درگذشت مادر سید علیاصغر
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. گریهی شدید سید علیاصغر پشت تلفن بغض مرا تَرکاند. من میدانم که میان تو و مادرت حتی به باریکی مو هم فاصله نبود. حالا تو از کسی بریده میشوی که برای هم پارهی تن بودید و جگر گوشه. و چگونه کسی دل دارد پارهی تن خود را زیر خاک بسپارد؟ و این است که میدانم بر تو چقدر سخت میگذرد که میخواهی پیکر مادر را امروز به دل خاک گذاری و با کفن و دفن او اشکریزان به خانهای برگردی که با دیدنِ جای خالی مادر غمدیده و فقرچشیدهی صبور و بردبارت بهشدت عذاب فراق کشی. تو و او سالها خاطرات آغشته به غم و شادی دارین.
درگذشت مادر سید علیاصغر
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. گریهی شدید سید علیاصغر پشت تلفن بغض مرا تَرکاند. من میدانم که میان تو و مادرت حتی به باریکی مو هم فاصله نبود. حالا تو از کسی بریده میشوی که برای هم پارهی تن بودید و جگر گوشه. و چگونه کسی دل دارد پارهی تن خود را زیر خاک بسپارد؟ و این است که میدانم بر تو چقدر سخت میگذرد که میخواهی پیکر مادر را امروز به دل خاک گذاری و با کفن و دفن او اشکریزان به خانهای برگردی که با دیدنِ جای خالی مادر غمدیده و فقرچشیدهی صبور و بردبارت بهشدت عذاب فراق کشی. تو و او سالها خاطرات آغشته به غم و شادی دارین.
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. گریهی شدید سید علیاصغر پشت تلفن بغض مرا تَرکاند. من میدانم که میان تو و مادرت حتی به باریکی مو هم فاصله نبود. حالا تو از کسی بریده میشوی که برای هم پارهی تن بودید و جگر گوشه. و چگونه کسی دل دارد پارهی تن خود را زیر خاک بسپارد؟ و این است که میدانم بر تو چقدر سخت میگذرد که میخواهی پیکر مادر را امروز به دل خاک گذاری و با کفن و دفن او اشکریزان به خانهای برگردی که با دیدنِ جای خالی مادر غمدیده و فقرچشیدهی صبور و بردبارت بهشدت عذاب فراق کشی. تو و او سالها خاطرات آغشته به غم و شادی دارین.
درگذشت مادر سید علیاصغر
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. گریهی شدید سید علیاصغر پشت تلفن بغض مرا تَرکاند. من میدانم که میان تو و مادرت حتی به باریکی مو هم فاصله نبود. حالا تو از کسی بریده میشوی که برای هم پارهی تن بودید و جگر گوشه. و چگونه کسی دل دارد پارهی تن خود را زیر خاک بسپارد؟ و این است که میدانم بر تو چقدر سخت میگذرد که میخواهی پیکر مادر را امروز به دل خاک گذاری و با کفن و دفن او اشکریزان به خانهای برگردی که با دیدنِ جای خالی مادر غمدیده و فقرچشیدهی صبور و بردبارت بهشدت عذاب فراق کشی. تو و او سالها خاطرات آغشته به غم و شادی دارین.
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. گریهی شدید سید علیاصغر پشت تلفن بغض مرا تَرکاند. من میدانم که میان تو و مادرت حتی به باریکی مو هم فاصله نبود. حالا تو از کسی بریده میشوی که برای هم پارهی تن بودید و جگر گوشه. و چگونه کسی دل دارد پارهی تن خود را زیر خاک بسپارد؟ و این است که میدانم بر تو چقدر سخت میگذرد که میخواهی پیکر مادر را امروز به دل خاک گذاری و با کفن و دفن او اشکریزان به خانهای برگردی که با دیدنِ جای خالی مادر غمدیده و فقرچشیدهی صبور و بردبارت بهشدت عذاب فراق کشی. تو و او سالها خاطرات آغشته به غم و شادی دارین.

