۱۲مرداد
۱۲ . ۵ . ۱۴۰۳ ، با کمی دخل و تصرف در تنظیم متن توسط دامنه: حکیم ملاصدرا گویا با دو دامادش ملا محسن فیض کاشانى و عبدالرزاق لاهیج در کاشان از کوچهای رد مىشدند، دیدند دخترى گلیمى روى پشت بام آورده تکانش مىدهد؛ پسرى که عاشقش بوده از پائین نگاه مىکرده به او گفته: «مىدانم نیامدى قالى تکان دهى آمدى خودت را نشان دهى! نقل است ملاصدرا «کنار کوچه آن قدر گریه کرد که حالش به هم خورد». گفتند آقا مگر چى شده؟ گفت از حرف این پسر به این معنی نائل شدم که خداى متعال هم با خلقکردن این عالَم آمده خودش را نشان دهد اما کسی در پی دیدنش نیست!
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/2510
۱۴۰۳/۰۵/۱۲
سلام
بله با این نکتهای که عرض کردین امروز باب جدیدی از حس خدا در من باز شد
خداوند با خلق کردن خواست خودش را به ما نشان دهد
برای همین هست که همیشه ما را به تفکر میخواند
متشکرم جناب