مصاحبهی همسر حاجآقا مصطفی خمینی
به قلم دامنه : به نام خدا. سلام. اخیراً درین منبع مصاحبهای خواندم از همسر حاجآقامصطفی خمینی خانم معصومه حائری فرزند حاج شیخ مرتضی حائری یزدی (فرزند آیتالله العظمی عبدالکریم حائری یزدی بنیانگذار حوزهی علمیهی قم) که از شرح مطالبش میگذرم و فقط دو نکتهاش را حیفم آمده نگویم:
یکی این که در مورد تولد فرزند دومیاش گفته است فرزند دوم هم «بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده و اطرافیانم برای این که من بیش از اندازه ناراحت نشوم، گفتند دختر بوده است»
و دوم آن که در بحث چادرگذاشتن پیش امام خمینی گفته است: «من با این که مَحرم امام بودم، اما با چادر چیت خانگی پیش ایشان میرفتم و حاجآقامصطفی به من میگفت چرا با چادر پیش آقا میروی؟! من هم در جواب میگفتم ما در خانوادهی خودمان اینجوری بودیم و عادت کردیم تا این که احمدآقا ازدواج کرد و خانم ایشان بدون چادر پیش امام میآمد و آن وقت حاجآقامصطفی به من گفت همین بهتر است که تو پیش آقا، چادر سر میکنی.»
خانم معصومه حائری
جملهی اول که به گفتهی خانم حائری، برخی جهت دلداری و تسکین دردِ درگذشت فرزند نوزادش، به ایشان گفتند، در کُنهِ خود نشان میدهد نفوذ جهل دربارهی برداشت غلطِ برتری جنس مرد بر زن، پسر بر دختر، همچنان به پیش میتازد و این تلقی غلط که قرآن خط بطلان بر آن کشیده، خانهی فقیه و دانشمند و عوام، انسانِ سنتی و مدرن، مکانِ روستا و شهر، و جنبهی مرکز و پیرامون نمیشناسد. حالا آنکه حالِ همهی ما (هر دابّه و جُنبنده) چه مرد، چه زن، چه دختر، چه پسر، مساوی در احاطهی علم و رزق خداوند است و اکرم کسیست که پرهیزگارتر باشد. میگویید نه! بنگرید آیهی ۶ هود با ترجمهی مرحوم فیضالاسلام را:
وَ ما مِن دابّة فی الأرضِ اِلّا على اللهِ رزقُها
و یعلم مُستقرّها و مُستودعها کلٌ فی کتابٍ مُبین
و (پس از آن دربارهی احاطهی علم و دانایى خود را به هر چیز مىفرماید) جنبندهاى (کوچک، بزرگ، نر، ماده، پرنده، چرنده، درنده، بیابانى، شهرى، کوهى و جز آنها) در زمین نیست مگر آنکه روزىِ آن (از خوردنى و آشامیدنى و آنچه که زندگى به آن بستگى دارد) بر خدا است، و جایگاه آن را (براى زندگى) و سپردنگاهش را (براى تن بىجانش) مىداند، همهی آنها (روزى و خانه، گور هر جنبندهاى) در کتاب آشکار (لوح محفوظ و نامهی نگاه داشتهشده) است (تا فرشتگان آن را دیده بدانند آنچه را که بجا مىآورند.)
جملهی دوم هم نشان میدهد که پوشش زن و پرهیزنکردن از چادر در پیش مَحرم و مَحارم -با آنکه الزام و وجوبی بر آن نیست- یک هنجار اخلاقی در میان خانوادههای مذهبی ایرانی بوده و هست. اساساً زنان از سرِ حُجب و حیا، شرم دارند با لباسی خیلیراحت و بیمبالات، پیش دیگران و حتی نزد فرزندان ظاهر شوند؛ هم برای حفظ حرمت طرف مقابل، هم جهت پاسبانی از شأن و منزلت خودشان و هم جمع هر دو منظور. البته کمکم ممکن است (شاید هم واقع شده است) شُلحجابی -که شوربختانه جامعهی مذهبی ما را تا حدّی دربرگرفته و بنیانهای محکم را به سوی سستی برده- این رفتار والای آنان را خدای ناکرده به دست فراموشی سپرده و این مرزهای زیبای حیا را فرو بپاشاند. مَباد.
توضیح
متن زیر را جناب حجتالاسلام محمدرضا احمدی پس از انتشار این پست نوشته و به تالار «نغمه» ارسال کردهاند که درینجا منعکس و پاسخم در ذیل آن درج میشود: سلام بر جناب طالبی از مطالب شما و سایر اساتید استفاده می کنیم. دو نکته در باره پست امروز شما: بیشتر بخوانید ↓
۱. یاد یک خاطره ای از حضرت امام افتادم در اهمیت دادن به دختر. خواستم از حافظه ام کمک بگیرم، ترسیدم ناقص نقل کرده باشم، لذا اصل جریان را بدون کم و کاست ارسال می کنم. خانم دکتر طباطبایی میگوید:
"امام به من گفتند: تو که دختر نداری، اولاد نداری، تو نمی دانی دختر چقدر به درد می خورد. یک روز من گفتم که شما پسر خوبی مثل احمد دارید، چرا این حرف را می زنید؟ گفتند: او نمونه است، او تک است، مثل احمد معلوم نیست که دیگر پیدا بشود، احمد تک است، احمد را کنار بگذار، ولی تو دختر نداری، اولاد نداری، اولاد، دختر است".
مارندرانی ها می گویند: کیجا جانِ.
۲. معمولا در اذهان روحانیون نزاع بین سنت و تجدد یا همزیستی بین سنت و تجدد وجود دارد. از یک طرف، از ثمرات مثبت تجدد نمی توان گذشت، از طرف دیگر باید مواظب بود به بهانه تجدد، به دین و سنت الهی ضربه وارد نشود. آن مصاحبه خواست حاج آقامصطفی را روحانی نواندیش معرفی کند و برای آن نمونه هایی را هم ذکر می کند، مانند: نپوشیدن نعلین، درخواست برداشتن چادر در مسافرت و ... ، اما چرا این روحانی نواندیش چادر پوشیدن همسرش در مقابل پدرشوهر را که محرم هست تحسین می کند؟ قطعا آقامصطفی مخالف حجاب نیست، اما خواست راه حلی ارائه نماید که خانمها هم حجاب داشته باشند و هم راحت باشند.
ناگفته نماند، از خاطراتی که از حضرت امام به جای مانده است می توان فهمید که ایشان هم در موضوع حجاب سخت گیری نمی کردند، اما به رعایت حد شرعی آن همیشه توصیه می کردند.
یک افزوده: خوانندگان شریف و شائق، به کامنت جناب مرآت نیز در بخش نظرات این پست، رجوع فرمایند که در آن نکات خوبی بیان فرمودند و پاسخ بنده هم در زیر آن مندرج شد.