دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهاد ها
نظر ها
موضوع ها
بایگانی ها
پسندیده ها

۴۸۵ مطلب با موضوع «جهان، جامعه» ثبت شده است

به قلم دامنه. به نام خدا. سه روزه که مشغول خواندن رُمان انتقادی جورج اورول با عنوان «روزهای برمه» ام. گرچه سال ۱۳۹۰ در داخل قطار آن را به سرعت مطالعه کرده ام؛ اما دلم نیامده رُمانی به این خوبی را بازهم نخوانم و حال و روز مردم استبدادزدۀ برمه _و نیز جهان کنونی_ را بازهم ندانم. از این رو از کتابخانۀ یادگار امام قم این رمان را امانت گرفته ام و مشغولشم. این رمان ۳۶۸ صفحه ای، _که ترجمۀ خوب خانم زهره روشنفکر است_ در سال ۱۳۸۹ در انتشارات مجید چاپ شده است. رُمان شیوۀ ادارۀ امپراتوری انگلیس در کشورهای مستعمره _کشور برمه که بعدها میانمار نام گرفت_ را می نمایاند.

 

اورول مانند رمان دیگرش قلعۀ حیوانات، در این کتاب نیز دسیسه چینی علیه همدیگر را باز و نقّادی می کند، که چطور انسان ها حاضرند برای بدست آوردن موقعیت بهتر در دستگاه حکومت وابسته به انگلیس، علیۀ هموطن خود دسیسه کنند و توطئه بچینند تا همه را از میدان به در کنند و خود به میز و قدرت برسند و بر سر سیری ناپذیر آن تا ابد! بمانند.

 

مطابق معمول معرفی کتاب در سلسله پست های دامنۀ کتاب (اینجا)، چهارنکته از این کتاب خواندنی را _که به تشخیصم اهمیت بیشتری دارد_ به اشتراک می گذارم:

 

عکس از دامنه

 

ص ۱۸ : یوپوکین _که قاضی شمال برمه است_ چهرۀ دسیسه گر رُمان است. او جنایت های فراوانی علیه مردم و رقیبان خود انجام می دهد اما با ساختن مَعبدها و صومعه ها سعی می کند گناهان خود را بخرد!!

 

ص ۱۴ : دسیسۀ تُهمت و ارسال نامه های بی اسم و آدرس، برای تخریب و از میدان به درکردنِ هموطن برمه ای، آن هم نزد دستگاه انگلیسی، یکی از شگردهای افراد استبداد زده ی برمه بوده است که ...

 

ص ۲۷ : ...او شب ها در پشه بند نمی خوابد! وقتی از نوکرش دلیل این کارش را پرسیدند، گفت: ارباب هنگام شب [از فرطِ شراب] آنقدر مَست است که متوجّۀ پشه نمی شود! و سحرگاه هم پشه ها چنان مَست اند که متوجۀ ارباب نمی شوند! [دامنه: متوجه شده اید که !؟]

 

ص ۳۶۶ : در مقابل تقدیر، هیچ اسلحه و یا زرهی دوام ندارد... در ص ۸ رمان آمده است: بر اساس اعتقاد بودایی ها، آنهایی که در زندگی شان کارهای بد کرده باشند، روحشان دوباره در کالبد موش، قورباغه و یا حیوانات دیگر رسوخ خواهد کرد.

 

سایر کتابهایی که معرفی کرده ام:

(اینجا)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ، ۰۹:۰۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
مستندات قرآنی اندیشۀ سیاسی امام خمینی

به قلم دامنه. به نام خدا. اوائل دهه‌ی هشتاد بود. سال‌های اوج پژوهشگری‌ام. یکی از پروژه‌های تحقیقاتی که با مرکز فرهنگ و معارف قرآن -مستقر در قم- به امضاء رسانده بودم، تا به انجام برسانم، نوشتن کتابی با عنوان «مستندات قرآنی اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی» بود. کار را شب‌ها در منزل تا پاسی از شب پی می‌گرفتم و با شوق و اشتیاق و حتی عشق به امام، بخوبی به پایان رساندم و حتی زودتر از موعد، به جناب حجت‌الاسلام سعید بهمنی مسئول وقت امور پروژه‌های مرکز فرهنگ و معارف قرآن تحویل دادم و در چند جلسه مشورتی و بررسی آن مرکز شرکت کردم. تا این که قرار شد چاپ شود.

پس از یک سال تأخیر، از سوی یکی از بزرگواران، متوجه و باخبر شدم کتابی که من آن را طی نزدیک هفت هشت ماه نوشته‌ام، قرار است با بازنگری مجدّد ! توسط یک نویسنده‌ی حوزوی دیگر چاپ شود. واکنشی نشان ندادم و منتظر ماندم چه می‌شود. وقتی سال ۱۳۸۶ مطابق معمولم به کتابفروشی بوستان کتاب دفتر تبلیغات، واقع در میدان شهدای قم، سری زدم تا تازه‌های نشر را بیابم و ابتیاع کنم، چشمم به همین کتاب خودم (عکس بالا که از جلد اثر انداختم) خورد. تورُّق کردم و دیدم گویا (تردید از من است) در پیشگفتار فقط و فقط از من یاد و تشکر خشک و خالی شده است.

 

اما وقتی نام نویسنده‌ی کتابی که خودم نوشته‌ام را دیدم، یکّه نخوردم و هیچ اعتراضی هم نکردم و سکوت اختیاری نمودم. چون؛ دوست ارجمند و فاضل و گرامی‌ام جناب حجت‌الاسلام آقای دکتر نجف لک زائی که به مدت ده سال باهم بودیم و کارهای تحقیقاتی و علمی و سیاسی اندیشه‌ای می‌کردیم و اتفاقاً در همین پروژه ناظر علمی تحقیقم بودند، آن را زیر و رو کرد و وَرز داد و حتی در سال ۱۳۹۰ به این شکل و شمایل، به چاپ چهارم رساند. اما در چاپ چهارم، هیچ اسمی از من نیست! بگذرم. خواستم فقط بگویم کتاب هم مانند همه‌ی اشیاء عالم، هم داستان دارد و هم دَستان! و هم فرادستان!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ، ۰۸:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
در عصر قاجاریه و پهلوی چه مناطقی از ایران جدا شدند؟

 

...

