دامنهی دارابکلا
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورودسنگفرش دارابکلا
به قلم عبدالرحیم آفاقی: سلام بر همگی در مدرسۀ فکرت. آیا می دانید در سال ۱۳۵۵ چه اقدام و جهاد عمرانی از طریق مردم داراب کلا انجام شد؟ در سال ۱۳۵۵ به علت عدم کمک و مساعدت دولت مرکزی طاغوتی به روستاها و افول اقتصادی کشور از یک سو و خرابی کوچه ها و خیابان ها و گل آلود شدن در هنگام بارندگی و نیز بلند شدن گرد و غبار در زمان تردد وسایل نقلیه ،مردم غیور داراب کلا تصمیم به یک اقدام جهادگونه می گیرند.
در آن زمان وضعیت اقتصادی مردم مناسب نبود و پول کافی و امکانات برای انجام آسفالت مهیا نبوده به همین دلیل مردم تصمیم می گیرند با کمک و مدیریت بزرگان محل از جمله پدر مرحومم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی، سنگ های گرد و فراوان موجود در رودخانه داراب کلا را در اندازه های مختلف با استفاده از تراکتور جمع اوری و با انجام زیر سازی با استفاده از آهک بطور منظم در کوچه و پس کوچه ها سنگ فرش نمایند.
تمامی مردم در این اقدام سهیم بودند برخی از طریق کمک نقدی (اجباری نبوده و به اقتضای وسع) برخی دیگر با مساعدت و کمک جسمی و کارگری و برخی از هر دو طریق. مردم به گرو ههای مختلف تقسیم شدند در هر کوچه و محله مسئولی وجود داشته عده ای در جمع آوری سنگ ها و انتقال به محل، عده ای در مهندسی تجربی این اقدام (از جمله مرحوم مغفور حاج محمود شهابی)، عده ای در انجام زیر سازی و عده ای دیگر در سنگ چینی و اقدامات پس از آن. مزد کارگری هر نفر در آن سال روزانه ۲۰ تومان بود. هر کیلو برنج هم در حدود 5 الی 6 تومان قیمت داشت و...
قیمت کالاها و اجناس ۱۳۵۵
کسانی که در سنگفرشکردن مشارکت داشتند
دستخط مرحوم حاج آقا آفاقی
روح همۀ درگذشتگان غریق رحمت خداوند
عکس های ارسالی عبدالرحیم آفاقی
همت، همدلی و همکاری مردم در این اقدام مثال زدنی بود. در هنگام صرف صبحانه و ناهار صحبت های آنان شنیدنی بود. کار کردن بدون قلیان و تنباکوی شاهرودی و اصفهانی غیر ممکن بود. آن موقع من پنج سالم بود صدای تخلیه سنگ ها از تراکتور هنوز در ذهن تداعی می شود. بیشتر تماشاچی بودیم ولی در جلوی منزل بچه های بزرگتر سنگ های کوچک را جدا کرده و به دست استادان می دادند بچه ها و جوانان و نیز خانم ها در امور پخت و پز در این کار سهم زیادی داشتند.
بدون اغراق بعد از انجام سنگ فرش کوچه های روستایمان شبیه کوچه های لندن شده بود بخصوص بعد از هر بارش باران ، سفیدی سنگها و نظم چینش آنها، زیبایی خاصی به آن می داد. فوتبال گل کوچک با توپ پلاستیکی در این کوچه های سنگ فرش شده از خاطرات تمامی بچه ها و جوانان قدیم داراب کلا است. ای کاش حداقل چند کوچه سنگفرش شده نگهداری می شد. درود و صلوات می فرستیم بر ارواح پاک تمامی درگذشتگان محل بخصوص ارواح درگذشته این اقدام جهادی و آرزوی سلامتی و بهروزی را برای زندگان داریم. چند عکس از این اسناد دستخط مرحوم حاج آقا آفاقی تقدیم می گردد:
روش هندی و روش اسلامی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. روش هندی، فکر و ذهن را از توجه به بیرون باز میدارد. چون در پی شکستن جنبهی جسمانی و نیز کانونی نگهداشتن نیروی ذهنیست. برای این ریاضتکِشی، فشار به انسان میآورَد تا "نفْس" را در چنگ و محاصره قرار دهد. و بهاصطلاح "متمرکز" کند. با این سبک و روش، میخواهد حقیقت بر او کشف شود. اما به قول شهید مطهری در صفحهی ۱۹۰ کتاب "انسانشناسی قرآنی" روش قرآن، این نیست. بلکه روش اسلام حدّ وسط، میان روش ۱۰۰% مادّی غربی و روش ۱۰۰% معنوی هندیست.
نکته: انسان، با معنا و دنیا باهم پیش میرود و "توجّه" به درون، بهمنزلهی "نورافکن" در وجود انسان است. پس؛ ریاضت از سوی اسلام رد شده است. زیرا در اسلام "توجه به طبیعت" وجود دارد. و قرآن تنها راه "معنا" و معنویتافزایی را، "درونگرایی" نمیداند، بلکه از راه "بیرونگرایی" هم میداند.
تواضع آیةالله العظمی منتظری
به قلم دامنه. به نام خدا. به نظرم این سه خبر دارای اهمیت است و درین پست شرح می دهم: یک: جمعه ۲۸ دیماه ۱۳۸۵ در ابتدای نماز، مرحوم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری طی سخنانی کوتاه در تهران، اهمیت نمازجمعه را بیان کرده و آن گاه، امام جمعهی بعد از خودشان را، این گونه معرفی نمودند: «حال که من نتوانستم در خدمت شما باشم، برادر مجاهد ما حضرت حجتالسلام والمسلمین آقای خامنهای، که هم از لحاظ علمی و هم عملی مورد تایید امام و همهی دوستان هستند، به امامت نمازجمعه برگزیده شدهاند. من هم یکی از ارادتمندان به ایشان هستم و اگر من خطیب نیستم، ایشان خطیب هستند و خطابه یکی از ارکان نمازجمعه میباشد.» (منبع)
تصویر آماری امامزاده در ایران
دو: این خبر را فقط نقل می کنم، تفسیر و تحلیل با خوانندگان: «دعوت از داوطلبان امامت جمعه برای شرکت در آزمون. حجةالاسلام رضوانینسب معاون جذب و گزینش شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور گفت: «این آزمون مختص آن دسته از طلاب و فضلای حوزه علمیه است که در گذشته ثبتنام کرده و پرونده آنها در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور تکمیل شده است.
منابع آزمون امام جمعه ها چیست؟ «آشنایی با قرآن و حدیث، تاریخ اسلام و تشیع، عقاید، آشنایی با مبانی انقلاب و دیدگاههای امام راحل و رهبر معظم انقلاب، آشنایی با جهان اسلام، احکام، اطلاعات عمومی از موضوعات و سرفصلهای این آزمون بهشمار میآید... تحریرالوسیله (بخش صلاة جمعه، صوم، خمس و زکات)، کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» مقام معظم رهبری، کتاب عقاید و معارف انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم جلد ۳، ۴، ۵ و ۶، کتاب انسان ۲۵۰ ساله برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری، جزوه آشنایی با مکتب فکری امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، مقاله مبانی و اصول روابط بینالملل در اسلام، قانون اساسی و تاریخ اسلام رسولی محلاتی از منابع این آزمون انتخاب شده است.»
سه: در ایران چند امامزاده ی ثبت شده داریم؟ آماری که سایت «بقاع متبرکه» وابسته به سازمان اوقاف منعکس کرده است، نشان می دهد در استان های ایران ۸۱۶۷ امامزاده ثبت گردیده است. فارس با ۱۴۵۱، مازندران با ۱۲۷۶ و گیلان با ۶۷۱، دارای بیشترین امامزادههای ثبت شده اند. (منبع)
لباس سفید
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. آیةالله رضا استادی در صفحهی ۹۶ کتاب "آیینه صدق و صفا" _که شرح زندگانی و نکتههای آموزندهی مرحوم آیةالله العظمی محمدعلی اراکی است_ از قول ایشان دربارهی روحانیان یک نکتهای نقل میکند که به نظرم تذکاریهای درخور توجه است. بهگونهی خیلیفشرده مینویسم: از نظر مرحوم اراکی یک روحانی و طلبهی دینی "باید پاک مثل لباس سفید باشد و حرکت کند و الّا مردم میرَمند. روی لباس سفید یکخورده گَرد بنشیند معلوم میشود و میپیچد توی مردم که فلان روحانی چه کرد!"
دامنه که نقاشی شد
مدرسه فکرت ۳۰
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سیام
ستون روزانه
خویشفهمی
به نام خدا. سلام. هدفِ مارتین هایدگر در کتاب «هستی و زمان» دستکم این است که فهم ما را از معنایی که هستنِ هر چیزی (مانند: اشیاء، مردم، زبان و...) دارد، ژرفتر کند. بهتر است بگویم برای هایدگر، «خویشفهمی» یعنی شناختنِ راهِ خود در جهان یا در موضوع مشخص.
در ص ۳۷۳ «هرمنوتیک مدرن» خواندم که «خویشفهمی» در زبان آلمانی یعنی شناختنِ راهِ خود. ۲۴ اسفند ۱۳۹۷.
ستون روزانه
اُپِنبوک و تقلّب!
به نام خدا. سلام. شاید کمتر کسانی باشند که در طول دورهی دانشآموزی، دانشجویی و نیز _گوش شیطان کر_ در ایام طلبگی! دستکم یکی دو باری هنگام امتحان، به قول معروف «تقلّب» نزده باشند و از روی دست نفر کناری رونویسی نکرده باشند. اساساً تقلّب در امتحان برای پارهای از ایرانیها، یک خاطرهی شیرینتر از عسل! به حساب میآید. حالا یا تقلب زدند تا تجدید نشوند و یا تقلّب به بغلدستی رساندند تا دوست و همکلاسیهایشان مردود نگردند!
من زیاد دیدم کسانی را که از کف دست تا انتهای ساعد (= مُچ تا آرنج) دستشان تقلب مینوشتند و لای درز آستین نیز تقلب جاسازی مینمودند! اگر همینمقدار خلاقیت را روی مطالعه میگذاشتند کمتر از ۱۹ نمیشدند اما نمیدانم چرا تقلب آنقدر شیرینی و لذاذت (= گوارایی و خوشمزّگی) داشت! اما در دانشگاه که بودم سه استادمان به سبک اُپِنبوک (=Openbook) امتحان برگزار میکردند. اما نمیدانم چه سرّی در کار بود که با آنکه در این روش بازکردن کتاب و جزوه آزاد بود، باز نیز برخی زیر ۸ نمره میآوردند. و بازهم از بغلدستی با وعدهی پیراشکی! پُرسوجو میکردند. تقلب، گویی وارد شریان خونشان شده بود! بیآن، انگار مزّهای نداشت! ۲۵ اسفند ۱۳۹۷.
پاسخ:
سلام جناب حجتالاسلام احمدی
یعنی نشست طلاب مازندرانی در قم؟ محل گردهمآیی، گویا زیرزمین فیضیه را میمانَد.
یک نکتهی سیاسی:
اساساً روابط با جهانِ پیچیده، پیچیدگیهایی دارد. این پیچش نسبت به کشورهای همسایه، هم پیچ دارد و هم گِره و کلاف کُلفت. پس، نباید بهگونهی مطلق، داشتنِ رابطه با روسیه را مخدوش دانست. تنشزدایی و سیاست عدم تشنُّج (= دتانت) یک اصل اساسی در اسلام و یک حرکت خردمندانهی جهانیست. نمیتوان شعار راهبردی تعامل با جهان را نواخت، اما با کشور همجوار، جوری دیگر رفتار کرد.
میدانم روس، با توجه ویژگیهای پِطری و افکار باقیماندهی نظام شوروی، مرموزانه رفتار میکند و نیز شگردهای چرخشی دارد. اما با اینهمه نمیتوان دست روی دست گذاشت و فقط دوری کرد و عمقبخشی نداشت. بگذرم.
ستون روزانه
مُهر و داغ
به نام خدا. سلام. «مُهر و داغ» کتابیست از محمد میرشکرایی؛ که در آن توجه داده شد به اشیای زندگی اقوام ایرانی. مانند کاری که آقای دکتر فرهادی بر روی «کبوترخانه»ها در ایران، کرد. داغ، یک نشانه است، مانند داغکردنِ الاغ، گوسفند، گاو، بُز و... برای شناسایی. و مُهر، یک نماد است، مانند مُهر یاعلی، یاحسین، یارزّاق که بر روی خرمن گندم و جو مینشاندند، با هدف و نیّتِ برکت و رزق و روزی. به عنوان نمونه، لُرها روی خرمن گندم یک سنگ میگذارند و به آن میگویند «سنگ خیر» یا سنگ حضرت علی علیهالسلام. و یا کُردها، که بر این باورند، هر کس اطراف نون را نخورَد، خُردههای نان در جهنّم «مار» میشود و آنها را آزار میدهد. در دارابکلا نیز این نوع باورها، کموبیش، وجود داشت و دارد؛ مانند نوشتن چهلکَل برای قطع و بندآمدن باران. و نیز این باور که هر کس روی نون بنشیند، در آخرت میمون میشود! ۲۶ اسفند ۱۳۹۷. بیشتر بخوانید ↓