دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
  • ۷ آذر ۰۳، ۱۷:۲۳ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    🤩
موضوع
بایگانی
پر بازدید
پر پسند
پر بحث‌

شب هایم برای امام حسین

شنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۳، ۰۴:۲۴ ب.ظ
شب هایم برای امام حسین

۱ در شب ۱

به قلم دامنه : ۱۷. ۴ . ۱۴۰۳ ، شب شب هایم برای امام حسین. امام حسین ع بر چه ساختاری یورش عقیدتی برد؟ به نظر من بر حکومت بر پایه‌ی عربیت اُمیّه‌زادگان که کارگزاران آن، تازیان بودند. بر تازیان هم گرایش جاهلی چیرگی داشت، نه گرایش اسلامی. به قول مرحوم جلال‌الدین همایی، تمام ملل و از جمله ایرانیان در دولت بنی‌امیه «عموماً مَوالی خوانده می‌شدند.» یعنی بندگان، بردگان، نوکران که به حکم زور امویه، خوارِ خدمتگذار عرب باید می‌شدند. اما درین میان امام حسین ع برین ساختار ستم یورش بردند.

۲ در شب ۲

پورِ امیر المؤمنین امام حسین ع یگانه انگیزه‌اش این بود بدعتگری امویان را بازدارد و در برابر زندگی‌یابی و تجدید حیات دوباره‌ی جاهلیت بایستد. با این دو کار، دو زنگار از چهره‌ی نورانی دیانت می‌زُدود: پلشتی‌های حکومتی و جهل جامعه‌ی اموی.

 

۳ در شب ۳

 یاد و نشست برای سوگ امام حسین ع به گفته‌ی «میم. موحد» نویسنده‌ی کتاب «حسینِ علی»، «کنارِ وحی» می‌مانَد. چون نخستین تلاش یزید این بود یادِ خاندان پیامبر اکرم ص را بستانَد، اما ناتوان مانْد. امام رضا -علیه السلام- از یک سوگ‌خوان خواست تا سوگواره‌ی حسین ع بخواند. مقصد اصلی این سوگ به نظر من، داخل ماندن در شریعت است و ایده‌های قیام کربلا را پیاده‌کردن؛ مانند: عشق در نماز، حقوق در جنگ، پرهیز از حمله، دفاع در قرارگاه، عرفان به هم، سپس عرفان به خدا. اسلام را دستِ در دست نگذاشتن، بلکه آن را برای هم رفتارکردن.

۴ در شب ۴

من معتقدم فقط یک شهادت خاص است، که کیش اُموی را در پیشروی بر تاریخ، سد کرد؛ شهادت امام حسین ع. هم شریعت را از کیش تبار بوسفیانی پرهیزانْد، هم پیوند مردم تاریخ بعد را، به شریعت پیوندانْد. به همین دلیل است دانشمندان نقل کردند، کارِ حسین ع، فقط کارِ خودِ امام حسین ع بود، از کسی چنین کاری ساخته نبود. کربلا در دیدِ من به یک عبارت یعنی کاری که امام حسین ع صورت داد؟ چه بود کار آن امام هِمّت و هُمام؟ این که تاریکی را هرکز نباید پذیرفت و مَباید چُنان بود!

۵ در شب ۵

چرا نماز در قیام عاشورا تعطیل بلکه تأخیر حتی نشد؟ چون امام حسین ع نماینده‌ی کاری بوده است که در آن، اول از همه یاد خدا بودن و عشق خالق اولویت دارد. و سیدالشهدا ع به همگان آموخت نماز چه شکوهی دارد که ترک آن حتی حین حمله‌ی دشمن، جایز نیست و سختی صحنه حتی، نماز را ساقط نمی‌کند.

