qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۳۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عکس ها» ثبت شده است

وجوب شکوه در حرم رضوی
عترتایرانعکس

وجوب شکوه در حرم رضوی

يكشنبه شهریور ۱۴۰۲

 

 


سه عکس قدیمی

حرم امام رضا (ع)

از (روزنامه اطلاعات)

 

 

صحنه‌ی عرض ارادت

نهایت سپاس از خالق اثر زائر عزیز

 

 

نمای حرم از سمت

خیابان آیت الله سید عبدالله شیرازی

  

 

پَر طاووس

حرکت زیبای خادم حرم

 

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. هر کس از اطراف حرم رضوی خاطره‌ای به ذهن دارد. از شب‌هایی که دورتادورش شیرداغ با فرنی می‌فروختند تا باقلای داغ با گُلپَر. این حرم از سال ۱۳۵۲ شروع کرد به توسعه و سازه در اطرافش که تا شعاع چند کیلومتر زمین‌های آن باید چمن می‌شد اما سال ۱۳۵۶ اوضاع بازسازی به نحو دیگری رقم خورد و با وقوع انقلاب اسلامی اساس توسعه‌ی اطراف حرم شکل و نقشه‌ی خاصی پیدا کرد. سه عکس قدیمی (از روزنامه اطلاعات) به‌خوبی اطراف حرم امام رضا (ع) در سال ۱۳۵۶ و نیز حضور زائران در پنجره فولاد (سال ۱۳۵۶) را نشان می‌دهد که کاملا" با شکل جدید حرم فرق دارد. من بر هرچه شکوهمندترشدن حرم باور دارم، باید مجلّل، با هنر، سرشار ذوق، آراسته به زیور و کتیبه‌هایش قابل خواندن باش زیرا آسایش زائرین باید تأمین شود و انسان در آن چندساعت و چندروزی که حرم بیتوته و آمدوشد دارد با تماشای جلوه‌های حرم در خود شکوفایی و سُرور و شعَف احساس کند. البته چمن هم شکوه خود را دارد که باید صحن‌ها و اطراف را به آن آراست و یکسره سنگ و تابش آفتاب نباشد. ایران جاهای معنوی‌اش تماشایی بود زیرا در آن آب، سبزه، باغ، درخت، سکوت و شکوه جمع بود. من حرم را دوست دارم و هر چه دورش می‌گردم بازم تشنه‌تر برای دور بعدی مهیایم. زائران زیارت‌تان لابد بر دلتان نشست. این حس‌وحال، شکوه شما را همچنان تا زیارت آتی باشکوه‌تر نگاه می‌دارد. خاطرات حرم دل آدم را شب‌وروز به آن خِطه‌ی طوس می‌دوزد تا باز در زیارت بعدی خاطره‌ی نوِی شکل گیرد. حرم، حقیقت مرکز خاطرات آدم است. سه عکس نو مال همین سه روز اخیر حرم امام ثامن ع است از زائری عارف‌پیشه، واصله به دامنه. دامنه. پست مرتبط با این پست: اینجا.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
تریبونعکس

مسیر اربعینی در روستای داراب‌کلا

چهارشنبه شهریور ۱۴۰۲

 

اربعین در قبرستان قدیمی امامزاده جعفر

روستای داراب‌کلا (۱۵ شهریور ۱۴۰۲)

عکاس: حمیدرضا طالبی . نشر عکس : دامنه

 

 

مسیر پیاده‌روی اربعین

به سمت قبرستان قدیمی امامزاده جعفر

 

 

امامزاده جعفر داراب‌کلا

 

 

آقا مهدی ملایی دوست گرامی بنده

 

 

نمایش اُسرای کربلا

 

 

دوستان خوب بنده


به قلم دامنه: مسیر پاک‌زیستی اربعینی در روستای داراب‌کلا. به نام خدا. سلام. اربعین در قبرستان قدیمی امامزاده جعفر روستای داراب‌کلا (۱۵ شهریور ۱۴۰۲) عکاس: حمیدرضا طالبی . نشر عکس : دامنه. به تمامی حاضرین سلام دارم و تسلیت اربعین. از حمید کِرام من، بسی ممنونم این مراسم را برای دامنه و مدرسه فکرت به‌صورت زنده پوشش داد. درود بر همگان این تصمیم مذهبی و گسترش شعائر مذهبی. قم. ارادتمند همه‌ی‌تان: دامنه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
شرحی بر ادبِ زیارت مشهد مقدس
عترتعکس

