به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. پیامبر ص اسلام را از آسمان (از سوی خداوند) دریافت کرد؛ شفاهی و وَحیانی آنگاه بهخاطر سختی بر خود از سوی حاکم وقت مکه (ابوسفیان و اعیان و اشرافش) دست به هجرت به یثرب زد و آنجا بود وقتی دید دل و روح مردم با اوست و به رهنُمایی و راهبَریاش ایمان دارند، اسلام را از ورقهی ذهن، به صحنهی حیات مردم آورد، تا مسلمان را، نه تماشاگر و حکومتشوندهی اشراف و سلاطین ببیند، بلکه فعال و عملگرا بار بیاورَد. و از مردم، نه پیرو و مقلد که پیگیر و مجاهد (به وقت مقاومت) بسازد. حکومت نبوی ع چیزی بیرون از دین نبود؛ عین دین بود. امام خمینی نیز به تبعیت از نبوت و امامت، چنین کرد. او نیز، مبارزه را -که از نصیحت و تذکر و خیرخواهی برای شاه و جداکردن او از عدهای اسلامستیز در دربار آغاز کرده بود و مجموعه اخطارهایش سودی بر شاه نبخشید- به سمت واژگونی بُت سیاسی بُرد. چونان پیامبر ص، که بُتپرستی را نشانه گرفت. ازینرو امام، به دستور شاه پس از یک بار دستگیری و بازداشت در قیطریه، سرانجام در سال بعدی یعنی آبان ۱۳۴۳ که نهضت را از مبارزه با استبداد داخلی به ستیزه با استکبار آمریکایی پیوند زد، از ایران بیرون انداخته شد و مثل مقتدایش پیامبر ص، از تبعید در بورسیای ترکیه به نجف هجرت کرد. و وقتی هم پس از ۱۴ سال به میهن بازگشت، اندکی بعد تغییر رژیم «سلطنت پهلوی» به «جمهوری اسلامی» را به همهپرسی گذاشت. تاریخ گواه است که ملت، کمی کمتر از ۱۰۰% برگهی سبزِ «آری» را به صندوق ریخت و برگهی سرخ «نه»ی داخل صندوقها را اگر داخل ترازو میگذاشتند وزنش نیممن! هم نمیشد.
به نظر من هنوز هم رأی آری به استمرار «جمهوری اسلامی»، کثیراً در کثیر است و وزن آرای جمیع مخالفین همچنان همان نیممن باشد. معتقدم نگاه میتواند دستکم سه گونه باشد: معتقدِ معتقد. معتقدِ منتقد. منتقدِ مخالف. این سه نوع نگاه -که من در دومی هستم- همچنان میتوانند کنار هم در سایهی «جمهوری اسلامی» زیست کنند؛ مسالمتآمیز، سازنده، وحدتواره و دستدردستهم. براندازان هم اگر توانستند -که تاریخ بدکرداری آنها نشان داد، نمیتوانند- باز نیز مردم هستند که باید بپذیرند یا پس بزنند. من همچنان برین باورم مردم با همان سه نوع نگاه، به براندازان «نه»ی قطعی و قاطع و بُرنده میگویند. برمیگردم به صدرِ متنم: آیا روز «جمهوری اسلامی» عید است؟! بله که عید و جشن است و روز خدا؛ زیرا ملت متدین ایران، کاری شبیه کار نبی مکرم ص کرد؛ مبارزه با بُت، برانگیختگی فکری، مدینهساختن از یثرب که اوس و خزرِخ خون هم را میخوردند و جمهوریاسلامیساختن از سلطنت، که شاه هم چون اوس و خزرج، خونِ علما، روشنفکران (شامل دینی، فرهنگی و مارکسیستی)، دانشجویان، طلبهها، کارگران و سایرین را میریخت. یک گریز: اینک اما در مشهد مقدس، چرا چند سالیست چُنان است؟ چون آنجا به سیاست «عدم تمرکز» علاقه دارد. ازقضا این نوع «محلیسازی» قدرت و سیاست، از ایدههای مدرنیته است و شعار جناح چپ؛ مشهور به «جبههی اصلاحات». حالا چرا با شعار خود درمیافتند، لابد نفع خود را نه ترکِ این ایدهی مدرن، بلکه شاید گرمنگهداشتنِ فضای نقد میدانند. بگذرم. نظری ندارم. عید رأی مردم مؤسس برای تأسیس «جمهوری اسلامی ایران» بر هوشیاران، گوارا. > ۱۲ فروردین ۱۴۰۱ ← دامنه