در غم درگذشت بانو ربابه آهنگر
الَّذینَ اذا أَصابَتهُم مُصیبةٌ قالوا انَّا لله و انَا الَیهِ راجِعون
پست ۷۹۲۲ : به قلم دامنه: ( چهارشنبه، ۵ خرداد ۱۴۰۰ ) یاد میکنم اول نام خدای متعال را و سپس سلام و احترام را. هنگامی که آمدم تا پیامهایی را به رویم باز کرده و بخوانم، با متن مویهکنان تسلیت تکاندهنده روبرو شدم، آه نهادم را در نوردید و بر روحم جراحت سختی زد و تازه وقتی متن را تمام کرده و به آخرش رسیدم، چشمم را لحظاتی بر تصویر زندهیاد بانو ربابه، آن زن پاک و باایمان دوختم، غم و اندوه عجیبی مرا در بر گرفت و با نهایت جاخوردگی و افسوس که گویی زلزلهای بر پیکرم وارد آمده، آیهی استرجاع نثارش کرده و حمد و سورهی جانانهای بدرقهی پیکر پاکش روانه داشتم و اندوهام را با خود به اینجا آوردم.
انسان وقتی با آن زنِ روشنضمیر و بهشدت بامرام و معرفت و عمیقاً مهربان و آدابدان مواجه میشد و سلام و علیکی میکرد، بهیکباره آکنده از انرژی معنوی میشد؛ زیرا کردار و گفتار و رفتار آن بزرگوار آدم را سرشار از شادی و ادب و حرمتگذاری میکرد. حقیقتاً یک زن پیشرفته و آگاه و پاکسرشت و پاکدامن و باپروا و پارسا و اخلاقپیشه و معتقد و باورمند بود. با آنکه تقریباً تمام عمرش را در تهران زیست، اما در هویت برجستهی دینی و مذهبی و اخلاقیاش پابرجا ماند و زبانزد در نجابت و ایمان و اخلاق شد. من بینهایت با پیام تسلیت غمانگیزانهی سید علیاصغر متأثر و اندوهگین شده و بر فراق دردناکِ و مظلومانهی آن زن مدبّر، آن مادر نمونه، آن انسانِ اُنیس و خَلیق و آن خواهر دوستداشتنیام، قطراتی اشک ریختم تا خودم را آرام و جانم را مقداری تسلّا دهم. بر من همین بس که وقتی روزی در تهران به اتفاق حسن برادر عزیزش به خانهاش میهمان شده بودم، چقدر مهماننوازی و محبت میکرد و مانند خواهرانم در قلبم جای داشتند. اخلاق والای او، آدم را شرمسار میساخت. روحش شاد و غریق رحمت باد و وجودِ مطهر اُخرویاش محشور با معصومین (ع) باد.
من به اعضای فراوانی از منتسبان نسبی و سببی ایشان تسلیت میگویم؛ به حسن و مهدی؛ برادرش. به مهندس آقا سهیل و جواد و علی؛ فرزندان ارجمند و گرانقدرش. برادرزادگان و خواهرزادگانش و نیز به همهی عزیرانش که برای نام بردن از نامِ تکتک آنان مجال نیست، بهویژه به همسرش جناب قربان غلامی اعلایی و به خواهران گرانقدرش خاصه زنعمو طاهره یادگار محترم و عظیمالشأن روانشاد یوسف و نیز به تمامی فامیلان.
متن پیام فرزندش مهندس سهیل غلامی
با سلام و عرض ادب
از متن زیبا و آرامش دهنده شما بزرگواران صمیمانه تشکر می کنم. شما سید بزرگوار به همراه آقا ابراهیم و آقا جعفر و دایی یوسف و آقا رسول به مانند برادر برای مادر عزیزم بودید و بر گردن من و برادرهایم حق بزرگتری داشته و به مانند دایی ها برای ما ارزشمند و قابل احترام بوده اید و هستید و خواهید ماند. این ارتباط و احترام عاطفی همگی ریشه در حسن رفتار و سلوک شما بزرگواران دارد. از اینکه منت بر سر ما گذاشته و سوگواره ای برای مادر مظلوم و مومنه و خدا ترس من سرودید تشکر می کنم.
مرگ حق است و نصیب هر انسانی چه پیر و چه جوان خواهد شد اما آنچه دل مرا می سوزاند این است که مادرم در طول زندگی زجر و ناراحتی فراوان کشید و در میان سالی در حالیکه تازه قصد لذت بردن از دسنرنج هایش را داشت این بیماری لعنتی در مدتی کوتاه تک تک سلول های وجود مهربانش را از بین برد. اما در این مدت هرچند عذاب کشید و ما از عذاب ایشان رنج بردیم اما ارتباط عاطفی قوی تری بین ما برقرار گردید که هیچ وقت در طول ۴۵ سال عمری که از خدا گرفتم به عنوان پسر ایشان به آن دست پیدا نکرده بودم. به جرات می توان گفت باتمام وجود دریافتم که سعدی چه خوش گفته است که:
در رفتن جان از بدن گویند هر نو عی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
مادرم عاشق دعا و نماز و سوگواری برای سیدالشهدا بود و از شما بزرگواران و سایر اعضای فرهیخته و مومن گروه عاجزانه تقاضا دارم برای آرامش روح فرشته گونه و مهربان و خدا ترسش دعا نمایند. ان شا الله باشد که در شادی شما بزرگواران جبران نماییم. ایام عزت مستدام.
قبر بانوی مؤمنه ربابه آهنگر دارابی
بهمن ۱۴۰۱ مزار داراب کلا. عکاس: دامنه
پاسخ دامنه
سلام. گواه است خدا که متنِ ارزنده و از دلبرآمدهی شما، بر دل نشست. آنچه دربارهی مادر باایمان خود نوشتهای، جدا از آنکه توصیفی سوزناک بود و قلبهای ما را در غم رحلتش به مویه و داغ، آکنَد، نشان روشنی بر معرفت شما به مقام رفیع مادر است که احترام ژرفتر ما را به آن بانوی عزیز برانگیخته است. من حقیقتاً گویی خواهرم را دست دادم؛ خواهری که فراموششدنی نیست. و بدین خاطر من در مصیبتتان، خودم را شریک میدانم. درود بر روان پاکش و سلام بر قبر و خاکش که انسان باایمانی را در خود جای داده است و مادرتان بهیقین با توشهای پربار در آن آرمیده است. آرام بمانید و تا میتوانید برای او خیرات کنید و در وقتهای زیبای خود بین خود و خدا، برای آن مادر محبوب، نماز اقامه کنید و دست بر آسمان، بلند. درود بر چنین ادب و آداب.