...دیدگاهی که من دارم الهام‌گرفته از تاریخ سیاست خارجی آمریکا است و الهام‌گرفته از ذات نظریه‌ی رئالیسم. من یک دانشجوی آمریکایی دارم که می‌گوید آمریکایی‌ها ۵۲۴ توافق با سرخپوستان امضا کردند، اما همه‌ی این ۵۲۴ را نادیده گرفتند. توافق انجام دادند نادیده گرفتند، سرکوب کردند دوباره یک توافق دیگر، دوباره سرکوب دیگر و... این بازی تاریخی آمریکایی‌ها است.

 

جان مرشایمر هم در کتاب «تراژدی سیاست قدرت‌های بزرگ» اشاره می‌کند که وقتی کشوری در مقابل دیگری انعطاف نشان می‌دهد، اگر بازیگر دیگر، قدرتِ بزرگ باشد احساس نمی‌کند که آن کشور می‌خواهد همکاری و مساعدت و مشارکت کند. احساس می‌کند که ضعیف شده‌است. وقتی احساسش این باشد که طرف دیگر ضعیف شده‌است فشار را افزایش می‌دهد.

 

نگاه من بر «دومینوی فشار» آمریکا است. بنابر این، ذات معادله‌ی قدرت در ساختار آنارشی (=نبودِ قدرت فائقه در نظام بین‌الملل) این الگوی رفتاری را در قبال آمریکایی‌ها در ارتباط با بازیگران مختلف اجتناب ناپذیر می‌کند. ابراهیم متقی. (منبع)

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/130