شرحی بر ادبِ زیارت مشهد مقدس

يكشنبه شهریور ۱۴۰۲

هفت پیامِ یکِ ادب این عکس. به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. از غربِ مشهد مقدس -یعنی میدان شهدای خیابان شیرازی- برای خودت مسیر ادب بسازی و چشم به شرق که سمت طلوع است بدوزی به امام رئوف عالم آل محمد ص می‌رسی به همین خَمِش قشنگ عُرف و شرع ایرانی که این زائرین مجسم‌شده در آن میدان مرکز مشهد، رسیدند. اینک سرم را سُر دهم به سِر، به آن دل دل دل هایی که روز می‌شُمارَند دست‌کم یک روز هم شده تا چهل‌وهشتمِ در حال آمدن، خود را  به حُرمِ این حَرم مُماس کنند و یک جوف و جوار و جایش بایستن با ساده‌ترین سخن ایرانیان را بگوین: "یا امام هشتم سلام، منم من، دوستدارت شیعه‌ات". این حالِ زارِ زائری، آنانی را الآن سرگشته‌تر می‌کند که دلشان اندود به دورِ درد هم باشد: من به رسم ادب، اول بلند شدم، سپس نوشتم: یک را ببین: یعنی وقتی می‌خواهی مشُرّف شوی پوشش فاخر باید بپوشی. دوم را بیاب: کمی باید خم شوی، که نه رکوع شود که خاص خدای باری‌تعالی است، و نه راستِ راست باشی که خاص افراد ادب‌نادان (= نا+دان) است. سوم را افتتاح کن حالا: چشم نافذت را باید کمی تار کنی که کمی حُزن به حالت چشم و رُخت دهی تا ادب کامل شود.

 

 

چهارم را همین جا بدان: اگر یک بانو هستی پس موقع سلام مراقب خودت باش که چادر مقدست نپّرد که پرده‌ی حُرمتت را کسی بدّرَد حتی اگر باد وَزد یا یک چشمِ هیز و شوخ، مقام معنوی‌ات را بدُزدَد. پنجم هم این این این: مردی یا کودکی هستی، دستت را به سینه بزن که بهترین چهره بشی که خودت برای خود در آن حال، شیرین‌ترین یادگاری شوی. شش را هم سریع بخوان: بزرگت را جلودارت کن و پیشی نگیری بر بزرگ. هفت هم -که در معنی لغوی یعنی بی‌نهایت- این است >>> گره دلت به دست ادب بده و قلبت را به قالب رضوی در آر و مقداری اشک جاری ساز و بگو: ای امامم! ای سَرورم! تو را می‌خواستم تو را می‌خواستم که می‌دانم حالا که دیگه آمدم به درگاهت، تو هم مرا می‌خواهی؛ که خواستن در طبیعت دو طرفه است. سپس از هفت، که واصل به حرم و دل و روح خود شدی، معطل نکن و لفظ را جاری کن: خدایا: شکر این حرم را گذاشتی در قلبم که قالب توحید در آیم و در حصن لا اله الا الله دِژ ایمان بسازم. تمام.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
تریبونعکس

یادی در فوت عمویم باقر مدّاح

يكشنبه شهریور ۱۴۰۲
 
   
 
مرحوم باقر مداح طالبی
 
 
 
