qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۱۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گوناگون» ثبت شده است

معنویتشعر، داستان

برکت و روزی

سه شنبه آذر ۱۳۹۶
یک: یکی از صالحان دعا می‌کرد: «پروردگارا، در روزی‌ام برکت ده». کسی پرسید: چرا نمی‌گویی روزی‌ام ده؟ گفت: روزی را خداوند برای همگان ضمانت کرده است. اما من برکت را در رزق طلب می‌کنم. برکت چیزی است که خدا به هر کس بخواهد می‌دهد، نه به همگان. اگر در مال بیاید، زیادش می‌کند. اگر در فرزند بیاید، صالحش می‌کند. اگر در جسم بیاید، قوی و سالمش می‌کند. و اگر در قلب بیاید، خوشبختش می‌کند. (منبع)
 
به قول خواجه عبدالله انصاری:
 
الهی!
آفریدی رایگان
و روزی دادی رایگان،
بیامرز رایگان
که تو خدایی، نه بازرگان.
 
 
مزار خواجه عبدالله انصاری


 دو: ﺍﻻﻏﯽ در ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮ. ﺍﻻﻏﯽ، ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ... ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺭﻭﺑﺎه‌یی ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﺪﺗﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ، ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﻪ ﺍﻻﻍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: «ﺍﮔﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﺎﻧﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮ ﺩﺍﺩﯼ ﺍﺣﻤﻖ!» ﯾﮏ ﺍﺣﻤﻖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﺪ، اما ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ؛ به هر حال لو می رود... (منبع) 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگون

اردوگاه مرگ آشویتس

شنبه آذر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. این پست را با درد می نویسم نه فقط با قلم. اسکار گرونینگ حسابدار سابق آشویتس _اردوگاه آلمان نازی در شصت کیلومتری جنوب غرب کراکوف لهستان_ در سن ۹۶ سالگی در دادگاهی در آلمان به چهار سال !!! زندان محکوم شد. جرم او همدستی در قتل سیصد هزار نفر در آشویتس (= Auschwitz) است. او در زمان ارتکاب جرائمش جزوِ افسران و حسابداران وحشی آشویتس. در اعترافاتش گفته است قربانیان را به عنوان جاسوس در اختیار آشویتس قرار می داد. (منبع)

 

 

نمای ورودی آشویتس

لهستان

 

 

خواستم دو نکته بگویم و بروم؛ زیرا این روزها آراء دادگاه ها در جهان و حتی ایران خیلی مُحیرّالعقول و از عجایب روزگاران شده است. یکی این که در مَحکمه ای در تهران (اینجا) سعید مرتضوی به جُرم معاونت در قتل در بازداشتگاه جنایتگاه کهریزک فقط به دو سال !!! حبس محکوم می شود که هنوز به مردم نگفته اند قاتل کیست که او معاون (یا مباشر) او بوده است. دوم این که این اسکار گرونینگ نیز با آن که در قتل سیصد هزار نفر در آشویتس همدستی کرده است، فقط به چهار سال !!! زندان محکوم شده است. اینان به نظر شما آیا عجیب به نظر نمی رسد!؟ با آن که بارها قرآن را حداقل به قرائت نه به عمل! خوانده ایم، باز نیز لازم می دانم یادآوری کنم در قرآن کریم کشتن یک انسان بی گناه مانند کشتن همۀ انسان هاست:

 

مِنْ أَجْلِ ذَلِک کتَبْنَا عَلى بَنى إِسرءِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فى الاَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاس جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاس جَمِیعاً وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسلُنَا بِالْبَیِّنَتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِک فى الاَرْضِ لَمُسرِفُونَ. (آیۀ سی و دو سورۀ مائده)

 

یعنی: «به همین جهت بر بنى اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکُشد چنان است که گوئى همه انسانها را کُشته و هر کس انسانى را از مرگ رهائى بخشد چنان است که گوئى همه مردم را زنده کرده است، و رسولان ما با دلایل روشن به سوى بنى اسرائیل آمدند، اما بسیارى از آنها، تعدّى و اسراف، در روى زمین کردند.» شرح و تفسیر این آیه برای اهل فضل در نسیم معرفت: اینجا.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستگوناگون

ریش و ریشۀ داعش

جمعه آذر ۱۳۹۶

هفت درس داعش در خاورمیانه. مصاحبۀ بسیارخواندنی با قدیر نصری استاد دانشگاه خوارزمی. دامنه، خواندن این پست را توصیه و تأکید می کند: متن نقلی: هفت درس استراتژیک داعش برای خاورمیانه: «شفقنا- حدود چهار سال پیش، داعش که ظهور کرد موجی از روایت‌های شورانگیز و عمیق محافل علمی – سیاسی را فراگرفت؛ در همان اوان کار یک محقق اندیشه سیاسی کاربردی سخنی گفت خلاف موج غالب! او گفت: خوف از داعش به زودی فروکش خواهد کرد! و داعش به دلیل زمان‌پریشی فکری به گروهی تبهکار تقلیل خواهد یافت.

