دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۲۰۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تک نگاران دامنه» ثبت شده است

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: داستان یک سیلی. مرداد ماه سال ۱۳۴۷ کارنامه ششم ابتدایی را گرفتم. شاگرد اول شده بودم. غروب بقچه حمام را برداشتم بروم حمام. وارد حمام که شدم شلوغ بود. چشمم به قفسه خالی افتاد، داشتم به سمتش می رفتم که جوانی با لباس شیک رفت طرف قفسه و ساکش را توی قفسه گذاشت. به او گفتم این قفسه مال من بود. گفت با این بقچه ات قفسه هم می خواهی؟ شَرَق! خواباندم توی گوشش، عینکش افتاد، گردش اشک را توی چشمش دیدم. مثل برق از ذهنم گذشت عجب غلطی کردم. سمت راست صورتش گل انداخته بود. با خودم کلنجار رفتم که معذرت خواهی کنم، اما تلاش بیهوده ای بود.

 

کتاب «حاج آخوند»

نوشتۀ سیدعطاءالله مهاجرانی

 

شب خوابم نبرد، تمام ذهنم شده بود سالن بیرونی حمام. سرِ کار هم خُیقم تنگ شده بود. حاج آخوند را دیدم، پرسید حال دلت چطوره؟ گفتم خوب نیستم، صدای سیلی بی آرامم کرده. جریان را برایش توضیح دادم. با صدایی آرام و محکم گفت: "سیلی می خوری... یک روزی سیلی می خوری. سی سال هم که بگذرد سیلی خواهی خورد. توی کوه که فریاد می زنی، صدایت برمی گردد، چطور ممکن است سیلی برنگردد". روز جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۷۷ رفتم نماز جمعه تهران. وسط خیابان سجاده انداختم و نماز خواندم. آقای میانسالی آمد و از برنامه طعم آفتاب انتقاد کرد. یک نفر با مشت روی شانه ام کوبید. ناسزا گفتند و لگد پراندند و ... درست در همان لحظه فرد میانسال کوتاه قامتی با دست پرگوشت و سنگینش سیلی توی گوشم خواباند که برق از سرم پرید. جواب سیلی سی سال مانده را خورده بودم. صدای حاج آخوند توی گوشم زنگ می زد: "سیلی می خوری ... سی سال هم که بگذرد سیلی خواهی خورد"

(قسمت اول: اینجا)

بخشی از کتاب حاج آخوند، نوشته دکتر مهاجرانی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ ، ۰۷:۵۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: حاج آخوند؛ این کتاب روایت زندگی معنوی یک روحانیِ اصیل هست که به حاج آخوند شهره بود (۱۲۸۴_۱۳۵۲ش). اهل روستای مارون (مهاجران) در ۳۰ کیلومتری اراک به طرف خرم آباد. دوستان بر توانایی قلمی دکتر مهاجرانی آگاه هستند. او توانست به زیبایی هرچه تمامتر ویژگی های آسمانی و معنوی حاج آخوند را ترسیم نماید.


شخصیت باسوادی که حضور و سکونت در روستا ترجیح داد و به جای سفرهای آفاقی به انفس پرداخت و از نورانیت وجودش تشنگان را سیراب می نمود. نفوذ کلام او فوق العاده بود، باطن باصفای او همه جا را مصفا می کرد.سلوک ثقلینی و عرفان اهل بیتی او موجب شد تا هویت معنوی خالصی را داشته باشد. عرفانی شریعت خواه، نه شریعت گریز. تحلیل و تفسیر او از آیات و روایات و نهج البلاغه، تفسیر او از آیه نور و زیارت وارث و همچنین از فردوسی و خیام و حافظ و ... عجیب است. می گفت بگویید فردوسی قدوسی. معتقد بود کتابهای این بزرگان از دایره لفظ خارجند باید آنها را با دل خواند. معلم مارکسیست ادبیات، همانندِ معلم توده ای، بعد از صحبتهای حاج آخوند در باره شاهنامه و خیام، متقاعد شدند که باید شاهنامه و خیام را دوباره بخوانند.


بیشتر روزهای ماه رحب را روزه بود و شب اول ماه رمضان را تا صبح به عبادت و سجده می گذراند و می گفت رمضان تکه ای از بهشت است. نگاه او به جهان و هستی همانند حافظ بود و همه چیز را معجزه الهی می دانست:جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست ماه و خورشید همین آیینه می گردانند. ارتباط و نحوه تعامل او با ارامنه که در نزدیکی روستا سکونت داشتند مثال زدنی است. این را می توان از میزان علاقه و احترام آنان به حاج آخوند فهمید. از آن دست آدم هایی بود که از دیدنش سیر نمی شدی و وقتی کنارش می نشستی چایی ات سرد می شد. اگر روحانیت بخواهد تاثیرات روحانی و معنوی در مردم داشته باشد باید چنین سلوکی را انتخاب کند، وگرنه کار خیلی سخت خواهد شد. بعضی از بخش های کتاب عجیب تاثیرگذار و نافذ است.

(قسمت دوم: اینجا)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ، ۱۳:۵۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی. نوشتۀ حجةالاسلام امین میرزائی: «. ...در چنین مواقعی ملاکِ تطبیقِ حکم بر قاعده، تشخیص عُرف است. به همین سیاق استنباطِ اطلاقِ سنّ ازدواج برای پسران و دختران کودک و نوجوان هر سرزمینی خطایی متدولوژیک است که عموم قاعده فقهی لاضِرار و شروطِ عامّه تکلیف (بلوغ، قدرت، عقل و اختیار) آن را تخصیص زده اند... آن عدّه فقهایی که به جواز کودک همسری رأی داده اند و (به این بهانه که اسلام برای ازدواج سنّی معیّن نکرده و موضوع بلوغ و عدم بلوغِ متزوّجین را مسکوت گذاشته) ازدواجِ طفلانِ دبستانی و پیران صد ساله را جایز دانسته اند این آیه شریفه قرآن را حتماً خوانده اند: "وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ اَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ". یعنی زنان یائسه‏ ای که امید ازدواج ندارند، بر آنان گناهی نیست که جامه خود را کنار بگذارند بدون اینکه زینتشان را جار بزنند! (سوره مبارکه نور، آیه ۶۰). تا به این جای کار مشکلی نیست و آیه شریفه بر سماحتِ رایِ شارع اقدس نسبت به این دسته از زنان اشعار دارد. مشکل آنجا پیدا می شود که متدولوژی خاصِ آقایان را به کار بگیریم و -بی توجّه به زمان و مکانِ اجرایِ حکم- فتوایی عمومی صادر کنیم.

 

اینجاست که سمانتیک و هرمنوتیک ( علم به معنای آیه و علم التاویل) وارد می شوند. فی المثل منظور از قواعدُ من النّساء چیست؟! آیا مطلقِ افرادی که به یائسگی می رسند (حدود چهل سالگی) از حجاب مُعافند؟! آیا بین زینتِ "زنانِ سیبیلویِ قاجار" با زینتِ "اهالی بلوندِ فنلاند" از منظر معناشناختی و سمانتیک ربطی برقرار است؟! آیا منظور از ثیاب، هر نوع جامه ای ست یا چادر و جُلباب؟! همانطور که می بینید تفسیر فقهی آیه از مکانی به مکانی و از زمانی به زمانِ دیگر فرق می کند. فی المثل فقیهِ شیعیِ قرنِ نهم فاضلِ مقداد (صاحب کتاب کنز العرفان فی فقه القرآن) آیه را یک جور تفسیر کرده، و صاحب محترم تفسیرالمیزان (مرحوم علّامه طباطبایی) جور دیگر.

