بحث، نور می‌افتد میان مباحثات. روشن که شد، هر فرد خود با چشم عقلش ملاک و معیار را می‌بیند. درود.

 

تسلیت مدرسه فکرت

درین صحن به آقایان سید جمال‌الدین صباغ و سید ادریس صباغ درگذشت مرحومه حاجیه سکینه طالبی را تسلیت می‌گویم. برای سید جمال مادربزرگ بود برای سید ادریس زنِ عمویش مرحوم سیدآقا.

همچنین درین صحن درگذشت حاجیه آمنه صباغ را تسلیت می‌گویم به جنابان اخوان آق سید حاج کاظم و آق سید موسی صباغ و نیز به فامیل ما سیده مریم صباغ، که آن مرحومه عمه‌ی همگی این بزرگواران بود.

اگر اسم منتسبان دیگر آن دو مرحومه‌ی تازه‌درگذشته، درین تسلیت‌نامه از قلم افتاد، سهو مرا ببخشایند. خداوند هر دو مرحومه را رحمت کناد.

مرحومه سکینه طالبی (مرحوم کِل‌قولی) همسر مرحوم آق سیدآقا صباغ، که در خون و نسَب باید فامیل هم باشیم، سال‌ها همسایه‌ی مهربان ما بود در محله‌ی حموم‌پیش دارکلا. و ما به خاطر رفاقت با فرزندانش مرحوم سید علی اکبر و و نیز سید علی اصغر و سید تقی صباغ، از دستِ آن زن باسخاوت، نون و نمک خوردیم.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

۴←می‌گن:

ازدحام جمعیت در هنگام خطر نشان شهامت است. حتی کشته‌شدن عده‌ای کم‌شمار یا پرشمار مردم، اگر از کشتار بیشتر و میلیونی جلوگیری کند، جایز است.

 

خُب؛ با توجه به این دیدگاه و احترام به این صاحب‌نظر و موافقان این نظر، من می‌گویم همین الآن دیر نشده، هر مقام عالی‌مرتبه اگر واقعاً در معرض تهدید حمله‌ی اسرائیل است، (من که نه، خودِ داخل حکومت، این احتمال حمله را مطرح می‌کنند) عقلی این است محل زندگی‌اش استحکام پناهگاه را داشته باشد، حتی در پناهگاه کار کند. اگر آن مقام، حتی فردی نظامی یعنی آقای امیرعلی حاجی‌زاده باشد که فعلاً میان مردم محبوبیت و اهمیت بالایی دارد و سرمایه‌ی موشکی کشور است. حَزم، بخشِ جدایی‌ناپذیرِ عقل است.

۵←می‌گن:

«حماس» نباید به تفکر و تز «ساف» برسد.

 

خُب؛ اما امروز خبر آمد جنبش حماس و جنبش ساف در قاهره دیدار کردند و روی «مدیریت نوار غزه» صحبت کردند. قرار شد غزه به «کمیته‌ای» تحویل شود. مأموریت مهم کمیته، مدیریت غزه و گذرگاه رفح است. حماس البته پیشنهاد داد اسم کمیته بشود «دولت تکنوکرات». اگر این توافق رخ دهد، ساف و حماس به دیدگاه هم نزدیک می‌شوند. این خبر، از نظر من بسیارمهم است. اگر در آن دخالتگراها اختلال نکنند.

،،

جناب حجت الاسلام باقریان سلام

این شعر شما خلاصه‌ای از آیات قرآن بود و خیلی‌هم عالی. ابلیس در اندیشه‌ی ایرانی معادل دارد، زودتر از اسلام، اسمش بود اهریمن در برابر اهورا. چقدر این مسئله را متأثر از ایران می‌دانید جناب باقریان؟ منظورم را اشتباه متوجه شدید. خواستم بگویم در اندیشه‌ی زرتشت اهریمن به عنوان موجودی در برابر اهورا، همان کاری می‌کند که ابلیس در قرآن معرفی شد که کارش اغوا و ده‌ها کار دیگر است. من به ایرانی چنین اتهامی نمی‌زنم. متشکرم. اعتراض نبود، توضیح برای متنم بود که بهتر محضر شریف شما برسانم به این پرسشم پاسخ  ندادی جناب حاج آقا باقریان که گفتم ابلیس از همان اهریمن در اندیشه‌ی دینی ایران پیدا شد متعجب شدم چرا چنین برداشت شد از متن من. ایران مهد تمدن بود و دارای افکار و بینش و ارزش و دانش. جهت توضیح عمومی برای صحن:👇 پیش از اسلام در ایران دینی وجود داشت که اهریمن شخصیت تاریک است که در برابر اهورا که نور است، نقش مخرّب ایفا کرد. ابلیس در قرآن، کارش با اهریمن در زرتشت، شباهت دارد.

،،

جناب صدرالدین سلام

۱. ممنونم از بیان آن دوست.

۲. سران قریش قصدشان کشتن پیامبر اکرم ص بود.

۳. لذا امام علی ع جای نبی ع ماند، مأموریت ابوجهل خنثی شد.

۴. همان پیامبر اکرم ص وقتی خانه را ترک کرد برای حفظ جان، حاضر شد در غار ثور در جنوب مکه پناهگاه گیرد. از فریب هم استفاده کرد، رفت جنوب مکه، حال آن‌که مدینه در شما مکه است، تا دشمن دیرتر سراغش آید. دیدیم وقتی بوکش پشکل شتر بلدچی مشرکان، یقین کرد پیامبر ص حول و‌ حوش ثور است، تا لب غار هم رفت.

۵. من لابد می‌دانی به قاسم سلیمانی شهید عزیز جهان اسلام چقدر عُلقه دارم ولی در همان صبح شهادتش متنی نوشتم، نباید آن روز و آن زمان تا مدتی به عراق پا می‌گذاشت، چون عراق شورش شده بود و یک آمریکایی در شرکت خصوصی آمریکایی کشته شده بود و جو ملتهب شده بود. حرف حق را همان روز زدم.

۶. شهید دکتر محسن فخری‌زاده که مخ فیزیک بود و فیوز مهم موشک هایپر سونیک از ابتکار و فرمول او بود، نمی‌بایست در آبسرد ویلا می‌داشت شناسایی شد و ترور. من و حجت الاسلام احمدی مکان ترور را رفتیم دیدیم عکس هم گرفتیم.

۷. حاجی‌زاده مغز متفکر موشکی است، باید حفاظت شود. او تهدید شد. لازم است جان او محافظت شود با بالاترین پناهگاه.

خدا نگه‌دار انسان‌های مردم‌مدار ایران و خادم اخلاصگر وطن. ازت ممنونم بررسی کردی صدر.

،،
مجدد سلام امیرجناب
گفتی اسطرلاب، یاد فریدون افتادم که در «جام جم» (=اسطرلاب) همه جا را می‌دید. زمانی هم در محل برخی مال‌باخته، می‌رفتند بهشهر پیش یک دعاگر یا جادوگر! آینه می‌دیدند که شایع بود دزد در آینه‌اش (بخوان: جام جم یا اسطرلاب) پیدا بود! بگذرم. ممنونم.
 
،،
جناب آقاجلیل قربانی سلام
اصل این که در دین تأکید می‌شود دیندار خود را از سیاست کنار نکشد، این است به مسائل روز هم روشن باشد و هم روشنگری کند. و در وقتش ارزش‌های معمول را گسترش دهد. خواستم بگویم توجه‌ات به متن من، ناشی از کنش مسئولیت‌شناسانه است. سپاس.
 
موارد را جز به جز یادم است. چون در عصر زندگی نسل ما رخ داد. یک مورد خیلی مهم که حیات سیاسی ایران به آن پیوند داشت، دو سرنگونی است: سرنگونی طالبانِ اول در افغانستان. سرنگونی صدام در عراق. که در هر دو تا ایران، خواهان بود. بدون البته مشارکت مستقیم. اما غیرمستقیم نقش ایفا کرد. این طور: رهبران مخالف هر دو نظام را در ایران پناه داده بود تا سرنگونی اتفاق بیفتد. مهمتر این‌که در عراق علاوه بر صدام ساختار حزب مرموز بعث شاخه‌ی میشل عفلق در برابر شاخه‌ی صلاح‌الدین بیطار در سوریه، فرو پاشید. یک حزب رقیب ایدیولوژیک مسلح در برابر ایران. از حضور و ایراد نظرتان ممنونم.
 
،،
امیرجناب سلام. جنبش‌های حق‌طلبانه گاه در معرض امواج حوادث واقعاً در می‌مانند، به چه تصمیمی برسند. به عبارت امام علی ع انسان باید رویدادها را در چنگ خود بگیرد، نه رویدادها او را چنگ زند. البته آن امام هُمام ادیبانه‌ترین وجه این سخن را گفت.
 
،،
نکته‌ی امنیتی: معمولاً در پسِ اخبار استراتژیک، یک خبرِ فریب در دلش، جنین می‌شود.
،،
سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام. سوم دانشمندان -نه همه‌ی آنان- می‌خواهند صبغه‌ی علمی خود را به سیاست نبازند. چون سیاست عین ابر دگرگونی دارد، اما علم هر ۱۰۰ سال ۱۰۰ سال هم کمتر تکان می‌خورَد. اگر هم بخورد با یک علم و کشف نوتر، است.
 
،،
یک طنز به تنظیم کشکولی جناب آقای جلیل قربانی:
در مجلس ایران، هیچ کس مدرسْ سُ نرفت!
بی‌همتا ماند هنوز. کاشمر قبرش منور باد.
ساده، زیست. سیاسی ماند. سالم سیاست ورزید. دینی و مقاوم مُرد؛ شهید شد به حکم رضا قلدور.
 
شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:
سُ: سمت. در معنای حقیقی یعنی اخلاق و رفتار و فکر کسی در آمدن. شبیه کسی شدن.

واقع‌گرایی و موازنه‌ی تخریب

۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۳ نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

واقع‌گرایی متضاد پندارگرایی است. اول مبنایم را اعلام کنم: اسرائیل را نه فقط به رسمیت نمی‌شناسم، بلکه به پایان یافتن این مؤسسه‌ی تفرقه‌گر و فاسد خاورمیانه آرمان دارم. اما این که چگونه می‌شود چنین نظام (=بخوان: پادگان آمریکا با ارتش فوق مجهز بی‌رحم) را پایان داد، استراتژی مختلف لازم دارد. نمی‌شود ملت‌های غیرنظامی منطقه را پای کشتار و آوارگی و بی‌سرپناهی به میدان نبرد گذاشت. منطقه پر از سکنه و مزرعه و انسان و زن و فرزند است، بنابراین از راه جنگ این‌چنینی نمی‌شود رژیمی آن‌چنانی را نابود که هیچ، حتی به عقب راند.

 

حتی تمام کشورهای منطقه + ایران به جنگ اسرائیل بپاخیزند، نمی‌شود آینده‌ی قطعیِ آن جنگِ همه‌جانبه را حدس زد. دلیلم این است: از آن سو آمریکا و ائتلافی که یقیناً ایجاد می‌کنند، دو سوی جنگ را پرزور می‌کند. حتی ممکن است موازنه‌ی تخریب به وجود آید. یعنی طرفین جنگ بدون پیروزی و فائق‌آمدن، فقط محیط و جمعیت و اقتصاد و طبیعت همدیگر را تخریب کنند.

 

اگر این کلمات -که زیر ردیف می‌کنم- در ایران واقعیت دارد (من اعتراف کنم علم ندارم که رد کنم) ممکن است ذهن مردم تحریک شود پس چرا در منطقه همه دنبال آتش‌بس هستند حتی ایران. و یا این که پس چرا ایران حرف خود را پیاده نمی‌کند؟ در زیر عبارات را می‌آورم:

 

در فضای تبلیغاتی و رجَزخوانی نظامی و حتی تبیین‌های ایدیولوژیکی ایران (که هر سه مورد جزوی از اصول جنگ است، طبیعی هم هست) از زمان جنگ اسرائیل در غزه و اینک که سراغ لبنان رفته، این عبارات تولید شده است:

 

جواب نظامی ویرانگر می‌دهیم.

ویران می‌کنیم.

شخم می‌زنیم.

با خاک یکسان می‌کنیم.

اسرائیل را از زمین محو می‌کنیم.

پاسخ پشیمان‌کننده می‌دهیم.

تل آویو را تلی از خاک می‌کنیم.

و ... .

 

وقتی مردم می‌بینند این جملات وجود یعنی این توان وجود دارد، لذا از خود می‌پرسند پس چرا طی یک سال هیچ کس حتی ایران، جلوِ اسرائیل را در غزه نتوانست بگیرد که حالا بعد از زمین‌سوخته کردن غزه، سراغ لبنان هم رفت و بدتر از غزه در لبنان همچنان می‌کُشد و ویران و آواره و کشتار می‌کند و در شروع کار با هدف رعب و اختلال در جنگ، رهبر جنبش حزب‌الله و چهره‌های دایره‌ی اول جنبش را ترور کرد.

 

وقتی از راه جنگ نمی‌شود به پایان دادن این پادگان مسلح آمریکا رسید، چرا باید برای مبارزه با اسرائیل راه‌های دیگر را جایگزین نکرد.

 

چین همه‌ی گروه‌های فلسطینی را جمع کرده بود به توافق رسیده بود. ایران می‌تواند با تمام گروه‌های فلسطینی بنشیند تا به یک استراتژی واحد کم‌هزینه برسند. فعلاً اوضاع از چنگ همه در رفت.

 

 نظام‌ها یا از راه اصلاحات دگرگون می‌شوند یا از راه انقلابات فراگیر کوتاه‌مدت. هر راه دیگر هرچند مشروعیت سیاسی حتی دینی هم داشته باشد، تابع مصلحت و اقتضائات عقلانیت است. وقتی ۱۵ خرداد ۴۲ قیام شد، شاه سرکوب خونین کرد. تا ۱۵ سال بعد یعنی سال ۵۶ و ۵۷ روش مبارزه با شاه عوض شد و هرگز فرمان قیام مسلحانه هم صادر نشد، تا این که انقلاب فراگیر مردمی با نقش همه‌ی افکار سیاسی شکل گرفت، شاه متواری شد طوری که آمریکا هم به او پناه نداد.

 

قصد اصلی اسرائیل همواره این بود، از طریق یک بهانه‌ی درون سرزمین‌های اشغالی و سرکوب مبارزین فلسطین، چه در کرانه چه در باریکه، در اصل با کشورهای منطقه از درِ ارتش و نیروی هوایی بسیار مجهز و پرتعدادش (بالای ۳۵۰ جنگده‌ی آماده و مسلح دارد) وارد شود و توان بازدارندگی و پیش‌دستانه‌ی آنان را مضمحل یا مختل کند. برای اسرائیل هر بار سرکوب مردم در داخل، فرصت ضربه‌زدن به توان نظامی منطقه محسوب می‌شود. چه ترور، چه بمب سر مردم. بگذرم. عقل، کنار شرع ایستاده است پ شرع هم، جوار عقل پیش می‌رود.

،،
جناب آقاجلیل قربانی سلام. نزدیک ظهر هم در پاسخ با آن پست نوشته بودم. الآن هم با این توضیح علّی شما، بیشتر به درک مطلب انجامید. اگر برات ممکن است، گروه را خودت بساز. بله، برای ذی‌نفوذان بازار سودآوری شکل گرفت. «مافیا» از جزیره‌ی سیسل هم سیستلی‌تر! همانطور که ظهر گفتم: تا «تلگرام» فیلتر است، از من ساخته نیست که مدرسه را مجدد به آن پیام‌رسان ببرم. بلی، تلگرام، در فنون، پیشرفته است، حتی جذاب‌تر از هر پیام‌رسان، اما من اهل نصب فیلترشکن نیستم.  شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت: سیستَلی: یک نوع بوته‌ی خاردار با سیخ‌های تیز و دردناک. تَلی: یعنی خار. سیس: همان تیغ است و سیخ.
 
شرح برین دو عکس بالا :☝️: و پایین 👇: من از سرِ عادت و علاقه و اعتقاد هر بار نمازم را ممکن شد مسجدهای مختلف می‌گزارم، هر چند رفتن به مسجد پاتوقم محفوظ است و متناوب و مرتب، اما امروز ظهر پام باز شد توی این مسجد. توجه به سوژه جزوِ روحیاتم است.مانند این دو سوژه. عکس انداختم! در عکس اول: کارتخوان دیگر رفیق همیشگی جامُهر شده است. که نمازگزار یا حین مُهرگرفتن یا سپس آن را در مُهردان گذاشتن، دلش آید کارت در درز کارتخوان بگذارد پسورد چهار رقم را بزند جرینگ پول برود حساب مسجدگردانان تا حسابی سخنران آوَرند از جناح خود. البته امانت‌داران پاکباز هم دارد ایران که خرج مسجد و مردم و چای و پذیرایی و رفو می‌کنند. «قبول باشد» می‌گویم بر اینان. در عکس دوم: آن پیام نفوذ مورد توجه بود. البته این شعار، «تقبل‌الله»ی شان باد. اما نفوذ مگر منتظر اجازه است؟ که بدهند یا ندهند! نفوذ، ذاتش نهان‌کار است. ابراهیم طالبی دامنه دارابی.

روش فردوسی

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی. فردوسی یک ملت را همان طور که هست نشان می‌دهد و هرگز از میان اشتباهات و خطاهایی که روی داده ابا نمی‌کند. یک علت درین است فردوسی خِرد را چیزی می‌داند که موجب سازگاری و مدارای انسان با شرایط است. من این ایده‌ی فردوسی را از دکتر منصور رستگار فسائی استاد دانشگاه آریزونا آمریکا وام گرفتم. این خلأ امروزه حس می‌شود که حکومت‌ها نمی‌خواهند بپذیرند خطا می‌کنند، تکبر می‌ورزند، دروغ می‌بافند، نابلدند، برای دسته‌ی خود سینه می‌زنند، ملت را مذبح هوس‌های اشباع‌نشدنی قدرت خود می‌فرستند، بلوغ ندارند، بلوف می‌زنند، و سرآخر از مردم طلبکار هم می‌شوند. یک مثال از ترکیه می‌زنم که اتفاقاً چند دوره است دست جناح اسلام‌گرا به رهبری رجب طیب اردوغان اداره می‌شود در برابر جناح ملی‌گرا که چند دوره است شکست می‌خورَد. به این حرف اردوغان آدم نگاه که می‌کند می‌فهمد چقدر مُضحک و مَضحکه است. او دیروز گفت:

 

«اسرائیل یک سازمان تروریستی صهیونیستی و هیولایی است.»

 

وقتی یقین دارد چنین است، اما از خود نمی‌پرسد پس چرا با اسرائیل روابط دیپلماتیک و حتی داد و ستد اقتصادی دارد. معلوم است تجارت، درآمد، منفعت و دلار هدف است، نه هیچ چیز دیگر. آری؛ دولت‌ها آن طور که هستند خود را نشان نمی‌دهند، ابا دارند خطاکاری‌های خود را زبان آورند. خِرَد، حلقه‌ی مفقوده‌ی عصر ماست، همه جا، بدون استثناء. باز هم ایران و جهان فردوسی می‌خواهد که زنش از روی متن جامعه بخوانَد، و او به شعر درآورَد.

۶ ← می‌گن:

یوآو گالانت وزیر جنگ اسرائیل امروز به ایران تهدیدآمیز گفت: «حمله‌ی ما مرگبار، دقیق و بالاترازهمه تعجب‌آور خواهد بود، آنها متوجه نمی‌شوند که چه اتفاقی افتاده است.»
 
خُب؛ جنگ نظامی، اصلی‌ترین بخشَش، جنگ لفظی دو سوی نبرد است. دو سمت مخاصمه با هدف ترساندن از ایجاد جنگ، لفاظی می‌کنند. جنگ لفظی پوشش‌های متعدد به خود می‌گیرد: عملیات روانی، رفتار بازدارنده، بلوف، اغراق، فریب، رعب، اختلاف در حکومت و مردم، تست حریف، پیش‌اطلاع برای ایجاد جو جهانی و نیز تخلیه‌ی اطلاعاتی رقیب. به نظرم گالانت با جمله‌ی «آنها [ایران] متوجه نمی‌شوند که چه اتفاقی افتاده است» ایران را تهدید به یک نوع سلاح مخرّب وسیع کرد و از جدّی‌بودن بمباران ایران پرده برداشت. جنگ لفظی، معمولاً مقدمه‌ی حمله است، و یا گاه برای زمینه‌سازی التهاب و یا گیج‌کردن حریف. ابراهیم طالبی دامنه دارابی.

جنگ فقط محل مانور نظامیان نیست

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی. سیاست و تحلیل، سرشتِ جوامع است. نظامیان در هنگام خطرِ بروز جنگ و یا حتی حین جنگ، جنگ لفظی هم باید بلد باشند و ازین هنر کلامی با مهارت بالا بهره بگیرند. اما جنگ، در اساس، زیرمجموعه‌ی سیاست است، پس این سیاست است که مسیر جنگ و صلح میان ملت‌ها تعیین می‌کند. در تاریخ، آخر هر جنگ‌ها را، تصمیمات سیاسی مشخص کرد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یکی از نمونه‌های مهم در ایران مثال مشخص این قضیه است. هر کس بر حسب حق خود، روی جنگ، صلح، آتش‌بس، ارتباط دیپلماتیک و... خود را تحلیلگر حساب می‌کند، ولو در ذهن خود. این حق جامعه است که خود، به ماجراها نظر بیفکند. مثال می‌زنم: زمانی که بسیجی بودیم و در جبهه‌ها می‌رفتیم درست است که ابزار موبایل و این دنیای مدرن ارتباطات آسان، مثل الآن اصلاً وجود نداشت، حتی تلفن به‌سختی پیدا می‌شد، اگر هم پیدا می‌شد، خط تو خط می‌شد و بوق اشغال می‌زد. اما رزمنده فقط نگاه به سران ارتش و سپاه و حکومت نداشت، می‌رفت در دل ماجرای جنگ. چرا؟ چون نمی‌خواست فقط شنونده‌ی حرف‌های نظامیان و صاحب‌منصبان باشد. چگونه به سمت تحلیل می‌رفت؟ با موج‌های رادیو، از مصاحبه‌ها و خطبه‌های مخصوص جنگ مرحوم رفسنجانی، از ستون تحلیل روزنامه‌ها، از بحث در سنگر خواب‌، از راه نامه‌نگاری با رفقا.

خاطره‌ی من

نوجوان بودیم. چوپانان از یورصحرا بُزها و گوسفندان را -که صدها رأس بیشتر بود- می‌تاراندند سرِ ظهر می‌آوُردند قنات‌پِشون آب می‌دادند و پس از خوراندنِ آب، در سایه‌ی درختان گردو استراحت می‌دادند. ما از فرصت استفاده می‌کردیم می‌رفتیم مستقیم دو نوک گیون را می‌مکیدیم شیر می‌خوردیم! تبِ مالتْ هم نگرفتیم. حالا این عکس که آقاابراهیم داراب‌کلایی برادرخانمم -که نمی‌دانم از کجای محل یا مجاورت محل انداخته- مرا به آن روزگاران زیبا با گوسفندان ارزان‌گوشت و بُز، بُرد. به قول نیاکان ما: ارزونی‌سال‌ها بود. ابراهیم اگر متنم را دیدی، بگو، آغُلِ کیست؟ و کجاست؟ آری؛ شیر، دوغ، کره، ماست، پنیر، گوشت، کله‌پاچه، جگر، قلوه، قورمه‌سبزی، قیمه، قوره‌قوروت، کشک، کباب، همه‌وهمه از گوسفند و بُز نشئت می‌گیرد. سوره‌ی نحل در مورد نعمت گوسفند خواندن دارد. گوشت‌خوار گیاه‌خوار شیرخوار. ۲۰ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی.

حقیقت و افشاء

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

حقیقت، پنهانی‌پذیرترین متاع میان انسان است و چندین علت را هم پشت خود به صف دارد، حال آن که گمشده‌ی بشر، حقیقت است. پنهان‌کردن، بازارِ افشا را گرم نگه می‌دارد که شایعه و یا تولید خبر، در دل افشا جا خوش می‌کند. فقط با مثال می‌شود این مسئله را روشن کرد. مثال‌ها:

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند، نه، فلان فرد! دستگیر نشد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند، نه، تلفات ندادیم. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، اختلاس نشد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، اسرائیل اصلاً جرئت ندارد وارد غزه شود. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، اسرائیل نمی‌تواند زمینی در لبنان نفوذ کند. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، ایران دو سه سال است هیچ مذاکره با طرف آمریکا صورت نداد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. نه، فلانی رأی نیاوَرد، بعد معلوم می‌شود که رأی آوَرد و از رقیب خیلی‌هم پیش افتاده است. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

مثلاً اول پنهان می‌کنند. می‌آمدند با لباس مدرّج برنامه زنده می‌گفتند آمریکا در عراق با چندین موانعی که صدام جلوِ آمریکایی‌ها ایجاد کرده، شکست می‌خورَد به عقب برمی‌گردد. حتی حرف سعیدالصحاف وزیر تبلیغات صدام را که هر بار می‌آمد می‌گفت ما چنین و‌ چنان هستیم، زنده پخش می‌کردند که ساعات بعد، معلوم شد بغداد سقوط کرد، صحاف متواری شد. چون بیان حقیقت را مصلحت نمی‌بینند.

 

نکته: حقیقت پنهان شود، افشا متولد می‌شود. افشا با خود شایعه هم می‌زایَد. البته حقیقت را با حربه‌ی امنیت و مصلحت پنهان می‌کنند، کمی حق دارند، اما دیگر نمی‌دانند دروغ مستمر که اخلاق ذمیمه‌ی هر حکومتی شود، بلایی سر ملت و کشور می‌آوَرد که گفتنِ حقیقت، تلخی‌اش کم‌صدمه‌آمیزتر است.

،،

حجت الاسلام آشیخ مالک سلام. به چه علت پس آن معجزات یا کرامات -که در اغلب نوشته‌هات هر بار برمی‌شُماری- از بسترِ جامعه و جهان جمع شده است و برای کمترین عارضه باید بیشترین پزشک را دید و به معاینه و درمان رفت. بگذرم.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام. پرنکته. در همین مدت چند سالی هم لبنان از خلع قدرت، در تعلیق است. هنوز ریاست‌جمهور ندارند. طایفه‌ای بودن قدرت، ذاتش شکنندگی است و هر بار ممکن است جنگ داخلی باز نیز با تحریک یا حتی بدون تحریک با صحنه‌ی لبنان بازگردد. اسرائیل در جنگ با لبنان به تحلیل من، دست‌کم سه هدف را دنبال می‌کند:

۱. فشار جهانی در اثر جنایاتش در غزه فروکش کند.

 

۲. در حمله به لبنان، میان دولت رسمی لبنان و یک جنبش مسلح فرق قائل شود تا گام تجاوز خود را دفاع از حق حیات خود توجیه کند.

 

۳. فکر می‌کند در جنگ با لبنان کسب وجاهت می‌کند، چون جا انداخت که جنبش حزب‌الله به ما حمله کرد و خود جنبش در برابر دولت لبنان قرار دارد.

 

اسرائیل با این سه روش، دنبال هدف استراتژیک خود است، خاموش کردن هر ساز که علیه‌ی اسرائیل در کشورهای مجاور حتی کشورهای دورتر کوک شود. مثلاً عراق که همسایه‌ی فلسطین نیست.

فعلاً این‌مقدار بس است که نظرم از حد یک کف دست گذشت.

پس از ارسال:

پروفایل هنری افتاده است. خش هم ندارد. بذار بمانی. دَگشِش نکن.

شرح یک لغت برای فارسی‌زبانان صحن فکرت:

دَگش: دگرگون. عوض. حاصل مصدر محلی است.

،،

کشکولی به آشیخ حمید: من که نه با جناحی که خود را اصلاح‌طلب می‌خواند و نه جناحی که خود را اصولگرا می‌داند، تعلق ندارم:

۱. چون اغلب، اصولگرا کوه را کاه می‌کند؛ پودر!

۲. چون اغلب، اصولگرا وارونه می‌کند مصلحت را برای اثبات ماندن در قدرت.

===

۱. چون اغلب، اصلاح‌طلب هم کاه و هم کوه را پودر می‌کند!

۲. چون اغلب، اصلاح‌طلب وارونه می‌کند تا جنبش کور پدید آوَرد!

بهترین: سکوی عقل خودم می‌ایستم.

سیاسی‌میاسی هم بلد نیستم!

یک سخن از امام حسن عسکری ع

در فرخنده‌میلاد آن امام عزیز ع تقدیم می‌شود:

 

«هر کس در مجلسی به نشستن در جایی پایین‌تر از شأن خودش راضی باشد، همواره خداوند و فرشتگان بر او درود می‌فرستند، تا وقتی که از جایش برخیزد.»

 

حجت الاسلام جواد محدثی این حدیث را شرح داد: نقل قول: «یکی از مواردی که تکبّر یا تواضع شخص معلوم می‌شود، «جایگاه نشستن» است. اهل تکبّر، چون خود را برتر از همه می‌پندارند، همیشه در پی آن هستند که از دیگران امتیاز بیشتری داشته باشند و در صدر مجلس بنشینند و خانه‌ی مجلل داشته و شوکت خود را به رخ مردم بکشند. در حالی که هیچ یک از اینها برای انسان رفعت و بزرگی نمی‌آورد.» پایان نقل قول. این روز خجسته بر پیروان اهل بیت -علیهم السلام- گوارا باد.

،،

به چه فکر می‌کنم؟!

سلام جناب حجت الاسلام آقای باقریان

متن مفصل آن جناب را خواندم.

۱. خودم را شاگرد قرآن می‌دانم. چون قرآن برترین و بی‌همانندترین آموزگار است. پس مفاهیم قرآن برای من رهنمود و خودِ راه است.

 

۲. اساساً طبعم این است زیر یوغ نروم، چه حزب، چه جناح، چه آیت‌الله، چه روشفکرها.

 

۳. ایران را برای هیچ کس ملک طلق نمی‌دانم. همه باید در کشورداری حق ورود داشته باشند. دین ملاک نیست برای فردی که می‌خواهد ایران را خدمت کند.

 

۴. جناح راست و چپ آلوده هستند. فکرشان از مطلق‌های کاذب ریشه می‌گیرد.

 

۵. خودم را سکوی عقل قرار می‌دهم، فهم خودم را شرعی، اخلاقی ، معنوی می‌سازم که در دنیا زمین نخورم.

 

۶. چاپلوسی قدرت را سم می‌دانم که انسان را می‌تراشد مجسمه پرورش می‌دهد.

متن شما عقلانی اخلاقی ایمانی بود. درود.

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

شیخ احمد باقریان: بسیار عالی و من نیز چنانکه توضیح تقدیم شد. تندرست باشید.

خاطره‌ی من

امروز سه و نیم عصر به بعد پس از کباب بلال آتشی که خودم درست کردم، به حرم رفتم. روز میلاد امام حسن عسکری ع هم بود، دلتنگِ فضای معنوی حرم حضرت معصومه س هم شده بودم. نائب بودم برای دیار تالار مدرسه فکرت. اما بلال. قم فقط سوهان و اجتهاد ندارد! بلال هم دارد، زراعت ذرت در قم شیوع دارد. اما کمی در مورد کباب بلال: اول این‌که الآن که بِکَنن، شیر دارد و خوشمزه است. دوم این‌که رو آتش خوش‌طعم می‌شود. سوم این‌که این روزها نسل نو آن را در سالاد هم تزئین می‌کند. چهارم اما این‌که مادران‌مان آن دور سال‌ها ذرت را آرد می‌کردند، توی ماهی‌تابه نون می‌پختند. نون آن آدم را می‌گرفت! یعنی به خماری می‌افتاد هر کس می‌خورد. قوی بود. از گلو، جِر (=فرو) هم نمی‌رفت، باید با آب قورتش می‌دادیم. مشهور بود به کاوِه‌نون. ذرت در زبان مادری: یعنی کاوِه. کاوِه‌نون کسی می‌خورْد تا چندین ساعت سیری دستش می‌داد و حتی منگ می‌شد. درود.

،،

سلام جناب حجت الاسلام حاج سید کمال الدین . از مزاح شما دلشاد شدم درین فرخنده‌شب میلاد امام حسن عسکری ع. بله، در کلام شما رخنه‌ای نمی‌شود کرد. من امام زمان علیه السلام را در وجودم حیّ و حاضر و ناظر می‌بینم و قطب عالَم ایمان و اخلاق،برای من آن امام معصوم ع است. سپاس.

،،

جناب آقامحمدتقی سلام متن مرا محکم‌تر کردی. شهید بهشتی در نهاد روحانیت یک اسوه است و در سیاست مرام آفریده است؛ مدارا و مدیریت.

،،

ممنونم آقاجلیل. طنزیم را هم خواندم. من چه هنگام اوج و چه هنگام فرود هواپیما، چون مایع حلزونی گوشم در جبهه آسیب دید، مقداری مشکل پیدا می‌کنم تا هواپیما حالت عادی به خود بگیرد. آقای محمدباقر قالیباف در لبنان یک حرفی زد که من، بویی گرفتم. فهمیدم پیام برد موضع آقای میقات ترجیح دارد. من این‌طور برداشت کردم. اما حدسم این است اسرائیل زمان را برای خود مساعد می‌بیند تا هدف راهبردی توسعه‌طلبانه‌ی خود پیش را ببرَد. شاه ایسکی هم می‌رفت قلل سوئیس!

،،

جناب حجت الاسلام سید عمادی سلام. بله، ولایت که یک اصل است چون حقوق متقابل در آن حکمفرماست. هر طرف آن حقوق را ضایع کند، ولایت از میان می‌رود. از سوی دیگر برخی ولایت را طوری تعریف می‌دهند، که همه را شیرخواره فرض می‌کنند حتی بچه‌یتیم که به خاطر صغارت فکری، قیّم لازم دارد. تفسیر شما از ولایت در کتاب خضر نوشته‌ی خودتان، مفهوم همه‌جانبه دارد. درود و ارادت.

،،

جناب حجت الاسلام سید عمادی سلام. بله، ولایت که یک اصل است چون حقوق متقابل در آن حکمفرماست. هر طرف آن حقوق را ضایع کند، ولایت از میان می‌رود. از سوی دیگر برخی ولایت را طوری تعریف می‌دهند، که همه را شیرخواره فرض می‌کنند حتی بچه‌یتیم که به خاطر صغارت فکری، قیّم لازم دارد. تفسیر شما از ولایت در کتاب خضر نوشته‌ی خودتان، مفهوم همه‌جانبه دارد. درود و ارادت.

،،

یکی از چیزهایی که جناب جلیل نیاز فوری به اصلاح تفسیری دارد، همین مفهوم «ولایت» است که در زبان عده‌ای از روحانیون و ابواب حامی‌شان، آنچنان از اصل خود دور افتاده است که به انسان، غریبگی دست می‌دهد. در ولایت چیزی که نباید فراموش شود، مصون ماندن نقد و نصیحت است که متقابل هم هست. بگذرم. گریه نکن! زمانه خود، برترین عامل است در هرَس و حرس هر مفهوم.

 

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید کمال الدین سلام. من برای آن جناب که الحق فرزند و فرزانه‌ی حوزه‌ی علمیه هستید، قدر اخلاقی و قیمت علمی بالا قائلم. به درستیِ تمام، میان اصل «ولی» در دین عقل را مظهر رابطه دانستی. سخن من همین بود. از نظر من در بحث «ولی» بین مردم و ولی، عقل در رفت و آمد است. مثال می‌زنم: اگر بر فرض مولوی در عصر خود «ولی» می‌بود، آنچه ارزشمند می‌نمود این بود عقول در میان باشد وگرنه با حذف عقل ازین رابطه، چگونه می‌شود افتخار کرد. مثل این مانند او ولی باشد و همه‌ی موجودات عصر او، حیوان به معنای صاحبِ جان (=جانوران). انسان تنها جانوری است که عقل و فکر دارد. پس هیچ عنصر دیگری حتی «ولی» نمی‌تواند عقل را راکد و ساکت کند. از رسول الله ص بالاتر نداریم برای آن شخصیت شکوهمند خداوند فعل امر شاوِر آورد که دستوری‌ست بر وجوب شَور. البته عزم هم در میان است. جامعه در عصر غیبت، عقلانیت باید داشته باشد کما این که خاتمیت نبوت دلیلش، رسول باطنی یعنی عقل بود که به حد تمام و کامل (اتممتُ = اکملتُ) کنار رسول ظاهری دشت و کِشت کرد. درود.

،،

جناب آقامحمدتقی سلام. پر در می‌آوَرم وقتی می‌فهمم شخصیت افراد از قرآن رنگ می‌گیرد. قرآن واقعاً «صدق اللهُ العلیُ العظیم» گفتن، دارد. به قول آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی هر کس هر بار که قرآن را تدبر می‌کند، گویی وحی بر او دارد مجدد وارد می‌شود. سپاس.

،،

سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام. حرکت استکمالی انسانی فقط در سایه‌ی قرآن شدنی‌ست. چون این کتاب حاصل جمع تمام آورده‌های پیامبران است.

اگر قم حضرت معصومه س نداشت!

میان حوزه‌ی علمیه و حرم ائمه و اهل بیت ع رابطه‌ی ذاتی نیست، که گوییم الّا و لابُد باید در چنین شهرهایی حوزه تأسیس کرد، عین نجف اشرف، مشهد مقدس و یا سامرّا. اما وقتی حوزه، کنارش حرم هم باشد یک معنویت خاص زایش دارد. طلبه، هم درس می‌خواند و هم برای تخلیه‌‌ی بُعد مادیگری -که چنین عارضه‌ای کل بشر را شامل می‌شود- توسل می‌جوید و سبکبال می‌شود. شاید به تعبیر من بشود گفت حرم، یک کلاس درس اخلاقِ دائم‌برقرار، حساب می‌آید که شاگردانش هر زمان بخواهند می‌توانند هر نقطه‌ی دلخواه حرم، درین کلاس معنوی و تقرّب‌جویی به درگه الهی شرکت کنند و خَش و بُراده‌های روزمرّگی خود را صیقل زنند. این آسیب هم، ممکن است البته به وجود آید که حرم کنار حوزه، طلبه را خیلی نقلی و اخباریگری بار بیاورد و عقلی‌شدن را به تعبیر مولوی "چوبین" تخیّل کند. اگر طلبه خود، به تفکر و اندیشه بها بدهد چنین منشی به خود نمی‌دهد. البته سه نمونه داریم که حوزه قم  روزگاری چنان شده بود که علامه طباطبایی، آیت الله مطهری، آیت الله دکتر بهشتی پرورش گیرند که نظیری برای خود تا قرن‌ها ندارند و گمان نکنم حوزه‌ی قم دیگر چنین شکلی به خود بگیرد. بگذرم. حوزه‌ی علمیه اصفهان حرم نداشت، اما هم عقلیون بار آوُرد، هم نقلیون. اگر قم حضرت معصومه س نداشت! تصورش حتی سخت است، چون قم بدون حرم، یعنی شهری پر از شوریِ نمک، باد شرقی کویر لوتْ و در خوشایندترینش باغ انار و سوهان لذیذ و تُردْ. برای شهروندْجماعتِ قم هم، حرم مهمتر است، نه حوزه. چون حوزه در تخصص عامه نیست، ولی حرم مال همه است، هم مُلا و هم مُکلّا. به نظرم حرم، حوزه را تلطیف باید بکند. حوزه آیا خود را با حرم تلطیف می‌کند، یا نه، من ارزیابی قطعی ندارم. اما اهل دل، در دلِ حوزه به‌ندرت هنوز هم هستند که تمرین عرفان شرعی می‌کنند. وفات آن بانوی مکرم اهل بیت ع -که عطرِ قبرش سراسر قم را بی‌وقفه فراگرفته- فرصتی فراهم آورده برای این پستم.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام. دیری نمی‌پاید ملت به تمام فریب‌های هر کس که دین را دستمایه‌ی تزویر سازد، پی می‌برَد. بنگاه‌های املاک کم بود، بنگاه‌های سخنرانی کشور را دوش گرفت. این جمهوری اسلامی ایران روحانیت را به نفع خود ضایع کرده است. روحانیت به جای رفتن در دل ملت، در قدرت جا خوش کرده است. من از دُکان آنان خبر دارم. بگذرم. هر کس یک شاهی هم با هر فریبی به دخل خود بریزد، سنت خدا این است آن دخل، زندگی فرد را سیاه می‌کند.

،،

جناب آقا محمدتقی سلام  «تَخَفَّفوا تَلحَقُوا» سبکبار شوید تا به منزل برسید. از خطبه‌ی ۲۱ نهج‌البلاغه. خوب جایی نشانی دادی. بلی، خود را تهذیب کردند تا علم این سه عالم برجسته، نافع خودشان و جوامع شد. محمدتقی خودت می‌دانی فقط انبیای الهی بودند که با آن که میان مردم قوم خود بدترین حرف‌ها را می‌شنیدند اما هرگز از کار خود خسته نمی‌شدند و جای خوش، اتراق نمی‌کردند. میان خود مردم پیام دین را با عمل و علم پیاده می‌کردند. بله، عالمان عامل، همچنان توی قلوب مردم‌اند، چون روش انبیای خدا را منش خود ساختند و حرف خود را در کردار خود تکرار کردند. ممنونم.

،،

 سلام مجدد. منظور جناب محمدتقی این است از تکلیف قرآنی شانه خالی می‌کنند، چون قرآن در سوره‌ی توبه امر به تفقه در دین کرد، اما دنباله‌اش گفت، برگردند بین مردم آگاه‌هایی دینی خود را انتشار دهند. این‌که بچسبند به حوزه یا بروند از حکومت حقوق بگیرند، نافی آیه است.

،،

جناب آشیخ محمدرضا سلام.‌ حوزه‌ی قم به علت این‌که به دست یک جناح افراطی افتاده است، تا قرن‌ها رمق نخواهد داشت، حتی شبیه دکتر بهشتی تحویل مردم دهد. گذشت آن حوزه که درس و بحث ملاک بود، الآن تا طلبه دم از جمهوری اسلامی نزند، هیچ کجا راهش نمی‌دهند. حوزه یعنی جایی که هر طلبه، بتواند به اجتهاد برسد. اما وقتی به اجتهاد رسید حرفی خلاف جمهوری اسلامی زد، با او چه‌ها که نمی‌کنند. بگذرم. خودت را مقیاس قرار نده احمدی. جناب‌عالی وارستگی‌ات پیشنیه در خودسازی‌ات دارد و کردارِ بلندِ با مردم مهربانی‌کردنت.

،،

جای دور نروم جناب آشیخ احمدی. شما همین حالا پنج فقیه حوزه نام ببر که مردم واقعاً بتوانند به آنها تکیه کنند و جایگاه علمی و اخلاقی و معنوی شبیه دکتر بهشتی داشته باشند.

،،

بیا قم قاسم، برو دفترش را نگاه کن، هنوز هم آثار حمله به دفترش باقی‌ست. چون یک انتقاد کرده بود. بگذرم. ممنونم آق قاسم. تو خودت خیلی آخوندها را می‌شناسی. زیر و بم را حفظی.

،،

آقا احمدی بازم ممنونم. خودم متوجه‌ام دست خالی برگشتی! نیست! نگرد. حوزه دچار فقد فقیه در تراز آیت الله دکتر بهشتی است و گرفتار فقر تئوریک در تراز آیت الله مطهری. از سمت من تمام.

بهترین نبرد چه نبردی است؟

تحلیل: ابراهیم طالبی دارابی

۲۵۰۰ و اندی سال پیش یک استراتژیست چین گفته بود بهترین نبرد آن است که در آن با حریف، جنگی صورت نگیرد. طی یک سال و اندی که اسرائیل غزه را آماج خشم و جنایت خود قرار داده است، چند باری متن نوشتم که یک هدف عمده‌ی اسرائیل کشاندن پای ایران به نبرد است. یعنی اسرائیل دارد جا می‌اندازد که ایران به جای جنگ مستقیم، رو به جنگ نیابت آورده است. آشکار است منظور اسرائیل چیست. یعنی ایران به گروه‌های خود در اطراف اسرائیل نیابت داد به جایش بجنگند.

 

اگر این رفتار و مکر اسرائیل بگیرد چه می‌شود؟ جواب من: ۱. مشروعیت سیاسی خود را بازسازی می‌کند. ۲. افکار عمومی را لااقل به تردید وا می‌دارد. ۳. حیثیت جنبش‌ها و گروه‌های مبارز منطقه را لکه‌دار و به قول خودشان «مزدبگیر ایران» می‌کند. ۴. میان جریان سازش و ستیز با اسرائیل تنش را گرم نگه می‌دارد. ۵. کشتار و ترور و حتی جنگ وحشیانه را برای خود، دفاع لازم جا می‌زند. ۶. نقشه‌ی دیرینه‌ی سرکوب را پیاده می‌کند، چون اسرائیل هیچ نیروی بالقوه را در اطراف خود تحمل نمی‌کند که هر بار علیه‌ی اسرائیل به حالت بالفعل در آیند. ۷. دو مرز باقیمانده‌ی لبنان و سوریه را شبیه مرزهای مصر و اردن و عربستان با خود، ایمن از حمله به اسرائیل کند.

 

اما نبرد -که آن استراتژیست چین چند قرن قبل گفت- باید بگویم روزی امام علی ع در خطبه‌ی ۱۲۴ -که در جنگ تحمیلی صفین ایراد کردند- به «الخمیس» یعنی پنج اصل جنگ اشاره نمودند که باید آراسته به این پنج جهت بود؛ عقب، جلو، راست، چپ، قلب سپاهِ روبرو، یعنی وسط. منظور امام علی ع صف‌آرایی لشگر در برابر لشگر بود، اما همین فکر دفاعی را باید برای کشور در برابر کشور نیز در نظر داشت. هر گاه این پنج جهت آراسته نبود، (=محیط و منفعت مهیا نبود) بهترین نبرد، همان است که آن سردار جنگی چین گفته بود. ایران در هشت سال جنگ تحمیلی درد جنگ‌زدگان را لمس کرد که حتی تا لب دریای گوهرباران ساری میاندورود برای آنان اردوگاه زده بود، درد ویرانی، موشک‌پرانی، جنگ نفتکش‌ها، اسکله‌ها و شهادت گردان گردان بسیجی‌ها و ارتشی‌ها و سپاهی‌ها را چشید. وقتی دید آمریکا هواپیمای مسافربری را با ناو جنگی سرنگون کرد و آن‌همه مسافر در دریا غرق و شهید شدند، دریافت دشمن به چارچوب اخلاق جنگ پایبند نیست، سریع قطعنامه‌ی آتش بس ۵۹۸ را قبول کرد. پس؛ فقط حق خود دولت رسمی حبیب میقاتی لبنان است که با تصمیم و مشورت عقلایی، نگذارد ارتش بی‌چارچوب اسرائیل لبنان را عین غزه ویران و لبنانیان را آواره و قتل عام کند. در قواعد حقوق بین‌الملل نیز هیچ کشور برای دولت دیگر، حق دخالت و تصمیم ندارد. در کشور لبنان نیز طبق این نرم، فقط دولت رسمی سیاست کشور را می‌تواند تعیین کند، نه گروه و سازمان و جنبش و یا کشور همسایه‌اش سوریه و یا آن بالاتر ترکیه.

،،

حجت الاسلام جناب آشیخ محمدرضا سلام. در استادی‌ات برای خودم شکی ندارم، حتی حد درز و ترکِ استخوان لگن خاصره. همواره سعی می‌کردم در صحن به پست ستون «یادداشت روزم» دست نزنم که اگر بر روی آن بحث و ایراد و اشکال وارد شد، متنم دست‌نخورده باقی بماند تا بر فرض کسی تصور نکند، پس از نقد و ایراد، دخل و تصرف کرد در متنش. خوشبختانه پست دیروزم «اگر قم حضرت معصومه س نداشت!» دست‌نخورده ماند و ویرایش نشد که این شائبه حتی تصور شود. من در واقع عین خودت فکر کردم. جمله‌ی من عیناً از همان متن دیروزم:

 

«اگر طلبه خود، به تفکر و اندیشه بها بدهد چنین منشی به خود نمی‌دهد. البته سه نمونه داریم که حوزه قم روزگاری چنان شده بود که علامه طباطبایی، آیت الله مطهری، آیت الله دکتر بهشتی پرورش گیرند که نظیری برای خود تا قرن‌ها ندارند و گمان نکنم حوزه‌ی قم دیگر چنین شکلی به خود بگیرد. بگذرم.»

 

بنابراین منظور من معلوم بود. فقط لازم است این دو توضیح را بدهم: ۱. حوزه فضایش باید فضای تنفس برای تمام گرایش‌ها باشد که مجتهدین بدان فکر می‌کنند. آیت الله دکتر بهشتی در آن زمان در قم دبیرستان «دین و دانش» تأسیس کرد. این یعنی سعه‌ی صدر در حوزه بالا بود. چون بودند کسانی که درس غیر حوزه را قبح می‌دانستند. ۲. حوزه هرگز نباید حکومتی شود. آیت الله مطهری از بالاترین فرق حوزه‌ی شیعه با سنی را درین می‌دانست، حوزه شیعه استقلال خود را در برابر حکومت‌ها حفظ کرد. جمهوری اسلامی ایران هم تأسیس شد، حوزه نباید هویت استقلالی خود را منهزم می‌نمود. ولی نمود. پوزش که مجبور به توضیح شدم. با آن‌که زنگ ختم مذاکراه را زده بودم

۷ ← می‌گن

بر زبان جاری می‌شود این بار اسرائیل را کامل نابود می‌کنیم.

 

خُب؛ وقتی این توان به این ادعا موجود است، ممکن است مردم ایران و فلسطین و یمن و لبنان بپرسند! پس چرا ۴۲ هزار انسان را در غزه این‌گونه کشتار کرد. که نقل است چند هزار جسد هنوز زیر آوار مانده است. طوری حرف باید زد که حد کم مردم به آج و واج نیفتند انگشت تعجب دهن گیرند. اسرائیل غده است، این غده با غذای غرب! تقویت می‌شود و ترشّحات می‌ریزد. به قول ماشاالله شمس‌الواعظین «سرنیزه»ی بلوک غرب در دل خاورمیانه است.

،،

امیرجناب سلام. من هیچ وقت قلم وابسته نداشته و نخواهم داشت. پارسال تا الآن حرف‌هایم همینی هست که زدم. متن‌های پارسالم که اسرائیل جنگ با غزه آغاز کرد بدون حتی یک کلمه ویرایش در سایتم ثبت و منتشرشده، است. آن زمان هم می‌گفتم چنین‌روزهایی می‌رسد. منتها در کشور «گوش» کم است، «زبان» زیاد است.

چکیده گفت‌گوی

ماشاالله شمس‌الواعظین با روزنامه اعتماد

جلیل قربانی

۱- اسراییل به دنبال شناسایی ظرفیت‌های ضدصهیونیستی منطقه است. این کار با بمباران، سر به سر گذاشتن، حملات موشکی و رسانه‌ای، ترور و... اجرایی می‌شود.

 

۲- اسراییل امروز افق جنگ را با یک هدف جدی گسترش داده است. هدف، چیزی نیست جز وارد کردن جمهوری اسلامی در این میدان نبرد.

 

۳- اسراییل تصور می‌کند فرصتی برای مقابله با ظرفیت‌ اتمی ایران فراهم شده و به امریکا متوسل شده و امریکا گفته که کمک می‌کند اما با ایران نمی‌جنگد. اما اگر اسراییل دست به ماجراجویی بزند، امریکا ناچار به حمایت خواهد بود.

 

۴- هوشمندی ایران، دوری از دامی است که اسراییل و امریکا پهن‌ کردند. آمهادمی‌خواهندبه تهدید استراتژیک ایران یعنی توانایی اتمی آسیب بزنند.

 

۵- برخی تندروها در ایران در زمین اسراییل و امریکا بازی می‌کنند و می‌پرسند: «پس موشک‌ها را ساخته‌ایم برای کی؟» انگار وقتی سلاحی ساخته می‌شود حتما باید مورد استفاده قرار بگیرد.

 

۶- الان ۷۰ سال از ساخت سلاح‌های استراتژیک می‌گذرد؛ زرادخانه‌های روسیه یا امریکا تکان نخورده است. معنای داشتن سلاح، بازدارندگی است. سیستم پدافند امریکا برای موشک‌های حزب‌الله و یمن و... نیست، برای جلوگیری از حمله ایران به اسراییل است.

 

۷- اخبار حاکی است که ماکت‌هایی از ایران در صحرایی در کالیفرنیا بازسازی شده‌ تا آماده نبرد احتمالی با ایران شوند.

 

۸- دوری از دامی که اسراییل برای کشف استعدادهای نظامی ایران پهن کرده، مهم است. استعدادهای نظامی، مدیریتی، فنی و فرماندهی ایران یک‌جا نباید استفاده شود. این احساس که ایران تمام توانایی‌هایش را به رخ طرف مقابل بکشد از نظر استراتژیک غلط است. دست ایران نباید رو شود.

 

۹- اگر قرار است سیستم راهبردی ایران از سلاح‌های کلاسیک و متعارف به سلاح‌های غیرکلاسیک و غیرمتعارف، ارتقا پیدا کند، دلایل آن در یک تصویر بزرگ‌تری باید طرح و بررسی شود. 

 

۱۰- موضوع جهان چند قطبی، موضوع نزاع چین و امریکا و قرارگرفتن ایران در بخشی از این محور و... منطقی‌تر است. اسراییل بسیار کوچک است برای اینکه ایران به خاطر آن تغییر دکترین بدهد. 

 

۱۱- در اطراف ایران شش قدرت اتمی وجود دارد؛ روسیه، هند، پاکستان، اسراییل و تعدادی از کشورها در آسیای مرکزی. ایران در تیررس این کشورها قرار دارد.

 

۱۲- ایران سیستم دفاعی خود را بر اساس سلاح‌های کلاسیک چیده، اما تداوم این وضع دشوار است. یا باید منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای شود یا اینکه ایران هم بتواند دکترین دفاعی خود را در حد چالش‌های پیش رو ارتقا دهد.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام در دو پست بالاتر در جواب به جناب آقامحمدتقی یک اشاره به حرف آقای ماشاءالله شمس‌الواعظین کردم، که برگرفته از همین مصاحبه‌اش بود که من دیروز در منبع «صاحب‌خبران» خواندم. چه خوب شد، چکیده‌اش را با ابتکار خودت نوشتی. چکیده‌نویسی از سخت‌ترین هنر است، چون هم باید امانت نقل رعایت شود، و هم اشتیاق در خواننده ایجاد کرد که اگر متن کامل در حوصله‌اش جا ندارد، جذب چکیده‌خوانی شود. تشکر می‌کنم. خودت بهتر از من می‌دانی که آقای شمس کارشناس خبره‌ی خاورمیانه است، در «جامعه» «توس» «آزادگان» «نشاط» هم این مسائل را می‌شکافت که نظام جمهوری اسلامی ایران همه‌ی روزنامه‌هایی که شمس‌الواعظین بود، توقیف کرد. واقعاً چه جفاهایی. هیچ خسرانی خسارت‌بارتر از بستن روزنامه و شکستن قلم توسط حکومت‌ها، نیست.

 

احمدی: سلام جناب طالبی عزیز. با شما موافق و هم عقیده ام، امیدواریم همان اصلاحاتی که مد نظر بزرگان و اساتید و مراجع بود و هست صورت بگیرد تا انشاالله شاهد محصولات پربار در حوزه باشیم.🌹

 

این هم امرو سه‌شنبه ۲۴ ، ۷ ، ۱۴۰۳ در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها که برخی اعضای مدرسه در متن‌های دیروز و پریروز خود درین صحن، از مدیر مدرسه خواسته بودند به نیابت از آنان و شفای مریض‌هایشان در حرم، عرض ادب کنم. کردم. تازه آفتاب بیرون زده بود، جوار حرم رسیده بودم صبح زود. این عکس را از زاویه‌ی پل آهنچی (که غرب حرم می‌شود) انداختم. گردی تابش خورشید در عکس پیداست. شاید عکس چشمگیر نباشد، اما ذوق و‌ هنر در آن هست، چشم اگر خیره شود، خواهد فهمید.

،،

آقا احمدی سلام نیمروزی. شما نزد من و صحن، شیخ دانای فقه و اصول حوزه و دانش‌آموخته‌ی علوم سیاست دانشگاه‌اید و صاحب تحلیل، فکر و اندیشه. من کاملاً مثالم از جنگ تحمیلی این است، آخرش، آتش‌بس آن هم با تصویب سازمان ملل، جنگ را چاره کرد. ایران تا صدام حضور داشت و حتی بیش از ۲۰ سال دیگر بر عراق حکومت کرد، قادر به شکست و واژگونی حزب بعث نبود. و هرگز هم ایران دوباره وارد جنگ با صدام نشد تا خودِ آمریکا حس کرد، صدام نفع ندارد لذا سرنگون و حتی اعدامش کرد. مثال من واضح است، پس سؤال آخر شما هم با مثال من جواب گرفته است. بگذرم.

 

۱۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: لبنان، نصف مازندران، تحلیلی بر شلیک موشک به اسرائیل از خاک ایران. میان غرور و عقل، تبایُن برقرار نیست. چون غرور عین چاقو دو پهلو است؛ دست جرّاح تیغ درمان است، دست جانی، تیغ کشتار. غرور گرچه رایج آن بزرگ‌بینی و فریفتگی است، اما در جایش مایه‌ی اعتماد و جوشِش است.

 

ایران به تصمیم نهاد امنیت ملی تشخیص داد دیشب از خاک خود، به اسرائیل موشک شلیک کند. این نهاد رسماً به «قوه‌ی عاقله‌»ی ایران مشهور است. نسبت به این تصمیم که طبق قانون ایران اتخاذ شد، مردم کشور هم احترام قائل‌اند، هم بی‌تردید از ناحیه‌ی بخشی از جامعه، انتقاد. هر دو از حق برابر برخوردارند، که غرور خود افتخار کنند، یا دست به نقد بزنند. در شلیک موشک، میان غرور و عقل باید توازن قرار داد و آن را تحلیل کرد. من البته نظریه انتقام را در سیاست رد می‌کنم. نظریه‌ی انتقام نظریه‌ی لبریز از خطا و احساس و آزمون است. آزمودن در سیاست، جایی ندارد.

 

اما تحلیل و نظر من: لبنان، نصف مازندران است. اما کشور است. مرز دارد. در سازمان ملل کرسی عضویت دارد. پس خاکش برای مردمش باید امنیت داشته باشد. اما جنوب این کشور -که تقریباً نیمی از لبنان را شامل است- سال‌هاست توسط اسرائیل در تنش و حتی جنگ‌هاست. ایران نیروهای مدافع خاک لبنان در برابر اسرائیل را، بر حسب سیاست حوزه‌ی نفوذ و نیز برداشت ایدئولوژیک اسلام، تقویت نظامی، نیرویی، پولی، و دیپلماتیک می‌کند. شک ندارم و تحلیلم این است شلیک دیشب از انگیزه‌ی درستِ ایران برخاسته است، تا اسرائیل را از تصمیم حمله‌ی زمینی به لبنان منصرف سازد و جنگ را تا شعله نگرفته، ختم و خاموش کند. اما هنوز تردید دارم که چنین شلیکی، بازدارنده‌ی اسرائیل خواهد شد یا نه. هدف ایران، به نظر من انسانی و برای نجات منطقه از تشدید تنش بود. اما برآوُردم این است، اسرائیل نقشه‌ی خود را کنار نمی‌گذارد. نیز هنوز نرسیدم که زمان شلیک تعجیل شد یا تأخیر. ولی ایران دنبال پایان مخاصمات است زیرا توان بازداشتن اسرائیل از جنایت و اشغال را ندارد، هم به علت بعد مسافت، هم به علت جنگ‌افزارهای تجدیدشونده‌ی فوری اسرائیل. به عنوان ایرانی، خیلی انتظار می‌کشم رفتار ایران اثر بگذارد و لبنان شبیه غزه نشود که ایران قادر نبود کاری کند که باریکه منهدم نشود و بالای ۴۰ هزار انسان بی‌دفاع شهید و بقیه‌ی مردم بی‌خانمان و بی‌آب و نان شوند. جنگ در مکتب نژادی اسرائیل قاعده‌پذیر نیست. من در مقام تحلیل حرف زدم. آنچه در موضع و احساس من نهفته است، نهفته می‌دارم.

هُنگ کُنگ کردن غزه

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه. به مدت ۹۹ سال هم ماکائو، هم هُنگ کُنگ در تملک یا اجاره‌ی انگلستان بود که چند سال پیش هر دو منطقه، به چین سرزمین مادری، برگردانده شدند. چین حتی با انقلاب مائوئیستی نیز برای بازپس‌گیری این دو منطقه، با انگلستان وارد جنگ نشد. در مورد تایوان هم -که چین آن را «چین تایپه» می‌نامد- با آمریکا وارد جنگ نشد و همچنان در برابر تنش آمریکا، سیاست رفع تنش (=دتانت) را در پیش گرفت. چون چین از چندین سال پیش خود را موظف کرد از چهار اصل "دنگ شیائو پینگ" رهبر اسبق خود تا چندین دهه پیروی، و خود را برتر کند. یعنی رسیدن به اقتصاد اول دنیا و ابا و ترک چین از هر گونه درگیری نظامی در جهان و ایجاد بازار در تمام دنیا. هُنگ کُنگ که در فارسی به معنی «بندرگاه عطرآگین» است اینک با هفت میلیون و اندی نفر جمعیت و خاکِ اندک، یکی از اقتصادمحورترین مناطق دنیاست. من برای اولین بار دارم این تزم را مطرح می‌کنم، یعنی هُنگ کُنگ کردن غزه. این مدت که گذشت، ولی اگر آینده، غزه آرام گرفت و اسرائیل به ترک آن باریکه، تن دهد، مردم غزه به عنوان خاک و وطن فلسطین می‌توانند این باریکه را -که در بهترین نقطه‌ی جهان جای دارد- به هُنگ کُنگ دوم جهان تبدیل کنند. می‌دانم ذات و صفات اسرائیل به تعبیر امام سید موسی صدر، "شرّ مطلق" است و دست‌درازی می‌کند، اما اگر فکر هُنگ کُنگ کردن غزه جا بیفتد، کشورهای حامی می‌توانند با بالاترین کمک به داد این ستمدیده‌ترین مردم جهان برسند و سکنه‌ی ستمدیده‌ی این باریکه را به لذّات دنیا و اقتصاد پویا و روابط با دنیا متنعّم کنند، که از مرگبارترین حالت رها شوند. این فکر در ذهنم نوج زد. شدن و نشدن آن را می‌توان به صاحبنظران دنیا سپرد. این یکی از بهترین مددی هست که می‌شود این مغضوبین زمین را از گرفتاری و خشم نجات داد. در درون فکرِ هُنگ کُنگ کردن غزه، عمیق‌ترین مبارزه‌ی اثرگذار را هم می‌شود خردمندانه جای داد. زیرا مبارزه عین تمام جاهای جهان، بر حسب زمان و مکان حالات متعدد به خود می‌گیرد، یک نواخت و یک راه که ندارد. دنیا تا نیاید پای نجات غزه، این باریکه، دستاویز خشم اسرائیل باقی می‌مانَد و تعجبی ندارد -بر اساس یک بینش دینی که بزرگان دینی آموختند- جهان برای دست روی دست گذاشتن عذابِ ستمگری بر سر یک ملت، از غَیب یا علَن، مستحق "نفرین" شود. البته غزه‌‌ای‌ها خود باید تصمیم بگیرند و راه خود را خود بپیمایند. بگذرم

،،

جناب حجت الاسلام احمدی سلام. ۱. امام حسین ع در مسیر کوفه ناگهان با حُر مواجه شد. پس از آن راه را نه سمت کوفه که به سمت شمال غرب یعنی کربلا کج کرد و نشان داد غایت حرکت امام حسین ع جنگ با هیچ کس نیست. در کربلا هم کوشید تا خودِ شب تاسوعا که ابن سعد سرِ عقل آید، جنگ را شروع نکند. اما شمری بود که تحریک می‌کرد. سپس امام طبق شرف دین و عزت انسان، دفاع کرد. ۲. اگر برای کشورها می‌خواهند جنگ تجویز کنند، شما آقا احمدی می‌شود بفرمایی چرا به قول خودِ تندروهای راست «بحرین» هدیه‌ی شاه دوم پهلوی به آل عیسی را از راه جنگ به استان سی و چندم ایران اضاف نمی‌کنند؟! معلوم است جمله‌ی من یک پرسش عمدی است، نه ابهام. وقتی ایران از جنگ پرهیز می‌کند، و نظم خیلج فارس را به رسمیت می‌شناسد، چرا تزهای جنگ‌طلبانه تئوریزه می‌شود؟ وقتی مرز ایران را دوست داریم جنگ نباشد، مرز جاهای دیگر مردم دوست دارند امن باشد.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام. وارد این مباحث شما نمی‌شوم. به دو پرسش اکتفا می‌کنم: ۱. به نظر شما خود جنبش حزب‌الله تصمیم گرفته بود از شمال اسرائیل وارد پرتاب‌ها شود؟ یا نه، تاکتیک و استراتژی در جای دیگر تعیین و ابلاغ شد؟ ۲. قبلاً سه چهار باری گفتم شهید سید حسن نصرالله جوانمرادی کرد فشار آوُرد تا اسرائیل را بلکه از سرِ غزه پشیمان و مجبور به عقب‌نشینی کند. اما آیا آن راهبرد درست بود؟ منظورم این است لبنان را تحت تحریک مثلاً سوریه! ترکیه! قطر! وارد لبه نکرد؟ این را صرفاً سؤالی آمدم جلو. نظر خودم را فعلاً نمی‌گویم. این‌که اینک آتش‌بس حتی از سوی ایران مطرح می‌شود مگر غیر از نافع‌نبودن جنگ است؟ پرسش سوم هم شکل گرفت. می‌توانی زیر پست آشیخ محمدرضا ریپلای کنی، عین دیروز! این یکی کشکولی بود! جُم بُخورن مدیر مُفهمد، به لهجه‌ی مشهد مقدس. مجدداً به آشیخ محمدرضا رفیق متفکرم سلام. کاملاً ممنونم. الآن «بحرین» هدیه‌ی خاک ایران از سوی شاه پهلوی فاسد به تبار آل نهیان، پادگان بزرگ نیروی دریایی آمریکاست؛ مجهزترین لنگرگاه ارتش آمریکا؛ زیر بیخ ایران. همین دولت عراق، مزوّرانه با ایران تا می‌کند، خاکش چندین پایگاه نظامی قهرآمیز آمریکا قرار دارد و نمی‌تواند هم، بیرونشان کند. بگذرم، حُدیبیه هم لابد تذکر بود! این عبارت اُخریٰ کشکولی بادا.

 

شیخ محمد رضا احمدی به من: علیکم السلام و رحمه. مرا به یاد مکالمه بین حضرت امام و آیت الله حکیم انداختی. یادت که هست؟ ما و شما و همه اعضای گروه، در آزادی کامل دیدگاه خود را بیان می کنیم، و آنچه را که بینی و بین الله درست تشخیص دهیم عنوان می کنیم. خوشبختانه هیچ کدام هم طرفدار جنگ و خونریزی نیستیم. اما این که مسئولان نظام چه سیاستی اتخاذ کنند را نمی دانم. باز هم از شما مدیر فرهیخته جهت فراهم نمودن زمینه بیان دیدگاه در این صحن محترم تشکر می کنم. قدردان زحمات شما هستم. انشاالله.

 

باز هم سلام آشیخ محمدرضا: داشتن آموزگاری چو تو برای خودم یک نعمت پربار است. بله، یادم است. مرحوم مرجع حکیمِ بزرگ در جواب این که چرا قیام نمی‌کنید علیه‌ی صدام حسین، پاسخ روانشناسی سیاسی مهمی داده بود: گفت من عراقی‌ها را می‌شناسم! مردم عراق قابل اعتماد نیستند. منظورش این بود در حرف پیش‌اند اما به‌وقتش پَس (=عقب‌تر از همه) آقا احمدی ممنون که از خوان خود، ما را میهمان می‌کنی. من هم خشنود. نشست و برخاست فکری با جناب‌عالی برای من افتخار است. تمام.

 

دستگاه پولگیری از مردم

به روش الکترونیکی در حرم حضرت معصومه س

نمی‌دانم چرا هر جا را به آخوند یا ریشو می‌سپُرند به اقسام مختلف جیب مردم را نشانه می‌گیرند خالی کنند. قدم به قدم حرم حضرت معصومه س را ازین دستگاه‌ها کاشته‌اند تا زائر قدم از قدم برنداشت، مجبور شود زیپ جیب را باز کند! واقعاً در جمهوری اسلامی ایران هم قدرت دست توی جیب مردم می‌برَد هم شبه‌دولت و مجامع مذهبی. حدیث‌تراشان هم کم نمی‌آورَند سریع سند ارائه می‌دهند اگر پول بدید طبقات فوقانی چشمنداز دار بهشت چند غرفه‌اش مال تو و لابد عیالت است! اخّاذی بد است چه سامرا باشد چه هر جا. قدیم می‌گفتند فلان گدا مثل گدای سامره! سمج است. ازین جور جیب خالی کردن مردم به نظر من اخلاقاً مورد تشکیک است. حرم که رفتم این عکس را انداختم. میلیاردها تومان خرج دستگاه می‌کنند که پول بگیرند چون دیدند مردم دیگر پول نقد ندارند اینان هم شگرد پیاده کردند. در اخذ پول جیب ملت چقدر هم حرفه‌ای و حتی مدرنیست! هستند برخی هم. ابراهیم طالبی دارابی

 

جلیل قربانی به من:  سلام آقای طالبی. روز به خیر

۱- از دوران کودکی تاکنون هر وقت پا به مسجد گذاشتیم، بین دو نماز یک نفر است که یک کیسه پلاستیکی در دست می‌گیرد ‌و بدون حساب و کتاب و یادداشت از خلق‌الله پول می‌گیرد.

 

۲- با این که بسیاری از مدعیان به نام خدا و پیغمبر و فقرا و ... بارها سر مردم کلاه گذاشتند، اما هر کس با هر دستاویزی می‌آمد، هیچ‌کس نمی‌پرسید و‌ نمی‌پرسد که چه تضمینی هست که این یارو پول را به جیب خودش نزند.

 

۳- جالب آن‌که در زمانه رواج کارت بانکی و حذف تقریبی پول نقد از جیب مردم، کیسه پلاستیکی هنوز در دست یک عده باقی مانده است تا مردم را سرکیسه کنند.

 

۴- در دهه ۱۳۶۰ در نماز جمعه‌ها هم این روش جاری بود؛ شاید هر کس می‌توانست با این کلک، برای تامین خرج خانواده‌اش از این راه، یک مجوز مفت‌خوری با اجازه ستاد برگزاری نماز جمعه به دست آورد.

،،

جناب آقاجلیل قربانی سلام. همین حرم قم یا حرم مشهد تا یک نفر می‌میرد، ده‌ها پارچه و بنِر (نمی‌دانم درست نوشتم یا نه چون تلفظش را بلد نیستم) و چندین تابلو گرانقیمت به در و دیوار نصب می‌کنند و صدها نوع پارچه‌نوشته‌ی گل‌کاری و رنگین تهیه می‌کنند. واقعاً این‌همه اسراف و تبذیر چه پاسخی دارد. یادم است می‌گفتند صدام حسین شهرها را پر از عکس‌ها و مجسمه‌های خود می‌کرد. می‌کرد هم واقعاً چون دیکتاتور با نمادها خود را غلبه می‌دهد. اما ایران چرا؟ واقعاً درین کشور چه خبر است؟ میلیاردها دلار خرج کاغذ و پارچه و بنر و تابلو و هزاران نوع اقلام تبلیغاتی برای هر کس که خود بخواهند بزرگش کنند. پس کجا رفت حدیث مهم پرهیز از اسراف و بدتر از آن، منع تبذیر. به قول آن فیلم عروسی خوبان آقای محسن مخملباف: «حرامخوری، خوشمزه است.»

،،
سلام آقا محمدتقی. یقین دارم این جور جیب مردم را نشانه‌گرفتن آن‌هم در حرم چه قم چه مشهد مقدس، بدترین تکدّی‌گری است. عادت کردند پول مفت! خوردن. بگذرم. حیف و میل آنقدر در ایران زیاد است، حد ندارد. اکثر اینان به بنگاه‌های چاپ تبلیغ و بنر و پرچم‌ها و اعلانیه‌ها ربط مالی پورسانتی دارند. اسراف کاغذ تمامی ندارد. حال آن‌که در شرح حال استاد مرحوم محمدرضا حکیمی می‌خوانیم آن فقیه حکیم دانشمند پشت جلد کاغذ سیگارش یادداشت و فیش می‌نوشت که ذره‌ای کاغذ هدر نرود. در جمهوری اسلامی ایران هر چه رعایت نمی‌شود همین میلیادرها متراژ کاغذ و پارچه. متشکرم دیدگاه خود را مطرح فرمودید. صحن هم یک تابلویی است که هر عضو خواست، افکار خود را روی آن منجوق می‌کند در معرض دید دیگران می‌نهد.
 

گرایش طبیعی به گناه

نوشته‌ی اقتباسی ابراهیم طالبی دارابی. سورن کی‌یرکگارد معتقد بود دست‌کم دو منبعِ «احتمال گناه و اجتناب‌ناپذیری مرگ» باعث است انسان، پریشان یا به عربی: مضطرب (=شوریده) شود. در منظر وی انسان‌ها گرایش طبیعی به گناه دارند و چون به این میل درون، آگاهی دارد، برایش "ناراحت‌کننده" می‌شود و تب و لرز فکری می‌گیرد. زیرا رعایت‌نکردن استانداردهای اخلاق و یا قضاوت احتمالی مردمی، حس شوریدگی در فرد را تحریک می‌کند. ترس از مُردن نیز همین حال پریشان را بر انسان بار می‌کند. به تعبیر یک نویسنده در «عصر ایران» باید یک «کاتالیزور (=گِرد هم آوری) برای رشد شخصی و خودشناسی» درست کنیم تا بشود مضطرب نشد.
 
،،
جناب آقاصدرالدین مشهدنشین سلام. زیارتت همیشه قبول فامیل فرهیخته‌ی من. نظر شما محترم و محفوظ. من تعبیه‌ی این دستگاه‌های مدرن و گران بر معبر و گذرگاه‌های زائر در جای جای حرم را دام‌گذاری برای تحریک احساسات مذهبی مردم می‌دانم و آن را گدایی و تکدی‌گری و جیب مردم را زدن، می‌دانم. از نقد و ایرادی که بر متنم وارد کردی، ممنونم. بهتر است از لفظ «القا» پرهیز کنی. درین صحن، القا صورت نمی‌دهیم، بلکه آنچه به قول جناب حجت الاسلام احمدی «بینی و بین الله» فکر می‌کنیم در سازندگی جامعه و حکومت مفید است، می‌نویسیم. با ارادت.
 
،،
اسا دِرس شد. خا. چی شی بیه رمز و اُسطرلاب نوشته بودی! راستی سلام آشیخ محمدرضا احمدی گتابی قمی حوزوی دانشگاهی پژوهشی سیاسی دینی اخلاقی معنوی عرفانی.
 
،،
جناب آقاصدرالدین سلام. این جا هم نظر شما محترم و محفوظ. روحانیان از آسمان نازل نشدند، از زُهدان متولد شدند. در بین آنان افرادی جا خوش کردند که پول از هوا می‌زنند. بگذرم. زیاد تابع لفظ «روح» در عبارت روحانیت نباید نبود! جایش برسد مادی‌پرست‌ترین‌ها هم میان‌شان موج می‌زند. البته اخوی‌ات جناب حجت الاسلام آشیخ جوادآقا که اخیراً از عمره آمده، در پستی به حجت الاسلام آشیخ مالک دیروز از شهید دکتر آیت الله بهشتی نوشت. لابد می‌داند آیت الله مرحوم محمدرضا مهدوی کنی در آن سال گفته بود دفاع ما از بهشتی طبق قاعده‌ی «دفع افسد به فاسد» است. البته نَعوذُ بالله. منظور مهدوی این بود آقای سید ابوالحسن بنی‌صدر افسد است، پس از طریق دفاع از بهشتی که به زعم وی «فاسد» است! به دفع خطر بنی‌صدر رو آورده است. خواستم گفته باشم حالا را نبین عده‌ای خود را حامی روحانیت جا می‌زنند، همانان بیشترین اهانت‌ها را به بهترین روحانیان می‌کردند. یادآوری کنم شخصاً برای مرحوم آیت الله مهدوی کنی احترام قائل بوده و هستم. خیلی کوشیده بود آقای حجت الاسلام ناطق نوری نامزد مورد نظرشان رأی بیاورد. اغلب استان‌ها حضور یافت تا مردم را رهنمود! دهد به ناطق رأی دهند. ولی مردم راه خود را رفتند. بگذرم. روحانیت از زُهدان متولد شدند، آنان را آمده از آسمان جا نباید زد. زُهد در نزد کثیری از آنان، فقط یک لغت سه حرفی است و کلک.
 
نکته‌ی عمومی: معمولاً حاکمان و حاکمیت‌گرایان جهان، تاریخ را غبار می‌دهند مردم نفهمند، به‌ویژه ماشین تبلیغی‌شان.
 
راستی! خشنودم با گفتار خود توانستی جناب آقاجان من حجت الاسلام حاج سید کمال الدین را به وجد آوری. آخه ایشان فقط روح نیست، یک تیکه نور است. فقط نمی‌دانم چرا با آن‌که تعلیم از آیتن صالحی + جوادی آملی گرفته است، باز قدرت را ستایشگر است! این یکی کشکولی. آقاجان سید عمادی واقعاً فقیه نزیه است. نیز انسان باصفت که مخالف فکری خود را به احسن وجه تحمل می‌کند و به جنگ لفظی با منتقدان و مخالفان نمی‌رود. تو صدر هم نزد من فرد شریفی هستی. آنچه را حق تشخیص دادی، از بیان ابا نمی‌کنی. ممنونم البته فکرت، راست (=هم اون راست، هم راه راست) است، اما گاه کج می‌شود از ول‌ویلانگ هم «بدتر» تر تر تر تر تر. کشکولی را بیاب! وقت ویرایش سلب است از من. بگذرم.
 
نکته‌ی عمومی در صحن:
 
وقتی دکتر آیت الله بهشتی را ترور کرده بودند، شعار مردم این شده بود:
 
 
دشمن در چه فکریه
ایران پر از «بهشتی»هه
 
 
این شعار مهم از شور و شعور و آرزوی زیبا نشئت گرفته بود. اما ملت بعداً فهمید در ایران هرگز حتی یک «بهشتی» دوم هم پدید نیامد که نیامد، چه رسد به این که پُر شده باشد از دکتر «بهشتی». بگذرم. دامنه.

۸ ← می‌گن

آقای علی فدوی جانشین سپاه گفت: «اگر ما اراده کنیم می‌توانیم تمام صهیونیست‌ها را از بین ببریم.

 

خُب؛ اگر واقعاً فقط حرف!!! نیست، پس معطّل چی هستید!!! ایران برای مقامات، کمی کلاسِ حرف‌زدن بگذارد تا یاد بگیرند حرب و حرف و کشک هر سه در ترازوی افکار عمومی می‌رود.

 

یک حاشیه، اضافه ← : اسرائیل این روزها دایم از طریق مقامات یا مطبوعات یا کانال‌های رسمی خود یا واسطه‌ها اعلان می‌کند طرز حمله‌اش به ایران چگونه است، مثلاً می‌گویند حمله به ایران تصویب شد، اما نفت و هسته‌ای را نمی‌زند. این نوع اطلاعات، می‌تواند فریب و استتار اصل نقشه هم باشد. ایران اگر می‌داند حمله نزدیک است، نباید اطمینان کند اسرائیل راست می‌گوید. هر جای مهم، چه نفت، چه اتم، چه فرد، چه مردم باید طبق عقل و درایت محافظت شود و دست از رفتارهای صوری تبلیغی بکشد.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام. در جمله‌ی نقلی از آقای علی فدوی، جدا از بلوف، تناقض هم هست. چون پیش‌تر ازین استدلال شده بود ایران فقط مقرهای نظامی اسرائیل را زده است و می‌زند. پس وقتی شعار می‌دهد می‌توانیم «تمام صهیونیست‌ها را از بین ببریم» با آن راهبرد قبلی در تضاد است. بله، رجَز جزوی از جنگ است، اما حرف کشک! نه. در چند روز پیش متنی نوشته بودیم درین صحن با عنوان موازنه‌ی تخریب. یعنی اسرائیل و ایران در بالاترین حد خصم فقط موازنه‌ی تخریب دارند. به عبارتی دیگر یعنی توان تخریب همدیگر را دارند نه نابودی را. هیچ کدام قدرت نابودی یکدیگر را ندارند. ضربات تخریبی فقط دارند. بگذرم. از حضور منقّدانه‌ات ممنونم. سواد سیاسی بالایی داری. درود و ارادت: ابراهیم.

،،

سلام برای این پست شما آشیخ حمیدآقا. شما روحانیون باید واقع‌گراترین اشخاص درین جامعه باشید. واقعیّت با ذهنیّت فرق بیّن دارد. اما جلوِ خوشی شما را نمی‌گیرم! پس خوش باشید با این «بهشتی»ها که متصور هستید. من بعد از شهید دکتر آیت الله بهشتی، حتی یک روحانی در حد تدبر و مدارا و علم او در ایران سراغ ندارم که ندارم. بگذرم. نظر آن حوزوی فرهیخته و رفیق گرانقدرم محترم و محفوظ. بازم درود. سلام مجدد آشیخ حمید.‌ سپاسگزارم از لطافتی که دارید. بله، عطوان تا الآن هزارها تحلیل غلط داد ولی همچنان با بیشترین انرژی و زبان بدن باز به حرف‌هایش ادامه می‌دهد. مخرج و صفات حروف کار دست داد به برخی از عرب. عِبری‌ها که اساساً اهل اسرائیلیات! هستند که تفسیر فقه‌شان تلمود انباشتند. بگذرم. رجَزهای توخالی مایه‌ی شرمساری هم هست. به محسن رضایی گفته بودند ناوهای آمریکایی را درجا بزنید در خلیج فارس! گفت داریم ناوها را داخل کیسه می‌کنیم بعد سرشان را بدوزیم! این را کی زده بود؟ هنوز ایرباس مسافری ما را ناو آمریکایی نزده بود. بلوف! از کشک هم کشک‌تر است. خداقوت که نسبت به مدرسه این دیدگاه مترقیانه و متقیانه‌ را دارید. از طرف من این میانبحث با جناب مستطاب تمام.

 
شاید مانند من در نگاه نخست فوری نفهمید این عکس کجاست. بله، نمایی مسقف و منور از فرودگاه مسقط است. مسقطی که میانجی پیام آمریکا به ایران و ایران به آمریکاست. دبستان و راهنمایی و حتی دبیرستان که بودیم وقتی با کسی قهر بودیم، ولی تهِ دلمان دوست داشتیم قهر نباشیم، حرف خود را بلند بلند می‌گفتیم اما نه با آن فردی که با او قهر بودیم! به سوم شخص ثالث مفرد یا تثنیه یا جمع! که صدای ما را او هم بشنُفد. بگذرم. مسقط و شیرینی‌های مسقطی. اخیراً آقامهدی رجبی و آقااسماعیل داراب‌کلایی به همراه خانم و بچه‌ها به مالزی رفتند، طبق تحریم، باید اول مسقط پیاده می‌شدند بعد به یک هواپیمای آن جا به کوآلالامپور پرواز کنند؛ چنین هم کردند. پیش به سوی توسعه و رشد و دفع و رفع تحریم. ابراهیم.
،،
سلام جناب حجت الاسلام حاج سید کمال الدین فقیه دین. خودِ نور که نورِ خود را نمی‌بیند، برای من نور هستید، چون منش و مرام آن فرزانه‌ی اهل فلسفه و فقه در ارتباط گیری با همنوعان از جنس نور است. آدم وقتی هر چه بیشتر به پر و پای جناب‌عالی می‌پیچد بیشتر این منوریت را می‌بیند. این صفات که برمی‌شمارم تمامی از توابع اخلاق شماست که در پیرامون جذبه ایجاد می‌کند. گمان نگنم کسی با شما بحث کند اما خود را در تاریکی و لبه‌ی طرد بیند. دین یعنی همین. اما بحث بعدی این است که فرد روحانی که روح و نور است، تابشش باید هم ملت را روشن کند و قدرت را. قدرت به روح و‌ نور نیروی تابان نمی‌دهد، بلکه روح و نور است که اگر لازم ببیند، قدرت را هم متنوَر می‌کند و هم متنبَه. هرگز روحانیت شیعه را در ظل هیچ قدرتی قبول ندارم. روحانیت دانا، دیندار و حافظ منافع قرآن، قدرت را باید در زیر افکار دین و اخلاق خود تذکر دهد. قدرت باید تابع افکار دینی باشد نه افکار دینی تابع قدرت. بگذرم. دین توسط قدرت‌ها مَلعبه می‌شود و فقط لعاب می‌گیرد و ظاهرگرا و رواج ریا. به قول آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی: «لقلقه» می‌شود عین «آدامس» که پس جُویدن، تُف می‌کنند، می‌اندازند. از کمالات سخن شما کمال بهره را بردم. لطیف هستید و از ابر بارشی آن مرد شریف، لطافت می‌بارد. ادب و ارادت: ابراهیم
،،
جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام. عکسی که ازین کوچه انداختی و مسجد سلماسی (مرحوم یحیی سلماسی) را برجسته کردی، مرا یاد خاطره بردی. بارها و بارها ازین مسیر رفتم دفتر تبلیغات، مرکز پژوهشگاه سیاسی که برای من دیدن سردرگاه آجری آن و آدم‌هایی که درین کوچه آمد و شد می‌کردند شوق‌انگیز بود، خصوصاً رفت و آمد موتور رکس‌ها.
 
اما خاطره‌ی سیاسی: من هنوز دنیا نیامده بودم، یعنی چهار سال پیش از تولدم در سال ۱۳۳۹ عده‌ای رفتند پیش مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رحمهُ الله علیه که علامه طباطبایی در فیضیه فلسفه تدریس می‌کند دین را از طلبه‌ها می‌گیرد. آن مرجع عام و خبیر شیعیان علامه را فرستاد همین مسجد سلماسی در دو کیلومتری (یا کمتر) مدرسه فیضیه و گفت آن جا محفل محدود فلسفه را برگزار کن و به کسی نگو. تفسیر المیزان از همین مسجد سلماسی کنار کوچه‌ی ارک و ارم پایه گرفت. بگذرم. الآن مسجدها همه دست یک جناح استُ بس. فاجعه‌ای که آینده سر می‌زند. تشکر بابت این پست معنادارت احمدی گرامی.
 

ایرانیان این روزها از نزدیک به همدیگر چه می‌گویند؟

مقدمه: در پچ‌پچ از یک فرهنگ مشترک برخوردارند، راحت به هم حرفِ اصلی جامعه و حکومت را می‌گویند؛ که همان را در بیرون، در اداره، در شرکت، در عموم، و در شغل خود نمی‌گویند، یا نمی‌خواهند بگویند.


درین روزها من فکر می‌کنم بیشتر ایرانی‌ها دست‌کم سه حرف را در نزدیک، به هم می‌گویند؛ به شکل‌های یا سؤالی، یا اعتراضی، یا تحلیلی، یا خبری، یا گلایه‌ای، یا شایعه‌ای، یا پشت‌صحنه‌ای، یا همینطوری الکی و یا حتی با ناراحتی و ... در جمع معتمد خود، در خلوت با رفیق خود، در میان خانواده و خویشاوند خود. سه نمونه می‌شمُرم:


مثلاً به هم می‌گویند: خاورمیانه آتشش «به کجا» و «تا کجا» شعله خواهد کشید؟ این آتش چرا اطفاء نمی‌شود؟ کی قدرت دارد آتش خاورمیانه را خاموش کند؟ زد و‌ خورد ایران و اسرائیل، سرانجام به آمریکا و انگلستان هم سرایت خواهد کرد؟ برونداد آتش میان اسرائیل و ایران چیست؟ غزه‌ی فلسطین و لبنان چرا جلوی چشم جهان دارند به یک بلاد ویران تبدیل می‌شوند؟ چرا از هیچ کس بر نمی‌آید این فاجعه‌ی قرن بیست و یکم را حل کند و کشورها را در مسیر توسعه و روابط اقتصادی قرار دهد؟ حتی ممکن است بگویند ایران گول خورده است وارد این بازی شده است و دیگر نمی‌تواند ازین زمین بازی، سالم در روَد. چقدر هم بالابالاهای نظام، حرف می‌زنند. اما من بگذرم.


مثلاً به هم می‌گویند: معلوم نیست باید حرف کیا را حرف اسلام بدانیم؟ هر کس از اسلام یک جوری حرف می‌زند. اسلام هم این وسط گروگان آنان قرار گرفته است. هر کس آردِ اسلام را دلخواه خود خمیر می‌کند و به تنور می‌چسبانَد و برای کل دنیا خط و نشان می‌کشد. اساساً مگر اسلام سخنگو دارد؟ چه کسی خود را سخنگوی اسلام می‌پندارد؟ کَی و کجا اسلام برای خود سخنگو نصب و معرفی کرده‌است که الآن کسی خود را سخنگوی اسلام پنداشت کند؟ چرا اسلام را از زبان و میل خود وَرز می‌دهند و شکل ایده‌ها در آوُرده‌اند؟ اسلام آرد است، چرا آن را بد و ترش و فطیر، خمیر می‌کنند؟! اما من بگذرم.

 
مثلاً به هم می‌گویند: حتی رییس‌جمهور را هم مردم بفرستند صدرِ نظام، باز هم فرقی سرِ قدرت نمی‌آید، آش همان است، کاسه هم همان، آشپزها همان آشپزان. می‌گویند این دولت هم رفت در رودربایستی محض و حتی مماشات با قدرت و لایه‌های حکومت. به جای زدنِ حرف و فکر خود، شد سخنگو و سخنران قدرت و سیاست‌های ثابت و تک خط و واحد. و همین باعث است کشور در مسیری دنده عوض کند که دنده‌گذاران قدرت، آن دنده را گذاشته: و گریس زده باشند. اما من بگذرم. اساساً من سیاسی‌میاسی بلد نیستم! پس؛ اُولیٰ است از پسِ این پچ‌پچ‌های ایرانی‌ها، بگذرم!

 

شرح برین عکس : ☝️👈  : طلاق با علت‌هایی عجیب! روزگار هر چه نوتر می‌شود، بهانه‌ها هم نوپدیدتر می‌گردد! اساساً ازدواج یعنی فرد از مفرد به تثنیه برسد، اما چون به جای تثنیه، گاه بیشتر از تثنیه، به سر افراد می‌زند، قضیه بیخ پیدا می‌کند. فرد وقتی زوج شد، تازه یک انسان متولد جدید می‌شود؛ اما ذوق و بهانه و علت‌های عجیب دوباره فرد را به فرد تبدیل می‌کند. از درخت باید آموخت و از قو، که وقتی زوج شدند، هیچ طوفان و بوران و برفی آنان را به شکاف و شقاق نمی‌اندازد. دامنه.

 

حجت الاسلام جناب آشیخ حمیدآقا دارابی‌نیا سلام. تعمیم دادید حرف مرا. گذاشتنِ دستگاه الکترونیکی گرانقیمت لوکس، جلوِ چشم زائر در جای جای حرم حضرت معصومه -سلام الله علیها- بحث آن پست من بود. اما شما آن را به سمت اصل «کمک مردمی» تعمیم دادید. قرآن منع کرده است تحریف را. با آیه‌ی یحرفون... هم آن دوست شریف خیلی آشناست. بنابرین این برداشت شما گرچه با ایموجی طنز همراه بود، اما تحریف پیام من در آن پست بود. با نهایت تقدیر که منقدانه وارد پست‌ها می‌شوید. سپاس و طول عمر و بقا برای شما حمیدآقا.

 

جلیل دِکون‌سَر

شرح برین عکس: یکی از جاهای قشنگ محلمون در داراب‌کلا، جلیل دِکون‌سَر بود. خصوصاً وقت سرد پاییز و زمستان که توی حلب روغن نباتی ۱۷ کیلویی، با تخته‌های جعبه‌ی میوه و هیمه‌چو، تَش می‌کرد و همه دورش روی میز جمع می‌شدند از هوا و زمین می‌گفتند! از هر رادیو و تلویزیونی هم، قوی‌تر!!! فقط نمی‌گذاشت سیاسی‌میاسی بحث شود!! این عکس مال چند سال پیش است؛ من و فامیلم مرحوم جلیل محسنی. روحش شاد. ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

دو پست در یک پست

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

پست اصلی ؛ زندان و انسان: هلند می‌گوید زندان‌ها را به خاطر نداشتن زندانی‌های کافی می‌بندیم و این زندان‌ها به مکان‌های تفریحی و فرهنگی تبدیل می‌شوند. زندانیان کشور پادشاهی هلند از ۲۰ سال قبل به این طرف، ۴۰ درصد کاهش یافته است. خبرگزاری فرانسه علت را «کاهش جرم و جنایت» در هلند می‌داند. در اروپا بالاترین میزان حبس، متعلق به کشور پادشاهی انگلستان است که نقل است «با بحران  زندان‌ها، دست و پنجه نرم می‌کند.» هلند در معنای لفظی یعنی سرزمین چوب. در شهرت جهانی به کشور «آسیاب بادی و گل لاله» ملقّب است. چون رسوبات غنی سه رودخانه‌ی بزرگ قاره‌ی اروپا به این قلمرو می‌ریزد، خاکش را مستعد ساخته است. البته من از مسائل داخلی این کشورِ بالای ۱۸ میلیون نفر جمعیت عضو پیمان ناتو، خبری ندارم. فقط خبرِ کاهش زندان و جرم در هلند برایم مهم بود. هر چه کشورها در هر کجای عالم از جرم و جنایت بکاهند به نفع بشریت است؛ چون هر نقطه از زمین، زیست بشر به‌سامان‌تر و طبیعی‌تر شود، در کل، برای کل بشریت نفع دارد.

 

پست فرعی ؛ فقط خِرَد و وحدت: آش را اسفناج، قوام می‌آورَد. آب را، اکسیژن. چرخ را، باد. کشور را فقط خِرَد و وحدت. البته وحدت از جنس فعالیت آزاد، نه از نوع شاغولیت و رج‌کردن آجر و ملاط. و خِرَد هم به سبک عقلا و عقلانیت، نه به سبک گوش به فرمان یک عقل و یک منسک و یک منصب. با خِرَد و وحدت، در شروع رادار سوریه تخریب نمی‌شود، رادارهای ایران بمب نمی‌خورَد، خجیر و پارچین و اس سیصد اتوبان و مخازن سوخت جامد موشک پایتخت و پدافند ماهشهر و ... از نفس نمی‌افتَد. کشور فقط با خِرَد و وحدت، می‌شود اداره شود. رزمندگان شهید یگان ارتش، شهادت‌تان با حمله‌ی جنگنده‌های هوایی اسرائیل به خاک ایران، بر روح و روان خدمتگذار بی‌منت‌تان به میهن ایران، گوارای وجود پاک خودتان، و تسلیت به روح  این ملت که ذره‌ای حاضر نیست سربازان وطن به دست یک دولت پادگانی اشغالگر فلسطین در حمله‌ی بی‌شرم به میهن، به شهادت نائل آیند. و این هم، خِرَد و وحدت نسخه‌اش هست. افتادن به جنگ، یعنی افتادن در جاده‌ی نامعلوم تخریب ایران. مرکز ارتباطات ستاد کل نیروهای مسلح روز شنبه پنجم آبان ۱۴۰۳ در اطلاعیه‌ی رسمی خود با این جمله‌ی مهم خود، خِرَد را نشان داد: «ضمن محفوظ‌دانستن حق پاسخ قانونی و مشروع خود در وقت مقتضی، برقراری آتش‌بس پایدار در غزه و لبنان برای جلوگیری از کشتار مردم بی‌پناه و مظلوم را مورد تأکید قرار می‌دهد.» بلی؛ ستاد کل جمله‌ی مهم و راهبرد، صادر کرد. فعلاً هیچ کاری مهمتر از  تلاش بر منع کشتار مردم بی‌پناه و مظلوم لبنان نیست که سرنوشت شبیه غزه را دارند پیدا می‌کنند. زیرا اسرائیل اساساً موجودیت‌طلب است، و ناقره‌ی جنگ در ذاتش، مُرتعش است.

اداره‌ی باریکه‌ی غزه با طرح «حباب»

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه) اسرائیل نوار غزه را به صورت مجموعه‌ای از «حباب‌ها» یا «جمعیت‌های محصور» و عاری از وجود اعضای جنبش حماس، برای فلسطینیان تقسیم می‌کند. طبق این طرح، نیرو‌های ویژه‌ی انگلستان برای کمک به ایجاد «مناطق بسته»‌ی عاری از حماس، به غزه اعزام می‌شوند که با مشارکت اسرائیل با پیمانکاران نظامی خصوصی، برای ایجاد «مناطق امن» برای ارسال کمک جهانی، بازسازی باریکه، صورت گیرد. قرارداد بسته شد که «مردخای موتی کاهانا» تاجر اسرائیلی - آمریکایی -که شرکت گلوبال دلیوری را اداره می‌کند- طرح حباب‌ها در غزه را برای سکونت مردم غزه ایجاد کند. حباب‌ها شبیه شهرک‌ها هستند، اما از هم تفکیک می‌شوند و جمعیت فلسطینیان برای سکونت در هر حباب پخش می‌شوند. درین‌باره در آتی باز هم خواهم نوشت.

پزشکیان و نظام

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

من در ماه‌های اخیر وقتی حرف از اسرائیل می‌شد چند مرتبه نوشتم که مبارزه با اهداف اسرائیل چندین نقشه و برنامه می‌خواهد که در صدر آن ائتلاف سیاسی علیه‌ی آن است و اگر بر فرض بنا را عده‌ای بر جنگ با موجودیت اسرائیل بگذارند، آن وقت جدای از ائتلاف سیاسی، ائتلاف نظامی حتی با چندین کشور لازم است؛ که در هر دو وجه، دست ایران با توجه به ماهیت دولت‌های اطراف، هرگز پر نمی‌تواند شود. بنابرین، هم گروه‌ها و جنبش‌های مبارز علیه‌ی اسرائیل باید این موقعیت شکننده در ایران را درک کنند، و هم آقای مسعود پزشکیان رئیس رسمی کشور باید به نظام برساند، جنگ حاصلی جز ویرانی ندارد و سرانجام هر جنگی، باز آتش‌بس یا صلح یا مذاکره یا ماندن در خلاء مخاصمه است.

 

قبلاً هم گفتم در تضاد تئوریک میان ایران و اسرائیل، موازنه‌ی تخریب برقرار است؛ این تز شخصی من است. یعنی دو سمت ماجرا فقط می‌توانند زیرساخت‌ها و مناطق یکدیگر را تخریب کنند و توان ازبین‌بَرندگی همدیگر را ندارند. حال که پزشکیان در مورد تعیین سیاست بعدی ایران علیه‌ی اسرائیل، علناً دیروز شنید که: «کیفیت کار را باید مسئولان ما به درستی تشخیص و آنچه به صلاح این کشور و ملت است انجام دهند» فرصت را مغتنم شُمارَد و به نفع مردم و ایران وارد شود و سیاست «یک قرن ساخت ایران و سپس پرداختن به جهان» را اعلان کند و نگذارد کشور به جای ساختمان مرحوم لویی پاستور، در جاهای دیگر خط و ربط گیرد. این تز «یک قرن ساخت ایران و سپس پرداختن به جهان» هم، تفکر شخصی من است. درست است یا نادرست، خودم گردن می‌گیرم.

 

و نیز حالا که در سطحِ بالاترین سطح، شرط مبارزه با اسرائیل، «ائتلاف» اعلان شده است که در واقع به معنای نشدن و شکل نگرفتن است، پزشکیان مسیر ایران را در یک سیاست تاریخی اعلان کند تا مردم و منطقه به سیاست ایران مطلع شوند. نگاه کنید که در داخل می‌گویند روسیه متحد راهبردی ایران است!!! اما روسیه در یک سیاست منفعت‌جویانه (که البته حق هر کشوری است که نفع خود را، به نفع هیچ کشوری حراج نکند) در مورد حمله‌ی جنگنده‌های هوایی اسرائیل به ایران گفت:

 

«بشدت نگران تشدید تنش بین ایران و اسرائیل» است و «عادی‌سازی اوضاع خاورمیانه» را خواستار شد. خانم ماریا زاخارووا، سخنگوی امور خارجه‌ی روس «از طرف‌های درگیر» خواست «دست از خشونت بردارند و از سناریوی فاجعه‌بار اجتناب کنند.» وی پس از حمله‌ی هوایی اسرائیل به ایران گفت: «تشدید پرشتاب تنش میان اسرائیل و ایران»، «تهدیدی واقعی علیه‌ی ثبات و امنیت در منطقه است... ما عادی‌سازی سریع وضعیت نظامی و سیاسی منطقه‌ی خاورمیانه را یک ضرورت می‌دانیم.»

 

بلی؛ باید در داخل، فن سیاست، حریف همه‌چیز باشد، نه این که سیاست زیر نظر جاهای نامرئی و اشخاص روَد که فقط بلدند حرف‌های گنده گنده تولید کنند. دست اسرائیل از طریق نیروی هوایی‌اش به ایران، حتی تهران رسید. و نباید با این تستِ اخیر آن دولت اشغالگر به خاک میهن، شوخی برخورد کرد. نصف ظفر این است هر کشوری، واقعیت و توان کشور حریف خود را بدون کم و کاست ارزیابی کند، نه این که چیزی بگوید که خودش هم می‌داند دارد کتمان واقع می‌کند. دشمن‌شناسی یعنی واقعیت‌شناسی.

،،

سلام جناب حجت الاسلام آقاجان حاج سید کمال الدین. خوشنودم نون دست من دل آن عارف را ربود و همین باعث شد برای نصف نون دیگر سخن برانَد؛ سخن دلکش. پوزش، پاسخم تأخیر افتاد. جایی رفته بودم، تازه آمدم منزلم.

،،

پاسخ من به این نوشته‌ی شما

سلام جناب حجت الاسلام سید عمادی

۱. جدید بود که منِ ۶۲ ساله را در دسته‌ی شباب جای دادید! ۲. در ایران کنونی، صدرنشین‌های حکومت از دانش تاریخی و تجربه‌ی طولانی شهروندان بهره نمی‌گیرند و حتی جز خودشان، مابقی را فاقد صلاحیت برای حکومت می‌پندارند. صدها انسان دانشور علمی و علیم را چون فکر دگری دارند، در دایره‌ی قدرت راه هم نمی‌دهند، چون افراد فرسوده‌فکر در نهاد نگهبان نصب هستند و از سیاست، سین آن را هم نمی‌فهمند! ۳. فلسطین دو دسته‌اند، با این دو دسته‌ی مهم -که هر کدام حق ذاتی و میهنی دارند درباره‌ی کشور خود بیندیشند- چگونه می‌شود با یک سبک سیاست برخورد کرد؟ دسته‌ای را راند، با دسته‌ای دیگر مانْد! رفتار کشورها در مورد فلسطین دخالتگری است نه معاضدت. ایران هم تابع رفتاری‌ست که نزدیکی و‌ دوری خود با فلسطینی‌ها را با آن و با همان یک فهم خود -که از بالایی‌ها صادر می‌شود- تنظیم می‌کند. ۴. اعلان سیاست «یک قرن ساخت ایران، سپس پرداختن به جهان» از علل عقلی و دلایل مصلحتی پیروی می‌کند. معنی حرفم این است: ایران را بساز، سپس خواستی به دیگری بپردازی، بتوانی، نه این که بدترش کنی. ایران در جاهایی بدتر کرد کار را. بگذرم. جواب طولانی نشود که کسالت نیاورَد. مبارزه با اسرائیل از نظر من فنون، مهارت، ذکاوت می‌خواهد نه حوارکشیدن. از آن بزرگوار که هم تأنی دارد و هم مدارا و هم فکر مداوا، ممنونم.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام

۱. نه، با اسرائیل رابطه نیاز نیست، که شما اسمش را گذاشتید مسالمت‌آمیز. ۲. موضوع فلسطین توسط خود فلسطینیان باید حل شود. هیچ کشوری ناجی کشور دیگری نمی‌تواند بشود. خود ملت باید به تصمیم خود برسد. در فلسطین وقتی دو دسته دو جور تصمیم گرفتند، کشور ثالث به کدام قاعده‌ی حقوق بین‌الملل محق است بین دو دسته، وارد شود و یکی را رد و دیگری را تأیید یا مثلاً حتی تجهیز کند؟ این سؤال من جنبه‌ی عمومی دارد، نه موضعی. ۳. اگر سیاست پیش روی حکومت ایران در مورد فلسطین و لبنان به نظرت جواب می‌دهد و دارد راه درست را می‌پیماید، خُب، بپیمایید، من فقط نظرم را آزاد و بدون لکنت و واهمه گفتم. ۴. انتخابات ریاست‌جمهوری در کشور از همان نخست قرار بود مفهومی باشد، نه صوری و در حد جابه‌جایی فرد. پزشکیان خودش که رأی نیاوُرد، فکر و‌ حرفش رأی آوُرد، او موظف است سیاست نادرست کشور را در تمامی ابعاد اجرایی و کشورداری به نفع پیام انتخابات پیش ببرد، نبرَد یعنی به حرف و فکرش در جلوِ چشم ملت پشتِ پا زد. سیاست خارجی و داخلی ایران نادرست است. تا درست نشود، کشور را به سمت پرتگاه خواهید برد شما آخوندها. این را یقین کن آقااحمدی. سیاست یعنی هضم و جذب مسائل فوری و آتی جهان. ندارد این را ایران. مگر بگذارند عُقلایی شود. با توپ و تانک کشورداری نمی‌شود، توپ و تانک البته + ترقی، توسعه، آزادی، گشایش فرهنگی و فکری و اقتصادی و ورود به کلوپ جهانی با تمام بلوک‌بندی. با تشکر از نقد و بررسی آن دوست فخیم و فهیم من.

،،

حالا رفتی ابتیاع کردی؟ نوش تن ساختی یا نه؟ نشستی کَت را پِشت دادی، همان بِچاه نون را خوردی آقا احمدی شیخ پویا و بُرنا.

دایره‌ی لغات من: کَت: دیوار گِلی. پِشت: تکیه‌دادن. پُشت‌دادن. بِچاه: سردشده، چایده‌شده، سرد.

،،

سلام مجدد جناب آشیخ محمدرضا

اگر یقین دارید سیاست فعلی ایران در لبنان و فلسطین صحیح است و تابع منافع ملی ایران پس شماها ادامه بدهید، چون آخوندهای حاضر در قدرت حکومت، نظر مردم را اگر خلاف رأی‌شان باشد، فکر منحرفانه اعلان می‌کنند. بگذرم؟ از شما که علم سیاست گذراندید می‌پرسم چگونه سیاست فعلی ایران هم می‌تواند همزمان به سود منافع ملی ایران باشد هم به سود کشور لبنان؟! واقعاً عجیب است. بگذرم.

 

یک می‌گن شماره ۸ بنویسم و تمام. بهتر می‌بینم من هم دیگر وارد این جور مباحث نشوم که موجب ناراحتی کسی را فراهم نکنم. اما بگذار یک قسمت هشت می‌گن را بنویسم. ارادت دارم و به تقوای ستیز و زیستن آن رفیق پخته‌ام ایمان دارم هر چند نون یخ! می‌خورَد!

۸ ← می‌گن

حمله‌ی جنگنده‌های اسرائیل به خاک میهن هیچ! نبود!

 

خُب؛ حال که می‌گن هیچ نبود! ممکن است ذهن مردم، کنجکاو شود پس چرا آقای سید عباس عراقچی صحبت از حق واکنش ایران می‌کند و برخی از بالایی‌ها می‌گویند جواب قاطع و دردناک خواهیم داد؟! مردم معتقدند قدرت باید با ملتش رو راست باشد. کدام درست است؟ «هیچ» بود حمله‌ی هواپیماهای اسرائیل به ایران؟ یا می‌خواهند بازم جواب بدهند؟! بگذرم.

 

آقای حجت الاسلام آشیخ محمدرضا احمدی لابد می‌دانی پیش از حمله‌ی جنگنده‌های اسرائیل به ایران، آقای سید عباس عراقچی به ۱۱ کشور مسافرت دیپلماتیک فشرده صورت داد. می‌شود بفرمایی آن ۱۱ کشور در مورد فلسطین و لبنان به طرف ایران چه دیدگاهی را بیان کرده بودند؟ ایران که چیزی به ملتش نگفت، دست‌کم شما آخوندهای غیرحکومت به مردم بگویید آن ۱۱ کشور چه جوابی به ایران دادند و به آقای سید عباس عراقچی گفتند به مقامات ایران برساند؟ ها؟ آقااحمدی؟ لابد می‌گی: من حتی ندومبه ایران به آن ۱۱ کشور چی شی بایته. از سمت من تمامِ مباحث متوجه‌ی لبنان و فلسطین، تمام. از فردا مباحث مربوط به خودم را خواهم نوشت. بی دردِ سر! ۷ ، ۸ ، ۱۴۰۳ سالروز کوروش کبیر: ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

،،

سلام و سپاس به حاج سید کمال الدین.

۱. لغت «فرسوده‌فکر» به کار بردم برای آن مُسن‌ها در حکومت، نه پیران. ۲. بارها نظرم را و تفکرم را درین صحن گفتم که اسرائیل در جنگ با غزه‌ی فلسطین و لبنان، مشروعیت کسب نمی‌کند و‌ حتی ویران کردن غزه و حالا لبنان هم برایش پیروزی جنگی محسوب نمی‌شود، لذا سعی کرد جنگ خود را جنگ با ایران جا بیندازد، و با سیاست نادرست ایران، به این حربه و فریب دست پیدا کرد و الآن ایران به لحاظ شرایط جنگ و صلح، در وضعیت جنگی افتاده است. اسم این کار در حقوق بین‌الملل وضع جنگی است، حتی اگر باز هم منافع ملی را لحاظ نکنیم کشاندن ایران به حالت «جنگ» از هدف اصلی اسرائیل است. اینک شما آخوندهای غیرحکومت و آخوندهای حکومت ایران را در امانت خود دارید، دیگر خود دانید. داستان ملیح که درمورد حمله‌ی سگان مسیر زیارت برای آن سرور نازنین رخ داد، خواندنی بود. درود و ارادت که این‌همه سعه‌ی صدرت نمی‌ریزد حتی دیوارش نمی‌لرزد.

،،

احمدی شیخ عاقل و عامل بازم سلام. ایران تکیه بر فرد ندارد، تکیه بر عقل و منافع ملی دارد که تابع اقتضائات همان زمان و مکان است. از بیانات آن دوست متفکرم ممنونم. دیدگاه‌ام را راحت با شما در میان گذاشتم. والسلام. از سمت من تمام

امروز درس نیست!

می‌ریم امامزاده یحیای ساری!

ساخته و پرداخته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

پدر شیر آب را سفت کرد چکه نکند.

مادر شیر داغ را ولرم کرد لب نسوزد.

برادر کفش خواهر را واکس زد کهنگی بیفتد.

خواهر کتف برادر را پاک کرد، مو و غبار نمانَد.

مادربزرگ گوشه‌ی لحاف را دوک زد پارگی به پا نیفتد.

رمضان مرد همسایه کشتاک به این خانه داد رفت.

آسیه همسر همسایه از زیر قرآن رد شد به مشهد برود.

ظاهر، معلم مدرسه گفت امروز درس نیست!

دانش‌آموزان سر هم پریدند که آخ جون درس نیست!

معلم خبر داد جای درس می‌ریم امامزاده یحیای ساری آیه‌ی ۱۵ مریم و آیه‌ی ۵۵ مائده را تمرین می‌کنیم: «و سلامٌ علیهِ یومَ وُلِدَ و یومَ یَموتُ و یومَ یُبعَثُ حَیًّا» و « اِنَّما ولیّکُمُ اللهُ و رسولُهُ و الذینَ آمنوا الذینَ یُقیمونَ الصلاةَ و یؤتونَ الزکاةَ و هُم راکِعونَ.

     

قبر مادربزرگ مادری‌مان سیده زینب صالحی

نواده‌ی آیت الله سید صالح صالحی

(اولین پایه‌گذار مدرسه‌ی علمیه داراب‌کلا)

همسر مرحوم آق شیخ باقر آفاقی

 

قبر مادرمان حاجیه ملا زهرا آفاقی دارابی

فرزند مرحوم شیخ باقر آفاقی واقع در مزار

روستای داراب‌کلا میاندورود مازندارن

صبح پنج‌شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ عکاس: دامنه

سلام جناب فقیه دین حجت الاسلام آسید کمال‌الدین. اُنس بین ما و مادر مرحوم‌مان زهرا آفاقی (جدای از ۱. مِهر بی‌کرانه‌اش، ۲. مقام سیادتش که از نواده‌های دختری مرحوم آیت الله آق میرصالح صالحی دارابی (اولین بنیانگذار مدرسه‌ی علیمه‌ی دارابکلا) بود، ۳. فرزندِ مرحوم شیخ باقر آفاقی بود که آن زمان در شبستان غربی مسجد جامع ساری کُرسی تدریس داشت، ۴. یک حکیمه‌ی به‌تمام‌معنا برای کل خانواده بود) در اصل برای این بود اولین معلم قرآن ما بود و در محل به صدها دختر قرآن آموخته بود. این هم قبر مادر زهرا آفاقی و مادربزرگ مادری من سیده زینب صالحی دارابی. در پایان روشن سازم هیچ پیش نمی‌آد از گفت‌وگو با آن شریف و فقیه و مرد کردار و مروت، ذره‌ای کدور در سینه‌ام بریزد. چون سینه‌ات مالامال صدر و صفاست. ابراهیم برادرت با انبانی از ارادتُ ادب. عکاس عکس‌ها خودم هستم. چون بحث سادات شد، این مطلب را نگاشتم. خودم هم به نسل سادات احترام و ارزش حیرت‌انگیز قائلم.  سلام حضرت شریف النسب مرد خُلق و اُنس. بودن در کنارتان ولو در صحن، برای من نعمت است. هنوز نشده مابین یا بعد هر نماز، برای مادر و پدرم و دو جدم نماز نخوانم. هر جای جدید هم پا بذارم هر نقطه‌ی جهان دو رکعت برای آنان می‌خوانم. اهل دو رکعتی‌ام. حتی روزها ما بین کارها ، فوری دو رکعت نماز می‌ایستم. بگذرم. سفارش شما بالای سرم جای دارد و وسط قبلم.

،،

تذکر مدیر

آقای صدرالدین آفاقی سلام. حقیقتاً از مباحثه‌ات با اعضای مدرسه هیچ ایرادی نمی‌گیرم. به اصل بحث شما با طرف بحثت هم اصلاً ورود نمی‌کنم. اما به شما مجبور شدم یک تذکر از ناحیه‌ی مدیربودنم درین صحن بدهم نه عضوبودنم: سه ماه قبل هم در بحث با ایشان -که الآن هم با هم وارد مباحثه شدید- انگ مواجب‌گیر زده بودی که من از کنار آن تهمتت به ایشان گذشتم و حمل بر داغی بحث کردم. اما الآن هم دیدم داری همان رفتارت را تکرار می‌کنی و وی را به منبع آن ور آب متهم می‌کنی. لطف کن آئین گفت و گو را رعایت کن و به افراد مورد مباحثه‌ات انگ و اتهام نچسبان. بازم بگویم اصل مباحثه‌ی شما با ایشان کاری ندارم و نظر هم ندارم.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دارابی دامنه

،،

سلام محمد. هر کس دلش خواست به من هر چه انگ بزند، بزند. اما اجازه نمی‌دهم احدی درین صحن در بحث آزاد، به اعضای مورد بحثش به جای اقامه‌ی حجت و دلیل، بی‌درنگ و طبق عادت، انگ و اتهام بزند. مباحثه آزاد است، تهمت و افترا به اعضا ممنوع است. مدیر این تالار در تذکر به هیچ کس، ابا و تبعیضی ندارد.

،،

این جور معلومه این صحن دله، همه سادات هستن! سلام آشیخ محمدرضا. سیادتت حتی با عمامه‌ی سفید هم قبول است. خدا مادر ساداتت را رحمت کناد.

،،

بله، می‌دانم محمد. توضیحاتم زیر نوشته‌ات، جنبه‌ی عمومی و تکمیلی آن تذکر پیشین را داشت. مجدداً عمومأ می‌گویم: فقط پرداختن به بحث آن هم هر چه فکر فرد تراوش می‌کند، اما تهمت به نویسنده‌ی هر متن را بشدت ممانعمت می‌کنم.

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دارابی دامنه

۹ ← می‌گن

خبر تازه این پخش شده است که اسرائیل گفت برای پاسخ به حمله‌ی پهپادی اخیر به خانه‌ی بنیامین نتانیاهو، حمله‌ی جداگانه‌ی دیگری به ایران می‌کند.

 

خُب؛ بارها گفتم اسرائیل از کشاندن دامنه‌ی جنگ به سمت حمله‌ی جنگنده‌های نیروی هوایی به خاک ایران، سه قصد دارد: ۱. هدف‌های استراتژیکِ سرکوب گروه‌ها و جنبش‌های نیابت را درین فرصت پیاده کند. ۲. با جنگیدن با ایران، رنگ ایدیولوژیک به نظام خود ببخشد و ائتلاف نظامی به وجود آوَرد و «خشونتِ مشروع» را تبلیغ کند. ۳. ایران را عملاً کشوری «در حال جنگ»، جا بزند و با جاانداختن این که ایران در موقعیت جنگی قرار گرفته است، اقتصاد و رفت و آمد جهانی به ایران را فلج یا مختل کند و در منطقه شقاق دولت‌ها را به شکاف فعال بدل کند. اسرائیل در حمله‌ی قبلی‌اش، جنگ با ایران توسط نیروی هوایی‌اش را تست نمود، و از پسِ آن یک دالان هوایی و پشتیبانی نامرئی آمریکا و انگلستان ایجاد کرد. در واقع برین نظر است راه حمله به ایران را یاد گرفته است و دستش به هر جای ایران می‌رسد. اسرائیل ذاتش فریفتن جهان است و ماندن این دولت‌پادگان به هر راه و امکان. جنگش با ایران، تئوری «نجات نژاد موعود» است. چون لبنان را هم عین غزه دارد ویران می‌کند مشروعیت نمی‌گیرد اما جنگ با ایران برایش حیات تازه تلقی می‌شود. این تحلیل من است، موضع با تحلیل فرق دارد. ۸ ، ۸ ، ۱۴۰۳ : ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

،،

آشیخ محمدرضا سلام ظهرگاه به شما. ۱. من فقط در مقام تحلیل وارد شدم. ۲. پاسخگو کسانی هستند که طی یک سال و اندی تا الآن از تریبون‌های رسمی نظام و نشست و برخاست‌های خود، ماجراجویانه سخن می‌راندند و هنوز هم می‌رانند. خود جملاتشان را در تمام سطور صفحه، ماژیک فسفری بکش، راه‌حل نه در سطر سطر بلوف و ماجراجویی‌هایی آنها که به قول فیلسوف سیاست لئو اشتراوس در «بین‌السطور» آن مستور است. راستی! در قم دادگاه ویژه روحانیت چه مأموریت جدیدی از سوی آقای غلام‌حسین اژه‌ای پیدا کرده است! مبارک است نبرد با سلاح دادگاه ویژه! بگذرم ازین مسئله که محتوا و فحوا را کار ندارم. و اما در جواب به این نکته‌ات آشیخ محمدرضا: پس بیاییم شما و من با هم تهاتر کنیم: یعنی شما به من بگو گشودن جبهه‌ی جنگ از سمت جنوب لبنان به اسرائیل، که مشهور شد به جبهه‌ی شمالی (چون در شمال اسرائیل شکل گرفت) به موازات جبهه‌ی جنوبی که منظور جنگ اسرائیل با غزه‌ی فلسطین است، شخصاً تصمیم سید حسن نصرالله بود؟ یا نه، بر عهده‌ی وی گذاشته شد؟ البته من چندبار گفتم شهید سید حسن نصرالله جوانمرادی کرد از بالا فشار آوُرد چون برآوُرد کردند برایش که این کار اسرائیل را وادار به ترک تهاجم به غزه می‌کند حتی سخنرانی مهم پارسال خود را مدتی به تأخیر انداخته بود که فرصت تصمیم به اسرائیل بدهد. اما این قطعه‌ی مهم لبنان فعلاً صامت و در پرده‌ی ابهام است. آن شهید را هم گراها و خیانت‌هایی که شد، از صحنه حذف کردند که تاریخ را درین مورد آگاه کند. روحش شاد. می‌شود شما که حتی آن زن هندی‌تبار هریس و آن «قمارباز» ترامپ را دقیق و پایه به پایه می‌پایید, بفرمایی تصمیم به گشودن جبهه از خاک لبنان در پارسال آیا از جانب شخص شهید نصرالله بود؟ یا نه؟ بر او بار شد؟ و نیز شما به ما بگویید یک جنبش با چه اسلوبی در کشور لبنان حق جنگ و صلح را بدون همآهنگی با دولت لبنان دارد؟ اگر این را به کمک و تقلب برسانی! من هم شاید فکرم باز شود بتواند سؤال شما را لااقل فهم کنم. بگذرم. اسرائیل وقتی قرار است ایران را از جنگ نیابت به جنگ مستقیم بکشاند و کشانده‌است، لابد می‌دانید پشت سر خود پیمان نظامی با آمریکا را دارد و مستظهر به انگلستان است.

سه مطلب در یک متن

۱. تقلید از طبیعت ۲. غیظ ۳. دُم

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

تقلید از طبیعت: انسان وقتی از طبیعت تقلید کند، الهام می‌گیرد. یادگیری از طبیعت، سرقت نیست، سبقت در تعلیم است. لانه، سد، صید، نظم، چرخه، چرا، خوروخوراک، همه، در طبیعت، الهام‌آمیز و لبریز از پند و درس است. پس؛ طبیعت از برترین آموزگاران آفرینش است.

 

غیظ: نقل است غیظ پرده‌کش عقل است. غیظ که بیاید، عقل غروب می‌کند. حکومت‌هایی که می‌بینیم دچار غیظ هستند. عقل از سرشان پریده است. چون غیظ جای عقل را تنگ می‌کند. آیه که شدت را تجویز می‌کند چارچوب دارد که عصمت و عقل می‌طلبد. یکی از این دو تا مفقود باشد، غیظ حاکم می‌شود. فرق ندارد عراق باشد یا مراکش. اندونزوی باشد یا موریتانی و موازمبیک. حتی ایران هم روزگاری حکومت چنان غیظ کرد که شعار، شده بود: «مکه، مدینه، آزاد باید گردد»!!! منظور از آزاد همان فتح!!! است. یا شعار شده بود: «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا» اما سه سال اخیر خودشان دور از چشم مردم مخفی مخفی می‌رفتند مسقط پای میز مذاکره با آمریکا. دُم خروس؟! یا قسم حضرت عباس (س)؟! کدام یک؟!!

 

دُم: گفته بودم درین صحن یک و اندی ماه پیش کمتر یا بیشتر، که آقای سعید جلیلی دُم آقای محمود احمدی‌نژاد است. دُم در تعبیر یعنی دُنباله، دُنباله‌رُو. مثلاً می‌گویند فلانی مغز متفکر فلان جناح است، یا بازوی قوی فلان گروه است، یا دست نامرئی در بازار است، یا قلب فلان جنبش است، یا روح فلان تفکر است. آقای سعید جلیلی دُم آقای محمود احمدی‌نژاد است. چون، هم مانند او از منهاییون (=اسلام منهای روحانیت) است، و هم طرز فکر و رفتارش در شباهت با او، مو نمی‌زد و از او تقلید می‌کند. اما یک عضو شریف این صحن (جناب آقا حاج میرزاعلی که نزدم شریف و فرد صالح است) در نقد و انتقاد از مدیر مدرسه، کنارِ لفظ سعید جلیلی، کلمه‌ی «طرفدارانش» را هم اضاف کرد و به جمله‌ی من نسبت داد، که این واژه در آن متن یک و اندی ماه پیش من نبود و در واقع تحریف صورت گرفت در نقلِ قول از متن من. به‌هرحال؛ الفاظ منهاییون و دُم، جنبه‌ی ادبیاتی دارد، نه اهانت. حتی ممکن است بخشی از جامعه برای لفظ و محتوا و اشخاص منهاییون، ارج و اجر هم قائل باشند! زیرا در بطن اجتماع، روحانیت را -البته اکثراً، نه مطلقاً- دارای زندگی ریاکارانه و فریبکارانه و همدستانه با قدرت تلقی می‌کنند. بگذرم. از نقد و انتقادی که از قلم وی بر مدیر رفت، ازو قدردانی می‌کنم. راستی! کاش آیت الله آقای عبدالله جوادی آملی وقتی از زبان آقای محمود احمدی‌نژاد بافته‌ی "هاله‌ی نور" را پیش خود در منزل یا دفترش شنید، شجاعانه علیه‌ی این خرافه می‌ستیزید؛ اما صد حیف که حتی عالمان دین هم در جای خود، از قدرت سهم می‌برند و حرف حق را مسکوت می‌گذارند. این سهم یعنی هراس و حساب و ترس و حتی تقیه‌ی بی‌حساب.

،،
جناب حجت الاسلام سید کمال الدین سلام. از بارش مهرت بر سرم ممنونم و برای مادرتان و پدرتان علو درجات در جنت‌المأوا آرزومندم. اما ما در مکتبخانه‌ی خونه‌ی‌مان نه با قل هو الله... که در شروع هر روز، می‌خواندیم:
هو ال..
فتًاحُ ال...
علیم.
بسم اللهِ رْ
الرّحمنِ رْ
الرحیم.
با همین سیلاب و تلفظ که با شدت و غلظت ادا می‌شد. درود.

،،
جناب حجت الاسلام حاج شیخ احمد باقریان سلام. اما در مورد خصلت‌های ۳ و ۴ همآره حاکمان مدعی‌اند حق آن چیزی‌ست که ما بگوییم! و باطل آن چیزی‌ست که ما پرهیزش دهیم. علاوه برین حاکمان اغلب حق و باطل را درهم می‌آمیزند که فتنه‌ی (=غبارآلودگی) واقعی همین نوع فتنه‌ی حاکمان است.

۱۰ ← می‌گن

اونا می‌گویند سایت موشکی شاهرود را اسرائیل با حمله‌ی جنگنده‌های خود به ایران در ۵ آبان ۱۴۰۳ با (شلیک از اف ۱۵ ) زد.

 

خُب؛ اما اینا -داخلی‌ها- می‌گویند نه نزد. شاهرود که می‌گویند یعنی همان مرکز «تولید و پرتاب موشک‌های بالستیک» است. من بگذرم. دامنه دارابی.

شیخ یعقوب

سجاده‌های حک‌شده بر فرش مسجد محله‌ی ما، وقتی وارد می‌شوم واسه پیوستن به جماعت ظهر و عصر، نماهایش اول معلوم است،چون نمازگزار یا هنوز نیامده و یا آن روز کمتر آمدند، اما واقعیت این است در بیشتر مسجدهای ایران، حتی نمازگزار جماعتی، به قِلًت دارند و سجاده‌ها فقط خاک می‌خورَند، اما اندک اندک تمام این جانمازهای نقش‌بسته بر فرش مسجد ما، حیرت‌آمیز و شوق‌انگیز، پر می‌شود و ردیف از صف ۱۵ هم می‌گذرد. آفرین برین محله‌ی ما که پس از عکس پر شده بود. یک علت بسیارروشن این است شیخ یعقوبِ مسجد ما، واقعاً یک انسان روحانی، معنوی و سِرشته از طهارت است و اهل جناح مناح نیست، او فقط صراط خدا، حرف تقوا و زندگی بر پایه‌ی درستکاری برای خود را مناط و ملاک دانسته است؛ الحق او را باید حجت الاسلام شیخ یعقوب موحدی‌پور خطاب کرد. آدم دلش رضا می‌دهد به وی واقعاً بگوید حجت الاسلام. حتی جامعه بیشتر توقع دارند «والمسلمین» هم پشت‌بندِ «حجت الاسلام» به روحانیون بگویند. خودشان به یکدیگر، غلیظ و طویل هر دو عنوان را می‌دهند. اما من دأبم این است همان یک عنوان، بس است، مابقی اضاف استْ ۱۰۰ در ۱۰۰ تعارفْ بلوف. حجتِ «اسلام» و «مسلمین»، در حقیقت کسانی‌اند در هر صنف، لباس، علم یا فهم، که دیدار با آنها انسان را یاد خدا، حق، عدل، ساده‌زیستی، تقوا، و شجاعت در دفاع از واقعیت اندازد. القاب و عناوین همه ساخته‌ی تعارفات است و اسم‌ها و عنوان‌های مبالغه‌آمیز و پر از غلو و ریاکاری که، سرچشمه‌گرفته از اطرافیان خود بیوت و دور و بری‌های چاپلوس است. البته عنوان‌های متعارف، عاریت است برای رعایت حد وسط آئین رفت و آمد و روابط. دامنه دارابی.

نقشه‌ی کشور لبنان

اتلاف و ائتلاف

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

جنگ اسرائیل در لبنان به نظر من از سه احتمال پیروی می‌کند: یک. دورزدن ارتش اسرائیل بر دورتادور تمام مرز لبنان با سوریه در شرق و شمال لبنان، به‌طوری‌که کشور لبنان دیگر همسایه‌ی مرزی سوریه نباشد و همان‌طوری که پیش ازین تعبیر کرده بودم لبنان عین یک «جنین» در شکم اسرائیل همانند غزه‌ی فعلی که مرز مصر با غزه را ارتشش گرفت، محصور و تحت نظر بماند. بمباران بعلبک و بقاع و خطوط شرق و شمال شرق لبنان، بوی این کار را می‌دهد. عکس نقشه نگاه شود. دو. فشار سیاسی از درون بر جنبش حزب الله لبنان برای ترک نیابت از ایران. سه. تهییح و تحریک روانی مردم لبنان به این مسئله که حرکت نظامی و مسلح جنبش حزب الله لبنان و داشتن این‌همه موشک و افزارجنگی حتی بیشتر از ارتش لبنان، خلاف مشیء امام سید موسی صدر است، زیرا دارند جا می‌اندازند، آن رهبر مذهبی و معنوی، حرکت محرومیت‌زدایی از شیعیان در جنوب لبنان را دنبال می‌کرد نه تسلیح را اما ایران با ورود به درون این جنبش آن را مسلح و از حرکت اجتماعی به تحرکات نظامی وا داشته است. هر سه احتمال تا حد زیادی در لبنان جرقه خورده است. دو سفارت آمریکا و انگلستان هم  به‌شدت مشغول این روَندند. اسرائیل اگر در این سه احتمال جلو روَد، چهار چیز به دست می‌آورَد: یکی قطع ارتباط زمینی ایران از راه سوریه با لبنان چون آن زمان لبنان دیگر با سوریه هم‌مرز نیست. دومی کشاندن سوریه به سمت راهبرد اتحاد عربی به جای متحدشدن با فرهنگ فارس (نوعی تنش قومی زبانی) و سومی مشکل‌سازی فعالیت جنبش حزب الله از راه دولت لبنان و ارتش لبنان و گروهای رقیب مسیحی و سنی و حتی شیعی دیگر بر روی این جنبش که سال‌ها با همدیگر اختلافات و شکاف‌های خفته دارند و این مسائل، دُمل چرکین آن شکاف‌ها را فعال و ستیزه‌جویانه می‌کند. چهارمی ایران را برای آنچه در لبنان رخ داده است، مسئول و مقصر معرفی می‌کند. و زمان جنگ بعدی‌اش متمرکز با ایران می‌شود. این رژیم -که بُنیه‌اش بر چنگ زدن بر هر ننگ و افزار برای نیل به امنیت یهود و رفاه و خرمی "سرزمین موعود" است و آن را شرعی و مقدس می‌داند- اجرای برنامه‌های مخفی سال‌های سال بررسی‌شده‌ی خود را (با بهانه حربه‌ی پاسخ به حماس بعد از عملیات سال قبل حماس) در همین موقعیت زمانی بهترین فرصت می‌داند. با این کار فکر می‌کند خود را به سمت ائتلاف پَر می‌دهد و ایران را به سوی یک اِتلاف هزیمت‌بخش پرتاب می‌کند. تحلیل من بود. چقدر واقع خواهد شد در علم من نیست.

،

امیرجناب سلام

آن نکته‌ات که دلار را خرج کالاهای لوکس کنند تا دلار از خزانه‌ی ایران خالی‌تر شود، هوشمندانه تذکر دادی. موافقم. روزی گفته بودم خود گسترش تحریم به ضرر کشورهای تحریم‌کننده هم هست، چون بازار را از آنان می‌گیرد که اساس کشورشان بر داد و ستَد و سود است. این نقل قول هم از فرد آمریکایی کردی، بر اطلاعات من افزودی. نمی‌دانستم. ممنونم

دو کشکولی با دو روحانی صحن

کشکولی با حجت الاسلام آسید کمال‌الدین

سلام آقاجان. گویا گفته بودی صدام مثل موش از سوراخ پیدا شد و چیزی بدین مضمون. گویا گویم: یعنی شما هم از اقدام آمریکا از درآوردنِ صدام از آن سوراخ با آن ریشِ پِرپِشتُ بُلند، ذوق کرده‌ بودی! عجب! پس می‌شود در اقدام آمریکایی ذوق مشترک خلق کرد!!

 

کشکولی با حجت الاسلام شیخ حمید دارابی‌نیا. سلام آشیخ حمیدآقا. گویا آن جناب مستقیم یا غیرمستقیم به ایکس همان توئیتر دسترسی دارد که گزیده‌هایی را درین صحن به ما اطلاع‌رسانی مفید می‌دهد! گویا گویم: پس ضد فیلترینگ هستی! یا هم قانون جمهوری اسلامی‌تان! را دور می‌زنی! چقدر دورزدن قشنگ است! نکته: از نظر قدرت، فیلتر برای ملت واجب شرع است، چون آن پیام‌رسان‌ها، اَکّیش است! ولی خود صاحبان قدرت، از صدر تا وسط‌مسط ازین متاع اَکّیش! حساب دارند! خدایا تبعیض را ازین ایران‌زمین، دور، انداز! والسلام علیکما ایّها السید و الشیخ. ابراهیم

دایره‌ی لغات زبان مادری:☝️

اَکّیش: لفظ مادرها به خردسالان، که چیزی لکه دارد، کثیف باشد، بد باشد، و ... تا بچه را از آن، دوری و پرهیز دهند. مثلاً می‌گویند: پفک نخور، اَکّیش است. این جا ننشین، زمینش اَکّیش است.

،،

آشیخ محمدرضا سلام. ۱. سپاس ازت که مطالعه کردید. ۲. یک قرینه این است اسرائیل اعلانیه صادر کرد مردم سه منطقه آنجا را ترک کنند، در واقع شرق و شمال و شمال شرق لبنان را -که تماماً به سوریه هم‌مرز است- منطقه‌ی جنگی اعلان کرد. ۳. همین الآن هم چندین برج دیدبانی نظامی رصدگر چند سال است در این سه منطقه در دست انگلستان است و تا شعاع چهل کیلومتر از خاک سوریه و پشت مرز لبنان در خاک لبنان را تحت اشراف خود دارند. ۴. مطلب شما در عبارات آخر، موضع است نه تحلیل. البته موضع خود یک رفتار عقلانی است. اما متن من فقط خواستم تحلیل باشد و از موضع، خالی باشد. ۵. کشور لبنان وقتی همه‌سو هم‌مرز اسرائیل شود، عین غزه در حصار می‌رود. بگذرم. چون مهمترین مسئله‌ی منطقه‌ی خاورمیانه فعلاً قضیه‌ی لبنان است، سعی کردم موضوع را وارد شوم. عیب و نقص تحلیلم را وقتی بگویید، خود بالاترین آئین گفت‌وشنود است. خداقوت رفیق حوزوی دانشگاهی آگاه و مسلط.

