لُغت های ماه محرم دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. به مناسبت ماه مُحرّم که برای دارابکلاییها ماهی بسیارحُزن انگیز و خاطره آمیز است لغتهای مرسوم این ماه دوست داشتنی را که در درون تکیه و دستۀ عزاداری ها رایج است مختصر شرح می کنم:
یزید بُد: چکمۀ بلند و سفید و قرمزِ شمر بن ذی الجوشن را می گویند.
سِیو جِمه: پیراهن مشکی زنجیرزنی و سینه زنی را می گویند.
عَشیر (اَشیر): روضۀ تکیه. عشیر یعنی دهه. اشیر یعنی وعظ و اشاره.
تکّه پَلی جمع بَووشین: یعنی پیش تکیه جمع شوید، می خواهیم عزاداری کنیم.
قن کَلو: حبّۀ قند چای که در تکیه گویا برای همه یک مزّۀ خاصی داره.
مِلّاپول: پولِ اُجرت روحانی روضه خوانِ تکیه که مردم به نیّت عزای حسینی می دهند.
پِخونی: جواب دادم سینه زنی نوحه خوان را می گویند.
دَییل: ساقی می گه قند را دَییل یعنی چنگ نزنید یکی یک بگیرین تا به همه برسه.
جمبوله نَووشین: یعنی دستۀ زنجیرزن یکجا هجوم نیاورند، منظّم در ردیف خود باشند.
دسّه بشکسّه: یعنی عزاداری دسته ها پایان گرفت.
پِلاخاری: یعنی نذری پُلوی روز هفتم و نهم محرم دو روستای مُرسم و اوسا.
شاه سلامٌ علیک، آقا سلامٌ علیک: اَدای احترام عزادارها به امامزاده باقر و امامزاده جعفر.
لال پلا: نذری پُلو شب هفتم و تاسوعا درون تکیه که قاشق به قاشق برا شفا می برند.
چِمر: صدای خیلی بلند و گوشخراش را می گویند.
بِرمه: اشک و گریه برای امام حسین (ع).
تِقک: بُغض فروخفتۀ یکباره ترکیدۀ عزادارها در حین زنجیرزنی و ذکر مصیبت و عزا.
پامنبری: گریززدن یک مرثیه خوان در وسط ذکر مصیبت روحانی روضه خوان در تکیه.
باکّلهپَته: باقلای داغ کُلک (=گلپَرزده) ی شب عاشورا برای عزادارها.
تِلنگه: مصیبت آهنگین روحانی روضه خوان تکیه.
گَت تر جواب هادین: جواب سینه زنی و زنجیرزنی را بلندتر و رساتر بدهید.
تساپهلینگ: درآوردن کفش و جوراب عزادارها از مزار تا تکیه پیش در روز عاشورا.
کَلُش جا: جاکفشی تکیه.
تُش هادین: یعنی محکم سینه بزنید و جوشی بگیرین.
رِقاضی نیگنین: هر کس را نذارید دستور بده و رسم تازه باب بکنه.
یک یاعلی بلند یاعلی؛ یاعلی یاعلی یاعلی: این را می گویند تا روضه خوان منبر برود.
اهل عزای «شاه دین» خوش آمدین خوش آمدین: دستۀ اوسا وقتی شب عاشورا به دارابکلا رسید دستۀ مستقبِل پیشوازکننده، این را به آنان می گویند.
لُغت های ماه محرم دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. به مناسبت ماه مُحرّم که برای دارابکلاییها ماهی بسیارحُزن انگیز و خاطره آمیز است لغتهای مرسوم این ماه دوست داشتنی را که در درون تکیه و دستۀ عزاداری ها رایج است مختصر شرح می کنم:
یزید بُد: چکمۀ بلند و سفید و قرمزِ شمر بن ذی الجوشن را می گویند.
سِیو جِمه: پیراهن مشکی زنجیرزنی و سینه زنی را می گویند.
عَشیر (اَشیر): روضۀ تکیه. عشیر یعنی دهه. اشیر یعنی وعظ و اشاره.