 

انسان نماز می‌خواند که چه شود؟! که بندگان به یاد داشته باشند فراموش نکنند خدا دارند و خودشان بنده‌ هستند نه این‌که نماز می‌خوانند که خدا فراموش نکند چنین بنده‌ای دارد. چه راست گفت شهید ثانی در کتاب «اسرارالصلاة» که:

 

نماز، دروازه‌ی ذکر است

و ذکر، دروازه‌ی مکاشفه است

و کشف، دروازه‌ی رستگاری بزرگ است

 

آری؛ عاشورا از یک زاویه صیقل روح و مایه‌ی روشنی دل بود؛ چون همه بر یقین رسیده بودند با خون سرخ نزد خدا می‌شتابند و دشمنی خون‌آشام در روبرو دارند، که دین مَعبَر (=محل عبور) آنان است برای دنیا، نه مذهب برای رفتن به معنویت و محبت و حب و قرب به خدا.

۶ در شب ۶

دُشواری داشتُ دُشنامی که می‌خواستی محرم سال ۶۱ هجری در نینوا باشیُ ندای امام حسین ع را بشنویُ به وی بپیوندی! چرا؟! چون که:

آن سوی واقعه‌ی عاشورا

 

سکّه قسمت کردند!

استانداری وعده کردند!

دِرهم، دَرهم کردند!

شب، شمشیرْ برّان کردند!

روز، هراس در دل کردند!

کوچه‌ها چکُش سِندان کردند!

خانه‌ها را تفتیش کردند!

قاضی‌ها را پُرِ پول کردند!

سران را با دینار و دنیا کور کردند!

و دست‌آخر عقل، دل، سِرّ، روح را از وجود تهی کردند!

 

آری؛ دُشواری داشتُ دُشنامی گر در لشگر اهریمن آهن گداخته نمی‌کردی و تیغ بُرّان به رخِ فرزند پیامبر ص نمی‌کشیدی. اما این سوی واقعه‌ی عاشورا چه بود؟! فقط یک کلمه گویمُ رُویَم را روانه‌ی کویُ کوچه‌های باریکُ پرپیچ‌اش کنم: «هم عقل دویده در رکابش / عم عشق خزیده در پناهش» یا حسین.

۷ در شب ۷

۲۳ . ۴ . ۱۴۰۳ : امام حسین ع قصد قسط کرد؛ برپایی عدل. اما وقتی مسیرش را سد کرد فردی به اسم حُر، به جنگ نپرداخت، راهش را به جای کوفه، به سمت جهت شمالی، یعنی نینوا کج کرد که خون از دماغ کسی نریزد. چرا؟ چون این انسان کامل می‌دانست:
 
عشقُ الانسانِ سُلَّمُ عشقِ الرحمانِ
یعنی عشق به انسان، نردبانِ عشق به خداست.
 
آری؛ آن حسین ع -که راز شگفتی‌ساز خلقت شد- عشق داشت؛ به انسان و به رحمان. امام ع می‌دانست در اسلام، راه از میان مردم می‌گذرد. سبیل‌الله از سَبیل‌الناس طی می‌شود. به قول علامه اقبال لاهوری:
 
«آدمیّت احترامِ آدمی
با خبر شو از مقامِ آدمی»
 
واقعه‌ی عاشورا با فرمان امام حسین ع به عِرض و آبروی انسان تا آخرین سرحداد جنگ، احترام داشت؛ در برابر لشگری که منهای سبُعیت (=درّندگی) هیچ چیزی در توشه نداشت. بر دلِ دلداران آرامش و بر چشمانشان، اشکِ عشق جاری باد.
 

۸ در شب ۸

همین حالا ۱۴۰۰ سال خود را به عقب برگردان. وارد کربلا شو. ببین که می‌بینی یک سمت امام حسین ع ایستاد که فقط خواست از تمام آگاهی‌هایی که از دینُ اخلاقُ عشقُ عبادتُ سبک حیات دارد، به مردم یاد دهد. یک سمت هم حکومتی ایستاده که همه‌ی دین را عین خربزه قاج کرد و قدرت اموی را میان پرستش‌کنندگانش قسمت کرد. به تعبیرم مذهب و مذهبیون را عین دست‌اَنبو (=میوه‌ای خیلی کوچک‌تر از خربزه) در دستان خود داشت!
 