،،

امیرجناب سلام. سه تز سخت نه از نوع نرم، همزمان در خاورمیانه در حال وقوع است: اول: جنگ برای تغییر جغرافیای لبنان و سپس نظم آمرانه در خاورمیانه. دوم: حرکت بن سلمان برای راه حل دو کشوری و به تنگنا قراردادن ایران در خاورمیانه به عبارتی بیرون‌راندن ایران. سوم: حرکت ائتلافی علیه‌ی ایران. اولی را اسرائیل عهده دارد. دومی را عربستان سومی را آلمان و آمریکا و انگلستان. فرانسه این میان نقش پلیس خوب! را عهده‌دار شد تا فریب دهد. بگذرم. تهاجم ترکیبی نرم و سخت را هم باید ضلع چهارم شمرد. میز ایران در امارات این روزها پر شد از برآوُردگرهای متخصص نبرد سازمان سیا. چون آنان رصدگر پیشتازند و عقب آنان پنتاگون باید بررسی کند. بگذرم.

 

حجت الاسلام شیخ حمید دارابی‌نیا به دامنه: از اول تا آخر کشکولی .... سلام و وقت بخیر بر مدیرِ مدبّرِ محتاطِ نقّادی که سعی می کند هیچگاه ردپایی از خود به جا نگذارد !!! ظاهراً در این مدرسه ، میشود از کشکولی هم نکته یابی نمود و نتیجه گیری کرد !!!

،،

آشیخ حجت الاسلام حمیدآقا سلام دوباره به آن دوست فرهیخته‌ی ما که هم خود آخوند درس‌خوانده و مُلا است، هم ابوی‌اش حاج‌آقا حجت الاسلام شیخ‌مهدی آخوند باتجربه و باسواد است و هم اخوی‌اش آشیخ حجت الاسلام حامدآقا آخوند باسواد و مُلاست. جدا ازین پدربزرگ آخوند داشتند مرحوم آیت‌الله آشیخ عبدالله دارابی از مفاخر داراب‌کلا. غرَض از صبغه‌ی غلیظ آخوندی این است که بگویم اگر هم بر فرض رد! هم باقی گذاشت، ابوی مکرم‌تان که صاحب‌مقام در قضا بودند، برای ردِ رد، وارد می‌شوند مدیر را خلاص می‌کنند. این هم کشکولی نهایی به کشکولی شما. بله، از لای کشکولی می‌شود مندرجات مهمی کشف کرد! شما آخوندها انقلاب اسلامی را به «جمهوری اسلامی» فعلی درآوُردید که کار شما را برای حفظ این «از اوجَبات» سخت سخت سخت سخت سخت سخت کرده است! مراقب باشید پیش ملت، تینار نشوید! راستی از همینجا به محضر ابوی‌تان سلام می‌کنم که چندین بار غلط نحوی و صرفی عبارات برخی از اعضا به‌هنگام گرفتند و در صحن نوشتند.

دایره‌ی لغات زبان مادری:

تینار: تنها، تک، چوک، یکه، بی‌کَس.

،،

من، آشیخ حمید باور کن هر آخوند باسواد و دارای گنجایش مدارا را، دوست دارم. و شخص آشیخ حمید نزد من چنین شخصیتی هست. پس بر شماست، نیای مادری‌تان را بر ما بگویید تا فضیلت‌های خاموش، روشن شوند. هر وقت زودتر بگویی حق آن نیاکان را ادا کردی. از مصاحبت با شما حس درستی دارم. ممنونم یاد درگذشتگان بیت ما و والدینم را نمودی. بپا خیزم به رسم ادب و احترامم واسه این لطف کثیری که کردید. درود وافر.

،،

جناب علی‌میرزا حاجی شایسته و رفیق گرانقدر من سلام. از توضیحاتت ممنونم. مثال وجود دارد. الحمدُ لِله خودت زبان محلی را علاقه داری. مثلاً اگر یک پادشاهی وارد فرودگاه دشت ناز میاندورود و ساری شود کاروانش راه بیفتد برود سمت هتل اَسرم، کسانی که پشت سر او راه بیفتند، بروند، به زبان محلی می‌گویند:

 

وِن دِم ج راه دَکتنِه دَر شووننه.

 

دُمش، پُشتش دُنبالش راه افتادند دارند می‌روند. و این دِم یا دُم تعبیر است. این‌که من آقای سعید جلیلی را دُم و دُنباله‌رُوِ آقای محمود احمدی‌نژاد می‌دانم، نه جسارت است نه اهانت، یک تعبیر برای واقعیت که من به آن شناخت رسیده‌ام. ممکن است جناب‌عالی قبول نداشته باشی. و این حق هر دوی‌مان است اختلاف رأی داشته باشیم.

 

در محل مثال دیگه هم می‌زنند: می‌گن فلانی را عروسی دعوت نکانی؟! وِ چند تا دِم خواشه همراه یاننه. یعنی چند نفر رفیقش، یا اِل و کَسش یا بچه‌هایش را کوچ کانده یاننه عروسی. بگذرم. از پوزشی که در متن خودت درج کردی، نشان نهایت ادب و رفتار خودساخته‌ات است که تواضع تو شهرت دارد.

 

کشکولی: موقع تلقین توسط حاج کبل سید محمد، مردم خشنودند تو می‌ری داخل گور، مُرده را از سرِ استحباب دفن، تکون تکون می‌دی، یادت باشد من را در سن ۱۵۵ سالگی دارند به خاک می‌سپارند، زیاد تکون‌تکون ندی؟! من جِغالی هستم!

 دایره‌ی لغات زبان مادری:

جِغالی یا جزغالی: حالتی در انسان وقتی کسی شکم یا پهلوی وی را دست‌‌دست‌مالی کنند، به خنده می‌افتد.

،،

سلام محمد. متن‌های اندیشه‌ای ولو از هر فیلسوف که باشد، برای من خواندن دارد. ممنونم از زحمت نگارش متن. جمله‌ای از مرحوم دکتر علی شریعتی در ذهنم هست تقریباً این است: استبداد را فقط اندیشمندان آن جامعه لمس می‌کنند. منظورش این است، هر کس فکری برای بیان داشته باشد اما حکومت مانع از بیان شود، درک می‌کند طبع استبداد چقدر داغ و سوزان است و افکار جامعه را آتش می‌زند.

،،

سلام آسید کمال‌الدین. چقدر زبان مادری را قشنگ استخدام کردی. لذت بردم از خواندنش. بله، آن طالبان اول در افغانستان هم عدو او را سرنگون کرده بود. راستی جمله‌ی آخر آن حضرت، به انکشاف شباهت می‌زند تا خبر موثق! بگذرم. ممنونم از محبت و صفای دلت.

،،

مجدد محضرت آشیخ حمید سلام. یادآوری: یک نفر (منصوری) در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ۱۴ ایران رقیب‌های جناح خود را «پسماند»! خوانده بود!! آقای حجت الاسلام شیخ ابوذر کاظمیان سورکی حاضر درین صحن هم آن روز در مسجدجامع ساری کنار آن فرد ایستاده بود این لفظ را شنید. آره، من هم امروز خواندم در مطبوعات که در آمریکا افراد دخیل در انتخابات (۱۵ آبان پیش رو) زباله زدند و حتی یکی از آن دو تن، لباس آن را پوشید و سوار کامیون زباله‌بَر شد عکس از خود انداخت! بگذرم. همه‌جابی است این موارد شاذّ. به خاطر آخرین عبارتت، این را انشاییدم! ،، سپاسگزارم از حقیقت‌گوبی آن فرهیخته‌ی حوزه. الحمدُ لِله شما به مسائل روز اشراف دارید و فردی مطلع‌اید.

،،

جناب جلیل سلام. ۱. سمت شما مگه هنوز روز است! این جا شو شد، پس، شبت به خوبی و خیر. ۲. ابعاد آتش‌بس همان حد پیچیده است، که دورنمای هدف اسرائیل در جنگش در درون لبنان. ۳. غایت این برنامه جمع‌آوری مسلّحین در لبنان است. چون اسرائیل در پی این است از چند سوی همسایه حتی یک تیر به نیابت از ایران به آن جا پرتاب و شلیک نشود. ۴. نظم امنیتی و سیاسی که برای خاورمیانه در نظر گرفته‌اند، خلع سلاح گروه‌های ضد اسرائیلی است. بگذرم. از جمع‌بندی قضیه‌ی مورد بحث که صورت دادی ازت ممنونم آقاقربانی. در مورد ۱۷۰۱ درین صحن چند باری بین‌مان تبادل نظر شده بود اینک امروز جدی‌ترش کردند. البته یک نکته بگویم: آن آتش‌بس که قرار بود در غزه برقرار شود، که نشد، در ایران از سوی محافلی خاص! مورد نقد و حمله قرار گرفت و گفتند که همان قضیه! باعث شد، سید حسن نصرالله را ترور کنند و به شهادت برسانند. حالا همانان نمی‌دانم روی این آتش‌بس که فقط بحثش در خاورمیانه پیچید چه می‌گویند. لابد منتظرند، آش جوش بیاید بعد متن‌نگاری کنند در سایت‌های‌شان!

،،

حجت الاسلام عاقل آشیخ محمدرضای ما سلام. من که شب صحن نیستم. مگر خوابم چَکّو شده باشد که درین صورت یک رِخ رِخ در صحن می‌کنم. یک ستون روز نوشتم صبح و سپس چند ریپلای و یک شرح عکس تحت عنوان شیخ یعقوب. مجدد به امرت می‌گذارم عیناً.

دایره‌ی لغاتم در زبان مادری:

چَکّو: تل و تلخ و سفت

رِخ رِخ: صدای خفیف

،،

شب و اوقات شب‌شناسی آن رفیق محبوب من به خوبی و خیر. سلام باز بر آن نازنین‌دوست. ۱. حقیقتاً من فقط قصدم گپ و گفت درین صحن با اعضای آنلاین است. کمی بعد از آن متن‌های من محو می‌شود، ولی در مخزن صحن هست، برای اعضا قابل رؤیت نمی‌شود. بله، درست حدس زدی. متونم چه ستون چه ریپلای چه شرح عکس، کمی بعد محو می‌شود. هر کس آنلاین شد تا مدتی، می‌بیند. همین. ۲. بله، منظورم تقلید به معنای همان آموختن است نه دنباله‌روی کورکورانه. تذکرت مدقانه بود. ۳. از بسط فهم لغت عیظ خیلی لذت علمی بردم. هیچ لذتی پای لذت علمی ماندگاری ندارد. ۴. شعارها باید با مقتضیات پیش برود وگرنه جمود و یکدندگی رخ می‌دهد و زیان منافع ملی. ۵. خرسندم متن‌هایم بر آن استاد خوبم لااقل سودبخش محسوب می‌شود. همین یک رأی هم خودش خیلی اعتبار دارد. ارادت دارم به وفور جناب آشیخ محمدرضای دلربا.

،،
آقاشیخ محمدرضا سلام. آیا واقعاً افراد مرگ خود را تمنا کنند، کاری آسان است؟ آن هم برای انسان که خود خداوند متعال فرصت محدود داد زندگی کنند و مزرعه‌ی کردار خود را زراعت کنند و با کشتزار خوب به آخرت بروند. بگذرم.
 
،،
پذیرفته است پاسخت. چون حقیقت خودت را گفتی و نشان از امام علی ع هم دادی. مفید بود عصر جمعه این نوید و پند و حذر.

حکومت، نصیحت‌پذیر؟ یا نصیحت‌گر؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

مردم، حاکمان را به درون قدرت می‌فرستند؛ به عبارتی مسئولان و سران حکومت‌ها (منهای پادشاهی‌ها و دیکتاتوری‌ها) خودشان فرستادگانِ ملت‌ها به داخل قدرت و حاکمیت‌اند. پس وقتی حکومت، نشئت از ملت می‌گیرد، قاعده و عقل و حساب و کتاب این باید باشد که این حکومت است که، باید نصیحت‌پذیر ملتش باشد، نه نصیحت‌گر آنان. جهان که هیچ، خیلی عیب دارد؛ ولی حکومت ایران نیز -که هزاران تریبون فعال مایشاء دارد_ هر صبح و عصر و شام، مردمش را با نصیحت -آن هم اغلب خنده‌دار و مضحک و غلط- بمباران می‌کند! حتی قصد کرده است مردم را به بهشت ببرد. عجب! حکومت، پیش‌فرض، خود را اهل «بهشت» تصور کرده است و مردم را هم می‌خواهد با خود ببرد بهشت. کدام بهشت؟! ازین خنده‌آمیزتر نداریم. بگذرم.

۱۱ ← می‌گن

آقای حسین معروفی معاون هماهنگ‌کننده سازمان بسیج مستضعفین گفت: «کار نیمه‌تمام باید تمام شود؛ کار نیمه‌تمام، از بین رفتن اسرائیل است.»

آقای حبیب‌الله سیاری معاون هماهنگ‌کننده‌ی ارتش گفت: «اگر بخواهیم می‌توانیم تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان می‌کنیم.»

 

خُب، بر فرض این دو محترم ارتش و سپاه همچنان همینی که از آن دو تن بیرون آمد را، باز هم بگویند، می‌شود چند جمله‌ی پرسش‌برانگیز به این دو سخن گفت: یک: ممکن است همینان آینده نزد مردم بگویند ما داشتیم کلِک اسرائیل می‌کَندیم اما عده‌ای (خودشان بعداً آن اسم و رسم عده را یک جورایی، جور می‌کنند) نگذاشتند! پس شاید مردم بپرسند اگر حرف شما جولان و رجز (که خیلی هم در جایش مفید است) نیست، پس معطل چی هستید!!! دو: ممکن است خودِ مردم لبنان و فلسطین بپرسند پس واقعاً شما که این را می‌گویید، چرا این لینگ! اون لینگ! می‌کنین!! سه: مگر می‌شود شهری (ولو بر فرض کافر حربی هم باشند) را به لحاظ شرع اسلام، با خاک یکسان کرد؟! در مقررات جهانی نیز، تسلحیات متعارف حاکم است و نیز کشتار جمعی منع شده است، این دو سخن چگونه با این دو قید، حل و فصل می‌شود؛ قید شرع، قید سلاح متعارف. البته اسرائیل که اساساً به هیچ اخلاق جنگ و مقررات جهان‌پسند و اصول انسانی زیستن، پایبند نیست، ایران اما فرق دارد، حتی در دفاع مقدس، صدام به شهرها موشک می‌زد ولی ایران با بالاترین احتیاط، هم قواعد جنگ را و هم دستور شرع را رعایت می‌کرد. مقامات طوری حرف نزنند که مردم مثلاً یاد گِوال افتن و انگشت عجب بر دهن افکنن. راستی جنابان ستاری و معروفی، پس آتش‌بس چرا دستور کار است؟! جز این است که جنگ، به زیان لبنان است.

درج قیمت روی درپوش

و تحلیل بوی آلو توسط هوش

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

برخی شرکت‌ها در ایران به جای بدنه، روی درپوش کالاها اقدام به درج قیمت می‌کنند. چرا؟! هدفشان گران‌کردن چندین‌باره آن کالا در طی سال است؛ چون به‌آسانی می‌شود درپوش را با درج قیمت گرانتر در انبار احتکار، جابجا کرد، حتی دورِ حلق آن، نایلون لوکس و شیک، پرِس کرد که خریدار حنی شک نبرَد دستکاری شده است.

حالا یک مورد مهم علمی هم بگویم هوش مصنوعی اخیراً توانست بوی آلو را هم تحلیل کند، هم بوی دیجیتالی از آن ایجاد کند و هم بویش را بازتولید. یک نسخه‌‌ی دقیق از بوی آن را هم بدون دخالت انسان ایجاد کرد. شرکتی به نام «ازمو» (Osmo) به این تکنولوژی ارسال بوی دیجیتال دست پیدا کرده است. با این علم نو، دنیای آینده می‌شود علاوه بر پیام و عکس و صوت، بو و عطر را به هم انتقال داد. 

نکته: راستی درج قیمت روی درپوش، آدم را جنت می‌برد؟! یا تولید علم نافع برای «مسخّرکردن» راز و شگفتی‌های آفرینش؟ که قرآن مجید هم آن را جواز داده است. تقلب!! بهتر است؟ یا خلاقیت؟ کدام یک؟ برای آدم اهل، جواب معلوم است.

،،

سلام سید رفیقم آق سید علی اصغر

قارون، هامان، فرعون، بلعم باعور چهار نماد شدند؛

قارون نماد ثروت‌پرستی، فریفته‌ی زر.

هامان نماد نوکری قدرت، فریفته‌ی زرق.

فرعون نماد قدرت‌دوستی، فریفته‌ی زور.

بلعم باعورا نماد آخوند تزویر، فریفته‌ی فریب و ریا و دو دوزه بازی.

هامان را فقط بگویم کمی: او وزیر اصلی یکی از فرعون‌های مصر بود و برای او بنا و برج و بلندی و قصر مهیا می‌کرد و تملق فرعون را می‌کرد. نوکر قدرت بود و خورنده‌ی خزانه‌ی مملکت. بگذرم.

هفت سیاست ایران در بوته‌ی نقد مردم

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

سیاست مذهبی: برخی کشورها مذهب را شخصی می‌دانند. ایران آن را مرتبط با حکومت و منحصر در قرائت جناح راست می‌داند، همین موجب شقاق شد.

 

سیاست فرهنگی: حکومت درین فاز، شیوه‌ی سختگیرانه را سزا می‌داند.

 

سیاست داخلی: به سمت وفاداران حکومت، سُر خورد.

 

سیاست اقتصادی: در بن بست میان توسعه و سیاست دستوری و فساد فراگیر، افتاد.

 

سیاست بین‌المللی: بسیار ایدیولوژیک شد و از رئالیسم که ذات آن است دور افتاد و چارچوب آن لق و لرزان و اسیر سخنرانی حاکمان شد.

 

سیاست امنیت ملی: به ستیزه‌ی فکری با منتقدان منتهی شد.

 

سیاست دفاعی: در معرض خطر دخالت افراد ذی‌نفوذ و دخالت‌جو قرار گرفت و آش قلم شوربا شبیه شد. هر کس یک میکروفون برمی‌دارد یک فصل مُشبع حرف مفت می‌زند که فقط به درد سندهای دادگاه‌های غرب می‌خورَد که همیشه می‌خواهند ایران را محکوم کنند و غرامت بگیرند.

 

به نظر من مردم -البته بیشتر مردم- برین نظرند «جمهوری اسلامی» به قرائت حاکمان فعلی، از انقلاب اسلامی و قرارداد قانونی خود با مردم گذر کرد و چیزی دیگه‌ای شد. برای این کشور، نه قواعد و چارچوب، که اشخاص یک جناح تعیین تکلیف می‌کنند و نظام جامه‌ی سرکوبگر افکار، بر تن کرد و روحانیت را به یک صنف مدیحه‌گوی قدرت و مبلغ الیٰ بلغ ما بلغ خود، تبدیل کرد.

 

نظر جلیل قربانی:

سلام آقای طالبی شب به خیر

شُسته، رُفته، چِلانده و بر آفتاب افکنده‌اید...! 

حرفی از آن هزاران، که اندر عبارت آمد ...!

،،

جناب جلیل سلام

ممنونم متون مرا از نکته‌های مهم‌ات محروم نمی‌کنی.

 

شرح لغت: چلانده از لغاتی‌ست که همیشه آن را دوست داشتم. ما به چلانده در زبان مادری می‌گیم: کَل‌پیچ. لباس‌های ضخیم را زنان موقع آویزان کردن به رَسنِ رخت، با کمک مردِ خانه یا بردار یا یک نفر زنِ قوتِ بازو دار، با هم پیچ می‌زنند، او می‌کشد، این می‌کشد، تا آبش قشنگ بچکد. پس کَل‌پیچ یعنی چکانیدن آب از لباس پیش از آویزان. بگذرم و ممنونم از استخدام لغت چِلانده.

 

نظر جلیل قربانی: سلام جناب طالبی، صبح به خیر. ما می‌گوییم: «پِه‌لِج» یا «وَر پِه‌لِج».

نظر بعدی جلیل قربانی: سلام آقای طالبی روز به خیر. تشکیل حکومت یک قرارداد اجتماعی بین مردم یک کشور است تا وظیفه حفظ مردم و کشور به او سپرده شود. هر زمان که حکومتی به دلیل ناکارآمدی، توان انجام وظیفه‌ای که بر عهده گرفته را نداشت، باید کنار برود و با سپردن صدارت به حکومت دیگر، کیان کشور و مردم حفظ شود. یکی از شگفتی‌ها در این دوره و زمانه این است که برخی حکومت‌ها یادشان رفته که باید حافظ مردم باشند و شب‌وروز در بوق‌های تبلیغاتی خود می‌دمند که وظیفه مردم، حفظ حکومت است.

،،

سلام دوباره

 ۱- تجربه نشان داده است که تاریخ پایان جنگ را سیاستمداران رقم می‌زنند نه نظامیان.

۲- آن‌چه اسراییل در جنگ با حماس در غزه انجام داده است، در زبان عام، «ویرانگری» است.

۳- اسراییل موفق به آزادکردن گروگان‌های اسراییلی از دست حماس نشده، اما مدعی است که به هدف‌های خود بر علیه حماس رسیده است.

۴- با وجود این، هنوز هم اسراییل و هم حماس، به دنبال آتش‌بس هستند و هر کدام شرایط خودشان را به میان می‌آورند.

۵- نتیجه، آن که چنین ویرانگری‌ سنگین هم به معنای پایان کار یک طرف و پیروزی طرف دیگر نشده است؛ کار هر جنگی در پشت میز مذاکره پایان می‌یابد.

،،

جناب جلیل سلام. ممنون و اوقات آقا قربانی هم به خوبی و خیر.

جواب بند یک: درست است، اگر حکومت این قرارداد را خوب عمل نکرد، مردم حق دارند به آن فکر کنند.

جواب بند دو: هر حکومتی خود را روی گُرده‌ی مردم ببرد، مردم حق دارند از گِرد آن بروند یا به فکر ترمیم برآیند.

جواب بند سه: یک علت حرف سوم شما در نقد حکومت، این است که حکومت برای خود پیشاپیش حقانیت صادر کند و برای مردم تکلیف بتراشد. از اَوجب واجبات یکی این است، حکومت مردم خود را در خطر و مضیقه و مصیبت و جنگ و فقر نکشاند. در پایان ممنونم از بیان و ارائه‌ی نظر.

،،

با تشکر که نظر گذاشتی آقا جلیل. امروز کسب اطلاع کردم اسرائیل یک شرط سنگین دیگر به طرف لبنانی گذاشت، علاوه بر شدت بمباران لبنان، آن شرط شرط این است: «اِعطای مجوز به نظامیان اسرائیل برای ورود به روستاهای جنوب رود لیتانی در هر ساعت و زمان.» یعنی شرق و جنوب لبنان تا خود مرکز شبیه منطقه «کرانه‌ی باختری» شود بدون هیچ فرد مسلح یا جنبش مسلح زیر نظر اسرائیل قرار گیرد. قبلاً هم گفتم اسرائیل بنا دارد لبنان دیگر مرزی با سوریه نداشته باشد، تمام مرزش در اختیار ارتش اسرائیل قرار گیرد. از نظر من مردم لبنان با هر دین و آئین و مذهب و مرام، در حال ویران‌شدن هستند و اسرائیل قصدش این است پروژه‌ی‌ به قول شما «ویرانگری»، در لبنان هم پیاده شود. لبنان اکنون متهم شد به نیابت برای ایران. بگذرم.

،،

سلام جناب محمدتقی. مقدمه‌ی مهمی زدی. اما جواب به ۶ بندت:

۱. بله، زمینه‌سازی یعنی فضای استبداد شکل نگیرد و ملت، رشد خود را خود به آزادی و منهای ترس از زور قدرت، رقم بزنند.

۲. قبول، عدل، امری بُرون‌دینی است.

۳. عالی، ملت بر حکومت، حق تذکر و اخطار دارد، ولی حکومت حق تذکر و اخطار به مردم را ندارد. چون حکومت مولود مردم است، نه متولی و سرگُرده‌ی مردم.

۴. کاملا درست گفتی، جدای از مشورت، حکومت از رأی مردم باید تبعیت کند و امر و آراء مردم را باید پیاده کند. ملاک هم طبق عرف، اکثریت است، تا نظم اجتماعی فرو نپاشد.

۵. فساد یکی از عامل‌های مهم حقِ انقلاب مردم است، چون حکومت وقتی فاسد شد، یعنی دیگر در ردیف باطل و ستمگری قرار می‌گیرد.

۶. علم، صلح، سازگاری، رابطه، داد و سِتَد، احترام به ادیان و مذاهب و رعایت حقوق بشریت، اصول اجتماع مسلمین است. حاکمان حق ندارند سلیقه‌ی خود را به جای رأی مردم، غلبه دهند.

در آخر، ممنونم، زیبا بحث کردی. بارها گفتم از طرف من برای همیشه اجازه و اختیار تام داری، نوشته‌هایم را هر طور خواستی به کار، گیری. ارادت و لذت علمی به واسطه‌ی این مُباحثَت که قرآن را خوب وارد استنادادت کردی. خداقوت می‌گویم بهت حاج محمدتقی آهنگر دارابی اخوی خوب من.

،،

جناب حجت الاسلام آسید کمال‌الدین فقیه دین سلام. من در بند ۳ آن پاسخم به جناب آقا محمدتقی نوشتم حکومت به مردم نمی‌تواند اخطار دهد اما مردم می‌توانند. احتمال می‌دهم این متن من نیاز به یک توضیح دارد: من گفتم به مردم نمی‌تواند اخطار دهد، اگر می‌گفتم به مُجرم یا حتی مُتّهم نمی‌تواند اخطار دهد، آن گاه نقد شما بر متن بنده، صحیح بود. هر عاقلی می‌داند هدف مردم از فرستادن افراد به داخل قدرت، برای خدمت به کشور و حفظ نظم اجتماعی است. هر کس خاطی بود قانون آن را مشخص کرد. با احترام که ارزش قائل شدید نوشته‌ام را مطالعه و بررسی کردید و نقد بر آن وارد کردید. ارادت.

افقی‌سازی شهر و روستا

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

پدافند غیرعامل یعنی به کار گیری دفاع با ابزارها و راه‌های غیرمسلح. امروزه با سبک جنگ نیرو هوایی اسرائیل در لبنان و قبلش در غزه، ثابت شد آسمانخراش سازی بزرگترین خطر جانی برای ساکنان آن است. با یک بمب -که به اعماق سازه نفوذ می‌کند- کل آسمانخراش یا همان برج به تل خاک و گودال تبدیل می‌شود و تلفات مادی و خسارات انسانی وارد می‌شود. بهترین روش برای محافظت و ایمنی از ملت، افقی‌سازی شهر و روستاست که علاوه بر جنگ و دفاع، در برابر زلزله، طوفان، گردباد و همچنین تهدیداتی مثل بمب‌گذاری، ایمنی بیشتری دارد. این کار در کنار ساخت پناهگاه‌های زیرزمینی به تقویت دفاع ملی می‌انجامد. اشتباه نشود! اگر مردم با علامت آژیر به پناهگاه‌ها یا جای امن فرار کردند، این فرار نشان کارِ درست است، نه این که آن را تمسخر کرد و همین باعث شود مردم برخلاف اصول دفاع، موقع حملات به پشت بام بروند و بگویند ما شجاع‌ایم. رعایت مقررات دفاع، بالاترین نشان مدنیت است. سیلاب هم که بیاید باید از کنار رودخانه و مسیله، فاصله گرفت. تبعیت از علم و فنون علامت رشد است، نه ترس و خوف. پیامبر اکرم ص هم تز سلمان فارسی سلام الله را قبول کرد دور مدینه خندق زد؛ مگر آن تدبیر نبوی، از سرِ ترس بود؟! نَعوذُ بالله. همه‌ی حرکت پیامبر ص از روی عقل و شرع بود، حتی صلح حُدیبیه و فتحِ بدون جنگِ مکه. من بر اساس گزارش خبرنگار قدس خانم زهرا طوسی (عکس بالا) دست به نوشتن این متنم زدم. بگذرم.

۱۲ ← می‌گن

آقای حسین سلامی ف. سپاه علاوه بر اسرائیل، آمریکا را هم اضاف کرد که «به مغربِ خود کاملاً نزدیک شده‌اند».

 

خُب؛ ضمن خداقوت و سلام به ف.سپاه، مغرب در این لفظ یعنی غروب و محاق و محو و نابودی. این که آمریکا غروب کند، یا نکند این جا حرفم نیست، حرفم این است سیاست، ادبیاتِ فصاحت و بلاغت نمی‌خواهد، درایت و ذکاوت و حرف هایی از جنس "دو کلمه حرف حساب" و کتاب می‌طلبد. مقامات بدانند، عقل حکم می‌کند گول لفظ ادیبانه‌ی خود را نخورند، حتی اگر از سعدی -علیه الرّحمه- و کیومرث صابری فومنی -رحمهُ الله- خود را ادیب‌تر می‌دانند باز هم حق ندارند در کشورداری حرف‌های پنداروار بزنند. بگذرم. البته؛ الحمدُ لِله، یک جمله‌اش واقعاً عقلانی بود: «میدان، میدان رقابت آستانه‌های تحمل است.» آفرین به این طرز حرف. آستانه‌ی تحمل از دید من یعنی یک قرن فرصت برای ساختن ایران، سپس اگر صلاح و مصلحت بود پرداختن به جهان.

 

تبصره: ایران سرانجام قطعنامه‌ی ۵۹۸ را پس از مدتی نپذیرفتن، پذیرفت و دفاع مقدس با آتش‌بس ختم شد. وقتی چیزی را برای ملت خود صلاح دانستند، یک معنی‌اش این بود جنگ به‌هرحال خسارتبار است و باید از شرّش خود را خلاص کرد. لبنان را نباید در دهن گرگ خونخوار اسرائیل، طعمه نمود. آیا غم غزه و نتوانستن‌های ما و جهان برای نجات آنان، بس؛ و درسِ عبرت نبود؟! دامنه دارابی.

،،

جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام

وارد اشخاص بحث شما و جناب آقاجلیل قربانی نمی‌شوم، اما برای من جالب است بدانم جناب‌عالی علوم سیاسی‌خوانده‌ی دانشگاه این جور قوانین که هدف انسداد سیاسی پشتش خوابیده، عقلانی و شرعی می‌دانی؟! اگر این طور باشد، آن فرمان که زمین خدا فراخ است که دستور صریح قرآن است و می‌شود هر جای جهان رفت، چه می‌شود؟! از سوی دیگر همین ایران بارها مردمش خوشحال شدند مثلاً یک ایرانی در نیوزلند، هلند، ایرلند، ایسلند، گروئلند و فلان «لند» عضو مجلس شده است. بگذرم. قانون قانونگذاران عاقل هم می‌خواهد. معلم‌ها وقتی درس می‌دهند، اول غایت و هدف آموزشی آن درس را فهم می‌کنند سپس تدریس.

،،

سلام من هم مجدد آقاجلیل. از نکته‌نظرات مهم‌ات بحث غنا و جنبه‌ی چالش فکری می‌گیرد، بدین لحاظ ممنونم. نمی‌دانستم زمان نامحدود هم برای طرف‌های مورد قطعنامه وجود دارد، بند ۲ شما روشنگر بود. جالب این است ایران خود هزارها عیب در سیستم و حکومت و طرز کشورداری‌اش دارد، اما می‌خواهد همه را به شمایل و شاکله‌ی خود در آورَد. واقعاً آدم متعجَب است از این طرز با جهان مواجهه یا حتی مواجه شدن. بگذرم. بلی، آخر کار، وقتی دیدند صدام را نمی‌توانند سر جایش بنشانند، قطعنامه ۵۹۸ را پس از چندین ماه مخالفت، تماماً پذیرفتند. البته آن زمان من جبهه‌ی مریوان بودم که وقتی از زبان آقای حیاتی خبر را از بلندگوی بالای قله، شنیدم، خشنود شدم. که «جنگ لعنتی» و «تحمیلی» با تمام ارزش‌هایی که در قالب دفاع مقدس تولید کرد از سر ملت خارج شد. درود که زحمت بررسی و تحلیل گذاشتی جناب قربانی.

حکم‌های موهن

چندی پیش جناب آقاجلیل قربانی سندی در صحن گذاشت از حکم یک قاضی برای یک فرد که در نمازجمعه شرکت کند، من هم در آن راستا متنی نوشته بودم و آن حکم را نقد و بررسی کرده بودم. سپس جناب حجت الاسلام آقا سید کمال الدین عمادی بر متن بنده نکات و انتقادات وارد کرد، اینک امروز خودِ حجت الاسلام آقای غلامحسین محسنی اژه‌ای در مورد حکم آن قاضی موضع گرفت: با این جملات: متن نقل قول:

 

«همچنین در بخشِ اعمال مجازات‌های جایگزین حبس نیز بار دیگر تاکید می‌کنیم که این مجازات‌ها از یک سو باید قابلیت اجرایی داشته باشند و از سویی دیگر، موهِن و وهن‌آمیز نباشند؛ برای  نمونه، اخیراً حکمی صادر شده مبنی بر اینکه در یکی از نقاط کشور، فردِ محکوم باید برای مدت معینی به نماز جمعه برود و قاضی اجرای احکام نیز در نامه‌ای خطاب به امام‌جمعه آن منطقه، خواسته که نسبت به حضور فرد محکوم در نماز جمعه، اِعمال نظارت [=حضور و غیاب] شود؛ سوای حکمِ جایگزین حبسِ صادرشده، نحوه نظارت بر آن نیز، قابل تأمل و تعجب است! بار دیگر تاکید می‌کنم که قضات در صدور احکام جایگزین حبس، دقت‌نظر داشته باشند تا این احکام سبب زایل‌شدن زحمات و اقدامات صورت‌گرفته از ناحیه‌ی آنها نشوند و موهِن و تمسخرآمیز نیز نباشد.»

 

پایان نقل قول.

من بگذرم. البته از منتقد متن آن روزم جناب آقاجان حاج سید کمال الدین تقدیر می‌کنم که نظر خود را گفته بودند. این هم نظر صدر قوه‌ی قضائیه‌ی ایران که کار آن قاضی را چنین توصیف نموده و تذکر دادند. دامنه دارابی.

 

نظر جلیل قربانی:

سلام آقای طالبی روز به خیر

یک خاطره بی‌ربط!

سال ۱۳۸۹ خواستم دخترم را در مدرسه راهنمایی شاهد ساری ثبت‌نام‌ کنم، بعد از دوندگی زیاد و اثبات صلاحیت خودم، پرونده دخترم در مدرسه تکمیل شد.

بعد از ثبت‌نام، مدیر مدرسه گفت: در مدرسه ما داشتن چادر اجباری است. 

گفتم: مانعی ندارد.

اما مدیر در ادامه گفت: دختران این مدرسه در بیرون از مدرسه هم باید چادری باشند.

گفتم: وقتی دختر من با مادرش به بازار می‌رود، شما چگونه متوجه می‌شوید که او با چادر رفته یا بدون چادر؟

مدیر گفت: ما مأمورانی در سطح شهر داریم که این موارد را به ما گزارش می‌کنند.

بلافاصله گفتم: پرونده دخترم را بده، من اجازه نمی‌دهم دخترم در دست زندانبانان باشد.

در برخی از مدارس، زندانبان را به عنوان مدیر مدرسه نصب کرده‌اند، این‌ها برای اجرای اوامر احمقانه خود، حتیٰ حاضر هستند به بچه‌های مردم در خارج از مدرسه پابند الکترونیک هم بزنند.

،،

سلام جناب جلیل قربانی. واقعاً تأسف باید خورد. تأسف چیه! باید برای اسلام نگران عمیق بود که در دست چه فهمی! دچار و گرفتار شده است. واقعاً جلباب صدر اسلام را تا کجا کش دادند. غرض دین پوشش متعارف بود اما آن به سلایق دوختند. یک زمان، زن آخوندها -نه تمام آنها، بلکه برخی‌ها- نقاب می‌زدند، اگر نمی‌زدند می‌گفتند فاتحه‌ی دین خوانده است. الحمدُ لِله ازین بارو آمدند زیر. بگذرم. آنچه به عنوان فهم نادرست، وجود دارد، اسلام نیست، فکر غلط مسلمان -نوع خاصی از قرائت دینی متصلب- است که بر اسلام تحمیل می‌کنند.

چند هزار روستای ایران خالی از سکنه شدند؟

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

آقای عبدالکریم حسین‌زاده -معاون امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور- گفت: «از ۶۹ هزار روستای کشور، تنها ۳۸ هزار روستا دارای سکنه هستند و ۳۱ هزار روستا خالی از سکنه شده‌اند.»

 

واقعاً خبر نگران‌کننده‌ای است. شاید بشود این چنن علت را عامل این حالت خالی‌کردن روستاها دانست: بحران آب. جاذبه و راحتی شهر. آسان‌بودن مهاجرت به شهر. جذابیت شغل‌های شهری. فرهنگ‌پذیری غلط اجتماعی. چشم و همچشمی. نبود امکانات رفاهی در روستا. پیری جمعیت. علاقه‌ی جوان به هجرت. برخی سیاست‌های غلط کشور در مسئله‌ی شهر و روستا. دامن‌زدن اطرافیان. کوچ اجباری به خاطر سختی طبیعت در برخی روستاها و علل دیگر. مهم اما این است روستا مولّد است، (باغ، زراعت، شیر، گوشت، مو، گاو، بُز، گوسفند، پشم، جاجیم، گلیم، گَبّه) وقتی فرو بپاشد، تناسب زندگی طبیعی برهم می‌خورَد.

Notes ۰
پست شده در شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۳۵۷
ساعت پست : ۰۸:۲۸
مشخصات پست

رویدادنگاری های نیرو نیلوفر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

توضیح سایت دامنه:

دامنه در رد یا تأیید متن‌های

رویدادنگار «نیرو نیلوفر» نظری ندارد

روز ۱۲ تا ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ از نقل و قول های خبری و تحلیلی بر می آید در ایران بر بریدن درختان جنگل الیمالات نور در اثر ساخت پارکینگ گردشگری سد الیمالات سر و صدا شد. کودتای ژئوپولتیک روس نسبت به مرز ایران با ارمنستان دامن زده شد و روس با ترکیه و آذربایجان بست گازش به اروپا فروش شود. از سوی دیگر سفیر استرالیا حرمت شکست و همجنسگرایی را در ایران تبلیغ و ترویج کرد. یک منبع خبری داخلی، مردم ایران را دیندارتر از همیشه معرفی کرد. از دولت دکتر پزشکیان درخواست شد تعاون را حلال جادویی اقتصاد ایران بداند. دستمزد جدید کارگری به مطالبه جدی در کارگاه های کار ایران تبدیل شد. رفتار معنوی اربعین در مشهد توسط زیارت رفتگان بازتولید شد. مردم در خرداد گندم به سیلوهای کشور فروختند اما هنوز از طرف دولت به بیشتر کشاورزان پول پرداخت نشد. از سوی مبلغان خبری زیارت تحول به سوی کمال انسانی مطرح شد. عراقچی می خواهد از قاهره شروع کند. تعطیلی شنبه ها در ایران جنبه عقیدتی پیدا کرد. بهبود رابطه با غرب از خواسته ها در میان مردم مطرح شد. محمد سروش محلاتی دانشور حوزه در قم به ایران به خاطر پرداختن به منطقه انتقاد وارد کرد. یک دانشور دیگر حوزه در مشهد پیشنهاد کرد مردم خانه های خود را با افغانستانی ها قسمت کنند. پادشاه بحرین پیش افتاد ۴۵۷ زندانی سیاسی را عفو و آزاد کرد. و شعر قیصر امین پور که: "کیف و کفش من کجاست؟ مـدرسـه، مـا آمدیم."

💬 ۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

دیدن یا نوشتن نظرات : ۲
پست شده در شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۳۵۷
ساعت پست : ۰۸:۲۸
دنبال کننده

رویدادنگاری های نیرو نیلوفر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
رویدادنگاری های نیرو نیلوفر

توضیح سایت دامنه:

دامنه در رد یا تأیید متن‌های

رویدادنگار «نیرو نیلوفر» نظری ندارد

روز ۱۲ تا ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ از نقل و قول های خبری و تحلیلی بر می آید در ایران بر بریدن درختان جنگل الیمالات نور در اثر ساخت پارکینگ گردشگری سد الیمالات سر و صدا شد. کودتای ژئوپولتیک روس نسبت به مرز ایران با ارمنستان دامن زده شد و روس با ترکیه و آذربایجان بست گازش به اروپا فروش شود. از سوی دیگر سفیر استرالیا حرمت شکست و همجنسگرایی را در ایران تبلیغ و ترویج کرد. یک منبع خبری داخلی، مردم ایران را دیندارتر از همیشه معرفی کرد. از دولت دکتر پزشکیان درخواست شد تعاون را حلال جادویی اقتصاد ایران بداند. دستمزد جدید کارگری به مطالبه جدی در کارگاه های کار ایران تبدیل شد. رفتار معنوی اربعین در مشهد توسط زیارت رفتگان بازتولید شد. مردم در خرداد گندم به سیلوهای کشور فروختند اما هنوز از طرف دولت به بیشتر کشاورزان پول پرداخت نشد. از سوی مبلغان خبری زیارت تحول به سوی کمال انسانی مطرح شد. عراقچی می خواهد از قاهره شروع کند. تعطیلی شنبه ها در ایران جنبه عقیدتی پیدا کرد. بهبود رابطه با غرب از خواسته ها در میان مردم مطرح شد. محمد سروش محلاتی دانشور حوزه در قم به ایران به خاطر پرداختن به منطقه انتقاد وارد کرد. یک دانشور دیگر حوزه در مشهد پیشنهاد کرد مردم خانه های خود را با افغانستانی ها قسمت کنند. پادشاه بحرین پیش افتاد ۴۵۷ زندانی سیاسی را عفو و آزاد کرد. و شعر قیصر امین پور که: "کیف و کفش من کجاست؟ مـدرسـه، مـا آمدیم."

💬 ۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

توضیح سایت دامنه:

دامنه در رد یا تأیید متن‌های

رویدادنگار «نیرو نیلوفر» نظری ندارد

روز ۱۲ تا ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ از نقل و قول های خبری و تحلیلی بر می آید در ایران بر بریدن درختان جنگل الیمالات نور در اثر ساخت پارکینگ گردشگری سد الیمالات سر و صدا شد. کودتای ژئوپولتیک روس نسبت به مرز ایران با ارمنستان دامن زده شد و روس با ترکیه و آذربایجان بست گازش به اروپا فروش شود. از سوی دیگر سفیر استرالیا حرمت شکست و همجنسگرایی را در ایران تبلیغ و ترویج کرد. یک منبع خبری داخلی، مردم ایران را دیندارتر از همیشه معرفی کرد. از دولت دکتر پزشکیان درخواست شد تعاون را حلال جادویی اقتصاد ایران بداند. دستمزد جدید کارگری به مطالبه جدی در کارگاه های کار ایران تبدیل شد. رفتار معنوی اربعین در مشهد توسط زیارت رفتگان بازتولید شد. مردم در خرداد گندم به سیلوهای کشور فروختند اما هنوز از طرف دولت به بیشتر کشاورزان پول پرداخت نشد. از سوی مبلغان خبری زیارت تحول به سوی کمال انسانی مطرح شد. عراقچی می خواهد از قاهره شروع کند. تعطیلی شنبه ها در ایران جنبه عقیدتی پیدا کرد. بهبود رابطه با غرب از خواسته ها در میان مردم مطرح شد. محمد سروش محلاتی دانشور حوزه در قم به ایران به خاطر پرداختن به منطقه انتقاد وارد کرد. یک دانشور دیگر حوزه در مشهد پیشنهاد کرد مردم خانه های خود را با افغانستانی ها قسمت کنند. پادشاه بحرین پیش افتاد ۴۵۷ زندانی سیاسی را عفو و آزاد کرد. و شعر قیصر امین پور که: "کیف و کفش من کجاست؟ مـدرسـه، مـا آمدیم."

💬 ۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ قیل و قال این بود سیمان سقف از میکسر تولید شود... عراقچی با همتای خود الزیانی بحرین بر دور جدید ایجاد رابطه حرف زد. البته یک دو قطبی ساز قبلاً گفته بود ایران بحرین را بگیرد... معماری و فوتبال با هم آمیخته می شوند از راه نوع معماری ورزشگاه... هانتر بایدن پسر رئیس فعلی آمریکا کارگر جنسی استخدام می کرد و از دادن نه فقره مالیات به فدرال طفره می رفت... حرف آرین سلیمی دارنده مدال طلا المپیک پاریس که بیان کرد "نگاه خدا را در خیلی از بازی‌هایش دیده است"... عطوان تحلیل کرد نتانیاهو مانند آریل شارون که سال ۲۰۰۵ از غزه با ۱۷۰۰۰ شهرک نشین در تاریکی شب فرار کرد، فرار خواهد کرد... اسکندر مؤمنی وزیر کشور دولت پزشکیان در جمله اش در شیراز لغت طرد بکار گرفته شد: ″در اسرع وقت اتباع غیرمجاز را طرد می‌کنیم″ او محله سنگ سیاه شیراز را مثال زد که به نظرش با حضور افغانستانی ها کار را روی کارگران ایرانی تنگ کرد... یک منبع خبری خارجی احتمال داد آمریکا از ایران برای حضور یا دخالت خاورمیانه ای شکایت کند... این سخن عبادی زاده روحانی حوزه در نماز جمعه بندرعباس که "اهل بیت دالان ورود به محضر خداوند متعال هستند و ما ریز و درشت خواسته های خود را از دالان آنان مطرح می کنیم... پول جریمه مسافر یا سرنشین نشاندن در سمت چپ راننده در کلانشهرها، مراکز استان ها، جاده های بین شهری ۱۲۰۰۰۰ و در روستاها ۵۰۰۰۰ تومان است... و امارات پیش افتاد تمام ۴ نیروگاه اتمی برکه را توسط کره جنوبی به پایان برد و به برق از انرژی هسته ای رسید. باید دید از ایران برای برق هسته ای چه آمار و رقمی است.

💬 ۲ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ گنبد حرم مشهد سبز پوشید، رنگ سیادت عترت... شاهین‌پرانی مسابقات عشایری قزاقستان شروع می شود. قزاقی ها بازی عشایری را روح ملت خود می دانند... رادیو تبیین امروز در برابر ″نبرد نامحدود دشمن″ افتتاح شد... ایران در پزشک فوق تخصص کمبود افتاد... پلاتون و افلاطون قائل به عشق ترکیبی بودند نامش عشق ادغام است. شبیه میل ماست به دوغ... نخست وزیر موقت ایران پول ناهارهای میهمان ها و همسرش را که به خاطر شیوع ترور در آن مکان می آمدند، از جیب خود می داد... برنج علی کاظمی سفید مایل به کرم است، قد کوتاه، تپل، عطر بیشتر. کهنه آن تا ۱۵ ساعت باید خیس بخورد تازه اش تا ۴ ساعت... کنیا از طریق آمریکا به نیروگاه هسته ای دست می یاید. دولت نایروبی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ دولتی با اقتصاد درآمد متوسط شود... سمیر جعجع اطلاع داد ایران با مسئله فلسطین دنبال دو قطبی کردن جوامع عربی و گسترش توسعه طلبی اش است... محسن غرویان روحانی حوزه  مصاحبه کرد برخی روحانیت می گویند باید ببینیم که علم در چه منطقه جغرافیایی پدید آمد اگر آن منطقه، منطقه کفر است، علم کفری است اگر منطقه ایمان است، علم مؤمن است... زائران عمره که فیش را سال ۸۵ مبلغ ۵۰۰۰۰۰ تومان خریدند، باید با ۴۶ میلیون تومان عمره بگزارند... فاطمه مهاجرانی از عموزادگان سید عطاءالله مهاجرانی هر دو سخنگو دو دولت، خبر داد طبق توصیه پزشکیان انتصاب ها نباید مبتنی بر فامیلی باشد... احمدحسین شریفی روحانی حوزه رئیس دانشگاه قم نوشت بدون آنکه بخواهم گرایش به الحاد و بی دینی را منکر شوم ادعای سونامی بی دینی و الحاد در جوامع اسلامی، یکی از بزرگ ترین سونامی های توهمی و تخیلی در جهان واقعیت ها است... لازم به ذکر سالها پیش ″جک دیوید اِلِر″ مقاله سونامی خاموش بی‌دینی و خداناباوری در جهان اسلام را نوشت.

💬 ۳ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز  ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ پیتر سیارتو وزیر خارجه مجارستان با شلوارک وارد فرودگاه منامه بحرین شد... اغلب دشت های ایران، ممنوعه طبقه بندی شد، دلیلش: برداشت های بسیار زیاد از ذخایر آب زیرزمینی...  به نقل احمد میدری وزیر رفاه و کار، در حال حاضر حدود ۳۰ درصد ایرانیان زیر خط فقر هستند. لازم به ذکر اما فقر شدید فقری است که درآمد یک فرد برابر با هزینه خوراک نیست... مولوی احمد الله احمدی رئیس دعوت و ارشاد امارت اسلامی افغانستان امتحان عقیدتی و تعلیمات دینی از کارمندان وزارت و ادارات دولتی را "یکی کردن سیرت و صورت آنها" دانست...  روزنامه اطلاعات "عمده رونق مساجد را یکی‌ دو ساعت هنگام غروب" دانست که "کمتر از نیمه ای از روز دری نیمه باز دارند، جز نمازی به جماعت و بلندگوهایی به آوای بلند برای همسایگانی چندین فرسنگ دورتر"... بهداد اقبالی ایرانی میلیاردر آمریکا سهم تاد بولی مالک و مدیر آمریکایی باشگاه چلسی انگلستان را می خرد... آئین نامه زمامداری مالک اشتر در جمهوری اسلامی ایران همچنان در تمام سالیان پیشین به رخ قدرتمندان کشیده می شود که حاکی از دوری و بیگانگی از  محتوای سرنوشت ساز آن نامه است... پرچم قیام عشایر خوزستان علیه انگلستان در جنگ اول جهانی که با فتوای مراجع مخصوصا" سید محمد کاظم یزدی صاحب عروه  که در دفاع از میهن قیام کرده بوند، در موزه مرکزی حرم مشهد قرار دارد.
 
💬  ۴ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۱۹ شهر یور ۱۴۰۳ با کشف جدید اخیر جهانی، دیگر در آینده نیاز نیست تزریق خون با خون اهداکننده حتماً همگروه باشد... میانگین نمره دانش آموزان انسانی زیر ۱۰ رسید... تازه افشا شد دولت با دلار بنزین وارد می کرد... ابر بیمارستان هوشمند در شیراز ساخته می شود... نقل از محمد موحدی روحانی حوزه و دادستان کل کشور عفت عمومی در ملأ عام جریحه دار شود ″قابل تعقیب″ است... ۹۰۰ کارفرما در چهارمحال به نیروی کار نیازمندند.. از ثبت نام کنندگان کاندیداتوی مجلس اخیر ۱۰۰ نفر مدرک جعلی داده بودند... می گویند ساخت میکرو مسکن یعنی خانه های آپارتمانی ۲۵ متری چاره برای بی پولی بود... میعاد صالحی رئیس رادیو قرآن که مدیر عامل راه آهن شده بود توسط ″فرزانه صادق″ وزیر راه جدید برکنار و جبارعلی ذاکری جایگزینش شد... کسی شبیه آقا طالقانی روحانی بلندآوازه قرن نبود و نیست... ۴۰۰۰ خودکشی منجر به کشته در سال اخیر در ایران آمار شد... پسته با پوسته نورس اشتهارد یک کیلو ۱۵۰۰۰۰ تومان. از دامغان و نهاوند نیز موجود بود اما اشتهارد را آزمایشی خریدم... این وصیت شهید محمدرضا دشتی زاده به نظرم زیبا آمد: ″خدایا مسلمان نماهای ما را از این مسلمان زدگی ها برهان و دریچه ­ها و ابعاد اسلام را به آنان بنمایان تا اسلام را فقط از دید جمودی نگاه نکنند و اسلام در حرکت و انقلاب را به آنان بیاموز و از آنان مسلمانان واقعی بساز″.

💬 ۵ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ تویوتا لندکروز قاچاق ۱۵ میلیارد تومانی در مشهد بازداشت شد، فاصله طبقاتی... به نقل روحانی حوزه تقی قرائتی مسجد دارالصلاة نیست محل زیارت خدا است. مؤسسه اش بیش از ۳۰۰۰ روایت در مورد مسجد جمع کرد... اعتصاب و تحصن غسال و غساله ها در قبرستان بهشت زهرا تهران به علت ارائه ندادن تسهیلات رفاهی به آنان... از روحانی حوزه ناصر رفیعی در حرم مشهد: ″مردم هر چه گناه جدید اختراع کنند، بلای جدید برای آنها به وجود می آید″... حسین شمخانی پسر علی شمخانی در معاملات نفت ایران و روسیه نفوذ دارد. او به ″هکتور″ مشهور است... از نظر مهدی مسروری مدیر جهاد کشاورزی بردسکن ایجاد مزارع پنل خورشیدی راهی برای برونرفت کشاورزان از قطعی برق و جلوگیری از خسارت... خرس درگیر استراتژی گریز را بر نبرد به قیمت زخمی شدن برتری می دهد... ساواک سید اسدالله مدنی روحانی بلندپایه شهید محراب را صاحب نفوذ عجیب همدان گزارش کرده و آمار داده بود بالای یک سوم همدان مقلد ایشانند... تئاتر هنر گرانی است، تئاتر «نبرد رستم و سهراب» به کارگردانی حسین پارسایی از شاهنامه فردوسی با بلیت ۳۰۰۰۰۰ تومان مدتی است روی صحنه رفت... خشونت کلامی بیشترین عامل پرونده های قضایی در اصفهان... مدیریت مذهبی در عصر شکوفایی علم سخت تر است؟ یا در عصر جهل؟ این سؤالم همیشه از خودم است.

💬 ۶ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ یک روحانی حوزه در اثبات اعجاز قرآن، تنوع واژگانی نهج‌البلاغه را چند برابر قرآن دانست که افزون بر آن "واژگان ثقیل و پیچیده" در نهج‌البلاغه به کار رفته است... کشف میدان گاز در پاکستان باعث شد قرارداد خرید گاز از ایران لغو شود بحث غرامت پیش آید... همچنان از سوی حکومت کنندگان و حکومت شوندگان این روایت طی سال های متمادی برای همدیگر مطرح است: ″گرسنه ایمان نمی شناسد″ تازه ترین استفاده کننده از این حدیث روحانی حوزه سید مصطفی محقق داماد... از همین روحانی حوزه نقل شود تفکرات چپ، اقتصاد ایران را ویران کرد و ″از مغول بیشتر ضربه زد″... فیل یک میلیارد بار بزرگتر از مورچه است ولی مورچه با رفتن به گوشه چشم آسیب پذیر فیل در هماوردی بر فیل چیره می شود... زنی به اسم کالاس که جای جوزب بورل سوسیالیست را می گیرد راستگرای لیبرال است... لوک کیم پزشک متخصص سالمندان مصرف قهوه را برای توده عضلانی آنان مفید دانست... نقل از عباسعلی قصایی عضو اتاق بازرگانی بعد از چین ایران در رتبه دوم تولید چینی و رتبه پنجم تولید سرامیک جهان است... آسیب مهم از مجلس هشتم تا امروز، سیر صعودی طرح به جای لایحه... بخشی از بستر زاینده‌رود علاوه بر خشک شدن، در آتش سوخت. ایران در سفر امروز به عراق خواستار برداشتن مرزهای کشورهای اسلامی همانند تجربه اتحادیه اروپا شد... سخن امام یازدهم علیه السلام: صورت نیکو، زیبایی ظاهری است، و عقل نیکو، زیبایی باطنی است.

💬 ۷ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ محمد حسن زاده مدیرعامل آکادمی فایننس، تریدر برتر مشهد انتخاب شد، تریدر یعنی فردی ماهر و راهنما در ارز دیجیتال... همچنان ماشین تویوتا ژاپن نماد امارت اسلامی طالبان افغانستان است، برو در زمین ناهموار... از علی القاصی رئیس کل دادگستری استان تهران این نقل: ″شخصی که مرتکب جرمی می شود، دستگاه قضا را صالح رسیدگی به جرم خود می داند و در عین حال شخصی که به او ظلمی روا شده و حقی از او ضایع شده، از دستگاه قضا تظلم خواهی می کند و عدلیه را صالح رسیدگی به شکایت خود می‌ داند.″... رونق اقتصادی به دوره ای از اقتصاد گفته می شود که منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی، کاهش بیکاری، کنترل نرخ تورم و افزایش قیمت دارایی ها شود، متضادش «رکود» است... نقل از کینگ موسیقی دان آمریکا کامالا هریس در مناظره با ترامپ گوشواره صوتی "نووا اچ ۱" به گوش داشت، هدفون بی سیم... سال ۱۴۰۲ بانک ها و مؤسسات مالی اعتباری بیش از ۹۱ هزار میلیارد تومان به کارمندان، مدیران و هیئت مدیره خودشان وام داده اند، فاصله بین خاص و عام... از طلبه حوزه ″پروانه رامیان″ موکب دار ″طریق المهدی″ مشهور به موکب «کتابنوشان» نقل: کتابی به یک خانم هدیه کردیم با عنوان «آنکه دیرتر آمد» این کتاب ماجرای واقعی تشرف دو نوجوان سنی مذهب به نام محمود و احمد فارسی است که ″به محضر امام عصر (عجل الله) مشرف می شوند. وقتی آن خانم کتاب را گرفت، متوجه شدیم نوه هایشان در محله سنی نشین زاهدان زندگی می کنند.″

💬 ۸ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ درس ایران شریک راهبردی روسیه به دستور وزارت آموزش و پرورش آن کشور اضافه شد... از روحانی حوزه محمد موحدی آزاد دادستان کل ایران نقل: ″بارزترین مصداق حقوق عامه، فضای مجازی است، زیرا دین، تربیت فرزندان و فرهنگ مردم در این بستر رقم می‌خورد″... منظومه «مم و زین» که مسعود بارزانی به مسعود پزشکیان هدیه داد مهر دو دلدار به نام های مم و زین است، که هر دو ناکام می میرند... انتخابات اردن با حدود ۳۲٪ حضور مردم، شکلی از دموکراسی سازی توسط دولتها، یک روش نادرست در خاورمیانه... سالن پردیس سینمایی باغ کتاب تهران با ۴۴۵ صندلی و قابلیت اجرا تئاتر موسیقی فیلم به اسم علی حاتمی نامگذاری شد.‌ مادر، کمال الملک، دلشدگان، جعفرخان از فرنگ برگشته، حاجی واشنگتن، ستارخان، هزاردستان  از آثار اوست... برآورد یک نهاد امنیت در ماه های گذشته این است مطالب کانال های اعتماد، امتداد، جماران، شرق به القائات خبری معاند و نهضت آزادی بسیار نزدیک بود... سنجاب ها به باغات گردو و بادام تویسرکان خسارات زیاد وارد کردند، باغداران خواهان کنترل موالید سنجاب شدند... از منورسادات شایسته خوی مدیر ″مؤسسه علمی تحقیقی مکتب نرجس″ نقل: امامان از هیچ کسی روی برنمی‌گردانند حتی از بنده ای خطاکار، ″لذا گفته شده است که امام رضا (ع) به شیخ بهایی اجازه نمی داد مانع ورود گنهکاران به حرم شود.″ (این خانم شاید ندانسته شیخ بهائی در دروه معاصر می زیست و با آن زمان تقریباً هزار سال فاصله داشت)

💬 ۹ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۴ شهریور ۱۴۰۳ شهر گران هفتم ایران، همدان... رفتن به اقلیم کردستان عراق نوعی شناسایی رسمی استقلال آنان بود. نچیروان بارزانی رئیس اقلیم در بارزان زاده شد ولی در عظیمه کرج بود. دبیرستان را در ایران و علوم سیاسی را دانشگاه تهران تحصیل کرد... مصوبه ۲۱ سال قبل الزام می کند زندان اوین به دانشگاه واگذار شود. پس از این خبر معاون اول، محمودرضا آقامیری رئیس دانشگاه شهید بهشتی درخواست داد به خاطر کبود فضای این دانشگاه، زندان اوین به آنان تحویل شود... از قرارگاه خاتم‌الانبیا نقل: حضور ایران در میدان مشترک آرش با کویت از نان شب واجبتر است... در افغانستان ۱۴ زائر بازگشته از زیارت اربعین کربلا توسط بقایای داعش ترور شدند... از روحانی حوزه عبدالکریم عابدینی خطبه نمازجمعه قزوین نقل: ″حضرت مسیح (ع) در نماز ظهور به امام زمان (عج) اقتدا می‌ کند، این یعنی در آخرالزمان مسیحیت هم به مسلمانان می‌پیوندند و در آینده فرقه‌های مختلف مذهبی به کوری چشم دشمن یکی خواهند شد.″... ماجرای پاداش ۹ بانک از ۲۹ بانک و مؤسسه اعتباری در سال گذشته مجموعاً ۱۵۶ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان به ۴۴ عضو هیأت مدیره خود پاداش دادند. فاصله طبقاتی... حسین سلامی سپاه: آمده ایم زمین را بر ظهور ولی عصر آماده کنیم... در سایه پوشش رعد، گله شیر به شکار می زند... نقل بامداد جنوب: نان محلی جنوبی ذائقه را مدهوشش می کند... از فارس نقل: محمدرضا فرزین رئیس بانک مرکزی دوران مدیریتش تسهیلات ۵ میلیارد تومانی قرض الحسنه گرفت.″ فرزین  در این دولت نیز در این پست است... اصغر مهاجری پژوهشگر مسائل اجتماع از علت پسرنما شدن دخترها گفت... دلال ضربه آخر را به باغدار می زند... امام رضا (ع) :  با زهد در دنیاست که به رهایی از شرّ دنیا امیدوارم.

💬 ۱۰ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ فقر دیالوگ آفت فیلم های این عصر و زمانه... سید عباس معروفی اگر بود رمان و فیلمنامه تازه می نوشت... ارقام برآوردها: دهه ۸۰ یک نفر از ۱۰ نفر زیر خط فقر، دهه ۹۰ یک نفر از ۵ نفر و سال ۱۴۰۲ یک نفر از سه نفر زیر این خط رفتند.. نقل است در وصف روحانی حوزه عراق سید مرتضی عسکری از سامرا اجداد پدر و مادرش ایرانی الاصل، که با کتاب ″عبدالله بن سبا و اساطیر اخری″ از شیعه رد تهمت کرد... از روزنامه ابرار: جامعه ای که دچار جهل مقدس است دیگری را قبول ندارد... عراقچی به اروپا: مسیرتان را عوض کنید... گردشگری در رشد اقتصادی برای کشورها رکن شد... رشد ۸٪ با هدف جلوتر زدن از منطقه با ماندن تحریم، ناممکن و ... چک رمزدار که برای ممانعت خلاف راه افتاده بود، خود عامل خلاف گردید و برچیده خواهد شد... تحلیلگر سرمایه: ارزش تمام بورس کمتر از یک خیابان کوچک تهران است... معاون اول افشا کرد: چند سال است دانشگاه امنیتی بود... تحلیلگر بازار: خط فقر از حقوق زیر ۳۰ میلیون تومان شروع می شود... دولت جدید افشا کرد با ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان کسر بودجه مواجه است... سازمان برنامه و بودجه از ۱۶ دانشگاه ایران خواست ابرچالش ها و ابرفرصت ها را شناسایی کنند. اعتمادکردن به علم در دانشگاه... پاپ کاتولیک های آمریکا را از بین دو نامزد بد، رأی دادن به بد کمتر امر کرد... عبارت ″اهل پروتکل نیستم″ باب روز دنیا شد... از پیامبر (ص) هر شخصی غذایی را که بیمار هوس کرده است به او بخوراند، خداوند از میوه های بهشتی به او بخوراند.»

💬 ۱۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ سیلک کاشان نخستین محل تمدن ایران به ثبت جهانی می رسد... شغل ها و هوش مصنوعی در آینده رقیب هم می شوند... اصفهان در مرداد بالاترین نرخ تورم داشت... وزیر وزرا سابق را به ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان بردند و پست دادند. اگر پست های خالی داشت، چرا؟ اگر نداشت، چرا برای آنان پست ایجاد شد... سرانه مصرف گوشت در ایران به ۷۰۰ گرم در سال جاری کاهش یافت... میان سینما و ادبیات فاصله زیاد پدید آمده است... ناترازی ها که هر روز در بخش های مختلف اقتصاد افشا می شود یعنی دخل کم اما خرج زیاد در کشور... کوشمچه تابع بورخوار در شمال اصفهان به شهر نان تنوری ایران مشهور است... پزشکیان از اصحاب رسانه خواست در کار حکومت مداخله کنند. نخستین حرفی که یک مقام بلندپایه ایران زد... فائزه رفسنجانی از زندان با انتشار نامه ای، نقل ″در زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم... دختر عمویم که به تعبیر خواب هایش باور جدی دارد، چندی پیش در خواب دیده که در زندان توسط هم بندی ها کشته می‌شوم. از ما گفتن بود، خود دانید″... یمن همچنان شجاع ترین کشور جهان و صادق ترین یاور مظلومان... رضا امیدی نقل از شرق: سرمایه داری و دموکراسی ناسازگارند... مجلس که خود طرح صیانت را چندین ماه بحث کرد از دولت خواست لایحه در مورد فضای مجازی بدهد. چندباره کاری ها... نقل از حضرت پیامبر ص کسی که اطعام می کند، روزی اش سریعتر از فرورفتن کارد در کوهان شتر به سویش می آید.

💬 ۱۲ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ سفره عقد ازدواج با هوش مصنوعی که روزنامه خبر جنوب نوشت... روحانی حوزه اژه ای از فساد مسری سخن گفت... سر لیست رنج، مرگ عضوی از خانواده است که تا ابد باقیماندگان را در غم غوطه ور می کند و ممکن است زندگی را از معنا و رنگ و بو بیندازد... پس از ۲۰ سال قطار مشهد _ تهران همچنان نه برقی نه سریع... سرمایه گذاران ایران ۹۰۰ میلیون یورو از دولت عراق همچنان طلب دارند... هر شبانه روز شهر تهران حدود ۱۲۳ نفر فوت می شوند... اف ای تی اف به زبان ساده واریز و دریافت شفاف مالی میان بانک های جهان است... لئو تولستوی از ″خدای نامتناهی، خیر و شر اخلاقی، جاودانگی روح، رابطه بین خدا و امور انسان″ می گفت... مادر شهریار از او خواسته بود به زبان مادری اش هم شعر بنویسد... برخی از مطبوعات می گویند زندان اوین موزه شود نه دانشگاه... از روزنامه باختر نقل: کرمانشاه زیستگاه اولین اجداد نسل بشر است... حتی تطبیق طرز راه رفتن بهروز وثوقی زیر دید رسانه ها است...  از حضرت پیامبر (ص) هر کس ریاست قومى را بر عهده گیرد و با آنان به نیکى رفتار نکند، او را در برابر هر روزى هزار سال در گوشه اى از دوزخ زندانى مى کنند، و با دستهاى غل شده بر گردن محشور مى‏ شود، اگر به ستم بر آنان مسلط شده باشد او را در نقطه ای از دوزخ که به اندازه مسافت هفتاد سال راه است، سرنگون می کنند.

💬 ۱۳ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۸ شهر یور ۱۴۰۳ سازمان جهانی هواشناسی حال لایه ازن را خوب اعلام کرد. این لایه جو، زمین و ساکنانش را در برابر اشعه خورشید محافظت می کند...... سید عزت ا... ضرغامی وزیر میراث فرهنگی دولت قبلی که در بنیاد پست گرفته بود، کنارگیری کرد... از رضا حاجی پور نقل: ۲ ماه از برداشت برنج شمال می گذرد، انبارهای کشاورزان و شالیکوب ها پر از برنج کیفی است اما کسی نیست بخرد... سال قبل که ۸ کیلومتر باقیمانده آزادراه قزوین _ رشت بهره برداری شده بود، افشا شد بیش از ۲ میلیون تن مصالح با حساب تقریبی  ۲۰۰ میلیارد تومان در هاله ابهام ماند... در نهادهایی از ایران، پیجر وجود دارد، با تجربه انفجار پیجر‌های دیروز بیروت تا دیر نشده جمع کنند. پیشرفت فنی در نبرد جنگال... در طول این مدت نهاد ریاست جمهوری که با کمتر سیصد نفر می تواند اداره شود، با بیش از چهار هزار کارمند گرفتار شده است. لشکرکشی دیوان سالاری... روزنامه جمله آرمانگرایی بدون عقلانیت را سرعنوان خود کرد... نوآوری پارچه زخم در دانشگاه امیرکبیر که هوشمند التیام می دهد... برای فرزندان مدرسه ای خود باید کوله سبک خرید تا به زانو و مهره کمر آسیب نزد... اکو ایران از مرکز آمار، نقل: هزینه سال هر خانوار در شهر از متوسط ۱۳۷ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ به ۲۰۶ میلیون تومان در سال ۱۴۰۲ رسید و در روستا این رقم به ۱۱۰ میلیون تومان... از حضرت پیامبر (ص) کسی که دوست دارد مردم جلوی پای او بایستند، جایگاهش پر از آتش خواهد شد.

💬 ۱۴ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۹ شهر یور ۱۴۰۳ کد جریمه استنکاف از قبول مسافر یا نرساندن مسافر به مقصد توسط رانندگان عمومی در شهرهای بزرگ و جاده های بین شهری ۹۰ هزار تومان، سایر شهرها ۶۰ هزار تومان، در روستاها ۳۰ هزار تومان است... روحانی حوزه خسروپناه دبیر شورا انقلاب فرهنگی نقل: "در آینده با پارادایم های نوینی مواجهیم، مثل جنگ کوانتومی... پرویز پرستویی کمک های مردمی را به محرومین در کوره پزخانه ای در زاهدان برد... تاجیکستان ‎حجاب اسلامی را پوشش مغایر با فرهنگ ملی اعلام کرد، زنان می توانند روسری های خود را به سبک سنتی ببندند، زنان از این قانون پیروی نکنند، ۳۵۰۰ سامانی (۳۲۲ دلار) جریمه دارد... "خاله شادونه" کیست؟ می گویند به برنامه کودکان تلویزیون ایران برگشت... بو مثل رنگ، عکس، صدا به موبایل اضافه خواهد شد... از فریدون جیرانی نقل: داریوش مهرجویی  با غلامحسین ساعدی هنگام دیدن نمایشنامه "آی با کلاه آی بی کلاه" آشنا شد و با خواندن کتاب «عزاداران بیل» فیلم «گاو» را ساخت... در کلینیک های زیبایی تهران: نازک کردن هر لب، ۷۰ میلیون تومان، کوچک کردن دهان ۸۰ میلیون تومان به بالا... از خیام : کم کن طمع از جهان و می زی خرسند _ از نیک و بد زمانه بگسل پیوند... پاکت حباب دار نامه لایه حفاظتی دارد مانع از آسیب به محموله است، وزن سبک آن حمل را آسان کرد، در برابر نفوذ آب و رطوبت مقاوم است... از روزنامه اطلاعات نقل: "چه سازه های عظیم نیمه کاره، در حد بتن ریزی اسکلت فلزی در پایتخت، شهرهای بزرگ و کنار جاده ها در کشور بلاتکلیف مانده. به برادران قرارگاه خاتم الانبیا (ص) برنخورد، آزادراه شمال جای خود، حتی مصلا از صدر انقلاب تا امروز به پایان نرسیده، چقدر پروژه های عاجل و بی مطالعه را کلنگ زده و زمینش را سیمانی ریخته اند و رها کرده اند؟ مردم از این وضع هم خسته اند، هم غمگین و هم خشمگین."... سراج الله از لقب های مشترک حضرت پیامبر (ص) و حضرت امام الرضا (ع) است.

💬 ۱۵ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۳۰ شهر یور ۱۴۰۳ از اتاق بازرگانی تهران: سالانه ۴۰۰ هزار تن زباله الکترونیکی در کشور تولید می‌شود اگر به درستی بازیافت شود میلیارد‌ها تومان می ارزد... مردان بر خلاف زنان اغلب تمایل دارند علائم اولیه بیماری ها را نادیده بگیرند... رب بالا رفت... بهترین آلو و لواشک ایران از باغ های شهمیرزاد سمنان است. آلو بخارا از اردبیل... مسعود فراستی پای ثابت رسانه های اصولگرا این بار به سمت جناح پیروز پشتک وارو زد. جمله اش، نقل: "سیاست های فرهنگی دولت، قبل شبیه حکومت استالین بود"... از سید حسن نصرالله نقل "ضربه بزرگی از نظر امنیتی و انسانی خوردیم." این رهبر مذهبی سخن صادق در نبرد بر زبان جاری کرد. به این رفتار می گویند واقعیت گرایی ولو در جنگ... قلیه مرغ قائم مقام قلیه ماهی شد. چون ماهی گران است... از حسین سلامی سپاه به نصرالله نقل : "بزودی با پاسخ کوبنده جبهه مقاومت، شاهد نابودی کامل این رژیم سفاک و جنایت‌کار خواهیم بود." اما در این جمله، یک واژه ترکیبی، زودرس وارد ادبیات شد. پیام افراد صاحب مقام باید احتیاط آمیز باشد... می گویند گندم پایه و معمار کشاورزی ایران است. شکرانه خدا ۳ بار ایران به خودکفای گندم رسید، امسال، سال ۱۳۸۳ ، سال ۱۳۹۲... جنگ پیجری با پیش بینی ها یا می تواند پیش حمله اسرائیل به لبنان محسوب شود یا رفتار محاسباتی ارتش اسرائیل برای ایجاد پیش هراس و اختلاف میان لنبانیان و حزب الله... از حضرت امام صادق (ع) از جمله دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدای متعال شادی رسانیدن به مؤمن است و سیرکردن او از گرسنگی، یا رفع گرفتاری او یا پرداخت بدهی اش.

💬 ۱۶ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۳۱ شهر یور ۱۴۰۳ همایش اسلام ناب و آینده آفریقا در مشهد برای طلاب آفریقا. آمار: ۴۰۰ طلبه آفریقایی محصل در ایران حضور دارند. اقدام خردمندانه ایران... بلندنشدن نماینده  طالبان در اجلاس ایران هنگام سرود ملی ریشه در شرع دارد. آنان موزیک را حرام شرعی می دانند... از روحانی و استاد حوزه علمیه علی اکبر نوایی نقل: پاسخگو بودن حکومت یعنی پاسخ حکومت به انتظارات توده های انسانی، حکومت پیغمبر اکرم (ص) اینچنین بود و لازم است حکومتداران ما در بحث حکمرانی به پیغمبر اکرم (ص) اقتدا کنند... نه تالاب انزلی، بامدژ، هامون، جازموریان، طشک، بختگان، گاوخونی، مهارلو، حوض سلطان، شیمبار و دریاچه نمک تابستان امسال خشک شدند... دو کتاب محمود حکیمی که دیروز درگذشت "مصعب بن عمیر" و "هزار و یک حکایت تاریخی" برایم بهترین کتاب بود... از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی نقل: بدون روحیه، هیچ توسعه ای رخ نمی دهد، هر عاملی از آموزش، تا هنر، و ... آن چه به ارتقای روحیه کمک کند، برای ما باید مورد ستایش و احترام باشد... گرانترین قطره: یک قطره عقرب ۱۳۰ دلار (نزدیک ۸ میلیون تومان امروز) قیمت دارد. برای یک لیتر سم عقرب باید ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بار عقرب را دوشید... حضرت پیامبر (ص) "اگر فاطمه دختر من، چیزی را بدون اجازه من از بیت المال بگیرد؛ اول زن هاشمی که در مورد او حد را جاری می کنم، فاطمه (س) خواهد بود."

💬 ۱۷ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۱ مهر  ۱۴۰۳ هیچ عالمی جا را برای دیگری تنگ نمی کند. هیچ عالمی زمینه اختلاف را فراهم نمی کند. از پیام عالم حوزه جوادی آملی...  قطر که میانجی ایران است پایگاه نیروی هوایی العدید کشورش در اختیار آمریکاست، بزرگترین پایگاه در منطقه، متحد غیرناتوی آمریکا هم می باشد... ایران رتبه یازدهم تولید کفش در جهان شد... از بیانیه شورا امنیت ملی اوکراین، نقل: "پیام رسان تلگرام منبع درز اطلاعات است."...  در ایران نهصد مکان نماز جمعه برگزار می کنند جمع آن می شود هر هفته هزار و هشتصد سخنرانی در دو خطبه... از محمد کشاورز زاده سفیر سابق ایران در پکن: سند همکاری با چین از طرف ما افشا شد چینی ها ناراحت شدند. افشاشدن به سند ۲۵ ساله لطمه زد... در پرو باله ماهی کوسه شکار می شود در اروپا خورده می شود. متمدن ها قرار بود به محیط زیست احترام گذارند. پولداران اروپا از این غذاهای مرفه نخورند شکار قاچاق حیوانات محو می شود... یک حرف است که می گوید در سیاست خارجی دوست و دشمن دایمی نیست، آنچه است منافع ملی دایمی است... از ستون روزنامه دیده بان نوشته طهماسبی: دروس عمومی دانشگاه مثل اخلاق، معارف، تاریخ تمدن، دانش خانواده با واقعیات جامعه مطابقت ندارد... روزنامه "صبح کاسپین" خبر داد فک خزر در خطر است... از سخنان شهید محمدابراهیم همت:  انسان یک تذکر در هر چهار ساعت به خودش بدهد، بد نیست.

💬 ۱۸ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۲ مهر   ۱۴۰۳ قرار است کشورک بکتاشیه با نام حکومت شیعه در آلبانی تأسیس شود. بکتاشیه گرایشی علوی شیعی در اسلام است. ادی راما نخست وزیر آلبانی فردی ضد ایرانی است... خانم سمیه گلپور فاجعه معدن طبس را "حاصل اهمال در استاندارد سازی محیط کار" قلمداد کرد. در تمام دنیا غالباً کارگران معدن صاحب سهم از معدنی اند که در آن کار می کنند آیا در معدن یورت، طرزه و شازند چنین است؟ تسلیت به بازماندگان... فیلم «جهان غیرموازی» از محمد یراقی جایزه بهترین بین‌المللی گرفت. این فیلم درام اجتماعی است از زندگی دختر ۶ ساله در جامعه طبقاتی... حجت الاسلام سید جواد گلپایگانی در احیای نام و مرام ملا عبدالله بهابادی یزدی، احیای تراث عالمان شیعی را بزرگترین خدمت حوزه دانست... از آقای فلاحت پیشه نماینده اسبق کرمانشاه نقل: "پزشکیان با ادبیات جبهه پایداری نمی تواند تنش زدایی کند"... از ده درس داستایوفسکی این درسش زیاد سر زبان هاست. نقل: "نمی توانم بفهمم چرا اوضاع از این قرار است. تقصیر آن به گردن خود آدم هاست. آدم ها آزادی را ترجیح می دادند و عذاب آسمانی را، خوب می دانستند که تیره بخت خواهند شد، پس دل سوزاندن به حالشان بی نتیجه است. ” از کتاب "برادران کارامازوف"... کتاب «یسبحون، هجده روایت از قرآن» از ابراهیم اکبری دیزگاه روایت های قرآنی با همکاری هجده نویسنده است. روایت پانزده این کتاب از آقای یوسف شیخی، نقل آزاد: با قرآن وقتی انس می گیری، به هر چیز دیگر بی میل می شوی؛ چون قرار است تو را موحد و تنها کند. به میزانی که موحد می شوی به همان میزان در این دنیا غریب و تنها می شوی. مثل تنهایی در زندگی مولی الموحدین امام علی (ع) فقط با چاه می توانست خلوت کند و با او حرف هایش را بزند."

💬 ۱۹ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره   ۲۰ این روز ۳ مهر   ۱۴۰۳ نیرو نیلوفر نظرش این است: نفوذ زیاد خیال در سخنرانی ها و گفتارهای آقای پزشکیان مانند تمام اسلافش وقت او را هدر می دهد.... افتتاح پانصد مدرسه جدید توسط مؤسسه برکت... از روزنامه صدای ملت: هنوز دو هزار و نهصد منطقه قرمز محروم در ایران وجود دارد... اسم رضا از نام های اعتقادی و مورد علاقه ایرانی ها برای فرزندان است... آقای حسن عابدینی تحلیلگر مسائل بین الملل که معاون سیاسی آقای پیمان جبلی شد، آقای محمدعلی صائب را رئیس شبکه خبر کرد. صائب از نیروهای آقای سعید جلیلی است... قانونگذاری ها در شوراهای عالی ایران دست مجلس را بست. معلوم شد مجلس شورا در ایران در "رأس امور" نیست... بزرگنمایی سفر سران به نیویورک همیشه در ایران دائر بود... در جدول هزینه خانواده، سهم مسکن چه اجاره چه اقساط بالغ بر چهل و سه درصد شد... قوه قضاییه قصد کرده است طرح "قاضی مدرسه" را به منظور آشنایی دانش آموزان پیاده کند... بیست و یک کودک در کرمانشاه به کسانی که فرزندخوانده نیاز داشتند واگذار شد... نقل از باختر: گلیم اولین بار در "گنج دره" کرمانشاه در ده هزار سال پیش با اهلی کردن بزها بافته شد... از روزنامه صبح ساحل: در میناب یک مادر سیزدهمین فرزندش را به دنیا آورد... روزنامه تیرنگ گزارش داد مازندران در وقف استان پیشرو است. نقل حدیث از الکافی ج ٦ ص ٥٢٦ ح ٧ از حضرت پیامبر (ص) خوشبختى مرد مسلمان، داشتن مسکن فراخ است.

💬 ۲۰ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۱

این روز ۴ مهر ۱۴۰۳ در ایران ۶۰۰۰ معدن فعال داریم... حسن بخشی از اصفهان راننده کامیون بازنشسته بیش از ۷۰ درصد دارایی اش را وقف حضرت امام رضا (ع) کرد... بنیانگذار تلگرام با تسلیم پذیرفت از این به بعد آی پی آدرس و شماره موبایل کاربران را به مقامات گزارش می کند... از حجت الاسلام صفدری پژوهش دین و تمدن، نقل: در خلال درگیری میان قدرت های نوظهور و غرب، جریان اسلامی یا همان محور مقاومت ظهور کرده و سهم خود را استیفا می کند... از رئیس اتحادیه نفت، نقل: تا پایان سال آینده روزانه ۱۰ میلیون لیتر ناترازی بنزین و گازوئیل داریم... حجت الاسلام سید محمد خاتمی در لای پیام معدن طبس حرف سیاسی زد که دولت آقای پزشکیان از این حادثه "درس بگیرد و در جهت امن تر و امیدبخش تر کردن جامعه و فضای زندگی مردم تلاش کند."... این روزها از روزه خشک حرف می زنند، روزه بدون مصرف مایعات. اسم این رفتار پرهیز غذایی را "روزه" گذاشتن، نیاز به بررسی شرعی دارد. به نظرم به هر امساکی روزه نمی شود گفت... از آیت الله اعرافی در بیانیه، نقل: تنها راه مقابله با اسرائیل "مقاومت تا نابودی کامل" آن است. نظر نیرو نیلوفر: کشورهای فراوانی در جهان هستند که نسبت به کشورهای متجاسر، حق تلافی دارند اما آن را به زمانی موکول کردند که منافع شان تأمین شود. اسرائیل منشاء شکل گیری اش از چهار عامل طبیعی تأسیس دولت، مفقود است اما بر مبنای زور و تغلب، حیات زورگویانه دارد و همسایگانش توان نابودی نیرو هوایی پیشرفته اش را ندارند. مقاومت داخلی، راه درست و مشروعی برای خود فلسطینی هاست... از وصیت شهید فرامرز بخشی پور: "بر سنگ قبرم اسم مرا ننویسید و به جای آن حدیث امام حسین (ع) را که معلمم به من آموخته، بدهید بنویسند."

💬 ۲۱ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۲

این روز  ۵ مهر ۱۴۰۳ دکتر خدابخش بهزادی از روستای جبل انارویه کوهنار معلم زیست شناسی در شرکتی دانش بنیان نخستین بار در فیروزآباد مینی تیوبر سیب زمینی تولید کرد. او دنبال اهلی کردن قارچ دنبلان است.... پراید، نیم میلیارد. عاقبت تحریم... برخی از اعضای مجلس شورا علت رأی منفی به استعفای آقای حسین زاده اهل سنت را این طور بیان کردند که خواستند در نمایندگی باقی بماند تا معاون توسعه روستایی پزشکیان نشود. نظر نیرو نیلوفر: مردم ممکن است به این برداشت برسند از نگاه این اعضا مجلس، یک اهل سنت مجلس باشد اشکال ندارد!! دولت برود اشکال دارد!!... نقل از آیت الله هاشمی علیا حوزه چیذر:  "همه انبیا اعلام کردند برای رنج و مشقت مردم نیامده اند،  برای لذت بردن از دین  و جنبه های معنوی و مادی آمده اند... نبیه بری تلاش می کند جنوب لبنان را از خطر گسترش جنگ به آتش بس برساند... نظر نیرو نیلوفر: امروزه در جهان جنگ لفظی در کنار جنگ حقیقی بیشتر رشد و نمو دارد... افشا شد: دولت شصت و سه هزار میلیارد تومان به صنعت برق بدهکار است... توزیع ویتامین دی و قرص آهن در مدارس اصفهان. اقدام انسان دوستانه... از روزنامه اسکناس: پنج هزار کیلومتر خط آهن ایران بدون تقاضا خاک می خورد. عاقبت تحریم... شعری از مرحوم حبیب یغمایی: "ایران عزیز خانه ماست / میهن، وطن، آشیانه ماست / این خانه شش هزار ساله / از ماست به موجب قباله / از کوروش و اردشیر و دارا / این ملک رسیده است ما را"... از حجت الاسلام علیرضا حصاری، نقل آزاد: از لقب های حضرت امام رضا (ع) "انیس النفوس" است، یعنی زوار، آن حضرت را همدم جان و روح خود می دانند.

💬  ۲۲  : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۳

این روز ۶ مهر ۱۴۰۳ علیرضا طلیسچی به خاطر حادثه معدن طبس کنسرت در بیرجند را لغو کرد. عالی و انساندوستانه... آیت الله العظمی مکارم شیرازی مطرح کرد: قوانینی که در جامعه جهانی برای زندگی بشر جعل شده، سرابی بیش نبوده، اکنون دل ها برای پذیرفتن حقایق اسلام آماده شد"... نقل از مردم‌سالاری: آرایش زنان کمکی است برای پنهان کردن نشانه های خستگی همچون سیاهی و پف کردگی دور چشم... با توسعه افقی، شهرها تاب آور می شوند، نه با عمودی سازی... منابعی نوشتند یک روزنامه "اصولگرا" نوشت روزنامه جمهوری اسلامی تیتر زده طالبان حکومت تروریستی است کشتن شیعیان را واجب می داند، اما اصلاح طلبان غربگرا می خواهند بین کشور ما و افغانستان جنگ راه‌ بیندازند."... خانم مهدیه ملک شیخی مطرح کرد: چرا ایران که روزی مهد تمدن بوده، اکنون تبدیل به یک کشور در حال توسعه شده؟... از حجت الاسلام محمدکاظم راشد یزدی، نقل: بی تفاوتی، انسان را از دایره دین خارج می کند... سردار فراجا محمد شرفی مطرح کرد: در سال اول جنگ، جبهه ها تبدیل به قربانگاه جوانان شد، با ایثار و کمک مردم یک وجب خاک ایران را تسلیم نکردیم... آیت الله سید محمدجواد علوی کلاس درسش، نقل: "سفره های مردم خالی است، کار با کاردانی پیش می رود نه با ادعا و آمار دروغ"... خانم لیلا سادات داودی، طلبه مدرسه علمیه اصفهان در رساله خود "الگوی کرامت نفس" ۳۱ آیه قرآن و ۱۸۳ روایت مرتبط با کرامت نفس را تحلیل کرد. تز ایشان: "احترام به خود از منظر اسلام محدود به امور جسمانی نیست، گاهی مخالفت با نفس می تواند سبب توجه به خود حقیقی شود."... آستان حرم قدس مشهد ۸۰ نفر واقف و ناذر رضوی ده کشور را در اجلاس دعوت کرد. حجت الاسلام مصطفی فقیه اسفندیاری هدف همایش را شبکه سازی واقفان و ناذران، اجتماعی سازی وقف و نذر، شناساندن ظرفیت نذر اعلام کرد.

💬  ۲۳  : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۴

این روز  ۷ مهر ۱۴۰۳ سی سرمایه گذار از سی کشور گفتند در ایران سرمایه گذاری می کنند. نیرو نیلوفر: روزنامه «خوب» مطرح کرد. خوب است، اما مگر آمریکا می گذارد؟... نروژ "رینسون خوزه" شهروند نروژی_هندی بنیانگذار شرکت بلغاری و فروشنده پیجر را گرفت... ۱۱۰۰ شهید شهر فسا... آلوف تومر بار فرمانده نیرو هوایی اسرائیل، نقل: هر محموله ایران به لبنان را می زنیم... از حجت الاسلام علی عبداللهی حفاظت قضاییه: "دشمنان می خواهند دین نباشد، بقای اعتقادات توحیدی ما را نمی خواهند."... مشاور وزیر راه، خط آهن خواف_هرات را تجارت برد برد خواند... آقای حسن رحیم پور ازغدی دوباره نوشت: "دوباره اسب آبی". نیرو نیلوفر: او به خنده های سران جدید و سران دولت یازدهم دوازدهم اشاره دارد که به عبارت خودش، نقل: "وقتی با انگلیسی ها، آمریکایی ها و فرانسوی ها روبرو می شدند، از شدت خنده دهانشان را مثل اسب آبی باز می کردند."... حجت الاسلام سید احمد خاتمی نفوذ را جدی دانست. نیرو نیلوفر: جناح مقابلش نیز حرف از نفوذ می زنند. دو طرف معتقد به نفوذ و نفوذی اند، فضایی حاکم بر سیاست در ایران... هر کس خارش و چروک پوستی دارد، پنیر نخورد... در روستا‌ی غرب گرگان یک خمپاره منور زنگ زده پیدا شد که احتمال دادند ضایعاتی فروش ها برای فروش آلیاژش آن را حمل کردند، چون آن منطقه هیچ وقت مانور نظامی برگزار نشد... گوگل که رقبایش مایکروسافت و آمازون اند، علیه مایکروسافت شکایت کرد که در ویندوزش دزدی می کند... فرونشست زمین در بخشی از تخت جمشید... قرار شد دو همسایه، ایران و پاکستان بر سر آب با افغانستان تفاهم کنند... الکافی: ۵/۵۵/۳  حضرت پیامبر (ص) "هر کس از آسیب رساندن آب یا آتش به گروهى از مسلمانان جلوگیرى کند، بهشت بر او واجب گردد."

💬  ۲۴ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۵

این روز  ۸ مهر ۱۴۰۳ از پیام های مذهبیان جهان، در متن تسلیت آیت الله العظمی سیستانی دو عبارت مهم آمد: این وصف: "علامه حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله" و این لقب: "شهید بزرگ نمونه یک رهبر کم نظیر در دهه های اخیر". نیرو نیلوفر: شهادت راسخ ترین رهبر مذهبی در برابر اسرائیل، تسلیت و لازم به یادآوری: بمب های سنگرشکن اورانیوم ضعیف شده در بدنه خود دارند... آقای رمضانعلی سنگدوینی طرح کرد: پالایشگاه ها ۱۶۲ هزار میلیارد تومان از دولت، طلب دارند... در آتش سوزی عمدی جنگل های دلفان لرستان ۴۰ نفر شناسایی شدند. غارت چوب و مرتع... آقای محمد شیریجیان، نقل: برای تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی سال ۱۴۰۳ به ۱۱ هزار و ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پول نیاز است... آقای مهدی اخ الصنایع شهردار منطقه ۱۰ تهران اعلام کرد: نخستین "مسجد_مدرسه" در مسجد ابوالصدق با جذب ۱۱۰ دانش‌آموز شروع شد... در معدن طبس سنسور (حسگر) وجود داشت اما می گفتند سنسورها را خاموش کنید، فقط وقتی بازرس می آمد، روشن می‌کردند، دبیرکل خانه کارگر این مطب را مطرح کرد... تشکیل "سازمان ملی مهاجرت". هم اکنون هفده نهاد برای مهاجرت دخالت دارند... خانم فرح اصولی به فروش غیر قانونی ۳ اثر هنری خود در موزه‌ امام علی (ع) اعتراض کرد... حزب الله لبنان در بیانیه دیروزش برای نام "صاحب عصر و زمان" عبارت تعریضیه "رضوان الله تعالی علیه" را بکار برد. احتمالاً سهوا" چنین شد. شاید هم رسم در لبنان باشد. معمولا" در ایران عبارت (عج به معنی عجّل الله تعالی فرَجه الشریف) را می آورند به دلیل زنده بودن آن حضرت... معانی الاخبار ص ۴۰۱ ح ۶۲: حضرت امام علی (ع) از فرزندش حضرت امام حسن (ع) پرسید بزرگوارى، یعنى چه؟ پاسخ داد: "تحمّل خسارت ها و بنیان نهادن بزرگى ها."

💬  ۲۵ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۶

این روز  ۹ مهر ۱۴۰۳ سازندگان ساختمان می گویند عمر ساختمان فلزی هشتاد سال بیشتر از بتنی است... روزنامه "اقتصاد ملی" نقل: بانک مرکزی نرخ تورم را هجده ماه مخفی کاری کرد!... جایزه وجدان محیط زیست به روزنامه "پیام ما" تعلق گرفت. علت: ارائه و چاپ هفتصد مقاله در این زمینه... خرید و فروش وام های بانکی خیابانی!... نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل استناد کرد تا اجرایی کند، در ۱۱ اوت ۲۰۰۶ (۲۰ مرداد ۱۳۸۵) صادر شد: عقب نشینی حزب الله لبنان تا ساحل شمالی رودخانه لیتانی با هدف استقرار ارتش ملی لبنان و نیروهای پاسدار صلح که شهید سید حسن نصرالله همان زمان آن را پذیرفت... آموزش شصت درصد محیط بانان کشور. کار خیلی مورد پسند مردم... صد و هشتاد هزار سگ گرفتگی اخیر در کشور... جرم اول کشور در سیزده سال اخیر سرقت بود... روزنامه عجب شیر" نقل از اتاق تعاون: هفتاد هزار پروژه های نیمه تمام در کشور... آقای محمد علی نویدی در نوآوران نقل: جان زحتمکشان و حلال خواران ارزان، ولی جان آقازادگان گران، چرا... کشت ششصد و هفتاد و پنج هزار هکتار گیاه دارویی در مراتع همدان. کار خوب و نیاز روز... خروج نیروهای ماهر از صنایع... مستأجران تهران مجبور به مهاجرت به علت گرانی اجاره بهاء... بشارت نو عنوان کرد، نقل: "تلاش اسرائیل برای نبرد قطعی با ایران، یک جنگ نیست، یک فتنه است"... قرآن: "خدایی جز او نیست، پس از درگاه او به کجا می روید؟ زمر آیه ۶"

💬  ۲۶ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۷

این روز  ۱۰ مهر ۱۴۰۳  از حجت الاسلام محمد عالم‌زاده نوری معاون تهذیب حوزه، نقل: در برابر اسرائیل "دست دست کردن دیگر جایز نیست"... پلنگ در کاوه ده فیروزکوه دیده شد... آقای فاروق ولی مطرح کرد: اسرائیل به این جمع بندی رسیده که هر چه بیشتر جنایت کند سطح تنش ها را بالا ببرد، شانس بقایش افزایش می یابد... پاپ گفت: «حتی در جنگ، از اخلاق باید حراست شود. جنگ، غیراخلاقی است، اما قوانین جنگی نشان دهنده درجه ای از اخلاق هستند"... آقای حسنعلی اخلاقی نماینده کلات و مشهد، نقل: "رژیم صهیونیستی عددی نیست که بخواهد ایران از آن حساب ببرد." نظر نیرو نیلوفر: دشمن را باید همان اندازه که هست نشان داد... آقای دکتر محمد جواد کاشی استاد دانشگاه طباطبایی مطرح کرد "افراد دل کینه یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیک اند،ویروس کینه در فضای سرکوب به نحو شگفتی تکثیر می شود. خرد را کور می کند."... شهید سید حسن نصرالله گفته بود تحت تاثیر چند شخصیت بود مانند "امام موسی صدر و شهید سید محمد باقر صدر"، نقل مستقیم جمله اش: "باید اعتراف کنم که بسیار تحت تأثیر امام موسی صدر هستم، یک کار مطالعاتی گسترده روی اندیشه ها و آثار امام موسی صدر انجام داده ام"... روزنامه "جمهوری اسلامی" خواهان "بازیابی و بازسازی" مقاومت شد و حرف از "مسیر صحیح مبارزه با رژیم صهیونیستی" زد و برای ایران فقط یک دیپلماسی قوی را فرصت سازی دانست... آمریکا چند هزار نیرو اضافی از طریق اسکادران های جت های جنگنده به منطقه اعزام کرد... آلمان ترور سید حسن نصرالله را برای اسرائیل "دفاع از خود" تفسیر کرد. نیرو نیلوفر: غرب شناسی غرب نوین... کارشناسانی از ایران به زبان آوردند: اسراییل می خواهد در شمال اسرائیل منطقه حائل ایجاد کند برای انجامش عمق جنوب لبنان را در سر دارد... حضرت نظامی گنجوی در مخزن الاسرار در وصف خدای متعال: "ای همه هستی ز تو پیدا شده / خاک ضعیف از تو توانا شده /// آنچه تغیُر نپذیرد تویی / وان که نمرده ست و نمیرد تویی"

💬  ۲۷ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۸

این روز  ۱۱ مهر ۱۴۰۳ گرده افشانی حس بویایی ماموت ها را مختل کرده و موجب انقراض این جانوران غول پیکر شده بود... برخی از سازمان های اطلاعاتی اعضای داعش "خوراسان" را به کمپ های آموزشی دو ایالت بلوچستان و خیبر پختون خوا در پاکستان منتقل کردند و از اتباع تاجیکستانی نیرو جذب می کنند... اولاف شولتز صد اعظم آلمان پس از دو سال قهر با ولادیمیر پوتین، قرار است به او تلفن بزند رایزنی کند... جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا، نقل: "حمله موشکی بالستیک ایران عواقب شدیدی خواهد داشت."... خانم گیتی قاسمی در فیلم سینمایی «لختگی» مورد توجه مردم قرار گرفت. علتش: لهجه اش در سریال سال قبل "زیر خاکی". توجه: مردم شناسی ایران... ایران به سمت اسرائیل  چهارصد موشک بالستیک شلیک کرد... رجوع به دعانویس ها در ایران همچنان برقرار است. نظر نیرو نیلوفر: مردم فرد دعاگر را مؤثر در رفع چالش زندگی خود تصور می کنند تا با دریافت اذکار و اوراد از زبان یا قلم او بر مشکل غلبه کنند. شیّادی در کنار چنین اعتمادی سرعت می گیرد... رئیس جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد. نقل: "در قانون برنامه سوم سلامت مردم را به بازار داده بودند که هر کسی پول داشت بتواند عمل کند. نمی توان سلامت مردم را به بازار سپرد... "مرکز آمار ایران استان ایلام را کم جمعیت ترین استان کشور اعلام کرد... از حضرت امام  رضا (ع): "خداوند، سر و صدا و تلف‌ کردن‌ مال‌ و پرخواهشى‌ را دوست ندارد".

💬   ۲۸ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۹

این روز   ۱۲ مهر ۱۴۰۳ دما در فلات تبت چین از همه جای جهان زودتر گرمتر می شود. تغییر اقلیم... برنامه ایران: تلاش برای جمعیت صد و پنجاه میلیونی در سال ۱۴۳۰. اقدام مهم... دالما و جیانینا دختران مارادونا درخواست دادند پیکر پدرشان به قبرستانی دیگر منتقل شود، دادگاه آرژانتین با نبش قبر و انتقال موافقت کرد. نیرو نیلوفر: قبر مارادونا مقبره می شود... سازمان اطلاعات سپاه خواست، نقل: "هر گونه فعالیت در حمایت از دولت جعلی اسرائیل در فضای مجازی و گردانندگان آنها را به سایت گرداب ارسال کنند"... ویتامین ای، آنتی اکسیدان است از سلول ها محافظت، عمر را طولانی تر می کند. هر کس ترک پاشنه پا دارد این ویتامین را بخورد... خانم "کلودیا شینبائوم" ۷۰ سال بعد از آن که زنان در مکزیک حق رأی به دست آوردند، اولین رئیس جمهور زن مکزیک شد. حرفش: "من یک یک زن دانشمند و مقید به مذهب هستم."... کشاورزان آواره جنوب لبنان. نقل: بارها آواره شدیم، بمباران فسفری شدیم، با این حملات درختان مان دیگر زیتون نمی دهند... فشار خون در استان چهارمحال سی و پنچ برابر بیشتر از سایر نقاط ایران... سیاست جدید مالیاتی آقای ناصر همتی، "حذف مالیات از افراد کم درآمد و مشاغل خرد". نیرو نیلوفر: اقدام مردمی و ترمیم روش قبل و رفع فشار به قشر مستضعف. اگر عمل بشود... روزنامه "ابتکار جنوب" مطرح کرد: یازده تالاب استان فارس خشک هستند... خبرگزاری نیکی ژاپن پیشنهاد داد چین میانجی خاورمیانه شود از تنش ممانعت کند فضا را بهبود ببخشد... ساخت خانه سبز با معماری چوب برای جذب گردشگر در ایران. اقدام خوب و درآمدزا... از حضرت امام رضا (ع) : "بهترین‌ تعقل‌، خودشناسى‌ است‌".

💬  ۲۹ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۰

این روز   ۱۳ مهر ۱۴۰۳ آقای عباس گلرو نماینده سمنان و سرخه، نقل: "در شورای حزب الله لبنان سابقا" سفیر ایران در دمشق به عنوان نماینده رهبری نظرات را منعکس می کردند اما در یکی دو دهه اخیر تصمیمات شورا توسط سید حسن نصرالله اتخاذ می شد." ... آقای نصرالله معین نجف آبادی خواننده به خاطر همدردی با مردم فلسطین در کنسرت لس آنجلس از خواندن موزیک فلسطین ستیز "بی بی گل"  امتناع کرد... جاسوسان موساد در جنگ سوریه آگهی های ترحیم اعضای حزب الله را که حاوی اطلاعاتی از شهر محل تولد فرد و حلقه دوستان بود جمع آوری و در اداره "امان" آن را مورد ذخیره می کردند... سرتیپ محمد رضا نقدی معاون هماهنگ کننده سپاه، نقل: "افکار عمومی باید آگاه باشد که یک انقلاب بزرگ جهانی و راهبردی در حال وقوع است." نیرو نیلوفر: از این فرد چند خروار از این جور حرف در ایران تلنبار است... کم آبی خفیف باعث کوچک شدن مغز و اختلال حافظه می شود. تا می شود باید آب نوشید تا ۱۰ لیوان در روز... سید علی مدنی زاده رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف مطرح کرد: "تکرار و ماندگاری مشکل به رغم آمد و رفت دولت ها این سؤال را به ذهن متبادر می کند که چرا نظام حکمرانی کشور نمی تواند مسائل اساسی کشور را حل کند و حتی مسائل بزرگتر هم می شوند. نظام حکمرانی ما همچون هواپیمای مسافربری مشهد است که در سه بعد تیم پرواز، موتور هواپیما و مسیریابی دچار آسیب شده است. دچار تورم قوانین و آیین نامه ها شده ایم."... فراس الابیض وزیر بهداشت لبنان، آمار: توسط اسرائیل در لبنان، تاکنون هزار و ۹۷۴ شهید و ۹ هزار و ۳۸۴ زخمی. نیرو نیلوفر: آیا یاد غزه نمی افتید آمارها از همین رقم های پایین شروع شده بود تا رسید با بالای ۴۵ هزار نفر شهید و آوارگی کل جمعیت باریکه... هرتزل هالوی، رئیس ستاد  اسرائیل : مواضع حزب الله در هر نقطه ای از لبنان را هدف قرار خواهیم داد."... آقای یدالله کریمی پور: بشار اسد خود و کشورش را از غزه و لبنان کنار کشید... آقای علی جنتی سفیر اسبق ایران در کویت در مورد نظامیان ایران، نقل: "برخی از فرماندهان نظامی در ارزیابی از قدرت نظامی ایران و قدرت نظامی اسرائیل دچار اشتباه هستند"... آقای عادل فردوسی پور ساعت کارتیه سنتوس سه میلیارد ریالی در مچ دارد. نیرو نیلوفر: مردم ایران، اهل دقت، حتی به مچ دست... برخورد با فیلترشکن فروش ها به جای حل اصل فیلترینگ... گاز سم سیانور در بمب های سنگرشکن بود... آن جنگنده های اف ۱۴ تامکت  ارتش هواپیمای ایرباس ۳۴۰ ریس جمهوری اسلامیرا  تا قطر اسکورت کردند دارای دماغه بزرگ و سامانه سیگنال الکترونیکی اخطارگر رادار است... مدیرعامل اعتراف کرد تلگرام از سال ۲۰۱۸ به بعد آدرس آی پی و تلفن را در بیشتر کشورها، در اختیار مقامات قرار داده است... آقای محسن رفیق دوست، از سپاه سپس بیناد مستضعفان: "نظام ما الی ماشاء اله به اندازه ده ها سال جنگ با همه قدرت ها، نیروی ذخیره و سرباز دارد و ایران توان شخم زدن اسرائیل را دارد." نیرو نیلوفر: این فرد در انقلاب  فراوان حرف زد... حجت الاسلام سید احمد خاتمی: "شهرک های موشکی ایران آماده عملیات دوباره علیه صهیونیست هاست." نیرو نیلوفر: انبوه اخبار نظامی از زبان افراد روحانی آفت است، نه امتیاز. آسیب: برخی تشنه اند خبر پخش کنند که نزد مردم فردی مطلع! حساب شوند... تمام انواع لوبیاها منبع ابَرغذاها هستند... از حضرت امام رضا (ع) : "وقتى‌ آشکارا حرف‌ حق‌ مى شنوید خشمگین‌ نشوید ".

💬   ۳۰ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۱

این روز ۱۴ مهر ۱۴۰۳ آقای حامد هادیان مطرح کرد: راننده تاکسی ها با ۱۰۰ دلار هم سمت ضاحیه نمی روند... استان فارس از اول انقلاب تا الان ۱۵ هزار شهید داد. شهر آباده آن ۴۲۰ شهید... عکسی رد و بدل می شود که میان آقای علی نصیریان هنرمند بزرگ ایران و تاکاشی شیمورا هنرمند ژاپنی، شباهت مطلق در حد مادرزاد وجود دارد. نیرو نیلوفر: عکس را دیدم دقیق شبیه هم هستند... آقای علی پیرعطایی، نقل: "خودباختگی پژوهشگر در برابر نظر دیگران مردود است. نظرات و نظریات بزرگان و دیگران متأثر از موقعیت و زمان بوده و به ‌نحوی معنادار قابل استفاده نیست، مگر در صورت عنایت پژوهشگر به موقعیت تاریخی ایشان"... حجت الاسلام لطف الله دژکام در شیراز به نقل از دیده بان ایران، نقل: "تمام سربازان اسرائیلی را به دریای احمر بریزد." نیرو نیلوفر: بین کلمات و امکانات باید توازن برقرار باشد... خراسان شمالی فعلاً جوان ترین جمعیت کشور را دارا شد... نیرو نیلوفر: به نظر می رسد جمعه دیروز ایران، مردم اهل سیاست به خطبه نماز جمعه در تهران با حساب و کتاب و حساسیت توجه نشان دادند که سیاست کشور چگونه اعلام می شود. شاید بشود گفت منتظرترین روز مردم ایران، دیروز بود... ظرف های پلاستیکی برای آشپزخانه نخرید، جنس فولادی ضد زنگ بخرید، مواد پلاستیکی سفید رنگ و سیاه رنگ در ظروف، سرطان زا است... از حضرت امام رضا (ع) : "عقل‌، عطیه‌ است‌ از جانب‌ خدا، و ادب‌ داشتن‌، تحمل‌ یک‌ مشقّت است‌، و هر کس‌ با زحمت‌ ادب‌ را نگه دارد، قادر بر آن‌ مى شود، اما هر که‌ به‌ زحمت‌ بخواهد عقل‌ را به‌ دست‌ آورد، جز بر جهل‌ او افزوده‌ نمى شود."

💬   ۳۱ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۲

این روز ۱۵ مهر ۱۴۰۳ یک طلبه جمعه اخیر تهران عمامه خود را باز کرد تا سایه بان نمازگزاران کناری خود شود. اقدام اخلاقی و اثربخش... روزنامه سازندگی، نقل: سید ستار هاشمی در مورد سرعت اینترنت و رفع فیلتر کم کاری می کند... جنوب تهران جذاب شد، به خاطر بهاء کمتر اجاره مسکن... ناتو به دنبال ایجاد ۴۹ تیپ جدید، هر کدام ۵۰۰۰ نیرو، هدف: رسیدن به ۱۳۱ تیپ، و مقرها از ۶ مقر به ۱۵ مقر‌، فرماندهی نیرو از ۲۴ جا به ۳۸ جا... بازار "دستیار" داغ شد، آقای علی ربیعی دستیار رئیس قوه مجریه شد... رسانه آقای مهرداد بذرپاش با نام وطن امروز، "لبنان را قتلگاه اسرائیلی ها" اعلام کرد. نیرو نیلوفر: در مورد باریکه غزه نیز اوائل همین حرف ها را می زدند. حال آنکه کار اسرائیل و ذاتش، کشتار است و هر شهر را قتلگاه می کنند... سایت روزنامه حزب همبستگی مطرح کرد: در سیاست و اقتصاد ایران، رد پای "آقازاده ها" به "مادر دامادها" هم کشیده شد... دندان با میوه خوردن سفید می شود، نیز با جویدن غذاها با فیبر بالا... رادیو ارتش اسرائیل خبر داد "ما در قلب تدارکات پاسخ به ایران هستیم" نیرو نیلوفر: در سالگرد عملیات حماس، منابع مختلف جهان و ایران صحبت از حمله بزرگ اسرائیل به ایران یا خاورمیانه می کنند، یعنی حاکمیت فضای خبری و خبرسازی همزمان بر منطقه... حجت الاسلام محمود علی خانی امام جمعه رامسر، هم با اسلحه، هم با دیلم و داس و تبر خطبه خواند... تبخال لب (تاول) ریشه اش سیستم ایمنی ضعیف بدن است و عامل مهمترش خستگی و استرس... سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرماند ارتش فرمود: "آماده ایم در فرصت مناسب ضربه ویرانگر" به اسرائیل بزنیم... فرزین سوادکوهی کارشناس انرژی از تعجبی حرف زد که جنگ اسرائیل علیه لبنان و بحران با ایران، شوک نفتی ایجاد نکرد. نیرو نیلوفر: به نظرم آمریکا پشت صحنه هدایت نفتی را عهده دار شد... عنوان های غلو انگیز و پندارگرا در مورد رفتن آقای سید عباس عراقچی به سوریه و لبنان فضای ایران را پر کرد... "سراج" یک روزنامه افراد امنیتی کشور از حفظ "عمق استراتژیک" ایران در این شرائط حرف زد... کِن پکستون، دادستان کل تگزاس، نقل: تیک‌تاک امنیت آنلاین کودکان را به هم می ریزد... از حضرت امام حسن عسکری (ع) : "مؤمن برای مؤمن برکت است."

💬 ۳۲ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۳

این روز ۲۰ آبان ۱۴۰۳ : دانشگاه ژنو بلاخره جواب داد بیش از یک میلیارد سال پیش «اصل رشد جنینی پیش از حیوانات وجود داشته» بنا بر این «تخم مرغ، پیش از مرغ» بود ... شاهرود باغ انگور هنوز خوشه! دارد. این پیام رمز است! زلزله ای که اخیراً گرمسار رفته بود، گفتند صوت داشت! ... از امروز به نوبت استانی، احتمالی روزی ۲ ساعت برق بخش خانگی و تجاری قطع می شود. علت: چند سال نیروگاه نساختند، مازوت هم نباید بسوزانند. چون سمی است. برق هسته ای معلوم نیست این چند سال چی شد ... افراد یک جناح می گویند پزشکیان به باکو نرود، همین ها عکس "سد دوستی" چند ماه پیش دولت قبلی با الهام علی اف را با افتخار چاپ می کردند ... روزنامه نسل فردا به نقل از آقای امیر دژاکام: بازیگران ستاره، بهانه گیر و پرهزینه شدند ... طرح «یسرائیل کاتس» وزیر دفاع جدید اسرائیل به جای «یوآو گالانت» : "ایجاد یک جزیره مصنوعی در سواحل غزه برای انتقال جمعیت فلسطینی به آن و جایگزینی آنها با شهرک نشینان یهودی" ... آقای علی لاریجانی گفت: سال ۸۸ آقای میرحسین موسوی "قبول کرده یک ساعتی در تلویزیون صحبت کنند و غائله را ختم کنند که آقای شاهرودی گفتند که دبیرخانه [شورای عالی امنیت ملی به ریاست آقای سعید جلیلی] این را نپذیرفتند. ... ۸۱۰۰ انشعاب غیرمجاز آب در مشهد ... از حضرت امام علی (ع) : "هوش و توانایى فهمیدن اندرزها، از عواملى است که آدمى را به پرهیز از خطا فرا مى خواند"

💬 ۳۳ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۴

این روز ۲۱ آبان ۱۴۰۳ : گفتند خیابان فلسطین شمالی به "شهید هنیه" تغییر کند. نیرو نیلوفر: اشتباه است، نام فلسطین عام است، آن را خاص فرد نکنند. همانجا که ترور شد را در نظر بگیرند تا ضعف بزرگ و رخنه به پایتخت از یاد حاکمیت نرود ... "خانم آزاده خلیلی" خبرنگار نوشت: "خوب است در زندگی برای زیارت و دیدار مرقد ائمه اطهار(ع) برای تطهیر خود حساب باز کنیم. نیرو نیلوفر: بهترین حرف را مطرح کرد ... تعیین "اهداف واقع بینانه" یکی از ۵ روش غلبه بر فرسودگی ذهنی است، دیگری: استراحت، پیاده روی معمولی، تنفس عمیق ... رمان «خار و میخک» نوشته یحیی سنوار ترجمه "اسما خواجه زاده" به چاپ دهم رفت. نیرو نیلوفر: منظور شهید سنوار از خار یعنی نماد درد دوری. و میخک نشانه امید به آینده فلسطینیان است ... یک عضو سابق تفحص از قوه قضاییه مطرح کرد "اندازه پرونده فساد مرحوم آیت ا.. محمد یزدی به اندازه قد من بود. پسر محمد یزدی ۳ هزار هکتار از اراضی جنگلهای شمال را برای خود برداشته بود." نیرو نیلوفر: آن قاضی القضات خدا بیامرز کشور (که در نهضت روحانیون نقش انقلابی داشت) در زمان قدرتش در حکومت، برای همه پرونده! می ساخت از دانشمند تا ثروتمند. پس بگو! به حد قد خود، خود وی هم "پرونده"دار بود. نمی دانستیم! ... دانشمندان اعلام کردند برای سلامت مغز بایدآجیل و اسفناج خورد، نه قرص مکمل ... آقای مهرداد لاهوتی مجلس، نقل: "تمام مسئولان کشور کاملاً رایگان از این شبکه ها [فیلترشده] استفاده می‌کنند فیلترینگ فقط برای مردم، پولی شد" ... آقای محسن رفسنجانی، نقل "وضعیت اداره کشور نزدیک به گذشته است" ... مفتی (فتوادهنده) عربستان گفت: اگر در قبر از ادرار خود طاهر نشده باشید در روز قیامت عذاب خواهید دید اگر از این ها که در موضوع فلسطین فعال بودند، سؤال کنیم که چطور از ادرار خود طاهر می شوید به خداوند قسم، نمی دانند. نیرو نیلوفر: این روحانی مفتی حتی گفته "خداوند هرگز در باره [فلسطین] از شما سوال نمی‌پرسد، ولی از طهارت از ادرار در قبر می پرسد! ... روزنامه جمهوری اسلامی نقل: آیت ا... حسین نوری همدانی فرمود "باید قدرت تحمل مخالف در حوزه علمیه بالا برود" نیرو نیلوفر: پس از این حرف رفت؟ یا نه؟! ... از حضرت امام رضا (ع) : "برنامه‌ آموزش‌ دین‌ داشته‌ باشید در غیر این‌ صورت‌ بادیه‌ نشین‌ و نادان محسوب‌ مى شوید"

💬 ۳۴ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۵

این روز ۲۲ آبان ۱۴۰۳ : آقای اسکندر مؤمنی وزیر کشور در شهر کرد گفت: ‌"انسداد مرزهای سیستان و بلوچستان با جدیت دنبال می شود" ... نیرو نیلوفر: وقتی دیوارکشی در مرز خوب است پس چرا در حکومت ایران دیوار مرز مکزیک، دیوار ترکیه روز مرز ایران و سوریه و دیوارهای دیگر جهان را اشکال می گیرند! ... شیر و تخم مرغ منبع آرامش بخش مغز است ... نیما یوشیج به امام موسی صدر علاقه خاص داشت. صدر، رمان سووشون سیمین همسر آل احمد را به عربی ترجمه کرد ... آقای علیرضا صباحی فرد فرمانده نیرو پدافند هوایی ارتش : "هیچ هواپیمایی در حمله رژیم صهیونیستی وارد فضای کشور نشد" ...  نیرو نیلوفر: این که نشان توان حمله کننده است بی آنکه جنگنده های هوایی اش وارد فضای ایران شود قابلیت پرتاب موشک با برد بلند از راه دور به هدف را داشت ... حجت الاسلام مجید یزدی فرزند آیت ا... یزدی پاسخ آن عضو تفحص قوه قضاییه را داد و گفت پدرم "با شهریه طلبگی و هدیه منبر زندگی کرد. مادر، ما را با نان و چای شیرین بزرگ کرد و در نهایت فقر و تنگ دستی زندگی کردیم." اردوغان نقل: "اسرائیل به دنبال تشدید تنش با ایران است" ... آقای محمد جعفر اسدی "فرمانده سپاهی پیشین نیروهای مستشاری ایران در سوریه" گفت "این گونه نیست که این رژیم [اسرائیل] هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. بله، ما می گوییم هیچ غلطی نمی تواند بکند اما اگر او حمله کند به ما آسیب می رساند ولی در جوابش ما می توانیم آسیب های بالاتری به او برسانیم. ما هم نمی خواهیم در منطقه غرب جنگ به پا کنیم" ... نیرو نیلوفر: اولین بار دیدم یک پاسدار سپاه در مورد دشمن ارزیابی واقعی را ارائه می دهد و دست به انکار نمی زند ... بشار اسد رئیس سوریه: "اسرائیل اقدامات نازی گونه انجام می دهد" نیرو نیلوفر: اما یک نئومتفقین شکل نمی گیرد این اسرائیل نئونازی را از کشتار باز بدارد. چون کشورهای مسلمان دارای حاکمان معلوم الحال و مادام العمری و ارثی اند. از حضرت امام علی (ع) : " علم، قدرت است، هر کس آن را بیابد، با آن چیره شود و هر کس نیابد، دیگران بر او چیره شوند. "

💬 ۳۵ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۶

این روز ۲۴ آبان ۱۴۰۳ : آقای محمد رضا نقدی سپاه جلسه صادقین سپاه قزوین، نقل: "در مسیر یک انقلاب جهانی هستیم، کانون این بیداری بزرگ در جهان، ایران است." نیرو نیلوفر: شوخی: حتماً رهبری این نوع "انقلاب" در دست خود آقای نقدی است! او در قضیه شکنجه شهرداران مناطق تهران از جمله آقای مهیمنی در دوره آقای کرباسچی حفاظت اطلاعات نیرو انتظامی را رهبری می کرد، تجربه! دارد ...  خانم مهری دارستانی رئیس اداره زنان ستاد امر به معروف تهران صحبت از "کلینیک ترک بی حجابی" کرد. نیرو نیلوفر: متخصص های این کلینیک! کیا هستند؟! نکند از جایی هستند که مدرک معادل! دارند ... حجت الاسلام سید محمد سعیدی، نقل: استفاده از ظرفیت طلاب برای گسترش معارف دینی میان دانش آموزان ... نیرو نیلوفر: مواظب باشند فقط، هر کجا را روحانیت پا گذاشت ببیند چگونه آباد کرد ... خبر: صنایع، باید روش بازچرخانی آب را اجرا کنند. نیرو نیلوفر: با این شیوه آب برای فضای سبز مهیا می شود ... حجت الاسلام محمد عالم زاده نوری معاون تهذیب حوزه: باید یک نگاه پیشینی داشته باشیم با نگاه پسینی آینده دانش را ترسیم کنیم. نیرو نیلوفر: شما آینده دانش و آینده هر چیز را ترسیم کنید. همه در جهان، گوش به فرمان! شمایند ... خانم راضیه عقیلی مهر نوشت: "یک قاضی در دیلم ۱۹ رأی صادر کرد و آنها به خرید کتاب یا کالا برای ملزومات مخزن کتابخانه دیلم ملزم کرد. نیرو نیلوفر: رأی از این زیباتر نیست. دست مریزاد قاضی ... رئیس جمهور آتی آمریکا برای نخستین بار دو فرد را وزیر یک وزارتخانه ابداعی به اسم "کارآیی دولت" (DOGE) کرد؛ "ایلان ماسک" و "ویوک راماسوامی" را. نیرو نیلوفر: ایلان ماسک مذاکره کننده مخفی با ایران است ...  از حضرت فاطمه زهرا (س) : " بار الها نیرومندى در بندگیت و بینش روشن در کتابت و فهم و درک احکامت را از تو خواستارم."

💬 ۳۶ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۷

این روز ۲۴ آبان ۱۴۰۳ : در فرودگاه بیروت علی لاریجانی تفتیش بدنی شد. نیرو نیلوفر: تفتیش چیه! این فرودگاه، مخفی موظف است هر روز اسم لیست افرادی را که از لبنان خارج یا به لبنان وارد می شوند به مأمور مخفی آمریکا تحویل دهد ...  آقای علی شمخانی سپاه، نقل: آمریکا ۲۵ سال کشور ما را عقب نگه داشت. نیرو نیلوفر: این، اون علی شمخانی نیست ... گوشت شقه گوسفندی  ۸۵۸ هزار تومان در پایتخت ... حجت الاسلام شیخ معین الدقیق نماینده جنبش حزب الله لبنان پیش از خطبه های  نماز جمعه رشت، نقل: "ما با سربازان اسرائیل تن به تن می جنگیم" نیرو نیلوفر: کارشناس نمایان ایران می گفتند اسرائیل اصلاً جرئت نزدیک شدن به مرز لبنان را ندارد ... حجت الاسلام  سید محمد حسین راجی گفت "دینی که دشمن خدا را به خشم نیاورد دین نیست". نیرو نیلوفر: چرا بیکارید به خشم بیاورید! ... مجمع روحانیون مبارز تأسف خورد از "برخوردهای خودسرانه برخی گروه ها به مجمع محققین و مدرسین قم، با هدف تعطیل کردن اندیشه و تعاطی افکار" ...  حجت الاسلام سید ابوالحسن مهدوی نماز جمعه اصفهان، نقل: خبرگان سه نفر را شناسایی و اولویت بندی کرد" نیرو نیلوفر: در سبد کشور این متاع مهم یافت شد مگر ... درمان باد معده در قدم اول اصلاح نحوه تنفس خود است و کم کردن جویدن آدامس ... پلیس‌راه گفت: تردد در محور هراز  از آب اسک به سمت رودهن یک طرفه است. نیرو نیلوفر: این خبر آنقدر در هر هفته تکرار می شود راحت می شود آن را هر بار بدون تاریخ، مجدد پخش کرد ... آیت الله مکارم، نقل: فرهنگ اندیشه ورزی و تفکر در میان جامعه کم رنگ شده ... آقای عراقچی، نقل: کمیته خاصی برای رسیدگی به وضعیت صادرات فرش ایرانی تشکیل می شود ... نیرو نیلوفر: پول دلار را چگونه نقد کنند؟! ... بیش از ۵۰۰ روشنفکر  آلمان و جهان خواستند "مواضع آلمان در قبال اسرائیل را بازنگری" شود ... حجت‌الاسلام غلامرضا رمضانی دادسرای انقلاب تهران، نقل: اموال حدود ۵۰ نفر از سرمایه‌داران و زالوصفتان توقیف شد. نیرو نیلوفر: اول انقلاب یک نفر اگر یک شرکت کوچک با زحمت دسترنج خود داشت به او می گفتند زالوصفت! و اموالش را مصادره می کردند بیشتر سران قدرت در خانه های مصادره ای زندگی می کردند شاید همچنان ...  حجت الاسلام جواد فاضل لنکرانی، نقل: می شود "آیات مربوط به فقه پزشکی را برای این قشر منتشر کرد" ...  آقای پزشکیان آقای مصطفی مولوی سپاه عاشورا «رئیس دفتر بازرسی ویژه» خود کرد. نیرو نیلوفر: نظامی گری این دولت رنگ از آن سه دولت ماقبل می گیرد ... پژوهشگرانی معتقدند که تفسیرهای ایدئولوژیک از آموزه‌های یهودیت، به‌ویژه تفسیرهای موجود در تلمود، عامل اصلی فجایع  در فلسطین است... از حضرت امام صادق (ع) : "هر کس راستگو باشد، کردارش پاک می گردد و هر کس نیّتش نیکو گردد، روزی اش افزون شود."

💬 ۳۷ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۸

این روز ۲۸ آبان ۱۴۰۳ : یک نماینده مجلس، نقل: جمع زیادی از مستشاران نظامی ما خارج از کشور زندگی می کنند و برخی از آنها با زنان غیر ایرانی ازدواج کرده اند. با این تفاسیر می‌خواهیم در قبال آنها چه کنیم؟".  نیرو نیلوفر: اشاره دارد به یک قانون مجلس که افراد را در پست های نظام باز می دارد. ...  حجت الاسلام اژه ای قوه قضاییه، نقل: "ما بر مبارزه علمی، فنی و تخصصی با فساد تأکید داریم". نیرو نیلوفر: لااقل این علم!! را به جهان صادر کنید!  ... سپاه "مرکز بازی‌ جنگ" را در "دانشکده فرماندهی و مدیریت ولایت" افتتاح کرد. نیرو نیلوفر: "بازی‌ جنگ" یعنی مدل سازی. کاشکی این مرکز! زودتر راه می افتاد که از سعید الصحاف! صدام حسین، سه واحد درسی وارد می کرد!! ... "حشرات و گزندگان در قصران لواسان بیداد می کنند". نیرو نیلوفر: دانشمندان وجود حشرات را برای چرخه حیات بسیار ضروری می دانند ... هر بسته پای بوقلمون پاک شده بدون ناخن ۸۰۰ گرم ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان. نیرو نیلوفر: ولی « هر کیلو ران با پوست با استخوان کمر و بدون دنبالچه!! ۱۶۴ هزار تومان" ... حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه شورا انقلاب فرهنگی، نقل: قرارگاه خاتم الانبیا سپاه نوسازی  ورزشگاه آزادی را به عهده گرفت. ... از حضرت پروین اعتصامی: "هر چه را می پزند، خواهد پخت - چه تفاوت که ماش یا عدسی است"

💬 ۳۸ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۹

این روز ۱  آذر ۱۴۰۳ : آقای محمدرضا ظفرقندی  خبر داد ایران نزدیک به ۵۰۰ مصدوم پیجرهای لبنان را مداوا  کرد و حدود ۱۵۰۰ عمل جراحی  روی چشم و دست این افراد انجام گرفت... سازمان بهشت زهرا اعلام کرد شهروندانی که قبر خریداری ولی تسویه نکرده اند، تصمیم قبور یادشده با سازمان بهشت زهرا است... نیرو نیلوفر: شوخی: یعنی بجنبید پول دهید وگرنه نبش قبر!!! پیش رو است... روزنامه قدس مشهد نوشت بنیامین نتانیاهو، نقل: "جنگی که ما وارد آن شده ایم اساساً علیه ایران است که شعار نابودی ما را سر داده است"... وزیر کار : از ۱۰۱ معدن کشور، ۱۰۰ معدن سنتی هستند...  خوردن غذاهای فوق العاده فرآوری شده، انسان را پیر می کند... آقای علی لاریجانی پیام برده بود هر گونه اصلاحیه در قطعنامه ۱۷۰۱ با عنوان طرح «لیتانی پلاس» نباید پذیرفته شود... مرتضی سیمیاری  از شهید حجت الاسلام فضل الله محلاتی نقل کرد در چهارم آبان ۱۳۵۹ سراسیمه خود را به جماران رساند تا خبر "سقوط خرمشهر" را برساند، اما این چنین واکنش شنید: "آقای محلاتی جنگ است و این چیزها وجود دارد"... ایلان ماسک،  محمود رضا بانکی (ایرانی شهروند آمریکا) را مدیر ارشد مالی شبکه  ایکس کرد...  مجید جباری اعلام کرد پس از شیر ایرانی، ببر مازندران، فیل سوری، کفتار خالدار، حالا پرنده «گیلانشاه خال دار» از ایران منقرض، و برای همیشه از طبیعت حذف شد...  رسول جلیلی، عضو شورا فضا مجازی اهل اقلید عامل سانسور اینترنت در ایران است... نیرو نیلوفر: او از نیروهای آقای سعید جلیلی است...  از وصیت حضرت شهید  مهدی باکری: "دنیا مثل شیشه ای می ماند که یکدفعه می بینی از دستت افتاد و شکست."

💬 ۳۹ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۰

این روز ۷  آذر ۱۴۰۳ : مرسدس بنز، سیستم ترمز نوین تولید کرد. سرویس نیاز ندارد. گرده لنت تخلیه لازم نیست...  نیرو نیلوفر: مرسدس بنز بنیانگذار بنز بود... ۲۵ تا ۳۰ میلیون لیتر فرآورده نفتی روزانه در ایران قاچاق... نیرو نیلوفر: آقای قالیباف بهتر بود بعد از افشاگری این را نیز می گفت پس عرضه حکومتداری چه می شود!... آقای محمد باقری رئیس کل نیرو‌ مسلح، نقل: "در زمان مناسب پاسخ پشیمان کننده و متفاوتی" به اسرائیل... نیرو نیلوفر: نظامی های سخنور دفعه قبل هم همین را می گفتند... جاده سیاهکل - دیلمان چهل و پنج کیلومتره، از معروفترین جاده زیبا ایران... نیرو نیلوفر: پر پیچ و خم است، بیش از یک و نیم ساعت باید آن را پیمود. تند رانده شود قعر درّه در انتظارت است... رحیم زارع مجلس، نقل: سال ۱۴۰۴ حقوق سربازان افزایش می یاید. نیرو نیلوفر: بانوان راحتند، سربازی نمی روند، ولی باز جنبششان اعتراضی تره! حقوق سربازها سال ۹۷ و ۹۸ حدود ۲۵۰ هزار تومان بود با احتساب درجه و مدرک کم و زیاد می شد. رقم مناطق مرزی بیشتره. اندک اندک هر سال رشد کرد مثلا" در ۱۴۰۱/۰۷/۲۱ سرباز مجرد بالا چهار میلیون تومان، سرباز متاهل حدود هفت میلیون بود... خانم فاطمه مهاجرانی سخنگو دولت چهارده: "ریشه فیلترینگ، صیانت است."  نیرو نیلوفر: احتمال بالا این زن از فیلتر چهارگانه تعیین صلاحیت مشاغل حساس! با سختی گذر کرده است. شبیه آقای سعید جلیلی حرف زد. شوخی: نکند او سخنگوی "دولت مخفی! جلیلی" است. شما گرانی را از سر مردم رفع کنید، هر روز بلوز دامن عوض نکنید که تیپ و گارد نشان دهید... از حضرت پیامبر خدا (ص) "یک شب نگهبانى در راه خدا بر کرانه دریا، بهتر از هزار سال نماز و روزه مرد در میان خانواده اش است." روز دریا و نیرو دریایی بود این "روایت"، روایت شد. مبارک بر دریایی ها، ماهیگیرهای تابع فصل صید، و درود باد به نیرو دریایی های ارتش و سپاه.

💬 ۴۰ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۱

این روز ۲۵ آذر ۱۴۰۳ : افزایش سرطان روده بزرگ در میان جوانان یک پدیده جهانی است... نیرو نیلوفر: باید به غذاهای سنتی و طبیعی رو کرد... تبرئه روزنامه هم میهن آقای غلامحسین کرباسچی "از اتهام توهین به انبیا (کاریکاتور صبر ایوب)"... نقل: کشف کارخانه تولید مواد مخدر دولت بشار اسد... شیخ نعیم قاسم جنبش حزب ا... لبنان، نقل: امیدواریم این حزب جدید در قدرت حاکمان جدید سوریه، روابط خود را با اسرائیل عادی نکند... خانم پرستو احمدی اهل نوشهر است که کنسرت فرضی از وی ایران را به واکنش ها برد... آقای عباس عبدی نقل: "مقصر واقعی همان بشار اسد است؛ اطرافیان او نوکر اعلیحضرت بودند و نه نوکر بادمجان"... نیرو نیلوفر: این جلّاد کودن! در فضای حکومتی ایران طرفدارانی دارد آقای عباس! مواظبت باش!... در وصف حضرت ام البنین (س) آیت الله سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه، نقل: "ام البنین علیها السلام شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود". بیتی از محمد حسین رحیمیان در منقبت ایشان برای امروز در وفاتشان از زبان آن اُم و بانوی گرام: "من شنیدم که شده فرق تو هم مثل علی / چشمم از داغ تو دریاست کجایی عباس" وفات بانو تسلیت.

