qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۱۱۱ مطلب با موضوع «مرجعیت» ثبت شده است

مرجعیت

آیت الله سیستانی قسمت دوم

يكشنبه آبان ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. در قسمت اول (اینجا) سه نکته از تفکرات و ویژگی های آیت الله العظمی سید علی سیستانی مرجع بزرگ شیعیان جهان را ارائه کرده بودم. اینک دنبالۀ آن را پی می گیرم:
 

قسمت دوم:

 

چهار - رویدادهای پیچیدۀ عراق پس از اشغال توسط آمریکا را بادقت و زیرکی تمام مدیریت کردند. و با نُسخۀ مرجعیت، علیۀ دیکتاتوری مُستبد پیروز شدند. هرگز نگذاشتند بدون برگزاری انتخابات، کسی بر عراق حکومت کند.

 

پنج - در پاسخ به سؤالات مختلف در زمان پس از سقوط صدام، همواره می گفتند آنچه اکثریت عراق بخواهند خواستۀ ما نیز همان است. (رک: آیت الله سیستانی و عراق جدید. ص ۱۴۸)

 

شش - ایشان هیچ گاه به حکومت ورود نکردند، اما از طریق مرجعیت (که عالی ترین نهادِ دینی مکتب شیعه است) ملت و حکومت را به اَحسن وجه و با مهربانی و عطوفت رهبری کرده و می کنند. در عراق نظریۀ «ولایت مطلقۀ فقیه» وجود ندارد، نهاد مرجعیت اُس و اساس حوزۀ نجف محسوب می شود و ایشان از طریق مرجعیت نفوذی بسیاربالا -حتی فراتر از قانون و ساختار سیاسی- در کل عراق و حتی بر منطقه دارند. در حقیقت ایشان از طریق مرجعیت رهبری می کنند نه به شیوۀ «ولایت فقیه».

 

هفت - آن مرجع خبیر بر حق ورود زنان و اقلیت های دینی و مذهبی به فعالیت های سیاسی و مسئولیت های اجتماعی و حکومتی تأکید کرده و می کنند. (همان: ص ۱۵۶)

 

هشت - در همان دورۀ انتقالی از طریق دفترشان به خبرنگار اشپیگل گفته بودند: «نیروهای اصلی سیاسی و اجتماعی در عراق به دنبال تشکیل حکومت دینی نیستند، بلکه در پی حکومتی اند که در آن آنچه از نظر مردم عراق اصول و مبانی دین محسوب می گردد محترم شمرده شوند. حکومتی که بر پایه کثرت گرایی، عدالت و مساوات استوار باشد.» (می توانید رجوع کنید به ص ۱۵۴ کتاب «آیت الله سیستانی و عراق جدید» نوشتۀ مسیح مهاجری) ادامه دارد...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مرجعیت

آیت الله سیستانی

جمعه آبان ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. تا به حال دربارۀ مرجعِ فقیه آیت الله العظمی سید علی سیستانی مطالب متعدّدی _فتوا، شرح حال، دیدگاه های ایشان_ منتشر کرده ام. بر روی این فقیه آگاه و بانفوذ و محبوب جهان اسلام مطالعات زیادی انجام داده ام. هم از سر شوق و علاقۀ شدیدم به ایشان و هم از روی دانش افزایی خویش و نیز هم برای پندآموزی از زندگی ساده زیستانۀ وی. در این پست می خواهم به زوایای دیگری از زندگی سراسر عزّت و عبرت این عالمِ زمانه (متولد 9 ربیع الثانی ۱۳۴۹ ه. قمری. مشهد)، بپردازم:

 

قسمت اول:

یک - به روایتِ دوست و دشمن، این روحانی را بآسانی نمی توان دور! زد؛ به عبارتی بهتر است بگویم نمی توان بر او چیزی را تحمیل نمود و فریبش داد. بسیار زیرک و هوشمند است. دلیلش را در بند دو بیابید.

 

دو - به تعبیر نویسندۀ کتاب «آیت الله سیستانی و عراق جدید» _که تا به حال از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ سه دیدار حضوری و گفت و گوی خصوصی در بیت ایشان با ایشان داشته_ این آیت الله، آیت اللهی «آینده نگر»، «باهوش»، «آگاه به مسائل روز»، «کنجکاو»، ضدِّ خرافات»، «سرزنده»، «روشن»، «پُرمطالعه»، «باخبر از همه چیز ایران»، «فوق العاده به روز»، «هوشمند»، «نفوذ فوق العاده در میان مردم عراق»، «مسلط به ترفندهای دشمن» است. (برگفته از ص ۴۱ تا ۱۳۴ کتاب نوشتۀ مسیح مهاجری. چاپ سوم، نشر روزنامۀ جمهوری اسلامی، ۱۳۹۰)