آن سو فقط به دنیا و چند روز بیشتر زورگفتن و ستم‌کردن فکر می‌کرد، ولی این سو شخصیتی ایستاده که دنیا ذره‌ای او را نفریفته و نتوانسته حریفش شود. او امام حسین ع است که دنیا را دقیق دانسته و مرز عزت و ذلت نزدش بسیار باریک بوده. او یقین داشت سیستم امویان فقط قصد او را نکرده، قصد محو دینی را کرده که جدش ابوسفیان در برابرش صف کشیده و شمشیر راست نموده. فردوسی چه زیبا حال دنیادارها را گفته:
 
سپِهرِ بلند، اَر کِشَد زینِ تو / سرانجام، خِشت است بالینِ تو
 
وقتی فرجام انسان و بالین ابدی‌اش خِشت خاک قبر است، چرا امام حسین ع مصاف نرود؟! دیگر باید دفاع می‌کرد و کرد و چه ظفرمند به ظفر رفت و پای شهادت. مانند هیچ کس. حسین ع امامِ شهادت بود و شهادت با آن امام رنگ سعادت و ظفر گرفت. محرم بر دل محزون ماه محرمی‌های سوگوار، تسلیت .
 

۹ در شب ۹

اسلام امام حسین ع اسلام اعتراض بود، نه اسلام ساکت و اسلام تسلیم، و به تعبیر علامه مرحوم محمدرضا حکیمی «اسلامِ سر به زیر». برای من همواره این سؤال از تاریخ مطرح است که چرا ۱۴ قرن عاشورا را سوگواری کردند، اما به همان میزان قیام نکردند. از هر چندین مرجع و روشنفکر، یکی قائل به قیام و انقلاب می‌شد. اسلام مسلَک است، یعنی پیرو خود را راه می‌برَد. اما خیلی گشتم در تاریخ که دیدم اسلام را اسلام مسلَخ ساختند؛ اسلامی که مردم را به زیر تیغُ سلّاخهُ بَردگی بُرد. تاسوعا بودُ حرفم به اسلام رفت که دینی‌ست برای چیرگی بر ستم، نه چیرگی‌کردن. بگذرم. تاسوعا سخت‌ترین شب تاریخ بر سیدالشهداء ع که تا صبح سختی و رنج کشیدُ و اشک ریخت، تسلیت. بگَریید؛ خجالت نکشید، اشک بر حسین ع اشک شناخت است و اشک امضای پیمان با امام بی‌مانند.
 
و
| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2499
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴۰۳/۰۴/۲۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

عترت

نظرات  (۱)

۱۸ تیر ۱۴۰۳ ، ۲۰:۵۱ سید علی اصغر شفیعی دارابی
سلام ابراهیم عزیزدل سید
زیبایی نوشته هایی که درتوصیف تاریخ کربلائیان بویژه امام حسین ع تحریرمی شود ارزش برتر است
پاسخ مدیر دامنه :
،،
سلام سید رفیق من سید علی اصغر
شاکرم که بر ذوق و عقیدتت نشست.

بقیه:

سید علی اصغر شفیعی دارابی به دامنه:
سلام برجسته مرد تفکر و اندیشه
علاقه مرا به امام حسین ع می دانید اسلام من از حسین ع است .
همه موارد تحلیل و گویش را درمورد حماسه را می پذیرم عقلانیت ، دل گرایی ، شهودی و احساسی و ...
این روندی که شما برای جنبش عاشورا برگزیدید برایم جالب است لطفا جملات تبیین تان را بیشتر کنید و ادامه دهید .
بی سروسامان توام یا حسین
پاسخ دامنه ::
،،
سلام سید من که
سیادتت مرامت
سوگواری‌ات منش‌ات
سرعت حُبّت آئین‌ات، هست. به روی دیده. حتماً هر شب یک قسمت خواهم نوشت. دیدی که نوشتم: «۱ در شب ۱» ۱ اولی شمارگان است، ۱ دومی نشان شب اول ماه محرم. ممنونم. تعزیت می‌گویم. برادرت: ابراهیم

۲۰ تیر ۱۴۰۳ ، ۰۳:۵۵ سید علی اصغر شفیعی دارابی
سلام عزیز دلم

عزاداری قبول درگاه حق

یک شعرهندی گفت ؛
یزید بود !
حسین هست .