💬 ۴۱ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۲

این روز ۲۶ آذر ۱۴۰۳ : روزنامه جوان وابسته به نهاد در سپاه در مورد نمایندگانی از مجلس، نقل: "اینها نماینده اند یا آقای دوربینی؟"... نیرو نیلوفر: آقای دوربینی یک فرد میانسال در تهران است که سعی می کند هر روز در قاب خبرنگاران سیما بیفتد و دیده شود... آقای عباس سلیمی نمین، نقل: "علم الهدی براساس محیط بسته اطرافش در مورد جامعه قضاوت می کند"... نیرو نیلوفر:  برویم جلوتر... آقای پاسدار اسماعیل کوثری. نقل: "تا آخرین لحظه هم ارتباط ایران با اسد برقرار بود اما اطرافیان او سنگ اندازی می کردند"... نیرو نیلوفر: اعتراف این فرمانده اسبق سپاه ثارالله تهران به متحد بودن با حکومت سوریه حتی تا ثانیه های آخر. ذهن تاریخ با این اذعان ذخیره شد... آقای فؤاد ایزدی تحلیلگر مسائل آمریکا و کارشناس محفل امنیتی نظام. نقل: "حجاب برای این است که جوانان مذهبی جلوی تیر بروند"... نیرو نیلوفر: بروم روی خبر بعدی... اسماء اسد همسر بشار اسد که اهل بریتانیا است "هجده آپارتمان لوکس در مسکو" دارند... نیرو نیلوفر: به این خبر هم توجه شود که آن خبر را عین قرص مکمل و بیمه مکمل رومیزی تر می کند: این خبر: تارنمای عصر ایران خبر داد: "حافظ، پسر بزرگ اسد، [همنام پدربزرگش حافظ اسد] دانشجوی دکترای فلسفه در مسکو است و یک روزنامه محلی هفته گذشته گزارشی درباره رساله دکتری این جوان ۲۲ ساله منتشر کرد"... حضرت حمزه (س) شهیدی است که شهادت او را انتخاب کرد. و امام حسین (ع) شهیدی است که خود، شهادت را انتخاب کرد. پس به گفته روانشاد علی شریعتی دو نوع شهادت داریم: شهادت حمزه ای و شهادت حسینی که هر دو شهادت تراز بالای شهیدشدن است. در ایران، حکومت به دست روحانیت، هر کس را خواست دلبخواهانه و حتی در جوسازی های عامیانه، لقب "شهید" اعطا می کند و هر کس را خواست حتی اجازه تشییع اش را هم نمی دهد!
💬 ۴۲ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۳

این روز  ۱۸ دی ۱۴۰۳ : آقای محمد صادق کوشکی، نقل: "سید حسن نصرالله در سخنرانی آخرش از ایران گله کرد!". نیرو نیلوفر: او از متنفذان نفوذکرده جناح راست حاکم در دانشگاه حقوق و ... تهران است ... روی همسر دوم آقای عراقچی مسائلی بلند شد که حسین رنجبران از عراقچی دفاع کرد. نیرو نیلوفر: رنجبران از نیروهای سعید جلیلی بود ولی به عللی از آن باند برید ... بحث است آیا انترنیت استارلینک در هوای ابری هم کار می‌کند؟ ... امانوئل ماکرون رئیس فرانسه پیشنهاد کرد، نقل: "رهبران غربی باید ببینند که آیا می خواهند مکانیسم ماشه را قبل از اکتبر ۲۰۲۵ علیه ایران فعال کنند یا نه". نیرو نیلوفر: از این مکانیسم، علمی ندارم ولی ماش چند سال است خیلی گران شده است آن ور صد هزار تومان ... دبی امارات، ۱۶ میلیون گردشگر خارجی در یازده ماه اخیر داشت. اصطلاح "اینترنت طبقاتی" در ایران باب روز شد. نیرو نیلوفر: طبقاتی یعنی مسئولان، فیلتر نشوند، مردم بشوند ... شبه نظامیان مائوئیست در هند شورش کردند. نیرو نیلوفر: آنان نکسالیت هایی هستند که از ایدئولوژی مائو خط می گیرند، برای سرنگونی نظام سرمایه داری و ایجاد یک دولت کمونیستی در هند. از حضرت امام علی (ع) روز تسلط ستمدیده بر ستمکار [در قیامت] سخت تر از روز چیرگی ستمکار بر ستمدیده است. حکمت دویست و چهل و یک.

💬 ۴۳ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

دیدن یا نوشتن نظرات : ۲
رویدادنگاری های نیرو نیلوفر

رویدادنگاری های نیرو نیلوفر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
رویدادنگاری های نیرو نیلوفر

توضیح سایت دامنه:

دامنه در رد یا تأیید متن‌های

رویدادنگار «نیرو نیلوفر» نظری ندارد

روز ۱۲ تا ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ از نقل و قول های خبری و تحلیلی بر می آید در ایران بر بریدن درختان جنگل الیمالات نور در اثر ساخت پارکینگ گردشگری سد الیمالات سر و صدا شد. کودتای ژئوپولتیک روس نسبت به مرز ایران با ارمنستان دامن زده شد و روس با ترکیه و آذربایجان بست گازش به اروپا فروش شود. از سوی دیگر سفیر استرالیا حرمت شکست و همجنسگرایی را در ایران تبلیغ و ترویج کرد. یک منبع خبری داخلی، مردم ایران را دیندارتر از همیشه معرفی کرد. از دولت دکتر پزشکیان درخواست شد تعاون را حلال جادویی اقتصاد ایران بداند. دستمزد جدید کارگری به مطالبه جدی در کارگاه های کار ایران تبدیل شد. رفتار معنوی اربعین در مشهد توسط زیارت رفتگان بازتولید شد. مردم در خرداد گندم به سیلوهای کشور فروختند اما هنوز از طرف دولت به بیشتر کشاورزان پول پرداخت نشد. از سوی مبلغان خبری زیارت تحول به سوی کمال انسانی مطرح شد. عراقچی می خواهد از قاهره شروع کند. تعطیلی شنبه ها در ایران جنبه عقیدتی پیدا کرد. بهبود رابطه با غرب از خواسته ها در میان مردم مطرح شد. محمد سروش محلاتی دانشور حوزه در قم به ایران به خاطر پرداختن به منطقه انتقاد وارد کرد. یک دانشور دیگر حوزه در مشهد پیشنهاد کرد مردم خانه های خود را با افغانستانی ها قسمت کنند. پادشاه بحرین پیش افتاد ۴۵۷ زندانی سیاسی را عفو و آزاد کرد. و شعر قیصر امین پور که: "کیف و کفش من کجاست؟ مـدرسـه، مـا آمدیم."

💬 ۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

توضیح سایت دامنه:

دامنه در رد یا تأیید متن‌های

رویدادنگار «نیرو نیلوفر» نظری ندارد

روز ۱۲ تا ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ از نقل و قول های خبری و تحلیلی بر می آید در ایران بر بریدن درختان جنگل الیمالات نور در اثر ساخت پارکینگ گردشگری سد الیمالات سر و صدا شد. کودتای ژئوپولتیک روس نسبت به مرز ایران با ارمنستان دامن زده شد و روس با ترکیه و آذربایجان بست گازش به اروپا فروش شود. از سوی دیگر سفیر استرالیا حرمت شکست و همجنسگرایی را در ایران تبلیغ و ترویج کرد. یک منبع خبری داخلی، مردم ایران را دیندارتر از همیشه معرفی کرد. از دولت دکتر پزشکیان درخواست شد تعاون را حلال جادویی اقتصاد ایران بداند. دستمزد جدید کارگری به مطالبه جدی در کارگاه های کار ایران تبدیل شد. رفتار معنوی اربعین در مشهد توسط زیارت رفتگان بازتولید شد. مردم در خرداد گندم به سیلوهای کشور فروختند اما هنوز از طرف دولت به بیشتر کشاورزان پول پرداخت نشد. از سوی مبلغان خبری زیارت تحول به سوی کمال انسانی مطرح شد. عراقچی می خواهد از قاهره شروع کند. تعطیلی شنبه ها در ایران جنبه عقیدتی پیدا کرد. بهبود رابطه با غرب از خواسته ها در میان مردم مطرح شد. محمد سروش محلاتی دانشور حوزه در قم به ایران به خاطر پرداختن به منطقه انتقاد وارد کرد. یک دانشور دیگر حوزه در مشهد پیشنهاد کرد مردم خانه های خود را با افغانستانی ها قسمت کنند. پادشاه بحرین پیش افتاد ۴۵۷ زندانی سیاسی را عفو و آزاد کرد. و شعر قیصر امین پور که: "کیف و کفش من کجاست؟ مـدرسـه، مـا آمدیم."

💬 ۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ قیل و قال این بود سیمان سقف از میکسر تولید شود... عراقچی با همتای خود الزیانی بحرین بر دور جدید ایجاد رابطه حرف زد. البته یک دو قطبی ساز قبلاً گفته بود ایران بحرین را بگیرد... معماری و فوتبال با هم آمیخته می شوند از راه نوع معماری ورزشگاه... هانتر بایدن پسر رئیس فعلی آمریکا کارگر جنسی استخدام می کرد و از دادن نه فقره مالیات به فدرال طفره می رفت... حرف آرین سلیمی دارنده مدال طلا المپیک پاریس که بیان کرد "نگاه خدا را در خیلی از بازی‌هایش دیده است"... عطوان تحلیل کرد نتانیاهو مانند آریل شارون که سال ۲۰۰۵ از غزه با ۱۷۰۰۰ شهرک نشین در تاریکی شب فرار کرد، فرار خواهد کرد... اسکندر مؤمنی وزیر کشور دولت پزشکیان در جمله اش در شیراز لغت طرد بکار گرفته شد: ″در اسرع وقت اتباع غیرمجاز را طرد می‌کنیم″ او محله سنگ سیاه شیراز را مثال زد که به نظرش با حضور افغانستانی ها کار را روی کارگران ایرانی تنگ کرد... یک منبع خبری خارجی احتمال داد آمریکا از ایران برای حضور یا دخالت خاورمیانه ای شکایت کند... این سخن عبادی زاده روحانی حوزه در نماز جمعه بندرعباس که "اهل بیت دالان ورود به محضر خداوند متعال هستند و ما ریز و درشت خواسته های خود را از دالان آنان مطرح می کنیم... پول جریمه مسافر یا سرنشین نشاندن در سمت چپ راننده در کلانشهرها، مراکز استان ها، جاده های بین شهری ۱۲۰۰۰۰ و در روستاها ۵۰۰۰۰ تومان است... و امارات پیش افتاد تمام ۴ نیروگاه اتمی برکه را توسط کره جنوبی به پایان برد و به برق از انرژی هسته ای رسید. باید دید از ایران برای برق هسته ای چه آمار و رقمی است.

💬 ۲ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ گنبد حرم مشهد سبز پوشید، رنگ سیادت عترت... شاهین‌پرانی مسابقات عشایری قزاقستان شروع می شود. قزاقی ها بازی عشایری را روح ملت خود می دانند... رادیو تبیین امروز در برابر ″نبرد نامحدود دشمن″ افتتاح شد... ایران در پزشک فوق تخصص کمبود افتاد... پلاتون و افلاطون قائل به عشق ترکیبی بودند نامش عشق ادغام است. شبیه میل ماست به دوغ... نخست وزیر موقت ایران پول ناهارهای میهمان ها و همسرش را که به خاطر شیوع ترور در آن مکان می آمدند، از جیب خود می داد... برنج علی کاظمی سفید مایل به کرم است، قد کوتاه، تپل، عطر بیشتر. کهنه آن تا ۱۵ ساعت باید خیس بخورد تازه اش تا ۴ ساعت... کنیا از طریق آمریکا به نیروگاه هسته ای دست می یاید. دولت نایروبی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ دولتی با اقتصاد درآمد متوسط شود... سمیر جعجع اطلاع داد ایران با مسئله فلسطین دنبال دو قطبی کردن جوامع عربی و گسترش توسعه طلبی اش است... محسن غرویان روحانی حوزه  مصاحبه کرد برخی روحانیت می گویند باید ببینیم که علم در چه منطقه جغرافیایی پدید آمد اگر آن منطقه، منطقه کفر است، علم کفری است اگر منطقه ایمان است، علم مؤمن است... زائران عمره که فیش را سال ۸۵ مبلغ ۵۰۰۰۰۰ تومان خریدند، باید با ۴۶ میلیون تومان عمره بگزارند... فاطمه مهاجرانی از عموزادگان سید عطاءالله مهاجرانی هر دو سخنگو دو دولت، خبر داد طبق توصیه پزشکیان انتصاب ها نباید مبتنی بر فامیلی باشد... احمدحسین شریفی روحانی حوزه رئیس دانشگاه قم نوشت بدون آنکه بخواهم گرایش به الحاد و بی دینی را منکر شوم ادعای سونامی بی دینی و الحاد در جوامع اسلامی، یکی از بزرگ ترین سونامی های توهمی و تخیلی در جهان واقعیت ها است... لازم به ذکر سالها پیش ″جک دیوید اِلِر″ مقاله سونامی خاموش بی‌دینی و خداناباوری در جهان اسلام را نوشت.

💬 ۳ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز  ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ پیتر سیارتو وزیر خارجه مجارستان با شلوارک وارد فرودگاه منامه بحرین شد... اغلب دشت های ایران، ممنوعه طبقه بندی شد، دلیلش: برداشت های بسیار زیاد از ذخایر آب زیرزمینی...  به نقل احمد میدری وزیر رفاه و کار، در حال حاضر حدود ۳۰ درصد ایرانیان زیر خط فقر هستند. لازم به ذکر اما فقر شدید فقری است که درآمد یک فرد برابر با هزینه خوراک نیست... مولوی احمد الله احمدی رئیس دعوت و ارشاد امارت اسلامی افغانستان امتحان عقیدتی و تعلیمات دینی از کارمندان وزارت و ادارات دولتی را "یکی کردن سیرت و صورت آنها" دانست...  روزنامه اطلاعات "عمده رونق مساجد را یکی‌ دو ساعت هنگام غروب" دانست که "کمتر از نیمه ای از روز دری نیمه باز دارند، جز نمازی به جماعت و بلندگوهایی به آوای بلند برای همسایگانی چندین فرسنگ دورتر"... بهداد اقبالی ایرانی میلیاردر آمریکا سهم تاد بولی مالک و مدیر آمریکایی باشگاه چلسی انگلستان را می خرد... آئین نامه زمامداری مالک اشتر در جمهوری اسلامی ایران همچنان در تمام سالیان پیشین به رخ قدرتمندان کشیده می شود که حاکی از دوری و بیگانگی از  محتوای سرنوشت ساز آن نامه است... پرچم قیام عشایر خوزستان علیه انگلستان در جنگ اول جهانی که با فتوای مراجع مخصوصا" سید محمد کاظم یزدی صاحب عروه  که در دفاع از میهن قیام کرده بوند، در موزه مرکزی حرم مشهد قرار دارد.
 
💬  ۴ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۱۹ شهر یور ۱۴۰۳ با کشف جدید اخیر جهانی، دیگر در آینده نیاز نیست تزریق خون با خون اهداکننده حتماً همگروه باشد... میانگین نمره دانش آموزان انسانی زیر ۱۰ رسید... تازه افشا شد دولت با دلار بنزین وارد می کرد... ابر بیمارستان هوشمند در شیراز ساخته می شود... نقل از محمد موحدی روحانی حوزه و دادستان کل کشور عفت عمومی در ملأ عام جریحه دار شود ″قابل تعقیب″ است... ۹۰۰ کارفرما در چهارمحال به نیروی کار نیازمندند.. از ثبت نام کنندگان کاندیداتوی مجلس اخیر ۱۰۰ نفر مدرک جعلی داده بودند... می گویند ساخت میکرو مسکن یعنی خانه های آپارتمانی ۲۵ متری چاره برای بی پولی بود... میعاد صالحی رئیس رادیو قرآن که مدیر عامل راه آهن شده بود توسط ″فرزانه صادق″ وزیر راه جدید برکنار و جبارعلی ذاکری جایگزینش شد... کسی شبیه آقا طالقانی روحانی بلندآوازه قرن نبود و نیست... ۴۰۰۰ خودکشی منجر به کشته در سال اخیر در ایران آمار شد... پسته با پوسته نورس اشتهارد یک کیلو ۱۵۰۰۰۰ تومان. از دامغان و نهاوند نیز موجود بود اما اشتهارد را آزمایشی خریدم... این وصیت شهید محمدرضا دشتی زاده به نظرم زیبا آمد: ″خدایا مسلمان نماهای ما را از این مسلمان زدگی ها برهان و دریچه ­ها و ابعاد اسلام را به آنان بنمایان تا اسلام را فقط از دید جمودی نگاه نکنند و اسلام در حرکت و انقلاب را به آنان بیاموز و از آنان مسلمانان واقعی بساز″.

💬 ۵ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ تویوتا لندکروز قاچاق ۱۵ میلیارد تومانی در مشهد بازداشت شد، فاصله طبقاتی... به نقل روحانی حوزه تقی قرائتی مسجد دارالصلاة نیست محل زیارت خدا است. مؤسسه اش بیش از ۳۰۰۰ روایت در مورد مسجد جمع کرد... اعتصاب و تحصن غسال و غساله ها در قبرستان بهشت زهرا تهران به علت ارائه ندادن تسهیلات رفاهی به آنان... از روحانی حوزه ناصر رفیعی در حرم مشهد: ″مردم هر چه گناه جدید اختراع کنند، بلای جدید برای آنها به وجود می آید″... حسین شمخانی پسر علی شمخانی در معاملات نفت ایران و روسیه نفوذ دارد. او به ″هکتور″ مشهور است... از نظر مهدی مسروری مدیر جهاد کشاورزی بردسکن ایجاد مزارع پنل خورشیدی راهی برای برونرفت کشاورزان از قطعی برق و جلوگیری از خسارت... خرس درگیر استراتژی گریز را بر نبرد به قیمت زخمی شدن برتری می دهد... ساواک سید اسدالله مدنی روحانی بلندپایه شهید محراب را صاحب نفوذ عجیب همدان گزارش کرده و آمار داده بود بالای یک سوم همدان مقلد ایشانند... تئاتر هنر گرانی است، تئاتر «نبرد رستم و سهراب» به کارگردانی حسین پارسایی از شاهنامه فردوسی با بلیت ۳۰۰۰۰۰ تومان مدتی است روی صحنه رفت... خشونت کلامی بیشترین عامل پرونده های قضایی در اصفهان... مدیریت مذهبی در عصر شکوفایی علم سخت تر است؟ یا در عصر جهل؟ این سؤالم همیشه از خودم است.

💬 ۶ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ یک روحانی حوزه در اثبات اعجاز قرآن، تنوع واژگانی نهج‌البلاغه را چند برابر قرآن دانست که افزون بر آن "واژگان ثقیل و پیچیده" در نهج‌البلاغه به کار رفته است... کشف میدان گاز در پاکستان باعث شد قرارداد خرید گاز از ایران لغو شود بحث غرامت پیش آید... همچنان از سوی حکومت کنندگان و حکومت شوندگان این روایت طی سال های متمادی برای همدیگر مطرح است: ″گرسنه ایمان نمی شناسد″ تازه ترین استفاده کننده از این حدیث روحانی حوزه سید مصطفی محقق داماد... از همین روحانی حوزه نقل شود تفکرات چپ، اقتصاد ایران را ویران کرد و ″از مغول بیشتر ضربه زد″... فیل یک میلیارد بار بزرگتر از مورچه است ولی مورچه با رفتن به گوشه چشم آسیب پذیر فیل در هماوردی بر فیل چیره می شود... زنی به اسم کالاس که جای جوزب بورل سوسیالیست را می گیرد راستگرای لیبرال است... لوک کیم پزشک متخصص سالمندان مصرف قهوه را برای توده عضلانی آنان مفید دانست... نقل از عباسعلی قصایی عضو اتاق بازرگانی بعد از چین ایران در رتبه دوم تولید چینی و رتبه پنجم تولید سرامیک جهان است... آسیب مهم از مجلس هشتم تا امروز، سیر صعودی طرح به جای لایحه... بخشی از بستر زاینده‌رود علاوه بر خشک شدن، در آتش سوخت. ایران در سفر امروز به عراق خواستار برداشتن مرزهای کشورهای اسلامی همانند تجربه اتحادیه اروپا شد... سخن امام یازدهم علیه السلام: صورت نیکو، زیبایی ظاهری است، و عقل نیکو، زیبایی باطنی است.

💬 ۷ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ محمد حسن زاده مدیرعامل آکادمی فایننس، تریدر برتر مشهد انتخاب شد، تریدر یعنی فردی ماهر و راهنما در ارز دیجیتال... همچنان ماشین تویوتا ژاپن نماد امارت اسلامی طالبان افغانستان است، برو در زمین ناهموار... از علی القاصی رئیس کل دادگستری استان تهران این نقل: ″شخصی که مرتکب جرمی می شود، دستگاه قضا را صالح رسیدگی به جرم خود می داند و در عین حال شخصی که به او ظلمی روا شده و حقی از او ضایع شده، از دستگاه قضا تظلم خواهی می کند و عدلیه را صالح رسیدگی به شکایت خود می‌ داند.″... رونق اقتصادی به دوره ای از اقتصاد گفته می شود که منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی، کاهش بیکاری، کنترل نرخ تورم و افزایش قیمت دارایی ها شود، متضادش «رکود» است... نقل از کینگ موسیقی دان آمریکا کامالا هریس در مناظره با ترامپ گوشواره صوتی "نووا اچ ۱" به گوش داشت، هدفون بی سیم... سال ۱۴۰۲ بانک ها و مؤسسات مالی اعتباری بیش از ۹۱ هزار میلیارد تومان به کارمندان، مدیران و هیئت مدیره خودشان وام داده اند، فاصله بین خاص و عام... از طلبه حوزه ″پروانه رامیان″ موکب دار ″طریق المهدی″ مشهور به موکب «کتابنوشان» نقل: کتابی به یک خانم هدیه کردیم با عنوان «آنکه دیرتر آمد» این کتاب ماجرای واقعی تشرف دو نوجوان سنی مذهب به نام محمود و احمد فارسی است که ″به محضر امام عصر (عجل الله) مشرف می شوند. وقتی آن خانم کتاب را گرفت، متوجه شدیم نوه هایشان در محله سنی نشین زاهدان زندگی می کنند.″

💬 ۸ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ درس ایران شریک راهبردی روسیه به دستور وزارت آموزش و پرورش آن کشور اضافه شد... از روحانی حوزه محمد موحدی آزاد دادستان کل ایران نقل: ″بارزترین مصداق حقوق عامه، فضای مجازی است، زیرا دین، تربیت فرزندان و فرهنگ مردم در این بستر رقم می‌خورد″... منظومه «مم و زین» که مسعود بارزانی به مسعود پزشکیان هدیه داد مهر دو دلدار به نام های مم و زین است، که هر دو ناکام می میرند... انتخابات اردن با حدود ۳۲٪ حضور مردم، شکلی از دموکراسی سازی توسط دولتها، یک روش نادرست در خاورمیانه... سالن پردیس سینمایی باغ کتاب تهران با ۴۴۵ صندلی و قابلیت اجرا تئاتر موسیقی فیلم به اسم علی حاتمی نامگذاری شد.‌ مادر، کمال الملک، دلشدگان، جعفرخان از فرنگ برگشته، حاجی واشنگتن، ستارخان، هزاردستان  از آثار اوست... برآورد یک نهاد امنیت در ماه های گذشته این است مطالب کانال های اعتماد، امتداد، جماران، شرق به القائات خبری معاند و نهضت آزادی بسیار نزدیک بود... سنجاب ها به باغات گردو و بادام تویسرکان خسارات زیاد وارد کردند، باغداران خواهان کنترل موالید سنجاب شدند... از منورسادات شایسته خوی مدیر ″مؤسسه علمی تحقیقی مکتب نرجس″ نقل: امامان از هیچ کسی روی برنمی‌گردانند حتی از بنده ای خطاکار، ″لذا گفته شده است که امام رضا (ع) به شیخ بهایی اجازه نمی داد مانع ورود گنهکاران به حرم شود.″ (این خانم شاید ندانسته شیخ بهائی در دروه معاصر می زیست و با آن زمان تقریباً هزار سال فاصله داشت)

💬 ۹ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۴ شهریور ۱۴۰۳ شهر گران هفتم ایران، همدان... رفتن به اقلیم کردستان عراق نوعی شناسایی رسمی استقلال آنان بود. نچیروان بارزانی رئیس اقلیم در بارزان زاده شد ولی در عظیمه کرج بود. دبیرستان را در ایران و علوم سیاسی را دانشگاه تهران تحصیل کرد... مصوبه ۲۱ سال قبل الزام می کند زندان اوین به دانشگاه واگذار شود. پس از این خبر معاون اول، محمودرضا آقامیری رئیس دانشگاه شهید بهشتی درخواست داد به خاطر کبود فضای این دانشگاه، زندان اوین به آنان تحویل شود... از قرارگاه خاتم‌الانبیا نقل: حضور ایران در میدان مشترک آرش با کویت از نان شب واجبتر است... در افغانستان ۱۴ زائر بازگشته از زیارت اربعین کربلا توسط بقایای داعش ترور شدند... از روحانی حوزه عبدالکریم عابدینی خطبه نمازجمعه قزوین نقل: ″حضرت مسیح (ع) در نماز ظهور به امام زمان (عج) اقتدا می‌ کند، این یعنی در آخرالزمان مسیحیت هم به مسلمانان می‌پیوندند و در آینده فرقه‌های مختلف مذهبی به کوری چشم دشمن یکی خواهند شد.″... ماجرای پاداش ۹ بانک از ۲۹ بانک و مؤسسه اعتباری در سال گذشته مجموعاً ۱۵۶ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان به ۴۴ عضو هیأت مدیره خود پاداش دادند. فاصله طبقاتی... حسین سلامی سپاه: آمده ایم زمین را بر ظهور ولی عصر آماده کنیم... در سایه پوشش رعد، گله شیر به شکار می زند... نقل بامداد جنوب: نان محلی جنوبی ذائقه را مدهوشش می کند... از فارس نقل: محمدرضا فرزین رئیس بانک مرکزی دوران مدیریتش تسهیلات ۵ میلیارد تومانی قرض الحسنه گرفت.″ فرزین  در این دولت نیز در این پست است... اصغر مهاجری پژوهشگر مسائل اجتماع از علت پسرنما شدن دخترها گفت... دلال ضربه آخر را به باغدار می زند... امام رضا (ع) :  با زهد در دنیاست که به رهایی از شرّ دنیا امیدوارم.

💬 ۱۰ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ فقر دیالوگ آفت فیلم های این عصر و زمانه... سید عباس معروفی اگر بود رمان و فیلمنامه تازه می نوشت... ارقام برآوردها: دهه ۸۰ یک نفر از ۱۰ نفر زیر خط فقر، دهه ۹۰ یک نفر از ۵ نفر و سال ۱۴۰۲ یک نفر از سه نفر زیر این خط رفتند.. نقل است در وصف روحانی حوزه عراق سید مرتضی عسکری از سامرا اجداد پدر و مادرش ایرانی الاصل، که با کتاب ″عبدالله بن سبا و اساطیر اخری″ از شیعه رد تهمت کرد... از روزنامه ابرار: جامعه ای که دچار جهل مقدس است دیگری را قبول ندارد... عراقچی به اروپا: مسیرتان را عوض کنید... گردشگری در رشد اقتصادی برای کشورها رکن شد... رشد ۸٪ با هدف جلوتر زدن از منطقه با ماندن تحریم، ناممکن و ... چک رمزدار که برای ممانعت خلاف راه افتاده بود، خود عامل خلاف گردید و برچیده خواهد شد... تحلیلگر سرمایه: ارزش تمام بورس کمتر از یک خیابان کوچک تهران است... معاون اول افشا کرد: چند سال است دانشگاه امنیتی بود... تحلیلگر بازار: خط فقر از حقوق زیر ۳۰ میلیون تومان شروع می شود... دولت جدید افشا کرد با ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان کسر بودجه مواجه است... سازمان برنامه و بودجه از ۱۶ دانشگاه ایران خواست ابرچالش ها و ابرفرصت ها را شناسایی کنند. اعتمادکردن به علم در دانشگاه... پاپ کاتولیک های آمریکا را از بین دو نامزد بد، رأی دادن به بد کمتر امر کرد... عبارت ″اهل پروتکل نیستم″ باب روز دنیا شد... از پیامبر (ص) هر شخصی غذایی را که بیمار هوس کرده است به او بخوراند، خداوند از میوه های بهشتی به او بخوراند.»

💬 ۱۱ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ سیلک کاشان نخستین محل تمدن ایران به ثبت جهانی می رسد... شغل ها و هوش مصنوعی در آینده رقیب هم می شوند... اصفهان در مرداد بالاترین نرخ تورم داشت... وزیر وزرا سابق را به ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان بردند و پست دادند. اگر پست های خالی داشت، چرا؟ اگر نداشت، چرا برای آنان پست ایجاد شد... سرانه مصرف گوشت در ایران به ۷۰۰ گرم در سال جاری کاهش یافت... میان سینما و ادبیات فاصله زیاد پدید آمده است... ناترازی ها که هر روز در بخش های مختلف اقتصاد افشا می شود یعنی دخل کم اما خرج زیاد در کشور... کوشمچه تابع بورخوار در شمال اصفهان به شهر نان تنوری ایران مشهور است... پزشکیان از اصحاب رسانه خواست در کار حکومت مداخله کنند. نخستین حرفی که یک مقام بلندپایه ایران زد... فائزه رفسنجانی از زندان با انتشار نامه ای، نقل ″در زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم... دختر عمویم که به تعبیر خواب هایش باور جدی دارد، چندی پیش در خواب دیده که در زندان توسط هم بندی ها کشته می‌شوم. از ما گفتن بود، خود دانید″... یمن همچنان شجاع ترین کشور جهان و صادق ترین یاور مظلومان... رضا امیدی نقل از شرق: سرمایه داری و دموکراسی ناسازگارند... مجلس که خود طرح صیانت را چندین ماه بحث کرد از دولت خواست لایحه در مورد فضای مجازی بدهد. چندباره کاری ها... نقل از حضرت پیامبر ص کسی که اطعام می کند، روزی اش سریعتر از فرورفتن کارد در کوهان شتر به سویش می آید.

💬 ۱۲ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ سفره عقد ازدواج با هوش مصنوعی که روزنامه خبر جنوب نوشت... روحانی حوزه اژه ای از فساد مسری سخن گفت... سر لیست رنج، مرگ عضوی از خانواده است که تا ابد باقیماندگان را در غم غوطه ور می کند و ممکن است زندگی را از معنا و رنگ و بو بیندازد... پس از ۲۰ سال قطار مشهد _ تهران همچنان نه برقی نه سریع... سرمایه گذاران ایران ۹۰۰ میلیون یورو از دولت عراق همچنان طلب دارند... هر شبانه روز شهر تهران حدود ۱۲۳ نفر فوت می شوند... اف ای تی اف به زبان ساده واریز و دریافت شفاف مالی میان بانک های جهان است... لئو تولستوی از ″خدای نامتناهی، خیر و شر اخلاقی، جاودانگی روح، رابطه بین خدا و امور انسان″ می گفت... مادر شهریار از او خواسته بود به زبان مادری اش هم شعر بنویسد... برخی از مطبوعات می گویند زندان اوین موزه شود نه دانشگاه... از روزنامه باختر نقل: کرمانشاه زیستگاه اولین اجداد نسل بشر است... حتی تطبیق طرز راه رفتن بهروز وثوقی زیر دید رسانه ها است...  از حضرت پیامبر (ص) هر کس ریاست قومى را بر عهده گیرد و با آنان به نیکى رفتار نکند، او را در برابر هر روزى هزار سال در گوشه اى از دوزخ زندانى مى کنند، و با دستهاى غل شده بر گردن محشور مى‏ شود، اگر به ستم بر آنان مسلط شده باشد او را در نقطه ای از دوزخ که به اندازه مسافت هفتاد سال راه است، سرنگون می کنند.

💬 ۱۳ : رویدادنگار: نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۸ شهر یور ۱۴۰۳ سازمان جهانی هواشناسی حال لایه ازن را خوب اعلام کرد. این لایه جو، زمین و ساکنانش را در برابر اشعه خورشید محافظت می کند...... سید عزت ا... ضرغامی وزیر میراث فرهنگی دولت قبلی که در بنیاد پست گرفته بود، کنارگیری کرد... از رضا حاجی پور نقل: ۲ ماه از برداشت برنج شمال می گذرد، انبارهای کشاورزان و شالیکوب ها پر از برنج کیفی است اما کسی نیست بخرد... سال قبل که ۸ کیلومتر باقیمانده آزادراه قزوین _ رشت بهره برداری شده بود، افشا شد بیش از ۲ میلیون تن مصالح با حساب تقریبی  ۲۰۰ میلیارد تومان در هاله ابهام ماند... در نهادهایی از ایران، پیجر وجود دارد، با تجربه انفجار پیجر‌های دیروز بیروت تا دیر نشده جمع کنند. پیشرفت فنی در نبرد جنگال... در طول این مدت نهاد ریاست جمهوری که با کمتر سیصد نفر می تواند اداره شود، با بیش از چهار هزار کارمند گرفتار شده است. لشکرکشی دیوان سالاری... روزنامه جمله آرمانگرایی بدون عقلانیت را سرعنوان خود کرد... نوآوری پارچه زخم در دانشگاه امیرکبیر که هوشمند التیام می دهد... برای فرزندان مدرسه ای خود باید کوله سبک خرید تا به زانو و مهره کمر آسیب نزد... اکو ایران از مرکز آمار، نقل: هزینه سال هر خانوار در شهر از متوسط ۱۳۷ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ به ۲۰۶ میلیون تومان در سال ۱۴۰۲ رسید و در روستا این رقم به ۱۱۰ میلیون تومان... از حضرت پیامبر (ص) کسی که دوست دارد مردم جلوی پای او بایستند، جایگاهش پر از آتش خواهد شد.

💬 ۱۴ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۲۹ شهر یور ۱۴۰۳ کد جریمه استنکاف از قبول مسافر یا نرساندن مسافر به مقصد توسط رانندگان عمومی در شهرهای بزرگ و جاده های بین شهری ۹۰ هزار تومان، سایر شهرها ۶۰ هزار تومان، در روستاها ۳۰ هزار تومان است... روحانی حوزه خسروپناه دبیر شورا انقلاب فرهنگی نقل: "در آینده با پارادایم های نوینی مواجهیم، مثل جنگ کوانتومی... پرویز پرستویی کمک های مردمی را به محرومین در کوره پزخانه ای در زاهدان برد... تاجیکستان ‎حجاب اسلامی را پوشش مغایر با فرهنگ ملی اعلام کرد، زنان می توانند روسری های خود را به سبک سنتی ببندند، زنان از این قانون پیروی نکنند، ۳۵۰۰ سامانی (۳۲۲ دلار) جریمه دارد... "خاله شادونه" کیست؟ می گویند به برنامه کودکان تلویزیون ایران برگشت... بو مثل رنگ، عکس، صدا به موبایل اضافه خواهد شد... از فریدون جیرانی نقل: داریوش مهرجویی  با غلامحسین ساعدی هنگام دیدن نمایشنامه "آی با کلاه آی بی کلاه" آشنا شد و با خواندن کتاب «عزاداران بیل» فیلم «گاو» را ساخت... در کلینیک های زیبایی تهران: نازک کردن هر لب، ۷۰ میلیون تومان، کوچک کردن دهان ۸۰ میلیون تومان به بالا... از خیام : کم کن طمع از جهان و می زی خرسند _ از نیک و بد زمانه بگسل پیوند... پاکت حباب دار نامه لایه حفاظتی دارد مانع از آسیب به محموله است، وزن سبک آن حمل را آسان کرد، در برابر نفوذ آب و رطوبت مقاوم است... از روزنامه اطلاعات نقل: "چه سازه های عظیم نیمه کاره، در حد بتن ریزی اسکلت فلزی در پایتخت، شهرهای بزرگ و کنار جاده ها در کشور بلاتکلیف مانده. به برادران قرارگاه خاتم الانبیا (ص) برنخورد، آزادراه شمال جای خود، حتی مصلا از صدر انقلاب تا امروز به پایان نرسیده، چقدر پروژه های عاجل و بی مطالعه را کلنگ زده و زمینش را سیمانی ریخته اند و رها کرده اند؟ مردم از این وضع هم خسته اند، هم غمگین و هم خشمگین."... سراج الله از لقب های مشترک حضرت پیامبر (ص) و حضرت امام الرضا (ع) است.

💬 ۱۵ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۳۰ شهر یور ۱۴۰۳ از اتاق بازرگانی تهران: سالانه ۴۰۰ هزار تن زباله الکترونیکی در کشور تولید می‌شود اگر به درستی بازیافت شود میلیارد‌ها تومان می ارزد... مردان بر خلاف زنان اغلب تمایل دارند علائم اولیه بیماری ها را نادیده بگیرند... رب بالا رفت... بهترین آلو و لواشک ایران از باغ های شهمیرزاد سمنان است. آلو بخارا از اردبیل... مسعود فراستی پای ثابت رسانه های اصولگرا این بار به سمت جناح پیروز پشتک وارو زد. جمله اش، نقل: "سیاست های فرهنگی دولت، قبل شبیه حکومت استالین بود"... از سید حسن نصرالله نقل "ضربه بزرگی از نظر امنیتی و انسانی خوردیم." این رهبر مذهبی سخن صادق در نبرد بر زبان جاری کرد. به این رفتار می گویند واقعیت گرایی ولو در جنگ... قلیه مرغ قائم مقام قلیه ماهی شد. چون ماهی گران است... از حسین سلامی سپاه به نصرالله نقل : "بزودی با پاسخ کوبنده جبهه مقاومت، شاهد نابودی کامل این رژیم سفاک و جنایت‌کار خواهیم بود." اما در این جمله، یک واژه ترکیبی، زودرس وارد ادبیات شد. پیام افراد صاحب مقام باید احتیاط آمیز باشد... می گویند گندم پایه و معمار کشاورزی ایران است. شکرانه خدا ۳ بار ایران به خودکفای گندم رسید، امسال، سال ۱۳۸۳ ، سال ۱۳۹۲... جنگ پیجری با پیش بینی ها یا می تواند پیش حمله اسرائیل به لبنان محسوب شود یا رفتار محاسباتی ارتش اسرائیل برای ایجاد پیش هراس و اختلاف میان لنبانیان و حزب الله... از حضرت امام صادق (ع) از جمله دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدای متعال شادی رسانیدن به مؤمن است و سیرکردن او از گرسنگی، یا رفع گرفتاری او یا پرداخت بدهی اش.

💬 ۱۶ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۳۱ شهر یور ۱۴۰۳ همایش اسلام ناب و آینده آفریقا در مشهد برای طلاب آفریقا. آمار: ۴۰۰ طلبه آفریقایی محصل در ایران حضور دارند. اقدام خردمندانه ایران... بلندنشدن نماینده  طالبان در اجلاس ایران هنگام سرود ملی ریشه در شرع دارد. آنان موزیک را حرام شرعی می دانند... از روحانی و استاد حوزه علمیه علی اکبر نوایی نقل: پاسخگو بودن حکومت یعنی پاسخ حکومت به انتظارات توده های انسانی، حکومت پیغمبر اکرم (ص) اینچنین بود و لازم است حکومتداران ما در بحث حکمرانی به پیغمبر اکرم (ص) اقتدا کنند... نه تالاب انزلی، بامدژ، هامون، جازموریان، طشک، بختگان، گاوخونی، مهارلو، حوض سلطان، شیمبار و دریاچه نمک تابستان امسال خشک شدند... دو کتاب محمود حکیمی که دیروز درگذشت "مصعب بن عمیر" و "هزار و یک حکایت تاریخی" برایم بهترین کتاب بود... از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی نقل: بدون روحیه، هیچ توسعه ای رخ نمی دهد، هر عاملی از آموزش، تا هنر، و ... آن چه به ارتقای روحیه کمک کند، برای ما باید مورد ستایش و احترام باشد... گرانترین قطره: یک قطره عقرب ۱۳۰ دلار (نزدیک ۸ میلیون تومان امروز) قیمت دارد. برای یک لیتر سم عقرب باید ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بار عقرب را دوشید... حضرت پیامبر (ص) "اگر فاطمه دختر من، چیزی را بدون اجازه من از بیت المال بگیرد؛ اول زن هاشمی که در مورد او حد را جاری می کنم، فاطمه (س) خواهد بود."

💬 ۱۷ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۱ مهر  ۱۴۰۳ هیچ عالمی جا را برای دیگری تنگ نمی کند. هیچ عالمی زمینه اختلاف را فراهم نمی کند. از پیام عالم حوزه جوادی آملی...  قطر که میانجی ایران است پایگاه نیروی هوایی العدید کشورش در اختیار آمریکاست، بزرگترین پایگاه در منطقه، متحد غیرناتوی آمریکا هم می باشد... ایران رتبه یازدهم تولید کفش در جهان شد... از بیانیه شورا امنیت ملی اوکراین، نقل: "پیام رسان تلگرام منبع درز اطلاعات است."...  در ایران نهصد مکان نماز جمعه برگزار می کنند جمع آن می شود هر هفته هزار و هشتصد سخنرانی در دو خطبه... از محمد کشاورز زاده سفیر سابق ایران در پکن: سند همکاری با چین از طرف ما افشا شد چینی ها ناراحت شدند. افشاشدن به سند ۲۵ ساله لطمه زد... در پرو باله ماهی کوسه شکار می شود در اروپا خورده می شود. متمدن ها قرار بود به محیط زیست احترام گذارند. پولداران اروپا از این غذاهای مرفه نخورند شکار قاچاق حیوانات محو می شود... یک حرف است که می گوید در سیاست خارجی دوست و دشمن دایمی نیست، آنچه است منافع ملی دایمی است... از ستون روزنامه دیده بان نوشته طهماسبی: دروس عمومی دانشگاه مثل اخلاق، معارف، تاریخ تمدن، دانش خانواده با واقعیات جامعه مطابقت ندارد... روزنامه "صبح کاسپین" خبر داد فک خزر در خطر است... از سخنان شهید محمدابراهیم همت:  انسان یک تذکر در هر چهار ساعت به خودش بدهد، بد نیست.

💬 ۱۸ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

این روز ۲ مهر   ۱۴۰۳ قرار است کشورک بکتاشیه با نام حکومت شیعه در آلبانی تأسیس شود. بکتاشیه گرایشی علوی شیعی در اسلام است. ادی راما نخست وزیر آلبانی فردی ضد ایرانی است... خانم سمیه گلپور فاجعه معدن طبس را "حاصل اهمال در استاندارد سازی محیط کار" قلمداد کرد. در تمام دنیا غالباً کارگران معدن صاحب سهم از معدنی اند که در آن کار می کنند آیا در معدن یورت، طرزه و شازند چنین است؟ تسلیت به بازماندگان... فیلم «جهان غیرموازی» از محمد یراقی جایزه بهترین بین‌المللی گرفت. این فیلم درام اجتماعی است از زندگی دختر ۶ ساله در جامعه طبقاتی... حجت الاسلام سید جواد گلپایگانی در احیای نام و مرام ملا عبدالله بهابادی یزدی، احیای تراث عالمان شیعی را بزرگترین خدمت حوزه دانست... از آقای فلاحت پیشه نماینده اسبق کرمانشاه نقل: "پزشکیان با ادبیات جبهه پایداری نمی تواند تنش زدایی کند"... از ده درس داستایوفسکی این درسش زیاد سر زبان هاست. نقل: "نمی توانم بفهمم چرا اوضاع از این قرار است. تقصیر آن به گردن خود آدم هاست. آدم ها آزادی را ترجیح می دادند و عذاب آسمانی را، خوب می دانستند که تیره بخت خواهند شد، پس دل سوزاندن به حالشان بی نتیجه است. ” از کتاب "برادران کارامازوف"... کتاب «یسبحون، هجده روایت از قرآن» از ابراهیم اکبری دیزگاه روایت های قرآنی با همکاری هجده نویسنده است. روایت پانزده این کتاب از آقای یوسف شیخی، نقل آزاد: با قرآن وقتی انس می گیری، به هر چیز دیگر بی میل می شوی؛ چون قرار است تو را موحد و تنها کند. به میزانی که موحد می شوی به همان میزان در این دنیا غریب و تنها می شوی. مثل تنهایی در زندگی مولی الموحدین امام علی (ع) فقط با چاه می توانست خلوت کند و با او حرف هایش را بزند."

💬 ۱۹ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره   ۲۰ این روز ۳ مهر   ۱۴۰۳ نیرو نیلوفر نظرش این است: نفوذ زیاد خیال در سخنرانی ها و گفتارهای آقای پزشکیان مانند تمام اسلافش وقت او را هدر می دهد.... افتتاح پانصد مدرسه جدید توسط مؤسسه برکت... از روزنامه صدای ملت: هنوز دو هزار و نهصد منطقه قرمز محروم در ایران وجود دارد... اسم رضا از نام های اعتقادی و مورد علاقه ایرانی ها برای فرزندان است... آقای حسن عابدینی تحلیلگر مسائل بین الملل که معاون سیاسی آقای پیمان جبلی شد، آقای محمدعلی صائب را رئیس شبکه خبر کرد. صائب از نیروهای آقای سعید جلیلی است... قانونگذاری ها در شوراهای عالی ایران دست مجلس را بست. معلوم شد مجلس شورا در ایران در "رأس امور" نیست... بزرگنمایی سفر سران به نیویورک همیشه در ایران دائر بود... در جدول هزینه خانواده، سهم مسکن چه اجاره چه اقساط بالغ بر چهل و سه درصد شد... قوه قضاییه قصد کرده است طرح "قاضی مدرسه" را به منظور آشنایی دانش آموزان پیاده کند... بیست و یک کودک در کرمانشاه به کسانی که فرزندخوانده نیاز داشتند واگذار شد... نقل از باختر: گلیم اولین بار در "گنج دره" کرمانشاه در ده هزار سال پیش با اهلی کردن بزها بافته شد... از روزنامه صبح ساحل: در میناب یک مادر سیزدهمین فرزندش را به دنیا آورد... روزنامه تیرنگ گزارش داد مازندران در وقف استان پیشرو است. نقل حدیث از الکافی ج ٦ ص ٥٢٦ ح ٧ از حضرت پیامبر (ص) خوشبختى مرد مسلمان، داشتن مسکن فراخ است.

💬 ۲۰ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۱

این روز ۴ مهر ۱۴۰۳ در ایران ۶۰۰۰ معدن فعال داریم... حسن بخشی از اصفهان راننده کامیون بازنشسته بیش از ۷۰ درصد دارایی اش را وقف حضرت امام رضا (ع) کرد... بنیانگذار تلگرام با تسلیم پذیرفت از این به بعد آی پی آدرس و شماره موبایل کاربران را به مقامات گزارش می کند... از حجت الاسلام صفدری پژوهش دین و تمدن، نقل: در خلال درگیری میان قدرت های نوظهور و غرب، جریان اسلامی یا همان محور مقاومت ظهور کرده و سهم خود را استیفا می کند... از رئیس اتحادیه نفت، نقل: تا پایان سال آینده روزانه ۱۰ میلیون لیتر ناترازی بنزین و گازوئیل داریم... حجت الاسلام سید محمد خاتمی در لای پیام معدن طبس حرف سیاسی زد که دولت آقای پزشکیان از این حادثه "درس بگیرد و در جهت امن تر و امیدبخش تر کردن جامعه و فضای زندگی مردم تلاش کند."... این روزها از روزه خشک حرف می زنند، روزه بدون مصرف مایعات. اسم این رفتار پرهیز غذایی را "روزه" گذاشتن، نیاز به بررسی شرعی دارد. به نظرم به هر امساکی روزه نمی شود گفت... از آیت الله اعرافی در بیانیه، نقل: تنها راه مقابله با اسرائیل "مقاومت تا نابودی کامل" آن است. نظر نیرو نیلوفر: کشورهای فراوانی در جهان هستند که نسبت به کشورهای متجاسر، حق تلافی دارند اما آن را به زمانی موکول کردند که منافع شان تأمین شود. اسرائیل منشاء شکل گیری اش از چهار عامل طبیعی تأسیس دولت، مفقود است اما بر مبنای زور و تغلب، حیات زورگویانه دارد و همسایگانش توان نابودی نیرو هوایی پیشرفته اش را ندارند. مقاومت داخلی، راه درست و مشروعی برای خود فلسطینی هاست... از وصیت شهید فرامرز بخشی پور: "بر سنگ قبرم اسم مرا ننویسید و به جای آن حدیث امام حسین (ع) را که معلمم به من آموخته، بدهید بنویسند."

💬 ۲۱ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۲

این روز  ۵ مهر ۱۴۰۳ دکتر خدابخش بهزادی از روستای جبل انارویه کوهنار معلم زیست شناسی در شرکتی دانش بنیان نخستین بار در فیروزآباد مینی تیوبر سیب زمینی تولید کرد. او دنبال اهلی کردن قارچ دنبلان است.... پراید، نیم میلیارد. عاقبت تحریم... برخی از اعضای مجلس شورا علت رأی منفی به استعفای آقای حسین زاده اهل سنت را این طور بیان کردند که خواستند در نمایندگی باقی بماند تا معاون توسعه روستایی پزشکیان نشود. نظر نیرو نیلوفر: مردم ممکن است به این برداشت برسند از نگاه این اعضا مجلس، یک اهل سنت مجلس باشد اشکال ندارد!! دولت برود اشکال دارد!!... نقل از آیت الله هاشمی علیا حوزه چیذر:  "همه انبیا اعلام کردند برای رنج و مشقت مردم نیامده اند،  برای لذت بردن از دین  و جنبه های معنوی و مادی آمده اند... نبیه بری تلاش می کند جنوب لبنان را از خطر گسترش جنگ به آتش بس برساند... نظر نیرو نیلوفر: امروزه در جهان جنگ لفظی در کنار جنگ حقیقی بیشتر رشد و نمو دارد... افشا شد: دولت شصت و سه هزار میلیارد تومان به صنعت برق بدهکار است... توزیع ویتامین دی و قرص آهن در مدارس اصفهان. اقدام انسان دوستانه... از روزنامه اسکناس: پنج هزار کیلومتر خط آهن ایران بدون تقاضا خاک می خورد. عاقبت تحریم... شعری از مرحوم حبیب یغمایی: "ایران عزیز خانه ماست / میهن، وطن، آشیانه ماست / این خانه شش هزار ساله / از ماست به موجب قباله / از کوروش و اردشیر و دارا / این ملک رسیده است ما را"... از حجت الاسلام علیرضا حصاری، نقل آزاد: از لقب های حضرت امام رضا (ع) "انیس النفوس" است، یعنی زوار، آن حضرت را همدم جان و روح خود می دانند.

💬  ۲۲  : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۳

این روز ۶ مهر ۱۴۰۳ علیرضا طلیسچی به خاطر حادثه معدن طبس کنسرت در بیرجند را لغو کرد. عالی و انساندوستانه... آیت الله العظمی مکارم شیرازی مطرح کرد: قوانینی که در جامعه جهانی برای زندگی بشر جعل شده، سرابی بیش نبوده، اکنون دل ها برای پذیرفتن حقایق اسلام آماده شد"... نقل از مردم‌سالاری: آرایش زنان کمکی است برای پنهان کردن نشانه های خستگی همچون سیاهی و پف کردگی دور چشم... با توسعه افقی، شهرها تاب آور می شوند، نه با عمودی سازی... منابعی نوشتند یک روزنامه "اصولگرا" نوشت روزنامه جمهوری اسلامی تیتر زده طالبان حکومت تروریستی است کشتن شیعیان را واجب می داند، اما اصلاح طلبان غربگرا می خواهند بین کشور ما و افغانستان جنگ راه‌ بیندازند."... خانم مهدیه ملک شیخی مطرح کرد: چرا ایران که روزی مهد تمدن بوده، اکنون تبدیل به یک کشور در حال توسعه شده؟... از حجت الاسلام محمدکاظم راشد یزدی، نقل: بی تفاوتی، انسان را از دایره دین خارج می کند... سردار فراجا محمد شرفی مطرح کرد: در سال اول جنگ، جبهه ها تبدیل به قربانگاه جوانان شد، با ایثار و کمک مردم یک وجب خاک ایران را تسلیم نکردیم... آیت الله سید محمدجواد علوی کلاس درسش، نقل: "سفره های مردم خالی است، کار با کاردانی پیش می رود نه با ادعا و آمار دروغ"... خانم لیلا سادات داودی، طلبه مدرسه علمیه اصفهان در رساله خود "الگوی کرامت نفس" ۳۱ آیه قرآن و ۱۸۳ روایت مرتبط با کرامت نفس را تحلیل کرد. تز ایشان: "احترام به خود از منظر اسلام محدود به امور جسمانی نیست، گاهی مخالفت با نفس می تواند سبب توجه به خود حقیقی شود."... آستان حرم قدس مشهد ۸۰ نفر واقف و ناذر رضوی ده کشور را در اجلاس دعوت کرد. حجت الاسلام مصطفی فقیه اسفندیاری هدف همایش را شبکه سازی واقفان و ناذران، اجتماعی سازی وقف و نذر، شناساندن ظرفیت نذر اعلام کرد.

💬  ۲۳  : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۴

این روز  ۷ مهر ۱۴۰۳ سی سرمایه گذار از سی کشور گفتند در ایران سرمایه گذاری می کنند. نیرو نیلوفر: روزنامه «خوب» مطرح کرد. خوب است، اما مگر آمریکا می گذارد؟... نروژ "رینسون خوزه" شهروند نروژی_هندی بنیانگذار شرکت بلغاری و فروشنده پیجر را گرفت... ۱۱۰۰ شهید شهر فسا... آلوف تومر بار فرمانده نیرو هوایی اسرائیل، نقل: هر محموله ایران به لبنان را می زنیم... از حجت الاسلام علی عبداللهی حفاظت قضاییه: "دشمنان می خواهند دین نباشد، بقای اعتقادات توحیدی ما را نمی خواهند."... مشاور وزیر راه، خط آهن خواف_هرات را تجارت برد برد خواند... آقای حسن رحیم پور ازغدی دوباره نوشت: "دوباره اسب آبی". نیرو نیلوفر: او به خنده های سران جدید و سران دولت یازدهم دوازدهم اشاره دارد که به عبارت خودش، نقل: "وقتی با انگلیسی ها، آمریکایی ها و فرانسوی ها روبرو می شدند، از شدت خنده دهانشان را مثل اسب آبی باز می کردند."... حجت الاسلام سید احمد خاتمی نفوذ را جدی دانست. نیرو نیلوفر: جناح مقابلش نیز حرف از نفوذ می زنند. دو طرف معتقد به نفوذ و نفوذی اند، فضایی حاکم بر سیاست در ایران... هر کس خارش و چروک پوستی دارد، پنیر نخورد... در روستا‌ی غرب گرگان یک خمپاره منور زنگ زده پیدا شد که احتمال دادند ضایعاتی فروش ها برای فروش آلیاژش آن را حمل کردند، چون آن منطقه هیچ وقت مانور نظامی برگزار نشد... گوگل که رقبایش مایکروسافت و آمازون اند، علیه مایکروسافت شکایت کرد که در ویندوزش دزدی می کند... فرونشست زمین در بخشی از تخت جمشید... قرار شد دو همسایه، ایران و پاکستان بر سر آب با افغانستان تفاهم کنند... الکافی: ۵/۵۵/۳  حضرت پیامبر (ص) "هر کس از آسیب رساندن آب یا آتش به گروهى از مسلمانان جلوگیرى کند، بهشت بر او واجب گردد."

💬  ۲۴ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۵

این روز  ۸ مهر ۱۴۰۳ از پیام های مذهبیان جهان، در متن تسلیت آیت الله العظمی سیستانی دو عبارت مهم آمد: این وصف: "علامه حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله" و این لقب: "شهید بزرگ نمونه یک رهبر کم نظیر در دهه های اخیر". نیرو نیلوفر: شهادت راسخ ترین رهبر مذهبی در برابر اسرائیل، تسلیت و لازم به یادآوری: بمب های سنگرشکن اورانیوم ضعیف شده در بدنه خود دارند... آقای رمضانعلی سنگدوینی طرح کرد: پالایشگاه ها ۱۶۲ هزار میلیارد تومان از دولت، طلب دارند... در آتش سوزی عمدی جنگل های دلفان لرستان ۴۰ نفر شناسایی شدند. غارت چوب و مرتع... آقای محمد شیریجیان، نقل: برای تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی سال ۱۴۰۳ به ۱۱ هزار و ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پول نیاز است... آقای مهدی اخ الصنایع شهردار منطقه ۱۰ تهران اعلام کرد: نخستین "مسجد_مدرسه" در مسجد ابوالصدق با جذب ۱۱۰ دانش‌آموز شروع شد... در معدن طبس سنسور (حسگر) وجود داشت اما می گفتند سنسورها را خاموش کنید، فقط وقتی بازرس می آمد، روشن می‌کردند، دبیرکل خانه کارگر این مطب را مطرح کرد... تشکیل "سازمان ملی مهاجرت". هم اکنون هفده نهاد برای مهاجرت دخالت دارند... خانم فرح اصولی به فروش غیر قانونی ۳ اثر هنری خود در موزه‌ امام علی (ع) اعتراض کرد... حزب الله لبنان در بیانیه دیروزش برای نام "صاحب عصر و زمان" عبارت تعریضیه "رضوان الله تعالی علیه" را بکار برد. احتمالاً سهوا" چنین شد. شاید هم رسم در لبنان باشد. معمولا" در ایران عبارت (عج به معنی عجّل الله تعالی فرَجه الشریف) را می آورند به دلیل زنده بودن آن حضرت... معانی الاخبار ص ۴۰۱ ح ۶۲: حضرت امام علی (ع) از فرزندش حضرت امام حسن (ع) پرسید بزرگوارى، یعنى چه؟ پاسخ داد: "تحمّل خسارت ها و بنیان نهادن بزرگى ها."

💬  ۲۵ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۶

این روز  ۹ مهر ۱۴۰۳ سازندگان ساختمان می گویند عمر ساختمان فلزی هشتاد سال بیشتر از بتنی است... روزنامه "اقتصاد ملی" نقل: بانک مرکزی نرخ تورم را هجده ماه مخفی کاری کرد!... جایزه وجدان محیط زیست به روزنامه "پیام ما" تعلق گرفت. علت: ارائه و چاپ هفتصد مقاله در این زمینه... خرید و فروش وام های بانکی خیابانی!... نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل استناد کرد تا اجرایی کند، در ۱۱ اوت ۲۰۰۶ (۲۰ مرداد ۱۳۸۵) صادر شد: عقب نشینی حزب الله لبنان تا ساحل شمالی رودخانه لیتانی با هدف استقرار ارتش ملی لبنان و نیروهای پاسدار صلح که شهید سید حسن نصرالله همان زمان آن را پذیرفت... آموزش شصت درصد محیط بانان کشور. کار خیلی مورد پسند مردم... صد و هشتاد هزار سگ گرفتگی اخیر در کشور... جرم اول کشور در سیزده سال اخیر سرقت بود... روزنامه عجب شیر" نقل از اتاق تعاون: هفتاد هزار پروژه های نیمه تمام در کشور... آقای محمد علی نویدی در نوآوران نقل: جان زحتمکشان و حلال خواران ارزان، ولی جان آقازادگان گران، چرا... کشت ششصد و هفتاد و پنج هزار هکتار گیاه دارویی در مراتع همدان. کار خوب و نیاز روز... خروج نیروهای ماهر از صنایع... مستأجران تهران مجبور به مهاجرت به علت گرانی اجاره بهاء... بشارت نو عنوان کرد، نقل: "تلاش اسرائیل برای نبرد قطعی با ایران، یک جنگ نیست، یک فتنه است"... قرآن: "خدایی جز او نیست، پس از درگاه او به کجا می روید؟ زمر آیه ۶"

💬  ۲۶ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۷

این روز  ۱۰ مهر ۱۴۰۳  از حجت الاسلام محمد عالم‌زاده نوری معاون تهذیب حوزه، نقل: در برابر اسرائیل "دست دست کردن دیگر جایز نیست"... پلنگ در کاوه ده فیروزکوه دیده شد... آقای فاروق ولی مطرح کرد: اسرائیل به این جمع بندی رسیده که هر چه بیشتر جنایت کند سطح تنش ها را بالا ببرد، شانس بقایش افزایش می یابد... پاپ گفت: «حتی در جنگ، از اخلاق باید حراست شود. جنگ، غیراخلاقی است، اما قوانین جنگی نشان دهنده درجه ای از اخلاق هستند"... آقای حسنعلی اخلاقی نماینده کلات و مشهد، نقل: "رژیم صهیونیستی عددی نیست که بخواهد ایران از آن حساب ببرد." نظر نیرو نیلوفر: دشمن را باید همان اندازه که هست نشان داد... آقای دکتر محمد جواد کاشی استاد دانشگاه طباطبایی مطرح کرد "افراد دل کینه یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیک اند،ویروس کینه در فضای سرکوب به نحو شگفتی تکثیر می شود. خرد را کور می کند."... شهید سید حسن نصرالله گفته بود تحت تاثیر چند شخصیت بود مانند "امام موسی صدر و شهید سید محمد باقر صدر"، نقل مستقیم جمله اش: "باید اعتراف کنم که بسیار تحت تأثیر امام موسی صدر هستم، یک کار مطالعاتی گسترده روی اندیشه ها و آثار امام موسی صدر انجام داده ام"... روزنامه "جمهوری اسلامی" خواهان "بازیابی و بازسازی" مقاومت شد و حرف از "مسیر صحیح مبارزه با رژیم صهیونیستی" زد و برای ایران فقط یک دیپلماسی قوی را فرصت سازی دانست... آمریکا چند هزار نیرو اضافی از طریق اسکادران های جت های جنگنده به منطقه اعزام کرد... آلمان ترور سید حسن نصرالله را برای اسرائیل "دفاع از خود" تفسیر کرد. نیرو نیلوفر: غرب شناسی غرب نوین... کارشناسانی از ایران به زبان آوردند: اسراییل می خواهد در شمال اسرائیل منطقه حائل ایجاد کند برای انجامش عمق جنوب لبنان را در سر دارد... حضرت نظامی گنجوی در مخزن الاسرار در وصف خدای متعال: "ای همه هستی ز تو پیدا شده / خاک ضعیف از تو توانا شده /// آنچه تغیُر نپذیرد تویی / وان که نمرده ست و نمیرد تویی"

💬  ۲۷ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۸

این روز  ۱۱ مهر ۱۴۰۳ گرده افشانی حس بویایی ماموت ها را مختل کرده و موجب انقراض این جانوران غول پیکر شده بود... برخی از سازمان های اطلاعاتی اعضای داعش "خوراسان" را به کمپ های آموزشی دو ایالت بلوچستان و خیبر پختون خوا در پاکستان منتقل کردند و از اتباع تاجیکستانی نیرو جذب می کنند... اولاف شولتز صد اعظم آلمان پس از دو سال قهر با ولادیمیر پوتین، قرار است به او تلفن بزند رایزنی کند... جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا، نقل: "حمله موشکی بالستیک ایران عواقب شدیدی خواهد داشت."... خانم گیتی قاسمی در فیلم سینمایی «لختگی» مورد توجه مردم قرار گرفت. علتش: لهجه اش در سریال سال قبل "زیر خاکی". توجه: مردم شناسی ایران... ایران به سمت اسرائیل  چهارصد موشک بالستیک شلیک کرد... رجوع به دعانویس ها در ایران همچنان برقرار است. نظر نیرو نیلوفر: مردم فرد دعاگر را مؤثر در رفع چالش زندگی خود تصور می کنند تا با دریافت اذکار و اوراد از زبان یا قلم او بر مشکل غلبه کنند. شیّادی در کنار چنین اعتمادی سرعت می گیرد... رئیس جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد. نقل: "در قانون برنامه سوم سلامت مردم را به بازار داده بودند که هر کسی پول داشت بتواند عمل کند. نمی توان سلامت مردم را به بازار سپرد... "مرکز آمار ایران استان ایلام را کم جمعیت ترین استان کشور اعلام کرد... از حضرت امام  رضا (ع): "خداوند، سر و صدا و تلف‌ کردن‌ مال‌ و پرخواهشى‌ را دوست ندارد".

💬   ۲۸ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۲۹

این روز   ۱۲ مهر ۱۴۰۳ دما در فلات تبت چین از همه جای جهان زودتر گرمتر می شود. تغییر اقلیم... برنامه ایران: تلاش برای جمعیت صد و پنجاه میلیونی در سال ۱۴۳۰. اقدام مهم... دالما و جیانینا دختران مارادونا درخواست دادند پیکر پدرشان به قبرستانی دیگر منتقل شود، دادگاه آرژانتین با نبش قبر و انتقال موافقت کرد. نیرو نیلوفر: قبر مارادونا مقبره می شود... سازمان اطلاعات سپاه خواست، نقل: "هر گونه فعالیت در حمایت از دولت جعلی اسرائیل در فضای مجازی و گردانندگان آنها را به سایت گرداب ارسال کنند"... ویتامین ای، آنتی اکسیدان است از سلول ها محافظت، عمر را طولانی تر می کند. هر کس ترک پاشنه پا دارد این ویتامین را بخورد... خانم "کلودیا شینبائوم" ۷۰ سال بعد از آن که زنان در مکزیک حق رأی به دست آوردند، اولین رئیس جمهور زن مکزیک شد. حرفش: "من یک یک زن دانشمند و مقید به مذهب هستم."... کشاورزان آواره جنوب لبنان. نقل: بارها آواره شدیم، بمباران فسفری شدیم، با این حملات درختان مان دیگر زیتون نمی دهند... فشار خون در استان چهارمحال سی و پنچ برابر بیشتر از سایر نقاط ایران... سیاست جدید مالیاتی آقای ناصر همتی، "حذف مالیات از افراد کم درآمد و مشاغل خرد". نیرو نیلوفر: اقدام مردمی و ترمیم روش قبل و رفع فشار به قشر مستضعف. اگر عمل بشود... روزنامه "ابتکار جنوب" مطرح کرد: یازده تالاب استان فارس خشک هستند... خبرگزاری نیکی ژاپن پیشنهاد داد چین میانجی خاورمیانه شود از تنش ممانعت کند فضا را بهبود ببخشد... ساخت خانه سبز با معماری چوب برای جذب گردشگر در ایران. اقدام خوب و درآمدزا... از حضرت امام رضا (ع) : "بهترین‌ تعقل‌، خودشناسى‌ است‌".

💬  ۲۹ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۰

این روز   ۱۳ مهر ۱۴۰۳ آقای عباس گلرو نماینده سمنان و سرخه، نقل: "در شورای حزب الله لبنان سابقا" سفیر ایران در دمشق به عنوان نماینده رهبری نظرات را منعکس می کردند اما در یکی دو دهه اخیر تصمیمات شورا توسط سید حسن نصرالله اتخاذ می شد." ... آقای نصرالله معین نجف آبادی خواننده به خاطر همدردی با مردم فلسطین در کنسرت لس آنجلس از خواندن موزیک فلسطین ستیز "بی بی گل"  امتناع کرد... جاسوسان موساد در جنگ سوریه آگهی های ترحیم اعضای حزب الله را که حاوی اطلاعاتی از شهر محل تولد فرد و حلقه دوستان بود جمع آوری و در اداره "امان" آن را مورد ذخیره می کردند... سرتیپ محمد رضا نقدی معاون هماهنگ کننده سپاه، نقل: "افکار عمومی باید آگاه باشد که یک انقلاب بزرگ جهانی و راهبردی در حال وقوع است." نیرو نیلوفر: از این فرد چند خروار از این جور حرف در ایران تلنبار است... کم آبی خفیف باعث کوچک شدن مغز و اختلال حافظه می شود. تا می شود باید آب نوشید تا ۱۰ لیوان در روز... سید علی مدنی زاده رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف مطرح کرد: "تکرار و ماندگاری مشکل به رغم آمد و رفت دولت ها این سؤال را به ذهن متبادر می کند که چرا نظام حکمرانی کشور نمی تواند مسائل اساسی کشور را حل کند و حتی مسائل بزرگتر هم می شوند. نظام حکمرانی ما همچون هواپیمای مسافربری مشهد است که در سه بعد تیم پرواز، موتور هواپیما و مسیریابی دچار آسیب شده است. دچار تورم قوانین و آیین نامه ها شده ایم."... فراس الابیض وزیر بهداشت لبنان، آمار: توسط اسرائیل در لبنان، تاکنون هزار و ۹۷۴ شهید و ۹ هزار و ۳۸۴ زخمی. نیرو نیلوفر: آیا یاد غزه نمی افتید آمارها از همین رقم های پایین شروع شده بود تا رسید با بالای ۴۵ هزار نفر شهید و آوارگی کل جمعیت باریکه... هرتزل هالوی، رئیس ستاد  اسرائیل : مواضع حزب الله در هر نقطه ای از لبنان را هدف قرار خواهیم داد."... آقای یدالله کریمی پور: بشار اسد خود و کشورش را از غزه و لبنان کنار کشید... آقای علی جنتی سفیر اسبق ایران در کویت در مورد نظامیان ایران، نقل: "برخی از فرماندهان نظامی در ارزیابی از قدرت نظامی ایران و قدرت نظامی اسرائیل دچار اشتباه هستند"... آقای عادل فردوسی پور ساعت کارتیه سنتوس سه میلیارد ریالی در مچ دارد. نیرو نیلوفر: مردم ایران، اهل دقت، حتی به مچ دست... برخورد با فیلترشکن فروش ها به جای حل اصل فیلترینگ... گاز سم سیانور در بمب های سنگرشکن بود... آن جنگنده های اف ۱۴ تامکت  ارتش هواپیمای ایرباس ۳۴۰ ریس جمهوری اسلامیرا  تا قطر اسکورت کردند دارای دماغه بزرگ و سامانه سیگنال الکترونیکی اخطارگر رادار است... مدیرعامل اعتراف کرد تلگرام از سال ۲۰۱۸ به بعد آدرس آی پی و تلفن را در بیشتر کشورها، در اختیار مقامات قرار داده است... آقای محسن رفیق دوست، از سپاه سپس بیناد مستضعفان: "نظام ما الی ماشاء اله به اندازه ده ها سال جنگ با همه قدرت ها، نیروی ذخیره و سرباز دارد و ایران توان شخم زدن اسرائیل را دارد." نیرو نیلوفر: این فرد در انقلاب  فراوان حرف زد... حجت الاسلام سید احمد خاتمی: "شهرک های موشکی ایران آماده عملیات دوباره علیه صهیونیست هاست." نیرو نیلوفر: انبوه اخبار نظامی از زبان افراد روحانی آفت است، نه امتیاز. آسیب: برخی تشنه اند خبر پخش کنند که نزد مردم فردی مطلع! حساب شوند... تمام انواع لوبیاها منبع ابَرغذاها هستند... از حضرت امام رضا (ع) : "وقتى‌ آشکارا حرف‌ حق‌ مى شنوید خشمگین‌ نشوید ".

💬   ۳۰ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۱

این روز ۱۴ مهر ۱۴۰۳ آقای حامد هادیان مطرح کرد: راننده تاکسی ها با ۱۰۰ دلار هم سمت ضاحیه نمی روند... استان فارس از اول انقلاب تا الان ۱۵ هزار شهید داد. شهر آباده آن ۴۲۰ شهید... عکسی رد و بدل می شود که میان آقای علی نصیریان هنرمند بزرگ ایران و تاکاشی شیمورا هنرمند ژاپنی، شباهت مطلق در حد مادرزاد وجود دارد. نیرو نیلوفر: عکس را دیدم دقیق شبیه هم هستند... آقای علی پیرعطایی، نقل: "خودباختگی پژوهشگر در برابر نظر دیگران مردود است. نظرات و نظریات بزرگان و دیگران متأثر از موقعیت و زمان بوده و به ‌نحوی معنادار قابل استفاده نیست، مگر در صورت عنایت پژوهشگر به موقعیت تاریخی ایشان"... حجت الاسلام لطف الله دژکام در شیراز به نقل از دیده بان ایران، نقل: "تمام سربازان اسرائیلی را به دریای احمر بریزد." نیرو نیلوفر: بین کلمات و امکانات باید توازن برقرار باشد... خراسان شمالی فعلاً جوان ترین جمعیت کشور را دارا شد... نیرو نیلوفر: به نظر می رسد جمعه دیروز ایران، مردم اهل سیاست به خطبه نماز جمعه در تهران با حساب و کتاب و حساسیت توجه نشان دادند که سیاست کشور چگونه اعلام می شود. شاید بشود گفت منتظرترین روز مردم ایران، دیروز بود... ظرف های پلاستیکی برای آشپزخانه نخرید، جنس فولادی ضد زنگ بخرید، مواد پلاستیکی سفید رنگ و سیاه رنگ در ظروف، سرطان زا است... از حضرت امام رضا (ع) : "عقل‌، عطیه‌ است‌ از جانب‌ خدا، و ادب‌ داشتن‌، تحمل‌ یک‌ مشقّت است‌، و هر کس‌ با زحمت‌ ادب‌ را نگه دارد، قادر بر آن‌ مى شود، اما هر که‌ به‌ زحمت‌ بخواهد عقل‌ را به‌ دست‌ آورد، جز بر جهل‌ او افزوده‌ نمى شود."

💬   ۳۱ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۲

این روز ۱۵ مهر ۱۴۰۳ یک طلبه جمعه اخیر تهران عمامه خود را باز کرد تا سایه بان نمازگزاران کناری خود شود. اقدام اخلاقی و اثربخش... روزنامه سازندگی، نقل: سید ستار هاشمی در مورد سرعت اینترنت و رفع فیلتر کم کاری می کند... جنوب تهران جذاب شد، به خاطر بهاء کمتر اجاره مسکن... ناتو به دنبال ایجاد ۴۹ تیپ جدید، هر کدام ۵۰۰۰ نیرو، هدف: رسیدن به ۱۳۱ تیپ، و مقرها از ۶ مقر به ۱۵ مقر‌، فرماندهی نیرو از ۲۴ جا به ۳۸ جا... بازار "دستیار" داغ شد، آقای علی ربیعی دستیار رئیس قوه مجریه شد... رسانه آقای مهرداد بذرپاش با نام وطن امروز، "لبنان را قتلگاه اسرائیلی ها" اعلام کرد. نیرو نیلوفر: در مورد باریکه غزه نیز اوائل همین حرف ها را می زدند. حال آنکه کار اسرائیل و ذاتش، کشتار است و هر شهر را قتلگاه می کنند... سایت روزنامه حزب همبستگی مطرح کرد: در سیاست و اقتصاد ایران، رد پای "آقازاده ها" به "مادر دامادها" هم کشیده شد... دندان با میوه خوردن سفید می شود، نیز با جویدن غذاها با فیبر بالا... رادیو ارتش اسرائیل خبر داد "ما در قلب تدارکات پاسخ به ایران هستیم" نیرو نیلوفر: در سالگرد عملیات حماس، منابع مختلف جهان و ایران صحبت از حمله بزرگ اسرائیل به ایران یا خاورمیانه می کنند، یعنی حاکمیت فضای خبری و خبرسازی همزمان بر منطقه... حجت الاسلام محمود علی خانی امام جمعه رامسر، هم با اسلحه، هم با دیلم و داس و تبر خطبه خواند... تبخال لب (تاول) ریشه اش سیستم ایمنی ضعیف بدن است و عامل مهمترش خستگی و استرس... سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرماند ارتش فرمود: "آماده ایم در فرصت مناسب ضربه ویرانگر" به اسرائیل بزنیم... فرزین سوادکوهی کارشناس انرژی از تعجبی حرف زد که جنگ اسرائیل علیه لبنان و بحران با ایران، شوک نفتی ایجاد نکرد. نیرو نیلوفر: به نظرم آمریکا پشت صحنه هدایت نفتی را عهده دار شد... عنوان های غلو انگیز و پندارگرا در مورد رفتن آقای سید عباس عراقچی به سوریه و لبنان فضای ایران را پر کرد... "سراج" یک روزنامه افراد امنیتی کشور از حفظ "عمق استراتژیک" ایران در این شرائط حرف زد... کِن پکستون، دادستان کل تگزاس، نقل: تیک‌تاک امنیت آنلاین کودکان را به هم می ریزد... از حضرت امام حسن عسکری (ع) : "مؤمن برای مؤمن برکت است."

💬 ۳۲ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۳

این روز ۲۰ آبان ۱۴۰۳ : دانشگاه ژنو بلاخره جواب داد بیش از یک میلیارد سال پیش «اصل رشد جنینی پیش از حیوانات وجود داشته» بنا بر این «تخم مرغ، پیش از مرغ» بود ... شاهرود باغ انگور هنوز خوشه! دارد. این پیام رمز است! زلزله ای که اخیراً گرمسار رفته بود، گفتند صوت داشت! ... از امروز به نوبت استانی، احتمالی روزی ۲ ساعت برق بخش خانگی و تجاری قطع می شود. علت: چند سال نیروگاه نساختند، مازوت هم نباید بسوزانند. چون سمی است. برق هسته ای معلوم نیست این چند سال چی شد ... افراد یک جناح می گویند پزشکیان به باکو نرود، همین ها عکس "سد دوستی" چند ماه پیش دولت قبلی با الهام علی اف را با افتخار چاپ می کردند ... روزنامه نسل فردا به نقل از آقای امیر دژاکام: بازیگران ستاره، بهانه گیر و پرهزینه شدند ... طرح «یسرائیل کاتس» وزیر دفاع جدید اسرائیل به جای «یوآو گالانت» : "ایجاد یک جزیره مصنوعی در سواحل غزه برای انتقال جمعیت فلسطینی به آن و جایگزینی آنها با شهرک نشینان یهودی" ... آقای علی لاریجانی گفت: سال ۸۸ آقای میرحسین موسوی "قبول کرده یک ساعتی در تلویزیون صحبت کنند و غائله را ختم کنند که آقای شاهرودی گفتند که دبیرخانه [شورای عالی امنیت ملی به ریاست آقای سعید جلیلی] این را نپذیرفتند. ... ۸۱۰۰ انشعاب غیرمجاز آب در مشهد ... از حضرت امام علی (ع) : "هوش و توانایى فهمیدن اندرزها، از عواملى است که آدمى را به پرهیز از خطا فرا مى خواند"

💬 ۳۳ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۴

این روز ۲۱ آبان ۱۴۰۳ : گفتند خیابان فلسطین شمالی به "شهید هنیه" تغییر کند. نیرو نیلوفر: اشتباه است، نام فلسطین عام است، آن را خاص فرد نکنند. همانجا که ترور شد را در نظر بگیرند تا ضعف بزرگ و رخنه به پایتخت از یاد حاکمیت نرود ... "خانم آزاده خلیلی" خبرنگار نوشت: "خوب است در زندگی برای زیارت و دیدار مرقد ائمه اطهار(ع) برای تطهیر خود حساب باز کنیم. نیرو نیلوفر: بهترین حرف را مطرح کرد ... تعیین "اهداف واقع بینانه" یکی از ۵ روش غلبه بر فرسودگی ذهنی است، دیگری: استراحت، پیاده روی معمولی، تنفس عمیق ... رمان «خار و میخک» نوشته یحیی سنوار ترجمه "اسما خواجه زاده" به چاپ دهم رفت. نیرو نیلوفر: منظور شهید سنوار از خار یعنی نماد درد دوری. و میخک نشانه امید به آینده فلسطینیان است ... یک عضو سابق تفحص از قوه قضاییه مطرح کرد "اندازه پرونده فساد مرحوم آیت ا.. محمد یزدی به اندازه قد من بود. پسر محمد یزدی ۳ هزار هکتار از اراضی جنگلهای شمال را برای خود برداشته بود." نیرو نیلوفر: آن قاضی القضات خدا بیامرز کشور (که در نهضت روحانیون نقش انقلابی داشت) در زمان قدرتش در حکومت، برای همه پرونده! می ساخت از دانشمند تا ثروتمند. پس بگو! به حد قد خود، خود وی هم "پرونده"دار بود. نمی دانستیم! ... دانشمندان اعلام کردند برای سلامت مغز بایدآجیل و اسفناج خورد، نه قرص مکمل ... آقای مهرداد لاهوتی مجلس، نقل: "تمام مسئولان کشور کاملاً رایگان از این شبکه ها [فیلترشده] استفاده می‌کنند فیلترینگ فقط برای مردم، پولی شد" ... آقای محسن رفسنجانی، نقل "وضعیت اداره کشور نزدیک به گذشته است" ... مفتی (فتوادهنده) عربستان گفت: اگر در قبر از ادرار خود طاهر نشده باشید در روز قیامت عذاب خواهید دید اگر از این ها که در موضوع فلسطین فعال بودند، سؤال کنیم که چطور از ادرار خود طاهر می شوید به خداوند قسم، نمی دانند. نیرو نیلوفر: این روحانی مفتی حتی گفته "خداوند هرگز در باره [فلسطین] از شما سوال نمی‌پرسد، ولی از طهارت از ادرار در قبر می پرسد! ... روزنامه جمهوری اسلامی نقل: آیت ا... حسین نوری همدانی فرمود "باید قدرت تحمل مخالف در حوزه علمیه بالا برود" نیرو نیلوفر: پس از این حرف رفت؟ یا نه؟! ... از حضرت امام رضا (ع) : "برنامه‌ آموزش‌ دین‌ داشته‌ باشید در غیر این‌ صورت‌ بادیه‌ نشین‌ و نادان محسوب‌ مى شوید"

💬 ۳۴ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۵

این روز ۲۲ آبان ۱۴۰۳ : آقای اسکندر مؤمنی وزیر کشور در شهر کرد گفت: ‌"انسداد مرزهای سیستان و بلوچستان با جدیت دنبال می شود" ... نیرو نیلوفر: وقتی دیوارکشی در مرز خوب است پس چرا در حکومت ایران دیوار مرز مکزیک، دیوار ترکیه روز مرز ایران و سوریه و دیوارهای دیگر جهان را اشکال می گیرند! ... شیر و تخم مرغ منبع آرامش بخش مغز است ... نیما یوشیج به امام موسی صدر علاقه خاص داشت. صدر، رمان سووشون سیمین همسر آل احمد را به عربی ترجمه کرد ... آقای علیرضا صباحی فرد فرمانده نیرو پدافند هوایی ارتش : "هیچ هواپیمایی در حمله رژیم صهیونیستی وارد فضای کشور نشد" ...  نیرو نیلوفر: این که نشان توان حمله کننده است بی آنکه جنگنده های هوایی اش وارد فضای ایران شود قابلیت پرتاب موشک با برد بلند از راه دور به هدف را داشت ... حجت الاسلام مجید یزدی فرزند آیت ا... یزدی پاسخ آن عضو تفحص قوه قضاییه را داد و گفت پدرم "با شهریه طلبگی و هدیه منبر زندگی کرد. مادر، ما را با نان و چای شیرین بزرگ کرد و در نهایت فقر و تنگ دستی زندگی کردیم." اردوغان نقل: "اسرائیل به دنبال تشدید تنش با ایران است" ... آقای محمد جعفر اسدی "فرمانده سپاهی پیشین نیروهای مستشاری ایران در سوریه" گفت "این گونه نیست که این رژیم [اسرائیل] هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. بله، ما می گوییم هیچ غلطی نمی تواند بکند اما اگر او حمله کند به ما آسیب می رساند ولی در جوابش ما می توانیم آسیب های بالاتری به او برسانیم. ما هم نمی خواهیم در منطقه غرب جنگ به پا کنیم" ... نیرو نیلوفر: اولین بار دیدم یک پاسدار سپاه در مورد دشمن ارزیابی واقعی را ارائه می دهد و دست به انکار نمی زند ... بشار اسد رئیس سوریه: "اسرائیل اقدامات نازی گونه انجام می دهد" نیرو نیلوفر: اما یک نئومتفقین شکل نمی گیرد این اسرائیل نئونازی را از کشتار باز بدارد. چون کشورهای مسلمان دارای حاکمان معلوم الحال و مادام العمری و ارثی اند. از حضرت امام علی (ع) : " علم، قدرت است، هر کس آن را بیابد، با آن چیره شود و هر کس نیابد، دیگران بر او چیره شوند. "

💬 ۳۵ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۶

این روز ۲۴ آبان ۱۴۰۳ : آقای محمد رضا نقدی سپاه جلسه صادقین سپاه قزوین، نقل: "در مسیر یک انقلاب جهانی هستیم، کانون این بیداری بزرگ در جهان، ایران است." نیرو نیلوفر: شوخی: حتماً رهبری این نوع "انقلاب" در دست خود آقای نقدی است! او در قضیه شکنجه شهرداران مناطق تهران از جمله آقای مهیمنی در دوره آقای کرباسچی حفاظت اطلاعات نیرو انتظامی را رهبری می کرد، تجربه! دارد ...  خانم مهری دارستانی رئیس اداره زنان ستاد امر به معروف تهران صحبت از "کلینیک ترک بی حجابی" کرد. نیرو نیلوفر: متخصص های این کلینیک! کیا هستند؟! نکند از جایی هستند که مدرک معادل! دارند ... حجت الاسلام سید محمد سعیدی، نقل: استفاده از ظرفیت طلاب برای گسترش معارف دینی میان دانش آموزان ... نیرو نیلوفر: مواظب باشند فقط، هر کجا را روحانیت پا گذاشت ببیند چگونه آباد کرد ... خبر: صنایع، باید روش بازچرخانی آب را اجرا کنند. نیرو نیلوفر: با این شیوه آب برای فضای سبز مهیا می شود ... حجت الاسلام محمد عالم زاده نوری معاون تهذیب حوزه: باید یک نگاه پیشینی داشته باشیم با نگاه پسینی آینده دانش را ترسیم کنیم. نیرو نیلوفر: شما آینده دانش و آینده هر چیز را ترسیم کنید. همه در جهان، گوش به فرمان! شمایند ... خانم راضیه عقیلی مهر نوشت: "یک قاضی در دیلم ۱۹ رأی صادر کرد و آنها به خرید کتاب یا کالا برای ملزومات مخزن کتابخانه دیلم ملزم کرد. نیرو نیلوفر: رأی از این زیباتر نیست. دست مریزاد قاضی ... رئیس جمهور آتی آمریکا برای نخستین بار دو فرد را وزیر یک وزارتخانه ابداعی به اسم "کارآیی دولت" (DOGE) کرد؛ "ایلان ماسک" و "ویوک راماسوامی" را. نیرو نیلوفر: ایلان ماسک مذاکره کننده مخفی با ایران است ...  از حضرت فاطمه زهرا (س) : " بار الها نیرومندى در بندگیت و بینش روشن در کتابت و فهم و درک احکامت را از تو خواستارم."

💬 ۳۶ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۷

این روز ۲۴ آبان ۱۴۰۳ : در فرودگاه بیروت علی لاریجانی تفتیش بدنی شد. نیرو نیلوفر: تفتیش چیه! این فرودگاه، مخفی موظف است هر روز اسم لیست افرادی را که از لبنان خارج یا به لبنان وارد می شوند به مأمور مخفی آمریکا تحویل دهد ...  آقای علی شمخانی سپاه، نقل: آمریکا ۲۵ سال کشور ما را عقب نگه داشت. نیرو نیلوفر: این، اون علی شمخانی نیست ... گوشت شقه گوسفندی  ۸۵۸ هزار تومان در پایتخت ... حجت الاسلام شیخ معین الدقیق نماینده جنبش حزب الله لبنان پیش از خطبه های  نماز جمعه رشت، نقل: "ما با سربازان اسرائیل تن به تن می جنگیم" نیرو نیلوفر: کارشناس نمایان ایران می گفتند اسرائیل اصلاً جرئت نزدیک شدن به مرز لبنان را ندارد ... حجت الاسلام  سید محمد حسین راجی گفت "دینی که دشمن خدا را به خشم نیاورد دین نیست". نیرو نیلوفر: چرا بیکارید به خشم بیاورید! ... مجمع روحانیون مبارز تأسف خورد از "برخوردهای خودسرانه برخی گروه ها به مجمع محققین و مدرسین قم، با هدف تعطیل کردن اندیشه و تعاطی افکار" ...  حجت الاسلام سید ابوالحسن مهدوی نماز جمعه اصفهان، نقل: خبرگان سه نفر را شناسایی و اولویت بندی کرد" نیرو نیلوفر: در سبد کشور این متاع مهم یافت شد مگر ... درمان باد معده در قدم اول اصلاح نحوه تنفس خود است و کم کردن جویدن آدامس ... پلیس‌راه گفت: تردد در محور هراز  از آب اسک به سمت رودهن یک طرفه است. نیرو نیلوفر: این خبر آنقدر در هر هفته تکرار می شود راحت می شود آن را هر بار بدون تاریخ، مجدد پخش کرد ... آیت الله مکارم، نقل: فرهنگ اندیشه ورزی و تفکر در میان جامعه کم رنگ شده ... آقای عراقچی، نقل: کمیته خاصی برای رسیدگی به وضعیت صادرات فرش ایرانی تشکیل می شود ... نیرو نیلوفر: پول دلار را چگونه نقد کنند؟! ... بیش از ۵۰۰ روشنفکر  آلمان و جهان خواستند "مواضع آلمان در قبال اسرائیل را بازنگری" شود ... حجت‌الاسلام غلامرضا رمضانی دادسرای انقلاب تهران، نقل: اموال حدود ۵۰ نفر از سرمایه‌داران و زالوصفتان توقیف شد. نیرو نیلوفر: اول انقلاب یک نفر اگر یک شرکت کوچک با زحمت دسترنج خود داشت به او می گفتند زالوصفت! و اموالش را مصادره می کردند بیشتر سران قدرت در خانه های مصادره ای زندگی می کردند شاید همچنان ...  حجت الاسلام جواد فاضل لنکرانی، نقل: می شود "آیات مربوط به فقه پزشکی را برای این قشر منتشر کرد" ...  آقای پزشکیان آقای مصطفی مولوی سپاه عاشورا «رئیس دفتر بازرسی ویژه» خود کرد. نیرو نیلوفر: نظامی گری این دولت رنگ از آن سه دولت ماقبل می گیرد ... پژوهشگرانی معتقدند که تفسیرهای ایدئولوژیک از آموزه‌های یهودیت، به‌ویژه تفسیرهای موجود در تلمود، عامل اصلی فجایع  در فلسطین است... از حضرت امام صادق (ع) : "هر کس راستگو باشد، کردارش پاک می گردد و هر کس نیّتش نیکو گردد، روزی اش افزون شود."

💬 ۳۷ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۸

این روز ۲۸ آبان ۱۴۰۳ : یک نماینده مجلس، نقل: جمع زیادی از مستشاران نظامی ما خارج از کشور زندگی می کنند و برخی از آنها با زنان غیر ایرانی ازدواج کرده اند. با این تفاسیر می‌خواهیم در قبال آنها چه کنیم؟".  نیرو نیلوفر: اشاره دارد به یک قانون مجلس که افراد را در پست های نظام باز می دارد. ...  حجت الاسلام اژه ای قوه قضاییه، نقل: "ما بر مبارزه علمی، فنی و تخصصی با فساد تأکید داریم". نیرو نیلوفر: لااقل این علم!! را به جهان صادر کنید!  ... سپاه "مرکز بازی‌ جنگ" را در "دانشکده فرماندهی و مدیریت ولایت" افتتاح کرد. نیرو نیلوفر: "بازی‌ جنگ" یعنی مدل سازی. کاشکی این مرکز! زودتر راه می افتاد که از سعید الصحاف! صدام حسین، سه واحد درسی وارد می کرد!! ... "حشرات و گزندگان در قصران لواسان بیداد می کنند". نیرو نیلوفر: دانشمندان وجود حشرات را برای چرخه حیات بسیار ضروری می دانند ... هر بسته پای بوقلمون پاک شده بدون ناخن ۸۰۰ گرم ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان. نیرو نیلوفر: ولی « هر کیلو ران با پوست با استخوان کمر و بدون دنبالچه!! ۱۶۴ هزار تومان" ... حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه شورا انقلاب فرهنگی، نقل: قرارگاه خاتم الانبیا سپاه نوسازی  ورزشگاه آزادی را به عهده گرفت. ... از حضرت پروین اعتصامی: "هر چه را می پزند، خواهد پخت - چه تفاوت که ماش یا عدسی است"

💬 ۳۸ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۳۹

این روز ۱  آذر ۱۴۰۳ : آقای محمدرضا ظفرقندی  خبر داد ایران نزدیک به ۵۰۰ مصدوم پیجرهای لبنان را مداوا  کرد و حدود ۱۵۰۰ عمل جراحی  روی چشم و دست این افراد انجام گرفت... سازمان بهشت زهرا اعلام کرد شهروندانی که قبر خریداری ولی تسویه نکرده اند، تصمیم قبور یادشده با سازمان بهشت زهرا است... نیرو نیلوفر: شوخی: یعنی بجنبید پول دهید وگرنه نبش قبر!!! پیش رو است... روزنامه قدس مشهد نوشت بنیامین نتانیاهو، نقل: "جنگی که ما وارد آن شده ایم اساساً علیه ایران است که شعار نابودی ما را سر داده است"... وزیر کار : از ۱۰۱ معدن کشور، ۱۰۰ معدن سنتی هستند...  خوردن غذاهای فوق العاده فرآوری شده، انسان را پیر می کند... آقای علی لاریجانی پیام برده بود هر گونه اصلاحیه در قطعنامه ۱۷۰۱ با عنوان طرح «لیتانی پلاس» نباید پذیرفته شود... مرتضی سیمیاری  از شهید حجت الاسلام فضل الله محلاتی نقل کرد در چهارم آبان ۱۳۵۹ سراسیمه خود را به جماران رساند تا خبر "سقوط خرمشهر" را برساند، اما این چنین واکنش شنید: "آقای محلاتی جنگ است و این چیزها وجود دارد"... ایلان ماسک،  محمود رضا بانکی (ایرانی شهروند آمریکا) را مدیر ارشد مالی شبکه  ایکس کرد...  مجید جباری اعلام کرد پس از شیر ایرانی، ببر مازندران، فیل سوری، کفتار خالدار، حالا پرنده «گیلانشاه خال دار» از ایران منقرض، و برای همیشه از طبیعت حذف شد...  رسول جلیلی، عضو شورا فضا مجازی اهل اقلید عامل سانسور اینترنت در ایران است... نیرو نیلوفر: او از نیروهای آقای سعید جلیلی است...  از وصیت حضرت شهید  مهدی باکری: "دنیا مثل شیشه ای می ماند که یکدفعه می بینی از دستت افتاد و شکست."

💬 ۳۹ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۰

این روز ۷  آذر ۱۴۰۳ : مرسدس بنز، سیستم ترمز نوین تولید کرد. سرویس نیاز ندارد. گرده لنت تخلیه لازم نیست...  نیرو نیلوفر: مرسدس بنز بنیانگذار بنز بود... ۲۵ تا ۳۰ میلیون لیتر فرآورده نفتی روزانه در ایران قاچاق... نیرو نیلوفر: آقای قالیباف بهتر بود بعد از افشاگری این را نیز می گفت پس عرضه حکومتداری چه می شود!... آقای محمد باقری رئیس کل نیرو‌ مسلح، نقل: "در زمان مناسب پاسخ پشیمان کننده و متفاوتی" به اسرائیل... نیرو نیلوفر: نظامی های سخنور دفعه قبل هم همین را می گفتند... جاده سیاهکل - دیلمان چهل و پنج کیلومتره، از معروفترین جاده زیبا ایران... نیرو نیلوفر: پر پیچ و خم است، بیش از یک و نیم ساعت باید آن را پیمود. تند رانده شود قعر درّه در انتظارت است... رحیم زارع مجلس، نقل: سال ۱۴۰۴ حقوق سربازان افزایش می یاید. نیرو نیلوفر: بانوان راحتند، سربازی نمی روند، ولی باز جنبششان اعتراضی تره! حقوق سربازها سال ۹۷ و ۹۸ حدود ۲۵۰ هزار تومان بود با احتساب درجه و مدرک کم و زیاد می شد. رقم مناطق مرزی بیشتره. اندک اندک هر سال رشد کرد مثلا" در ۱۴۰۱/۰۷/۲۱ سرباز مجرد بالا چهار میلیون تومان، سرباز متاهل حدود هفت میلیون بود... خانم فاطمه مهاجرانی سخنگو دولت چهارده: "ریشه فیلترینگ، صیانت است."  نیرو نیلوفر: احتمال بالا این زن از فیلتر چهارگانه تعیین صلاحیت مشاغل حساس! با سختی گذر کرده است. شبیه آقای سعید جلیلی حرف زد. شوخی: نکند او سخنگوی "دولت مخفی! جلیلی" است. شما گرانی را از سر مردم رفع کنید، هر روز بلوز دامن عوض نکنید که تیپ و گارد نشان دهید... از حضرت پیامبر خدا (ص) "یک شب نگهبانى در راه خدا بر کرانه دریا، بهتر از هزار سال نماز و روزه مرد در میان خانواده اش است." روز دریا و نیرو دریایی بود این "روایت"، روایت شد. مبارک بر دریایی ها، ماهیگیرهای تابع فصل صید، و درود باد به نیرو دریایی های ارتش و سپاه.

💬 ۴۰ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۱

این روز ۲۵ آذر ۱۴۰۳ : افزایش سرطان روده بزرگ در میان جوانان یک پدیده جهانی است... نیرو نیلوفر: باید به غذاهای سنتی و طبیعی رو کرد... تبرئه روزنامه هم میهن آقای غلامحسین کرباسچی "از اتهام توهین به انبیا (کاریکاتور صبر ایوب)"... نقل: کشف کارخانه تولید مواد مخدر دولت بشار اسد... شیخ نعیم قاسم جنبش حزب ا... لبنان، نقل: امیدواریم این حزب جدید در قدرت حاکمان جدید سوریه، روابط خود را با اسرائیل عادی نکند... خانم پرستو احمدی اهل نوشهر است که کنسرت فرضی از وی ایران را به واکنش ها برد... آقای عباس عبدی نقل: "مقصر واقعی همان بشار اسد است؛ اطرافیان او نوکر اعلیحضرت بودند و نه نوکر بادمجان"... نیرو نیلوفر: این جلّاد کودن! در فضای حکومتی ایران طرفدارانی دارد آقای عباس! مواظبت باش!... در وصف حضرت ام البنین (س) آیت الله سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه، نقل: "ام البنین علیها السلام شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود". بیتی از محمد حسین رحیمیان در منقبت ایشان برای امروز در وفاتشان از زبان آن اُم و بانوی گرام: "من شنیدم که شده فرق تو هم مثل علی / چشمم از داغ تو دریاست کجایی عباس" وفات بانو تسلیت.

💬 ۴۱ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۲

این روز ۲۶ آذر ۱۴۰۳ : روزنامه جوان وابسته به نهاد در سپاه در مورد نمایندگانی از مجلس، نقل: "اینها نماینده اند یا آقای دوربینی؟"... نیرو نیلوفر: آقای دوربینی یک فرد میانسال در تهران است که سعی می کند هر روز در قاب خبرنگاران سیما بیفتد و دیده شود... آقای عباس سلیمی نمین، نقل: "علم الهدی براساس محیط بسته اطرافش در مورد جامعه قضاوت می کند"... نیرو نیلوفر:  برویم جلوتر... آقای پاسدار اسماعیل کوثری. نقل: "تا آخرین لحظه هم ارتباط ایران با اسد برقرار بود اما اطرافیان او سنگ اندازی می کردند"... نیرو نیلوفر: اعتراف این فرمانده اسبق سپاه ثارالله تهران به متحد بودن با حکومت سوریه حتی تا ثانیه های آخر. ذهن تاریخ با این اذعان ذخیره شد... آقای فؤاد ایزدی تحلیلگر مسائل آمریکا و کارشناس محفل امنیتی نظام. نقل: "حجاب برای این است که جوانان مذهبی جلوی تیر بروند"... نیرو نیلوفر: بروم روی خبر بعدی... اسماء اسد همسر بشار اسد که اهل بریتانیا است "هجده آپارتمان لوکس در مسکو" دارند... نیرو نیلوفر: به این خبر هم توجه شود که آن خبر را عین قرص مکمل و بیمه مکمل رومیزی تر می کند: این خبر: تارنمای عصر ایران خبر داد: "حافظ، پسر بزرگ اسد، [همنام پدربزرگش حافظ اسد] دانشجوی دکترای فلسفه در مسکو است و یک روزنامه محلی هفته گذشته گزارشی درباره رساله دکتری این جوان ۲۲ ساله منتشر کرد"... حضرت حمزه (س) شهیدی است که شهادت او را انتخاب کرد. و امام حسین (ع) شهیدی است که خود، شهادت را انتخاب کرد. پس به گفته روانشاد علی شریعتی دو نوع شهادت داریم: شهادت حمزه ای و شهادت حسینی که هر دو شهادت تراز بالای شهیدشدن است. در ایران، حکومت به دست روحانیت، هر کس را خواست دلبخواهانه و حتی در جوسازی های عامیانه، لقب "شهید" اعطا می کند و هر کس را خواست حتی اجازه تشییع اش را هم نمی دهد!
💬 ۴۲ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

 

///// شماره ۴۳

این روز  ۱۸ دی ۱۴۰۳ : آقای محمد صادق کوشکی، نقل: "سید حسن نصرالله در سخنرانی آخرش از ایران گله کرد!". نیرو نیلوفر: او از متنفذان نفوذکرده جناح راست حاکم در دانشگاه حقوق و ... تهران است ... روی همسر دوم آقای عراقچی مسائلی بلند شد که حسین رنجبران از عراقچی دفاع کرد. نیرو نیلوفر: رنجبران از نیروهای سعید جلیلی بود ولی به عللی از آن باند برید ... بحث است آیا انترنیت استارلینک در هوای ابری هم کار می‌کند؟ ... امانوئل ماکرون رئیس فرانسه پیشنهاد کرد، نقل: "رهبران غربی باید ببینند که آیا می خواهند مکانیسم ماشه را قبل از اکتبر ۲۰۲۵ علیه ایران فعال کنند یا نه". نیرو نیلوفر: از این مکانیسم، علمی ندارم ولی ماش چند سال است خیلی گران شده است آن ور صد هزار تومان ... دبی امارات، ۱۶ میلیون گردشگر خارجی در یازده ماه اخیر داشت. اصطلاح "اینترنت طبقاتی" در ایران باب روز شد. نیرو نیلوفر: طبقاتی یعنی مسئولان، فیلتر نشوند، مردم بشوند ... شبه نظامیان مائوئیست در هند شورش کردند. نیرو نیلوفر: آنان نکسالیت هایی هستند که از ایدئولوژی مائو خط می گیرند، برای سرنگونی نظام سرمایه داری و ایجاد یک دولت کمونیستی در هند. از حضرت امام علی (ع) روز تسلط ستمدیده بر ستمکار [در قیامت] سخت تر از روز چیرگی ستمکار بر ستمدیده است. حکمت دویست و چهل و یک.

💬 ۴۳ : رویدادنگار : نیرو نیلوفر

Notes ۲
پست شده در جمعه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۶۲
ساعت پست : ۰۹:۰۶
مشخصات پست

جنگ هشت‌ساله در سه زاویه

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

زاویه‌‌ی ۱

 این زاویه موضع رسمی انقلاب بود. شعارش: جنگ جنگ تا پیروزی. از پشتیبانی عمومی مردمی برخوردار بود. صاحبان این زاویه سرانجامِ جنگ را جامی زهر تعبیر کردند. چون در فرجامِ جنگ، مجبور به قبول قطعنامه‌ی ۵۹۸ آتش‌بس شدند که چندین ماه طول کشید تا پذیرفته شود.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در جمعه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۶۲
ساعت پست : ۰۹:۰۶
دنبال کننده

جنگ هشت‌ساله در سه زاویه

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
جنگ هشت‌ساله در سه زاویه

زاویه‌‌ی ۱

 این زاویه موضع رسمی انقلاب بود. شعارش: جنگ جنگ تا پیروزی. از پشتیبانی عمومی مردمی برخوردار بود. صاحبان این زاویه سرانجامِ جنگ را جامی زهر تعبیر کردند. چون در فرجامِ جنگ، مجبور به قبول قطعنامه‌ی ۵۹۸ آتش‌بس شدند که چندین ماه طول کشید تا پذیرفته شود.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

زاویه‌‌ی ۱

 این زاویه موضع رسمی انقلاب بود. شعارش: جنگ جنگ تا پیروزی. از پشتیبانی عمومی مردمی برخوردار بود. صاحبان این زاویه سرانجامِ جنگ را جامی زهر تعبیر کردند. چون در فرجامِ جنگ، مجبور به قبول قطعنامه‌ی ۵۹۸ آتش‌بس شدند که چندین ماه طول کشید تا پذیرفته شود.

 

زاویه‌‌ی ۲
درین زاویه، کسانی قرار گرفته بودند که قائل بودند جنگ می‌بایست با میانبُر رایزنی‌ها و فرصت میانجی‌گری‌ها در همان آغازین ماه‌ها از راه مذاکره خاتمه می‌یافت. این فکر از سوی زاویه ی ۱ مورد نقد حتی انگِ خیانت و مجازات بود. صاحبان زاویه‌ی ۲ باور داشتند صدام خواهان اتمام جنگ است و ایران دنبال فتح.

 

زاویه‌ی ۳
کسانی درین زاویه بودند که حدِ فاصلِ آن دو زاویه مستقر بودند. نه جرأت داشتند زاویه‌ی ۱ را زیر سؤال ببرند، نه شجاعت داشتند با زاویه‌ی ۲ همفکری و رایزنی کنند. اینان فقط در فکر موقعیت برتر عملیات جنگی بودند که سمت ایران را در صلح با صدام، با دستان پُر نگه دارد. ازین زاویه، جنگ باید نه در اوایل آن، بلکه در اواسط آن تمام می‌شد اما توان پایان‌دادن نداشتند. سرانجام نیز سال ۱۳۶۷ همین افراد زاویه‌ی ۳ با فرمول نامه‌ی کمبود تجهیزات و دلار، جنگ را خاتمه دادند.


دو خاطره:

۱. من هنگام قبول صلح در جبهه بودم. گواهی می‌دهم با شنیدن پذیریش قطعنامه، هم گریه در بین ما بود، هم خنده. خنده ولی غلبه داشت. ذوق جبهه را فرا گرفته بود. واقعاً قبول داشتند ختم جنگ و آغاز آتش‌بس را. انگاری چنین روزی را به انتظار نشسته بودند. آن زمان، بهترین منبع خبری رادیو صدای آمریکا و بی بی سی فارسی بود که در کوله‌پشتی رزمندگان، رادیوی موج کوتاه، موج می‌زد!

 

۲. سه چیز جبهه خیلی قشنگ‌تر از همه بود: اول شام نونْ پنیرْ با هندوانه. دوم: کلاشینکف تاشو. سوم: مرخصی شهری چند ساعته و حمام صحرایی با صابون زیتون. ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

 

متن دوم: به قلم جناب جلیل قربانی:

 

جلیل قربانی:
با عرض سلام و شب به خیر به آقای طالبی و دوستان هم‌کلاس

این هم متن یادداشتی که  در چهل‌وچهارمین سالروز آغاز جنگ تحمیلی نوشته‌ام...

 

جنگ اول یا صلح اول
نوشته: جلیل قربانی

پیش نوشتار

امروز ۴۴ سال از روزی می‌گذرد که صدام حسین رئیس جمهوری عراق به تقلید اسراییل، با بمباران مهمترین فرودگاه‌های ایران، فرمان حمله نظامی برای فتح سه‌روزه و رسیدن به تهران را صادر کرد، اما در باتلاقی بزرگ افتاد که ۲۴ سال بعد با مرگ خفت‌بارش به دست آمریکایی‌ها از آن خارج شد.

 

۱- از اسفند ۱۳۶۰ تا خرداد ۱۳۶۱ در جاده بانه به سردشت در تپه گُزلی‌بالا که در آن زمان به نام سرگرد شهید شهرام‌فر شناخته می‌شد با یک گردان از لشکر ۷۷ خراسان بودیم.

 

۲- در آن زمان، نیروهای کومله و دموکرات راه دسترسی به سردشت را در گردنه کوخان بسته بودند و هر روز چند هلی‌کوپتر سوخت، دارو و برخی مواد غذایی را به آن شهر می‌بردند.

 

۳- یکی از شعارهای رایج آن سال‌ها که در پوسترهای نصب‌شده در سنگرهای ما هم بود، شعار معروف «جنگ جنگ تا پیروزی» بود‌. بعدها این شعار به «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم» ارتقا یافت.

 

۴- «در تاریخ بشر، هیچ جنگی برنده نداشت، شما هم به دنبال پیروزی نباشید» این حرف سرگرد ابتهاج فرمانده گردان ارتش در کنار ما بود که می‌گفتند او را به جبهه تبعید کرده‌اند. در آن زمان از حرف فرمانده ارتشی، عصبانی شدیم و شش سال طول کشید تا حرف او را بفهمیم.

 

۵- نتیجه جنگ ایران و عراق در میدان جنگ و به‌دست سرهنگ صیاد شیرازی و محسن رضایی از ایران یا ژنرال ماهر عبدالرشید و عدنان خیرالله از عراق تعیین نشد، بلکه با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، آتش‌بس برقرار شد، با تبادل نامه بین صدام حسین و هاشمی رفسنجانی اسیران جنگی مبادله شدند و با مذاکرات ولایتی و طارق عزیز، وزیران خارجه دو کشور، بازگشت به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر پایان کار شد.

 

یادآوری: در حال و هوای جنگ، نمایندگان دو طرف، حاضر به مذاکره مستقیم نبودند و یک میز سه ضلعی طراحی شد تا نمایندگان سازمان ملل هم به عنوان واسطه مذاکرات در کنار نمایندگان دو کشور بنشینند.

 

۶- جمله‌ای از رئیس ستاد ارتش امپراتوری اتریش- مجارستان در جنگ جهانی اول نقل است که گفته بود: «وظیفه نظامیان هر کشور، جنگیدن و وظیفه سیاستمداران هر کشور تلاش برای پیشگیری از جنگ یا پایان جنگ برپاشده است».

 

۷- سیاستمداران خیرخواه مانند مهندس بازرگان بعد از فتح خرمشهر پیشنهاد پایان جنگ را دادند و به گفته احمد خمینی، آیت‌الله خمینی هم حاضر به پایان جنگ بود، اما نظامیان، به جای سیاستمداران تصمیم گرفتند و شد آن‌چه نباید می‌شد.

 

۸- بزرگ‌ترها یادشان می‌آید که در آن زمان در تهران تابلو زده بودند: «کربلا ۱۲۶۵ کیلومتر». البته تابلوی فاصله تهران تا قدس (بیت‌المقدس/ اورشلیم) هم باید نصب می‌شد چون شعار آن زمان این بود که «راه قدس از کربلا می‌گذرد!»

 

۹- اولاف پالمه نخست‌وزیر فقید سوئد که در مقام وزیر خارجه سوئد چند بار در تلاش برای پایان جنگ به ایران و عراق آمده بود. منصور فرهنگ که در سفر پالمه به ایران در کنار او بود، از وی نقل کرده است که «به رهبران دو کشور گفتم که اگر ایران و عراق حاضر به پایان جنگ نباشند، هیچ کشوری برای این کار تلاش نمی‌کند.»

 

۱۰- فرهنگ می‌گوید: دلیل قانع‌کننده او هر چند دو طرف را قانع نکرد، آن بود که ۴۴ کشور به دو طرف ایران و عراق اسلحه می‌فروشند، ۱۲ کشور هم به ایران و هم به عراق اسلحه می‌فروشند، ۵ کشور از از این ۱۲ کشور (امریکا، انگلستان، فرانسه، شوروی و چین) عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند.

 

۱۱- تجربه ثابت کرده است که نتیجه یک جنگ، حتی اگر در ظاهر با پیروزی یک طرف تمام شود، هر آینه امکان دارد که طرف شکست‌خورده با تجدید قوا در فرصت مناسب، به میدان جنگ بازگردد؛ این موضوع نه تنها در اختلاف دو کشور که در دعوای افراد، حتیٰ اختلاف وارثان بر سر ارث پدر هم ممکن است.

 

۱۲- چند سال بعد از پایان هر جنگ، وقتی خسارت‌های انسانی و اجتماعی و اقتصادی آن بر روح و روان و جسم مردم سنگینی کند، فاجعه‌آمیزی جنگ آشکار می‌شود و افراد به ارزیابی نسبتاّ درست از جنگ‌ دست می‌یابند؛ در این میان، تکلیف برخی کشورها و افراد که کسب‌وکار آنان وابسته به جنگ است، جداست. 

 

 پی‌نوشتار
بهتر است که ضرب‌المثل نادرست فارسی «جنگِ اول بِه از صلح‌ِ آخر» را کنار بگذاریم و بپذیریم که «صلحِ اول بهتر از جنگِ اول و آخر» است.

 

 

متن سوم:

 

زن در جنگ هشت‌ساله
نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
یکی از مهمترین مسئله در جنگ تحمیلی این بود در دو سوی جنگ، زن در رزم حضور نداشت که با مردان مختلط بجنگد. گمان کنم حزب بعث هم اختلاط را قبول نداشت. اگر کسی اطلاعات دقیقی دارد، مرا از گمان به یقین برساند. ما البته بعدها در جبهه می‌شنیدیم از مصر، سودان، اردن و عربستان به کمک صدام نیرو اعزام می‌کردند، از مصر دختران هم می‌آمدند. درین مورد هم فقط شنیده را نقل کردم، یقین ندارم. در این سمت جنگ یعنی ایران، جبهه‌ی دفاع مقدس زنان معدودی می‌آمدند خط، اما به صورت جدا و در پشتیبانی و تدارکات نقش داشتند. تنها یک اتفاق مسیر جنگ را از نظر حضور زن کنار مرد، عوض کرد؛ زمانی که فرقه‌ی مسعود رجوی از فرانسه وارد عراق شدند و از سوی صدام استان دیاله را هدیه گرفتند و پایگاه اشرف را -که نوعی حکومت در تبعید بود- در آن تأسیس کردند. ازین جا به بعد بود که دختران و زنان در لشگرهای این سازمان دوشادوش هم و در سنگرهای واحد، به جنگ با ایران وارد شدند. این پدیده از نظر شرعی نزد سازمان رجوی انقلاب ایدئولوژیک بود و همه‌ی دختران و زنان مَحرم رهبر یعنی مسعود رجوی محسوب می‌شدند. مسئله‌ی ملیشیا در جبهه، یک بُرش در جنگ بود که در عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین خلق (=منافقین) به اوج خود رسیده بود.

 

جنگ و صلح و زندان

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

وقتی آقای محمدحسین لطیفی خواست زندگی شهید محمد بروجردی را به فیلم سینمایی درآورَد، «غریب» را نام فیلمش کرد. کارش واقعاً حکمت داشت، چون محمد بروجردی را هنوز هم خیلی‌ها نمی‌شناسند. او آنقدر نافذ بود در میان مردم کردستان، که خودِ کُردها وی را «مسیح کردستان» لقب داده بودند. محمد بروجردی از سران گروه ضد شاه بود که پس از انقلاب با هفت گروه وحدت کردند و «مجاهدین انقلاب اسلامی» را در برابر «مجاهدین خلق» تأسیس کردند. محمد بروجردی فرمانده سپاه کل منطقه‌ی غرب بود. او گلوله را آخرین چاره‌ی کار می‌دانست، نه آغاز کار. تزش سازگاری با مخالفان تا آخرین حد امکان بود. این جمله‌ی او مشهور شد، البته نقل من ازین عبارتش مضمون است، نه منقول:

 

ما انقلاب کردیم زندان خالی شوند، اما باز در زندان، جا نداریم!

 

من از زمان تأسیس مدرسه فکرت این چندمین یادداشت است که از آن مرد بزرگ دفاع مقدس نگاشتم. او از نگارهای محبوب من است. نگار یعنی زیبارو اما او علاوه بر زیبارویی، در عرفان‌مسلکی نیز زیبایی داشت. نقش شبیه او را در فیلم «غریب» آقای بابک حمیدیان بازی کرد خیلی‌هم مناسب هم در چهره و هم در نشان دادن رفتار.

 

پیوست: درد درگذشت معدنچیان طبس بر ایران سخت آمده است. بر روح سختکوش‌شان درود می‌فرستم و بر بازماندگان این حادثه‌ی هولناک تسلیت.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
جنگ هشت‌ساله در سه زاویه

جنگ هشت‌ساله در سه زاویه

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
جنگ هشت‌ساله در سه زاویه

زاویه‌‌ی ۱

 این زاویه موضع رسمی انقلاب بود. شعارش: جنگ جنگ تا پیروزی. از پشتیبانی عمومی مردمی برخوردار بود. صاحبان این زاویه سرانجامِ جنگ را جامی زهر تعبیر کردند. چون در فرجامِ جنگ، مجبور به قبول قطعنامه‌ی ۵۹۸ آتش‌بس شدند که چندین ماه طول کشید تا پذیرفته شود.

زاویه‌‌ی ۱

 این زاویه موضع رسمی انقلاب بود. شعارش: جنگ جنگ تا پیروزی. از پشتیبانی عمومی مردمی برخوردار بود. صاحبان این زاویه سرانجامِ جنگ را جامی زهر تعبیر کردند. چون در فرجامِ جنگ، مجبور به قبول قطعنامه‌ی ۵۹۸ آتش‌بس شدند که چندین ماه طول کشید تا پذیرفته شود.

 

زاویه‌‌ی ۲
درین زاویه، کسانی قرار گرفته بودند که قائل بودند جنگ می‌بایست با میانبُر رایزنی‌ها و فرصت میانجی‌گری‌ها در همان آغازین ماه‌ها از راه مذاکره خاتمه می‌یافت. این فکر از سوی زاویه ی ۱ مورد نقد حتی انگِ خیانت و مجازات بود. صاحبان زاویه‌ی ۲ باور داشتند صدام خواهان اتمام جنگ است و ایران دنبال فتح.

 

زاویه‌ی ۳
کسانی درین زاویه بودند که حدِ فاصلِ آن دو زاویه مستقر بودند. نه جرأت داشتند زاویه‌ی ۱ را زیر سؤال ببرند، نه شجاعت داشتند با زاویه‌ی ۲ همفکری و رایزنی کنند. اینان فقط در فکر موقعیت برتر عملیات جنگی بودند که سمت ایران را در صلح با صدام، با دستان پُر نگه دارد. ازین زاویه، جنگ باید نه در اوایل آن، بلکه در اواسط آن تمام می‌شد اما توان پایان‌دادن نداشتند. سرانجام نیز سال ۱۳۶۷ همین افراد زاویه‌ی ۳ با فرمول نامه‌ی کمبود تجهیزات و دلار، جنگ را خاتمه دادند.


دو خاطره:

۱. من هنگام قبول صلح در جبهه بودم. گواهی می‌دهم با شنیدن پذیریش قطعنامه، هم گریه در بین ما بود، هم خنده. خنده ولی غلبه داشت. ذوق جبهه را فرا گرفته بود. واقعاً قبول داشتند ختم جنگ و آغاز آتش‌بس را. انگاری چنین روزی را به انتظار نشسته بودند. آن زمان، بهترین منبع خبری رادیو صدای آمریکا و بی بی سی فارسی بود که در کوله‌پشتی رزمندگان، رادیوی موج کوتاه، موج می‌زد!

 

۲. سه چیز جبهه خیلی قشنگ‌تر از همه بود: اول شام نونْ پنیرْ با هندوانه. دوم: کلاشینکف تاشو. سوم: مرخصی شهری چند ساعته و حمام صحرایی با صابون زیتون. ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

 

متن دوم: به قلم جناب جلیل قربانی:

 

جلیل قربانی:
با عرض سلام و شب به خیر به آقای طالبی و دوستان هم‌کلاس

این هم متن یادداشتی که  در چهل‌وچهارمین سالروز آغاز جنگ تحمیلی نوشته‌ام...

 

جنگ اول یا صلح اول
نوشته: جلیل قربانی

پیش نوشتار

امروز ۴۴ سال از روزی می‌گذرد که صدام حسین رئیس جمهوری عراق به تقلید اسراییل، با بمباران مهمترین فرودگاه‌های ایران، فرمان حمله نظامی برای فتح سه‌روزه و رسیدن به تهران را صادر کرد، اما در باتلاقی بزرگ افتاد که ۲۴ سال بعد با مرگ خفت‌بارش به دست آمریکایی‌ها از آن خارج شد.

 

۱- از اسفند ۱۳۶۰ تا خرداد ۱۳۶۱ در جاده بانه به سردشت در تپه گُزلی‌بالا که در آن زمان به نام سرگرد شهید شهرام‌فر شناخته می‌شد با یک گردان از لشکر ۷۷ خراسان بودیم.

 

۲- در آن زمان، نیروهای کومله و دموکرات راه دسترسی به سردشت را در گردنه کوخان بسته بودند و هر روز چند هلی‌کوپتر سوخت، دارو و برخی مواد غذایی را به آن شهر می‌بردند.

 

۳- یکی از شعارهای رایج آن سال‌ها که در پوسترهای نصب‌شده در سنگرهای ما هم بود، شعار معروف «جنگ جنگ تا پیروزی» بود‌. بعدها این شعار به «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم» ارتقا یافت.

 

۴- «در تاریخ بشر، هیچ جنگی برنده نداشت، شما هم به دنبال پیروزی نباشید» این حرف سرگرد ابتهاج فرمانده گردان ارتش در کنار ما بود که می‌گفتند او را به جبهه تبعید کرده‌اند. در آن زمان از حرف فرمانده ارتشی، عصبانی شدیم و شش سال طول کشید تا حرف او را بفهمیم.

 

۵- نتیجه جنگ ایران و عراق در میدان جنگ و به‌دست سرهنگ صیاد شیرازی و محسن رضایی از ایران یا ژنرال ماهر عبدالرشید و عدنان خیرالله از عراق تعیین نشد، بلکه با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، آتش‌بس برقرار شد، با تبادل نامه بین صدام حسین و هاشمی رفسنجانی اسیران جنگی مبادله شدند و با مذاکرات ولایتی و طارق عزیز، وزیران خارجه دو کشور، بازگشت به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر پایان کار شد.

 

یادآوری: در حال و هوای جنگ، نمایندگان دو طرف، حاضر به مذاکره مستقیم نبودند و یک میز سه ضلعی طراحی شد تا نمایندگان سازمان ملل هم به عنوان واسطه مذاکرات در کنار نمایندگان دو کشور بنشینند.

 

۶- جمله‌ای از رئیس ستاد ارتش امپراتوری اتریش- مجارستان در جنگ جهانی اول نقل است که گفته بود: «وظیفه نظامیان هر کشور، جنگیدن و وظیفه سیاستمداران هر کشور تلاش برای پیشگیری از جنگ یا پایان جنگ برپاشده است».

 

۷- سیاستمداران خیرخواه مانند مهندس بازرگان بعد از فتح خرمشهر پیشنهاد پایان جنگ را دادند و به گفته احمد خمینی، آیت‌الله خمینی هم حاضر به پایان جنگ بود، اما نظامیان، به جای سیاستمداران تصمیم گرفتند و شد آن‌چه نباید می‌شد.

 

۸- بزرگ‌ترها یادشان می‌آید که در آن زمان در تهران تابلو زده بودند: «کربلا ۱۲۶۵ کیلومتر». البته تابلوی فاصله تهران تا قدس (بیت‌المقدس/ اورشلیم) هم باید نصب می‌شد چون شعار آن زمان این بود که «راه قدس از کربلا می‌گذرد!»

 

۹- اولاف پالمه نخست‌وزیر فقید سوئد که در مقام وزیر خارجه سوئد چند بار در تلاش برای پایان جنگ به ایران و عراق آمده بود. منصور فرهنگ که در سفر پالمه به ایران در کنار او بود، از وی نقل کرده است که «به رهبران دو کشور گفتم که اگر ایران و عراق حاضر به پایان جنگ نباشند، هیچ کشوری برای این کار تلاش نمی‌کند.»

 

۱۰- فرهنگ می‌گوید: دلیل قانع‌کننده او هر چند دو طرف را قانع نکرد، آن بود که ۴۴ کشور به دو طرف ایران و عراق اسلحه می‌فروشند، ۱۲ کشور هم به ایران و هم به عراق اسلحه می‌فروشند، ۵ کشور از از این ۱۲ کشور (امریکا، انگلستان، فرانسه، شوروی و چین) عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند.

 

۱۱- تجربه ثابت کرده است که نتیجه یک جنگ، حتی اگر در ظاهر با پیروزی یک طرف تمام شود، هر آینه امکان دارد که طرف شکست‌خورده با تجدید قوا در فرصت مناسب، به میدان جنگ بازگردد؛ این موضوع نه تنها در اختلاف دو کشور که در دعوای افراد، حتیٰ اختلاف وارثان بر سر ارث پدر هم ممکن است.

 

۱۲- چند سال بعد از پایان هر جنگ، وقتی خسارت‌های انسانی و اجتماعی و اقتصادی آن بر روح و روان و جسم مردم سنگینی کند، فاجعه‌آمیزی جنگ آشکار می‌شود و افراد به ارزیابی نسبتاّ درست از جنگ‌ دست می‌یابند؛ در این میان، تکلیف برخی کشورها و افراد که کسب‌وکار آنان وابسته به جنگ است، جداست. 

 

 پی‌نوشتار
بهتر است که ضرب‌المثل نادرست فارسی «جنگِ اول بِه از صلح‌ِ آخر» را کنار بگذاریم و بپذیریم که «صلحِ اول بهتر از جنگِ اول و آخر» است.

 

 

متن سوم:

 

زن در جنگ هشت‌ساله
نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی
یکی از مهمترین مسئله در جنگ تحمیلی این بود در دو سوی جنگ، زن در رزم حضور نداشت که با مردان مختلط بجنگد. گمان کنم حزب بعث هم اختلاط را قبول نداشت. اگر کسی اطلاعات دقیقی دارد، مرا از گمان به یقین برساند. ما البته بعدها در جبهه می‌شنیدیم از مصر، سودان، اردن و عربستان به کمک صدام نیرو اعزام می‌کردند، از مصر دختران هم می‌آمدند. درین مورد هم فقط شنیده را نقل کردم، یقین ندارم. در این سمت جنگ یعنی ایران، جبهه‌ی دفاع مقدس زنان معدودی می‌آمدند خط، اما به صورت جدا و در پشتیبانی و تدارکات نقش داشتند. تنها یک اتفاق مسیر جنگ را از نظر حضور زن کنار مرد، عوض کرد؛ زمانی که فرقه‌ی مسعود رجوی از فرانسه وارد عراق شدند و از سوی صدام استان دیاله را هدیه گرفتند و پایگاه اشرف را -که نوعی حکومت در تبعید بود- در آن تأسیس کردند. ازین جا به بعد بود که دختران و زنان در لشگرهای این سازمان دوشادوش هم و در سنگرهای واحد، به جنگ با ایران وارد شدند. این پدیده از نظر شرعی نزد سازمان رجوی انقلاب ایدئولوژیک بود و همه‌ی دختران و زنان مَحرم رهبر یعنی مسعود رجوی محسوب می‌شدند. مسئله‌ی ملیشیا در جبهه، یک بُرش در جنگ بود که در عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین خلق (=منافقین) به اوج خود رسیده بود.

 

جنگ و صلح و زندان

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

وقتی آقای محمدحسین لطیفی خواست زندگی شهید محمد بروجردی را به فیلم سینمایی درآورَد، «غریب» را نام فیلمش کرد. کارش واقعاً حکمت داشت، چون محمد بروجردی را هنوز هم خیلی‌ها نمی‌شناسند. او آنقدر نافذ بود در میان مردم کردستان، که خودِ کُردها وی را «مسیح کردستان» لقب داده بودند. محمد بروجردی از سران گروه ضد شاه بود که پس از انقلاب با هفت گروه وحدت کردند و «مجاهدین انقلاب اسلامی» را در برابر «مجاهدین خلق» تأسیس کردند. محمد بروجردی فرمانده سپاه کل منطقه‌ی غرب بود. او گلوله را آخرین چاره‌ی کار می‌دانست، نه آغاز کار. تزش سازگاری با مخالفان تا آخرین حد امکان بود. این جمله‌ی او مشهور شد، البته نقل من ازین عبارتش مضمون است، نه منقول:

 

ما انقلاب کردیم زندان خالی شوند، اما باز در زندان، جا نداریم!

 

من از زمان تأسیس مدرسه فکرت این چندمین یادداشت است که از آن مرد بزرگ دفاع مقدس نگاشتم. او از نگارهای محبوب من است. نگار یعنی زیبارو اما او علاوه بر زیبارویی، در عرفان‌مسلکی نیز زیبایی داشت. نقش شبیه او را در فیلم «غریب» آقای بابک حمیدیان بازی کرد خیلی‌هم مناسب هم در چهره و هم در نشان دادن رفتار.

 

پیوست: درد درگذشت معدنچیان طبس بر ایران سخت آمده است. بر روح سختکوش‌شان درود می‌فرستم و بر بازماندگان این حادثه‌ی هولناک تسلیت.

Notes ۰
پست شده در پنجشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۸۱۴
ساعت پست : ۰۲:۱۵
مشخصات پست

شجاع ترین کتاب

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی می‌بود تا «مَبعث»ی می‌شد. یک مردِ درستکارِ آمده‌به‌دنیا، آماده‌ی برانگیختگی برای نجات دنیا.

 

 

حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینه‌ی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستاده‌ی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی می‌بخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاع‌ترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیب‌ها در وحی نیز درج شد. شجاع‌ترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!

 

«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی‏ شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»

 

اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژه‌ی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد می‌شود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که می‌بایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سوره‌ی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با روی‌گردانی] از او به دیگران می‌پردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی‌تردید این آیات قرآن مایه‌ی پند است.»

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پست شده در پنجشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۸۱۴
ساعت پست : ۰۲:۱۵
دنبال کننده

شجاع ترین کتاب

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
شجاع ترین کتاب

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی می‌بود تا «مَبعث»ی می‌شد. یک مردِ درستکارِ آمده‌به‌دنیا، آماده‌ی برانگیختگی برای نجات دنیا.

 

 

حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینه‌ی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستاده‌ی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی می‌بخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاع‌ترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیب‌ها در وحی نیز درج شد. شجاع‌ترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!

 

«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی‏ شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»

 

اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژه‌ی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد می‌شود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که می‌بایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سوره‌ی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با روی‌گردانی] از او به دیگران می‌پردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی‌تردید این آیات قرآن مایه‌ی پند است.»

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی می‌بود تا «مَبعث»ی می‌شد. یک مردِ درستکارِ آمده‌به‌دنیا، آماده‌ی برانگیختگی برای نجات دنیا.

 

 

حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینه‌ی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستاده‌ی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی می‌بخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاع‌ترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیب‌ها در وحی نیز درج شد. شجاع‌ترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!

 

«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی‏ شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»

 

اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژه‌ی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد می‌شود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که می‌بایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سوره‌ی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با روی‌گردانی] از او به دیگران می‌پردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی‌تردید این آیات قرآن مایه‌ی پند است.»

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
شجاع ترین کتاب

شجاع ترین کتاب

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
شجاع ترین کتاب

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی می‌بود تا «مَبعث»ی می‌شد. یک مردِ درستکارِ آمده‌به‌دنیا، آماده‌ی برانگیختگی برای نجات دنیا.

 

 

حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینه‌ی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستاده‌ی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی می‌بخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاع‌ترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیب‌ها در وحی نیز درج شد. شجاع‌ترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!

 

«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی‏ شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»

 

اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژه‌ی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد می‌شود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که می‌بایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سوره‌ی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با روی‌گردانی] از او به دیگران می‌پردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی‌تردید این آیات قرآن مایه‌ی پند است.»

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی می‌بود تا «مَبعث»ی می‌شد. یک مردِ درستکارِ آمده‌به‌دنیا، آماده‌ی برانگیختگی برای نجات دنیا.

 

 

حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینه‌ی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستاده‌ی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی می‌بخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاع‌ترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیب‌ها در وحی نیز درج شد. شجاع‌ترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!

 

«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی‏ شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»

 

اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژه‌ی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد می‌شود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که می‌بایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سوره‌ی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با روی‌گردانی] از او به دیگران می‌پردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی‌تردید این آیات قرآن مایه‌ی پند است.»

Notes ۱
پست شده در دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۱۲۴
ساعت پست : ۰۸:۰۸
مشخصات پست

نوشته های اُنظُر ۶

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

   پروفایل اُنظُر

مندرجات این صفحه فقط نقل است، نه نظرات رد یا تأیید دامنه:

متن‌های "سلمان صالحی" ، "رضیَ الله"، "اُنظُر" و سایرها در دامنه:

۳۹ ٪ شرکت ، ۶۱ ٪ ترک شرکت

چرا؟

نوشته ی اُنظُر : اد ! درست در روز هشت تیر ۱۴۰۳ روز برگزاری برگزیدن نهمین رئیس جمهور ایران با رأی مردم، روی تپه های عباس آباد، حکومت شیخ کاظم رجبی مشهور شده به «صدیقی» را فرستاد مصلا برای مردم پایتخت (مردم که چه عرض کنم یک تعداد اندک بر اساس سهمیه ی حضور اجباری و بعضاً نیز از روی اراده و اختیاری) خطبه سرایی کند و خطیب بی آنکه از کرده ی زشت خود شرمی داشته باشد، طلبکارانه به مردمی که به او اقتدا کردند پند و اندرز دهد و غدیر را یاد دهد. این واعظ غیر متّعظ! تریبون بیت المال را در کمال پررویی بگیرد و بگوید :

 

«غدیر یک روز نیست بلکه ... اهرم حرکت به سوی مبدا اعلا و مدل حکومت صالحان و حکمرانی است. وجود یک مرزبان و آگاه که مرزهای دین را زیر نظر دارد و کشور دین را از تهاجم و تعرض شیاطین حفظ می‌کند، لازم و ضروری است.»

 

کسی از صالحان! حرف می زند که خود مخفی مخفی انگشت مهر بر سند کلاه برداری بزرگ باغ هزار میلیاردی (زمین ۴۲۰۰ متری حوزه ی علمیه ی ازگل شمال تهران) زد. به نام کی؟ به نام دو پسرش و عروسش! بعد دید رسوا شد دست به انواع دروغ زد تا از آن برهد. آن گاه همین حکومت، روز رأی گیری، وی را می فرستد نماز جمعه ی پایتخت را اقامه کند! کسی که خودش پرونده ی فساد دارد و دادگاه قوه ی قضائیه و حتی دادگاه ویژه و انحصاری روحانیت کاری به کارش نداشته باشد، اما در عوض اگر از میان فرودستان و تهیدستان کسانی را که قسط وام بانک رباخوار را نتواند بپردازند به غل و زنجیر می برند و در زندان محبوس می کنند. این تبعیض آشکار و این فرستادن یک فرد کلاه بردار به نام شیخ کاظم به نمازجمعه را مردم معترض و منتقد و حتی معتقد به نظام و وفادار به انقلاب، چگونه باید تحمل کنند! قدرت باید دقیق فهم کند که چرا ۳۹ ٪ شرکت کردند و ۶۱ ٪ ترک شرکت. این چرا، هزارها جواب و علت دارد و یکی از آن چراها همین است که ملت رفتار مماشات قدرت با شیخ کاظم کلاه بردار را، می بیند و آن را بدترین دهن کجی به خود تلقی می کند. شهروندان وقتی جایی که قدرتِ رأی دارند، آنجاست برای برخورد قهری با حکومت، خودشان را محبور می بیند رأی را دریغ دارند تا پیام محکمی منتقل کنند. حکومت باید روزی این پیام های متعدد ملت را در دستگاه فاهمه ی خود هضم کند. همین روز هم یک نقل می گوید یکی از نامزدها پشت شیخ کاظم در همین هفته ی اخیر نمازجمعه بست. حال آنکه شعارش در رقابت، «مبارزه با فساد» بوده است. کدام درست است؟ مبارزه با فساد در سیستم؟؟ یا پیوست پشت نمازی که یک فرد کلاه بردار، پیش ایستاده است و در محراب رفته است! اُنظُر

دیدن یا نوشتن نظرات : ۲
پست شده در دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۱۲۴
ساعت پست : ۰۸:۰۸
دنبال کننده

نوشته های اُنظُر ۶

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
نوشته های اُنظُر ۶

   پروفایل اُنظُر

مندرجات این صفحه فقط نقل است، نه نظرات رد یا تأیید دامنه:

متن‌های "سلمان صالحی" ، "رضیَ الله"، "اُنظُر" و سایرها در دامنه:

۳۹ ٪ شرکت ، ۶۱ ٪ ترک شرکت

چرا؟

نوشته ی اُنظُر : اد ! درست در روز هشت تیر ۱۴۰۳ روز برگزاری برگزیدن نهمین رئیس جمهور ایران با رأی مردم، روی تپه های عباس آباد، حکومت شیخ کاظم رجبی مشهور شده به «صدیقی» را فرستاد مصلا برای مردم پایتخت (مردم که چه عرض کنم یک تعداد اندک بر اساس سهمیه ی حضور اجباری و بعضاً نیز از روی اراده و اختیاری) خطبه سرایی کند و خطیب بی آنکه از کرده ی زشت خود شرمی داشته باشد، طلبکارانه به مردمی که به او اقتدا کردند پند و اندرز دهد و غدیر را یاد دهد. این واعظ غیر متّعظ! تریبون بیت المال را در کمال پررویی بگیرد و بگوید :

 

«غدیر یک روز نیست بلکه ... اهرم حرکت به سوی مبدا اعلا و مدل حکومت صالحان و حکمرانی است. وجود یک مرزبان و آگاه که مرزهای دین را زیر نظر دارد و کشور دین را از تهاجم و تعرض شیاطین حفظ می‌کند، لازم و ضروری است.»

