تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : سلام آقای طالبی روز بهخیر در بازی با ورق، وقتی برگهای اصلی و به ویژه "آس" از دست کسی خارج شود، به قول معروف دست او برای رقیبان رو میشود. از آن به بعد، حریفان از برگهای باقیمانده در دست او و شرایط وی برای ادامه بازی، آگاهی کامل دارند و میتوانند حرکتهای بعدی او را با دقت بالا پیشبینی کنند. در چنین ... -
جعفر آهنگر دارابی : جناب آقای ابراهیم طالبی مدیر سایت دامنه از لطف و عنایت جنابعالی بسیار سپاسگزارم از اینکه نوشتار بنده و دوستان محترم و همچنین اظهار نظر خود را برای ثبت در تاریخ در سایت بارگذاری نموده اید.... موفق باشید. جعفر آهنگر دارابی تیرماه ۱۴۰۴ -
ناشناس : سلام استاد آقا ابراهیم عزیز، خاطرات مرا زنده کردی، اول از همه یادی کنم.از استاد خودم ابوی گرانقدر شما ، که بخشِ زیادی از دوران عمر مکتبخانه ای بنده پیش ایشان سپری شد . و به همین خاطر یکی جاهای ثابتی که قرائت فاتحه دارم مزار ایشان است ، خدا رحمتش کنه. واقعا خاطرات زیست مکتبخانه ای فراموش نشدنی است، ... -
جعفر آهنگر دارابی : سلام ✍ در تأیید بیانیه مهندس میرحسین موسوی؛ و نقد انفعال اصلاحطلبان قدرتمحور بیانیه اخیر مهندس میرحسین موسوی، با نگاهی دقیق، دلسوزانه و آیندهنگر، بار دیگر نشان داد که در میانهی هیاهوی سیاستورزیهای بیثمر، هنوز صداهایی هستند که دغدغهی مردم، نجات کشور و گذار مسالمتآمیز از بحرانهای ساختاری را دارند. ... -
مدرسه فکرت شعبهی ایتا : سلام چند نظر بازخورد روی این پست -
ناشناس : امیر رمضانی دارابی: با درود بر دوستان گروه . یک پرسش ایران در دویست و پنجاه سال گذشته در کدام جنگ با دو قدرت اتمی درگیر شده و بیش از ۲۴ ساعت مقاومت کرد !؟ و طرف مقابل تقاضای آتش بس کرد !؟ همین ما را کفایت الباقی وهمیات است . 🙏🙏 سید علی اصغر شفیعی دارابی به آقای امیر رمضانی: سلام مهندس تحلیل صحیح شرایط ... -
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- اوسا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
مَحرمکردن زن و مرد
به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: سفرنامۀ تبلیغی. قسمت سیزدهم. در دفتر تبلیغات حوزه ی علمیه ی مشهد مقدس برای اینجانب صادر شد به دفتر تبلیغات بجنورد و از آنجا به سمت راز و از راز به سَمتِ سرخ سو انقلاب. مطالبی در دو سفرنامه ی قبلی گفته شد . در ادامه اتفاق اول گفته شد. حواشی هم داشته نپرداختم. میرسیم به اتفاق دوم. قبل از آن نکاتی بگویم. اول این رباعی را هدیه می کنم:
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
با اشک به بارگاه او پل بزنید
فرمود که هر زمان گرفتار شدید
بردامن ما دست توسُّل بزنید
۱ : چون مشغله های تبلیغی و تحقیقی اینجانب زیاد است برای این سفرنامه از وقتهای استراحت خودم استفاده می کنم.
۲ : مطالب دامنه را مطالعه می کنم و در فواصل زمانی نقد می کنم اما به ضمیمه ی سفرنامه.
۳ : سفرنامه چون متنوع می باشد و در استانها و شهرهای مختلف اتفاق افتاده فکر می کنم هر شخص اهل مطالعه همه ی سفرنامه را با روحیه ی نشاط می خواند. اگر چه بیش از صد قسمت بشود.
۴ : مطالعه هر قسمت از سفرنامه یک الی دو دقیقه زمان بَر است. اما نوشتنش نیازمند صرف زمان است لهذا در زمانهای مختلف نوشته می شود.
اما اتفاق دوم در سرخ سو انقلاب از رازِ بجنورد: بنا بر این شد در خانه ی آقای وَجَدی بمانم و ماندم. دو الی سه روز گذشت آقای وَجَدی گفت خانم اول من مُرد این خانم دوم من است. الان دوسال گذشت. بچه هم نداریم. خواستم بگویم بین ما عقد دائم بخوانید. گفتم دو سال قبل عقد نخواندید؟ گفت ما هم دیگر را قبول داریم و از همدیگر راضی هستیم. همین کافی است دیگه؟ گفتم نه باید عقد را بخوانید تا مَحرَم شوید. گفت خدا شما رارسانده و مردم هم از شما تعریف می کنند. حالا عقد ما را شما بخوان. بنده به وکالت هم زن و هم مرد، عقد دائم شان را خواندم و اینها را به همدیگر مَحرَم کردم. سن مرد شاید ۶۰ الی هفتاد سال. سن زن هم ۵۰ الی ۶۰. بعد تو دلم گفتم عجب آدمای خُل منچولی هستند. اینا هیچی حالیشان نمیشه.
بالاخره در کنارشان بودم تا پسر اولشان را دیدم گفتم جریان پدرت را اطلاع داری؟ گفت آره. گفتم اینا عقد نبودند؟ گفت: آره یه کارهایی کرده بودند حالا حتما شک کرد دوباره به شما گفت عقد بخوانید تا ازدواجشان محکم تر شود. دو سال قبل رفتم بجنورد منطقه گیفان روستای میانزو. اونجا یک شاطر جوان بود بمن گفت خواهرم در سرخ سو انقلاب شوهر دارد و آنجا زندگی می کند. وقتی این را شنیدم مشتاق بروم سرخ سو تجدید خاطره ی ۱۸سال قبل شود. گفتم هر وقت می خواهی بروی سرخ سو به من اطلاع بدهید همراهتان بیایم آنجا را ببینم چه خبر است. ولی هیچ کس را را نمی شناسم. ایشان قبول کرد و روز آخر ماموریتمان رفتیم سرخ سو ..... جویای احوال وجدی شدم رفتیم دم در خانه ایشان درست همان خانمی را که برای وجدی پیرمرد که در ۱۸ سال قبل عقد کردم آمد بیرون.
بعد از سلام و احوال پرسی گفتم مرا می شناسی؟ کمی درنگ بیشتر توضیح دادم گفتم عقد شما را من خواندم یادش آمد . خوشحال شد اصرار کرد برویم خانه ایشان عذر خواهی کردیم . و گفتم بچه داری ؟ گفت نه .. در آن اتاقی که من بودم خراب کردند و دوباره جدید ساختند گفتم آقای وجدی کو؟ گفت دوسال قبل از دنیا رفت . روحش شاد ...آدم خوبی بود .
بعضی روز من برای اینکه تنوع داشته باشم مرا همراه خودش می برد سر باغ و زمین خودش و همسرش مشغول کار می شدند و من آنجا می نشستم مطالعه می کردم. تا ظهر برای نماز وناهار بر می گشتیم. پیام اتفاق واضح است. روحانی وقتی یک چنین پدیده ایی (دو نامحرم) را فهمید باید عکس العمل نشان دهد و این مشکلی را حل نماید . الحمدُ لله خدا به این بنده ناچیز توفیق داد تا آنها را مَحرم نمایم.
اتفاق سوم بهمراه پیام : ساعت ۱۰ صبح هر روز خانمها جمع می شدند در مسجد .خیلی شلوغ می شد ..برای آنها منبر می رفتم و موضوع بحثم زندگی و اخلاق در خانه بعلاوه مسائل مربوط به خانمها و طهارت و نجاست و.. و تربیت فرزندان ..همین طور ظهرها نماز جماعت و احکام و حدیث و روضه خوانی. اما خیلی خلاصه [دامنه: منطقی هم همین است] ..و شب ها هم نماز جماعت. بعد شام بعد از آن عزاداری در مسجد و منبر با قدرت و صلابت صحبت می کردم. بعد از اتمام هر مجلس چه در شب و چه در روز از مسجد که خارج می شدم با آقایی که جلوی مسجد مغازه داشت . بامن رفیق شد . هر روز گزارشات محلشان را به من می داد. [دامنه: پس همه جاییه راپُرت «rāport» دادن!!! و راپرت (=گزارش محرمانه) اخذ کردن] یکی از آن گزارشات این بود که گفت آن صاحب (مرد) مغازه ی روبرویی چشم ناپاکی دارد. زنان محل وقتی می روند در مغازه ایشان رفتار بد نشان می دهد.
نقشۀ استان خراسان شمالی
در اینجا نمی دانم چی گفتم. ولی این جمله را گفتم که زنان دیگر در مغازه ایشان نروند. و در منبر مخصوص خانمها بطور غیرمستقیم افرادی که برای خانمها مزاحمت ایجاد می کنند خانمها کُرنش و نرمش نشان ندهند بلکه برخورد تند نشان دهند و با شدت و عدّت (=سازوبرگ جنگ) برخورد کنند. یه چنین صحبت هایی شد. مفصلش یادم نمی آید.
اتفاق چهارم به همراه پیام : فرد گزارشگر محل گفت شما که داشتی برای خانمها (۱۰ صبح) منبر سخنرانی می کردی شورای محل با تراکتور آمد جلوی مسجد به یکی از زن ها گفت خانم مرا بگو بیاید بیرون آن زن گفت چکار داری؟ آقا داره بالای منبر صحبت میکنه تمام کنه میاد گفت نه بیاد خونه برام چایی درست کنه من خسته ام. آن زن پیغام شورای محل را به زن شورا گفت زن شورا گفت برو به آقام بگو الان روضه خوانی آقا تمام میشه میام. آن زن پیغام زن شورا را به شورا می گوید شورا گفت برو بهش بگو بیاد. اگر می خواهد برای امام حسین گریه کنه بیاد خانه من یک سیلی محکم می زنم به صورتش این تا فردا تو خانه بشینه برای امام حسین گریه کنه. ادب اقتضاء می کند هر مردی به خانواده اش احترام کند مخصوصا بزرگان محل مثل شورا یا دهیار و بزرگان دیگر در این جا اکثر مردم محل . از اخلاق شورای محل گله داشتند و از او ناراضی بودند .همین حرکت باعث شد بنده شبها بالای منبر از ادب و اخلاق صحبت می کردم.
اتفاق پنجم به همراه پیام : شورا محل (همین شورا که مردم محل ازش گله داشتند) ما و چند نفر دیگر ازبزرگان محل را ناهار دعوت کرد رفتیم وقتی که در خانه ایشان قرار گرفتیم کمی گذشت بهمراه پذیرایی مرا صدا زد حاج آقا اینکه جلوی چشم علی (ع) حضرت فاطمه را کتک زدند من قبول ندارم چون هر مردی نسبت به زن و فرزندان تعصب دارد اگر کوچکترین تعرضی به زن و فرزنذش نشان دهند مرد خانه و پدر خانه واکنش نشان میدهد.
گفتم [...]ها دستان علی (ع) را بستند و علی ع را در محاصره قرار دادند. و در این قضیه قبل از ناهار و بعد از ناهار مفصل صحبت داشتیم. آن چند نفر دیگر حرفهای ما را گوش می دادند و شورا تسلیم شد و جوابهایم او را قانع کرد.
او هم می دانست علی علیه السلام شجاع بود و هیچکس حریفش نمی شد. بنده از خصوصیات اخلاقی شورا محل اطلاع داشتم از همین شُبهه ایی که مطرح کرد با آرامش تمام و با لحن و کلام لَیًّن و آسانگیرانه استفاده کردم. بحث را بصورت غیرمستقیم کشاندم به آنجایی ایشان در محل مسئولیت خطیری دارد (شورا) هست و لازم است خودش را ادب کند به آداب اسلامی؛ بصورت کنایه. در لابه لای صحبتم خیلی چیزها فهمید. از آن به بعد ارتباطش با من صمیمی شد و در نماز جماعت و مراسم و سخنرانی من شرکت می کرد. و سوالاتی از من داشتند و بنده پاسخ می دادم. ۵تیر ۹۷ دارابکلا. مالک رجبی دارابی.