تکّه پَلی جمع بَووشین: یعنی پیش تکیه جمع شوید، می خواهیم عزاداری کنیم.
قن کَلو: حبّۀ قند چای که در تکیه گویا برای همه یک مزّۀ خاصی داره.
مِلّاپول: پولِ اُجرت روحانی روضه خوانِ تکیه که مردم به نیّت عزای حسینی می دهند.
پِخونی: جواب دادم سینه زنی نوحه خوان را می گویند.
دَییل: ساقی می گه قند را دَییل یعنی چنگ نزنید یکی یک بگیرین تا به همه برسه.
جمبوله نَووشین: یعنی دستۀ زنجیرزن یکجا هجوم نیاورند، منظّم در ردیف خود باشند.
دسّه بشکسّه: یعنی عزاداری دسته ها پایان گرفت.
پِلاخاری: یعنی نذری پُلوی روز هفتم و نهم محرم دو روستای مُرسم و اوسا.
شاه سلامٌ علیک، آقا سلامٌ علیک: اَدای احترام عزادارها به امامزاده باقر و امامزاده جعفر.
لال پلا: نذری پُلو شب هفتم و تاسوعا درون تکیه که قاشق به قاشق برا شفا می برند.
چِمر: صدای خیلی بلند و گوشخراش را می گویند.
بِرمه: اشک و گریه برای امام حسین (ع).
تِقک: بُغض فروخفتۀ یکباره ترکیدۀ عزادارها در حین زنجیرزنی و ذکر مصیبت و عزا.
پامنبری: گریززدن یک مرثیه خوان در وسط ذکر مصیبت روحانی روضه خوان در تکیه.
باکّلهپَته: باقلای داغ کُلک (=گلپَرزده) ی شب عاشورا برای عزادارها.
تِلنگه: مصیبت آهنگین روحانی روضه خوان تکیه.
گَت تر جواب هادین: جواب سینه زنی و زنجیرزنی را بلندتر و رساتر بدهید.
تساپهلینگ: درآوردن کفش و جوراب عزادارها از مزار تا تکیه پیش در روز عاشورا.
کَلُش جا: جاکفشی تکیه.
تُش هادین: یعنی محکم سینه بزنید و جوشی بگیرین.
رِقاضی نیگنین: هر کس را نذارید دستور بده و رسم تازه باب بکنه.
یک یاعلی بلند یاعلی؛ یاعلی یاعلی یاعلی: این را می گویند تا روضه خوان منبر برود.
اهل عزای «شاه دین» خوش آمدین خوش آمدین: دستۀ اوسا وقتی شب عاشورا به دارابکلا رسید دستۀ مستقبِل پیشوازکننده، این را به آنان می گویند.
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. به مناسبت ماه مُحرّم که برای دارابکلاییها ماهی بسیارحُزن انگیز و خاطره آمیز است لغتهای مرسوم این ماه دوست داشتنی را که در درون تکیه و دستۀ عزاداری ها رایج است مختصر شرح می کنم:
یزید بُد: چکمۀ بلند و سفید و قرمزِ شمر بن ذی الجوشن را می گویند.
سِیو جِمه: پیراهن مشکی زنجیرزنی و سینه زنی را می گویند.
عَشیر (اَشیر): روضۀ تکیه. عشیر یعنی دهه. اشیر یعنی وعظ و اشاره.
تکّه پَلی جمع بَووشین: یعنی پیش تکیه جمع شوید، می خواهیم عزاداری کنیم.
قن کَلو: حبّۀ قند چای که در تکیه گویا برای همه یک مزّۀ خاصی داره.
مِلّاپول: پولِ اُجرت روحانی روضه خوانِ تکیه که مردم به نیّت عزای حسینی می دهند.
پِخونی: جواب دادم سینه زنی نوحه خوان را می گویند.
دَییل: ساقی می گه قند را دَییل یعنی چنگ نزنید یکی یک بگیرین تا به همه برسه.
جمبوله نَووشین: یعنی دستۀ زنجیرزن یکجا هجوم نیاورند، منظّم در ردیف خود باشند.
دسّه بشکسّه: یعنی عزاداری دسته ها پایان گرفت.
پِلاخاری: یعنی نذری پُلوی روز هفتم و نهم محرم دو روستای مُرسم و اوسا.
شاه سلامٌ علیک، آقا سلامٌ علیک: اَدای احترام عزادارها به امامزاده باقر و امامزاده جعفر.
لال پلا: نذری پُلو شب هفتم و تاسوعا درون تکیه که قاشق به قاشق برا شفا می برند.
چِمر: صدای خیلی بلند و گوشخراش را می گویند.
بِرمه: اشک و گریه برای امام حسین (ع).
تِقک: بُغض فروخفتۀ یکباره ترکیدۀ عزادارها در حین زنجیرزنی و ذکر مصیبت و عزا.
پامنبری: گریززدن یک مرثیه خوان در وسط ذکر مصیبت روحانی روضه خوان در تکیه.
باکّلهپَته: باقلای داغ کُلک (=گلپَرزده) ی شب عاشورا برای عزادارها.
تِلنگه: مصیبت آهنگین روحانی روضه خوان تکیه.
گَت تر جواب هادین: جواب سینه زنی و زنجیرزنی را بلندتر و رساتر بدهید.
تساپهلینگ: درآوردن کفش و جوراب عزادارها از مزار تا تکیه پیش در روز عاشورا.
کَلُش جا: جاکفشی تکیه.
تُش هادین: یعنی محکم سینه بزنید و جوشی بگیرین.
رِقاضی نیگنین: هر کس را نذارید دستور بده و رسم تازه باب بکنه.
یک یاعلی بلند یاعلی؛ یاعلی یاعلی یاعلی: این را می گویند تا روضه خوان منبر برود.
اهل عزای «شاه دین» خوش آمدین خوش آمدین: دستۀ اوسا وقتی شب عاشورا به دارابکلا رسید دستۀ مستقبِل پیشوازکننده، این را به آنان می گویند.
لُغت های ماه محرم دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. به مناسبت ماه مُحرّم که برای دارابکلاییها ماهی بسیارحُزن انگیز و خاطره آمیز است لغتهای مرسوم این ماه دوست داشتنی را که در درون تکیه و دستۀ عزاداری ها رایج است مختصر شرح می کنم:
یزید بُد: چکمۀ بلند و سفید و قرمزِ شمر بن ذی الجوشن را می گویند.
سِیو جِمه: پیراهن مشکی زنجیرزنی و سینه زنی را می گویند.
عَشیر (اَشیر): روضۀ تکیه. عشیر یعنی دهه. اشیر یعنی وعظ و اشاره.
تکّه پَلی جمع بَووشین: یعنی پیش تکیه جمع شوید، می خواهیم عزاداری کنیم.
قن کَلو: حبّۀ قند چای که در تکیه گویا برای همه یک مزّۀ خاصی داره.
مِلّاپول: پولِ اُجرت روحانی روضه خوانِ تکیه که مردم به نیّت عزای حسینی می دهند.
پِخونی: جواب دادم سینه زنی نوحه خوان را می گویند.
دَییل: ساقی می گه قند را دَییل یعنی چنگ نزنید یکی یک بگیرین تا به همه برسه.
جمبوله نَووشین: یعنی دستۀ زنجیرزن یکجا هجوم نیاورند، منظّم در ردیف خود باشند.
دسّه بشکسّه: یعنی عزاداری دسته ها پایان گرفت.
پِلاخاری: یعنی نذری پُلوی روز هفتم و نهم محرم دو روستای مُرسم و اوسا.
شاه سلامٌ علیک، آقا سلامٌ علیک: اَدای احترام عزادارها به امامزاده باقر و امامزاده جعفر.
لال پلا: نذری پُلو شب هفتم و تاسوعا درون تکیه که قاشق به قاشق برا شفا می برند.
چِمر: صدای خیلی بلند و گوشخراش را می گویند.
بِرمه: اشک و گریه برای امام حسین (ع).
تِقک: بُغض فروخفتۀ یکباره ترکیدۀ عزادارها در حین زنجیرزنی و ذکر مصیبت و عزا.
پامنبری: گریززدن یک مرثیه خوان در وسط ذکر مصیبت روحانی روضه خوان در تکیه.
باکّلهپَته: باقلای داغ کُلک (=گلپَرزده) ی شب عاشورا برای عزادارها.
تِلنگه: مصیبت آهنگین روحانی روضه خوان تکیه.
گَت تر جواب هادین: جواب سینه زنی و زنجیرزنی را بلندتر و رساتر بدهید.
تساپهلینگ: درآوردن کفش و جوراب عزادارها از مزار تا تکیه پیش در روز عاشورا.
کَلُش جا: جاکفشی تکیه.
تُش هادین: یعنی محکم سینه بزنید و جوشی بگیرین.
رِقاضی نیگنین: هر کس را نذارید دستور بده و رسم تازه باب بکنه.
یک یاعلی بلند یاعلی؛ یاعلی یاعلی یاعلی: این را می گویند تا روضه خوان منبر برود.
اهل عزای «شاه دین» خوش آمدین خوش آمدین: دستۀ اوسا وقتی شب عاشورا به دارابکلا رسید دستۀ مستقبِل پیشوازکننده، این را به آنان می گویند.
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. به مناسبت ماه مُحرّم که برای دارابکلاییها ماهی بسیارحُزن انگیز و خاطره آمیز است لغتهای مرسوم این ماه دوست داشتنی را که در درون تکیه و دستۀ عزاداری ها رایج است مختصر شرح می کنم:
یزید بُد: چکمۀ بلند و سفید و قرمزِ شمر بن ذی الجوشن را می گویند.
سِیو جِمه: پیراهن مشکی زنجیرزنی و سینه زنی را می گویند.
عَشیر (اَشیر): روضۀ تکیه. عشیر یعنی دهه. اشیر یعنی وعظ و اشاره.
تکّه پَلی جمع بَووشین: یعنی پیش تکیه جمع شوید، می خواهیم عزاداری کنیم.
قن کَلو: حبّۀ قند چای که در تکیه گویا برای همه یک مزّۀ خاصی داره.
مِلّاپول: پولِ اُجرت روحانی روضه خوانِ تکیه که مردم به نیّت عزای حسینی می دهند.
پِخونی: جواب دادم سینه زنی نوحه خوان را می گویند.
دَییل: ساقی می گه قند را دَییل یعنی چنگ نزنید یکی یک بگیرین تا به همه برسه.
جمبوله نَووشین: یعنی دستۀ زنجیرزن یکجا هجوم نیاورند، منظّم در ردیف خود باشند.
دسّه بشکسّه: یعنی عزاداری دسته ها پایان گرفت.
پِلاخاری: یعنی نذری پُلوی روز هفتم و نهم محرم دو روستای مُرسم و اوسا.
شاه سلامٌ علیک، آقا سلامٌ علیک: اَدای احترام عزادارها به امامزاده باقر و امامزاده جعفر.
لال پلا: نذری پُلو شب هفتم و تاسوعا درون تکیه که قاشق به قاشق برا شفا می برند.
چِمر: صدای خیلی بلند و گوشخراش را می گویند.
بِرمه: اشک و گریه برای امام حسین (ع).
تِقک: بُغض فروخفتۀ یکباره ترکیدۀ عزادارها در حین زنجیرزنی و ذکر مصیبت و عزا.
پامنبری: گریززدن یک مرثیه خوان در وسط ذکر مصیبت روحانی روضه خوان در تکیه.
باکّلهپَته: باقلای داغ کُلک (=گلپَرزده) ی شب عاشورا برای عزادارها.
تِلنگه: مصیبت آهنگین روحانی روضه خوان تکیه.
گَت تر جواب هادین: جواب سینه زنی و زنجیرزنی را بلندتر و رساتر بدهید.
تساپهلینگ: درآوردن کفش و جوراب عزادارها از مزار تا تکیه پیش در روز عاشورا.
کَلُش جا: جاکفشی تکیه.
تُش هادین: یعنی محکم سینه بزنید و جوشی بگیرین.
رِقاضی نیگنین: هر کس را نذارید دستور بده و رسم تازه باب بکنه.
یک یاعلی بلند یاعلی؛ یاعلی یاعلی یاعلی: این را می گویند تا روضه خوان منبر برود.
اهل عزای «شاه دین» خوش آمدین خوش آمدین: دستۀ اوسا وقتی شب عاشورا به دارابکلا رسید دستۀ مستقبِل پیشوازکننده، این را به آنان می گویند.
این پست مجدد از نظر تایپ، ویرایش شد:
لغتهای ماه محرم دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. به مناسبت ماه مُحرّم که برای دارابکلاییها ماهی بسیارحُزن انگیز و خاطرهآمیز است لغتهای مرسوم این ماه دوستداشتنی را که در درون تکیه و دستهی عزاداریها رایج است مختصر شرح میکنم:
یزید بُد: چکمۀ بلند و سفید و قرمزِ شمر بن ذی الجوشن را میگویند.
سِیو جِمه: پیراهن مشکی زنجیرزنی و سینهزنی را میگویند.
عَشیر (اَشیر): روضۀ تکیه. عشیر یعنی دهه. اشیر یعنی وعظ و اشاره.
تکّه پَلی جمع بَووشین: یعنی پیش تکیه جمع شوید، میخواهیم عزاداری کنیم.
قَن کَلو: حبّۀ قند چای که در تکیه گویا برای همه یک مزّۀ خاصی داره.
مِلّاپول: پولِ اُجرت روحانی روضهخوانِ تکیه که مردم به نیّت عزای حسینی میدهند.
دَگش نکانین: یعنی کفش و زنجیر همدیگر را عوضی نپوشید و نگیرید.
پِ خونی: جواب دادنِ سینهزنی نوحهخوان را میگویند.
دَییل: ساقی میگه قند را دَییل یعنی چنگ نزنید یکی یک بگیرین تا به همه برسه.
جمبوله نَووشین: یعنی دستۀ زنجیرزن یکجا هجوم نیاورند، منظّم در ردیف خود باشند.
دسّه بشکسّه: یعنی عزاداری دستهها پایان گرفت.
پِلاخاری: یعنی نذری پُلوی روز هفتم و نهم محرم دو روستای مُرسم و اوسا.
شاه سلامٌ علیک، آقا سلامٌ علیک: اَدای احترام عزادارها به امامزاده باقر و امامزاده جعفر.
لال پلا: نذری پُلوی شبهای هفتم و تاسوعا درون تکیه که قاشق به قاشق برا شفا میبرند.
چِمر: صدای خیلی بلند و گوشخراش را میگویند که بر سینه میزنند.
بِرمه: اشک و گریه برای امام حسین (ع).
تِقک: بُغض فروخفتۀ یکباره ترکیدۀ عزادارها در حین زنجیرزنی و ذکر مصیبت و عزا.
پَکر: حالت تَباکی و ادب و غمناکی مردم دارابکلا در طول ایام محرم خصوصاً روز عاشورا.
پامنبری: گریززدن یک مرثیهخوان در وسط ذکر مصیبت روحانی روضهخوان در تکیه.
باکّلهپَته: باقلای داغ (=گلپَر زده) ی شب عاشورا برای عزادارها.
تِلنگه: مصیبت آهنگین روحانی روضهخوان تکیه.
گَت تر جواب هادین: جواب سینهزنی و زنجیرزنی را بلندتر و رساتر بدهید.
تِساپهلینگ: درآوردن کفش و جوراب عزادارها از مزار تا تکیه پیش در روز عاشورا.
کَلُش جا: جاکفشی تکیه.
تُش هادین: یعنی محکم سینه بزنید و جوشی بگیرین.
رِقاضی نیگنین: هر کس را نذارید دستور بده و رسم تازه باب بکنه.
یک یاعلی بلند، یاعلی؛ یاعلی، یاعلی، یاعلی: این را میگویند تا روضهخوان منبر برود.
اهل عزای «شاه دین» خوش آمدین، خوش آمدین: دستۀ اوسا وقتی شب عاشورا به دارابکلا رسید دستۀ مستقبِل پیشوازکننده، این را به آنان میگویند. دامنهی توحید