 

کسی از صالحان! حرف می زند که خود مخفی مخفی انگشت مهر بر سند کلاه برداری بزرگ باغ هزار میلیاردی (زمین ۴۲۰۰ متری حوزه ی علمیه ی ازگل شمال تهران) زد. به نام کی؟ به نام دو پسرش و عروسش! بعد دید رسوا شد دست به انواع دروغ زد تا از آن برهد. آن گاه همین حکومت، روز رأی گیری، وی را می فرستد نماز جمعه ی پایتخت را اقامه کند! کسی که خودش پرونده ی فساد دارد و دادگاه قوه ی قضائیه و حتی دادگاه ویژه و انحصاری روحانیت کاری به کارش نداشته باشد، اما در عوض اگر از میان فرودستان و تهیدستان کسانی را که قسط وام بانک رباخوار را نتواند بپردازند به غل و زنجیر می برند و در زندان محبوس می کنند. این تبعیض آشکار و این فرستادن یک فرد کلاه بردار به نام شیخ کاظم به نمازجمعه را مردم معترض و منتقد و حتی معتقد به نظام و وفادار به انقلاب، چگونه باید تحمل کنند! قدرت باید دقیق فهم کند که چرا ۳۹ ٪ شرکت کردند و ۶۱ ٪ ترک شرکت. این چرا، هزارها جواب و علت دارد و یکی از آن چراها همین است که ملت رفتار مماشات قدرت با شیخ کاظم کلاه بردار را، می بیند و آن را بدترین دهن کجی به خود تلقی می کند. شهروندان وقتی جایی که قدرتِ رأی دارند، آنجاست برای برخورد قهری با حکومت، خودشان را محبور می بیند رأی را دریغ دارند تا پیام محکمی منتقل کنند. حکومت باید روزی این پیام های متعدد ملت را در دستگاه فاهمه ی خود هضم کند. همین روز هم یک نقل می گوید یکی از نامزدها پشت شیخ کاظم در همین هفته ی اخیر نمازجمعه بست. حال آنکه شعارش در رقابت، «مبارزه با فساد» بوده است. کدام درست است؟ مبارزه با فساد در سیستم؟؟ یا پیوست پشت نمازی که یک فرد کلاه بردار، پیش ایستاده است و در محراب رفته است! اُنظُر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

   پروفایل اُنظُر

مندرجات این صفحه فقط نقل است، نه نظرات رد یا تأیید دامنه:

متن‌های "سلمان صالحی" ، "رضیَ الله"، "اُنظُر" و سایرها در دامنه:

۳۹ ٪ شرکت ، ۶۱ ٪ ترک شرکت

چرا؟

نوشته ی اُنظُر : اد ! درست در روز هشت تیر ۱۴۰۳ روز برگزاری برگزیدن نهمین رئیس جمهور ایران با رأی مردم، روی تپه های عباس آباد، حکومت شیخ کاظم رجبی مشهور شده به «صدیقی» را فرستاد مصلا برای مردم پایتخت (مردم که چه عرض کنم یک تعداد اندک بر اساس سهمیه ی حضور اجباری و بعضاً نیز از روی اراده و اختیاری) خطبه سرایی کند و خطیب بی آنکه از کرده ی زشت خود شرمی داشته باشد، طلبکارانه به مردمی که به او اقتدا کردند پند و اندرز دهد و غدیر را یاد دهد. این واعظ غیر متّعظ! تریبون بیت المال را در کمال پررویی بگیرد و بگوید :

 

«غدیر یک روز نیست بلکه ... اهرم حرکت به سوی مبدا اعلا و مدل حکومت صالحان و حکمرانی است. وجود یک مرزبان و آگاه که مرزهای دین را زیر نظر دارد و کشور دین را از تهاجم و تعرض شیاطین حفظ می‌کند، لازم و ضروری است.»

 

کسی از صالحان! حرف می زند که خود مخفی مخفی انگشت مهر بر سند کلاه برداری بزرگ باغ هزار میلیاردی (زمین ۴۲۰۰ متری حوزه ی علمیه ی ازگل شمال تهران) زد. به نام کی؟ به نام دو پسرش و عروسش! بعد دید رسوا شد دست به انواع دروغ زد تا از آن برهد. آن گاه همین حکومت، روز رأی گیری، وی را می فرستد نماز جمعه ی پایتخت را اقامه کند! کسی که خودش پرونده ی فساد دارد و دادگاه قوه ی قضائیه و حتی دادگاه ویژه و انحصاری روحانیت کاری به کارش نداشته باشد، اما در عوض اگر از میان فرودستان و تهیدستان کسانی را که قسط وام بانک رباخوار را نتواند بپردازند به غل و زنجیر می برند و در زندان محبوس می کنند. این تبعیض آشکار و این فرستادن یک فرد کلاه بردار به نام شیخ کاظم به نمازجمعه را مردم معترض و منتقد و حتی معتقد به نظام و وفادار به انقلاب، چگونه باید تحمل کنند! قدرت باید دقیق فهم کند که چرا ۳۹ ٪ شرکت کردند و ۶۱ ٪ ترک شرکت. این چرا، هزارها جواب و علت دارد و یکی از آن چراها همین است که ملت رفتار مماشات قدرت با شیخ کاظم کلاه بردار را، می بیند و آن را بدترین دهن کجی به خود تلقی می کند. شهروندان وقتی جایی که قدرتِ رأی دارند، آنجاست برای برخورد قهری با حکومت، خودشان را محبور می بیند رأی را دریغ دارند تا پیام محکمی منتقل کنند. حکومت باید روزی این پیام های متعدد ملت را در دستگاه فاهمه ی خود هضم کند. همین روز هم یک نقل می گوید یکی از نامزدها پشت شیخ کاظم در همین هفته ی اخیر نمازجمعه بست. حال آنکه شعارش در رقابت، «مبارزه با فساد» بوده است. کدام درست است؟ مبارزه با فساد در سیستم؟؟ یا پیوست پشت نمازی که یک فرد کلاه بردار، پیش ایستاده است و در محراب رفته است! اُنظُر

چارچوب‌های فکری
مسعود پزشکیان و سعید جلیلی 
 

سه پیغام هشت تیر

پنح دسته ی مسئول این پیغام مردم

کاوش اُنظُر : دیروز عرض کردم ۳۹ ٪ شرکت کردند، ۶۱ ٪ ترک شرکت. هر دو کار، فعل سیاسی است. چه حضور، چه غیاب. این، چه پیغامی به دورن قدرت با خود حمل می کند؟ زیاد. اما سه تای آن عجالتاً این است:

 

یک : جناح راست که دُر دانه ی قدرت حساب می شوند از مجموع پنج نامزدی که روز میز، چینش کرد هم کمتر از انتخابات دوره ی دولت سیزده رأی آورد و هم نامزد اصلی اش یعنی آقای سعید جلیلی، از تنها نامزد جناج چپ مذهبی در عرصه ی رقابت یعنی آقای مسعود پزشکیان کمتر رأی آوورد و این برای حلقه ی افراطی و طرفداران "آتش به اختیار" او بشدت شکننده و از نظر روان، نوعی صدمه روحی و آشفتگی بود. این در حالی بود دو نامزد انصراف داده، که حتی از ترس یکی از دو تا (آقای سعید جلیلی یا آقای باقر قالیباف) معلوم هم نکرده بودند به نفع کدام یکی خارج شدند؛ تا لااقل بعد از پیروزی یکی از دو تا، حق!!! (سهم و پورسانت) خود را بگیرند. اما مردم می پرسند شورای نگهبان آن همه افراد را رد صلاحیت کرد، چرا این دو نامزد پوششی را دوباره این دوره آوورد، روی میز چینش گذاشت که حتی حجت اسلام مصطفی پورمحمدی برای آقای علیرضا زاکانی عنوان طعنی نامزد "پوشالی" را بکار برد و از نظر مالی هم خسارت زدند، گوئیا هر کدام  ۵٢٨ میلیارد تومان جمعاً بالای هزار میلیارد تومان حتی بیشتر از وقت بیت المال در تبلیغات و مناظرات سرقت کردند و حتی خیالشان هم نیست که چه زشتی یی صورت دادند. راست افراطی در حالی باخت که از سی اردیبهشت، وقتی دولت سیزده متصدی کابینه اش درگذشت، تمام این مدت را فضاسازی تبیلغاتی کرده بودند برای آن درگذشت و مراسم و حواشی اش. حتی چهلم آن درگذشت را سه روز زودتر در مصلی تهران برگزار کردند یعنی هفت تیر یک روز مانده به روز انتخابات. اما تمام تلاششان این شد جمع رأی سه نامزدشان از دوره ی سیزده، حدود پنج میلیون هم کمتر شد، در حالی که این سه سال بر تعداد واجدین شرائط رأی دادن نیز افزوده شد. پس پیغام نخست هشداری شدید به راست است که قدرت تماماً در هر سه قوه و تمام نهادهای حاکمیتی در اختیار تام دارد.

 

دو : جناح چپ که گرچه این بار افقی باز شد تا یک نامزد اصیل چپ مذهبی از فیلتر تنگ و بی حساب و کتاب شورای نگهبان عبور کند و انتخابات را رقابتی ببیند و توانست با دمیدن وجوب شرکت، نرخ مشارکت عمومی را مقداری بالاتر ببرد، و حتی نامزدش را از همه ی نامزدهای جناح راست پیش بیندازد و اول شود، اما باید پذیرا باشد که قدرت بسیجگری عمومی اش را از کف داده است. و تنها تعداد طرفداران خود را حفظ کرده است، نه افزوده تر. پس پیغام دوم به این جناح است که دست از تشتت درون جناحی باید بشویند و با منتقدان نظام و نیز نسل Z (مشهور به "زومر" ها؛ نسلی که از مادرزاد با گوشی و فضای مجازی سروکار دارد) رابطه اش را بروزتر کند. این جناح با آن که از ساختار قدرت بیرون انداخته شدند، اما باقی ماندگان آن در دایره ی قدرت، هنوز هم پیش مردم رأی ثابت خود را دارند. اما هر دو جناح باید پیغام را بگیرند که در شرائط رقابت برابر، هیچ کدام اکثریت مطلق و حتی نسبی نسبت به هم ندارند. مگر آن که بخش خاموش و آن لایه ی خاکستری به صورت هجومی وارد میدان شوند و به نفع یکی از دو جناح، دست به اقدام زنند. بدون قیاس، شبیه بناپارتیسم.

 

سه : به قدرت و حاکمیت پیغامش این است در بالاترین رقم و در بیشترین احساسی سازی فضای سیاسی، حتی دینی مردم (اشاره ام به آن درگذشت سی اردیبهشت است که راست و قدرت از آن به نفع خود خواست سود جویی کند که شکست خوردند) باز نیز دو سوم ملت واجد شرائط رأی، یعنی ۶۱ ٪ حاضر نشد حرف قدرت را گوش دهد و به ترک شرکت، پرداخت و نظر خود را ارحج دانست نه نظر قدرت را. این مردم، مال همین میهن و حتی مال همین انقلاب هستند که علیه ی شاه شکل گرفت و نظامش تشکیل شد. حتی آن ۳۹ ٪ هم که شرکت کردند رأی شان جور وا جور بود، یعنی این طور نبود قدرت و حاکمیت آن را برای خود تفسیر کند. پس پیغام این هر دو بخش مردم واجد رأی دهندگی (یعنی ۳۹ ٪ شرکت کننده، ۶۱ ٪ شرکت نکننده) این است اگر قاعده دموکراسی بر اکثریت است، این اصل را نادیده نینگارند که بی خیال و بی توجه به صف بندی سیاسی جامعه ی سیاسی دینی ایران، به رفتار خود با چنگ و دندان استدامت دهند. باید دست به تغییر نگرش کلان کشورداری  بزنند. البته می تواند به همان ۳۹ ٪ هم اکتفا بورزند و کافی بدانند ولی این، به نظر بنده عقلانیت و شریعت هر دو می گویند، نمی پاید.

 

به نظر بنده پنج دسته باید بیشتر به فکر پیغام هشت تیر باشند:

 

- مرجعیت که تعدادی از اعاظم آن حتی از بُعد دینی مردم را به مشارکت فرا خوانده بودند.

- احزاب که با همین ماست نیم بند فعالیت، باید دست به تغییر نگرش بزنند و علل را بجویند و در درمان آن همتی کنند در تذکر به قدرت کوتاهی بنمایند.

- روحانیت که تصدی تبلیغ مردم را بر دوش می کشد. باید برای تمام مردم طبیب روح و مبلغ رسالت باشد و تخشی قرآنی را رعایت کند.

- روشنفکران که باید دست به شناخت و تئوری پردازی بزنند حتی اگر قدرت به آن فعلاً تن در ندهد.

- خود قدرت و نهادهای حاکمیت که گوش شنوایی برای ملت خود باشند و سپس همزمان به مردم سایر ملل هم توجه ی سرنوشت ساز و غیورانه داشته باشند.

 

اُنظُر

تناسخ این سعید در آن سعید

کاوش اُنظُر : در پنج دقیقه ی پایانی، پزشکیان فوق العاده زبردستانه، خارق العادت کرد، یعنی کاری کرد که سعید دیشب در سعید آن دیرشب، متناسخ شد، رفت در روح آن سعید؛ که در آئین هندوئیسم چرخه ی زندگی دوباره در روح دیگری است. فقط یک «قندان» روی میز کم داشت که آن سعید پرتاب کرده بود بر خبرنگار زن کانادا و سرانجام در زندان جان سپرد و کانادا را از همان زمان رویارو با ایران انداخت. این سعید لحظه ای بطری آب به دست گرفت اما این قدر ادب داشت، عین قندان! پرت نکند بلکه قورت دهد از خشکی گلویش جلوگیری کند؛ چون بدجور به هم خورده بود. با آنکه خود در شش دقیقه ی وقت پایانی اش در کمال سکوت آقای مسعود پزشکیان و نپریدن در میان حرفش، حرفهایش را جمعبندی کرد و زد، ولی وقتی نوبت پنج دقیقه پایانی رقیبش فرا رسید، از سبک سخن مسعود پزشکیان یکسره دستپاچه شد. و ملت دقیق دید که چقدر در وسط حرف و وقت اختصاصی پایانی پزشکیان پرید و سازمان "سیما و صدا"ی برادرش وحید جلیلی (قائم مقام آقای پیمان جبلی) نیز گمان کرد اگر به سعید فرصت دهد تا همچنان توی حرف رقیبش بپرد، حتماً به پاستور می پرد. اما بر  عکس پزشکیان وی را به جایی کشاند که خود حتی ششتش حتی خبردار نمی شد! دچار تیک عصبی شد، زبان بدنش کاملاً نشان می داد از طبیعتش بیرون زد. و حرف هایی زد که نوعی اعتراف بود و پزشکیان آسان از وی زیرپا کشی کرد و تخلیه ی اطلاعاتی. عبور کنم.

 

باور دارم تقریباً خیلی از حامیان آقای سعید جلیلی، نه وی را می شناسند و نه سعید مرتضوی را که دیشب در سعید جلیلی در پنج دقیقه ی وقت پایانی حلول کرده بود! سعید مرتضوی را حالا خود حتماً الّالابد خواهید دانست که کی بود. از سوی بنده فقط اشاره می شود و رد. آقای سعید جلیلی متولد ۱۳۴۴ اغلب نیروهایش را از سه جای مهم نهادی دورش جمع کرد از خیلی وقت پیش، از دادستانی و ... و از ... . از سال هشتاد و شش به بعد. اوجش زمانی بود که حجت اسلام قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات اسبق با حکم آیت االله سید محمود هاشمی دادستان کل کشور شد و همزمان سعید مرتضوی دادستان تهران و سپس از هشتاد و به بعد در سمت معاون دادستان کل و پیشتر هم شخصی به اسم حجت اسلام علیزاده (گوئیا در اثر یک مرض درگذشت) از مشهد رفت تهران رئیس دادگستری شد و معاون سابق اداری و مالی آیت الله شاهرودی و نیز حجت اسلام حسین طائب (مشهور به مستعار حسین روحانی) معاونت اطلاعات سپاه را در دست داشت، بعد شد سازمان اطلاعات سپاه که امور داخلی ایران را در رصد این سازمان گذاشتند. عبور کنم. سعید جلیلی به تمام اینان وصل بوده است. از سعید مرتضوی هیمن قدر یاد آوردم که در قضیه ی جنایات کهریزک و بازداشت مردم در آن کانکس های آهنی داغ وسط کویر دست داشت که آن جنایت علیه ی دانشجویان و مردم معترض، لکه ی ننگ نظام ماند. او حتی آقای محمود شمش الواعظین روزنامه نگار را به دفترش برده بود؛ خنده خنده خنده، ولی سرآخر به اوین برد. خیلی از روزنامه را توقیف کرد که آقای میرحسین موسوی تعبیر «تعطیل فلّه ای» را بکار برده برد. خنده خنده خنده های هر دو سعید مانند هم است! این را بنده عیناً می داند. اما عبور کنم.

 

حالا این مردم هستند که چگونه می خواهند میان دو نامزد مجاز شورای نگهبان، دست به انتخاب بزنند. همه چیز به ملت ربط پیدا کرده است؛ که مختارند ایران را با رأی خود به کدام تفکر بسپارند. بنده وارد نمی شوم و به شعور ملت نمی شود دستور داد که به کی رأی داد. مگر گفته بودند به «ناطق» (حجت اسلام علی اکبر ناطق نوری) رأی دهید!! چه شده بود؟! مردم به طنز و طعنه و کنایه باب کرده بودند: بنوسید خاتمی!! بخوانید ناطق نوری!!! (درست یا نادرست این متلک سیاسی وقت را بنده نمی داند) این بدیهی است عقل خود را هرگز نباید به عقول مردم تحمیل کرد و حالا پخش شده است روحانی های مبلغ فرستادند به کشور که مردم را از پزشکیان بترسانند. رقابت قانونی برقرار است این که چرا حوزه (البته بخش افراطی آن) دست به این رفتار زد مردم خود بالاترین داورند. پس هر کدام را برگزینند، پاستور ساختمان سلمان رنگ و بوی خاص خود را خواهد گرفت. یا تفکر راست افراطی مصباحی یا تفکر چپ مذهبی. مردم هم دیدند که دیشب مناظره در حقیقت به تناسخ این سعید در آن سعید انجامیده بود. اُنظُر

 

 
 
 

چه خوب مناظره به تنافس منجر شد

کاوش اُنظُر : تنافس هدفش پیشی گرفتنی است و چقدر خوب که دیشب به تنافس می ماند تا به مناظره. و بنده بر تنافس باور دارم زیرا گفت و گوی دو سمت را به رغبت برای کسب پیشی گرفتن منتهی می کند و چه چیزی برای نامزد رقابت، (آنهم برای صندلی بالاترین مقام سیاسی در جهان دموکراتیک) بهتر و فوری تر از تلاش برای پیش افتادن از رقیب و راضی کردن مردم برای اخذ رأی.


چند عکس انتخاب کردم تا فضای متن با دیدن آن، عینی تر شود. از هر دو سمت، مطبوعات سعی کردند تیتری جانبدار بزنند. و ا ین رایج است و نشان پویایی رکن چهارم در دموکراسی؛ یعنی مطبوعات. به ترتیب الفبا و برتری رأی در دور نخست انتخابات: برای آقای مسعود پزشکیان از روزنامه «ستاره صبح» (که تیتر درشت زد) آووردم و برای آقای سعید جلیلی روزنامه «سراج» را که این مطبوعه هم تیتر درشت زد. یک عکس هم دونفره گذاشتم که نوعی هماوردی جدی میان آن دو را نشان می دهد و یک عکس هم از صحنه ای آووردم از آمار مورد استناد آقای مسعود پزشکیان از تورم بالای سه سال متوالی دولت سیزده که با واکنش آقای سعید جلیلی، مناظره را به سمت تنافس برد و بسیار جدی تر نموده بود. و بنده بسیار این روش تنافس را درست می دانم. غیر این عروسک گردانی خیمه شب بازی بیش نیست.


برای اینکه بحث بنده جهانی تر شود به چندین انتخابات در دموکراسی اروپا نیز در آغاز این نوشته ام دارم اشاره می کنم (که پیش از این نیز در داخل این مدرسه، دو تا نوشته ی مجزا در باره ی تصاحب احتمالی صندلی پارلمان اروپا توسط احزاب راستگرای کشورهای عضو که این روزها بیشتر دارد خود را نشان می دهد، ارائه داده بودم) حالا علاوه بر پارلمان اتحادیه ی اروپا، راستگراها در خود انتخابات داخلی کشورهای اروپا در حال پیروزی بر احزاب رقیب چپ و میانه هستند و یا حتی پیشی گرفتند و بزودی قدرت را در دست می گیرند. و این مسیر تازه و تند، که در اروپا دارد رخ می دهد، عمیقاً بر فضاها و سیاستها در ایران اثر جبری (نه احتمالی) خواهد گذاشت. تردیدی نیست.


اما نوشته ام در مورد دیدار و مصاف دو نامزد در دیشب:


تنها بنده نه، شاید بسیاری (اگر البته تعلق خاطر را یک آن گوشه بگذارند) بر این حرف باشند که آقای سعید جلیلی آن روی خود را بالا زد و حتی آنقدر در موقع صحبت چالشی و به وجه استفهامی آقای مسعود پزشکیان از ایشان، تیک صورت و چهره پیدا کرد و بی اختیار یا با ورق ور می رفت یا با بطری آب، که حتی می ماند بطری را بنوشد!! به تمام معنا: زبان بدن او او پر شده بود از استرس و فشار. همین او را از حالت تظاهرگری اش بیرون انداخت و آن لایه ی سایه ی پرورش یافته در مکتب خشونت و خودی / غیرخودی مصباحیون را، عین پیاز لاش خورده و هندوانه ی قاچ کرده، هویدا ساخت. اگر این لایه ی بیرون ریخته، بد است، که باید چاره کرد. ولی اگر چنین رفتاری که می کرد خوب است، پس حامیان محترمشان بروند امامزاده نذر بقا کنند. اگر امامزاده سراغ ندارند بیایند همین گرگان ما امامزاده عبدالله منتهی به پل و راه آهن و فرودگاه. بستنی سنتی هم دارند و حتی اگر نشد بروند "زیارت" اسم یک روستا در ناهارخوران در جنوب گرگان که از سر فساد دولت، تمام زمین های دو سمتش پر شده است از ویلا و کباب سرا. حالا نیاز به هیچ تحلیلی هم نیست، خود این قسمت صحبت آقای سعید جلیلی شخصیت وی را کامل از سایه به آفتاب آوورد. اگر این جملات خوب است، نوش باد بر حامیان محترمش. ولی اگر بد است، باید در درمان این درد چاره کرد. بنگیرید چی آقاسعید جیم گفته:

 

سین . جیم : "هنوز هیچ چیز نشده فریادهای شان علیه ی من بلند شده است؛ که می دانند من به حساب آنها خواهم رسید"


اُنظُر : در ادبیات عامه ی ایران اگر کسی به کسی بگوید من به حسابت خواهم رسید!! کاملاً طرف مقابل خواهد فهمید او دارد از چاله میدون حرف می زند و تهدید می کند!! آقای سین . جیم با این سبک گفتارش، هم نشان داد به وقتش ادب گویشی اش چاله میدانی می شود. و هم برملا کرد اهل تهدید و ارعاب علیه ی مخالفان و منتقدانش است. این بچه ی متولد سال چهل و چهار خیابان های مشهد، هنوز یاد نگرفته است چگونه حرف بزند. او پیش نیاز طی نکرده است! ولی دیشب به رقیبش می گوید تو سواد نداری! چون خودش تز دوره ی تحصیلی اش در محل تحصیلش در بزرگراه شهید مصطفی چمران آن گوشه ی سمت اتوبان در مدرسه ی !!! امام صادق (ع) با استاد راهنماهایش آقای حجت اسلام سید احمد علم الهدی بوده و آقای حجت اسلام محمد هادی عبد خدایی، هر سه مشهدی، خود را حتماً سواددار می پندارد! توی این مملکت هر کس از رانت برخودار بود، رفت فقط مدرک دکتری چسباند به پرونده ی حقوقی اش و پُز بیرونی اش.

 

سین . جیم : "به حساب شرکت های دولتی خواهم رسید؛ به حساب ولخرجی ها و اسراف‌ها و رانتخواری ها خواهم رسید"


اُنظُر : این آقای سین . جیم با این اعتراف ناخودآگاه اش، عملاً نشان داده است در دولت سیزده ولخرجی ها و اسراف‌ها و رانتخواری ها وجود داشته که کل کشور را پس در درگذشتش به مدت بیش از چهل روز به فضاسازی احساسی و مقدس سازی اش برده اند هنوز هم دارند سوء استفاده انتخاباتی از آن می کنند. چون از صدمات شرعی و اخلاقی هزینه های تریلیاردی بیت المال هیچ ابایی ندارند. مگر هزینه ی تبلیغ سیما و صدا به ازای هر ثانیه بیش از ۱۷۵ میلیون تومان نیست؟! با آن دو نامزد انصرافی، پوششی و حتی «پوشالی» به تعبیر آقای حجت اسلام پورمحمدی و به تعبیر بنده «فراری» که وقت برنامه های سیما و صدا برای لجن پراکنی ها بهره ی ضد اخلاقی گرفتند، چرا رد مال نمی کنند که هزاران میلیارد تومان در عمل سرقت کردند. همه ی اهل فن می گفتد دولت سیزده فشل ترین دولت بود و حالا این آقای سین . جیم هم قول داده با زبان تهدید که ولخرجی ها و اسراف‌ها و رانتخواری ها را چنین و چنان می کند پس فساد بوده ولی پنهانش می کنید. او خودش به مردم بگوید یازده سال دولت سایه را با کدام پول و در کدام ساعات کار و در کدام ساختمان بیت المال، تا این مدت طولانی تشکیل داده و به قول خودش زنبیل گذشته برای پاستور!! قبلاً نیز همین مسئله ی دولت سایه را بنده چندین بار گفتم، ولی هر بار شنیدم که اُنظُر شایعه می پراکند!!!

 

سین . جیم : "به مردم تکیه ندارند؛ ... شما مردم را باور ندارید"


اُنظُر : فقط یک پرسش: آقای سین . جیم شما همین مردم ۳۹ ٪ شرکت کننده را هم لشگربندی می کنید و نیمی از آنان را از اردوی دشمن و منحرف و با چندین اسم زشت می پندارید و آن ۶۱ ٪ که ترک شرکت کرد را حتماً اسم های دیگری می گذارید که زبان الکن و قاصر است از بیان آن. عبور کنم. کدام مردم؟ شماها که مردم را با تز شادروان آیت الله مصباح یزدی به خودی و غیرخودی تقسیم می کردید و هنوز هم می کنید و اسم هایی روی مردم می گذارید که از یک بچه خردسال هم بعید است چه رسد به شماها دُر دانه های نازپروده تنعُم قدرت!!!

 

سین . جیم : «من کسی نیستم که با مواجهه با اولین مشکل بهانه بیاورم و با اولین داد و هوار دست از مبارزه بکشم یا با اولین تشر و تهدید خارجی جا بزنم.»


اُنظُر : اعتراض مردم را داد و هوار نخوان آقای سین . جیم، بلکه حوار بخوان یعنی گفتار، بیان، مطالبه، داده، درخواست، انتقاد. نیز نگو در برابر حوار مردم، می ایستی. تو چه کاره ای در برابر مردم می ایستی؟!! امام مولا علی (ع) به مردم حق اعتراض داد. حتی در ادبیات دینی نصیحت ائمه ی مسلمین سزا و جایز است آن وقت توی میانسال برای مردم منتقد فساد و استبداد، خط و نشان می کشی!! اما در برابر تشر خارجی فرمودی جا نمی زنی. این عالی. نشان شهامتت است. قبول. اما مردم ضمن مقاومت و تاب آوری، راه گشایش را هم خواهانند. عبور کنم.


در مورد پزشکیان حرفی ندارم فقط یک حرفش را نقل می کنم که بنده هم در مورد دولت سایه از هزینه و پول و محل استقرار این دولت سایه طی یازده سال متوالی اشاره داشتم. و آقای پزشکیان هم حین بحث، به آقای سعید جلیلی گفت: «اول چه کسی به شما مأموریت داده با همه ی آنان برنامه بنویسید؟ پول را از کجا آورید؟ روش ارزیابی برنامه شان را بگویند؟ حرف هایی که آقای جلیلی می گویند مبنای علمی نیست.» اُنظُر

 

با باور به استثناء ...

نوشته ی اُنظُر :

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند خدا در درجه ی آخر زندگی شان حضور دارد، آن هم نه چندان مؤثر.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند پول با پیام برابر است. پول می گیرند و پیام می پراکنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادندحتی عاشورا ماه ارتزاق شان است، نه ماه بیان دین.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی نماز میت را هم برای پول و پاکت می خوانند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند تا پاکت نباشد منبر، بی منبر. منبر مخزن جیبشان شد، نه منبع بیان دین.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند دین در پای سیاست، هیچ زوری ندارد. زر و تزویر را بر دین می تازند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند به خردسالی خود باز می گردند، هر وقت لازمش دیدند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند رب یک حرف است، خودشان ربوبیت بالاتر از رب می ورزند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند دین را ملعبه ی قدرت می کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند از نماز صبح تا آخرین وقت شامگاهان، بیکارترین افرادند که صدها پست (حتی کپی پیست) می فرستند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی تعقیبات نماز هم نزدشان "کشک" است، چون اصلاً معنی و مفهوم تعقیب را هم سر در نمی آورند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند دکتر عبدالکریم سروش (با بعضاً صدها حرف نادرست) درست در باره ی شان گفت: بر دین، سقف معیشت می زنند تا ارتزاق کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی متن های نخوانده را بازانتشار دهند، ولو تهمت و دروغ و زشت باشد.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند در اخلاق در هر حوزه ی رفتاری، از همه ی مردم عقب ترند و بی جهت ردای تبلیغ بر تن پوشاندند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند برای جلوگیری از فکر مخالف خود، حتی به مواد و مفاد دین و آئین گستاخی کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند فقط خودشان حق دارند از منبع دین (قرآن و حدیث و تاریخ، حتی برادر قرآن یعنی نهج البلاغه) برای مردم بیان (البته لقلقه) کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حسودترین و کینه توز ترین صنف نسبت به هر کسی اند که سوادی بیشتر از خودشان داشته باشند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند پول سهم امام (شهریه ی پولی حوزه) را بخورند، ولی با همان لقمه ی مفت، ارزان دروغ ببافند و اصول اخلاقی و دینی را زیر پا بگذارند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند آن لباس بر  تن شان زیادی می کند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند هر بار حاضرند خودشان را تا پای تقدس بخشی افراد فرومایه (غیرذاتی، نه ذاتی) در سیاست مفتضح کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند چیزی جز کذب و خشونت و اتهام زنی و عصبانیت گفتاری و ترور کلامی در بساط  ندارند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند درس اخلاق در حوزه خاموش شد یا اگر روشن است، برای اینان بی اثر است.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند سردمدار مذهب علیه ی مذهب اند که شادروان دکتر علی شریعتی سالیان دور هشدار داده بود.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند چاپلوس قدرت اند. وقت دفاع مقدس جا می خوردند و وقت تقسیم غنیمت (شغل و پست و مقام) از همه حاضرتر می شوند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی اگر منع قانونی هم داشته باشند، وقت و ساعت کاری خود را صرف غلبه ی جناحی می کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند معطل ترین قشرند که تمام وقت از فرط بیکاری حاضرند با آبروی دین و انسان بازی کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند مصداق بارز شعر حافظ اند که در خلوت "آن کار دگر" می کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند بی سوادتر از آنند که تصور می شد؛ حتی بچگی شان بر پختگی شان صدها فرسنگ پیش است.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند از دین جز پوسته هیچی نمی فهمند، دین هم برای شان جایی برای خوراک و خور است، نه هیچ چیز دیگر.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند نمونه ی اعلای !!! تعبیر خانم "اوریانا فالاچی" اند؛ یعنی «جنگ؛ و دیگر هیچ».

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حج، معراج، عرفان، خُلق عظیم، و ... برای شان فقط ظاهر است، باطن شان پر است از دغل و دروغ و درفش.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند هیچ شرائطی برای «روحانی» ماندن برای اجتماع ندارند. دچار فقد اخلاق و فقر دانش اند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند ...  الی آخر...

اما استثناء ، این است که هنوز هم هستند کسان از اینان که دین به دنیا آلوده نمی کنند، سیرت دین را پاس می دارند، بر صورت آن جولان نمی دهند و نان و نام از دین دشت نمی کنند و جیب، برای دین نستند، حبیب قلوب مؤمنین اند. اُنظُر

 
 
 
 
 

چهره ها چه گفتند؟

قسمت ( ۲۵ )

کاوش اُنظُر : آقای حبیب الله پیمان گفت  "دموکراسی شورایی باید جایگزین دموکراسی نمایندگی شود. "

 

اُنظُر : منظور آقای حبیب الله پیمان این است پایه ی حاکمیت کشور بر شوراها باشد. یعنی نماینده های مجلس نه از شهرها، بلکه از پایگاه کارگران، کشاورزان، بازاریان، دانشگاهیان، روحانیان، رانندگان و ... انتخاب شوند.

 

آقای ابراهیم اصغر زاده در مورد آن ۶۱ ٪ که شرکت انتخابات هشت تیر کردند گفت : زلزله ی ۱۰ ریشتری در سیاست ایران بود. وی که «رئیس کمیته ی سیاسی جبهه ی اصلاحات» است به خاطر همین زلزله ی سیاسی پیشنهاد داد: «اصلاح طلبان و اصولگراها باید مبانی و ساختار خود را بازسازی کنند.» او البته در یک گفت و گویی دیگر در مورد سؤالی که ازو پرسیده شده آقای مسعود پزشکیان پس از پیروزی چالش های سختی در مقابل خود دارد که به او اجازه ی فعالیت با وزرای مطلوبش را نمی دهند گفت «انرژی ای که ۶۰ درصد تحریمی ایجاد کرده، لرزه به اندام اصولگرایان انداخته است... من فکر می کنم دولت آینده ی آقای پزشکیان دولت پراگماتیسمی است. اگر منظور از پراگماتیسم بودن، اقدام هوشمندانه در نظر بگیریم، دولت پزشکیان یک دولت عملگرا است و از چهره های عملگرا نیز استفاده می‌کند. به قول آقای پزشکیان، عقل و علم را به کار می گیرند تا مشکلات را رفع کنند. در این صورت، جریان رادیکال و بنیادگرای شکست خورده، بعید است که قادر به مشکل آفرینی باشد. الان دوره ی خاتمی و روحانی نیست، الان یک قدرتی در جامعه شکل گرفته و موازنه ها به نفع جامعه بهم ریخته است.»

 

اُنظُر : منظور آقای ابراهیم اصغر زاده این است بر اساس روش پراگماتیستی (که مسئله ی پایه ای آن، مصلحت گرایی و واقع گرایی است) دولت پزشکیان دولتی بر پایه ی عقل و علم و عمل شکل می دهد. البته بنده می گوید مسیر سنگلاخ است، اما حاکمیت خود را به ظهور پزشکیان محتاج یافته است. نسخه ای که مجبورند آن را بپذیرند، زیرا بن بستی که دولت سیزده طی سال متوالی بر کشور پدید آوورده بود، در خلوت خودشان باور کرده بودند با این وضع نمی شود کشور را سر پا نگه داشت اما از روی غرور کاذب، اعتراف کردن علنی به ناکارامدی شیوه ی عقب مانده ی خودشان، سخت شان بوده است.

 

گویم گرچه مردم را در این دوره و این مرحله باید عصر شنبه (پس از اعلام نهایی شمارش آرا) قضاوت کرد، نه پیش داوری زودهنگام پیش از برگزاری. چونکه  آمار نظرسنجی دور دوم که دیروز ۱۵ تیر ۱۴۰۳ توسط چند مؤسسه ی مجزا صورت گرفته همگی از پیشتازی و برتری آقای مسعود پزشکیان بر آقای سعید جلیلی دارد. الّا یک نظرسنجی که از یک نهاد امنیتی تولید شده است که قائل است بر پیشی داشتن آقای سعید جلیلی بر آقای مسعود پزشکیان که این نظرسنجی به نظر بنده عملیات روانی است، نه نظرسنجی. تازه آن بقیه ی نظرسنجی هم از سوی مراکزی است که وابسته به جناح راست است اما از بیان و انتشار واقعیت نهراسیدند و دیروز پس از چند روز سانسور، بلاخره منتشر کردند که در عکس بالا آووردم. بنده هیچ قطعیتی روی نتیجه ی رأی پانزده تیر ندارم و این آمار نظرسنجی را هم جهت پیشنما مطرح کردم. اما تا حدی که بتوان مردم را حدس زد، پاستور مال پ شد، نه جیم. پ به تعبیر بنده چینی بند زن است برای رفوی ترَک هایی که بر چینی کشورداری کشور افتاد است ، نه حلب زن  برای آفتابه و جاجیم. اُنظُر

 

آقای محسن رنانی

آقای جعفر محمدی صاحب‌امتیاز "عصر ایران"

 نقد قدرت؛

شأن رسانه، شأن آخوند، شأن دانشمند

نوشته ی اُنظُر :

بنده اُنظُرم و خودم را (بی آن که فکر و عقاید دینی و منش های اجتماعی ام را فرو بگذارم) نماینده ی انتقال حرف های بخش خاکستری ایران می دانم که اینک در انتخابات دور اول و دور دوم برگزیدن آزاد نهمین رئیس‌جمهور کشور، مشخص شدند درصد زیادی از آنان، هم در داخل رأی دهندگان اند و هم در میان رأی ندهندگان. بنده همچنان قائلم تکلیف و حقم این است نقد قدرت را کارویژه ی خودم بدانم و از این پیشه بیرون نزنم. پس لازم دیدم حرف آقای جعفر محمدی صاحب‌امتیاز "عصر ایران" را درست بدانم که دیشب خطاب به آقای مسعود پزشکیان گفت: "شأن رسانه، نقد قدرت است" او برای اعضای تحریریه ی مرکزی «عصر ایران» مقررات نوشته بود که هیچ کدام در هیچ دولتی، هیچ پست و سمَتی را نباید بپذیرند و خود می گوید تا به حال «نپذیرفته اند و طبق مقررات داخلی این رسانه، از این به بعد نیز نمی توانند مسوولیت های دولتی و حکومتی بگیرند مگر این که قبل از آن، از عصر ایران جدا شوند. شأن رسانه، نقد قدرت است و این، با سهیم شدن در قدرت منافات دارد.»

 

پس؛ شأن اُنظُر هم، نقد قدرت است؛ چه آقای مسعود پزشکیان باشد و چه هر صاحب پستان. نیز سخن آقای محسن رنانی را هم درست می دانم که او هم خطاب به آقای مسعود پزشکیان، از شادروان نلسون ماندلا نوشت که :

 

«نلسون ماندلا وقتی پیروز شد، زندانبان هایی که در زندان روی او ادرار کرده بودند را هم به جشن ریاست جمهوری خود دعوت کرد. پیروزی واقعی این است.»

 

هم آقای جعفر محمدی و آقای محسن رنانی که هر دو حامی آقای مسعود پزشکیان بودند، خطاب به ایشان این سخن را بیان داشتند. یعنی هم حمایت کردند و هم از این به بعد هر وقت نیاز دیدند، نقد قدرت خواهند کرد. چرا روحانیت (منهای بعضاً استثناً) از چشم ملت افتاد؟!! چون این قاعده ی منطقی و عرفی را بلد نیست و حتی شرع را زیر پا گذاشت؛ یعنی نقد قدرت و نصیحت به حاکمان. مواظب رفتار خود هم نیست، یا هست ولی دارد زور می گوید، سهیم شدن شان در قدرت (همان ثروت) چشم آنان را بر نقد بست. اُنظُر.

 

    

چهره ها چه گفتند؟!

( ۲۶ )

کاوش اُنظُر :
آقای سپنتا نیکنام رئیس انجمن زرتشتیان یزد در در تبریکش به آقای مسعود پزشکیان سه جمله ی در خور تأملی گفت؛ دقت نیاز دارد:
 
«امیدوارم اهورامزدا به شما یاری برساند تا:
با صلح اندیشی و گفتگو، این کشور را از ‎جنگ
با رویکرد محیط زیستی و توجه به کارشناسان، این کشور را از ‎خشکسالی
و با انتخاب مسئولین نیک اندیش، راست گفتار و درست کردار، این کشور را از ‎دروغ، دور بدارید.»
 
 
اُنظُر : این یک دعایی در کتیبه های عهد هخامنشیان هم است که کوروش / داریوش آن را برای ایران خواسته بودند. آقای سپنتا نیکنام همه ی ما را به یاد آن روزش می اندازد که از سوی مردم شهر یزد شورای شهر شد ولی با آنکه به شورای نگهبان هیچ ربطی نداشت، در امر انتخابات شورا دخالت کرد و آیت الله محمد یزدی عضو وقت شورا نگهبان برای خود حق قائل شد با توسل به تسرّی نظارت استصوابی این فرد را به حکم دین زرتشتی داشتن!! لایق شورای شهر یزد ندانست که آن زمان بحث مفصلی روی این قضیه در گرفت که عبور می کنم. خسرانی که شورای نگهبان بر کشور و ملت زد، هیچ نهادی تا کنون نزد.
 
 
آقای محمد منان نماینده ی این دوره ی مجلس از شهر قم نیز حرف دیروزش خیلی سر و صدا کرد. او گفت:
 
«خدمت شورای محترم نگهبان عرض می‌کنم که نتیجه به دست آمده را بیش و پیش از همه، نتیجه اشتباه عجیب این دوستان در چینش سیاسی نامزدها می دانم! از قبل مشخص بود که اگر از یک طیف سیاسی فقط یک نفر را تأیید بفرمایند و عمدا" یا سهوا"، همه رأی های آن طیف را بر روی آن یک نفر متمرکز کنند (آن هم کسی که دارای رأی های قابل توجه قومیتی است) و صلاحیت همه ی نفرات دیگر آن طیف، حتی افراد به مراتب بابرنامه تر و متشخص تر را تأیید نفرمایند چه نتیجه ای حاصل خواهد شد! اینکه به راحتی و بدون عاقبت اندیشی، طی پنج شش روز، پشت میز و زیر باد کولر بنشینند و بدون تحلیل لازم، ترکیبی را در فرایندی غیر شفاف تحویل ما دهند که هیچ جوره، حتی با خون دل خوردن و دوندگی مستمرِ جوانان و طلبه‌های انقلابی زیر گرمای چهل پنجاه درجه هم نتوان درستش کرد انصاف نیست. به ما که قاعدتا" پاسخگو نیستند اما امیدوارم لااقل نزد خود بیندیشند که انصافا" اگر قرار بر مهندسی انتخابات (گرچه سهوا") به نفع دوستان اصلاح طلب بود آیا می شد چینش نامزدها را بهتر از این اعلام نمود؟! قطعا" خیر! انشاالله درس عبرتی بشود برای موارد آتی.»
 
 
اُنظُر : هیچ کس به حد این آقای محمد منان نتوانست شورای نگهبان را اینقدر نقدی مهندسی گونه کند. خودش چون شهرساز است، بلد است چگونه از پی، ساختمان شورای نگهبان را ویران کند و پودر سازد؛ با آنکه راستی است. او با این جمله اش که اعضای شورای نگهبان «طی پنج شش روز، پشت میز و زیر باد کولر بنشینند» و دست به چینش بزنند، کار این شورا را تمام کرد!! آقای محمد منان حتماً چون در آنجا یعنی شهر خودشان قم راحت تر با فقیهان دسترسی دارند این زیان را با آنان در میان بگذارند. عُقلا که بارها فریاد زدند کسی گوش نکرد. اُنظُر هم چندبن مرتبه در داخل مدرسه گفت و زبانش مو !!! در آوورد که شورای نگهبان، نگهبان نظام نیست، نگهبان هوس های جناحی خود است و ده ها بار بالاتر، نگهبان اسیر ضدیت هایش با جناح چپ است، زیرا در این شورا طی سی و پنج سال حتی یک فقیه غیر جناح راستی نیست، الآ اخیرا" آقای آیت الله علیرضا اعرافی که آخوندی پاک سرشت و فقیه یی دانا و با تقوا که جناحی نیست.
 
 
تردید نباید کرد کارهای بخش نظارتی این شورا، از هیچ حساب و کتاب پیروی نمی شود. ذوقی و تمایلی است. البته در این دوره یک سماحت کردند و یک نامزد جناح چپ مذهبی را روی میز جای دادند و تشکر هم شد چند بار از سوی اُنظُر، که ملت در یک رقابت آزاد و دو قطبی کامل، همان یک نفر را برگزید که پنج نفر در برابرش صف بسته بودند. و بدتر اینکه حتی آقای سردار اسماعیل قاآنی عضو سپاه و آقای حجت اسلام احمد مروی عضو نهاد حاکمیتی، هر دو رهبران قدس هم، علیه ی همان تک نامزد وارد گود سیاست آنهم در درون حرم مطهر امام هشتم (ع) شده بودند که آقای باقر قالیباف یا آقای سعید جلیلی را به نفع هم منصرف سازند تا نگذارند نامزد انگشت گذاشته ی شان! شکست در رأی بخورد. چون این دو نفر تخیّل باطل می کردند آن جمله ی مراسم روز چهارده خرداد که مطرح شده بود «جمع شوید یک رئیس جمهور خوب انتخاب کنید» به نفع یکی از همین دو فرد صادر شده است؛ ولی حالا دیگر سر هر دو نفر برای ورود غیرمجاز به سیاست، به سنگ خورده است. حال آنکه  این دو فرد با اعتبار و مطرح و مقبول که هر دو از بزرگان و پرهیزکاران و موجّهان ایران هستند گول خوردند و دارند افسوس هم می خورند. اولی یعنی آقا قاآنی سکان رهایی قدس بیت المقدس از چنگال اسرائیل در دستش است که باید وقت خود را تماماً صرف قدس و مقاومت کند نه اینکه پا شود بیاید مشهد پا درمیانی سیاسی جناحی کند و مانع از پیروزی رقیب شود و دومی یعنی آقا مروی سکان حرم هشتمین امام عزیز (ع) را و نیز پول های بی شمار و بی مالیات! قدس رضوی مشهد را (که بعضا" گوئیا می گویند مالیات ها می پردازد! خدای بلند مرتبه فقط می داند) در دست  دارد که الزاما" باید بی طرف می بود، اما... اما اما... عبور کنم. اُنظُر
 

 

مصطفی مهرآیین:وجه انسانی قانون اساسی به محاق رفته/ نظام پهلوی دین را استثمار کرده بود

نگرش آقای مهر آیین به آئین و دین

کاوش اُنظُر : خانم نسرین نیکنام با آقای مصطفی مهر آیین جامعه شناس گفتگویی در "دیدار" کرد که از نظر بنده بسیار بااهمیت است. بنده، اول مقداری از این مصاحبه ی تخصصی می گوید سپس نظرش را. او ابتدا اشاره داشت به دین در دوران پهلوی اول و دوم، که پهلوی وجه دینی را استثمار کرده بود، ولی برعکس پهلوی اول، در پهلوی دوم با برگزاری مراسم های دینی برخورد جدی نشد. اما در حال حاضر، «حاکمیت با برگزاری مراسم های دینی و مذهبی (عزا یا شاد) به مردم القا می کند که دین در همه جا اولویت دارد.»

 

اما مهر آیین سپس به این پرداخت که واقعیت قضیه اینطور نیست. از منظر وی این تفکر حاکم بر حاکمیت، «دائم به دنبال این است که به جامعه بگوید چه چیزی را ببینید، چه چیزی را نبیند، چه چیزی را بشنود، چه چیزی را نشنود.»

 

این جامعه شناس در پی و پیرامون موضوع، به صراحت گفته است ادامه ی این روند، جامعه را یک جامعه ی فرودست تبدیل می کند زیرا در نگاه فلسفی وی «جامعه ی معتدل جامعه ای است که هم مراسم تولد برگزار می کند، هم عروسی و در ماه های خاص، مراسم عزاداری و مذهبی برگزار کند، اما اگر حاکمیت بخواهد مدام مناسک دینی را پر رنگ تر کند، جامعه آن را نمی پذیرد.»

 

مهر آیین آنگاه در آخر تفسیری از جامعه ی ایران ارائه داد و نگاهش را به ایران دوخت «جامعه ی ایران، از گذشته ی تاریخی و انباشت، فرهنگی، عاطفی، احساسی و ... تغذیه می کند و اتفاقی که افتاده، این است این منابع در حال تخلیه شدن هستند... وجامعه تسلیم این شرایط نخواهد شد و برای خود راهی پیدا می کند.» پایان. اُنظُر

 

وقعاً دست کلیسای "کانتربری" را از رو بستید!!

اما نظر اُنظُر :  شاید گزارش وضعیت کشور روی این شاخص مورد نظر بر همگان آشکار باشد و یا حتی سران حکومت لایه های عمیق تر آن را علم پیدا کرده باشند اما بنده هم شهروند این مُلک حرفم این می باشد:

- دینی بودن مردم هرگز نمی تواند قضاوت شود چون بسیاری از مردم دین را در سینه ی خود نگه می دارند و از تظاهرش امتناع می کنند در حالی که در اعماق دل، باور مذهبی دارند و بر اعمال خود، بذر دین می کارند و در گفتار خود نیز طعم مذهب می زنند اما کسی از ظاهر آنان نمی تواند پی به باور مذهبی و خداپرستی شان ببرد.

 

- حکومت در مذهبی کردن مردم نه تنها سهمی نداشت، بلکه بسیاری را با فساد در سیستم و رفتار کج با مردم و عمومیت بخشی به اقلیت افراطی راست از خود راند و حتی می شود با درصدی مردد قائل شد تعدادی را به دین بدبین کرد. هر چند نمی شود هیچ فردی را بی دین لقب داد.

 

روحانیت (استثاءها جدا) نشان داد هیچ هم بلد نیست چگونه اصل اسلام را اول از خودش شروع کند بعد زبان برای مردم شود. خود در کردار کریه ترین کار را می کند اما همان سان می خواهد زبان دعوت و نصیحت و اندرز برای مردم بگشاید و مثلاً آنان را به راست هدایت کند. اینان خود ار صراط مستقیم افتادند ولی برای مردم زبان باز کردند. این تناقض را مردم باشعور ایران عین آینه دارند می بینند. آخوند بد بدترین شجره ی دین زادیی را در بستر جامعه غرس کرد و جای آخوند خوب را هم در میان مردم تنگ کرد و حتی راهش را نانجیبانه بست. اینان اول بروند خود را دیندار کنند سپس میان مردم ادای طبیب دل را در بیاورند. نه حکمت بلدند و نه طبایت. جای بوعلی ها و صدرالمتألهین ها بشدت خالی است هر چند آخوندهای درباری شاه هم با این دو عالم دین کینه داشتند چه رسد به بزک کرده های حوزه های علمیه که پول می گیرند تا مردم را به دین فرا بخوانند؛ یعنی اول خود، دنیایی و دیناری می شوند!! سپس می خواهند مردم را دینی کنند!! وقعاً دست کلیسای "کانتربری" را از رو بستید!!

 

- از نظر بنده ظاهرگرایی چهره ی نظام سیستم و آبروی نظام حوزه های علمیه را با این نوع آخوندها (که از شهید دکتر بهشتی و شهید آیت ا... مطهری دو نمونه ی اعلای روحانی گری، هیج بهره ای در خود ندارند) و سواد چندانی هم ندارند بشدت آسب زد و بر پیکر آن آفت و حشرات موذی انداخت. مردم امروزه از خود آنان (حکومت و روحانیت که دو ریل متحد و متوازی هم شده اند) دینی ترند. این حکومت و حاکمیت و قدرت و روحانیت است که نیازمند شده است از مردم دین تعلیم بگیرد نه بر عکس. از عاج بزنید پایین و خود را در قصر خیال و زور و زر نفت و سهم امام (علیه السلام) و تزویرهای ذوب شده محبوس نکنید. مردم بخوبی باخبرند چقدر ریا می فروشید و چقدر در خلوت خود دین دارید. ایران دیندار است، این حکومت است که از دین افتاده است (بخش هایش) اُنظُر. متنم پاکنویس نیست.

 

چهره ها چه گفتند؟! ( ۲۷ )

کاوش اُنظُر :

چهره : خانم هاجر چنارانی نماینده ی نیشابور و فیروزه در مجلس یازده (که نامزد انتخابات چهارده ریاست جمهوری نیز شده بود) یک وقت هایی گفته بود «فرزندان پنج هزار و چهارصد مسئول در خارج از کشور زندگی می کنند.»

 

اُنظُر : نمی دانم این آمار درست است یا کمتر و بیشتر. نیز نمی دانم آیا خانم هاجر چنارانی معلوم هم کرده که در این سه سالی دولت سیزده نیز کسانی!! از قدرت، بچه های خود را خارج نشین کرده اند یا نه؟ چون حامیان سیزده گفتند این سه سالی چنان کشورداری قشنگی شد که همه موظفند شبیه دولت سیزده شوند. این بنده فکاهی تا" پیشنهاد می دهد این بند را به بندهای قانون اساسی برچسب! بزنند تا قانون شود و همه به سیزده شباهت بورزند!!! عبور کنم. تا به حال سابقه نداشته حتی از سوی شاه که دولتی را دستور دهند شبیه یک دولت دیگر باشد. دولت ها را مردم انتخاب می کنند، پس هر دولتی با کابینه ای که می سازد شبیه خودش باید باشد نه کپی پیست یک دولت دیگر. پس این وسط انتخابات یعنی کشک؟ یعنی فقط عوض کردن یک فرد؟ یعنی صندلی ساختمان سلمان پاستور، پرَ؟ چرا آقای پزشکیان که در میان این همه رقابت آزاد، رئیس جمهور مردم شد باید و یاید و باید شبیه یکی دیگر باشد که درگذشت و حتی فرصت نداشت به نقدهایش جواب دهد. بهتر است هیچ کس در کار راهی که ملت انتخاب کرده است خط و نشان نکشد و پابند به قرارداد دموکراسی باشد که ذات آن گردش آزاد در قدرت است و همه سر وظایف قانونی خود قرار گیرند و گارد فراقانون نگیرند.

 

چهره: آقای عباس عبدی (روزنامه اعتماد سه‌شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳) تحلیل کرد با این جملات که مستقیم نقل می شود: «پس هنگامی که بالگرد سقوط کرد و با توجه به تحلیل‌های قبلی خودم، بلافاصله این برداشت را داشتم که به‌طور قطع تغییر ریل سیاست در ایران آغاز خواهد شد. ولی نمی‌دانستم که این تغییر ریل صرفا از بالاست یا راه برای پایین نیز باز خواهد بود. تغییر ریل از بالا به این معنا بود که بنا بر مصحلت؛ انتخابات با یک سال تاخیر در ۱۴۰۴ برگزار شود و در این فاصله آقای مخبر عهده‌دار امور شوند و سیاست تغییر آغاز شود. شاید هم کسی به چنین تصمیمی اعتراض نمی‌کرد و آن معقول تلقی می شد. ولی به نظر می‌رسید که این تصمیم می‌توانست موجب ناپایداری بیشتر دولت شود و به همین دلیل اعلام مقام رهبری برای انجام انتخابات در موعد مقرر قانونی؛ برای برخی دور از انتظار بود. ولی باز هم با وجود اعلان انتخابات، امکان تغییر ریل همچنان به دو صورت محتمل بود. اول کاملا کنترل شده و دوم باز کردن دریچه ای برای حضور موثرتر مردم و نیروهای سیاسی. راه کنترل شده برای تغییر سیاست از طریق انتخابات، اجماع کلیت جناح حاکم بر فردی معیّن و در نهایت انجام انتخاباتی مشابه انتخابات ۱۴۰۰ و پیروزی فرد مورد نظر با فاصله ی مناسب از نفر دوم بود.»

 

اُنظُر : اما بنده درست در جهت خلاف تحلیل آقای عباس عبدی تحلیل داشتم. یعنی بر این نظر بودم علت برگزاری انتخابات طی همین چهل روز بدون هیچ تعلیق و تأخیری، برای آن بود که هم قانون و هم تفسیر سابق شورای نگهبان آن را تکلیف می کرد و هم بیشتر و اصلی تر با این هدف  بود که از فضاسازی مسئله ی «درگذشت» سوءاستفاده شود تا قدرت جابجا نشود و به دست یکی شبیه سیزده ای ها بیفتد. ولی ملت، در شگفتی نوین و شبیه دوم خرداد، راه دگر برگزید. عبور کنم. باید آموخت که ملت ایران دستورپذیر نیست. چه ناطق باشد و چه قالیباف. ملت راهش را هر بار خودش بلد است. 

 

پزشکیان و ظریف به تضاد و تعارض می رسند

کاوش اُنظُر : این دو (آقای مسعود پزشکیان و آقای محمدجواد ظریف) در آینده بر سر حداقل پنج مسئله به تضاد (ناهمسانی فکری) و تعارض (ناسازگاری عملی) می رسند. هر دو ایدئولوژیست هستند. پزشکیان با درونمایه ی سوسیالیستی و ظریف با درونمایه ی لیبرالیستی. اینکه دو نفر سوسیالیست اسلامی و لیبرالیست رنسانسی می توانند برای نجات ایران از قدرت گیری دو باره  ی اسلامیست های توده گرا (که این بار دور آقای سعید جلیلی حلقه زده بودند) ائتلافی زودهنگام کنند، نشان بلاهت نیست، اتفاقاً ناشی از عقلانیت مدرن است. اما در ایران به علت غلبه ی افکار عمومی بر ایده های ایدئولوژیست ها (صاحبان یا علاقمندان تئوری و نظریه) هر ائتلافی شکننده است و بر آن یورش های حکومتی می رود. با این مقدمه، به سراغ ایده ی بنده می روم که بر این نظر هستم پزشکیان و ظریف به تضاد و تعارض می رسند.

 

ریشه ی تضاد و تعارض آینده به ایدئولوژی سیاسی این دو باز خواهد گشت. که اکنون وقت باز کردن آن نیست. پنج علت دارم که پزشکیان به طرد ظریف می رسد. طرد را در هر دو ضلع بخوانید. یعنی هم دور داشتن ظریف از دولت چهارده و هم اختلاف فکری بر روی مسائل روز و راهبردی. بنده تفکر آقای محمدجواد ظریف را فعلاً در پنج مسئله مطرح می کنم که آتش آرام تضاد و تعارض از همین پنج محور گُر می گیرد. آنچه می نویسم شمّ بنده است، نه این که جایی نوشته شده باشد و یا جایی حرفی از  آقای ظریف درز کرده باشد. یعنی فکری که مرا به این مسائل می دوزد را مطرح می کنم اگر نادرست بود باید گذاشت به حساب نادرستی فکر تحلیلی بنده:

 

- آقای ظریف از دید بنده حامی فلسطین است از بعد اخلاق و حقوق، اما در تفکرش درگیری مقاومت و اسرائیل را بی فایده، حتی بی نتیجه و بالاتر، بد نتیجه می داند.

 

- آقای ظریف از دید بنده در صدد این است (فکرش هم همین است) ایران را مجبور کند منافع ملی خود را به اروپا و آمریکا پیوند بزند و با یک معامله ی شیرین و تلخ، حالت ملَس به حکومت و ملت بدهد. او ضد روس و منتقد چین است.

 

- آقای ظریف از دید بنده در مسائل روز ایران به طبقه ی متوسط نیمه متموّل برای پله های رشد تکیه و علاقه دارد و حاضر است افکار مذهبی خود را برای جذب آنان صیقل زند.

 

- آقای ظریف از دید بنده از حلقه ی روحانیت انقلابی آموزش نمی گیرد، او افکار پایه ای خود را جدا از تراوش ذهنی، بیشتر از الیت فکری (نخبگان دانشمند علوم جهانی) فرم می دهد.

 

- آقای ظریف از دید بنده به یک ایران توسعه گرا با اقتصاد سرمایه داری می اندیشد که کشوری تولیدکننده و صادر کننده ی کالا باشد که پول در بیاورد، نه صدور فکر و ایدئولوژی دینی. در واقع آقای «ظریف»، بطور ظریف، نقادانه ایران را در داخل، کشوری برای ایجاب ثبات حکومت خود می بیند؛ اما در خارج، کشوری مداخله گر برای براندازی حکومت های دیگران. و او این را خلاف منافع میان مدت و  درازمدت کشور می داند.

 

بنده تفکر آقای پزشکیان را متضاد با تفکر آقای ظریف در این محورها می دانم. جواد ظریف چه در ساختمان سلمان پاستور در نهاد ریاست جمهوری ایران بنشیند و چه فرضاً در  ساختمان ایران در نیویورک کاری که می کند   این است ایران را به جهان همپیوند کند و جهان را به ایران مایل. اضافه نکنم حرفم را قورت دادم: آقای ظریف فردی احساساتی و گرم است و مقداری زیادی خوشبین.  اُنظُر.

 

  

انتخابات و انتقادات

کاوش اُنظُر : این دو (آقای پزشکیان و آقای اعرافی) دیدار و تصافح داشتند. در کجا؟ در داخل نشست شورای نگهبان. برق خوشحالی از این دیدار در صورت آیت الله اعرافی، مرا وا داشت تا بار دیگر به مسئله ی مهم کشور بپردازم. شورای نگهبان بدون هیچ وقفه باید زیر نقد و نظارت مردم باشد. به این علت که جدا از وظیفه ی اصلی اش در اعلام مغایرت نداشتن یا داشتن قوانین مصوب با شرع و قانون اساسی، یک کار اضافی به این شورا سپردند که کاملاً اشتباه بود و آن برعهده گذاشتن نظارت بر تمام چند انتخابات کشور (منهای شورای شهر و روستا) به این شورا است. کمتر پیش می آید ملت به شورای نگهبان بر سر بررسی قوانین گیر بدهد حتی بیشتر وقت ها منتظر می ماند این شورا چه نظری به قوانین دارد. یعنی بر کار آنان اعتبار و اهمیت قائل است. اما از زمانی که این شورا را موظف کردند کار انتخابات را نیز انجام دهد این تشکل حقوقی تبدیل شد به پایگاه سیاسی و کار سیاسی حتی در اغلب موارد جناحی. انتقادات به این شورا از همین زاویه نشئت گرفت چون کار سیاسی همیشه باید زیر تیغ نقد و انتقادات باشد. بری داشتنن این شورا از انتقاد، رفتاری غیر عقلانی و غیر شرعی است. هر نهادی که سیاسی شود باشد مورد نقد مردم قرار گیرد. از صدر تا ذیل.

 

تازگی حتی انتقاد از این شورا به جناح راست نیز سرایت کرد. مثلاً محمد منان نماینده ی شهر قم که گفته بود مقصر، این شورا است که طوری چینش کرد که آقای سعید جلیلی رأی نیاورد و افراد آن را به کسانی تشبیه کرد که زیر کولر باد می خورند و تصمیم نادرست می گیرند. وی باز نیز دیروز امید برد و گفت شورای نگهبان «ضمن شنیدن صدای دلسوزان، خود را از نقد مبرّا نداند و نسبت به اصلاح برخی فرایندهای اشتباه خود و تسریع در عملیاتی شدن «سیاستهای کلی انتخابات» ... اقدام عاجل، اطمینان‌بخش و قانع کننده نماید.» بنابراین این انتقادات هرگز توهین نیست بلکه بیان حقایق است و جمهوری اسلامی ساخته شد که مناسبات شاهنشاهی میان مردم و حکومت محو شود. نمی شود یک شورا را کار مهم سیاسی سپرد اما دهن مردم را دوخت. این که دیکتاتوری می شود. نعمت انتقاد از دستاوردهای انقلاب است. کسی حق ندارد این حق مردم را زائل سازد. انتخابات کنار خود انتقادات هم همراه دارد. این دو عین دو قلو کنار هم اند.

 

یک فکاهی: خیلی دلم آدم می خواهد پا شود برود قم این آقای محمد منان را دیدار کند که چه شهامتی در درون جناح راست خلق کرد. فقط یادش رفت شورای نگهبان تنها زیر باد کولر خنک نمی شود، گاه انتخابات در زمستان برگزار می شود که اتاق بررسی صلاحیت شورای نگهبان (به قول یک تحلیلگر کشور) گرم می شود و به تعبیر بنده شوفاژ روی درجه ی آخر می شود که زکام نشوند. عبور کنم. بنده از این شورا در این زمانه فقط آیت الله علیرضا اعرافی رهبر حوزه های علمیه ی ایران را نزدیک به عدالت می بیند. مابقی را افرادی کاملاً جناح راستی می داند و همین فعل، آنان را از عدل بیرون زد. اُنظُر

اُنظُر درین وسط بر این نظر است...

کاوش اُنظُر : بنده از خبرگزار دیدار دیدم که آقای اسفندیار عبداللهی با حجت اسلام آقای عبدالرحیم سلیمانی اردستانی بحثی صورت بندی کرده و وی را «استاد دانشگاه ادیان و مذاهب و عضو هیأت علمی دانشگاه مفید و عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه ی قم» معرفی کرده و  نسخه ی متفاوت اسلامی دارد. وی نقل کرد که این روحانی گفت: « فهمی از قرآن دارم که هیچ تعارضی با نظام جدید حقوق بشری ندارد» این شیخ حوزه می گوید «اسلامی که من شناخته ام و به آن رسیده ام این اسلامی نیست که امروز رایج است. من با بسیاری از اسلام شناسان و فقیه ها، اشتراک لفظی دارم، نه اشتراک گفتمانی.» از نظر این روحانی «بزرگترین دستاورد پیامبر باطن یا همان عقل جمع،  اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است و بزرگترین دستاورد پیامبر ظاهر، قرآن است» و حتی ادامه می دهد که «اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، پیام اصلی قرآن در مورد بشر است.» و مهم این قسمت حرفش است که معقد است «یکی از دلایل بد کارکردی نظام جمهوری اسلامی» «کپی برداری ناقص از دستاورد‌های دو پیامبر ظاهری و باطنی» است.

 

اُنظُر درین وسط بر این نظر است که نمی داند دانشگاه مفید در کجای ایران جای و جایگاه دارد. فقط می داند یک مدرسه ی ابتدایی! را در بزرگراه چمران بالاتر از تونل توحید «دانشگاه امام صادق (ع)» می پندارند و کشور را در دولت سیزده به آنها و حرم رضوی سپرده بودند که کشور را به این روز نشاندند و حالا پس از درگذشت، مشغول ساختن «بت» هستند و بر وزن کلیسای قرون وسطی در حال قِدیس سازی. و بر دولت تازه ی ملت نیز از هر سو و جانب، تکلیف می کنند باید از سیزده پیروی کنی و حق نداری «چهارده»ی خودت و راه جدید ملت باشی!! بس هم نمی کنند از شیوه ی منحط و بدِ بت سازی و پیکرتراشی بدتر از آزر عموی حضرت خلیل الله ی نبی (ع)

 

اُنظُر درین وسط بر این نظر است که نمی داند دانشگاه ادیان و مذاهب چه صیغه ای است و در کدام جای و جایگاه قرار دارد. فقط می داند روزی آیت الله رضا استادی (نسخ شناش مشهور که زمانی خطبه می خواند در شهر قم که این آقای حجت اسلام آقای عبدالرحیم سلیمانی اردستانی می گوید از مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه ی قم است و حتماً در شهرشان قم با آقای آیت الله استادی حشر و نشر دارد) گفته بود ما دین را جمع نمی بندیم. دین دین است، مفرد است. ادیان چیه که جمع بستید؟! چرا اسم دانشگاه را گذاشتید "ادیان"؟! دین خدا یکی است، فقط اسلام. به مضمون نقل نوشتم. اما اُنظُر می گوید چرا اسم مذاهب؟ اسم مذاهب گذاشتند یا اِذهاب!!! یا تذهیب!! واقعاً اگر دانشگاه مذاهب، است، از مشهوران مذاهب جهان، استاد مدعوّ هم آووردند که کرسی تدریس به آنان بدهند؟! خصه برای هر دانشگاه آن است که اول به خودِ اسم خود خصال جوید. عبور کنم. نه دانشگاه امام صادق (ع) از خوی و خصه ی آن امام اندیشمند دانشمند فقیه پرور پیروی دارد و نه این دانشگاه مذاهب، آزاد است استادهای آزاداندیش جذب کند.

 

اما اُنظُر درین وسط بر این نظر است که می داند تشکل جناح چپی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه ی قم همان شعبه ای است که در برابر تشکل جناح راستی جامعه ی مدرسین قم، خود یک بوته شده است؛ عین شکل گیری تشکل جناح چپی مجمع روحانیون مبارز تهران با آن فرمان (پس از کسب تکلیف حجت اسلام آقای محمدعلی انصاری) در برابر تشکل جناح راستی جامعه ی روحانیت مبارز تهران. این میان یک چیز مفقود است: روحانیون غیرمبارز هم آیا تشکل سیاسی دارند؟!! که وارث و میراثخوار انقلاب شدند که نه با شاه درافتاده بودند و نه در دفاع مقدس به جبهه رفتند؟!  عبور کنم. " احتمالاً دستاورد‌های دو پیامبر ظاهری و باطنی" به قول حجت اسلام آقای عبدالرحیم سلیمانی اردستانی ناقص کپی می شود که اشکال ها عین سلول های سرطانی سراسر بدن! را می گیرد. اُنظُر

 

روزنامه عصر ایرانیان (۲۴ تیر ۱۴۰۳) 

روزنامه مردم سالاری (۲۴ تیر ۱۴۰۳)

بدهی بازمانده از دولت سیزده را تسویه

سه مسئله این روزهای ایران

کاوش اُنظُر : اگر به روزنامه های عصر ایرانیان و روزنامه مردم سالاری (۲۴ تیر ۱۴۰۳) چشم بدوزیم دو مسئله ی روز از آن در می آید که بخشی از افکار عمومی منتظر روشن شدن آن است. بنده مقداری به آن می پردازم:

 

پانزده سال پیش روزنامه ی «عصر ایرانیان» توسط آقای بیژن نوباوه راه افتاد. او مدتی در سازمان ملل خبرنگار سازمان سیما و صدا بود. روزنامه ی «عصر ایرانیان» با سایت «عصر ایران» آقای جعفر محمدی و مهرداد خدیر (مدیر مجله ی امید جوان و سایت رکنا) اشتباه نشود که متعلق به تفکر چپ است. اما روزنامه ی «عصر ایرانیان» که تمام این مدت تأسیس، هر بار از آقای سعید جلیلی خبر نشر داد و تیتر زد، در اصل و غیرمستقیم مال آقای سعید جلیلی است که خود اعتراف کرد یازده سال «دولت سایه» (در اصل باند پنهان برای سنگ اندازی علیه ی رقیبان) تشکیل داد تا به قدرت برسد، تا ریاست ایران را به دست گیرد که باز این بار با ورود مردم به صحنه ی صندوق دستش از این سودا کوتاه شد. او هنوز نیز سودای پاستور در سر می پرورد که این آرزو البته عیب نیست، منتها ملاک کسب رأی اکثریت است که تا به حال دو مرتبه یکی سال نود و دو و دیگری همین امسال نتواست کسب کند. کاری به این موارد ندارم. با عنوان خبر اول این روزنامه کار دارم. آقای سعید جلیلی کار خوبی می کند که می گوید وقت جواب به تهمت ها را ندارد. اما آقای سعید این وسط سه حرف است که جواب نیاز است :

 

یک : برخی از حرف ها تهمت نیست، شبهه و انتقاد است، آن ها را که عقل می گوید شرع می گوید  باید جواب داد. چون خودت آن را به پای مناظرات و میان مردم و حتی محافل درون جناحی کشانده بودی. دو : شما از میان این همه نیروها و حزب ها از امنیت کامل و استفاده از اموال بیت المال برخوردار بودی به قول خودت «دولت سایه» تشکیل دادی که البته با «دولت سایه» ی مرسوم درجهان از جمله انگلستان و در علم سیاست فرق دارد؛ نمی شود کسی سایه باشد بعد آفتاب بیاید و آنگاه نه برای کارهای در سایه، نه برای حرف های در آفتاب، جواب ندهد. این به نظر بنده به این می ماند که کسی خود را آنقدر وصل به قدرت حس کند که خود را به مردم پاسخگو نداند. سه : اگر واقعاً وقت نداری پس چرا همچنان به کارهایی از نوع سایه فعالی؟! فعال هم خواستی، باش. حق شماست که در صحنه باشید، اما به قول مرکز اسناد انقلاب اسلامی (که دیروز دعوتت کرد)حاضر شو تاریخ شفاهی دوره ی مسئولیت های خود را بگو تا در تاریخ ثبت شود. شفاف شدن البته برای کسی که می خواهد سایه زیست کند، دشوارترین کار است. اما روزی این ورق گشوده خواهد شد. چون بدان دورت اگر مأمور جمع اند، یقیناً «سرپل» !! و نیروی های «دوبل» هم هستند. عبور کنم. برایت آرزوی سلامتی و به شدن می کنم آقای "جانباز جنگ" محترم مملکت.

 

روزنامه مردم سالاری آقای مصطفی کواکبیان نیز ضمن اشاره ی مستقیم به بودجه ی مخفی و معماگونه ی دولت سایه ی آقای سعید جلیلی، به اف ای تی اف (Financial Action Task Force ) یعنی: «گروه ویژه اقدام مالی» پرداخت که فلسفه ی ظاهری آن کنترل جابجایی پول ها در جهان است که به قول خودشان کشورهایی که به تروریست ها از طریق بانکی پول پرداخت می کنند، شناسایی شوند و مقابله کنند. حالا بانک جهانی می گوید حتی اگر ایران به  گروه نوظهور بریکس (برگرفته ی حرف اول کشورهای مؤسس: برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) و پیمان شانگهای، امید داشته باشد، باز تا به اف ای تی اف نپیوندد آش همان است، کاسه همان. یعنی هیچ تغییری برای حال ایران ندارد. یعنی همچنان آمریکا کنترل می کند که پولی به برای ایران واریز نشود یا پرداخت نگردد.

 

بنده احتمال می دهم حتی اگر روزی شنیدیم ایران کامل اف ای تی اف پیوست باز باور نمی شود کرد به حال بد تحریم علیه ی ایران اثر بگذرد. بر این نظر هستم تا زمانی که آمریکا به راهبرد امنیت ملی بیست و پنج سال آینده ی خود در مورد ایران (که سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا آن را تدوین کردند) پایبند باشد و دنبالش کند، ایران همچنان با تحریم و رویارویی اقتصادی آمریکا مواجه است و مذاکره با اروپا بی فایده و نوعی هدر دادن وقت و اتلاف فرصت است. ایران برای نجات اقتصادش و توسعه و تمدن سازی اش و حتی رفاه متوسط مردمش ضرورتاً برای میان مدت باید مستقیم با آمریکا وارد مذاکره ی بده و بستان شود. بنده اسمش را می گذارم: «بدهد - بگیرد : بگیرد - بدهد» بقیه همه حرف است. چین چرا چین شد؟ چون تئوری شئو پینگ این بود اول چهار اصل اقتصادی پیاده شود و وقتی چند دهه بعد قدرت یافت، شروع کند به سایر سیاست.

 

عکس نمودار را بنده به قضاوت نمی نشینم چون علم به این رشته و شعبه ندارم گرچه مایل به دانستن مسائل اقتصاد هستم. گویا گزارش ها نشان می دهد آقای مسعود پزشکیان حداقل طی ۴ سال آینده باید ۷۷۵ هزار میلیارد تومان بدهی بازمانده از دولت سیزده را تسویه کند. بالاتر این که آقای غلامرضا سلامی اقتصاددان گفت بدهی بیش از این رقم است. عبور کنم. اُنظُر.

 

 

پزشکیان عکسِ یکِ هفته‌نامه سیاسی سپاه

عصر بیانیه و سخنرانی جایش را

به پیاده سازی سیاست اقتصادی بخشیده

نوشته ی اُنظُر : مقصودم از این نوشته دو چیز است: یک : دولت ها در قوه ی مجریه حق تعیین راه دارند یا نه؟ دو : حرکت دولت قرار است به کدام سمت باشد؟ برای این دو مقصد، ناچار باید فشرده ای از محتوای مقاله ی پزشکیان در نشریه ی انگلیسی زبان "تهران تایمز" بنویسم. سپس با استناد به این محتوا (و آنچه در کشور جریان دارد) دست به برداشت و تحلیل بزنم. اکنون با فشرده ترین سبک، مقاله ی طولانی پزشکیان را می نویسم تا هر کسی حوصله ی مقالات مفصل را ندارد اگر خواست با همین چکیده پی از داستان ببرد.

 

آقای مسعود پزشکیان در همان آغاز پیام خود به جهان (اینجا)، به «تعهد مردم ایران به انتقال دموکراتیک قدرت حتی در شرایط دشوار» در ایران صحه گذاشت. بعد، از دولت خود یاد کرد که «قصد دارد سیاستی فرصت گرا را پیگیری کند» « با ایجاد «تعادل» در روابط با همه ی کشورها». بعد نوشت که کشورهای همسایه «نباید منابع ارزشمند خود را در جهت رقابت های فرسایشی، مسابقه ی تسلیحات هدر دهند» این در حالی است که به نظری وی «منطقه ی ما دیربازی است» که از چند بحران «رنج می برد» که بر اساس تز وی «از طریق ترویج صلح» و «مقابله با اسلام هراسی» می شود نقش ایفا کرد. او پس از شمارش چند کشور که باید با آنان سطح روابط را حفظ کرد از آمریکا خواست «از سوء محاسبات گذشته اش درس گرفته و سیاست جدیدی متناسب با آن اتخاذ نماید. تصمیم گیران در واشنگتن باید دریابند که سیاستی که مبنای آن قرار دادن کشورهای منطقه در مقابل یکدیگر باشد، نه در گذشته موفق بوده و نه در آینده موفق خواهد شد. آن‌ها باید حقیقت ایران را بپذیرند و از تشدید تنش های موجود پرهیز نمایند.» و سرانجام، مقاله ی  خود را با این جمله در مجله ی تهران تایمز به پایان برده: «مردم ایران به من یک مأموریت قوی داده اند تا با جدیت پیگیر تعامل سازنده در صحنه ی بین‌المللی -در حین پافشاری بر حقوق، عزت و نقش مستحق مان در منطقه و جهان - باشم.»

 

یک : دولت ها در قوه ی مجریه حق تعیین راه دارند یا نه؟

 

از نظر بنده در مقام کلان، نه. اگر قرار باشد فرد، راه انقلاب را بسازد، یک فرد بیشتر نبوده است؛ حضرت مؤسس انقلاب که از تبعید طولانی نجف برگشت و ده سال کشور را اداره کرد و در چهاردهم خرداد شصت و هشت به ارتحال رفت. بنابراین، بنا بر آنچه از مواضع و بیانات حکومت پس از دهه ی اول، بر می آید همیشه قرار بر این بوده است این انقلاب، «بی نام» ایشان «در هیچ جای جهان شناخته شده« نباشد؛ این یعنی راه انقلاب فقط همان راه است که مشخص شده است. نتیجه: هیچ دولتی از این حق برخودار نباید باشد راه ایجاد کند. چنین کاری هرج و مرج راهبردی ایجاد می کند و کشور را به سر در گمی می رساند. کوشش هر کس برای القای این که فلان دولت راه است و راه آن باید راه بقیه باشد حرف درستی نیست و با منطق انقلاب سازگار نیست که دولتی را مجبور کرد از دولتی دیگر تقلید و تبعیت داشته باشد. این یعنی انتخابات را از فلسفه ی اصلی اش بیرون بردن. راه انقلاب را قانون اساسی و حضرت مؤسس مشخص کرده است؛ اصول ثابت دارد و فرع های متغیر (که متغیرات نیز تابع منافع ملی و عقل جمعی است، نه اراده و تصمیم فردی)

 

دو : حرکت دولت قرار است به کدام سمت باشد؟

 

از مقاله ی آقای مسعود پزشکیان به جهان معلوم است وی بنا دارد سیاست «تمنا» را پیاده کند. سیاست «تمنا» از ساخته های ذهن خودم است. نیز قبلاً نیز گفته ام وی «چینی بند زنِ» ترَک های وارده بر چینی کشور و حاکمیت است. آن طور که بنده تشخیص داده او هفت تمنا قرار است بکند، که پایه ی تمنا به خاطر خطر ضعف در کشور است. یعنی الزام می بیند با چنین روشی، کشور را به حال عادی رشد و توسعه بازگرداند و مخمصه را پایان دهد:

 

تمنا از عرب های همسایه که کل منطقه در مسیر فرسایش و سبقت تسلحیات افتاده است.

تمنا از آمریکا که به نوعی پرنسیپ (قاعده ی شخصیتی) اخلاقی در سیاست است، نه پروسه ی سیاسی.

تمنا از روس که به نوعی در برابر فشار آمریکا بر ایران، تکیه بر پشتیبانی روسیه فرصت تلقی می شود.

تمنا از چین که فقط به مانور پیمان بیست و پنج ساله اکتفا نکند، در ایران سرمایه گذاری کند، اقتصادش را به ایران بدوزد، نه بدزدد.

تمنا از اروپا که به ترویج صلح وی اعتماد کنند و روش گشایش را در پیش بگیرند نه مسدود کردن گفتگو را.

تمنا از قدرت های فراگیر که جلوی اسرائیل را در سیاست کشتار در غزه بگیرند.

تمنا از مردم ایران که از «سیاست فرصت‌گرا» تز برآمده از خود پزشکیان پشتیبانی کنند تا تعامل را جایگزین تقابل کند.

 

بنده معتقد است سیاست، جایی برای تمنا باقی نگذاشته است. این علم، از واقع گرایی و منفعت خواهی آبشخور دارد، نه از هیچ چیز دیگر. عصر بیانیه و سخنرانی، جایش را به پیاده سازی سیاست اقتصادی بخشیده. نمی شود ایران روی موضع خود مستحکم و بدون تلورانس باشد، ولی از میز مقابلی که بنا بر جنگیدن (ولو فعلاً اقتصادی) دارد خواهش کند به ما اعتماد کن. قصد پزشکیان پرواز ایران به قله های علم است اما جهان خود برای خود منافع تعریف می کند. سیاست خارجی جای تضریب تعریف منافع است؛ هر کشوری بهتر از منافع خود تعریف دهد و هر بار از تغییر آن خوف نکند دستِ برتر دارد. تمنا خوب است، ولی نه در سیاست. اُنظُر.

پیوست: متن کامل مقاله ی مسعود پزشکیان رئیس جمهوری منتخب مردم که در نشریه ی تهران تایمز انتشار یافته در (اینجا)

اگر فرضاً امام حسین (ع)

به جمهوری اسلامی ایران دو سفیر بفرستد! ...

نوشته ی اُنظُر : فرض بگیریم اگر روح پیشوای آزادگان جهان حضرت امام حسین (ع) مثلاً مثلاً مثلاً دو سفیر مثل و مانندِ مسلم بن عقیل هاشمی و قیس بن مسهر صیداوی به جمهوری اسلامی ایران اعزام کند، این سفیران به مولا ابا عبدالله سید الشهدا (ع) چه گزارش می کنند؟! به نظر بنده جدا از چند و چندین کار خوب و حسنه، از بیشمار کار نادرست هم صرف نظر نمی کنند و در گزارش خود حتماً درج می کنند. بنده مخلوطی از کار درست و کار نادرست را خلاصه وار نام ببرم و عبور کنم:

 

این دو سفیر شک ندارم که دقیق می دانند امام ابا عبدالله الحسین (ع) هدفی جز این نداشت که امور امت را ترمیم کند و زخم عمیق حکومت جور و جبار را التیام دهد و چوب ستم را بر سر خود ستمگران فرو نشاند که با صراحت فرموده است «من برای اصلاح در امتِ جدّم محمد (ص) قیام کرده ام.» همان حدیث مهم و منسوب به آن حضرت اسوه ی حقیقت و واقعیت و صداقت :

 

«و أنی لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمه جدی صلی الله علیه و آله ، أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیره جدی و أبی علی بن أبی طالب علیه السلام»

 

«به درستی که من بیهوده ، گردنکش ، ستمگر و ظالم حرکت نکردم ، بلکه برای اصلاح در امت جدم محمد (ص ) حرکت کردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم محمد (ص ) و پدرم علی بن ابی طالب (ع ) رفتار کنم.»

 

گزارش سفیر یک :  قدرت برتر را در اسلام فقاهت دیدند. پس فقیه را در رأس جامعه و نیز حکومت نهادند. از مرجعیت شیعه کاستند. ساختار حکومتی را  احتمال است که طبق روایت «و اَما مَن کان مِن الفقهاء...  » اخذ کردند و به همین خاطر در سر، اسلامی شدن مردم را دارند. درس اخلاق برای ملت برپا می کنند. به ارشاد خلق خیلی شائق هستند. اما بن بست ها مانع از پیشروی شده است. در این سیستم، کاتوتیک تر از پاپ ها، آنقدر خود را به «بصیرت» متصف کردند و آنچنان خویشتن را به ولاء و ولاءیی می شناسند، یک پا، خود از همه پیشوا تر و پیشرو تر هستند. آنان یرای آنکه قدرت دوم کشور که در دست قوه ی مجریه است به دست کسی دیگر از رقیبان فکری نیفتند در تازه ترین حرکت سیاسی اخیر با حرکت دادن عده ای زیاد از طلبه های حوزه ی علمیه به روستاها و شهرهای دور ایران (که از یک مسجد در جنوب شرق شهرشان قم یعنی جمکران تغذیه ی فکری و ... شده بودند) خواستند در آخرین دقایق رقابت آزاد و سالم، نظر مردم را در رأی آزاد، به سود فرد مورد دلخواه خود، تغییر دهند و حتی برخی از آنها خود را طرفدار امام حسین (ع) و «حسینیان» و مابقی را به فرد فاسق یعنی یزید و «یزیدیان» و حتی بدتر به جدّ فاسدترش «ابوسفیان» نسبت دادند. اما مردم به فردی به اسم مسعود پزشکیان رأی دادند که مردم را از او می ترساندند! بعضی از سران حکومتی، وقتی پرونده ی فساد داخل سیستم، به تعفن می آید و مردم بویش را می گیرند دست به حرکت های صوری و فریبنده می زنند که به خیال خود، ذهن مردم را از تعفُنات فساد، انصراف دهند. همین اینان البته به یک خال موی بیرون زده از شال دخترکان این مملکت (که البته باید هنجارپسند باشنند  همه) بسیار حساس هستند و ندای «وا اسلاما» سر می دهند. حق دارند!! چون تصور می کنند مردم از طریق خال مو، از مذهب زده می شوند، ولی از فساد و فریب و فجور در سیستم حرفی نمی زنند، چون بعضی شان جیره می گیرند همدستی می کنند و خود را ربّ مردم می پندارند. بدی و خوبی در این کشور مثل همه ی کشورها، وفور و کنار هم است اما چون این کشور از اسلام دم می زند، بیرون زدن بدی ها از شکاف ها، مردم را به سمت سؤالات کشانده است و ملت پاسخ ها را هم نیافته است. میان ملت و حکومت تقریباً سه نوع دسته پیش آمده است : منتقدان منصرف از مشارکت. منتقدان متعقد به مشارکت. معتقدان داخل در حکومت که در دسته ی آخری برخی خود را قلعه و دژ می پندارند و حتی تفتیش عقاید می کنند و مردم را کم دین و بی دین و بد دین معرفی می کنند. وقتی به دین خود آنان رجوع می شود دیده می شود جز چندین آتشپاره لغت های تهور و تهوع چیزی نیست.

 

گزارش سفیر دو : خیلی خوب است که این نظام پا در رکاب انقلاب اسلامی دارد که برگرفته از انقلاب عاشوراست. اما در ادامه وقتی متفکران مؤثر آن توسط تروریست های مذهبی ترور شدند مثل شهید مطهری و شهید بهشتی، نظام به سمت افرادی آدرس داده شد که هرگز آن دو متفکر این افراد را در فکر و روش قبول نداشتند. مثلاً برابرنهاد آیت ال... مطهری را کسی تصور کرده بودند که اصلاً و ابداً جایگزینی برای آن ایدئولوگ نبود و حتی شهید بهشتی آن شخص را در مدرسه ی حقانی، فردی «لجباز و ... » معرفی کرده بود. برای اثبات فکر اولیه ی انقلاب (که سپس در مرحله ی ثانیه بکلی رنگ باخت) این متن مطهری شهید، پیوست گزارش می شود:

 

پیوست: از کتاب  «ده گفتار» نویسنده : مطهری، مرتضی. جلد : یک، صفحه ی یکصد و یازده:

 

"اینکه گفتم‌ تقلید بر دو قسم است : ممنوع و مشروع ، مقصود از تقلید ممنوع تنها این‌ تقلید که تقلید کورکورانه از محیط و عادت آباء و اجداد است نیست، بلکه می‌خواهم بگویم‌ همان تقلید جاهل از عالم و رجوع عامی به فقیه بر دو قسم است : ممنوع و مشروع. اخیرا از بعضی مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را می شنوم که می گویند می گردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا "سر بسپاریم". می خواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده "سر سپردن" نیست، چشم‌ باز کردن و چشم بازداشتن است. تقلید اگر شکل "سر سپردن" پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا می کند. در اینجا حدیث مفصلی که در این زمینه هست و نوشته ام، برای شما از رو می خوانم. جمله ی معروف «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه» که از جمله سندهای تقلید و اجتهاد است جزء همین حدیث است و شیخ انصاری‌ درباره ی این حدیث می گوید : آثار صدق از آن نمایان است. این حدیث در ذیل این آیه کریمه است : « و منهم امیون لا یعلمون‌ الکتاب الا امانی و ان هم الا یظنون. این آیه در مقام مذمت عوام‌ و بی سوادان یهود است که از علما و پیشوایان دین خود پیروی و تقلید می‌کردند ، و دنباله ی آیاتی است که روش ناپسند علماء یهود را ذکر می کند. می‌فرماید یک عده آنها همان مردم بی سواد و نادان بودند که از کتاب آسمانی خود چیزی جز یک رشته خیالات و آرزوها نمی‌دانستند و دنبال گمان و وهم می‌رفتند... اینها ( مردم) نیز اگر در فقهاء خود ، اعمال خلاف ، تعصب شدید ، تزاحم بر سر دنیا ، طرفداری از طرفداران خود هر چند ناصالح باشند ، کوبیدن مخالفین خود هر چند مستحق احسان و نیکی‌ باشند ، اگر این اعمال را در آنها حس کنند و بازهم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی کنند عیناً مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت‌ هستند ... پس معلوم می شود که تقلید ممدوح و مشروع "سر سپردن" و چشم بستن‌ نیست ، چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگر نه ، مسؤلیت و شرکت در جرم است . "

امضاء : دو سفیر فرضی. پایان. اُنظُر

 

دختر دولت سیزده به دختر دولت چهارده گفته  دعا کن پدرت «عاقبت بخیر شود زیرا این مسیر فقه و تفکر دینی می‌خواهد.»

 

اختراعات و مسیر مردم

نوشته ی اُنظُر : میان اختراع ها که فارسی آن می شود آفریدن، با دین و سیاست رابطه است. در قرون جدید چندین اختراع مسیر مردم، حکومت و حتی گرایش به مذهب را دستخوش تغییر (تکامل یا تردید) کرده بود. مثل این اختراعات:

 

- اختراع میکروسکوپ قرن شانزده ی میلاد

- اختراع تلسکوپ قرن هفده ی میلاد

- اختراع دماسنج گالیله

- اختراع هواسنج توریچ لی شاگرد گالیله

- اختراع تخلیه ی هوای گریک قرن هفده ی میلاد

- اختراع لوگاریتم ناپیرو

- اختراع هندسه ی تحلیلی دکارت

- اختراع حساب دیفرانسیل نیوتون

- اختراع انتگرال لایپ نیتس

- اختراع اخیر هوش مصنوعی

 

همه ی اینها مسیر را عوض کردند و باز خواهند کرد. جوهانسن در عکس اخیراً در مورد هوش مصنوعی گفت «تکنولوژی بسیار سریع تر از نفوس شکننده ی ما انسان ها، پیشرفت می کند، و تأثیراتش را همه جا می بینید، به ویژه روی جوانان. این تکنولوژی مثل یک موج هزار فوتی است.»

 

مثالی مهم: چرا وزیر ارتباطات و مخابرات کشورها اکثراً از نسل نو است؟ چون قدیمی ها از فن و فنون و علوم پیشرفته ی نو عقب اند. مسیر آینده را نسل نو تغییر می دهد زیرا علم نو را می آموزد. نتیجه اش این است هیچ سد توان ایستادن در برابر اختراعات را ندارد. هر کشوری با علوم روز در افتد، عقب می افتد و خود را با سیل خروش نسل نو مواجه می بیند؛ بیش یا کم. اُنظُر

کفش سران است،

نه کفش شالیزار گالیکش

فکاهی اُنظُر :

ببین ببین! آقای شیخ احمد جنت! روی فرش با کفش است!

دیدن ندارد! کفش سران است برق می زند، نه چکمه ی شالیزار گالیکش که پر از لای و گل است. سرانی دارد دنیا، کفش سر مردم گذاشتند رفتند. عبور کنم. بقا گرفت! «ابقا»ی اخیر هم رویش. اُنظُر همان نوشته ی دیروزم را در بازتاب دوباره دهم بهتر است: یعننی متن  «اختراعات و مسیر مردم»

کاغذ میان سیاستمداران "کاغذپاره" نیست

کاوش اُنظُر : باید به یاد داشته باشد هر ایرانی که در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ یک طرف برجام یعنی ترامپ رسماً از برجام / برنامه ی جامع اقدام مشترک، منعقده در ۱۳۹۳ خارج شد و در آمریکا امضای ریاست جمهور، قانون است. تا اینجای که طبع ترامپ این بود؛ یک مقاطعه کار ساختمان بود که چنین شغلی گاه بر سر یک آجر چارک ممکن است کل معمار و کارفرما، کارگرها، مصالح ساختمان و سیمان و هر چه مربوط به ساختمان را یکباره از بیخ و بن بکند. اما همین ترامپ که یک شخصیت تزلزل مآب داشت، از یک کشور مترقی شرق، شینزو آبه نخست وزیر پیشین ژاپن را (او بعداً ترور شد) در خرداد سال ۱۳۹۸ در سفری رسمی و مهم و پر تشریفات به ایران فرستاد، اما یک کاغذ که همراه داشت، باز نشد. آن کاغذ چه بود؟! کاغذی که در عکس روی میز به زیر پای شینزو آبه بود ولی تغییر جا داد. خود آبه گفته بود : «من قصد دارم پیام رئیس جمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم.» در پاسخ شنید: «ما در حسن نیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم اما در خصوص آنچه از رئیس جمهور آمریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایسته‌ی مبادله ی هیچ پیامی نم یدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.» این عکس در جهان نماد رد پیشنهاد مذاکره تلقی شد. فقط خواستم فضا را باز کنم. پایان. با ذکر این پیام که ترامپ فاسد بود اما مردم آمریکا  همین فاسد را  بر کاخ سفید نشاندند.  عبور کنم. اُنظُر

پیوست:

یک نمایش تاریخ:

قدرت به پس زدن کاغذ حساس است

خسرو پرویز پادشاه ساسان ایران، نامه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او را آتش زد، اما رسول الله در اوج آرامش هیچ کاری به او نداشت. حال اگر خسرو پرویز به محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کاغذ می فرستاد و پیغمبر خدا آن را مثلاً آتش می زد، خسرو پرویز حتی احتمال داشت سازوبرگ جنگ مهیا کند. پس؛ قدرت به پس زدن کاغذ حساس است. بستگی دارد دو سوی آن چه کسانی آرایش سیاسی بگیرند. برجام را بر روی اخبار پشت پرده باید تحلیل کرد که هنوز طبقه بندی آن مهر سرّی دارد. هر چند افکار عمومی باید تحلیل های خود را آزاد بیان کند چون سرنوشت خودش و نسل آتی اش به برخی از موضوعات و موضع ها بند است. حرف بنده : بنده روی برجام و کاغذ و اقدام های بعدی ترامپ هیچ نظری نمی دهم. نظر  دارم، اما پیش خودم.

 

آبادی ، عداوت ، دُکان

سه نوع خبر از افغانستان تا ایران

کاوش اُنظُر : این جلسه ی اعضای امارت اسلامی طالبان (یعنی طلبه ها ؛ آخوند ها) افغانستان دو تصویبنامه ی مهم داشت. یک : آبادی افغانستان.  دو : تقویت نهادهای تحصیلی و آموزشی افغانستان. چون اعتراف کردند به «نیروهای متخصص نیاز دارند» و قسمت با اهمیت تر آن این تصمیم بوده است که «این نیازمندی ها را باید از دانشگاه ها برطرف کنند». نمی دانم آیا هنوز بر آن عزم خود، جزم اند این طلاب که زنان و دختران (نیمی از جمعیت افغانستان) نباید درس بخوانند. اما در هر صورت، دو تصویب مهم داشت این نشست.

 

حجت اسلام سید احمد علم الهدی است. همین ابتدا بگویم به نظر شخص بنده این طرز (ایستادن بر سر منبر) بدعت و جسارت به شأن و تقدس منبر و همچنین اهانت به شأن مأمونین و اصل خطبه خوانی و نوعی تقلید از حکومت های آن دو دوره ی عباسی و اموی است که با تبختر به مقام سخن می ایستادند. آقای سید احمد علم الهدی هر طور شده پس از سه سال در دولت سیزده که سرآخر دامادش درگذشت و با رأی ملت آقای مسعود پزشکیان آمده بر سر قدرت، به آن اخلاق انتقادی خاص خودش در نماز جمعه بر گشت و این حُسن است که این افراد به حرف در می آیند. چون داریم که : «تُعرَفُ الاشیاءُ باَضدادها» !! فقط نمی دانم توی سه سالی دولت دامادش، چرا زبانش کار نمی کرد. بنده از این که ایشان دوباره به یاد زبانش افتاد متوجه ی ماورای سیاست هست و آن را فرصت شناخت می داند! او بر  پایه ی استنادش به یک متن "زیارت" که میان ملت قداست و کرامت دارد، درین نماز دیروزش در رواق داخلی حرم هشتمین امام (ع) گفته است : «روشن است تعابیر لعن بسیار بیشتر از سلام است و نشان می دهد عداوت ورزیدن با دشمن چه قدر اهمیت دارد.» و بعد چون شماری از اعضای «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی» در آن نماز بودند این را از قلم نینداختند : «تأکید داریم برای متولی سیاست خارجی کسی را تأیید نکنند که بی توجه به آموزه های کربلا باشد و سیاست خارجی کشور را بر اساس وعده و نگاه دشمن ملت تنظیم کند.» تقبل الله آقای سید احمد علم الهدی.

 

آقای سعید جلیلی نیز روی «دولت سایه» هنوز قلم می زند که «قوی تر از گذشته دنبال خواهد شد.» این جنانباز جنگ که یک پا را پیش خدا هدیه گذاشت (تبارک الله) و با تک پا در سیاست حضور دارد (تقبل الله) توئیت زد (باید گفت ایکس کرد، چون توئیتر اسمش شد ایکس) که : «دولت سایه یک دکان نیست بلکه یک گفتمان  است» از نظر بنده حرف جذابی زد. فقط همان سه سؤالم (که چند هفته پیش در همین داخل به درخواست یک هم مدرسه ای مطرح کرده بودم) همچنان باقی است : یک : در کدام ساختمان و با چه تعداد نیرو و در کدام ساعت کاری، یازده سال «دولت سایه» ساخته است؟ البته که به سبک خاص خودش چون این سایه با آن سایه در علم سیاست خصوصا" دولت پارلمانی مشروطه پادشاهی انگلستان فرق دارد. دو : پول این یازده سال کار در سایه (در ادبیات سیاسی ایران شده : کارشکنی مخفی و بی پایه) را از کجا گرفته است؟ و تا الان چه مبلغی خرج کرده است؟ چون این جور مسائل که سایه نباید باشد، ملت حقش است خبر داشته باشد. سه : چرا این فضای سایه برای خودش و نیروهای اعزام!!! به سایه اش، مجاز و مهیا بوده و هست، اما برای سایر تفکرها یا حزب ها و یا محفل ها و حتی رقیب انتخاباتی بازنده، فراهم نبوده است؟ حتی اگر هم شکل می گرفت احتمال خطر جانی!! و حبس و حصر و اوین و زندان خاص کرج در بر می داشته است. بنده عبور کند.  اُنظُر

دو تا "جمهوری اسلامی" در ایران !!

کاوش اُنظُر : یک جمهوری اسلامی که پس از فرار شاه شکل گرفت که البته یک مبارز پیشرو "نهضت" شادروان مهدی بازرگان سخت پای فشرده بود بشود : «جمهوری دموکرتیک اسلامی» ولی حضرت مؤسس ره پیشوای "نهضت"، «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش» را پیش کشید. این جمهوری اسلامی، دچار فراز و فرود و همچنین خدمات و فساد شد و هم اکنون با نسل نو دست و پنجه نرم می کند که دفعشان کند؟! یا جذبشان. یا هضمشان می شود! نسل نو هم، فکرهای غریب و تزهای عجیب پیش روی خود می بیند و کسی را ندارند که آنها را به «ید واحده» برساند. ولی به هر حال به اصطلاح رایج ادبیات ایرانی: «موی دماغ» این جمهوری اسلامی تصور می شوند. عبور کنم. این نسل احتمال دارد حرف خود را آینده تقویت کند. بنده نمی داند آنان به چه جهت در حرکت هستند و به چه ایده ای می رسند، چون تشنگی خود را از مواد جهانی رفع می کنند و به منبع واحد حتی اگر مقدس و «یَعلو وَ لا یُعلی» وصف شده باشد، بسنده و پسنده ندارند؛ اما هر کدام از جنس مؤنث و جنس مذکر این نسل، در انبوه مطالبه ها و مبهوم ها و مجهول ها شناورند و به قول دانشمندان جامعه شناسی سیاسی که روشنفکران را «طبقه ی شناور» می دانند، اینان هم به نظر بنده نسلی شناورند. این جهت و آن جهت می روند، ولی برای قدرت در هر کشوری خطر محسوب می شوند؛ دیر یا زود. هم به قانون طبیعت و هم به تأیید وحی، نسل های هر بلادی، برای خود حق تعیین سرنوشت حس می کنند.

 

یک "جمهوری اسلامی" هم مال حجت اسلام مسیح مهاجری است که از اول تأسیس تا امروز تلذذ در "رأس" بودن را یکسره می چشد و هنوز عوَض و عِوض نشده است! هر روز "تولید" دارد و خودش یک پا حس «اولی الامر»ی به خود دارد. سیر این "جمهوری اسلامی"  خود یک آدرس جالب توجه از آن «جمهوری اسلامی» می دهد که پیمان داده بود حتی کلمه ای بیش و کم نشود! اگر کسی تاریخ "جمهوری اسلامی" را بخواهد بخواند یک ماده ی محوری آن همین "جمهوری اسلامی" آقای مسیح مهاجری است که زمانی نماینده ی مذهبی شهید دکتر بهشتی (تئوریسن مدبّر و قدرتمند انقلاب) در ژاپن بود. او دیروز در سرمقاله اش از سه تا دال گفت :

 

"دیدید که دولت سیزدهم جرّاحی کرد ولی چون چاقویش زنگ زده بود، این بدن بیمار دچار چنان تب شدیدی شد که تا نزدیکی های «انّا لله وَ انّا الیه راجعون» پیش رفت... سپس ادامه داد «در کشور ما از زمان دولت های نهم و دهم سه «دال» نهادینه شدند؛ دروغ، دغل و دزدی. اینها ام الفسادند و تا ریشه کن نشوند، هیچ دولتی نمی تواند مشکلات کشور را حل کند."

 

بنده در عوض چندین "دالِ" قشنگ که دالّ و مدلول !! باشد، ردیف می کند که  به دولت سیزده عطا می کنند حامیان محترم و متدین  و محکم آن:

 

گفتی شما آقا مسیح مهاجری دروغ، دغل و دزدی در عصر هشت ساله ی آقای محمود احمدی نژاد، نهادینه شد.

 

گویند حامیان دولت سیزده که در عصر سه ساله ی این دولت سیزده که:

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلیر داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دستپاک داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دوستدار "ولی" داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دنباله رو «رهبر» داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دنیاگشته داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلسوز داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلخواه داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دفتر ننشین داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی با دکترین (تئوری پرداز) داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دل و دماغ دار داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دستورپذیر از سند بالادستی داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دستگیر فقیران داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دست و دل باز داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی درمانگر تورم داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دسیسه شناس داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دژبان نظام داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دست بوس عالمان داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلار آور از راه دورزدن تحریم داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دردآشنا داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی درخو نظام ولایی داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی درخشان داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی داعیه دار مقاومت داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دانش و دانشمند داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دافعه در برابر لشکر "ابوسفیان" داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دارا داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دیدبان داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دولتمند داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دیدِ باز داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دانای عقل کل داشتند که کیهان حتی گفت او از آسمان! آمده بود و یک مداح هم خواب دید آن دنیا ظهور امام زمان (عج) مقدمه چینی دارد می شود!!

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دیدنی داشتند که همه باید در آینده این دولت را تقلید کنند و از سرمشق آن، مشق بنویسند!!!!!

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دفاع از موشک داشتند (این عالی عالی بود) حجت اسلام آقای مسعود عالی تمجیدگر و منبری «دفتر» ها هم که عالی!!! حکومت مولا امام علی (ع) را از نظر وِلاء به پای منبر کشاند!

 

به قول آقای «باغ میشه»ی «زیر خاکی» : آقای مسیح مهاجری! «کووووجاییییی»؟! اُنظُر

 

صدای طنین انداز یک آخوند خوب

کاوش اُنظُر : یک خودروی نظامی ریو تصادف را صورت می دهد از صحنه می گریزد. شانزدهم شعبان بود. شیروان را رد کرده بود آمده بود روبروی امامزاده «جلیل» در آلاجوق بعد از قوچان. آخوند خوب در آن تصادف در دم جان سپرد. نوار منبرهایش در غالب خانه ها شنیده می شد؛ خانه ی ما، هم. آنقدر شهرت داشت که شخصیتی مرجع مانند آیت الله سید احمد خوانساری رحمت الله واسعه در مسجد "سید عزیزالله" ی تهران برای او ختم گرفت. آن آخوند خوب خود در یک نوار سخنرانی در سال ۱۳۴۷ روایت کرد یک درمانگاه در مشهد ساخت به اسم «حضرت رسول اکرم» (ص) و دستور داد «تزریق و پانسمان دختران از شش‌ سال به بالا به وسیله ی پزشکان زن انجام و معالجه پسر بچه‌های بالاتر از شش سال نیز تحت نظر پزشکان مرد و بدون دخالت زن صورت گیرد و برای قسمت امراض زنان هم یک نفر خانم دکتر را با ماهی ۶۰۰ تومان استخدام» کرد  و به او گفت:

 

«چنانچه با چادر به این درمانگاه تردد بکنید ماهی ۱۵۰ تومان به تو اضافه تر خواهم پرداخت.»

 

او کشته ی راه تبلیغ و خیرات، شیخ احمد کافی بود که اطلاعات ۳۱ تیر ۱۳۵۷ تیتر زده بود شیخ احمد کافی کشته شد. وصیت کرده بود یک نوار دعای ندبه در کنار جنازه اش بگذارند و آنگاه دفن کنند. البته ساواک جسد خونین این آخوند خوب را شبانه و مخفیانه بدون رعایت وصیت در باغ خواجه ربیع مشهد دفن و بتُن کرد. بنده رفتم. سمت شمالی مشهد است. وارد که می شوید سمت راست، یک اتاقک است، چند قبر دارد مال همین آخوند خوب و خاندانش است. یک خبرگزاری که متعلق به سازمان تبلیغات است وی را «شهید احمد کافی» نامیده است. بنده در این محدوده دخالت نمی کند. این نظام بعضاً دلبخواهانه لقب «شهید»!!  هبه می کند و از سوی دیگر برای برخی اجازه ی تشییع و مجلس ختم حتی نمی دهد. این بی عدالتی باید ترک شود. ستم حساب می آید.

 

روحت شاد و شادروان باد حجت اسلام شیخ احمد کافی، که به حد کافی صدای طنین انداز یک آخوند خوب در گوشم هنوز آشناست. چیزهایی ازو یاد گرفتیم از دین، از مسلمین، از ائمه (ع) و از انتظار که بشدت مهدوی بود. سی و شش مهدیه ساخته بود از جمله مهدیه ی تهران در خ. ولی عصر (عج) بالاتر از میدان راه آهن. البته تفکر مهدویت توسط تعدای کژاندیش (و برخی معدود از آخوندهای پولکی و پاکتی) مسئله ی موعود (عج) به افکاری غلط کشانده شد و محل درآمدی برای ارتزاق و معیشت؛ و به جای واقعیات و حقیقت های مسلّم در معارف ائمه (ع) به سراغ اوهام و خرافات و سرگرم کردن مردم با خواب و کرامات (منهای کرامت های علمای علیم) سوق برداشتند و مردم را به جای بیداری، به خواب نادانی و یا علوم عجیب می خواهند فرو ببرند. یقیناً نمی توانند. عبور کنم. اُنظُر.

از چین و جغد و مرغ

تا دانشگاه امام صادق (ع) حرف حق و رمز نسیم شمال

کاوش اُنظُر : تهران که نتوانست تمام گروه های فلسطینی را یکجا جمع کند! پکن جلو افتاد چهارده گروه فلسطینی را هم قسم کرد که هر چه زودتر «دولت وفاق ملی موقت» تشکیل دهند. در واقع اول «به اختلافات» پایان دهند. این گام پکن را «حسام بدران» مقام حماس،‌ مثبت و «یسرائیل کاتس» مقام اسرائیل منفی اعلام کرد. چونکه «اعلانیه ی پکن»، تشکیل دولت وفاق ملی برای اداره ی امور در غزه و کرانه باختری، نظارت بر بازسازی ها، فراهم کردن فضا برای برگزاری انتخابات» را تصریح کرد. وقتی تهران نتواند! باید دید پکن می تواند! چون تهران دو ماه پس از یک «درگذشت» سرگرم بازی مقدس سازی و سپس بردن آن فضاسازی، روی انتخابات بود که ملت آمد وسط، نامزدشان را از ورود به پاستور باز داشت و حالا آقای آقاسعید جلیلی جانباز یک پا قطع، (تقبل الله و فی سبیل الله) باز هم قول داد دولت سایه! را سایه دار تر می سازد! بسازد. امرر، امر سایه است! ولی رفتن به پاستور نصب نمی خواهد! رأی می خواهد که ملت داد این بار به یک کس دگر. یادش باشد در سایه که جمع می شوند در حفره، دانشجوهای دانشگاه «امام صادق»ی (ع) را یک بار دولت سیزده در کاری بشدت نادرست، یارگیری کرد، که تماماً به کشور آسیب زدند. مگر انقلاب از روز نخست، فقط بر ریش و پشم تکیه کرده بود؟! گفت هم تعهد و هم تخصص. ریش خوب است، ولی ریشه ی علمی هم باید باشد کنارس که کشور را سپرد به ریشو. ریش، ریشه دارش مهم است، نه ریشی که باب شد و شب به شب سبز می شود. مثلاً ریشوهای سازمان سیما و صدا که اندازه ی نوک چانه تا رُستنگاه ریش، از سی سانتی متر عبور کرده است. حتماً میز خبر می خواسته اند. عبور کنم.

 

جغد و مرغ را باید یک خط پرداخت، سریع رفت سراغ رمز نسیم شمال و حرف حقش. آمریکای ذاتاً تروریست بدذات! برای دلسوزی و نجابت یک نسل از هوهو (جغد بومی شمال غربی این کشور) تصمیم گرفت «بیش از ۴۵۰ هزار جغد را در کشورش از میان ببرد. چون می گویند!! جغد بومی در معرض تهدید جغدهای مهاجم! قرار گرفته اند. این دموکراسی پول محور، وقتی مردم بومی فلسطین توسط مهاجمین وحشت افکن اسرائیل، کشتار می شوند بمب های چند تنی می فرستد برای هر بمب افکن، ولی برای جغد هوهو می خواهد کشتار راه بیندازد! حقوق بشر کم بود، حقوق جغد اضافه شد. جغد پیشکش! ایران همان مرغ (عزا  و عروسی ها) را محافظت کند که از صد هزار تومان در هر کیلو عبور نکند. مردم این مرغ را هم نخورند دیگر باید مثل برخی از مذاهب نوظهور و یا گرایش های زیستی، علفخوار و گیاهخواری راه بیندازند؛ بادمجان بم، بامیه ی خوزستان، ذرت و نیشکر هفت تپه، گوجه ی هرمزگان، و شاه پسند (خربزه ی بومی علی آباد کتول و آزادشهر ما)در گرگان.

 

آخر اینکه تسنیم منتسب به سپاه (بفرما : متصل به سپاه) نقاشی فقر ایران را حالا شروع کرده که مرسدس بنز را کنار چرخ زباله نقاشی کرده. توی عکس دقت شود. این تبعیض ها از کی و توسط کدام نوع سیاست شروع شد را نمی گوید. سراغ روحانی گیلانی عصر مشروطه سید اشرف الدین مشهور به «نسیم شمال» باید رفت که شعر گفته بود اینطور: «اشرف الدین بنفشه می بوید // حرف حق را به رمز می گوید» اُنظُر

 

 

عکس از روزنو

شُعام ! و شام !

کاوش اُنظُر : اینان دبیرهای شُعام (شورای عالی امنیت ملی) هیچکدام شان در سرکوب جنبش دانشجویی کم نگذاشتند! احتمال دارد این پنج شُعامی ها یادشان به آن سخن مشهور «خدا لعنت کند آن دست هایی را که تلاش کرده‌ اند و می کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند.» هیچوقت نبوده. نقلش این است می شود خیلی دقتش کرد:

 

«بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّی دانش‌آموزان مدارس - روی این ریزترین پدیده‌های سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده‌اند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند!؟ بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفه‌شان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش - بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش - میتوانند غیر سیاسی باشند!؟ مگر میشود!؟ عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند.» (۱۳۷۲/۰۸/۱۲)

 

این سخن، حتی ذره ای در وسع تار مو، برای پنج شُعامی! گشاینده نبوده. به مردم هم حق را نمی گویند. شامی ها و ساواکی ها کتمان حق می کردند، شما پنج شُعامی ها چرا؟! به قول شادروان دکتر علی شریعتی همیشه ضابطه در کوره ی رابطه و حقیقت در کوره ی مصلحت ذوب می شده. حالا شده کار این شُعامی ها که به اسم امنیت هر چه خواستند سر جنبش دانشجویی آووردند. از نظر این هر پنج شُعامی، خیابان های ایران در سند جمهوری اسلامی است و بس!! تظاهرات هر کس خواست بکند باید حمایت! باشد، نه انتقاد یا اعتراض. و گرنه سرکوب و الا درفش. دانشجویان انگاری اگر خواستند تظاهرات کنند باید بروند مسقط ! یا کویت ! یا قطر یا اگر آنجاها نشد بروند توی قفس فریاد سر دهند، قفس سخت بود، بروند پشت درهای توالت با ماژیک خط خطی کنند، نه هیچ کار دگر! عبور کنم. "میدان تیان آنمن" الگوست! اُنظُر.

 

چهره ها

جهانی بنشسته در گوشه

نوشته ی اُنظُر : با برخی از آثار و مقالات این ادیب، فقیه و فیلسوف معاصر، این بنده به وادی حیرت می رفت و سپس به سوی شناخت دانش و ادبیات و دیانت. او بنیاد مهم و مؤثر «دایرة المعارف اسلامی» را پایه گذاری کرد. بنده با دو تا از شاگردان مشهورش آقای دکتر بهاء الدین خرمشاهی و آقای دکتر محمد جعفر یاحقی آشنا شد و آثارشان را می دید. این چهره در تأسیس «انجمن ترویج زبان و ادب فارسی» همت گماشت و همسرش خانم دکتر نوش آفرین انصاری نیز «دبیر شورای کتاب کودک» کشور است. او استاد مهدی محقق است کنار همسرش دکتر نوش آفرین انصاری. اینک این استاد 95 سال است دنیاست و دانش با او رو به رشد شد. به شعر «ادیب نیشابوری» شاعر بزرگ دشوارگوی معاصر :

 

به گوینده، گیتی برازنده است

که گیتی، به گویندگان زنده است

هر آنکس، ز دانش برد توشه ای

جهانی است، بنشسته در گوشه ای

 

و به شعر «ابن یمین»

 

هر آنکس به دانش شد آراسته

جهانی بود پر ز هر خواسته

 

بنده وقتی خانم «الهه آرانیان» گفتگوی کوتاهی که با خانم دکتر نوش‌آفرین انصاری، همسرش، صورت داد، خواندم، به فکر افتادم این چهره ی مهم ایران را مقداری معرفی کنم. کسانی که در دهه ی هفتاد به خواندن ماهنامه های مهم مأنوس بودند، خبر دارند متن های دکتر محقق آنسان آسان، با انسان اثر می کرد. ۴ ،، ۵ ،، ۱۴۰۳. اُنظُر.

 

ترور ترامپ و محو ایران از روی زمین! و لولو خورخورو

کاوش اُنظُر : یک تیراندازی در (۱۳ جولای ۲۰۲۴ ؛ ۲۳ تیر ۱۴۰۳) به روی دونالد ترامپ نامزد انتخابات آمریکا که آبان ماه آینده برگزار می شود، باعث شد او از این تیر در تیرماه، به سود خود در رقابت انتخاباتی میدانداری کند. اصولاً آمریکایی ها ملتی حساس به خود و با احساساتی بالا به مقامات خود هستند او هم در این میدان قصد بهره برداری تبلیغاتی دارد. و چه شیوه ای کارسازتر از دشمن تراشی! برای گرفتن رأی مردمی. به نقل از منابع مطبوعاتی انگاری او به تازگی گفت اگر آن ها یعنی ایران «مرا را ترور کنند که همیشه یک احتمال است، امیدوارم آمریکا ایران را از روی زمین محو کند.» او حتی رجزش را اینطور تمام کرد : «اگر چنین اتفاقی (یعنی محو ایران از روی زمین) رخ ندهد، رهبران آمریکا ترسو‌های بی اراده در نظر گرفته خواهند شد.» او پیشتر هم مدعی شده بود «پزشک بیمارستان، جان بدر بردن من را معجزه خواند!»

 

سه مسئله »

 

یک. سالهای پیش، دقیقش را از خبرگزار مهر درآوورده بنده (سوم آبان ماه سال ۶۶) که گاسپار واین برگر وزیر جنگ آمریکا در عصر رونالد ریگان گفته بود «امید می رود که ریشه ی توانایی ایران برای ادامه ی جنگ به سرعت خشک شود و در چنین وضعیتی در واقع ریشه ی موجودیت ملت ایران نیز به خشکی می گراید!»

 

دو. ایران همیشه می گفت اگر رابطه گرگی باشد و میشی، نمی شود رابطه باشد (به عکس روزنامه رسالت و جمهوری اسلامی نگاه شود) بنده نظرش این است باید از طریق مذاکره ی مستقیم به فهم مشترک رسید که از میان بردن ملت، ناممکن  و عبث است، راه عقل آن است کشورها با هم ارتباط داشته باشند حتی با واسطه. زبان به قول نوام چامسکی برای ارتباط ملت ها خلق شد. سپس به قول بنده برای گفتار میان انسان ها.

 

سه. در گرگان ما فاضل آباد یک دشمن اشباحی دارند که به آن می گویند لولو خورخورو. این لولو، ترساندن را در خیال کودک ها تازه تر و حرف گوش کن تر می کند. کشورها لولو خورخورو به هم نشان می دهند تا به پای میز بروند. اُنظُر

 

پیوست ها : گوشه ای از موضع گیری های امام در برابر امریکا در اینجا.

روزنامه‌ی رسالت (چاپ ۲۹ آبان ۶۷ ) و روزنامه جمهوری اسلامی (چاپ ۲۹ آبان ۶۷) درباره ی واکنش امام خمینی به درخواست کارتر نوشت: امام فرمودند: «همان گونه که بارها گفته ام رابطه ایران و آمریکا، رابطه گرگ و میش است و بین این دو آشتی نیست.

 

چهره ها چه گفتند؟!

آقای علی نصیریان به خود آقای پزشکیان یا فعالان ستادش (دقیق از جای صحبتش بنده خبر ندارد) گفت : «هنر آزاد است و باید بستر آزادتری در شرایط ایران ایجاد شود.»

 

نظر اُنظُر : آقای علی نصیریان مرد متفکر دنیای هنر ایران است. سوادش بالاست. متانت و دیانت دارد. با محیطی آلوده سروکار داشت اما آلوده نشد. با زیست پاک و تفکر ناب، سالم ماند. در هر فیلمی هم که ایفای نقش پرداخت از پس هنرمندی اش برآمده است. در سریال «شهرزاد» که آقای حسن فتحی ساخت و از طریق فلش و سی دی انتشار می یافت، در نقش «بزرگ آقا» بازی کرد که دیدن چهره اش و حرف هایش و فنونش انسان را به حیرت می انداخت. واقعاً یک سرمایه ی پاک و درستکار برای سیمنای ایران است. او محبوبیتش یک علتش به خاطر یکی بودن علم و عملش بوده است. فرم حرفایش و چشمانش زمان سخن گفتن، بیننده را محو و مجذوب خود می کند. اسناد زبان بدن است علی الخصوص زبان چشم نگاه. گفت هنر آزاد است و گفت باید بستر آزادتری ایجاد شود. درست گفت. مو درزش نمی رود. نه فقط هنر، که اوج خلاقیت انسان است، باید آزاد باشد که هر چه به تفکر و عقل و انتخاب و راه رشد انسان بستگی دارد باید آزاد باشد. وقتی بخواهند جای آزادی، چیزی دیگر بنشانند، مگر چیزی جز استبداد و مصلحت غلط، جانشین آزادی می شود. استبداد برای انسان بدترین متاع و دروغ ترین مصلحت است. آزادی وقتی غارت شود جایش استبداد یا مصلحت های کاذب بنشیند، دروغی و دورویی مملکت را از قافله ی تمدن عقب می اندازد و دور دورِ متملقان قدرت می شود که عین مور در لانه ی قدرت اند. مور کارش خوره است. می خورد و می جود و پوک و پوسیده می کند. پس؛ آقای علی نصیریان راست گفت و از روی صدق دادِ سخن داد. اُنظُر

 

یک حرف با آقای اسدا... بادامچیان

کاوش اُنظُر : آقای اسدا... بادامچیان (او دبیرکل حزب موتلفه ی اسلامی است) در گفتگویی با فراز (یک روزنامه ی اینترنیتی ایران است) شرکت کرد. به نقل «فراز» او گفت :

 

«در نماز جمعه بالاخره آزادی بیان یعنی همین. هم شعار می دهند و نظرشان را می گویند ... من اصلاً طرفدار این نوع بحث ها نیستم ... ولی ما هم باید درک کنیم که فضای آزادی می خواهیم یا نمی خواهیم. بالاخره در فضای آزاد که نمی شود دهن همه مردم را ببندید؛ یکی موافق است و یکی موافق نیست ... اگر می خواهیم این آزادی را حفظ کنیم، باید این مسائلش را تحمل بکنیم. اگر خیال کنیم که همه، به قول خودمان، دقیقاً منطبق با ضوابط و موازین اخلاقی، خوب حرف بزنند و همه با هم تعارف کنند، تحقق چنین چیزی سخت است. به قولی گفتند: بنی آدم اعضای یک پیکرند، ولی گاه گاهی به هم می پرند!»

 

بنده به آقای بادامچیان از "السابقون" مبارزون، عرض کوتاهی دارم. سخن شما بر فرض همه حق و این نقل فراز هم بر فرض همه راست. اگر فضای آزادی برای نماز جمعه خوان ها هر جمعه مساعد است که پایان یا اول یا وسط این آئین مذهبی شعار بدهند، چرا همین آزادی را برای مثلاً دانشگاه، سینما، تئاتر، کارخانه ها، احزاب، زنان، نسل نو و حیت چاپ برخی از کتاب ها را که ممنوع الانتشار شدند... بسته نگه می دارند. اصلاً بقیه ی جاها هیچ، اگر بر فرض در یکی از نماز جمعه های ایران، مثلاً بر فرض محال در دست جناح چپ باشد (که هرگز در هیج شهری چنین نیست) شعار اعتراضی به سیستم سیاسی بدهند، آنوقت همین حرف را می زنید که زده اید؟ عبور کنم. تقوا یک معنی اش این است آدم را در برخی کارها بازدار باشد. اُنظُر

قصد حکومت از فرستادن اجباری روحانیت به دو وزارت

کاوش اُنظُر : قصد حکومت، بنده محاسبه اش این است حداقل خواست سه هدف را دنبال کند : یک. انتقال علم دین به دانشجویان و دانش آموزان. دو. نفوذ معنوی بر دو وزارت. سه. مانع شدن از منحرف شدن. تقریباً در هر سه هدف، حکومت شکست خورده است؛ به سه دلیل حداقل. عرض می کنم :

 

دلیل نخست : حکومت از کجا اطمینان دارد حوزه خودش در صراط مستقیم است که از آن مرکز برای تربیت جاهای دیگر نیرو می گیرد تا ارشادگر و مرشد شود. امروزه یک جایی باید راه بیفتد که به خود حوزه (بعضاً حتماً، نه تماماً، اصلاً ابداً) درس ادب و تربیت و اخلاق و رواداری و علم روز و تسلط به مسائل نوپدید یاد بدهد. چنان مزاج تندی یافته اند که آدم خیال می کند رضوان درِ بهشت شده اند و خود را در جنت دیده اند و سایر افراد را به سوی دوزخ راهنمایی می کنند که بروید آنجا خلید آتش شوید.

 

دلیل دوم : اگر رسم شده است که حاکمیت این حکومت، به چهار وزرات  (اطلاعات - خارجه - ارتباطات - کشور) حساس است، که درست هم تا حدی هست، باید بیش از همه، به دو وزارت دیگر حساس می بود در این چهل و شش سال انقلاب و نظام. وزارت آموزش پرورش و در پی آن وزارت علوم. تاریخ این دو وزارت را اگر نگاه بیندازیم تاکنون بیش از هر وزارتخانه ای به خود وزیر دید. دو جایی که باید باثبات ترین وزارت و کمترین وزیر بود، برعکس شد، متزلزل و لغزان و فاقد افق روشن و هر بار دستخوش بدترین تغییر قوانین. این یعنی شکست تمام عیار حکومت در بخش نیروی انسانی سازی. (اصل پیشرفت ها و خدمت ها و اثرها در این میان جای انکار نیست ولی شکست در این دو جا بیش از اینهاست)

 

دلیل سوم : چقدر پول نفت که زیر اعماق کشور به بیرون آوورده می شود و خام و بدون فرآورده فروش می رود به دو وزارت آموزش پرورش و وزارت علوم داده شد؟! این دو وزارت می بایست بالاتری پول نفت (حتی نیمی از کل درآمد) را دریافت می کرد تا رفاه و توان معلمان و اساتید و محیط آموزش و امکانات تجربی و آزمایشگاهی و اردویی و سبک کار و منابع آموزشی آن در مطلوب ترین سطوح می شد. آنقدر پرت بود حکومت، حتی اردوگاه های تفریحی و آموزشی تربیتی این دو وزارت را هم مدتی طویل تسخیر می کرد. واقعاً حرف ملت این است آن همه پول نفت کجا رفت؟ سؤالی سریانی که نمی شود در آن را بست.

 

بنابراین قصد حکومت از فرستادن اجباری روحانیت به دو وزارت، بلاثر شده است. بنده هرگز نفی نمی کند خیلی از روحانیت روشن و دارای مشی آرامشبخش که به محیط دانشگاه گسیل شده بودند به خاطر تدابیر شخصی خود و مدارای وجودی شان و همچنی علم و ارزش فراوانشان، دلهای آن دو محیط را جذب هم کردند. اما واقعیت آن است با نظر داشتن همین استثنا هم، باز نیز حکومت شکست خورد. تا وزارت علوم و وزارت معلمان پر از پول خزانه ی ملی نشود، هر چه رشته کنند در اندک زمانی پشم می شود. برای نظامی که مدعی اسلامی شدن است حساس ترین جا، جایی است که فرزندان این کشور در آن تعلیم می بینند. حال آنکه کمترین بودجه را می گیرند. پول را کجا تقسیم می کنند. نمودارها را آدم می بیند، آتش می گیرد از اینهمه بی عدالتی بودجه ای و بی توجهی بینادی. کی این حکومت به سر عقل می آید خدای بلندمرتبه، بهتر خبر دارد و درون معلمان، بیشتر. اُنظُر.

 

چرا ترور هنیه در تهران؟ در قطر نه!

نوشته ی اُنظُر : با بالغ بر صد خبر از منبع داخل و خارج هنوز جزئیات قطعی بر بنده روشن نشد. عقل اقتضا دارد از اطراف خبر کناره گیری شود و ذهن به سراغ سؤالات برده شود.
 
در بادی امر سه نقطه ی تحریکی از این اقدام بیرون می زند که می خواهد ذهن ها را به سمت آن پیچ بزند :
 
- به قدرتِ افزار مدرن ترور، تا پیام دهد تهران لایه امنیتی اش نفوذپذیر است.
 
- به نفی قاعده های عرفی و توافقی جهان، که خبر برساند مهمان چه فرمانده جنگ حساب شود و چه مقام دیپلماتیک (که مصونیت بین المللی دارد) در خاک تهران زده خواهد شد.
 
- هنیه قطر زندگی می کرد، نه غزه یا کرانه، اما در قطر در طول این مدت ایمن بود، اما در تهران ترور شد. اقدام می خواهد پیام دهد تهران، محل اتاق جنگ ! است. خواست تهران را خوار کند و جنگ داخلی میان مقاومت پدید بیاورد.
 
 
اما سه ابهام آفرینی این اقدام :
 
اول - حفاظت هنیه در تهران عهده ی کدامیک از این سه جا بود : س.قد؟ یا ق.ثا؟ یا س.ان.مه؟ هر کدام از این سه مرکز بوده باشد، پاسخگو باقی ماندند، هم به ملت و هم جریان فلسطین. حتماً این خلأ را می دانند.
 
 
دوم - یک فقیه محترم و جاافتاده ی کشور که مدیر کل حوزه های علمیه ی ایران است و فقیه آینده دار شورای نگهبان محسوب می شود این اقدام را از نظر خود «تجاوز به حریم کشور ایران» تفسیر کرد؛ ایشان آیت ال... آقای اعرافی است. چنین تفسیری، آثار دفاع و مقابله بر جای می گذارد. شاید یکی از اصلی ترین قصد ترور در تهران کشاندن پای ایران به درگیری مستقیم تر است، زیرا در گوش کشورهای عربی خاورمیانه کار کردند که ایران برای امن نگه داشتن کشورش، محل تنازعات را به دورتر از مرز غربی خود در بین بلاد عربی برده است.
 
سوم - عامل یا عاملان ترور همزمان پنج مسئله را به هم ربط دادند : مذاکرات غزه، مذاکرات دولت نوپای ایران، انتخابات آمریکا، نقش واسط یک کشور همسایه، تنش و تفریق در جریان های مقاومت.
 
 
جدا از همه ی جزئیات خبر، که فعلاً بنده خبر چندان مطمئن ندارد، این اقدام ترور (از دور + از نزدیک، یا - از نزدیک) ضربه ی سخت امنیتی بر پیکر بازدارندگی تهران بود. عواقب آن، تک نقطه نیست، چندین نقطه دارد. مثلاً چرا روس با نفوذ اطلاعاتی اش تهران را مطلع نکرده است.
 
 
بی هیچ تردید عامل یا عاملان، این اقدام را فقط ترور نمی دانند، یک رویداد جنگی تجسم می کنند. باید دقت و قدرت دشمن را دقیق ارزیابی کرد. این رسم عقلی در جنگ و درگیری است. رسول اکرم صلوات الله عیون می فرستاد تا استعداد حقیقی دشمن را دقیقاً محاسبه کنند. می آمدند می گفتند نمی توانیم تعداد آنها را بشماریم. حضرت رهنمود دادند بروید ببینید شب چند شتر نحر می کنند. رفتند و برگشتند گفتند ۹ شتر نحر کردند. حضرت فرمود آنها ۹۰۰ نفرند. چون هر شتر غذای ۱۰۰ نفر است. که جمع آن می شود ۹۰۰ نفر نظامی، که به جنگ با پیامبر اکرم مهیا شده بودند. امروزه ۱۲ فناوری مدرن مخفی پدید آمده است که دستیابی به آن ورود به اقتصاد جهان و علم جهان را می طلبد. اُنظُر
 
جدا از تحلیل و بررسی بنده در بالا:
 
شخصاً به اسماعیل هنیه ابو العبد، شهید ماندگار مکتب اسلام و قبله ی قدس احترام و علاقه قائل بودم. برای روح زنده و زنده گر آن مرد جهاد و شهامت در راه مبارزه با اسرائیل (که از دید بنده کشور نیست، بلکه کشتارگاه است) برای طولانی مدت خودم را عزادارش و همواره غمخوار مبارزین راه قدس می بینم و سمت درست آنان ایستاده ام و چو رستگار شونده ای برتر از کسی که در راه قدس مقدس به آخرت پر بکشد و در دنیا ستم هیچ ستمگر کشتارکننده ای را امضا نزند و در برابرش از انسان و آزادی و دین و مردم مظلوم دفاع و جانبداری کند. اُنظُر
 

کاوش اُنظُر : مجلس قسامه !! است یا قسم؟

لایه خاکستری از همدیگه می پرسند ایران دست کی است؟

بنده به کهنسال ها احترام می گذارد اما صم بکم عمی نمی دانسته است دست کی است. اُنظُر

 

دو مسئله

مدرسه مهارت مذهبی ؟!

و جایگزینی جای یک فرد فاقد آداب قانونی و اخلاقی

اوش اُنظُر : اینکه آقای محمد جعفر قائم پناه  معاون اجرایی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری شد، امری جدا، اما مهمش این است او جای یک فرد (فاقد آداب ادب و شخصی قانون گریز و دروغگوی فاحش از دولت سیزده) در این پست گذاشته شد. آقای میم . میم بر خلاف دستور منع آقای محمد مخبر از دخالت اعضای دولت در انتخابات، با نهایت بی اعتنابی به آقای مخبر در انتخابات دخالت مستقیم کرد. اول سعی کرد همراه آقای محمد مهدی اسماعیلی وزیر محترم و فرد وزین ارشاد، در محل ثبت نام ستاد انتخابات حاضر شود، سپس وقتی دید آقای اسماعیلی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد، تلاش جمعی کرد با نوشتن نامه و امضا از وزیرها و اشخاص نهاد، به شورای نگهبان حکم کند اسماعیلی را تأیید کند. پس از همه ی اینها که دید حاصلی ندارد، آقای سعید جلیلی جانباز محترم که یک پا را در فی سبیل الله داد و خدا قبول فرماید، وی را رئیس ستاد مرکزی خود کرد، دولت سایه هم حاضر شده بود خلاف قانونی رفتار کند. کسی را گذاشت بالای ستاد که هم حرف نهی قانونی آقای مخبر را گوش نکرد و هم مرکز سخن پراکنی در کشور علیه ی آقای قالیباف بود. آنان یقین پراکنده می کردند که جلیلی روی صندلی پاستور است و دولت سیزده را نمی گذارد پایان یافته ببینند !!! وی در یک بی ادبی آشکار حامیان آقای مسعود  پزشکیان را «پسماند» !!! تشبیه کرده بود. او در زمان دبیرکلی اش بر جامعه ی اسلامی دانشجویان، تنش آفرین فرد علیه ی دانشجویان جریان مقابل بود یاد طبرزدی یا یاد آورند اهل تاریخ انقلاب. در پیشوا هم کارش عیان شده بود. عبور کنم.

 

مدرسه ی مهارت مذهبی : آقای علی ساعت چی «نایب دبیر کانون قرآن و عترت» دانشگاه علامه طباطبایی نقل است که ارائه دهنده ی یک ایده !! شد. او گفت: دوره‌ ی آموزشی مهارت های پُرکاربرد مذهبی در دانشگاه علامه تشکیل می شود. به صورت «ترمیک و در دو سطح عمومی و تخصصی» که همزمان با «بازگشایی دانشگاه ها، دوره ی جدید مدرسه آغاز می شود.» از جمله ی این موارد «کلاس صدابرداری مذهبی به دلیل نیاز هنرجو به کار با دستگاه میکسر» می باشد. که به تشخیص مدرّس هر یک از موارد درسی، از سوی دفتر مهارت افزایی دانشگاه، گواهینامه ی هولوگرام دار» به فرد اعطا خواهد شد. فقط دو کلام حرف: در داخل دانشگاه، مدرسه؟!! آنهم چه درس هایی!! صدابرداری با میکسر. همین کم داشت نظام حتماً البته از دید تنگ نظر این نوع ایده پردازها. عبور کنم. اُنظُر

 

پاسخ اُنظُر : آقای « J . Q » سلام. قال الله الحکیم فی کتاب الکریم آیه‌ی ۶۸ یاسین : "نُعَمِّرهُ نُنَکِّسهُ". اُنظُر

 

 

چند جمله جواب فکاهی کاوش اُنظُر : ۱۳ - ۵ - ۱۴۰۳

حجت اسلام سید احمد علم الهدی گفت «خونخواهی فقط از اسرائیل نیست. ما از آمریکا هم خونخواهی خواهیم کرد»

 

اُنظُر: «تا آخر می مانی دیگه» ؟! فرض اگر جنگ کنید !

اما در کل، نامسئولان ! اگر اینقدر جنگ طلب هستند چرا بیشتر در جاهای بخور بخور و نرم و گرم و خنک و یخ جا خوش کردند ! وقت جنگ ها چرا لباس فرم نمی پوشند بروند میدان جنگ برزمند ؟! بدون قیاس آدولف هیتلر وقتی نطق آتشین می کرد فردایش پیش گردان ها بود !!!

 

یک تشریح ضروری : بنده هر تقابلی با اسرائیل را در هر زمان از سوی هر یک از ملل برای نجات و کاستن رنج مردم فلسطین ساکن در کرانه و غزه و آواره در سایر نقاط جهان، حق طلبانه می داند. جواب به ترور اخیر، حداقل سه چیز نیاز دارد نقشه، پرهیز از جوزدگی، حدس میزان استعداد قوات دشمنان. در تحلیل بنده در همان صبح روز نخست ترور پنج ضلع هدف ترور در تهران را گفتم. باید هوشیار بود طبق راهبرد فریب اسرائیل وارد واکنش نشد. باید محاسبه شده و به دور از فشار احساسات واکنش را سنجید و صورت داد. کشاندن ایران به جنگ مستقیم، تله است. باید رفتار ضد فریب را فهمید و همان را رعایت کرد. روح هنیه آن شهید قبله ی قدس هم راضی به برخورد عقلانی و حسابشده است نه تحت تأثیر خطبه ها و سخنان حرّافان.

 

تبریک روزنامه خراسان در صفحه ی اول خود با انتشار یک آگهی رپرتاژ تبلیغاتی با جملات جدی اما در اصل طنزی به حجت اسلام سید احمد علم الهدی تبریک گفت، آنهم چی رو؟ انتخاب آقای مسعود پزشکیان را.

 

اُنظُر: چقدر واریز کرد آقای حیب رضا غفاریان مهم است نه متن رپرتاژ !!

اما در کل روزنامه خراسان حد روزنامه ی اطلاعات قدمت دارد. اصلی ترین پایگاه برای نشر افکار شادروان علی شریعتی بوده. در داخل انقلاب مستقل بود اما مدتی که آقای باقر قالیباف به قوه ی مقننه رفت و رئیس «خراسان» را در کادر تیم خود از راه دور جای داد و شاید وام برای آن چاق شد مجبور شد به عنوان روزنامه بدهکار حتی در رپرتاژ، به درآمد فکر کند تا اصل اخلاق حرفه ای خبر. خراسان از سه سال پیش تحت نفوذ آستان قدسی ها رفت.

 

خانم مریم محمدپور با آقای علی اصغر شفیعیان نشست مصاحبه برقرار کرد و از وی شنید که «مثلا برای وزارت ارشاد اسم ۱۰۳ نفر مطرح شد

 

اُنظُر : معده ی انسان به میزان غذایی که قورت می دهد بزرگ یا کوچک می شود.معده ی سیاست آقایون خیلی وقت خیلی بزرگ شده است

اما در کل آقای علی اصغر شفیعیان مدیر رسانه ی انصاف نیوز است سایت دوستان آقای مسعود پزشکیان که از زمان دهه ی نود رشد کرد.او اینک رئیس کمیته ی فضای مجازی دولت است

 

سازمان سیما و صدا اعلامیه داده «اظهار نظرهای برخی کارشناسان در برنامه های زنده» آن سازمان درباره ی «نحوه ی ترور شهید اسماعیل هنیه گمانه زنی شخصی آنها» بود. بعد ادامه داد «به اطلاع بینندگان» خود که «مراجع رسمی امنیتی در کشور هنوز اطلاعات بیشتری درباره ی این حادثه ی تروریستی در اختیار» قرار نداده اند.
 
اُنظُر : به روایت تاریخ !! سازمان سیما و صدا راستگوترین منبع در نظام است !!!
 

اما در کل از سر و روی این اعلامیه پیداست دستور اجباری صادر شده است این چند کلام را بگویند !! این شرکت شخصی خاص خواص سالهاست از وجاهت خبری افتاد شد آبشخور نون و جو چند متصل به آب کر برای اجرای ارکستر کر. اُنظُر.

 

انصاریان و متعلقات ایمان

کاوش اُنظُر : به نظر بنده این بحث حجت اسلام آقای حسین انصاریان بسیار واجد اهمیت است. ایشان متعلقات ایمان را پنج حقیقت دانستند : «خدا، قیامت، فرشتگان، انبیا و قرآن ... ، پیش از اسلام به جای قرآن کتاب های آسمانی دیگری بود که نازل شده ی پروردگار بود» ایشان ادامه داد که «مساجد و حسینیه ها باید از عالمان واجد شرایط برای سخنرانی دعوت کنند تا عمر مردم ضایع نشود ... عمر مردم را نباید به مسائلی که ریشه ی قرآنی ندارد ضایع و تباه کرد. اینگونه سخنرانان باید بدانند پیامبر می فرماید هر سخنرانی اگر متخصص قرآن و روایت نباشد و عمر مردم در پای منبر او، تباه شود او را در قیامت به دادگاه می برند و می گویند تو عمر این افراد را نابود کرده ای؛ در گذشته سخنرانان یا مجتهد بودند یا قریب الاجتهاد و دین شناس بودند و به شدت به عمر مردم اهمیت می دادند که مبادا عمر آنان را تباه شود. حتی آنان با وجود اینکه سخنرانان خوبی بودند و مفید صحبت می کردند اما بعد از سخنرانی از مردم حلالیت می خواستند ... سخنرانان قدیم برای رشد ایمان و خدمت به اخلاق مردم سخنرانی های پربار و ارزشمندی داشتند. امام صادق (ع) می فرماید "کسی که دین شناس نیست و برای شیعیان سخنرانی کند این فرد دزد است، ضرر چنین فردی از ارتش یزید بر شیعیان سنگین تر است؛ برخی سخنرانان به دین مردم ضربه می زنند.»

 

بنده .اُنظُر. این فکر درست شیخ سخنران بامرام آقا انصاریان را صحه می گذارد. فقط با یک فرق اسلام شناسی فقط از حوزه خوانده بدست نمی آید. چه بسا حوزه نرفته هایی اسلام را بهتر از حوزه دیده ها می شناسند و بدان عمل هم می کنند. آنقدر سراغ داریم که خود حوزه روی باسوادن حوزه چنگ انداختند. نه همه، بعضاً. مثلاً شادروان شیخ نعمت ا... صالحی نجف آبادی را به خاطر اجتهادات شجاعانه اش حرف های مفت می زدند. او آیت ا... بود، یک ملای در قواره ی بزرگ. از آیت ا... محمد علی گرامی هم ملاتر. آنقدر قوی و پخته، که با پژوهش قوی به سراغ نقد آثار شهید مطهری متفکر درجه ی بالای اسلام، می رفت و مطالبش را عالمانه و احترام آمیز اما بی تعارف نقادی می کرد. آن شخصیت، حرف های نوینی می زد اما حوزه، نه همه، بعضاً (که همیشه ی سال خلقی تنگ و خصلتی بی تاب دارند) به آن شخصیت بد و بیراه بار می کردند. چشم دیدنش را نداشتند؛ چون باسواد و شجاع در اجتهادات بود. یک باند محفلی این روند را شارژ می کرد. عبور کنم. به نقل شیخ انصاریان از بیان امام جعفر صادق (علیه السلام) "کسی که دین شناس نیست و برای شیعیان سخنرانی کند این فرد دزد است" و وقت مردم را پای صحبت های بی پایه ی خود می خورد و سرآخر با پاکت پر به خانه اش می رود. اصل با پاکت پول است، نه برکت حرف. یکی دو بار پاکت ندهند دیگر حوالی سخن هم نمی روند. ۱۴ /مرداد/ ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

اخبار خودنوشت

نوشته ی اُنظُر : می گویند آقای محمد جواد ظریف اخبار خود را خودش به سبک خودنوشت در شبکه ی جهانی ایکس پخش می کند. مثلاً اینجور که شنبه پخش کرد : "سلام. شنبه، اولین روز کاری پس از دریافت حکم جدید بود. برای حفظ ارتباط با جامعه ی مدنی که از وظایف محوله است، چندین دیدار مفید داشتم." حتی شنیدم می خواهد "باشگاه توسعه گرایی" بزند. در این باره سه نظر دارد بنده که عرض می شود :

 

نظر یک بنده : بنده زمان دولت مشهور به تعدیل و سازندگی به "مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری رفته بودم. آن زمان مدتی حجت اسلام آقای سید محمد خوئینی رئیس مرکز استراتژیک بود ساختمانش در کوچه ی خارک نزدیک خیابان نوفل لوشاتو جنب کمی پایین تر از پارک دانشجو در چهار راه ولی عصر بود که آن مرکز هم به خیابان انقلاب راه داشت، هم به ولی عصر و هم به حافظ و رازی. حول و حوش سفارت های واتیکان، ایتالیا و فرانسه. اما حالا را نمی داند بنده که جای این مرکز در مرکز شهر تهران به سعدآباد رفته کنار کاخ های شاه و فرح یا به نیاوران برده شده بغل کاخ نیاوران سلطنت پهلوی و کنار مرکز راهبردی تشخیص مصلحت (مسلحت!!) نظام. عبور کنم.

 

نظر دو بنده : اخبار خودنوشت به زعم بنده شاید سه دلیل داشته باشد که این سبک را برگزیده : یک : اعتماد به اخبارنویسی سازمان سیما و صدا ندارد و یا می بیند خبرش دخل تصرف می شود. دو : سعی دارد تازه های خود را به روش پیامگذارها در شبکه ها که مشهور شده بودند به "توئیت بازها" در دسترس عموم قرار دهد. سه : به نظر بنده وی چون خود را در درجه ی اول یک چهره ی جهانی می داند و علاقه دارد فعل و انفعالات درون ایران را برای رساندن پیام اثرگذار به جهان و یا خبر از کارکردهایش را در سطح بین المللی مطرح کند، دست به این اقدام یا ابتکار زده است.

 

نظر سه بنده : نظر سه بنده : این روش نو حداقل یک عیب بزرگ دارد و شاید چند حسن. عیب عمده اش این است کسی که اخبار خود را خود پخش می کند ممکن است شاید قریب به یقین که عیوب امور خود را نبیند و یا بر وی مغفول بماند و شاید هم سانسور سازد. ۱۵ / مرداد / ۱۴۰۳ اُنظُر. پستم پاکنویس نیست.

 

خانم ،،شیخ حسینه،، گریخت

کاوش اُنظُر : انقلاب سریع و سه ماهه ی مردم بنگلادش علیه ی فامیل بازی و رفتارهای بسیار تبعیض آمیز در سیستم سیاسی، خانم ،،شیخ حسینه،، نخست وزیر بنگلادش را از داکا ،،پایتخت بنگلادش،، فراری داد. مردم معترض وقتی به گنابهبان (محل اقامت رسمی این خانم دیکتاتور) رفتند، دیدند او نیست. با یک هلی کوپتر به هند گریخت. این انقلاب با این سرعت نتیجه بخش از تازه ترین پدیده های تاریخ معاصر است. یک درس به جهان داد که مردم اگر بر سر تبعیض به صورت یکپارچه و عمومی وارد صحنه ی اعتراض پاک و شسته شوند نتیجه ی ثمربخش می گیرند. خانم ،،شیخ حسینه،، سرکوب کرد، کشت، زخمی کرد، حرف مردم را گوش نکرد ولی به خاطر این که اعتراض از دانشگاه داکا شروع و به تمام بنگلادش سرایت کرد، به انقلاب زودرس و نتیجه بخش منتهی شد. ثمره ی این انقلاب آیا حفظ خواهد شد یا نه بسته به میراث خواری در این سرزمین مسلمان خیز دارد. از سه عکس دختران بنگلاش مربوط به قبل است که داوطلب یادگیری زبان فارسی شدند. دانشگاه المصطفی (ص) ایران، در داکا شعبه دارد و مشخص نشد در این انقلاب چه موضعی گرفته است. بنده هنوز خبر ندارد. اُنظُر

 

ناهید ناهیدِ بنگلادش شد

نوشته ی اُنظُر : یک کمتر از سی سال سن، که در دانشگاه داکای بنگلادش رشته ی جامعه شناسی می خواند توانست در این کشور ۱۷۰ میلیون نفری یک زن دیکتاتور را که از خاندان مؤسس بنگلادش (شیخ مجیب الرحمان) بود به کمک یک جنبش دانشجویی متحد فراری دهد، خانم ،،شیخ حسینه،، نخست وزیر بنگلادش را که قریب ۱۵ سال یکسره در قدرت بود. دیروز نوشتم یک جنبش فوری علیه ی تبعیض و خویشاوند بازی در سیستم سیاسی بنگلادش بشدت در سراسر کشور عمومیت پیدا کرد و به انقلاب تبدیل شد. زیرا انقلاب حداقل دو صفت دارد : سریع و زیررو کننده. رأس آن هم یک جوان بود به اسم «ناهید اسلام» از پدری بافرهنگ که معلم بوده است.

 

پنج درس انقلاب ناهیدی بنگلادش به نظر بنده این است :

 

یک - جنبش باید پشتوانه ی تئوریک داشته باشد. مثلاً اعتراض به تبعض توسط حکومت در بنگلادش.

 

دو - یک فرد یا یک شورای شایسته در بالای جنبش باشد تا از مسیر مورد جنبش منحرف نشود مثل بنگلادش.

 

سه - جنبش باید خود را به عموم مردم پیوند بزند وگرنه ابتر می ماند.

 

چهار - چارچوب جنبش نباید شامل فراوانی شعارها شود، چون با انبوه شدن آن، راه را گم می کند و تحت نفوذ در می آید.

 

پنج - یک جنبش سالم از تله ی فریبکاران باید بدور باشد و خواست خود را بدون خرابکاری خشونت آمیز فریاد بکشد عین بنگلادش

 

به نظر بنده، آقای ،،ناهید اسلام،، سیاره ی ناهید بنگلادش شد (سرخ و زهره و نار مانند) و یک سرفصل نو برای کتاب تئوری های انقلاب جهان. اُنظُر.

 

از آیت ا... طالقانی به کجا فروکش شد!

کاوش اُنظُر : از شادروان آیت ا... سید محمود طالقانی، آن کوه اخلاص، به شادروان آیت ا... محمد تقی مصباح یزدی فروکش شد! سپس یک شیخ زمین حوزه علمیه خور، شیخ کاظم رجبی (صدیقی) تنزل داده شد و تازگی نیز به حجت اسلام غلام رضا فیاضی، نماینده ی خراسان شمالی در مجلس خبرگان تک جناحی رسید و کاسته و کاسته شد. آن افکار جهانی قله ی خلوص طالقانی، عالم عامل و زندان کشیده ی طاغوت را ذوب کردند، بعد آدرس دادند به افکار نه فقط ناجهانی، حتی تک جناحی خدشه دار آقای مصباح یزدی، که سر آخر چنان فکر بیگانه با انقلاب مردم ایران، مسخ شد در شیخ کاظم رجبی (صدیقی) نماز جمعه خوان شبیه دربار شاه، که فرجام نهایی اش این شد تا یک فرد درس خوان و هیأت مدیره موسسه ی آموزشی مصباح  یزدی  آقای  حجت اسلام غلام رضا فیاضی، شادروان دکتر علی شریعتی را «لعن» بگوید و حتی به نقل پایگاه های خبری مدعی شود دکتر شریعتی ،،یقینا" کافر است،، !!!

 

بنده سن شما آقای غلام رضا فیاضی را نمی داند چند سال است اما آن زمان شادروان شریعتی، شیعه را مفهوم سازی نوین می کرد و تئوریهای انقلاب علیه ی شاه را تدوین می ساخت، خیلی ها بودند در همان پستوهای بیت ها در حوزه ی قم شما، قایم می شدند که شهامت حتی حرف شین شاه را چیزی بگویند نداشتند، حتی می گفتند شاه ایران ،،تنها شاه شیعه،، جهان است. بعد که سفره ی انقلاب را این قبیل آخوندهای طمع ورز و عافیت طلب، پهن و رنگین و آسان و بخور بخور دیدند، همه انقُلّابی!! شدند. بنده در عوض لعن که ذات لسان امثال شماها شده است، برای شما حد یک جو شناخت درست اسلام آرزو می کند. خود را که هیچ، لااقل اسلام یَعلو و لا یُعلی علیه را از حبس فهم غلط خویش آزاد کنید!

 

همین سه روز اخیر خواندیم که آقای حجت اسلام روح ا... قرهی  (مدیر حوزه علمیه ی امام مهدی (عج) تهران (نفر میکروفون به دست در عکس) در مصاحبه ای در تعریف آقای ،،سین. جیم،، و آقای ،،عین. ز،،، دو نامزد ریاست جمهوری چهارده را با امام مولا علی (ع) و امام مجتبی (ع) مقایسه کرد!! که این دو نامزد، عین آن امامین معظمین ،،به دنبال گرفتن مسئولیت نیستند،، همین مایه ی طنز شد که حجت‌ اسلام سید محمد علی ابطحی به قرهی بگوید «به سواد و سابقه معظم له کار ندارم، ولی انصافاً خیلی پارچه برای عمامه مصرف کرده. عمامه به این بزرگی به مغز فشار می آورد و نتیجه اش می‌شود این حرف ها که زده.»

 

بنده یادمه هر چه علما ملاتر می شدند، عمامه شان کم حجم تر می شد و متراژش نازل تر؛ تا به مردم و وجدان خودشان پیام دهند علم، آنان را متواضع کرده است. به طرز جمله بندی آقای ابطحی دخالت نمی کند بنده. حتی به حرف آقای حجت اسلام روح ا... قرهی هم نظر ندارد بنده،  اما تا حدی آقاقرهی را می شناسد. گرگان نمی دانم آمد یا نه، اما ایشان در مقام نماز جماعت در نمازخانه هایی!!! از تهران، آی گریه می کرد و قنوت های عجیب و غریب زیاد داشت. دست او را محفل های آن جوری!! می گیرند می برند نمازخانه ها و روی صندلی می نشانند از وی موعظه! می شنوند. ولی بنده خبر ندارد چه جوری با وی حساب می کنند. بنده شنیده وی تقوا دارد. تقوا هم بدرد آدم می خورد. عبور کنم.  از آیت ا... طالقانی به کجا فروکش شد! اُنظُر.

 

مخابره‌ی خبر ظهور!

چه گفتند؟

کاوش اُنظُر :

 

خانم فاطمه اسد زاده در گفتگو با «شیرازه» که در شیراز مدیریت می شود، گفته «آرزویم مخابره ی خبر ظهور است».

 

اُنظُر : با آرزوی قبولی و برآوورده شدن این حاجت برای این خبرنگار شهر شیراز، یادش باشد آن روایت را هم کنار خبر خوبش (ظهور) پیوست کند که فقیه هایی هستند آن وقت حکم قتل حضرت حجت ولی عصر (عج) را پس از ظهور صادر می کنند. اینطور شنیده شده است که حضرت موعود امم را برخی از اینان حکم به قتل می دهند. بنده اما صحت و سقم این روایت را چندان نمی داند. خدای بلندمرتبه بهتر می داند. اُنظُر.

هدایتگری و تربیت انسان‌ها بزرگ‌ترین رسالت روحانیت است

سفره حضرت‌رقیه(س) به‌رسم محبت 

چهار جهت در چهار عکس

نوشته ی اُنظُر :

جهت یک : خیابان شادروان اخوان ثالث محله ی سجاد مشهد ما هر سال رسم معنوی مذهبی بپا می دارند، سفره ی حضرت رقیه (س) به رسم مذهب. واقعاً نگاه ارزشمند و حاجتمند به آثار قیام کربلاست. زنان ایران غالباً این رسم زیبا را احیا نگاه داشتند. توسل به دختر سه ساله ی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) از آئین مسلکی راستین مردم است.

 

جهت دو : حجت اسلام احمد مروی از مدرسه ی تابستانه ی دارالعلم به همت آستان قدس رضوی و حوزه ی علمیه ی خراسان، از کلاس درس ۵۰۰ طلبه از سراسر کشور در حرم امام هشتم (ع) گفت. این کلاس ها دوازده روزه است. وی استدلال کرد ،،کسب علم، دانش و معرفت در جوار مرقد شریف حضرت رضا (ع) در افزایش قدرت یادگیری و فهم معارف و علوم دینی تأثیر،، دارد. بنده نظرش این است اگر سمت و سوی جناحی نداشته باشد، که بعید است، اقدام نیکویی است.

 

جهت سه : هر چند که هجران، ثمر وصل بر آرَد ،،،، دهقانِ جهان کاش که این تخم نکِشتی. شیخ محمد حافظ در این بیت شعر (عکس از وبلاگ ضجرت ۱۸ مرداد ۱۴۰۳) از خدای بلندمرتبه با اسم استعار ،،دهقانِ جهان،، خواست که اگرچه هجر و دوری موجب وصال و نزدیکی می شود اما کاش چنین بذری در زمین قلب انسان کشت نمی شد که نخست یک دوره، دوری بکشد، سپس وصل شکل گیرد.

 

جهت چهار : روزنامه ی گلشن مهر که از گرگان ماست وقتی آیت ا... سید کاظم نورمفیدی مؤسس حوزه ی علمیه ی نور (کنار میدان آزادی گرگان) برای خبرگان داوطلب نشد به تعریف این شخصیت پرداخته بود یکی از آن این بود وقتی پیام مهم صادره از نجف را برای مقابله با شاه، به علما وقت گرگان و دشت ابلاغ کرد، دید اقبالی نشد! عبور کنم. اُنظُر

 

بمب بر سر مدرسه

کاوش اُنظُر : بمب های آمریکا با چنگال خونین اسرائیل بر سر مدرسه ی ،،التابعین الشریعه،، در باریکه ی غزه فرو ریخت بیش از صد نفر را قتل عام کرد. آقای جوزف بورل باغ اروپا فقط ،،وحشت،، ! کرد. خانم «ماریا زاخارووا»، سخنگوی خارجه ی روسیه صرفاً ،،شوکه،، ! شد.  آیت ا... سید علی سیستانی دفترش با جمله بندی ،،محکوم،، کرد. جهان امروز سالهاست ثروت و زورش در تصاحب غاصبین است. آن زمان که مرجع مذهبی دینی یک نیم خط صادر می کرد کاخ گلستان قاجاریه دود می شد و قلیان ها شکسته، فتوا روی سر مقدان می رفت، دیگر گذشته. یا شرطی بگویم منطقی تر است : آیا گذشته؟! ایران با تاجیکستان و شادروان سید عبدالله نوری سعیداف انقلابی رهبر روحانی اسلام‌ گرایان آنجا و دبیرکل حزب نهضت اسلامی مخالف دولتِ آقای ،،امامعلی رحمان،، آن کشور (که همچنان دوست ایران ماند) به چه رسیده بود؟! به ترجیح دولت بر نهضت. ارتباط منفعت بر نهضت. عبور کنم. اشاره بود. اسرائیل کشور نیست، جاپا است. جای پای نیروهای نظامی غرب. اول باید با غرب وارد شد سپس اسرائیل که دلیل برای بقا ندارد (بحران بقا) خود به خود محو است. آنان که باید به داد غزه می رسیدند پا می شدند می آمدند مشهد ما داخل حرم امام هشتم که مال تمام مردم ایران است دست جناح راستی می شدند و آقای باقر قالیباف را به نفع آقای سعید جلیلی یا این یکی را به نفع اون یکی شارژ کناره گیری می کردند ! که مثلاً آن پزشک رأی نیاورد ! شارژی که قانون ورود آنان را به سیاست بویژه سیاست بازی باز می داشت و منع نمود. اُنظُر

 

جنبش بنگلادش در دست یک اقتصاددان برنده جایزه صلح نوبل

نوشته ی اُنظُر : بنگلادش زمانی اسمش پاکستان شرقی بود. در بحبوحه ی جنگ دوم جهانی، انقلاب استقلال خواهی در شبه‌قاره ی هند راه افتاد. پاکستان از هند توسط محمدعلی جناح و سپس بنگلادش از پاکستان توسط شیخ مجیب الرحمان با عنوان جمهوری خلق بنگلادش (بنگال آزاد) مستقل شدند. اینک بنگلادش ناآرام است. آقای «محمد یونس» دولت موقت تشکیل داد. او اقتصاددان و برنده ی جایزه ی صلح نوبل است، یک بانکدار بنگلادشی که تزش بهبود وضعیت فقیران است. به همین خاطر وی «بانکدار فقرا» نام گرفت. او با درخواست مستقیم جنبش، نخست وزیر شد. آقای «ناهید اسلام» دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه ،،داکا،، رهبر جوان جنبش دانشجویی علیه ی تبعیض سیستم سیاسی خانم ،،شیخ حَسینه،، (دختر شیخ مجیب الرحمان) گفته بود قصد دارند با ایجاد تغییرات بینادی در بنگلادش، این کشور را ،،دموکراتیک تر و عادلانه تر،، تبدیل کنند تا ،،هرگز به حکومت فاشیستی،، باز نگردد. مودی نخست وزیر غربگرای هند از «شیخ حَسینه» حمایت می کند تا بنگلادش را به وضع سابق برگرداند. در حالی که قوم ،،هندو‌،، فقط حدود هشت در صد از جمعیت مسلمان ۱۷۰ میلیون نفری بنگلادش را تشکیل می‌دهند. هند به پیرامون خود به عنوان حیاط خلوت امنیت می نگرد. جنبش بنگلادش حالا به دست یک اقتصاددان برنده جایزه صلح نوبل امانت داده شد، آیا می گذارند این انقلاب ثمر بگیرد. اُنظُر

دیدگاه تحلیلی اُنظُر در مورد ترور هنیه :

چرا ترور هنیه در تهران؟ در قطر نه!
نوشته ی اُنظُر : با بالغ بر صد خبر از منبع داخل و خارج هنوز جزئیات قطعی بر بنده روشن نشد. عقل اقتضا دارد از اطراف خبر کناره گیری شود و ذهن به سراغ سؤالات برده شود.

در بادی امر سه نقطه ی تحریکی از این اقدام بیرون می زند که می خواهد ذهن ها را به سمت آن پیچ بزند :

- به قدرتِ افزار مدرن ترور، تا پیام دهد تهران لایه امنیتی اش نفوذپذیر است.

- به نفی قاعده های عرفی و توافقی جهان، که خبر برساند مهمان چه فرمانده جنگ حساب شود و چه مقام دیپلماتیک (که مصونیت بین المللی دارد) در خاک تهران زده خواهد شد.

- هنیه قطر زندگی می کرد، نه غزه یا کرانه، اما در قطر در طول این مدت ایمن بود، اما در تهران ترور شد. اقدام می خواهد پیام دهد تهران، محل اتاق جنگ ! است. خواست تهران را خوار کند و جنگ داخلی میان مقاومت پدید بیاورد.


اما سه ابهام آفرینی این اقدام :

اول - حفاظت هنیه در تهران عهده ی کدامیک از این سه جا بود : س.قد؟ یا ق.ثا؟ یا س.ان.مه؟ هر کدام از این سه مرکز بوده باشد، پاسخگو باقی ماندند، هم به ملت و هم جریان فلسطین. حتماً این خلأ را می دانند.


دوم - یک فقیه محترم و جاافتاده ی کشور که مدیر کل حوزه های علمیه ی ایران است و فقیه آینده دار شورای نگهبان محسوب می شود این اقدام را از نظر خود «تجاوز به حریم کشور ایران» تفسیر کرد؛ ایشان آیت ال... آقای اعرافی است. چنین تفسیری، آثار دفاع و مقابله بر جای می گذارد. شاید یکی از اصلی ترین قصد ترور در تهران کشاندن پای ایران به درگیری مستقیم تر است، زیرا در گوش کشورهای عربی خاورمیانه کار کردند که ایران برای امن نگه داشتن کشورش، محل تنازعات را به دورتر از مرز غربی خود در بین بلاد عربی برده است.

سوم - عامل یا عاملان ترور همزمان پنج مسئله را به هم ربط دادند : مذاکرات غزه، مذاکرات دولت نوپای ایران، انتخابات آمریکا، نقش واسط یک کشور همسایه، تنش و تفریق در جریان های مقاومت.


جدا از همه ی جزئیات خبر، که فعلاً بنده خبر چندان مطمئن ندارد، این اقدام ترور (از دور + از نزدیک، یا - از نزدیک) ضربه ی سخت امنیتی بر پیکر بازدارندگی تهران بود. عواقب آن، تک نقطه نیست، چندین نقطه دارد. مثلاً چرا روس با نفوذ اطلاعاتی اش تهران را مطلع نکرده است.


بی هیچ تردید عامل یا عاملان، این اقدام را فقط ترور نمی دانند، یک رویداد جنگی تجسم می کنند. باید دقت و قدرت دشمن را دقیق ارزیابی کرد. این رسم عقلی در جنگ و درگیری است. رسول اکرم صلوات الله عیون می فرستاد تا استعداد حقیقی دشمن را دقیقاً محاسبه کنند. می آمدند می گفتند نمی توانیم تعداد آنها را بشماریم. حضرت رهنمود دادند بروید ببینید شب چند شتر نحر می کنند. رفتند و برگشتند گفتند ۹ شتر نحر کردند. حضرت فرمود آنها ۹۰۰ نفرند. چون هر شتر غذای ۱۰۰ نفر است. که جمع آن می شود ۹۰۰ نفر نظامی، که به جنگ با پیامبر اکرم مهیا شده بودند. امروزه ۱۲ فناوری مدرن مخفی پدید آمده است که دستیابی به آن ورود به اقتصاد جهان و علم جهان را می طلبد. اُنظُر

جدا از تحلیل و بررسی بنده در بالا:

شخصاً به اسماعیل هنیه ابو العبد، شهید ماندگار مکتب اسلام و قبله ی قدس احترام و علاقه قائل بودم. برای روح زنده و زنده گر آن مرد جهاد و شهامت در راه مبارزه با اسرائیل (که از دید بنده کشور نیست، بلکه کشتارگاه است) برای طولانی مدت خودم را عزادارش و همواره غمخوار مبارزین راه قدس می بینم و سمت درست آنان ایستاده ام و چو رستگار شونده ای برتر از کسی که در راه قدس مقدس به آخرت پر بکشد و در دنیا ستم هیچ ستمگر کشتارکننده ای را امضا نزند و در برابرش از انسان و آزادی و دین و مردم مظلوم دفاع و جانبداری کند. اُنظُر

چه گفتند؟

آقای علی اکبر چتری مدیر اداره ارشاد استان سمنان گفت : طرح تابستانی ،،هنر در مسجد،، با همکاری کانون های مساجد شهرستان مهدی شهر و کانون شهدای خطیرکوه، با تدریس آقای قربانعلی نبوی در مساجد سه روستای لرد، رودبار، کاورد برگزار شد.

 

اُنظُر : بنده کشاندن پای هنر به مسجد را بهترین رفتار برای تلطیف افکار می داند. از صدر اسلام، مسجد جای همگان برای آموختن همه جانبه بود. مثلاً آن داستان، که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مسجد شدند دیدند حضار چند جور دایره زدند همه را تشویق کردند ولی خود آن مقام شریف، در دایره ی کسانی نشستند که داشتند بحث علمی می کردند. این نشان می دهد درِ مسجد باید به روی افکار و علایق و هنرها و آموزش ها و عبادت ها و بحث و نظرها باز باشد و از بالا و مطابق میل و یا دستورالعمل نباشد، نوعی خلاقیت و اشتیاق در آن موج بزند. هر شهر یا هر دیار و ده و روستا، مردمی با هنرها و ذوق ها خاص دارد، مسجد محل تلاقی بروز هنرها و آموزش ها نیز باید باشد. بنده چند مثال می زند : آشناکردن مقدماتی با خط، نقاشی، فلیمنامه نویسی، تئاتر، تفسیر حدیث، علوم قرآنی، روزنامه نگاری، کتاب نویسی، فنون تعزیه خوانی، طراحی ساختمان، آذین خانه، چیدمان منزل، طرز تهیه ی غذاهای سالم، شناخت از گل و گیاه، حتی آگاهی دادن مردم به تئوری (فوت و فن های) ورزش های مهمی چون کشتی، تکواندو، اسب دوانی، تیراندازی، و همچنین اخبار جهانی.

 

میان وزیر و یک فرد مسکین !!

کاوش اُنظُر : حجت اسلام آقای احمد مروی مسئول حرم امام هشتم (ع) گفت : ،،هر کس به این بارگاه قدسی قدم می گذارد صرف نظر از دین، آیین، مذهب، نژاد و ملیت تنها یک شأن دارد و آن زائر امام رضا بودن است. ... میان وزیر و یک فرد مسکین تفاوتی در تکریم و خدمت رسانی نیست ... حرم مطهر امام رضا (ع) کانون وحدت است.،،

 

اُنظُر : ایدئولوژی این ادعا برابر است با مکتب آسمانی بلندمرتبه خدا، اما کمی آقای مروی به رواق ها سر بزند دقیقاً می فهمد حرفش از زمین تا هوا تفاوت درش است. سراغ برخی از تنش ها و اختلاف ها از یک رواق آنجا به کشور سرریز می کرد و همچنان می کند که خیلی ها حاضر به خواندن نماز در آن یک رواق سیاست زده نیستند و به جوار صحن ها و بست ها و درگاه ها برای خواندن نماز برای خدا پناه می برند. حرم امام هشتم (ع) را کانون سیاسی کاری کردند. عبور کنم. مردم مو به مو آن را می دانند ولی عمق و ارادت به زیارت را بر هر تمام این کارهای سخیف عده ای خاص در آنجا ترجیح می دهند و اعتنایی به آن برنامه بزک کرده نمی کنند. آقای مروی شما به مروت مشهوری نگذارید حرم شریف و آرامبخش و بالاترین محل معنویت ایرانیان یعنی جوار مرقد امام هشتم (ع) حتی اندازه ی یک ذره که فقط زیر نور آفتاب پیداست، شائبه به سیاسی کاری پیدا کند، چه رسد به خود سیاسی کاری. مردم شما را زمانی امین و راستگو می بینند که از بلندگوهای آن حرم حرف های جناحی و سیاست بازی آلوده نشنوند. به خودتان رحم نمی کنید به مکتب اسلام که چتر هر انسان خداجو و معنویت گرا است رحم کنید و گرنه یک عمر خرابکاری برای خود باقی می گذارید و روزی مثل همه ی زندگان زیر قبر می روید. در حرم زیر مدیریت شما و اشخاص آنجا آیا واقعاً میان وزیر و یک فرد مسکین !! فرق نمی گذارند ؟! اُنظُر.

چه گفتند ؟ !

کاوش اُنظُر :

با دادخواهی بیش از ۴۰۰ هزار نفر روز یکشنبه (۲۸ مرداد) هفته ی آینده دادگاه شکایت از آمریکا با موضوع (کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲) در شعبه ی ۵۵ امور بین الملل در شعبه ۵۵ برگزار خواهد شد.

 

نظر اُنظُر : آقای خسرو معتضد حفظی تاریخ می نویسد، حذفی را بنده نمی داند.

 

رکنا گزارش کرد از یک نقل که ترانه ی بوی گندم داریوش از منبر اثرش بیشتر بود.

 

نظر اُنظُر : کسانی که مسائل بلدند، می دانند آقای مهدی کلهر نقلش از کدام مقطع انقلاب بود و خاطره اش مربوط به کدام شخصیت.

 

فرمانده سپاه عاشورا آقای سردار اصغر عباس زاده در مورد ترور اخیر در تهران گزارش کرد مردم خواهان نشان دادن اقتدار ایران اسلامی به جهانیان هستند.

 

نظر اُنظُر : به مردم دوستی نظامیان ایران هیچ شکی ندارد بنده، اما چون مردم و خواسته ها نزد نظامی ها مهم اند، بنده خبر دارم خواسته های مردم ایران فراوان و در مسائل مختلف است. به آن خواسته ها هم باید توجه کرد.

 

درگذشت حاجیه «ستاره اکبری» مادر چهار شهید «عین الله، محمد شفیع، هدایت الله، نورالدین اکبری روستای شهیدآباد خرم بید استان فارس.

 

نظر اُنظُر : زمانی زیاد ایران را همین مادران شهید بیمه کرده بودند چون پای تابوت فرزندان و همسران خود، ملت را به ادامه ی پایداری در برابر جنگ تحمیلی فرا می خواندند و هرگز حرفی از خون شهیدان خود نمی زدند که کمترین گلایه از آن بیرون نخیزد، این روزها همان مادران به سن کهولت رسیدند و با سرمایه ی صبر و پایداری پای ایمان و ایران به دیار باقی می شتابند. خدای بلندمرتبه حتی از روح ملکوتی آنان خشنود و به عبارت قرآنی ،،راضی،، است. روح حاجیه ،، ستاره،، که خورشید حقیقت و استقامت ایران، همین مادران هستند، همچنان تابیدن داشته باشد.

شهید محمد شفیع اکبری ۲۱ خرداد سال ۶۰ در منطقه دارخوین

شهید هدایت ا... اکبری ۲۲ فروردین سال ۶۲ در منطقه عین خوش

شهید نورالدین اکبری ۲۶ اسفند سال ۶۳ در منطقه شرق دجله

شهید حاج عین ا... اکبری ۴ دی ماه سال ۶۵ در منطقه شلمچه

 

حجت اسلام مصطفی پورمحمدی گفت : باید روابط قدرت و مناسبات قدرت را بفهمی. جسارت مذاکره داشته باشی. در مذاکره لب، دهان و احساساتت نباید متشنج شود، نباید ضربان قلبت بالا رود، آرامش خود را حفظ کنی، تسلط بر مذاکره داشته باشی، صحنه را به دست گیری. باید با قدرتمندان و بزرگان دنیا نشست و برخاست داشته باشی و کشتی گرفته باشی تا بلد شوی.

 

نظر اُنظُر :  بنده از روبرو نیوز این حرف شیخ پورمحمدی را خوانده. آنچه بنده از کتاب های خاطرات سیاسی جهان خوانده است این بوده است میز مذاکرات را از افراد مهره و مارمهره می چیدند که توان غافل کردن و تخلیه داشته باشند. مثل سربازجوی سازمان «سیا» آمریکا که بعدها صدام را در زندان چندین جلسه بازجویی کرد. یک فکاهی در اندازم : حالا که آقای حجت اسلام مصطفی پورمحمدی هم مسبوق به اطلاعات است، هم مسبوق به دیدار و مذاکره با صدام، و هم مسبوق به نامزد و مناظره، و هم مسلح به ،،هفت تیر،، و حتی کشیدن آن در یک مورد مهم !!! پس عندالمطالبه ! میز مذاکره ی ایران را در دست بگیرد، حتماً کشتی بلد است و کنار لبش که کف نمی کند و به گفته ی خودش لب، دهان و احساساتش متشنج نمی شود !! که مثل مارمهره های خارجی ها ولوم صوت بالا پایین می برند و ارتعاش حنجره می زنند و خروسک گلو می گیرند. اُنظُر

 

روزنامه مواجهه اقتصادی (۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳) سخن شیخ کاظم رجبی صدقی در نماز جمعه ۲ - ۶ - ۱۴۰۳ : «بزرگترین ارزش همآهنگی با ولایت فقیه است»

 اُنظُر : و نیز باغ ۱۰۰۰ و خورده ای میلیاردی حوزه ی علیمه ی ازگل !

حکومت دینی و حکومت مردمی

کاوش اُنظُر : در ایران دو فکر کم کم به تضاد تئوریک رسیدند. حکومتگران به شریعت سازی ایران باور پیدا کردند و تلاش شان این است احکام اسلام را در ایران پیاده کنند. در برابر، این فکر زاده شد از بین حکومت دینی ای که عاجز در از بین بردن فساد باشد و خود سیستم نیز فسادزا شده باشد، با حکومت مردمی ای که فرضاً دچار همین عیب شود، زیان اولی بر دین و دینداری غیر قابل مقایسه با اثرات دومی است. زیرا در دومی اصلاً داعیه ی پیاده سازی شریعت شعار نمی شود که ضعف و زور و فساد و دزدی سیاسی به حساب دین برود. با آن که تئوری دومی، تقریباً نشان از آن دارد که اکثریت بیشتری را دور خود جذب کرده است، اما طرفدران تئوری اولی حاضرند در مقام اقلیت، حکومت دینی خود را بر مردم داشته باشند. حتی حداقل نیمی از روحانیون نیز با این تئوری جور نیستند. بنده می داند که این تضاد، کار بزرگی را دارد در بستر جامعه رقم می زند. فوران خاموشی دارد، چون دو عامل فرهنگ مدارای ایرانی و اخلاقیات اسلامی بهترین نگه دار آتشین سازی جامعه عمل می کند و نمی گذارد سطح تضاد فوران کند.  اُنظُر بیم نمی ورزد که فکر خاکستری جامعه را به عنوان ناقل و کاوشگر وارد مدرسه فکرت کند.  ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ اُنظُر.

پیوست: توضیح عصر ایران نسبت به این سخنان: اینجا.

 

چه گفتند ؟ !

کاوش اُنظُر : آقای حجت... شیخ محمد جعفر منتظری رئیس دیوان عالی ایران به پوشش مریم شبانی خانمی که از مجله ی "اندیشه ی پویا" نزد آقای پزشکیان طرح پرسش کرده بود وارد شد و گفت : ،،یک طلبه ای مثل بنده وظیفه دارد در هر زمان و هر مکان در صورت مشاهده مشکلات و ناهنجاری ها آن را متذکر شود. ؛؛

 

فرض مردم بپذیرند این مقام حکومتی خود را به قول خودش به عنوان طلبه ی دینی، فردی وظیفه شناس می داند و آنچه موضع گرفته است راستگویانه است؛ اما همین مردم ممکن است به سؤال ذهنی کشانده شوند که چرا همین شیخ، رئیس قضایی دیوان ایران نسبت به سایر مسائل که تیشه به ریشه ی دین می زند، خیال نمی کند یک طلبه ی دینی وظیفه مند است !! مگر آن عمامه به سر که منبر و محراب گریه می کند ولی در محضر اسناد، زمین حوزه ی علمیه را به اسم دو پسرش جعل کرده بود کم بزه مرتکب شده بود و از مریم شبانی هم کمتر ؟! شیخ کاظم را باز بردند بالای منبر و در صدر روضه خواند و در رساندند مصلی برای مردم باز هم چند جمعه خطبه خواند و به ملت تقوا !!! یاد دهد. اگر چهار خال موی زن نباید در انظار بیرون باشد و نباید هم باشد زمین خواری حوزه هم نباید باشد. اینجا طلبه ی وظیفه شناس ظاهر می شود ولی در آن مسئله چی ؟ ! کدام یک به اسلام بیشتر ضربه می زند !! چهار خال موی مریم شبانی حین سؤال پیدا بود یا آن عمامه به بسری که هم جعل کرد و هم دروغ گفت ؟!! عبور کنم. با رفتار دوگانه تیشه به ریشه ی دین نزنید. همین یک ذره کار را بکنید، طلبه ی دانا و باتقوا حساب می شوید. اُنظُر.

چه گفتند ؟ !

کاوش اُنظُر :  آقای حجت... دکتر شیخ حمید رضا شریعتمداری از دانشگاه ادیان و مذاهب گفت ،،اگر حوادث ده سال اخیر را در جهان اسلام بررسی کنیم می بینیم که بعد از اتفاقات مبارکی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رخ داد شاهد همگرایی جامعه اسلامی بودیم هرچند در دهه های اخیر ماجرای بیداری اسلامی که عمدتاً در کشورهای اهل سنت اتفاق افتاد باعث شد تا برخی از این آرمان ها به ثمر ننشیند و برخی عوامل باعث تندروی هایی در جهان اسلام شد و ما شاهد عوامل مضری در این راستا بودیم.،،

 

نظر اُنظُر : آقای شیخ حمید شریعتمداری سخنان درستی گفت. اما از نظر بنده  با مطالعات متمرکزی که درین مورد دارد، کشورهای جهان اسلام حداقل در سه موضوع تئوریک تنش ناتمام دارند : یکم : تفکر عرب ریشه در عشریه دارد، حتی عرب مسلمان هنوز نتوانسته از این ایده ی خویشاوندی فاصله بگیرد و مکتبی فکر کند. دوم : دو مذهب عمده ی دین اسلام (سنی ها و شیعه ها) به خاطر غلظت ایدئولوژیک، توان تقریب ندارند. در این میان علمای دو سمت بر عقاید خود پای فشاری دارند و در بیشتر موارد افراط گرایانه به لعن و قتل هم فکر می کنند. سوم : قضیه ی فلسطین دو جهت دهی دارد، خط پذیریش وضع موجود و خط مبارزه با این وضعیت. اولی حاضر می شود اسرائیل را در دنیای اسلام و خاک فلسطین بپذیرد و دومی در مقابل این تز، به دفع و دفن اسرائیل فکر می کند. این طرز فکر دو جهته، در درون خود فلسطین نیز موج می زند. اگر بر این سه سطح تنش، بنده بخواهد چهارمی را اضافه کند، عرب منطقه از سال های دور حاضر نیست غیرعرب بویژه ایران بر آنان چیره باشد. لذا جهان اسلام فاقد مقدمات موجده برای رسیدن به تفکر تقریب مذهبی و حتی پیوند دیپلماتیکی است. دسیسه ی عوامل خارج منطقه نیز نباید نادیده گرفته شود. از ایران و از کشورهای عرب، هر دو بلاد، تفکر تندرو مخلوط به جهالت و خرافه، عمده ترین امتناع توسعه یافتگی در خاورمیانه است.  ۲۸ شهر یور ۱۴۰۳ ؛  اُنظُر.

سمیر جعجع های جدید

کاوش اُنظُر : پیامبر صلوات الله علیه و آله گاه کارهای بسیار مهم را به بعد موکول می کردند. دعوت را. دفاع را. فتح را. فقط در ابلاغ بود که به عنوان فردی فرستاده ی خدا، حتی کوتاه ترین آیه را فروگذار نمی کردند. شادروان دکتر شریعتی از هر چیز زودرس در مسیر نهضت اسلامی، به عنوان ،،فاجعه،، یاد می کرد. شاید تا همین مقدار حرف بنده معلوم شده باشد. اگر بآسانی نشود به مردم کشوری کمک کرد، و یا بدتر آنان زیر آماج جدید بروند، بهتر است زمان را به وقت مغتنم موکول کرد. این ایده از منطق برخودار است و در سنت و سیره ی پیامبر صلوات الله وجود دارد. حتی حدیث اهتمام شرط و قید دارد. روزهایی در ایران برای برخورد قهرآمیز با رفتار خشن طالبان اول در کشتن خبرنگار اعزامی ایران به افغانستان، تندروها در ایران فقط یک قدم با لشکرکشی به مرزهای شرقی فاصله داشتند. بنده دقیق نمی دادند، اما به نظر می رسد شادروان حجت... آقای رفسنجانی مانع شده بود. سمیر جعجع های جدید، نه فقط در لایه های لبنان حتی شاید در شیارهای سیاست تهران نیز باشند. اُنظُر.

جنگ نوین

کاوش اُنظُر : به همان میزان که سطح روابط بین المللی پایین می آید و کشورها به هم به شکنندگی دیپلماتیک می رسند، سطح جنگ پلکانی به بالا می رود و ابزارهای آن پیچیده تر می شود. تنها راه کاستن تنش و جنگ، گفتگوی سیاسی _خصوصاً اقتصادی_ است که دروازه ی رابطه ی دیپلماتیک را به روی کشورها می گشاید. چین و آمریکا بیشترین اختلافات را دارند، حتی در اعتقادات و ایدئولوژی و فرهنگ عمومی، اما گفتگوی اقتصادی و رابطه ی تجاری آن دو را از جنگ با هم باز می دارد. در حقیقت درک و نیاز در اقتصاد و تجارت، بزرگترین عامل برای منافع ملی ظاهر می شود. هر کشوری اقتصاد خود را به نفع سیاست بتراشد، زیانکار است، در عوض هر کشوری سیاست خود را به نفع اقتصاد تراش بزند حتی جراحی بکند، سود می بیند و ملت خود را به آسودگی معنوی و مادی و امنیتی می رساند. جنگ نوین حاصل تشدید رقابت سیاسی است که به تنوع تسلحیات مخرب منجر شده است. جهان بار دیگر به تفکر خلع سلاح دهه ی هفتاد میلادی محتاج افتاده است. جهان از رهبران روشن و سیاستمداران بزرگ تهی شده است. با جنگ گرم و نوین نمی شود بقا را تضمین کرد، مخصوصاً وقتی کشورها به قدرت برابر می رسند که هیچکدام قادر به از میان برداشتن همدیگر نباشند. سودبخش ترین میز هر کشور، میز گفتگو است، چه در داخل چه در خارج. و اقتصاد و کار و کارگری و تولید و کشاورزی و تجارت جهانی برترین الگوی زیست انسانی است. اُنظُر.

 

چه گفتند ؟ !

چه کردند ؟ !

کاوش اُنظُر : چه گفتند ؟ ! گفتند این انقلاب هر چه بوی بد رژیم سلطنت پهلوی دهد را می شوید و می برد و به زباله دان تاریخ می اندازند. حتی سران جانی ساواک را و ارتشبدانی را که مردم را به آتش بسته بودند تیرباران فوری کردند که نظام سلطنت بازتولید نشود. چه کردند ؟ ! نقل است در اهواز یک مجسمه ی ۱۰ میلیارد تومانی برای دولت سیزده توسط شهرداری ساختند و در میدان فلسطین (استانداری) نصب کردند عکس پخش شد. این "مجسمه ۴متر و ۳تُن" است. بنده یادم است گرگان ما مجسمه های شاه و رضاشاه دو سلطان یکه سالار و خودخواه را مردم با ریسمان کشاندند بر زمین واژگون کردند. این مردم را مجدداً به کارهای بیهوده و با این رفتارهای طاغوتی به خشم نیاورید. حتی به نظر بنده روح آن درگذشته در آن اتفاق سقوط ازرده می شود از این سبک کار.  اُنظُر.

 

انتشار نوشتار اُنظُر در پایین پست

درس خارج فقه !!

کاوش اُنظُر : اول بنای بنده این بود در این نوشته حرف عضو کمیسیون امنیت مجلس را بررسی قرار دهد که ادعا کرد ریاست جمهور سیزده پیجر داشت. عبور کنم. بپردازم به درس خارج فقه حجت اسلام آقای سید مجتبی که تصمیم شخصی گرفت جلسات اینترنتی درس خارج را تعطیل یا تعلیق کند. فقه و اصول درسی است در نظام آموزش حوزه که فقط فقیه های مسلط و کارکشته بلدند در اطراف و خارج آن، استدلال و استباط بخرج دهد. فکاهی گویم: گویا در حوزه به قول فیلم «دودکش» به گویش هومن برق نورد : «بلدم ! بلدم! » راه افتاده است. قدیم ترها مراجع، فقیهان سترگ، عالمان برجسته به خود اجازه می دادند در این درس پیشقدم شوند طلبه ها را ملا و متقی بار آورند. اما امروزه امثال آقای سید مجتبی جوان دست به این کار می زنند. آن هم سیزده سال این درس را برپا کرد. یا فقه خیلی آسان شد ؟ ! اما فقه هم خیلی گسترده تر شد. یا آموزش در حوزه این همه بی در و پیکر گردید که افرادی در حد و قواره ی آقا سید مجتبی مجازند درس خارج برپا کنند. تازه بدتر این که حجت اسلام سعید صلح میرزایی به تمجید وی برخاسته و گفته ۱۶۰۰ نفر از طلاب مقطع خارج حوزه های قم مشهد و دیگر استان ها برای شرکت مجازی در درسِ به قول ایشان «آیت الله سید مجتبی خامنه ای» ثبت نام کرده اند، ولی به قول وی با لغو درس، آقای سید مجتبی «اقتدای به سیره ی علمای سلف» کرد. علمای بزرگ اخلاق پیشه، گاهی که درس خود را زیاد پررونق می یافتند از روی طهارت نفس آن درس را تعطیل می کردند و برخی از علما هم دیرتر از سایر عالمان، حاضر به تدریس می شدند تا طلبه ها اساتید دیگری را برگزینند و زیر بار شهرت نروند. عبور کنم. بنده برای حجت اسلام آقای سید مجتبی احترام قائل است، چون جوان رزمنده جبهه بود. از سوی بیرون مورد برخی حملات دروغین بود. البته انتقاد هم وارد است، اما فکر نکنم توان فقه در او آنقدرها باشد که درس خارج فقه برپا کند. اگر درس های پایین تر بود شاید می شد پذیرفت. حوزه هیچ گاه فرزندمحور نبود، فقیه محور بود و دانش گرایی در آن موج داشت.  ۲ مهر   ۱۴۰۳ اُنظُر.

دولت در دولت !

کاوش اُنظُر : بنده به آقای محمد مخبر از چند نظر نمره ی فردی مقبول و معقول می دهد : در ستاد اجرایی بنیاد برکت کارهای مردمی کرده بود. در پیش از انقلاب، مبارز دزفول بود. در کوتاه مدت کفالت از سی اردیبهشت ۱۴۰۳ تا دوازده مرداد موقع تحویل دولت سه ساله ی سیزدهم، خیلی امین رفتار کرد. نسبت به افراد بالادست خود، اخلاق درستی دارد. اما همه ی اینها دلیلی نمی شود که این بنده نگوید شغل «دستیاری» حرکتی ضد قانون اساسی است و در این سند ملی چنین شغلی وجود ندارد. این نوع اشتغالات مبدعانه کشور را دو شقّه می کند. البته آقای مخبر فردی مراقب است، تحت القا قرار نمی گیرد، مخلّ نیست. بنده احتمال بالا می دهد در دام این شغل که شائبه ی دولت در دولت در آن وجود دارد، نیفتد، چون اخلاق این فرد تا به حال این بوده است مرضیّ جناح ها باشد. خود آقای مخبر از نیروهای چپگرای مؤمن دهه ی اول انقلاب بود. از پدری آخوند و مذهبی و مردمی و مادری مؤمن برخاسته است.  آقای مخبر در تله ی این شغل مواظب باش گرفتارت نکنند. عبور کنم.  ۳ مهر ۱۴۰۳ اُنظُر.

اخبار جنگی

کاوش اُنظُر : اخبار جنگ به شش علت، شش صفت عاریت یا بزک می گیرد. به همین دلیل هر خبر جنگی لزوماً درست و واقعیت نیست، ممکن است نادرست چینش شده باشد. اصل جنگ چنین کاری را برای طرفین، اجبار می سازد. آن شش صفت ناشی از شش علت :

 

امنیت :

به خاطر اصل امنیت،

به خبر جنگی رنگ امنیتی می دهند.

 

تصرف :

به خاطر فریب مصاف،

در خبر جنگی دخل و تصرف می شود.

 

حذف :

به خاطر رویاروی با روبرو،

واقعیت خبر را از دل خبر جنگی حذف می کنند.

 

اضافه :

به خاطر غلو در افکار عمومی،

خبر جنگی با اضافات به خبررسان ها می رسد.

 

تحلیل :

به خاطر ضربه یا حمله،

دست به تحلیل غلط عمدی در خبر جنگی می زنند.

 

خجالت :

به خاطر قول های غلبه آمیز،

خبر جنگی را در فن اضافات می پیچیند.

۷ مهر ۱۴۰۳ اُنظُر.

آیا به سید حسن نصرالله اشکال هم وارد می شد ؟

کاوش اُنظُر : اول و پیش از شروع نوشتار، این بنده عرض کند، نظر بنده در مورد شهید سید حسن نصرالله در پایان متن می آید. به آن شخصیت لبنان، هم در ایران و هم در لبنان، اشکالات یا انتقاداتی وارد می کردند، بنده فقط دو مورد را بر حسب دریافت هایی که این بنده بر اثر مطالعات منطقه ای دارد، می کاود:

 

یک : انتقاد و اشکال

از دو سوی محیط ایران و لبنان:

معمولاً محافل روشنفکری مطرح بود که ایشان:

لنبان را کشاند به ایران و ایران را کشاند به لنبان.

نظر اُنظُر : این یک قاعده در روابط بین الملل است که کشورها یا نهضت های رهایی بخش برای تعقیب منافع خود، دست به دوری یا نزدیکی با کشورها می زنند. شهید سید حسن نصرالله زیرک به تمام معنا بود که هم توانسته بود توجه ایران را به گروه خود جلب کند و هم سرنوشت لبنان را به ایران بدوزد. لبنان به تشبیه بنده شبیه یک جنین است در دل دو مرز جغرافیای سوریه و اسرائیل که مانند شکم آن را بلعیده دارند. یک رهبر زیرک باید هم برای منافع کشور خود دست به اتحاد یا افتراق بزند. روش او در نفوذ قلوب در ایران و لبنان خیره کننده بود. هیچ شخصیت خارجی تا این میزان در قلب مردم ایران نفوذ نکرد، که سید حسن نصرالله کرد. این سیاست ورزی وی سرزنش آمیز نیست، بلکه به قریجه ی بی مانند وی باید درود فرستاد که چنان هوشمند بود که توانسته بود رهبریت منطقه را از آن خود کند و همه را دنبال خود بکشاند. قرن ها طول می کشد شبیه او پیدا شود. هر کس منفعت جریان فکری خود را بشناسد همین می کرد که او کرد.

 

دو : انتقاد و اشکال

از دو سوی محیط ایران :

معمولاً از دو محفل روشنفکری و عامی مطرح بود که ایشان:

در تفکر سیاسی ایران دگرگونی پدید آوورد.

نظر اُنظُر : خود شهید سید حسن نصرالله آنقدر پیرو بود که در دهه ی اول انقلاب از فرط علاقه و تبرک، نخ لباس امام را لای قرآن خود گذاشت. پس در واقع این او بود که ادامه ی تفکر علمای ایران بود و البته بیشتر و تحققی تر، از تفکر سیاسی مذهبی صدریون عراق شعبه ی شهید آیت الله محمد باقر صدر، مکتب فکری مستقل ساخت. وزن فکری و کاریزمایی ایشان از این طریق بالا رفت. لذا اگر در سیاست ایران اثر گذاشت به این علت بود اهداف خود را از طریق تفکر شهید صدر پیش برد و تفکرات شهید صدر مانند شهید مطهری، در مبانی سیاسی مردم ایران نافذ است. این که یک رهبر سیاسی و نظامی و فکری لبنان، میزان نفوذش بالا می رود و قادر است دگرگونی فکری در ایران ایجاد کند، اشکال حساب نمی آید، نشان درجه ی بالای تشخیص های مصلحت او بود. وقتی شهید قاسم سلیمانی تابع او بود حساب بقیه روشن است. تا آن حد روشن که برخی از ایرانی ها فقط "جانشینی" احتمالی وی را در ایران، خوشایند می دانستند و پذیرا هم بودند که چنین انتخابی در آتی صورت بگیرد. عبور کنم.

 

نظر بنده در مورد شهید سید حسن نصرالله به صورت نمایه نویسی:

یک : انسانی همساز با همه در محیط مذهبی چندگونه ی لبنان. دو : عقل راشد. سه : هوش سیاسی بالا. چهار : تأثیرگذار و قدرت نفوذ کلام فوق العاده. پنج : فردی معنوی و تارک دنیا. شش : تحلیلگر قهار و مطالبه گر دقیق. هفت : لبنان گرا و حافظ منافع مردم میهن خود. هشت : تفکر مقابله با اسرائیل. نه : روحانی بروز جهانی و در عین حال سنتی و مذهبی و اهل تضرع و دعا در مسیر سازندگی انسانی نه خواب آلودگی روحی و خرافی. ده : توان پیوندی با حاکمیت در ایران. یازده : از آزمون روزگار سربلند به نزد خداوند در آخرت رفته. دوازده : در جهان خود، یک شخص و ضمیر منفرد نماند یک ایدئولوژی سیاسی شد. سیزده : هر انسانی ضعف و قوت دارد، ضعف هیچ کس را نمی شود انکار کرد، اما نقاط قوت او چنان زیاد بود، انسان بر خود جایز نمی داند همان ضعف ها را هم مطرح کند، چون مقام رفیع و عجیب شهادت آن ضعف ها را می شوید. رخ او، روح او و رودهای فکر او برای بنده جاذبه داشته. بی آن که هیچ کس را مقدس کنم، اما وی را انسانی قابل حرمت و تحسین و حتی در جاهایی قابل پیروی می دیدم. شهادت برایش درگذشتی لذیذ بود. حضورش هنورهنوزها نیاز بود، چون فکر او فقط با زبان قهار خودش قابل انتقال بود. و نمی دانم چرا نشست را در ضاحیه ی آسیب پذیر شکل دادند و در این مدت پس از انفجارهای سیستماتیک و فیزیکی پیجر آلوده، به جای امن در سوریه یا ایران نقل مکان موقت نداد. حیف که حالا میان میدان و مردم نیست. ۸ مهر ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

انتشار نوشتار کاوش اُنظُر

تقسیم کار اجتماعی

هشدار به دولت مسعود پزشکیان

کاوش اُنظُر: فلسفه ی ایجاد دولت و حکومت چند چیز است، یکی تقسیم کار اجتماعی است، و دیگری کارویژه گرایی. یعنی دولت ها موظف هستند امور کشور را تحت هیچ شرائطی از کار و پیشرفت در خلاء نیندازند و هیچ حوادثی نباید در کار کشور خلل پدید بیاورد.

 

شاید ایراد بگیرند این حرف بنده همان اصالت فایده است که «استوارت میل» از اصحاب مکتب فایده است، از آن می گفت و کتاب «فایده‌گرایی» را در این باره نوشت؛ ترجمه‌ی آقای مرتضی مردیها. اما منظور بنده این است که «امیل دورکیم» می گفت، یعنی لزوم تغییر و تحول که ذات آن ایستایی ندارد. دورکیم معتقد بود جوامع باید تغییر کنند و حتی تأکید می کرد در «جامعه ی سالم و بهنجار، مقرراتی که اساس همبستگی را فراهم می کند، به اقتضاء زمانه تحول می یابد.» پس آقای پزشکیان چه بر اساس تزهای فیلسوفان علوم اجتماعی و چه بر پایه ی سندهای توسعه و چه بر مبنای قوانین و دستورهای بالادستی، نباید فرصت چهارساله ی خود را به خاطر رویدادها به وقفه اندازد و اجازه ندهد ذهن دولت و دیوانسالاری، از کشورداری و خدمات به مردم به حوادث مشغول شود. امور بر اساس تقسیم کار پیش می رود.

 

هیچ حادثه ای نباید دولت را از کار ذاتی خود دور اندازد. تقسیم کار فلسفه اش در چنین روزهایی نمایان می شود. خاورمیانه دستخوش رویدادهای نامعلوم شد و حوادث پشت حوادث. مشغول ساختن دولت به حوادث یعنی ترک تقسیم کار اجتماعی، که بدترین فرصت سوزی است.

 

یمن دو تکه شد. لبنان سه پاره است. سوریه به چند پارچگی افتاد. لیبی متوقف شد. سودان تقسیم گردید. عراق هنوز تحت اشغال آمریکا قرار دارد. افغانستان نیروهایش با هم در حالت قهر بسر می برند. اسرائیل در گرداب قرار گرفت و چاره را در ایجاد بی نظمی منطقه ای می بیند. فلسطین عملاً دو شقه شد؛ غزه و کرانه. غزه که می خواست مستقل از کرانه بماند تا مبارزه را مسلحانه، گرم نگه دارد توسط اسرائیل ویران شد. ایران در این اوضاع (که خود مورد خشم آمریکا و اروپا و نظاره گری و البته کمک های دیپلماسی روس و چین قرار دارد) به کدام بحران می تواند بر حسب حدیث «لا یهتمُّ» راه حل دهد. از یک کشور تنها و مورد تحریم و تهدید، واقعاً چه انتظاری باید داشت. پزشکیان به کشور بپردازد و تقسیم کار اجتماعی را (حتی در اوج احتمالات مخاطره آور) رها نکند و نیروهای اداری اش را به کار برای کشور مشغول بدارد و به عنوان رئیس رسمی کشور، نگذارد حوادث نامعلوم که معادلات پچیده دارند، ایران را در کام توطئه، فرو دهند. نظریه ی تقسیم کار اجتماعی علاوه بر نظم و تغییر، ایجاد قوارگی در سیاست است. پزشکیان بپّاید خاورمیانه ایران را نرباید. عبور کنم.  ۲۷ / ۷ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

وسایل شخصی

شهید یحیی سنوار

 
آخرین ثانیه‌های
مبارزه‌ی یحیی سنوار
 
روزنامه همشهری ( ۲۹ / ۷ / ۱۴۰۳)
شرح لوازم شخصی سنوار در هنگام شهادت

سنوار در دو کفه ی ترازو

مرد اسرارآمیز ، یحیی سنوار

کاوش اُنظُر: نود و نه درصد ایران یحیی سنوار را نمی شناختند، حتی در بالاترین سطوح حکومت؛ حتی به اسم او هم آشنا نبودند، چون چند سال پیش وقتی به همراه اسماعیل هنیه به ایران آوورده شد چنان ناشناخته بود که هنیه مجبور شد در آن دیدار مهم هیئت در بیت، سنوار را معرفی کند و اسمش را نام ببرد.

 

یحیی سنوار اما که بود؟

 

زاده ی اردوگاه بود. چون چند دهه پیش اسرائیل پانصد روستای اطراف باریکه ی غزه را به زور کوچ داده بود و مردم مجبور شدند به غزه پناه ببرند. بالای نود درصد سکنه ی غزه مال همین پانصد روستا بود که اسرائیل آن را به خاک رژیم خود ضمیمه کرده بود و یحیی سنوار از همین نسل آواره در اردوگاه بود. ریشه اش با ستم و ستمگر درگیر بود. عقیده اش از همین آوارگی ریشه گرفت. مبارز شد، از نوع زیتون صلح نه، بلکه با به دست گرفتن سلاح. او فقط مبارز نبود، نویسنده ی رمان و مترجم عبری به عربی بود. بیست و چند سال در زندان اسرائیل وی را به یحیایی مقاوم و نترس و شهادت طلب بدل ساخت. در بین فلسطینیان یک بخش از زندگی اش اسرارآمیزتر و موجب دو دستگی شده بود آن این بود وقتی سازمان ،،مجد،، را در درون جنبش حماس (حرکت مقاومت اسلامی فلسطین) تأسیس کرده بود. کار ،،مجد،، شناسایی فلسطینی های بود که احتمال می دادند برای اسرائیل جاسوسی می کنند. نقل است که در بین فلسطینی ها هر ده نفر، فلان تعداد نفر با گرفتن پول از اسرائیل، به اسرائیل اطلاعات می فروشند. یحیی با این پدیده درگیر می شد. عبور کنم.

 

یحیی وقتی در برابر آزادی سرباز اسیر ،،گیلعاد شلیط؛؛ تحلیلگر ورزشی ارتش اسرائیل در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۱ با مذاکره ی اسرائیل با حماس، به همراه ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی آزاد شده بود، از همان زمان نقش شاخه ی نظامی حماس را علیه ی ساف (که به سازش با اسرائیل تن داد) و فلسطینی های حامی به رسمیت شناختن اسرائیل و ضدیت با تز دو دولتی را برجسته کرد. به طوری که بارها نقل می شد میان او و سران سیاسی حماس روی چارچوب مبارزه و شیوه های انتفاضه (جنبش سنگ به صدای گنجشک) اختلاف نظر است. یحیی تز درگیری مسلحانه ی غیرخاموش با اسرائیل را نمایندگی می کرد و در اطراف خود، شاخص ترین چهره ها و زبده ترین چریک های گمنام و مخفی مانند محمد ضیف را چید. آرمان یحیی آزادسازی تمام فلسطین از دست اسرائیل بود و به مذاکره روی خوش نشان نمی داد هرچند خودش از راه مذاکره از حبس و زندان اسرائیل آزاد شد و به غزه بازگشت، اما معتقد بود فریاد فقط از صدای گلوله ی لوله ی تفنگ شنیده می شود. جناح او در حماس خیلی نفوذ پیدا کرده بود. او ماندن در غزه را بر رفتن به قطر و ماندن در دفتر و فندق، ملاک مبارزه می دانست. بدن ورزیده داشت و مثل احمدشاه مسعود خیلی کتاب مطالعه می کرد. میان او و رهبران حماس رابطه ی مشورت و احترام زیاد به او برقرار بود. بنده هنوز نمی داند آیا یحیی از طرح عملیات پانزده مهر پارسال خود (مشهور به طوفان) وقتی میزان رفتار جنایت آمیز اسرائیل را دید، ارزیابی دوباره صورت داده بود یا نه؟ چونکه حماس یک جنبش نظامی است اخبارش بیشتر محرمانه می ماند. حتی این که چرا در تَل السلطان بود در رفح، جنوبی ترین جای باریکه ی غزه نزدیک مرز مصر و همزمان هم آقای سید عباس عراقچی در مصر با ژنرال السیسی رئیس جمهور مصر دیدار داشت، بر بنده غامض ماند.

 

بنده نظرم روی یحیی سنوار چیه؟

تمام عمر سنوار یک طرف ترازو، لحظه ی پایانی حرکت مبارزاتی او، طرف دیگر ترازو. کفه ی ثانیه ی پایانی عمر یحیی، سنگین تر از کفه ی تمام عمرش بود. او در این لحظه ی نهایی عمرش، به قلم و اسحله و چوبدستی خودش، برای خود بر صفحه ی فلسطین، سناریو و فیلمنامه و رمان نوشت و این پیام را مخابره کرد که فلسطینی با اسرائیلی زیر یک سقف و سر یک گلیم نمی گنجند، چون آنان اقلیم فلسطین را دزدیده اند. عبور کنم. به نظر بنده مرد اسرارآمیز، یحیی سنوار سوژه ی داستان ها و کتاب ها باقی خواهد ماند. او زیباترین صحنه ی شهادتگاه خود را برای فلسطین سند زد. و این مکان که مشهدش شد، عین قدس نزد مبارزین فلسطین، مقدس و نماد می شود، هر چند پیکرش را اسرائیل ممکن است برای همیشه مخفی نگه دارد و یا به معامله بگذارد. بنده روی زندگی یحیی سنوار قضاوت ندارم، اما او را از جذاب ترین مردی در تاریخ می دانم که حتی شکل شهادت خود را به دست سربازان ارتش اسرائیل در یک جنگ تمام عیار، رنگ و بو و پیام بخشید. به این رزم و قدرت تفکرش حرمت می گذارم. لا اله الّا الله را سنوار با یحیی گری آخر عمری خود، حیات و اهتزاز داد. اما پرونده ی فلسطین کجا و توسط کی ها رقم می خورد، از غمبارترین پرونده های ستمگری و ستمدیدگی جهان است. به قشنگ‌ترین شکل شهید شدی ای شهید یحیی ابوابراهیم سنوار. رهبر حماس.  با شهید کردن یحیی، تلاش اصلی این است ایران را در منطقه به ضعف بکاشند سپس وارد فاز بعد شوند. ۲۸ / ۷ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

انتشار نوشتار اُنظُر

کلمبیا هم دولت دارد !!

دو برنده ی امسال جایزه ی نوبل نظرشان چیست

کاوش اُنظُر: دارون عجم اوغلو استاد اقتصاد مؤسسه ی فناوری ماساچوست و جیمز رابینسون استاد سیاستگذاری عمومی دانشگاه شیکاگو هر دو جایزه‌ی نوبل گرفتند. این دو چه نظریه ای در مورد توسعه دارند؟
 
ساموئل هانتینگتون راه توسعه را از طریق «توافق نخبگان از بالا» ممکن می دانست اما این دو برنده ی نوبل، راه امکان توسعه را «اتحاد بالای حکومت و پایین جامعه» می دانند و می گویند: تا مردم از «آمادگی روحی، معنوی و اجتماعی برخوردار نباشد» و از حکومت حمایت نکنند، توسعه شکل نخواهد گرفت. حرف اصلی این دو نوبلی این است: «جامعه ی توانمند، دولت توانمند ایجاد می کند.» یعنی معتقدند جامعه ای که خیالش راحت نباشد و بداند قدرتِ حکومت صرف خدمت نمی شود، بلکه صرف اجبار و سرکوب جامعه اش می شود، به توسعه نمی رسد. این دو فرد، مسیر توسعه را از طریق «ساخت نهادهای حاکمیتی همه شمول» و همزمان «رابطه‌ ی همزیستی با مردم» امکان پذیر می دانند، توسعه صورت دیگری ندارد. شعارشان این است: جامعه ای که بتواند قدرت خودش را اعمال کند، «می تواند به دولت اجازه دهد تا توانمند شود.»
 
آن دو با تعبیر «لویاتان کاغذی» برای کشور کلمبیا که از تئوری لویاتان (هیولای قدرتمند) توماس هابز استخدام کردند، معتقدند کلمبیا دولت دارد، اما دولت ناتوان که در آن هر گروه مسلح خود جداگانه قوه ی قهریه دارد و هر کدام بر یک جای کلمبیا استیلا دارد. دلیلش این است مردم دولت کلمبیا را نمی خواهند. در هر نظامی تا همچنان مردم دولت را نخواهند، توسعه در کار نخواهد بود. کلمبیا دولت دارد اما به چه وضع و قیمت؟
 
به نظر بنده خطر کلمبیایی شدن کشورهای ضد توسعه همیشه وجود دارد. این فقط به معنای کشوری درگیر با قاچاق و کشیدن فوری سلاح مانند کلمبیا نیست، بلکه تبدیل به کشوری عقب مانده و متصلب شدن است. جمهوری اسلامی ایران با حمایت نزدیک صددرصد مردم کشورش راه اندازی شد. این میزان درصد حمایت شگفت آور بود. از دست دادن هر مقدار از رضامندی عمومی، خسارت آور است و نتیجه را برای مردم با سؤال مواجه می کند. چون ملت مسئول کاسته شدن درصد رضایت و حمایت را خود حکومت خواهد دانست. ۲۹ / ۷ / ۱۴۰۳ اُنظُر.
 

گزارش وضعیت

از واقعیت خاورمیانه

تا قاضی عبدالله  شهر بهمَئی  شهرستان لیکک

کاوش اُنظُر : دادگاهی در اردن به دنبال انتشار گزارشی درباره ی شرکت های اردنی مرتبط با اسرائیل، هبه ابوطاها «روزنامه نگار تحقیقی» را به یک سال زندان و جریمه ی نقدی پنج هزار دینار اردن (حدود هفت هزار دلار) محکوم کرد. این گزارش که به ارتباط بین شرکت های اردنی و اسرائیلی پس از نسل کشی اسرائیل در غزه اشاره می کرد، منجر به اتهاماتی مبنی بر ترویج تفرقه و تهدید صلح اجتماعی شد. این حکم قطعی است و قابل تجدیدنظر نیست. علاوه بر این، دادگاه درخواست جایگزینی حکم زندان او با «خدمات اجتماعی» را رد کرد. ابوطاها در حال گذراندن دوران محکومیت خود به دلیل محکومیت قبلی مربوط به گزارش دیگری است. پرونده ی ابوطاها به دنبال مجموعه ای از حوادث مشابه مربوط به روزنامه نگاران اردنی است که نگرانی از افزایش سانسور و سرکوب کارکنان رسانه ها را افزایش داده است. از اواخر سال گذشته، خبرنگارانی که تظاهرات مربوط به نسل کشی در غزه را پوشش می دهند، تحت همین قانون، هدف تعقیب قرار گرفته اند.
 
 
نظر اُنظُر:
 
یک. جواب فکاهی : جای قاضی یا دادگستر آقای عبدالله حبیبی منش (از قضات جوان، بازپرس ویژه دادگاه انقلاب، دادیار ویژه، دادستان در گچساران و ... از کاشته های «دولت سیزده» در زمان صدرات بر قوه قضاویه) در کشور اردن، این روزها خالی! که برای عقوبت یک «مجرم / متهم»، او را برای «عاقبت به خیر» کردن مثلاً !!! روانه ی سه ماه شرکت در نمازجمعه ی «عبادی سیاسی» !!! شهر بهمَئی کهگیلویه شهرستان لیکک در دویست کیلومتری یاسوج کند. حداقل صف نمازجمعه خالی تر از این نمی شود !!! خوش بر حال آن فرد هم می شود زندان را با مصلی معاوضه می بیند. حالا بر سر عبادت نماز (که شرط نخستش تقرب و نیت یگانگی در پرستش است) هر چه خواستند بیاورند، بیاورند !!! خودشان، خودشان را حاکم بر شرع !!! ( ببخشید: ) «حاکم شرع» خوانده اند. عبور کنم.
 
 
دو: جواب واقعی : کسانی که بدون در نظر داشتن نقشه، بدون راهبرد، بدون بالانس تقارن، متقارن، نامتقارن، و بدون تز ایجاد ائتلاف بزرگ منطقه ای، شعار جنگ می دهند، به این حکم در اردن توجه کنند، یک «روزنامه نگار تحقیقی» که کارش نه خبر، بلکه تحقیق است، فقط به جرم یک انتقادش بر رابطه ی شرکت های اردن با اسرائیل در بدترین روزهای وحشت آفرینی اش در غزه، چه اتهام هایی خورده است و چه محکومیتی اشدی گرفت. مبارزه با اسرائیل (این زمینخوار قرن، کشوردزد بزرگ و «سرنیزه» ی مغرب زمین در دل بلاد مسلمین) به پیچیده ترین نقشه، اتحاد و ائتلاف نیاز دارد. نمی شود هر کس تا دید یک عمامه ی محترم سفید / کمشکی / سبز بر سر دارد، یا یک لقب از دانشگاه های آمریکا و انگلستان، اخذ نه، اخاذی کرده است و یا حتی مدرک های کیلویی بدون مقیاس علمی، از بزرگراه بابایی !!! به خود اضافه کرده است، دهل جنگ بزند و حرف های بی بخار را روانه ی بازار مکاره و پر از مکر و فریب خاورمیانه کند. عبور کنم. آیا آن حرف اگر ... «یک سطل آب بردارند»، اینک در خاورمیانه مگر دیده شده ؟!!! که «اسرائیل را آب می برد». آیا واقعاً مهیا شده؟ انقلاب ایران از همان سال چهل و یک به بعد، نهضتی ضد شاه، ضد آمریکا، ضد اسرائیل بود، اما برای هر کدام از این سه حریف در این مثلث، نقشه و زمان موجده و مبقیه لازم بوده. اولی شد و واژگونش هم کردند مردم، دو دیگر اما خیلی عقلانیت و تجیهزات و تئوری و کالک سیاسی و اطلاعاتی می خواهد. هر کاری در زمان غیر خودش، فاجعه است، نه فجر. کدام عقل سالم، جمع کردن بساط اسرائیل با ارتش بدون هیچ ضابطه و قانون گریز بزرگ دنیای مدرن!! را از درون خاورمیانه نمی خواهد؟ این مبارزه احتیاط، درایت، صبر، نقشه، مکر مقدس، و مخفی کاری در اعلای درجه می خواهد. هر کس افتاده وسط هر چه «آرزو» دارد را جای اطلاعات و واقعیت جا می زند. بیاموزید از روزگار. حضرت رودکی فرمود: «هر که ناموخت از گذشت روزگار // نیز ناموزد ز هیچ آموزگار».  ۳۰ / ۷ / ۱۴۰۳ .  اُنظُر.
 

چه گفتند؟

چه کردند؟

آقای غلام علی حداد عادل گفت : دانشگاه امام صادق (ع) «یک خزانه ی نیرو برای انقلاب اسلامی شد.»
 
کاوش اُنظُر: بنده بارها در این مدرسه گفت که تزی در کشور وجود دارد که نیروی کشورداری را فقط از دانش آموخته های این دانشگاه می گیرد که مشهورند به همین نام و برخی هم از آستان قدس کشورداری را آن وضع !!! پیش داشتند می بردند. حالا خود چاپلوس جلوس کرد و گفت: خزانه. بله، «خزانه ی نیرو» شد !!! عین خزانه ی «ریال» !!! بانک مرکزی میرداماد. به حفظ احترام به بقیه ی دانش آموخته های خوب و محترم آن. ۱ / ۸ / ۱۴۰۳ .اُنظُر.
 
emam.com
پاسخ اُنظُر: سلام آقای « Ja . Qu » سلام.
با تشکر از جمله ی ندا و منادای شما. که آیا «ملال» گیرند یا «پند».
باز بنده توضیح بیشتر برای آن نوشته ام، بدهد که ذوق شما آقای « Qu » خیلی خلاق است. همان طور که دیروز بنده گفت، در آخر دهه ی پنجاه جمله ی ایدئولژیک مهم ضد اسرائیلی در سر زبان ها افتاد بود:
 
«اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد. ۲۴ / ۵ / ۱۳۵۸ سایت: emam.com»
 
اما دولت های حاکم بر کشورهای مسلمان، مرد م دنیای خاورمیانه را نه فقط نمی گذارند یک سطل آب بریزند سر اسرائیل حتی خبرنگار اردن را به خاطر انتقاد از رابطه ی شرکت های اردنی با اسرائیل به زندان و جریمه نقدی محکوم می کنند. که استدلال استفهام انکاری کردم آیا آن حرف یک «سطل آب» مهیا شد؟ حالا باید دو جمله ی ایدئولژیک مهم ضد اسرائیلی دیگر هم از همان منبع بگوید بنده:
 
جمله ی اول : «امروز ایران، فردا فلسطین.»
ولی آیا آن «فردا» فرارسیده؟ یا نه هنوز زود است نیاز به نقشه و برنامه و ائتلاف دارد.
 
جمله ی دوم : وقتی به لبنان نیروی نظامی اعزام کرده بودند، فرمان صادر شد با این مضمون که برگردید راه قدس از کربلا می گذرد.
ولی آیا آن «کربلا» ی مهیاشده فرارسیده که کامل گذرگاه برای رفتن به رهایی قدس باشد؟ یا آن سوتر چندین نقطه ی استراتژیک داخل خاک عراق آمریگاه پایگاه و پادگان و فرودگاه زده است.
 
ان شاء الله فضایی فراهم شود عقلایی قوم بتوانند برای مسائل مهم نقطه نظرات را آزاد بگویند تا به نفع کشور ختم شود. بستن دهن و هجمه ی لُغوی به افراد نظردهنده سودبخش نیست.
 
همین حالا که اسرائیل به نظر کارشناس های منطقه پاسخ چهار گزینه ای حمله به مراکز نظامی یا شخصیت‌های نظامی و سیاسی یا مراکز اقتصادی یا هسته ای را برای فریب یا راست، رو کرده است، باز هم حرف نظردهنده را نباید قطع کرد که بشود از عقل همدیگر کمک گرفت. همین اخیر شبکه الحره از منبع اسرائیلی مدعی شده برخی کشورهای حوزه ی خلیج فارس بر لزوم پاسخگویی سختگیرانه به ایران توسط اسرائیل تمایل !!! دارند. عبور کنم. مبارزه با اسرائیل یک اصل انسانی و برآمده از حقوق بین الملل است اما ایران باید در دام جنگ نیفتد، زیرا جنگ، ناجی این رژیم اشغالگر زمینخوار کشوردزد است و اسرائیل بهانه می تراشد ایران را به این دام بکشاند. عبور کنم. از شما که زیر نوشته ی بنده مسئله طرح کردید تشکر می شود. اُنظُر.
 

به این چهره ی

جناح دست راستی هر لباسی می آید !!

کاوش اُنظُر: او را حجت اسلام حسن روحانی صدا می زنند. از صدر هیأت رئیسه ی شورای «روحانیت مبارز تهران» نماد سنتی جناح راست. کنار دست یک حجت اسلام مشهور دیگر به اسم حجت اسلام اکبر رفسنجانی تغذیه کرد. به این روحانی که جدیداً به بیمارستان چشم پزشکی رجوع کرد و بنده نمی داند از هزارها عیب چشم کدام یکی را زیر تیغ جراح برد. اما به این آخوند دست راستی !! هر لباسی پروف است؛  لباس جنگی، لباس آخوندی، لباس بیمارستانی، لباس کت شلواری، لباس عکس برداری در گشت جبهه !!! حتی لباس «برجام»ی! او هشت سال کشورداری را در دست داشت. به او حکم «نرمش قهرمانانه» داده شده بود. که در نزد برخی تست بود یعنی آزمودن آمریکا. اما در نزد برخی دیگر، یک «راه» بود که بعد این راه پر شد از خار شتر !!، نخل و نخیل !!، دُر و آب نبات !! و دلار و ایرباس !! عبور کنم. بنده زیاد از مسائل پشت سر حکومت سر در نمی آورد. ۲ / ۸ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

کلینیک «جمهوری اسلامی روحانیتی ایران»!

کاوش اُنظُر : حق داشت ملت، شاه را از سلطنت برانداخت. چون شاه خود را سرکلینیک! کشور می  دانست. کلینیک در لغت، معنی بالینگاه می دهد. شاه فکر می کرد باید مردم را در کلینیک سلطنت خود به صورت بالینی! درمان کند و همه ی ایرانی ها و حتی عرب های خاورمیانه! را به عنوان یک شاه پرست دربیاورد. حزب رستاخیز هم ساخته بود و گفته بود هر کس به این حزب در نیاید از کشور برود. پوستر رنگی چاپ کرده بود در تیراژ میلیونی با پول خزانه ی ملی با شعار سه واژه ای «خدا ، شاه ، میهن» و خود را سایه ی خدا می پنداشت. اکنون یک تفکر در ایران از شاه نیز سبقت زده است. فقط «کلینیک ترک بی ... » نزده است، کل کشور را کلینیک «جمهوری اسلامی روحانیتی ایران»! تصور نموده است که همه باید در آن «احراز» صلاحیت پیدا کنند تا در کشور (البته این بار بدون حزب رستاخیز!!) حق زیست پیدا کنند و رستگار!! شوند. این تفکر ناب! بی نظیر را تراشه! بسازند به جهان صادر کنند تا به عنوان تسهیلگرهای! نظام به «مدیریت جهانی»!! بپردازند. تردید نکنند دیری نمی کشد که یک «ژان کالون» (فتحه دارد واو) پیدا می شود؛ زیرا نیاز پیدا می کند این نظام به آن!! بنده عبور کند. بنده دید در کلام آقای «S Safi» در پست دیروزشان نوشتار مهمی آمده است، وارد موضوع شد. ۲۷ / ۸ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

حکومت مذهبی زیر تیغ تیز قضاوت جهانی

کاوش اُنظُر: در ادبیات مذهبی، حکومت مذهبی مطرح شده است. بنده به حکومت مذهبی گرایش رد ندارد اما اگر منجر به دوشش مذهب شود و رواج ریاکاری و تجارت با دین را پهن کند مشکل دارد. به نظر می رسد حکومت های مذهبی به علت حقانیت گرایی و خود حق پنداری مطلق، پوست اندازی شان معمولاً به سمت نظامی گری است زیرا تصور می کنند جهان در حال توطئه علیه ی آنان است و در داخل دوگانه ی شدیدی پیرامون "توهم توطئه یا تجسم  توطئه" خلق می کنند تا حکومت مذهبی خود را دارای صافی تنگ کنند و همه را از آن عبور دهند و ناخالصی! را عین الّک پس بزنند. چهار نمونه از حکومت مذهبی می تواند آزمون این نظریه باشد که در حکومت مذهبی گردش به سمت نظامی گری و فروپاشی بیشتر از گردش به سوی دموکراسی و لیبرالیتی و حقوق مدرای بود. یک الیت سخت، در قدرت، این جاده را در این نظام ها هموار و تسطیح گر بوه است: جاده صاف کن.

 

چهار نمونه:

 

حکومت مذهبی اِخوان محمد مُرسی مصر، خلع توسط ژنرال عبدالفتاح سیسی

 

حکومت مذهبی مسلِم لیگ محمدعلی جناح و ذوالفقار علی بوتو، دگرگونی کودتایی از جانب ژنرال محمد ضیاء الحق و بعدها از جانب ژنرال پرویز مشرّف

 

حکومت مذهبی مجاهدان افغانستان که بر ببرک کارمل و حفیظ‌ الله امین و وابستگان شوروی سابق غلبه کردند ولی خود در دام نظامی گری افتادند و احزاب فراوان آن حاضر نشده بودند اسلحه را به نفع رأی و دموکراسی زمین بگذارند و سرانجام کشور را این گونه رقم زدند.

 

حکومت مذهبی ایران که کم کم با ایجاد قوانین ویژه به سمتی دارد می رود که بیش از قضاوت داخلی، زیر تیغ تیز قضاوت جهانی قرار گرفته است. امروزه این سؤال در بخش خاکستری می چرخد که حکومت مذهبی آخوندی سپاهی ایران تأخیرانداز «حکومت صالح و صالح ها» خواهد بود؟! در اصطلاح عرفی: تریمیدور مبتلا می شود. بنده از این بند عبور کند.  ۱ /  ۹ / ۱۴۰۳  اُنظُر.


روحانیت اهل اثبات است!

کاوش اُنظُر: روحانیت .اعم از خوب و بد. فقه بلد است. فهم فقه به «علم اصول» نیاز است و یک فرد اصولی لزوماً اهل اثبات است زیرا با ادله و استدلال و علل سر و کار دارد؛ عدل پیشکش! پس، روحانیت اهل اثبات است! یکی از اصلی ترین اثبات هایی که کرده است این بوده است علم حکومت بلد نبوده است. کامل بر اکثر مردم روشن شده است. روحانیت مانده در قدرت، بدانید مردم می دانند اهل عذرخواهی نیستید، چون خود را معیار حق می دانید، اما بدانید دارید خیلی بد می کنید. این نحو حکومت کردن، نه در فقه شما جا دارد و نه در اصول فقه شما. خوب هم می دانید. تندرست باشید، اما قدرت را خراب کردید. مردم منحرف نیستند، منحرف معلوم اند کیانند. عبور کنم. علم برای حکومت نفع دارد همان دورداشته ترین متاع میان شما. روحانیت البته خود به این ضعف علم پیدا کرد، اما خجالت می کشد عذر بخواهد و کار را از بیخ به کاردان بسپارد. «داریوش کاردان» آقای صداپیشه، نه!  ۴ /  ۹ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

نظر آقای جلیل قربانی به انظر: سلام جناب انظر. روز به‌خیر. این عبارت از آیت‌الله خمینی را به یاد داریم که گفته بود: «ما مأمور به انجام تکلیف هستیم نه نتیجه». با این‌ حساب، نتیجه عمل به تکلیف هر چه باشد؛ مثبت یا منفی، فرقی ندارد. عذرخواهی هم بابت آن لازم نیست!

 

[در پاسخ به جلیل قربانی] پاسخ اُنظُر: آقای « Ja . Qu » سلام. این جمله که «ما مأمور به وظیفه ایم، نه نتیجه» تفسیرهای زیادی در طول پس از پایان جنگ به خود گرفته بود. و در اصل مخصوص دفاع مقدس در جنگ صدام با ایران بود. مثل اطاعت از دستور خدا، شکست یا پیروزی، ایجاد انسجام علیه ی تردید افکنان، اصل تعیین تکلیف  است و عمل به آن نه آثار آن. و... بنده این فکر که شما لایه باز کردید تا به حال به سرش نزده بود. رویش فکر می کند. مثلا" این که وقتی قائل شویم به این فلسفه ی فکری [وظیفه ، نتیجه] آیا لازمه ی آن این است عملکرد منفی یا مثبت فرقی ندارد، شکست و پیروزی علی السویه است، و به فرموده ی جنابعالی «عذرخواهی هم بابت آن لازم نیست!». از هر سو به نظر شما بنگرد بنده، نیاز است به لوازم این پیاز سخن شما که یک لایه باز کردید فکر کند. جدید بود لایه. تشکر می شود از شما آقای « Ja . Qu »  که رعب ندارید در عقیده و بیان آرای عقایدتان. اُنظُر.

 

پاسخ اُنظُر: روحانی محترم آقای دارابی نیا سلام.

بنده .اُنظُر. در مدرسه هیچ نوشته ای در مورد آیت ا... یزدی ننوشته است. شما بزرگوار و شریف شاید با نوشته های سایر اعضای مدرسه آن را اشتباه گرفته اید.

در مورد ایراد و انتقاد دوم جنابعالی هر عضو چه نوشته اش را بارگذاری کند و چه آن نوشته را حذف، هر دو حق هر عضو مدرسه است.

سوم مطلب این است وقتی بنده نوشته ای از خود را غیرعقلی نمی داند مطمئن است کاری که غیرعقلی نباشد سرزنش ندارد. بنده برای نوشته هایش سرزنش هم شود امری طبیعی است. اما نقدهای شما که در رد و یا اصلاح گفته های بنده می نویسید، بالای سر بنده جا دارد و بنده شما را دعا می کند.

آخرین این پاسخ است چون نصیحت بزرگوارانه به بنده .اُنظُر. کردید، پاسخ این است هر مکلفی خود آموخته است از یوم بازپسین بترسد (ترس از نبود توشه و تهی نبودن در وقت غدا) پس این مورد را همه نگرانند. اما تهدید که کردید، خوب بدانید آقا دارابی نیا مرد شریف و پرمغز، تهدید کردن به بنده تنها موردی است که هرگز در عناصر وجودی بنده رخنه ای ندارد. به فراموشی بسپارید این قسمت از زبان گفتار و زبان کردار خود را گرامی روحانی، گرانقدر هم مدرسه ای . عبور کنم. بزرگوار می داند شما را بنده. تشکر می شود. اُنظُر.

از عذرخواهی یک آیت ا...

تا

حرف نژند! یک شیخ کلاه بردار

 

کاوش اُنظُر: بنده در نوشته ی اخیر خود گفته بود روحانیت از ملت به خاطر خراب کردن حکومتش، عذرخواهی نمی کند چونکه خود را حق مطلق می پندارد و با خود معامله به عصمت می کند. اخیراً از حجت اسلام سید علی موسوی اردبیلی فرزند آیت ا... موسوی اردبیلی مصاحبه ای نقل شد. این عبارت: «پدرم در اواخر حیات خود از مردم عذرخواهی کرد».
 
او پدرش را در این جملات پچید: «در زیست شخصی اهل رفاه بود. با دو همسر و ۱۰ فرزند زندگی را اداره می کرد و در زمره نخستین روحانیونی که در خانه مبل داشتند. بسیار شوخ طبع و خنده رو و خوش برخورد و هیچ نسبتی با برخی هم لباسان عبوس خود نداشت. به همین خاطر با این که در رأس دستگاه قضایی بوده تصویری مداراجو از او در اذهان مانده است.»

 

 نقل می کنند مجامع که وقتی  آیت الله اراکی درگذشت و جناح راست مرجعیت را در «رأس» قدرت، ادغام کرد و «واحد شد، در حالی که در قانون اساسی جدید جدا شده بود» به قول راوی آقای مهرداد خدیر (مسئول امید جوان، رئیس خبرگزاری رکنا، نویسنده عصر ایران، و دبیر روزنامه هم مهین)، آیت ا... سید عبدالکریم موسوی اردبیلی از حکومت و سیاست در نظام «جمهوری اسلامی» قهر کرد و از تهران به قم رفت و دانشگاه «شیخ مفید»ش را تقویت کرد. عبور کنم.

 

دو فکاهی بکارد اُنظُر:

 

فکاهی نخست : نقل دیگر، بهتر است به نظر بنده: گرگان ما درز داشت که آیت ا... نوری همدانی ۴ همسر اختیار کرد. (عدل در کار باشد، چه اشکال دارد) در این خانواده دو دامادش برادران (حجت اسلام سید حسین موسوی تبریزی و حجت اسلام سید محسن موسوی تبریزی) هستند، از چهره های چپ سنتی که در قم جامعه مدرسین نیستند، تشکل جداگانه ای راه انداختند بنده وارد نیست اسم و تفکر این تشکل حوزوی را.


فکاهی ثانی : کاظم صدیقی شیخ کلاه بردار از حوزه ازگل، جدیداً گفت «انسان بدون لباس انسان عاقلی نیست. برهنگی، شیوه زندگی موجودات جنگلی است. آدم بدون لباس، آدم نیست.» این شیخ که در جعل امضاء مهارت اجتهاد و مدارج روضه و مصیبت خوانی، دشت کرده، احتمالاً بلال حبشی نخستین مؤذن عزیز رسول الله (ص) را نمی شناسد لخت بود و که سران مشرک و عیاش مکه به فقرش و سیاهی پوستش، او را از جامعه رانده بودند و اسلام این برهنه ی عزیز و پابرهنه ی معظم را وارد دین اسلام کرد و بر صدر نشانید و نماد فخر و رفع تبعیض نژادی اسلام گردید. این شیخ زمین خوار حالا جولان می دهد «آدم بدون لباس، آدم نیست.» کی بر این شیخ عمامه گذاشت! عبور کنم. اُنظُر.

محمدعبدی
[در پاسخ به : :]
با درود
من این انظر را می بینم
بسی به یاد استا نظر سلیمانی خدابیامرز
شوهر مهری خاله می افتم
که فراوان شعر از بر بود و دریایی از معرفت و علم در سینه با اینکه سواد کمی در نوشتن داشت.

چه چیزایی می نویسه
حفظه الله تعالی

 

Jalil Qurbany
[در پاسخ به محمدعبدی]
✳️ نوشته‌های جناب انظر هم قالب خوب دارد هم محتوای خوب!

❇️ علاوه بر محتوای قابل توجه و کارشناسی جناب انظر، من از شکل نوشتن ایشان خوشم‌ می‌آید...!


[در پاسخ به محمدعبدی]
پاسخ اُنظر:

کاربر محترم « @Enj Abdi » سلام و تشکر می شود.
بنده مستمع نوشته جات کابرهای باسواد این مدرسه می باشد.
و بنده از علوم فارگیر شما فرا می گیرد.
در تبرزین شخص شما خوارک های سیاسی علمی  فن و تجریه می بیند بنده.
اُنظر


[در پاسخ به Jalil Qurbany]
پاسخ اُنظُر:

آقای «J.  Qu »  سلام
بنده به نگاه کارشناسی شما به نوشته خوشش می آید.
همیشه در رفتار نوشتاری شما تازه ترین مسائل جامعه سبز می شود.
هر دو جمله ی شما کار بنده سخت تر ساخت. تشکر می شود.
 اُنظُر


پاسخ اُنظُر:

آقای «رجبی »  روحانی مدرسه سلام خدمت شما
بنده در کلاس عربی و مقدمات میر شما شرکت نداشت
که توانایی صرف مشتقات زبان عرب را بفهمد.
یک فکاهی بگوید بنده به شما عبور کند:
شما آخوندها ضرب ضربا ضربوا را بهتر از هر مشتقی مشق می کنید.
کار آخوندها بیشتر شبیه میرغضب ها شد در جمهوری اسلامی.
یکسره دنبال بکوب، بزن، بگیر، بکش، ببر، به حبس و کفر و حرف های ناجور هستند
نه همه ، بعضاً که زیاد تا زمان بقای قدرت این نظام فعلاً دفاع مطلق از هر چه مطلقه است می کنند. عبور کنم
تشکر می شود از جنبه داری شما.
 اُنظُر

محمدعبدی
خدایا انظر های ما را بیشتر بفرما

الهی آمین

بیشمار

شیخ احمد باقریان,
[در پاسخ به : :]
سلام
اجازه فضولی دارم؟
فعلا کمال همنشین در جناب انظر اثر کرد
او  نیز  در کلاس (ضرب یضرب ضارب مضرول لیضرب لا یضرب....) مشق می کند😂😂😂.


[در پاسخ به محمدعبدی]
پاسخ اُنظُر:

کاربر محترم « @Enj Abdi » بنده به همراه دعا در وصف شما، به شما یقین بدهد در ایران هر ایرانی (به تقریب) به یک نحوی در ناخودآگاه اش «اُنظُر» است و حتی از بنده (که یک  اُنظُر در میان  اُنظُرهای ایران است) بیشتر و عمیق تر از اخبار خاکستری جامعه اطلاع دارند. و حتی می تواند مدعی شود بنده که خیلی هم ضعف ها و خیانت ها و فسادهای حکومتگران را می دانند اما برای یکسری مسائل یا ملاحظات دست به مات و تار کردن حقایق می برند. عبور کنم. از شما تشکر می شود.
اُنظُر


[در پاسخ به شیخ احمد باقریان]
پاسخ اُنظُر:

روحانی گرانمایه ی مدرسه آقای « @ahmadbagherian » سلام به مقام شامختان.
استغفرالله، شما فاضل و افضل هستید. نگویید این لفظ «ف . ض . و . ل . ی» را.

فکاهی جواب بدهد، بنده:
از تمام فعل های عرب در لسان آخوندها فعل جحد !!! از همه قوی تر است. از بس در پی نهی و انکار و نفی دگراندیشان اند.
اُنظُر

دیدن یا نوشتن نظرات : ۲
نوشته های اُنظُر ۶

نوشته های اُنظُر ۶

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
نوشته های اُنظُر ۶

   پروفایل اُنظُر

مندرجات این صفحه فقط نقل است، نه نظرات رد یا تأیید دامنه:

متن‌های "سلمان صالحی" ، "رضیَ الله"، "اُنظُر" و سایرها در دامنه:

۳۹ ٪ شرکت ، ۶۱ ٪ ترک شرکت

چرا؟

نوشته ی اُنظُر : اد ! درست در روز هشت تیر ۱۴۰۳ روز برگزاری برگزیدن نهمین رئیس جمهور ایران با رأی مردم، روی تپه های عباس آباد، حکومت شیخ کاظم رجبی مشهور شده به «صدیقی» را فرستاد مصلا برای مردم پایتخت (مردم که چه عرض کنم یک تعداد اندک بر اساس سهمیه ی حضور اجباری و بعضاً نیز از روی اراده و اختیاری) خطبه سرایی کند و خطیب بی آنکه از کرده ی زشت خود شرمی داشته باشد، طلبکارانه به مردمی که به او اقتدا کردند پند و اندرز دهد و غدیر را یاد دهد. این واعظ غیر متّعظ! تریبون بیت المال را در کمال پررویی بگیرد و بگوید :

 

«غدیر یک روز نیست بلکه ... اهرم حرکت به سوی مبدا اعلا و مدل حکومت صالحان و حکمرانی است. وجود یک مرزبان و آگاه که مرزهای دین را زیر نظر دارد و کشور دین را از تهاجم و تعرض شیاطین حفظ می‌کند، لازم و ضروری است.»

 

کسی از صالحان! حرف می زند که خود مخفی مخفی انگشت مهر بر سند کلاه برداری بزرگ باغ هزار میلیاردی (زمین ۴۲۰۰ متری حوزه ی علمیه ی ازگل شمال تهران) زد. به نام کی؟ به نام دو پسرش و عروسش! بعد دید رسوا شد دست به انواع دروغ زد تا از آن برهد. آن گاه همین حکومت، روز رأی گیری، وی را می فرستد نماز جمعه ی پایتخت را اقامه کند! کسی که خودش پرونده ی فساد دارد و دادگاه قوه ی قضائیه و حتی دادگاه ویژه و انحصاری روحانیت کاری به کارش نداشته باشد، اما در عوض اگر از میان فرودستان و تهیدستان کسانی را که قسط وام بانک رباخوار را نتواند بپردازند به غل و زنجیر می برند و در زندان محبوس می کنند. این تبعیض آشکار و این فرستادن یک فرد کلاه بردار به نام شیخ کاظم به نمازجمعه را مردم معترض و منتقد و حتی معتقد به نظام و وفادار به انقلاب، چگونه باید تحمل کنند! قدرت باید دقیق فهم کند که چرا ۳۹ ٪ شرکت کردند و ۶۱ ٪ ترک شرکت. این چرا، هزارها جواب و علت دارد و یکی از آن چراها همین است که ملت رفتار مماشات قدرت با شیخ کاظم کلاه بردار را، می بیند و آن را بدترین دهن کجی به خود تلقی می کند. شهروندان وقتی جایی که قدرتِ رأی دارند، آنجاست برای برخورد قهری با حکومت، خودشان را محبور می بیند رأی را دریغ دارند تا پیام محکمی منتقل کنند. حکومت باید روزی این پیام های متعدد ملت را در دستگاه فاهمه ی خود هضم کند. همین روز هم یک نقل می گوید یکی از نامزدها پشت شیخ کاظم در همین هفته ی اخیر نمازجمعه بست. حال آنکه شعارش در رقابت، «مبارزه با فساد» بوده است. کدام درست است؟ مبارزه با فساد در سیستم؟؟ یا پیوست پشت نمازی که یک فرد کلاه بردار، پیش ایستاده است و در محراب رفته است! اُنظُر

   پروفایل اُنظُر

مندرجات این صفحه فقط نقل است، نه نظرات رد یا تأیید دامنه:

متن‌های "سلمان صالحی" ، "رضیَ الله"، "اُنظُر" و سایرها در دامنه:

۳۹ ٪ شرکت ، ۶۱ ٪ ترک شرکت

چرا؟

نوشته ی اُنظُر : اد ! درست در روز هشت تیر ۱۴۰۳ روز برگزاری برگزیدن نهمین رئیس جمهور ایران با رأی مردم، روی تپه های عباس آباد، حکومت شیخ کاظم رجبی مشهور شده به «صدیقی» را فرستاد مصلا برای مردم پایتخت (مردم که چه عرض کنم یک تعداد اندک بر اساس سهمیه ی حضور اجباری و بعضاً نیز از روی اراده و اختیاری) خطبه سرایی کند و خطیب بی آنکه از کرده ی زشت خود شرمی داشته باشد، طلبکارانه به مردمی که به او اقتدا کردند پند و اندرز دهد و غدیر را یاد دهد. این واعظ غیر متّعظ! تریبون بیت المال را در کمال پررویی بگیرد و بگوید :

 

«غدیر یک روز نیست بلکه ... اهرم حرکت به سوی مبدا اعلا و مدل حکومت صالحان و حکمرانی است. وجود یک مرزبان و آگاه که مرزهای دین را زیر نظر دارد و کشور دین را از تهاجم و تعرض شیاطین حفظ می‌کند، لازم و ضروری است.»

 

کسی از صالحان! حرف می زند که خود مخفی مخفی انگشت مهر بر سند کلاه برداری بزرگ باغ هزار میلیاردی (زمین ۴۲۰۰ متری حوزه ی علمیه ی ازگل شمال تهران) زد. به نام کی؟ به نام دو پسرش و عروسش! بعد دید رسوا شد دست به انواع دروغ زد تا از آن برهد. آن گاه همین حکومت، روز رأی گیری، وی را می فرستد نماز جمعه ی پایتخت را اقامه کند! کسی که خودش پرونده ی فساد دارد و دادگاه قوه ی قضائیه و حتی دادگاه ویژه و انحصاری روحانیت کاری به کارش نداشته باشد، اما در عوض اگر از میان فرودستان و تهیدستان کسانی را که قسط وام بانک رباخوار را نتواند بپردازند به غل و زنجیر می برند و در زندان محبوس می کنند. این تبعیض آشکار و این فرستادن یک فرد کلاه بردار به نام شیخ کاظم به نمازجمعه را مردم معترض و منتقد و حتی معتقد به نظام و وفادار به انقلاب، چگونه باید تحمل کنند! قدرت باید دقیق فهم کند که چرا ۳۹ ٪ شرکت کردند و ۶۱ ٪ ترک شرکت. این چرا، هزارها جواب و علت دارد و یکی از آن چراها همین است که ملت رفتار مماشات قدرت با شیخ کاظم کلاه بردار را، می بیند و آن را بدترین دهن کجی به خود تلقی می کند. شهروندان وقتی جایی که قدرتِ رأی دارند، آنجاست برای برخورد قهری با حکومت، خودشان را محبور می بیند رأی را دریغ دارند تا پیام محکمی منتقل کنند. حکومت باید روزی این پیام های متعدد ملت را در دستگاه فاهمه ی خود هضم کند. همین روز هم یک نقل می گوید یکی از نامزدها پشت شیخ کاظم در همین هفته ی اخیر نمازجمعه بست. حال آنکه شعارش در رقابت، «مبارزه با فساد» بوده است. کدام درست است؟ مبارزه با فساد در سیستم؟؟ یا پیوست پشت نمازی که یک فرد کلاه بردار، پیش ایستاده است و در محراب رفته است! اُنظُر

چارچوب‌های فکری
مسعود پزشکیان و سعید جلیلی 
 

سه پیغام هشت تیر

پنح دسته ی مسئول این پیغام مردم

کاوش اُنظُر : دیروز عرض کردم ۳۹ ٪ شرکت کردند، ۶۱ ٪ ترک شرکت. هر دو کار، فعل سیاسی است. چه حضور، چه غیاب. این، چه پیغامی به دورن قدرت با خود حمل می کند؟ زیاد. اما سه تای آن عجالتاً این است:

 

یک : جناح راست که دُر دانه ی قدرت حساب می شوند از مجموع پنج نامزدی که روز میز، چینش کرد هم کمتر از انتخابات دوره ی دولت سیزده رأی آورد و هم نامزد اصلی اش یعنی آقای سعید جلیلی، از تنها نامزد جناج چپ مذهبی در عرصه ی رقابت یعنی آقای مسعود پزشکیان کمتر رأی آوورد و این برای حلقه ی افراطی و طرفداران "آتش به اختیار" او بشدت شکننده و از نظر روان، نوعی صدمه روحی و آشفتگی بود. این در حالی بود دو نامزد انصراف داده، که حتی از ترس یکی از دو تا (آقای سعید جلیلی یا آقای باقر قالیباف) معلوم هم نکرده بودند به نفع کدام یکی خارج شدند؛ تا لااقل بعد از پیروزی یکی از دو تا، حق!!! (سهم و پورسانت) خود را بگیرند. اما مردم می پرسند شورای نگهبان آن همه افراد را رد صلاحیت کرد، چرا این دو نامزد پوششی را دوباره این دوره آوورد، روی میز چینش گذاشت که حتی حجت اسلام مصطفی پورمحمدی برای آقای علیرضا زاکانی عنوان طعنی نامزد "پوشالی" را بکار برد و از نظر مالی هم خسارت زدند، گوئیا هر کدام  ۵٢٨ میلیارد تومان جمعاً بالای هزار میلیارد تومان حتی بیشتر از وقت بیت المال در تبلیغات و مناظرات سرقت کردند و حتی خیالشان هم نیست که چه زشتی یی صورت دادند. راست افراطی در حالی باخت که از سی اردیبهشت، وقتی دولت سیزده متصدی کابینه اش درگذشت، تمام این مدت را فضاسازی تبیلغاتی کرده بودند برای آن درگذشت و مراسم و حواشی اش. حتی چهلم آن درگذشت را سه روز زودتر در مصلی تهران برگزار کردند یعنی هفت تیر یک روز مانده به روز انتخابات. اما تمام تلاششان این شد جمع رأی سه نامزدشان از دوره ی سیزده، حدود پنج میلیون هم کمتر شد، در حالی که این سه سال بر تعداد واجدین شرائط رأی دادن نیز افزوده شد. پس پیغام نخست هشداری شدید به راست است که قدرت تماماً در هر سه قوه و تمام نهادهای حاکمیتی در اختیار تام دارد.

 

دو : جناح چپ که گرچه این بار افقی باز شد تا یک نامزد اصیل چپ مذهبی از فیلتر تنگ و بی حساب و کتاب شورای نگهبان عبور کند و انتخابات را رقابتی ببیند و توانست با دمیدن وجوب شرکت، نرخ مشارکت عمومی را مقداری بالاتر ببرد، و حتی نامزدش را از همه ی نامزدهای جناح راست پیش بیندازد و اول شود، اما باید پذیرا باشد که قدرت بسیجگری عمومی اش را از کف داده است. و تنها تعداد طرفداران خود را حفظ کرده است، نه افزوده تر. پس پیغام دوم به این جناح است که دست از تشتت درون جناحی باید بشویند و با منتقدان نظام و نیز نسل Z (مشهور به "زومر" ها؛ نسلی که از مادرزاد با گوشی و فضای مجازی سروکار دارد) رابطه اش را بروزتر کند. این جناح با آن که از ساختار قدرت بیرون انداخته شدند، اما باقی ماندگان آن در دایره ی قدرت، هنوز هم پیش مردم رأی ثابت خود را دارند. اما هر دو جناح باید پیغام را بگیرند که در شرائط رقابت برابر، هیچ کدام اکثریت مطلق و حتی نسبی نسبت به هم ندارند. مگر آن که بخش خاموش و آن لایه ی خاکستری به صورت هجومی وارد میدان شوند و به نفع یکی از دو جناح، دست به اقدام زنند. بدون قیاس، شبیه بناپارتیسم.

 

سه : به قدرت و حاکمیت پیغامش این است در بالاترین رقم و در بیشترین احساسی سازی فضای سیاسی، حتی دینی مردم (اشاره ام به آن درگذشت سی اردیبهشت است که راست و قدرت از آن به نفع خود خواست سود جویی کند که شکست خوردند) باز نیز دو سوم ملت واجد شرائط رأی، یعنی ۶۱ ٪ حاضر نشد حرف قدرت را گوش دهد و به ترک شرکت، پرداخت و نظر خود را ارحج دانست نه نظر قدرت را. این مردم، مال همین میهن و حتی مال همین انقلاب هستند که علیه ی شاه شکل گرفت و نظامش تشکیل شد. حتی آن ۳۹ ٪ هم که شرکت کردند رأی شان جور وا جور بود، یعنی این طور نبود قدرت و حاکمیت آن را برای خود تفسیر کند. پس پیغام این هر دو بخش مردم واجد رأی دهندگی (یعنی ۳۹ ٪ شرکت کننده، ۶۱ ٪ شرکت نکننده) این است اگر قاعده دموکراسی بر اکثریت است، این اصل را نادیده نینگارند که بی خیال و بی توجه به صف بندی سیاسی جامعه ی سیاسی دینی ایران، به رفتار خود با چنگ و دندان استدامت دهند. باید دست به تغییر نگرش کلان کشورداری  بزنند. البته می تواند به همان ۳۹ ٪ هم اکتفا بورزند و کافی بدانند ولی این، به نظر بنده عقلانیت و شریعت هر دو می گویند، نمی پاید.

 

به نظر بنده پنج دسته باید بیشتر به فکر پیغام هشت تیر باشند:

 

- مرجعیت که تعدادی از اعاظم آن حتی از بُعد دینی مردم را به مشارکت فرا خوانده بودند.

- احزاب که با همین ماست نیم بند فعالیت، باید دست به تغییر نگرش بزنند و علل را بجویند و در درمان آن همتی کنند در تذکر به قدرت کوتاهی بنمایند.

- روحانیت که تصدی تبلیغ مردم را بر دوش می کشد. باید برای تمام مردم طبیب روح و مبلغ رسالت باشد و تخشی قرآنی را رعایت کند.

- روشنفکران که باید دست به شناخت و تئوری پردازی بزنند حتی اگر قدرت به آن فعلاً تن در ندهد.

- خود قدرت و نهادهای حاکمیت که گوش شنوایی برای ملت خود باشند و سپس همزمان به مردم سایر ملل هم توجه ی سرنوشت ساز و غیورانه داشته باشند.

 

اُنظُر

تناسخ این سعید در آن سعید

کاوش اُنظُر : در پنج دقیقه ی پایانی، پزشکیان فوق العاده زبردستانه، خارق العادت کرد، یعنی کاری کرد که سعید دیشب در سعید آن دیرشب، متناسخ شد، رفت در روح آن سعید؛ که در آئین هندوئیسم چرخه ی زندگی دوباره در روح دیگری است. فقط یک «قندان» روی میز کم داشت که آن سعید پرتاب کرده بود بر خبرنگار زن کانادا و سرانجام در زندان جان سپرد و کانادا را از همان زمان رویارو با ایران انداخت. این سعید لحظه ای بطری آب به دست گرفت اما این قدر ادب داشت، عین قندان! پرت نکند بلکه قورت دهد از خشکی گلویش جلوگیری کند؛ چون بدجور به هم خورده بود. با آنکه خود در شش دقیقه ی وقت پایانی اش در کمال سکوت آقای مسعود پزشکیان و نپریدن در میان حرفش، حرفهایش را جمعبندی کرد و زد، ولی وقتی نوبت پنج دقیقه پایانی رقیبش فرا رسید، از سبک سخن مسعود پزشکیان یکسره دستپاچه شد. و ملت دقیق دید که چقدر در وسط حرف و وقت اختصاصی پایانی پزشکیان پرید و سازمان "سیما و صدا"ی برادرش وحید جلیلی (قائم مقام آقای پیمان جبلی) نیز گمان کرد اگر به سعید فرصت دهد تا همچنان توی حرف رقیبش بپرد، حتماً به پاستور می پرد. اما بر  عکس پزشکیان وی را به جایی کشاند که خود حتی ششتش حتی خبردار نمی شد! دچار تیک عصبی شد، زبان بدنش کاملاً نشان می داد از طبیعتش بیرون زد. و حرف هایی زد که نوعی اعتراف بود و پزشکیان آسان از وی زیرپا کشی کرد و تخلیه ی اطلاعاتی. عبور کنم.

 

باور دارم تقریباً خیلی از حامیان آقای سعید جلیلی، نه وی را می شناسند و نه سعید مرتضوی را که دیشب در سعید جلیلی در پنج دقیقه ی وقت پایانی حلول کرده بود! سعید مرتضوی را حالا خود حتماً الّالابد خواهید دانست که کی بود. از سوی بنده فقط اشاره می شود و رد. آقای سعید جلیلی متولد ۱۳۴۴ اغلب نیروهایش را از سه جای مهم نهادی دورش جمع کرد از خیلی وقت پیش، از دادستانی و ... و از ... . از سال هشتاد و شش به بعد. اوجش زمانی بود که حجت اسلام قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات اسبق با حکم آیت االله سید محمود هاشمی دادستان کل کشور شد و همزمان سعید مرتضوی دادستان تهران و سپس از هشتاد و به بعد در سمت معاون دادستان کل و پیشتر هم شخصی به اسم حجت اسلام علیزاده (گوئیا در اثر یک مرض درگذشت) از مشهد رفت تهران رئیس دادگستری شد و معاون سابق اداری و مالی آیت الله شاهرودی و نیز حجت اسلام حسین طائب (مشهور به مستعار حسین روحانی) معاونت اطلاعات سپاه را در دست داشت، بعد شد سازمان اطلاعات سپاه که امور داخلی ایران را در رصد این سازمان گذاشتند. عبور کنم. سعید جلیلی به تمام اینان وصل بوده است. از سعید مرتضوی هیمن قدر یاد آوردم که در قضیه ی جنایات کهریزک و بازداشت مردم در آن کانکس های آهنی داغ وسط کویر دست داشت که آن جنایت علیه ی دانشجویان و مردم معترض، لکه ی ننگ نظام ماند. او حتی آقای محمود شمش الواعظین روزنامه نگار را به دفترش برده بود؛ خنده خنده خنده، ولی سرآخر به اوین برد. خیلی از روزنامه را توقیف کرد که آقای میرحسین موسوی تعبیر «تعطیل فلّه ای» را بکار برده برد. خنده خنده خنده های هر دو سعید مانند هم است! این را بنده عیناً می داند. اما عبور کنم.

 

حالا این مردم هستند که چگونه می خواهند میان دو نامزد مجاز شورای نگهبان، دست به انتخاب بزنند. همه چیز به ملت ربط پیدا کرده است؛ که مختارند ایران را با رأی خود به کدام تفکر بسپارند. بنده وارد نمی شوم و به شعور ملت نمی شود دستور داد که به کی رأی داد. مگر گفته بودند به «ناطق» (حجت اسلام علی اکبر ناطق نوری) رأی دهید!! چه شده بود؟! مردم به طنز و طعنه و کنایه باب کرده بودند: بنوسید خاتمی!! بخوانید ناطق نوری!!! (درست یا نادرست این متلک سیاسی وقت را بنده نمی داند) این بدیهی است عقل خود را هرگز نباید به عقول مردم تحمیل کرد و حالا پخش شده است روحانی های مبلغ فرستادند به کشور که مردم را از پزشکیان بترسانند. رقابت قانونی برقرار است این که چرا حوزه (البته بخش افراطی آن) دست به این رفتار زد مردم خود بالاترین داورند. پس هر کدام را برگزینند، پاستور ساختمان سلمان رنگ و بوی خاص خود را خواهد گرفت. یا تفکر راست افراطی مصباحی یا تفکر چپ مذهبی. مردم هم دیدند که دیشب مناظره در حقیقت به تناسخ این سعید در آن سعید انجامیده بود. اُنظُر

 

 
 
 

چه خوب مناظره به تنافس منجر شد

کاوش اُنظُر : تنافس هدفش پیشی گرفتنی است و چقدر خوب که دیشب به تنافس می ماند تا به مناظره. و بنده بر تنافس باور دارم زیرا گفت و گوی دو سمت را به رغبت برای کسب پیشی گرفتن منتهی می کند و چه چیزی برای نامزد رقابت، (آنهم برای صندلی بالاترین مقام سیاسی در جهان دموکراتیک) بهتر و فوری تر از تلاش برای پیش افتادن از رقیب و راضی کردن مردم برای اخذ رأی.


چند عکس انتخاب کردم تا فضای متن با دیدن آن، عینی تر شود. از هر دو سمت، مطبوعات سعی کردند تیتری جانبدار بزنند. و ا ین رایج است و نشان پویایی رکن چهارم در دموکراسی؛ یعنی مطبوعات. به ترتیب الفبا و برتری رأی در دور نخست انتخابات: برای آقای مسعود پزشکیان از روزنامه «ستاره صبح» (که تیتر درشت زد) آووردم و برای آقای سعید جلیلی روزنامه «سراج» را که این مطبوعه هم تیتر درشت زد. یک عکس هم دونفره گذاشتم که نوعی هماوردی جدی میان آن دو را نشان می دهد و یک عکس هم از صحنه ای آووردم از آمار مورد استناد آقای مسعود پزشکیان از تورم بالای سه سال متوالی دولت سیزده که با واکنش آقای سعید جلیلی، مناظره را به سمت تنافس برد و بسیار جدی تر نموده بود. و بنده بسیار این روش تنافس را درست می دانم. غیر این عروسک گردانی خیمه شب بازی بیش نیست.


برای اینکه بحث بنده جهانی تر شود به چندین انتخابات در دموکراسی اروپا نیز در آغاز این نوشته ام دارم اشاره می کنم (که پیش از این نیز در داخل این مدرسه، دو تا نوشته ی مجزا در باره ی تصاحب احتمالی صندلی پارلمان اروپا توسط احزاب راستگرای کشورهای عضو که این روزها بیشتر دارد خود را نشان می دهد، ارائه داده بودم) حالا علاوه بر پارلمان اتحادیه ی اروپا، راستگراها در خود انتخابات داخلی کشورهای اروپا در حال پیروزی بر احزاب رقیب چپ و میانه هستند و یا حتی پیشی گرفتند و بزودی قدرت را در دست می گیرند. و این مسیر تازه و تند، که در اروپا دارد رخ می دهد، عمیقاً بر فضاها و سیاستها در ایران اثر جبری (نه احتمالی) خواهد گذاشت. تردیدی نیست.


اما نوشته ام در مورد دیدار و مصاف دو نامزد در دیشب:


تنها بنده نه، شاید بسیاری (اگر البته تعلق خاطر را یک آن گوشه بگذارند) بر این حرف باشند که آقای سعید جلیلی آن روی خود را بالا زد و حتی آنقدر در موقع صحبت چالشی و به وجه استفهامی آقای مسعود پزشکیان از ایشان، تیک صورت و چهره پیدا کرد و بی اختیار یا با ورق ور می رفت یا با بطری آب، که حتی می ماند بطری را بنوشد!! به تمام معنا: زبان بدن او او پر شده بود از استرس و فشار. همین او را از حالت تظاهرگری اش بیرون انداخت و آن لایه ی سایه ی پرورش یافته در مکتب خشونت و خودی / غیرخودی مصباحیون را، عین پیاز لاش خورده و هندوانه ی قاچ کرده، هویدا ساخت. اگر این لایه ی بیرون ریخته، بد است، که باید چاره کرد. ولی اگر چنین رفتاری که می کرد خوب است، پس حامیان محترمشان بروند امامزاده نذر بقا کنند. اگر امامزاده سراغ ندارند بیایند همین گرگان ما امامزاده عبدالله منتهی به پل و راه آهن و فرودگاه. بستنی سنتی هم دارند و حتی اگر نشد بروند "زیارت" اسم یک روستا در ناهارخوران در جنوب گرگان که از سر فساد دولت، تمام زمین های دو سمتش پر شده است از ویلا و کباب سرا. حالا نیاز به هیچ تحلیلی هم نیست، خود این قسمت صحبت آقای سعید جلیلی شخصیت وی را کامل از سایه به آفتاب آوورد. اگر این جملات خوب است، نوش باد بر حامیان محترمش. ولی اگر بد است، باید در درمان این درد چاره کرد. بنگیرید چی آقاسعید جیم گفته:

 

سین . جیم : "هنوز هیچ چیز نشده فریادهای شان علیه ی من بلند شده است؛ که می دانند من به حساب آنها خواهم رسید"


اُنظُر : در ادبیات عامه ی ایران اگر کسی به کسی بگوید من به حسابت خواهم رسید!! کاملاً طرف مقابل خواهد فهمید او دارد از چاله میدون حرف می زند و تهدید می کند!! آقای سین . جیم با این سبک گفتارش، هم نشان داد به وقتش ادب گویشی اش چاله میدانی می شود. و هم برملا کرد اهل تهدید و ارعاب علیه ی مخالفان و منتقدانش است. این بچه ی متولد سال چهل و چهار خیابان های مشهد، هنوز یاد نگرفته است چگونه حرف بزند. او پیش نیاز طی نکرده است! ولی دیشب به رقیبش می گوید تو سواد نداری! چون خودش تز دوره ی تحصیلی اش در محل تحصیلش در بزرگراه شهید مصطفی چمران آن گوشه ی سمت اتوبان در مدرسه ی !!! امام صادق (ع) با استاد راهنماهایش آقای حجت اسلام سید احمد علم الهدی بوده و آقای حجت اسلام محمد هادی عبد خدایی، هر سه مشهدی، خود را حتماً سواددار می پندارد! توی این مملکت هر کس از رانت برخودار بود، رفت فقط مدرک دکتری چسباند به پرونده ی حقوقی اش و پُز بیرونی اش.

 

سین . جیم : "به حساب شرکت های دولتی خواهم رسید؛ به حساب ولخرجی ها و اسراف‌ها و رانتخواری ها خواهم رسید"


اُنظُر : این آقای سین . جیم با این اعتراف ناخودآگاه اش، عملاً نشان داده است در دولت سیزده ولخرجی ها و اسراف‌ها و رانتخواری ها وجود داشته که کل کشور را پس در درگذشتش به مدت بیش از چهل روز به فضاسازی احساسی و مقدس سازی اش برده اند هنوز هم دارند سوء استفاده انتخاباتی از آن می کنند. چون از صدمات شرعی و اخلاقی هزینه های تریلیاردی بیت المال هیچ ابایی ندارند. مگر هزینه ی تبلیغ سیما و صدا به ازای هر ثانیه بیش از ۱۷۵ میلیون تومان نیست؟! با آن دو نامزد انصرافی، پوششی و حتی «پوشالی» به تعبیر آقای حجت اسلام پورمحمدی و به تعبیر بنده «فراری» که وقت برنامه های سیما و صدا برای لجن پراکنی ها بهره ی ضد اخلاقی گرفتند، چرا رد مال نمی کنند که هزاران میلیارد تومان در عمل سرقت کردند. همه ی اهل فن می گفتد دولت سیزده فشل ترین دولت بود و حالا این آقای سین . جیم هم قول داده با زبان تهدید که ولخرجی ها و اسراف‌ها و رانتخواری ها را چنین و چنان می کند پس فساد بوده ولی پنهانش می کنید. او خودش به مردم بگوید یازده سال دولت سایه را با کدام پول و در کدام ساعات کار و در کدام ساختمان بیت المال، تا این مدت طولانی تشکیل داده و به قول خودش زنبیل گذشته برای پاستور!! قبلاً نیز همین مسئله ی دولت سایه را بنده چندین بار گفتم، ولی هر بار شنیدم که اُنظُر شایعه می پراکند!!!

 

سین . جیم : "به مردم تکیه ندارند؛ ... شما مردم را باور ندارید"


اُنظُر : فقط یک پرسش: آقای سین . جیم شما همین مردم ۳۹ ٪ شرکت کننده را هم لشگربندی می کنید و نیمی از آنان را از اردوی دشمن و منحرف و با چندین اسم زشت می پندارید و آن ۶۱ ٪ که ترک شرکت کرد را حتماً اسم های دیگری می گذارید که زبان الکن و قاصر است از بیان آن. عبور کنم. کدام مردم؟ شماها که مردم را با تز شادروان آیت الله مصباح یزدی به خودی و غیرخودی تقسیم می کردید و هنوز هم می کنید و اسم هایی روی مردم می گذارید که از یک بچه خردسال هم بعید است چه رسد به شماها دُر دانه های نازپروده تنعُم قدرت!!!

 

سین . جیم : «من کسی نیستم که با مواجهه با اولین مشکل بهانه بیاورم و با اولین داد و هوار دست از مبارزه بکشم یا با اولین تشر و تهدید خارجی جا بزنم.»


اُنظُر : اعتراض مردم را داد و هوار نخوان آقای سین . جیم، بلکه حوار بخوان یعنی گفتار، بیان، مطالبه، داده، درخواست، انتقاد. نیز نگو در برابر حوار مردم، می ایستی. تو چه کاره ای در برابر مردم می ایستی؟!! امام مولا علی (ع) به مردم حق اعتراض داد. حتی در ادبیات دینی نصیحت ائمه ی مسلمین سزا و جایز است آن وقت توی میانسال برای مردم منتقد فساد و استبداد، خط و نشان می کشی!! اما در برابر تشر خارجی فرمودی جا نمی زنی. این عالی. نشان شهامتت است. قبول. اما مردم ضمن مقاومت و تاب آوری، راه گشایش را هم خواهانند. عبور کنم.


در مورد پزشکیان حرفی ندارم فقط یک حرفش را نقل می کنم که بنده هم در مورد دولت سایه از هزینه و پول و محل استقرار این دولت سایه طی یازده سال متوالی اشاره داشتم. و آقای پزشکیان هم حین بحث، به آقای سعید جلیلی گفت: «اول چه کسی به شما مأموریت داده با همه ی آنان برنامه بنویسید؟ پول را از کجا آورید؟ روش ارزیابی برنامه شان را بگویند؟ حرف هایی که آقای جلیلی می گویند مبنای علمی نیست.» اُنظُر

 

با باور به استثناء ...

نوشته ی اُنظُر :

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند خدا در درجه ی آخر زندگی شان حضور دارد، آن هم نه چندان مؤثر.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند پول با پیام برابر است. پول می گیرند و پیام می پراکنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادندحتی عاشورا ماه ارتزاق شان است، نه ماه بیان دین.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی نماز میت را هم برای پول و پاکت می خوانند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند تا پاکت نباشد منبر، بی منبر. منبر مخزن جیبشان شد، نه منبع بیان دین.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند دین در پای سیاست، هیچ زوری ندارد. زر و تزویر را بر دین می تازند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند به خردسالی خود باز می گردند، هر وقت لازمش دیدند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند رب یک حرف است، خودشان ربوبیت بالاتر از رب می ورزند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند دین را ملعبه ی قدرت می کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند از نماز صبح تا آخرین وقت شامگاهان، بیکارترین افرادند که صدها پست (حتی کپی پیست) می فرستند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی تعقیبات نماز هم نزدشان "کشک" است، چون اصلاً معنی و مفهوم تعقیب را هم سر در نمی آورند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند دکتر عبدالکریم سروش (با بعضاً صدها حرف نادرست) درست در باره ی شان گفت: بر دین، سقف معیشت می زنند تا ارتزاق کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی متن های نخوانده را بازانتشار دهند، ولو تهمت و دروغ و زشت باشد.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند در اخلاق در هر حوزه ی رفتاری، از همه ی مردم عقب ترند و بی جهت ردای تبلیغ بر تن پوشاندند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند برای جلوگیری از فکر مخالف خود، حتی به مواد و مفاد دین و آئین گستاخی کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند فقط خودشان حق دارند از منبع دین (قرآن و حدیث و تاریخ، حتی برادر قرآن یعنی نهج البلاغه) برای مردم بیان (البته لقلقه) کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حسودترین و کینه توز ترین صنف نسبت به هر کسی اند که سوادی بیشتر از خودشان داشته باشند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند پول سهم امام (شهریه ی پولی حوزه) را بخورند، ولی با همان لقمه ی مفت، ارزان دروغ ببافند و اصول اخلاقی و دینی را زیر پا بگذارند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند آن لباس بر  تن شان زیادی می کند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند هر بار حاضرند خودشان را تا پای تقدس بخشی افراد فرومایه (غیرذاتی، نه ذاتی) در سیاست مفتضح کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند چیزی جز کذب و خشونت و اتهام زنی و عصبانیت گفتاری و ترور کلامی در بساط  ندارند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند درس اخلاق در حوزه خاموش شد یا اگر روشن است، برای اینان بی اثر است.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند سردمدار مذهب علیه ی مذهب اند که شادروان دکتر علی شریعتی سالیان دور هشدار داده بود.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند چاپلوس قدرت اند. وقت دفاع مقدس جا می خوردند و وقت تقسیم غنیمت (شغل و پست و مقام) از همه حاضرتر می شوند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حتی اگر منع قانونی هم داشته باشند، وقت و ساعت کاری خود را صرف غلبه ی جناحی می کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند معطل ترین قشرند که تمام وقت از فرط بیکاری حاضرند با آبروی دین و انسان بازی کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند مصداق بارز شعر حافظ اند که در خلوت "آن کار دگر" می کنند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند بی سوادتر از آنند که تصور می شد؛ حتی بچگی شان بر پختگی شان صدها فرسنگ پیش است.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند از دین جز پوسته هیچی نمی فهمند، دین هم برای شان جایی برای خوراک و خور است، نه هیچ چیز دیگر.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند نمونه ی اعلای !!! تعبیر خانم "اوریانا فالاچی" اند؛ یعنی «جنگ؛ و دیگر هیچ».

