qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

جهان، جامعه

یادداشتم بر فیلم «حصار ضد خرگوش»

شنبه اسفند ۱۴۰۰
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. نسل‌های ربوده‌شده. حیف، حیف، که موفق نشدم تمام «حصار ضد خرگوش» را ببینم. اما برداشت‌هایم ازین فیلم درام مرا آگاهاند که کارگردان توانست واقعیت استرالیای غربیِ سال ۱۹۳۱ را نشان دهد که سفیدپوستان تحتِ زعامت پادشاهی انگلستان، دختران بومی را از مادرهای‌شان می‌ربودند و به صدها کیلومتر دورتر، در شهر پِرت (بزرگترین شهر استرالیای غربی که با سیدنی پایتخت، ۳۸۰۰ کیلومتر فاصله دارد) می‌فرستادند تا هم برای بردگی گمارده شوند و هم ازین طریق، نسل بومیان را نابود و از زادوولَد بیندازند. جنایت با هدفِ پاکسازی بومی از خاک پدرومادری. نتیجه‌ی قطعی این سیاست نژادپرستانه، گم‌شدن هویت بومیان بود. «حصار ضد خرگوش» که محصول دیدنی ۲۰۰۲ سیدنی‌ست به‌خوبی از پسِ رساندنِ این پیام برآمده است.
 
صحنه‌ای از ربودن بومیان
در فیلم «حصار ضد خرگوش». بازنشر دامنه
 
من موزیک‌متنی به‌این‌زیبایی، در کمتر فیلمی شنیده‌ام و «حصار ضد خرگوش» با آن‌که خیلی غمناک بود، اما دِرام (=ابهام‌زُدایی) زیبایی بود تا بیننده متوجه‌ی نسل‌های ربوده‌شده استرالیا بشود که طی همین ۹۰ سال پیش، دور از چشم جهانیان روی می‌داده است.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
داراب‌کلا از نمای لالیم‌بند
عکس

داراب‌کلا از نمای لالیم‌بند

پنجشنبه اسفند ۱۴۰۰

 

 

نمای سازه‌ی روی تپه‌ی لالیم‌بند. اسفند ۱۴۰۰


 

داراب‌کلا از نمای لالیم‌بند در اسفند ۱۴۰۰ عکاس: م. رجبی

 

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستجهان، جامعه

آدم کجا بودی؟!

چهارشنبه اسفند ۱۴۰۰

«آدم کجا بودی؟» اثر هاینریش بُل

متن نقلی: هاینریش بُل نویسنده شهیر آلمانی در کتاب «آدم کجا بودی؟» می‌نویسد: «بعد از هیتلر همه‌ی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است. اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را می‌فهمیدیم و آن خیانت هیتلر به "کلمات" بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند. کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت، عدالت!» منبع

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مَسجد / مِحراب
دینقرآن

مَسجد / مِحراب

سه شنبه اسفند ۱۴۰۰
به قلم دامنه: یادِ خدا می‌کنم سپس سلام. مِحراب -که صدرِ مجلس و جایی برای ستیز با دشمن خطیری به اسم هوایِ نفس است و حَریب‌شدن به معنای «بریده از کارهای دنیا و پراکندگی خاطر» و نیز بالایِ خانه‌ی خدا و محل عبادتِ پیشنمار در مسجد است- مهترین بخش از مسجد است. در روز برانگیخته‌شدن پیامبر خدا ص ذهنم هدایتم کرده تا مِحرابِ مَسجد و مَسجدِ مِحراب را بَر بِرسم تا درین روز زیبای رستاخیز، خیزشِ دانشی و ارزشی برداشته باشیم. من، چند محور را بر اساس کنجکاوی‌ام می‌گشایم و رد می‌شوم:

