دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

مشخصات سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

لغت‌های روستای داراب‌کلا

شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۳ ب.ظ
لغت‌های روستای داراب‌کلا

به قلم دامنه

فرهنگ لغت داراب‌کلا. (لغت ۲۹۸ تا ۳۱۱)

 

وشیل: بی‌مزه. برای خوردنی‌ها به کار می‌رود ولی کاربرد مَجاز آن بیشتر از میوه‌هاست.. مثلاً به شخصی که الکی خادر رِه دِله اینگنده ویشیل می‌گویند.

 

دیزمل: یک گِردالی چوبی، که بیشتر با شاخه‌های درخت منعطف انجیلی‌دار تهیه می‌شد، که زیر دیگ پلو می‌گذاشتد. ما هنوزم در خونه دیزمل داریم و پلو رو روش می‌کشیم.

 

دیزندون: مثل دیزمل، است ولی چدنی و فلزی با سه پایه‌ی قریب ۲۵ سانتی. ممکن است با واژه‌ی دی یعنی دود ساخته شده باشد؛ چون وقتی دیزندون را می‌گذاشتند رو کله‌ی تَش، دی را از خود عبور می‌داد. در واقع «دون» از ادات پسوندی برای دی است که شده: دی+ ز+ دون. یا شاید دی زدودن باشد، یعنی دودزُدایی. دیزندون: سه پایه یا چهارپایه فلزی گرد یا چهارگوش برای قرار‌دادن ظروف داغ غذا روی آن. تا هم فرش دودی نشود و هم از زیرش هوا رد شود و گرمای غذا کاسته شود و یا برای آبکش (=صافی) استفاده می‌شود.

 

نظر ارسالی جناب آقای اکبرپور درباره‌ی دیزندون: «با درود. دیزندون ساخته شده : دیز= دیک، لوه + ان: واج گروه میانجی + دون: دان، جا. سرجمع جای (گذاشتن) دیک. دیزملی ساخته شده از دیز= دیک، لوه + مل: مل، تاک انگور و هر شاخه نرم و خم شونده + ی: پسوند.»

 

 

زیرقابلمه یا دیزندون به زبان مازندرانی

 

کلاغ‌گرفتن: ادا یا شکلک درآوردن به قصد تمسخر یا اعتراض. کلاغ در قرآن نیز آمده که به این پرنده «غراب» می‌گویند. هم تقلیدپذیر است و هم آموزش‌دهنده. مثلاً دفن‌کردن جسد را اولین بار کلاغ به بشر یاد داد که داستانش در قرآن آمده.

 

ماشه: انبُرک فلزی که با آن تش و ذغال منقل و بخاری را پِش‌پشو می‌دادند. بیشتر مِلاها در مکتب‌خانه‌ها آن را بر برای تنبیه بر تنِ تنبل‌ها می‌زدند!. یک ماشه‌ی قدیمی هنوز یادگاری دارم. ماشه: انبُر فلزی دوشاخه مخصوص آتش زغال. ابزاری ساخته‌ی دستِ آهنگرها از جنس آهن برای جابجاکردن چَچکل هیمه‌بخاری و کله‌تش و انگله و زغال در حال تش. ماشه‌دار هم می‌گویند که مِلاخانه و مکتبخانه جهت تنبیه بدنی بر شاگردان تنبل می‌زدند.

 

کِتّرا: کچِه‌ی بلند که دُمش بلندتر و کفه‌اش پهن‌تر بود از کچه (=قاشق چوبی)، که مخصوص هم‌زدن حلوا و دیگ‌های بزرگ و آش است. اساساً این متاع‌های چوبی در همه‌ی خانه‌های روستا بوده و هنوز هم هست.

 

رَندی: تَه‌دیگ پلو که معمولاً چرب و بِرشته و خوش‌مزه است..

 

رِندی: به کسی می‌گفتند که می‌خواست چیزی را با زرنگی بقاپد. پدرم همش می‌گفت مگه وه رنده! مگه ون تیم ره هند جِه بیاردِنه.

 

اجار: با پاها وصل می‌کرند و پرچیم می‌شد. اجار پاها مثل تار و پود در فرش عمل می‌کند. من حِجار پاها تلفظ می‌کردم چون جنبه‌ی حفاظ و پوشش می‌دهد.

 

جره یا جرده: بیشتر واسه تندیر نون مصرف داشت. جَره گویا ریزه‌میزه‌تر از جردِه است.

 

اخیر: کج‌کردن گردن و گِس کج‌گردن: جهت جلب حس دلسوزی و کمک مخاطب. بله مثلاً فلان کس گِس را اخیر کرد. اخیر ممکن است شکل غلاظ‌شده‌ی خیره‌شدن باشد. شاید. حتم ندارم. مثلاً می‌گفتند خاش گس ره اخیر هاکارده، خِر خوانه. در قصه‌های مرحوم مادرم زیاد واژگان ناب محلی بود.

 

دیزندون‌پلندون: در بازیکرخانه‌ها فرد را مبتلا می‌کردند که خیلی زجرآور بود. چارچنگولی‌وار!

 

کال: نپخته. آدم رشدنیافته. زمین وجین‌نشده. تخمه‌ی بوداده نشده. خام. واحد شمارش. عدد و دانه. گوشه و کنار، کُند.

 

کال‌تُر: کنایه از تُر و تبری که خوب نَوریه. نیز گوشه‌زدن به فردی که خشونت می‌خواد بکند. نیز به معنی سخت‌جان، ناسازگار، خسیس، زجرآور، بدردنخور. که به نوعی همه‌ی اینها با خشونت جور است.

 

از جناب دکتر‌ اسماعیل عارف‌زاده که درین بخش از معرفی لغت‌های روستا به من کمک مفهومی و تشریحی کرده است، متشکرم.

 

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها و خاطره‌ها

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1737
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

فرهنگ لغت دارابکلا

نظرات (۱)

با درود. دیزندون ساخته شده : دیز= دیک، لوه + ان: واج گروه میانجی + دون: دان، جا.  سرجمع جای (گذاشتن) دیک دیزملی ساخته شده از دیز= دیک، لوه + مل: مل، تاک انگور و هر شاخه نرم و خم شونده + ی: پسوند

پاسخ مدیر دامنه :
جناب آقای اکبرپور سلام
حقیقتاً ما (جناب آقای دکتر عارف‌زاده و بنده) را بی‌اندازه خوشحال و شادمان کرده‌اید با این حضور مسلط در بحث لغت. نشان می‌دهد هم به لغات بومی علاقه‌مندی و هم بر آن مسلط. درود وافر و تشکر عمیق ما را پذیرا باشید. اقدام شما نوید بود برای ما که کار شناسایی و شرح لغت را دوام دهیم. از شما درخواست داریم چنانچه ممکن است دانش خود را باز نیز به روی ما در شرح لغات بگشایید تا از سواد و اندوخته‌های شما، هم ما و هم مخاطبان سود برده باشیم. ممنونیم ازین ضیافت که از راه دور برپا داشتید. متن دقیق و درست شما در شرح واژه‌ی «دیزندون» را در دنباله‌ی پرونده‌ی این لغت الصاق کردیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">