 

کتاب

«آیت الله سیستانی و عراق جدید»

عکس از دامنه

 

یادداشت‌های دامنه از کتاب

«آیت الله سیستانی و عراق جدید»

 

سه - کتاب موردِ اشاره، نوشتۀ حجة الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری را دوبار خواندم. چاپ اولش را که بهمن ۱۳۹۰ منتشر شد، در اردیبهشت ۱۳۹۲ خواندم و چاپ سومش را اخیراً در ۱۵ آبان ۱۳۹۶ خوانده و یادداشت برداری کرده ام. ماحصَلِ آن، هفت صفحه نکته برداری برجسته است که به چند نمونه از آن اشاره می کنم به صورت برداشتِ آزاد دامنه از کتاب: خانه اش کوچک، خشتی، گِلی در کوچه ای باریکِ در «شارع الرّسول» نجف، در ظاهر یک خانۀ معمولی ست، ولی تمام تشکیلات دولت عراق در همین خانه گِلین خلاصه می شود. (ر. ک: ص ۱۶ کتاب)


به آیت الله سیستانی عرض کردم: «ایران گرفتار خُرافات است». گفتند: «خودتان این وضع را به وجود آوردید. هی گفتید آقای بهاءالدینی اینطور است و آنطور است. هی کرامات گفتید. من خودم در قم بودم و این چیزها را می دانم و اینجا هم که هستم کتاب های زیادی می خوانم و... جمکران را آنطور بزرگ کرده اید و منبری ها آن حرف ها را می زنند». (ص ۹۶ تا ۷۱ کتاب) ادامه دارد...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستنویسندگانمرجعیتانقلاب

دامنه در انصاف‌نیوز

شنبه آبان ۱۳۹۶

به نام خدا. ساعت هفت صبح امروز سیزده آبان ۱۳۹۶ متنِ دامنه با عنوان «نقدی بر آیت الله خوئینی‌ها» در سایت انصاف نیوز بخش «اخبار برگزیده» بازنشر شد. (اینجا) که در عکس مندرج دیده می شود:

 

 

من نیز بعدازظهر امروز این تشکرنامه زیر را برای آن سایت خبری تحلیلی، (ذیل همان پست) ارسال کردم و منتشر شد: سلام علیکم. از بارنشر متن بنده نقدی بر آیت الله خوئینی‌ها در سایت حق گو و باانصافِ «انصاف نیوز» ممنونم. من سایت شما را همه روزه نه فقط مرور، بلکه مطالعه می کنم، به عبارتی یک دنبال کنندۀ سایت شما هستم و برخی از مطالب شما را با درج لینک، و گاه با نکته های افزوده ام، در وبلاگم «قلم قم دامنه دوم» منتشر می کنم. شما برادران و خواهران مؤمن و انقلابی در سایت انصاف نیوز را افرادی مُنصف و حق گرا یافته ام. به جناب آقای علی اصغر شفیعیان مدیر سایت و همۀ دست اندرکاران شما خداقوت می گویم. نیز به جناب دکتر مسعود پزشکیان نمایندۀ باتقوا و حق جو نیز سلام دارم. ابراهیم طالبی دارابی (دامنه) ۱۳ آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۳۵ ب.ظ.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
ایرانمرجعیتانقلاب

تلگراف آقای خوئی به شاه

دوشنبه آبان ۱۳۹۶

اخطار صریح و شجاعانۀ مرجع بزرگ شیعیان جهان مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی به شاه خائن در سال 1342: «از قرون متمادی دشمنان اسلام از نظر اضمحلال دین و برده ساختن مسلمانان درصدد تفریق دو قوه روحی و مادی آنها برآمده و به فضل الهی در اثر تنبه اولیای امور و علماء اعلام به مقصد خود نائل نگشته اند. در حال حاضر زمینه را قابل دیده به فعالیت پرداختند که ضربت مُهلک خود را بر پیکر کشور اسلامی وارد سازند. بسیار جای تأثر و تأسف است که سقوط و انحطاط مملکت اسلامی و یگانه مرکز تشیع به جایی برسد که زمامداران آن آلت و وسیله انجام مقاصد شوم آنها گردند.