عموی من -باقر مدّاح- اینک جوار رحمت را درک و لمس کرد. حالیا! معلومه بر ما هنوز هم به خاک نسپُرده شده باز آخرت را با دیدِ پاک خود دیده و این حظّ رحمت را دشت کرده. اویی که به خاطر آخرت‌اندیشی‌اش به مصداق خطبه‌ی دویست‌چهارم امیرالمؤمنین ع "کارهای دشوار دنیا"، پدیده‌ی حتمی "مرگ را از یادِ"ش بیرون نینداخته بود.، حالا ما را ترک کرده. من، این عموی عزیزم را (که صوتِ اذان ماه رمضانش را و جوشیِ حماسیِ "وفاکرده ابوالفضل، وفاکرده ابوالفضل"ش را کناردستِ دوستِ فریقِ (=جداشده)ی عزیزم شهیدم آق سیدجواد شفیعی (که دلتنگشم هر جا و هر زمان) به صورتِ دوتایی دوشاودوشایی میان‌مان در عاشورا و تاسوعا ندا می‌کردند و دل‌ها را به آسمان می‌دوختند) حرمت می‌نهادم. او دلم را سال‌ها رُبوده بود. عروسی‌یی نبود او مداح آن زوجان نبوده باشد. همه با او اَنیس بودند. خوشحالم جای خود حمیدرضا و حمزه‌رضا و سایر صَبیه‌ها باقی گذاشت که برای من همگی بالندگی، پیغام دارند. توی یک بیت و خانه‌ی مصفاّیی که هم پدرشان عمویم بوده و هم مادرشان دخترعمویم. وای وای آن روز وداع که لحظه لحظه نزدیکش می‌شدیم، حالا فرا رسیده: پس ای دخترعموی مکرمم همسر همراه و هم‌جان و هم‌نفس عمویم باقر مدّاح، تسلیتت می‌دهم. فرزندان عمویم تسلیت. حمیدِ عارفِ والهِ واصلِ متصل به غیب من، تسلیت تعزیت. بوسه‌ام بر گونه‌ات. می‌آیم، می‌آیم که دلت، دلِ تابیده‌شده‌ات را به دلم جوش زنم. من حال شما را اینک درک می‌کنم چون منم پدر از دست دادم؛ پدری که تمام عمرم رفیقم بود و عاشق‌پیشه براش زندگی کرده و می‌کنم. به تو حمیدم، به رفیق ماوراءهایم این را هدیه می‌کنم که از بهار -ملک‌الشعراء- آموختم: "به گِردِ بَدی تا می‌توانی نگرد" و پدرت یک مصداق بارز این پند مرحوم بهار بود. پدرت اینک به پدرم سلام می‌دهد: عمو کنار عمو. حالا حالیا حائلید میان پدر و مادر. ای عموزادگانم از دور قلب حزین‌تان را در برمی‌گیرم و درین تنهایی تنهایی‌هایم گریان در غم پدر می‌سوزم و غم جدیدم را به غم دیرینم بَخیه می‌زنم؛ غم دوری پدرم، مادرم برادرم برادر مظلومم. حالاست که باید گویم: «تا خدا نگشود صد دَر بر کسی / یک در نبست» واقعا" هم نبست روی کسی. اهلی شیرازی. امروز پایتخت بیت شما به لرزه در آمد. مرا حمزه و حمید و دخترعموها شریک کنید و تو حمیدِ اَسرار و رازهای غیب من، در لرز و تب درونت مرا مهمان دان. او که راحت شد. دلم به توست، تو که دلت اینک سوخت. فدای آن سوز، آن سوز. آن سوز.  ۵ شهریور ۱۴۰۲، دامنه.
 
 
 
مرحوم باقر مداح طالبی
و شیخ باقر طالبی
 
 
 

متن دوم: مرحوم باقر مدّاح طالبی این عموی پرهیزگارم یک عمر ندایی زلال و پاک و با اخلاص برای دردهای عترت و عصمت  -علیهم السلام- بود. اینک در بیت او خاطره‌اش ماند و یک عمر نفَس‌هایی که برای زندگی باطهارت کشیده است. برای روح این عموی دانا و پاک‌سیرتم درین جمعه‌ی خدا، غفران و آسودگی در آن جهانِ بقا، آرزومندم. بر همسر مهربان و زحمتکشش دخترعموی گرامی‌ام و به آقاحمید و آقاحمزه و دخترعموهایم بردباری و عمر طولانی می‌طلبم. حمیدِ دلم ممنونم مرا به رؤیت این تصاویر عمویم در پشت صحنه و در صفحه‌ی شخصی‌ام مهمان کردی. خلاصه‌ای از آن را صحن نوشته و منعکس ساخته‌ام. قبرش رفتی مرا هم در دلت با خودت ببر.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
درود درود ملت با این عزاداری
دینعترتعکس

درود درود ملت با این عزاداری

شنبه مرداد ۱۴۰۲

این عزادار حسین ع که هر سال

از نکا حومه در محل ما پرشور زنجیر می‌زند

به قلم دامنه به نام خدا. سلام. درود درود، بر قرآن، بر عترت، بر سلسله‌ی نبوت، سپس بر خاندان پاک و پاکیزه و پایدارِ امامت این راه‌بَرنده‌های منزّه ملت به مذهب. سپاس ای امت! ای ملت! با هر مرام، عقاید، مَعجَر، مذهب که تاسوعا و عاشورا را بازنیز مثل همه‌سال، زنده نگه داشته‌اید و قاطعانه نگذاشته‌اید تصوّرات غلط و تحلیل‌های مضحکِ عده‌ای اندک، پیاده شود که از آن سوی آب و بعضا" از نای پاره‌ای سیاسیونِ وامانده‌‌ی پایتخت‌نشسته‌ی هاج و واج (=مبهوت و مات) اصلِ سوگواری‌ها را به سُخره گرفته بودند؛ ولی عزاداری‌های شگفت‌انگیز و خالصانه و همه‌جانبه‌ی شما مردم این زاد و بوم، مُهر ابطال پُرمُرکّبی زد بر پای این یاوه‌ها و وهم‌ها و واهمه‌افکنی‌ها.

 

بارک‌الله‌ی (=آفرینِ خدا) بر شما مردم متدین میهن که برای نهضت امام حسین و یاران -سلام الله علیهم اجمعین- این‌چنین پوینده در صحنه آمدید و حاضر شدید در دمای زیرِ پنجاه‌درجه حرارتِ شیرافکن، شَراره‌های شور و شعور خود را این‌گونه، زبانه دهید تا زبانِ بدگو و بدنویسِ آن سوی «آب»ی‌ها، در همان دَم توی سطر اول، کمانه کند و غلط و خطا و خبط و حبس شود. احسنت برین بوم و مردم که عزیزانه و فکورانه و سوگوارانه، اعتنایی به تفکرات ناصحیح و مردود نمی‌کنند و با پوشش مشکی و یک‌جور، معرفت به خرج می‌دهند و معرفت و عزت از امام سید الشهداء -علیه‌السلام- کسب می‌کنند؛ با چه؟

 

با دسته، با نوحه، با مرثیه، با سنج، با منبر، با علَم و کُتَل، با کتاب، با متن، با معرفی هدف، با کشف مقصد، با راز کربلا، با درک فلسفه‌ی حرکت و مقاومت حسینِ زهرا (سلام الله علیهما) و از همه عظیم‌تر با قدرت خدابخشِ شگفت‌انگیز زاری و مویه و گِریه که به عنوان انرژیِ مرموز و اسرارآمیزِ آفرینش، در چشم، اشک جمع می‌کند و کانون فلسفه‌ی عزاداری می‌شود و با همین سلاح بُرّنده و پوینده، صلاح و فلاح خود را از مکتب عاشورا می‌گیرد که به وقتِ هجوم عَنودان به ایران، جبهه‌ای به وسعت مرز سردشت تا سنندج و از شلمچه تا کُنجان‌چَم می‌آفریند.

 

سه چند عکس خاص هم ترتیب کردم؛ مجلس عزاداری پیش معظم رهبری که چهره‌ی ژنرال عارف شهید قاسم سلیمانی کنار رهبر معظم می‌درخشد و بر دلم عمیق نشست. دومی عکس یک روزنامه در چاپ امروز که تیتر مطلوب مرا -ایران قرارگاه امام حسین ع- زد و یک عکس هم از محل که عموحمید انداخت. و چهارمی هم شام غریبان عاشورا جمعه‌شب ۶ مرداد ۱۴۰۲ در محله‌ی مسجد قدس منطقه‌ی کوه خضر قم که خودم انداختم. دست مریزاد ملت در گستره‌ی بزرگ میهن و ایضا" تمامی مردم محلم (داراب‌کلا و اوسا و مُرسم)، با این عقل و عشق و اراده و دِرایه و پویه و گریه و صحنه و آرایه‌ی الهییه. دامنه.

 

 

شام غریبان عاشورا

(۶ مرداد ۱۴۰۲) بیت رهبری معظم

 این عکس از : «مشرق»

 

 

روزنامه ایران (هفت مرداد ۱۴۰۲)

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
عکس‌های عاشورا و محرم محل
عکس

عکس‌های عاشورا و محرم محل

شنبه مرداد ۱۴۰۲

 

 

عاشورا در داراب‌کلا 

 

    

 

...

 

     

 

عکس‌های ارسالی

حمیدرضا طالبی

عبدالرحیم آفاقی

اُم‌البنین دارابکلایی

پایین‌تکیه‌ی داراب‌کلا

تماشای عکس‌ها: اینجا

 

 

بالا: دسته‌ی کفن‌پوشان

پایین: حمیدرضا در سردرگاه

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
چگونگی شهادت نعمت‌الله یاری جویباری
اختصاصیعکس

چگونگی شهادت نعمت‌الله یاری جویباری

شنبه مرداد ۱۴۰۲
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خاطرات جبهه: به چه تکیه کنیم؟! ( ۱۰۵ ) در اوج سختی‌های نبرد در تابستان ۱۳۶۱ با سه گروهک وطن‌فروش کومله، دموکرات و رزگاری به انضمام متجاوزان بعثی در روستای بوریدر و چشمیدر مریوان در سمت پایگلان و بیساران، نعمت‌الله یاری جویباری همه‌روزه با نغمه‌ی خوش‌اِلحانش "شهید وطن، افتخار میهن" را برای ما می‌خواند. این آهنگ زیرا را که هر عصر رادیو در برنامه‌ی شهید پخش می‌کرد: «شهید وطن، افتخار میهن / گل پَرپَر لاله‌زار میهن . خون پاک تو در رگ‌های ما / برقِ مهر تو، در سیمای ما . به ولای رهبر، همه هم‌‌سوگندیم / به نظام اسلام، همه هم‌پیوندیم»

 

 
شهید پیرمرد اما سلحشور و قوی‌
پیشمرگه‌ی کُرد و بنده. پشت سر،
شهید نعمت یاری و همسنگران
عکاس: حاج عباسعلی قلی‌زاده

 

 

راست: شهید رمضان ذکریایی

در حال خواندن دعا و بنده.

بالای همان قله. عکاس این صحنه:

شهید نعمت‌الله یاری جویباری

 

 

جبهه‌ی مریوان، بوریدر

تابستان سال ۶۱

نشسته سمت راست

شهید نعمت‌الله یاری جویباری

ایستاده چپ حاح عباسعلی قلی‌زاده

نفر وسط کلاه‌آهنی بنده

عکاس: آقاسیدکاظم صباغ

 

نعمت‌الله توی جنگ رفیق صمیمی‌مان شده بود. خیلی به هم دلبسته شده بودیم. جوانی خوش‌سیما و در نهایتِ اخلاق خدایی. نیز اهل راز و نیاز و در عین حال مثل اغلب جویباری‌ها چابک و تیزپا. گواهی می‌دهم او انسانی پاک و دست‌یافته به حب الهی بود؛ برای همین توی دل همه جای می‌گرفت. آن صبح شُوم هرگز یادم نمی‌رود و هنوز هم وقتی تصورش می‌کنم روح و کالبدم می‌لرزد. آن سپیده‌دم نوبت ضدِ کمین رفتنِ من بود تا جاده و منطقه و جغرافیای کار و کشاورزی مردم بومی و آمدوشد ایمن رزمندگان را به سایر جبهه‌های درگیری تأمین کنیم. اما نمی‌دانم چه شد او گفت من به جای تو می‌روم و من در سنگر بالای قله ماندم و دقایقی نگذشت صدای شلیک تیربار و پژواک آن در شیارها را شنیدیم و از جای پریدیم. فوری اسلحه برداشتیم و زدیم بیرون سنگر. درین هنگام از قله‌ی آلوده‌ی روبرو به سوی ما هم، بی‌امان شلیک می‌کردند و اگر آقاسیدکاظم صباغ آن لحظه نبود و مرا نمی‌گرفت و نمی‌کِشید گلوله‌هایی که بیخ گوش‌هایم زوزه‌کنان عبور می‌کرد، صددرصد پیکرم یا مغز سرم را سوراخ‌سوراخ می‌کرد. بگذرم.

 

کومله‌های کمونیست مسلح زیر بوته‌ی بلوط در شب جاکَن کرده بودند و سرِ سپیده، به سوی نعمت‌الله و رمضان ذکریایی و دو کُرد پیشمرگه که برای حفظ جان مردم بومی برای تأمین می‌رفتند و تا غروب باید می‌ماندند تا دیگران نفس راحت بکشند، شلیک کردند و همگی را شهید و غرق در خون. نعمت ما، یپیشانی‌اش شلیک شده بود و خون پاک این نجیب از شکاف سرش فوّاره کرد و پیکرش خون‌بار و معصوم بر قعر بوته افتاده. رفتیم جای کمین و شهادت‌گاه این همسنگران را از نزدیک دیدیم تا تجربه بیاموزیم و شیوه‌ها و حربه‌های دشمن را بشناسیم. بر پیکر این شهیدان در محوطه‌ی سنگر فرماندهی وداع کردیم و تا مدتی با غمی که ناراحت‌بار بر وجود ما باریدن داشت، کلنجار می‌رفتیم؛ آن هم در سن هفده سالگی. آری آن شهید چه زیبا صدا سر می‌داد: "به ولای رهبر، همه هم‌‌سوگندیم / به نظام اسلام، همه هم‌پیوندیم".

متن آهنگ "شهید وطن، افتخار میهن" در ادامه‌ی مطلب

۰ موافقین ۳ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
عترتاختصاصیعکس

کُنام آدمیزادگان

سه شنبه مرداد ۱۴۰۲

   

نوه‌ام لیا زهرا طالبی دارابی

(ماه محرم؛ مردادماه ۱۴۰۲)

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. در شکل‌گیری هر اندیشه و شخصیت فرد، کُنام مؤثر است. کُنام ابعاد دارد. خود، خانواده، مدرسه، همسایه، اطرافِ فرد، فامیل، دوست، جامعه، مسجدوتکیه، پاتوق، محله، همگِن و رسم‌ورسوم و هر نوع تعامل میان این نوع و نظایر آن. پدرومادر بُعدِ مهم کُنام هستند. کُنام در واژه معنی لانه و آشیانه می‌دهد که نیچ و نیش به ترتیب معادل انگلیسی و تلفظ فرانسوی آن است. مثلا" کُنامِ دارکوب و کُنامِ گنجشک از هم جداست. دارکوب هرگز روی زمین غذا نمی‌خورَد، حتما" تنه‌ی درخت سفره‌ی تغذیه‌اش هست ولی کُنامِ گنجشک چنین نیست؛ هر جا خواست می‌خورَد و می‌پرَد. در مورد کُنام ر.ک: کتاب «سلول‌های بهاری» خاطرات آقای دکتر حسین بهاورند پدر سلول‌های بنیادی ایران، گفت‌وگو و نگارش آقای بهنام باقری (صفحات ۳۲ و ۵۸ و نیر ۲۳۲) بنابرین؛ در روابط میان آدمیزادگان باید دید کُنام‌شان چیست و چه بوده است. با کی می‌پَلکَد. خانه چگونه قد کشیده است. خوراک روحش چی بوده است. هُرهُری هست یا فردی باثباتِ ولی اهل تحول و تغییر. آیا پایه‌ی تدین دارد. اخلاق را با چه استاد اخلاقی طی کرده است و یا تحت کدام کتاب‌های اخلاق پرورش یافته است. اساسا" اهل تعالیم دین هست یا همش می‌خواهد به جای خدا، خود قیل و قال ورزَد. زیر منبر هیچ وقت نشسته است. زمزمه در زندگی‌اش هست؛ همان ارتباط مناجاتی و نیایشی با آفریدگار. انسان است یا هیچ اُنسی با انسانیت و آدمیزادگی ندارد. کلا" چگونه بار آمده است. بگذرم. کُنام همان ویژگی و شرائط هر فرد است که بارور شده است. به قول مرحوم سهراب سپهری «زندگی، فهمِ نفهمیدن‌هاست» باید فهم کرد؛ فهم. و به قول مرحوم مادرم حتما" وِنِه (=باید) دماغِ (=مغز) آدم، یک‌ذرّه فهم باشد.

 

اینک باورمندان به اهل بیت -علیهم‌السلام- و بامَرامان، با هر نوع عقیده و مذهب و تعلیم و مرام در سراسر ایران، برای سوگواری امام حسین و یاران -علیهم‌السلام- تمام‌قد و همه‌ابعاد در صحنه‌اند؛ از ساقی چای تا جاروب‌زن صحن. از منبری تا پامنبری. از زنجیرزن تا سینه‌زن. از مرثیه‌سُرایان این خوان تا جوشی‌گیران و نوحه‌‌خوانان. از طبّال دُهُل تا سنج‌زن و تیرافکنِ رُومیان. از شیرخوارِ نورسیده تا عصابه‌دستِ پیرزن. و این سوگ -که از اندوه کربلا و عظمت کار انقلابی امام حسین ع سالیانِ سال در جان‌ها جاریی هست- همه‌جانبه است؛ زیرا در داخل قیام اباعبدالله -علیه‌السلام- تمام ابعاد جمع شده است: معرفت نهضت. چرایی نهضت. پیام نهضت. درس نهضت. اخلاق نهضت. عرفان نهضت. سیاست نهضت. احیای دینی نهضت. انسان‌دوستیِ نهضت. آزادی نهضت. «نهِ» نهضت. آتش و اشک و حُزن و خیام و طفلان نهضت. حضور "انسان کاملِ" نهضت، که جناح جَور و جُبن، بدنش را در گودال، مُقطّع‌الاعضا و صدپاره کردند و تمام منتسبان بیت شریف نبوت را سبُعانه آزار رساندند. آری؛ درین نهضت هم، و در سوگواری این نهضت هم، کُنامِ هر کس معلوم می‌شود.

 

ملت ایران کُنامِ خود را نشان داده است؛ عشق به عشقِ امام حسین؛ عقیده به عقیده‌ی امام حسین؛ نهضت به نهضت امام حسین؛ و در یک شاخصه‌ی مشخص: عرفان و اخلاق و تعلق به عَرفه و عِرفان و اخلاق امام حسین علیه‌السلام. حالیا ای سوگواران، ایام عظیم درین ماه فخیم محرم، بر تن و جان‌تان مُکرّم. عکس مندرج روی متنم هم، نوه‌ی نورسیده‌ام «لیا زهرا طالبی دارابی» هست در سوگِ محرم ؛که امید می‌بَرم ابعاد عظیم عاشورا در تمام نسوج و روحش نفوذ کند. دامنه.

۵ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عکس

سه عکس داراب‌کلا

دوشنبه تیر ۱۴۰۲

 

 

بالا: بلوار زیبای اوسا همسایه‌ی داراب‌کلا

عکاس: عموحمیدرضا. ۱۸ تیر ۱۴۰۲

 

 

 شلیل

 

 

ماهی در ماهی‌تابه

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینگوناگونعکس

حفظ پوشش در مناسک حج

يكشنبه تیر ۱۴۰۲

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. از حج امسال، هر بار عکس‌های متنوعی را دیدن می‌کردم چون حجاج در آنجا اغلب در طبیعتِ خود هستند و تصنع ندارند لذا صحنه‌ها، طبیعی تصویر درمی‌آمد و همین جذبه داشته است برایم. باری؛ یکی از بهترین تصاویر همین صحنه است (عکس بالا) که حاجی‌های ترکیه‌ای، حلقه‌ای برای بانوان‌شان زده‌اند تا در اثر انبوه جمعیت، حرمت زن همچنان مصون نگه داشته شود.

 

 

خودم به اجرای مراسم به صورت تفکیکی، فکر می‌کنم که بتوان مسیر زن و مرد را جداگانه کرد و یا اگر ممکن نیست ساعتِ مناسک را برای زن و مرد جدا کرد. مثلا" از فلان زمان تا فلان زمان، زنان؛ و از فلان ساعت تا فلان ساعت هم، مردان. خصوصا" وقتی دقیق شویم می‌بینیم فقط لباس اِحرام ایرانی‌ها خیلی کامل و عالی و فاخر و وزین و پوشش‌دهنده‌ی تمام بدن، تهیه شده است. سایر بلاد، کم و بیش، هم سبک جامه‌ی اِحرام، و هم نحوه‌ی پوشاندن‌شان ناقص است و ناجور و اغلب بخشی از بدن‌شان کاملاً پیداست که زننده هم می‌شود. یادمه آن سالیان دور به مشهد مقدس که می‌رفتیم در حرم امام رضا ع تفکیکی در کار نبود! زن و مرد قاطی و خیلی‌هم نامناسب. اینک، آن قدر حرم خوب اداره می‌شود که هم بخش ترکیبی خانوادگی دارد، هم بخش مجزّا برای خانما و هم محوطه‌ی معین برای مردا. حج هم، چنین شود شئونش مصون می‌مانَد. حفظ پوشش متعارف، اصلی عقلی، شرعی، عرفی، اخلاقی، انسانی، و عرفانی‌ست. عُریانی، عریانی‌ست؛ چه خواهد زعفرانیه و اختیاریه باشد، چه خواهد قلب مکه، چه دل عرفه، چه هنگام رَمی جمره. دامنه.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
تشییع جنازه حاج پرویز شاه‌علی
تریبونعکس

تشییع جنازه حاج پرویز شاه‌علی

يكشنبه تیر ۱۴۰۲

 

 

...

 

 

تشییع جنازه‌ی مرحوم حاج پرویز شاه‌علی

پنجشنبه ۸ تیر ۱۴۰۲ روز عرفه. پیش خانه

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
ایرانعکس

زائرسرای امام رضا ع خلیل‌شهر

دوشنبه خرداد ۱۴۰۲

 

مشخصات بانیان

مسجد و زائرسرای

امام رضا ع خلیل‌شهر

 

 

مسجد و زائرسرای امام رضا ع

خلیل‌شهر | ۴ خرداد ۱۴۰۲ | عکاس: دامنه

 

مرحوم

حاج جعفر خلیلی

پدر شهید رحمان خلیلی

 

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. وقتی پس از زیارت از سمت مشهد مقدس راهی جاده‌ی قوچان بجنورد گرگان می‌شوید و به سمت ساری و تهران رهسپار، به خلیل‌شهر (بعد از گرگان و کُردکوی و شهر گلوگاه و قبل از شهر بهشهر) رسیدید، سمت راستِ شما مسجد و زائرسرای شبانه‌روزی امام رضا علیه السلام با امکانات رفاهی اتاق خواب و مسجد و فضای سبز و مفرّح با پاکیزگی عالی قرار دارد که دَم‌زدن در آن و نمازگزاردن حالی به انسان می‌بخشد. زمین این مسجد بزرگ و تمیز را مرحوم حاج جعفر خلیلی پدر شهید رحمان خلیلی هدیه کرده است و با مدیریت منظم اداره می‌شود. کف مسجد با نور و باد فضا را دل‌انگیز کرده است خصوصا" وقتی از پشت به شالیزار و باغات خیره می‌شوید و از روبرو با کوه‌و جنگل رشته‌کوه البرز. به یاد مرحوم حاج جعفر خلیلی و فرزند شهیدش رحمان خلیلی دو رکعت نماز گزاردم. می‌شود با خیال راحت به این زائرسرا کمک هم کرد چون خدمات می‌دهد و بسیار تمیز است.

۱ موافقین ۲ مخالفین ۰
دامنه | دارابی