بله همواره عشق حیات دارد
یادداشت شما جاودانه است .

این نوع همراهی آگاهانه با مکتب کربلا را نوع عمیق عزاداری می دانم .
حسین ابن علی ، کناروحی می ماند چقدررفیع است .
دانش حماسی درون انسان را به توحید بیشترمی کند .
حقوق درجنگ برترآمد.
جنگ خودش بینظمی درنظم است اما رعایت حقوق انسان مهم است .
گاه و بی گاه بهره می برم و لذت را به کیف می دهم .
پاسخ دامنه ::
،،
سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام
از تحلیل محتوای مهارت‌وارت ممنونم. معتقدم مفهوم «بود» و «هست» را ژرف وارد بحث کردی؛ آری، عالی آمدی:
«بود» یعنی فعل زمان ماضی که گذشت و فُت شد.
اما «هست» فعل زمان «حال» است،
یعنی امام حسین علیه السلام همآره جاری است. سپاس سید. ارادت: دامنه
سید علی اصغر شفیعی به دامنه!

سلام عزیزدل ابراهیم بزرگ
با جواد مقدم خاطره ها دارم
خاطره ها خیلی زیاد هستند اما زمان اولین عمل جراحی نوه ام آقامهدی نغمه یاحسین یاحسین جوادمقدم یارو یاور من بود
پاسخ دامنه ::
،،
سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام
در ریز کارهای آقا مهدی نوه‌ات قرار داشتم؛ چه بی‌تاب و بی‌باک می‌دیدم سیده فاضله‌خانم مادر آقامهدی را که کنار آقاموسی راستگو و زن‌عموی خوبم معصوم که در اتوبان نیایش جنب بیمارستان فقط به درمان مهدی فکر می‌کردند و تو هم جسورانه با معالجان از درِ گفت‌وشنود در آمدی. من آن روزها تهران بودم و ریز ریز می‌دانستم. دلت حالا برای سیدجوادت می‌تپد، محرم را ماهِ تو و من می‌دانم؛ سالیان سال زیر چتر هم. بگذرم. سوگوارم برای آقام ابا عبدالله الحسین علیه السلام سیدالشهدای اول و آخر جهان. والسلام.
۲۱ تیر ۱۴۰۳ ، ۲۰:۱۹ سید علی اصغر شفیعی دارابی
سید علی اصغر شفیعی:
سلام عزیزدل من که عزادارآقا امام حسینم


هرکسی توانایی اثبات اصول دین را داشته باشد و اصول دین را شناخت و مرامش اهل اصول دین باشد هیچگاه نماز را سبک نمی شمارد و نماز را ترک نمی کند .


به فرزندان باید اصول دین و بویژه توحید را با استفاده از علم دین و متافیزیک هدیه دهیم باوردارم هیچگاه نماز را ترک نمی کنند .


بندگی درنماز عیان می شود

نماز انگیزه های ناامیدی مرا درمرگ فرزندم آقا جواد ازبین برد .

امام حسین ع و عزایش هم مرا نجات دادومی دهد .
نمی دانم کسی می داند چه می گویم .
پاسخ دامنه ::
،،
سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام
هم تو را درک می‌کنم، هم درکِ تو درک می‌کنم. زیبا حاشیه می‌زنی به متنم و طوقِ شوق و شیدایی به خدای بار‌ی‌تعالی را بر دلم می‌آویزانی. در ماه محرم جوادت جاودانه است چون به‌تمام معنا عاشورا را در فراخنای وجودش ذخیره داشت. او اولین‌های عضو مدرسه فکرت بود و من به عنوان عموی او و مدیر مدرسه فکرت یادش را درین ماه محرم زنده می‌دارم. درود رفیق.
عاصم طالبی دارابی از مشهد فرستاد:

💫چله حکمت زرین
💎حکمت بیست و ششم: رشد در رنج و شادی

🌿هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست، همیشه درسی عظیم در پس هر موضوع برای شما وجود دارد و اگر به آن درس آگاه شدید، وارد مرحله‌ی جدیدی از طریق شده و در غیر این صورت دروس برای شما تکرار و تکرار خواهند شد.

🌿همه مشکلات و مصیبت‌های زندگی می‌تواند یک جنبه آزار داشته باشد و یک جنبه رشد و تعالی
پس از هر رنجی سوگ خود را طی کرده سپس بار احساسی و عاطفی آن را کم کنید، زمانی می‌رسد که باید از آن رنج و گرفتاری رها شوید

🌿زمانی که درس هر رنج را دریافت کنید آسودگی و بهره‌وری آغاز می‌شود.

🌿تجربه رنج در این جهان اجتناب‌ناپذیر است.
باید فن گذر از رنج را یاد بگیریم؛
اول سوگواری رنج
دوم سوگواری را کاهش دهید.
سوم درس آن را بگیرید.

🌿ما در این دنیا رها نشده‌ایم
همه چیز بر پایه یک برنامه و حکمت الهی است
🌿بابت مصیبت‌ها و گرفتاری‌های زندگی قدردانی و سپاسگزاری کنید.
🌿ما برای ماندن نیامده‌ایم ما برای کسب تجربه و ارتقاء روح الهی خودمان آمده‌ایم.

🌿دنیا ترکیبی از رنج و شادی است.
در رنج رشد کنید در شادی رشد کنید.
پاسخ دامنه ::
،،
سلام پسرم. زیارتت قبول. ممنون. متن هم تشکر.
سید علی اصغر به دامنه:

سلام عموابراهیم عزیزودوست داشتنی

برداشت من " حقوق بشر" است از کردار دارای کردارآقاحسین ع .

درگیرودارضیافت عاشقانه مرا درلابلای دعایت قراربده .
پاسخ دامنه ::
،،
سید رفیقم آق سید علی اصغر سلام
پیامت نقش بست بهترین برداشت بود از متن من. می‌شود گفت دقیقاً درست. درودُ ارادتُ ادب به محضرُ دلِ مُنکسَر اما متکثَرت. دامنه
محمد تقی آهنگر به دامنه:

سلام بر اقا ابراهیم
ایام تسلیت
این سلسه نوشتارت به دلیل مشغله
کپی وسرفرصت به دقت بررسی و نکته برداری
واستفاده می کنم
واما در تاریخ و سخنان اندیشمندان در مورد
واقعه ی عاشورا متفاوت است وبرخی از روی
جهل ویا تعصب ناروا با برجسته سازی خرافات یا حاشیه ای که میشه مصداق های زیادی اورد وهمه مون می دانیم ولی سوال که مطرح کردی به نظرم برای رهزان دین اب ونون ،،،، خوبی داشت ودارد وجرم ظالم ومظلوم به جهاتی یکسان است و کسانی که
جلوی امام ایستادن اهل نماز وعبادت وووو
عکس انچیزی که در فیلم ها به مردم نشان دادند اخه برای قربه الی الله ورسیدن به بهشت ورستگاری فرزند پیامبر را سر بریدن
دلیل دیگر ان دوستان در نوشتار خود مطرح
کردن منفعت طلبی ، لقمه حرام و ظاهر سازی ،،،، مهم شناخت حسین زمان و شمر زمان وپیاده کردن سیره عملی ان امام در زندگی
نکته اخر شما برخی حرفها تو بقولی کشلولی می زنی ولی من میخواهم بی تعارف نکته ای رو بگم در همین گروه دوستان در مطالبی که
می نویسند وکلماتی که بکار می برند وقضاوت و تحلیل هایی ارائه می دهند به خوبی پاسخ شما اشکار است برخی وابسته مطیع وقبول
بی چون چرا و مقدس کردن افراد ومخالفان فکری خود رو عمروعاص وعمر سعد وووو
ودر مقابل برخی عکس ان #
رب زدنی علما وعملا
سپاس فراوان
پاسخ دامنه ::
،،
سلام جناب محمدتقی. پاسخ در فرصت بعد.

،،
جناب محمدتقی سلام
نکته‌برداری‌ها را معمولاً خوب صورت می‌دهید. پس تا رسیدن آن نکته‌ها، صبر می‌ورزم. اساساً نهضت عاشورا خود خرافات را پس می‌زند. چون خرافه عین روغن سوخته روی مخزن آب است. هیچ تحریفاتی در دل عاشورا فرو نمی‌رود. این واقعه آنقدر شکوه و شگرف و شگفت است که فقط واقعیت به خود تن می‌گیرد. من از اسلام توسط مداحان دوری دارم، چون مواد خام اینان انباشته از وهن و بیشتر برای چاپیدن فکر عوام و مطرح‌شدن میان خاص و عام است. اغلب متن‌های آنان، خصوصاً آنهایی که در پایتخت پاتوق دست و پا کردند، بی‌مایه و بی‌پایه است. البته ذاکران باسواد و منطقی هم خیلی هستند که مواظب گفتار خود هستند که یاوه نگویند. بگذرم. بر تمام ذاکران و نوحه‌خوانان اهل درستکاری و منطق و عشق، درود می‌فرستم به‌ویژه به تمام ذاکرین داراب‌کلا و اوسا و مرسم سه زادگاه متحد آن جا. تقدیر می‌کنم از دقتت. دامنه
عارف آهنگر در یک متن :

🏴تو می خواستی چه چیزی به من بگویی؟

به این تصویر نگاه کنید:

یک سو لشگر چند ده هزار نفره، با آرایش نظامی و تجهیزات جنگی کامل. دیگر سو، لشگر هفتاد و دو نفره، با آرایش نظامی و تجهیزات جنگی نه چندان کامل. پشت سر، اردوگاه زنان و کودکان. یعنی تمام آنچه که هستند و تمام آنچه که دارند...

ظهر داغ و سوزانی است.

خوب به این تصویر نگاه کنید. این یک تئاتر است. اما یک تئاتر واقعی. تمام رخدادهایش، شخصیت هایش و چیدمان صحنه اش واقعی ست.

نمایشنامه را خوانده ای. می دانی آخر قصه چه خواهد شد. و نیز می دانی این یک تئاتر واقعی است. نه از آنگونه که با پایانش چراغ ها را روشن کنند و از جا برخیزی و رنگ قرمز را از گلویت پاک کنی، نه. می دانی آخر قصه خودت و تمام یارانت شهید خواهید شد. می دانی خانواده ات، کودکانت همگی اسیر و گرفتار و آواره خواهند شد. می دانی و می پذیری. تو نقش را می پذیری. تو قبول می کنی قهرمان قصه ای شوی که گوشه گوشه اش ظلم و تراژدی محض است. اما چرا؟ چرا می پذیری؟

خون تو قرناقرن تاریخ را پیموده، خواب از چشم ظالم و مظلوم ربوده و زیباترین شعر مقاومت و آزادگی را سروده؛ تو آن نقش را پذیرفتی تا زندگی، تا آزادگی، تا حق خواهی نمیرد. بعد از تو پیروزشدگان جنگ به چه فلاکت و سکوت کنندگان به چه فضاحتی کشانده شدند. بعد از تو آزادگان عالم، پیش از رفتن، قصه ای برای دلداری مادران و همسرانشان داشتند. بعد از تو تاریخ از یخبندان نجات یافت و گرمای خونت قطار آزادگی را در میان زمستان های ظلم و سکوت و تزویر به پیش راند. هنوز هم به پیش می رود این قطار. آخر، خون تو واقعی بود و آن تئاتر یک "واقعه".

و من که مبهوت تماشای تئاتر ام، حتی نمی توانم برخیزم و برایت کف بزنم. یا حتی گریه کنم.  می ترسم حتی ذره ای از انعکاس حقیقی آن "واقعه" را در ذهنم کم کنم. بهتر است سکوت کنم. تو نه به کف زدن من احتیاج داری نه به گریه من. این منم که سخت محتاج سکوتم و سخت نیازمند اندیشیدن به آنکه تو هستی و آنچه تو کردی و آنکه خود هستم و آنچه خود باید بکنم.

و این پرسش پرتکرار ذهنم را از هر کجا که رفته باشد، برمی گرداند روی صندلی سالن: تو می خواستی چه چیزی به من بگویی؟ دریغ که صدایت چه گم است در انبوه صدای صداپیشگان. باید تمرکز کنم. باید گوشم را از تجاوز این همه صدا نجات دهم و به دشت سکوت بگریزم. آن جا که صدا و پاسخ ات رساتر از هرکجاست.

قهرمان، آزاده، شهید، حسین! سلام و تعظیم بر تو.

✍عارف آهنگر
پاسخ دامنه ::
،،
جناب عارف آهنگر سلام
عارف! نویسنده‌ی محترم و توانمند، ازت همین می‌رفت، که بر سطور آوَردی؛ و چهره‌ی ساتور به‌دستان تاریخ را به شکوه قلمت، از عمق پنهان به روی سن و سطح گذاشتی.

عارف! آن ۷۲ تن، نه که «لشگر» برابر «لشگر»، که تمام قدرت معنوی دنیا. هر چه بلد بودند برای دفاع از امام و دین خود بروز دادند.

عارف! آری؛ تفسیر دُرستت، درس و عبرت است؛ امام ع عمل افضل و اُولیٰ را بر تمام راه‌های تسلیم، اختیار کرد، و کرد آنچه وجدان‌های بیدار آن را قبول کرد.

عارف! اگر مَحالاً امام حسین ع قدرت یزید را مشروع می‌نمودُ به زندگی مثالی راحتّ آسودهْ اِتلافِ تلَف رو می‌آوُرد نَعوذُبالله؛ اینک نه تو، نه من، نه هیچ اهل خرَد و شرع، آدرس اسلامِ صحیح را نداشتیم. اسلام در نژاد اموی هضم و حل می‌شد عین قند در آب گرم. این است که عاشورا، مجدِّدالمذهبْ است؛ اسلام را از چنگ افکار پوسیدگان و زورمندان درآوُرد و به دینداران باضمیر، به‌امانت سپُرد.

عارف! آن روز تسبیح‌به‌دستان در مدینه ماندده بودند! آن روز پیشانی به‌ لکّ مُهرِ نماز، فقط تماشا کردند؛ به قول شما «واقعه-تئاتر» را، حتی تماشا هم نکردند، راحت سرِ سُفره‌ی دینار، دین فروختند، غمار خریدند و خِذلان افتادند؛ به تعبیر شما فضیح شدند.

عارف! بُغض با متن تو می‌ترکَد، هر کس اهلش باشد. به تز، به درون‌مایه، به فهم، به سوژه، به آبژه، به واژه، به عشقت به امام حسین ع درودِ بی‌عدد می‌فرستم. به‌هنگام بود؛ درین سرانجام یوم عاشورای امسال. تسلیت بر آن دوست اندیشمندُ دیندار خردمندم. دامنه
عارف آهنگر به دامنه در مدرسه:
سلام و روزبخیر

ابتدائا عاشورای حسینی را تسلیت عرض میکنم خدمت جنابعالی و همه دوستان گروه.
بعد از آن، تشکر میکنم از اینکه وقت گذاشتین و یادداشت بنده را مورد توجه و تفسیر و لطف قرار دادید.

کربلا درسها و زیبایی های فراوان در دل خود دارد که هر کس به قدر فهم و ظرفیتش از آن بهره می‌برد.

ارادت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">