۱. مِحراب، گرانیگاه (=مرکز ثقل) مَسجد است. این نباشد، مسجد گویی محور ندارد. محوری که یک خودرو را بر سر راه و جاده، قِوام نگاه می‌دارد. ۲. مِحراب، درِ نورِ خروجِ مَسجد است؛ گویی درهای مسجد برای ورودِ نمازگزار برای همین خروج است؛ خروج نورِ ستایش و پرستش از روزنه‌ی انوار مِحراب به سمت خدا. ۳. مِحراب، نماد قبله و وحدت در جهت است، برای گم‌نگشتی مؤمن از وحدتِ در عبادت. ۴. محلِ زیرین مِحراب، کمی پایین‌تر از سجاده‌ی نمازگزاران است تا امام‌جماعت دچار عُجب و خودپسندی نشود و خدا را فراموش نکند و به برتری‌جوی و استعلا مبتلا نشود. ۵. مِحراب، موجب شد هنر ایرانی اسلامی در آذین‌بندی آن رشد کند و هنرورزان را هرچه بیشتر به تعمیق هنر شوق دهد. ۶. مِحراب، نگاه‌های همه را به این دروازه‌ی نور می‌دوزانَد تا دیدِ کسی تار و بینش کسی به تفرق و تُپُق نیفتد.

اما در مَسجد است که: یکم: یادِ خدا می‌شود تا از یاد نرود. دوم: در مَسجد است که: ذهن و روح پرتوافکنی می‌گردد تا مؤمن به تاریکی و ظلمات دچار نشود. سوم: در مَسجد است که: طهارت که اصل اساسی مسجد است با انسان چفت و وصل باشد. و چنین مکان مقدسی باید هرچه ساده‌تر ولی آراسته‌تر و زیباتر ساخته شود. چهارم: در مَسجد است که دانش -که سرعت می‌دهد- به ایمان -که جهت می‌بخشد- درهم آمیزد و آشتی می‌گیرند و در آغوش هم می‌افتند. پنجم: در مَسجد است که: اگر مؤمن در طولِ هفته وقت نکرد از مسائل جامعه و جهانش سر در آورَد، امام‌جماعت (یا در روزهای جمعه) امام‌جمعه، وی را در جریان بگذارد. ششم: در مَسجد است که: تعاون به همدیگر جوش می‌گیرد. هفتم: در مَسجد است که: مرکز حل و فصل مسائل مردم باید شود و محلی برای اخلاق‌آموزی و دانش‌برگیری. هشتم: در مَسجد است که: مؤمنان خود را پشتِ امام‌جماعت می‌ایستانند تا معنویت محافظت شود. به همین علت است امام‌جماعت باید از عدل متعارف برخوردار باشد وگرنه خودبه‌خود از اشتغال معنوی‌اش منعزل (=برکنار) است.
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستنویسندگانجهان، جامعهانقلاب

همچنان رئالیسم...

شنبه اسفند ۱۴۰۰

 

به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی

 
۱‌. فوکویاما که نظریه پایان تاریخ(پیروزی و تسلط کامل لیبرالیسم آمریکایی) را در پایان قرن بیستم مطرح کرده بود، با سپری شدن قرن بیستم و عدم وقوع اتفاقی خاص، در تحلیلی گفته بود که توزیع قدرت جهانی به سمت شرق چرخش خواهد کرد...
 
 
۲. هر چه بگوییم و بنویسیم که دنیای جدید دنیای دیگری شده، دهکده کوچکی شده، ارتباطات سهل و ثانیه‌ای شده، ملت‌ها در هم تنیده شدند، فرهنگ‌ها در حال انحلال و ادغام در یکدیگر هستند و ... اما همچنان قدرت اسلحه حرف اول را می‌زند. همچنان روسیه و آمریکا در دو سوی ماجرا قرار دارند و جدی ترین رقیب هم هستند. امور مربوط به آزادی، دموکراسی، رفاه و... زیر سایه سلاح تعریف می‌شوند. چرا بعد گذشت این همه سال و انعقاد قراردادهای مختلف خلع سلاح هسته ای، سلاح هسته ای نه تنها منهدم نشد، بلکه پیشرفته تر هم شد؟؟؟ درآمد اول بسیاری از کشورها، فروش سلاح هست، هنوز باید سلاح داشت تا برگ برنده در دست داشته باشد.
 
۳. هنگام مذاکرات هسته‌ای در دوران آقایان ظریف و روحانی، ایران موشک جدید آزمایش می‌کند تا قدرت نظامی خود را به عنوان پشتوانه مذاکرات به رخ بکشد.  در همان زمان مذاکرات، به گفته خانم وندی شرمن در کتاب بدون هراس، ص ۲۱۰، آمریکا بمب جدیدی را که ساخته بود در خلیج فارس به خدمت گرفت تا پشتوانه تلاش دیپلماتیک شان باشد.
 
