qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دینشعر، داستان

دین و سیاست و فردوسی

جمعه اسفند ۱۴۰۰

حکیم ابوالقاسم فردوسی

به قلم دامنه: زِمامدارِ دادگرِ از نظر فردوسی / دینِ دادرسانِ از نظر فردوسی. یادِ خدا می‌کنم سپس سلام. اگر خواستید تمام این سیزده بیت را بادقت قرائت بفرمایید، اگر هم نه، صاف بروید روی تفسیر بنده (برداشت و فهمم) ازین چند بیت شعر حکیم فردوسی که از دین و حکومت و زمامدارِ دادگر و دینِ دادرسانِ می‌گوید ابوالقاسم فردوسی و نیز از «دیبا»بودنِ این دو و «در زیرِ یک چادر»بودنِ آن سخن؛ البته «بشرطها و شروطها»؛ تعبیری از امام رضا (ع) در حدیث «سِلسلَةُ الذَهَب»:

 

بدان ای پسر کاین سرای فریب

ندارد ترا شادمان بی‌نهیب

 

نگهدار تن باش و آن خرد

چو خواهی که روزت به بد نگذرد

 

چو بر دین کند شهریار آفرین

برادر شود شهریاری و دین

 

نه بی‌تخت شاهیست دینی به پای

نه بی‌دین بود شهریاری به جای

 

دو دیباست یک در دگر بافته

برآورده پیش خرد تافته

 

نه از پادشا بی‌نیازست دین

نه بی‌دین بود شاه را آفرین

 

چنین پاسبانان یکدیگرند

تو گویی که در زیر یک چادرند

 

نه آن زین نه این زان بود بی‌نیاز

دو انباز دیدیمشان نیک‌ساز

 

چو باشد خداوند رای و خرد

دو گیتی همی مرد دینی برد

 

چو دین را بود پادشا پاسبان

تو این هر دو را جز برادر مَخوان

 

چو دین‌دار کین دارد از پادشا

مخوان تا توانی ورا پارسا

 

هرانکس که بر دادگر شهریار

گشاید زبان مرد دینش مدار

 

چه گفت آن سخن‌گوی با آفرین

که چون بنگری مغز دادست دین

 

فردوسی. شاهنامه. بخش ۱۴

شرح دامنه: حکیم سخن و خردورزی و دیانت شیعه‌ی امامیه ابوالقاسم فردوسی از همان شروع، دنیا را سرای فریب می‌خوانَد و این یعنی تدبیر لازم است و دین و سیاست. بی‌درنگ سپس می‌گوید جسم و خرَد هر دو را پاسبان باید بود تا روز و روزگار بشریت بد نگذرد و عمر آدمیت تباه نشود. آنگاه در بیت سوم رأی روشن خود را پرده‌برداری می‌کند: اگر فرمانروا از دین پیروی کند آن‌وقت دین و حکمرانی با هم مثل برادر از یک ریشه رشد می‌کنند و از یک پستان می‌نوشند. مملکت اگر شهریار دادگر نداشته باشد و شهریار اگر دین نداشته باشد، هر دو نه پایدارند و نه پابرجا می‌مانند. سپس دین و سیاست را به «دیبا» (جامه و قماش رنگین و کنابه از اوج زیبایی مثل ماه: به زبان محلی ما: ماه‌تیکّه) تشبیه می‌کند که تار و پودش در یکدیگر بافته شده است آن هم از سوی خرَد و خردمند و علیم. اینجا باز فردوسی رأی خود را عیان‌تر می‌کند: نه دین از زمامدار و متولی و سرپرست بی‌نیاز است و نه زمامدارِ اکر خود را بی‌نیاز از دین پنداشت آفرین و تحسین دارد و لزوم پیروی‌ و پشتیبانی‌کردن؛ این دو «پاسبانان یکدیگرند» انگاری دین و سیاست «در زیر یک چادرند». هیچ‌کدام ازین دو، بی‌نیاز از هم نیستند مثل «دو اَنباز» و شریک هستند که فردوسی آن را «نیک‌ساز» می‌بیند: «دو انباز دیدیمشان نیک‌ساز» که جامعه را به نیکی و راستی می‌رسانند. و از منظر فردوسی خداوندانِ رأی و خرَد -یعنی فرزانگان و خردوزان و دینداران- وقتی خوب نظر بیفکنند به این نتیجه می‌رسند که وقتی دین را یک زمامدارِ دادگر «پاسبان» (متولی و سرپرست و حافظ‌منافع) باشد در آن صورت «تو این هر دو (دین و سیاست) را «جز برادر مَخوان». فردوسی حتی پا را فراتر ازین می‌گذارَد و می‌گوید در چنین مواقعی اگر دین‌داران به حاکمِ دادگر، کینه‌توزی کنند، آنان را نمی‌شود افرادی «پارسا» و پرواپیشه خواند و اگر کسی به شهریار (پادشاه / رهبر / زمامدارِ) دادگر، زبان به بدگویی گشاید، فردوسی می‌فرماید وی را حتی دیندار هم مَپندار. و آخرش هم فردوسی درین فراز از شاهنامه بحث پیوند و ناگسستگیِ دین و سیاست را به این بیت ختم می‌فرماید: «چه گفت آن سخن‌گوی با آفرین / که چون بنگری مغز دادست دین.» بلی؛ دین، به آدم مغز می‌دهد. و مغز به آدم، دین. بگذریم.

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونعکس

چهار چهره‌ی سپاهی

پنجشنبه اسفند ۱۴۰۰

 

 

 

از چپ: شهید حسن طهرانی‌مقدم، شهید احمد کاظمی

سردار محمدحسین باقری افشردی، سردار امیرعلی حاجی‌زاده

 

شرحی بر چهار چهره‌ی والای بالا

 یاد آن روزهای دهه‌ی ۶۰ به خیر که ما بسیجی‌ها به سپاهی‌ها «برادر» صدا می‌کردیم، نه «سردار». هیچ مفهومی در فضای سپاهی، جای واژه‌ی برادر را نمی‌گیرد. با دو چهره ازین چهار چهره‌ی بزرگ سپاهی، روزی و روزگاری دیدارها برقرار بود، اما دو دیگر توفیق دیدن بر من نبود. یادِ دو تن به خیر و یاد دو تن دیگر به خاطر. بازنشر عکس سایت دامنه.

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
خاصیت‌های سنجد
ایران

خاصیت‌های سنجد

پنجشنبه اسفند ۱۴۰۰

تنظیم دامنه. متن نقلی: سنجد طبعی خشک و سرد دارد. بهترین اثر سنجد،‌ رفع کمبود ویتامین C بدن است. از ورود عفونت به بدن پیشگیری می‌‌کند. برطرف‌کننده اسهال است. سرشار از ویتامین K، ضد خون‌ریزی، رفع‌کننده‌ی سموم معده و روده و مقوّی قلب است. مصرف سنجد درمان‌گر ورم «کیسه‌صَفرا» است و باعث قوی‌شدن ساق‌ها می‌گردد. سنجد تب‌بُر است. کلیه‌ها را گرم و معده را تمیز می‌کند. برای سلامتی دستگاه گوارش بسیار مناسب است.

 

شاهرود

قطب کشت سنجد ایران

 

سنجد استخوان را محکم می‌کند. سرشار از فیبر است. گرسنگی را کاهش می‌دهد. خاصیت سیرکنندگی بالایی دارد. منبع غنی از کلسیم است و برای افراد دچار پوکی استخوان، بسیار مفید است. آنتی‌اکسیدان می‌باشد. سردردهایی که علامت مشخصی ندارند را برطرف می‌سازد. پودر هسته‌ی سنجد در درمان التهاب‌های حادّ و مُزمن کاربرد دارد. آرتروز را درمان می‌کند.

 

در بسیاری از متون ادبی، از سنجد به عنوان نماد فرهیختگی و فرزانگی یاد شده است زیرا به باور درمانگران طبّ سنتی و شیوه‌های طبیعی درمانی، سنجد بیشترین تاثیرگذاری را بر سلول‌های مُغزّی دارد و موجب تقویت آنها می‌‌شود. بهتر است سنجد را به عنوان میان‌وعده استفاده کرد. (منبع) عکس بالای پست: درخت سنجد. شاهرود: عکس بازنشر دامنه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتمعنویت

چهارصفت منهدم کننده

چهارشنبه اسفند ۱۴۰۰

چهار صفت است که ارکان دین را منهدم می‌کند:

ترک نماز، ترک انفاق، فرورفتگی در بازیچه‌ی دنیا، تکذیب روز حساب

( المیزان، ج۱، صفحه‌ی ۲۵۷ )

 

امام سجّاد (ع) سخن زیبایی دارند که فرموده‌اند:

هر کس خود را گرامی دانَد، دنیا نزد او خوار است.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
لغت

لغت‌های ۳۴۹۱ تا ۳۵۳۵

سه شنبه اسفند ۱۴۰۰

نوشته‌ی مشترک دکتر عارف‌زاده و دامنه

 

دَکِتنه: با هم گلاویز شدند. با هم به دعوا پرداختند. یا مثلاً گردوها از درخت دکتنه پایین. یا هنگام خواندن قرآن، دکتنه، یعنی افتادند و بلد نبودند بخوانند. یا هفت دانش‌آموز داخل چاه دکتنه. یا ۱۹ دانشجو از ترم ۷ دکتنه.

 

دل دَریم: دل، درون.. داخل. مثال: اَم دل دریم تُ بکارده. اشاره است به چیزی که دل طرف را سوزاند.

 

شیشار: بوته‌ی شمشاد که برای جشن و آذین‌بندی هم از آن استفاده می‌کنند. به رشته‌های نرم و نخی بر روی چوب دسته‌بیل تازه و تر، هم گویا گفته می‌شود. شناخت مردم ازین بوته کم است و نمی‌دانند چه خواصی دارد و در جنگل چه نقشی ایفا می‌کند. در بلوارهای شهر کاشته می‌شود و با آن زیباسازی می‌کنند.

 

مِره خاش بَموهِه: مرا خوشم آمده.

 

مادِه‌گزنه، نَرگزنه؟!!: گزنه‌ی جنس ماده و نر.

 

سالِزون: مخالف ماه‌رمضون و بر همین وزن. یعنی بقیه‌ی روزهای سال که روزه نیاز نیست و خوردن مجاز.

 

گندمون: غده‌ی ریز روی پوست که تشبیه به گندم‌تیم شد. زایده‌ی برجسته‌ی پوستی. زگیل. بیشتر گندمو هم می‌گویند.

 

دِتُ: تب دوبله. د یعنی دو تُ یعنی تب و گرما. مره دت شونه یعنی خیلی گرمم است.

 

 

او روشن‌کُن:  حشره‌ای غیر از «او ملّق‌زن» که به «او روشن کُن» معروف است. «او ملق‌زن» به شکل کرم‌های کوچک معمولاً سیاه‌رنگ هستند که در آب راکد زندگی می‌کنند و برای حرکت‌کردن در آب مجبورند که معلق بزنند. درباره این حشره که در عکس بالا است، اعتقاد بر آن بود که باعث روشن‌شدن آب گل‌آلود می‌شود. در روزگار کودکی برخی‌ها در کنار رودخانه این حشرات را در چاله‌ای می انداختند که آبش را برای‌شان روشن کند.

 

اِمشو مِ خو بَرِمسّه! : امشب خوابم رم کرد، پرید. بی‌خواب شدم.