 

در عصر قاجاریه و پهلوی

چه مناطقی از ایران جدا شدند؟

 

ایران در دوره‌ی شاهان قاجار

 

منطقه‌ی بخارا و کابل در زمان فتحعلی شاه؛

منطقه‌ی مرو و عشق‌آباد در زمان محمدشاه؛ 

منطقه‌ی هرات و رود هیرمند در‌ زمان ناصر الدین ‌شاه؛

 بلوچستان پاکستان در‌ زمان مظفرالدین شاه؛

منطقه‌ی خانقین در‌ زمان احمدشاه جدا شدند.

 

‌ایران در دوره پهلوی:

 

ارتفاعات آرارات شرقی

در‌ دی‌ماه ۱۳۱۰ به ترکیه؛

اروندرود در تیرماه ۱۳۱۶ به عراق؛

 بخشی از بلوچستان

در اسفند ۱۳۲۰ به افغانستان؛ 

استان چهاردهم ایران به نام بحرین

در سال ۱۳۵۰ از کشور ما جدا شدند.

 

ایران در دوران انقلاب

در جنگ ۸ ساله‌ی عراق علیه ایران

حتی یک وجب از خاک میهن اسلامی به دست دشمن نیفتاد

 

منبع: کتاب ایران؛ دیروز، امروز، فردا،

ص ۲۰۰ - ۱۹۹، انتشارات معارف، محسن نصری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۱۳۹۷ ، ۱۱:۰۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

... و جریانی پیش آمد _بخصوص در چگونگی اغلب مدّاحان و مدّاحی امروز_ که جوانان باید بدانند، این چگونگی ها و اخلاق عملی  برخی از متصدّیان این امور، هیچ ربطی به جوهر اصلی مذهب تشیّع، و ماهیّت منزّه تربیت شیعی و حسینی و جعفری ندارد.

 

علامه محمدرضا حکیمی

 

حالا چرا برخی مقامات از آن ترویج می کنند، آیا نوعی گرایش به جنجال‌طلبی است؟ نمی دانم. همانگونه که اکنون قضاوت ما، اقتصاد و فواصل فوق جهنّمی معیشت مردم ما، هرگز قرآنی و علوی و جعفری نیست، پاره ای بسیار از دیگر امور نیز همینگونه است یا نزدیک به اینگونه.

علامه محمدرضا حکیمی.عقل سرخ‌ص‌۴۳۴

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۱۱:۳۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی: سرانجام، در راه بازگشت از مشهد مقدس، لحظۀ منظور پیش آمد، با او [مرحوم دکتر علی شریعتی] به تبادل نظرِ دو به دو پرداختیم... و در پایان این سخنِ او بود: «ما تا علی و فاطمه را داریم، به هیچ مکتبی و ایسمی نیاز نداریم، منتهی باید علی و فاطمه را به مردم بشناسانیم.» آری؛ مردم ما، علی (ع) و فاطمه (س) را دارند، لیکن درست نمی شناسند. من بارها گفته ام: ما سالی سه فاطمیه داریم اما فاطمه نداریم.

علامه محمدرضا حکیمی، عقل سرخ، ص ۴۵۰

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۱۰:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب «نخبگان قدرت» نوشته‌ی سی. رایت میلز. گروه ترجمه‌ی مؤسّسه‌ی غرب‌شناسی، تهران: انتشارات فرهنگ مکتوب، ۱۳۸۳. چاپ اول. ۴۶۳ صفحه. چهارنکته از این کتاب را -که به شناخت واقعیات نظام فاسد و استثمارگر آمریکا می‌پردازد- به شیوه‌ی همیشگی دامنه به اشتراک می‌گذارم:

 

چارلز رایت میلز (به انگلیسی: Charles Wright Mills) (۲۸ آگوست ۱۹۱۶–۲۰ مارس ۱۹۶۲) جامعه‌شناس آمریکایی و استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه کلمبیا بود. او از سال ۱۹۴۶ تا زمان مرگ خود در سال ۱۹۶۲ استاد این دانشگاه بود.

سی. رایت میلز

 

نخبگان قدرت. عکس از دامنه

 

ص ۱۶۹ : طبق اطلاعات من، هرگز هیچ فردی با پس‌انداز مازاد حقوق یا درآمدهای خود در ردیف ثروت و سرمایه‌های کلان آمریکا قرار نگرفته است. زیرا او باید بر یک موقعیت و پست استراتژیک تسلّط داشته باشد و آن را در اختیار بگیرد تا فرصت بهره‌برداری از ثروت‌های کلان را پیدا کند.

 

ص۳۳۸ : اکثر سیاستمداران حرفه‌ای، نمایندگی گروه های ذینفع محلی زیرک را بر عهده می‌گیرند و عدم برخورداری آنها از آزادی عمل زیاد در تصمیم‌گیری های سیاسی، دقیقاً از این واقعیت نشأت می‌گیرد.

 

ص ۴۴۶ : هنوز یک سنت قدیمی آمریکا کاملاً از بین نرفته است؛ ارزش پول و چیزهایی که با پول می‌توان خرید؛ این ارزش‌ها حتی در دوران تورّم اقتصادی نیز همچون فولاد، سخت و بادوام است.

 

ص ۴۴۸ : در چنین جامعه‌ای اعتقاد بر این است که در محافل رده‌بالا و در طبقات متوسط آن، شبکه‌ای از کلاهبرداران زرنگ و تیزهوش به‌طور گسترده رواج دارد... و جامعه‌ای که صرفاً مصلحت‌اندیش باشد به پرورش افراد آگاه و مطّلع کمکی نخواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۱۰:۵۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب «پایان عصر آمریکا» نوشته‌ی چارلز ای کویچان. گروه ترجمه‌ی بنیاد غرب‌شناسی، تهران: انتشارات غرب‌شنایی، ۱۳۸۳. چاپ اول، ۵۹۰ صفحه. چهار نکته از این کتاب را به اشتراک می‌گذارم؛ در روزگاری که حماقت‌های شخصی همچون دونالد ترامپ موجب شده تا هویتِ جهانخوارگی دولت آمریکا و زشتی‌ها و ستمگری‌ها و شرارت‌های این کشور امپریالیستی، بیش از پیش برای دوَل و ملَل جهان، برملا گردد. به‌حق به تعبیر امام، آمریکا شیطان بزرگ است که البته هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

 

 

عکس از دامنه

 

ص ۸ : اینک با آغاز عصر سرمایه‌داری دیجیتال و اطلاعات، که فرآیند ارتباطات بشری را به‌کلی دگرگون ساخته است، به طور اجتناب‌ناپذیر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و هویتی در داخل جوامع نیز تغییر خواهند نمود.

 

ص ۶۹ : بنا بر نقشه‌ی ترسیمی جهان در این کتاب، مشخّصه‌ی بارز نظام جهانی همانا توزیع قدرت است، نه مواردی همچون: دموکراسی، فرهنگ، جهانی‌سازی و سایر مواردی از این دست.

 

ص ۱۹۹ : حتی اسرائیل  که به موجب درآمد سران‌ اش یکی از کشورهای نسبتاً متموّل به شمار می‌آید، با چنددستگی فزاینده‌ی اجتماعی رو به روست. هرزلیا، از مناطق شمالی تل آویو، در حال تبدیل به یک درّه‌ی سیلیکان کوچک است... اغلب یهودیان متعصّب ارتدوکس از شرکت در فرایند جهانی‌سازی و سکولاریسمی که در پی دارد، امتناع می‌ورزند.

 

ص ۵۶۷ : جایگاه بین‌المللی رفیع ایالات متحده آمریکا، اتّحادیه‌ی اروپا و ژاپن تا حدّ زیادی نشأت‌گرفته از اقتصاد پیشرفته است. اما دست‌آوردهایشان، علاوه بر این، آن‌ها را در پیشانی تاریخ قرار می‌دهد، آن‌ها نخستین کشورهایی خواهند بود که تأثیرات مختل‌کننده‌ی اقتصاد دیجیتال را بر پیکر جوامع خود احساس خواهند کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۱۰:۱۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب «عقل سرخ» اثر علامه محمدرضا حکیمی. شامل بیست مقاله. از انتشارات دلیل ما، چاپ سوم، ۱۳۹۶، در ۴۵۶ صفحه، از کتاب های خواندنی و مهم این اندیشمندِ عدالت گرای شیعه است. چهار نکته از یاداشت های دامنه بر این کتاب، به اشتراک گذاشته می شود:

 

عقل سرخ

عکس از دامنه

 

ص ۵۹ و ۶۰ چنین می خوانیم: در اسلام، تفاوت در مالکیت و آزادی در آن، تا حدودی، و با قیودی که شرع تعیین کرده، پذیرفته است، لیکن در مصرف، نظر اسلام این است که باید مردمان، (که همه انسانند و بچۀ وزیر مثل بچۀ رُفتگر است...) مساوی باشند.

 

 

ص ۱۱۵ آمده است: آیت الله بروجردی بنوعی «تستُّر» می کرده اند، چنانکه در زمان ایشان گفته می شد که آقا گاه که سخنی را قابل توجّه یا به صلاح نمی دانند، دست مبارکشان را پشت گوششان می گذارند، و به نحوی خود را به دیر شنیدن و کری می زنند، آری، ریاست و عمل به وظیفه، مشکلات بسیاری دارد.

 

 

ص ۴۲۲ نوشته اند: همانگونه که روح حسن صبّاح، در کوههای الَموت هنوز می گردد و پاس می دهد، روح دکتر علی شریعتی _این مبارز آگاه علَوی_ سالهای سال، از کران تا کران ایران و دیگر کشورهای اسلامی و هر جای جهان که جوانان مسلمان حضور داشته باشند، خود را می نُماید، و در وجدان زمان و پیکر تاریخ حاضر است. (گفتار آخر عقل سرخ «روحی که همواره در میان ماست»)

 

ص ۴۵۳ این نکته مهم درج شده است: خلیل بن احمد _از عالمان بسیار زاهد و گران ارج شیعه_ گفته اند هنگامی که از او پرسیدند: به چه دلیل علی _علیه السّلام_ امام همگان است در همه چیز؟ گفت: به دلیل که همه (در امور دین و معرفت و علم و عمل و اقدام) به او احتیاج داشتند، و او به احدی احتیاج نداشت. (همه از او می پرسیدند و و او از احدی نمی پرسید)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۱۵:۵۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. من هر هفته دوبار نزد جناب خیرالله یوسفی متصدی بزرگوار کتابخانه‌ی یادگار امام قم می روم و در فضایی آرام و دلنشین مخزن کتابخانه، ابتدا به جستجوی کتاب می‌پردازم و سپس با به امانت‌بردن آن، مطالعه و یادداشت‌برداری می‌کنم. ضمن تشکر از ایشان و همکاران گرانقدرشان، کتاب صد میدان خواجه عبدالله انصاری را در این پست معرفی می کنم:

 

بهترین ساعات عمر آدمی، باکتاب‌بسربردن است؛ و وقتی هم کتاب «صد میدان» پیر هرات خواجه عبدالله انصاری باشد این لذت صدچندان می‌شود. دکتر سهیلا موسوی سیرجانی این اثر را تصحیح کرد از نشر زوّار که در سال ۱۳۸۵ به زیر چاپ و نشر رفت. من البته چاپ سومش را (۱۳۸۸) خواندم در ۳۳۸ صفحه. برای این‌که پست‌ها در صحن مدرسه فکرت از دو کف دست نگذرد، چهارمیدان را که بیشتر بر طبع‌ام نشست فشرده‌نگاری می‌کنم. ابتدا لازم است بگوم «صد میدان» مراحل سیر و سلوک است که از میدان اول یعنی «توبه» که بازگشت از روی اخلاص به پیش خداست، آغاز و به میدان صدم یعنی «بقا» ختم می‌گردد و البته در کتاب به میدان صد و یکم هم می‌رسد که همان میدان محبت. (ر. ک: ص ۲۱)

 

 

کتاب صد میدان خواجه عبدالله انصاری

عکس از دامنه

 

 

جناب خیرالله یوسفی

متصدی کتابخانۀ یادگار امام قم.