۴. اکنون در سال ۲۰۲۲، نظام سیاسی حاکم بر جهان، همان نظام سلطه است. شما چه تفاوتی بین دهه شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی با دهه اول و دوم قرن حاضر می‌بینید؟ اگر فرهنگ گسترده‌تر شده، سلاح باید ضعیف‌تر و کم اهمیت‌تر شود، اما چرا نشد؟ کشورها، همانند گذشته، یا باید تحت سلطه اقتصادی آنان باشند یا تحت سلطه سیاسی، که البته دومی را فکر کنم بهتر می‌پسندند...
 
۵. سالهای سال هست که می شنویم دنیا پیشرفت کرده تکنولوژی عجیب و غریب شده و فاصله ملتها کم شده، ساختار فرهنگی درهم شکسته و مرزها از بین رفته و ... اما اگر یک توجه کوچک بکنیم می بینیم در ساختار سیاسی جهان هیچ تغییری اتفاق نیافتاد، همچنان نظم سیاسی حاکم که همان "سلطه" باشد ادامه دارد. اگر ملتها و فرهنگها این همه تغییر کردند، پس چه نیازی به این سلطه سیاسی هست؟ چرا ساختار سیاسی سازمان ملل همچنان بر پاشنه ۷۰ - ۸۰ سال پیش می چرخد.
 
۶. آنچه که در دوران معاصر می‌بینیم و در کشورهای مختلف، بخصوص در جریان حمله روسیه به اوکراین هم تجربه شده است، نشان دهنده آن است که دنیا به نام لیبرالیسم، اما به کام رئالیسم است. زمانی شوروی سابق خواست در کوبا موشکهای پیشرفته مستقر کند، اما با مخالف جدی آمریکا مواجه شد و کار را تا مرز جنگ اتمی پیش برد، امروز هم آمریکا می‌خواهد در مرز روسیه سلاح های پیشرفته مستقر کند، اما روسیه در اقدامی پیشدستانه، جلوی این کار را گرفت. اینها اگر پیروزی رئالیسم نیست، پس چیست و فرهنگ و دموکراسی و ... در کجای این جریان قرار دارد؟
 
پاسخ دامنه: نظری برین نوشته‌ی مهم جناب استاد احمدی: سلام استاد. برای چنین‌روزهایی، چنین نگاهی به مفهوم رئالیسم ارزش خواندن داشت. متشکرم. روزی در سال ۱۳۷۲ درس دکتر بهزاد شاهنده که با وی درس «سیاست و حکومت در چین» را می‌گذراندم -و ازقضا نمره‌ی ۲۰ هم گرفتم- پرسیدم چین با چه رقم رشدی، سر، راست می‌کند؟ چون ایشان معتقد بود چین اژدهای خفته است که به‌زودی بلند می‌شود و مابقی ماجرا. چین حتی در مقطعی مجبور بود رشد ۱۰٪ را تحمل کند تا به دیگران برسد، چون رشد طبیعی که فشار به کشور نمی‌آید به گمانم مابین ۳ تا ۴ درصد است. (آقای قربانی درین‌باره اگر نادرست رقم دادم، اصلاح بفرمایند) اینک چین خفته، از آنان جلو زد. جهان در آینده توسط چین و روسیه رقم خواهد خورد. تردیدی درین نیست. آن‌گاه شهروندانی از ایران روابط با این دو را تقبیح می‌کنند. روابط به معنای جدی‌گرفتن رئالیسم (واقع‌گرایی) است نه ایدئالیسم (خیال‌بافی و آرمان‌بافی). هنوز نمی‌دانند اژدهایی چون چین و غولی چون روسیه در یک چیز استراتژیک با ایرانِ ضد امپریالیست مشترک‌اند: مقابله با هرگونه نفوذ سازمان تروریستی ارتش سرکوبگر ناتو. سرباز قهرمان ایران و جهان اسلام شهید قاسم سلیمانی پَر‌وبالِ خاورمیانه‌ای ناتو را زد و از همان‌جا هیمنه‌ی این سازمان ترور شکست و پوشالی‌بودن آن از پرده برافتاد. مکتب قاسم سلیمانی در بعد دفاع، رئالیست‌ترین مکتب سیاسی است و ژنرال‌های برجسته‌ی جهان ازو درس گرفتند. زمانی او را زدند، سکوت و حتی شادمانی، عده‌ای را فراگرفته بود. اما اینک جهان دریافت قاسم سلیمانی درست در برابر ناتو قد علَم کرد. بگذرم، از سه بند انگشت که هیچ، از کفِ دست هم جوابم گذشت.
 
جواب جناب آقای جلیل قربانی: سلام آقای طالبی؛ معمولاً گفته می‌شود برای این که کشور به معنای واقعی رشد کند، یعنی هر سال در جایگاه بالاتر از سال قبل قرار گیرد، لازم است که نرخ رشد اقتصادی ۳ تا ۴ برابر نرخ رشد جمعیت باشد. رشد اقتصادی دو رقمی (بیش از ۹ درصد)، نرخ رشد دست‌نیافتنی و رویایی و دوام آن کار دشواری است.. چین توانست در یک دوره بلندمدت بیش از ۱۰ سال، نرخ رشد اقتصادی دو رقمی خود را حفظ کند.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مرجعیت

منبر در وصف ائمه باشد

جمعه اسفند ۱۴۰۰

داستانِ «منبری که در آن از خمینی تعریف شود بیش از این نمی‌ارزد!»

متن ارسالی حجت‌الاسلام شیخ احمد باقریان ساروی از سلوک رفتاری امام خمینی. «یک سخنران نام‌آشنای نقل می‌کند چند جلسه‌ای در بیت حضرت امام صحبت کردم و به رسم رایج آن روز، حضرت امام مبلغی را که درون پاکتی بود، در ازای آن جلسه به من عطا کردند. پس از یکی دو روز، وقتی هنگام نیاز به پول، در پاکت را گشودم، دیدم که مبلغ داخل آن، بسیار ناچیز است. تعجب کردم که نکند این پاکت پول مربوط به مورد و شخص دیگری بوده و در آن اشتباهی صورت گرفته است...! مدتی از این ماجرا گذشته بود که روزی به مناسبتی با مرحوم حاج آقا مصطفی، فرزند بزرگوار امام -که با هم دوست بودیم- صحبتی داشتیم، در آن فرصت، به این موضوع نیز اشاره کردم. البته در آن زمان به مبلغ پولی که مرسوم بود و برای چند جلسه می‌دادند، نیاز جدی نداشتم و برایم مهم نبود، فقط می‌خواستم حقیقت قضیه را بفهمم. مرحوم حاج آقا مصطفی از مبلغ پول داخل پاکت پرسید و من به ایشان گفتم که: ... ریال. ایشان هم بسیار تعجب کردند و فرمودند: از آقا بپرسم ببینم ماجرا چه بوده. از ایشان تقاضا کردم طوری مطرح نکند که حضرت امام تصور کنند به کمی مبلغ معترضم. ایشان هم قول دادند که موضوع را ماهرانه طرح کنند تا برای من بد نشود.

 

 
پس از مدتی حاج آقا مصطفی به من فرمودند: فلانی! جریان پاکت را از آقا سؤال کردم و به ایشان گفتم: آقا جان! گویا در پاکت پولی که به آقای «....» بابت جلسات روضه دادید اشتباهی صورت گرفته و مبلغ آن بسیار ناچیز بود، شاید با پاکت دیگری اشتباه شده است. آقا فرمودند: «نه، اشتباهی در کار نبود. ما از ایشان دعوت کردیم تا در وصف ائمه و معصومین -علیهم السلام- سخن بگوید، نه این‌که از خمینی تعریف کند. منبری که در آن از خمینی تعریف شود، بیش از این نمی‌ارزد.
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
تریبون

درگذشتِ آقاباقر ابراهیمی

پنجشنبه اسفند ۱۴۰۰

 

به قلم دامنه: به نام خدا. درگذشتِ مردِ زحمتکش داراب‌کلا آقای باقر ابراهیمی موجب شد تا یادش کنم و ذکر خاطره‌اش. در آن دوره‌ی جوانی آقاحمید عباسیان و من برای یاددادنِ نماز پیش آقاباقر رفتیم. حمید گفت من پیشنماز می‌ایستم و شما دو تا به من ببندید. ما بستیم. وسط نماز، هنگام قنوت، کِتری -که برای چای بار گذاشته بود- پِلخّه‌پِلخّه (=جوش) آمده بود. باقر ول کرد و رفت کتری را نجات دهد. نماز ما هم شکست! آن شب، زیاد خندیدم و همیشه باقر را می‌دیدیم ازین نماز و کتری می‌گفتیم و مزاح می‌کردیم. خاطرات با او فراوان داریم. بگذریم. او از همان نوجوانی، کار می‌کرد، زحمت می‌کشید. اول، چوپان شده بود و اوس‌صحرا و آغوزگاله در یدِ قدرت و سلطه‌ی بود و همه ازش حساب! می‌بردند. اینک او هم، از میان ما رَخت بر بست و تن و روحش را به دست تقدیر خدا سپرد. روح این مردِ مهربان و بی‌اذیت‌وآزارِ روزگار، همواره در گِرداگردِ خوبان صالحان، و فراقش هم بر بستگان تسلیت باد. ارادتمندش: ابراهیم طالبی دارابی دامنه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دین

عوامل نفسانى موانع کمال انسان

چهارشنبه اسفند ۱۴۰۰
به قلم دامنه: به نام خدا. از نظر مرحوم علامه طباطبایى نفوذ اراده و رسیدن به مقصود، یک سلسله عوامل روحى و نفسانى نیاز دارد و انسان وقتی وارد میدان مى‌شود با تعدادی عوامل روحى هم مواجه می‌شود که مانع از موفقیت اوست؛ مثل سُستى اراده، تصمیم، ترس، عدم اطمینان، غم، اندوه، شتابزدگى، عدم تعادل، سفاهت، کم تجربگى و بدگمانى به علل و اسباب و ... . لذا در چنین زمانی، علامه معتقد است اگر انسان بر خداوند متعال توکل داشته باشد اراده‌اش قوى و عزمش راسخ مى‌گردد و موانع و مزاحمات روحى در برابر آن خنثى خواهد شد زیرا خدا مقام رب و پروردگاری دارد و حتی خداوند متعال شخص متوکل را با امدادهاى غیبى من حیث لایحتسب مدد مى‌رساند.
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
تریبون

مدرسه فکرت ۷۶

سه شنبه اسفند ۱۴۰۰

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت هفتاد و ششم

 
نخستین نوشته‌ام در شروع قرن ۱۵
 
به نام خدا. سلام. در همان آغاز قرن ۱۵، در سه منبع دستِ دل بردم، قرآن مجید، مثنوی مولوی، المیزان علامه. در اولی بخشی از آیه‌ی ۲۱ نور «...وَ لکِنَّ اللهَ یُزَکِّی مَن یَشاءُ...» نوید شد؛ یعنی «...ولى خدا هر که را بخواهد پاک مى‌سازد.» و جالب این شد که دومی یعنی مثنوی، این را مژده داد از دفتر نخست:
 
چون محمد پاک شد زین نار و دود
هر کجا رو کرد وَجه‌الله بود
و...
هر که را باشد ز سینه فتحِ باب
بیند او بر چرخ دل صد آفتاب
 
و در تفسیر المیزان، علامه جالب‌تر نکته گشود که تزکیه را به مشیتِ خدا وابسته می‌کند و این برای کسی‌ست که هم استعداد آن را داشته، و هم به «زبانِ استعداد» آن را از خدا درخواست کند، چون دنباله‌ی آیه، «وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» آمده است. و همین سمیع‌بودن خدا درین آیه، نشان می‌دهد انسان، شایسته است که برای پاکی و پاک‌شدن، باید «درخواست» داشته باشد از خداوند.
 
و من شادباش دارم به هر کس که نوشوندگی را در ظاهر و باطن خود اثر می‌دهد و نوروز را برای خویشتنِ خویش، پیامی ژرف و رسا برای نوزایی، نوگرایی، نوپایی، نونوایی و نوسازی می‌بیند. > ۱ / ۱ / ۱۴۰۱ ← دامنه
 
سلام جناب آقای عیسی آهنگر. آشنا کردید ما را به دیدگاه خودتان. ازین‌باره، متشکر می‌باشم. برداشت من از نگرش شما به تاریخ سیاسی ایران این است که جناب‌عالی، خط سلطنت دو پهلوی «پدر و پسر» را خطی متوازن و اراده‌ای آگاهانه و حتی شاید هم با مشروعیت سیاسی قطعی و خدشه‌ناپذیر برای بیرون‌بردن ایران از عقب‌ماندگی می‌دانید و گویی می‌خواهی بگویی اگر بر سرِ این دو سلطانِ سلطنت، چیزهایی چون اشغال ایران، نهضت ملی و انقلاب اسلامی و ... قرار نمی‌گرفت، این دو شاه خط پیشرفت را ادامه می‌دادند و دستِ مردم ایران را  با کفایت تمام یا قابل قبول، در کفِ دستان رشد و توسعه و مدرنیته می‌سپردند و امروزه ایران را آبادتر از هر دولتی به رخ جهان می‌تاباندند و کناردستِ بلاد اروپا و دول توسعه ‌یافته می‌نشاندند. حتی حدس می‌زنم تز سلطنت از نگاه شما شکل قجری و صفوی هم نباید داشته باشد، چون پیش‌فرض شما این است «سلسله‌ی پهلوی» مدرن می‌اندیشید و اگر فرصت دوامِ حکومت می‌یافت، بوته‌ی مدرنیزاسیون را به درخت مدرنیته، ازهمه‌کس‌بهتر، به هم قلمه می‌زد، زیرا شایسته‌تر از هر کس به این دو هدف باور داشت. اگر برداشت من از طرز نگاه شما نادرست است و نتوانستم تفکر شما را بخوانم، چنانچه مایل بودید مطلع‌ام کنید.
 
حرف من با شما این است، دیدگاه شما هم، به‌هرحال یک فکری‌ست که در لایه‌های از جامعه‌ی گذشته و اینکِ ایران، طرفدارانی -البته اندک- دارد و چه کسی می‌تواند کِرکِره‌ی فهم و فکر کسی را گِل بگیرد، و من آزادی فکر شما را برهم نمی‌زنم، اما تماماً متفاوت می‌اندیشم. البته هر گاه در کسی حوصله و گنجایش مباحثه سراغ داشته باشم، در تبادل نظر، درنگ و دریغ و بیمی نمی‌کنم، اما گویا شما کمتر حوصله‌ی مباحثه با شخص بنده را دارید و یا من گمان می‌کنم چنین هستید، همین مرا وامی‌دارد متن‌های شما را فقط بخوانم و مزاحم وقت‌تان نگردم.
 
 
آزار و آخرت در تفکر فردوسی
 
به نام خدا. سلام. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه -که به نظر من مرامنامه‌ی مانا وبرگرفته از روح اسلام و مذهب شیعه و ریشه‌های ایران برای هر ایرانی جهتِ اخلاقی، انسانی، دینی، جهانی و حماسی‌زیستن است- علاوه بر بارها سخن از زندگی و شکوفایی و خرّم‌زیستن و خردمندزیستن زده است، به اِنذار دو مفهوم انسان‌سازِ آخرت و آزار، کم نگذاشته است و به تعارف و تکلُّف نیفتاده است. مثلاً به‌زیبایی و حکمت می‌فرماید: «چنان دان که گیتی تُرا دشمن است / زمین بَستر و گور پیراهن است <> اگر چرخِ گردان کِشد زینِ تو / سرانجام خِشت است بالینِ تو» منبع
 
و برای پرهیزاندن بشر از آزار، رُک و مستقیم سراغ اولین ذی‌حقان در همسایگی‌ها می‌رود که دیواربه‌دیوار اویند. و من فکر می‌کنم در لِسان فردوسی همسایه فقط خانه‌به‌خانه نیست، ممکن است آدم‌به‌آدم، بلادبه‌بلاد، شهربه‌شهر، دِه‌به‌ده و حتی کشوربه‌کشور و بالاتر عقایدبه‌عقاید و مذهب‌به‌مذهب هم باشد. واقعاً قشنگ و خوش‌روح گفت:
 
«مَجویید آزار همسایگان / هم آن بزرگان و پُرمایگان» و نیز پس از نهی از آزار بزرگان و پرمایه‌های دانش و ارزش و مفاخر، به پاک‌شدنِ فرد فرد بشر پرداخت و نیکی را بر بالای زین آن بار کرد و سروده است: «به پاکان گرایید و نیکی کنید / دل و پُشتِ خواهندگان مَشکنید» منبع
 
روشن است چنین متن‌هایی که می‌نویسم مقصدِ نخستش، نَهیبِ محکم بر خودم است تا تازیانه‌ی بدی را از پرونده‌ام بکاهم و سپس اگر خوانندگانِ خواهان داشت، رویش بیندیشند و اندیشناک شوند. بگذرم. >  ۱ فروردین ۱۴۰۱ ← دامنه بیشتر بخوانید ↓
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
جهان، جامعه

رفع تصرّفات عدوانی سواحل

سه شنبه اسفند ۱۴۰۰
شرح عکس زیر: هم اینوری هم اونوری جالب است، روزنامه‌ی «جمله» ۲ اسفند ۱۴۰۰ که هم زُلف‌فروشی (یعنی خرید موهای دختران محروم و سپس تجارت سوداگرانه‌ی آن) را تیتر کرد و هم آزادسازی ساحل دریاهای شمال و جنوب را. آخه! اینها کی ساحل را پلاژ کرده بودند که بالایی‌ها ! روح‌شان این‌مدت خبردار نبود ؟! همه‌چی دیده بودیم، «می فروشی» (=مو فروشی) ندیده بودیم!
 
 
 
 
 
شرح عکس بالا: پلاژ لغتی فرانسوی‌ست یعنی دریاکنار. این‌طوری کرده‌بودند ساحل مردم را. کیا؟ همان بالایی‌ها! واقعاً باید دست مریزاد گفت هر کسی را که اینان را ازین تصرفات عُدوانی بیرون کند. عکس گویای تصرف تا خود لبِ آب است. مردم از آق‌قلا تا آستارا هم عبور می‌کردند دریا نمی‌دیدند. حتی بچه‌ی کنار دریا هم، از دریا محروم بود، به قول محلی‌ها: دَیرا.
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
جهان، جامعه

سیاست نژادی امویان

دوشنبه اسفند ۱۴۰۰

به قلم دامنه. به نام خدا. آداب جاهلیت. سیاست نژادی امویان بر ضدِّ مردم غیرِعرب و حتی نومسلمانان و تبعیض در امور مدنی و اجتماعی و انحراف از اصل تساوی حقوق در اسلام، موجب نارضایی مسلمانانی بود که عرب نبودند و «موالی» -یعنی بندگان و تابعان- خوانده می‌شدند.

ر.ک: کاغذ زر. دکتر غلامحسن یوسفی. نشر سخن، ص ۲۲۰

 

آری؛ جهان هنوز هم از تبعیض نژادی بنی اُمیّه و غیراُمیه و جاهلیت‌های مدرنِ مذهبی و جناحی و فرقه‌ای و نژادی و رنگِ پوستی رنج می‌برَد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونمعنویت

پول و ثروت و خیر

يكشنبه اسفند ۱۴۰۰

پست ۸۰۹۱ : خداوند در قرآن از ثروت تعبیر به «خیر» می‌کند:

 

کُتبَ علیکم اذا حضَر احدکُم الموت انْ ترکَ خیرًا الوصِیة

لِلوالدین والاقربین بالمعروفِ حقًّا على المتَّقین

آیه‌ی ۱۸۰ بقره

 

چون ثروت و پول فی حدّ ذاته بد نیست... بلکه بسته‌شدنِ انسان به ثروت (حُبّ الخیر) بد است. گرچه پول و ثروت از نظر قرآن خیر است، اما خیرِ مطلق خداست. لذا انسان باید حبّ به خدا که مطلق است، داشته باشد. منبع: شهید آیت‌الله مرتضی مطهری. تفسیر سوره‌ی عادیات.

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰
دامنه | دارابی