 

وشنا بهیه" وش " بزن ! :  این عبارت که تقریباً به نظم است، نه به نثر، روایتگر حالِ کسی از درون خانه است که برای غذاخوردن خیلی بی‌دَس‌پایّی می‌کند و می‌خواهد غذا را از چنگِ کدبانوی خانه برُباید که کدبانو با حالت قَرطوری و به وجه کِنایی به وی می‌گوید: وِشنا بَیّه وِش بزن، دورِ کِلا کِش بزن. بُو صَرا سوزّی بَچّین، بِر سِره کرگگی بَخو. که در واقع شگردِ ماهرانه‌ای است علیه‌ی چنین فردی که فقط به فکر ریختن غذا به داخل شکم است و دست به سیاه‌سفیدی نمی‌زند. یعنی اگر تو را گرسنه شد، به تو اخطار می‌دهم دورِ وشنایی را خط بکش و قیدش را بزن. اینجا سرِ خرمن نیست. بَپّر برو صحرا سبزی بِچین، تلاش کن، کار کن، بکوش، وگرنه از سیری و خوردن خبری نیست و اگر نکوشی و نجُنبی، باید فضله‌ی مرغ را بخوری! طرف چنان گرسنه بود که نه فقط سرِ مطبخ می‌رفت، که تمام گمِه‌مِمِه (=خُمره‌مُمره) خانه را می‌گشت که چیزی بیابد بر شکمش زنَد. پس وِش: مخفف وشنا است که یعنی حتی فکر وشنایی را از خودت دور کن و بنداز گلِن و برو کار کن و از عزای شکم در آ. بیشتر بخوانید ↓

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
ایرانعکس

راه راور و مشهد مقدس

دوشنبه اسفند ۱۴۰۰

خواستی ماهان و بم و زاهدان بری، برو

من اما ماه آسمان را می‌روم و شد اگر، راه راور و مشهد را

( تصویربرداری آسمان و شب و راه در اسفندماه سال ۱۴۰۰ )

 

 

این عکس گل هم از جناب یک دوست

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتایران

«سیّد» بر سرِ اسم سادات

شنبه اسفند ۱۴۰۰
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. شایسته‌کاری ۱۸ (سلسله نوشتارم در مدرسه فکرت) در نام بردنِ سلسله‌ی سادات -که ریشه در نسل پیامبر ص دارند و متصل به خاندان عترت‌اند- هرگز عنوانِ محبت‌آمیز و حرمت‌گذارِ «سیّد» را، از سرِ اسمشان حذف نکنیم؛ این را از آن‌رو می‌گویم دوستداران اهل‌بیت -علیهم‌السلام- هوشیار باشیم کسانی هستند که این عنوان را به‌عمد حذف می‌کنند تا مثلاً به دیگران بگویند ما از عناوین! ارزشی پرهیز می‌کنیم. اما پاره‌ای از هم‌اینان بارها پیش‌آمده که برای نخاله‌ترین افراد در تاریخ، عناوین می‌آورند و ابایی از وصف و تکریم و حتی تقدیس و گرامی‌داشت‌شان ندارند. اگر کسی در شناسنامه سیّد است، طبق قانون ثبت احوال ایران هم، ذکر و درج سید یا سادات را لازم می‌دارد. افتخار می‌کنیم سادات را گرامی می‌داریم؛ این فرهنگ محبت و حرمت در میان ایرانیان بوده و هست و خواهد بود. آن بنگاه‌های سخن‌پراکن بیگانه‌اند که «سیّد» را حذف می‌کنند تا مردم متدین مسیر را گم کنند.
 

 

پیام حجت‌الاسلام حاج سیدحسین شفیعی دارابی: 

 

سپاس از مقابله با یک هجمه فرهنگی نامرئی!!!