 

مرحوم علّامه به صراحت، مطلق حجاب را بر آنان واجب ندانسته (جلد ۱۵/صفحه ۱۶۴) و تنها تبرّج یا همان "اگزوتیک" بودن را نهی کرده : "و الآیهُ فی معنیِ الاستثناءِ من عمومِ حکمِ الحجاب، و المعنی: و الکبائرُ المُّسنه من النساءِ فلا باسَ علیهنَّ ان لا یحتجبن حال کونهنَّ غیر متبرجات بزینه"؛ حال آن که فاضل مقداد (جلد ۲ / صفحه ۲۲۶) نوعی حجاب حدّاقلی -خِمار- را لازم شمرده: "و المرادُ بالثیابِ ما یلبس فوقَ الخمار من الملاحفِ و غیرها، فانّه رخّص لهنّ وضع هذه الثیاب للاجانب لعدم رغبتهم فیهنّ و زوال التهمه."!

 

بر سرسخن بازآییم. همچنان که تعریف یائسگی و زینت و خِمار و جُلباب و ثیاب از شهری به شهری و مداری به مداری (از استوا تا قطبین) فرق می کند، بین سنّ بلوغ دختران و پسران اسکاندیناوی تا استوا هم فرق هست. به طوری که نمی توان دختر هلندی را با دختر سودانی و پسر اسکیمو را با ساکن جزایر قناری مقایسه و حکم یکی را بر دیگری بار کرد. در چنین مواقعی ملاکِ تطبیقِ حکم بر قاعده، تشخیص عُرف است. به همین سیاق استنباطِ اطلاقِ سنّ ازدواج برای پسران و دختران کودک و نوجوان هر سرزمینی خطایی متدولوژیک است که عموم قاعده فقهی لاضِرار و شروطِ عامّه تکلیف (بلوغ، قدرت، عقل و اختیار) آن را تخصیص زده اند. امیدوارم این نکته فقهی و فلسفی را از این برادر فقیه و فیلسوفشان بپذیرند و زمان و مکان را در اجتهاد دخیل بدانند.» (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ ، ۰۹:۴۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
سنگ‌فرش داراب‌کلا

به قلم عبدالرحیم آفاقی: سلام بر همگی در مدرسۀ فکرت. آیا می دانید در سال ۱۳۵۵ چه اقدام و جهاد عمرانی از طریق مردم داراب کلا انجام شد؟ در سال ۱۳۵۵ به علت عدم کمک و مساعدت دولت مرکزی طاغوتی به روستاها و افول اقتصادی کشور  از یک سو و  خرابی کوچه ها و خیابان ها و گل آلود شدن در هنگام بارندگی و نیز بلند شدن گرد و غبار در زمان تردد وسایل نقلیه ،مردم غیور داراب کلا تصمیم  به یک اقدام جهادگونه می گیرند.

 

در آن زمان وضعیت اقتصادی مردم مناسب نبود و پول کافی و امکانات برای انجام آسفالت مهیا نبوده  به همین دلیل مردم تصمیم می گیرند با کمک و مدیریت بزرگان محل از جمله پدر مرحومم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی، سنگ های گرد و فراوان موجود در رودخانه داراب کلا را در اندازه های مختلف با استفاده از تراکتور جمع اوری و با انجام زیر سازی با استفاده از آهک  بطور منظم در کوچه  و پس کوچه ها  سنگ فرش نمایند.

 

تمامی مردم در این اقدام سهیم بودند برخی از طریق کمک نقدی (اجباری نبوده و به اقتضای وسع) برخی دیگر با مساعدت و کمک جسمی و کارگری و برخی از هر دو طریق. مردم به گرو ههای مختلف تقسیم شدند در هر کوچه و محله مسئولی وجود داشته  عده ای در جمع آوری سنگ ها و انتقال به محل، عده ای در مهندسی تجربی این اقدام (از جمله مرحوم مغفور حاج محمود شهابی)، عده ای در انجام زیر سازی و عده ای دیگر در سنگ چینی و اقدامات پس از آن. مزد کارگری هر نفر در آن سال روزانه ۲۰ تومان بود. هر کیلو برنج هم در حدود 5 الی 6 تومان قیمت داشت و...

 

 

 

قیمت کالاها و اجناس ۱۳۵۵

کسانی که در سنگفرش‌کردن مشارکت داشتند

 

 

 

دستخط مرحوم حاج آقا آفاقی

 

 

 

روح همۀ درگذشتگان غریق رحمت خداوند

عکس های ارسالی عبدالرحیم آفاقی

 

همت، همدلی و همکاری مردم در این اقدام مثال زدنی بود. در هنگام صرف صبحانه و ناهار صحبت های آنان شنیدنی بود. کار کردن بدون قلیان و تنباکوی شاهرودی و اصفهانی غیر ممکن بود. آن موقع من پنج سالم بود صدای تخلیه سنگ ها از تراکتور هنوز در ذهن تداعی می شود. بیشتر تماشاچی بودیم ولی در جلوی منزل بچه های بزرگتر سنگ های  کوچک را جدا کرده و به دست استادان می دادند بچه ها و جوانان و نیز خانم ها در امور پخت و پز در این کار سهم زیادی داشتند.

 

بدون اغراق بعد از انجام سنگ فرش کوچه های روستایمان شبیه کوچه های لندن شده بود بخصوص بعد از هر بارش باران ، سفیدی سنگها و نظم چینش آنها، زیبایی خاصی به آن می داد. فوتبال گل کوچک با توپ پلاستیکی در این کوچه های سنگ فرش شده از خاطرات تمامی بچه ها و جوانان قدیم داراب کلا است. ای کاش حداقل چند کوچه سنگفرش شده  نگهداری می شد. درود و صلوات می فرستیم بر ارواح پاک تمامی درگذشتگان محل بخصوص ارواح درگذشته این اقدام جهادی و آرزوی سلامتی و بهروزی را برای زندگان داریم. چند عکس از این اسناد دستخط مرحوم حاج آقا آفاقی تقدیم می گردد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۱۳۹۷ ، ۱۶:۱۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دکتر فتح الله دهقان. آموزش و پرورش در همه ادیان و مکاتب، فرهنگ های جهان امری مهم، اساسی و مقدس است. آموزگار و معلم نیز جایگاه و شان والا و ویژه ای داشته و دارد. در طول تاریخ بشر آموزش لازمه پیشرفت و توسعه جوامع بوده است. در فرهنگ و تمدن ایرانی نیز آموزش جایگاه خاصی دارد. در دین مقدس اسلام و سیره نبوی  اهمیت ویژه ای داشته و به طور مکرر به آن پرداخته شده است. آموزش در ایران متاثر از عوامل مختلفی بوده است.

 

مدرسه شهید گروهی

روستای کلچات در جنوب کرمان

 

در مقاطعی از تاریخ ایران طبقه خاصی قادر به آموختن بودند. به عنوان مثال در زمان ساسانیان فقط طبقه  اشراف و نجبا حق آموزش داشتند. معروف است که کفشگری حاضر شد کل هزینه سپاه ایران را بپردازد، ولی در عوض تنها پسر او اجازه تحصیل بیابد. ولی شاه با این امر مخالفت کرده آموزش در ایران به طور سنتی توسط روحانیون و سادات در مکتب خانه ها انجام می گرفت در دنیای جدید به تبع تحولات جهانی آموزش، در ایران به رغم مشکلات توسط رشدیه رواج یافت. پیشرفت های خوبی با تلاش صادقانه، دلسوزانه و مثال زدنی آموزگاران و دست اندر کاران امر آموزش شاهد بوده ایم.

 

نماد این تلاشها به باغچه بان و امیر کبیر بوده اند که سعی و تلاش وافری، در امر آموزش و فرهنگ انجام دادند. در ایران بانی امر آموزش دولت بوده و می باشد. در سالهای اخیر بخشی از امر آموزش به بخش خصوصی واگذار شده و در مدارس غیر انتفاعی تبلور یافته است. علیرغم پیشرفت هایی که در امر آموز شصورت گرفته، آموزش و پرورش در ایران دارای مشکلات و کاستی هایی می باشد، که شایسته و زیبنده کشورمان ایران نمی باشد.