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند حج، معراج، عرفان، خُلق عظیم، و ... برای شان فقط ظاهر است، باطن شان پر است از دغل و دروغ و درفش.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند هیچ شرائطی برای «روحانی» ماندن برای اجتماع ندارند. دچار فقد اخلاق و فقر دانش اند.

با باور به استثناء ، اینان نشان دادند ...  الی آخر...

اما استثناء ، این است که هنوز هم هستند کسان از اینان که دین به دنیا آلوده نمی کنند، سیرت دین را پاس می دارند، بر صورت آن جولان نمی دهند و نان و نام از دین دشت نمی کنند و جیب، برای دین نستند، حبیب قلوب مؤمنین اند. اُنظُر

 
 
 
 
 

چهره ها چه گفتند؟

قسمت ( ۲۵ )

کاوش اُنظُر : آقای حبیب الله پیمان گفت  "دموکراسی شورایی باید جایگزین دموکراسی نمایندگی شود. "

 

اُنظُر : منظور آقای حبیب الله پیمان این است پایه ی حاکمیت کشور بر شوراها باشد. یعنی نماینده های مجلس نه از شهرها، بلکه از پایگاه کارگران، کشاورزان، بازاریان، دانشگاهیان، روحانیان، رانندگان و ... انتخاب شوند.

 

آقای ابراهیم اصغر زاده در مورد آن ۶۱ ٪ که شرکت انتخابات هشت تیر کردند گفت : زلزله ی ۱۰ ریشتری در سیاست ایران بود. وی که «رئیس کمیته ی سیاسی جبهه ی اصلاحات» است به خاطر همین زلزله ی سیاسی پیشنهاد داد: «اصلاح طلبان و اصولگراها باید مبانی و ساختار خود را بازسازی کنند.» او البته در یک گفت و گویی دیگر در مورد سؤالی که ازو پرسیده شده آقای مسعود پزشکیان پس از پیروزی چالش های سختی در مقابل خود دارد که به او اجازه ی فعالیت با وزرای مطلوبش را نمی دهند گفت «انرژی ای که ۶۰ درصد تحریمی ایجاد کرده، لرزه به اندام اصولگرایان انداخته است... من فکر می کنم دولت آینده ی آقای پزشکیان دولت پراگماتیسمی است. اگر منظور از پراگماتیسم بودن، اقدام هوشمندانه در نظر بگیریم، دولت پزشکیان یک دولت عملگرا است و از چهره های عملگرا نیز استفاده می‌کند. به قول آقای پزشکیان، عقل و علم را به کار می گیرند تا مشکلات را رفع کنند. در این صورت، جریان رادیکال و بنیادگرای شکست خورده، بعید است که قادر به مشکل آفرینی باشد. الان دوره ی خاتمی و روحانی نیست، الان یک قدرتی در جامعه شکل گرفته و موازنه ها به نفع جامعه بهم ریخته است.»

 

اُنظُر : منظور آقای ابراهیم اصغر زاده این است بر اساس روش پراگماتیستی (که مسئله ی پایه ای آن، مصلحت گرایی و واقع گرایی است) دولت پزشکیان دولتی بر پایه ی عقل و علم و عمل شکل می دهد. البته بنده می گوید مسیر سنگلاخ است، اما حاکمیت خود را به ظهور پزشکیان محتاج یافته است. نسخه ای که مجبورند آن را بپذیرند، زیرا بن بستی که دولت سیزده طی سال متوالی بر کشور پدید آوورده بود، در خلوت خودشان باور کرده بودند با این وضع نمی شود کشور را سر پا نگه داشت اما از روی غرور کاذب، اعتراف کردن علنی به ناکارامدی شیوه ی عقب مانده ی خودشان، سخت شان بوده است.

 

گویم گرچه مردم را در این دوره و این مرحله باید عصر شنبه (پس از اعلام نهایی شمارش آرا) قضاوت کرد، نه پیش داوری زودهنگام پیش از برگزاری. چونکه  آمار نظرسنجی دور دوم که دیروز ۱۵ تیر ۱۴۰۳ توسط چند مؤسسه ی مجزا صورت گرفته همگی از پیشتازی و برتری آقای مسعود پزشکیان بر آقای سعید جلیلی دارد. الّا یک نظرسنجی که از یک نهاد امنیتی تولید شده است که قائل است بر پیشی داشتن آقای سعید جلیلی بر آقای مسعود پزشکیان که این نظرسنجی به نظر بنده عملیات روانی است، نه نظرسنجی. تازه آن بقیه ی نظرسنجی هم از سوی مراکزی است که وابسته به جناح راست است اما از بیان و انتشار واقعیت نهراسیدند و دیروز پس از چند روز سانسور، بلاخره منتشر کردند که در عکس بالا آووردم. بنده هیچ قطعیتی روی نتیجه ی رأی پانزده تیر ندارم و این آمار نظرسنجی را هم جهت پیشنما مطرح کردم. اما تا حدی که بتوان مردم را حدس زد، پاستور مال پ شد، نه جیم. پ به تعبیر بنده چینی بند زن است برای رفوی ترَک هایی که بر چینی کشورداری کشور افتاد است ، نه حلب زن  برای آفتابه و جاجیم. اُنظُر

 

آقای محسن رنانی

آقای جعفر محمدی صاحب‌امتیاز "عصر ایران"

 نقد قدرت؛

شأن رسانه، شأن آخوند، شأن دانشمند

نوشته ی اُنظُر :

بنده اُنظُرم و خودم را (بی آن که فکر و عقاید دینی و منش های اجتماعی ام را فرو بگذارم) نماینده ی انتقال حرف های بخش خاکستری ایران می دانم که اینک در انتخابات دور اول و دور دوم برگزیدن آزاد نهمین رئیس‌جمهور کشور، مشخص شدند درصد زیادی از آنان، هم در داخل رأی دهندگان اند و هم در میان رأی ندهندگان. بنده همچنان قائلم تکلیف و حقم این است نقد قدرت را کارویژه ی خودم بدانم و از این پیشه بیرون نزنم. پس لازم دیدم حرف آقای جعفر محمدی صاحب‌امتیاز "عصر ایران" را درست بدانم که دیشب خطاب به آقای مسعود پزشکیان گفت: "شأن رسانه، نقد قدرت است" او برای اعضای تحریریه ی مرکزی «عصر ایران» مقررات نوشته بود که هیچ کدام در هیچ دولتی، هیچ پست و سمَتی را نباید بپذیرند و خود می گوید تا به حال «نپذیرفته اند و طبق مقررات داخلی این رسانه، از این به بعد نیز نمی توانند مسوولیت های دولتی و حکومتی بگیرند مگر این که قبل از آن، از عصر ایران جدا شوند. شأن رسانه، نقد قدرت است و این، با سهیم شدن در قدرت منافات دارد.»

 

پس؛ شأن اُنظُر هم، نقد قدرت است؛ چه آقای مسعود پزشکیان باشد و چه هر صاحب پستان. نیز سخن آقای محسن رنانی را هم درست می دانم که او هم خطاب به آقای مسعود پزشکیان، از شادروان نلسون ماندلا نوشت که :

 

«نلسون ماندلا وقتی پیروز شد، زندانبان هایی که در زندان روی او ادرار کرده بودند را هم به جشن ریاست جمهوری خود دعوت کرد. پیروزی واقعی این است.»

 

هم آقای جعفر محمدی و آقای محسن رنانی که هر دو حامی آقای مسعود پزشکیان بودند، خطاب به ایشان این سخن را بیان داشتند. یعنی هم حمایت کردند و هم از این به بعد هر وقت نیاز دیدند، نقد قدرت خواهند کرد. چرا روحانیت (منهای بعضاً استثناً) از چشم ملت افتاد؟!! چون این قاعده ی منطقی و عرفی را بلد نیست و حتی شرع را زیر پا گذاشت؛ یعنی نقد قدرت و نصیحت به حاکمان. مواظب رفتار خود هم نیست، یا هست ولی دارد زور می گوید، سهیم شدن شان در قدرت (همان ثروت) چشم آنان را بر نقد بست. اُنظُر.

 

    

چهره ها چه گفتند؟!

( ۲۶ )

کاوش اُنظُر :
آقای سپنتا نیکنام رئیس انجمن زرتشتیان یزد در در تبریکش به آقای مسعود پزشکیان سه جمله ی در خور تأملی گفت؛ دقت نیاز دارد:
 
«امیدوارم اهورامزدا به شما یاری برساند تا:
با صلح اندیشی و گفتگو، این کشور را از ‎جنگ
با رویکرد محیط زیستی و توجه به کارشناسان، این کشور را از ‎خشکسالی
و با انتخاب مسئولین نیک اندیش، راست گفتار و درست کردار، این کشور را از ‎دروغ، دور بدارید.»
 
 
اُنظُر : این یک دعایی در کتیبه های عهد هخامنشیان هم است که کوروش / داریوش آن را برای ایران خواسته بودند. آقای سپنتا نیکنام همه ی ما را به یاد آن روزش می اندازد که از سوی مردم شهر یزد شورای شهر شد ولی با آنکه به شورای نگهبان هیچ ربطی نداشت، در امر انتخابات شورا دخالت کرد و آیت الله محمد یزدی عضو وقت شورا نگهبان برای خود حق قائل شد با توسل به تسرّی نظارت استصوابی این فرد را به حکم دین زرتشتی داشتن!! لایق شورای شهر یزد ندانست که آن زمان بحث مفصلی روی این قضیه در گرفت که عبور می کنم. خسرانی که شورای نگهبان بر کشور و ملت زد، هیچ نهادی تا کنون نزد.
 
 
آقای محمد منان نماینده ی این دوره ی مجلس از شهر قم نیز حرف دیروزش خیلی سر و صدا کرد. او گفت:
 
«خدمت شورای محترم نگهبان عرض می‌کنم که نتیجه به دست آمده را بیش و پیش از همه، نتیجه اشتباه عجیب این دوستان در چینش سیاسی نامزدها می دانم! از قبل مشخص بود که اگر از یک طیف سیاسی فقط یک نفر را تأیید بفرمایند و عمدا" یا سهوا"، همه رأی های آن طیف را بر روی آن یک نفر متمرکز کنند (آن هم کسی که دارای رأی های قابل توجه قومیتی است) و صلاحیت همه ی نفرات دیگر آن طیف، حتی افراد به مراتب بابرنامه تر و متشخص تر را تأیید نفرمایند چه نتیجه ای حاصل خواهد شد! اینکه به راحتی و بدون عاقبت اندیشی، طی پنج شش روز، پشت میز و زیر باد کولر بنشینند و بدون تحلیل لازم، ترکیبی را در فرایندی غیر شفاف تحویل ما دهند که هیچ جوره، حتی با خون دل خوردن و دوندگی مستمرِ جوانان و طلبه‌های انقلابی زیر گرمای چهل پنجاه درجه هم نتوان درستش کرد انصاف نیست. به ما که قاعدتا" پاسخگو نیستند اما امیدوارم لااقل نزد خود بیندیشند که انصافا" اگر قرار بر مهندسی انتخابات (گرچه سهوا") به نفع دوستان اصلاح طلب بود آیا می شد چینش نامزدها را بهتر از این اعلام نمود؟! قطعا" خیر! انشاالله درس عبرتی بشود برای موارد آتی.»
 
 
اُنظُر : هیچ کس به حد این آقای محمد منان نتوانست شورای نگهبان را اینقدر نقدی مهندسی گونه کند. خودش چون شهرساز است، بلد است چگونه از پی، ساختمان شورای نگهبان را ویران کند و پودر سازد؛ با آنکه راستی است. او با این جمله اش که اعضای شورای نگهبان «طی پنج شش روز، پشت میز و زیر باد کولر بنشینند» و دست به چینش بزنند، کار این شورا را تمام کرد!! آقای محمد منان حتماً چون در آنجا یعنی شهر خودشان قم راحت تر با فقیهان دسترسی دارند این زیان را با آنان در میان بگذارند. عُقلا که بارها فریاد زدند کسی گوش نکرد. اُنظُر هم چندبن مرتبه در داخل مدرسه گفت و زبانش مو !!! در آوورد که شورای نگهبان، نگهبان نظام نیست، نگهبان هوس های جناحی خود است و ده ها بار بالاتر، نگهبان اسیر ضدیت هایش با جناح چپ است، زیرا در این شورا طی سی و پنج سال حتی یک فقیه غیر جناح راستی نیست، الآ اخیرا" آقای آیت الله علیرضا اعرافی که آخوندی پاک سرشت و فقیه یی دانا و با تقوا که جناحی نیست.
 
 
تردید نباید کرد کارهای بخش نظارتی این شورا، از هیچ حساب و کتاب پیروی نمی شود. ذوقی و تمایلی است. البته در این دوره یک سماحت کردند و یک نامزد جناح چپ مذهبی را روی میز جای دادند و تشکر هم شد چند بار از سوی اُنظُر، که ملت در یک رقابت آزاد و دو قطبی کامل، همان یک نفر را برگزید که پنج نفر در برابرش صف بسته بودند. و بدتر اینکه حتی آقای سردار اسماعیل قاآنی عضو سپاه و آقای حجت اسلام احمد مروی عضو نهاد حاکمیتی، هر دو رهبران قدس هم، علیه ی همان تک نامزد وارد گود سیاست آنهم در درون حرم مطهر امام هشتم (ع) شده بودند که آقای باقر قالیباف یا آقای سعید جلیلی را به نفع هم منصرف سازند تا نگذارند نامزد انگشت گذاشته ی شان! شکست در رأی بخورد. چون این دو نفر تخیّل باطل می کردند آن جمله ی مراسم روز چهارده خرداد که مطرح شده بود «جمع شوید یک رئیس جمهور خوب انتخاب کنید» به نفع یکی از همین دو فرد صادر شده است؛ ولی حالا دیگر سر هر دو نفر برای ورود غیرمجاز به سیاست، به سنگ خورده است. حال آنکه  این دو فرد با اعتبار و مطرح و مقبول که هر دو از بزرگان و پرهیزکاران و موجّهان ایران هستند گول خوردند و دارند افسوس هم می خورند. اولی یعنی آقا قاآنی سکان رهایی قدس بیت المقدس از چنگال اسرائیل در دستش است که باید وقت خود را تماماً صرف قدس و مقاومت کند نه اینکه پا شود بیاید مشهد پا درمیانی سیاسی جناحی کند و مانع از پیروزی رقیب شود و دومی یعنی آقا مروی سکان حرم هشتمین امام عزیز (ع) را و نیز پول های بی شمار و بی مالیات! قدس رضوی مشهد را (که بعضا" گوئیا می گویند مالیات ها می پردازد! خدای بلند مرتبه فقط می داند) در دست  دارد که الزاما" باید بی طرف می بود، اما... اما اما... عبور کنم. اُنظُر
 

 

مصطفی مهرآیین:وجه انسانی قانون اساسی به محاق رفته/ نظام پهلوی دین را استثمار کرده بود

نگرش آقای مهر آیین به آئین و دین

کاوش اُنظُر : خانم نسرین نیکنام با آقای مصطفی مهر آیین جامعه شناس گفتگویی در "دیدار" کرد که از نظر بنده بسیار بااهمیت است. بنده، اول مقداری از این مصاحبه ی تخصصی می گوید سپس نظرش را. او ابتدا اشاره داشت به دین در دوران پهلوی اول و دوم، که پهلوی وجه دینی را استثمار کرده بود، ولی برعکس پهلوی اول، در پهلوی دوم با برگزاری مراسم های دینی برخورد جدی نشد. اما در حال حاضر، «حاکمیت با برگزاری مراسم های دینی و مذهبی (عزا یا شاد) به مردم القا می کند که دین در همه جا اولویت دارد.»

 

اما مهر آیین سپس به این پرداخت که واقعیت قضیه اینطور نیست. از منظر وی این تفکر حاکم بر حاکمیت، «دائم به دنبال این است که به جامعه بگوید چه چیزی را ببینید، چه چیزی را نبیند، چه چیزی را بشنود، چه چیزی را نشنود.»

 

این جامعه شناس در پی و پیرامون موضوع، به صراحت گفته است ادامه ی این روند، جامعه را یک جامعه ی فرودست تبدیل می کند زیرا در نگاه فلسفی وی «جامعه ی معتدل جامعه ای است که هم مراسم تولد برگزار می کند، هم عروسی و در ماه های خاص، مراسم عزاداری و مذهبی برگزار کند، اما اگر حاکمیت بخواهد مدام مناسک دینی را پر رنگ تر کند، جامعه آن را نمی پذیرد.»

 

مهر آیین آنگاه در آخر تفسیری از جامعه ی ایران ارائه داد و نگاهش را به ایران دوخت «جامعه ی ایران، از گذشته ی تاریخی و انباشت، فرهنگی، عاطفی، احساسی و ... تغذیه می کند و اتفاقی که افتاده، این است این منابع در حال تخلیه شدن هستند... وجامعه تسلیم این شرایط نخواهد شد و برای خود راهی پیدا می کند.» پایان. اُنظُر

 

وقعاً دست کلیسای "کانتربری" را از رو بستید!!

اما نظر اُنظُر :  شاید گزارش وضعیت کشور روی این شاخص مورد نظر بر همگان آشکار باشد و یا حتی سران حکومت لایه های عمیق تر آن را علم پیدا کرده باشند اما بنده هم شهروند این مُلک حرفم این می باشد:

- دینی بودن مردم هرگز نمی تواند قضاوت شود چون بسیاری از مردم دین را در سینه ی خود نگه می دارند و از تظاهرش امتناع می کنند در حالی که در اعماق دل، باور مذهبی دارند و بر اعمال خود، بذر دین می کارند و در گفتار خود نیز طعم مذهب می زنند اما کسی از ظاهر آنان نمی تواند پی به باور مذهبی و خداپرستی شان ببرد.

 

- حکومت در مذهبی کردن مردم نه تنها سهمی نداشت، بلکه بسیاری را با فساد در سیستم و رفتار کج با مردم و عمومیت بخشی به اقلیت افراطی راست از خود راند و حتی می شود با درصدی مردد قائل شد تعدادی را به دین بدبین کرد. هر چند نمی شود هیچ فردی را بی دین لقب داد.

 

روحانیت (استثاءها جدا) نشان داد هیچ هم بلد نیست چگونه اصل اسلام را اول از خودش شروع کند بعد زبان برای مردم شود. خود در کردار کریه ترین کار را می کند اما همان سان می خواهد زبان دعوت و نصیحت و اندرز برای مردم بگشاید و مثلاً آنان را به راست هدایت کند. اینان خود ار صراط مستقیم افتادند ولی برای مردم زبان باز کردند. این تناقض را مردم باشعور ایران عین آینه دارند می بینند. آخوند بد بدترین شجره ی دین زادیی را در بستر جامعه غرس کرد و جای آخوند خوب را هم در میان مردم تنگ کرد و حتی راهش را نانجیبانه بست. اینان اول بروند خود را دیندار کنند سپس میان مردم ادای طبیب دل را در بیاورند. نه حکمت بلدند و نه طبایت. جای بوعلی ها و صدرالمتألهین ها بشدت خالی است هر چند آخوندهای درباری شاه هم با این دو عالم دین کینه داشتند چه رسد به بزک کرده های حوزه های علمیه که پول می گیرند تا مردم را به دین فرا بخوانند؛ یعنی اول خود، دنیایی و دیناری می شوند!! سپس می خواهند مردم را دینی کنند!! وقعاً دست کلیسای "کانتربری" را از رو بستید!!

 

- از نظر بنده ظاهرگرایی چهره ی نظام سیستم و آبروی نظام حوزه های علمیه را با این نوع آخوندها (که از شهید دکتر بهشتی و شهید آیت ا... مطهری دو نمونه ی اعلای روحانی گری، هیج بهره ای در خود ندارند) و سواد چندانی هم ندارند بشدت آسب زد و بر پیکر آن آفت و حشرات موذی انداخت. مردم امروزه از خود آنان (حکومت و روحانیت که دو ریل متحد و متوازی هم شده اند) دینی ترند. این حکومت و حاکمیت و قدرت و روحانیت است که نیازمند شده است از مردم دین تعلیم بگیرد نه بر عکس. از عاج بزنید پایین و خود را در قصر خیال و زور و زر نفت و سهم امام (علیه السلام) و تزویرهای ذوب شده محبوس نکنید. مردم بخوبی باخبرند چقدر ریا می فروشید و چقدر در خلوت خود دین دارید. ایران دیندار است، این حکومت است که از دین افتاده است (بخش هایش) اُنظُر. متنم پاکنویس نیست.

 

چهره ها چه گفتند؟! ( ۲۷ )

کاوش اُنظُر :

چهره : خانم هاجر چنارانی نماینده ی نیشابور و فیروزه در مجلس یازده (که نامزد انتخابات چهارده ریاست جمهوری نیز شده بود) یک وقت هایی گفته بود «فرزندان پنج هزار و چهارصد مسئول در خارج از کشور زندگی می کنند.»

 

اُنظُر : نمی دانم این آمار درست است یا کمتر و بیشتر. نیز نمی دانم آیا خانم هاجر چنارانی معلوم هم کرده که در این سه سالی دولت سیزده نیز کسانی!! از قدرت، بچه های خود را خارج نشین کرده اند یا نه؟ چون حامیان سیزده گفتند این سه سالی چنان کشورداری قشنگی شد که همه موظفند شبیه دولت سیزده شوند. این بنده فکاهی تا" پیشنهاد می دهد این بند را به بندهای قانون اساسی برچسب! بزنند تا قانون شود و همه به سیزده شباهت بورزند!!! عبور کنم. تا به حال سابقه نداشته حتی از سوی شاه که دولتی را دستور دهند شبیه یک دولت دیگر باشد. دولت ها را مردم انتخاب می کنند، پس هر دولتی با کابینه ای که می سازد شبیه خودش باید باشد نه کپی پیست یک دولت دیگر. پس این وسط انتخابات یعنی کشک؟ یعنی فقط عوض کردن یک فرد؟ یعنی صندلی ساختمان سلمان پاستور، پرَ؟ چرا آقای پزشکیان که در میان این همه رقابت آزاد، رئیس جمهور مردم شد باید و یاید و باید شبیه یکی دیگر باشد که درگذشت و حتی فرصت نداشت به نقدهایش جواب دهد. بهتر است هیچ کس در کار راهی که ملت انتخاب کرده است خط و نشان نکشد و پابند به قرارداد دموکراسی باشد که ذات آن گردش آزاد در قدرت است و همه سر وظایف قانونی خود قرار گیرند و گارد فراقانون نگیرند.

 

چهره: آقای عباس عبدی (روزنامه اعتماد سه‌شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳) تحلیل کرد با این جملات که مستقیم نقل می شود: «پس هنگامی که بالگرد سقوط کرد و با توجه به تحلیل‌های قبلی خودم، بلافاصله این برداشت را داشتم که به‌طور قطع تغییر ریل سیاست در ایران آغاز خواهد شد. ولی نمی‌دانستم که این تغییر ریل صرفا از بالاست یا راه برای پایین نیز باز خواهد بود. تغییر ریل از بالا به این معنا بود که بنا بر مصحلت؛ انتخابات با یک سال تاخیر در ۱۴۰۴ برگزار شود و در این فاصله آقای مخبر عهده‌دار امور شوند و سیاست تغییر آغاز شود. شاید هم کسی به چنین تصمیمی اعتراض نمی‌کرد و آن معقول تلقی می شد. ولی به نظر می‌رسید که این تصمیم می‌توانست موجب ناپایداری بیشتر دولت شود و به همین دلیل اعلام مقام رهبری برای انجام انتخابات در موعد مقرر قانونی؛ برای برخی دور از انتظار بود. ولی باز هم با وجود اعلان انتخابات، امکان تغییر ریل همچنان به دو صورت محتمل بود. اول کاملا کنترل شده و دوم باز کردن دریچه ای برای حضور موثرتر مردم و نیروهای سیاسی. راه کنترل شده برای تغییر سیاست از طریق انتخابات، اجماع کلیت جناح حاکم بر فردی معیّن و در نهایت انجام انتخاباتی مشابه انتخابات ۱۴۰۰ و پیروزی فرد مورد نظر با فاصله ی مناسب از نفر دوم بود.»

 

اُنظُر : اما بنده درست در جهت خلاف تحلیل آقای عباس عبدی تحلیل داشتم. یعنی بر این نظر بودم علت برگزاری انتخابات طی همین چهل روز بدون هیچ تعلیق و تأخیری، برای آن بود که هم قانون و هم تفسیر سابق شورای نگهبان آن را تکلیف می کرد و هم بیشتر و اصلی تر با این هدف  بود که از فضاسازی مسئله ی «درگذشت» سوءاستفاده شود تا قدرت جابجا نشود و به دست یکی شبیه سیزده ای ها بیفتد. ولی ملت، در شگفتی نوین و شبیه دوم خرداد، راه دگر برگزید. عبور کنم. باید آموخت که ملت ایران دستورپذیر نیست. چه ناطق باشد و چه قالیباف. ملت راهش را هر بار خودش بلد است. 

 

پزشکیان و ظریف به تضاد و تعارض می رسند

کاوش اُنظُر : این دو (آقای مسعود پزشکیان و آقای محمدجواد ظریف) در آینده بر سر حداقل پنج مسئله به تضاد (ناهمسانی فکری) و تعارض (ناسازگاری عملی) می رسند. هر دو ایدئولوژیست هستند. پزشکیان با درونمایه ی سوسیالیستی و ظریف با درونمایه ی لیبرالیستی. اینکه دو نفر سوسیالیست اسلامی و لیبرالیست رنسانسی می توانند برای نجات ایران از قدرت گیری دو باره  ی اسلامیست های توده گرا (که این بار دور آقای سعید جلیلی حلقه زده بودند) ائتلافی زودهنگام کنند، نشان بلاهت نیست، اتفاقاً ناشی از عقلانیت مدرن است. اما در ایران به علت غلبه ی افکار عمومی بر ایده های ایدئولوژیست ها (صاحبان یا علاقمندان تئوری و نظریه) هر ائتلافی شکننده است و بر آن یورش های حکومتی می رود. با این مقدمه، به سراغ ایده ی بنده می روم که بر این نظر هستم پزشکیان و ظریف به تضاد و تعارض می رسند.

 

ریشه ی تضاد و تعارض آینده به ایدئولوژی سیاسی این دو باز خواهد گشت. که اکنون وقت باز کردن آن نیست. پنج علت دارم که پزشکیان به طرد ظریف می رسد. طرد را در هر دو ضلع بخوانید. یعنی هم دور داشتن ظریف از دولت چهارده و هم اختلاف فکری بر روی مسائل روز و راهبردی. بنده تفکر آقای محمدجواد ظریف را فعلاً در پنج مسئله مطرح می کنم که آتش آرام تضاد و تعارض از همین پنج محور گُر می گیرد. آنچه می نویسم شمّ بنده است، نه این که جایی نوشته شده باشد و یا جایی حرفی از  آقای ظریف درز کرده باشد. یعنی فکری که مرا به این مسائل می دوزد را مطرح می کنم اگر نادرست بود باید گذاشت به حساب نادرستی فکر تحلیلی بنده:

 

- آقای ظریف از دید بنده حامی فلسطین است از بعد اخلاق و حقوق، اما در تفکرش درگیری مقاومت و اسرائیل را بی فایده، حتی بی نتیجه و بالاتر، بد نتیجه می داند.

 

- آقای ظریف از دید بنده در صدد این است (فکرش هم همین است) ایران را مجبور کند منافع ملی خود را به اروپا و آمریکا پیوند بزند و با یک معامله ی شیرین و تلخ، حالت ملَس به حکومت و ملت بدهد. او ضد روس و منتقد چین است.

 

- آقای ظریف از دید بنده در مسائل روز ایران به طبقه ی متوسط نیمه متموّل برای پله های رشد تکیه و علاقه دارد و حاضر است افکار مذهبی خود را برای جذب آنان صیقل زند.

 

- آقای ظریف از دید بنده از حلقه ی روحانیت انقلابی آموزش نمی گیرد، او افکار پایه ای خود را جدا از تراوش ذهنی، بیشتر از الیت فکری (نخبگان دانشمند علوم جهانی) فرم می دهد.

 

- آقای ظریف از دید بنده به یک ایران توسعه گرا با اقتصاد سرمایه داری می اندیشد که کشوری تولیدکننده و صادر کننده ی کالا باشد که پول در بیاورد، نه صدور فکر و ایدئولوژی دینی. در واقع آقای «ظریف»، بطور ظریف، نقادانه ایران را در داخل، کشوری برای ایجاب ثبات حکومت خود می بیند؛ اما در خارج، کشوری مداخله گر برای براندازی حکومت های دیگران. و او این را خلاف منافع میان مدت و  درازمدت کشور می داند.

 

بنده تفکر آقای پزشکیان را متضاد با تفکر آقای ظریف در این محورها می دانم. جواد ظریف چه در ساختمان سلمان پاستور در نهاد ریاست جمهوری ایران بنشیند و چه فرضاً در  ساختمان ایران در نیویورک کاری که می کند   این است ایران را به جهان همپیوند کند و جهان را به ایران مایل. اضافه نکنم حرفم را قورت دادم: آقای ظریف فردی احساساتی و گرم است و مقداری زیادی خوشبین.  اُنظُر.

 

  

انتخابات و انتقادات

کاوش اُنظُر : این دو (آقای پزشکیان و آقای اعرافی) دیدار و تصافح داشتند. در کجا؟ در داخل نشست شورای نگهبان. برق خوشحالی از این دیدار در صورت آیت الله اعرافی، مرا وا داشت تا بار دیگر به مسئله ی مهم کشور بپردازم. شورای نگهبان بدون هیچ وقفه باید زیر نقد و نظارت مردم باشد. به این علت که جدا از وظیفه ی اصلی اش در اعلام مغایرت نداشتن یا داشتن قوانین مصوب با شرع و قانون اساسی، یک کار اضافی به این شورا سپردند که کاملاً اشتباه بود و آن برعهده گذاشتن نظارت بر تمام چند انتخابات کشور (منهای شورای شهر و روستا) به این شورا است. کمتر پیش می آید ملت به شورای نگهبان بر سر بررسی قوانین گیر بدهد حتی بیشتر وقت ها منتظر می ماند این شورا چه نظری به قوانین دارد. یعنی بر کار آنان اعتبار و اهمیت قائل است. اما از زمانی که این شورا را موظف کردند کار انتخابات را نیز انجام دهد این تشکل حقوقی تبدیل شد به پایگاه سیاسی و کار سیاسی حتی در اغلب موارد جناحی. انتقادات به این شورا از همین زاویه نشئت گرفت چون کار سیاسی همیشه باید زیر تیغ نقد و انتقادات باشد. بری داشتنن این شورا از انتقاد، رفتاری غیر عقلانی و غیر شرعی است. هر نهادی که سیاسی شود باشد مورد نقد مردم قرار گیرد. از صدر تا ذیل.

 

تازگی حتی انتقاد از این شورا به جناح راست نیز سرایت کرد. مثلاً محمد منان نماینده ی شهر قم که گفته بود مقصر، این شورا است که طوری چینش کرد که آقای سعید جلیلی رأی نیاورد و افراد آن را به کسانی تشبیه کرد که زیر کولر باد می خورند و تصمیم نادرست می گیرند. وی باز نیز دیروز امید برد و گفت شورای نگهبان «ضمن شنیدن صدای دلسوزان، خود را از نقد مبرّا نداند و نسبت به اصلاح برخی فرایندهای اشتباه خود و تسریع در عملیاتی شدن «سیاستهای کلی انتخابات» ... اقدام عاجل، اطمینان‌بخش و قانع کننده نماید.» بنابراین این انتقادات هرگز توهین نیست بلکه بیان حقایق است و جمهوری اسلامی ساخته شد که مناسبات شاهنشاهی میان مردم و حکومت محو شود. نمی شود یک شورا را کار مهم سیاسی سپرد اما دهن مردم را دوخت. این که دیکتاتوری می شود. نعمت انتقاد از دستاوردهای انقلاب است. کسی حق ندارد این حق مردم را زائل سازد. انتخابات کنار خود انتقادات هم همراه دارد. این دو عین دو قلو کنار هم اند.

 

یک فکاهی: خیلی دلم آدم می خواهد پا شود برود قم این آقای محمد منان را دیدار کند که چه شهامتی در درون جناح راست خلق کرد. فقط یادش رفت شورای نگهبان تنها زیر باد کولر خنک نمی شود، گاه انتخابات در زمستان برگزار می شود که اتاق بررسی صلاحیت شورای نگهبان (به قول یک تحلیلگر کشور) گرم می شود و به تعبیر بنده شوفاژ روی درجه ی آخر می شود که زکام نشوند. عبور کنم. بنده از این شورا در این زمانه فقط آیت الله علیرضا اعرافی رهبر حوزه های علمیه ی ایران را نزدیک به عدالت می بیند. مابقی را افرادی کاملاً جناح راستی می داند و همین فعل، آنان را از عدل بیرون زد. اُنظُر

اُنظُر درین وسط بر این نظر است...

کاوش اُنظُر : بنده از خبرگزار دیدار دیدم که آقای اسفندیار عبداللهی با حجت اسلام آقای عبدالرحیم سلیمانی اردستانی بحثی صورت بندی کرده و وی را «استاد دانشگاه ادیان و مذاهب و عضو هیأت علمی دانشگاه مفید و عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه ی قم» معرفی کرده و  نسخه ی متفاوت اسلامی دارد. وی نقل کرد که این روحانی گفت: « فهمی از قرآن دارم که هیچ تعارضی با نظام جدید حقوق بشری ندارد» این شیخ حوزه می گوید «اسلامی که من شناخته ام و به آن رسیده ام این اسلامی نیست که امروز رایج است. من با بسیاری از اسلام شناسان و فقیه ها، اشتراک لفظی دارم، نه اشتراک گفتمانی.» از نظر این روحانی «بزرگترین دستاورد پیامبر باطن یا همان عقل جمع،  اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است و بزرگترین دستاورد پیامبر ظاهر، قرآن است» و حتی ادامه می دهد که «اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، پیام اصلی قرآن در مورد بشر است.» و مهم این قسمت حرفش است که معقد است «یکی از دلایل بد کارکردی نظام جمهوری اسلامی» «کپی برداری ناقص از دستاورد‌های دو پیامبر ظاهری و باطنی» است.

 

اُنظُر درین وسط بر این نظر است که نمی داند دانشگاه مفید در کجای ایران جای و جایگاه دارد. فقط می داند یک مدرسه ی ابتدایی! را در بزرگراه چمران بالاتر از تونل توحید «دانشگاه امام صادق (ع)» می پندارند و کشور را در دولت سیزده به آنها و حرم رضوی سپرده بودند که کشور را به این روز نشاندند و حالا پس از درگذشت، مشغول ساختن «بت» هستند و بر وزن کلیسای قرون وسطی در حال قِدیس سازی. و بر دولت تازه ی ملت نیز از هر سو و جانب، تکلیف می کنند باید از سیزده پیروی کنی و حق نداری «چهارده»ی خودت و راه جدید ملت باشی!! بس هم نمی کنند از شیوه ی منحط و بدِ بت سازی و پیکرتراشی بدتر از آزر عموی حضرت خلیل الله ی نبی (ع)

 

اُنظُر درین وسط بر این نظر است که نمی داند دانشگاه ادیان و مذاهب چه صیغه ای است و در کدام جای و جایگاه قرار دارد. فقط می داند روزی آیت الله رضا استادی (نسخ شناش مشهور که زمانی خطبه می خواند در شهر قم که این آقای حجت اسلام آقای عبدالرحیم سلیمانی اردستانی می گوید از مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه ی قم است و حتماً در شهرشان قم با آقای آیت الله استادی حشر و نشر دارد) گفته بود ما دین را جمع نمی بندیم. دین دین است، مفرد است. ادیان چیه که جمع بستید؟! چرا اسم دانشگاه را گذاشتید "ادیان"؟! دین خدا یکی است، فقط اسلام. به مضمون نقل نوشتم. اما اُنظُر می گوید چرا اسم مذاهب؟ اسم مذاهب گذاشتند یا اِذهاب!!! یا تذهیب!! واقعاً اگر دانشگاه مذاهب، است، از مشهوران مذاهب جهان، استاد مدعوّ هم آووردند که کرسی تدریس به آنان بدهند؟! خصه برای هر دانشگاه آن است که اول به خودِ اسم خود خصال جوید. عبور کنم. نه دانشگاه امام صادق (ع) از خوی و خصه ی آن امام اندیشمند دانشمند فقیه پرور پیروی دارد و نه این دانشگاه مذاهب، آزاد است استادهای آزاداندیش جذب کند.

 

اما اُنظُر درین وسط بر این نظر است که می داند تشکل جناح چپی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه ی قم همان شعبه ای است که در برابر تشکل جناح راستی جامعه ی مدرسین قم، خود یک بوته شده است؛ عین شکل گیری تشکل جناح چپی مجمع روحانیون مبارز تهران با آن فرمان (پس از کسب تکلیف حجت اسلام آقای محمدعلی انصاری) در برابر تشکل جناح راستی جامعه ی روحانیت مبارز تهران. این میان یک چیز مفقود است: روحانیون غیرمبارز هم آیا تشکل سیاسی دارند؟!! که وارث و میراثخوار انقلاب شدند که نه با شاه درافتاده بودند و نه در دفاع مقدس به جبهه رفتند؟!  عبور کنم. " احتمالاً دستاورد‌های دو پیامبر ظاهری و باطنی" به قول حجت اسلام آقای عبدالرحیم سلیمانی اردستانی ناقص کپی می شود که اشکال ها عین سلول های سرطانی سراسر بدن! را می گیرد. اُنظُر

 

روزنامه عصر ایرانیان (۲۴ تیر ۱۴۰۳) 

روزنامه مردم سالاری (۲۴ تیر ۱۴۰۳)

بدهی بازمانده از دولت سیزده را تسویه

سه مسئله این روزهای ایران

کاوش اُنظُر : اگر به روزنامه های عصر ایرانیان و روزنامه مردم سالاری (۲۴ تیر ۱۴۰۳) چشم بدوزیم دو مسئله ی روز از آن در می آید که بخشی از افکار عمومی منتظر روشن شدن آن است. بنده مقداری به آن می پردازم:

 

پانزده سال پیش روزنامه ی «عصر ایرانیان» توسط آقای بیژن نوباوه راه افتاد. او مدتی در سازمان ملل خبرنگار سازمان سیما و صدا بود. روزنامه ی «عصر ایرانیان» با سایت «عصر ایران» آقای جعفر محمدی و مهرداد خدیر (مدیر مجله ی امید جوان و سایت رکنا) اشتباه نشود که متعلق به تفکر چپ است. اما روزنامه ی «عصر ایرانیان» که تمام این مدت تأسیس، هر بار از آقای سعید جلیلی خبر نشر داد و تیتر زد، در اصل و غیرمستقیم مال آقای سعید جلیلی است که خود اعتراف کرد یازده سال «دولت سایه» (در اصل باند پنهان برای سنگ اندازی علیه ی رقیبان) تشکیل داد تا به قدرت برسد، تا ریاست ایران را به دست گیرد که باز این بار با ورود مردم به صحنه ی صندوق دستش از این سودا کوتاه شد. او هنوز نیز سودای پاستور در سر می پرورد که این آرزو البته عیب نیست، منتها ملاک کسب رأی اکثریت است که تا به حال دو مرتبه یکی سال نود و دو و دیگری همین امسال نتواست کسب کند. کاری به این موارد ندارم. با عنوان خبر اول این روزنامه کار دارم. آقای سعید جلیلی کار خوبی می کند که می گوید وقت جواب به تهمت ها را ندارد. اما آقای سعید این وسط سه حرف است که جواب نیاز است :

 

یک : برخی از حرف ها تهمت نیست، شبهه و انتقاد است، آن ها را که عقل می گوید شرع می گوید  باید جواب داد. چون خودت آن را به پای مناظرات و میان مردم و حتی محافل درون جناحی کشانده بودی. دو : شما از میان این همه نیروها و حزب ها از امنیت کامل و استفاده از اموال بیت المال برخوردار بودی به قول خودت «دولت سایه» تشکیل دادی که البته با «دولت سایه» ی مرسوم درجهان از جمله انگلستان و در علم سیاست فرق دارد؛ نمی شود کسی سایه باشد بعد آفتاب بیاید و آنگاه نه برای کارهای در سایه، نه برای حرف های در آفتاب، جواب ندهد. این به نظر بنده به این می ماند که کسی خود را آنقدر وصل به قدرت حس کند که خود را به مردم پاسخگو نداند. سه : اگر واقعاً وقت نداری پس چرا همچنان به کارهایی از نوع سایه فعالی؟! فعال هم خواستی، باش. حق شماست که در صحنه باشید، اما به قول مرکز اسناد انقلاب اسلامی (که دیروز دعوتت کرد)حاضر شو تاریخ شفاهی دوره ی مسئولیت های خود را بگو تا در تاریخ ثبت شود. شفاف شدن البته برای کسی که می خواهد سایه زیست کند، دشوارترین کار است. اما روزی این ورق گشوده خواهد شد. چون بدان دورت اگر مأمور جمع اند، یقیناً «سرپل» !! و نیروی های «دوبل» هم هستند. عبور کنم. برایت آرزوی سلامتی و به شدن می کنم آقای "جانباز جنگ" محترم مملکت.

 

روزنامه مردم سالاری آقای مصطفی کواکبیان نیز ضمن اشاره ی مستقیم به بودجه ی مخفی و معماگونه ی دولت سایه ی آقای سعید جلیلی، به اف ای تی اف (Financial Action Task Force ) یعنی: «گروه ویژه اقدام مالی» پرداخت که فلسفه ی ظاهری آن کنترل جابجایی پول ها در جهان است که به قول خودشان کشورهایی که به تروریست ها از طریق بانکی پول پرداخت می کنند، شناسایی شوند و مقابله کنند. حالا بانک جهانی می گوید حتی اگر ایران به  گروه نوظهور بریکس (برگرفته ی حرف اول کشورهای مؤسس: برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) و پیمان شانگهای، امید داشته باشد، باز تا به اف ای تی اف نپیوندد آش همان است، کاسه همان. یعنی هیچ تغییری برای حال ایران ندارد. یعنی همچنان آمریکا کنترل می کند که پولی به برای ایران واریز نشود یا پرداخت نگردد.

 

بنده احتمال می دهم حتی اگر روزی شنیدیم ایران کامل اف ای تی اف پیوست باز باور نمی شود کرد به حال بد تحریم علیه ی ایران اثر بگذرد. بر این نظر هستم تا زمانی که آمریکا به راهبرد امنیت ملی بیست و پنج سال آینده ی خود در مورد ایران (که سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا آن را تدوین کردند) پایبند باشد و دنبالش کند، ایران همچنان با تحریم و رویارویی اقتصادی آمریکا مواجه است و مذاکره با اروپا بی فایده و نوعی هدر دادن وقت و اتلاف فرصت است. ایران برای نجات اقتصادش و توسعه و تمدن سازی اش و حتی رفاه متوسط مردمش ضرورتاً برای میان مدت باید مستقیم با آمریکا وارد مذاکره ی بده و بستان شود. بنده اسمش را می گذارم: «بدهد - بگیرد : بگیرد - بدهد» بقیه همه حرف است. چین چرا چین شد؟ چون تئوری شئو پینگ این بود اول چهار اصل اقتصادی پیاده شود و وقتی چند دهه بعد قدرت یافت، شروع کند به سایر سیاست.

 

عکس نمودار را بنده به قضاوت نمی نشینم چون علم به این رشته و شعبه ندارم گرچه مایل به دانستن مسائل اقتصاد هستم. گویا گزارش ها نشان می دهد آقای مسعود پزشکیان حداقل طی ۴ سال آینده باید ۷۷۵ هزار میلیارد تومان بدهی بازمانده از دولت سیزده را تسویه کند. بالاتر این که آقای غلامرضا سلامی اقتصاددان گفت بدهی بیش از این رقم است. عبور کنم. اُنظُر.

 

 

پزشکیان عکسِ یکِ هفته‌نامه سیاسی سپاه

عصر بیانیه و سخنرانی جایش را

به پیاده سازی سیاست اقتصادی بخشیده

نوشته ی اُنظُر : مقصودم از این نوشته دو چیز است: یک : دولت ها در قوه ی مجریه حق تعیین راه دارند یا نه؟ دو : حرکت دولت قرار است به کدام سمت باشد؟ برای این دو مقصد، ناچار باید فشرده ای از محتوای مقاله ی پزشکیان در نشریه ی انگلیسی زبان "تهران تایمز" بنویسم. سپس با استناد به این محتوا (و آنچه در کشور جریان دارد) دست به برداشت و تحلیل بزنم. اکنون با فشرده ترین سبک، مقاله ی طولانی پزشکیان را می نویسم تا هر کسی حوصله ی مقالات مفصل را ندارد اگر خواست با همین چکیده پی از داستان ببرد.

 

آقای مسعود پزشکیان در همان آغاز پیام خود به جهان (اینجا)، به «تعهد مردم ایران به انتقال دموکراتیک قدرت حتی در شرایط دشوار» در ایران صحه گذاشت. بعد، از دولت خود یاد کرد که «قصد دارد سیاستی فرصت گرا را پیگیری کند» « با ایجاد «تعادل» در روابط با همه ی کشورها». بعد نوشت که کشورهای همسایه «نباید منابع ارزشمند خود را در جهت رقابت های فرسایشی، مسابقه ی تسلیحات هدر دهند» این در حالی است که به نظری وی «منطقه ی ما دیربازی است» که از چند بحران «رنج می برد» که بر اساس تز وی «از طریق ترویج صلح» و «مقابله با اسلام هراسی» می شود نقش ایفا کرد. او پس از شمارش چند کشور که باید با آنان سطح روابط را حفظ کرد از آمریکا خواست «از سوء محاسبات گذشته اش درس گرفته و سیاست جدیدی متناسب با آن اتخاذ نماید. تصمیم گیران در واشنگتن باید دریابند که سیاستی که مبنای آن قرار دادن کشورهای منطقه در مقابل یکدیگر باشد، نه در گذشته موفق بوده و نه در آینده موفق خواهد شد. آن‌ها باید حقیقت ایران را بپذیرند و از تشدید تنش های موجود پرهیز نمایند.» و سرانجام، مقاله ی  خود را با این جمله در مجله ی تهران تایمز به پایان برده: «مردم ایران به من یک مأموریت قوی داده اند تا با جدیت پیگیر تعامل سازنده در صحنه ی بین‌المللی -در حین پافشاری بر حقوق، عزت و نقش مستحق مان در منطقه و جهان - باشم.»

 

یک : دولت ها در قوه ی مجریه حق تعیین راه دارند یا نه؟

 

از نظر بنده در مقام کلان، نه. اگر قرار باشد فرد، راه انقلاب را بسازد، یک فرد بیشتر نبوده است؛ حضرت مؤسس انقلاب که از تبعید طولانی نجف برگشت و ده سال کشور را اداره کرد و در چهاردهم خرداد شصت و هشت به ارتحال رفت. بنابراین، بنا بر آنچه از مواضع و بیانات حکومت پس از دهه ی اول، بر می آید همیشه قرار بر این بوده است این انقلاب، «بی نام» ایشان «در هیچ جای جهان شناخته شده« نباشد؛ این یعنی راه انقلاب فقط همان راه است که مشخص شده است. نتیجه: هیچ دولتی از این حق برخودار نباید باشد راه ایجاد کند. چنین کاری هرج و مرج راهبردی ایجاد می کند و کشور را به سر در گمی می رساند. کوشش هر کس برای القای این که فلان دولت راه است و راه آن باید راه بقیه باشد حرف درستی نیست و با منطق انقلاب سازگار نیست که دولتی را مجبور کرد از دولتی دیگر تقلید و تبعیت داشته باشد. این یعنی انتخابات را از فلسفه ی اصلی اش بیرون بردن. راه انقلاب را قانون اساسی و حضرت مؤسس مشخص کرده است؛ اصول ثابت دارد و فرع های متغیر (که متغیرات نیز تابع منافع ملی و عقل جمعی است، نه اراده و تصمیم فردی)

 

دو : حرکت دولت قرار است به کدام سمت باشد؟

 

از مقاله ی آقای مسعود پزشکیان به جهان معلوم است وی بنا دارد سیاست «تمنا» را پیاده کند. سیاست «تمنا» از ساخته های ذهن خودم است. نیز قبلاً نیز گفته ام وی «چینی بند زنِ» ترَک های وارده بر چینی کشور و حاکمیت است. آن طور که بنده تشخیص داده او هفت تمنا قرار است بکند، که پایه ی تمنا به خاطر خطر ضعف در کشور است. یعنی الزام می بیند با چنین روشی، کشور را به حال عادی رشد و توسعه بازگرداند و مخمصه را پایان دهد:

 

تمنا از عرب های همسایه که کل منطقه در مسیر فرسایش و سبقت تسلحیات افتاده است.

تمنا از آمریکا که به نوعی پرنسیپ (قاعده ی شخصیتی) اخلاقی در سیاست است، نه پروسه ی سیاسی.

تمنا از روس که به نوعی در برابر فشار آمریکا بر ایران، تکیه بر پشتیبانی روسیه فرصت تلقی می شود.

تمنا از چین که فقط به مانور پیمان بیست و پنج ساله اکتفا نکند، در ایران سرمایه گذاری کند، اقتصادش را به ایران بدوزد، نه بدزدد.

تمنا از اروپا که به ترویج صلح وی اعتماد کنند و روش گشایش را در پیش بگیرند نه مسدود کردن گفتگو را.

تمنا از قدرت های فراگیر که جلوی اسرائیل را در سیاست کشتار در غزه بگیرند.

تمنا از مردم ایران که از «سیاست فرصت‌گرا» تز برآمده از خود پزشکیان پشتیبانی کنند تا تعامل را جایگزین تقابل کند.

 

بنده معتقد است سیاست، جایی برای تمنا باقی نگذاشته است. این علم، از واقع گرایی و منفعت خواهی آبشخور دارد، نه از هیچ چیز دیگر. عصر بیانیه و سخنرانی، جایش را به پیاده سازی سیاست اقتصادی بخشیده. نمی شود ایران روی موضع خود مستحکم و بدون تلورانس باشد، ولی از میز مقابلی که بنا بر جنگیدن (ولو فعلاً اقتصادی) دارد خواهش کند به ما اعتماد کن. قصد پزشکیان پرواز ایران به قله های علم است اما جهان خود برای خود منافع تعریف می کند. سیاست خارجی جای تضریب تعریف منافع است؛ هر کشوری بهتر از منافع خود تعریف دهد و هر بار از تغییر آن خوف نکند دستِ برتر دارد. تمنا خوب است، ولی نه در سیاست. اُنظُر.

پیوست: متن کامل مقاله ی مسعود پزشکیان رئیس جمهوری منتخب مردم که در نشریه ی تهران تایمز انتشار یافته در (اینجا)

اگر فرضاً امام حسین (ع)

به جمهوری اسلامی ایران دو سفیر بفرستد! ...

نوشته ی اُنظُر : فرض بگیریم اگر روح پیشوای آزادگان جهان حضرت امام حسین (ع) مثلاً مثلاً مثلاً دو سفیر مثل و مانندِ مسلم بن عقیل هاشمی و قیس بن مسهر صیداوی به جمهوری اسلامی ایران اعزام کند، این سفیران به مولا ابا عبدالله سید الشهدا (ع) چه گزارش می کنند؟! به نظر بنده جدا از چند و چندین کار خوب و حسنه، از بیشمار کار نادرست هم صرف نظر نمی کنند و در گزارش خود حتماً درج می کنند. بنده مخلوطی از کار درست و کار نادرست را خلاصه وار نام ببرم و عبور کنم:

 

این دو سفیر شک ندارم که دقیق می دانند امام ابا عبدالله الحسین (ع) هدفی جز این نداشت که امور امت را ترمیم کند و زخم عمیق حکومت جور و جبار را التیام دهد و چوب ستم را بر سر خود ستمگران فرو نشاند که با صراحت فرموده است «من برای اصلاح در امتِ جدّم محمد (ص) قیام کرده ام.» همان حدیث مهم و منسوب به آن حضرت اسوه ی حقیقت و واقعیت و صداقت :

 

«و أنی لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمه جدی صلی الله علیه و آله ، أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیره جدی و أبی علی بن أبی طالب علیه السلام»

 

«به درستی که من بیهوده ، گردنکش ، ستمگر و ظالم حرکت نکردم ، بلکه برای اصلاح در امت جدم محمد (ص ) حرکت کردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم محمد (ص ) و پدرم علی بن ابی طالب (ع ) رفتار کنم.»

 

گزارش سفیر یک :  قدرت برتر را در اسلام فقاهت دیدند. پس فقیه را در رأس جامعه و نیز حکومت نهادند. از مرجعیت شیعه کاستند. ساختار حکومتی را  احتمال است که طبق روایت «و اَما مَن کان مِن الفقهاء...  » اخذ کردند و به همین خاطر در سر، اسلامی شدن مردم را دارند. درس اخلاق برای ملت برپا می کنند. به ارشاد خلق خیلی شائق هستند. اما بن بست ها مانع از پیشروی شده است. در این سیستم، کاتوتیک تر از پاپ ها، آنقدر خود را به «بصیرت» متصف کردند و آنچنان خویشتن را به ولاء و ولاءیی می شناسند، یک پا، خود از همه پیشوا تر و پیشرو تر هستند. آنان یرای آنکه قدرت دوم کشور که در دست قوه ی مجریه است به دست کسی دیگر از رقیبان فکری نیفتند در تازه ترین حرکت سیاسی اخیر با حرکت دادن عده ای زیاد از طلبه های حوزه ی علمیه به روستاها و شهرهای دور ایران (که از یک مسجد در جنوب شرق شهرشان قم یعنی جمکران تغذیه ی فکری و ... شده بودند) خواستند در آخرین دقایق رقابت آزاد و سالم، نظر مردم را در رأی آزاد، به سود فرد مورد دلخواه خود، تغییر دهند و حتی برخی از آنها خود را طرفدار امام حسین (ع) و «حسینیان» و مابقی را به فرد فاسق یعنی یزید و «یزیدیان» و حتی بدتر به جدّ فاسدترش «ابوسفیان» نسبت دادند. اما مردم به فردی به اسم مسعود پزشکیان رأی دادند که مردم را از او می ترساندند! بعضی از سران حکومتی، وقتی پرونده ی فساد داخل سیستم، به تعفن می آید و مردم بویش را می گیرند دست به حرکت های صوری و فریبنده می زنند که به خیال خود، ذهن مردم را از تعفُنات فساد، انصراف دهند. همین اینان البته به یک خال موی بیرون زده از شال دخترکان این مملکت (که البته باید هنجارپسند باشنند  همه) بسیار حساس هستند و ندای «وا اسلاما» سر می دهند. حق دارند!! چون تصور می کنند مردم از طریق خال مو، از مذهب زده می شوند، ولی از فساد و فریب و فجور در سیستم حرفی نمی زنند، چون بعضی شان جیره می گیرند همدستی می کنند و خود را ربّ مردم می پندارند. بدی و خوبی در این کشور مثل همه ی کشورها، وفور و کنار هم است اما چون این کشور از اسلام دم می زند، بیرون زدن بدی ها از شکاف ها، مردم را به سمت سؤالات کشانده است و ملت پاسخ ها را هم نیافته است. میان ملت و حکومت تقریباً سه نوع دسته پیش آمده است : منتقدان منصرف از مشارکت. منتقدان متعقد به مشارکت. معتقدان داخل در حکومت که در دسته ی آخری برخی خود را قلعه و دژ می پندارند و حتی تفتیش عقاید می کنند و مردم را کم دین و بی دین و بد دین معرفی می کنند. وقتی به دین خود آنان رجوع می شود دیده می شود جز چندین آتشپاره لغت های تهور و تهوع چیزی نیست.

 

گزارش سفیر دو : خیلی خوب است که این نظام پا در رکاب انقلاب اسلامی دارد که برگرفته از انقلاب عاشوراست. اما در ادامه وقتی متفکران مؤثر آن توسط تروریست های مذهبی ترور شدند مثل شهید مطهری و شهید بهشتی، نظام به سمت افرادی آدرس داده شد که هرگز آن دو متفکر این افراد را در فکر و روش قبول نداشتند. مثلاً برابرنهاد آیت ال... مطهری را کسی تصور کرده بودند که اصلاً و ابداً جایگزینی برای آن ایدئولوگ نبود و حتی شهید بهشتی آن شخص را در مدرسه ی حقانی، فردی «لجباز و ... » معرفی کرده بود. برای اثبات فکر اولیه ی انقلاب (که سپس در مرحله ی ثانیه بکلی رنگ باخت) این متن مطهری شهید، پیوست گزارش می شود:

 

پیوست: از کتاب  «ده گفتار» نویسنده : مطهری، مرتضی. جلد : یک، صفحه ی یکصد و یازده:

 

"اینکه گفتم‌ تقلید بر دو قسم است : ممنوع و مشروع ، مقصود از تقلید ممنوع تنها این‌ تقلید که تقلید کورکورانه از محیط و عادت آباء و اجداد است نیست، بلکه می‌خواهم بگویم‌ همان تقلید جاهل از عالم و رجوع عامی به فقیه بر دو قسم است : ممنوع و مشروع. اخیرا از بعضی مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را می شنوم که می گویند می گردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا "سر بسپاریم". می خواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده "سر سپردن" نیست، چشم‌ باز کردن و چشم بازداشتن است. تقلید اگر شکل "سر سپردن" پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا می کند. در اینجا حدیث مفصلی که در این زمینه هست و نوشته ام، برای شما از رو می خوانم. جمله ی معروف «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه» که از جمله سندهای تقلید و اجتهاد است جزء همین حدیث است و شیخ انصاری‌ درباره ی این حدیث می گوید : آثار صدق از آن نمایان است. این حدیث در ذیل این آیه کریمه است : « و منهم امیون لا یعلمون‌ الکتاب الا امانی و ان هم الا یظنون. این آیه در مقام مذمت عوام‌ و بی سوادان یهود است که از علما و پیشوایان دین خود پیروی و تقلید می‌کردند ، و دنباله ی آیاتی است که روش ناپسند علماء یهود را ذکر می کند. می‌فرماید یک عده آنها همان مردم بی سواد و نادان بودند که از کتاب آسمانی خود چیزی جز یک رشته خیالات و آرزوها نمی‌دانستند و دنبال گمان و وهم می‌رفتند... اینها ( مردم) نیز اگر در فقهاء خود ، اعمال خلاف ، تعصب شدید ، تزاحم بر سر دنیا ، طرفداری از طرفداران خود هر چند ناصالح باشند ، کوبیدن مخالفین خود هر چند مستحق احسان و نیکی‌ باشند ، اگر این اعمال را در آنها حس کنند و بازهم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی کنند عیناً مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت‌ هستند ... پس معلوم می شود که تقلید ممدوح و مشروع "سر سپردن" و چشم بستن‌ نیست ، چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگر نه ، مسؤلیت و شرکت در جرم است . "

امضاء : دو سفیر فرضی. پایان. اُنظُر

 

دختر دولت سیزده به دختر دولت چهارده گفته  دعا کن پدرت «عاقبت بخیر شود زیرا این مسیر فقه و تفکر دینی می‌خواهد.»

 

اختراعات و مسیر مردم

نوشته ی اُنظُر : میان اختراع ها که فارسی آن می شود آفریدن، با دین و سیاست رابطه است. در قرون جدید چندین اختراع مسیر مردم، حکومت و حتی گرایش به مذهب را دستخوش تغییر (تکامل یا تردید) کرده بود. مثل این اختراعات:

 

- اختراع میکروسکوپ قرن شانزده ی میلاد

- اختراع تلسکوپ قرن هفده ی میلاد

- اختراع دماسنج گالیله

- اختراع هواسنج توریچ لی شاگرد گالیله

- اختراع تخلیه ی هوای گریک قرن هفده ی میلاد

- اختراع لوگاریتم ناپیرو

- اختراع هندسه ی تحلیلی دکارت

- اختراع حساب دیفرانسیل نیوتون

- اختراع انتگرال لایپ نیتس

- اختراع اخیر هوش مصنوعی

 

همه ی اینها مسیر را عوض کردند و باز خواهند کرد. جوهانسن در عکس اخیراً در مورد هوش مصنوعی گفت «تکنولوژی بسیار سریع تر از نفوس شکننده ی ما انسان ها، پیشرفت می کند، و تأثیراتش را همه جا می بینید، به ویژه روی جوانان. این تکنولوژی مثل یک موج هزار فوتی است.»

 

مثالی مهم: چرا وزیر ارتباطات و مخابرات کشورها اکثراً از نسل نو است؟ چون قدیمی ها از فن و فنون و علوم پیشرفته ی نو عقب اند. مسیر آینده را نسل نو تغییر می دهد زیرا علم نو را می آموزد. نتیجه اش این است هیچ سد توان ایستادن در برابر اختراعات را ندارد. هر کشوری با علوم روز در افتد، عقب می افتد و خود را با سیل خروش نسل نو مواجه می بیند؛ بیش یا کم. اُنظُر

کفش سران است،

نه کفش شالیزار گالیکش

فکاهی اُنظُر :

ببین ببین! آقای شیخ احمد جنت! روی فرش با کفش است!

دیدن ندارد! کفش سران است برق می زند، نه چکمه ی شالیزار گالیکش که پر از لای و گل است. سرانی دارد دنیا، کفش سر مردم گذاشتند رفتند. عبور کنم. بقا گرفت! «ابقا»ی اخیر هم رویش. اُنظُر همان نوشته ی دیروزم را در بازتاب دوباره دهم بهتر است: یعننی متن  «اختراعات و مسیر مردم»

کاغذ میان سیاستمداران "کاغذپاره" نیست

کاوش اُنظُر : باید به یاد داشته باشد هر ایرانی که در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ یک طرف برجام یعنی ترامپ رسماً از برجام / برنامه ی جامع اقدام مشترک، منعقده در ۱۳۹۳ خارج شد و در آمریکا امضای ریاست جمهور، قانون است. تا اینجای که طبع ترامپ این بود؛ یک مقاطعه کار ساختمان بود که چنین شغلی گاه بر سر یک آجر چارک ممکن است کل معمار و کارفرما، کارگرها، مصالح ساختمان و سیمان و هر چه مربوط به ساختمان را یکباره از بیخ و بن بکند. اما همین ترامپ که یک شخصیت تزلزل مآب داشت، از یک کشور مترقی شرق، شینزو آبه نخست وزیر پیشین ژاپن را (او بعداً ترور شد) در خرداد سال ۱۳۹۸ در سفری رسمی و مهم و پر تشریفات به ایران فرستاد، اما یک کاغذ که همراه داشت، باز نشد. آن کاغذ چه بود؟! کاغذی که در عکس روی میز به زیر پای شینزو آبه بود ولی تغییر جا داد. خود آبه گفته بود : «من قصد دارم پیام رئیس جمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم.» در پاسخ شنید: «ما در حسن نیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم اما در خصوص آنچه از رئیس جمهور آمریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایسته‌ی مبادله ی هیچ پیامی نم یدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.» این عکس در جهان نماد رد پیشنهاد مذاکره تلقی شد. فقط خواستم فضا را باز کنم. پایان. با ذکر این پیام که ترامپ فاسد بود اما مردم آمریکا  همین فاسد را  بر کاخ سفید نشاندند.  عبور کنم. اُنظُر

پیوست:

یک نمایش تاریخ:

قدرت به پس زدن کاغذ حساس است

خسرو پرویز پادشاه ساسان ایران، نامه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او را آتش زد، اما رسول الله در اوج آرامش هیچ کاری به او نداشت. حال اگر خسرو پرویز به محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کاغذ می فرستاد و پیغمبر خدا آن را مثلاً آتش می زد، خسرو پرویز حتی احتمال داشت سازوبرگ جنگ مهیا کند. پس؛ قدرت به پس زدن کاغذ حساس است. بستگی دارد دو سوی آن چه کسانی آرایش سیاسی بگیرند. برجام را بر روی اخبار پشت پرده باید تحلیل کرد که هنوز طبقه بندی آن مهر سرّی دارد. هر چند افکار عمومی باید تحلیل های خود را آزاد بیان کند چون سرنوشت خودش و نسل آتی اش به برخی از موضوعات و موضع ها بند است. حرف بنده : بنده روی برجام و کاغذ و اقدام های بعدی ترامپ هیچ نظری نمی دهم. نظر  دارم، اما پیش خودم.

 

آبادی ، عداوت ، دُکان

سه نوع خبر از افغانستان تا ایران

کاوش اُنظُر : این جلسه ی اعضای امارت اسلامی طالبان (یعنی طلبه ها ؛ آخوند ها) افغانستان دو تصویبنامه ی مهم داشت. یک : آبادی افغانستان.  دو : تقویت نهادهای تحصیلی و آموزشی افغانستان. چون اعتراف کردند به «نیروهای متخصص نیاز دارند» و قسمت با اهمیت تر آن این تصمیم بوده است که «این نیازمندی ها را باید از دانشگاه ها برطرف کنند». نمی دانم آیا هنوز بر آن عزم خود، جزم اند این طلاب که زنان و دختران (نیمی از جمعیت افغانستان) نباید درس بخوانند. اما در هر صورت، دو تصویب مهم داشت این نشست.

 

حجت اسلام سید احمد علم الهدی است. همین ابتدا بگویم به نظر شخص بنده این طرز (ایستادن بر سر منبر) بدعت و جسارت به شأن و تقدس منبر و همچنین اهانت به شأن مأمونین و اصل خطبه خوانی و نوعی تقلید از حکومت های آن دو دوره ی عباسی و اموی است که با تبختر به مقام سخن می ایستادند. آقای سید احمد علم الهدی هر طور شده پس از سه سال در دولت سیزده که سرآخر دامادش درگذشت و با رأی ملت آقای مسعود پزشکیان آمده بر سر قدرت، به آن اخلاق انتقادی خاص خودش در نماز جمعه بر گشت و این حُسن است که این افراد به حرف در می آیند. چون داریم که : «تُعرَفُ الاشیاءُ باَضدادها» !! فقط نمی دانم توی سه سالی دولت دامادش، چرا زبانش کار نمی کرد. بنده از این که ایشان دوباره به یاد زبانش افتاد متوجه ی ماورای سیاست هست و آن را فرصت شناخت می داند! او بر  پایه ی استنادش به یک متن "زیارت" که میان ملت قداست و کرامت دارد، درین نماز دیروزش در رواق داخلی حرم هشتمین امام (ع) گفته است : «روشن است تعابیر لعن بسیار بیشتر از سلام است و نشان می دهد عداوت ورزیدن با دشمن چه قدر اهمیت دارد.» و بعد چون شماری از اعضای «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی» در آن نماز بودند این را از قلم نینداختند : «تأکید داریم برای متولی سیاست خارجی کسی را تأیید نکنند که بی توجه به آموزه های کربلا باشد و سیاست خارجی کشور را بر اساس وعده و نگاه دشمن ملت تنظیم کند.» تقبل الله آقای سید احمد علم الهدی.

 

آقای سعید جلیلی نیز روی «دولت سایه» هنوز قلم می زند که «قوی تر از گذشته دنبال خواهد شد.» این جنانباز جنگ که یک پا را پیش خدا هدیه گذاشت (تبارک الله) و با تک پا در سیاست حضور دارد (تقبل الله) توئیت زد (باید گفت ایکس کرد، چون توئیتر اسمش شد ایکس) که : «دولت سایه یک دکان نیست بلکه یک گفتمان  است» از نظر بنده حرف جذابی زد. فقط همان سه سؤالم (که چند هفته پیش در همین داخل به درخواست یک هم مدرسه ای مطرح کرده بودم) همچنان باقی است : یک : در کدام ساختمان و با چه تعداد نیرو و در کدام ساعت کاری، یازده سال «دولت سایه» ساخته است؟ البته که به سبک خاص خودش چون این سایه با آن سایه در علم سیاست خصوصا" دولت پارلمانی مشروطه پادشاهی انگلستان فرق دارد. دو : پول این یازده سال کار در سایه (در ادبیات سیاسی ایران شده : کارشکنی مخفی و بی پایه) را از کجا گرفته است؟ و تا الان چه مبلغی خرج کرده است؟ چون این جور مسائل که سایه نباید باشد، ملت حقش است خبر داشته باشد. سه : چرا این فضای سایه برای خودش و نیروهای اعزام!!! به سایه اش، مجاز و مهیا بوده و هست، اما برای سایر تفکرها یا حزب ها و یا محفل ها و حتی رقیب انتخاباتی بازنده، فراهم نبوده است؟ حتی اگر هم شکل می گرفت احتمال خطر جانی!! و حبس و حصر و اوین و زندان خاص کرج در بر می داشته است. بنده عبور کند.  اُنظُر

دو تا "جمهوری اسلامی" در ایران !!

کاوش اُنظُر : یک جمهوری اسلامی که پس از فرار شاه شکل گرفت که البته یک مبارز پیشرو "نهضت" شادروان مهدی بازرگان سخت پای فشرده بود بشود : «جمهوری دموکرتیک اسلامی» ولی حضرت مؤسس ره پیشوای "نهضت"، «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش» را پیش کشید. این جمهوری اسلامی، دچار فراز و فرود و همچنین خدمات و فساد شد و هم اکنون با نسل نو دست و پنجه نرم می کند که دفعشان کند؟! یا جذبشان. یا هضمشان می شود! نسل نو هم، فکرهای غریب و تزهای عجیب پیش روی خود می بیند و کسی را ندارند که آنها را به «ید واحده» برساند. ولی به هر حال به اصطلاح رایج ادبیات ایرانی: «موی دماغ» این جمهوری اسلامی تصور می شوند. عبور کنم. این نسل احتمال دارد حرف خود را آینده تقویت کند. بنده نمی داند آنان به چه جهت در حرکت هستند و به چه ایده ای می رسند، چون تشنگی خود را از مواد جهانی رفع می کنند و به منبع واحد حتی اگر مقدس و «یَعلو وَ لا یُعلی» وصف شده باشد، بسنده و پسنده ندارند؛ اما هر کدام از جنس مؤنث و جنس مذکر این نسل، در انبوه مطالبه ها و مبهوم ها و مجهول ها شناورند و به قول دانشمندان جامعه شناسی سیاسی که روشنفکران را «طبقه ی شناور» می دانند، اینان هم به نظر بنده نسلی شناورند. این جهت و آن جهت می روند، ولی برای قدرت در هر کشوری خطر محسوب می شوند؛ دیر یا زود. هم به قانون طبیعت و هم به تأیید وحی، نسل های هر بلادی، برای خود حق تعیین سرنوشت حس می کنند.

 

یک "جمهوری اسلامی" هم مال حجت اسلام مسیح مهاجری است که از اول تأسیس تا امروز تلذذ در "رأس" بودن را یکسره می چشد و هنوز عوَض و عِوض نشده است! هر روز "تولید" دارد و خودش یک پا حس «اولی الامر»ی به خود دارد. سیر این "جمهوری اسلامی"  خود یک آدرس جالب توجه از آن «جمهوری اسلامی» می دهد که پیمان داده بود حتی کلمه ای بیش و کم نشود! اگر کسی تاریخ "جمهوری اسلامی" را بخواهد بخواند یک ماده ی محوری آن همین "جمهوری اسلامی" آقای مسیح مهاجری است که زمانی نماینده ی مذهبی شهید دکتر بهشتی (تئوریسن مدبّر و قدرتمند انقلاب) در ژاپن بود. او دیروز در سرمقاله اش از سه تا دال گفت :

 

"دیدید که دولت سیزدهم جرّاحی کرد ولی چون چاقویش زنگ زده بود، این بدن بیمار دچار چنان تب شدیدی شد که تا نزدیکی های «انّا لله وَ انّا الیه راجعون» پیش رفت... سپس ادامه داد «در کشور ما از زمان دولت های نهم و دهم سه «دال» نهادینه شدند؛ دروغ، دغل و دزدی. اینها ام الفسادند و تا ریشه کن نشوند، هیچ دولتی نمی تواند مشکلات کشور را حل کند."

 

بنده در عوض چندین "دالِ" قشنگ که دالّ و مدلول !! باشد، ردیف می کند که  به دولت سیزده عطا می کنند حامیان محترم و متدین  و محکم آن:

 

گفتی شما آقا مسیح مهاجری دروغ، دغل و دزدی در عصر هشت ساله ی آقای محمود احمدی نژاد، نهادینه شد.

 

گویند حامیان دولت سیزده که در عصر سه ساله ی این دولت سیزده که:

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلیر داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دستپاک داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دوستدار "ولی" داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دنباله رو «رهبر» داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دنیاگشته داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلسوز داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلخواه داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دفتر ننشین داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی با دکترین (تئوری پرداز) داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دل و دماغ دار داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دستورپذیر از سند بالادستی داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دستگیر فقیران داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دست و دل باز داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی درمانگر تورم داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دسیسه شناس داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دژبان نظام داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دست بوس عالمان داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دلار آور از راه دورزدن تحریم داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دردآشنا داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی درخو نظام ولایی داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی درخشان داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی داعیه دار مقاومت داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دانش و دانشمند داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دافعه در برابر لشکر "ابوسفیان" داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دارا داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دیدبان داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دولتمند داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دیدِ باز داشتند

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دانای عقل کل داشتند که کیهان حتی گفت او از آسمان! آمده بود و یک مداح هم خواب دید آن دنیا ظهور امام زمان (عج) مقدمه چینی دارد می شود!!

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دیدنی داشتند که همه باید در آینده این دولت را تقلید کنند و از سرمشق آن، مشق بنویسند!!!!!

 

گویند حامیان دولت سیزده دولتی دفاع از موشک داشتند (این عالی عالی بود) حجت اسلام آقای مسعود عالی تمجیدگر و منبری «دفتر» ها هم که عالی!!! حکومت مولا امام علی (ع) را از نظر وِلاء به پای منبر کشاند!

 

به قول آقای «باغ میشه»ی «زیر خاکی» : آقای مسیح مهاجری! «کووووجاییییی»؟! اُنظُر

 

صدای طنین انداز یک آخوند خوب

کاوش اُنظُر : یک خودروی نظامی ریو تصادف را صورت می دهد از صحنه می گریزد. شانزدهم شعبان بود. شیروان را رد کرده بود آمده بود روبروی امامزاده «جلیل» در آلاجوق بعد از قوچان. آخوند خوب در آن تصادف در دم جان سپرد. نوار منبرهایش در غالب خانه ها شنیده می شد؛ خانه ی ما، هم. آنقدر شهرت داشت که شخصیتی مرجع مانند آیت الله سید احمد خوانساری رحمت الله واسعه در مسجد "سید عزیزالله" ی تهران برای او ختم گرفت. آن آخوند خوب خود در یک نوار سخنرانی در سال ۱۳۴۷ روایت کرد یک درمانگاه در مشهد ساخت به اسم «حضرت رسول اکرم» (ص) و دستور داد «تزریق و پانسمان دختران از شش‌ سال به بالا به وسیله ی پزشکان زن انجام و معالجه پسر بچه‌های بالاتر از شش سال نیز تحت نظر پزشکان مرد و بدون دخالت زن صورت گیرد و برای قسمت امراض زنان هم یک نفر خانم دکتر را با ماهی ۶۰۰ تومان استخدام» کرد  و به او گفت:

 

«چنانچه با چادر به این درمانگاه تردد بکنید ماهی ۱۵۰ تومان به تو اضافه تر خواهم پرداخت.»

 

او کشته ی راه تبلیغ و خیرات، شیخ احمد کافی بود که اطلاعات ۳۱ تیر ۱۳۵۷ تیتر زده بود شیخ احمد کافی کشته شد. وصیت کرده بود یک نوار دعای ندبه در کنار جنازه اش بگذارند و آنگاه دفن کنند. البته ساواک جسد خونین این آخوند خوب را شبانه و مخفیانه بدون رعایت وصیت در باغ خواجه ربیع مشهد دفن و بتُن کرد. بنده رفتم. سمت شمالی مشهد است. وارد که می شوید سمت راست، یک اتاقک است، چند قبر دارد مال همین آخوند خوب و خاندانش است. یک خبرگزاری که متعلق به سازمان تبلیغات است وی را «شهید احمد کافی» نامیده است. بنده در این محدوده دخالت نمی کند. این نظام بعضاً دلبخواهانه لقب «شهید»!!  هبه می کند و از سوی دیگر برای برخی اجازه ی تشییع و مجلس ختم حتی نمی دهد. این بی عدالتی باید ترک شود. ستم حساب می آید.

 

روحت شاد و شادروان باد حجت اسلام شیخ احمد کافی، که به حد کافی صدای طنین انداز یک آخوند خوب در گوشم هنوز آشناست. چیزهایی ازو یاد گرفتیم از دین، از مسلمین، از ائمه (ع) و از انتظار که بشدت مهدوی بود. سی و شش مهدیه ساخته بود از جمله مهدیه ی تهران در خ. ولی عصر (عج) بالاتر از میدان راه آهن. البته تفکر مهدویت توسط تعدای کژاندیش (و برخی معدود از آخوندهای پولکی و پاکتی) مسئله ی موعود (عج) به افکاری غلط کشانده شد و محل درآمدی برای ارتزاق و معیشت؛ و به جای واقعیات و حقیقت های مسلّم در معارف ائمه (ع) به سراغ اوهام و خرافات و سرگرم کردن مردم با خواب و کرامات (منهای کرامت های علمای علیم) سوق برداشتند و مردم را به جای بیداری، به خواب نادانی و یا علوم عجیب می خواهند فرو ببرند. یقیناً نمی توانند. عبور کنم. اُنظُر.

از چین و جغد و مرغ

تا دانشگاه امام صادق (ع) حرف حق و رمز نسیم شمال

کاوش اُنظُر : تهران که نتوانست تمام گروه های فلسطینی را یکجا جمع کند! پکن جلو افتاد چهارده گروه فلسطینی را هم قسم کرد که هر چه زودتر «دولت وفاق ملی موقت» تشکیل دهند. در واقع اول «به اختلافات» پایان دهند. این گام پکن را «حسام بدران» مقام حماس،‌ مثبت و «یسرائیل کاتس» مقام اسرائیل منفی اعلام کرد. چونکه «اعلانیه ی پکن»، تشکیل دولت وفاق ملی برای اداره ی امور در غزه و کرانه باختری، نظارت بر بازسازی ها، فراهم کردن فضا برای برگزاری انتخابات» را تصریح کرد. وقتی تهران نتواند! باید دید پکن می تواند! چون تهران دو ماه پس از یک «درگذشت» سرگرم بازی مقدس سازی و سپس بردن آن فضاسازی، روی انتخابات بود که ملت آمد وسط، نامزدشان را از ورود به پاستور باز داشت و حالا آقای آقاسعید جلیلی جانباز یک پا قطع، (تقبل الله و فی سبیل الله) باز هم قول داد دولت سایه! را سایه دار تر می سازد! بسازد. امرر، امر سایه است! ولی رفتن به پاستور نصب نمی خواهد! رأی می خواهد که ملت داد این بار به یک کس دگر. یادش باشد در سایه که جمع می شوند در حفره، دانشجوهای دانشگاه «امام صادق»ی (ع) را یک بار دولت سیزده در کاری بشدت نادرست، یارگیری کرد، که تماماً به کشور آسیب زدند. مگر انقلاب از روز نخست، فقط بر ریش و پشم تکیه کرده بود؟! گفت هم تعهد و هم تخصص. ریش خوب است، ولی ریشه ی علمی هم باید باشد کنارس که کشور را سپرد به ریشو. ریش، ریشه دارش مهم است، نه ریشی که باب شد و شب به شب سبز می شود. مثلاً ریشوهای سازمان سیما و صدا که اندازه ی نوک چانه تا رُستنگاه ریش، از سی سانتی متر عبور کرده است. حتماً میز خبر می خواسته اند. عبور کنم.

 

جغد و مرغ را باید یک خط پرداخت، سریع رفت سراغ رمز نسیم شمال و حرف حقش. آمریکای ذاتاً تروریست بدذات! برای دلسوزی و نجابت یک نسل از هوهو (جغد بومی شمال غربی این کشور) تصمیم گرفت «بیش از ۴۵۰ هزار جغد را در کشورش از میان ببرد. چون می گویند!! جغد بومی در معرض تهدید جغدهای مهاجم! قرار گرفته اند. این دموکراسی پول محور، وقتی مردم بومی فلسطین توسط مهاجمین وحشت افکن اسرائیل، کشتار می شوند بمب های چند تنی می فرستد برای هر بمب افکن، ولی برای جغد هوهو می خواهد کشتار راه بیندازد! حقوق بشر کم بود، حقوق جغد اضافه شد. جغد پیشکش! ایران همان مرغ (عزا  و عروسی ها) را محافظت کند که از صد هزار تومان در هر کیلو عبور نکند. مردم این مرغ را هم نخورند دیگر باید مثل برخی از مذاهب نوظهور و یا گرایش های زیستی، علفخوار و گیاهخواری راه بیندازند؛ بادمجان بم، بامیه ی خوزستان، ذرت و نیشکر هفت تپه، گوجه ی هرمزگان، و شاه پسند (خربزه ی بومی علی آباد کتول و آزادشهر ما)در گرگان.

 

آخر اینکه تسنیم منتسب به سپاه (بفرما : متصل به سپاه) نقاشی فقر ایران را حالا شروع کرده که مرسدس بنز را کنار چرخ زباله نقاشی کرده. توی عکس دقت شود. این تبعیض ها از کی و توسط کدام نوع سیاست شروع شد را نمی گوید. سراغ روحانی گیلانی عصر مشروطه سید اشرف الدین مشهور به «نسیم شمال» باید رفت که شعر گفته بود اینطور: «اشرف الدین بنفشه می بوید // حرف حق را به رمز می گوید» اُنظُر

 

 

عکس از روزنو

شُعام ! و شام !

کاوش اُنظُر : اینان دبیرهای شُعام (شورای عالی امنیت ملی) هیچکدام شان در سرکوب جنبش دانشجویی کم نگذاشتند! احتمال دارد این پنج شُعامی ها یادشان به آن سخن مشهور «خدا لعنت کند آن دست هایی را که تلاش کرده‌ اند و می کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند.» هیچوقت نبوده. نقلش این است می شود خیلی دقتش کرد:

 

«بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّی دانش‌آموزان مدارس - روی این ریزترین پدیده‌های سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده‌اند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند!؟ بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفه‌شان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش - بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش - میتوانند غیر سیاسی باشند!؟ مگر میشود!؟ عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند.» (۱۳۷۲/۰۸/۱۲)

 

این سخن، حتی ذره ای در وسع تار مو، برای پنج شُعامی! گشاینده نبوده. به مردم هم حق را نمی گویند. شامی ها و ساواکی ها کتمان حق می کردند، شما پنج شُعامی ها چرا؟! به قول شادروان دکتر علی شریعتی همیشه ضابطه در کوره ی رابطه و حقیقت در کوره ی مصلحت ذوب می شده. حالا شده کار این شُعامی ها که به اسم امنیت هر چه خواستند سر جنبش دانشجویی آووردند. از نظر این هر پنج شُعامی، خیابان های ایران در سند جمهوری اسلامی است و بس!! تظاهرات هر کس خواست بکند باید حمایت! باشد، نه انتقاد یا اعتراض. و گرنه سرکوب و الا درفش. دانشجویان انگاری اگر خواستند تظاهرات کنند باید بروند مسقط ! یا کویت ! یا قطر یا اگر آنجاها نشد بروند توی قفس فریاد سر دهند، قفس سخت بود، بروند پشت درهای توالت با ماژیک خط خطی کنند، نه هیچ کار دگر! عبور کنم. "میدان تیان آنمن" الگوست! اُنظُر.

 

چهره ها

جهانی بنشسته در گوشه

نوشته ی اُنظُر : با برخی از آثار و مقالات این ادیب، فقیه و فیلسوف معاصر، این بنده به وادی حیرت می رفت و سپس به سوی شناخت دانش و ادبیات و دیانت. او بنیاد مهم و مؤثر «دایرة المعارف اسلامی» را پایه گذاری کرد. بنده با دو تا از شاگردان مشهورش آقای دکتر بهاء الدین خرمشاهی و آقای دکتر محمد جعفر یاحقی آشنا شد و آثارشان را می دید. این چهره در تأسیس «انجمن ترویج زبان و ادب فارسی» همت گماشت و همسرش خانم دکتر نوش آفرین انصاری نیز «دبیر شورای کتاب کودک» کشور است. او استاد مهدی محقق است کنار همسرش دکتر نوش آفرین انصاری. اینک این استاد 95 سال است دنیاست و دانش با او رو به رشد شد. به شعر «ادیب نیشابوری» شاعر بزرگ دشوارگوی معاصر :

 

به گوینده، گیتی برازنده است

که گیتی، به گویندگان زنده است

هر آنکس، ز دانش برد توشه ای

جهانی است، بنشسته در گوشه ای

 

و به شعر «ابن یمین»

 

هر آنکس به دانش شد آراسته

جهانی بود پر ز هر خواسته

 

بنده وقتی خانم «الهه آرانیان» گفتگوی کوتاهی که با خانم دکتر نوش‌آفرین انصاری، همسرش، صورت داد، خواندم، به فکر افتادم این چهره ی مهم ایران را مقداری معرفی کنم. کسانی که در دهه ی هفتاد به خواندن ماهنامه های مهم مأنوس بودند، خبر دارند متن های دکتر محقق آنسان آسان، با انسان اثر می کرد. ۴ ،، ۵ ،، ۱۴۰۳. اُنظُر.

 

ترور ترامپ و محو ایران از روی زمین! و لولو خورخورو

کاوش اُنظُر : یک تیراندازی در (۱۳ جولای ۲۰۲۴ ؛ ۲۳ تیر ۱۴۰۳) به روی دونالد ترامپ نامزد انتخابات آمریکا که آبان ماه آینده برگزار می شود، باعث شد او از این تیر در تیرماه، به سود خود در رقابت انتخاباتی میدانداری کند. اصولاً آمریکایی ها ملتی حساس به خود و با احساساتی بالا به مقامات خود هستند او هم در این میدان قصد بهره برداری تبلیغاتی دارد. و چه شیوه ای کارسازتر از دشمن تراشی! برای گرفتن رأی مردمی. به نقل از منابع مطبوعاتی انگاری او به تازگی گفت اگر آن ها یعنی ایران «مرا را ترور کنند که همیشه یک احتمال است، امیدوارم آمریکا ایران را از روی زمین محو کند.» او حتی رجزش را اینطور تمام کرد : «اگر چنین اتفاقی (یعنی محو ایران از روی زمین) رخ ندهد، رهبران آمریکا ترسو‌های بی اراده در نظر گرفته خواهند شد.» او پیشتر هم مدعی شده بود «پزشک بیمارستان، جان بدر بردن من را معجزه خواند!»

 

سه مسئله »

 

یک. سالهای پیش، دقیقش را از خبرگزار مهر درآوورده بنده (سوم آبان ماه سال ۶۶) که گاسپار واین برگر وزیر جنگ آمریکا در عصر رونالد ریگان گفته بود «امید می رود که ریشه ی توانایی ایران برای ادامه ی جنگ به سرعت خشک شود و در چنین وضعیتی در واقع ریشه ی موجودیت ملت ایران نیز به خشکی می گراید!»

 

دو. ایران همیشه می گفت اگر رابطه گرگی باشد و میشی، نمی شود رابطه باشد (به عکس روزنامه رسالت و جمهوری اسلامی نگاه شود) بنده نظرش این است باید از طریق مذاکره ی مستقیم به فهم مشترک رسید که از میان بردن ملت، ناممکن  و عبث است، راه عقل آن است کشورها با هم ارتباط داشته باشند حتی با واسطه. زبان به قول نوام چامسکی برای ارتباط ملت ها خلق شد. سپس به قول بنده برای گفتار میان انسان ها.

 

سه. در گرگان ما فاضل آباد یک دشمن اشباحی دارند که به آن می گویند لولو خورخورو. این لولو، ترساندن را در خیال کودک ها تازه تر و حرف گوش کن تر می کند. کشورها لولو خورخورو به هم نشان می دهند تا به پای میز بروند. اُنظُر

 

پیوست ها : گوشه ای از موضع گیری های امام در برابر امریکا در اینجا.

روزنامه‌ی رسالت (چاپ ۲۹ آبان ۶۷ ) و روزنامه جمهوری اسلامی (چاپ ۲۹ آبان ۶۷) درباره ی واکنش امام خمینی به درخواست کارتر نوشت: امام فرمودند: «همان گونه که بارها گفته ام رابطه ایران و آمریکا، رابطه گرگ و میش است و بین این دو آشتی نیست.

 

چهره ها چه گفتند؟!

آقای علی نصیریان به خود آقای پزشکیان یا فعالان ستادش (دقیق از جای صحبتش بنده خبر ندارد) گفت : «هنر آزاد است و باید بستر آزادتری در شرایط ایران ایجاد شود.»

 

نظر اُنظُر : آقای علی نصیریان مرد متفکر دنیای هنر ایران است. سوادش بالاست. متانت و دیانت دارد. با محیطی آلوده سروکار داشت اما آلوده نشد. با زیست پاک و تفکر ناب، سالم ماند. در هر فیلمی هم که ایفای نقش پرداخت از پس هنرمندی اش برآمده است. در سریال «شهرزاد» که آقای حسن فتحی ساخت و از طریق فلش و سی دی انتشار می یافت، در نقش «بزرگ آقا» بازی کرد که دیدن چهره اش و حرف هایش و فنونش انسان را به حیرت می انداخت. واقعاً یک سرمایه ی پاک و درستکار برای سیمنای ایران است. او محبوبیتش یک علتش به خاطر یکی بودن علم و عملش بوده است. فرم حرفایش و چشمانش زمان سخن گفتن، بیننده را محو و مجذوب خود می کند. اسناد زبان بدن است علی الخصوص زبان چشم نگاه. گفت هنر آزاد است و گفت باید بستر آزادتری ایجاد شود. درست گفت. مو درزش نمی رود. نه فقط هنر، که اوج خلاقیت انسان است، باید آزاد باشد که هر چه به تفکر و عقل و انتخاب و راه رشد انسان بستگی دارد باید آزاد باشد. وقتی بخواهند جای آزادی، چیزی دیگر بنشانند، مگر چیزی جز استبداد و مصلحت غلط، جانشین آزادی می شود. استبداد برای انسان بدترین متاع و دروغ ترین مصلحت است. آزادی وقتی غارت شود جایش استبداد یا مصلحت های کاذب بنشیند، دروغی و دورویی مملکت را از قافله ی تمدن عقب می اندازد و دور دورِ متملقان قدرت می شود که عین مور در لانه ی قدرت اند. مور کارش خوره است. می خورد و می جود و پوک و پوسیده می کند. پس؛ آقای علی نصیریان راست گفت و از روی صدق دادِ سخن داد. اُنظُر

 

یک حرف با آقای اسدا... بادامچیان

کاوش اُنظُر : آقای اسدا... بادامچیان (او دبیرکل حزب موتلفه ی اسلامی است) در گفتگویی با فراز (یک روزنامه ی اینترنیتی ایران است) شرکت کرد. به نقل «فراز» او گفت :

 

«در نماز جمعه بالاخره آزادی بیان یعنی همین. هم شعار می دهند و نظرشان را می گویند ... من اصلاً طرفدار این نوع بحث ها نیستم ... ولی ما هم باید درک کنیم که فضای آزادی می خواهیم یا نمی خواهیم. بالاخره در فضای آزاد که نمی شود دهن همه مردم را ببندید؛ یکی موافق است و یکی موافق نیست ... اگر می خواهیم این آزادی را حفظ کنیم، باید این مسائلش را تحمل بکنیم. اگر خیال کنیم که همه، به قول خودمان، دقیقاً منطبق با ضوابط و موازین اخلاقی، خوب حرف بزنند و همه با هم تعارف کنند، تحقق چنین چیزی سخت است. به قولی گفتند: بنی آدم اعضای یک پیکرند، ولی گاه گاهی به هم می پرند!»

 

بنده به آقای بادامچیان از "السابقون" مبارزون، عرض کوتاهی دارم. سخن شما بر فرض همه حق و این نقل فراز هم بر فرض همه راست. اگر فضای آزادی برای نماز جمعه خوان ها هر جمعه مساعد است که پایان یا اول یا وسط این آئین مذهبی شعار بدهند، چرا همین آزادی را برای مثلاً دانشگاه، سینما، تئاتر، کارخانه ها، احزاب، زنان، نسل نو و حیت چاپ برخی از کتاب ها را که ممنوع الانتشار شدند... بسته نگه می دارند. اصلاً بقیه ی جاها هیچ، اگر بر فرض در یکی از نماز جمعه های ایران، مثلاً بر فرض محال در دست جناح چپ باشد (که هرگز در هیج شهری چنین نیست) شعار اعتراضی به سیستم سیاسی بدهند، آنوقت همین حرف را می زنید که زده اید؟ عبور کنم. تقوا یک معنی اش این است آدم را در برخی کارها بازدار باشد. اُنظُر

قصد حکومت از فرستادن اجباری روحانیت به دو وزارت

کاوش اُنظُر : قصد حکومت، بنده محاسبه اش این است حداقل خواست سه هدف را دنبال کند : یک. انتقال علم دین به دانشجویان و دانش آموزان. دو. نفوذ معنوی بر دو وزارت. سه. مانع شدن از منحرف شدن. تقریباً در هر سه هدف، حکومت شکست خورده است؛ به سه دلیل حداقل. عرض می کنم :

 

دلیل نخست : حکومت از کجا اطمینان دارد حوزه خودش در صراط مستقیم است که از آن مرکز برای تربیت جاهای دیگر نیرو می گیرد تا ارشادگر و مرشد شود. امروزه یک جایی باید راه بیفتد که به خود حوزه (بعضاً حتماً، نه تماماً، اصلاً ابداً) درس ادب و تربیت و اخلاق و رواداری و علم روز و تسلط به مسائل نوپدید یاد بدهد. چنان مزاج تندی یافته اند که آدم خیال می کند رضوان درِ بهشت شده اند و خود را در جنت دیده اند و سایر افراد را به سوی دوزخ راهنمایی می کنند که بروید آنجا خلید آتش شوید.

 

دلیل دوم : اگر رسم شده است که حاکمیت این حکومت، به چهار وزرات  (اطلاعات - خارجه - ارتباطات - کشور) حساس است، که درست هم تا حدی هست، باید بیش از همه، به دو وزارت دیگر حساس می بود در این چهل و شش سال انقلاب و نظام. وزارت آموزش پرورش و در پی آن وزارت علوم. تاریخ این دو وزارت را اگر نگاه بیندازیم تاکنون بیش از هر وزارتخانه ای به خود وزیر دید. دو جایی که باید باثبات ترین وزارت و کمترین وزیر بود، برعکس شد، متزلزل و لغزان و فاقد افق روشن و هر بار دستخوش بدترین تغییر قوانین. این یعنی شکست تمام عیار حکومت در بخش نیروی انسانی سازی. (اصل پیشرفت ها و خدمت ها و اثرها در این میان جای انکار نیست ولی شکست در این دو جا بیش از اینهاست)

 

دلیل سوم : چقدر پول نفت که زیر اعماق کشور به بیرون آوورده می شود و خام و بدون فرآورده فروش می رود به دو وزارت آموزش پرورش و وزارت علوم داده شد؟! این دو وزارت می بایست بالاتری پول نفت (حتی نیمی از کل درآمد) را دریافت می کرد تا رفاه و توان معلمان و اساتید و محیط آموزش و امکانات تجربی و آزمایشگاهی و اردویی و سبک کار و منابع آموزشی آن در مطلوب ترین سطوح می شد. آنقدر پرت بود حکومت، حتی اردوگاه های تفریحی و آموزشی تربیتی این دو وزارت را هم مدتی طویل تسخیر می کرد. واقعاً حرف ملت این است آن همه پول نفت کجا رفت؟ سؤالی سریانی که نمی شود در آن را بست.

 

بنابراین قصد حکومت از فرستادن اجباری روحانیت به دو وزارت، بلاثر شده است. بنده هرگز نفی نمی کند خیلی از روحانیت روشن و دارای مشی آرامشبخش که به محیط دانشگاه گسیل شده بودند به خاطر تدابیر شخصی خود و مدارای وجودی شان و همچنی علم و ارزش فراوانشان، دلهای آن دو محیط را جذب هم کردند. اما واقعیت آن است با نظر داشتن همین استثنا هم، باز نیز حکومت شکست خورد. تا وزارت علوم و وزارت معلمان پر از پول خزانه ی ملی نشود، هر چه رشته کنند در اندک زمانی پشم می شود. برای نظامی که مدعی اسلامی شدن است حساس ترین جا، جایی است که فرزندان این کشور در آن تعلیم می بینند. حال آنکه کمترین بودجه را می گیرند. پول را کجا تقسیم می کنند. نمودارها را آدم می بیند، آتش می گیرد از اینهمه بی عدالتی بودجه ای و بی توجهی بینادی. کی این حکومت به سر عقل می آید خدای بلندمرتبه، بهتر خبر دارد و درون معلمان، بیشتر. اُنظُر.

 

چرا ترور هنیه در تهران؟ در قطر نه!

نوشته ی اُنظُر : با بالغ بر صد خبر از منبع داخل و خارج هنوز جزئیات قطعی بر بنده روشن نشد. عقل اقتضا دارد از اطراف خبر کناره گیری شود و ذهن به سراغ سؤالات برده شود.
 
در بادی امر سه نقطه ی تحریکی از این اقدام بیرون می زند که می خواهد ذهن ها را به سمت آن پیچ بزند :
 
- به قدرتِ افزار مدرن ترور، تا پیام دهد تهران لایه امنیتی اش نفوذپذیر است.
 
- به نفی قاعده های عرفی و توافقی جهان، که خبر برساند مهمان چه فرمانده جنگ حساب شود و چه مقام دیپلماتیک (که مصونیت بین المللی دارد) در خاک تهران زده خواهد شد.
 
- هنیه قطر زندگی می کرد، نه غزه یا کرانه، اما در قطر در طول این مدت ایمن بود، اما در تهران ترور شد. اقدام می خواهد پیام دهد تهران، محل اتاق جنگ ! است. خواست تهران را خوار کند و جنگ داخلی میان مقاومت پدید بیاورد.
 
 
اما سه ابهام آفرینی این اقدام :
 
اول - حفاظت هنیه در تهران عهده ی کدامیک از این سه جا بود : س.قد؟ یا ق.ثا؟ یا س.ان.مه؟ هر کدام از این سه مرکز بوده باشد، پاسخگو باقی ماندند، هم به ملت و هم جریان فلسطین. حتماً این خلأ را می دانند.
 
 
دوم - یک فقیه محترم و جاافتاده ی کشور که مدیر کل حوزه های علمیه ی ایران است و فقیه آینده دار شورای نگهبان محسوب می شود این اقدام را از نظر خود «تجاوز به حریم کشور ایران» تفسیر کرد؛ ایشان آیت ال... آقای اعرافی است. چنین تفسیری، آثار دفاع و مقابله بر جای می گذارد. شاید یکی از اصلی ترین قصد ترور در تهران کشاندن پای ایران به درگیری مستقیم تر است، زیرا در گوش کشورهای عربی خاورمیانه کار کردند که ایران برای امن نگه داشتن کشورش، محل تنازعات را به دورتر از مرز غربی خود در بین بلاد عربی برده است.
 
سوم - عامل یا عاملان ترور همزمان پنج مسئله را به هم ربط دادند : مذاکرات غزه، مذاکرات دولت نوپای ایران، انتخابات آمریکا، نقش واسط یک کشور همسایه، تنش و تفریق در جریان های مقاومت.
 
 
جدا از همه ی جزئیات خبر، که فعلاً بنده خبر چندان مطمئن ندارد، این اقدام ترور (از دور + از نزدیک، یا - از نزدیک) ضربه ی سخت امنیتی بر پیکر بازدارندگی تهران بود. عواقب آن، تک نقطه نیست، چندین نقطه دارد. مثلاً چرا روس با نفوذ اطلاعاتی اش تهران را مطلع نکرده است.
 
 
بی هیچ تردید عامل یا عاملان، این اقدام را فقط ترور نمی دانند، یک رویداد جنگی تجسم می کنند. باید دقت و قدرت دشمن را دقیق ارزیابی کرد. این رسم عقلی در جنگ و درگیری است. رسول اکرم صلوات الله عیون می فرستاد تا استعداد حقیقی دشمن را دقیقاً محاسبه کنند. می آمدند می گفتند نمی توانیم تعداد آنها را بشماریم. حضرت رهنمود دادند بروید ببینید شب چند شتر نحر می کنند. رفتند و برگشتند گفتند ۹ شتر نحر کردند. حضرت فرمود آنها ۹۰۰ نفرند. چون هر شتر غذای ۱۰۰ نفر است. که جمع آن می شود ۹۰۰ نفر نظامی، که به جنگ با پیامبر اکرم مهیا شده بودند. امروزه ۱۲ فناوری مدرن مخفی پدید آمده است که دستیابی به آن ورود به اقتصاد جهان و علم جهان را می طلبد. اُنظُر
 
جدا از تحلیل و بررسی بنده در بالا:
 
شخصاً به اسماعیل هنیه ابو العبد، شهید ماندگار مکتب اسلام و قبله ی قدس احترام و علاقه قائل بودم. برای روح زنده و زنده گر آن مرد جهاد و شهامت در راه مبارزه با اسرائیل (که از دید بنده کشور نیست، بلکه کشتارگاه است) برای طولانی مدت خودم را عزادارش و همواره غمخوار مبارزین راه قدس می بینم و سمت درست آنان ایستاده ام و چو رستگار شونده ای برتر از کسی که در راه قدس مقدس به آخرت پر بکشد و در دنیا ستم هیچ ستمگر کشتارکننده ای را امضا نزند و در برابرش از انسان و آزادی و دین و مردم مظلوم دفاع و جانبداری کند. اُنظُر
 

کاوش اُنظُر : مجلس قسامه !! است یا قسم؟

لایه خاکستری از همدیگه می پرسند ایران دست کی است؟

بنده به کهنسال ها احترام می گذارد اما صم بکم عمی نمی دانسته است دست کی است. اُنظُر

 

دو مسئله

مدرسه مهارت مذهبی ؟!

و جایگزینی جای یک فرد فاقد آداب قانونی و اخلاقی

اوش اُنظُر : اینکه آقای محمد جعفر قائم پناه  معاون اجرایی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری شد، امری جدا، اما مهمش این است او جای یک فرد (فاقد آداب ادب و شخصی قانون گریز و دروغگوی فاحش از دولت سیزده) در این پست گذاشته شد. آقای میم . میم بر خلاف دستور منع آقای محمد مخبر از دخالت اعضای دولت در انتخابات، با نهایت بی اعتنابی به آقای مخبر در انتخابات دخالت مستقیم کرد. اول سعی کرد همراه آقای محمد مهدی اسماعیلی وزیر محترم و فرد وزین ارشاد، در محل ثبت نام ستاد انتخابات حاضر شود، سپس وقتی دید آقای اسماعیلی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد، تلاش جمعی کرد با نوشتن نامه و امضا از وزیرها و اشخاص نهاد، به شورای نگهبان حکم کند اسماعیلی را تأیید کند. پس از همه ی اینها که دید حاصلی ندارد، آقای سعید جلیلی جانباز محترم که یک پا را در فی سبیل الله داد و خدا قبول فرماید، وی را رئیس ستاد مرکزی خود کرد، دولت سایه هم حاضر شده بود خلاف قانونی رفتار کند. کسی را گذاشت بالای ستاد که هم حرف نهی قانونی آقای مخبر را گوش نکرد و هم مرکز سخن پراکنی در کشور علیه ی آقای قالیباف بود. آنان یقین پراکنده می کردند که جلیلی روی صندلی پاستور است و دولت سیزده را نمی گذارد پایان یافته ببینند !!! وی در یک بی ادبی آشکار حامیان آقای مسعود  پزشکیان را «پسماند» !!! تشبیه کرده بود. او در زمان دبیرکلی اش بر جامعه ی اسلامی دانشجویان، تنش آفرین فرد علیه ی دانشجویان جریان مقابل بود یاد طبرزدی یا یاد آورند اهل تاریخ انقلاب. در پیشوا هم کارش عیان شده بود. عبور کنم.

 

مدرسه ی مهارت مذهبی : آقای علی ساعت چی «نایب دبیر کانون قرآن و عترت» دانشگاه علامه طباطبایی نقل است که ارائه دهنده ی یک ایده !! شد. او گفت: دوره‌ ی آموزشی مهارت های پُرکاربرد مذهبی در دانشگاه علامه تشکیل می شود. به صورت «ترمیک و در دو سطح عمومی و تخصصی» که همزمان با «بازگشایی دانشگاه ها، دوره ی جدید مدرسه آغاز می شود.» از جمله ی این موارد «کلاس صدابرداری مذهبی به دلیل نیاز هنرجو به کار با دستگاه میکسر» می باشد. که به تشخیص مدرّس هر یک از موارد درسی، از سوی دفتر مهارت افزایی دانشگاه، گواهینامه ی هولوگرام دار» به فرد اعطا خواهد شد. فقط دو کلام حرف: در داخل دانشگاه، مدرسه؟!! آنهم چه درس هایی!! صدابرداری با میکسر. همین کم داشت نظام حتماً البته از دید تنگ نظر این نوع ایده پردازها. عبور کنم. اُنظُر

 

پاسخ اُنظُر : آقای « J . Q » سلام. قال الله الحکیم فی کتاب الکریم آیه‌ی ۶۸ یاسین : "نُعَمِّرهُ نُنَکِّسهُ". اُنظُر

 

 

چند جمله جواب فکاهی کاوش اُنظُر : ۱۳ - ۵ - ۱۴۰۳

حجت اسلام سید احمد علم الهدی گفت «خونخواهی فقط از اسرائیل نیست. ما از آمریکا هم خونخواهی خواهیم کرد»

 

اُنظُر: «تا آخر می مانی دیگه» ؟! فرض اگر جنگ کنید !

اما در کل، نامسئولان ! اگر اینقدر جنگ طلب هستند چرا بیشتر در جاهای بخور بخور و نرم و گرم و خنک و یخ جا خوش کردند ! وقت جنگ ها چرا لباس فرم نمی پوشند بروند میدان جنگ برزمند ؟! بدون قیاس آدولف هیتلر وقتی نطق آتشین می کرد فردایش پیش گردان ها بود !!!

 

یک تشریح ضروری : بنده هر تقابلی با اسرائیل را در هر زمان از سوی هر یک از ملل برای نجات و کاستن رنج مردم فلسطین ساکن در کرانه و غزه و آواره در سایر نقاط جهان، حق طلبانه می داند. جواب به ترور اخیر، حداقل سه چیز نیاز دارد نقشه، پرهیز از جوزدگی، حدس میزان استعداد قوات دشمنان. در تحلیل بنده در همان صبح روز نخست ترور پنج ضلع هدف ترور در تهران را گفتم. باید هوشیار بود طبق راهبرد فریب اسرائیل وارد واکنش نشد. باید محاسبه شده و به دور از فشار احساسات واکنش را سنجید و صورت داد. کشاندن ایران به جنگ مستقیم، تله است. باید رفتار ضد فریب را فهمید و همان را رعایت کرد. روح هنیه آن شهید قبله ی قدس هم راضی به برخورد عقلانی و حسابشده است نه تحت تأثیر خطبه ها و سخنان حرّافان.

 

تبریک روزنامه خراسان در صفحه ی اول خود با انتشار یک آگهی رپرتاژ تبلیغاتی با جملات جدی اما در اصل طنزی به حجت اسلام سید احمد علم الهدی تبریک گفت، آنهم چی رو؟ انتخاب آقای مسعود پزشکیان را.

 

اُنظُر: چقدر واریز کرد آقای حیب رضا غفاریان مهم است نه متن رپرتاژ !!

اما در کل روزنامه خراسان حد روزنامه ی اطلاعات قدمت دارد. اصلی ترین پایگاه برای نشر افکار شادروان علی شریعتی بوده. در داخل انقلاب مستقل بود اما مدتی که آقای باقر قالیباف به قوه ی مقننه رفت و رئیس «خراسان» را در کادر تیم خود از راه دور جای داد و شاید وام برای آن چاق شد مجبور شد به عنوان روزنامه بدهکار حتی در رپرتاژ، به درآمد فکر کند تا اصل اخلاق حرفه ای خبر. خراسان از سه سال پیش تحت نفوذ آستان قدسی ها رفت.

 

خانم مریم محمدپور با آقای علی اصغر شفیعیان نشست مصاحبه برقرار کرد و از وی شنید که «مثلا برای وزارت ارشاد اسم ۱۰۳ نفر مطرح شد

 

اُنظُر : معده ی انسان به میزان غذایی که قورت می دهد بزرگ یا کوچک می شود.معده ی سیاست آقایون خیلی وقت خیلی بزرگ شده است

اما در کل آقای علی اصغر شفیعیان مدیر رسانه ی انصاف نیوز است سایت دوستان آقای مسعود پزشکیان که از زمان دهه ی نود رشد کرد.او اینک رئیس کمیته ی فضای مجازی دولت است

 

سازمان سیما و صدا اعلامیه داده «اظهار نظرهای برخی کارشناسان در برنامه های زنده» آن سازمان درباره ی «نحوه ی ترور شهید اسماعیل هنیه گمانه زنی شخصی آنها» بود. بعد ادامه داد «به اطلاع بینندگان» خود که «مراجع رسمی امنیتی در کشور هنوز اطلاعات بیشتری درباره ی این حادثه ی تروریستی در اختیار» قرار نداده اند.
 
اُنظُر : به روایت تاریخ !! سازمان سیما و صدا راستگوترین منبع در نظام است !!!
 

اما در کل از سر و روی این اعلامیه پیداست دستور اجباری صادر شده است این چند کلام را بگویند !! این شرکت شخصی خاص خواص سالهاست از وجاهت خبری افتاد شد آبشخور نون و جو چند متصل به آب کر برای اجرای ارکستر کر. اُنظُر.

 

انصاریان و متعلقات ایمان

کاوش اُنظُر : به نظر بنده این بحث حجت اسلام آقای حسین انصاریان بسیار واجد اهمیت است. ایشان متعلقات ایمان را پنج حقیقت دانستند : «خدا، قیامت، فرشتگان، انبیا و قرآن ... ، پیش از اسلام به جای قرآن کتاب های آسمانی دیگری بود که نازل شده ی پروردگار بود» ایشان ادامه داد که «مساجد و حسینیه ها باید از عالمان واجد شرایط برای سخنرانی دعوت کنند تا عمر مردم ضایع نشود ... عمر مردم را نباید به مسائلی که ریشه ی قرآنی ندارد ضایع و تباه کرد. اینگونه سخنرانان باید بدانند پیامبر می فرماید هر سخنرانی اگر متخصص قرآن و روایت نباشد و عمر مردم در پای منبر او، تباه شود او را در قیامت به دادگاه می برند و می گویند تو عمر این افراد را نابود کرده ای؛ در گذشته سخنرانان یا مجتهد بودند یا قریب الاجتهاد و دین شناس بودند و به شدت به عمر مردم اهمیت می دادند که مبادا عمر آنان را تباه شود. حتی آنان با وجود اینکه سخنرانان خوبی بودند و مفید صحبت می کردند اما بعد از سخنرانی از مردم حلالیت می خواستند ... سخنرانان قدیم برای رشد ایمان و خدمت به اخلاق مردم سخنرانی های پربار و ارزشمندی داشتند. امام صادق (ع) می فرماید "کسی که دین شناس نیست و برای شیعیان سخنرانی کند این فرد دزد است، ضرر چنین فردی از ارتش یزید بر شیعیان سنگین تر است؛ برخی سخنرانان به دین مردم ضربه می زنند.»

 

بنده .اُنظُر. این فکر درست شیخ سخنران بامرام آقا انصاریان را صحه می گذارد. فقط با یک فرق اسلام شناسی فقط از حوزه خوانده بدست نمی آید. چه بسا حوزه نرفته هایی اسلام را بهتر از حوزه دیده ها می شناسند و بدان عمل هم می کنند. آنقدر سراغ داریم که خود حوزه روی باسوادن حوزه چنگ انداختند. نه همه، بعضاً. مثلاً شادروان شیخ نعمت ا... صالحی نجف آبادی را به خاطر اجتهادات شجاعانه اش حرف های مفت می زدند. او آیت ا... بود، یک ملای در قواره ی بزرگ. از آیت ا... محمد علی گرامی هم ملاتر. آنقدر قوی و پخته، که با پژوهش قوی به سراغ نقد آثار شهید مطهری متفکر درجه ی بالای اسلام، می رفت و مطالبش را عالمانه و احترام آمیز اما بی تعارف نقادی می کرد. آن شخصیت، حرف های نوینی می زد اما حوزه، نه همه، بعضاً (که همیشه ی سال خلقی تنگ و خصلتی بی تاب دارند) به آن شخصیت بد و بیراه بار می کردند. چشم دیدنش را نداشتند؛ چون باسواد و شجاع در اجتهادات بود. یک باند محفلی این روند را شارژ می کرد. عبور کنم. به نقل شیخ انصاریان از بیان امام جعفر صادق (علیه السلام) "کسی که دین شناس نیست و برای شیعیان سخنرانی کند این فرد دزد است" و وقت مردم را پای صحبت های بی پایه ی خود می خورد و سرآخر با پاکت پر به خانه اش می رود. اصل با پاکت پول است، نه برکت حرف. یکی دو بار پاکت ندهند دیگر حوالی سخن هم نمی روند. ۱۴ /مرداد/ ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

اخبار خودنوشت

نوشته ی اُنظُر : می گویند آقای محمد جواد ظریف اخبار خود را خودش به سبک خودنوشت در شبکه ی جهانی ایکس پخش می کند. مثلاً اینجور که شنبه پخش کرد : "سلام. شنبه، اولین روز کاری پس از دریافت حکم جدید بود. برای حفظ ارتباط با جامعه ی مدنی که از وظایف محوله است، چندین دیدار مفید داشتم." حتی شنیدم می خواهد "باشگاه توسعه گرایی" بزند. در این باره سه نظر دارد بنده که عرض می شود :

 

نظر یک بنده : بنده زمان دولت مشهور به تعدیل و سازندگی به "مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری رفته بودم. آن زمان مدتی حجت اسلام آقای سید محمد خوئینی رئیس مرکز استراتژیک بود ساختمانش در کوچه ی خارک نزدیک خیابان نوفل لوشاتو جنب کمی پایین تر از پارک دانشجو در چهار راه ولی عصر بود که آن مرکز هم به خیابان انقلاب راه داشت، هم به ولی عصر و هم به حافظ و رازی. حول و حوش سفارت های واتیکان، ایتالیا و فرانسه. اما حالا را نمی داند بنده که جای این مرکز در مرکز شهر تهران به سعدآباد رفته کنار کاخ های شاه و فرح یا به نیاوران برده شده بغل کاخ نیاوران سلطنت پهلوی و کنار مرکز راهبردی تشخیص مصلحت (مسلحت!!) نظام. عبور کنم.

 

نظر دو بنده : اخبار خودنوشت به زعم بنده شاید سه دلیل داشته باشد که این سبک را برگزیده : یک : اعتماد به اخبارنویسی سازمان سیما و صدا ندارد و یا می بیند خبرش دخل تصرف می شود. دو : سعی دارد تازه های خود را به روش پیامگذارها در شبکه ها که مشهور شده بودند به "توئیت بازها" در دسترس عموم قرار دهد. سه : به نظر بنده وی چون خود را در درجه ی اول یک چهره ی جهانی می داند و علاقه دارد فعل و انفعالات درون ایران را برای رساندن پیام اثرگذار به جهان و یا خبر از کارکردهایش را در سطح بین المللی مطرح کند، دست به این اقدام یا ابتکار زده است.

 

نظر سه بنده : نظر سه بنده : این روش نو حداقل یک عیب بزرگ دارد و شاید چند حسن. عیب عمده اش این است کسی که اخبار خود را خود پخش می کند ممکن است شاید قریب به یقین که عیوب امور خود را نبیند و یا بر وی مغفول بماند و شاید هم سانسور سازد. ۱۵ / مرداد / ۱۴۰۳ اُنظُر. پستم پاکنویس نیست.

 

خانم ،،شیخ حسینه،، گریخت

کاوش اُنظُر : انقلاب سریع و سه ماهه ی مردم بنگلادش علیه ی فامیل بازی و رفتارهای بسیار تبعیض آمیز در سیستم سیاسی، خانم ،،شیخ حسینه،، نخست وزیر بنگلادش را از داکا ،،پایتخت بنگلادش،، فراری داد. مردم معترض وقتی به گنابهبان (محل اقامت رسمی این خانم دیکتاتور) رفتند، دیدند او نیست. با یک هلی کوپتر به هند گریخت. این انقلاب با این سرعت نتیجه بخش از تازه ترین پدیده های تاریخ معاصر است. یک درس به جهان داد که مردم اگر بر سر تبعیض به صورت یکپارچه و عمومی وارد صحنه ی اعتراض پاک و شسته شوند نتیجه ی ثمربخش می گیرند. خانم ،،شیخ حسینه،، سرکوب کرد، کشت، زخمی کرد، حرف مردم را گوش نکرد ولی به خاطر این که اعتراض از دانشگاه داکا شروع و به تمام بنگلادش سرایت کرد، به انقلاب زودرس و نتیجه بخش منتهی شد. ثمره ی این انقلاب آیا حفظ خواهد شد یا نه بسته به میراث خواری در این سرزمین مسلمان خیز دارد. از سه عکس دختران بنگلاش مربوط به قبل است که داوطلب یادگیری زبان فارسی شدند. دانشگاه المصطفی (ص) ایران، در داکا شعبه دارد و مشخص نشد در این انقلاب چه موضعی گرفته است. بنده هنوز خبر ندارد. اُنظُر

 

ناهید ناهیدِ بنگلادش شد

نوشته ی اُنظُر : یک کمتر از سی سال سن، که در دانشگاه داکای بنگلادش رشته ی جامعه شناسی می خواند توانست در این کشور ۱۷۰ میلیون نفری یک زن دیکتاتور را که از خاندان مؤسس بنگلادش (شیخ مجیب الرحمان) بود به کمک یک جنبش دانشجویی متحد فراری دهد، خانم ،،شیخ حسینه،، نخست وزیر بنگلادش را که قریب ۱۵ سال یکسره در قدرت بود. دیروز نوشتم یک جنبش فوری علیه ی تبعیض و خویشاوند بازی در سیستم سیاسی بنگلادش بشدت در سراسر کشور عمومیت پیدا کرد و به انقلاب تبدیل شد. زیرا انقلاب حداقل دو صفت دارد : سریع و زیررو کننده. رأس آن هم یک جوان بود به اسم «ناهید اسلام» از پدری بافرهنگ که معلم بوده است.

 

پنج درس انقلاب ناهیدی بنگلادش به نظر بنده این است :

 

یک - جنبش باید پشتوانه ی تئوریک داشته باشد. مثلاً اعتراض به تبعض توسط حکومت در بنگلادش.

 

دو - یک فرد یا یک شورای شایسته در بالای جنبش باشد تا از مسیر مورد جنبش منحرف نشود مثل بنگلادش.

 

سه - جنبش باید خود را به عموم مردم پیوند بزند وگرنه ابتر می ماند.

 

چهار - چارچوب جنبش نباید شامل فراوانی شعارها شود، چون با انبوه شدن آن، راه را گم می کند و تحت نفوذ در می آید.

 

پنج - یک جنبش سالم از تله ی فریبکاران باید بدور باشد و خواست خود را بدون خرابکاری خشونت آمیز فریاد بکشد عین بنگلادش

 

به نظر بنده، آقای ،،ناهید اسلام،، سیاره ی ناهید بنگلادش شد (سرخ و زهره و نار مانند) و یک سرفصل نو برای کتاب تئوری های انقلاب جهان. اُنظُر.

 

از آیت ا... طالقانی به کجا فروکش شد!

کاوش اُنظُر : از شادروان آیت ا... سید محمود طالقانی، آن کوه اخلاص، به شادروان آیت ا... محمد تقی مصباح یزدی فروکش شد! سپس یک شیخ زمین حوزه علمیه خور، شیخ کاظم رجبی (صدیقی) تنزل داده شد و تازگی نیز به حجت اسلام غلام رضا فیاضی، نماینده ی خراسان شمالی در مجلس خبرگان تک جناحی رسید و کاسته و کاسته شد. آن افکار جهانی قله ی خلوص طالقانی، عالم عامل و زندان کشیده ی طاغوت را ذوب کردند، بعد آدرس دادند به افکار نه فقط ناجهانی، حتی تک جناحی خدشه دار آقای مصباح یزدی، که سر آخر چنان فکر بیگانه با انقلاب مردم ایران، مسخ شد در شیخ کاظم رجبی (صدیقی) نماز جمعه خوان شبیه دربار شاه، که فرجام نهایی اش این شد تا یک فرد درس خوان و هیأت مدیره موسسه ی آموزشی مصباح  یزدی  آقای  حجت اسلام غلام رضا فیاضی، شادروان دکتر علی شریعتی را «لعن» بگوید و حتی به نقل پایگاه های خبری مدعی شود دکتر شریعتی ،،یقینا" کافر است،، !!!

 

بنده سن شما آقای غلام رضا فیاضی را نمی داند چند سال است اما آن زمان شادروان شریعتی، شیعه را مفهوم سازی نوین می کرد و تئوریهای انقلاب علیه ی شاه را تدوین می ساخت، خیلی ها بودند در همان پستوهای بیت ها در حوزه ی قم شما، قایم می شدند که شهامت حتی حرف شین شاه را چیزی بگویند نداشتند، حتی می گفتند شاه ایران ،،تنها شاه شیعه،، جهان است. بعد که سفره ی انقلاب را این قبیل آخوندهای طمع ورز و عافیت طلب، پهن و رنگین و آسان و بخور بخور دیدند، همه انقُلّابی!! شدند. بنده در عوض لعن که ذات لسان امثال شماها شده است، برای شما حد یک جو شناخت درست اسلام آرزو می کند. خود را که هیچ، لااقل اسلام یَعلو و لا یُعلی علیه را از حبس فهم غلط خویش آزاد کنید!

 

همین سه روز اخیر خواندیم که آقای حجت اسلام روح ا... قرهی  (مدیر حوزه علمیه ی امام مهدی (عج) تهران (نفر میکروفون به دست در عکس) در مصاحبه ای در تعریف آقای ،،سین. جیم،، و آقای ،،عین. ز،،، دو نامزد ریاست جمهوری چهارده را با امام مولا علی (ع) و امام مجتبی (ع) مقایسه کرد!! که این دو نامزد، عین آن امامین معظمین ،،به دنبال گرفتن مسئولیت نیستند،، همین مایه ی طنز شد که حجت‌ اسلام سید محمد علی ابطحی به قرهی بگوید «به سواد و سابقه معظم له کار ندارم، ولی انصافاً خیلی پارچه برای عمامه مصرف کرده. عمامه به این بزرگی به مغز فشار می آورد و نتیجه اش می‌شود این حرف ها که زده.»

 

بنده یادمه هر چه علما ملاتر می شدند، عمامه شان کم حجم تر می شد و متراژش نازل تر؛ تا به مردم و وجدان خودشان پیام دهند علم، آنان را متواضع کرده است. به طرز جمله بندی آقای ابطحی دخالت نمی کند بنده. حتی به حرف آقای حجت اسلام روح ا... قرهی هم نظر ندارد بنده،  اما تا حدی آقاقرهی را می شناسد. گرگان نمی دانم آمد یا نه، اما ایشان در مقام نماز جماعت در نمازخانه هایی!!! از تهران، آی گریه می کرد و قنوت های عجیب و غریب زیاد داشت. دست او را محفل های آن جوری!! می گیرند می برند نمازخانه ها و روی صندلی می نشانند از وی موعظه! می شنوند. ولی بنده خبر ندارد چه جوری با وی حساب می کنند. بنده شنیده وی تقوا دارد. تقوا هم بدرد آدم می خورد. عبور کنم.  از آیت ا... طالقانی به کجا فروکش شد! اُنظُر.

 

مخابره‌ی خبر ظهور!

چه گفتند؟

کاوش اُنظُر :

 

خانم فاطمه اسد زاده در گفتگو با «شیرازه» که در شیراز مدیریت می شود، گفته «آرزویم مخابره ی خبر ظهور است».

 

اُنظُر : با آرزوی قبولی و برآوورده شدن این حاجت برای این خبرنگار شهر شیراز، یادش باشد آن روایت را هم کنار خبر خوبش (ظهور) پیوست کند که فقیه هایی هستند آن وقت حکم قتل حضرت حجت ولی عصر (عج) را پس از ظهور صادر می کنند. اینطور شنیده شده است که حضرت موعود امم را برخی از اینان حکم به قتل می دهند. بنده اما صحت و سقم این روایت را چندان نمی داند. خدای بلندمرتبه بهتر می داند. اُنظُر.

هدایتگری و تربیت انسان‌ها بزرگ‌ترین رسالت روحانیت است

سفره حضرت‌رقیه(س) به‌رسم محبت 

چهار جهت در چهار عکس

نوشته ی اُنظُر :

جهت یک : خیابان شادروان اخوان ثالث محله ی سجاد مشهد ما هر سال رسم معنوی مذهبی بپا می دارند، سفره ی حضرت رقیه (س) به رسم مذهب. واقعاً نگاه ارزشمند و حاجتمند به آثار قیام کربلاست. زنان ایران غالباً این رسم زیبا را احیا نگاه داشتند. توسل به دختر سه ساله ی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) از آئین مسلکی راستین مردم است.

 

جهت دو : حجت اسلام احمد مروی از مدرسه ی تابستانه ی دارالعلم به همت آستان قدس رضوی و حوزه ی علمیه ی خراسان، از کلاس درس ۵۰۰ طلبه از سراسر کشور در حرم امام هشتم (ع) گفت. این کلاس ها دوازده روزه است. وی استدلال کرد ،،کسب علم، دانش و معرفت در جوار مرقد شریف حضرت رضا (ع) در افزایش قدرت یادگیری و فهم معارف و علوم دینی تأثیر،، دارد. بنده نظرش این است اگر سمت و سوی جناحی نداشته باشد، که بعید است، اقدام نیکویی است.

 

جهت سه : هر چند که هجران، ثمر وصل بر آرَد ،،،، دهقانِ جهان کاش که این تخم نکِشتی. شیخ محمد حافظ در این بیت شعر (عکس از وبلاگ ضجرت ۱۸ مرداد ۱۴۰۳) از خدای بلندمرتبه با اسم استعار ،،دهقانِ جهان،، خواست که اگرچه هجر و دوری موجب وصال و نزدیکی می شود اما کاش چنین بذری در زمین قلب انسان کشت نمی شد که نخست یک دوره، دوری بکشد، سپس وصل شکل گیرد.

 

جهت چهار : روزنامه ی گلشن مهر که از گرگان ماست وقتی آیت ا... سید کاظم نورمفیدی مؤسس حوزه ی علمیه ی نور (کنار میدان آزادی گرگان) برای خبرگان داوطلب نشد به تعریف این شخصیت پرداخته بود یکی از آن این بود وقتی پیام مهم صادره از نجف را برای مقابله با شاه، به علما وقت گرگان و دشت ابلاغ کرد، دید اقبالی نشد! عبور کنم. اُنظُر

 

بمب بر سر مدرسه

کاوش اُنظُر : بمب های آمریکا با چنگال خونین اسرائیل بر سر مدرسه ی ،،التابعین الشریعه،، در باریکه ی غزه فرو ریخت بیش از صد نفر را قتل عام کرد. آقای جوزف بورل باغ اروپا فقط ،،وحشت،، ! کرد. خانم «ماریا زاخارووا»، سخنگوی خارجه ی روسیه صرفاً ،،شوکه،، ! شد.  آیت ا... سید علی سیستانی دفترش با جمله بندی ،،محکوم،، کرد. جهان امروز سالهاست ثروت و زورش در تصاحب غاصبین است. آن زمان که مرجع مذهبی دینی یک نیم خط صادر می کرد کاخ گلستان قاجاریه دود می شد و قلیان ها شکسته، فتوا روی سر مقدان می رفت، دیگر گذشته. یا شرطی بگویم منطقی تر است : آیا گذشته؟! ایران با تاجیکستان و شادروان سید عبدالله نوری سعیداف انقلابی رهبر روحانی اسلام‌ گرایان آنجا و دبیرکل حزب نهضت اسلامی مخالف دولتِ آقای ،،امامعلی رحمان،، آن کشور (که همچنان دوست ایران ماند) به چه رسیده بود؟! به ترجیح دولت بر نهضت. ارتباط منفعت بر نهضت. عبور کنم. اشاره بود. اسرائیل کشور نیست، جاپا است. جای پای نیروهای نظامی غرب. اول باید با غرب وارد شد سپس اسرائیل که دلیل برای بقا ندارد (بحران بقا) خود به خود محو است. آنان که باید به داد غزه می رسیدند پا می شدند می آمدند مشهد ما داخل حرم امام هشتم که مال تمام مردم ایران است دست جناح راستی می شدند و آقای باقر قالیباف را به نفع آقای سعید جلیلی یا این یکی را به نفع اون یکی شارژ کناره گیری می کردند ! که مثلاً آن پزشک رأی نیاورد ! شارژی که قانون ورود آنان را به سیاست بویژه سیاست بازی باز می داشت و منع نمود. اُنظُر

 

جنبش بنگلادش در دست یک اقتصاددان برنده جایزه صلح نوبل

نوشته ی اُنظُر : بنگلادش زمانی اسمش پاکستان شرقی بود. در بحبوحه ی جنگ دوم جهانی، انقلاب استقلال خواهی در شبه‌قاره ی هند راه افتاد. پاکستان از هند توسط محمدعلی جناح و سپس بنگلادش از پاکستان توسط شیخ مجیب الرحمان با عنوان جمهوری خلق بنگلادش (بنگال آزاد) مستقل شدند. اینک بنگلادش ناآرام است. آقای «محمد یونس» دولت موقت تشکیل داد. او اقتصاددان و برنده ی جایزه ی صلح نوبل است، یک بانکدار بنگلادشی که تزش بهبود وضعیت فقیران است. به همین خاطر وی «بانکدار فقرا» نام گرفت. او با درخواست مستقیم جنبش، نخست وزیر شد. آقای «ناهید اسلام» دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه ،،داکا،، رهبر جوان جنبش دانشجویی علیه ی تبعیض سیستم سیاسی خانم ،،شیخ حَسینه،، (دختر شیخ مجیب الرحمان) گفته بود قصد دارند با ایجاد تغییرات بینادی در بنگلادش، این کشور را ،،دموکراتیک تر و عادلانه تر،، تبدیل کنند تا ،،هرگز به حکومت فاشیستی،، باز نگردد. مودی نخست وزیر غربگرای هند از «شیخ حَسینه» حمایت می کند تا بنگلادش را به وضع سابق برگرداند. در حالی که قوم ،،هندو‌،، فقط حدود هشت در صد از جمعیت مسلمان ۱۷۰ میلیون نفری بنگلادش را تشکیل می‌دهند. هند به پیرامون خود به عنوان حیاط خلوت امنیت می نگرد. جنبش بنگلادش حالا به دست یک اقتصاددان برنده جایزه صلح نوبل امانت داده شد، آیا می گذارند این انقلاب ثمر بگیرد. اُنظُر

دیدگاه تحلیلی اُنظُر در مورد ترور هنیه :

چرا ترور هنیه در تهران؟ در قطر نه!
نوشته ی اُنظُر : با بالغ بر صد خبر از منبع داخل و خارج هنوز جزئیات قطعی بر بنده روشن نشد. عقل اقتضا دارد از اطراف خبر کناره گیری شود و ذهن به سراغ سؤالات برده شود.

در بادی امر سه نقطه ی تحریکی از این اقدام بیرون می زند که می خواهد ذهن ها را به سمت آن پیچ بزند :

- به قدرتِ افزار مدرن ترور، تا پیام دهد تهران لایه امنیتی اش نفوذپذیر است.

- به نفی قاعده های عرفی و توافقی جهان، که خبر برساند مهمان چه فرمانده جنگ حساب شود و چه مقام دیپلماتیک (که مصونیت بین المللی دارد) در خاک تهران زده خواهد شد.

- هنیه قطر زندگی می کرد، نه غزه یا کرانه، اما در قطر در طول این مدت ایمن بود، اما در تهران ترور شد. اقدام می خواهد پیام دهد تهران، محل اتاق جنگ ! است. خواست تهران را خوار کند و جنگ داخلی میان مقاومت پدید بیاورد.


اما سه ابهام آفرینی این اقدام :

اول - حفاظت هنیه در تهران عهده ی کدامیک از این سه جا بود : س.قد؟ یا ق.ثا؟ یا س.ان.مه؟ هر کدام از این سه مرکز بوده باشد، پاسخگو باقی ماندند، هم به ملت و هم جریان فلسطین. حتماً این خلأ را می دانند.


دوم - یک فقیه محترم و جاافتاده ی کشور که مدیر کل حوزه های علمیه ی ایران است و فقیه آینده دار شورای نگهبان محسوب می شود این اقدام را از نظر خود «تجاوز به حریم کشور ایران» تفسیر کرد؛ ایشان آیت ال... آقای اعرافی است. چنین تفسیری، آثار دفاع و مقابله بر جای می گذارد. شاید یکی از اصلی ترین قصد ترور در تهران کشاندن پای ایران به درگیری مستقیم تر است، زیرا در گوش کشورهای عربی خاورمیانه کار کردند که ایران برای امن نگه داشتن کشورش، محل تنازعات را به دورتر از مرز غربی خود در بین بلاد عربی برده است.

سوم - عامل یا عاملان ترور همزمان پنج مسئله را به هم ربط دادند : مذاکرات غزه، مذاکرات دولت نوپای ایران، انتخابات آمریکا، نقش واسط یک کشور همسایه، تنش و تفریق در جریان های مقاومت.


جدا از همه ی جزئیات خبر، که فعلاً بنده خبر چندان مطمئن ندارد، این اقدام ترور (از دور + از نزدیک، یا - از نزدیک) ضربه ی سخت امنیتی بر پیکر بازدارندگی تهران بود. عواقب آن، تک نقطه نیست، چندین نقطه دارد. مثلاً چرا روس با نفوذ اطلاعاتی اش تهران را مطلع نکرده است.


بی هیچ تردید عامل یا عاملان، این اقدام را فقط ترور نمی دانند، یک رویداد جنگی تجسم می کنند. باید دقت و قدرت دشمن را دقیق ارزیابی کرد. این رسم عقلی در جنگ و درگیری است. رسول اکرم صلوات الله عیون می فرستاد تا استعداد حقیقی دشمن را دقیقاً محاسبه کنند. می آمدند می گفتند نمی توانیم تعداد آنها را بشماریم. حضرت رهنمود دادند بروید ببینید شب چند شتر نحر می کنند. رفتند و برگشتند گفتند ۹ شتر نحر کردند. حضرت فرمود آنها ۹۰۰ نفرند. چون هر شتر غذای ۱۰۰ نفر است. که جمع آن می شود ۹۰۰ نفر نظامی، که به جنگ با پیامبر اکرم مهیا شده بودند. امروزه ۱۲ فناوری مدرن مخفی پدید آمده است که دستیابی به آن ورود به اقتصاد جهان و علم جهان را می طلبد. اُنظُر

جدا از تحلیل و بررسی بنده در بالا:

شخصاً به اسماعیل هنیه ابو العبد، شهید ماندگار مکتب اسلام و قبله ی قدس احترام و علاقه قائل بودم. برای روح زنده و زنده گر آن مرد جهاد و شهامت در راه مبارزه با اسرائیل (که از دید بنده کشور نیست، بلکه کشتارگاه است) برای طولانی مدت خودم را عزادارش و همواره غمخوار مبارزین راه قدس می بینم و سمت درست آنان ایستاده ام و چو رستگار شونده ای برتر از کسی که در راه قدس مقدس به آخرت پر بکشد و در دنیا ستم هیچ ستمگر کشتارکننده ای را امضا نزند و در برابرش از انسان و آزادی و دین و مردم مظلوم دفاع و جانبداری کند. اُنظُر

چه گفتند؟

آقای علی اکبر چتری مدیر اداره ارشاد استان سمنان گفت : طرح تابستانی ،،هنر در مسجد،، با همکاری کانون های مساجد شهرستان مهدی شهر و کانون شهدای خطیرکوه، با تدریس آقای قربانعلی نبوی در مساجد سه روستای لرد، رودبار، کاورد برگزار شد.

 

اُنظُر : بنده کشاندن پای هنر به مسجد را بهترین رفتار برای تلطیف افکار می داند. از صدر اسلام، مسجد جای همگان برای آموختن همه جانبه بود. مثلاً آن داستان، که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مسجد شدند دیدند حضار چند جور دایره زدند همه را تشویق کردند ولی خود آن مقام شریف، در دایره ی کسانی نشستند که داشتند بحث علمی می کردند. این نشان می دهد درِ مسجد باید به روی افکار و علایق و هنرها و آموزش ها و عبادت ها و بحث و نظرها باز باشد و از بالا و مطابق میل و یا دستورالعمل نباشد، نوعی خلاقیت و اشتیاق در آن موج بزند. هر شهر یا هر دیار و ده و روستا، مردمی با هنرها و ذوق ها خاص دارد، مسجد محل تلاقی بروز هنرها و آموزش ها نیز باید باشد. بنده چند مثال می زند : آشناکردن مقدماتی با خط، نقاشی، فلیمنامه نویسی، تئاتر، تفسیر حدیث، علوم قرآنی، روزنامه نگاری، کتاب نویسی، فنون تعزیه خوانی، طراحی ساختمان، آذین خانه، چیدمان منزل، طرز تهیه ی غذاهای سالم، شناخت از گل و گیاه، حتی آگاهی دادن مردم به تئوری (فوت و فن های) ورزش های مهمی چون کشتی، تکواندو، اسب دوانی، تیراندازی، و همچنین اخبار جهانی.

 

میان وزیر و یک فرد مسکین !!

کاوش اُنظُر : حجت اسلام آقای احمد مروی مسئول حرم امام هشتم (ع) گفت : ،،هر کس به این بارگاه قدسی قدم می گذارد صرف نظر از دین، آیین، مذهب، نژاد و ملیت تنها یک شأن دارد و آن زائر امام رضا بودن است. ... میان وزیر و یک فرد مسکین تفاوتی در تکریم و خدمت رسانی نیست ... حرم مطهر امام رضا (ع) کانون وحدت است.،،

 

اُنظُر : ایدئولوژی این ادعا برابر است با مکتب آسمانی بلندمرتبه خدا، اما کمی آقای مروی به رواق ها سر بزند دقیقاً می فهمد حرفش از زمین تا هوا تفاوت درش است. سراغ برخی از تنش ها و اختلاف ها از یک رواق آنجا به کشور سرریز می کرد و همچنان می کند که خیلی ها حاضر به خواندن نماز در آن یک رواق سیاست زده نیستند و به جوار صحن ها و بست ها و درگاه ها برای خواندن نماز برای خدا پناه می برند. حرم امام هشتم (ع) را کانون سیاسی کاری کردند. عبور کنم. مردم مو به مو آن را می دانند ولی عمق و ارادت به زیارت را بر هر تمام این کارهای سخیف عده ای خاص در آنجا ترجیح می دهند و اعتنایی به آن برنامه بزک کرده نمی کنند. آقای مروی شما به مروت مشهوری نگذارید حرم شریف و آرامبخش و بالاترین محل معنویت ایرانیان یعنی جوار مرقد امام هشتم (ع) حتی اندازه ی یک ذره که فقط زیر نور آفتاب پیداست، شائبه به سیاسی کاری پیدا کند، چه رسد به خود سیاسی کاری. مردم شما را زمانی امین و راستگو می بینند که از بلندگوهای آن حرم حرف های جناحی و سیاست بازی آلوده نشنوند. به خودتان رحم نمی کنید به مکتب اسلام که چتر هر انسان خداجو و معنویت گرا است رحم کنید و گرنه یک عمر خرابکاری برای خود باقی می گذارید و روزی مثل همه ی زندگان زیر قبر می روید. در حرم زیر مدیریت شما و اشخاص آنجا آیا واقعاً میان وزیر و یک فرد مسکین !! فرق نمی گذارند ؟! اُنظُر.

چه گفتند ؟ !

کاوش اُنظُر :

با دادخواهی بیش از ۴۰۰ هزار نفر روز یکشنبه (۲۸ مرداد) هفته ی آینده دادگاه شکایت از آمریکا با موضوع (کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲) در شعبه ی ۵۵ امور بین الملل در شعبه ۵۵ برگزار خواهد شد.

 

نظر اُنظُر : آقای خسرو معتضد حفظی تاریخ می نویسد، حذفی را بنده نمی داند.

 

رکنا گزارش کرد از یک نقل که ترانه ی بوی گندم داریوش از منبر اثرش بیشتر بود.

 

نظر اُنظُر : کسانی که مسائل بلدند، می دانند آقای مهدی کلهر نقلش از کدام مقطع انقلاب بود و خاطره اش مربوط به کدام شخصیت.

 

فرمانده سپاه عاشورا آقای سردار اصغر عباس زاده در مورد ترور اخیر در تهران گزارش کرد مردم خواهان نشان دادن اقتدار ایران اسلامی به جهانیان هستند.

 

نظر اُنظُر : به مردم دوستی نظامیان ایران هیچ شکی ندارد بنده، اما چون مردم و خواسته ها نزد نظامی ها مهم اند، بنده خبر دارم خواسته های مردم ایران فراوان و در مسائل مختلف است. به آن خواسته ها هم باید توجه کرد.

 

درگذشت حاجیه «ستاره اکبری» مادر چهار شهید «عین الله، محمد شفیع، هدایت الله، نورالدین اکبری روستای شهیدآباد خرم بید استان فارس.

 

نظر اُنظُر : زمانی زیاد ایران را همین مادران شهید بیمه کرده بودند چون پای تابوت فرزندان و همسران خود، ملت را به ادامه ی پایداری در برابر جنگ تحمیلی فرا می خواندند و هرگز حرفی از خون شهیدان خود نمی زدند که کمترین گلایه از آن بیرون نخیزد، این روزها همان مادران به سن کهولت رسیدند و با سرمایه ی صبر و پایداری پای ایمان و ایران به دیار باقی می شتابند. خدای بلندمرتبه حتی از روح ملکوتی آنان خشنود و به عبارت قرآنی ،،راضی،، است. روح حاجیه ،، ستاره،، که خورشید حقیقت و استقامت ایران، همین مادران هستند، همچنان تابیدن داشته باشد.

شهید محمد شفیع اکبری ۲۱ خرداد سال ۶۰ در منطقه دارخوین

شهید هدایت ا... اکبری ۲۲ فروردین سال ۶۲ در منطقه عین خوش

شهید نورالدین اکبری ۲۶ اسفند سال ۶۳ در منطقه شرق دجله

شهید حاج عین ا... اکبری ۴ دی ماه سال ۶۵ در منطقه شلمچه

 

حجت اسلام مصطفی پورمحمدی گفت : باید روابط قدرت و مناسبات قدرت را بفهمی. جسارت مذاکره داشته باشی. در مذاکره لب، دهان و احساساتت نباید متشنج شود، نباید ضربان قلبت بالا رود، آرامش خود را حفظ کنی، تسلط بر مذاکره داشته باشی، صحنه را به دست گیری. باید با قدرتمندان و بزرگان دنیا نشست و برخاست داشته باشی و کشتی گرفته باشی تا بلد شوی.

 

نظر اُنظُر :  بنده از روبرو نیوز این حرف شیخ پورمحمدی را خوانده. آنچه بنده از کتاب های خاطرات سیاسی جهان خوانده است این بوده است میز مذاکرات را از افراد مهره و مارمهره می چیدند که توان غافل کردن و تخلیه داشته باشند. مثل سربازجوی سازمان «سیا» آمریکا که بعدها صدام را در زندان چندین جلسه بازجویی کرد. یک فکاهی در اندازم : حالا که آقای حجت اسلام مصطفی پورمحمدی هم مسبوق به اطلاعات است، هم مسبوق به دیدار و مذاکره با صدام، و هم مسبوق به نامزد و مناظره، و هم مسلح به ،،هفت تیر،، و حتی کشیدن آن در یک مورد مهم !!! پس عندالمطالبه ! میز مذاکره ی ایران را در دست بگیرد، حتماً کشتی بلد است و کنار لبش که کف نمی کند و به گفته ی خودش لب، دهان و احساساتش متشنج نمی شود !! که مثل مارمهره های خارجی ها ولوم صوت بالا پایین می برند و ارتعاش حنجره می زنند و خروسک گلو می گیرند. اُنظُر

 

روزنامه مواجهه اقتصادی (۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳) سخن شیخ کاظم رجبی صدقی در نماز جمعه ۲ - ۶ - ۱۴۰۳ : «بزرگترین ارزش همآهنگی با ولایت فقیه است»

 اُنظُر : و نیز باغ ۱۰۰۰ و خورده ای میلیاردی حوزه ی علیمه ی ازگل !

حکومت دینی و حکومت مردمی

کاوش اُنظُر : در ایران دو فکر کم کم به تضاد تئوریک رسیدند. حکومتگران به شریعت سازی ایران باور پیدا کردند و تلاش شان این است احکام اسلام را در ایران پیاده کنند. در برابر، این فکر زاده شد از بین حکومت دینی ای که عاجز در از بین بردن فساد باشد و خود سیستم نیز فسادزا شده باشد، با حکومت مردمی ای که فرضاً دچار همین عیب شود، زیان اولی بر دین و دینداری غیر قابل مقایسه با اثرات دومی است. زیرا در دومی اصلاً داعیه ی پیاده سازی شریعت شعار نمی شود که ضعف و زور و فساد و دزدی سیاسی به حساب دین برود. با آن که تئوری دومی، تقریباً نشان از آن دارد که اکثریت بیشتری را دور خود جذب کرده است، اما طرفدران تئوری اولی حاضرند در مقام اقلیت، حکومت دینی خود را بر مردم داشته باشند. حتی حداقل نیمی از روحانیون نیز با این تئوری جور نیستند. بنده می داند که این تضاد، کار بزرگی را دارد در بستر جامعه رقم می زند. فوران خاموشی دارد، چون دو عامل فرهنگ مدارای ایرانی و اخلاقیات اسلامی بهترین نگه دار آتشین سازی جامعه عمل می کند و نمی گذارد سطح تضاد فوران کند.  اُنظُر بیم نمی ورزد که فکر خاکستری جامعه را به عنوان ناقل و کاوشگر وارد مدرسه فکرت کند.  ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ اُنظُر.

پیوست: توضیح عصر ایران نسبت به این سخنان: اینجا.

 

چه گفتند ؟ !

کاوش اُنظُر : آقای حجت... شیخ محمد جعفر منتظری رئیس دیوان عالی ایران به پوشش مریم شبانی خانمی که از مجله ی "اندیشه ی پویا" نزد آقای پزشکیان طرح پرسش کرده بود وارد شد و گفت : ،،یک طلبه ای مثل بنده وظیفه دارد در هر زمان و هر مکان در صورت مشاهده مشکلات و ناهنجاری ها آن را متذکر شود. ؛؛

 

فرض مردم بپذیرند این مقام حکومتی خود را به قول خودش به عنوان طلبه ی دینی، فردی وظیفه شناس می داند و آنچه موضع گرفته است راستگویانه است؛ اما همین مردم ممکن است به سؤال ذهنی کشانده شوند که چرا همین شیخ، رئیس قضایی دیوان ایران نسبت به سایر مسائل که تیشه به ریشه ی دین می زند، خیال نمی کند یک طلبه ی دینی وظیفه مند است !! مگر آن عمامه به سر که منبر و محراب گریه می کند ولی در محضر اسناد، زمین حوزه ی علمیه را به اسم دو پسرش جعل کرده بود کم بزه مرتکب شده بود و از مریم شبانی هم کمتر ؟! شیخ کاظم را باز بردند بالای منبر و در صدر روضه خواند و در رساندند مصلی برای مردم باز هم چند جمعه خطبه خواند و به ملت تقوا !!! یاد دهد. اگر چهار خال موی زن نباید در انظار بیرون باشد و نباید هم باشد زمین خواری حوزه هم نباید باشد. اینجا طلبه ی وظیفه شناس ظاهر می شود ولی در آن مسئله چی ؟ ! کدام یک به اسلام بیشتر ضربه می زند !! چهار خال موی مریم شبانی حین سؤال پیدا بود یا آن عمامه به بسری که هم جعل کرد و هم دروغ گفت ؟!! عبور کنم. با رفتار دوگانه تیشه به ریشه ی دین نزنید. همین یک ذره کار را بکنید، طلبه ی دانا و باتقوا حساب می شوید. اُنظُر.

چه گفتند ؟ !

کاوش اُنظُر :  آقای حجت... دکتر شیخ حمید رضا شریعتمداری از دانشگاه ادیان و مذاهب گفت ،،اگر حوادث ده سال اخیر را در جهان اسلام بررسی کنیم می بینیم که بعد از اتفاقات مبارکی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رخ داد شاهد همگرایی جامعه اسلامی بودیم هرچند در دهه های اخیر ماجرای بیداری اسلامی که عمدتاً در کشورهای اهل سنت اتفاق افتاد باعث شد تا برخی از این آرمان ها به ثمر ننشیند و برخی عوامل باعث تندروی هایی در جهان اسلام شد و ما شاهد عوامل مضری در این راستا بودیم.،،

 

نظر اُنظُر : آقای شیخ حمید شریعتمداری سخنان درستی گفت. اما از نظر بنده  با مطالعات متمرکزی که درین مورد دارد، کشورهای جهان اسلام حداقل در سه موضوع تئوریک تنش ناتمام دارند : یکم : تفکر عرب ریشه در عشریه دارد، حتی عرب مسلمان هنوز نتوانسته از این ایده ی خویشاوندی فاصله بگیرد و مکتبی فکر کند. دوم : دو مذهب عمده ی دین اسلام (سنی ها و شیعه ها) به خاطر غلظت ایدئولوژیک، توان تقریب ندارند. در این میان علمای دو سمت بر عقاید خود پای فشاری دارند و در بیشتر موارد افراط گرایانه به لعن و قتل هم فکر می کنند. سوم : قضیه ی فلسطین دو جهت دهی دارد، خط پذیریش وضع موجود و خط مبارزه با این وضعیت. اولی حاضر می شود اسرائیل را در دنیای اسلام و خاک فلسطین بپذیرد و دومی در مقابل این تز، به دفع و دفن اسرائیل فکر می کند. این طرز فکر دو جهته، در درون خود فلسطین نیز موج می زند. اگر بر این سه سطح تنش، بنده بخواهد چهارمی را اضافه کند، عرب منطقه از سال های دور حاضر نیست غیرعرب بویژه ایران بر آنان چیره باشد. لذا جهان اسلام فاقد مقدمات موجده برای رسیدن به تفکر تقریب مذهبی و حتی پیوند دیپلماتیکی است. دسیسه ی عوامل خارج منطقه نیز نباید نادیده گرفته شود. از ایران و از کشورهای عرب، هر دو بلاد، تفکر تندرو مخلوط به جهالت و خرافه، عمده ترین امتناع توسعه یافتگی در خاورمیانه است.  ۲۸ شهر یور ۱۴۰۳ ؛  اُنظُر.

سمیر جعجع های جدید

کاوش اُنظُر : پیامبر صلوات الله علیه و آله گاه کارهای بسیار مهم را به بعد موکول می کردند. دعوت را. دفاع را. فتح را. فقط در ابلاغ بود که به عنوان فردی فرستاده ی خدا، حتی کوتاه ترین آیه را فروگذار نمی کردند. شادروان دکتر شریعتی از هر چیز زودرس در مسیر نهضت اسلامی، به عنوان ،،فاجعه،، یاد می کرد. شاید تا همین مقدار حرف بنده معلوم شده باشد. اگر بآسانی نشود به مردم کشوری کمک کرد، و یا بدتر آنان زیر آماج جدید بروند، بهتر است زمان را به وقت مغتنم موکول کرد. این ایده از منطق برخودار است و در سنت و سیره ی پیامبر صلوات الله وجود دارد. حتی حدیث اهتمام شرط و قید دارد. روزهایی در ایران برای برخورد قهرآمیز با رفتار خشن طالبان اول در کشتن خبرنگار اعزامی ایران به افغانستان، تندروها در ایران فقط یک قدم با لشکرکشی به مرزهای شرقی فاصله داشتند. بنده دقیق نمی دادند، اما به نظر می رسد شادروان حجت... آقای رفسنجانی مانع شده بود. سمیر جعجع های جدید، نه فقط در لایه های لبنان حتی شاید در شیارهای سیاست تهران نیز باشند. اُنظُر.

جنگ نوین

کاوش اُنظُر : به همان میزان که سطح روابط بین المللی پایین می آید و کشورها به هم به شکنندگی دیپلماتیک می رسند، سطح جنگ پلکانی به بالا می رود و ابزارهای آن پیچیده تر می شود. تنها راه کاستن تنش و جنگ، گفتگوی سیاسی _خصوصاً اقتصادی_ است که دروازه ی رابطه ی دیپلماتیک را به روی کشورها می گشاید. چین و آمریکا بیشترین اختلافات را دارند، حتی در اعتقادات و ایدئولوژی و فرهنگ عمومی، اما گفتگوی اقتصادی و رابطه ی تجاری آن دو را از جنگ با هم باز می دارد. در حقیقت درک و نیاز در اقتصاد و تجارت، بزرگترین عامل برای منافع ملی ظاهر می شود. هر کشوری اقتصاد خود را به نفع سیاست بتراشد، زیانکار است، در عوض هر کشوری سیاست خود را به نفع اقتصاد تراش بزند حتی جراحی بکند، سود می بیند و ملت خود را به آسودگی معنوی و مادی و امنیتی می رساند. جنگ نوین حاصل تشدید رقابت سیاسی است که به تنوع تسلحیات مخرب منجر شده است. جهان بار دیگر به تفکر خلع سلاح دهه ی هفتاد میلادی محتاج افتاده است. جهان از رهبران روشن و سیاستمداران بزرگ تهی شده است. با جنگ گرم و نوین نمی شود بقا را تضمین کرد، مخصوصاً وقتی کشورها به قدرت برابر می رسند که هیچکدام قادر به از میان برداشتن همدیگر نباشند. سودبخش ترین میز هر کشور، میز گفتگو است، چه در داخل چه در خارج. و اقتصاد و کار و کارگری و تولید و کشاورزی و تجارت جهانی برترین الگوی زیست انسانی است. اُنظُر.

 

چه گفتند ؟ !

چه کردند ؟ !

کاوش اُنظُر : چه گفتند ؟ ! گفتند این انقلاب هر چه بوی بد رژیم سلطنت پهلوی دهد را می شوید و می برد و به زباله دان تاریخ می اندازند. حتی سران جانی ساواک را و ارتشبدانی را که مردم را به آتش بسته بودند تیرباران فوری کردند که نظام سلطنت بازتولید نشود. چه کردند ؟ ! نقل است در اهواز یک مجسمه ی ۱۰ میلیارد تومانی برای دولت سیزده توسط شهرداری ساختند و در میدان فلسطین (استانداری) نصب کردند عکس پخش شد. این "مجسمه ۴متر و ۳تُن" است. بنده یادم است گرگان ما مجسمه های شاه و رضاشاه دو سلطان یکه سالار و خودخواه را مردم با ریسمان کشاندند بر زمین واژگون کردند. این مردم را مجدداً به کارهای بیهوده و با این رفتارهای طاغوتی به خشم نیاورید. حتی به نظر بنده روح آن درگذشته در آن اتفاق سقوط ازرده می شود از این سبک کار.  اُنظُر.

 

انتشار نوشتار اُنظُر در پایین پست

درس خارج فقه !!

کاوش اُنظُر : اول بنای بنده این بود در این نوشته حرف عضو کمیسیون امنیت مجلس را بررسی قرار دهد که ادعا کرد ریاست جمهور سیزده پیجر داشت. عبور کنم. بپردازم به درس خارج فقه حجت اسلام آقای سید مجتبی که تصمیم شخصی گرفت جلسات اینترنتی درس خارج را تعطیل یا تعلیق کند. فقه و اصول درسی است در نظام آموزش حوزه که فقط فقیه های مسلط و کارکشته بلدند در اطراف و خارج آن، استدلال و استباط بخرج دهد. فکاهی گویم: گویا در حوزه به قول فیلم «دودکش» به گویش هومن برق نورد : «بلدم ! بلدم! » راه افتاده است. قدیم ترها مراجع، فقیهان سترگ، عالمان برجسته به خود اجازه می دادند در این درس پیشقدم شوند طلبه ها را ملا و متقی بار آورند. اما امروزه امثال آقای سید مجتبی جوان دست به این کار می زنند. آن هم سیزده سال این درس را برپا کرد. یا فقه خیلی آسان شد ؟ ! اما فقه هم خیلی گسترده تر شد. یا آموزش در حوزه این همه بی در و پیکر گردید که افرادی در حد و قواره ی آقا سید مجتبی مجازند درس خارج برپا کنند. تازه بدتر این که حجت اسلام سعید صلح میرزایی به تمجید وی برخاسته و گفته ۱۶۰۰ نفر از طلاب مقطع خارج حوزه های قم مشهد و دیگر استان ها برای شرکت مجازی در درسِ به قول ایشان «آیت الله سید مجتبی خامنه ای» ثبت نام کرده اند، ولی به قول وی با لغو درس، آقای سید مجتبی «اقتدای به سیره ی علمای سلف» کرد. علمای بزرگ اخلاق پیشه، گاهی که درس خود را زیاد پررونق می یافتند از روی طهارت نفس آن درس را تعطیل می کردند و برخی از علما هم دیرتر از سایر عالمان، حاضر به تدریس می شدند تا طلبه ها اساتید دیگری را برگزینند و زیر بار شهرت نروند. عبور کنم. بنده برای حجت اسلام آقای سید مجتبی احترام قائل است، چون جوان رزمنده جبهه بود. از سوی بیرون مورد برخی حملات دروغین بود. البته انتقاد هم وارد است، اما فکر نکنم توان فقه در او آنقدرها باشد که درس خارج فقه برپا کند. اگر درس های پایین تر بود شاید می شد پذیرفت. حوزه هیچ گاه فرزندمحور نبود، فقیه محور بود و دانش گرایی در آن موج داشت.  ۲ مهر   ۱۴۰۳ اُنظُر.

دولت در دولت !

کاوش اُنظُر : بنده به آقای محمد مخبر از چند نظر نمره ی فردی مقبول و معقول می دهد : در ستاد اجرایی بنیاد برکت کارهای مردمی کرده بود. در پیش از انقلاب، مبارز دزفول بود. در کوتاه مدت کفالت از سی اردیبهشت ۱۴۰۳ تا دوازده مرداد موقع تحویل دولت سه ساله ی سیزدهم، خیلی امین رفتار کرد. نسبت به افراد بالادست خود، اخلاق درستی دارد. اما همه ی اینها دلیلی نمی شود که این بنده نگوید شغل «دستیاری» حرکتی ضد قانون اساسی است و در این سند ملی چنین شغلی وجود ندارد. این نوع اشتغالات مبدعانه کشور را دو شقّه می کند. البته آقای مخبر فردی مراقب است، تحت القا قرار نمی گیرد، مخلّ نیست. بنده احتمال بالا می دهد در دام این شغل که شائبه ی دولت در دولت در آن وجود دارد، نیفتد، چون اخلاق این فرد تا به حال این بوده است مرضیّ جناح ها باشد. خود آقای مخبر از نیروهای چپگرای مؤمن دهه ی اول انقلاب بود. از پدری آخوند و مذهبی و مردمی و مادری مؤمن برخاسته است.  آقای مخبر در تله ی این شغل مواظب باش گرفتارت نکنند. عبور کنم.  ۳ مهر ۱۴۰۳ اُنظُر.

اخبار جنگی

کاوش اُنظُر : اخبار جنگ به شش علت، شش صفت عاریت یا بزک می گیرد. به همین دلیل هر خبر جنگی لزوماً درست و واقعیت نیست، ممکن است نادرست چینش شده باشد. اصل جنگ چنین کاری را برای طرفین، اجبار می سازد. آن شش صفت ناشی از شش علت :

 

امنیت :

به خاطر اصل امنیت،

به خبر جنگی رنگ امنیتی می دهند.

 

تصرف :

به خاطر فریب مصاف،

در خبر جنگی دخل و تصرف می شود.

 

حذف :

به خاطر رویاروی با روبرو،

واقعیت خبر را از دل خبر جنگی حذف می کنند.

 

اضافه :

به خاطر غلو در افکار عمومی،

خبر جنگی با اضافات به خبررسان ها می رسد.

 

تحلیل :

به خاطر ضربه یا حمله،

دست به تحلیل غلط عمدی در خبر جنگی می زنند.

 

خجالت :

به خاطر قول های غلبه آمیز،

خبر جنگی را در فن اضافات می پیچیند.

۷ مهر ۱۴۰۳ اُنظُر.

آیا به سید حسن نصرالله اشکال هم وارد می شد ؟

کاوش اُنظُر : اول و پیش از شروع نوشتار، این بنده عرض کند، نظر بنده در مورد شهید سید حسن نصرالله در پایان متن می آید. به آن شخصیت لبنان، هم در ایران و هم در لبنان، اشکالات یا انتقاداتی وارد می کردند، بنده فقط دو مورد را بر حسب دریافت هایی که این بنده بر اثر مطالعات منطقه ای دارد، می کاود:

 

یک : انتقاد و اشکال

از دو سوی محیط ایران و لبنان:

معمولاً محافل روشنفکری مطرح بود که ایشان:

لنبان را کشاند به ایران و ایران را کشاند به لنبان.

نظر اُنظُر : این یک قاعده در روابط بین الملل است که کشورها یا نهضت های رهایی بخش برای تعقیب منافع خود، دست به دوری یا نزدیکی با کشورها می زنند. شهید سید حسن نصرالله زیرک به تمام معنا بود که هم توانسته بود توجه ایران را به گروه خود جلب کند و هم سرنوشت لبنان را به ایران بدوزد. لبنان به تشبیه بنده شبیه یک جنین است در دل دو مرز جغرافیای سوریه و اسرائیل که مانند شکم آن را بلعیده دارند. یک رهبر زیرک باید هم برای منافع کشور خود دست به اتحاد یا افتراق بزند. روش او در نفوذ قلوب در ایران و لبنان خیره کننده بود. هیچ شخصیت خارجی تا این میزان در قلب مردم ایران نفوذ نکرد، که سید حسن نصرالله کرد. این سیاست ورزی وی سرزنش آمیز نیست، بلکه به قریجه ی بی مانند وی باید درود فرستاد که چنان هوشمند بود که توانسته بود رهبریت منطقه را از آن خود کند و همه را دنبال خود بکشاند. قرن ها طول می کشد شبیه او پیدا شود. هر کس منفعت جریان فکری خود را بشناسد همین می کرد که او کرد.

 

دو : انتقاد و اشکال

از دو سوی محیط ایران :

معمولاً از دو محفل روشنفکری و عامی مطرح بود که ایشان:

در تفکر سیاسی ایران دگرگونی پدید آوورد.

نظر اُنظُر : خود شهید سید حسن نصرالله آنقدر پیرو بود که در دهه ی اول انقلاب از فرط علاقه و تبرک، نخ لباس امام را لای قرآن خود گذاشت. پس در واقع این او بود که ادامه ی تفکر علمای ایران بود و البته بیشتر و تحققی تر، از تفکر سیاسی مذهبی صدریون عراق شعبه ی شهید آیت الله محمد باقر صدر، مکتب فکری مستقل ساخت. وزن فکری و کاریزمایی ایشان از این طریق بالا رفت. لذا اگر در سیاست ایران اثر گذاشت به این علت بود اهداف خود را از طریق تفکر شهید صدر پیش برد و تفکرات شهید صدر مانند شهید مطهری، در مبانی سیاسی مردم ایران نافذ است. این که یک رهبر سیاسی و نظامی و فکری لبنان، میزان نفوذش بالا می رود و قادر است دگرگونی فکری در ایران ایجاد کند، اشکال حساب نمی آید، نشان درجه ی بالای تشخیص های مصلحت او بود. وقتی شهید قاسم سلیمانی تابع او بود حساب بقیه روشن است. تا آن حد روشن که برخی از ایرانی ها فقط "جانشینی" احتمالی وی را در ایران، خوشایند می دانستند و پذیرا هم بودند که چنین انتخابی در آتی صورت بگیرد. عبور کنم.

 

نظر بنده در مورد شهید سید حسن نصرالله به صورت نمایه نویسی:

یک : انسانی همساز با همه در محیط مذهبی چندگونه ی لبنان. دو : عقل راشد. سه : هوش سیاسی بالا. چهار : تأثیرگذار و قدرت نفوذ کلام فوق العاده. پنج : فردی معنوی و تارک دنیا. شش : تحلیلگر قهار و مطالبه گر دقیق. هفت : لبنان گرا و حافظ منافع مردم میهن خود. هشت : تفکر مقابله با اسرائیل. نه : روحانی بروز جهانی و در عین حال سنتی و مذهبی و اهل تضرع و دعا در مسیر سازندگی انسانی نه خواب آلودگی روحی و خرافی. ده : توان پیوندی با حاکمیت در ایران. یازده : از آزمون روزگار سربلند به نزد خداوند در آخرت رفته. دوازده : در جهان خود، یک شخص و ضمیر منفرد نماند یک ایدئولوژی سیاسی شد. سیزده : هر انسانی ضعف و قوت دارد، ضعف هیچ کس را نمی شود انکار کرد، اما نقاط قوت او چنان زیاد بود، انسان بر خود جایز نمی داند همان ضعف ها را هم مطرح کند، چون مقام رفیع و عجیب شهادت آن ضعف ها را می شوید. رخ او، روح او و رودهای فکر او برای بنده جاذبه داشته. بی آن که هیچ کس را مقدس کنم، اما وی را انسانی قابل حرمت و تحسین و حتی در جاهایی قابل پیروی می دیدم. شهادت برایش درگذشتی لذیذ بود. حضورش هنورهنوزها نیاز بود، چون فکر او فقط با زبان قهار خودش قابل انتقال بود. و نمی دانم چرا نشست را در ضاحیه ی آسیب پذیر شکل دادند و در این مدت پس از انفجارهای سیستماتیک و فیزیکی پیجر آلوده، به جای امن در سوریه یا ایران نقل مکان موقت نداد. حیف که حالا میان میدان و مردم نیست. ۸ مهر ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

انتشار نوشتار کاوش اُنظُر

تقسیم کار اجتماعی

هشدار به دولت مسعود پزشکیان

کاوش اُنظُر: فلسفه ی ایجاد دولت و حکومت چند چیز است، یکی تقسیم کار اجتماعی است، و دیگری کارویژه گرایی. یعنی دولت ها موظف هستند امور کشور را تحت هیچ شرائطی از کار و پیشرفت در خلاء نیندازند و هیچ حوادثی نباید در کار کشور خلل پدید بیاورد.

 

شاید ایراد بگیرند این حرف بنده همان اصالت فایده است که «استوارت میل» از اصحاب مکتب فایده است، از آن می گفت و کتاب «فایده‌گرایی» را در این باره نوشت؛ ترجمه‌ی آقای مرتضی مردیها. اما منظور بنده این است که «امیل دورکیم» می گفت، یعنی لزوم تغییر و تحول که ذات آن ایستایی ندارد. دورکیم معتقد بود جوامع باید تغییر کنند و حتی تأکید می کرد در «جامعه ی سالم و بهنجار، مقرراتی که اساس همبستگی را فراهم می کند، به اقتضاء زمانه تحول می یابد.» پس آقای پزشکیان چه بر اساس تزهای فیلسوفان علوم اجتماعی و چه بر پایه ی سندهای توسعه و چه بر مبنای قوانین و دستورهای بالادستی، نباید فرصت چهارساله ی خود را به خاطر رویدادها به وقفه اندازد و اجازه ندهد ذهن دولت و دیوانسالاری، از کشورداری و خدمات به مردم به حوادث مشغول شود. امور بر اساس تقسیم کار پیش می رود.

 

هیچ حادثه ای نباید دولت را از کار ذاتی خود دور اندازد. تقسیم کار فلسفه اش در چنین روزهایی نمایان می شود. خاورمیانه دستخوش رویدادهای نامعلوم شد و حوادث پشت حوادث. مشغول ساختن دولت به حوادث یعنی ترک تقسیم کار اجتماعی، که بدترین فرصت سوزی است.

 

یمن دو تکه شد. لبنان سه پاره است. سوریه به چند پارچگی افتاد. لیبی متوقف شد. سودان تقسیم گردید. عراق هنوز تحت اشغال آمریکا قرار دارد. افغانستان نیروهایش با هم در حالت قهر بسر می برند. اسرائیل در گرداب قرار گرفت و چاره را در ایجاد بی نظمی منطقه ای می بیند. فلسطین عملاً دو شقه شد؛ غزه و کرانه. غزه که می خواست مستقل از کرانه بماند تا مبارزه را مسلحانه، گرم نگه دارد توسط اسرائیل ویران شد. ایران در این اوضاع (که خود مورد خشم آمریکا و اروپا و نظاره گری و البته کمک های دیپلماسی روس و چین قرار دارد) به کدام بحران می تواند بر حسب حدیث «لا یهتمُّ» راه حل دهد. از یک کشور تنها و مورد تحریم و تهدید، واقعاً چه انتظاری باید داشت. پزشکیان به کشور بپردازد و تقسیم کار اجتماعی را (حتی در اوج احتمالات مخاطره آور) رها نکند و نیروهای اداری اش را به کار برای کشور مشغول بدارد و به عنوان رئیس رسمی کشور، نگذارد حوادث نامعلوم که معادلات پچیده دارند، ایران را در کام توطئه، فرو دهند. نظریه ی تقسیم کار اجتماعی علاوه بر نظم و تغییر، ایجاد قوارگی در سیاست است. پزشکیان بپّاید خاورمیانه ایران را نرباید. عبور کنم.  ۲۷ / ۷ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

وسایل شخصی

شهید یحیی سنوار

 
آخرین ثانیه‌های
مبارزه‌ی یحیی سنوار
 
روزنامه همشهری ( ۲۹ / ۷ / ۱۴۰۳)
شرح لوازم شخصی سنوار در هنگام شهادت

سنوار در دو کفه ی ترازو

مرد اسرارآمیز ، یحیی سنوار

کاوش اُنظُر: نود و نه درصد ایران یحیی سنوار را نمی شناختند، حتی در بالاترین سطوح حکومت؛ حتی به اسم او هم آشنا نبودند، چون چند سال پیش وقتی به همراه اسماعیل هنیه به ایران آوورده شد چنان ناشناخته بود که هنیه مجبور شد در آن دیدار مهم هیئت در بیت، سنوار را معرفی کند و اسمش را نام ببرد.

 

یحیی سنوار اما که بود؟

 

زاده ی اردوگاه بود. چون چند دهه پیش اسرائیل پانصد روستای اطراف باریکه ی غزه را به زور کوچ داده بود و مردم مجبور شدند به غزه پناه ببرند. بالای نود درصد سکنه ی غزه مال همین پانصد روستا بود که اسرائیل آن را به خاک رژیم خود ضمیمه کرده بود و یحیی سنوار از همین نسل آواره در اردوگاه بود. ریشه اش با ستم و ستمگر درگیر بود. عقیده اش از همین آوارگی ریشه گرفت. مبارز شد، از نوع زیتون صلح نه، بلکه با به دست گرفتن سلاح. او فقط مبارز نبود، نویسنده ی رمان و مترجم عبری به عربی بود. بیست و چند سال در زندان اسرائیل وی را به یحیایی مقاوم و نترس و شهادت طلب بدل ساخت. در بین فلسطینیان یک بخش از زندگی اش اسرارآمیزتر و موجب دو دستگی شده بود آن این بود وقتی سازمان ،،مجد،، را در درون جنبش حماس (حرکت مقاومت اسلامی فلسطین) تأسیس کرده بود. کار ،،مجد،، شناسایی فلسطینی های بود که احتمال می دادند برای اسرائیل جاسوسی می کنند. نقل است که در بین فلسطینی ها هر ده نفر، فلان تعداد نفر با گرفتن پول از اسرائیل، به اسرائیل اطلاعات می فروشند. یحیی با این پدیده درگیر می شد. عبور کنم.

 

یحیی وقتی در برابر آزادی سرباز اسیر ،،گیلعاد شلیط؛؛ تحلیلگر ورزشی ارتش اسرائیل در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۱ با مذاکره ی اسرائیل با حماس، به همراه ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی آزاد شده بود، از همان زمان نقش شاخه ی نظامی حماس را علیه ی ساف (که به سازش با اسرائیل تن داد) و فلسطینی های حامی به رسمیت شناختن اسرائیل و ضدیت با تز دو دولتی را برجسته کرد. به طوری که بارها نقل می شد میان او و سران سیاسی حماس روی چارچوب مبارزه و شیوه های انتفاضه (جنبش سنگ به صدای گنجشک) اختلاف نظر است. یحیی تز درگیری مسلحانه ی غیرخاموش با اسرائیل را نمایندگی می کرد و در اطراف خود، شاخص ترین چهره ها و زبده ترین چریک های گمنام و مخفی مانند محمد ضیف را چید. آرمان یحیی آزادسازی تمام فلسطین از دست اسرائیل بود و به مذاکره روی خوش نشان نمی داد هرچند خودش از راه مذاکره از حبس و زندان اسرائیل آزاد شد و به غزه بازگشت، اما معتقد بود فریاد فقط از صدای گلوله ی لوله ی تفنگ شنیده می شود. جناح او در حماس خیلی نفوذ پیدا کرده بود. او ماندن در غزه را بر رفتن به قطر و ماندن در دفتر و فندق، ملاک مبارزه می دانست. بدن ورزیده داشت و مثل احمدشاه مسعود خیلی کتاب مطالعه می کرد. میان او و رهبران حماس رابطه ی مشورت و احترام زیاد به او برقرار بود. بنده هنوز نمی داند آیا یحیی از طرح عملیات پانزده مهر پارسال خود (مشهور به طوفان) وقتی میزان رفتار جنایت آمیز اسرائیل را دید، ارزیابی دوباره صورت داده بود یا نه؟ چونکه حماس یک جنبش نظامی است اخبارش بیشتر محرمانه می ماند. حتی این که چرا در تَل السلطان بود در رفح، جنوبی ترین جای باریکه ی غزه نزدیک مرز مصر و همزمان هم آقای سید عباس عراقچی در مصر با ژنرال السیسی رئیس جمهور مصر دیدار داشت، بر بنده غامض ماند.

 

بنده نظرم روی یحیی سنوار چیه؟

تمام عمر سنوار یک طرف ترازو، لحظه ی پایانی حرکت مبارزاتی او، طرف دیگر ترازو. کفه ی ثانیه ی پایانی عمر یحیی، سنگین تر از کفه ی تمام عمرش بود. او در این لحظه ی نهایی عمرش، به قلم و اسحله و چوبدستی خودش، برای خود بر صفحه ی فلسطین، سناریو و فیلمنامه و رمان نوشت و این پیام را مخابره کرد که فلسطینی با اسرائیلی زیر یک سقف و سر یک گلیم نمی گنجند، چون آنان اقلیم فلسطین را دزدیده اند. عبور کنم. به نظر بنده مرد اسرارآمیز، یحیی سنوار سوژه ی داستان ها و کتاب ها باقی خواهد ماند. او زیباترین صحنه ی شهادتگاه خود را برای فلسطین سند زد. و این مکان که مشهدش شد، عین قدس نزد مبارزین فلسطین، مقدس و نماد می شود، هر چند پیکرش را اسرائیل ممکن است برای همیشه مخفی نگه دارد و یا به معامله بگذارد. بنده روی زندگی یحیی سنوار قضاوت ندارم، اما او را از جذاب ترین مردی در تاریخ می دانم که حتی شکل شهادت خود را به دست سربازان ارتش اسرائیل در یک جنگ تمام عیار، رنگ و بو و پیام بخشید. به این رزم و قدرت تفکرش حرمت می گذارم. لا اله الّا الله را سنوار با یحیی گری آخر عمری خود، حیات و اهتزاز داد. اما پرونده ی فلسطین کجا و توسط کی ها رقم می خورد، از غمبارترین پرونده های ستمگری و ستمدیدگی جهان است. به قشنگ‌ترین شکل شهید شدی ای شهید یحیی ابوابراهیم سنوار. رهبر حماس.  با شهید کردن یحیی، تلاش اصلی این است ایران را در منطقه به ضعف بکاشند سپس وارد فاز بعد شوند. ۲۸ / ۷ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

انتشار نوشتار اُنظُر

کلمبیا هم دولت دارد !!

دو برنده ی امسال جایزه ی نوبل نظرشان چیست

کاوش اُنظُر: دارون عجم اوغلو استاد اقتصاد مؤسسه ی فناوری ماساچوست و جیمز رابینسون استاد سیاستگذاری عمومی دانشگاه شیکاگو هر دو جایزه‌ی نوبل گرفتند. این دو چه نظریه ای در مورد توسعه دارند؟
 
ساموئل هانتینگتون راه توسعه را از طریق «توافق نخبگان از بالا» ممکن می دانست اما این دو برنده ی نوبل، راه امکان توسعه را «اتحاد بالای حکومت و پایین جامعه» می دانند و می گویند: تا مردم از «آمادگی روحی، معنوی و اجتماعی برخوردار نباشد» و از حکومت حمایت نکنند، توسعه شکل نخواهد گرفت. حرف اصلی این دو نوبلی این است: «جامعه ی توانمند، دولت توانمند ایجاد می کند.» یعنی معتقدند جامعه ای که خیالش راحت نباشد و بداند قدرتِ حکومت صرف خدمت نمی شود، بلکه صرف اجبار و سرکوب جامعه اش می شود، به توسعه نمی رسد. این دو فرد، مسیر توسعه را از طریق «ساخت نهادهای حاکمیتی همه شمول» و همزمان «رابطه‌ ی همزیستی با مردم» امکان پذیر می دانند، توسعه صورت دیگری ندارد. شعارشان این است: جامعه ای که بتواند قدرت خودش را اعمال کند، «می تواند به دولت اجازه دهد تا توانمند شود.»
 
آن دو با تعبیر «لویاتان کاغذی» برای کشور کلمبیا که از تئوری لویاتان (هیولای قدرتمند) توماس هابز استخدام کردند، معتقدند کلمبیا دولت دارد، اما دولت ناتوان که در آن هر گروه مسلح خود جداگانه قوه ی قهریه دارد و هر کدام بر یک جای کلمبیا استیلا دارد. دلیلش این است مردم دولت کلمبیا را نمی خواهند. در هر نظامی تا همچنان مردم دولت را نخواهند، توسعه در کار نخواهد بود. کلمبیا دولت دارد اما به چه وضع و قیمت؟
 
به نظر بنده خطر کلمبیایی شدن کشورهای ضد توسعه همیشه وجود دارد. این فقط به معنای کشوری درگیر با قاچاق و کشیدن فوری سلاح مانند کلمبیا نیست، بلکه تبدیل به کشوری عقب مانده و متصلب شدن است. جمهوری اسلامی ایران با حمایت نزدیک صددرصد مردم کشورش راه اندازی شد. این میزان درصد حمایت شگفت آور بود. از دست دادن هر مقدار از رضامندی عمومی، خسارت آور است و نتیجه را برای مردم با سؤال مواجه می کند. چون ملت مسئول کاسته شدن درصد رضایت و حمایت را خود حکومت خواهد دانست. ۲۹ / ۷ / ۱۴۰۳ اُنظُر.
 

گزارش وضعیت

از واقعیت خاورمیانه

تا قاضی عبدالله  شهر بهمَئی  شهرستان لیکک

کاوش اُنظُر : دادگاهی در اردن به دنبال انتشار گزارشی درباره ی شرکت های اردنی مرتبط با اسرائیل، هبه ابوطاها «روزنامه نگار تحقیقی» را به یک سال زندان و جریمه ی نقدی پنج هزار دینار اردن (حدود هفت هزار دلار) محکوم کرد. این گزارش که به ارتباط بین شرکت های اردنی و اسرائیلی پس از نسل کشی اسرائیل در غزه اشاره می کرد، منجر به اتهاماتی مبنی بر ترویج تفرقه و تهدید صلح اجتماعی شد. این حکم قطعی است و قابل تجدیدنظر نیست. علاوه بر این، دادگاه درخواست جایگزینی حکم زندان او با «خدمات اجتماعی» را رد کرد. ابوطاها در حال گذراندن دوران محکومیت خود به دلیل محکومیت قبلی مربوط به گزارش دیگری است. پرونده ی ابوطاها به دنبال مجموعه ای از حوادث مشابه مربوط به روزنامه نگاران اردنی است که نگرانی از افزایش سانسور و سرکوب کارکنان رسانه ها را افزایش داده است. از اواخر سال گذشته، خبرنگارانی که تظاهرات مربوط به نسل کشی در غزه را پوشش می دهند، تحت همین قانون، هدف تعقیب قرار گرفته اند.
 
 
نظر اُنظُر:
 
یک. جواب فکاهی : جای قاضی یا دادگستر آقای عبدالله حبیبی منش (از قضات جوان، بازپرس ویژه دادگاه انقلاب، دادیار ویژه، دادستان در گچساران و ... از کاشته های «دولت سیزده» در زمان صدرات بر قوه قضاویه) در کشور اردن، این روزها خالی! که برای عقوبت یک «مجرم / متهم»، او را برای «عاقبت به خیر» کردن مثلاً !!! روانه ی سه ماه شرکت در نمازجمعه ی «عبادی سیاسی» !!! شهر بهمَئی کهگیلویه شهرستان لیکک در دویست کیلومتری یاسوج کند. حداقل صف نمازجمعه خالی تر از این نمی شود !!! خوش بر حال آن فرد هم می شود زندان را با مصلی معاوضه می بیند. حالا بر سر عبادت نماز (که شرط نخستش تقرب و نیت یگانگی در پرستش است) هر چه خواستند بیاورند، بیاورند !!! خودشان، خودشان را حاکم بر شرع !!! ( ببخشید: ) «حاکم شرع» خوانده اند. عبور کنم.
 
 
دو: جواب واقعی : کسانی که بدون در نظر داشتن نقشه، بدون راهبرد، بدون بالانس تقارن، متقارن، نامتقارن، و بدون تز ایجاد ائتلاف بزرگ منطقه ای، شعار جنگ می دهند، به این حکم در اردن توجه کنند، یک «روزنامه نگار تحقیقی» که کارش نه خبر، بلکه تحقیق است، فقط به جرم یک انتقادش بر رابطه ی شرکت های اردن با اسرائیل در بدترین روزهای وحشت آفرینی اش در غزه، چه اتهام هایی خورده است و چه محکومیتی اشدی گرفت. مبارزه با اسرائیل (این زمینخوار قرن، کشوردزد بزرگ و «سرنیزه» ی مغرب زمین در دل بلاد مسلمین) به پیچیده ترین نقشه، اتحاد و ائتلاف نیاز دارد. نمی شود هر کس تا دید یک عمامه ی محترم سفید / کمشکی / سبز بر سر دارد، یا یک لقب از دانشگاه های آمریکا و انگلستان، اخذ نه، اخاذی کرده است و یا حتی مدرک های کیلویی بدون مقیاس علمی، از بزرگراه بابایی !!! به خود اضافه کرده است، دهل جنگ بزند و حرف های بی بخار را روانه ی بازار مکاره و پر از مکر و فریب خاورمیانه کند. عبور کنم. آیا آن حرف اگر ... «یک سطل آب بردارند»، اینک در خاورمیانه مگر دیده شده ؟!!! که «اسرائیل را آب می برد». آیا واقعاً مهیا شده؟ انقلاب ایران از همان سال چهل و یک به بعد، نهضتی ضد شاه، ضد آمریکا، ضد اسرائیل بود، اما برای هر کدام از این سه حریف در این مثلث، نقشه و زمان موجده و مبقیه لازم بوده. اولی شد و واژگونش هم کردند مردم، دو دیگر اما خیلی عقلانیت و تجیهزات و تئوری و کالک سیاسی و اطلاعاتی می خواهد. هر کاری در زمان غیر خودش، فاجعه است، نه فجر. کدام عقل سالم، جمع کردن بساط اسرائیل با ارتش بدون هیچ ضابطه و قانون گریز بزرگ دنیای مدرن!! را از درون خاورمیانه نمی خواهد؟ این مبارزه احتیاط، درایت، صبر، نقشه، مکر مقدس، و مخفی کاری در اعلای درجه می خواهد. هر کس افتاده وسط هر چه «آرزو» دارد را جای اطلاعات و واقعیت جا می زند. بیاموزید از روزگار. حضرت رودکی فرمود: «هر که ناموخت از گذشت روزگار // نیز ناموزد ز هیچ آموزگار».  ۳۰ / ۷ / ۱۴۰۳ .  اُنظُر.
 

چه گفتند؟

چه کردند؟

آقای غلام علی حداد عادل گفت : دانشگاه امام صادق (ع) «یک خزانه ی نیرو برای انقلاب اسلامی شد.»
 
کاوش اُنظُر: بنده بارها در این مدرسه گفت که تزی در کشور وجود دارد که نیروی کشورداری را فقط از دانش آموخته های این دانشگاه می گیرد که مشهورند به همین نام و برخی هم از آستان قدس کشورداری را آن وضع !!! پیش داشتند می بردند. حالا خود چاپلوس جلوس کرد و گفت: خزانه. بله، «خزانه ی نیرو» شد !!! عین خزانه ی «ریال» !!! بانک مرکزی میرداماد. به حفظ احترام به بقیه ی دانش آموخته های خوب و محترم آن. ۱ / ۸ / ۱۴۰۳ .اُنظُر.
 
emam.com
پاسخ اُنظُر: سلام آقای « Ja . Qu » سلام.
با تشکر از جمله ی ندا و منادای شما. که آیا «ملال» گیرند یا «پند».
باز بنده توضیح بیشتر برای آن نوشته ام، بدهد که ذوق شما آقای « Qu » خیلی خلاق است. همان طور که دیروز بنده گفت، در آخر دهه ی پنجاه جمله ی ایدئولژیک مهم ضد اسرائیلی در سر زبان ها افتاد بود:
 
«اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد. ۲۴ / ۵ / ۱۳۵۸ سایت: emam.com»
 
اما دولت های حاکم بر کشورهای مسلمان، مرد م دنیای خاورمیانه را نه فقط نمی گذارند یک سطل آب بریزند سر اسرائیل حتی خبرنگار اردن را به خاطر انتقاد از رابطه ی شرکت های اردنی با اسرائیل به زندان و جریمه نقدی محکوم می کنند. که استدلال استفهام انکاری کردم آیا آن حرف یک «سطل آب» مهیا شد؟ حالا باید دو جمله ی ایدئولژیک مهم ضد اسرائیلی دیگر هم از همان منبع بگوید بنده:
 
جمله ی اول : «امروز ایران، فردا فلسطین.»
ولی آیا آن «فردا» فرارسیده؟ یا نه هنوز زود است نیاز به نقشه و برنامه و ائتلاف دارد.
 
جمله ی دوم : وقتی به لبنان نیروی نظامی اعزام کرده بودند، فرمان صادر شد با این مضمون که برگردید راه قدس از کربلا می گذرد.
ولی آیا آن «کربلا» ی مهیاشده فرارسیده که کامل گذرگاه برای رفتن به رهایی قدس باشد؟ یا آن سوتر چندین نقطه ی استراتژیک داخل خاک عراق آمریگاه پایگاه و پادگان و فرودگاه زده است.
 
ان شاء الله فضایی فراهم شود عقلایی قوم بتوانند برای مسائل مهم نقطه نظرات را آزاد بگویند تا به نفع کشور ختم شود. بستن دهن و هجمه ی لُغوی به افراد نظردهنده سودبخش نیست.
 
همین حالا که اسرائیل به نظر کارشناس های منطقه پاسخ چهار گزینه ای حمله به مراکز نظامی یا شخصیت‌های نظامی و سیاسی یا مراکز اقتصادی یا هسته ای را برای فریب یا راست، رو کرده است، باز هم حرف نظردهنده را نباید قطع کرد که بشود از عقل همدیگر کمک گرفت. همین اخیر شبکه الحره از منبع اسرائیلی مدعی شده برخی کشورهای حوزه ی خلیج فارس بر لزوم پاسخگویی سختگیرانه به ایران توسط اسرائیل تمایل !!! دارند. عبور کنم. مبارزه با اسرائیل یک اصل انسانی و برآمده از حقوق بین الملل است اما ایران باید در دام جنگ نیفتد، زیرا جنگ، ناجی این رژیم اشغالگر زمینخوار کشوردزد است و اسرائیل بهانه می تراشد ایران را به این دام بکشاند. عبور کنم. از شما که زیر نوشته ی بنده مسئله طرح کردید تشکر می شود. اُنظُر.
 

به این چهره ی

جناح دست راستی هر لباسی می آید !!

کاوش اُنظُر: او را حجت اسلام حسن روحانی صدا می زنند. از صدر هیأت رئیسه ی شورای «روحانیت مبارز تهران» نماد سنتی جناح راست. کنار دست یک حجت اسلام مشهور دیگر به اسم حجت اسلام اکبر رفسنجانی تغذیه کرد. به این روحانی که جدیداً به بیمارستان چشم پزشکی رجوع کرد و بنده نمی داند از هزارها عیب چشم کدام یکی را زیر تیغ جراح برد. اما به این آخوند دست راستی !! هر لباسی پروف است؛  لباس جنگی، لباس آخوندی، لباس بیمارستانی، لباس کت شلواری، لباس عکس برداری در گشت جبهه !!! حتی لباس «برجام»ی! او هشت سال کشورداری را در دست داشت. به او حکم «نرمش قهرمانانه» داده شده بود. که در نزد برخی تست بود یعنی آزمودن آمریکا. اما در نزد برخی دیگر، یک «راه» بود که بعد این راه پر شد از خار شتر !!، نخل و نخیل !!، دُر و آب نبات !! و دلار و ایرباس !! عبور کنم. بنده زیاد از مسائل پشت سر حکومت سر در نمی آورد. ۲ / ۸ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

کلینیک «جمهوری اسلامی روحانیتی ایران»!

کاوش اُنظُر : حق داشت ملت، شاه را از سلطنت برانداخت. چون شاه خود را سرکلینیک! کشور می  دانست. کلینیک در لغت، معنی بالینگاه می دهد. شاه فکر می کرد باید مردم را در کلینیک سلطنت خود به صورت بالینی! درمان کند و همه ی ایرانی ها و حتی عرب های خاورمیانه! را به عنوان یک شاه پرست دربیاورد. حزب رستاخیز هم ساخته بود و گفته بود هر کس به این حزب در نیاید از کشور برود. پوستر رنگی چاپ کرده بود در تیراژ میلیونی با پول خزانه ی ملی با شعار سه واژه ای «خدا ، شاه ، میهن» و خود را سایه ی خدا می پنداشت. اکنون یک تفکر در ایران از شاه نیز سبقت زده است. فقط «کلینیک ترک بی ... » نزده است، کل کشور را کلینیک «جمهوری اسلامی روحانیتی ایران»! تصور نموده است که همه باید در آن «احراز» صلاحیت پیدا کنند تا در کشور (البته این بار بدون حزب رستاخیز!!) حق زیست پیدا کنند و رستگار!! شوند. این تفکر ناب! بی نظیر را تراشه! بسازند به جهان صادر کنند تا به عنوان تسهیلگرهای! نظام به «مدیریت جهانی»!! بپردازند. تردید نکنند دیری نمی کشد که یک «ژان کالون» (فتحه دارد واو) پیدا می شود؛ زیرا نیاز پیدا می کند این نظام به آن!! بنده عبور کند. بنده دید در کلام آقای «S Safi» در پست دیروزشان نوشتار مهمی آمده است، وارد موضوع شد. ۲۷ / ۸ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

حکومت مذهبی زیر تیغ تیز قضاوت جهانی

کاوش اُنظُر: در ادبیات مذهبی، حکومت مذهبی مطرح شده است. بنده به حکومت مذهبی گرایش رد ندارد اما اگر منجر به دوشش مذهب شود و رواج ریاکاری و تجارت با دین را پهن کند مشکل دارد. به نظر می رسد حکومت های مذهبی به علت حقانیت گرایی و خود حق پنداری مطلق، پوست اندازی شان معمولاً به سمت نظامی گری است زیرا تصور می کنند جهان در حال توطئه علیه ی آنان است و در داخل دوگانه ی شدیدی پیرامون "توهم توطئه یا تجسم  توطئه" خلق می کنند تا حکومت مذهبی خود را دارای صافی تنگ کنند و همه را از آن عبور دهند و ناخالصی! را عین الّک پس بزنند. چهار نمونه از حکومت مذهبی می تواند آزمون این نظریه باشد که در حکومت مذهبی گردش به سمت نظامی گری و فروپاشی بیشتر از گردش به سوی دموکراسی و لیبرالیتی و حقوق مدرای بود. یک الیت سخت، در قدرت، این جاده را در این نظام ها هموار و تسطیح گر بوه است: جاده صاف کن.

 

چهار نمونه:

 

حکومت مذهبی اِخوان محمد مُرسی مصر، خلع توسط ژنرال عبدالفتاح سیسی

 

حکومت مذهبی مسلِم لیگ محمدعلی جناح و ذوالفقار علی بوتو، دگرگونی کودتایی از جانب ژنرال محمد ضیاء الحق و بعدها از جانب ژنرال پرویز مشرّف

 

حکومت مذهبی مجاهدان افغانستان که بر ببرک کارمل و حفیظ‌ الله امین و وابستگان شوروی سابق غلبه کردند ولی خود در دام نظامی گری افتادند و احزاب فراوان آن حاضر نشده بودند اسلحه را به نفع رأی و دموکراسی زمین بگذارند و سرانجام کشور را این گونه رقم زدند.

 

حکومت مذهبی ایران که کم کم با ایجاد قوانین ویژه به سمتی دارد می رود که بیش از قضاوت داخلی، زیر تیغ تیز قضاوت جهانی قرار گرفته است. امروزه این سؤال در بخش خاکستری می چرخد که حکومت مذهبی آخوندی سپاهی ایران تأخیرانداز «حکومت صالح و صالح ها» خواهد بود؟! در اصطلاح عرفی: تریمیدور مبتلا می شود. بنده از این بند عبور کند.  ۱ /  ۹ / ۱۴۰۳  اُنظُر.


روحانیت اهل اثبات است!

کاوش اُنظُر: روحانیت .اعم از خوب و بد. فقه بلد است. فهم فقه به «علم اصول» نیاز است و یک فرد اصولی لزوماً اهل اثبات است زیرا با ادله و استدلال و علل سر و کار دارد؛ عدل پیشکش! پس، روحانیت اهل اثبات است! یکی از اصلی ترین اثبات هایی که کرده است این بوده است علم حکومت بلد نبوده است. کامل بر اکثر مردم روشن شده است. روحانیت مانده در قدرت، بدانید مردم می دانند اهل عذرخواهی نیستید، چون خود را معیار حق می دانید، اما بدانید دارید خیلی بد می کنید. این نحو حکومت کردن، نه در فقه شما جا دارد و نه در اصول فقه شما. خوب هم می دانید. تندرست باشید، اما قدرت را خراب کردید. مردم منحرف نیستند، منحرف معلوم اند کیانند. عبور کنم. علم برای حکومت نفع دارد همان دورداشته ترین متاع میان شما. روحانیت البته خود به این ضعف علم پیدا کرد، اما خجالت می کشد عذر بخواهد و کار را از بیخ به کاردان بسپارد. «داریوش کاردان» آقای صداپیشه، نه!  ۴ /  ۹ / ۱۴۰۳ اُنظُر.

 

نظر آقای جلیل قربانی به انظر: سلام جناب انظر. روز به‌خیر. این عبارت از آیت‌الله خمینی را به یاد داریم که گفته بود: «ما مأمور به انجام تکلیف هستیم نه نتیجه». با این‌ حساب، نتیجه عمل به تکلیف هر چه باشد؛ مثبت یا منفی، فرقی ندارد. عذرخواهی هم بابت آن لازم نیست!

 

[در پاسخ به جلیل قربانی] پاسخ اُنظُر: آقای « Ja . Qu » سلام. این جمله که «ما مأمور به وظیفه ایم، نه نتیجه» تفسیرهای زیادی در طول پس از پایان جنگ به خود گرفته بود. و در اصل مخصوص دفاع مقدس در جنگ صدام با ایران بود. مثل اطاعت از دستور خدا، شکست یا پیروزی، ایجاد انسجام علیه ی تردید افکنان، اصل تعیین تکلیف  است و عمل به آن نه آثار آن. و... بنده این فکر که شما لایه باز کردید تا به حال به سرش نزده بود. رویش فکر می کند. مثلا" این که وقتی قائل شویم به این فلسفه ی فکری [وظیفه ، نتیجه] آیا لازمه ی آن این است عملکرد منفی یا مثبت فرقی ندارد، شکست و پیروزی علی السویه است، و به فرموده ی جنابعالی «عذرخواهی هم بابت آن لازم نیست!». از هر سو به نظر شما بنگرد بنده، نیاز است به لوازم این پیاز سخن شما که یک لایه باز کردید فکر کند. جدید بود لایه. تشکر می شود از شما آقای « Ja . Qu »  که رعب ندارید در عقیده و بیان آرای عقایدتان. اُنظُر.

 

پاسخ اُنظُر: روحانی محترم آقای دارابی نیا سلام.

بنده .اُنظُر. در مدرسه هیچ نوشته ای در مورد آیت ا... یزدی ننوشته است. شما بزرگوار و شریف شاید با نوشته های سایر اعضای مدرسه آن را اشتباه گرفته اید.

در مورد ایراد و انتقاد دوم جنابعالی هر عضو چه نوشته اش را بارگذاری کند و چه آن نوشته را حذف، هر دو حق هر عضو مدرسه است.

سوم مطلب این است وقتی بنده نوشته ای از خود را غیرعقلی نمی داند مطمئن است کاری که غیرعقلی نباشد سرزنش ندارد. بنده برای نوشته هایش سرزنش هم شود امری طبیعی است. اما نقدهای شما که در رد و یا اصلاح گفته های بنده می نویسید، بالای سر بنده جا دارد و بنده شما را دعا می کند.

آخرین این پاسخ است چون نصیحت بزرگوارانه به بنده .اُنظُر. کردید، پاسخ این است هر مکلفی خود آموخته است از یوم بازپسین بترسد (ترس از نبود توشه و تهی نبودن در وقت غدا) پس این مورد را همه نگرانند. اما تهدید که کردید، خوب بدانید آقا دارابی نیا مرد شریف و پرمغز، تهدید کردن به بنده تنها موردی است که هرگز در عناصر وجودی بنده رخنه ای ندارد. به فراموشی بسپارید این قسمت از زبان گفتار و زبان کردار خود را گرامی روحانی، گرانقدر هم مدرسه ای . عبور کنم. بزرگوار می داند شما را بنده. تشکر می شود. اُنظُر.

از عذرخواهی یک آیت ا...

تا

حرف نژند! یک شیخ کلاه بردار

 

کاوش اُنظُر: بنده در نوشته ی اخیر خود گفته بود روحانیت از ملت به خاطر خراب کردن حکومتش، عذرخواهی نمی کند چونکه خود را حق مطلق می پندارد و با خود معامله به عصمت می کند. اخیراً از حجت اسلام سید علی موسوی اردبیلی فرزند آیت ا... موسوی اردبیلی مصاحبه ای نقل شد. این عبارت: «پدرم در اواخر حیات خود از مردم عذرخواهی کرد».
 
او پدرش را در این جملات پچید: «در زیست شخصی اهل رفاه بود. با دو همسر و ۱۰ فرزند زندگی را اداره می کرد و در زمره نخستین روحانیونی که در خانه مبل داشتند. بسیار شوخ طبع و خنده رو و خوش برخورد و هیچ نسبتی با برخی هم لباسان عبوس خود نداشت. به همین خاطر با این که در رأس دستگاه قضایی بوده تصویری مداراجو از او در اذهان مانده است.»

 

 نقل می کنند مجامع که وقتی  آیت الله اراکی درگذشت و جناح راست مرجعیت را در «رأس» قدرت، ادغام کرد و «واحد شد، در حالی که در قانون اساسی جدید جدا شده بود» به قول راوی آقای مهرداد خدیر (مسئول امید جوان، رئیس خبرگزاری رکنا، نویسنده عصر ایران، و دبیر روزنامه هم مهین)، آیت ا... سید عبدالکریم موسوی اردبیلی از حکومت و سیاست در نظام «جمهوری اسلامی» قهر کرد و از تهران به قم رفت و دانشگاه «شیخ مفید»ش را تقویت کرد. عبور کنم.

 

دو فکاهی بکارد اُنظُر:

 

فکاهی نخست : نقل دیگر، بهتر است به نظر بنده: گرگان ما درز داشت که آیت ا... نوری همدانی ۴ همسر اختیار کرد. (عدل در کار باشد، چه اشکال دارد) در این خانواده دو دامادش برادران (حجت اسلام سید حسین موسوی تبریزی و حجت اسلام سید محسن موسوی تبریزی) هستند، از چهره های چپ سنتی که در قم جامعه مدرسین نیستند، تشکل جداگانه ای راه انداختند بنده وارد نیست اسم و تفکر این تشکل حوزوی را.


فکاهی ثانی : کاظم صدیقی شیخ کلاه بردار از حوزه ازگل، جدیداً گفت «انسان بدون لباس انسان عاقلی نیست. برهنگی، شیوه زندگی موجودات جنگلی است. آدم بدون لباس، آدم نیست.» این شیخ که در جعل امضاء مهارت اجتهاد و مدارج روضه و مصیبت خوانی، دشت کرده، احتمالاً بلال حبشی نخستین مؤذن عزیز رسول الله (ص) را نمی شناسد لخت بود و که سران مشرک و عیاش مکه به فقرش و سیاهی پوستش، او را از جامعه رانده بودند و اسلام این برهنه ی عزیز و پابرهنه ی معظم را وارد دین اسلام کرد و بر صدر نشانید و نماد فخر و رفع تبعیض نژادی اسلام گردید. این شیخ زمین خوار حالا جولان می دهد «آدم بدون لباس، آدم نیست.» کی بر این شیخ عمامه گذاشت! عبور کنم. اُنظُر.

محمدعبدی
[در پاسخ به : :]
با درود
من این انظر را می بینم
بسی به یاد استا نظر سلیمانی خدابیامرز
شوهر مهری خاله می افتم
که فراوان شعر از بر بود و دریایی از معرفت و علم در سینه با اینکه سواد کمی در نوشتن داشت.

چه چیزایی می نویسه
حفظه الله تعالی

 

Jalil Qurbany
[در پاسخ به محمدعبدی]
✳️ نوشته‌های جناب انظر هم قالب خوب دارد هم محتوای خوب!

❇️ علاوه بر محتوای قابل توجه و کارشناسی جناب انظر، من از شکل نوشتن ایشان خوشم‌ می‌آید...!


[در پاسخ به محمدعبدی]
پاسخ اُنظر:

کاربر محترم « @Enj Abdi » سلام و تشکر می شود.
بنده مستمع نوشته جات کابرهای باسواد این مدرسه می باشد.
و بنده از علوم فارگیر شما فرا می گیرد.
در تبرزین شخص شما خوارک های سیاسی علمی  فن و تجریه می بیند بنده.
اُنظر


[در پاسخ به Jalil Qurbany]
پاسخ اُنظُر:

آقای «J.  Qu »  سلام
بنده به نگاه کارشناسی شما به نوشته خوشش می آید.
همیشه در رفتار نوشتاری شما تازه ترین مسائل جامعه سبز می شود.
هر دو جمله ی شما کار بنده سخت تر ساخت. تشکر می شود.
 اُنظُر


پاسخ اُنظُر:

آقای «رجبی »  روحانی مدرسه سلام خدمت شما
بنده در کلاس عربی و مقدمات میر شما شرکت نداشت
که توانایی صرف مشتقات زبان عرب را بفهمد.
یک فکاهی بگوید بنده به شما عبور کند:
شما آخوندها ضرب ضربا ضربوا را بهتر از هر مشتقی مشق می کنید.
کار آخوندها بیشتر شبیه میرغضب ها شد در جمهوری اسلامی.
یکسره دنبال بکوب، بزن، بگیر، بکش، ببر، به حبس و کفر و حرف های ناجور هستند
نه همه ، بعضاً که زیاد تا زمان بقای قدرت این نظام فعلاً دفاع مطلق از هر چه مطلقه است می کنند. عبور کنم
تشکر می شود از جنبه داری شما.
 اُنظُر

محمدعبدی
خدایا انظر های ما را بیشتر بفرما

الهی آمین

بیشمار

شیخ احمد باقریان,
[در پاسخ به : :]
سلام
اجازه فضولی دارم؟
فعلا کمال همنشین در جناب انظر اثر کرد
او  نیز  در کلاس (ضرب یضرب ضارب مضرول لیضرب لا یضرب....) مشق می کند😂😂😂.


[در پاسخ به محمدعبدی]
پاسخ اُنظُر:

کاربر محترم « @Enj Abdi » بنده به همراه دعا در وصف شما، به شما یقین بدهد در ایران هر ایرانی (به تقریب) به یک نحوی در ناخودآگاه اش «اُنظُر» است و حتی از بنده (که یک  اُنظُر در میان  اُنظُرهای ایران است) بیشتر و عمیق تر از اخبار خاکستری جامعه اطلاع دارند. و حتی می تواند مدعی شود بنده که خیلی هم ضعف ها و خیانت ها و فسادهای حکومتگران را می دانند اما برای یکسری مسائل یا ملاحظات دست به مات و تار کردن حقایق می برند. عبور کنم. از شما تشکر می شود.
اُنظُر


[در پاسخ به شیخ احمد باقریان]
پاسخ اُنظُر:

روحانی گرانمایه ی مدرسه آقای « @ahmadbagherian » سلام به مقام شامختان.
استغفرالله، شما فاضل و افضل هستید. نگویید این لفظ «ف . ض . و . ل . ی» را.

فکاهی جواب بدهد، بنده:
از تمام فعل های عرب در لسان آخوندها فعل جحد !!! از همه قوی تر است. از بس در پی نهی و انکار و نفی دگراندیشان اند.
اُنظُر

Notes ۲
پست شده در پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۴۵۹
ساعت پست : ۰۱:۰۳
مشخصات پست

بینج و برنج

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
بینج و برنج

متن اول توسط دامنه:

زنان شالی‌کار در بینجسّون‌زار 

نوشته‌ی: دامنه دارابی. خداقوت زنان پرقدرت مازندران و ایران. شعر درین آهنگ، نشان می‌دهد زمین فوراً از یک کشت، به کشت دیگر در آمده است؛ بدون کمیترین دَمُ استراحت. زنان از دیرباز، علاوه بر بیزباز، در سه استان شمال ایران، بنیانِ تربیت خانواده و اقتصاد مزرعه بوده‌اند. اینک اما نمی‌دانم همچنان این‌چنین‌اند، یا تغییر نگرش داده‌اند. ممنونم از حاج سیدحمید محمدتقی دارابی در ارسال این فیلم بینجُ شالی که شرحی برِش زیرنویس کرده‌ام.

شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان سایت دامنه و صحن فکرت:

بینج: همان فارسیِ برنج است، ولی در گویش محلی، حروفش پیچ‌تاب خورده است، این‌گونه جمعُ جور ادا شده است.

بیزباز: حالتی در برخورد دوستانه با شیرخواره که توأم با نوا و آوا است؛ اغلب رفتاری‌ست از سمت حضراتِ اُناث (=نساءُ نسوانُ. در فارسی: بانُوان) به بچه‌ها.

 

متن دوم توسط جلیل قربانی:

 رنج برنج

۱- در فعالیت زراعی یک محصول نهایی وجود دارد که به آن برنج می‌گویند. این محصول نهایی، از یک محصول واسطه‌ای به نام شالی به دست می‌آید.

۲- برنج به معنای دانه سفید به‌دست آمده از دانه‌های شالی است که پس از جداکردن پوست زرد خردلی شالی، اسم خاص یک فرآورده یا محصول است.

۳- از نظر تقسیم فعالیت‌های اقتصادی، شالی یک محصول کشاورزی (مزرعه‌ای) و برنج یک محصول صنعتی (کارخانه‌ای) است.

۴- برنج‌کاری، واژه‌ای نادرست است، چون برنج را نمی‌کارند و اگر بکارند، می‌پوسد و از بین می‌رود. شالی‌کاری کلمه درست است؛ چون شالی، قابلیت کاشت و رشد دارد.

۵- برنج مصرف انسانی دارد اما شالی هم مصرف انسانی و هم مصرف حیوانی (چارپایان و ماکیان) دارد.

۶- بینج در مازندرانی معادل «شالی» در فارسی است؛ واژه‌های ترکیبی آن «بینج‌کِفِر /بوته شالی»، «بینج‌خوشه/ خوشه شالی»، بینج‌تیم/ دانه شالی» و ده‌ها کلمه و کاربردی دیگر از آن ساخته شده است.

۷- معادل مازندرانی برنج، واژه «دونه» یا همان دانه است.

 

دامنه: سلام جناب آقای جلیل قربانی. دست مریزاد. اتفاقاً باب طبع من است این‌چنین متن. هم ایران را نمی‌نمایند، هم خوراک و کشت و داشت و برداشت‌شان را. از دیدِ من قشنگ وارد موضوع شدید و قشنگ هم از آن خارج شدید. همین خاطر آمد برای چاپ در سایت. یک چیز را البته نسیان سپردید؛ ورمز. که بینجِ وَر اوه می‌خورَد. ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۴۵۹
ساعت پست : ۰۱:۰۳
دنبال کننده

بینج و برنج

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
بینج و برنج

متن اول توسط دامنه:

زنان شالی‌کار در بینجسّون‌زار 

نوشته‌ی: دامنه دارابی. خداقوت زنان پرقدرت مازندران و ایران. شعر درین آهنگ، نشان می‌دهد زمین فوراً از یک کشت، به کشت دیگر در آمده است؛ بدون کمیترین دَمُ استراحت. زنان از دیرباز، علاوه بر بیزباز، در سه استان شمال ایران، بنیانِ تربیت خانواده و اقتصاد مزرعه بوده‌اند. اینک اما نمی‌دانم همچنان این‌چنین‌اند، یا تغییر نگرش داده‌اند. ممنونم از حاج سیدحمید محمدتقی دارابی در ارسال این فیلم بینجُ شالی که شرحی برِش زیرنویس کرده‌ام.

شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان سایت دامنه و صحن فکرت:

بینج: همان فارسیِ برنج است، ولی در گویش محلی، حروفش پیچ‌تاب خورده است، این‌گونه جمعُ جور ادا شده است.

بیزباز: حالتی در برخورد دوستانه با شیرخواره که توأم با نوا و آوا است؛ اغلب رفتاری‌ست از سمت حضراتِ اُناث (=نساءُ نسوانُ. در فارسی: بانُوان) به بچه‌ها.

 

متن دوم توسط جلیل قربانی:

 رنج برنج

۱- در فعالیت زراعی یک محصول نهایی وجود دارد که به آن برنج می‌گویند. این محصول نهایی، از یک محصول واسطه‌ای به نام شالی به دست می‌آید.

۲- برنج به معنای دانه سفید به‌دست آمده از دانه‌های شالی است که پس از جداکردن پوست زرد خردلی شالی، اسم خاص یک فرآورده یا محصول است.

۳- از نظر تقسیم فعالیت‌های اقتصادی، شالی یک محصول کشاورزی (مزرعه‌ای) و برنج یک محصول صنعتی (کارخانه‌ای) است.

۴- برنج‌کاری، واژه‌ای نادرست است، چون برنج را نمی‌کارند و اگر بکارند، می‌پوسد و از بین می‌رود. شالی‌کاری کلمه درست است؛ چون شالی، قابلیت کاشت و رشد دارد.

۵- برنج مصرف انسانی دارد اما شالی هم مصرف انسانی و هم مصرف حیوانی (چارپایان و ماکیان) دارد.

۶- بینج در مازندرانی معادل «شالی» در فارسی است؛ واژه‌های ترکیبی آن «بینج‌کِفِر /بوته شالی»، «بینج‌خوشه/ خوشه شالی»، بینج‌تیم/ دانه شالی» و ده‌ها کلمه و کاربردی دیگر از آن ساخته شده است.

۷- معادل مازندرانی برنج، واژه «دونه» یا همان دانه است.

 

دامنه: سلام جناب آقای جلیل قربانی. دست مریزاد. اتفاقاً باب طبع من است این‌چنین متن. هم ایران را نمی‌نمایند، هم خوراک و کشت و داشت و برداشت‌شان را. از دیدِ من قشنگ وارد موضوع شدید و قشنگ هم از آن خارج شدید. همین خاطر آمد برای چاپ در سایت. یک چیز را البته نسیان سپردید؛ ورمز. که بینجِ وَر اوه می‌خورَد. ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

متن اول توسط دامنه:

زنان شالی‌کار در بینجسّون‌زار 

نوشته‌ی: دامنه دارابی. خداقوت زنان پرقدرت مازندران و ایران. شعر درین آهنگ، نشان می‌دهد زمین فوراً از یک کشت، به کشت دیگر در آمده است؛ بدون کمیترین دَمُ استراحت. زنان از دیرباز، علاوه بر بیزباز، در سه استان شمال ایران، بنیانِ تربیت خانواده و اقتصاد مزرعه بوده‌اند. اینک اما نمی‌دانم همچنان این‌چنین‌اند، یا تغییر نگرش داده‌اند. ممنونم از حاج سیدحمید محمدتقی دارابی در ارسال این فیلم بینجُ شالی که شرحی برِش زیرنویس کرده‌ام.

شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان سایت دامنه و صحن فکرت:

بینج: همان فارسیِ برنج است، ولی در گویش محلی، حروفش پیچ‌تاب خورده است، این‌گونه جمعُ جور ادا شده است.

بیزباز: حالتی در برخورد دوستانه با شیرخواره که توأم با نوا و آوا است؛ اغلب رفتاری‌ست از سمت حضراتِ اُناث (=نساءُ نسوانُ. در فارسی: بانُوان) به بچه‌ها.

 

متن دوم توسط جلیل قربانی:

 رنج برنج

۱- در فعالیت زراعی یک محصول نهایی وجود دارد که به آن برنج می‌گویند. این محصول نهایی، از یک محصول واسطه‌ای به نام شالی به دست می‌آید.

۲- برنج به معنای دانه سفید به‌دست آمده از دانه‌های شالی است که پس از جداکردن پوست زرد خردلی شالی، اسم خاص یک فرآورده یا محصول است.

۳- از نظر تقسیم فعالیت‌های اقتصادی، شالی یک محصول کشاورزی (مزرعه‌ای) و برنج یک محصول صنعتی (کارخانه‌ای) است.

۴- برنج‌کاری، واژه‌ای نادرست است، چون برنج را نمی‌کارند و اگر بکارند، می‌پوسد و از بین می‌رود. شالی‌کاری کلمه درست است؛ چون شالی، قابلیت کاشت و رشد دارد.

۵- برنج مصرف انسانی دارد اما شالی هم مصرف انسانی و هم مصرف حیوانی (چارپایان و ماکیان) دارد.

۶- بینج در مازندرانی معادل «شالی» در فارسی است؛ واژه‌های ترکیبی آن «بینج‌کِفِر /بوته شالی»، «بینج‌خوشه/ خوشه شالی»، بینج‌تیم/ دانه شالی» و ده‌ها کلمه و کاربردی دیگر از آن ساخته شده است.

۷- معادل مازندرانی برنج، واژه «دونه» یا همان دانه است.

 

دامنه: سلام جناب آقای جلیل قربانی. دست مریزاد. اتفاقاً باب طبع من است این‌چنین متن. هم ایران را نمی‌نمایند، هم خوراک و کشت و داشت و برداشت‌شان را. از دیدِ من قشنگ وارد موضوع شدید و قشنگ هم از آن خارج شدید. همین خاطر آمد برای چاپ در سایت. یک چیز را البته نسیان سپردید؛ ورمز. که بینجِ وَر اوه می‌خورَد. ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
بینج و برنج

بینج و برنج

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
بینج و برنج

متن اول توسط دامنه:

زنان شالی‌کار در بینجسّون‌زار 

نوشته‌ی: دامنه دارابی. خداقوت زنان پرقدرت مازندران و ایران. شعر درین آهنگ، نشان می‌دهد زمین فوراً از یک کشت، به کشت دیگر در آمده است؛ بدون کمیترین دَمُ استراحت. زنان از دیرباز، علاوه بر بیزباز، در سه استان شمال ایران، بنیانِ تربیت خانواده و اقتصاد مزرعه بوده‌اند. اینک اما نمی‌دانم همچنان این‌چنین‌اند، یا تغییر نگرش داده‌اند. ممنونم از حاج سیدحمید محمدتقی دارابی در ارسال این فیلم بینجُ شالی که شرحی برِش زیرنویس کرده‌ام.

شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان سایت دامنه و صحن فکرت:

بینج: همان فارسیِ برنج است، ولی در گویش محلی، حروفش پیچ‌تاب خورده است، این‌گونه جمعُ جور ادا شده است.

بیزباز: حالتی در برخورد دوستانه با شیرخواره که توأم با نوا و آوا است؛ اغلب رفتاری‌ست از سمت حضراتِ اُناث (=نساءُ نسوانُ. در فارسی: بانُوان) به بچه‌ها.

 

متن دوم توسط جلیل قربانی:

 رنج برنج

۱- در فعالیت زراعی یک محصول نهایی وجود دارد که به آن برنج می‌گویند. این محصول نهایی، از یک محصول واسطه‌ای به نام شالی به دست می‌آید.

۲- برنج به معنای دانه سفید به‌دست آمده از دانه‌های شالی است که پس از جداکردن پوست زرد خردلی شالی، اسم خاص یک فرآورده یا محصول است.

۳- از نظر تقسیم فعالیت‌های اقتصادی، شالی یک محصول کشاورزی (مزرعه‌ای) و برنج یک محصول صنعتی (کارخانه‌ای) است.

۴- برنج‌کاری، واژه‌ای نادرست است، چون برنج را نمی‌کارند و اگر بکارند، می‌پوسد و از بین می‌رود. شالی‌کاری کلمه درست است؛ چون شالی، قابلیت کاشت و رشد دارد.

۵- برنج مصرف انسانی دارد اما شالی هم مصرف انسانی و هم مصرف حیوانی (چارپایان و ماکیان) دارد.

۶- بینج در مازندرانی معادل «شالی» در فارسی است؛ واژه‌های ترکیبی آن «بینج‌کِفِر /بوته شالی»، «بینج‌خوشه/ خوشه شالی»، بینج‌تیم/ دانه شالی» و ده‌ها کلمه و کاربردی دیگر از آن ساخته شده است.

۷- معادل مازندرانی برنج، واژه «دونه» یا همان دانه است.

 

دامنه: سلام جناب آقای جلیل قربانی. دست مریزاد. اتفاقاً باب طبع من است این‌چنین متن. هم ایران را نمی‌نمایند، هم خوراک و کشت و داشت و برداشت‌شان را. از دیدِ من قشنگ وارد موضوع شدید و قشنگ هم از آن خارج شدید. همین خاطر آمد برای چاپ در سایت. یک چیز را البته نسیان سپردید؛ ورمز. که بینجِ وَر اوه می‌خورَد. ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

متن اول توسط دامنه:

زنان شالی‌کار در بینجسّون‌زار 

نوشته‌ی: دامنه دارابی. خداقوت زنان پرقدرت مازندران و ایران. شعر درین آهنگ، نشان می‌دهد زمین فوراً از یک کشت، به کشت دیگر در آمده است؛ بدون کمیترین دَمُ استراحت. زنان از دیرباز، علاوه بر بیزباز، در سه استان شمال ایران، بنیانِ تربیت خانواده و اقتصاد مزرعه بوده‌اند. اینک اما نمی‌دانم همچنان این‌چنین‌اند، یا تغییر نگرش داده‌اند. ممنونم از حاج سیدحمید محمدتقی دارابی در ارسال این فیلم بینجُ شالی که شرحی برِش زیرنویس کرده‌ام.

شرح دو لغت برای فارسی‌زبانان سایت دامنه و صحن فکرت:

بینج: همان فارسیِ برنج است، ولی در گویش محلی، حروفش پیچ‌تاب خورده است، این‌گونه جمعُ جور ادا شده است.

بیزباز: حالتی در برخورد دوستانه با شیرخواره که توأم با نوا و آوا است؛ اغلب رفتاری‌ست از سمت حضراتِ اُناث (=نساءُ نسوانُ. در فارسی: بانُوان) به بچه‌ها.

 

متن دوم توسط جلیل قربانی:

 رنج برنج

۱- در فعالیت زراعی یک محصول نهایی وجود دارد که به آن برنج می‌گویند. این محصول نهایی، از یک محصول واسطه‌ای به نام شالی به دست می‌آید.

۲- برنج به معنای دانه سفید به‌دست آمده از دانه‌های شالی است که پس از جداکردن پوست زرد خردلی شالی، اسم خاص یک فرآورده یا محصول است.

۳- از نظر تقسیم فعالیت‌های اقتصادی، شالی یک محصول کشاورزی (مزرعه‌ای) و برنج یک محصول صنعتی (کارخانه‌ای) است.

۴- برنج‌کاری، واژه‌ای نادرست است، چون برنج را نمی‌کارند و اگر بکارند، می‌پوسد و از بین می‌رود. شالی‌کاری کلمه درست است؛ چون شالی، قابلیت کاشت و رشد دارد.

۵- برنج مصرف انسانی دارد اما شالی هم مصرف انسانی و هم مصرف حیوانی (چارپایان و ماکیان) دارد.

۶- بینج در مازندرانی معادل «شالی» در فارسی است؛ واژه‌های ترکیبی آن «بینج‌کِفِر /بوته شالی»، «بینج‌خوشه/ خوشه شالی»، بینج‌تیم/ دانه شالی» و ده‌ها کلمه و کاربردی دیگر از آن ساخته شده است.

۷- معادل مازندرانی برنج، واژه «دونه» یا همان دانه است.

 

دامنه: سلام جناب آقای جلیل قربانی. دست مریزاد. اتفاقاً باب طبع من است این‌چنین متن. هم ایران را نمی‌نمایند، هم خوراک و کشت و داشت و برداشت‌شان را. از دیدِ من قشنگ وارد موضوع شدید و قشنگ هم از آن خارج شدید. همین خاطر آمد برای چاپ در سایت. یک چیز را البته نسیان سپردید؛ ورمز. که بینجِ وَر اوه می‌خورَد. ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۳ دامنه دارابی.

Notes ۰
پست شده در پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۶۲
ساعت پست : ۱۰:۳۸
مشخصات پست

کتاب «۱۲ قانون زندگی»

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

این کتاب «۱۲ قانون زندگی» است، اثر جردن پیترسون. مشغولشم که تمامش کنم، کمی بعد، کمی از آن به صحن می‌ریزم. آنچه می‌نویسم برداشت خودم ازین کتاب است، اگر نادرست نوشتم، گردنِ من، نه عُهده‌ی آقای پیترسون روانشناس بالینی اهل کانادا که بر «بودن» تأکید فراوان دارد، یعنی خود را ظهور دادن. اینک چهار فراز می‌نویسم: 

 

وی معتقد است جستجوی یک هدفِ ارزشمند به صورت دسته‌جمعی، باعث ایجاد سلسله‌مراتب می‌شود. و همین تعقیب اهداف است که عمدتاً به زندگی هدفی پایدار می‌بخشد. در واقع پیترسون دارد می‌گوید باید مراقب بود دُملِ ستمگری نیز از همین سلسله‌مراتب، ممکن است سر باز کند. (ر.ک: ص ۳۲۳)

 

او معتقد است قابیل به خاطر طردشدنش خشمگین شد. و از همین رو، به مبارزه با خالق روی آوُرد. (ر.ک: ص ۲۰۴)

 

می‌گوید کسانی که در تکریم شخصیت‌ها سخاوت! به خرج می‌دهند در واقع در وسوسه‌ی قدرتِ تعقل خود هستند، نه ارزش واقعی تفکر. این کار، احتمال تغییر انسان را کند می‌کند و دیکتاتوری را به جای ایمانط جا می‌زند. (ر.ک: ص ۲۴۶)

 

کسانی که خود را ذات گناه‌آلود تصور می‌کنند، از نظر پیترسون خودآگاهی و غرورِ طبیعی خود را از بین می‌برند و شخص دیگری را جایگزین اراده و آراء خود می‌کنند که از بین‌بَرنده‌ی اعتمادبه‌نفْس است. به جای آن فرمول هم می‌دهد: با خداوند، دائم در باغ عدَن قدَم بزن. (ر.ک: ص ۱۰۰) دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۶۲
ساعت پست : ۱۰:۳۸
دنبال کننده

کتاب «۱۲ قانون زندگی»

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
کتاب «۱۲ قانون زندگی»

این کتاب «۱۲ قانون زندگی» است، اثر جردن پیترسون. مشغولشم که تمامش کنم، کمی بعد، کمی از آن به صحن می‌ریزم. آنچه می‌نویسم برداشت خودم ازین کتاب است، اگر نادرست نوشتم، گردنِ من، نه عُهده‌ی آقای پیترسون روانشناس بالینی اهل کانادا که بر «بودن» تأکید فراوان دارد، یعنی خود را ظهور دادن. اینک چهار فراز می‌نویسم: 

 

وی معتقد است جستجوی یک هدفِ ارزشمند به صورت دسته‌جمعی، باعث ایجاد سلسله‌مراتب می‌شود. و همین تعقیب اهداف است که عمدتاً به زندگی هدفی پایدار می‌بخشد. در واقع پیترسون دارد می‌گوید باید مراقب بود دُملِ ستمگری نیز از همین سلسله‌مراتب، ممکن است سر باز کند. (ر.ک: ص ۳۲۳)

 

او معتقد است قابیل به خاطر طردشدنش خشمگین شد. و از همین رو، به مبارزه با خالق روی آوُرد. (ر.ک: ص ۲۰۴)

 

می‌گوید کسانی که در تکریم شخصیت‌ها سخاوت! به خرج می‌دهند در واقع در وسوسه‌ی قدرتِ تعقل خود هستند، نه ارزش واقعی تفکر. این کار، احتمال تغییر انسان را کند می‌کند و دیکتاتوری را به جای ایمانط جا می‌زند. (ر.ک: ص ۲۴۶)

 

کسانی که خود را ذات گناه‌آلود تصور می‌کنند، از نظر پیترسون خودآگاهی و غرورِ طبیعی خود را از بین می‌برند و شخص دیگری را جایگزین اراده و آراء خود می‌کنند که از بین‌بَرنده‌ی اعتمادبه‌نفْس است. به جای آن فرمول هم می‌دهد: با خداوند، دائم در باغ عدَن قدَم بزن. (ر.ک: ص ۱۰۰) دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

این کتاب «۱۲ قانون زندگی» است، اثر جردن پیترسون. مشغولشم که تمامش کنم، کمی بعد، کمی از آن به صحن می‌ریزم. آنچه می‌نویسم برداشت خودم ازین کتاب است، اگر نادرست نوشتم، گردنِ من، نه عُهده‌ی آقای پیترسون روانشناس بالینی اهل کانادا که بر «بودن» تأکید فراوان دارد، یعنی خود را ظهور دادن. اینک چهار فراز می‌نویسم: 

 

وی معتقد است جستجوی یک هدفِ ارزشمند به صورت دسته‌جمعی، باعث ایجاد سلسله‌مراتب می‌شود. و همین تعقیب اهداف است که عمدتاً به زندگی هدفی پایدار می‌بخشد. در واقع پیترسون دارد می‌گوید باید مراقب بود دُملِ ستمگری نیز از همین سلسله‌مراتب، ممکن است سر باز کند. (ر.ک: ص ۳۲۳)

 

او معتقد است قابیل به خاطر طردشدنش خشمگین شد. و از همین رو، به مبارزه با خالق روی آوُرد. (ر.ک: ص ۲۰۴)

 

می‌گوید کسانی که در تکریم شخصیت‌ها سخاوت! به خرج می‌دهند در واقع در وسوسه‌ی قدرتِ تعقل خود هستند، نه ارزش واقعی تفکر. این کار، احتمال تغییر انسان را کند می‌کند و دیکتاتوری را به جای ایمانط جا می‌زند. (ر.ک: ص ۲۴۶)

 

کسانی که خود را ذات گناه‌آلود تصور می‌کنند، از نظر پیترسون خودآگاهی و غرورِ طبیعی خود را از بین می‌برند و شخص دیگری را جایگزین اراده و آراء خود می‌کنند که از بین‌بَرنده‌ی اعتمادبه‌نفْس است. به جای آن فرمول هم می‌دهد: با خداوند، دائم در باغ عدَن قدَم بزن. (ر.ک: ص ۱۰۰) دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
کتاب «۱۲ قانون زندگی»

کتاب «۱۲ قانون زندگی»

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
کتاب «۱۲ قانون زندگی»

این کتاب «۱۲ قانون زندگی» است، اثر جردن پیترسون. مشغولشم که تمامش کنم، کمی بعد، کمی از آن به صحن می‌ریزم. آنچه می‌نویسم برداشت خودم ازین کتاب است، اگر نادرست نوشتم، گردنِ من، نه عُهده‌ی آقای پیترسون روانشناس بالینی اهل کانادا که بر «بودن» تأکید فراوان دارد، یعنی خود را ظهور دادن. اینک چهار فراز می‌نویسم: 

 

وی معتقد است جستجوی یک هدفِ ارزشمند به صورت دسته‌جمعی، باعث ایجاد سلسله‌مراتب می‌شود. و همین تعقیب اهداف است که عمدتاً به زندگی هدفی پایدار می‌بخشد. در واقع پیترسون دارد می‌گوید باید مراقب بود دُملِ ستمگری نیز از همین سلسله‌مراتب، ممکن است سر باز کند. (ر.ک: ص ۳۲۳)

 

او معتقد است قابیل به خاطر طردشدنش خشمگین شد. و از همین رو، به مبارزه با خالق روی آوُرد. (ر.ک: ص ۲۰۴)

 

می‌گوید کسانی که در تکریم شخصیت‌ها سخاوت! به خرج می‌دهند در واقع در وسوسه‌ی قدرتِ تعقل خود هستند، نه ارزش واقعی تفکر. این کار، احتمال تغییر انسان را کند می‌کند و دیکتاتوری را به جای ایمانط جا می‌زند. (ر.ک: ص ۲۴۶)

 

کسانی که خود را ذات گناه‌آلود تصور می‌کنند، از نظر پیترسون خودآگاهی و غرورِ طبیعی خود را از بین می‌برند و شخص دیگری را جایگزین اراده و آراء خود می‌کنند که از بین‌بَرنده‌ی اعتمادبه‌نفْس است. به جای آن فرمول هم می‌دهد: با خداوند، دائم در باغ عدَن قدَم بزن. (ر.ک: ص ۱۰۰) دامنه دارابی

این کتاب «۱۲ قانون زندگی» است، اثر جردن پیترسون. مشغولشم که تمامش کنم، کمی بعد، کمی از آن به صحن می‌ریزم. آنچه می‌نویسم برداشت خودم ازین کتاب است، اگر نادرست نوشتم، گردنِ من، نه عُهده‌ی آقای پیترسون روانشناس بالینی اهل کانادا که بر «بودن» تأکید فراوان دارد، یعنی خود را ظهور دادن. اینک چهار فراز می‌نویسم: 

 

وی معتقد است جستجوی یک هدفِ ارزشمند به صورت دسته‌جمعی، باعث ایجاد سلسله‌مراتب می‌شود. و همین تعقیب اهداف است که عمدتاً به زندگی هدفی پایدار می‌بخشد. در واقع پیترسون دارد می‌گوید باید مراقب بود دُملِ ستمگری نیز از همین سلسله‌مراتب، ممکن است سر باز کند. (ر.ک: ص ۳۲۳)

 

او معتقد است قابیل به خاطر طردشدنش خشمگین شد. و از همین رو، به مبارزه با خالق روی آوُرد. (ر.ک: ص ۲۰۴)

 

می‌گوید کسانی که در تکریم شخصیت‌ها سخاوت! به خرج می‌دهند در واقع در وسوسه‌ی قدرتِ تعقل خود هستند، نه ارزش واقعی تفکر. این کار، احتمال تغییر انسان را کند می‌کند و دیکتاتوری را به جای ایمانط جا می‌زند. (ر.ک: ص ۲۴۶)

 

کسانی که خود را ذات گناه‌آلود تصور می‌کنند، از نظر پیترسون خودآگاهی و غرورِ طبیعی خود را از بین می‌برند و شخص دیگری را جایگزین اراده و آراء خود می‌کنند که از بین‌بَرنده‌ی اعتمادبه‌نفْس است. به جای آن فرمول هم می‌دهد: با خداوند، دائم در باغ عدَن قدَم بزن. (ر.ک: ص ۱۰۰) دامنه دارابی

Notes ۰
پست شده در سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۵۴۲
ساعت پست : ۰۵:۱۷
مشخصات پست

قدری از قم

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
قدری از قم
...
 
 
....
 
 
این نقشه‌ی شهر قم است. اگر عماد مغنیه را پیدا کنید پای کوه‌ها، من آنجام، جنب دانشگاه شیخ مفید. حالا از آنجا با بالای نقشه‌ی شهر قم نگاه اندازید. خود را اگر در داراب‌کلا هستند حالا روی خود سمت دریا قرار دهید. اینک بزرگراه خلیج فارس به کاشان می‌رود، اون زیرتر پردیسان است یک شهر بزرگ با نوسازی و برج. جمع قم و روستای جمکران و پردیسان روی‌هم رفته شهر قم را شکل می‌دهد که شبیه ذره‌بین با دسته‌اش شده است. اگر بلوار امام صادق ع در پردسیان را ۶۵ کیلومتر به سمت راست نقشه برانید کهک است و فُردو و کوه. حالا همان‌طور که رو به دریایید، اگر پارک‌سوار فدک در بالای نقشه را به سمت بالا برانید به تهران و وسط راه پشت دریاچه‌ی حوض سلطان به سایت هسته‌ای فردو می‌رسید. دراعماق زمین در لای کوه تعبیه شد. حالا چرا قم گرم‌تر از همیشه شد؟! لابد حدس زدید. یک علت از گرمی قم این است که تا کنون مراجع بزرگ حرف‌شان در شهرداری اثرگذار بود که می‌گفتند قم را از حالت باغ‌ویلا و خانه‌ی کم‌ارتفاع بیرون نبردید، بُرج و ساختمان‌های عمود نسازید، گوش می‌سپُردند. اما حالا بزرگ قم کیست؟! حجت الاسلام سید محمد سعیدی فرزند شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی که حرف این امام‌جمعه و حرمدار حضرت معصومه سلام الله علیها تا دمِ حرم هم نفوذ ندارد چه رسد به شهرداری و کشورداری! برج‌های چندین طبقه‌ی پرارتفاع مانع وزش باد و‌گردش جریان باد در شهر است. هر شهری برج شد، نابود شد؛ چه مشهد مقدس، چه لنگرود، چه قمُ و شاهرود. صدها هکتار باغ انار قم را نابود کردند و در آن ساختُ ساز ایجاد نمودند، اول و بیش از همه مؤسسه‌های وابسته و مرتبط با آیت الله مهدوی کنی که زمین‌های سالاریه را زیر ساختمان‌ها بردند و همان وقت به بعد (دو دهه قبل تا الآن) قم همچنان در حال نابودکردن باغات انار است. اگر واقعاً کمیته‌ی حقیقت‌یاب را بیفتد، پرونده‌ی خیلی از مؤسسات به اسم مذهب و حوزه و فروشگاه و نمایشگاه و... رو می‌شود. آیا آن روز می‌رسد؟! دامنه دارابی
دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۵۴۲
ساعت پست : ۰۵:۱۷
دنبال کننده

قدری از قم

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
قدری از قم
...
 
 
....
 
 
این نقشه‌ی شهر قم است. اگر عماد مغنیه را پیدا کنید پای کوه‌ها، من آنجام، جنب دانشگاه شیخ مفید. حالا از آنجا با بالای نقشه‌ی شهر قم نگاه اندازید. خود را اگر در داراب‌کلا هستند حالا روی خود سمت دریا قرار دهید. اینک بزرگراه خلیج فارس به کاشان می‌رود، اون زیرتر پردیسان است یک شهر بزرگ با نوسازی و برج. جمع قم و روستای جمکران و پردیسان روی‌هم رفته شهر قم را شکل می‌دهد که شبیه ذره‌بین با دسته‌اش شده است. اگر بلوار امام صادق ع در پردسیان را ۶۵ کیلومتر به سمت راست نقشه برانید کهک است و فُردو و کوه. حالا همان‌طور که رو به دریایید، اگر پارک‌سوار فدک در بالای نقشه را به سمت بالا برانید به تهران و وسط راه پشت دریاچه‌ی حوض سلطان به سایت هسته‌ای فردو می‌رسید. دراعماق زمین در لای کوه تعبیه شد. حالا چرا قم گرم‌تر از همیشه شد؟! لابد حدس زدید. یک علت از گرمی قم این است که تا کنون مراجع بزرگ حرف‌شان در شهرداری اثرگذار بود که می‌گفتند قم را از حالت باغ‌ویلا و خانه‌ی کم‌ارتفاع بیرون نبردید، بُرج و ساختمان‌های عمود نسازید، گوش می‌سپُردند. اما حالا بزرگ قم کیست؟! حجت الاسلام سید محمد سعیدی فرزند شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی که حرف این امام‌جمعه و حرمدار حضرت معصومه سلام الله علیها تا دمِ حرم هم نفوذ ندارد چه رسد به شهرداری و کشورداری! برج‌های چندین طبقه‌ی پرارتفاع مانع وزش باد و‌گردش جریان باد در شهر است. هر شهری برج شد، نابود شد؛ چه مشهد مقدس، چه لنگرود، چه قمُ و شاهرود. صدها هکتار باغ انار قم را نابود کردند و در آن ساختُ ساز ایجاد نمودند، اول و بیش از همه مؤسسه‌های وابسته و مرتبط با آیت الله مهدوی کنی که زمین‌های سالاریه را زیر ساختمان‌ها بردند و همان وقت به بعد (دو دهه قبل تا الآن) قم همچنان در حال نابودکردن باغات انار است. اگر واقعاً کمیته‌ی حقیقت‌یاب را بیفتد، پرونده‌ی خیلی از مؤسسات به اسم مذهب و حوزه و فروشگاه و نمایشگاه و... رو می‌شود. آیا آن روز می‌رسد؟! دامنه دارابی
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
...
 
 
....
 
 
این نقشه‌ی شهر قم است. اگر عماد مغنیه را پیدا کنید پای کوه‌ها، من آنجام، جنب دانشگاه شیخ مفید. حالا از آنجا با بالای نقشه‌ی شهر قم نگاه اندازید. خود را اگر در داراب‌کلا هستند حالا روی خود سمت دریا قرار دهید. اینک بزرگراه خلیج فارس به کاشان می‌رود، اون زیرتر پردیسان است یک شهر بزرگ با نوسازی و برج. جمع قم و روستای جمکران و پردیسان روی‌هم رفته شهر قم را شکل می‌دهد که شبیه ذره‌بین با دسته‌اش شده است. اگر بلوار امام صادق ع در پردسیان را ۶۵ کیلومتر به سمت راست نقشه برانید کهک است و فُردو و کوه. حالا همان‌طور که رو به دریایید، اگر پارک‌سوار فدک در بالای نقشه را به سمت بالا برانید به تهران و وسط راه پشت دریاچه‌ی حوض سلطان به سایت هسته‌ای فردو می‌رسید. دراعماق زمین در لای کوه تعبیه شد. حالا چرا قم گرم‌تر از همیشه شد؟! لابد حدس زدید. یک علت از گرمی قم این است که تا کنون مراجع بزرگ حرف‌شان در شهرداری اثرگذار بود که می‌گفتند قم را از حالت باغ‌ویلا و خانه‌ی کم‌ارتفاع بیرون نبردید، بُرج و ساختمان‌های عمود نسازید، گوش می‌سپُردند. اما حالا بزرگ قم کیست؟! حجت الاسلام سید محمد سعیدی فرزند شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی که حرف این امام‌جمعه و حرمدار حضرت معصومه سلام الله علیها تا دمِ حرم هم نفوذ ندارد چه رسد به شهرداری و کشورداری! برج‌های چندین طبقه‌ی پرارتفاع مانع وزش باد و‌گردش جریان باد در شهر است. هر شهری برج شد، نابود شد؛ چه مشهد مقدس، چه لنگرود، چه قمُ و شاهرود. صدها هکتار باغ انار قم را نابود کردند و در آن ساختُ ساز ایجاد نمودند، اول و بیش از همه مؤسسه‌های وابسته و مرتبط با آیت الله مهدوی کنی که زمین‌های سالاریه را زیر ساختمان‌ها بردند و همان وقت به بعد (دو دهه قبل تا الآن) قم همچنان در حال نابودکردن باغات انار است. اگر واقعاً کمیته‌ی حقیقت‌یاب را بیفتد، پرونده‌ی خیلی از مؤسسات به اسم مذهب و حوزه و فروشگاه و نمایشگاه و... رو می‌شود. آیا آن روز می‌رسد؟! دامنه دارابی
دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
قدری از قم

قدری از قم

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
قدری از قم
...
 
 
....
 
 
این نقشه‌ی شهر قم است. اگر عماد مغنیه را پیدا کنید پای کوه‌ها، من آنجام، جنب دانشگاه شیخ مفید. حالا از آنجا با بالای نقشه‌ی شهر قم نگاه اندازید. خود را اگر در داراب‌کلا هستند حالا روی خود سمت دریا قرار دهید. اینک بزرگراه خلیج فارس به کاشان می‌رود، اون زیرتر پردیسان است یک شهر بزرگ با نوسازی و برج. جمع قم و روستای جمکران و پردیسان روی‌هم رفته شهر قم را شکل می‌دهد که شبیه ذره‌بین با دسته‌اش شده است. اگر بلوار امام صادق ع در پردسیان را ۶۵ کیلومتر به سمت راست نقشه برانید کهک است و فُردو و کوه. حالا همان‌طور که رو به دریایید، اگر پارک‌سوار فدک در بالای نقشه را به سمت بالا برانید به تهران و وسط راه پشت دریاچه‌ی حوض سلطان به سایت هسته‌ای فردو می‌رسید. دراعماق زمین در لای کوه تعبیه شد. حالا چرا قم گرم‌تر از همیشه شد؟! لابد حدس زدید. یک علت از گرمی قم این است که تا کنون مراجع بزرگ حرف‌شان در شهرداری اثرگذار بود که می‌گفتند قم را از حالت باغ‌ویلا و خانه‌ی کم‌ارتفاع بیرون نبردید، بُرج و ساختمان‌های عمود نسازید، گوش می‌سپُردند. اما حالا بزرگ قم کیست؟! حجت الاسلام سید محمد سعیدی فرزند شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی که حرف این امام‌جمعه و حرمدار حضرت معصومه سلام الله علیها تا دمِ حرم هم نفوذ ندارد چه رسد به شهرداری و کشورداری! برج‌های چندین طبقه‌ی پرارتفاع مانع وزش باد و‌گردش جریان باد در شهر است. هر شهری برج شد، نابود شد؛ چه مشهد مقدس، چه لنگرود، چه قمُ و شاهرود. صدها هکتار باغ انار قم را نابود کردند و در آن ساختُ ساز ایجاد نمودند، اول و بیش از همه مؤسسه‌های وابسته و مرتبط با آیت الله مهدوی کنی که زمین‌های سالاریه را زیر ساختمان‌ها بردند و همان وقت به بعد (دو دهه قبل تا الآن) قم همچنان در حال نابودکردن باغات انار است. اگر واقعاً کمیته‌ی حقیقت‌یاب را بیفتد، پرونده‌ی خیلی از مؤسسات به اسم مذهب و حوزه و فروشگاه و نمایشگاه و... رو می‌شود. آیا آن روز می‌رسد؟! دامنه دارابی
...
 
 
....
 
 
این نقشه‌ی شهر قم است. اگر عماد مغنیه را پیدا کنید پای کوه‌ها، من آنجام، جنب دانشگاه شیخ مفید. حالا از آنجا با بالای نقشه‌ی شهر قم نگاه اندازید. خود را اگر در داراب‌کلا هستند حالا روی خود سمت دریا قرار دهید. اینک بزرگراه خلیج فارس به کاشان می‌رود، اون زیرتر پردیسان است یک شهر بزرگ با نوسازی و برج. جمع قم و روستای جمکران و پردیسان روی‌هم رفته شهر قم را شکل می‌دهد که شبیه ذره‌بین با دسته‌اش شده است. اگر بلوار امام صادق ع در پردسیان را ۶۵ کیلومتر به سمت راست نقشه برانید کهک است و فُردو و کوه. حالا همان‌طور که رو به دریایید، اگر پارک‌سوار فدک در بالای نقشه را به سمت بالا برانید به تهران و وسط راه پشت دریاچه‌ی حوض سلطان به سایت هسته‌ای فردو می‌رسید. دراعماق زمین در لای کوه تعبیه شد. حالا چرا قم گرم‌تر از همیشه شد؟! لابد حدس زدید. یک علت از گرمی قم این است که تا کنون مراجع بزرگ حرف‌شان در شهرداری اثرگذار بود که می‌گفتند قم را از حالت باغ‌ویلا و خانه‌ی کم‌ارتفاع بیرون نبردید، بُرج و ساختمان‌های عمود نسازید، گوش می‌سپُردند. اما حالا بزرگ قم کیست؟! حجت الاسلام سید محمد سعیدی فرزند شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی که حرف این امام‌جمعه و حرمدار حضرت معصومه سلام الله علیها تا دمِ حرم هم نفوذ ندارد چه رسد به شهرداری و کشورداری! برج‌های چندین طبقه‌ی پرارتفاع مانع وزش باد و‌گردش جریان باد در شهر است. هر شهری برج شد، نابود شد؛ چه مشهد مقدس، چه لنگرود، چه قمُ و شاهرود. صدها هکتار باغ انار قم را نابود کردند و در آن ساختُ ساز ایجاد نمودند، اول و بیش از همه مؤسسه‌های وابسته و مرتبط با آیت الله مهدوی کنی که زمین‌های سالاریه را زیر ساختمان‌ها بردند و همان وقت به بعد (دو دهه قبل تا الآن) قم همچنان در حال نابودکردن باغات انار است. اگر واقعاً کمیته‌ی حقیقت‌یاب را بیفتد، پرونده‌ی خیلی از مؤسسات به اسم مذهب و حوزه و فروشگاه و نمایشگاه و... رو می‌شود. آیا آن روز می‌رسد؟! دامنه دارابی
Notes ۰
پست شده در دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۴۱
ساعت پست : ۱۰:۵۲
مشخصات پست

بدبین و خوشبین

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

 

نقاشی بالا نامش «بدبین و خوشبین» است؛ اثر قرن نوزده، از ولادیمیر ماکوفسکی. یک نمونه از تفکر بدبین‌ها که برین باورند:

در ۵۵ سالگی، محل کار شما را حذف می‌کند.

در ۶۵ سالگی، جامعه شما را حذف می‌کند.

در ۷۵ سالگی، خانواده شما را حذف می‌کند.

در ۸۵ سالگی، زمان آرام‌آرام شما را حذف می‌کند.

یک نکته فقط: «آرتور شوپنهاور» فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم اساس حیات را مبتنی بر «نیرویی بی‌هدف» می‌دانست که جز ایجاد چرخه‌های «رنج و ملال» حاصل دیگری برای آدمی ندارد. فیلسوف بدبین یعن همین. دین راه انسان را نشان داد؛ باید با نوید به خود زندگی کرد، یأس، در اسلام ابطال شده است حتی به فتاوی برخی مراجع، حرام. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۴۱
ساعت پست : ۱۰:۵۲
دنبال کننده

بدبین و خوشبین

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
بدبین و خوشبین

 

نقاشی بالا نامش «بدبین و خوشبین» است؛ اثر قرن نوزده، از ولادیمیر ماکوفسکی. یک نمونه از تفکر بدبین‌ها که برین باورند:

در ۵۵ سالگی، محل کار شما را حذف می‌کند.

در ۶۵ سالگی، جامعه شما را حذف می‌کند.

در ۷۵ سالگی، خانواده شما را حذف می‌کند.

در ۸۵ سالگی، زمان آرام‌آرام شما را حذف می‌کند.

یک نکته فقط: «آرتور شوپنهاور» فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم اساس حیات را مبتنی بر «نیرویی بی‌هدف» می‌دانست که جز ایجاد چرخه‌های «رنج و ملال» حاصل دیگری برای آدمی ندارد. فیلسوف بدبین یعن همین. دین راه انسان را نشان داد؛ باید با نوید به خود زندگی کرد، یأس، در اسلام ابطال شده است حتی به فتاوی برخی مراجع، حرام. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

 

نقاشی بالا نامش «بدبین و خوشبین» است؛ اثر قرن نوزده، از ولادیمیر ماکوفسکی. یک نمونه از تفکر بدبین‌ها که برین باورند:

در ۵۵ سالگی، محل کار شما را حذف می‌کند.

در ۶۵ سالگی، جامعه شما را حذف می‌کند.

در ۷۵ سالگی، خانواده شما را حذف می‌کند.

در ۸۵ سالگی، زمان آرام‌آرام شما را حذف می‌کند.

یک نکته فقط: «آرتور شوپنهاور» فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم اساس حیات را مبتنی بر «نیرویی بی‌هدف» می‌دانست که جز ایجاد چرخه‌های «رنج و ملال» حاصل دیگری برای آدمی ندارد. فیلسوف بدبین یعن همین. دین راه انسان را نشان داد؛ باید با نوید به خود زندگی کرد، یأس، در اسلام ابطال شده است حتی به فتاوی برخی مراجع، حرام. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
بدبین و خوشبین

بدبین و خوشبین

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
بدبین و خوشبین

 

نقاشی بالا نامش «بدبین و خوشبین» است؛ اثر قرن نوزده، از ولادیمیر ماکوفسکی. یک نمونه از تفکر بدبین‌ها که برین باورند:

در ۵۵ سالگی، محل کار شما را حذف می‌کند.

در ۶۵ سالگی، جامعه شما را حذف می‌کند.

در ۷۵ سالگی، خانواده شما را حذف می‌کند.

در ۸۵ سالگی، زمان آرام‌آرام شما را حذف می‌کند.

یک نکته فقط: «آرتور شوپنهاور» فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم اساس حیات را مبتنی بر «نیرویی بی‌هدف» می‌دانست که جز ایجاد چرخه‌های «رنج و ملال» حاصل دیگری برای آدمی ندارد. فیلسوف بدبین یعن همین. دین راه انسان را نشان داد؛ باید با نوید به خود زندگی کرد، یأس، در اسلام ابطال شده است حتی به فتاوی برخی مراجع، حرام. دامنه دارابی

 

نقاشی بالا نامش «بدبین و خوشبین» است؛ اثر قرن نوزده، از ولادیمیر ماکوفسکی. یک نمونه از تفکر بدبین‌ها که برین باورند:

در ۵۵ سالگی، محل کار شما را حذف می‌کند.

در ۶۵ سالگی، جامعه شما را حذف می‌کند.

در ۷۵ سالگی، خانواده شما را حذف می‌کند.

در ۸۵ سالگی، زمان آرام‌آرام شما را حذف می‌کند.

یک نکته فقط: «آرتور شوپنهاور» فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم اساس حیات را مبتنی بر «نیرویی بی‌هدف» می‌دانست که جز ایجاد چرخه‌های «رنج و ملال» حاصل دیگری برای آدمی ندارد. فیلسوف بدبین یعن همین. دین راه انسان را نشان داد؛ باید با نوید به خود زندگی کرد، یأس، در اسلام ابطال شده است حتی به فتاوی برخی مراجع، حرام. دامنه دارابی

Notes ۰
پست شده در دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۴۶۴
ساعت پست : ۰۹:۱۵
مشخصات پست

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره می‌کوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری می‌شود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایه‌ی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانی‌ام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیه‌ی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمان‌آورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحی‌اش بسته شد. و او، ختم همه‌ی اخلاق و خاتمه‌ی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَرده‌هایش، دوست هم می‌دارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایه‌های حُبُ و پیچ‌های اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان!  «جُستنِ آنچه مایه‌ی سامان توست، نشانه‌ی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهان‌نگر که فریاد برآوَرد:

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پست شده در دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۴۶۴
ساعت پست : ۰۹:۱۵
دنبال کننده

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
پیامِ پیامبرِ اکرمِ من

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره می‌کوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری می‌شود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایه‌ی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانی‌ام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیه‌ی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمان‌آورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحی‌اش بسته شد. و او، ختم همه‌ی اخلاق و خاتمه‌ی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَرده‌هایش، دوست هم می‌دارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایه‌های حُبُ و پیچ‌های اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان!  «جُستنِ آنچه مایه‌ی سامان توست، نشانه‌ی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهان‌نگر که فریاد برآوَرد:

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره می‌کوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری می‌شود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایه‌ی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانی‌ام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیه‌ی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمان‌آورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحی‌اش بسته شد. و او، ختم همه‌ی اخلاق و خاتمه‌ی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَرده‌هایش، دوست هم می‌دارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایه‌های حُبُ و پیچ‌های اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان!  «جُستنِ آنچه مایه‌ی سامان توست، نشانه‌ی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهان‌نگر که فریاد برآوَرد: مُلک با ظلم نمی‌مانَد، محال است؛ اما هان! زنهار! که ممکن است با کفر بماند. هر دو پیام پیامبرانه، ایدیولوژی دینی و سیاسی و فرهنگ پرورشی من است. رحلتت ای رسول شفقّت بر خلق، و شدّت در برابر ستمِ ستمگران کژ ، بر روح خودم تسلیت و سپس به روح پیروان آرمیده در خاکُ تربت، و آنگاه به هر دوستدارت که ارتحالت را غمبارِ قلب خود می‌دانَد. شبِ رحلت. ابراهیم: ایمان‌آوُرده به آئین محمَدِ ختمی‌ْمرتبَت.


یک بحث  در ذیل این پست:


حجاب از نظر من: من حتی اگر از هیچ جای منابع اسلام در قضیه‌ی حجاب به نتیجه نرسم، از یک عبارت آیه‌ی ۶۰ نور قطعاً می‌رسم و آن همان استثناء است. در واقع من حتی از سمت استثناء هم، به قاعده دلالت و هدایت می‌شوم.

 

زودتر روشن کنم از راه برون‌دینی هم به حجاب می‌رسم؛ و آن این است: طبع فطری به پوسش بخش‌های خصوصی بدن، و قبح ذاتی بر ضد برهنگی قاطبه‌ی بشر. و نیز از راه فرهنگ کشورم نیز حجاب را در دسترس و ادب سرزمینی، می‌بینم، از دربار، از کتیبه، از تاریخ و از مجسمات، کاملاً آشکار است برهنگی و عریانی در محیط ایران، سابقه نداشت هیچ، زشتی‌اش مطلق هم در آن زبانه می‌کشید.


و اما در درون‌دینی، تکیه‌گاه من در این بحث این عبارت است از آخرهای آیه‌ی ۶۰ نور که خدای باری می‌فرماید: وَ اَن یَستَعفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ. این عبارت وحی، نزد من حیرت‌انگیز و تکان‌دهنده است. از استثناء، خدا‌وند وجوبِ حجاب را بر قلب پیامبر القاء کرد، چقدر هم حکیمانه. و وقتی آیه‌ای القاء شد، حکم ابلاغ بر مردم بر آن جاری است. پس هر کس بگوید قرآن حکم حجاب ندارد، درین مورد نسبت به قرآن جهل ورزیده است. کنایی هم معنا دارد، این تیکه‌آیه، که به زبان مادری: یک تیکه‌ نوره. اما عبارت در دلش، حکم قطعی حجاب را حمل می‌کند در تمام اعصار. چون قرآن ازلی و ابدی است.


بلی؛ زنانِ افتاده و خیزان را می‌گوید می‌توانند پوشش را زمین گذارند، در مفهوم واقعی یعنی آنان که هنوز سالخورده‌سال نشدند، مَباید پوشش بر زمین گذارند، تازه شرطی هم هست برای سالخوردگان؛ تبرُج و رَغبت‌افکنی جنسی در محیط عمومی نکنند. اما خودِ قرآن در داخل این نیمه‌پاراگراف، خودپوشی طبعی را در پیران زنان، هم جای داد؛ یعنی وقتی آنان نیز اختیار دارند حجاب را واگذارند، طینت و طبع آنان مانع ازین عمل است. زیرا می‌دانند ممکن است از آنان سرمشق گیرند، و پرهیز دارند الگوی بدکاری شوند، لذا خود، راضی نمی‌شوند آزادی حجابی را که قرآن برای آنان قائل شد، شامل خود کنند؛ به همین علت خدای متعال سمیع و علیم آوُرد پایان آیه که بگوید من درک می‌کنم درون آنان را که پاکیزه‌حال هستند. برای پرهیز از اطاله، جمع می‌کنم حرفم را. استثناءکردن سِنی حجاب، دلیل حتمی وجوب حجاب است. برداشت شخصی من بود از حجاب بر مبنای عقل و شرع که فهم می‌کنم مستقیماً. اللهُ علمٌ. ابراهیم

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پیامِ پیامبرِ اکرمِ من

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
پیامِ پیامبرِ اکرمِ من

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره می‌کوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری می‌شود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایه‌ی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانی‌ام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیه‌ی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمان‌آورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحی‌اش بسته شد. و او، ختم همه‌ی اخلاق و خاتمه‌ی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَرده‌هایش، دوست هم می‌دارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایه‌های حُبُ و پیچ‌های اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان!  «جُستنِ آنچه مایه‌ی سامان توست، نشانه‌ی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهان‌نگر که فریاد برآوَرد:

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره می‌کوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری می‌شود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایه‌ی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانی‌ام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیه‌ی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمان‌آورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحی‌اش بسته شد. و او، ختم همه‌ی اخلاق و خاتمه‌ی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَرده‌هایش، دوست هم می‌دارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایه‌های حُبُ و پیچ‌های اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان!  «جُستنِ آنچه مایه‌ی سامان توست، نشانه‌ی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهان‌نگر که فریاد برآوَرد: مُلک با ظلم نمی‌مانَد، محال است؛ اما هان! زنهار! که ممکن است با کفر بماند. هر دو پیام پیامبرانه، ایدیولوژی دینی و سیاسی و فرهنگ پرورشی من است. رحلتت ای رسول شفقّت بر خلق، و شدّت در برابر ستمِ ستمگران کژ ، بر روح خودم تسلیت و سپس به روح پیروان آرمیده در خاکُ تربت، و آنگاه به هر دوستدارت که ارتحالت را غمبارِ قلب خود می‌دانَد. شبِ رحلت. ابراهیم: ایمان‌آوُرده به آئین محمَدِ ختمی‌ْمرتبَت.


یک بحث  در ذیل این پست:


حجاب از نظر من: من حتی اگر از هیچ جای منابع اسلام در قضیه‌ی حجاب به نتیجه نرسم، از یک عبارت آیه‌ی ۶۰ نور قطعاً می‌رسم و آن همان استثناء است. در واقع من حتی از سمت استثناء هم، به قاعده دلالت و هدایت می‌شوم.

 

زودتر روشن کنم از راه برون‌دینی هم به حجاب می‌رسم؛ و آن این است: طبع فطری به پوسش بخش‌های خصوصی بدن، و قبح ذاتی بر ضد برهنگی قاطبه‌ی بشر. و نیز از راه فرهنگ کشورم نیز حجاب را در دسترس و ادب سرزمینی، می‌بینم، از دربار، از کتیبه، از تاریخ و از مجسمات، کاملاً آشکار است برهنگی و عریانی در محیط ایران، سابقه نداشت هیچ، زشتی‌اش مطلق هم در آن زبانه می‌کشید.


و اما در درون‌دینی، تکیه‌گاه من در این بحث این عبارت است از آخرهای آیه‌ی ۶۰ نور که خدای باری می‌فرماید: وَ اَن یَستَعفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ. این عبارت وحی، نزد من حیرت‌انگیز و تکان‌دهنده است. از استثناء، خدا‌وند وجوبِ حجاب را بر قلب پیامبر القاء کرد، چقدر هم حکیمانه. و وقتی آیه‌ای القاء شد، حکم ابلاغ بر مردم بر آن جاری است. پس هر کس بگوید قرآن حکم حجاب ندارد، درین مورد نسبت به قرآن جهل ورزیده است. کنایی هم معنا دارد، این تیکه‌آیه، که به زبان مادری: یک تیکه‌ نوره. اما عبارت در دلش، حکم قطعی حجاب را حمل می‌کند در تمام اعصار. چون قرآن ازلی و ابدی است.


بلی؛ زنانِ افتاده و خیزان را می‌گوید می‌توانند پوشش را زمین گذارند، در مفهوم واقعی یعنی آنان که هنوز سالخورده‌سال نشدند، مَباید پوشش بر زمین گذارند، تازه شرطی هم هست برای سالخوردگان؛ تبرُج و رَغبت‌افکنی جنسی در محیط عمومی نکنند. اما خودِ قرآن در داخل این نیمه‌پاراگراف، خودپوشی طبعی را در پیران زنان، هم جای داد؛ یعنی وقتی آنان نیز اختیار دارند حجاب را واگذارند، طینت و طبع آنان مانع ازین عمل است. زیرا می‌دانند ممکن است از آنان سرمشق گیرند، و پرهیز دارند الگوی بدکاری شوند، لذا خود، راضی نمی‌شوند آزادی حجابی را که قرآن برای آنان قائل شد، شامل خود کنند؛ به همین علت خدای متعال سمیع و علیم آوُرد پایان آیه که بگوید من درک می‌کنم درون آنان را که پاکیزه‌حال هستند. برای پرهیز از اطاله، جمع می‌کنم حرفم را. استثناءکردن سِنی حجاب، دلیل حتمی وجوب حجاب است. برداشت شخصی من بود از حجاب بر مبنای عقل و شرع که فهم می‌کنم مستقیماً. اللهُ علمٌ. ابراهیم

Notes ۱
پست شده در يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۰۷
ساعت پست : ۰۸:۴۱
مشخصات پست

راه مردم

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پست شده در يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۰۷
ساعت پست : ۰۸:۴۱
دنبال کننده

راه مردم

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
راه مردم

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
راه مردم

راه مردم

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
راه مردم

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

Notes ۱
پست شده در شنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۹۹
ساعت پست : ۰۵:۵۷
مشخصات پست

صبح تا ظهر بر من چه گذشت؟!

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

امروز  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ پا که بیرون گذاشتم، دیدم هوا نسیم می‌وزد. آناً بردن ماشین به بیرون را حذف کردم. پیاده رفتم. مدتی بود ازین بادهای خُنُک به سر و صورتم نوزیده بود. دیم کردم پیاده رفتم.

 
پیش‌پرده: به بامشی‌یی رسیدم که در کمال شگفتی داشت علف پارک (=بوستان) را می‌چَرید. عکسی انداختم که مردمک عمودش دارد ابراهیم طالبی را می‌نگرد! لابد بامشی هم می‌داند مدرسه فکرت از آن مدرسه‌های صوری و سورُ ساتی نیست! گمان کنم گوشت چون گران است و استخوان سرِ کوچه‌ها نیست، رو به گیاه‌خواری آوُرده عین برخی آدما.
 
پرده: جلوتر چون معمولاً حین راه‌رفتن «هَوْن»!! می‌رومُ گردنُ چشمم رو به زمین است، کارت سپه گمشده‌ای را دیدم. اخلاق به من حکم کرد ورِش دارم. دیدم کف کارت مال سید محمد مهدی خردمندی حک است، کفِ دست عکسی از آن انداختم «سی. وی. وی دو» آن را آبی کردم البته. صاحب کارت سیدی خردمند است اما کارتش را زمین می‌اندازد! دیگر مجبور شدم خودم را به شعبه‌ی سپه برسانم تحویلش دهم تا مسترد شود. راستی! کارت که رمز داشت، ولی آیا همین من، قطعه‌ای طلا بود به جای آن کارت، بانکش می‌بُردم. من می‌گویم: «...» ! اللهُ علمٌ. قدیم محلمون زادگاه داراب‌کلا این مثَل، ضرب بود که: «پیدا هاکارده مال، پیَرِ مال» یعنی: مال پیداشده، مال پدری است.
 
پس‌پرده: از روزنامه‌ی «ایمان» چاپ قم که گذشتم، افق هم یادم آمد که از آن موضوع مهمی گویم. در قم هیچ شعبه‌ی فروشگاه زنجیره‌ای «افق کوروش» حق ندارد تابلو را به نام «کوروش» مزیّن کند؛ نه شهرداری که یک جای دیگه مانع و مخالف است! هر کس خواست بداند، پولِ ویزیت واریز کند تا عندالواریز! عیان کنم! رایگان، قدیم می‌گفتند، نِنٰا بَوٰا وِسّه، تَندیرنونُ اِشکِنهُ آشْ نپَجنِه!! ویزیت(=فارسی آن می‌شود: دیدار، عربی آن هست: معاینه از عین یعنی چشم دیدن) تمام. پسون پرده هم دارد که چون از دو کف دست گذشت، بس است. دامنه دارابی.
دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پست شده در شنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۹۹
ساعت پست : ۰۵:۵۷
دنبال کننده

صبح تا ظهر بر من چه گذشت؟!

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
صبح تا ظهر بر من چه گذشت؟!

امروز  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ پا که بیرون گذاشتم، دیدم هوا نسیم می‌وزد. آناً بردن ماشین به بیرون را حذف کردم. پیاده رفتم. مدتی بود ازین بادهای خُنُک به سر و صورتم نوزیده بود. دیم کردم پیاده رفتم.

 
پیش‌پرده: به بامشی‌یی رسیدم که در کمال شگفتی داشت علف پارک (=بوستان) را می‌چَرید. عکسی انداختم که مردمک عمودش دارد ابراهیم طالبی را می‌نگرد! لابد بامشی هم می‌داند مدرسه فکرت از آن مدرسه‌های صوری و سورُ ساتی نیست! گمان کنم گوشت چون گران است و استخوان سرِ کوچه‌ها نیست، رو به گیاه‌خواری آوُرده عین برخی آدما.
 
پرده: جلوتر چون معمولاً حین راه‌رفتن «هَوْن»!! می‌رومُ گردنُ چشمم رو به زمین است، کارت سپه گمشده‌ای را دیدم. اخلاق به من حکم کرد ورِش دارم. دیدم کف کارت مال سید محمد مهدی خردمندی حک است، کفِ دست عکسی از آن انداختم «سی. وی. وی دو» آن را آبی کردم البته. صاحب کارت سیدی خردمند است اما کارتش را زمین می‌اندازد! دیگر مجبور شدم خودم را به شعبه‌ی سپه برسانم تحویلش دهم تا مسترد شود. راستی! کارت که رمز داشت، ولی آیا همین من، قطعه‌ای طلا بود به جای آن کارت، بانکش می‌بُردم. من می‌گویم: «...» ! اللهُ علمٌ. قدیم محلمون زادگاه داراب‌کلا این مثَل، ضرب بود که: «پیدا هاکارده مال، پیَرِ مال» یعنی: مال پیداشده، مال پدری است.
 
پس‌پرده: از روزنامه‌ی «ایمان» چاپ قم که گذشتم، افق هم یادم آمد که از آن موضوع مهمی گویم. در قم هیچ شعبه‌ی فروشگاه زنجیره‌ای «افق کوروش» حق ندارد تابلو را به نام «کوروش» مزیّن کند؛ نه شهرداری که یک جای دیگه مانع و مخالف است! هر کس خواست بداند، پولِ ویزیت واریز کند تا عندالواریز! عیان کنم! رایگان، قدیم می‌گفتند، نِنٰا بَوٰا وِسّه، تَندیرنونُ اِشکِنهُ آشْ نپَجنِه!! ویزیت(=فارسی آن می‌شود: دیدار، عربی آن هست: معاینه از عین یعنی چشم دیدن) تمام. پسون پرده هم دارد که چون از دو کف دست گذشت، بس است. دامنه دارابی.
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

امروز  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ پا که بیرون گذاشتم، دیدم هوا نسیم می‌وزد. آناً بردن ماشین به بیرون را حذف کردم. پیاده رفتم. مدتی بود ازین بادهای خُنُک به سر و صورتم نوزیده بود. دیم کردم پیاده رفتم.

 
پیش‌پرده: به بامشی‌یی رسیدم که در کمال شگفتی داشت علف پارک (=بوستان) را می‌چَرید. عکسی انداختم که مردمک عمودش دارد ابراهیم طالبی را می‌نگرد! لابد بامشی هم می‌داند مدرسه فکرت از آن مدرسه‌های صوری و سورُ ساتی نیست! گمان کنم گوشت چون گران است و استخوان سرِ کوچه‌ها نیست، رو به گیاه‌خواری آوُرده عین برخی آدما.
 
پرده: جلوتر چون معمولاً حین راه‌رفتن «هَوْن»!! می‌رومُ گردنُ چشمم رو به زمین است، کارت سپه گمشده‌ای را دیدم. اخلاق به من حکم کرد ورِش دارم. دیدم کف کارت مال سید محمد مهدی خردمندی حک است، کفِ دست عکسی از آن انداختم «سی. وی. وی دو» آن را آبی کردم البته. صاحب کارت سیدی خردمند است اما کارتش را زمین می‌اندازد! دیگر مجبور شدم خودم را به شعبه‌ی سپه برسانم تحویلش دهم تا مسترد شود. راستی! کارت که رمز داشت، ولی آیا همین من، قطعه‌ای طلا بود به جای آن کارت، بانکش می‌بُردم. من می‌گویم: «...» ! اللهُ علمٌ. قدیم محلمون زادگاه داراب‌کلا این مثَل، ضرب بود که: «پیدا هاکارده مال، پیَرِ مال» یعنی: مال پیداشده، مال پدری است.
 
پس‌پرده: از روزنامه‌ی «ایمان» چاپ قم که گذشتم، افق هم یادم آمد که از آن موضوع مهمی گویم. در قم هیچ شعبه‌ی فروشگاه زنجیره‌ای «افق کوروش» حق ندارد تابلو را به نام «کوروش» مزیّن کند؛ نه شهرداری که یک جای دیگه مانع و مخالف است! هر کس خواست بداند، پولِ ویزیت واریز کند تا عندالواریز! عیان کنم! رایگان، قدیم می‌گفتند، نِنٰا بَوٰا وِسّه، تَندیرنونُ اِشکِنهُ آشْ نپَجنِه!! ویزیت(=فارسی آن می‌شود: دیدار، عربی آن هست: معاینه از عین یعنی چشم دیدن) تمام. پسون پرده هم دارد که چون از دو کف دست گذشت، بس است. دامنه دارابی.
دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
صبح تا ظهر بر من چه گذشت؟!

صبح تا ظهر بر من چه گذشت؟!

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
صبح تا ظهر بر من چه گذشت؟!

امروز  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ پا که بیرون گذاشتم، دیدم هوا نسیم می‌وزد. آناً بردن ماشین به بیرون را حذف کردم. پیاده رفتم. مدتی بود ازین بادهای خُنُک به سر و صورتم نوزیده بود. دیم کردم پیاده رفتم.

 
پیش‌پرده: به بامشی‌یی رسیدم که در کمال شگفتی داشت علف پارک (=بوستان) را می‌چَرید. عکسی انداختم که مردمک عمودش دارد ابراهیم طالبی را می‌نگرد! لابد بامشی هم می‌داند مدرسه فکرت از آن مدرسه‌های صوری و سورُ ساتی نیست! گمان کنم گوشت چون گران است و استخوان سرِ کوچه‌ها نیست، رو به گیاه‌خواری آوُرده عین برخی آدما.
 
پرده: جلوتر چون معمولاً حین راه‌رفتن «هَوْن»!! می‌رومُ گردنُ چشمم رو به زمین است، کارت سپه گمشده‌ای را دیدم. اخلاق به من حکم کرد ورِش دارم. دیدم کف کارت مال سید محمد مهدی خردمندی حک است، کفِ دست عکسی از آن انداختم «سی. وی. وی دو» آن را آبی کردم البته. صاحب کارت سیدی خردمند است اما کارتش را زمین می‌اندازد! دیگر مجبور شدم خودم را به شعبه‌ی سپه برسانم تحویلش دهم تا مسترد شود. راستی! کارت که رمز داشت، ولی آیا همین من، قطعه‌ای طلا بود به جای آن کارت، بانکش می‌بُردم. من می‌گویم: «...» ! اللهُ علمٌ. قدیم محلمون زادگاه داراب‌کلا این مثَل، ضرب بود که: «پیدا هاکارده مال، پیَرِ مال» یعنی: مال پیداشده، مال پدری است.
 
پس‌پرده: از روزنامه‌ی «ایمان» چاپ قم که گذشتم، افق هم یادم آمد که از آن موضوع مهمی گویم. در قم هیچ شعبه‌ی فروشگاه زنجیره‌ای «افق کوروش» حق ندارد تابلو را به نام «کوروش» مزیّن کند؛ نه شهرداری که یک جای دیگه مانع و مخالف است! هر کس خواست بداند، پولِ ویزیت واریز کند تا عندالواریز! عیان کنم! رایگان، قدیم می‌گفتند، نِنٰا بَوٰا وِسّه، تَندیرنونُ اِشکِنهُ آشْ نپَجنِه!! ویزیت(=فارسی آن می‌شود: دیدار، عربی آن هست: معاینه از عین یعنی چشم دیدن) تمام. پسون پرده هم دارد که چون از دو کف دست گذشت، بس است. دامنه دارابی.

امروز  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ پا که بیرون گذاشتم، دیدم هوا نسیم می‌وزد. آناً بردن ماشین به بیرون را حذف کردم. پیاده رفتم. مدتی بود ازین بادهای خُنُک به سر و صورتم نوزیده بود. دیم کردم پیاده رفتم.

 
پیش‌پرده: به بامشی‌یی رسیدم که در کمال شگفتی داشت علف پارک (=بوستان) را می‌چَرید. عکسی انداختم که مردمک عمودش دارد ابراهیم طالبی را می‌نگرد! لابد بامشی هم می‌داند مدرسه فکرت از آن مدرسه‌های صوری و سورُ ساتی نیست! گمان کنم گوشت چون گران است و استخوان سرِ کوچه‌ها نیست، رو به گیاه‌خواری آوُرده عین برخی آدما.
 
پرده: جلوتر چون معمولاً حین راه‌رفتن «هَوْن»!! می‌رومُ گردنُ چشمم رو به زمین است، کارت سپه گمشده‌ای را دیدم. اخلاق به من حکم کرد ورِش دارم. دیدم کف کارت مال سید محمد مهدی خردمندی حک است، کفِ دست عکسی از آن انداختم «سی. وی. وی دو» آن را آبی کردم البته. صاحب کارت سیدی خردمند است اما کارتش را زمین می‌اندازد! دیگر مجبور شدم خودم را به شعبه‌ی سپه برسانم تحویلش دهم تا مسترد شود. راستی! کارت که رمز داشت، ولی آیا همین من، قطعه‌ای طلا بود به جای آن کارت، بانکش می‌بُردم. من می‌گویم: «...» ! اللهُ علمٌ. قدیم محلمون زادگاه داراب‌کلا این مثَل، ضرب بود که: «پیدا هاکارده مال، پیَرِ مال» یعنی: مال پیداشده، مال پدری است.
 
پس‌پرده: از روزنامه‌ی «ایمان» چاپ قم که گذشتم، افق هم یادم آمد که از آن موضوع مهمی گویم. در قم هیچ شعبه‌ی فروشگاه زنجیره‌ای «افق کوروش» حق ندارد تابلو را به نام «کوروش» مزیّن کند؛ نه شهرداری که یک جای دیگه مانع و مخالف است! هر کس خواست بداند، پولِ ویزیت واریز کند تا عندالواریز! عیان کنم! رایگان، قدیم می‌گفتند، نِنٰا بَوٰا وِسّه، تَندیرنونُ اِشکِنهُ آشْ نپَجنِه!! ویزیت(=فارسی آن می‌شود: دیدار، عربی آن هست: معاینه از عین یعنی چشم دیدن) تمام. پسون پرده هم دارد که چون از دو کف دست گذشت، بس است. دامنه دارابی.
Notes ۱
پست شده در شنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۴۲
ساعت پست : ۰۵:۴۴
مشخصات پست

راهِ از اسلام سر درآوُردن

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت می‌کرد که چگونه با اسلام آشنا شوم می‌گفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر می‌کنم سالم‌ترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همه‌ی مشورت‌کنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر می‌گویم. چون‌که با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس می‌شویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار به‌خوبی و به‌درستی نشان داده می‌شوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائل‌آمدن.

یک : مطالعه، با انگیزه‌ی اعتقادِ

 

تمام آثار آقای دکتر زنده‌یاد علی شریعتی

تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری

تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان

تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی

تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی

تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری

 

دو : مطالعه، با انگیزه‌ی اطلاع و احتیاط

 آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زنده‌یاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوه‌برین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغرب‌زمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتری‌های تئوری‌های اسلام مبین، ایمان عمیق می‌آوریم.  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در شنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۴۲
ساعت پست : ۰۵:۴۴
دنبال کننده

راهِ از اسلام سر درآوُردن

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
راهِ از اسلام سر درآوُردن

در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت می‌کرد که چگونه با اسلام آشنا شوم می‌گفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر می‌کنم سالم‌ترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همه‌ی مشورت‌کنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر می‌گویم. چون‌که با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس می‌شویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار به‌خوبی و به‌درستی نشان داده می‌شوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائل‌آمدن.

یک : مطالعه، با انگیزه‌ی اعتقادِ

 

تمام آثار آقای دکتر زنده‌یاد علی شریعتی

تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری

تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان

تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی

تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی

تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری

 

دو : مطالعه، با انگیزه‌ی اطلاع و احتیاط

 آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زنده‌یاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوه‌برین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغرب‌زمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتری‌های تئوری‌های اسلام مبین، ایمان عمیق می‌آوریم.  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت می‌کرد که چگونه با اسلام آشنا شوم می‌گفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر می‌کنم سالم‌ترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همه‌ی مشورت‌کنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر می‌گویم. چون‌که با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس می‌شویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار به‌خوبی و به‌درستی نشان داده می‌شوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائل‌آمدن.

یک : مطالعه، با انگیزه‌ی اعتقادِ

 

تمام آثار آقای دکتر زنده‌یاد علی شریعتی

تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری

تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان

تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی

تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی

تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری

 

دو : مطالعه، با انگیزه‌ی اطلاع و احتیاط

 آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زنده‌یاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوه‌برین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغرب‌زمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتری‌های تئوری‌های اسلام مبین، ایمان عمیق می‌آوریم.  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
راهِ از اسلام سر درآوُردن

راهِ از اسلام سر درآوُردن

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
راهِ از اسلام سر درآوُردن

در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت می‌کرد که چگونه با اسلام آشنا شوم می‌گفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر می‌کنم سالم‌ترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همه‌ی مشورت‌کنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر می‌گویم. چون‌که با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس می‌شویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار به‌خوبی و به‌درستی نشان داده می‌شوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائل‌آمدن.

یک : مطالعه، با انگیزه‌ی اعتقادِ

 

تمام آثار آقای دکتر زنده‌یاد علی شریعتی

تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری

تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان

تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی

تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی

تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری

 

دو : مطالعه، با انگیزه‌ی اطلاع و احتیاط

 آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زنده‌یاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوه‌برین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغرب‌زمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتری‌های تئوری‌های اسلام مبین، ایمان عمیق می‌آوریم.  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی

در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت می‌کرد که چگونه با اسلام آشنا شوم می‌گفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر می‌کنم سالم‌ترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همه‌ی مشورت‌کنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر می‌گویم. چون‌که با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس می‌شویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار به‌خوبی و به‌درستی نشان داده می‌شوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائل‌آمدن.

یک : مطالعه، با انگیزه‌ی اعتقادِ

 

تمام آثار آقای دکتر زنده‌یاد علی شریعتی

تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری

تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان

تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی

تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی

تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری

 

دو : مطالعه، با انگیزه‌ی اطلاع و احتیاط

 آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زنده‌یاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوه‌برین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغرب‌زمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتری‌های تئوری‌های اسلام مبین، ایمان عمیق می‌آوریم.  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی

Notes ۰
پست شده در جمعه, ۹ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۵۰
ساعت پست : ۱۰:۴۶
مشخصات پست

حوزه و هامبورگ

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

اخیراً آلمان حجت الاسلام محمد هادی مفتح فرزند شهید حجت الاسلام دکتر محمد مفتح را از آلمان حکم اخراج داد و مرکز اسلامی هامبورگ را بست. آقای محمد هادی مفتح دهمین مسئول مرکز اسلامی هامبورگ بود. او پیشتر «رادیو معارف» را در قم تأسیس کرده بود. او ۱۴ روز مهلت یافت «خاک آلمان ترک کند» و حق ورود مجدد به آلمان را هم ندارد. او ۵ سال است در این مقام است. آلمان «مرکز اسلامی هامبورگ را در شمار «مبلغان اسلام افراطی» جای داده است و تمام «مرکز و پنج سازمان وابسته به آن را» توسط پلیس مصادره کرد.

 

 

اگر مقایسه شود سطح شهرت و علمیت رهبران این مرکز از آغاز تا بعد، این گونه بوده است: حجت الاسلام محمد محققی لاهیجی، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی هر دو منصوب مرجع عام شیعیان آقا بروجردی. سپس حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری. حجت الاسلام سید محمد خاتمی. و چند نفر دیگر ... تا این که از ۵ سال پیش رسید به حجت الاسلام محمدهادی مفتح. آگاهان می‌دانند ریاست مرکز اسلامی هامبورگ، به صورت سمبولیکس فیر شیعه در اروپا محسوب می‌شدند. دامنه.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پست شده در جمعه, ۹ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۵۰
ساعت پست : ۱۰:۴۶
دنبال کننده

حوزه و هامبورگ

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
حوزه و هامبورگ

اخیراً آلمان حجت الاسلام محمد هادی مفتح فرزند شهید حجت الاسلام دکتر محمد مفتح را از آلمان حکم اخراج داد و مرکز اسلامی هامبورگ را بست. آقای محمد هادی مفتح دهمین مسئول مرکز اسلامی هامبورگ بود. او پیشتر «رادیو معارف» را در قم تأسیس کرده بود. او ۱۴ روز مهلت یافت «خاک آلمان ترک کند» و حق ورود مجدد به آلمان را هم ندارد. او ۵ سال است در این مقام است. آلمان «مرکز اسلامی هامبورگ را در شمار «مبلغان اسلام افراطی» جای داده است و تمام «مرکز و پنج سازمان وابسته به آن را» توسط پلیس مصادره کرد.

 

 

اگر مقایسه شود سطح شهرت و علمیت رهبران این مرکز از آغاز تا بعد، این گونه بوده است: حجت الاسلام محمد محققی لاهیجی، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی هر دو منصوب مرجع عام شیعیان آقا بروجردی. سپس حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری. حجت الاسلام سید محمد خاتمی. و چند نفر دیگر ... تا این که از ۵ سال پیش رسید به حجت الاسلام محمدهادی مفتح. آگاهان می‌دانند ریاست مرکز اسلامی هامبورگ، به صورت سمبولیکس فیر شیعه در اروپا محسوب می‌شدند. دامنه.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

اخیراً آلمان حجت الاسلام محمد هادی مفتح فرزند شهید حجت الاسلام دکتر محمد مفتح را از آلمان حکم اخراج داد و مرکز اسلامی هامبورگ را بست. آقای محمد هادی مفتح دهمین مسئول مرکز اسلامی هامبورگ بود. او پیشتر «رادیو معارف» را در قم تأسیس کرده بود. او ۱۴ روز مهلت یافت «خاک آلمان ترک کند» و حق ورود مجدد به آلمان را هم ندارد. او ۵ سال است در این مقام است. آلمان «مرکز اسلامی هامبورگ را در شمار «مبلغان اسلام افراطی» جای داده است و تمام «مرکز و پنج سازمان وابسته به آن را» توسط پلیس مصادره کرد.

 

 

اگر مقایسه شود سطح شهرت و علمیت رهبران این مرکز از آغاز تا بعد، این گونه بوده است: حجت الاسلام محمد محققی لاهیجی، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی هر دو منصوب مرجع عام شیعیان آقا بروجردی. سپس حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری. حجت الاسلام سید محمد خاتمی. و چند نفر دیگر ... تا این که از ۵ سال پیش رسید به حجت الاسلام محمدهادی مفتح. آگاهان می‌دانند ریاست مرکز اسلامی هامبورگ، به صورت سمبولیکس فیر شیعه در اروپا محسوب می‌شدند. دامنه.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
حوزه و هامبورگ

حوزه و هامبورگ

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
حوزه و هامبورگ

اخیراً آلمان حجت الاسلام محمد هادی مفتح فرزند شهید حجت الاسلام دکتر محمد مفتح را از آلمان حکم اخراج داد و مرکز اسلامی هامبورگ را بست. آقای محمد هادی مفتح دهمین مسئول مرکز اسلامی هامبورگ بود. او پیشتر «رادیو معارف» را در قم تأسیس کرده بود. او ۱۴ روز مهلت یافت «خاک آلمان ترک کند» و حق ورود مجدد به آلمان را هم ندارد. او ۵ سال است در این مقام است. آلمان «مرکز اسلامی هامبورگ را در شمار «مبلغان اسلام افراطی» جای داده است و تمام «مرکز و پنج سازمان وابسته به آن را» توسط پلیس مصادره کرد.

 

 

اگر مقایسه شود سطح شهرت و علمیت رهبران این مرکز از آغاز تا بعد، این گونه بوده است: حجت الاسلام محمد محققی لاهیجی، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی هر دو منصوب مرجع عام شیعیان آقا بروجردی. سپس حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری. حجت الاسلام سید محمد خاتمی. و چند نفر دیگر ... تا این که از ۵ سال پیش رسید به حجت الاسلام محمدهادی مفتح. آگاهان می‌دانند ریاست مرکز اسلامی هامبورگ، به صورت سمبولیکس فیر شیعه در اروپا محسوب می‌شدند. دامنه.

اخیراً آلمان حجت الاسلام محمد هادی مفتح فرزند شهید حجت الاسلام دکتر محمد مفتح را از آلمان حکم اخراج داد و مرکز اسلامی هامبورگ را بست. آقای محمد هادی مفتح دهمین مسئول مرکز اسلامی هامبورگ بود. او پیشتر «رادیو معارف» را در قم تأسیس کرده بود. او ۱۴ روز مهلت یافت «خاک آلمان ترک کند» و حق ورود مجدد به آلمان را هم ندارد. او ۵ سال است در این مقام است. آلمان «مرکز اسلامی هامبورگ را در شمار «مبلغان اسلام افراطی» جای داده است و تمام «مرکز و پنج سازمان وابسته به آن را» توسط پلیس مصادره کرد.

 

 

اگر مقایسه شود سطح شهرت و علمیت رهبران این مرکز از آغاز تا بعد، این گونه بوده است: حجت الاسلام محمد محققی لاهیجی، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی هر دو منصوب مرجع عام شیعیان آقا بروجردی. سپس حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری. حجت الاسلام سید محمد خاتمی. و چند نفر دیگر ... تا این که از ۵ سال پیش رسید به حجت الاسلام محمدهادی مفتح. آگاهان می‌دانند ریاست مرکز اسلامی هامبورگ، به صورت سمبولیکس فیر شیعه در اروپا محسوب می‌شدند. دامنه.

Notes ۱
پست شده در پنجشنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۱۲
ساعت پست : ۱۱:۱۳
مشخصات پست

ریشه های تنش ترکیه و سوریه

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

این نقشه مرز ترکیه و سوریه است. ریشه‌ی دعوا میان ترکیه و سوریه به سال ۱۹۹۸ بازمی‌گردد که ترکیه از حافظ اسد خواست مانع از فعالیت پ.ک.ک (=حزب کارگران کردستان) شود و عبدالله اوجالان رهبر آن را از سوریه بیرون کند. اما اسد پدر، نپذیرفته بود. لذا ترکیه در سال ۲۰۱۱ برای براندازی دولت بشار اسد پسر، مداخله کرد و جانب معترضین و معارضین سوریه ایستاد. حتی آنان را مسلح و تغذیه‌ی تئوریک و مالی کرد. اما وقتی روسیه برای نجات سوریه در انتهای سال ۲۰۱۵ در سوریه نیروی نظامی فرستاد و از سرنگونی بشار اسد جلوگیری کرد، ترکیه در سوریه، تجدیدنظر کرد. عامل آن هم «هاکان فیدان» است. او وزیر خارجه ترکیه است که در اصل یک چهره‌ی اطلاعاتی مشهور منطقه است. او شخصاً از ولادیمیر پوتین خواست تا بر اسد پسر، فشار آورَد که در مرز سوریه و ترکیه در جایی به اسم «حاتای» با رجب طیب اردوغان تن به ملاقات دهد. تیم اردوغان ۲۰۰ هزار نفر نیروی شبه‌نظامی با اسم «ارتش ملی سوریه» تشکیل داد و‌ آنان همچنان در بخش شمال غربی سوریه مستقرند. جالب است بدانید ۳ میلیون سوری در ترکیه آواره و پناهنده هستند. متنم از یک کف دست گذشت. پس، بس است. فقط گویمُ برَم از نظر من، ۹۰ در ۱۰۰ ستیزه‌های جهانی، عاملش جغرافیا است. دامنه توحید

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پست شده در پنجشنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۱۲
ساعت پست : ۱۱:۱۳
دنبال کننده

ریشه های تنش ترکیه و سوریه

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ریشه های تنش ترکیه و سوریه

این نقشه مرز ترکیه و سوریه است. ریشه‌ی دعوا میان ترکیه و سوریه به سال ۱۹۹۸ بازمی‌گردد که ترکیه از حافظ اسد خواست مانع از فعالیت پ.ک.ک (=حزب کارگران کردستان) شود و عبدالله اوجالان رهبر آن را از سوریه بیرون کند. اما اسد پدر، نپذیرفته بود. لذا ترکیه در سال ۲۰۱۱ برای براندازی دولت بشار اسد پسر، مداخله کرد و جانب معترضین و معارضین سوریه ایستاد. حتی آنان را مسلح و تغذیه‌ی تئوریک و مالی کرد. اما وقتی روسیه برای نجات سوریه در انتهای سال ۲۰۱۵ در سوریه نیروی نظامی فرستاد و از سرنگونی بشار اسد جلوگیری کرد، ترکیه در سوریه، تجدیدنظر کرد. عامل آن هم «هاکان فیدان» است. او وزیر خارجه ترکیه است که در اصل یک چهره‌ی اطلاعاتی مشهور منطقه است. او شخصاً از ولادیمیر پوتین خواست تا بر اسد پسر، فشار آورَد که در مرز سوریه و ترکیه در جایی به اسم «حاتای» با رجب طیب اردوغان تن به ملاقات دهد. تیم اردوغان ۲۰۰ هزار نفر نیروی شبه‌نظامی با اسم «ارتش ملی سوریه» تشکیل داد و‌ آنان همچنان در بخش شمال غربی سوریه مستقرند. جالب است بدانید ۳ میلیون سوری در ترکیه آواره و پناهنده هستند. متنم از یک کف دست گذشت. پس، بس است. فقط گویمُ برَم از نظر من، ۹۰ در ۱۰۰ ستیزه‌های جهانی، عاملش جغرافیا است. دامنه توحید

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

این نقشه مرز ترکیه و سوریه است. ریشه‌ی دعوا میان ترکیه و سوریه به سال ۱۹۹۸ بازمی‌گردد که ترکیه از حافظ اسد خواست مانع از فعالیت پ.ک.ک (=حزب کارگران کردستان) شود و عبدالله اوجالان رهبر آن را از سوریه بیرون کند. اما اسد پدر، نپذیرفته بود. لذا ترکیه در سال ۲۰۱۱ برای براندازی دولت بشار اسد پسر، مداخله کرد و جانب معترضین و معارضین سوریه ایستاد. حتی آنان را مسلح و تغذیه‌ی تئوریک و مالی کرد. اما وقتی روسیه برای نجات سوریه در انتهای سال ۲۰۱۵ در سوریه نیروی نظامی فرستاد و از سرنگونی بشار اسد جلوگیری کرد، ترکیه در سوریه، تجدیدنظر کرد. عامل آن هم «هاکان فیدان» است. او وزیر خارجه ترکیه است که در اصل یک چهره‌ی اطلاعاتی مشهور منطقه است. او شخصاً از ولادیمیر پوتین خواست تا بر اسد پسر، فشار آورَد که در مرز سوریه و ترکیه در جایی به اسم «حاتای» با رجب طیب اردوغان تن به ملاقات دهد. تیم اردوغان ۲۰۰ هزار نفر نیروی شبه‌نظامی با اسم «ارتش ملی سوریه» تشکیل داد و‌ آنان همچنان در بخش شمال غربی سوریه مستقرند. جالب است بدانید ۳ میلیون سوری در ترکیه آواره و پناهنده هستند. متنم از یک کف دست گذشت. پس، بس است. فقط گویمُ برَم از نظر من، ۹۰ در ۱۰۰ ستیزه‌های جهانی، عاملش جغرافیا است. دامنه توحید

دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
ریشه های تنش ترکیه و سوریه

ریشه های تنش ترکیه و سوریه

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ریشه های تنش ترکیه و سوریه

این نقشه مرز ترکیه و سوریه است. ریشه‌ی دعوا میان ترکیه و سوریه به سال ۱۹۹۸ بازمی‌گردد که ترکیه از حافظ اسد خواست مانع از فعالیت پ.ک.ک (=حزب کارگران کردستان) شود و عبدالله اوجالان رهبر آن را از سوریه بیرون کند. اما اسد پدر، نپذیرفته بود. لذا ترکیه در سال ۲۰۱۱ برای براندازی دولت بشار اسد پسر، مداخله کرد و جانب معترضین و معارضین سوریه ایستاد. حتی آنان را مسلح و تغذیه‌ی تئوریک و مالی کرد. اما وقتی روسیه برای نجات سوریه در انتهای سال ۲۰۱۵ در سوریه نیروی نظامی فرستاد و از سرنگونی بشار اسد جلوگیری کرد، ترکیه در سوریه، تجدیدنظر کرد. عامل آن هم «هاکان فیدان» است. او وزیر خارجه ترکیه است که در اصل یک چهره‌ی اطلاعاتی مشهور منطقه است. او شخصاً از ولادیمیر پوتین خواست تا بر اسد پسر، فشار آورَد که در مرز سوریه و ترکیه در جایی به اسم «حاتای» با رجب طیب اردوغان تن به ملاقات دهد. تیم اردوغان ۲۰۰ هزار نفر نیروی شبه‌نظامی با اسم «ارتش ملی سوریه» تشکیل داد و‌ آنان همچنان در بخش شمال غربی سوریه مستقرند. جالب است بدانید ۳ میلیون سوری در ترکیه آواره و پناهنده هستند. متنم از یک کف دست گذشت. پس، بس است. فقط گویمُ برَم از نظر من، ۹۰ در ۱۰۰ ستیزه‌های جهانی، عاملش جغرافیا است. دامنه توحید

این نقشه مرز ترکیه و سوریه است. ریشه‌ی دعوا میان ترکیه و سوریه به سال ۱۹۹۸ بازمی‌گردد که ترکیه از حافظ اسد خواست مانع از فعالیت پ.ک.ک (=حزب کارگران کردستان) شود و عبدالله اوجالان رهبر آن را از سوریه بیرون کند. اما اسد پدر، نپذیرفته بود. لذا ترکیه در سال ۲۰۱۱ برای براندازی دولت بشار اسد پسر، مداخله کرد و جانب معترضین و معارضین سوریه ایستاد. حتی آنان را مسلح و تغذیه‌ی تئوریک و مالی کرد. اما وقتی روسیه برای نجات سوریه در انتهای سال ۲۰۱۵ در سوریه نیروی نظامی فرستاد و از سرنگونی بشار اسد جلوگیری کرد، ترکیه در سوریه، تجدیدنظر کرد. عامل آن هم «هاکان فیدان» است. او وزیر خارجه ترکیه است که در اصل یک چهره‌ی اطلاعاتی مشهور منطقه است. او شخصاً از ولادیمیر پوتین خواست تا بر اسد پسر، فشار آورَد که در مرز سوریه و ترکیه در جایی به اسم «حاتای» با رجب طیب اردوغان تن به ملاقات دهد. تیم اردوغان ۲۰۰ هزار نفر نیروی شبه‌نظامی با اسم «ارتش ملی سوریه» تشکیل داد و‌ آنان همچنان در بخش شمال غربی سوریه مستقرند. جالب است بدانید ۳ میلیون سوری در ترکیه آواره و پناهنده هستند. متنم از یک کف دست گذشت. پس، بس است. فقط گویمُ برَم از نظر من، ۹۰ در ۱۰۰ ستیزه‌های جهانی، عاملش جغرافیا است. دامنه توحید

Notes ۱
پست شده در چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۷۳
ساعت پست : ۱۲:۵۹
مشخصات پست

تربیت و حکومت

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامه‌ها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضه‌کردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده‌ی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت می‌نوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقه‌ی مرفه و فقیر آن روز نیز نمی‌گذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحه‌ی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کام‌گیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب می‌کرد. لذا از نظر آن اسلام‌شناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم می‌شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفه‌ی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکته‌ی من دقیقاً این است جامعه‌ی ایران این زمان (امروز که می‌نویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت می‌گیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریه‌ی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته می‌شود. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۷۳
ساعت پست : ۱۲:۵۹
دنبال کننده

تربیت و حکومت

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
تربیت و حکومت

امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامه‌ها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضه‌کردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده‌ی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت می‌نوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقه‌ی مرفه و فقیر آن روز نیز نمی‌گذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحه‌ی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کام‌گیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب می‌کرد. لذا از نظر آن اسلام‌شناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم می‌شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفه‌ی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکته‌ی من دقیقاً این است جامعه‌ی ایران این زمان (امروز که می‌نویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت می‌گیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریه‌ی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته می‌شود. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامه‌ها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضه‌کردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده‌ی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت می‌نوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقه‌ی مرفه و فقیر آن روز نیز نمی‌گذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحه‌ی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کام‌گیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب می‌کرد. لذا از نظر آن اسلام‌شناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم می‌شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفه‌ی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکته‌ی من دقیقاً این است جامعه‌ی ایران این زمان (امروز که می‌نویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت می‌گیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریه‌ی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته می‌شود. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
تربیت و حکومت

تربیت و حکومت

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
تربیت و حکومت

امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامه‌ها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضه‌کردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده‌ی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت می‌نوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقه‌ی مرفه و فقیر آن روز نیز نمی‌گذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحه‌ی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کام‌گیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب می‌کرد. لذا از نظر آن اسلام‌شناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم می‌شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفه‌ی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکته‌ی من دقیقاً این است جامعه‌ی ایران این زمان (امروز که می‌نویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت می‌گیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریه‌ی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته می‌شود. دامنه دارابی

امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامه‌ها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضه‌کردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده‌ی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت می‌نوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقه‌ی مرفه و فقیر آن روز نیز نمی‌گذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحه‌ی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کام‌گیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب می‌کرد. لذا از نظر آن اسلام‌شناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم می‌شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفه‌ی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکته‌ی من دقیقاً این است جامعه‌ی ایران این زمان (امروز که می‌نویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت می‌گیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریه‌ی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته می‌شود. دامنه دارابی

Notes ۰
پست شده در سه شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۳۰۹
ساعت پست : ۰۲:۰۱
مشخصات پست

دالان زنگزور

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دالان زنگزور. اول به نقشه نگاه شود. جمهوری آذربایجان -که نخجوان هم مال آن است اما میانش کوه زنگزورِ استان سیونیک ارمنستان، فاصله انداخته است- محل نزاع راهبردی شده است. الهام علی اف آذربایجان، اصرار دارد اتوبان آزادراه زمینی باید از سمت آذربایجان از دالان زنگزور عبور کند و به نخجوان متصل شود تا به خط و خاک ترکیه متصل شود. اینک سه پدیده رخ می‌دهد:
 
 
 
 
 ۱. دالان زنگزور اگر با همین خط اتوبان، از ارمنستان گرفته شود در واقع ایران دیگر همسایه‌ای هم‌مرز به اسم ارمنستان ندارد. همان قسمت نقشه که سیاه و خط‌خطی شده است به آذربایجان الصاق می‌شود و دسترسی ایران به اروپا از راه ایروان قطع می‌شود. این از نظر ایران تهدید راهبردی است. ۲. چون آذربایجان متحد استراتژیک اسرائیل است، هر چه مرزهای ایران با آن کشور طولانی‌تر شود، تهدیدآمیزتر می‌شود. ۳. اتوبان که از دالان زنگزور بدون نظارت ارمنستان عبور کند، در حقیقت راه زمینی ارتش ۳۲ کشور عضو ناتو از سمت ترکبه به باکو و در واقع دریای خزر و بندر آستارا باز می‌شود. اما یک مسئله‌ی مهم: من البته یک خطر دیگر هم می‌بینم: اگر ارمنستان به ناتو بپیوندد، ناتو از سمت شمال-جنوب، به ایران هم‌مرز می‌شود. به‌همین علت، ایران ارمنستان را متحد خود نگه می‌دارد تا به سمت ناتو خیز برندارد. ارمنستان البته در صلح‌بانی‌های ناتو در نقاط بحرانی جهان مشارکت می‌جوید اما در ائتلاف‌های جنگی آن، نه. تا الآن ایران به خاطر دوستی زیاد با نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنی ارمنستان، اثرگذار بود که ایروان عضو ناتو نشود. ناتو درخواست داد ارمنستان عضو ناتو شود. دو درد این است زنگزور مال ایران بود که قاجار به روس داد. درد دوم، پشت نخجوان یعنی گوشِ سمت راست گربه‌مانند ایران هم، مال ایران بود که رضاخان میرپنج به خاطر دوستی با کمال آتاترک آن گذرگاه و کوه آرارات را به او هدیه! داد. وگرنه ایران از پشت نخجوان و از کناره‌ی گوش راست گربه‌ی نقشه‌ی ایران، با ارمنستان سال‌ها هم‌مرز بود. در نقشه در بغل آن دو تا گوش گربه‌ی ایران، کشور ترکیه است. لابد می‌دانید با ماشین شخصی می‌شود بدون ویزا از ایران به ارمنستان مسافرت کرد از همین زنگزور. پوزش تحلیلم از دو کف دست بیشتر شد. دامنه دارابی
دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
پست شده در سه شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۳۰۹
ساعت پست : ۰۲:۰۱
دنبال کننده

دالان زنگزور

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دالان زنگزور
دالان زنگزور. اول به نقشه نگاه شود. جمهوری آذربایجان -که نخجوان هم مال آن است اما میانش کوه زنگزورِ استان سیونیک ارمنستان، فاصله انداخته است- محل نزاع راهبردی شده است. الهام علی اف آذربایجان، اصرار دارد اتوبان آزادراه زمینی باید از سمت آذربایجان از دالان زنگزور عبور کند و به نخجوان متصل شود تا به خط و خاک ترکیه متصل شود. اینک سه پدیده رخ می‌دهد:
 
 
 
 
 ۱. دالان زنگزور اگر با همین خط اتوبان، از ارمنستان گرفته شود در واقع ایران دیگر همسایه‌ای هم‌مرز به اسم ارمنستان ندارد. همان قسمت نقشه که سیاه و خط‌خطی شده است به آذربایجان الصاق می‌شود و دسترسی ایران به اروپا از راه ایروان قطع می‌شود. این از نظر ایران تهدید راهبردی است. ۲. چون آذربایجان متحد استراتژیک اسرائیل است، هر چه مرزهای ایران با آن کشور طولانی‌تر شود، تهدیدآمیزتر می‌شود. ۳. اتوبان که از دالان زنگزور بدون نظارت ارمنستان عبور کند، در حقیقت راه زمینی ارتش ۳۲ کشور عضو ناتو از سمت ترکبه به باکو و در واقع دریای خزر و بندر آستارا باز می‌شود. اما یک مسئله‌ی مهم: من البته یک خطر دیگر هم می‌بینم: اگر ارمنستان به ناتو بپیوندد، ناتو از سمت شمال-جنوب، به ایران هم‌مرز می‌شود. به‌همین علت، ایران ارمنستان را متحد خود نگه می‌دارد تا به سمت ناتو خیز برندارد. ارمنستان البته در صلح‌بانی‌های ناتو در نقاط بحرانی جهان مشارکت می‌جوید اما در ائتلاف‌های جنگی آن، نه. تا الآن ایران به خاطر دوستی زیاد با نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنی ارمنستان، اثرگذار بود که ایروان عضو ناتو نشود. ناتو درخواست داد ارمنستان عضو ناتو شود. دو درد این است زنگزور مال ایران بود که قاجار به روس داد. درد دوم، پشت نخجوان یعنی گوشِ سمت راست گربه‌مانند ایران هم، مال ایران بود که رضاخان میرپنج به خاطر دوستی با کمال آتاترک آن گذرگاه و کوه آرارات را به او هدیه! داد. وگرنه ایران از پشت نخجوان و از کناره‌ی گوش راست گربه‌ی نقشه‌ی ایران، با ارمنستان سال‌ها هم‌مرز بود. در نقشه در بغل آن دو تا گوش گربه‌ی ایران، کشور ترکیه است. لابد می‌دانید با ماشین شخصی می‌شود بدون ویزا از ایران به ارمنستان مسافرت کرد از همین زنگزور. پوزش تحلیلم از دو کف دست بیشتر شد. دامنه دارابی
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دالان زنگزور. اول به نقشه نگاه شود. جمهوری آذربایجان -که نخجوان هم مال آن است اما میانش کوه زنگزورِ استان سیونیک ارمنستان، فاصله انداخته است- محل نزاع راهبردی شده است. الهام علی اف آذربایجان، اصرار دارد اتوبان آزادراه زمینی باید از سمت آذربایجان از دالان زنگزور عبور کند و به نخجوان متصل شود تا به خط و خاک ترکیه متصل شود. اینک سه پدیده رخ می‌دهد:
 
 
 
 
 ۱. دالان زنگزور اگر با همین خط اتوبان، از ارمنستان گرفته شود در واقع ایران دیگر همسایه‌ای هم‌مرز به اسم ارمنستان ندارد. همان قسمت نقشه که سیاه و خط‌خطی شده است به آذربایجان الصاق می‌شود و دسترسی ایران به اروپا از راه ایروان قطع می‌شود. این از نظر ایران تهدید راهبردی است. ۲. چون آذربایجان متحد استراتژیک اسرائیل است، هر چه مرزهای ایران با آن کشور طولانی‌تر شود، تهدیدآمیزتر می‌شود. ۳. اتوبان که از دالان زنگزور بدون نظارت ارمنستان عبور کند، در حقیقت راه زمینی ارتش ۳۲ کشور عضو ناتو از سمت ترکبه به باکو و در واقع دریای خزر و بندر آستارا باز می‌شود. اما یک مسئله‌ی مهم: من البته یک خطر دیگر هم می‌بینم: اگر ارمنستان به ناتو بپیوندد، ناتو از سمت شمال-جنوب، به ایران هم‌مرز می‌شود. به‌همین علت، ایران ارمنستان را متحد خود نگه می‌دارد تا به سمت ناتو خیز برندارد. ارمنستان البته در صلح‌بانی‌های ناتو در نقاط بحرانی جهان مشارکت می‌جوید اما در ائتلاف‌های جنگی آن، نه. تا الآن ایران به خاطر دوستی زیاد با نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنی ارمنستان، اثرگذار بود که ایروان عضو ناتو نشود. ناتو درخواست داد ارمنستان عضو ناتو شود. دو درد این است زنگزور مال ایران بود که قاجار به روس داد. درد دوم، پشت نخجوان یعنی گوشِ سمت راست گربه‌مانند ایران هم، مال ایران بود که رضاخان میرپنج به خاطر دوستی با کمال آتاترک آن گذرگاه و کوه آرارات را به او هدیه! داد. وگرنه ایران از پشت نخجوان و از کناره‌ی گوش راست گربه‌ی نقشه‌ی ایران، با ارمنستان سال‌ها هم‌مرز بود. در نقشه در بغل آن دو تا گوش گربه‌ی ایران، کشور ترکیه است. لابد می‌دانید با ماشین شخصی می‌شود بدون ویزا از ایران به ارمنستان مسافرت کرد از همین زنگزور. پوزش تحلیلم از دو کف دست بیشتر شد. دامنه دارابی
دیدن یا نوشتن نظرات : ۱
دالان زنگزور

دالان زنگزور

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دالان زنگزور
دالان زنگزور. اول به نقشه نگاه شود. جمهوری آذربایجان -که نخجوان هم مال آن است اما میانش کوه زنگزورِ استان سیونیک ارمنستان، فاصله انداخته است- محل نزاع راهبردی شده است. الهام علی اف آذربایجان، اصرار دارد اتوبان آزادراه زمینی باید از سمت آذربایجان از دالان زنگزور عبور کند و به نخجوان متصل شود تا به خط و خاک ترکیه متصل شود. اینک سه پدیده رخ می‌دهد:
 
 
 
 
 ۱. دالان زنگزور اگر با همین خط اتوبان، از ارمنستان گرفته شود در واقع ایران دیگر همسایه‌ای هم‌مرز به اسم ارمنستان ندارد. همان قسمت نقشه که سیاه و خط‌خطی شده است به آذربایجان الصاق می‌شود و دسترسی ایران به اروپا از راه ایروان قطع می‌شود. این از نظر ایران تهدید راهبردی است. ۲. چون آذربایجان متحد استراتژیک اسرائیل است، هر چه مرزهای ایران با آن کشور طولانی‌تر شود، تهدیدآمیزتر می‌شود. ۳. اتوبان که از دالان زنگزور بدون نظارت ارمنستان عبور کند، در حقیقت راه زمینی ارتش ۳۲ کشور عضو ناتو از سمت ترکبه به باکو و در واقع دریای خزر و بندر آستارا باز می‌شود. اما یک مسئله‌ی مهم: من البته یک خطر دیگر هم می‌بینم: اگر ارمنستان به ناتو بپیوندد، ناتو از سمت شمال-جنوب، به ایران هم‌مرز می‌شود. به‌همین علت، ایران ارمنستان را متحد خود نگه می‌دارد تا به سمت ناتو خیز برندارد. ارمنستان البته در صلح‌بانی‌های ناتو در نقاط بحرانی جهان مشارکت می‌جوید اما در ائتلاف‌های جنگی آن، نه. تا الآن ایران به خاطر دوستی زیاد با نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنی ارمنستان، اثرگذار بود که ایروان عضو ناتو نشود. ناتو درخواست داد ارمنستان عضو ناتو شود. دو درد این است زنگزور مال ایران بود که قاجار به روس داد. درد دوم، پشت نخجوان یعنی گوشِ سمت راست گربه‌مانند ایران هم، مال ایران بود که رضاخان میرپنج به خاطر دوستی با کمال آتاترک آن گذرگاه و کوه آرارات را به او هدیه! داد. وگرنه ایران از پشت نخجوان و از کناره‌ی گوش راست گربه‌ی نقشه‌ی ایران، با ارمنستان سال‌ها هم‌مرز بود. در نقشه در بغل آن دو تا گوش گربه‌ی ایران، کشور ترکیه است. لابد می‌دانید با ماشین شخصی می‌شود بدون ویزا از ایران به ارمنستان مسافرت کرد از همین زنگزور. پوزش تحلیلم از دو کف دست بیشتر شد. دامنه دارابی
دالان زنگزور. اول به نقشه نگاه شود. جمهوری آذربایجان -که نخجوان هم مال آن است اما میانش کوه زنگزورِ استان سیونیک ارمنستان، فاصله انداخته است- محل نزاع راهبردی شده است. الهام علی اف آذربایجان، اصرار دارد اتوبان آزادراه زمینی باید از سمت آذربایجان از دالان زنگزور عبور کند و به نخجوان متصل شود تا به خط و خاک ترکیه متصل شود. اینک سه پدیده رخ می‌دهد:
 
 
 
 
 ۱. دالان زنگزور اگر با همین خط اتوبان، از ارمنستان گرفته شود در واقع ایران دیگر همسایه‌ای هم‌مرز به اسم ارمنستان ندارد. همان قسمت نقشه که سیاه و خط‌خطی شده است به آذربایجان الصاق می‌شود و دسترسی ایران به اروپا از راه ایروان قطع می‌شود. این از نظر ایران تهدید راهبردی است. ۲. چون آذربایجان متحد استراتژیک اسرائیل است، هر چه مرزهای ایران با آن کشور طولانی‌تر شود، تهدیدآمیزتر می‌شود. ۳. اتوبان که از دالان زنگزور بدون نظارت ارمنستان عبور کند، در حقیقت راه زمینی ارتش ۳۲ کشور عضو ناتو از سمت ترکبه به باکو و در واقع دریای خزر و بندر آستارا باز می‌شود. اما یک مسئله‌ی مهم: من البته یک خطر دیگر هم می‌بینم: اگر ارمنستان به ناتو بپیوندد، ناتو از سمت شمال-جنوب، به ایران هم‌مرز می‌شود. به‌همین علت، ایران ارمنستان را متحد خود نگه می‌دارد تا به سمت ناتو خیز برندارد. ارمنستان البته در صلح‌بانی‌های ناتو در نقاط بحرانی جهان مشارکت می‌جوید اما در ائتلاف‌های جنگی آن، نه. تا الآن ایران به خاطر دوستی زیاد با نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنی ارمنستان، اثرگذار بود که ایروان عضو ناتو نشود. ناتو درخواست داد ارمنستان عضو ناتو شود. دو درد این است زنگزور مال ایران بود که قاجار به روس داد. درد دوم، پشت نخجوان یعنی گوشِ سمت راست گربه‌مانند ایران هم، مال ایران بود که رضاخان میرپنج به خاطر دوستی با کمال آتاترک آن گذرگاه و کوه آرارات را به او هدیه! داد. وگرنه ایران از پشت نخجوان و از کناره‌ی گوش راست گربه‌ی نقشه‌ی ایران، با ارمنستان سال‌ها هم‌مرز بود. در نقشه در بغل آن دو تا گوش گربه‌ی ایران، کشور ترکیه است. لابد می‌دانید با ماشین شخصی می‌شود بدون ویزا از ایران به ارمنستان مسافرت کرد از همین زنگزور. پوزش تحلیلم از دو کف دست بیشتر شد. دامنه دارابی
Notes ۱
پست شده در يكشنبه, ۴ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۲۳
ساعت پست : ۱۰:۱۸
مشخصات پست

سنگ نگاره ی سر انسان با تن شیر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

سنگ‌نگاره‌ی سرِ انسان در بدنِ شیر در تمدن ایران. برداشت من: این همپیوندی نشان از دانایی (=علم نورانی انسان) به توانایی (=عمل نیرومند شیر) است تا از انسان ایرانی شخص شجاع و متفکر بسازد. حتی آبای ایرانیان ممکن است فراتر ازین می‌اندیشیدند که من طبق اصل هرمنوتیک (=تفسیر فرامتن یا فراعکس و فراطرح) دست به برداشت زدم. اللهُ علمٌ. عکس از سکوی تقویم «تایم». دامنه توحید

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در يكشنبه, ۴ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۲۳
ساعت پست : ۱۰:۱۸
دنبال کننده

سنگ نگاره ی سر انسان با تن شیر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
سنگ نگاره ی سر انسان با تن شیر

سنگ‌نگاره‌ی سرِ انسان در بدنِ شیر در تمدن ایران. برداشت من: این همپیوندی نشان از دانایی (=علم نورانی انسان) به توانایی (=عمل نیرومند شیر) است تا از انسان ایرانی شخص شجاع و متفکر بسازد. حتی آبای ایرانیان ممکن است فراتر ازین می‌اندیشیدند که من طبق اصل هرمنوتیک (=تفسیر فرامتن یا فراعکس و فراطرح) دست به برداشت زدم. اللهُ علمٌ. عکس از سکوی تقویم «تایم». دامنه توحید

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

سنگ‌نگاره‌ی سرِ انسان در بدنِ شیر در تمدن ایران. برداشت من: این همپیوندی نشان از دانایی (=علم نورانی انسان) به توانایی (=عمل نیرومند شیر) است تا از انسان ایرانی شخص شجاع و متفکر بسازد. حتی آبای ایرانیان ممکن است فراتر ازین می‌اندیشیدند که من طبق اصل هرمنوتیک (=تفسیر فرامتن یا فراعکس و فراطرح) دست به برداشت زدم. اللهُ علمٌ. عکس از سکوی تقویم «تایم». دامنه توحید

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
سنگ نگاره ی سر انسان با تن شیر

سنگ نگاره ی سر انسان با تن شیر

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
سنگ نگاره ی سر انسان با تن شیر

سنگ‌نگاره‌ی سرِ انسان در بدنِ شیر در تمدن ایران. برداشت من: این همپیوندی نشان از دانایی (=علم نورانی انسان) به توانایی (=عمل نیرومند شیر) است تا از انسان ایرانی شخص شجاع و متفکر بسازد. حتی آبای ایرانیان ممکن است فراتر ازین می‌اندیشیدند که من طبق اصل هرمنوتیک (=تفسیر فرامتن یا فراعکس و فراطرح) دست به برداشت زدم. اللهُ علمٌ. عکس از سکوی تقویم «تایم». دامنه توحید

سنگ‌نگاره‌ی سرِ انسان در بدنِ شیر در تمدن ایران. برداشت من: این همپیوندی نشان از دانایی (=علم نورانی انسان) به توانایی (=عمل نیرومند شیر) است تا از انسان ایرانی شخص شجاع و متفکر بسازد. حتی آبای ایرانیان ممکن است فراتر ازین می‌اندیشیدند که من طبق اصل هرمنوتیک (=تفسیر فرامتن یا فراعکس و فراطرح) دست به برداشت زدم. اللهُ علمٌ. عکس از سکوی تقویم «تایم». دامنه توحید

Notes ۰
پست شده در شنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۸۳
ساعت پست : ۰۹:۳۱
مشخصات پست

مسئله و مسئله‌سازی در ایران

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

طرح نظری: جامعه وقتی با یک رویداد خبری یا مشکل ماندگاری مواجه می‌شود، طبع آن اقتضا می‌کند آن را «مسئله» تلقی کند. خود لغت عربی مسئله یعنی چیزی که در آن سؤالُ ابهام خوابیده شده باشد که ذهن‌های کنجکاو یا حتی افراد دچار آن مشکل، خواستار روشن‌شدنُ حل آن می‌شوند. اما مسئله‌سازی آن چیزی‌ست که کسانی در صدد برآیند برای هدف‌های خود آن را ایجاد کنند. اتفاقاً هر دو هم، در جامعه به‌گسترگی وجود دارد. جامعه‌ای عاری از مسئله و مسئله‌سازی، وجود ندارد. به عبارتی جامعه‌ی بی‌مسئله نداریم. حالا همین امروز که ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳ است به نظر می‌رسد این مسئله‌ها مسئله‌سازی‌ها وجود دارد. من چند تا را تصادفی نام می‌برم اگر دست داد جلوَش شرح می‌نویسم. خودم هم در آخر به عنوان تست عملی عمدی، دست به یک مسئله‌سازی می‌زنم تا بحث من روشن‌تر به پایان برسد.

 

 

تیتر روزنامه ستاره صبح

چاپ ۳ شهریور ۱۴۰۳ روی حرف غضنفری

 

مسئله‌ها: چند مثال؛

۱. رابطه با آمریکا که مردم با سه نوع نگرش مواجه‌اند: طرفداران تنش، حامیان رفع تنش، قائلان مدیریت تنش. اخیراً حتی آقای مهدی غضنفری که مدیر مدرسه‌ی «حکمرانی» شهید بهشتی دانشگاه دفاع ملی و از حلقه‌های آقای محمود احمدی‌نژاد بود و فعلأ دو سه سالی مدیر «صندوق توسعه ملی» هم هست به آقای پزشکیان پیشنهاد داده است سفارت آمریکا در تهران را باز کند بگذارد سرکنسول آمریکا بیاید آنجا مستقر شود. او گفت سنگی به چاه انداختند که درآوردن آن سخت است. منظورش قضیه‌ی تسخیر سفارت آمریکاست.

 

۲. نه غزه نه لبنان، هم غزه هم لبنان. این نیز یک دوگانه‌ای است در جامعه‌ی ایران. حامیان شعار اول برین نظرند پول و نیروی ایران نباید برای بیرون صرف شود و ایران آغازگر مَصاف منطقه‌ای است. طرفداران شعار دوم چنین امری را عمق استراتژیک ایران اعلان می‌کنند. یعنی هم حیاط خلوت برای ایران و هم حیات امنیت برای ایران.

 

۳. اقتصاد جهانی یا اقتصاد مقاومتی. جانبداران اولی استدلال می‌کنند با اقتصاد نوع اول عین ریل به قطار ترقی و توسعه‌ی جهان وصل می‌شویم. اما واضعان دومی دلیل می‌آورند ایران را به اقتصاد شبکه‌ای جهان راه نمی‌دهند عقل اقتضا می‌کند دست به مقاومت بزنیم و اقتصاد را بومی و ملی نگه داریم و جهادی کار کنیم و اعتنایی به ترس و ترساندن از تحریم نکنیم.

 

مسئله‌سازی: چند مثال؛

۱. کابینه در ایران همواره نقطه‌ی کور کشور بود، عین پیچ‌های جاده‌ی هراز که با چند آینه محدّب (=کوژ، خم، انحنا) حل شد. عکس این نوع آینه را در بالای متن گذاشتم. اما پیچ سیاست در ایران، آینه‌پذیر نیست. هیچ آینه‌ای. نه صاف، نه مقعر (=در گویش محلی: چالوک‌‌دله، یا به فارسی: گود و فرورفته)، نه محدب. علت همین روش مسئله‌سازی است.

 

۲. پیاده به زیارت اربعین شتافتن. این هم در دسته‌ی مسئله‌سازی قرار گرفت. آقای محمدرضا عارف معاون اول آقای پزشکیان در نخستین دستور، امر کرده بود پول اربعین را به وزارت کشور واریز کنند. فکر کنم ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان بود. از همان اولین صدور دستور مالی، مسئله‌سازی شروع شد. دسته‌ی مخالف در کشور دلیل اقامه کردند پول مردم را بدون اجازه نباید صرف هزینه‌ی شخصی زائران کرد و دولتی‌سازی زیارت، خطاست. دسته‌ی موافق گفتند اربعین یک گام دینی، سیاسی و حتی در نظر برخی معتقدان، از علائم ظهور است و نمی‌شود پول این گام را بست.

 

۳. وزیر اطلاعات دولت جدید که نمی‌تواند همان وزیر قبلی باشد. رسم بود در ایران کابینه با تغییر وزیر اطلاعات شکل و شمایل می‌گرفت. اما آقای پزشکیان خرق عادت کرد. خب، روی این هم دو گروه شدند: حامیان تغییر وزیر مدعی‌اند وقتی وزیر اطلاعات عوض نمی‌شود علامت بن‌بست در تغییر روش است. در مقابل ادعا این است تثبیت وزیر نشانه‌ی بی‌طرفی وزیر است که همزمان قادر است با دو نوع فکر  متضاد، سازگار باشد و کار کند.

 

تا اینجا من فقط یادداشت‌نویس ظاهر شدم و چون سیاسی‌میاسی بلد نیستم از خود ردی باقی نذاشتم.

 

اما عمدی یک مسئله‌سازی کنم

پزشکیان تعمدی دو سید عباس و یک عباس را دور خود جمع کرد: سید عباس صالحی وزیر ارشاد. او معتمدترین فرد حوزه بود در حوزه قم که بر بسیاری از مجلات دفتر تبلیغات اسلامی مدیریت و مسئولیت داشت. پس او فقط وزیر ارشاد پزشکیان نیست، واسط او و حوزه هم هست تا رابطه‌ی خود با روحانیت را صاف نگه دارد، نه موج‌دار. سید عباس عراقچی را گذاشت خارجه که موریانه‌ اندازد بر برجام و راه جدید بپماید چون برجام در ایران عامل وقت‌کُشی در خدمت و اختلاف و حتی اختلال فرصت شده است. عباس عبدی را فراوزیر کرد به عبارتی سروزیر یا همان سفیرْمختار. چون عباس عبدی حلقه‌ی انگشت سبابه‌ی! اطلاعات و جامعه‌ی مدنی است. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۳
پست شده در شنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۸۳
ساعت پست : ۰۹:۳۱
دنبال کننده

مسئله و مسئله‌سازی در ایران

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مسئله و مسئله‌سازی در ایران

طرح نظری: جامعه وقتی با یک رویداد خبری یا مشکل ماندگاری مواجه می‌شود، طبع آن اقتضا می‌کند آن را «مسئله» تلقی کند. خود لغت عربی مسئله یعنی چیزی که در آن سؤالُ ابهام خوابیده شده باشد که ذهن‌های کنجکاو یا حتی افراد دچار آن مشکل، خواستار روشن‌شدنُ حل آن می‌شوند. اما مسئله‌سازی آن چیزی‌ست که کسانی در صدد برآیند برای هدف‌های خود آن را ایجاد کنند. اتفاقاً هر دو هم، در جامعه به‌گسترگی وجود دارد. جامعه‌ای عاری از مسئله و مسئله‌سازی، وجود ندارد. به عبارتی جامعه‌ی بی‌مسئله نداریم. حالا همین امروز که ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳ است به نظر می‌رسد این مسئله‌ها مسئله‌سازی‌ها وجود دارد. من چند تا را تصادفی نام می‌برم اگر دست داد جلوَش شرح می‌نویسم. خودم هم در آخر به عنوان تست عملی عمدی، دست به یک مسئله‌سازی می‌زنم تا بحث من روشن‌تر به پایان برسد.

 

 

تیتر روزنامه ستاره صبح

چاپ ۳ شهریور ۱۴۰۳ روی حرف غضنفری

 

مسئله‌ها: چند مثال؛

۱. رابطه با آمریکا که مردم با سه نوع نگرش مواجه‌اند: طرفداران تنش، حامیان رفع تنش، قائلان مدیریت تنش. اخیراً حتی آقای مهدی غضنفری که مدیر مدرسه‌ی «حکمرانی» شهید بهشتی دانشگاه دفاع ملی و از حلقه‌های آقای محمود احمدی‌نژاد بود و فعلأ دو سه سالی مدیر «صندوق توسعه ملی» هم هست به آقای پزشکیان پیشنهاد داده است سفارت آمریکا در تهران را باز کند بگذارد سرکنسول آمریکا بیاید آنجا مستقر شود. او گفت سنگی به چاه انداختند که درآوردن آن سخت است. منظورش قضیه‌ی تسخیر سفارت آمریکاست.

 

۲. نه غزه نه لبنان، هم غزه هم لبنان. این نیز یک دوگانه‌ای است در جامعه‌ی ایران. حامیان شعار اول برین نظرند پول و نیروی ایران نباید برای بیرون صرف شود و ایران آغازگر مَصاف منطقه‌ای است. طرفداران شعار دوم چنین امری را عمق استراتژیک ایران اعلان می‌کنند. یعنی هم حیاط خلوت برای ایران و هم حیات امنیت برای ایران.

 

۳. اقتصاد جهانی یا اقتصاد مقاومتی. جانبداران اولی استدلال می‌کنند با اقتصاد نوع اول عین ریل به قطار ترقی و توسعه‌ی جهان وصل می‌شویم. اما واضعان دومی دلیل می‌آورند ایران را به اقتصاد شبکه‌ای جهان راه نمی‌دهند عقل اقتضا می‌کند دست به مقاومت بزنیم و اقتصاد را بومی و ملی نگه داریم و جهادی کار کنیم و اعتنایی به ترس و ترساندن از تحریم نکنیم.

 

مسئله‌سازی: چند مثال؛

۱. کابینه در ایران همواره نقطه‌ی کور کشور بود، عین پیچ‌های جاده‌ی هراز که با چند آینه محدّب (=کوژ، خم، انحنا) حل شد. عکس این نوع آینه را در بالای متن گذاشتم. اما پیچ سیاست در ایران، آینه‌پذیر نیست. هیچ آینه‌ای. نه صاف، نه مقعر (=در گویش محلی: چالوک‌‌دله، یا به فارسی: گود و فرورفته)، نه محدب. علت همین روش مسئله‌سازی است.

 

۲. پیاده به زیارت اربعین شتافتن. این هم در دسته‌ی مسئله‌سازی قرار گرفت. آقای محمدرضا عارف معاون اول آقای پزشکیان در نخستین دستور، امر کرده بود پول اربعین را به وزارت کشور واریز کنند. فکر کنم ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان بود. از همان اولین صدور دستور مالی، مسئله‌سازی شروع شد. دسته‌ی مخالف در کشور دلیل اقامه کردند پول مردم را بدون اجازه نباید صرف هزینه‌ی شخصی زائران کرد و دولتی‌سازی زیارت، خطاست. دسته‌ی موافق گفتند اربعین یک گام دینی، سیاسی و حتی در نظر برخی معتقدان، از علائم ظهور است و نمی‌شود پول این گام را بست.

 

۳. وزیر اطلاعات دولت جدید که نمی‌تواند همان وزیر قبلی باشد. رسم بود در ایران کابینه با تغییر وزیر اطلاعات شکل و شمایل می‌گرفت. اما آقای پزشکیان خرق عادت کرد. خب، روی این هم دو گروه شدند: حامیان تغییر وزیر مدعی‌اند وقتی وزیر اطلاعات عوض نمی‌شود علامت بن‌بست در تغییر روش است. در مقابل ادعا این است تثبیت وزیر نشانه‌ی بی‌طرفی وزیر است که همزمان قادر است با دو نوع فکر  متضاد، سازگار باشد و کار کند.

 

تا اینجا من فقط یادداشت‌نویس ظاهر شدم و چون سیاسی‌میاسی بلد نیستم از خود ردی باقی نذاشتم.

 

اما عمدی یک مسئله‌سازی کنم

پزشکیان تعمدی دو سید عباس و یک عباس را دور خود جمع کرد: سید عباس صالحی وزیر ارشاد. او معتمدترین فرد حوزه بود در حوزه قم که بر بسیاری از مجلات دفتر تبلیغات اسلامی مدیریت و مسئولیت داشت. پس او فقط وزیر ارشاد پزشکیان نیست، واسط او و حوزه هم هست تا رابطه‌ی خود با روحانیت را صاف نگه دارد، نه موج‌دار. سید عباس عراقچی را گذاشت خارجه که موریانه‌ اندازد بر برجام و راه جدید بپماید چون برجام در ایران عامل وقت‌کُشی در خدمت و اختلاف و حتی اختلال فرصت شده است. عباس عبدی را فراوزیر کرد به عبارتی سروزیر یا همان سفیرْمختار. چون عباس عبدی حلقه‌ی انگشت سبابه‌ی! اطلاعات و جامعه‌ی مدنی است. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

طرح نظری: جامعه وقتی با یک رویداد خبری یا مشکل ماندگاری مواجه می‌شود، طبع آن اقتضا می‌کند آن را «مسئله» تلقی کند. خود لغت عربی مسئله یعنی چیزی که در آن سؤالُ ابهام خوابیده شده باشد که ذهن‌های کنجکاو یا حتی افراد دچار آن مشکل، خواستار روشن‌شدنُ حل آن می‌شوند. اما مسئله‌سازی آن چیزی‌ست که کسانی در صدد برآیند برای هدف‌های خود آن را ایجاد کنند. اتفاقاً هر دو هم، در جامعه به‌گسترگی وجود دارد. جامعه‌ای عاری از مسئله و مسئله‌سازی، وجود ندارد. به عبارتی جامعه‌ی بی‌مسئله نداریم. حالا همین امروز که ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳ است به نظر می‌رسد این مسئله‌ها مسئله‌سازی‌ها وجود دارد. من چند تا را تصادفی نام می‌برم اگر دست داد جلوَش شرح می‌نویسم. خودم هم در آخر به عنوان تست عملی عمدی، دست به یک مسئله‌سازی می‌زنم تا بحث من روشن‌تر به پایان برسد.

 

 

تیتر روزنامه ستاره صبح

چاپ ۳ شهریور ۱۴۰۳ روی حرف غضنفری

 

مسئله‌ها: چند مثال؛

۱. رابطه با آمریکا که مردم با سه نوع نگرش مواجه‌اند: طرفداران تنش، حامیان رفع تنش، قائلان مدیریت تنش. اخیراً حتی آقای مهدی غضنفری که مدیر مدرسه‌ی «حکمرانی» شهید بهشتی دانشگاه دفاع ملی و از حلقه‌های آقای محمود احمدی‌نژاد بود و فعلأ دو سه سالی مدیر «صندوق توسعه ملی» هم هست به آقای پزشکیان پیشنهاد داده است سفارت آمریکا در تهران را باز کند بگذارد سرکنسول آمریکا بیاید آنجا مستقر شود. او گفت سنگی به چاه انداختند که درآوردن آن سخت است. منظورش قضیه‌ی تسخیر سفارت آمریکاست.

 

۲. نه غزه نه لبنان، هم غزه هم لبنان. این نیز یک دوگانه‌ای است در جامعه‌ی ایران. حامیان شعار اول برین نظرند پول و نیروی ایران نباید برای بیرون صرف شود و ایران آغازگر مَصاف منطقه‌ای است. طرفداران شعار دوم چنین امری را عمق استراتژیک ایران اعلان می‌کنند. یعنی هم حیاط خلوت برای ایران و هم حیات امنیت برای ایران.

 

۳. اقتصاد جهانی یا اقتصاد مقاومتی. جانبداران اولی استدلال می‌کنند با اقتصاد نوع اول عین ریل به قطار ترقی و توسعه‌ی جهان وصل می‌شویم. اما واضعان دومی دلیل می‌آورند ایران را به اقتصاد شبکه‌ای جهان راه نمی‌دهند عقل اقتضا می‌کند دست به مقاومت بزنیم و اقتصاد را بومی و ملی نگه داریم و جهادی کار کنیم و اعتنایی به ترس و ترساندن از تحریم نکنیم.

 

مسئله‌سازی: چند مثال؛

۱. کابینه در ایران همواره نقطه‌ی کور کشور بود، عین پیچ‌های جاده‌ی هراز که با چند آینه محدّب (=کوژ، خم، انحنا) حل شد. عکس این نوع آینه را در بالای متن گذاشتم. اما پیچ سیاست در ایران، آینه‌پذیر نیست. هیچ آینه‌ای. نه صاف، نه مقعر (=در گویش محلی: چالوک‌‌دله، یا به فارسی: گود و فرورفته)، نه محدب. علت همین روش مسئله‌سازی است.

 

۲. پیاده به زیارت اربعین شتافتن. این هم در دسته‌ی مسئله‌سازی قرار گرفت. آقای محمدرضا عارف معاون اول آقای پزشکیان در نخستین دستور، امر کرده بود پول اربعین را به وزارت کشور واریز کنند. فکر کنم ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان بود. از همان اولین صدور دستور مالی، مسئله‌سازی شروع شد. دسته‌ی مخالف در کشور دلیل اقامه کردند پول مردم را بدون اجازه نباید صرف هزینه‌ی شخصی زائران کرد و دولتی‌سازی زیارت، خطاست. دسته‌ی موافق گفتند اربعین یک گام دینی، سیاسی و حتی در نظر برخی معتقدان، از علائم ظهور است و نمی‌شود پول این گام را بست.

 

۳. وزیر اطلاعات دولت جدید که نمی‌تواند همان وزیر قبلی باشد. رسم بود در ایران کابینه با تغییر وزیر اطلاعات شکل و شمایل می‌گرفت. اما آقای پزشکیان خرق عادت کرد. خب، روی این هم دو گروه شدند: حامیان تغییر وزیر مدعی‌اند وقتی وزیر اطلاعات عوض نمی‌شود علامت بن‌بست در تغییر روش است. در مقابل ادعا این است تثبیت وزیر نشانه‌ی بی‌طرفی وزیر است که همزمان قادر است با دو نوع فکر  متضاد، سازگار باشد و کار کند.

 

تا اینجا من فقط یادداشت‌نویس ظاهر شدم و چون سیاسی‌میاسی بلد نیستم از خود ردی باقی نذاشتم.

 

اما عمدی یک مسئله‌سازی کنم

پزشکیان تعمدی دو سید عباس و یک عباس را دور خود جمع کرد: سید عباس صالحی وزیر ارشاد. او معتمدترین فرد حوزه بود در حوزه قم که بر بسیاری از مجلات دفتر تبلیغات اسلامی مدیریت و مسئولیت داشت. پس او فقط وزیر ارشاد پزشکیان نیست، واسط او و حوزه هم هست تا رابطه‌ی خود با روحانیت را صاف نگه دارد، نه موج‌دار. سید عباس عراقچی را گذاشت خارجه که موریانه‌ اندازد بر برجام و راه جدید بپماید چون برجام در ایران عامل وقت‌کُشی در خدمت و اختلاف و حتی اختلال فرصت شده است. عباس عبدی را فراوزیر کرد به عبارتی سروزیر یا همان سفیرْمختار. چون عباس عبدی حلقه‌ی انگشت سبابه‌ی! اطلاعات و جامعه‌ی مدنی است. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۳
مسئله و مسئله‌سازی در ایران

مسئله و مسئله‌سازی در ایران

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مسئله و مسئله‌سازی در ایران

طرح نظری: جامعه وقتی با یک رویداد خبری یا مشکل ماندگاری مواجه می‌شود، طبع آن اقتضا می‌کند آن را «مسئله» تلقی کند. خود لغت عربی مسئله یعنی چیزی که در آن سؤالُ ابهام خوابیده شده باشد که ذهن‌های کنجکاو یا حتی افراد دچار آن مشکل، خواستار روشن‌شدنُ حل آن می‌شوند. اما مسئله‌سازی آن چیزی‌ست که کسانی در صدد برآیند برای هدف‌های خود آن را ایجاد کنند. اتفاقاً هر دو هم، در جامعه به‌گسترگی وجود دارد. جامعه‌ای عاری از مسئله و مسئله‌سازی، وجود ندارد. به عبارتی جامعه‌ی بی‌مسئله نداریم. حالا همین امروز که ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳ است به نظر می‌رسد این مسئله‌ها مسئله‌سازی‌ها وجود دارد. من چند تا را تصادفی نام می‌برم اگر دست داد جلوَش شرح می‌نویسم. خودم هم در آخر به عنوان تست عملی عمدی، دست به یک مسئله‌سازی می‌زنم تا بحث من روشن‌تر به پایان برسد.

 

 

تیتر روزنامه ستاره صبح

چاپ ۳ شهریور ۱۴۰۳ روی حرف غضنفری

 

مسئله‌ها: چند مثال؛

۱. رابطه با آمریکا که مردم با سه نوع نگرش مواجه‌اند: طرفداران تنش، حامیان رفع تنش، قائلان مدیریت تنش. اخیراً حتی آقای مهدی غضنفری که مدیر مدرسه‌ی «حکمرانی» شهید بهشتی دانشگاه دفاع ملی و از حلقه‌های آقای محمود احمدی‌نژاد بود و فعلأ دو سه سالی مدیر «صندوق توسعه ملی» هم هست به آقای پزشکیان پیشنهاد داده است سفارت آمریکا در تهران را باز کند بگذارد سرکنسول آمریکا بیاید آنجا مستقر شود. او گفت سنگی به چاه انداختند که درآوردن آن سخت است. منظورش قضیه‌ی تسخیر سفارت آمریکاست.

 

۲. نه غزه نه لبنان، هم غزه هم لبنان. این نیز یک دوگانه‌ای است در جامعه‌ی ایران. حامیان شعار اول برین نظرند پول و نیروی ایران نباید برای بیرون صرف شود و ایران آغازگر مَصاف منطقه‌ای است. طرفداران شعار دوم چنین امری را عمق استراتژیک ایران اعلان می‌کنند. یعنی هم حیاط خلوت برای ایران و هم حیات امنیت برای ایران.

 

۳. اقتصاد جهانی یا اقتصاد مقاومتی. جانبداران اولی استدلال می‌کنند با اقتصاد نوع اول عین ریل به قطار ترقی و توسعه‌ی جهان وصل می‌شویم. اما واضعان دومی دلیل می‌آورند ایران را به اقتصاد شبکه‌ای جهان راه نمی‌دهند عقل اقتضا می‌کند دست به مقاومت بزنیم و اقتصاد را بومی و ملی نگه داریم و جهادی کار کنیم و اعتنایی به ترس و ترساندن از تحریم نکنیم.

 

مسئله‌سازی: چند مثال؛

۱. کابینه در ایران همواره نقطه‌ی کور کشور بود، عین پیچ‌های جاده‌ی هراز که با چند آینه محدّب (=کوژ، خم، انحنا) حل شد. عکس این نوع آینه را در بالای متن گذاشتم. اما پیچ سیاست در ایران، آینه‌پذیر نیست. هیچ آینه‌ای. نه صاف، نه مقعر (=در گویش محلی: چالوک‌‌دله، یا به فارسی: گود و فرورفته)، نه محدب. علت همین روش مسئله‌سازی است.

 

۲. پیاده به زیارت اربعین شتافتن. این هم در دسته‌ی مسئله‌سازی قرار گرفت. آقای محمدرضا عارف معاون اول آقای پزشکیان در نخستین دستور، امر کرده بود پول اربعین را به وزارت کشور واریز کنند. فکر کنم ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان بود. از همان اولین صدور دستور مالی، مسئله‌سازی شروع شد. دسته‌ی مخالف در کشور دلیل اقامه کردند پول مردم را بدون اجازه نباید صرف هزینه‌ی شخصی زائران کرد و دولتی‌سازی زیارت، خطاست. دسته‌ی موافق گفتند اربعین یک گام دینی، سیاسی و حتی در نظر برخی معتقدان، از علائم ظهور است و نمی‌شود پول این گام را بست.

 

۳. وزیر اطلاعات دولت جدید که نمی‌تواند همان وزیر قبلی باشد. رسم بود در ایران کابینه با تغییر وزیر اطلاعات شکل و شمایل می‌گرفت. اما آقای پزشکیان خرق عادت کرد. خب، روی این هم دو گروه شدند: حامیان تغییر وزیر مدعی‌اند وقتی وزیر اطلاعات عوض نمی‌شود علامت بن‌بست در تغییر روش است. در مقابل ادعا این است تثبیت وزیر نشانه‌ی بی‌طرفی وزیر است که همزمان قادر است با دو نوع فکر  متضاد، سازگار باشد و کار کند.

 

تا اینجا من فقط یادداشت‌نویس ظاهر شدم و چون سیاسی‌میاسی بلد نیستم از خود ردی باقی نذاشتم.

 

اما عمدی یک مسئله‌سازی کنم

پزشکیان تعمدی دو سید عباس و یک عباس را دور خود جمع کرد: سید عباس صالحی وزیر ارشاد. او معتمدترین فرد حوزه بود در حوزه قم که بر بسیاری از مجلات دفتر تبلیغات اسلامی مدیریت و مسئولیت داشت. پس او فقط وزیر ارشاد پزشکیان نیست، واسط او و حوزه هم هست تا رابطه‌ی خود با روحانیت را صاف نگه دارد، نه موج‌دار. سید عباس عراقچی را گذاشت خارجه که موریانه‌ اندازد بر برجام و راه جدید بپماید چون برجام در ایران عامل وقت‌کُشی در خدمت و اختلاف و حتی اختلال فرصت شده است. عباس عبدی را فراوزیر کرد به عبارتی سروزیر یا همان سفیرْمختار. چون عباس عبدی حلقه‌ی انگشت سبابه‌ی! اطلاعات و جامعه‌ی مدنی است. دامنه دارابی

طرح نظری: جامعه وقتی با یک رویداد خبری یا مشکل ماندگاری مواجه می‌شود، طبع آن اقتضا می‌کند آن را «مسئله» تلقی کند. خود لغت عربی مسئله یعنی چیزی که در آن سؤالُ ابهام خوابیده شده باشد که ذهن‌های کنجکاو یا حتی افراد دچار آن مشکل، خواستار روشن‌شدنُ حل آن می‌شوند. اما مسئله‌سازی آن چیزی‌ست که کسانی در صدد برآیند برای هدف‌های خود آن را ایجاد کنند. اتفاقاً هر دو هم، در جامعه به‌گسترگی وجود دارد. جامعه‌ای عاری از مسئله و مسئله‌سازی، وجود ندارد. به عبارتی جامعه‌ی بی‌مسئله نداریم. حالا همین امروز که ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۳ است به نظر می‌رسد این مسئله‌ها مسئله‌سازی‌ها وجود دارد. من چند تا را تصادفی نام می‌برم اگر دست داد جلوَش شرح می‌نویسم. خودم هم در آخر به عنوان تست عملی عمدی، دست به یک مسئله‌سازی می‌زنم تا بحث من روشن‌تر به پایان برسد.

 

 

تیتر روزنامه ستاره صبح

چاپ ۳ شهریور ۱۴۰۳ روی حرف غضنفری

 

مسئله‌ها: چند مثال؛

۱. رابطه با آمریکا که مردم با سه نوع نگرش مواجه‌اند: طرفداران تنش، حامیان رفع تنش، قائلان مدیریت تنش. اخیراً حتی آقای مهدی غضنفری که مدیر مدرسه‌ی «حکمرانی» شهید بهشتی دانشگاه دفاع ملی و از حلقه‌های آقای محمود احمدی‌نژاد بود و فعلأ دو سه سالی مدیر «صندوق توسعه ملی» هم هست به آقای پزشکیان پیشنهاد داده است سفارت آمریکا در تهران را باز کند بگذارد سرکنسول آمریکا بیاید آنجا مستقر شود. او گفت سنگی به چاه انداختند که درآوردن آن سخت است. منظورش قضیه‌ی تسخیر سفارت آمریکاست.

 

۲. نه غزه نه لبنان، هم غزه هم لبنان. این نیز یک دوگانه‌ای است در جامعه‌ی ایران. حامیان شعار اول برین نظرند پول و نیروی ایران نباید برای بیرون صرف شود و ایران آغازگر مَصاف منطقه‌ای است. طرفداران شعار دوم چنین امری را عمق استراتژیک ایران اعلان می‌کنند. یعنی هم حیاط خلوت برای ایران و هم حیات امنیت برای ایران.

 

۳. اقتصاد جهانی یا اقتصاد مقاومتی. جانبداران اولی استدلال می‌کنند با اقتصاد نوع اول عین ریل به قطار ترقی و توسعه‌ی جهان وصل می‌شویم. اما واضعان دومی دلیل می‌آورند ایران را به اقتصاد شبکه‌ای جهان راه نمی‌دهند عقل اقتضا می‌کند دست به مقاومت بزنیم و اقتصاد را بومی و ملی نگه داریم و جهادی کار کنیم و اعتنایی به ترس و ترساندن از تحریم نکنیم.

 

مسئله‌سازی: چند مثال؛

۱. کابینه در ایران همواره نقطه‌ی کور کشور بود، عین پیچ‌های جاده‌ی هراز که با چند آینه محدّب (=کوژ، خم، انحنا) حل شد. عکس این نوع آینه را در بالای متن گذاشتم. اما پیچ سیاست در ایران، آینه‌پذیر نیست. هیچ آینه‌ای. نه صاف، نه مقعر (=در گویش محلی: چالوک‌‌دله، یا به فارسی: گود و فرورفته)، نه محدب. علت همین روش مسئله‌سازی است.

 

۲. پیاده به زیارت اربعین شتافتن. این هم در دسته‌ی مسئله‌سازی قرار گرفت. آقای محمدرضا عارف معاون اول آقای پزشکیان در نخستین دستور، امر کرده بود پول اربعین را به وزارت کشور واریز کنند. فکر کنم ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان بود. از همان اولین صدور دستور مالی، مسئله‌سازی شروع شد. دسته‌ی مخالف در کشور دلیل اقامه کردند پول مردم را بدون اجازه نباید صرف هزینه‌ی شخصی زائران کرد و دولتی‌سازی زیارت، خطاست. دسته‌ی موافق گفتند اربعین یک گام دینی، سیاسی و حتی در نظر برخی معتقدان، از علائم ظهور است و نمی‌شود پول این گام را بست.

 

۳. وزیر اطلاعات دولت جدید که نمی‌تواند همان وزیر قبلی باشد. رسم بود در ایران کابینه با تغییر وزیر اطلاعات شکل و شمایل می‌گرفت. اما آقای پزشکیان خرق عادت کرد. خب، روی این هم دو گروه شدند: حامیان تغییر وزیر مدعی‌اند وقتی وزیر اطلاعات عوض نمی‌شود علامت بن‌بست در تغییر روش است. در مقابل ادعا این است تثبیت وزیر نشانه‌ی بی‌طرفی وزیر است که همزمان قادر است با دو نوع فکر  متضاد، سازگار باشد و کار کند.

 

تا اینجا من فقط یادداشت‌نویس ظاهر شدم و چون سیاسی‌میاسی بلد نیستم از خود ردی باقی نذاشتم.

 

اما عمدی یک مسئله‌سازی کنم

پزشکیان تعمدی دو سید عباس و یک عباس را دور خود جمع کرد: سید عباس صالحی وزیر ارشاد. او معتمدترین فرد حوزه بود در حوزه قم که بر بسیاری از مجلات دفتر تبلیغات اسلامی مدیریت و مسئولیت داشت. پس او فقط وزیر ارشاد پزشکیان نیست، واسط او و حوزه هم هست تا رابطه‌ی خود با روحانیت را صاف نگه دارد، نه موج‌دار. سید عباس عراقچی را گذاشت خارجه که موریانه‌ اندازد بر برجام و راه جدید بپماید چون برجام در ایران عامل وقت‌کُشی در خدمت و اختلاف و حتی اختلال فرصت شده است. عباس عبدی را فراوزیر کرد به عبارتی سروزیر یا همان سفیرْمختار. چون عباس عبدی حلقه‌ی انگشت سبابه‌ی! اطلاعات و جامعه‌ی مدنی است. دامنه دارابی

Notes ۳
پست شده در جمعه, ۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۸۴
ساعت پست : ۱۰:۱۸
مشخصات پست

چند عکس چند حرف

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

کارگاه نخ

چرخ کارگاه و کارگر باید بچرخد تا...

 

تیگو جدید چین

 

(۱ . ۶ . ۱۴۰۳)

موکب حرم امام رضا ع

در مسیر منتهی به کربلا

 

دعای جیب

شهید ابومهندس

یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ

وَیَعفُو عَن الکَثیر

اِقبَل مِنّی الیَسیرَ

وَ اعفُوعَنی الکَثیر

اِنّکَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم

 

ای کسی

که اندک را می‌پذیری

و از گناه بسیار می‌گذری،

عمل نیک اندکم را بپذیر

و گناه بسیارم را ببخش،

همانا که تو آمرزنده مهربانی

 

 

از وبلاگ  کنعانیون یاد خدا

 

(۲۹ مرداد ۱۴۰۳)

آقای میرحسین و خانم زهرا رهنورد

تازه‌ترین عکس  از دخترشان نرگس

 

تیتر دبشِ فساد چای «دبش»

روزنامه عجب شیر (۲۷ مرداد ۱۴۰۳)

 

این دو مهم،

ایران عربستان

اگر البته در سازگاری و سازش شوند

ماکس وبِر سیاست را

سوراخ‌کردن تخته‌های سفت می‌دانست

 

چند تغییر امنیتی

در ویندوز ۱۱ اعمال خواهد شد.

 

 

نوسانتارا پایتخت جدید

اندونزی به جای جاکارتا

...

 

زیبای نوسانتارا پایتخت جدید اندونزی

 

خسرو معتضد صادق زیباکلام

نشست مرحوم «دکتر محمد  مصدق»

آقای خسرو معتضد گفت: «صداوسیما خانه‌ی من است... اگر شما انتظار دارید من در فرستنده‌ی رادیو تلویزیون  دولتی ایران فحش بدهم، این کار را نمی‌کنم. مگر زیباکلام به زندان افتاد کسی حالش را پرسید؟! ... من در کجا گفته‌ام که جنگجو هستم؟! من کجا گفته‌ام که من چریکم؟! من تاریخ‌نویسم.»

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در جمعه, ۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۸۴
ساعت پست : ۱۰:۱۸
دنبال کننده

چند عکس چند حرف

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
چند عکس چند حرف

کارگاه نخ

چرخ کارگاه و کارگر باید بچرخد تا...

 

تیگو جدید چین

 

(۱ . ۶ . ۱۴۰۳)

موکب حرم امام رضا ع

در مسیر منتهی به کربلا

 

دعای جیب

شهید ابومهندس

یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ

وَیَعفُو عَن الکَثیر

اِقبَل مِنّی الیَسیرَ

وَ اعفُوعَنی الکَثیر

اِنّکَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم

 

ای کسی

که اندک را می‌پذیری

و از گناه بسیار می‌گذری،

عمل نیک اندکم را بپذیر

و گناه بسیارم را ببخش،

همانا که تو آمرزنده مهربانی

 

 

از وبلاگ  کنعانیون یاد خدا

 

(۲۹ مرداد ۱۴۰۳)

آقای میرحسین و خانم زهرا رهنورد

تازه‌ترین عکس  از دخترشان نرگس

 

تیتر دبشِ فساد چای «دبش»

روزنامه عجب شیر (۲۷ مرداد ۱۴۰۳)

 

این دو مهم،

ایران عربستان

اگر البته در سازگاری و سازش شوند

ماکس وبِر سیاست را

سوراخ‌کردن تخته‌های سفت می‌دانست

 

چند تغییر امنیتی

در ویندوز ۱۱ اعمال خواهد شد.

 

 

نوسانتارا پایتخت جدید

اندونزی به جای جاکارتا

...

 

زیبای نوسانتارا پایتخت جدید اندونزی

 

خسرو معتضد صادق زیباکلام

نشست مرحوم «دکتر محمد  مصدق»

آقای خسرو معتضد گفت: «صداوسیما خانه‌ی من است... اگر شما انتظار دارید من در فرستنده‌ی رادیو تلویزیون  دولتی ایران فحش بدهم، این کار را نمی‌کنم. مگر زیباکلام به زندان افتاد کسی حالش را پرسید؟! ... من در کجا گفته‌ام که جنگجو هستم؟! من کجا گفته‌ام که من چریکم؟! من تاریخ‌نویسم.»

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

کارگاه نخ

چرخ کارگاه و کارگر باید بچرخد تا...

 

تیگو جدید چین

 

(۱ . ۶ . ۱۴۰۳)

موکب حرم امام رضا ع

در مسیر منتهی به کربلا

 

دعای جیب

شهید ابومهندس

یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ

وَیَعفُو عَن الکَثیر

اِقبَل مِنّی الیَسیرَ

وَ اعفُوعَنی الکَثیر

اِنّکَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم

 

ای کسی

که اندک را می‌پذیری

و از گناه بسیار می‌گذری،

عمل نیک اندکم را بپذیر

و گناه بسیارم را ببخش،

همانا که تو آمرزنده مهربانی

 

 

از وبلاگ  کنعانیون یاد خدا

 

(۲۹ مرداد ۱۴۰۳)

آقای میرحسین و خانم زهرا رهنورد

تازه‌ترین عکس  از دخترشان نرگس

 

تیتر دبشِ فساد چای «دبش»

روزنامه عجب شیر (۲۷ مرداد ۱۴۰۳)

 

این دو مهم،

ایران عربستان

اگر البته در سازگاری و سازش شوند

ماکس وبِر سیاست را

سوراخ‌کردن تخته‌های سفت می‌دانست

 

چند تغییر امنیتی

در ویندوز ۱۱ اعمال خواهد شد.

 

 

نوسانتارا پایتخت جدید

اندونزی به جای جاکارتا

...

 

زیبای نوسانتارا پایتخت جدید اندونزی

 

خسرو معتضد صادق زیباکلام

نشست مرحوم «دکتر محمد  مصدق»

آقای خسرو معتضد گفت: «صداوسیما خانه‌ی من است... اگر شما انتظار دارید من در فرستنده‌ی رادیو تلویزیون  دولتی ایران فحش بدهم، این کار را نمی‌کنم. مگر زیباکلام به زندان افتاد کسی حالش را پرسید؟! ... من در کجا گفته‌ام که جنگجو هستم؟! من کجا گفته‌ام که من چریکم؟! من تاریخ‌نویسم.»

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
چند عکس چند حرف

چند عکس چند حرف

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
چند عکس چند حرف

کارگاه نخ

چرخ کارگاه و کارگر باید بچرخد تا...

 

تیگو جدید چین

 

(۱ . ۶ . ۱۴۰۳)

موکب حرم امام رضا ع

در مسیر منتهی به کربلا

 

دعای جیب

شهید ابومهندس

یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ

وَیَعفُو عَن الکَثیر

اِقبَل مِنّی الیَسیرَ

وَ اعفُوعَنی الکَثیر

اِنّکَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم

 

ای کسی

که اندک را می‌پذیری

و از گناه بسیار می‌گذری،

عمل نیک اندکم را بپذیر

و گناه بسیارم را ببخش،

همانا که تو آمرزنده مهربانی

 

 

از وبلاگ  کنعانیون یاد خدا

 

(۲۹ مرداد ۱۴۰۳)

آقای میرحسین و خانم زهرا رهنورد

تازه‌ترین عکس  از دخترشان نرگس

 

تیتر دبشِ فساد چای «دبش»

روزنامه عجب شیر (۲۷ مرداد ۱۴۰۳)

 

این دو مهم،

ایران عربستان

اگر البته در سازگاری و سازش شوند

ماکس وبِر سیاست را

سوراخ‌کردن تخته‌های سفت می‌دانست

 

چند تغییر امنیتی

در ویندوز ۱۱ اعمال خواهد شد.

 

 

نوسانتارا پایتخت جدید

اندونزی به جای جاکارتا

...

 

زیبای نوسانتارا پایتخت جدید اندونزی

 

خسرو معتضد صادق زیباکلام

نشست مرحوم «دکتر محمد  مصدق»

آقای خسرو معتضد گفت: «صداوسیما خانه‌ی من است... اگر شما انتظار دارید من در فرستنده‌ی رادیو تلویزیون  دولتی ایران فحش بدهم، این کار را نمی‌کنم. مگر زیباکلام به زندان افتاد کسی حالش را پرسید؟! ... من در کجا گفته‌ام که جنگجو هستم؟! من کجا گفته‌ام که من چریکم؟! من تاریخ‌نویسم.»

کارگاه نخ

چرخ کارگاه و کارگر باید بچرخد تا...

 

تیگو جدید چین

 

(۱ . ۶ . ۱۴۰۳)

موکب حرم امام رضا ع

در مسیر منتهی به کربلا

 

دعای جیب

شهید ابومهندس

یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ

وَیَعفُو عَن الکَثیر

اِقبَل مِنّی الیَسیرَ

وَ اعفُوعَنی الکَثیر

اِنّکَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم

 

ای کسی

که اندک را می‌پذیری

و از گناه بسیار می‌گذری،

عمل نیک اندکم را بپذیر

و گناه بسیارم را ببخش،

همانا که تو آمرزنده مهربانی

 

 

از وبلاگ  کنعانیون یاد خدا

 

(۲۹ مرداد ۱۴۰۳)

آقای میرحسین و خانم زهرا رهنورد

تازه‌ترین عکس  از دخترشان نرگس

 

تیتر دبشِ فساد چای «دبش»

روزنامه عجب شیر (۲۷ مرداد ۱۴۰۳)

 

این دو مهم،

ایران عربستان

اگر البته در سازگاری و سازش شوند

ماکس وبِر سیاست را

سوراخ‌کردن تخته‌های سفت می‌دانست

 

چند تغییر امنیتی

در ویندوز ۱۱ اعمال خواهد شد.

 

 

نوسانتارا پایتخت جدید

اندونزی به جای جاکارتا

...

 

زیبای نوسانتارا پایتخت جدید اندونزی

 

خسرو معتضد صادق زیباکلام

نشست مرحوم «دکتر محمد  مصدق»

آقای خسرو معتضد گفت: «صداوسیما خانه‌ی من است... اگر شما انتظار دارید من در فرستنده‌ی رادیو تلویزیون  دولتی ایران فحش بدهم، این کار را نمی‌کنم. مگر زیباکلام به زندان افتاد کسی حالش را پرسید؟! ... من در کجا گفته‌ام که جنگجو هستم؟! من کجا گفته‌ام که من چریکم؟! من تاریخ‌نویسم.»

Notes ۰
پست شده در جمعه, ۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۷۴
ساعت پست : ۰۹:۵۵
مشخصات پست

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

تخریب لانه

سُروده‌ی حجت الاسلام

شیخ احمد باقریان ساروی

===

 

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

بهر آسایش شب های سرد و سخت

 

شب سردی برفت درون کاشانه

 تا بیاساید اندکی در آن لانه

 

باد سختی وزید در ان هنگام

لانه تخریب شد پرنده شد ناکام

 

پر زد آن پرنده در آن دل شب

 گوشه ای خزید ماند اندر عجب

 

از چه رو لانه ام خراب کرد خدا؟

از چه رو لطف خود کرده از من جدا؟

 

ناگهان فرشته ای دید لب خندان

با پیام مهر خدای خوب جهان

 

گفت ای که غافلی ز حکمت حبیب

بی جهت لانه ات را نکرد او تخریب

 

ماری اندر کمین تو آمده بود

 برای خوردنت دهان باز کرده بود

 

من فرستادم باد را سوی آن لانه

بهر حفظ جانت کردمش ویرانه

 

چه بلاها که کردم ز تو آن را دور

نعمتی بود ز سوی خدای غفور

 

چه بسا خواسته ات بود ز خدا چیزی

 به زیان تو بود نکرد تو را روزی

 

گاه پنداشتی کسی را دشمن بدکار

خیرخواه تو بود و خوشکردار

 

ناخوش اید تو را ز یک موجود

 خیر تو در آن هست به دار وجود

 

اشک چشمان پرنده جاری شد

فکر نعمتهای خدای باری شد

 

گفت ای خدا من سود خود نمی دانم

گاه سود خودم را زیان پندارم

 

در گمان ناقصم زیان گاه سود است

یا که سود تو نزد من زیان چون دود است

 

«ساروی» پند گیر زین خبر و این قصه

ز خودت دور گردان تو هر غم و غصه

 

پیش حق هر زمان تو شکر نعمت کن

 شکر او نیز در زمان محنت کن

 

قم

مرداد ۱۴۰۳

احمد باقریان ساروی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پست شده در جمعه, ۲ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۲۷۴
ساعت پست : ۰۹:۵۵
دنبال کننده

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

تخریب لانه

سُروده‌ی حجت الاسلام

شیخ احمد باقریان ساروی

===

 

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

بهر آسایش شب های سرد و سخت

 

شب سردی برفت درون کاشانه

 تا بیاساید اندکی در آن لانه

 

باد سختی وزید در ان هنگام

لانه تخریب شد پرنده شد ناکام

 

پر زد آن پرنده در آن دل شب

 گوشه ای خزید ماند اندر عجب

 

از چه رو لانه ام خراب کرد خدا؟

از چه رو لطف خود کرده از من جدا؟

 

ناگهان فرشته ای دید لب خندان

با پیام مهر خدای خوب جهان

 

گفت ای که غافلی ز حکمت حبیب

بی جهت لانه ات را نکرد او تخریب

 

ماری اندر کمین تو آمده بود

 برای خوردنت دهان باز کرده بود

 

من فرستادم باد را سوی آن لانه

بهر حفظ جانت کردمش ویرانه

 

چه بلاها که کردم ز تو آن را دور

نعمتی بود ز سوی خدای غفور

 

چه بسا خواسته ات بود ز خدا چیزی

 به زیان تو بود نکرد تو را روزی

 

گاه پنداشتی کسی را دشمن بدکار

خیرخواه تو بود و خوشکردار

 

ناخوش اید تو را ز یک موجود

 خیر تو در آن هست به دار وجود

 

اشک چشمان پرنده جاری شد

فکر نعمتهای خدای باری شد

 

گفت ای خدا من سود خود نمی دانم

گاه سود خودم را زیان پندارم

 

در گمان ناقصم زیان گاه سود است

یا که سود تو نزد من زیان چون دود است

 

«ساروی» پند گیر زین خبر و این قصه

ز خودت دور گردان تو هر غم و غصه

 

پیش حق هر زمان تو شکر نعمت کن

 شکر او نیز در زمان محنت کن

 

قم

مرداد ۱۴۰۳

احمد باقریان ساروی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

تخریب لانه

سُروده‌ی حجت الاسلام

شیخ احمد باقریان ساروی

===

 

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

بهر آسایش شب های سرد و سخت

 

شب سردی برفت درون کاشانه

 تا بیاساید اندکی در آن لانه

 

باد سختی وزید در ان هنگام

لانه تخریب شد پرنده شد ناکام

 

پر زد آن پرنده در آن دل شب

 گوشه ای خزید ماند اندر عجب

 

از چه رو لانه ام خراب کرد خدا؟

از چه رو لطف خود کرده از من جدا؟

 

ناگهان فرشته ای دید لب خندان

با پیام مهر خدای خوب جهان

 

گفت ای که غافلی ز حکمت حبیب

بی جهت لانه ات را نکرد او تخریب

 

ماری اندر کمین تو آمده بود

 برای خوردنت دهان باز کرده بود

 

من فرستادم باد را سوی آن لانه

بهر حفظ جانت کردمش ویرانه

 

چه بلاها که کردم ز تو آن را دور

نعمتی بود ز سوی خدای غفور

 

چه بسا خواسته ات بود ز خدا چیزی

 به زیان تو بود نکرد تو را روزی

 

گاه پنداشتی کسی را دشمن بدکار

خیرخواه تو بود و خوشکردار

 

ناخوش اید تو را ز یک موجود

 خیر تو در آن هست به دار وجود

 

اشک چشمان پرنده جاری شد

فکر نعمتهای خدای باری شد

 

گفت ای خدا من سود خود نمی دانم

گاه سود خودم را زیان پندارم

 

در گمان ناقصم زیان گاه سود است

یا که سود تو نزد من زیان چون دود است

 

«ساروی» پند گیر زین خبر و این قصه

ز خودت دور گردان تو هر غم و غصه

 

پیش حق هر زمان تو شکر نعمت کن

 شکر او نیز در زمان محنت کن

 

قم

مرداد ۱۴۰۳

احمد باقریان ساروی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۰
پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

تخریب لانه

سُروده‌ی حجت الاسلام

شیخ احمد باقریان ساروی

===

 

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

بهر آسایش شب های سرد و سخت

 

شب سردی برفت درون کاشانه

 تا بیاساید اندکی در آن لانه

 

باد سختی وزید در ان هنگام

لانه تخریب شد پرنده شد ناکام

 

پر زد آن پرنده در آن دل شب

 گوشه ای خزید ماند اندر عجب

 

از چه رو لانه ام خراب کرد خدا؟

از چه رو لطف خود کرده از من جدا؟

 

ناگهان فرشته ای دید لب خندان

با پیام مهر خدای خوب جهان

 

گفت ای که غافلی ز حکمت حبیب

بی جهت لانه ات را نکرد او تخریب

 

ماری اندر کمین تو آمده بود

 برای خوردنت دهان باز کرده بود

 

من فرستادم باد را سوی آن لانه

بهر حفظ جانت کردمش ویرانه

 

چه بلاها که کردم ز تو آن را دور

نعمتی بود ز سوی خدای غفور

 

چه بسا خواسته ات بود ز خدا چیزی

 به زیان تو بود نکرد تو را روزی

 

گاه پنداشتی کسی را دشمن بدکار

خیرخواه تو بود و خوشکردار

 

ناخوش اید تو را ز یک موجود

 خیر تو در آن هست به دار وجود

 

اشک چشمان پرنده جاری شد

فکر نعمتهای خدای باری شد

 

گفت ای خدا من سود خود نمی دانم

گاه سود خودم را زیان پندارم

 

در گمان ناقصم زیان گاه سود است

یا که سود تو نزد من زیان چون دود است

 

«ساروی» پند گیر زین خبر و این قصه

ز خودت دور گردان تو هر غم و غصه

 

پیش حق هر زمان تو شکر نعمت کن

 شکر او نیز در زمان محنت کن

 

قم

مرداد ۱۴۰۳

احمد باقریان ساروی

تخریب لانه

سُروده‌ی حجت الاسلام

شیخ احمد باقریان ساروی

===

 

پرنده ای لانه ساخت به روی درخت

بهر آسایش شب های سرد و سخت

 

شب سردی برفت درون کاشانه

 تا بیاساید اندکی در آن لانه

 

باد سختی وزید در ان هنگام

لانه تخریب شد پرنده شد ناکام

 

پر زد آن پرنده در آن دل شب

 گوشه ای خزید ماند اندر عجب

 

از چه رو لانه ام خراب کرد خدا؟

از چه رو لطف خود کرده از من جدا؟

 

ناگهان فرشته ای دید لب خندان

با پیام مهر خدای خوب جهان

 

گفت ای که غافلی ز حکمت حبیب

بی جهت لانه ات را نکرد او تخریب

 

ماری اندر کمین تو آمده بود

 برای خوردنت دهان باز کرده بود

 

من فرستادم باد را سوی آن لانه

بهر حفظ جانت کردمش ویرانه

 

چه بلاها که کردم ز تو آن را دور

نعمتی بود ز سوی خدای غفور

 

چه بسا خواسته ات بود ز خدا چیزی

 به زیان تو بود نکرد تو را روزی

 

گاه پنداشتی کسی را دشمن بدکار

خیرخواه تو بود و خوشکردار

 

ناخوش اید تو را ز یک موجود

 خیر تو در آن هست به دار وجود

 

اشک چشمان پرنده جاری شد

فکر نعمتهای خدای باری شد

 

گفت ای خدا من سود خود نمی دانم

گاه سود خودم را زیان پندارم

 

در گمان ناقصم زیان گاه سود است

یا که سود تو نزد من زیان چون دود است

 

«ساروی» پند گیر زین خبر و این قصه

ز خودت دور گردان تو هر غم و غصه

 

پیش حق هر زمان تو شکر نعمت کن

 شکر او نیز در زمان محنت کن

 

قم

مرداد ۱۴۰۳

احمد باقریان ساروی

Notes ۰
پست شده در پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۶۵
ساعت پست : ۰۲:۰۹
مشخصات پست

دموکراسی و بروکراسی در دولت پزشکیان

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

: دموکراسی و بوروکراسی. ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ : جامعه‌ی ایران تقریباً دو ماه میان احتمال تشکیل دولت قالیباف! یا دولت جلیلی! و یا دولت پزشکیان، در هیجان یا نوسان و یا اطمینان بود؛ این‌که کُدامی‌شان به قدرت می‌رسند شبیه بلیت بخت‌آزمایی شده بود. و اما این‌که کُدامی‌شان را به قدرت برسانند به یک مسئله‌ی سرنوشت و پویا تبدیل شده بود. فضا، از دو قطبی زیبای آن سالِ آقایان: «سید محمد خاتمی - علی اکبر ناطق نوری»، هنوز هم زیباتر شده بود. زیرا انتخابات، در واقعیت یعنی رقابت. یعنی نهایت مرزشکنی فکری. یعنی حرف برای جذب رأی. و این جدیت در رقابت، در واقعیت رخ داده بود. بالاترین احتمال روی دولت قالیباف بود. اما چون آقای سعید جلیلی با یک پشتوانه‌ی ایدئولوژیکی، یک دهه برای ایجاد دولت جلیلی» با تز «انقلاب حقیقی در انقلاب واقعی» (این تعبیر از من است) نیروسازی کرده بود و در درون نیروهایی از فعالین شِبه‌حزبی اصولگراها، بارقه‌ی تصاحبِ آسان قدرت دمیده بود، جفا می‌پنداشت اگر وسط انتخابات، متهم می‌شد به عمله‌ی آقای قالیباف. او چنین گذری را برای خود و نیروانَش، اُفت می‌دانست. وگرنه با برآوُردهای صحنه، قطعی می‌دانستند با آمدن آقای سعید جلیلی در تیم آقای قالیباف، شکل‌گیری نخستین دولت بورکرات قالیباف حتمی‌ست. به‌هرحال، بازی قدرت و میز کشورداری، میل‌ها را، مزه‌ها را به‌همین سهولت به هم نمی‌زند، این شد که دورِ دوم، آقای مسعود پزشکیان بر آنان فائق آمد. علت این تفوق رأی، معلوم است؛ تشتُت در راست و حل‌نشدن بسیاری از مشکلات ایران در زمان حضور جریان راست در تمامیت قدرت کشور. و در مقابل ورود نیروهایی از بدنه‌ی رأی، که جزوِ قهرکنندگان با صندوق شده بودند، اما اندکی از آنان قانع شده بودند برخیزند و کار را برای پزشکیان پایان دهند. اینک که من دارم یادداشت می‌نویسم ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ است، و "دولت پزشکیان" به همراه کل کابینه‌اش، رسماً و قانوناً شکل گرفته است. در مورد دولت پزشکیان، من جانب نقد و بررسی ایستاده‌ام، نه میل و پیروی. اساساً عهدم با خودم، پرهیز اکید از جانبداری و پیروی از کابینه‌هاست. برای هر منتقدِ هر دولت، با هر نوع جهت و گرایش و فکر، حق و آزادیِ نقد و حتی مخالفت و اعتراض مدنی و قاعده‌مند قائلم، چون مانع از وضعِ بدِ بسته‌شدنِ فضای آزاد فکری می‌شود

 

 

 

 

اما چرا نام یادداشتم را «دموکراسی و بوروکراسی» گذاشتم. دموکراسی یک روشِ رو به ترقی سیاستمداری است. این روش فعلاً با هزار عیبی که بر آن وارد شده است، خصوصاً غرب که این نوع نظام را با پول و باند تبهکاران آلوده ساخته است، اما از مَنظَر مردم و سازمان رأی، بر سایرِ گونه‌های سیاست‌ورزی چیرگی دارد؛ و داردْ هم، حتی برتری و فضیلت. اما من همواره برای این نوع نظام، دو تهدید می‌بینم که مثل آفت، لک می‌اندازد بر پیکر آن. یکی بوروکراسی است و دیگری جریان «پول» و «وعده» در گردشِ نخبگان اُلیگارشی قدرت. اما بوروکراسی، که در فهم عمومی همان «کاغذبازی»ست؛ به تعبیر ماکس وبِر "فرمانروایی مقامات رسمی"ست. از نظر من، همین دو کلمه‌ی زیبای «بورو» (=دفترِ کار، میز قدرت، میز تحریر، میز خدمت و هر اسمی ازین قبیل» و «کراسی» (=اداره‌ی امور مردم) سَمّ دموکراسی هم هست. درست است در تعریف، یک شیوه‌ی مدرن در اداره‌ی کلاسیک سازمان است با تصمیم‌گیری متمرکز از بالا به پایین، اما در گردش سیاست و چرخش افراد دخیل آن، دچار بحران بُغرنج مجموعه‌ای از "دستورالعمل‌های دقیق و سلسله‌مراتب" می‌شود و در مقام مقایسه، مورانِ در آشیانه را گرفتار کفتارهای درمانده از لاشه‌ی استخوان در بیشه‌زار می‌کند. در تئوری و نظر، مدیریتِ بروکراتیک شیوه‌ی تعامل و همکاری افراد است اما آنان را در معرض آماج زدُبند می‌افکنَد و آسان هم ،خریده و فروخته می‌شوند. حتی مدیریت علمی در نظریه‌ی «فردریک تیلور» نیز که از روش بروکراتیک، برتر است باز «روی اشخاص و نتایج حاصل از فرایندها» مدار می‌گیرد.

 

من -تأکید می‌کنم: من- پیش‌برآوُرد می‌کنم همین الآن بگویم دولت پزشکیان را زیر چنبره‌ی بروکراتیک، دولتی خُردشده می‌بینم. مگر آن که کتاب «بوروکراسی چیست؟» اثر کلود لوفور - کورنلیوس کاستوریادیس با ترجمه‌ی امین قضایی را نیروهایش بخوانند و از آفات آن اکیداً دوری گزیند. این دولت، هر رفتار برای پیاده‌سازی فرایندها به داده‌ها و آزمایش‌ها را، بخواهد صرفاً با رویکرد بروکراسی، به سازگاری سیاسی تبدیل کند، هرگز نمی‌تواند. من نمی‌دانم اصلاح‌طلب و اصولگرا در بحث چالش الفاظ تئوریک اصول و اصلاح، دنبال چه می‌گردند تا کشور را به آن مدار بچرخانند، واقعاً نمی‌دانم، اما این را می‌دانم کشور باید از کشورداری شیوه‌ی رانتی و فسادآمیز خلاص شود؛ «خلاص». قالیباف! جلیلی! پزشکیان! فعلا سه قطب فکری - عملی این نظام شدند، چه قابل باشند، چه قابل نباشند. فعلاً ساحتِ سیاست، همینی هست که عیان شده است. هر سه باید به نظرم آزادِ آزاد باشند کارِ خود را -آنچه واقعاً در خفا بدان فکر مسلح‌اند- بکنند، تا از بستر ضعف و قوت این سه قطب، نتایج طبیعیِ سُزشدن قدرتِ نو، نوج زنَد و جامعه‌ی ایرانی شکوفا و پویا بمانَد و نظارت عامه مفهموم بگیرد. چون جامعه را، خُفته و نُهفته نمی‌شود اداره کرد. عکس پزشکیان و قالیباف هم، سالن غذاخوری مجلس است (۳۱ . ۵ . ۱۴۰۳) روز نشست رأی اعتماد به کابینه. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۳
پست شده در پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۳
بازدید ها : ۱۶۵
ساعت پست : ۰۲:۰۹
دنبال کننده

دموکراسی و بروکراسی در دولت پزشکیان

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دموکراسی و بروکراسی در دولت پزشکیان

: دموکراسی و بوروکراسی. ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ : جامعه‌ی ایران تقریباً دو ماه میان احتمال تشکیل دولت قالیباف! یا دولت جلیلی! و یا دولت پزشکیان، در هیجان یا نوسان و یا اطمینان بود؛ این‌که کُدامی‌شان به قدرت می‌رسند شبیه بلیت بخت‌آزمایی شده بود. و اما این‌که کُدامی‌شان را به قدرت برسانند به یک مسئله‌ی سرنوشت و پویا تبدیل شده بود. فضا، از دو قطبی زیبای آن سالِ آقایان: «سید محمد خاتمی - علی اکبر ناطق نوری»، هنوز هم زیباتر شده بود. زیرا انتخابات، در واقعیت یعنی رقابت. یعنی نهایت مرزشکنی فکری. یعنی حرف برای جذب رأی. و این جدیت در رقابت، در واقعیت رخ داده بود. بالاترین احتمال روی دولت قالیباف بود. اما چون آقای سعید جلیلی با یک پشتوانه‌ی ایدئولوژیکی، یک دهه برای ایجاد دولت جلیلی» با تز «انقلاب حقیقی در انقلاب واقعی» (این تعبیر از من است) نیروسازی کرده بود و در درون نیروهایی از فعالین شِبه‌حزبی اصولگراها، بارقه‌ی تصاحبِ آسان قدرت دمیده بود، جفا می‌پنداشت اگر وسط انتخابات، متهم می‌شد به عمله‌ی آقای قالیباف. او چنین گذری را برای خود و نیروانَش، اُفت می‌دانست. وگرنه با برآوُردهای صحنه، قطعی می‌دانستند با آمدن آقای سعید جلیلی در تیم آقای قالیباف، شکل‌گیری نخستین دولت بورکرات قالیباف حتمی‌ست. به‌هرحال، بازی قدرت و میز کشورداری، میل‌ها را، مزه‌ها را به‌همین سهولت به هم نمی‌زند، این شد که دورِ دوم، آقای مسعود پزشکیان بر آنان فائق آمد. علت این تفوق رأی، معلوم است؛ تشتُت در راست و حل‌نشدن بسیاری از مشکلات ایران در زمان حضور جریان راست در تمامیت قدرت کشور. و در مقابل ورود نیروهایی از بدنه‌ی رأی، که جزوِ قهرکنندگان با صندوق شده بودند، اما اندکی از آنان قانع شده بودند برخیزند و کار را برای پزشکیان پایان دهند. اینک که من دارم یادداشت می‌نویسم ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ است، و "دولت پزشکیان" به همراه کل کابینه‌اش، رسماً و قانوناً شکل گرفته است. در مورد دولت پزشکیان، من جانب نقد و بررسی ایستاده‌ام، نه میل و پیروی. اساساً عهدم با خودم، پرهیز اکید از جانبداری و پیروی از کابینه‌هاست. برای هر منتقدِ هر دولت، با هر نوع جهت و گرایش و فکر، حق و آزادیِ نقد و حتی مخالفت و اعتراض مدنی و قاعده‌مند قائلم، چون مانع از وضعِ بدِ بسته‌شدنِ فضای آزاد فکری می‌شود

 

 

 

 

اما چرا نام یادداشتم را «دموکراسی و بوروکراسی» گذاشتم. دموکراسی یک روشِ رو به ترقی سیاستمداری است. این روش فعلاً با هزار عیبی که بر آن وارد شده است، خصوصاً غرب که این نوع نظام را با پول و باند تبهکاران آلوده ساخته است، اما از مَنظَر مردم و سازمان رأی، بر سایرِ گونه‌های سیاست‌ورزی چیرگی دارد؛ و داردْ هم، حتی برتری و فضیلت. اما من همواره برای این نوع نظام، دو تهدید می‌بینم که مثل آفت، لک می‌اندازد بر پیکر آن. یکی بوروکراسی است و دیگری جریان «پول» و «وعده» در گردشِ نخبگان اُلیگارشی قدرت. اما بوروکراسی، که در فهم عمومی همان «کاغذبازی»ست؛ به تعبیر ماکس وبِر "فرمانروایی مقامات رسمی"ست. از نظر من، همین دو کلمه‌ی زیبای «بورو» (=دفترِ کار، میز قدرت، میز تحریر، میز خدمت و هر اسمی ازین قبیل» و «کراسی» (=اداره‌ی امور مردم) سَمّ دموکراسی هم هست. درست است در تعریف، یک شیوه‌ی مدرن در اداره‌ی کلاسیک سازمان است با تصمیم‌گیری متمرکز از بالا به پایین، اما در گردش سیاست و چرخش افراد دخیل آن، دچار بحران بُغرنج مجموعه‌ای از "دستورالعمل‌های دقیق و سلسله‌مراتب" می‌شود و در مقام مقایسه، مورانِ در آشیانه را گرفتار کفتارهای درمانده از لاشه‌ی استخوان در بیشه‌زار می‌کند. در تئوری و نظر، مدیریتِ بروکراتیک شیوه‌ی تعامل و همکاری افراد است اما آنان را در معرض آماج زدُبند می‌افکنَد و آسان هم ،خریده و فروخته می‌شوند. حتی مدیریت علمی در نظریه‌ی «فردریک تیلور» نیز که از روش بروکراتیک، برتر است باز «روی اشخاص و نتایج حاصل از فرایندها» مدار می‌گیرد.

 

من -تأکید می‌کنم: من- پیش‌برآوُرد می‌کنم همین الآن بگویم دولت پزشکیان را زیر چنبره‌ی بروکراتیک، دولتی خُردشده می‌بینم. مگر آن که کتاب «بوروکراسی چیست؟» اثر کلود لوفور - کورنلیوس کاستوریادیس با ترجمه‌ی امین قضایی را نیروهایش بخوانند و از آفات آن اکیداً دوری گزیند. این دولت، هر رفتار برای پیاده‌سازی فرایندها به داده‌ها و آزمایش‌ها را، بخواهد صرفاً با رویکرد بروکراسی، به سازگاری سیاسی تبدیل کند، هرگز نمی‌تواند. من نمی‌دانم اصلاح‌طلب و اصولگرا در بحث چالش الفاظ تئوریک اصول و اصلاح، دنبال چه می‌گردند تا کشور را به آن مدار بچرخانند، واقعاً نمی‌دانم، اما این را می‌دانم کشور باید از کشورداری شیوه‌ی رانتی و فسادآمیز خلاص شود؛ «خلاص». قالیباف! جلیلی! پزشکیان! فعلا سه قطب فکری - عملی این نظام شدند، چه قابل باشند، چه قابل نباشند. فعلاً ساحتِ سیاست، همینی هست که عیان شده است. هر سه باید به نظرم آزادِ آزاد باشند کارِ خود را -آنچه واقعاً در خفا بدان فکر مسلح‌اند- بکنند، تا از بستر ضعف و قوت این سه قطب، نتایج طبیعیِ سُزشدن قدرتِ نو، نوج زنَد و جامعه‌ی ایرانی شکوفا و پویا بمانَد و نظارت عامه مفهموم بگیرد. چون جامعه را، خُفته و نُهفته نمی‌شود اداره کرد. عکس پزشکیان و قالیباف هم، سالن غذاخوری مجلس است (۳۱ . ۵ . ۱۴۰۳) روز نشست رأی اعتماد به کابینه. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

: دموکراسی و بوروکراسی. ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ : جامعه‌ی ایران تقریباً دو ماه میان احتمال تشکیل دولت قالیباف! یا دولت جلیلی! و یا دولت پزشکیان، در هیجان یا نوسان و یا اطمینان بود؛ این‌که کُدامی‌شان به قدرت می‌رسند شبیه بلیت بخت‌آزمایی شده بود. و اما این‌که کُدامی‌شان را به قدرت برسانند به یک مسئله‌ی سرنوشت و پویا تبدیل شده بود. فضا، از دو قطبی زیبای آن سالِ آقایان: «سید محمد خاتمی - علی اکبر ناطق نوری»، هنوز هم زیباتر شده بود. زیرا انتخابات، در واقعیت یعنی رقابت. یعنی نهایت مرزشکنی فکری. یعنی حرف برای جذب رأی. و این جدیت در رقابت، در واقعیت رخ داده بود. بالاترین احتمال روی دولت قالیباف بود. اما چون آقای سعید جلیلی با یک پشتوانه‌ی ایدئولوژیکی، یک دهه برای ایجاد دولت جلیلی» با تز «انقلاب حقیقی در انقلاب واقعی» (این تعبیر از من است) نیروسازی کرده بود و در درون نیروهایی از فعالین شِبه‌حزبی اصولگراها، بارقه‌ی تصاحبِ آسان قدرت دمیده بود، جفا می‌پنداشت اگر وسط انتخابات، متهم می‌شد به عمله‌ی آقای قالیباف. او چنین گذری را برای خود و نیروانَش، اُفت می‌دانست. وگرنه با برآوُردهای صحنه، قطعی می‌دانستند با آمدن آقای سعید جلیلی در تیم آقای قالیباف، شکل‌گیری نخستین دولت بورکرات قالیباف حتمی‌ست. به‌هرحال، بازی قدرت و میز کشورداری، میل‌ها را، مزه‌ها را به‌همین سهولت به هم نمی‌زند، این شد که دورِ دوم، آقای مسعود پزشکیان بر آنان فائق آمد. علت این تفوق رأی، معلوم است؛ تشتُت در راست و حل‌نشدن بسیاری از مشکلات ایران در زمان حضور جریان راست در تمامیت قدرت کشور. و در مقابل ورود نیروهایی از بدنه‌ی رأی، که جزوِ قهرکنندگان با صندوق شده بودند، اما اندکی از آنان قانع شده بودند برخیزند و کار را برای پزشکیان پایان دهند. اینک که من دارم یادداشت می‌نویسم ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ است، و "دولت پزشکیان" به همراه کل کابینه‌اش، رسماً و قانوناً شکل گرفته است. در مورد دولت پزشکیان، من جانب نقد و بررسی ایستاده‌ام، نه میل و پیروی. اساساً عهدم با خودم، پرهیز اکید از جانبداری و پیروی از کابینه‌هاست. برای هر منتقدِ هر دولت، با هر نوع جهت و گرایش و فکر، حق و آزادیِ نقد و حتی مخالفت و اعتراض مدنی و قاعده‌مند قائلم، چون مانع از وضعِ بدِ بسته‌شدنِ فضای آزاد فکری می‌شود

 

 

 

 

اما چرا نام یادداشتم را «دموکراسی و بوروکراسی» گذاشتم. دموکراسی یک روشِ رو به ترقی سیاستمداری است. این روش فعلاً با هزار عیبی که بر آن وارد شده است، خصوصاً غرب که این نوع نظام را با پول و باند تبهکاران آلوده ساخته است، اما از مَنظَر مردم و سازمان رأی، بر سایرِ گونه‌های سیاست‌ورزی چیرگی دارد؛ و داردْ هم، حتی برتری و فضیلت. اما من همواره برای این نوع نظام، دو تهدید می‌بینم که مثل آفت، لک می‌اندازد بر پیکر آن. یکی بوروکراسی است و دیگری جریان «پول» و «وعده» در گردشِ نخبگان اُلیگارشی قدرت. اما بوروکراسی، که در فهم عمومی همان «کاغذبازی»ست؛ به تعبیر ماکس وبِر "فرمانروایی مقامات رسمی"ست. از نظر من، همین دو کلمه‌ی زیبای «بورو» (=دفترِ کار، میز قدرت، میز تحریر، میز خدمت و هر اسمی ازین قبیل» و «کراسی» (=اداره‌ی امور مردم) سَمّ دموکراسی هم هست. درست است در تعریف، یک شیوه‌ی مدرن در اداره‌ی کلاسیک سازمان است با تصمیم‌گیری متمرکز از بالا به پایین، اما در گردش سیاست و چرخش افراد دخیل آن، دچار بحران بُغرنج مجموعه‌ای از "دستورالعمل‌های دقیق و سلسله‌مراتب" می‌شود و در مقام مقایسه، مورانِ در آشیانه را گرفتار کفتارهای درمانده از لاشه‌ی استخوان در بیشه‌زار می‌کند. در تئوری و نظر، مدیریتِ بروکراتیک شیوه‌ی تعامل و همکاری افراد است اما آنان را در معرض آماج زدُبند می‌افکنَد و آسان هم ،خریده و فروخته می‌شوند. حتی مدیریت علمی در نظریه‌ی «فردریک تیلور» نیز که از روش بروکراتیک، برتر است باز «روی اشخاص و نتایج حاصل از فرایندها» مدار می‌گیرد.

 

من -تأکید می‌کنم: من- پیش‌برآوُرد می‌کنم همین الآن بگویم دولت پزشکیان را زیر چنبره‌ی بروکراتیک، دولتی خُردشده می‌بینم. مگر آن که کتاب «بوروکراسی چیست؟» اثر کلود لوفور - کورنلیوس کاستوریادیس با ترجمه‌ی امین قضایی را نیروهایش بخوانند و از آفات آن اکیداً دوری گزیند. این دولت، هر رفتار برای پیاده‌سازی فرایندها به داده‌ها و آزمایش‌ها را، بخواهد صرفاً با رویکرد بروکراسی، به سازگاری سیاسی تبدیل کند، هرگز نمی‌تواند. من نمی‌دانم اصلاح‌طلب و اصولگرا در بحث چالش الفاظ تئوریک اصول و اصلاح، دنبال چه می‌گردند تا کشور را به آن مدار بچرخانند، واقعاً نمی‌دانم، اما این را می‌دانم کشور باید از کشورداری شیوه‌ی رانتی و فسادآمیز خلاص شود؛ «خلاص». قالیباف! جلیلی! پزشکیان! فعلا سه قطب فکری - عملی این نظام شدند، چه قابل باشند، چه قابل نباشند. فعلاً ساحتِ سیاست، همینی هست که عیان شده است. هر سه باید به نظرم آزادِ آزاد باشند کارِ خود را -آنچه واقعاً در خفا بدان فکر مسلح‌اند- بکنند، تا از بستر ضعف و قوت این سه قطب، نتایج طبیعیِ سُزشدن قدرتِ نو، نوج زنَد و جامعه‌ی ایرانی شکوفا و پویا بمانَد و نظارت عامه مفهموم بگیرد. چون جامعه را، خُفته و نُهفته نمی‌شود اداره کرد. عکس پزشکیان و قالیباف هم، سالن غذاخوری مجلس است (۳۱ . ۵ . ۱۴۰۳) روز نشست رأی اعتماد به کابینه. دامنه دارابی

دیدن یا نوشتن نظرات : ۳
دموکراسی و بروکراسی در دولت پزشکیان

دموکراسی و بروکراسی در دولت پزشکیان

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دموکراسی و بروکراسی در دولت پزشکیان

: دموکراسی و بوروکراسی. ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ : جامعه‌ی ایران تقریباً دو ماه میان احتمال تشکیل دولت قالیباف! یا دولت جلیلی! و یا دولت پزشکیان، در هیجان یا نوسان و یا اطمینان بود؛ این‌که کُدامی‌شان به قدرت می‌رسند شبیه بلیت بخت‌آزمایی شده بود. و اما این‌که کُدامی‌شان را به قدرت برسانند به یک مسئله‌ی سرنوشت و پویا تبدیل شده بود. فضا، از دو قطبی زیبای آن سالِ آقایان: «سید محمد خاتمی - علی اکبر ناطق نوری»، هنوز هم زیباتر شده بود. زیرا انتخابات، در واقعیت یعنی رقابت. یعنی نهایت مرزشکنی فکری. یعنی حرف برای جذب رأی. و این جدیت در رقابت، در واقعیت رخ داده بود. بالاترین احتمال روی دولت قالیباف بود. اما چون آقای سعید جلیلی با یک پشتوانه‌ی ایدئولوژیکی، یک دهه برای ایجاد دولت جلیلی» با تز «انقلاب حقیقی در انقلاب واقعی» (این تعبیر از من است) نیروسازی کرده بود و در درون نیروهایی از فعالین شِبه‌حزبی اصولگراها، بارقه‌ی تصاحبِ آسان قدرت دمیده بود، جفا می‌پنداشت اگر وسط انتخابات، متهم می‌شد به عمله‌ی آقای قالیباف. او چنین گذری را برای خود و نیروانَش، اُفت می‌دانست. وگرنه با برآوُردهای صحنه، قطعی می‌دانستند با آمدن آقای سعید جلیلی در تیم آقای قالیباف، شکل‌گیری نخستین دولت بورکرات قالیباف حتمی‌ست. به‌هرحال، بازی قدرت و میز کشورداری، میل‌ها را، مزه‌ها را به‌همین سهولت به هم نمی‌زند، این شد که دورِ دوم، آقای مسعود پزشکیان بر آنان فائق آمد. علت این تفوق رأی، معلوم است؛ تشتُت در راست و حل‌نشدن بسیاری از مشکلات ایران در زمان حضور جریان راست در تمامیت قدرت کشور. و در مقابل ورود نیروهایی از بدنه‌ی رأی، که جزوِ قهرکنندگان با صندوق شده بودند، اما اندکی از آنان قانع شده بودند برخیزند و کار را برای پزشکیان پایان دهند. اینک که من دارم یادداشت می‌نویسم ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ است، و "دولت پزشکیان" به همراه کل کابینه‌اش، رسماً و قانوناً شکل گرفته است. در مورد دولت پزشکیان، من جانب نقد و بررسی ایستاده‌ام، نه میل و پیروی. اساساً عهدم با خودم، پرهیز اکید از جانبداری و پیروی از کابینه‌هاست. برای هر منتقدِ هر دولت، با هر نوع جهت و گرایش و فکر، حق و آزادیِ نقد و حتی مخالفت و اعتراض مدنی و قاعده‌مند قائلم، چون مانع از وضعِ بدِ بسته‌شدنِ فضای آزاد فکری می‌شود

 

 

 

 

اما چرا نام یادداشتم را «دموکراسی و بوروکراسی» گذاشتم. دموکراسی یک روشِ رو به ترقی سیاستمداری است. این روش فعلاً با هزار عیبی که بر آن وارد شده است، خصوصاً غرب که این نوع نظام را با پول و باند تبهکاران آلوده ساخته است، اما از مَنظَر مردم و سازمان رأی، بر سایرِ گونه‌های سیاست‌ورزی چیرگی دارد؛ و داردْ هم، حتی برتری و فضیلت. اما من همواره برای این نوع نظام، دو تهدید می‌بینم که مثل آفت، لک می‌اندازد بر پیکر آن. یکی بوروکراسی است و دیگری جریان «پول» و «وعده» در گردشِ نخبگان اُلیگارشی قدرت. اما بوروکراسی، که در فهم عمومی همان «کاغذبازی»ست؛ به تعبیر ماکس وبِر "فرمانروایی مقامات رسمی"ست. از نظر من، همین دو کلمه‌ی زیبای «بورو» (=دفترِ کار، میز قدرت، میز تحریر، میز خدمت و هر اسمی ازین قبیل» و «کراسی» (=اداره‌ی امور مردم) سَمّ دموکراسی هم هست. درست است در تعریف، یک شیوه‌ی مدرن در اداره‌ی کلاسیک سازمان است با تصمیم‌گیری متمرکز از بالا به پایین، اما در گردش سیاست و چرخش افراد دخیل آن، دچار بحران بُغرنج مجموعه‌ای از "دستورالعمل‌های دقیق و سلسله‌مراتب" می‌شود و در مقام مقایسه، مورانِ در آشیانه را گرفتار کفتارهای درمانده از لاشه‌ی استخوان در بیشه‌زار می‌کند. در تئوری و نظر، مدیریتِ بروکراتیک شیوه‌ی تعامل و همکاری افراد است اما آنان را در معرض آماج زدُبند می‌افکنَد و آسان هم ،خریده و فروخته می‌شوند. حتی مدیریت علمی در نظریه‌ی «فردریک تیلور» نیز که از روش بروکراتیک، برتر است باز «روی اشخاص و نتایج حاصل از فرایندها» مدار می‌گیرد.

 

من -تأکید می‌کنم: من- پیش‌برآوُرد می‌کنم همین الآن بگویم دولت پزشکیان را زیر چنبره‌ی بروکراتیک، دولتی خُردشده می‌بینم. مگر آن که کتاب «بوروکراسی چیست؟» اثر کلود لوفور - کورنلیوس کاستوریادیس با ترجمه‌ی امین قضایی را نیروهایش بخوانند و از آفات آن اکیداً دوری گزیند. این دولت، هر رفتار برای پیاده‌سازی فرایندها به داده‌ها و آزمایش‌ها را، بخواهد صرفاً با رویکرد بروکراسی، به سازگاری سیاسی تبدیل کند، هرگز نمی‌تواند. من نمی‌دانم اصلاح‌طلب و اصولگرا در بحث چالش الفاظ تئوریک اصول و اصلاح، دنبال چه می‌گردند تا کشور را به آن مدار بچرخانند، واقعاً نمی‌دانم، اما این را می‌دانم کشور باید از کشورداری شیوه‌ی رانتی و فسادآمیز خلاص شود؛ «خلاص». قالیباف! جلیلی! پزشکیان! فعلا سه قطب فکری - عملی این نظام شدند، چه قابل باشند، چه قابل نباشند. فعلاً ساحتِ سیاست، همینی هست که عیان شده است. هر سه باید به نظرم آزادِ آزاد باشند کارِ خود را -آنچه واقعاً در خفا بدان فکر مسلح‌اند- بکنند، تا از بستر ضعف و قوت این سه قطب، نتایج طبیعیِ سُزشدن قدرتِ نو، نوج زنَد و جامعه‌ی ایرانی شکوفا و پویا بمانَد و نظارت عامه مفهموم بگیرد. چون جامعه را، خُفته و نُهفته نمی‌شود اداره کرد. عکس پزشکیان و قالیباف هم، سالن غذاخوری مجلس است (۳۱ . ۵ . ۱۴۰۳) روز نشست رأی اعتماد به کابینه. دامنه دارابی

: دموکراسی و بوروکراسی. ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ : جامعه‌ی ایران تقریباً دو ماه میان احتمال تشکیل دولت قالیباف! یا دولت جلیلی! و یا دولت پزشکیان، در هیجان یا نوسان و یا اطمینان بود؛ این‌که کُدامی‌شان به قدرت می‌رسند شبیه بلیت بخت‌آزمایی شده بود. و اما این‌که کُدامی‌شان را به قدرت برسانند به یک مسئله‌ی سرنوشت و پویا تبدیل شده بود. فضا، از دو قطبی زیبای آن سالِ آقایان: «سید محمد خاتمی - علی اکبر ناطق نوری»، هنوز هم زیباتر شده بود. زیرا انتخابات، در واقعیت یعنی رقابت. یعنی نهایت مرزشکنی فکری. یعنی حرف برای جذب رأی. و این جدیت در رقابت، در واقعیت رخ داده بود. بالاترین احتمال روی دولت قالیباف بود. اما چون آقای سعید جلیلی با یک پشتوانه‌ی ایدئولوژیکی، یک دهه برای ایجاد دولت جلیلی» با تز «انقلاب حقیقی در انقلاب واقعی» (این تعبیر از من است) نیروسازی کرده بود و در درون نیروهایی از فعالین شِبه‌حزبی اصولگراها، بارقه‌ی تصاحبِ آسان قدرت دمیده بود، جفا می‌پنداشت اگر وسط انتخابات، متهم می‌شد به عمله‌ی آقای قالیباف. او چنین گذری را برای خود و نیروانَش، اُفت می‌دانست. وگرنه با برآوُردهای صحنه، قطعی می‌دانستند با آمدن آقای سعید جلیلی در تیم آقای قالیباف، شکل‌گیری نخستین دولت بورکرات قالیباف حتمی‌ست. به‌هرحال، بازی قدرت و میز کشورداری، میل‌ها را، مزه‌ها را به‌همین سهولت به هم نمی‌زند، این شد که دورِ دوم، آقای مسعود پزشکیان بر آنان فائق آمد. علت این تفوق رأی، معلوم است؛ تشتُت در راست و حل‌نشدن بسیاری از مشکلات ایران در زمان حضور جریان راست در تمامیت قدرت کشور. و در مقابل ورود نیروهایی از بدنه‌ی رأی، که جزوِ قهرکنندگان با صندوق شده بودند، اما اندکی از آنان قانع شده بودند برخیزند و کار را برای پزشکیان پایان دهند. اینک که من دارم یادداشت می‌نویسم ۱ . ۶ . ۱۴۰۳ است، و "دولت پزشکیان" به همراه کل کابینه‌اش، رسماً و قانوناً شکل گرفته است. در مورد دولت پزشکیان، من جانب نقد و بررسی ایستاده‌ام، نه میل و پیروی. اساساً عهدم با خودم، پرهیز اکید از جانبداری و پیروی از کابینه‌هاست. برای هر منتقدِ هر دولت، با هر نوع جهت و گرایش و فکر، حق و آزادیِ نقد و حتی مخالفت و اعتراض مدنی و قاعده‌مند قائلم، چون مانع از وضعِ بدِ بسته‌شدنِ فضای آزاد فکری می‌شود

 

 

 

 

اما چرا نام یادداشتم را «دموکراسی و بوروکراسی» گذاشتم. دموکراسی یک روشِ رو به ترقی سیاستمداری است. این روش فعلاً با هزار عیبی که بر آن وارد شده است، خصوصاً غرب که این نوع نظام را با پول و باند تبهکاران آلوده ساخته است، اما از مَنظَر مردم و سازمان رأی، بر سایرِ گونه‌های سیاست‌ورزی چیرگی دارد؛ و داردْ هم، حتی برتری و فضیلت. اما من همواره برای این نوع نظام، دو تهدید می‌بینم که مثل آفت، لک می‌اندازد بر پیکر آن. یکی بوروکراسی است و دیگری جریان «پول» و «وعده» در گردشِ نخبگان اُلیگارشی قدرت. اما بوروکراسی، که در فهم عمومی همان «کاغذبازی»ست؛ به تعبیر ماکس وبِر "فرمانروایی مقامات رسمی"ست. از نظر من، همین دو کلمه‌ی زیبای «بورو» (=دفترِ کار، میز قدرت، میز تحریر، میز خدمت و هر اسمی ازین قبیل» و «کراسی» (=اداره‌ی امور مردم) سَمّ دموکراسی هم هست. درست است در تعریف، یک شیوه‌ی مدرن در اداره‌ی کلاسیک سازمان است با تصمیم‌گیری متمرکز از بالا به پایین، اما در گردش سیاست و چرخش افراد دخیل آن، دچار بحران بُغرنج مجموعه‌ای از "دستورالعمل‌های دقیق و سلسله‌مراتب" می‌شود و در مقام مقایسه، مورانِ در آشیانه را گرفتار کفتارهای درمانده از لاشه‌ی استخوان در بیشه‌زار می‌کند. در تئوری و نظر، مدیریتِ بروکراتیک شیوه‌ی تعامل و همکاری افراد است اما آنان را در معرض آماج زدُبند می‌افکنَد و آسان هم ،خریده و فروخته می‌شوند. حتی مدیریت علمی در نظریه‌ی «فردریک تیلور» نیز که از روش بروکراتیک، برتر است باز «روی اشخاص و نتایج حاصل از فرایندها» مدار می‌گیرد.

 

من -تأکید می‌کنم: من- پیش‌برآوُرد می‌کنم همین الآن بگویم دولت پزشکیان را زیر چنبره‌ی بروکراتیک، دولتی خُردشده می‌بینم. مگر آن که کتاب «بوروکراسی چیست؟» اثر کلود لوفور - کورنلیوس کاستوریادیس با ترجمه‌ی امین قضایی را نیروهایش بخوانند و از آفات آن اکیداً دوری گزیند. این دولت، هر رفتار برای پیاده‌سازی فرایندها به داده‌ها و آزمایش‌ها را، بخواهد صرفاً با رویکرد بروکراسی، به سازگاری سیاسی تبدیل کند، هرگز نمی‌تواند. من نمی‌دانم اصلاح‌طلب و اصولگرا در بحث چالش الفاظ تئوریک اصول و اصلاح، دنبال چه می‌گردند تا کشور را به آن مدار بچرخانند، واقعاً نمی‌دانم، اما این را می‌دانم کشور باید از کشورداری شیوه‌ی رانتی و فسادآمیز خلاص شود؛ «خلاص». قالیباف! جلیلی! پزشکیان! فعلا سه قطب فکری - عملی این نظام شدند، چه قابل باشند، چه قابل نباشند. فعلاً ساحتِ سیاست، همینی هست که عیان شده است. هر سه باید به نظرم آزادِ آزاد باشند کارِ خود را -آنچه واقعاً در خفا بدان فکر مسلح‌اند- بکنند، تا از بستر ضعف و قوت این سه قطب، نتایج طبیعیِ سُزشدن قدرتِ نو، نوج زنَد و جامعه‌ی ایرانی شکوفا و پویا بمانَد و نظارت عامه مفهموم بگیرد. چون جامعه را، خُفته و نُهفته نمی‌شود اداره کرد. عکس پزشکیان و قالیباف هم، سالن غذاخوری مجلس است (۳۱ . ۵ . ۱۴۰۳) روز نشست رأی اعتماد به کابینه. دامنه دارابی

Notes ۳