بسمه تعالی. آقا ابراهیم سلام علیک شکر الله سعیک. متاسفانه در کارهای پژوهشی حوزوی و دانشگاهی، شاهد این اقدام ناپسند (؛ یعنی حذف واژه مقدس «سید» از نام مؤلفان قدیم و جدید و... (امام حمینی، علامه طباطبایی، بحرانی، سید محمد کاظم یزدی و....) در فهرست منابع مقالات، کتابها، پایان نامه ها و رساله‌ها) هستیم؛ بنده در تمام جلسات دفاعیه رساله ها، و پایان نامه و ارزیابی مقالات و... بر این اقدام خورده گرفته ام؛ و از جمله تذکر و در خواستم از محققان اینست که این نقیصه را رفع نمایند؛ متاسفانه حتی دیدم برخی از اساتید راهنما و محققان و... می گویند: «طبق آئین نامه، اشکال ندارد»؛ اطلاعیه صادر شده برای جلسه کرسی ترویجی فردا (یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ش) دیدم کلمه دل انگیز «سید» را از روی نام بنده حذف کردند؛ بلافاصله به مسئول مربوطه تذکر داده ام که اصلاح کنند و اصلاح نمودند؛ در پایان کنگره بین الملل «بیانیه گام دوم و...» نیز دیدم: نام «حسین شفیعی» به عنوان عضو کمیسیون «تمدن» و ناقد دو مقاله درج گردید؛ اعتراض نمودم که بنده «سید حسین شفیعی دارابی» هستم؛ آقا ابراهیم، این پرده برداری جنابعالی از این هجمه نامرئی فرهنگی؛ موجب گردید تا بنده از این پس، در  اقدامات مشابه پیش روی، مصمم تر عمل نمایم. البته بر اساس آموزه های اهل بیت (علیهم السلام)، بار سنگینی بر دوش ما سادات و منتسبین نسبی آن بزرگوار فرض است که حرمت این تعبیر و توصیف را نگه داریم؛ و مراقب باشیم تا در عرصه عمل، کاری ناخوشایند مرتکب نشویم؛ و...؛ زیرا منتسب به آن اولیاء پاک الهی هستیم. (عصر روز شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ش = ۸ شعبان ۱۴۴۳ ق: حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی) 

۴ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
معنویت

آنچه خواهی که ندرَویش، مَکار

جمعه اسفند ۱۴۰۰

به قلم دامنه

به نام خدا. سلام

سلسله‌گفتار لیف روح

مرا ز روز قیامت غمی ڪه هست این است
ڪه روی مردم عالَم دوبار باید دید

 

صائب تبریزی

منبع غزل

 

توضیح: چون ممڪن است حق‌النّاس به گردن ڪسی باشد. پس چه بهتر پندار، گفتار، ڪردار، هر سه را نیڪ ڪنیم. ڪه می‌ڪنیم. درود بر نیڪان و «وصل نیڪان». نڪته را با شعر بگویم:

آنچه خواهی ڪه ندرَویش، مَڪار
آنچه خواهی ڪه نَشنَویش، مَگوی

ناصرخسرو قبادیانی

مندرج در «اَمثال و حِکَم» دهخدا

 

توضیح: چون روز حساب‌وڪتاب در ڪار است و جواب پس‌دادن. اشاره هم بڪنم: بازتاب اعمال ڪَریه و نیڪ به ڪننده‌ی آن بازمی‌گردد. درود بر نیڪی و نیڪویی و نیڪ‌نیازی و نیڪان و نیاڪان.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
غرب و گاو و حقوق بشر
سیاستجهان، جامعه

