دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

پست شده در جمعه, ۱۲ آذر ۱۴۰۰
بازدید ها : ۶۹۲
ساعت پست : ۰۹:۱۹
پیام به من

شرحی بر یک شعر شفیعی مازندرانی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
به قلم دامنه:  دیشب دیدم... . به نام خدا. سلام. در تازه‌ترین سروده‌ی حجت‌الاسلام سیدمحمد شفیعی مازندرانی از روحانیون شهیر زادگاه ما، با سرشناسه‌ی «دستجات کاروان دانش» بیت هشت زیادتر از سایر ابیات سوسو می‌زند: «ای شفیعی! حوزه، دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». درین پست و در بخش سلسله‌مباحث شعر به این شعر شاعر می‌پردازم.
 
شفیعی مازندرانی
 
ایشان درین غزل، افراد دانشور کشور را سه دسته کرده که: یکی اخلاص و عمل ورزیده و مسیح‌واره هادی و یار و امانِ کشورند؛ نیز از منطقی نور برخوردار و آن را نادی‌. دیگردسته اساساً طیِ طریق‌شان ریاست‌جویی‌ست و بندگی‌ی مدرَک و شُهرت و نشان و نام. (در همین دسته‌ی دو وقتی «نام» آمد، پیش خود، پیش‌پیش فکر کردم نان هم خواهدآمد، ولی زود از پیش‌داوری دست شُستم که نکند شاعر نان را ببرد به سمت دسته‌ی سه؟ دیدم نه، نان را کلاً از قلم انداخته و حتی در دسته‌ی سه هم نگذاشته و دسته‌ی سه اساساً پیِ چیز دیگره:) پیِ «مدار» ارباب خودند و به‌ظاهر در «صف امت»، اما نای و زبان‌شان برای «غیر» و غریبه و بیگانه است.
 
آنگاه استاد شفیعی مازندرانی قلم و قافیه‌ی شعر روزشان را برگرداندند سوی همین دسته‌ی فرزانه‌ی یک: که شب و روز نمی‌شناسند و دائم در خیال «حّل ِمشکلات مردم» خیز برمی‌دارند و در «سیاست‌ها»، کیاست‌وارانه آرمانِ حضرت محّمد ص را پیشه کرده‌اند. لذاست که شاعر روشن ساخته، کشور با این «فرزانگان» تابنده‌رو شده و حتی ملت و دین «وامدار همتِ این راستان» گردیده است و از همین‌روست که آقای شاعر محترم و دانشمند حوزه و دانشگاه در بند تخلُص شعری‌اش در تقویت دسته‌ی یک، دست به استنتاج زده و سُروده‌ که وی، چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه، و چه در هر جای دیگر حضور شغلی و تبلیغی و تدریسی و ارشادی و رسانه‌ای دارد، به تعبیر خودشان «در هر کوی و کنار» باید این دسته‌ی یک را قوّت‌رسان باشد آن‌هم به امرِ آسمان آفریدگار متعال : «ای شفیعی حوزه دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». والسّلام. آری؛ دیشب دیدم شعری که چنین چیده شد. متن شعر بی‌کم‌وکاست در ستون نظرات همین پست آمده است:
| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/98
دیدن یا نوشتن نظرات : ۲
پست شده در جمعه, ۱۲ آذر ۱۴۰۰
بازدید ها : ۶۹۲
ساعت پست : ۰۹:۱۹
دنبال کننده

شرحی بر یک شعر شفیعی مازندرانی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
شرحی بر یک شعر شفیعی مازندرانی
به قلم دامنه:  دیشب دیدم... . به نام خدا. سلام. در تازه‌ترین سروده‌ی حجت‌الاسلام سیدمحمد شفیعی مازندرانی از روحانیون شهیر زادگاه ما، با سرشناسه‌ی «دستجات کاروان دانش» بیت هشت زیادتر از سایر ابیات سوسو می‌زند: «ای شفیعی! حوزه، دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». درین پست و در بخش سلسله‌مباحث شعر به این شعر شاعر می‌پردازم.
 
شفیعی مازندرانی
 
ایشان درین غزل، افراد دانشور کشور را سه دسته کرده که: یکی اخلاص و عمل ورزیده و مسیح‌واره هادی و یار و امانِ کشورند؛ نیز از منطقی نور برخوردار و آن را نادی‌. دیگردسته اساساً طیِ طریق‌شان ریاست‌جویی‌ست و بندگی‌ی مدرَک و شُهرت و نشان و نام. (در همین دسته‌ی دو وقتی «نام» آمد، پیش خود، پیش‌پیش فکر کردم نان هم خواهدآمد، ولی زود از پیش‌داوری دست شُستم که نکند شاعر نان را ببرد به سمت دسته‌ی سه؟ دیدم نه، نان را کلاً از قلم انداخته و حتی در دسته‌ی سه هم نگذاشته و دسته‌ی سه اساساً پیِ چیز دیگره:) پیِ «مدار» ارباب خودند و به‌ظاهر در «صف امت»، اما نای و زبان‌شان برای «غیر» و غریبه و بیگانه است.
 
آنگاه استاد شفیعی مازندرانی قلم و قافیه‌ی شعر روزشان را برگرداندند سوی همین دسته‌ی فرزانه‌ی یک: که شب و روز نمی‌شناسند و دائم در خیال «حّل ِمشکلات مردم» خیز برمی‌دارند و در «سیاست‌ها»، کیاست‌وارانه آرمانِ حضرت محّمد ص را پیشه کرده‌اند. لذاست که شاعر روشن ساخته، کشور با این «فرزانگان» تابنده‌رو شده و حتی ملت و دین «وامدار همتِ این راستان» گردیده است و از همین‌روست که آقای شاعر محترم و دانشمند حوزه و دانشگاه در بند تخلُص شعری‌اش در تقویت دسته‌ی یک، دست به استنتاج زده و سُروده‌ که وی، چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه، و چه در هر جای دیگر حضور شغلی و تبلیغی و تدریسی و ارشادی و رسانه‌ای دارد، به تعبیر خودشان «در هر کوی و کنار» باید این دسته‌ی یک را قوّت‌رسان باشد آن‌هم به امرِ آسمان آفریدگار متعال : «ای شفیعی حوزه دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». والسّلام. آری؛ دیشب دیدم شعری که چنین چیده شد. متن شعر بی‌کم‌وکاست در ستون نظرات همین پست آمده است:
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
به قلم دامنه:  دیشب دیدم... . به نام خدا. سلام. در تازه‌ترین سروده‌ی حجت‌الاسلام سیدمحمد شفیعی مازندرانی از روحانیون شهیر زادگاه ما، با سرشناسه‌ی «دستجات کاروان دانش» بیت هشت زیادتر از سایر ابیات سوسو می‌زند: «ای شفیعی! حوزه، دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». درین پست و در بخش سلسله‌مباحث شعر به این شعر شاعر می‌پردازم.
 
شفیعی مازندرانی
 
ایشان درین غزل، افراد دانشور کشور را سه دسته کرده که: یکی اخلاص و عمل ورزیده و مسیح‌واره هادی و یار و امانِ کشورند؛ نیز از منطقی نور برخوردار و آن را نادی‌. دیگردسته اساساً طیِ طریق‌شان ریاست‌جویی‌ست و بندگی‌ی مدرَک و شُهرت و نشان و نام. (در همین دسته‌ی دو وقتی «نام» آمد، پیش خود، پیش‌پیش فکر کردم نان هم خواهدآمد، ولی زود از پیش‌داوری دست شُستم که نکند شاعر نان را ببرد به سمت دسته‌ی سه؟ دیدم نه، نان را کلاً از قلم انداخته و حتی در دسته‌ی سه هم نگذاشته و دسته‌ی سه اساساً پیِ چیز دیگره:) پیِ «مدار» ارباب خودند و به‌ظاهر در «صف امت»، اما نای و زبان‌شان برای «غیر» و غریبه و بیگانه است.
 
آنگاه استاد شفیعی مازندرانی قلم و قافیه‌ی شعر روزشان را برگرداندند سوی همین دسته‌ی فرزانه‌ی یک: که شب و روز نمی‌شناسند و دائم در خیال «حّل ِمشکلات مردم» خیز برمی‌دارند و در «سیاست‌ها»، کیاست‌وارانه آرمانِ حضرت محّمد ص را پیشه کرده‌اند. لذاست که شاعر روشن ساخته، کشور با این «فرزانگان» تابنده‌رو شده و حتی ملت و دین «وامدار همتِ این راستان» گردیده است و از همین‌روست که آقای شاعر محترم و دانشمند حوزه و دانشگاه در بند تخلُص شعری‌اش در تقویت دسته‌ی یک، دست به استنتاج زده و سُروده‌ که وی، چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه، و چه در هر جای دیگر حضور شغلی و تبلیغی و تدریسی و ارشادی و رسانه‌ای دارد، به تعبیر خودشان «در هر کوی و کنار» باید این دسته‌ی یک را قوّت‌رسان باشد آن‌هم به امرِ آسمان آفریدگار متعال : «ای شفیعی حوزه دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». والسّلام. آری؛ دیشب دیدم شعری که چنین چیده شد. متن شعر بی‌کم‌وکاست در ستون نظرات همین پست آمده است:
دیدن یا نوشتن نظرات : ۲
شرحی بر یک شعر شفیعی مازندرانی

شرحی بر یک شعر شفیعی مازندرانی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
شرحی بر یک شعر شفیعی مازندرانی
به قلم دامنه:  دیشب دیدم... . به نام خدا. سلام. در تازه‌ترین سروده‌ی حجت‌الاسلام سیدمحمد شفیعی مازندرانی از روحانیون شهیر زادگاه ما، با سرشناسه‌ی «دستجات کاروان دانش» بیت هشت زیادتر از سایر ابیات سوسو می‌زند: «ای شفیعی! حوزه، دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». درین پست و در بخش سلسله‌مباحث شعر به این شعر شاعر می‌پردازم.
 
شفیعی مازندرانی
 
ایشان درین غزل، افراد دانشور کشور را سه دسته کرده که: یکی اخلاص و عمل ورزیده و مسیح‌واره هادی و یار و امانِ کشورند؛ نیز از منطقی نور برخوردار و آن را نادی‌. دیگردسته اساساً طیِ طریق‌شان ریاست‌جویی‌ست و بندگی‌ی مدرَک و شُهرت و نشان و نام. (در همین دسته‌ی دو وقتی «نام» آمد، پیش خود، پیش‌پیش فکر کردم نان هم خواهدآمد، ولی زود از پیش‌داوری دست شُستم که نکند شاعر نان را ببرد به سمت دسته‌ی سه؟ دیدم نه، نان را کلاً از قلم انداخته و حتی در دسته‌ی سه هم نگذاشته و دسته‌ی سه اساساً پیِ چیز دیگره:) پیِ «مدار» ارباب خودند و به‌ظاهر در «صف امت»، اما نای و زبان‌شان برای «غیر» و غریبه و بیگانه است.
 
آنگاه استاد شفیعی مازندرانی قلم و قافیه‌ی شعر روزشان را برگرداندند سوی همین دسته‌ی فرزانه‌ی یک: که شب و روز نمی‌شناسند و دائم در خیال «حّل ِمشکلات مردم» خیز برمی‌دارند و در «سیاست‌ها»، کیاست‌وارانه آرمانِ حضرت محّمد ص را پیشه کرده‌اند. لذاست که شاعر روشن ساخته، کشور با این «فرزانگان» تابنده‌رو شده و حتی ملت و دین «وامدار همتِ این راستان» گردیده است و از همین‌روست که آقای شاعر محترم و دانشمند حوزه و دانشگاه در بند تخلُص شعری‌اش در تقویت دسته‌ی یک، دست به استنتاج زده و سُروده‌ که وی، چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه، و چه در هر جای دیگر حضور شغلی و تبلیغی و تدریسی و ارشادی و رسانه‌ای دارد، به تعبیر خودشان «در هر کوی و کنار» باید این دسته‌ی یک را قوّت‌رسان باشد آن‌هم به امرِ آسمان آفریدگار متعال : «ای شفیعی حوزه دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». والسّلام. آری؛ دیشب دیدم شعری که چنین چیده شد. متن شعر بی‌کم‌وکاست در ستون نظرات همین پست آمده است:
به قلم دامنه:  دیشب دیدم... . به نام خدا. سلام. در تازه‌ترین سروده‌ی حجت‌الاسلام سیدمحمد شفیعی مازندرانی از روحانیون شهیر زادگاه ما، با سرشناسه‌ی «دستجات کاروان دانش» بیت هشت زیادتر از سایر ابیات سوسو می‌زند: «ای شفیعی! حوزه، دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». درین پست و در بخش سلسله‌مباحث شعر به این شعر شاعر می‌پردازم.
 
شفیعی مازندرانی
 
ایشان درین غزل، افراد دانشور کشور را سه دسته کرده که: یکی اخلاص و عمل ورزیده و مسیح‌واره هادی و یار و امانِ کشورند؛ نیز از منطقی نور برخوردار و آن را نادی‌. دیگردسته اساساً طیِ طریق‌شان ریاست‌جویی‌ست و بندگی‌ی مدرَک و شُهرت و نشان و نام. (در همین دسته‌ی دو وقتی «نام» آمد، پیش خود، پیش‌پیش فکر کردم نان هم خواهدآمد، ولی زود از پیش‌داوری دست شُستم که نکند شاعر نان را ببرد به سمت دسته‌ی سه؟ دیدم نه، نان را کلاً از قلم انداخته و حتی در دسته‌ی سه هم نگذاشته و دسته‌ی سه اساساً پیِ چیز دیگره:) پیِ «مدار» ارباب خودند و به‌ظاهر در «صف امت»، اما نای و زبان‌شان برای «غیر» و غریبه و بیگانه است.
 
آنگاه استاد شفیعی مازندرانی قلم و قافیه‌ی شعر روزشان را برگرداندند سوی همین دسته‌ی فرزانه‌ی یک: که شب و روز نمی‌شناسند و دائم در خیال «حّل ِمشکلات مردم» خیز برمی‌دارند و در «سیاست‌ها»، کیاست‌وارانه آرمانِ حضرت محّمد ص را پیشه کرده‌اند. لذاست که شاعر روشن ساخته، کشور با این «فرزانگان» تابنده‌رو شده و حتی ملت و دین «وامدار همتِ این راستان» گردیده است و از همین‌روست که آقای شاعر محترم و دانشمند حوزه و دانشگاه در بند تخلُص شعری‌اش در تقویت دسته‌ی یک، دست به استنتاج زده و سُروده‌ که وی، چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه، و چه در هر جای دیگر حضور شغلی و تبلیغی و تدریسی و ارشادی و رسانه‌ای دارد، به تعبیر خودشان «در هر کوی و کنار» باید این دسته‌ی یک را قوّت‌رسان باشد آن‌هم به امرِ آسمان آفریدگار متعال : «ای شفیعی حوزه دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». والسّلام. آری؛ دیشب دیدم شعری که چنین چیده شد. متن شعر بی‌کم‌وکاست در ستون نظرات همین پست آمده است:
دیدن یا نوشتن نظرات : ۲
۲ عدد کامنت تا به حال ثبت شده است
  • ابراهیم طالبی دارابی
    ابراهیم طالبی دارابی می گوید :

    دستجات کاروان دانش

    دسته ای اندر میان خلق ، از دانشوران
    با دو صد اخلاص ، با علم و عمل ، شهپر کشان

    در چم خدمت به خلق و شرع ، در سوق تلاش
    نادیان منطق نور اند و حق را پاسبان

    دسته ی دیگر ، یکی مشق ریاست می کنند
    بنده ی نام و نشان و مدرک و شهرت کیان

    دسته ی سوم پی ارباب خود اندر مدار
    در صف امت ، ولی مر، غیر را نای و زبان

    الغرض :آن دسته ی اول ، مسیح کشورند
    هادی و خدمت رسان ، بهر وطن یارو امان

    روز و شب ، در فکر حّل ِمشکلات مردم اند
    در کیاست ها سیاست ها محّمد ( ص ) آرمان

    کشور از سعی چنین فرزانگان، تابنده رو است
    دین وملت ، وامدار همت این راستان

    ای شفیعی : حوزه ، دانشگاه ، هر کوی و کنار
    این چنین ها را به امر آسمان ، قوّت رسان

    ۷ - ۹ - ۱۴۰۰ - شفیعی مازندرانی

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :
    توضیح:
    متن کامل شعر حجت‌الاسلام سیدمحمد شفیعی مازندرانی منعکس شد تا خوانندگان نیز به اصل متن دسترسی داشته باشند.
  • سیدمحمدحسین میرفخرائی
    سیدمحمدحسین میرفخرائی می گوید :

    سلام و ادب

    کوشش در ثبت شرح‌حال ادیبانی که کمتر شناخته شده‌اند از آن خدمات ناب و البته ضروری است. کمترین فایدهٔ این نوشته‌ها این است که نام اینان را در پهنهٔ وب ماندگار می‌کند و به‌وقتش دست محققان را می‌گیرد.

    مرحبا.

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :
    سلام و ادب جناب آقای سید محمدحسین میرفخرایی
    بسیار مایه‌ی مسرّت بنده است که بزرگی چون شما از کار این کوچک استقبال کرده است. اگر بگویم نکته‌ی حکیمانه‌ی شما همان چیزی‌ست که مرا را به معرفی شعر ایشان کشانده، گزاف نبافته‌ام. سفارش شما در جانم نشست، چون از چارچوب‌های فکری این حقیر است. متشکرم و بهره بردم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">