 

اخیرا در خصوص واگذاری امر آموزش به بخش خصوصی و مقاطعه کاری اقداماتی صورت گرفته است. از جمله در قانون بودجه، قانون برنامه ششم، قانون اجرای احکام دائمی برنامه ششم و توسط مسئولین، سیاستمداران بحث ها و اظهار نظرهایی صورت گرفته است. برای اجرای سیاست ها و برنامه ها و طرح ها باید بستر و زمینه مناسب آماده باشد. طرح هایی در بخش هایی از جهان اجرا و موفق بوده است ولیبه این معنی نیست که در دیگر کشورها نیز مفید باشد. نمونه آن اجرای برنامه ی نوسازی قبل از انقلاب بود که جواب نداد. دیگر اینکه آیا اجرای این برنامه ها تناسبی با آرمان ها، اصول، اهداف، شعارهای انقلاب و قانون اساسی دارد؟ لازم داریم در این خصوص مواردی را متذکر شوم:

 

دبیرستان قلم‌چی در

منطقه‌ی ۹ آموزش و پرورش تهران


آموزش اصل، پایه و فوندانسیون آموزش در کشور امری مهم، اساسی و پایه ای بوده که پیشرفت، توسعه و در یک کلام آینده کشور در گرو آن می باشد.


جایگاه آموزش در قانون اساسی: اجرای قانون اساسی و عمل به روح آن و تحقق آن بستگی به امر آموزش در کشور دارد.در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل ۳ و ۲۰ و ۳۰ و ۴۳ به آن پرداخته شده است. تا جایی که به طور صریح در اصل 30 می گوید: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.


نداشتن چشم انداز دقیق: چشم انداز مشخص و برنامه مدون و جامع و درازمدت همراه با آینده نگری، لازمه امر آموزش می باشد.


تشتت فکری در امر آموزش: ایده، تئوری مشخص، مدون، اصولی و استاندارد در امر آموزش وجود نداشته، آموزش متاثر از عوامل گوناگون بوده و عدم انسجام فکری در خصوص امر آموزش کشور وجود دارد.

 

کلاس درس در دِل

جنگل‌های تالش استان گیلان


فراز و فرود در آموزش: تلاطم و عدم ثبات در تصمیم گیری و اجرای امر آموزش وجود داشته، در حالیکه ثبات روند، لازمه و پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است.


نظام آموزشی و فرار مغزها: سیستم آموزشی به چه نسبت در پدیده هولناک فرار مغزها نقش دارد. با توجه به اهمیت امر آموزش طبیعتا باید از نخبگان کشور استفاده نماید. سوال این است که آیا به تناسب از نخبگان استفاده نموده است؟


اولویت آموزش: آموزش در کشورهای پیشرفته در اولویت بوده و به آن پرداخته می شود. به جرات می توان گفت توجه به امر آموزش جایگاه کشورها را در امر توسعه مشخص می نماید. به عنوان مثال دو کره  از نظر سرزمین، فرهنگ، جغرافیا، نژاد و ... مشابه بوده ولی در کره جنوبی وزارت آموزش و پرورش اولین وزارت خانه ولی در کره شمالی وزارت جنگ در اولویت اول می باشد. جایگاه و وضعیت کنونی این دو کشور شاهد خوبی در جهت اهمیت امر آموزش در توسعه کشورها می باشد. حال سوال این است که آموزش در کشور ما در رده چندم اولویت است؟


بودجه و آموزش: در مقایسه با کشورهای جهان سهم آموزشی در ایران از درامد کشور چند درصد است؟


امکانات، ابنیه و تکنولوژی: وضعیت امکانات آموزشی از جمله: ابنیه و ساختمان و امکانات رفاهی با جایگاه ایران مناسب نیست هنوز در برخی مناطق از کپر و چادر استفاده می کنند. ساختمان فرسوده بوده، حادثه شین آباد و سیستان و بلوچستان شاهد و گواه کمبود امکانات آموزشی و رفاهی می باشد. از نظر استفاده از تکنولوژی روز  مانند کامپیوتر و اینترنت چند درصد از مدارس کشور مجهز به این امکانات هستند.

 

دارالفنون از یادگارهای امیرکبیر

 

رفاه و معیشت معلمان: آیا رفاه و معیشت این قشر زحمت کش در حد قابل قبول و در خور و شان و شایسته ی این عزیزان بزرگوار است؟ آیا قابل مقایسه با دیگر کشورهای دیگر می باشد.


در خصوص واگذاری امر آموزشی به بخش خصوصی و مقاطعه کاران بایستی متذکر شد علی کاستی هایی در امر آموزش وجود دارد واگذاری آن به بخش خصوصی و مقاطعه کاری چاره ی کار نبوده و  تاراج دادن فرهنگ و آموزش کشور است. چاره ی کار این است که سیستم را اصلاح کنیم، امکانات و بودجه ی بیشتری به این امر اختصاص دهیم، به امر آموزش توجه ی بیشتری نماییم، از تجربه ی موفق کشورهای جهان استفاده نمایید. از تکنولوژی روز استفاده نماییم، از نخبگان کشور استفاده نماییم، اقدام به برنامه ریزی مدون، کارشناسی شده و استاندارد نماییم، به معیشت و رفاه معلمان توجه نماییم و نظارت و بازرسی بر امر آموزش را تقویت نماییم. در ایران تجربه ی خوبی در اداره ی امور به بخش خصوصی نداریم. اجرای اصل ۴۴ شاهدی بر این مدعا می باشد. فرهنگ کشور امری نیست که بیش از این مورد آزمون و خطا قرار گیرد. صدمه ی بیش تر به فرهنگ و آموزش کشور فاجعه ای برای کشور در آینده به بار خواهد آورد.

(چاپ آفتاب یزد. ۹ بهمن ۱۳۹۷)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۱۳۹۷ ، ۰۸:۰۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: خاطرۀ اول. با اجازه از مدیر محترم مدرسۀ فکرت و دوستان عزیز. اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۷۰ بود. برادر خانمِ بنده راننده اتوبوس بود و ما هماهنگ کردیم که در تهران پارس سوار ماشین ایشان شویم و بابل پیاده شویم. ما که هنوز تا آن زمان فرزندی نداشتیم، دو نفری روی صندلی خود مستقر شدیم. بعد از ما یک زن و شوهری وارد شدند که خانم، نه حجابش متعارف که بسیار هم غیر متعارف بود. از قضا کنار ما هم نشستند. نکته جالب این که وضع ظاهری شوهرش هم بهتر از خانم نبود: دکمه ها تا روی شکم باز، یک قمه هم به کمرش بسته و ...  گفتم یا ابالفضل، انشاالله امشب سالم برسیم. حالا در طول مسیر چه کارهایی که نمی کردند، کاری نداریم.

 

 

آقای احمدی

 

جاده هراز. بازنشر دامنه

 

به پلور که رسیدیم، اتوبوس برای نماز و شام توقف کرد. من رفتم نماز بخوانم، دیدم که همون جوون هم وضو گرفت و اومد نماز خواند. من هم در کمال تعجب گفتم: الله اکبر، خیلی جالبه. بعد از نماز که سوار اتوبوس شدیم به خانمم گفتم این جوون با این وضعیت ظاهری اش، نماز هم خواند. خانمم گفت: اتفاقا خانمش هم از من چادر گرفت و نماز خواند. گفتم جل الخالق!! واقعا هم تعجبم بیشتر شد و هم بیشتر خدا را شکر کردم. قطعا این دو جوان هیچ اجباری در خواندن نماز نداشتند و سعی کردند این رابطه را خفظ نمایند.

 

ظاهر زیبا نمی آید بکار 
حرفی از معنی اگر داری بیار

 

مرد سیرت را بصورت کار نیست 
جامه گر صد وصله باشد عار نیست

 

گرچه مامور به ظاهر هستیم و حق نداریم، از اندرون افراد تجسس کنیم، اما نباید فقط ظاهر افراد را قضاوت کنیم.

 

به نام خدا. سلام جناب حجةالاسلام محمدرضا احمدی. خاطره‌ای خواندنی، آموزنده و هیجان‌انگیز بود که به‌شیوایی نوشتی. بلی؛ گرچه ظاهر انسان هم باید آراسته، پوشیده، فاخر و به‌دور از هر جِلف و سفاهتی باشد، اما درون انسان، یک بی‌کران ساختاری‌ست که فقط خدا و خود آدمی از آن خبر و برداشتِ درست دارد.

 

دو بیت مولوی را برای تأیید تفسیر خوب شما از خاطره‌ات و این شعر زیبای استنادی‌ات، می‌آورم:

 

پس به صورت آدمى فرع جهان
وز صفت اصل جهان این را بدان

 

ظاهرش را پشّه اى آرَد به چرخ
باطنش باشد محیط هفت چرخ

مثنوی مولوی. دفتر چهارم

ابیات ۳۷۶۶ ـ ۳۷۶۷

 

خاطرۀ دوم

به قلم دامنه

 

یک خاطره هم بگویم خیلی‌ خلاصه: سال ۷۲ با اتوبوس از هراز می‌آمدم ساری. بین‌راه یک آقایی، به حجاب یک زن مانتو‌پوش گیر داد و ... . من به آن آقا اعتراض کردم ... گفتم حجاب ایشان متعارَف است ... . در رستوران پُلور جادۀ هراز که پیاده شدیم، در راهروی نمازخانه دیدم همان مانتوپوش، اولین زنی بوده که از کیف‌ دستی‌اش چادر درآورده، به سمت قبله و نمازگزاردن رفته ... . آری؛ این قلب‌هاست که مرکز ایمان است، نه ظاهر و تظاهرات افراد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۱۳۹۷ ، ۰۶:۰۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم «یک دارابکلایی»: با سلام. بنده تخصصی در موضوعات مطرح شده توسط این دو بزرگوار [درین پست] ندارم. فقط یادم هست که در جایی از روزنامه نگار معروف معاصر مصری - حسنین هیکل - خواندم که رو به یکی از ادیبان معاصر ایرانی در جلسه ای گفتند: ما مصری ها اگر شاعری همچون فردوسی داشتیم آنگاه زبانمان اصلیمان را از دست نمی دادیم و امروزه به عربی صحبت نمی کردیم. شما زبان فارسی تان را مدیون فردوسی هستید. اگر شاهنامه نبود شما نیز امروز به فارسی تکلم نمی کردید. با سپاس.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی». یک. ممنونم از توجۀ شما به بحث ها و مطالب در دامنه. داشتن خوانندۀ خوش ذوق و دانایی چون شما، برای من یک ارزش و درس آموزی ست. دو. حکیم ابوالقاسم فردوسی هم بعد از اسلام است. نویسندۀ آن متن، صحبت از پیش از ظهور اسلام می کند. سه. من البته در پست هایی که در صدرش می نویسم «متن نقلی»، علاوه بر رعایت امانت نوشتار نویسندگان، به معنای پیش داور نبودنِ خودم در آن باره، نیز هست. بنابراین من هم مانند جناب عالی، در بارۀ اصل موضوع مطرح شده، اظهارنظری نکرده ام و حتی عنوان پست را با واژۀ پرسشیِ «آیا»، به صورت سؤالی درآورده ام؛ بدین صورت: «آیا ایرانی ها شعر را از عرب یاد گرفتند؟». ممنونم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۱۳۹۷ ، ۰۸:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
حیا از خود

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: حیا و اِستحیا. مفهومی اصیل که هم تشکیل دهنده بخشی از شخصیت انسان است و نشان انسانیت و هم در محاورات روزانه با دو کلمه "با حیا" و "بی حیا" زیاد سر و کار داریم. از باب تُعرَفُ الاشیاءُ باَضدادِها، وقتی حیا را در مقابل وقاحت می گذاریم، تازه متوجه می شویم که با چه مفهوم با عظمتی مواجه هستیم. علت طرح بحث، مرور آیه ۵۳ سوره احزاب است که امروز در برنامه قرائت روزانه قرآن در محل کار انجام گرفت. در این آیه، رسول خدا(ص) به دلیل حیایی که دارد نمی تواند به مهمانانی که در منزل شان حضور پیدا کردند و شام شان را هم میل کردند بگوید متفرق شوند:

 

فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی‏ مِنْکُمْ  وقتی به منزل پیامبر رفتید، بعد از خوردن غذا متفرق شوید و سخنی گویید، این کار شما پیامبر را اذیت می کند و ایشان حیا می کند که شما را بیرون کند. با این که پیامبر از این رفتار مردم اذیت می شد، اما حیا می کرد که به آنها تذکر بدهد. کسی که خدای متعال در سوره قلم او را با اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عظیمٍ خطاب می کند، باید حیای عظیم هم داشته باشد تا خُلقش کامل گردد. این صفتِ نیکِ نفسانی می تواند منشأ بسیاری از خوبی ها و پاکدامنی ها و زیبایی ها باشد. از آنجایی که حیا یک امر نفسانی است، خلوت و جلوت برای انسان با حیا یکی است. بر اساس سخن رسول خدا(ص)، حیاء سراسر خیر است و جز خیر نتیجه‌ای ندارد. و به گفته بعضی از بزرگان، حیاء انسان را، چه دیندار باشد چه غیردیندار، از پلیدی‌ها باز می‌دارد.
 

چند نکته: حیاء باید آگاهانه، بجا و به ‌اندازه باشد. زیاده‌روی در حیاء کردن از مصادیق اسراف است. در تحصیل علم، کسب درآمد حلال و خدمت به مهمان حیا جایز نیست. اما خیلی عجیبه که انسان نسبت به خودش هم حیا داشته باشد. یعنی آنقدر مقام انسان بما هو انسان با عظمت است که حتی خودش باید از خودش شرم داشته باشد. به این سخن زیبای امیر بیان(ع) توجه کنید: غایَهُ الحَیاءِ أن یَستَحیِىَ المَرءُ مِن نَفسِهِ؛ اوج حیا این است که آدمى از خودش حیا کند. بنا بر اختصار است، اما سخن در این موضوع زیاد و ذوجهات است و جای آن دارد به بحث گذاشته شود.

 

پاسخ دامنه


سلام جناب حجةالاسلام شیخ احمدی. عالی نوشتی. «اوج حیا» را نیز بسیاردقیق و به‌جا متذکر شدی. متبرّک کردی محیط مدرسۀ فکرت را با این بحث دینی، قرآنی، روایی و اخلاقی. برقرار باشید و سالم و پرنشاط.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۴۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دکتر فتح الله دهقان. کشورها با توجه به جایگاهی که در هرم قدرت جهانی دارند، به ایفای نقش می پردازند. بخشی از کشورها نقش مثبت و سازنده و برخی نقش مخرب و غیر سازنده دارند. سائول برنارد کوهن نظریه پرداز جهانی، کشورهای جهان را به پنج گروه دسته بندی کرده، که با توجه به سطح قدرتشان به ایفای نقش می پردازند. وی سطح دوم را شامل قدرتهای منطقه ای می داند که قدرت بردی فراتر از مناطق ژئوپلیتیکی خودشان داشته، در برخی مواقع به دیگر بخش های جهان نیز می رسد.