غرب و گاو و حقوق بشر

پنجشنبه اسفند ۱۴۰۰

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. غرب و گاو و حقوق بشر را من ۷ شهریور ۱۴۰۰ نوشته بودم که امروز وقت نشرش هست: دیروز وقتی این عکس بالا را دیدم به شگفت آمدم. علت؟ گیریم که غرب به حکم قریحه و غریزه بر جُنبندگان ترحُّم می‌ورزد و مثلاً این گاوها را در آستانه‌ی سررسیدن فصل سرما، از اوج قله‌ی آلپ سوئیس برای رسیدن به دامنه‌ی قله و یا جلگه با هلی‌کوپتر کمک می‌کند تا در آینده در برف و بوران کوهستان گرفتار نگردند. اما پس چرا روی دیگر غرب نسبت به آدمیزادگان کاملاً متفاوت و متناقض است؟! لازم نیست یک قرن اخیر را بگردیم، همین افغانستان چندماه پیش شاهدمثالِ روشنی‌ست بر رفتار متناقض غرب. ۴۴ کشور غرب و غیرغرب پشت آمریکا به‌صف شده بودند تا مردم افغان را از هر جنس و شغل و نژاد، طی ۲۰ سال در کوی و برزن و مسجد و مدرسه و خانه و بازار و مزرعه به فجیع‌ترین وجه و وضع بکشند که مثلاً افغان‌ها را به تمدن و فرهنگ غرب گسیل بدارند! غربی‌سازی یک کشور شرقی با توسل به مدرن‌ترین جنگ‌افزارهایی که تازه از زرّادخانه‌های اروپا و آمریکا بیرون آمده و باید روی مردم بدبخت و فقیر آزمایش شود. جنایت ازین هم آشکارتر!

 

غرب اگر برای دلسوزی بر گاوها و گله‌های آلپ و آند از ملل ستمدیده آفرین می‌خواهد، خُب؛ آفرین! اما به این‌همه جنایات و آدمکشی‌های شما چه بگوید؟! فعلاً زور و زر و تزویر شما بر ملل می‌چربد؛ اما روزگار به همین روال و منوال نمی‌چرخد: «و تِلکَ الایامُ نُداولُها بینَ الناس...» هم داریم. «این روزگار را با (اختلاف احوال) میان خلایق می‌گردانیم» آیه‌ی ۱۴۰ آل عمران. فریاد غرب بر سر حقوق بشر، ادایی بیش نیست، از کمک به گاو صرفِ نظر.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
داراب‌کلا در آستانه‌ی نوروز ۱۴۰۱
عکس

داراب‌کلا در آستانه‌ی نوروز ۱۴۰۱

چهارشنبه اسفند ۱۴۰۰

 

 

زنده‌یاد یوسف ما در هفدهمین سالگرد فراقش ز ما

 

 

تکیه‌پیش داراب‌کلا هنگام نماشون‌سَرا

 

 

به چهار سنگ خیره شدم اما

 

بقیه‌ی عکس‌ها در اینجا

 

 

مُرسم‌راه. عکاس: جناب یک دوست

 

 

تِلای داراب‌کلا

 

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
اختصاصیعکسانقلاب

بازنشر کتابم «قیام ۱۹ دی»

سه شنبه اسفند ۱۴۰۰

 

 

چند سال پیش کتابی نوشته بودم با عنوان و مشخصات: «جایگاه قیام ۱۹ دی در انقلاب اسلامی، ابراهیم طالبی دارابی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸» که در مقاله‌ی «قیام ۱۹ دی قم، اهمیت، چرایی، آثار و نتایج آن» مورد استناد مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی قرار گرفت. عکس بالا. اصل متن در اینجا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

سه سخن از امام سجاد ع

دوشنبه اسفند ۱۴۰۰
 
سه سخن از امام سجاد ع درین شب شادِ میلادشان:
 
تمام خیرات و خوبى‌هاى دنیا و آخرت را در چشم‌پوشى و قطعِ طمع از زندگى و اموال دیگران مى‌بینم.
 
همانا معرفت و کمال دین مسلمان، در گروِ رهاکردن سخنان و حرف‌هایی‌ست که به حال او -دیگران- سودى ندارد.
 
کسى که بینش و عقل خود را به کمال نرساند -و در رُکود فکرى و فرهنگى بسر برَد- به سادگى در هلاکت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت. منبع
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی