به قلم دامنه:  دیشب دیدم... . به نام خدا. سلام. در تازه‌ترین سروده‌ی حجت‌الاسلام سیدمحمد شفیعی مازندرانی از روحانیون شهیر زادگاه ما، با سرشناسه‌ی «دستجات کاروان دانش» بیت هشت زیادتر از سایر ابیات سوسو می‌زند: «ای شفیعی! حوزه، دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». درین پست و در بخش سلسله‌مباحث شعر به این شعر شاعر می‌پردازم.
 
شفیعی مازندرانی
 
ایشان درین غزل، افراد دانشور کشور را سه دسته کرده که: یکی اخلاص و عمل ورزیده و مسیح‌واره هادی و یار و امانِ کشورند؛ نیز از منطقی نور برخوردار و آن را نادی‌. دیگردسته اساساً طیِ طریق‌شان ریاست‌جویی‌ست و بندگی‌ی مدرَک و شُهرت و نشان و نام. (در همین دسته‌ی دو وقتی «نام» آمد، پیش خود، پیش‌پیش فکر کردم نان هم خواهدآمد، ولی زود از پیش‌داوری دست شُستم که نکند شاعر نان را ببرد به سمت دسته‌ی سه؟ دیدم نه، نان را کلاً از قلم انداخته و حتی در دسته‌ی سه هم نگذاشته و دسته‌ی سه اساساً پیِ چیز دیگره:) پیِ «مدار» ارباب خودند و به‌ظاهر در «صف امت»، اما نای و زبان‌شان برای «غیر» و غریبه و بیگانه است.
 
آنگاه استاد شفیعی مازندرانی قلم و قافیه‌ی شعر روزشان را برگرداندند سوی همین دسته‌ی فرزانه‌ی یک: که شب و روز نمی‌شناسند و دائم در خیال «حّل ِمشکلات مردم» خیز برمی‌دارند و در «سیاست‌ها»، کیاست‌وارانه آرمانِ حضرت محّمد ص را پیشه کرده‌اند. لذاست که شاعر روشن ساخته، کشور با این «فرزانگان» تابنده‌رو شده و حتی ملت و دین «وامدار همتِ این راستان» گردیده است و از همین‌روست که آقای شاعر محترم و دانشمند حوزه و دانشگاه در بند تخلُص شعری‌اش در تقویت دسته‌ی یک، دست به استنتاج زده و سُروده‌ که وی، چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه، و چه در هر جای دیگر حضور شغلی و تبلیغی و تدریسی و ارشادی و رسانه‌ای دارد، به تعبیر خودشان «در هر کوی و کنار» باید این دسته‌ی یک را قوّت‌رسان باشد آن‌هم به امرِ آسمان آفریدگار متعال : «ای شفیعی حوزه دانشگاه، هر کوی و کنار / این چنین‌ها را به امرِ آسمان قوّت رسان». والسّلام. آری؛ دیشب دیدم شعری که چنین چیده شد. متن شعر بی‌کم‌وکاست در ستون نظرات همین پست آمده است:
| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/98