به قلم دامنه : رخنه یا خرید یا ترکیب؟ پست ( ۹ / ۹ / ۹۹ ) به نام خدا. بی‌گمان عملیات ترور، رخنه بود. حالا آیا خرید یا ترکیب هم بود تا اینجا نامعلوم است. یعنی نه می‌توان با قطع و یقین گفت: آری، و نه می‌توان به‌حتم گفت: نه. چون نمی‌توان به‌آسانی به این علم و قطعیت رسید که چه کسانی در داخل خریده شدند و می‌خواهند در ازای دریافت و مابازاء ، و یا هر معامله‌ی پشت پرده‌ی دیگری، کارپرداز سرویس‌های بیرون باشند. و نیز نمی‌توان منکر یا مدعی ترکیب رخنه و خرید شد. خاصیت اطلاعات و ضداطلاعات، جاسوسی و ضدجاسوسی همین کدِربودن آن است. اما چون رخنه کاملاً عیان و برملا است روی آن بحث را به‌کوتاهی متمرکز می‌کنم.

 

رخنه یعنی بر دیوار تنومند اطلاعات یک کشورِ هدف، شکاف و سوراخ ایجاد و در آن رسوخ کنی و پابرجا و با دستِ باز یا نیمه‌باز، در زمین او دست به فعالیت بزنی و تا می‌توانی هم، دیده نشوی از جمع‌آوری اطلاعات گرفته تا در اوج آن عملیات و ترور و تخریب.

 

عملیات ترور در آبسرد آن‌هم در مجاورت جاده‌ی پررفت و آمد دماوند-فیروزکوه و در منطقه‌ی کاملاً باز و مسطح و با میدان دیدِ وسیع، مصداق بارز رخنه بود. رخنه‌ای شگفت‌آور. بنابراین، این عملیات چه از هوا با «پهپاد» هدایت شده باشد و چه از روی زمین توسط عناصرِ هادی، بارزترین رخنه بود. فعلاً بگذرم که هنوز حتی یکی از مهاجمین هم شناسایی و دستگیر نشد و چنان حرفه‌ایی و خیال‌تخت دست به جنایت شناعت‌بار زدند که توانستند به‌آسانی غیب شوند!

 

به نظر من بنای کج را مرحوم رفسنجانی گذاشت و آن زمانی بود که گفت من به اندازه‌ی همه‌ی کابینه‌ام، سیاسی‌ام، پس دولتِ کار می‌خواهم. سپس شمایل واجا را در قالب حجت الاسلام علی فلاحیان دوخت و در مجلس موقع رأی اعتماد وزیر واجا، جرئت را از چشمان ناظر مجلس سِتاند و گفت دیگر می‌ترسید به فلاحیان گیر بدهید و همان خشتِ کج شد. منظورم این نیست واجا، اشراف نداشته باشد، نه، منظورم این است حق اشراف با واجا است، اما اگر رخنه رخ داد، چشم ناظر قانونی باید آنان را ملزم به پاسخگویی کند. وقتی رخنه صورت می‌گیرد، یعنی یک سرویس دیگر اطلاعاتی در خاک ما لنگر انداخته و چشم بینای اطلاعات نمی‌تواند آنان را ببیند. کوردیدی در اطلاعات، بدترین کوری است. این پاسخ می‌خواهد. ملت نمی‌خواهد اسرار کلان فاش شود، اما می‌خواهد علت رخنه‌پذیری مشخص شود.

 

در بعد دیگر باید بگویم سیاست در بعد خارجی دو بال دارد: عناصر قدرت و فن دیپلماسی. هر کس این دو بال را بزند و یا حتی یک بال را لنگ گذارد در حقیقت امکان پیشبرد سیاست -که شرکت در اقتصاد جهانی بالاترین هدف آن است- و نیز چانه‌زنی و تأمین منافع ملی و امنیت پایدار را ناممکن می‌سازد. دشمنان (خارجی و داخلی) هر «دو بال» را لنگان می‌خواهند، ولی غافلان و یا ساده‌اندیشان و یا دلبستگان فرهنگ بیرونی، یکی از دو بال را زخمی می‌کنند. افراطی‌های جناح راست پرهای بال فن دپیلماسی را می‌کَنند و تندروهای جناح چپ بال عناصر قدرت ازجمله در رأس آن موشک سپاه و ارتش را بی‌پَر و بَر می‌خواهند، دلبستگان هم این دیگ را می‌خواهند برای سگ بجوشد.

 

شهید قاسم سلیمانی هوشیارانه این دو بال را مد نظر داشت و بر بالانس و میزانِ آن تأکید می‌ورزید تا در جاده‌ی سیاست فرمان چرخ قدرت و دیپلماسی نزند. ترور اخیر که جان باارزشِ قدَرترین دانشمند هسته‌ای و دفاعی ما را گرفت، هر هدفی که داشت دست‌کم یک اثرش این است که میان مردم بر سر تقدّم کدام بال، یا تردید در یکی از آن دو، خُلَل و فُرَج ایجاد کند. که البته هرگز نمی‌تواند؛ زیرا رهبری -که یک استراتژیست سیاسی و نظامی است- روشن‌تر و ذکاءتر از آن است که دوست و دشمن تخیّل و پندار می‌کند.

 

 

یادهست، نه یادبود !
برای چهره‌ی والای بالا

 

با یاد و نام خدا. خدای شاهد و شهداء. از غروب جمعه ۷ آذر ۹۹ وقتی خبردار شدم دانشمند غیور و قدَر ما را زدند، حتی آب از گلویم فرو نمی‌رفت. فروپاشیده بودم. گلویم خشک شده بود و تا پاسی از شب در ولوله بودم و ویلان و ویران و حیران. چهره‌ای که ۵۰ سال بعد -آن وقتی که اسناد از مُهر طبقه‌بندی‌ها افتاد- خواهند فهمید او چه کارهای بزرگی کرد و چه دسیسه‌چینی‌هایی را با علم و عملش خنثی نمود.

 

 کاش "یادهست"ها جای "یادبود"ها بنشیند. یادهست، تجلیلی است که وقتی هستیم به یاد همیم. اما یادبود، گرامی‌داشتی است که وقتی رفتند به یاد آنان می‌افتیم. برادر محسن  فخری‌زاده خاکیِ پرهیزگار اندیشه‌پرداز از آن نوع انسانی بود که تا آستانه‌ی علم نمی‌رفت و متوقف نمی‌شد، از آن هم عبور می‌کرد و دروازه‌های دیگر آن دانش را بر روی خود و شاگردان و کارگزاران خود می‌گشود و به عمل پیوند می‌زد. او یک مثال تمام‌نشدنی برای علم و عملِ توأم است؛ او بر تنِ تئوری، جامه‌ی طراحی می‌پوشاند. شخصیتی گمنام که عقل خود را از منبع وحی بی‌مدد نمی‌کرد و چنین بود که سلیم بود. آفرین‌ها باد برین عقلِ شهید و شهیدِ عقل.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1746