 

قدیر نصری بعدها در گفت وگویی با شفقنا تصریح کرد: داعش نه دفن خواهد شد و نه دولت! اکنون و در پی حذف میدانی داعش به سراغ این استاد دانشگاه خوارزمی رفته و از او در باب روندهای فکری آینده می‌پرسیم و مشخصاً روی این پرسش تأکید داریم که به جای روایت و توصیف گذشته، بر تخمین آینده متمرکز بمانیم لذا، شاه‌بیت گفت وگوی شفقنا با مدیر گروه روندهای فکری این است که فکر داعشی در چه وضعی به سر می‌برد؟ آیا این اندیشه دفن شد؟ اگر پاسخ منفی است این فکر چگونه و در چه مواقع و کجاها به عمل بدل خواهد شد؟ آنچه در چه می‌خوانید گفتگوی شفقنا با قدیر نصری است:»

 

قدیر نصری

استاد دانشگاه خوارزمی

محقق اندیشه سیاسی کاربردی

مدیرگروه روندهای فکری

 

آیا می‌توانیم از دوران پساداعش سخن بگوییم؟ یعنی واقعا داعش از بین رفته است؟

نصری: پاسخ متعارفی که این روزها می‌خوانیم این است که داعش از لحاظ میدانی از بین رفته است ولی فکر داعشی هنوز زنده است! من می‌خواهم به سیاق دیگری پاسخ دهم: می‌دانید داعش در عرصه فکر حداقل چهار ابتکار فکری یا اصطلاحاً ابداع اندیشه‌ای داشت که به نظرم هنوز برای عده‌ای جذابند:

 

اولین ابتکار فکری داعش، احیای لفظ توحید و اجتناب از تفرق مذهبی بود، اینان هیچکدام از مذاهب اربعه (مالکی، شافعی، حنبلی و حنفی) را قبول نداشتند. موضع‌شان در قبال تشیع، تصوف، زیدی‌ها و پیروان سایر ادیان مشخص بود. به باور اینان می‌توان با احیای سلف صالح و نفی اقوال مجتهدان و بدعت مفسران، امت واحده را احیا کرد و عظمت از دست رفته مسلمین را باز یافت.

 

دومین ابتکار فکری داعش، واجب عینی (نه کفایی) خواندن امر به معروف و نهی از منکر در قالب جهاد جهانی بود. داعش این کار را با جاهلی خواندن اکثر جهانیان – بخصوص شیعیان – و تکفیر جمیع ملل و نحل انجام می‌داد اینان به خلاف امواج پیشین جنبش‌های اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دینی را واجب کفایی نمی‌شمردند و بر ضروری، فوری و عینی و وجوب این کار تأکید می‌کردند.

 

سومین ابتکار فکری داعش، اجتهاد آزاد، آسان و عملگرا بودن در مقابل اجتهاد محصور (به فقها)، پر تکلف و انتزاعی بود. البته چنین جدالی در قرون پیشین هم سابقه داشت اما داعش، اصل فتوا، حکم و رأی را در حد رویه‌ای آنارشیستی، فروکاست و ساده کرد. طبق این روال سهل‌گیرانه، احکامی در باب بیعت، عضوگیری، عملیات، مجازات، تکفیر و انتحار صادر شد که سابقه نداشت.  اجتماعی‌سازی اجتهاد، ابتکار نظری – عملی مهمی بود که از سوی داعش اجرا شد.

 

چهارمین ابتکار نظری داعش که به نظرم استراتژیک بود جایگزینی خیزش – شورش و تحرک به جای اتصال به سلاطین، محافظه‌کاری و اطاعت از امرا بود. می‌دانید که در فقه و عقبه نظری جنبش‌های اسلام‌گرا و اسلامی، اصل تغلب و استیلا جایگاه محکم و مستحکمی داشته است. طبق این اصل، حکام و امیرانی که نظم و امنیت ملی را برقرار کرده‌اند و کارآمد هستند لازم الأطاعت هستند و طغیان علیه آنها مجاز نیست. از نگاه داعش، هیچیک از حکام حاکم بر بلاد اسلامی، واجب الأطاعت نیستند و همگی نامشروع هستند و باید به زیر کشیده شوند.

با این وصف می‌خواهید بگویید که عصر پساداعش نرسیده و داعش هنوز زنده است؟ این که خلاف سخن قبلی شماست! 

نصری: ببینید در علوم انسانی بر خلاف علوم مهندسی و فنی نمی‌توان حرکت‌ها را مرحله‌بندی دقیق کرد. کافیه نگاهی به گذشته داشته باشید: بعد از رحلت رسول مکرم اسلام، دو جریان به موازات هم رشد کردند: جریان نص‌گرا و جریان عقل‌گرا که به تفسیر عقلانی نص علاقه داشت. بیشتر بخوانید ↓

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
سه جایی که باید برویم کجاست؟
شعر، داستان

سه جایی که باید برویم کجاست؟

جمعه آذر ۱۳۹۶

یکی از بزرگان می گفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می بُرد و به او عمو نفتی می گفتند.  یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟ گفتم: بله!  گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است! من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟ گفت:  قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی می شود، دیگر سلام علیک او تغییر می کند. از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت می داد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.  سی سال او را با اخلاق خوب تحویل گرفتم. خیال می کردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم. (منبع)

 

سه جایی که باید برویم. ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زباله‌اش دنبال چیزی می‌گردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و فردی را با رفتار خشونت آمیز در خیابان دید و گفت: خدا رو شکر خشِن نیستم. آن خشن در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل می‌کرد گفت: خدا رو شکر بیمار نیستم. مریضی در بیمارستان دید که جنازه‌ای را به سردخانه می‌برند. گفت: خدا رو شکر زنده‌ام. فقط یک مُرده نمی‌تواند از خدا تشکر کند. چرا امروز از خدا تشکر نمی‌کنیم که یک روز دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟ پس؛ برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم: یک. بیمارستان دو. زندان سه. قبرستان. (منبع)  عکس بالا: بیچاره الاغ، این حیوانِ کاری خدا، که اسیر دست بشره.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
شعر، داستان

ادعای خدایی فرعون

پنجشنبه آذر ۱۳۹۶

داستان‌کوتاه: به نام خدا. فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه، خوشۀ انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام، در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمی داند پشت در کیست. سپس وِردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد! بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی، لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می‌کنی؟ پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟ شیطان پاسخ داد: زیرا می دانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید. منبع

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
شعر، داستان

ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم

دوشنبه آذر ۱۳۹۶

یک: ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ.  ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ می ﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩِ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ می شوند. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍی بزرگ مرا صدا می زند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم.» (منبع)

 

دو: «روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سُست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مَبر. مرد عابد تا آن جوان را دید، گفت: خدایا مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور نکن. خداوند به پیامبرش وحی فرمود به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ! (منبع: محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج. 1.) (منبع)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
جهان، جامعه

خطر تلگرام و خانواده‌ها

پنجشنبه آذر ۱۳۹۶
به قلم دامنه
 
به نام خدا

روزانه بیش از سه میلیون مطلب در تلگرام
دو میلیارد بازدید از آن
آمار پژوهشگاه فضای مجازی کشور
 

دامنه فقط بگوید:
 
پس کی کتاب می‌خوانند؟
کی به عالم واقع برمی‌گردند؟
کی می‌خوابند؟

از صبحدم تا دو و نیم بامداد در تلگرام می پلِکند.
خدا رحم کند به ماورای واقعی! خانواده@ها
خدا رحم کند به پُشت! صحنه‌ها
خدا رحم کند به بی‌خوابی‌ها

به هرزگی‌ها!
به مشغولیات‌ها
به سرگرمی‌ها
خصوصاً به بی‌سواد و بی‌عار بارآمدن ها
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینعترتشعر، داستان

آداب پول‌خواستن

دوشنبه آبان ۱۳۹۶

روزى عثمان در کنار مسجد نشسته بود. مرد فقیرى از او کمک مالى خواست. عثمان 5 درهم به وى داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد کسى راهنمایى کن که کمک بیشترى به من بکند. عثمان به طرف حضرت حسن مجتبى و حسین بن على (ع) و عبدالله جعفر، که در گوشه‏‌اى از مسجد نشسته بودند، اشاره کرد و گفت: نزد این چند نفر جوان که در آنجا نشسته‌‏اند برو و از آنها کمک بخواه. وى پیش آنها رفت و اظهار مطلب کرد. حضرت مجتبى (ع) فرمود: از دیگران کمک مالى خواستن، تنها در سه مورد رواست:

 
دیه‏‌ اى به گردن انسان باشد و از پرداخت آن به کلى عاجز شود،
یا بدهى کمرشکن داشته باشد و از عهد پرداخت آن بر نیاید،
و یا فقیر و درمانده شود و دستش به جایى نرسد.
 
آیا کدام یک از اینها براى تو پیش آمده است؟ گفت: اتفاقا گرفتارى من یکى از همین سه چیز است. حضرت مجتبى (ع) 50 دینار به وى داد. به پیروى از آن حضرت، حسین بن على (ع) 49 دینار و عبدالله بن جعفر 48 دینار به وى دادند. فقیر موقع بازگشت، از کنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه کردى؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادى، ولى هیچ نپُرسیدى پول را براى چه منظورى مى‏‌خواهم؟ اما وقتى پیش آن سه نفر رفتم یکى از آنها (حسن بن على) در مورد مصرف پول از من سؤال کرد و من جواب دادم و آنگاه هر کدام این مقدار به من عطا کردند. عثمان گفت: «این خاندان، کانون علم و حکمت و سرچشمه نیکى و فضیلتند، نظیر آنها را کى توان یافت؟» (منبع)
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونروحانیتعترت

المیزان و یک بیتِ ایرج میرزا

يكشنبه آبان ۱۳۹۶

متن نقلی: خاطره‌ی خواندنی از عشق علامه طباطبایی به عزاداری امام حسین علیه السّلام: «دکتر مرتضی نجفی قدسی مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی به خاطره‌ای پرداخته که چنین است. آیت الله علوی بروجردی نقل کردند: روزی به اتفاق پدرم و مرحوم ″علامه مدّاح″ که از تهران آمده بود، به دیدار حضرت علامه طباطبایی رفتیم. پس از صرف چای، علامه طباطبایی از آقای علّامه مداح که مداحی می‌کردند، درخواست کردند که روضه‌ای بخواند. او هم روضه‌ی حضرت علی اکبر (ع) را خواند و اشعار ایرج میرزا را در این زمینه می‌خواند و علامه هم استماع می‌کردند و متأثر بودند تا اینکه به این بیت رسید:

بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد

آتش زدند لانه مرغ پریده را

 

علامه طباطبایی در اینجا فرمودند: اَعِد. یعنی دوباره بخوان و او دوباره این بیت را خواند، دوباره علامه فرمودند: اَعِد و تا چهار بار درخواست کردند که این بیت را دوباره بخواند و پس از اتمام روضه هم علامه در حالی که از شدّت تأثُّر با دست به پای خود می‌زدند، این بیت را تکرار می‌کردند و آنگاه با حالی که شاید مخاطبشان ما هم نبودیم فرمودند:ذای کاش ایرج میرزا این بیت شعر را به من می‌داد و من تفسیر المیزان را به او می‌دادم!

 

 

آیت الله علوی بروجردی می‌گوید: من در آن هنگام جوان و کنجکاو بودم و از این جمله ایشان تعجب کردم و گفتم آقا شما ایرج میرزا را می‌شناسید؟! او شاعر هزل‌سرایی است! ایشان فرمودند: بله می‌شناسم و دیوان ایشان را دارم، مع‌ذلک من حاضرم تفسیر المیزان را با این یک بیت عوض کنم! و سپس ادامه دادند که من حتی توهُّم این معنا را ندارم که کسی این شعر را برای حضرت علی اکبر (ع) بگوید و فردای قیامت، امام حسین(ع) در حق او بی‌تفاوت باشد.

 

نجفی قدسی افزود: امروزه اهمیت تفسیر المیزان بر همگان روشن و مبرهن است و برترین تفسیر قرآن در عصر حاضر است و حتی حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند که این تفسیر تا قیامت باقی است. آنگاه می‌بینیم علامه طباطبایی (ره) چه عشقی و ارادتی به ساحت اهل بیت و مخصوصاً حضرت سیدالشهدا (ع) دارند که حاضرند بهترین اثر علمی خود را با یک بیت شعر که بیانگر علاقه‌ی وافر حضرت امام حسین (ع) به فرزندشان علی اکبر است، عوض کنند.» منبع

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
رئیس جدید و سرخپوست‌ها
شعر، داستان

رئیس جدید و سرخپوست‌ها

يكشنبه آبان ۱۳۹۶

اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن: آیا زمستان سختی در پیش است؟ رییس جوان قبیله جواب می ده برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید. بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟ پاسخ: اینطور به نظر میاد، پس رییس به مردان قبیله دستور میده بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟ پاسخ: صد در صد.

 

 

رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟ پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر! رییس: «از کجا می دونید؟ پاسخ: چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن! منبع

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستجهان، جامعه

چرا زنان در صدر نظام ایران نیستند؟

دوشنبه آبان ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. در منبعی خواندم که پژوهشگران با انجام آزمایش‌هایی تمایلات خودخواهانه یا ایثارگرانه در افراد را کشف کرده اند. نتیجه این تحقیق می گوید: «بخشی از مغز زنان در برابر اعمال ایثارگرانه و کمک به دیگران واکنش بیشتری نشان میدهد.» فیلیپ توپلر، پروفسور عصب شناس دانشگاه زوریخ، معتقد است: «زنان ارزشهای ذهنی بیشتری بر رفتارهای اجتماعی و تعامل با دیگران می گذارند، در حالی که منشا رفتارهای خودخواهانه در مردان بیشتر است.» (منبع)

 

 

نکته‌ی دامنه

 

حال که چنین است و اخیراً آیت‌الله العظمی جعفر سبحانی نیز گفته اند اسلام با دستآوردهای علمی مخالفتی ندارد، پیشنهادم این است در دایرۀ حکومتی، زنان هم حضور داشته باشند تا از این مخلوقات خدا که بسیاری زمینه ها از مردان پیشی دارند، حکومت را در اِستوا و عدالت نگه دارند. این حضور مؤثر زنان کمک می کند تا سیاست در جمهوری اسلامی ایران زمُخت و سخت گیرانه نگردد. خیلی از جاها و نهادها زنان اساساً حضور ندارند و یا با برداشت هایی خاص حق حضور ندارند و این بسیار عجیب است. من چند جا را برمی شمارم:

 

در مجمع تشخیص مصلحت نظام.

در شورای نگهبان چه در جمع شش فقیه و چه در جمع شش حقوقدان.

در ردۀ فرماندهی سپاه. حال آن که امام، خانم دباغ را _که مدتی فرمانده سپاه همدان بود_ یکی از نماینده های خود برای ابلاغ پیام به گورپاچف کردند.

در نهاد ائمه جمعه و جماعات.

در شورای عالی امنیت ملی.

در مجلس خبرگان رهبری که حتی یک زن حضور ندارد.

در شورای عالی فرهنگی.

در شورای عالی حل اختلاف.

در سه قوه.

و بسیاری از نهادها و جاهای دیگر.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاست

پالایشگاه فساد

يكشنبه مهر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. این خبر را وقتی خواندم، بر خود واجب دانستم دو سه نکته ای پست کنم. خبر این بود: «مجید فراهانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران در گفت‌وگو با ایلنا گفت: براساس آمار بیش از 130 هزار نفر از شهرداری تهران حقوق می‌گیرند، در حالی که به صورت رسمی اعلام شده که شهرداری 68 هزار نیرو دارد.» (منبع)

 

واقعاً چگونه ممکن است 62 هزار نفر اضافه بر لیست رسمی، بی آن که نیروی شهرداری باشند، از آن سازمان _که از پول بیت المال تغذیه می شود_ حقوق دریافت کنند؟ شهرداری تهران هر ماه نزدیک به 550 میلیارد تومان به عنوان حقوق پرداخت می‌کند آیا این مدت آن شهردار قبل از این موضوع باخبر نبود! یادمان هست وقتی هلموت کهل صدراعظم پیشین آلمان در یک مورد بی نوبت، وامی خارج از روال از یک بانکی گرفته بود، نه فقط محاکمه و محکومش کردند، بلکه امانت را به سیستم بازگرداندند. آری؛ آنان دموکرات مسیحی اند، ما مسلمان! آن هم شیعۀ اثنی عشری. تا وقتی که خون شهیدان دستاویز تسویه حساب های جناحی و باندی می شود، تصفیۀ نظام از فساد و فسادگران محال است، محال. پالایش سیستم از این گونه میراثخواری های سهل و آسان، ناممکن است و قدغن یا غدقن. به نظرم تا پالایشگاه فساد تأسیس نشود، همین است و همان. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی