به قلم جناب «یک دارابکلایی»: با سلام خدمت جناب دامنه. کلمات، عبارات و اصطلاحات شما (دربن پست: اینجا) افکار و احساساتی در من برانگیخت که خواستم بعضی از آنها را به اشتراک گذارم.

کلین‌ته: یادم هست در کودکی زمانی که بخاری هیزمی داشتیم در جلوی آن کلینِ گرم می‌ریختیم و ذرّت در زیر آن می‌گذاشتیم. ذرت یا به قول خودمان «کاوه تیم» بعد از گرم شدن می‌ترکید و از خاکستر بیرون می‌آمد که به آن «پَک‌پَکی» می‌گفتیم، یا به قول امروزی‎‌ها پف فیل. یادش بخیر که چه خوشمزه بود.

قلاش: ما به جای «قلاش» بیشتر از «قاش» استفاده می‌کردیم.

بالینگن: هنوز هم برای کاشتن بذر مثل گندم و جو و ذرت و همچنین کود دادن استفاده می‌شود. به نظرم وجه تسمیه آن هم آن است که به دورِ تَهِ دست انداخته می‌شود یعنی «بال اینگن».

انگیر: به بچه بهانه گیر هم «انگیر نی‌نی» گفته می‌شود.

بَروشته: به درخت گردویی که گرده‌هایش را چیده باشند هم «بروشته» می‌گویند.

توت‌تولو: در فصل سرما دماغ بعضی‌ها همیشه «توت‌تولو» بود!

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی». از این‌که با لغت‌های داراب‌کلا احساسات ژرف شما برانگیخته می‌شود و افکارت می‌شکُفَد، بسیار خوشحالی به من دست می‌دهد. هر شش لغت را خوب و با خاطره، دنباله دادید، خصوصاً بالینگن را به‌درستی شکافتی. و نیز دماغی در «توت‌تولو» و ذرت در «پَک‌پَکی» را.  من هم، از توانِ لغت‌شناسی و تداعیِ خاطراتت خیلی لذت می‌برم. ممنونم. در ضمن، قلاش با قاش فرق دارد. قلاش ترَگ است. همچنان در لغت‌شناسی محلی، مُعین باش. سپاس.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1735