چرا نظام رادیو پیام تأسیس کرد؟!
به قلم دامنه: چرا نظام رادیو "پیام" تأسیس کرد؟ به نام خدا. سلام. شبکهی رادیویی پیام در ۱۲ آذر ۱۳۷۳ در دو حوزهی محتوا و موسیقی افتتاح شد؛ با جهتدهی سه بخش عمدهی موسیقی، خبر، گفتار و یک بخش فرعی ترافیک. منبع. آقای اسفندیار رحیم مشائی و آقای حسن خجسته باقرزاده برادرِ حاجیهخانم منصوره خجسته باقرزاده (همسر محترم آیت الله سید علی خامنهای رهبر معظم) در آغاز و وسط کار، برای آن نقش ایفا کردند. درین ستونِ روزانهام خواستم پیامبودنِ این رادیو را بررسی کرده باشم:
آرم شبکههای رادیو
در جمهوری اسلامی ایران
من دانشجو بودم در دانشگاه تهران که خبرِ راهاندازی رادیو "پیام" در محیط دانشجویی پرطنین پژواک انداخته بود. اتوبوس های شرکت واحد، تاکسیهای شهرها و حتی خانهها روی موج اف ام این رادیو، ثابت مانده بود. شاید وقتی مفهوم محوری پیام در صدر اهداف این رادیو جای گرفته بود، حتی جهان مدرن هم از پدیدهی "پیامرسان" بویی نداشت؛ اگر هم داشت، من نمیدانم. لابد، هم محدود بود و هم معدود. اما این فکر نو و ایدهی بکر، چرا منزلت پیامبودن خود را از خود دور نگه داشت و دچار رفتار روزمرّگی و سرانجام روزمرگی شد؟! رادیو "پیام" میتوانست به عنوان یک ابداع شجاعانه و یک نوآوری فکری و سیاسی، مرجع و منبع و محیط آزاد میان مردم و حکومت باشد و گفتار و خبر در آن به جای نشر از بالا، از بدنهی ملت هم سرچشمه بگیرد، دو جانبه. یعنی هم مردم در آن نشر ایده و خبر و گفتار کنند و هم خودِ نظام. چیزی مانند همین پیامرسانهای عظیم جهان که سالهای اخیر جوانه زد و نمو کرد و تنومند شد و میرود یک "دولتانسان" تشکیل دهد که بر دولتها و حکومتها حتی، تفوق یابند ولو با بالاترین میداندهی به شایعهپردازان و لجنپراکنان در جهان. اما این رادیو، خود، خود را با هدف شگفت و شگرف دور انداخت (=بخوانید شاید هم دور انداختند) و شیوهنامهی خود را شبیه سایر کارهای شکلی و ظاهری صداوسیما ساخت. این رادیو میتوانست انقلابی در دنیای "پیام" ایجاد کند و مردم آن را تریبون آزاد خود مینمودند. اگر چنین میشد و در چنبرهی قدرت و باند و جناح نمیافتاد، این رادیو میتوانست محکمترین ضربهگیر نظام باشد و سکوی آزاد و محترمانه و قانونمند آزادی بیان مردم.
چرا باید چنین باشد؟ چون حکومت در جمهوری اسلامی بنایش بر اسلام و شرع مقدس و تکیهاش بر مردم و آرای عمومی است. نظام به واسطهی حق نمایندگی از سوی مردمِ گزینشگر، باید هم از مسلّمات شرعی و احکام قطعی مذهبی محافظت کند و خودشان هم (=همهی کسان که در مصدر هستند) پیش و بیش از مردم، باید شرعی و متشرّع و ورعپیشه و پایبند به اخلاق و نیز پارسا در برابر فساد باشند، اما بسیاری از امور دیگر، عرفی است و مربوط به فرهنگ و اخلاق و سنتهای سالم. بنابرین، حکومت خیلی از جاها باید ببیند مردم چه نظری دارند و چه چیز را به منافع ملی و زندگی آرام و رفاه خود نزدیکتر میبینند. علت، هویداست؛ زیرا حکومت، مولودِ مردم است و با رأی مردم (=اتفاق آراء یا اگر نشد اکثریت نسبی آراء) همه چیز نافذ میشود، حتی طبق تئوری امام ره، در دورهی استقرار، اِعمال ولایت شرعیهی فقیه جامع شرائط یا شورای فقیهان نیز چنین است. همهی اینها ایجاب مینمود رادیو "پیام" مُبدع یک خَرق عادت میشد و از آزادیِ اظهار نظر آحاد ملت نمیهراسید و تریبون این شبکه را سکویی برای گفتار مستقیم مردم و نیز اخبار و تحلیل و تفسیر متقابل میکرد. یعنی هم رادیو سخن و پیام رسانَد و هم مردم پیام بگذارند. هر پیامرسانی رادیویی یکسویه، شبیه ساخت کانالهای پیامرسان است که یک مدیر و یا چند ادمین، پشت آنند و همهی اعضا فقط خواننده و تماشاگر! واقعا" رادیو "پیام" چه خوب بود مثل گروههای پیامرسان بود و از یکسویگی میگریخت. من در ماشینم و حتی اگر شائق بودم در منزلم اساسا" بر روی رادیو "پیام"ام، چون دوستدار موسیقی و خبر نو هستم؛ اما حیف این رادیو اخبار ترافیک را بیشتر دوست دارد، تا اخبار مردم را. من مثبتات این رادیو را هم واقفم و کتمان نمیکنم. اما آیا میرسد روزی این رادیو به آن رادیوی "پیام" با مفهوم واقعی و مردمپایه دست یابد؟! البته این وابسته است به این که معلوم گردد: چرا نظام رادیو "پیام" تأسیس کرد؟ بنده بگذرد. ۲۸ دی ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.