باور سِتان مردم مَباش
به قلم دامنه: به نام خدا. از تبریز تا نیریز؛ از بجنورد تا بروجرد. باورسِتان مَباش. اگر خواستی باورِ افراد -بهویژه جوانان- را بسِتانی، هیچ فکر کردهای جای آن، چه میگذاری؟ میدانی آنان را با خالیکردن عقیده، دچار خلاء کردهای؟ و با این بیرحمی غیراخلاقیات، ساختمان وجودیشان را در معرض خطر قرار دادهای؟ شمایی که از تبریز تا نیریز؛ و از بجنورد تا بروجرد میتلاشی که ایمان و علایق دینی باورمندان جامعه را در هر موقعیت و فرصتی که تحصیل کردی، متلاشی کنی، بدان که به بدترین نوعِ تلاش، مشغولی؛ بلکه مشغولیت شیطانی یافتهای. و خودت یا تغافل میکنی، یا مأمور مخفی شیطانِ درون و شیاطین بیرونی شدهای، و خودت از آن خبر نداری که مفت و مجانی، رایگان با بندگانِ خداوند میستیزی.
بنابراین اگر بر فرض به حکم عقل خود و به یُمن آزادی و حتی به خاطر احساس شخصی، میخواهی چنین کنی، اول باید از افکار خود خبر داشته باشی که چقدر میارزد، آیا درست و موزون است، تا چه حد خودت به آن یقین و اطمینان داری. و نیز بدانی آنچه از باور دیگران میرُبایی، به ازای آن چه مینِشانی. اگر چنین کاری را بیمحابا و بیرحمانه و بی«مفاصاحساب» میکنی، یقین کن در حال تخریب هم خود و هم دیگرانی.
آری با شما بودم، ایرانی؛ از تبریز تا نیریز؛ و از بجنورد تا بروجرد. فرقی نمیکند تخریب یک ساختمان بلند با دینامیک، با تخریب باورهای دینی یک جوان با بمب تردیدافکنی و بیباورسازی. ایمان، از نظر من سیمان اجتماعی است، آن را بهآسانی از ایمانورزان نگیر و مثل خودت پُرخلاء و بیدغدغه مَساز.
نکته: اگر میبینید پیامبر خاتم (ص) که معدن رحمت است و مخزن مکارم اخلاق، اول سراغ باور زورمندان و زرمندان و بُتخواهان رفته بود، دلیلش این بود، میخواست بر جای آن باورهای جاهلیت، باور اسلام بنشاند که دین رحمت و سهله و عقل و خرد و صلح و مخالف هرگونه زور و زر و تزویر است. درود خدا بر محمد رسولالله (ص) که باور برتر بر باورهای آغشته و منحرف و تحریفشده نشاند و راه رستگاری به روی بشریت گشود و توحید و یگانهپرستی و عشق به پرورگار و خدمت به خلق را جا انداخت. و سلام بر حضرت امام صادق (ع) که پیشوایی اندیشمند برای تبیین مکتب مسلمین و رهبری خردمند برای شیعیان بوده است. میلاد دو دُرِّ ایمان و اسلام بر پیروان خجسته باد.