 

در این راستا به طور سنتی سه کشور ایران، ترکیه و مصر مدعیان قدرت منطقه ای در خاورمیانه هستند. مصر با توجه به وضعیت بد اقتصادی، حاکمیت نظامیان و برخی پارامترهای دیگر فاقد مشروعیت و توان ایفای نقش به عنوان قدرت اول منطقه می باشد. ترکیه نیز با توجه به موقعیت و شرایط فاقد اهرم های ایفای نقش اول قدرت در خاورمیانه می باشد. در سالهای اخیر عربستان سعودی با هزینه های گزاف سعی نموده به عنوان قدرت منطقه ای ابراز وجود نماید. ولی فاقد مولفه های حقیقی و واقعی به عنوان یک قدرت منطقه ای می باشد.

 

ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی، درآمد نفتی، توان نظامی، سرمایه انسانی بسیار بالا، عمق استراتژیک، نفوذ ایدئولوژیک در منطقه، به عنوان قدرتی منطقه ای به ایفای نقش مثبت و سازنده در خاورمیانه پرداخته است. به قولی؛ ایران، چین خاورمیانه است. همانطور که شرق دور بدون چین اهمیت سیاسی ندارد، خاورمیانه نیز بدون ایران نمی تواند نقش مهمی در سیاست جهانی ایفا نماید.

 

 

ایران در دوران جنگ سرد جایگاه خاصی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس داشته و عامل برقراری ثبات و امنیت در راستای استراتژی های کلان جهانی و منافع ملی خود بوده است. به عنوان مثال در بحران ظفار به ایفای نقش مثبت پرداخته و به مقابله با استراتژی نفوذ اتحاد شوروی که به دنبال خلل  و ایجاد بی ثباتی در منطقه حساس خلیج فارس بود پرداخت. پس از انقلاب اسلامی نیز همواره در بحران های منطقه ای همچون عراق، افغانستان، تاجیکستان، لبنان، سوریه و ... نقش سازنده و ثبات آفرین ایفا نموده است.

 

از سوی دیگر ایران توان اعمال نظر و قدرت، تاثیر و اعمال نفوذ در بحران های منطقه ای به صورت مستقیم یا از طریق بازیگران هم پیمان خود را دارد. عراق، سوریه و لبنان شواهد این مدعا می باشد. مبارزه با تروریسم و مواد مخدر که تهدیدی جهانی بر علیه بشریت می باشد نیز از دیگر دلایل این مدعا می باشد. ایران همواره برای آشتی منطقه ای و تنش زدایی (=دتانت Detente) تلاش نموده است. تلاش های ایران برای نزدیکی به کشورهای حوزه ی خلیج فارس، شرکت فعال در مذاکرات صلح سوریه، مذاکرات اخیر با طالبان در جهت حل بحران افغانستان در این راستا بوده است.

 

عربستان سعودی با تفکر و هابیت که مکتب فکری قشری سلفی، جزمی و خشن است. زمینه تولید و اشاعه تفکر تروریستی را فراهم نموده و تامین و تغذیه مالی این گروهها را نیز به عهده دارد، تروریست هایی که ثبات و امنیت را از شرق و غرب عالم ربوده اند. عربستان همچنین فاقد توان نظامی برای ابراز وجود در بحران های منطقه ای می باشد. نمونه بارز آن  سوریه و همچنین بحران یمن که نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان تاکنون دستاوردی جز فقر و فلاکت و بدبختی و کشتن زنان و کودکان بی گناه را نداشته است. ترکیه نیز فاقد ابزار و اهرم های نفوذ و ابراز وجود و تاثیر قاطع و قابل توجه در مسائل منطقه ای بوده، تنها از زمانی که به صورت تاکتیکی برای رسیدن به اهداف خود به ایران و روسیه نزدیک شده است نقش نه چندان پررنگ و تعیین کننده ای در مسائل منطقه را دارد.

 

سیر وقایع و حوادث و رویدادهای خاورمیانه در سده اخیر حکایت از آن دارد که ایران همواره در راستای ثبات و آرامش خاورمیانه عمل نموده است. ایران به عنوان قدرت منطقه ای باید در منطقه حضور فعال داشته باشد و این مسئله کاملا با اصول علم سیاست همخوانی دارد. ولی باید مواظب باشد که حضور در منطقه و هزینه هایی که انجام می دهد صدمه ای به مردم وارد نشود. همچنین بایستی به این نکته بسیار اساسی توجه نماید که عدم پرداختن به مسائل داخلی بحران هایی را به دنبال دارد که موجب آسیب به ام القراء خواهد شد. ایران بایستی مواظب باشد که بحران های خاورمیانه به باتلاقی برای این کشور تبدیل نشود که مورد سوء استفاده رقبا و دشمنان منطقه ای و جهانی اش قرار گیرد. سیر حوادث خاورمیانه حکایت از آن دارد که برقراری ثبات و امنیت در این منطقه بدون ایران امکان پذیر نمی باشد.
چاپ روزنامه آفتاب یزد. ۱۷ آبان ۱۳۹۷.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۲۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم یک دارابکلایی: با سلام. {در راستای پست ۷۰۶۷} به گفته استاد قاری قرآنی، که بنده سالیان دور چند جلسه در کلاس‌های صوت و لحن او حضور داشتم، قرآن در هفت دستگاه قرائت می‌شود و قاری مجاز نیست که غیر از آنها از دستگاه دیگری استفاده کند. این هفت دستگاه که به اختصار صنع بسحر می‌باشد عبارتند از صبا، نهاوند، عجم، بیات، سه‌گاه، حجاز و رست یا راست. ایشان تأکید داشتند که حتی از دستگاه دشتی که نوای محزونی هم دارد نباید در خواندن قرآن استفاده کرد. البته دلیلش را نمی‌دانم و به یاد نمی‌آورم. در مورد ربّنای شجریان هم با جستجویی که در اینترنت انجام دادم ایشان آن را در مقام‌های قرآنی خوانده‌اند؛ ربّنا از دستگاه رست شروع شده و به عجم خاتمه می‌یابد. قاعدتاً استاد شجریان که قاری قرآن بوده و به نواهای قرآنی تسلط داشته و حتی چند کاست قرآن به نام "به یاد پدر" دارند، به این موضوعات واقف بوده و از ایشان بعید بود که خارج از عرف بخوانند.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی». از توضیحات مناسب شما بهره بردم. دوست فاضل و ارجمند من جناب حجةالاسلام محمدجواد غلامی دارابی نیز در آن پست مورد اشارۀ بالا، در پاسخ به پرسشم نکاتی را برشمردند. حال شما با این اطلاعاتِ افزوده، مطلب را غنی تر و مستند ساخته ای. راستی، آن شخص که به دعای ربّنای محمدرضا شجریان اشکال وارد کرد آقای محمدجواد لاریجانی بود که البته برای من مخالفت وی با آن آوا، کاملاً مبرهن و آشکار است چرا؟ بهتر است ورود نکنم و به همین شرح موجَز و مفید شما بسنده کنم. فقط جهت استنادسازی متن نامۀ آقای لاریجانی را در ادامۀ مطلب ضمیمه می کنم.

 

متن نقلی: «پخش ربنای شجریان خلاف موازین شرعی تلاوت است! محمدجواد لاریجانی عضو شورای نظارت بر صدا و سیما به نامه سیدرضا صالحی امیری درباره پخش ربنای محمدرضا شجریان پاسخ داد. به گزارش اقتصاد آنلاین [۱۳۹۶/۰۳/۰۷] در پی نامه سیدرضا صالحی‌امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به صداوسیما برای پخش ربنای محمدرضا شجریان در ایام ماه رمضان، محمدجواد لاریجانی عضو شورای نظارت بر صدا و سیما طی نامه‌ای به وی پاسخ داده است.

 

متن کامل این نامه به این شرح است:

 

برادر گرامی جناب آقای دکتر سیدرضا صالحی امیری-دام عزه

وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

سلام علکیم و رحمةالله و برکاته؛

در مورد نامه منتسب به جناب‌عالی خطاب به سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی دائر بر ضرورت پخش تلاوت منتخبی از آیات چند سوره از کلام‌الله مجید با صدای هنرمند معروف آقای شجریان ضروری دانستم که نکته مهمی را خدمتتان عرض کنم.

 

از آنجا که موضوع دفاع از ایشان یک مناقشه سیاسی شده است، لذا در تلاوت مذکور توجه به آیت تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و این امر خلاف موازین شرعی تلاوت است؛ لذا خواهشمند است که سایر قطعات آوازی آن هنرمند را مطرح فرمائید که اتفاقا دارای ساختار موسیقیایی مهمتری هم هستند. حتما می‌دانید که تحت‌الشعاع قرار گرفتن توجه به آیات باهرات نسبت به مقارنات آنقدر مهم بوده که برخی از فقهای بزرگ تلاوت ملحون را مورد شبهه قرار داده‌اند. البته این حساسیت در میان موسیقی‌دانان بزرگ و حرفه‌ای هم مطرح است و آنان غالبا ابا دارند که قطعات مهم ترکیبی آنان همراه با آواز پخش شود، زیرا معتقدند توجه به الحان و معانی (و گاه حرکات متناظر بدنی) توجه به رموز و ظرافت‌های نهفته در تناسب‌های ایقاعی را که جوهر اصلی هنر موسیقی است تحت‌الشعاع قرار می‌دهد با تشکر. العبد الفانی. محمدجواد لاریجانی. عضو شورای نظارت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران» (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: با سلام. اگر در ابتدا بتوانیم خدمت را دسته بندی کنیم، هم با مفهوم گسترده و عمیق آن بیشتر آشنا می شویم و هم متوجه خواهیم شد که کدام یک از خدمات از اهمیت بیشتری برخوردار است. بر این اساس انواع خدمت را در موارد زیر می توانیم برشماریم:


خدمات علمی، مانند: تدریس، مدیریت پروژه های علمی، سوادآموزی و ...
خدمات معنوی، مانند: احیاء دل و جان انسان.
خدمات مادی، مانند: وام، قرض الحسنه و کمک های بلاعوض.
خدمات روحی روانی، مانند: کمک به شخص مریض، کمک به معتاد جهت خلاصی از دام اعتیاد و...
خدمات اعتقادی، مانند: جهت دهی افکار و باورها به سوی حقیقت.
خدمات اجتماعی، مانند: فعالیت های عمرانی، مسجد و مدرسه سازی، اداره بهداشت و....

 

مرحوم فاضل لنکرانی:

به جای مستحبّات،

تا می‌توانی به کار مردم برس


"خدمت" شاید یکی از مفاهیم عامی باشد که هم عقل و وجدان آدمی و هم  شرع الهی بر آن تاکید مضاعف دارند‌. نکته بعدی، اولویت بندی خدمات است. کسی که بشدت نیازمند یک لیوان آب هست، قطعاً برای او رفع تشنگی اهمیت فوق العاده ای دارد، حتی دادن اموال فراوان و توصیه های اخلاقی و ... هم جایگزبن آب نخواهد شد و او را از مرگ نجات نمی دهد. ممکن است در وهله اول، خدمات عمرانی و مادی، بیشتر به ذهن بیاید، اما خدمات دیگر به لحاظ ماهیت و مفهوم کمتر از آن نیست. آیات و احادیث فراوانی در زمینه خدمت، آن هم با تمام اقسامش وجود دارد.


نکته آخر این که با نگاه مختصر به اطراف خود، شاهد انواع و اقسام خدمات از سوی اقشار مختلف هستیم، اما به راستی کدام یک برتری دارد و بزرگترین و مهمترین خادمان چه کسانی هستند؟ برای این که به این سوال جواب بدهیم، می پرسیم که بزرگترین مشکل انسان چیست که بتوان خدمت بزرگی به او کرد؟ شاید با بنده هم عقیده باشید که بزرگترین مشکل انسان که حتی موجب ضلالت و گمراهی اش می شود، "جهل" اوست. اگر چنین است، پس کسی که او را بتواند از جهالت و ضلالت برهاند و به سوی دانایی و هدایت رهنمون گردد، بزرگترین خدمت را به او کرده است. راستی، آیا انبیا و امامان و در ادامه، علما و دانشمندان و اساتید و معلمان کاری غیر از این می کنند؟ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیِهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ. (سوره جمعه/ آیه ۲.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۱۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دکتر فتح الله دهقان. بحران خاورمیانه و سوریه پیچیده، چند وجهی و تعداد قابل توجهی از بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای در آن درگیر هستند. بر این اساس از زوایای مختلف قابل تحلیل، توضیح و تفسیر است. گروهی از نظریه پردازان و سیاست مداران معتقدند استراتژی امریکا در خاورمیانه شکست خورده و شرایط را به نفع ایران می دانند.  طیفی از آنها بر این باورند که بحران خاورمیانه دامی از طرف غربی ها برای کشاندن محور روسیه و ایران و ... به جنگ فرسایشی برای نابودی آنها می باشد.

 

نقشه‌ی خاورمیانه

 

عده ای اظهار می دارند که این بحران فروپاشی قدرت های بزرگ خاورمیانه را به دنبال خواهد داشت و زمینه و بستر به واقعیت پیوستن تئوری خاورمیانه بزرگ غربی ها را فراهم خواهد نمود. گروهی دیگر بر این نظرند که روسیه نهایتا ایران را تنها خواهد گذاشت و با گرفتن امتیاز با غربی ها معامله خواهد کرد. عده ای دیگر معتقدند بحران خاورمیانه در راستای تامین امنیت رژیم صهیونیستی بوده و برای به سازش کشاندن اعراب با این رژیم می باشد. ارتباطات اخیر رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی را شاهد این مدعا می دانند.

 

طیف پر تعدادی از تحلیلگران سیاسی و بخش قابل توجهی از مردم این منطقه بر این باورند که خاورمیانه آرام و بدون تنش ایده آل قدرتهای بزرگ نیست و منافع آنها در خاورمیانه متشنج و متلاطم تامین می شود. البته آنها مواظب هستند که اوضاع از کنترل خارج نشود.  اخیرا آمریکا اعلام نموده که از سوریه خارج خواهد شد، در این خصوص گمانه زنی های زیادی صورت گرفته. لازم است به این نکته اساسی و مهم توجه شود که رویدادهای سیاسی دارای ابعاد آشکار و پنهان می باشد که به نحوه ی توافق قدرت های بزرگ بر می گردد. در خصوص اعلام خروج آمریکا از سوریه لازم است مواردی را به عرض برسانم:


بحران خاورمیانه دارای ریشه های تاریخی بوده که بستر را برای درگیری و جنگ و ... در این منطقه فراهم نموده است. از سوی دیگر به گواه تاریخ قدرت های خارجی در این بحران نقش بی بدیلی داشته و همواره از آن منتفع شده اند.


امریکا از ورود به بحران های چند متغیّره هراس دارد و ترجیح می دهد وارد این بحران ها نشود. یکی از دلایل عدم ورود جدی مستقیم و همه جانبه به بحران سوریه به این مسئله برمی گردد.


خروج امریکا از سوریه می تواند در راستای استراتژی های کلان جهانی، قدرت های بزرگ و رقابتهای بین المللی این قدرتها باشد. می توان گفت با توجه به بیدار شدن اژدهای زرد (چین) خاورمیانه دیگر اولویت اول امریکا نبوده و شرق آسیا و چین به اولویت اول غرب تبدیل شده است.


این تصمیم به شخصیت رئیس جمهور امریکا و این که اولویت اول برای او مسائل داخلی امریکا می باشد نیز بر می گردد.


اختلاف با هم پیمانان اروپایی، فشار بر اروپاییها برای گرفتن امتیاز نیز دور از ذهن نمی باشد. با توجه به اینکه بحران خاورمیانه تبعات مستقیم امنیتی، اقتصادی و ... برای اروپا دارد. دیگر این که سه قدرت بزرگ اروپا فرانسه، آلمان و انگلیس گریبانگیر مسائل داخلی می باشند، شاید امریکا به دنبال فشار بر آنها در راستای سیاست های ترامپ باشد.


6- با توجه به اینکه ایران در سوریه دست بالا را دارد، این خروج به معنی فرار از رسوایی شکست سیاست های امریکا در خاور میانه و سوریه نیز می تواند تعبیر شود.


نباید از نظر دور داشت که ترکیه هم پیمان غربی ها و عضو ناتو بوده و اختلافات با امریکا نیز مقطعی و تاکتیکی می باشد. امریکا با این تصمیم به دنبال امتیاز دادن به ترکیه در خصوص کردها بوده که مسئله ای امنیتی و به امنیت ملی ترکیه بر می گردد. متقابلا ترکیه در راستای سیاست های امریکا در خاورمیانه ایفای نقش نماید.


مردم خاورمیانه، قومیت ها، گروهها و جریانهای سیاسی باید از این مسئله پند و عبرت گرفته که ابر قدرتها به دنبال منافع خود هستند همانطور که دیدیم در  بحران سوریه در راستای منافع خود از کردها استفاده نمودند، ولی حال آنها را قربانی توافق با آنکارا نمودند. بنابراین مردم و حاکمان منطقه  بایستی اختلافات را کنار گذاشته و مشکلات خود را با همکاری و همفکری با یکدیگر حل و فصل نموده و دل به خارجی ها نبندند.


شایسته است سیاست مداران کشورمان به این مسئله توجه ویژه نمایند که ترکیه و روسیه رقبای تاریخی ایران بوده و ائتلاف با آنها تاکتیکی و مقطعی بوده نه استراتژیک و پایا.


ایران نباید توافقات پشت پرده امریکا، روسیه، رژیم صهیونیستی و دیگر قدرتها در خصوص نقش ایران در خاورمیانه و سناریوهای احتمالی را از نظر دور بدارد.


مردم خاورمیانه بازنده اصلی این بحران بوده و می باشند. بر همگان آشکار است که این بحران در راستای استراتژی های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ابر قدرتها می باشد. به نظر می رسد نظم جدید خاورمیانه و جهان بر خاکستر و خرابه های سوریه شکل خواهد گرفت.

(روزنامه آفتاب یزد. ۹ دی ۱۳۹۷)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۰۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 به قلم یک دارابکلایی: با سلام. به نظر می‌رسد شیخ اجل سعدی شیرازی با دانستن بحث‌های مربوط به حرمت موسیقی، (پست ۷۰۶۱) آن را زیرکانه با استفاده از همین مورد حُدی خوانی مورد نقد قرار داده است. او اشاره دارد که شتر با آن حیوانیت خود با موسیقی به هیجان در می‌آید. حال انسانی که موسیقی را درک نکند خود چگونه حیوانی است!!؟ باید به یاد داشته باشیم که سعدی فقط شاعر نیست؛ به عنوان دانش‌آموخته نظامیه بغداد او را جزو علما و متفکران ایرانی و اسلامی نیز باید به حساب آورد.


اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب
گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری

دیوان غزلیات سعدی

غزل ۵۸۴ ، بیت دوم

 

پاسخ دامنه

سلام و سپاس جناب یک دارابکلایی

افزوده‌ی خوبی بود. خدا قوت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۲۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
خواب و رؤیا

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: با سلام. کلمه رؤیا هفت بار در قرآن به کار رفته است. از جمله رؤیای حضرت ابراهیم درباره ذبح حضرت اسماعیل. در آیاتی دیگر نیز رویای پیامبر(ص) به عنوان یک الهام الهی تأیید شده است. مستحضر هستید که بین خواب و بیداری پیامبران و امامان تفاوتی وجود ندارد. آیا آنچه در خواب می بینیم، ارتباطی با واقعیات خارجی دارد؟ آیا در خواب چیزی به ما ما گویند که در بیداری نمی توانیم آن را به دست آوریم؟


گرچه بعضی ها معتقد هستندکه خواب و رؤیا هیچ ارزشی ندارد، اما بنده معتقدم  که مسایل مختلفی در خواب به انسان تذکر داده می شود، اما با توجه به این که حجاب های مختلف اطراف ما را گرفته، ما نمی توانیم آن را درک کنیم، بعد از آن که اتفاقی در خارج از خواب رخ دهد، تازه متنبه می شویم و می گوییم: اِ من این جریان را در خواب دیده بودم. برای همه ما کم و بیش این اتفاق افتاده که خواب هایی دیدیم که تبدیل به واقعیت شد. این جاست که با اصطلاحی با نام "رؤیای صادقه" مواجه می شویم، یعنی خوابی که با بیداری مطابق باشد که از آن با رؤیای حسنه و رؤیای صالحه و رؤیای الهی هم نام می برند. حتی بعضی ها این خواب را از مصادیق وحی و از اقسام نبوت می دانند.


سه قسم رؤیای صادقه داریم:


رؤیای صادقه‌ای که نیازی به تأویل و تعبیر ندارد، مانند: خواب حضرت ابراهیم درباره ذبح اسماعیل.


رؤیای صادقه‎ای که بخشی از آن نیاز به تعبیر دارد و بخشی دیگر نیاز به نعبیر ندارد، مانند: خواب حضرت یوسف (ع) که خورشید و ماه و ستارگان، تعبیر به خویشاوندان او شد ولی سجده آن‌ها تعبیری به جز خود سجده نداشت.


رؤیایی که نیاز به تعبیر کامل دارد مانند خواب عزیز مصر در زمان حضرت یوسف نبی (ع).


با بررسی روایاتی که در این زمینه وارد شده متوجه می شویم که دیدن خواب های صادقه خود "مقام" است. بعضی از روایات ما حتی تعبیر شده که یک هفتادم نبوت است. خیلی جالبه. دو روایت تقدیم می گردد:

 

۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خواب‌هاى مؤمن صحیح است، زیرا نفسش پاکیزه ویقینش درست است وچون روحش از بدن مفارقت کند با ملائکه ملاقات مى‌کند، پس خواب او به منزله وحى است»

 

۲ . از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «در آخرالزّمان خواب مؤمن دروغ نمى‌شود وهر که راستگوتر باشد خوابش درست‌تر است».

بحث ۸۶ مدرسۀ فکرت، ۵دی ۱۳۹۷.

 

پاسخ دوّم

 

پاسخ دامنه به بحث ۸۶

 

علاوه بر سلام و سپاس از پرسشگر، بابت طرح این سؤال مهم و آمیخته با زندگی و روح و روان آدمی، پاسخم به پرسش جناب عبدی به‌شرح زیر است:

 

۱. خواب بخش‌جدایی‌ناپذیر روح انسان است.

۲. در قرآن بر آن در سوره‌ی یوسف اشاره شده‌است.

۳. حتی کسانی‌اند که مقام مُعبِّر (=تعبیرکننده) خواب و رؤیا هستند. و به حضرت یوسف (ع) تأویل‌الاحادیث اعطاء شد:

الف. تأویل در یک معنا تعبیر خواب است «و یعلمک من تأویل الاحادیث» (آیه‌ی‌۷ یوسف) تو را تعبیر خواب آموزد.

ب. «نبئنا بتأویله» (آیه‌ی ۳۸ یوسف) تعبیر آن خواب را به ما خبر ده.

 

۴. قدرت برون‌رفت روح و روان از کالبد است.

۵. حتی نوعی وحی (به معنای الهامات درونی) است.

۶. گاه کابوس وحشتناک و هشدار‌بخش است.

۷. اغلب پیام‌دار و نویددهنده است.

۸. حتی نشانگر و از عوامل بلوغیت در نوجوانی‌ و گذر از سنین بچگی‌ست.

۹. خواب‌هایی در انسان بروز می‌کند که از آموزه‌های کتاب هم ارزنده‌تر است؛ اگر بدان توجه شود.

۱. رؤیای‌صادقه یک نعمت‌ خَفی در وجود و نهادِ آدمی‌ست.

۱۱. به‌گمانم قدرتِ خواب‌دیدن، فصل مُمیّز انسان با حیوان است.

۱۲. برای همه‌ی انسان‌ها در طول عمر چنان خواب‌های باارزشی که ارمغان یا هشدار و یا دیدار با مقام‌های مقدس دینی و مکان‌های شریف است، رخ می‌دهد.

۱۳. گاه، خواب ارزش علم و آموزه دارد.

۱۴. البته برخی‌ها در خواب و گرایش به آن، اسیر خرافه‌ و جادو و جَنبل‌اند و حتی پاره‌ای مجامع علمی به‌جای تدوین و تصنیف کتاب‌های عقلانی و دینی، به‌سوی خواب‌ها و نقل این‌گونه قضایا روی‌آوردند که آیت‌الله سیستانی هم سال‌ها پیش، به این نوع گرایش‌های غلط، تذکر و تنذیر داده‌بودند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
مکر و حیله

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: قسمت اول: معنای مکر: با سلام حضور همراهان گرامی. عموما در کتب لغت به معنای منفی آن ترجمه شده است. در لغت نامه دهخدا، مکر به معنای فریب آمده است. مکر در فرهنگ فارسی معین هم به معنای فریب و حیله آمده است. در فرهنگ فارسی عمید هم به فریب، حیله و خدعه معنا شده است. اما در فرهنگ لغات عربی به معنای تدبیر آمده است، چه در کار بد باشد و چه در کار خوب.

 


در المفردات فی غریب القرآن و اقرب الموارد آمده است: "مکر آن است که شخص را با حیله‌ای از مقصودش منصرف کنی". در لسان العرب حیله‌گری در نهان آمده است. قاموس اللغة و صحاح جوهری مکر را حیله و خدعه معنا کرده‌اند که البته این دو کتاب لغت، معنای غالب را در نظر گرفته‌اند.


مکر، کید، خدعه: "کید" به معنای سعی و تلاش در ضرر رساندن به غیر به صورت حیله کردن معنا شده است. این ماده در بسیاری از موارد به معنای مکر بیان شده و ۳۵ مرتبه در قرآن به کار رفته؛ و تفاوتش با مکر اینست که شدیدتر از آن است. "خدعه" معنایی شبیه به معنای مکر دارد که در قرآن پنج بار به کار رفته. اما گستره معنایی آن محدودتر از مکر است، به نحوی که خدعه فقط شامل مخفی کردن مواردی می‌شود که از شأن آنها ظاهر بودن است؛ یعنی تنها تفاوتشان در صفت مخفی بودن گفته شده است.

 

بر اساس معنایی که برای مکر ذکر شده، مکر جنبه ابزاری دارد و می‌تواند ابزاری برای افعال خیر یا افعال شر قرار گیرد؛ از این رو مکر هم می‌تواند در افعال شر و هم در افعال خیر به کار رود؛ مانند: خوراندن داروی مفید به کودک مریض به وسیله مکر. البته استعمال لفظ مکر بیشتر در موارد مذموم است، به خصوص در زبان فارسی، لذا برخی مفسران تمام موارد مکر را در رابطه با افعال شر و مذموم دانسته‌اند.


قسمت دوم: مکر در قرآن

 

مکر در اصطلاح علم اخلاق به معنای جستن راه‌های پنهان برای اذیت رساندن به مردمان است؛ لذا رذیله‌ای از رذائل قوه عاقله است و جزء مهلکات بزرگ و زشت‌ترین رذائل به حساب می‌آید که گناه شدید و بزرگی به شمار می‌رود. ماده "مکر" در قرآن کریم ۴۳ بار به کار رفته که بیشتر موارد درباره خداوند مطرح شده؛ از این رو برخی برای مکر در قرآن کریم معنای تدبیر و تقدیر را ارائه داده‌اند. در 5 آیه هم صفت مکر به خاوند نسبت داده شده است. در قرآن کریم مسائلی درباره مکر بیان شده که با توجه به آن آیات می‌توان گفت: مکر در نگاه قرآنی ابزاری برای نیت‌های مذموم و نیت‌های خیر به کار می‌رود: «...اسْتِکْبَارًا فیِ الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّییّ وَ لَایحیقُ الْمَکْرُ السَّیئّ إِلَّا بِأَهْلِهِ» «...اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگ‌های بدشان بود؛ امّا این نیرنگ‌ها تنها دامان صاحبانش را می‏گیرد.»


در این آیه و آیات مانند آن مکر با وصف "سیّئه" توصیف شده و این وصف می‌رساند که مکر از منظر قرآنی می‌تواند ابزاری برای افعال شر باشد؛ و در مقابل مفهوم مخالفش این است که مکر می‌تواند ابزاری برای افعال خیر نیز باشد. همچنین در فرازهای دیگری از آیات شریفه، مکر به خدا نسبت داده شده است: «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ...»  «و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره‌جویی کرد...»

 

انتساب مکر به خداوند و توجه به این نکته که از خدای تبارک هیچ فعل مذمومی سر نمی‌زند، روشن می‌کند که قرآن کریم مکر را فقط ابزاری برای افعال شر نمی‌داند؛ بلکه مکر می‌تواند در دست کسانی با نیت‌های پاک باشد و در افعال خیر به کار رود؛ همچنانکه می‌تواند ابزاری در دست صاحبان نیت‌های شوم باشد و در افعال شر به کار رود.


قسمت سوم: سیاست دینی حضرت علی علیه السلام و جایگاه مکر:


فلسفه سیاسی امیر المومنین مبتنی بر صداقت و درستی است، چراکه این سیاست باید انسان را به هدف غایی اش رهنمون نماید. از دیدگاه علی، استفاده از روشهای نامشروع به هیچ قیمتی درست. حضرت فرمود: به خدا قسم! اگر اقلیم های هفت گانه با هر آنچه در زیر آسمانهایش دارد، به من داده شود تا خدا را معصیت کنم و پوست جوی را از مورچه ای بگیرم؛ هرگز نمی پذیرم و چنین کاری را نمی کنم. در سیاست اخلاقی که حضرت امیر(ع)، حیله و نیرنگ جایی ندارد، و شیوۀ مناسبی برای نیل به هدف محسوب نمی شود، هر چند که سکّه رایج زمانه باشد که همه بدان تمسک می کنند.

 

این حرف بدان معنا نیست که ایشان به روشهای فریب کارانه آشنا نبوده، بلکه بهتر از هر انسانی می دانست و به همه چیز آگاهی داشت اما هیچ وقت آن را به کار نبرد. به آن حضرت گفته بودند که معاویه از شما زرنگ تر است، فرود: «وَ اللّهِ ما معاویةُ بِأَدهی مِنّی و لکنَّهُ یَغدِرُ وَ یَفجُرُ وَ لَو لا کَراهِیَةُ الغَدرِ لکنت من أدهی الناسِ و لکن کُلُّ غدرةٍ فجرةٌ و کُلُّ فجرةٍ کفرةٌ و لکُلّ غادر لِواءٌ یُعرَفُ بِهِ یَومَ القِیامَةِ و اللّهِ مااُستَغفَلُ بالمکیدة و لا اُستغمز بالشّدیدة.» به خدا قسم! معاویه از من زیرک تر نیست؛ امّا فریبکاری و خیانت و معصیت می کند. و اگر مکر و فریب ناپسند نبود، من از زیرک ترین مردمان بودم؛ ولی هر بی وفایی، گناه است و هر گناه، ناسپاسی. و برای هر فریبکاری پرچمی است که با آن در روز قیامت شناخته می شود. به خدا قسم! من به وسیله مکر غافلگیر نمی شوم و در سختی ها ناتوان و عاجز نمی گردم. بیشتر بخوانید ↓

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۰۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی