گروه حمزه
از نوشته هایم در مدرسۀ فکرت. به قلم دامنه: به نام خدا. آنان -که به سیاهجامگان معروف بودند- بیش از ۱۰۰۰ نفر بودند؛ به سرپرستی «قدرت لطفی» مشهور به حاجی لطفی. مخفی بودند و زیر نظر مرحوم داریوش فروهر وزیر کار دولت بازرگان فعالیت میکردند. و نیز به شهید سرلشگر محمدولی قرنی رئیس ستاد مشترک ارتش، منصوب مرحوم بازرگان، نزدیک بودند. آنان، هم دورهی چریکی آموزش میدیدند و هم «کاراتهکا»های زبدهای بودند و در سنین ۲۱ تا ۳۸ سال. با شاه مبارزه میکردند. مثلاً پیش از پیروزی انقلاب، عکس امام خمینی را در چاپخانهی یک کلیمی چاپ میکردند.
گروه حمزه -که خود را فدایی اسلام میدانست- در آخرین دیداری که با امام خمینی داشتند با خود کفن برده بودند و از امام خواستند کفنهای آنان را متبرّک کنند که به گفتهی قدرت لطفی امام هم پذیرفت. یکی از مهمترین کارهای گروه حمزه، دستگیری امیرعباس هویدا بود. داریوش فروهر، نشانی ویلایی در لویزان را به آنان داد که عشرتکدهی ساواک بود و هویدا و خواهرش در آنجا پنهان شده بودند. گروه حمزه و قدرت لطفی به ویلا حمله و هویدا و خواهرش را دستگیر کردند. او هویدا را به صورت مجروح انقلاب، سوار آمبولانس کرد و بر تن خواهرش لباس پرستاری پوشاند و با این تاکتیک و نقشه از ویلا خارج کرد و به مدرسهی رفاه رساند و تحویل دکتر ابراهیم یزدی داد. بگذرم. (برای اطلاعات بیشتر به صفحات ۲۹۶ تا ۳۰۱ کتاب «قتلهای سیاسی و تاریخی سی قرن ایران، دورهی دوم، جلد یکم، از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۹» نوشتهی جعفر مهدینیا. رجوع شود.)
نکته: الآن را نبین! آن زمان واژهی «فدایی» علامت فداکاری افراد برای اسلام، ملت و میهن و خلق بود و بارِ معنایی بلندی داشت: مانند نامی که نواب صفوی برای تشکیلات خود برگزیده بود. مانند همین گروه حمزه که خود را فدایی اسلام مینامید. و نیز نامی که بنیانگذاران چریکهای فدایی خلق ایران برای سازمان خود برگزیده بودند. که البته بعدها دو شاخه شد اکثریت و اقلیت. شاخهی دیگری هم علاوه بر آن بود، که خانم اشرف دهقانی آن را رهبری میکرد که تز مسعود احمدزاده را بر بیژن جزنی ترجیح میداد و به جنگ مسلحانهی شهری باور داشت. بگذرم.
اشاره: فقط بگویم لانهی جاسوسی آمریکا را زودتر از همه، چریکهای فدایی خلق ایران حمله کرده بود تا آمریکایی را دستگیر یا بکشند که بعداً در مرحلهی دوم، آن دانشجویان «پیرو خط امام» وارد قضیه شدند و رفتند سفارت را تسخیر کردند. بگذرم.عکس بالا: کتاب «قتلهای سیاسی و تاریخی سی قرن ایران. دورهی دوم، جلد یکم، از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۹» نوشتهی جعفر مهدینیا. ۴۶۷ صفحه.