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷. عکاس: دامنه

 

اینک چهار میدان از میان صد میدان:

میدان اول: که میدان توبه است. توبه نشانِ راه است و سالار بارگاه و میانجی پذیرش. و به کردارِ خود ناجی‌دیدن. (رک: ص ۸ و ۹)

میدان چهل‌و هفتم: که میدان مداومت است. مداومت تن به وِرد. زبان به ذکر و سر بر ضبط. (رک:ص ۱۴۵)

میدان پنجاه‌و‌نهم: که میدان ثقَت است. ثقت پشتی‌داشتن است. که از سه چیز برمی‌خیزد: ار صدق تصدیق. از حُسن ظنّ و از صفای نظر. (رک: ص ۱۸۰)

میدان هشتادم. که میدان استسلام است. استسلام حقیقتِ اسلام است که سه درجه است: از شرک برَستن. از خلاف برَستن. از خود برَستن. (رک: ص ۲۴۹)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۰۹:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. اون شاه بود که خود را به تقلّب و فریب و دروغ و خودخواهی و حیله، «ظل الله» یعنی سایۀ خدا جازده و شعار سه گانۀ «خدا، شاه، میهن» را باب کرده بود و در برابر آمریکای امپریالیست و اسرائیل غاصب خون ریز، مطیع و خاضع و بله قربان گو بود. آری؛ شاه ذلیل الله! شده بود نه ظل الله. ما، فرزندان خمینی روح الله هستیم که کلیم الله وار در برابر سه طاغوت زر و زور و تزویر ایستاد و به قول مرحوم آیت الله اراکی «مجدّدالمذهب قرن» شد و به ما ایرانی ها و مسلمانان آزادیخواه منطقه حیات جدید بخشید.

 

 

عکس ماهواره ای ایران. بازنشر دامنه

عکس ایران

بازنشر دامنه

 

ما شاه و شاه پرست نیستم که در برابر زیاده طلبی و زورگویی های امپریالیسم جهانخوار و صهیونیسم انسانخوار؛ همانند شاه «ذلیل الله»، خوار و زبون باشیم. ما زبان داریم و توان. ما ضد استبداد بوده و هستیم و شاه را با شعارهای دینی، سیاسی، اخلاقی و ایرانی و با شیوۀ انقلابِ غیرمسلّحانه و بدون خون ریزی بیرون کرده ایم. ما ضد استعمار بوده و هستیم و ایران را هرگز زیر یوغ هیچ قدرت توسعه طلب و زرمند و زورمندی، تنها و بی یار و در امان خدا رها نگداشته ایم و همانند جان خویش از آن، به توکل و توحید و خداباوری محافظت نموده ایم. ما ضد استثمار بوده و هستیم و حاضر نیستم حتی لحظه ای از سوی هیچ ابرقدرتی دوشیده شویم؛ و حتی آنی حاضر نیستیم از سوی هیچ زمامدار جهانخواری به بیگاری و تسلیم، کشانده شویم.

 

ترامپ فاسد که سهله، اگر همه سلطان های جبّار جهان از قبرشان برخیزند و علیۀ ما حَوار کشند و رَجز بخوانند، بازهم ایرانیِ تسلیم ناپذیر هستیم. زیرا؛ ما اشک ریختۀ خونِ حسین بن علی _سلام الله علیهما_ و شاگرد عصر عزّت آفرین عاشوراییم. همین. قم. دامنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۰۹:۴۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. در آستانه‌ی ورود به ماه مبارک رمضان، کتاب «شرح دعای سمات» اثر فاخر عارف واصل مرحوم آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبایی را تقدیم می‌کنم. ابتدا شناسه‌ی کتاب: ترجمه‌ی هیأت تحریریه‌ی شمس الشموس، تهران. نشر شمس الشموس، ۱۳۸۴. چاپ پنجم ۱۳۸۶. در ۸۵ صفحه. این روزها فرصتی دست داد تا پس از بازگشت از مشهد مقدس، این کتاب شریف را بخوانم و چهارنکته از آن را _مطابق معمول در معرفی کتاب‌ها_ به اشتراک با خوانندگان شریف خصوصاً مخاطبان اهلِ دل بگذارم:
 
 
 
شرح دعای سمات
 
شرح دعای سمات
عکس از دامنه
 
 
ص ۵۳ شرح داده‌اند: بدان که شرافت انسانی بر همه‌ی حیوانات و غیرحیوانات به دلیل علم اوست و به همین دلیل معلمِ ملائکه گردید و استحقاق سجود را پیدا کرد.

 

ص ۳۳ آورده‌اند: تمام آسمان‌ها درهایی هستند که امر الهی از آن‌ها بر خلقش نازل می‌شود... آسمان‌های معنوی نیز بسیارند، و بزرگترین آن‌ها دل اولیای مخلص حق تعالی است که امر الهی بر قلوب ایشان نازل می‌شود.
 
 
ص ۵۲ نوشته‌اند: بعضی از اهل عرفان گفته‌اند جبَل (=کوه) کنایه از اِنیّت و مَنیّت است که با رؤیت، متلاشی گردید.
 
 
ص ۳۴ آموخته‌اند: کلیدها عبارتند از هر چیزی که وسیله‌ی گشودن باشند، که عظیم‌ترین آن‌ها، ائمه‌ی اطهار از اهل بیت پیامبر [صلّى ‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلّم] هستند، سپس پیامبران اولواالعزم، و آن گاه کتاب‌های آسمانی و اَسماء الهی و مانند آن‌ها.
 
قابل ذکر است مرحوم قاضی در صفحه‌ی ۲۵ این کتاب معتقد است تفسیر و تأویل دعای سمات را فقط خدای متعال و کسی که خداوند به او احاطه‌ی علمی داده است، می‌داند‌.
 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۱۰:۴۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. در این قسمت معرفی کتاب در دامنه، به کتاب «هنرِ شفّاف اندیشیدن» می‌پردازم. کتابی به قلم رولف دوبلی. ترجمۀ عادل فردوسی‌پور. بهزاد توکلی نیشابوری. علی شهروز ستوده. (تهران: نشر چشمه. سال نود و چهار) چاپ پنجاه و یکم، در سیصد و بیست و پنج صفحه. با وزن بسیار سبک و کم. با فصل‌های کوتاه و مجزّا. چهارنکته از کتاب را به اشتراک می‌گذارم:

 

عکس از دامنه

 

ص شصت و نه : آیا دوست داری بر رفتار انسان‌ها و سازمان‌ها اثر بگذاری؟ تا دلت بخواهد می‌توانی درباره‌ی ارزش‌ها و آینده‌نگری‌ها سخنرانی کنی یا استدلال بیاوری. اما تقریباً در تمام موارد، پاداش‌ها کارآمدترند، خواه پاداش‌ها مالی باشد یا هر چیز قابل استفاده‌ی دیگری. از نمره‌ی خوب تا جایزه‌ی نوبل.

 

ص سیصد و بیست و چهار : زندگی خوب همان‌طورکه ارسطو هم می گوید بیش از افکار روشن و اعمال زیرکانه است.

 

ص دویست و هفتاد : اِهمال کردن، [دامنه: سهل انگاری، سَرسَری کاری انجام دادن، سُستی و تنبلی، کاهلی و کوتاهی: فرهنگ دهخدا و معین] کار ابلهانه‌ای است. چرا که هیچ پروژه‌ای قرار نیست به خودی خود کامل شود. ما می‌دانیم انجام یک کار، سودمند است، پس چرا دایماً آن را به روز دیگری موکول می‌کنیم؟

 

ص صد و بیست و هفت : با دقتِ بیشتر به اتفاق‌های مرتبط نگاه کن، بعضی وقت‌ها آنچه علت معرفی می‌شود، معلول از کار درمی‌آید و بر عکس. گاهی هم اصلاً ارتباطی وجود ندارد. درست مثل داستان لک‌لک‌ها و بچه‌ها.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ، ۰۸:۲۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. این هفته توفیق شد مطالعۀ کتاب «محرَّمات اسلام» نوشتۀ سیدمحمد حسینی بهارانچی را شروع کنم. نشر قم، عطر عترت. هشتاد و پنج . چاپ اول. هشتصد صفحه. چهارنکته از یادداشت های خودم از کتاب را در سلسله مباحث معرفی کتاب به اشتراک می گذارم:
 
 

محرَّمات اسلام. عکس از دامنه
 
 
ص بیست وشش :  یکی از نشانه های آخرالزمان طبق سخن رسول خدا (ص) «حلال شدن ِ حرام ها و حرام شدنِ حلال ها» است.


ص یصد و نه : علت این که کیفر غیبت [دامنه: بدگویی پشت سر]، بزرگ و خطرناک یادشده، این است که غیبت مشتمل بر مفاسد بزرگ  و خطرناک است و با هدف خدای حکیم _نسبت به تحکیم وحدت دل ها و ارتباط ها_ منافات دارد. (نظر شهید ثانی در کتاب رسائل العشر)


ص سیصد و سه : امام صادق: هر کس دوست داشته باشد مردم به دنبالِ او حرکت کنند و او پیشوا و رئیس آنان باشد، خود و دیگران را هلاک خواهد کرد... ریاست طلب و هر کس فکرِ ریاست دارد، معلون هستند.


ص ششصد و پنج : بعضی از فُقها، عشق به غیرِ خدا و پیامبر و ائمه و همسرِ حلال و پدر و مادر و صُلحا و نیکان را، اگر در حد جنون یعنی شبیه عشق لیلی و مجنون باشد، حرام دانسته اند. این نوع عشق ها بیماری محسوب می شود و چه بسا موجب فضیحت و رُسوایی خواهد بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۰:۳۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب جهانِ داستان را هنوز به انتها نبرده ام و همچنان به مطالعۀ آن مشغولم، ولی به معرفی آن می پردازم و پنج نکته از یادداشت هایم را به اشتراک می گذارم تا فرهنگ کتابخوانی در روح هر ایرانی همچنان مثل همیشۀ تاریخش دمیده باشد:  جهانِ داستان، به ایران می پردازد به داستان ها و داستان نویس های ایران.تهران. نشر اشاره. نوشتۀ جمال میرصادقی.

 

جهانِ داستان

عکس از دامنه
 
در ص دویست و هفده : زاویۀ دید، روایت داستان نویس است از آنچه می بیند، می شنود یا فکر می کند. در حقیقت، زاویۀ دید، رابطۀ نویسنده را با داستان تعیین می کند.
 
در ص چهارصد شصت و دو : نماد symbo چیزی است که معنای خود را بدهد و جانشین چیز دیگری نیز بشود یا چیز دیگری را القا کند. مثلاً گل سرخ، در عین حال که گل سرخ است، نمادِ جوانی و زیبایی و عشق هم هست.
 
در ص صد و سی و سه : اولین بار داستان های واقع گرای نمادین را جیمز جویس نویسندۀ ایرلندی شایع کرد. در ایران یک نمونه از داستان واقع گرا، داستان «گیله مرد» است.
 
در ص دویست و سی و یک : در شیوۀ زاویۀ دانای کُل محدود، که اغلب نویسندگان امروز در نوشتن داستان های شان از آن بهره می گیرند، نویسنده درقالب یکی از شخصیت های داستانی می رود و از دید و زبانِ اوست که نسبت به حوادث و شخصیت های دیگر داستان داوری می شود...[چون] نویسنده خود را در پشتِ سر او پنهان می کند. (بخش: داستان پله‌ها)
 
در ص هفتاد و نه : نثر گفتاری یا نثر مُحاوره، نثری است که از زبانِ مردم سرچشمه می گیرد و درک آن برای همه آسان است. در این نوع نثر، جمله ها ساده و کوتاه و گاه بریده بریده است... و از آرایش لفظی خالی است. (بخش: داستان کباب غاز محمدعلی جمال‌زاده)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۱۳۹۷ ، ۰۹:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

توضیح دامنه: دامنه نسبت به این متن پیش داوری نمی کند. صرفاً جهت انعکاس چنین دیدگاه در سلسله مباحث روحانیت ایران، مبادرت می کند: «جواد شریفی طلبه حوزه علمیه مشهد نوشت: به اقتضای صرف ده سال از عمرم در حوزه علمیه و تجربه و مشاهده و مصاحبه‌های مکرر با بسیاری از طلبه‌ها می‌توانم مدعی وجود «ارتداد خفی» در میان حوزویان باشم. منظورم از ارتداد خفی این است که قبسی [=شُعله ای] از آتش مدرنیته و جهانی شدن و علوم انسانی دامن حوزه علمیه را نیز گرفته و این سه گانه جادویی، ذهن و ضمیر بسیاری از طلبه‌ها را با تشکیک‌های جدی روبرو کرده است. نُرم‌های اعتقادی که از سوی حوزه علمیه به طلبه‌ها تحمیل می‌شوند دیگر به اندازه کافی قانع کننده نیستند و بسیاری طلبه‌ها این اعتقادات را پس می‌زنند اما به علل گوناگونی که اینجا مجال طرحش نیست توان این که بی اعتقادی خود را آشکار کنند ندارند...

 

کوتاه سخن این که در حد مشاهده‌ی محدود نگارنده، روبرویی ولو اندک و سطحی برخی طلبه‌ها با مدرنیته، جهانی شدن و علوم انسانی، با تغییر نرم‌های اعتقادی طلبه‌ها، نرم‌های رفتاری‌شان را نیز تغییر داده است. این نکته در کنار مسلله‌ی فردیت‌های روزافزون و عطش یونیک بودن انسان مدرن، “طلبه‌های نا طلبه” را پدید آورده است. به عقیده‌ی من _ اگر نگویم همه یا بیشتر _ بخش قابل توجهی از طلبه‌هایی که با داشتن لباس روحانیت، می‌نوازند، می‌خوانند، حرکات ورزشی نمایشی اجرا می‌کنند، استندآپ می‌کنند و… به منظور بروز دادن فردیت ویژه‌شان است. آنها از طرفی می‌خواهند به آن چیزی که علاقه دارند بپردازند و از طرف دیگر می‌خواهند بخاطر این کنش‌های غیرمعمول‌شان از سوی حوزه‌ی علمیه، همصنفان خود و قشر سنتی جامعه سرزنش نشوند. برای این منظور آنها اهدافی روبنایی برای خود تعریف می‌کنند... .» منبع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۱۳۹۷ ، ۰۹:۳۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. آیین خاتم. نوشتۀ حجت الاسلام محمدحسن قدردان قرامکی. انتشارات پژوهشکده فرهنگ اسلامی، سال هشتاد و شش. چاپ چهارم. در هفصد و دوازده صفحه. از یاداشت های خودم بر این کتاب پژوهشی، چهارنکته را می آورم:

 

 

آیین خاتم

عکس از دامنه

 

وحی به دلیل ماهیت فراطبیعی بودن، اصلِ تصوّرش برای نوع بشر اعم از ملحد و متألّه دشوار است. (ص نود و پنج)

 

نبی در لغت چهار معنای مختلف دارد: خبر، جای مرتفع، راه روشن. صوتِ خفی. در زبان عِبری نیز، نبی یعنی نذیره (نذر)، بینندۀ خواب، رائی. (ص چهل)

 

علامه طباطبایی وحی را «شعور مرموز» می خواند و امام خمینی آن را «غیرقابل تصوّر». (ص نود و پنج)

 

از متفرّعات طیره، خوف و ترس بعضی مردم از برخی اشیاء، حیوانات، جنّ و غیره است که برای ایجاد حرز و مصونیت جان خود یا فرزندان خویش، از انواع و اَشکال طلسم و حرز استفاده می کنند یا به عنوان تبرّک با خود حمل می کنند. (ص سیصد و شش)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۱۳۹۷ ، ۰۹:۲۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب نیمۀ تاریک ماه نوشتۀ هوشنگ گلشیری را دو سال قبل مطالعه کرده بودم. چاپ دوم سال هشتاد و دو . تهران. نیلوفر. حاوی سی و شش داستان کوتاه است و پانصد و شصت و پنج صفحه. امروز در این پست، به چهارنکته از کتاب، طبق معمول معرفی کتاب در دامنه، می پردازم:

 

 


نیمۀ تاریک ماه
عکس از دامنه

 


آتش زرتُشت... آتش قبله بوده، نه؟... (ص پانصد و پنجاه و هشت)

جانماز آب نمی کشم... (ص 561)... پیراهنی رهاشده بر شلوار (ص پانصد و شصت)

حتی کوره راهی به جایی... (ص پانصد و پنجاه و  نه) داستان کوتاه زندانی باغان.

زیستن در شهرستان این حُسن را دارد که آدم می تواند تعدای آدم را تا عمق بشناسد. گاهی حتی می توانستیم به یقین بگوییم که فلان آدم در این لحظه چه می کند. (ص سی)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۱۳۹۷ ، ۰۹:۳۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. به شکرانۀ خدا دومین کتابی که در آغازین روزهای نوروز سال نود و هفت خواندم کتاب «زندگی سیاسی امام سجاد» نوشتۀ عبدالنّبی نمازی امام جمعه کاشان است. چاپ دوم سال نود و سه انتشارات محتشم کاشان. در سیصد و بیست و هشت صفحه. مطابق همیشه، چهارنکته از کتاب را می آورم و میان خوانندگان شریف دامنه به اشتراک می گذارم. به امید شفاعت حضرت زین العابدین، امام سجّاد علیه السّلام:

 


 
زندگی سیاسی امام سجاد
عکس از دامنه
 

در صفحۀ ده از امام صادق نقل کرده است: اولین چیزی که خداوند متعال آفرید، عقل، قلم، لوح، روح و مشیت بوده است.


در صفحۀ صدص و پنجاه و هفت از کتاب التاج فی اخلاق الملوک آورده است: یزید هر لباسی را تنها یک بار می پوشید!


در صفحۀ صد و چهل و نه دربارۀ ابوحمزۀ ثمالی شاگرد برجستۀ امام سجاد (ع) نوشته است: ابوحمزۀ ثمالی رهبری شیعیان کوفه را به عهده داشت... تفسیر قرآن، کتاب نوادر، کتاب زهد، رسالۀ حقوق امام سجاد (ع) و دعای ابوحمزه از آثار اوست.!


در صفحۀ: دویست و سی هشت از امام سجاد آورده است: خدایا به من توفیق ده تا باطل را ناچیز شمارم و آن را خوار سازم، حق را یاری کرده و آن را بزرگ دارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۱:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. مناظرۀ دارتوکن و دامنه جناب دارتوکِن دارکوب پرسیده نظرت دربارۀ حجاب چیه؟ ضمن سلام به جناب دارکوب و تشکر از غیرت و فکرت ایشان، من چند نکته می گویم و می گذرم؛ زیرا نظر دامنه _که پَرِ پیاز بیش نیست_ چه فایده ای دارد. حجاب را قرآن گفته. خدا فرموده. پیامبران و امامان تأکید و تقدیسش کردند. قدّیسان و خوبان و مؤمنان و مادران و اُسوگان آن را پیاده کردند و این چنین عالی، معنویت را به مادّیت پیوند زدند. کسانی که این روزها این اصل دینی را به سُخره گرفته اند، به نظر می رسد از سه حالت خارج نیست: یا غفلت دارند، یا مرَض و غرَض گرفته اند و یا در بدترین احتمال جیره گیر شده اند، تا ایران را مثلاً آندُلس کنند. حجاب در محیط دینی اصلی فطری، عرفی و شرعی ست. هم حجاب مرد و هم حجاب زن هردو لازم است.
 


آنان که می گویند حجاب اختیاری ست و زن هرگونه خواست می تواند بگردد، هیچ نمی دانند که  اگر زن عُریان شود، به دنیال آن، مرد هم از او عریان تر می شود و آن گاه جامعه اسلامی و شیعی را پوچی فرامی گیرد و سراشیبی دربر؟ آنان که مدعی اند حجاب لازم نیست و اجبار نمی توان کرد، هیچ می دانند چرا در جایی که حضرت موسی می خواهد در آن وادی مقدس پا بگذارد خدا امر می کند نعلین را در آر: إِنِّى أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»  (آیۀ دوازده طه).

 

این به این معناست که جاهایی وجود دارد که باید به آن مکان ها احترام گذاشت. حال یا با رعایت حجاب یا با درآوردن نعلین. فرقی نمی کند وقتی امر، امر خداست باید مطیع و مؤمن بود. محیط جمهوری اسلامی _ولو آن که به عملکرد مسئولانش منتقد و معترض هم باشیم_ نیز این گونه است. نمی شود به اسم اسلام حکومت کرد ولی جامعه را به حال خود رها ساخت. اساساً فلسفۀ حکومت در اسلام، تمهید و فراهم سازی امنیت و رفاه و آسایش برای رسیدن به کمال و معنا و سیر الی الله است. پس دامنه می گوید: از زن حجاب و عفّت و از مرد هم عفاف و غیرت و عزّت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۰:۴۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. آداب جاهلیت در صفحۀ دویست و پنج کتاب شریف «مفاتیح الحیات» آیت الله عبدالله جوادی آملی برخی از کارهای ناپسند ذکر شده است؛ از جمله: پوشیدن لباسی که آدمی را انگشت نما می کند و گشودن دُگمه های لباس که به فرمودۀ امیر مؤمنان علی ع هر دو خصلت هایی از اخلاقِ قوم لوط است. «... وَ اِرخاءُ الاِزار خُیلاءَ وَ حَلٌّ  الاَزرارِ مِن القَباءِ والقَمیص» [کتاب الخصال]
 
مثل کارها و برنامه های زردِ صدا و سیمای میلی! در همۀ شبکه های بی خاصیت اش، که با آوردنِ برخی از مُجری ها (تأکید می کنم برخی از مجری ها)، فرهنگ و آداب و پوشش های فاخر این مملکت را با نوع برنامه های بی مزّه ی شان، با رفتارهای دور از نزاکت و لوس شان و با گشودن و چاک زدنِ همۀ دُگمه های پیراهن های شان، به سُخره گرفته اند و همچنان به پیش می تازند! و بر این مرز و بوم و مردم آن، آسیب  ها و آفت ها می گسترانند. آداب جاهلیت نوین -آن هم در سازمانی که بیش از هشتصد میلیارد تومان از دولت بودجه می گیرد! و قرار بوده به گفتۀ امام خمینی دانشگاه باشد- یعنی همین.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۴ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۱:۱۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

توضیح دامنه : به نام خدا. باخبر هستید که دکتر داریوش شایگان صاحب آثار فاخر در حوزۀ اندیشه و ادیان دوم فروردین امسال چشم از جهان فروبست. او کتاب های زیادی نوشته و یا ترجمه کرده بود (لیست کتابها: اینجا). دامنه برای گرامی داشتنِ مقام معنوی و علمی آن مرحوم، چندنمونه از کتاب های مهم مرحوم شایگان و یک خاطرۀ ایشان از علامه طباطبایی را در این پست می آورد. من البته در پست «انسان شاکر، انسان شاکی» (اینجا) از شایگان -که به کُما رفته بود- یادی کرده بودم: خاطرۀ شایگان از علامه:

 

علامه طباطبایی به روحانیان متحجّر بی‌اعتماد بود: تجربۀ شگفت دیگری که با او (علامه طباطبایی) داشتم، ملاقات دوبه‌دویی بود که زمانی در خانه‌ای در شمیران بین ما دست داد. قرار بود که همۀ اهل محفل آن شب در آنجا گرد آیند. من به آنجا رفتم اما بقیه غایب بودند. احتمالاً تاریخ جلسه را اشتباه کرده بودند. ما تنها بودیم. شب فرا می‌رسید و از گردسوزهایی که در طاقچه‌ها نهاده بودند، نوری صافی می‌تراوید. مانند همیشه روی زمین بر مخدّه نشسته بودیم.

 

 

مرحوم داریوش شایگان

 

من از استاد دربارۀ وضعیت اخروی و اینکه چگونه روح نماد ملکاتی است که در خود انباشته و پس از مرگ آنها را در جهان برزخ متمثّل می‌کند سؤال کردم. ناگهان استاد، که معمولاً بسیار فکور و خموش بود، از هم شکُفت. از جا کنده شد و مرا نیز با خود بُرد.  دقیقاً به خاطر ندارم که از چه می‌گفت، اما آن فوران ِحال‌های دمادم را که در من می‌دمید خوب به یاد دارم. احساس می‌کردم که عروج می‌کنم. گویی از نردبان هستی بالا می‌رفتیم و فضاهایی هر دم لطیف‌تر را بازمی‌گشودیم. چیزها از ما دور می‌شدند. هوای رقیق اوج‌ها را و حالی را که تا آن زمان از وجودش بی‌خبر بودم حس می‌کردم. سخنان استاد با حسّ بی‌وزنی و سبکی همراه بود. دیگر از زمان غافل بودم. هنگامی که به حال عادی بازآمدم، ساعت‌ها گذشته بود. سپس سکوت مُستولی شد. ارتعاش‌های عجیبی مرا تسخیر کرده بود؛ رها و مجذوب در خلسۀ صلحی وصف‌ناپذیر بودم. استاد از گفتن ایستاد و سپس چشمانش را به زیر انداخت. دریافتم که بایست تنهایش بگذارم. نه تنها به سؤالم پاسخ گفته بود، بلکه نفس تجربه را در من دمیده بود. این تجربه را دیگر برایم تکرار نکرد امّا یقین دارم که اهل باطن و کرامات بود، ولی دربرابر مخاطبان ناآشنا دم فرو می‌بست. باآنکه در محافل رسمی روحانیت فیلسوف طراز اوّلی بود که لقب علّامه داشت، ولی به روحانیان متحجّر بی‌اعتماد بود.» از کتاب «زیرآسمان‌ های جهان» منبع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۰:۲۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. آمدن و رفتن = بودن و شدن. دوم فروردین هرسال، حسّ دیگری دارم؛ سه حس خاصّ:

 

یک: هم به یادِ عزیزترین پدر و مادرم در گیتی می افتم که مرا به عنوان هفتمین زاده، به جمع هشت فرزندشان افزودند. و من عاشقانه در محفل سادگی و اخلاص شان آرمیدم و آزموده ام.

 

دو: هم به یاد خودم و خویشتنم می افتم _که هرچه بزرگسال تر شده ام_ بیشتر به این سخن مولوی فکر می کنم:

 

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوالِ دلِ خویشتنم

از کجا آمده ام آمدنم بهرِ چه بود

به کجا می روم؟ آخر ننُمایی وطنم

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بود است مُراد وی از این ساختنم

 

سه: و هم در این روزم، مطالعات معادی، به قول دکتر عبدالکریم سروش -احوال مرگ- را شیرین و خواندنی می دانم. زیرا انسان توحیدی، انسان معادی هست و انسان معادی، انسانِ میهمان؛ میهمانِ میزبانی به نام خداوند قادرِ متعال مهربان. و شنیدن سخنان معادی و یا خواندن نوشته های معادی، انسان را نه خَمود که وادار به بازگشت به خویشتن خویش می کند. منِ اندک، دنیا را ضیف و محل پذیرایی انسان می دانم، که باید برای آخرت توشه برگیرد، تا با دستِ تُهی، رهسپار آن دیار نگردد و یا با اَنبانِ گناه و آلودگی ها رَخت برنبندد که در آن جا، از هرسو زیانکار و مَغبون و سرافکنده گردد. زیرا؛ انسان توحیدی_معادی، انسانی ست که به حساب و کتاب و قیامت معتقد است و به پاسخگویی در یوم الدین ایمان دارد. و من از خدای مهربانم همیشه امید دارم که آن خالق یکتای بی همتا، گناهانِ زیاد مرا ببخشاید و بر روی هر گونه آلودگی ها قلم عفو و گذشت بکشاند.

 

 حرم سالار عشق و دلدادگی امام حسین ع

 

بگذرم. روز تولدم بود و کمی روده درازی کردم و با دل، گپ زدم، نه با قلم. و حال که خدای حکیم و مهربان، بازهم در دوِ فروردینِ دیگری به من فرصت داد تا دنیایم را دنبال کنم و درواقع مرگِ مرا به تأخیر انداخته و به آستانۀ رسیدن به دهۀ ششم زندگی نزدیک تر ساخته است، آن ربِّ رئوفِ جان و جهان و انسان را می ستایم و شکر و سپاس می گزارم. از آنجا که از نوجوانی تا به امروز شیفتۀ متاعی گران و گرام به نام کتاب بوده ام، نوروز نود و هفت را نیز با کتاب آغاز کردم. اولین کتابِ امسالم «مرگ آن گاه که بیاید» است. داستانِ سرگذشت و تفکر و چگونگی مرگِ دویست نفر از مشهورین جهان و ایران. چاپ نشر علم در چهارصد و نود و شش صفحه، با قلم پیامدار و شیوای کریم فیضی، که اهل دل و دانش و عرفان است و الهیات دان.

 

کتابِ «مرگ آن گاه که بیاید»

عکس از دامنه

 

او، یعنی کریم فیضی در مقدمه، سخن راستینی دارد که خوانندۀ باذوق را به وجد و عرفان می آورد. دربارۀ پاره ای از آدمها می نویسد:

 

 

هیچ بهاری ضمیرشان را خوشبو نمی کند!

هیچ شعری نگاه شان را لطیف نمی کند!

هیچ نوری آنها را روشن نمی کند!

(ص هفده)

 

 

...

 

 
کتابخانه یادگار امام قم
 

 

نیز کریم فیضی می گوید: در میانِ گفتارها هیچ گفتاری صبورتر از تنهایی نیست، چه تنهایی در جمع و چه تنهایی در تنهایی. (ص هجده)

 

نیز می نویسد: جوامعی وجود دارند که در آن زنده ها فروخته می شوند! و مُرده ها در آن خریداری می شوند! (ص هفده)

 

نیز می آورد: برخی جملات مملُوّ از یقین اند؛ در زبان پیران. و برخی جملات مملُوّ از جَزمیت، در نطق های حاکمان. (ص پانزده)

 

نیز از زبان میلان کوندار می نویسد: فکرِ مرگ [یعنی به آخرت توجه نشان دادن] همۀ موضوع های دیگر را پوچ می کند. (ص بیست و یک)

 

و در داستان زندگی و بیماری لاعلاج و مرگ مرحوم حسین پناهی می نویسد: حسین پناهی وقتی از بیماری لاعلاج خود مطّلع شد، شعر «چشمو من و انجیر» را در اعتراض به مرگ سرود:

 

تازه داشتم می فهمیدم فهمِ من چقدر کمه

اتُم توی دنیای خودش حریف صدتا رُستمه

 

...

 

گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه

انجیر می خواد دنیا بیاد، آهن و فسفرش کمه

(ص دویست و نود و نه)

 

به هرحال طولانی شد این نوشته. سخن را با یکی از زیباترین آموزه های امام سجاد (ع) پیوند می زنم که به پیروان آموخته، از خدا عمرِطولانی تر، طلب کنید. زیرا از نگاه معصومین -علیهم السلام- دنیا دارِ عبادت و توشه برگیری هاست و آخرت چنین فرصتی نیست و دارِ عبودیت ها و دیدنِ نتایج و محصول هاست......... هان، همین و دیگه حرفی نیست. دامنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۱:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی