تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
اعضای مدرسه فکرت : لاوروف: اسنپبک ساختهی ظریف بود / وندی شرمن: اسنپبک ایده لاوروف بود لاوروف میگوید: این مکانیزم در تصمیمات شورای امنیت منحصربهفرد است: به هر یک از طرفهای توافق اجازه میدهد بهصورت یکجانبه بازگشت تحریمها را فعال کند، و هیچکس نمیتواند جلوی آن را بگیرد. این بند در واقع در مراحل پایانی مذاکرات، ... -
ابراهیم چارگامه : باعرض سلام و تشکر از برادر روحانی جهت روایتی که نوشته بله درست است چون خودهستم م هم بودم ملای روستا میرعبدالله هستم ممنونم از آقای اعرابی وهمه برادران والسلام علیکم و رحمته الله -
پگاه : چقدر از شنیدن خبر فوتشون ناراحت شدم، من ورودی سال ۸۵ بودم اما در این سالها به کرات از ایشون و کلاسهاشون یاد میکردم، خیلی اتفاقی خواستم سرچ کنم ببینم صفحه ای دارن که بتونم از بیان شیوا و دانش ایشون استفاده کنم که این خبر رو دیدم. از نظر دانش، خلق وخو، مهربانی، بیان و تقریبا هر چیزی که میتونستم به عنوان یک ... -
ناشناس : سلام ودرود فراوان ... در مورد خانه عالم ک قسمتی را اقای اهنگری توضیح دادن و در دوران مسئولیت بنده پیگیر تغییر کاربری این خانه عالم بودم البته هر سال مبالغی به این امر تخصیص پیدا میکرد و سازمان تبلیغات به نمایندگی اقای مصطفی داربی خودشان هزینه میکردن و متولی این بنا اوقاف وسازمان تبلیقات بود چون اجازه ... -
جعفر آهنگر دارابی : سلام آقا ابراهیم ✍ خیلی خوشحال شدم از این خبری که نوشتی؛ انصافاً کار دکتر ستوده خیلی بزرگوارانه و قابل احترامه. واقعاً باید حرمت و آرامش کسانی که عمرشون رو پای علم و فرهنگ این مملکت گذاشتن، حفظ بشه. اینکه قراره «خانهی علاج» برای استراحت و پیگیری درمان استادان ساخته بشه، یه قدم درست و قشنگه. دمت گرم که بهش ... -
احمد باقریان ساروی : سلام علیک جناب آقای طالبی سب خنذه جنابعالی این بود که به ذهن مبارکت خطور کرد که خدا را را مانند انسان فرض کرد که به کنیزی نیاز دارد در حالی که چنین نیست در عربی برای برده مرد کلمه عبد و برای برده زن کلمه امه را به کار میبرند که در فارسی ترجمه میشود به (بنده) و (کنیز) و مقصود در هر دو مطیع محض بودن انسان در ... -
rajamenang : Thanks for finally writing about > حاکمان؛ مقابله با ملت در درون، منازعه با چند دولت در بیرون :: دامنهی دارابکلا < Loved it! -
مهدی مقتدایی : تا وقتی که روحانی در راستای امور باشد ، اینگونه نخواهد شد. -
ناشناس : سلام جناب طالبی ۱. چرا در حمایت از ایران تظاهرات کنند، وقتی اسراییل را به زمین چسباندیم و به التماس افتادند؟ ۲. خالی شدن صندلیها به خاطر شرارتهای اسراییل بود که البته به خاطر جنایتهایش در غزه. و این که مخالف دولت اسراییل هم نیستند. و این که طرفدار حماس هم نیستند، اما طرفدار ملت فلسطین هستند ... خوبه یا ... -
عبدالرحیم اباذری : ✅ چگونه غنی سازی، ما را در علم هسته ای و اقتصاد فقیر کرد؟ ✍️ محسن رنانی مناقشه اتمی ایران ۲۰سال است با ایجاد بیثباتی مستمر، آب را بر روی بذر توسعه ایران بسته است؛ و با گشودن راه ورود نظامیان به همه عرصهها، هوای توسعه را آلوده کرده است؛ و با گسترش راههای مخفیکاری و فرار از قانون (به بهانه مشکلات ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- دامنه کتاب
- انقلاب اسلامی
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مسائل روز
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- جهان
- فرهنگ لغت دارابکلا
- قرآن در صحنه
- دارابکلایی ها
- مدرسه فکرت
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- جبهه
- روحانیت دارابکلا
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- خاورمیانه
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- سیاست
- اوسا
- روزبه روزگرد
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- حومه
- شهرها
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
مهر ۱۴۰۴
۱۶
-
شهریور ۱۴۰۴
۲۷
-
مرداد ۱۴۰۴
۳۳
-
تیر ۱۴۰۴
۱۶
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۱
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۰
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۱
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
آنچه بر من گذشت ۴۹
به نام خدای آفرینندۀ آدمی. تابستان بسیارداغی را آن سال؛ سال ۱۳۶۲ در جبههی جُفیر جنوب طی میکردیم. با این همه، به عملیاتی بزرگ فراخوانده شده بودیم. اول ما را از خط جفیر، برای یک آموزش سریع یک هفته ای به آموزشگاهی در سوسنگرد بازگرداندند. یادم است برای این که روحیه افزایی کنند، عُلمای پرهیزگار را به میان رزمندگان می آوردند. مرحوم آیت الله ایازی -رئیس حوزۀ علمیۀ رستم کلاه بهشهر- را آورده بودند. اخلاق گفت و تقویت فکری و معنوی کرد و رفت.
در سنگرهای چادری در لای درختان کویری سوسنگرد استتار شده بودیم. من به بدترین مریضی عمرم دچار شده بودم. اسهال خونی، بی حالی و بی اشتهایی وحشتناک. هر نوع غذایی در دهانم تلخی می داد. گویی حسّ چشایی ام از کار افتاده بود. حتی یادِ آن صحنه ها نیز لرزه بر اندامم می اندازد. بگذرم که آنقدر وخیم بود حال و احوالم که میانِ رفتن از مَطبِ بیمارستانِ جندی شاهپور اهواز تا آزمایشگاه آنجا _که کمتر از 45 متر بود_ بی حال افتاده بودم و به خواب و شاید هم کُما رفته بودم. هیچ کس هم نبود به دادم برسد، هر کس دوان دوان یا در پی درمان خود بود و یا در پی مداوای همرزمش.
آن سال علاوه بر من و سیدعسکری شفیعی، حسن آهنگر حاج مرتضی نیز در جبهه بود، اما در جایی دیگر. من طی نزدیک به 5 ماه حضورم در این دورۀ سخت، چندباری پیش حسن رفته بودم و باهم می گفتیم و زمان را بهتر از تنهایی ها طی می کردیم. او جایی بود که آقای سیدمحمد خاتمی فرماندهی آن را در کل جبهه ها برعهده داشت: ستاد تبلیغات جنگ. یکی از همرزمان حسن آهنگر در آنجا، غلامعلی رجایی بود که اینک اهل قلم است، از نویسندگان سابق روزنامه اطلاعات و از مشاوران نزدیک مرحوم رفسنجانی طی سال های اخیر.
در جبهه، آنقدر از شهر و مردم و زنان و غذاها و اشیای زندگی به دور بودیم، وقتی برای مرخصی چندساعته جهت نظافت و حمام و التیام و کم کردن آلام، به اهواز می آمدیم از مواجه شدن با زنان و مردان در پیاده روهای خیابان های اهواز تعجب می کردیم و شاخ درمی آوردیم: گویی مانند بومیان سرخ پوست آمازون از جامعه جدا شده بودیم و ذهن مان قد نمی داد ترکیب جمعیتی زن و مرد را درست درک کند. در مرخصی ساعتی از محور جنگی به درون شهر اهواز، بیش از هر چیز آب طالبیِ کنار رود کارون، لذت و حس و حال عجیب داشت. یک مرخصی استنثایی که بیش از دو سه ساعت از وقت مان مّعطّل رفت و برگشت ها و گیرآوردنِ ماشین های دارای حقّ تردُّد منطقۀ جنگی هدر می رفت. یادِ همرزمان این مرحله از جبهه ام را گرامی می دارم خصوصاً شهیدانی که کنار من به شهادت رسیدند و جسد خونین و پاره پاره ی شان را چشمانم دیدم:
شهید مقصودلو سُرخنکلاته ای. عشقی گرگانی یک پیرمرد مُقنّی پُرقدرت. پیرمردی سلحشور از رسکت دودانگه. شعبان معافی. مصطفی مسافری. معلم های کُجور نوشهر. شهید معلم آبیان ساری. محمد بازاری جامخانه جانباز. اصغر شکری لالیم. زین العابدین زُلیکانی تلاوکی دودانگه. کُردکلانی ساری. منصوری گرگانی. و... و نیز رفیفم سیدعسکری شفیعی دارابی.