 

 

 

ما چندی قبل مفاسد تصویب نامه شوم و جعل قوانینی برخلاف مقررات اسلام را تذکر داده و اعلام خطر نمودیم با این حال شاه با کمال جدیت از آن قوانین دفاع کرده و در اثر آن روزنامه های مزدور و خائن بهانه به دست آورده نسبت به مقام روحانیت هتاکی نموده بلکه مقدسات اسلام را خرافات و ارتجاع سیاه و قوانین پوسیده نامیدند. البته حکم چنین اشخاص در شرع مطهر معین و مبین است، ما جداً از شخص شاه خواستاریم که اسباب اغتشاش مملکت و ناراحتی عموم مسلمانان جهان را مرتفع سازند. علماء اَعلام و عموم طبقات مسلمانان با اتکال به حول و قوه الهی از مقدسات دین تا آخرین نفس دفاع خواهند نمود. علی الله توکلنا ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیر الفاتحین. ابوالقاسم الموسوی الخوئی غره ذیقعده/۱۳۸۲ فروردین ۱۳۴۲.» منبع

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستجهان، جامعهمرجعیتانقلاب

پاسخم به مسیح مهاجری

يكشنبه آبان ۱۳۹۶

حجت الاسلام مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی: «...بسیاری از مردم گرفتار، برای حل مشکلاتشان پناهگاهی ندارند. تاسف بارتر اینکه مسئولین ما به بهانه‌های مختلف از مردم فاصله گرفته‌اند... فقر و محرومیت نیز یک واقعیت انکارناپذیر است که بسیاری از مسئولین از آن بی‌خبرند. در کشوری که مسئولین آن در برج عاج زندگی می‌کنند... بعضی از مسئولین ما به جای سخن گفتن از وظایفی که برعهده دارند به همه چیز می‌پردازند و از زمین و آسمان حرف می‌زنند و به بالا و پائین دنیا حمله می‌کنند و شاید نمی‌دانند در یک قدمی آنها گرفتارانی هستند که در محرومیت و ظلم و عدم توجه به مشکلاتشان دست و پا می‌زنند... (منبع)

 

دامنه: این تقارُن فقر با صبر است

 

 

پاسخ دامنه

 

 

به نام خدا. می دانیم که بُرج عاج در زبان عامیانه، کنایه ای ست به آنان که بی دغدغۀ مردم، در خیالات خام و وهم آلود خود غرقه اند و از دلِ مردم بی خبر، بلکه بدتر از آن بی خیال. جناب مسیح مهاجری، برای این گونه افرادی که شما شجاعانه نقدشان کرده ای، این گونه کنایات اثری ندارد، چون به قول شما در بُرج عاج اند و گوشۀ خلوت خود در جلوت و تنعُّم و ناز و چیزی نمی شنوند! من فقط چندنکته را به یادها می آورم و می گذرم چون آنان در برج عاج نشسته اند و به افکارعمومی هیچ ارزش و بهائی نمی گذارند:

 

یک - وقتی سیرۀ علمای دینی را می خواندیم و نیز سرگذشت همین روحانیان قدرت گرفته در حکومت اسلامی را، افتخارشان این بوده که در دورۀ طلبگی و طاغوت شاه، حتی پول سیب زمینی و لبو نداشتند که سدّ جوع کنند ولی حالا...

 

دو - وقتی شهید آیت الله سیدحسن مدرس _روحانی ضدّ استبداد_ می خواست طلبه ایی را در حوزۀ علمیه اش بپذیرد اول نگاه به سر و وضع و لباسش می انداخت که مرفّه و شیک نباشد. روزی دید یکی آمده و دگمۀ لباسش خیلی خوشگل و گرانقیمت است، او را برای مدرسه اش پذیرش نکرد. گفت از همین دگمه ات پپداست که ساده زیست نمی توانی باشی و آخوندی یعنی ساده زیستی. اما حالا...

 

سه - وقتی شاه جشن های پُرخرج و تاجگذاری های پُرهزینه می گرفت، مهمترین منتقدین بحقّ آن جبّار، علمای مبارز دینی بودند و فریاد برمی آوردند و تذکر می دادند. اما در همین دولت 9 و 10 جمهوری اسلامی مشهور به حُکمرانی احمدی نژادی، میلیارد میلیارد تومان و میلیون میلیون دلار پول نفت و درآمدهای دیگر ناپدید شد و در جاهایی نامشخص رفت، که کمتر عُلمایی سراغ داریم که لب به سخن گشوده باشد و از بیت المال دفاع کرده باشد. چرا؟ چون از حکومت می ترسند! از حیثیت و آبروی خود می هراسند! چرا آنها حالا که طاغوت شاه را برانداختیم، باید از نصیحت و تذکر و فریاد هراس داشته باشند و سکوت پیشه کنند؟

 

چهار - در ضمن جناب مسیح مهاجری _که پرورش یافتۀ شهید مظلوم بهشتی هستی_ به شما هم باید تذکر دهم که آن هنگام بارها و بارها مرحوم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری همین گونه نقدهای شبیه شما را، به نظام و حتی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی تذکر می دادند ودلسوزانه در میان می گذاشتند و مردم را دعوت به آگاهی می کردند، ولی شما و روزنامه ات و بسیاری از هم لباسان و صاحبان قدرت، وی را نعوذبالله «شیح ساده لوح»!!! می خواندید. شما و امثال شما خوب می دانستید که واژۀ «ساده لو، ساده لوح» در لغتنامۀ دهخدا کنایه از چیست؟ نعوذبالله کنایه از «مرد خفیف العقل»، نعوذبالله زبانم لال «کنایه از احمق و بی شعور» کنایه از ساده مرد. این اهانت ها و ظلم های مسلّم به مرجع شیعۀ مبارز، پدرشهید، فقیه عالیقدر، عالم شجاع، مرد وارسته، شیخ ساده زیست و از دنیابُریده را هزاران هزاران بار دیدید و چیزی نگفتید و خودت هم بخشی از همان بُمب باران کنندگان بودی. باز هم خدا را شکر به راه حق هدایت شدی و زبان و قلم ات را مردمی تر کرده ای نه حکومتی و آغشته به جوهر قدرت.

 

بگذرم و آقازادگی ها و میراثخواری ها و فسادها و دنیازدگی و آفت ها را فعلاً فاکتور بگیرم که سینه ام نهُفته ها و نگفته ها زیاد دارم که به مرور ایام می گویم. حیف حیف که روحانیون دنیازده و قدرت طلب، علاوه بر خود و انقلاب، بر روحانیون وارسته و منزّه نیز ضربه می زنند و با آبرو و اعتبار آنان بازی می کنند و آفت به جامعه و نظامِ برآمده از خون پاک شهیدان_می گُسترانند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مرجعیتانقلاب

بازرگان و خشت خام

چهارشنبه آبان ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. آیت الله شیخ محمد یزدی یکی از شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان در مصاحبه ایی که خبرگزاری تسنیم برایش ترتیب داد، گفت: «بنده در جلسه 6 نفره فقهای شورای نگهبان حضور داشتم و اکثریت اعضای فقهای شورای نگهبان به اتفاق آرا اعلام کردند که این اقلیت مذهبی برای مردمی که اکثرا مسلمان هستند، حق تصمیم‌گیری ندارد و این خلاف شرع است، یعنی اینکه یک اقلیت غیر مسلم، چه زرتشتی، مسیحی و یا یهودی نمی‌تواند برای امور شهری که اکثریت آن مسلمان هستند، تصمیم بگیرد و حاکم باشد... و هیچ‌کس هم حق ندارد از این قانون تخلف کند...» (منبع)

 

 

دیدگاه دامنه

 

یک - در علم سیاست درسی ست به اسم «جامعه شناسی سیاسی». در آن بحثی ست به نام شکاف ها. در شکاف ها بحثی ست به عنوان شکاف های خُفته و ناخُفته. شکاف های خُفته، تا سر باز نکنند، جامعه به پیشرفت و توسعه نمی رسد. و این رویداد جدید در گُسترۀ حکومت ایران، از همان شکاف های خُفته بوده است که بلاخره از زیر زبانِ آقای یزدی و از رأی بالاتّفاق این شش فقیه شورای نگهبان، سر برآورده است. این، به نظر من نوعی برکت است. چون مردم را یک بار دیگر مثلِ دورۀ ابوالقاسم سرحدی زاده وزیر کار دولت مهندس میرحسین موسوی بر سر قانون کار و کارفرما، با تفکّر سنتیِ حکومت داری روشن تر نموده است.

 

 

دو - بی جهت نبوده است مرحوم مهندس مهدی بازرگان با آن صَبغۀ دینی و کوله باری از تجربه  در مبارزه با رژیم استبداد و طاغوت شاه، و به عنوان یک دانشمند دینی مبارز و فردی فَحُّول و نَبیل (=هر دو لغت به معنی بسیاردانا و هوشیار) برای تضمین حاکمیت مردمی، طرح «جمهوری دموکراتیک دینی» را ارائه داده بود که امام خمینی رهبرکبیر انقلاب اسلامی، آن را رد کردند و گفتند: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و  نه یک کلمه زیاد». به نظرم مرحوم بازرگان در خشت خام این روزها را می دید. که بسیاری در آینه هم نمی دیدند.

 

سه - یکی از آسیب های «اسلام فقاهتی» همین نوع رویکردهاست که برداشت های ظاهرگرانه و سنتی فقیهان، مانع از آن می شود که مقتضیات زمان و مکان را بخوبی ببینند. در این نوع گرایش اسلامی، از یک بُعد فقیهانی ظهور می کنند که رأی مردم را اساساً قبول ندارند و آن را رسماً «تزئینی» و زینتی و صوری و موقّتی می نامند و از سوی دیگر عالمانی میداندار می شوند که «شرع» را فقط ازدریچۀ تنگ سنت و قشرِ دین می فمهند.

 

همه می دانیم در همین عصر بسیار فرق هاست میان طرز نگاه اسلام فقاهتی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با اسلام شناسی مرحوم علامه سیدمحمد حسین فضل الله. بسیار متفاوت بود نوع نگاه دینی و سیاسی مرحوم آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خوئی با امام خمینی. نیز بسیار اختلاف است میان نگرش های سیاسی و دینی و شرعی آیت الله العظمی سیستانی با برخی از روحانیون دست اندرکار نظام جمهوری اسلامی.

 

چهار - تا اینجا مذموم نیست، ولی از جایی به بعد که برخی متصلّبانه دیدگاه و تفسیر و اجتهاد و قرائت دینی خود را عین «شرع» و مُرّ قانون بدانند و برداشت های سایر علما و دین شناسان و مردم را ضدِّ دین و بیرون از دایرۀ شرع و دین تلقی کنند، تیرگی حاکم می شود و بن بست می آفریند و پایه های نظام را نزد عامه سُست و تضعیف و اندک اندک تخریب و ناکارآمد می کند. مثال تاریخی می زنم.

 

می خواهم بگویم در جایی و زمانی که عرب، هر چه غیرِ خود را با واژۀ زُمختِ عجَم، پایین تر و دورتر می دانست و نژادِ خود و قومِ خویش و قبیلۀ قریشی بودن را برای زعامت مسلمین اولی و ارجح می پنداشت، پیامبر اسلام در برابر آن جهل و غفلت، قاطع ایستاد و سلمان ایرانی را افضل از آنان کرد و اهلبیت رسول الله (ص) شد. آیا این کم درسی ست که در اوج حمیت ها و عصبیت های کاذب، آن رسول رحمت یک عجَمی ایرانی حق گرا سلمان پاک را نه فقط با عرب برابر کرد، بلکه وی را بر آنان فضیلت داد و بر صدر نشاند.

 

پنج - روحیه ام هیچگاه این نبوده و نیست که به خاطر تفضیل یا تخفیف یک نگرش و تفکری، حقِّ یک جریانی را برای تصاحب حکومتداری با شیوه های درست دموکراسی و گردش آزاد قدرت نادیده بگیرم. همگان از این تساوی حقوقی برخودارند تا اگر خواستند در نظام جمهوری اسلامی خدمتی انجام دهند، براحتی و عادلانه بتوانند با رأی مستقیم مردم در انتخاباتی آزاد، غیرمداخله گرانه و رقابتی واقعی و به دور از نظارت استصوابیِ کنترل گرانه به مصادر قدرت برسند؛ از شورای شهر گرفته تا رهبرشدن. این حق همۀ شهروندانی ست که شناسنامۀ ایرانی دارند.

 

شش - رویّه ای که شش فقیه شورای نگهبان در برابر دین زرتشتی جناب آقای سپنتا نیکنام در شورای یزد در پیش گرفته اند، به یقین نه فقط به تقویت اسلام نینجامید و نمی انجامد، بلکه هم نظام را تضعیف کرده اند و هم بخش وسیعی از نسل جوان را بشدّت نسبت به رویکرد خود بدبین و نُخبگان و روشنفکران و انقلابیون باسابقه را از خود دور ساخته اند.

 

به نظر می رسد اگر امام خمینی الان حیات می داشتند، چون با کسی تعارفی نداشتند و استاد اعظم همۀ این روحانیون در فقه و سیاستمداری و حکومتداری بوده اند، در برابر این رویکرد شان می ایستادند؛ همانطوری که در برابر شورای نگهبان وقت در عصرِ دولت محبوب و خَدوم و به دور از حتی یک ریال فسادِ میرحسین موسوی، ایستاد، که می دانیم موجب بازگشت آیت الله لطف الله صافی به حوزۀ علمیۀ قم گردید. داستان حلّیت شطرنج، خراب کردن مسجد، تعطیلی حج، ایجاد مجمع تشخیص مصلحت در کنار شورای نگهبان جای خود دارد.

 

هفت - اگر واقعاً از دیدگاه شش فقیه، بودنِ یک زرتشتی در شورای شهر (که اساساً کار نهاد شورای شهر نوکری مردم و خدمت به خلق است نه حکم راندن و استیلای بر مسلمان، قاعدۀ نفی سبیل) «خلاف شرع» است، و «هیچ‌کس هم حق ندارد از این قانون تخلف کند»، چگونه است برخی از آن فقیهان در برابر آن همه تأکیدهای مکرر امام خمینی و قانون و شرع، رسماً و علناً از محمود احمدی نژاد در کارزار انتخاباتی دفاع می کردند و در دو دورۀ حکمرانی محمود احمدی نژاد، به آن همه کارهای خلاف و اختلاس و بحران آفرینی هایش نه فقط اعتراض نکرده اند بلکه در تریبون های بیت المال از وی حمایت می کردند و او را نظرکردۀ امام زمان (عجّ) می دانستند؟ تاریخ، حافظه اش دستکاری شدنی نیست. بگذرم.

 

 

هشت - همگان شاهدیم آیت الله العظمی سیدعلی سیستانی مرجع خبیر و بزرگ شیعیان جهان و امید جهان اسلام و انسان، بر به کارگیری همۀ مردم از هر نوع دین و آئیین و قومی در حکومت عراق تأکید می فرمایند. به یقین دانش فقیهی آن مرجع از همۀ اینان که در مصدر کارند، بیشتر و وسیع تر و عمیق تر است و آنان  شاگرد ایشان محسوب می شوند، چطور شیوۀ آقای سیستانی خلاف شرع نیست ولی حضور یک زرتشتی در شورای یزد خلاف شرع است! بیش از بیست هزار نفر از مردم یزد اعم از مسلمان و زرتشتی به سپنتا رأی دادند، رأی آزادانۀ مردم معنایش رضایت از اوست که در دورۀ شورای قبلی نیز چهار سال نماینده آنها بود. چرا باید کام مردم را تلخ کرد!

 

نُه - پیامبر اسلام (ص) از میان آن همه عرب دور و برِ خود، سلمان فارسی را از اهل بیت خود خواند و او را _که یک ایرانی در جستجوی حقیقت بود_ در مصدر امور گذاشت و حتی در جنگ و مسائل دیگر از وی مشورت ها گرفت و بالاتر آن که رأی سلمان در جنگ خندق یعنی حفر خندق در برابر احزاب را پذیرفت و عمل نمود.

 

این بماند که برخی ها! اساساً اصل شورا را که توسط مرحوم آیت الله طالقانی ایجاد شده بود و در دورۀ سیدمحمد خاتمی برای اولین بار در سطح کشور و شهر و روستا با شور و شعَف اجراء گردید، کمونیستی می دانستند! بگذرم و برمی گردم به اول کلامم: بازرگان در خشت خام می دید و دیگران در آینه هم نمی‌دیدند! و من این شکاف جدید را که فصلی بسیارمهم در تاریج چهل سالۀ انقلاب اسلامی ست، برکت می دانم  و موجب روشن تر شدن مردم و جوانان. و همزمان به پنج عالم دینی و متفکر روشنفکر می اندیشم:

 

به مرحوم آخوند خراسانی فکر می کنم که چرا موافق نبودند دز عصر غیبت، حکومتی تأسیس کنند. به مرحوم آیت الله میرزا حسن نائینی می اندیشم که چرا مجبور شدند کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله خود را خمیر کنند. به فقیه مترقی مرحوم آیت الله سیدمحمود طالقانی متمرکز می گردم که چرا از میان آن همه کتاب ها، همین تنبیه الامه و تنزیه المله نائینیِ این عالم بزرگ حامی مشروطه را ترجمه کرده اند و به طبایع الاستبداد کواکبی استناد می نمودند. به آیت الله شهید مرتضی مطهری خیره می شوم که چه رسا، نارسایی ها را می فهمید و در علل گرایش به مادیگری چه عالی تبیین کرد این اربابان کلیسا بودند که عامل گرایش  بشر به بی خدایی بودند. و با معلم انقلاب دکتر علی شریعتی همراهم که چقدر به آینده آگاه بود و هشدارهایش نشان از نابغگی او داشت و مغز متفکر و بالنده و جهنده اش. روح شان شاد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سه درس از علامه حسن زاده
نویسندگانمرجعیت

سه درس از علامه حسن زاده

شنبه مهر ۱۳۹۶

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی:
 
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام. سه درس از حضرت علامه حسن‌زاده آملی:
 
یک: سکوت خیلى مشکل است و خیلى ریاضت می خواهد، و چقدر زحمت می خواهد و چقدر کشیک نفس کشیدن می خواهد تا سکوت اختیار شود و تا حرف‏ها جمع و جور و غربال گردد تا هرزه‏ گو و هرزه خوار نباشد و روى حساب حرف بزند. سپس کم‏ کم می بینید که قلمش سنگین می شود و عبارت‏هاى او وزین می گردد. و لذا آدم ساکت و آرام که حرف نمی زند یک وقتى می بینید که به حرف درآمده هر جمله اش کتابى می شود و اگر دست به قلم شود و چیزى بنویسد باید نوابغ دهر جمع شوند تا آن را شرح کنند. (منبع: شرح فصوص الحکم قیصری. علامه حسن زاده آملی)
 
 
دو: دست از تلاش و طلب بر نداریم. یوسف مى دانست درها بسته اند، اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و  درها برایش باز شد. اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند، به طرفشان بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست. در پناه خدا باشید.

 
سه: از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان (عج) کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است. که می‌فرماید: فی ‌مقعد صدق عند ملیک مقتدر هر جا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغلکاری و فریبکاری نباشد، هر جا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند. کربلا : مالک رجبی. ۲۹ مهر ۱۳۹۶. نذر سلامتی امام زمان عج صلوات.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینمرجعیت

آقای سیستانی

جمعه مهر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. چرا آیت ‌الله العظمی سیدعلی حسینی سیستانی این همه محبوب جهان اسلام و قلبی تپنده برای جهان تشیّع است؟ ایشان شخصیتی با ویژگی‌های معنوی و آرمانی ست که اهل ‌بیت ع بدان سفارش کرده‌اند. عالمی مخلص که نمادی آشکار برای تعبیر «عالم ربانی» و این سخن معصوم علیه‌ السّلام است: «جریان کار باید در دست عالمانی باشد که امانت‌دار حلال و حرام الهی هستند». چند مورد آداب درخشان ایشان که دانشگاه انسان سازی ست:

 

یکم: مطالعه فراوانی دارد، کتاب‌ها و دیدگاه‌های مختلف را پی می‌گیرد و انصاف و احترام به اندیشه دیگران در وجود ایشان موج می زند.

 

دوم: حلقه‌ های درس نجف به مباحثه‌ های داغ میان همدرسان یا میان استاد و شاگرد شهرت دارد. درس‌های آیت ‌الله سیستانی اما از جدال‌ های هدربخش به دور است. «ایشان در نقد سخن استادان خویش و دیدگاه‌های دیگران همواره از واژه‌هایی آمیخته‌ با ادب استفاده می‌کند، تا حتی اگر نظریات آنان سُستی نمایانی داشته باشد و نتوان از آن دفاع کرد، جایگاه و عظمت علما حفظ شود.» با رویی گشاده و روحیه‌ ای سرشار از روشنگری و راهنمایی با طلاب سخن می‌گوید و در برابر بحث های بی مورد، سکوت و خاموشی پیشه می سازد.

 

سوم: از خُلق و خوی نیکوی آیت ‌الله سیستانی یکی این است که در پایان وقت درس، همواره شاگردان را به پرسشگری و انتقاد تشویق می‌کند از او نقل است که به طلاب گفت: «باید بپرسید ،حتی اگر در باره شماره صفحه بحث خاصی باشد یا نام کتابی، تا به گفت‌ وگو با استاد و ارتباط علمی با وی خو بگیرید». شاگردان خود را به مقایسه بحث‌های خویش با پژوهش‌ های چاپ‌ شده و اطّلاع از نقاط ضعف و قوت آن وامی دارد و بر گرامی داشتن علما و پایبندی به رعایت ادب در نقد سخنان ایشان تأکید دارد و خود نیز اساتید خود را با احترام ویژه نام می‌برد.

 

چهارم: پارسایی دارد و نیز رویکردی پرهیزکارانه به رویدادها. گاه همین سکوت هایش برای منافع عمومی، و دم فرو بستن برای حفظ کیان اسلام و آسایش مردم، موجب می شود برخی از افراطیون به وی اهانت هم روا بدارند! اما آن مرجع عالیقدر این گونه اهانت ها را به جان می خرند تا به اساس دین لطمه ای وارد نشود. آیت ‌الله سیستانی همواره خود را پایبند به سکوت و آرامش و «پرهیز از این غوغاسالاری‌ ها» می‌دانند. «زهد و پارسایی ایشان در پوشاک ساده و خانه کوچک استیجاری و اثاثیه ناچیز برای زندگی، امری مثال‌ زدنی است.»

 

پنجم: به روایت یکی از شاگردانش «آیت ‌الله سیستانی تنها یک فقیه نیست، بلکه بزرگمردی فرهیخته و آگاه به اندیشه‌های معاصر و آشنا با دیدگاه‌های تمدنی گوناگون است که به زمینه‌های اقتصادی و سیاسی در معادلات جهانی نگاهی ژرف دارد و همسو با پیشرفت‌های نمایان بشری و اوضاع کنونی، نظریه‌های برجسته مدیریتی و اندیشه‌های اجتماعی تازه‌ای را ارائه داده است، به گونه‌ای که در نظر ایشان، «فتوا» کارکرد شایسته‌ای در نیل جامعه مسلمان به خیر و صلاح دارد.»

 

افتخار کنیم در عصری بسر می بریم که با نعمتی بزرگ و اُسوه ای حسنه و با قلب تپندۀ جهان تشیّع یعنی آقای سیستانی زندگی می کنیم. قدر این نعمت عُظما و بی مانند را بدانیم و او را بیشتر بشناسیم. دامنه از روزی که تأسیس شده است کوشیده است با پست های مختلف، خوانندگان شریف را با آن مرد بزرگ، محبوب دل ها، خبیر و آگاه، منزّه و وارسته بیشتر آشنا سازد.

برداشت آزاد از یکی از متن‌های

«سایت رسمی دفتر آقای سیستانی»

(اینجا)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستمرجعیتانقلاب

پاسخ حجت‌الاسلام مجتبی لطفی

پنجشنبه مهر ۱۳۹۶

توضیح دامنه: به نام خدا. دامنه در ۲۵ مهر ۱۳۹۶ (در این پست اینجا) متنی با عنوان «نقدی بر آیت الله خوئینی ها» منتشر کرده بود. دیشب در سایت انصاف نیوز (وابسته به دکتر پزشکیان با مدیریت علی اصغر شفیعیان) خواندم که حجت الاسلام مجتبی لطفی پاسخی به آیت الله خوئینی ها نوشتند. این متن را به دلیل اهمیت در دامنه بازنشر می دهم. یادآوری کنم مجتبی لطفی یکی از کتاب های مهم مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله العظمی منتظری را با عنوان «جلوه های ماندگار» تألیف و تدوین کرده است که من دو سال قبل آن را در دامنه معرفی کرده بودم:

 

متن نقلی: «حجت الاسلام «مجتبی لطفی»، مسوول دفتر مرحوم آیت الله منتظری و شاگرد وی، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «پرسش‌هایی از آقای سید محمد موسوی خوئینی‌ها»، به اظهارات اخیر آیت الله خوئینی‌ها [لینک] پاسخ داد. به گزارش انصاف نیوز، متن یادداشت آقای لطفی در پی می‌آید:

 

«پرسش‌هایی از آقای موسوی خوئینی‌ها. اخیراً جنابعالی در یادداشتی منتشر شده در باره‌ی عزل آیت الله منتظری، هم در جایگاه مدعی و هم قاضی قرار گرفته و حکم به محکومیت آیت الله منتظری صادر کردید.

 

با این که خود را ناظری بیرونی بر شمردید که به داوری پرداخته اما فرمودید: «من انکار نمی‌کنم که هیچ چیزی با ارادت و ایمانِ من به امام خمینی برابری نمی‌کند!» که این تناقض خود اعتراف به داوری یک جانبه نیست؟

 

در این جا با تمامی احترامی که برای شخصیت شما قائل بوده و هستم خواستم در جایگاه پرسش کننده در این محکمه به چند پرسش بپردازم:

 

الف: از مرحوم مهندس بازرگان مایه گذاشتید که به تعبیر شما از دست فقیه عالیقدر «به فغان آمده بود». اینکه داوری دبیر کل نهضت آزادی برای شما مهم شده (علی رغم تمامی جفایی که در حق او شد و مبرهن است که از سوی چه جناحی) بماند، اینکه جناح شما در زمان صدارت، بر طبل نفوذ لیبرالها در بیت آیت الله منتظری کوبیدند و رابطه‌ی ایشان با نهضت آزادی، و اینکه قرار بوده از طریق اینان کشور به دست منافقین سپرده شود نیز بماند.

 

اما بد نیست مستند فغان مرحوم بازرگان را بفرمایید و اینکه در مدت شش ماهی که دولت موقت بر قرار بود آیت الله منتظری چه مسوولیتی در کشور داشت که مرحوم بازرگان از آن جهت از ایشان گله داشت در حد فغان! البته بد نبود به اشغال سفارت آمریکا اشاره می‌کردید که باعث استعفای بازرگان شد که هیچ، بلکه امام و کشور در عمل انجام شده قرار گرفت و آثار و تبعات آن هنوز گریبان‌گیر کشور است.

 

ب: مستطاب عالی از «ضعف‌های آیت الله منتظری» ذکری فرمودید «که با مسایل مدیریت کلان کشور گره می‌خورد و مشکلاتی جدی به وجود می‌آورد».  به خوبی می‌دانید قبل و بعد از انتخاب قائم مقام، این امام خمینی بودند که اختیارات حاکمیتی، احتیاطات و حتی برخی از فتاوای خویش را به آیت الله منتظری ارجاع دادند.

 

آقای منتظری به جز این، ملجأ و پناه مردم و مسوولان از جناح‌های متنوعی بودند که با دسترسی نداشتن آسان به امام راه قم را پیش می‌گرفتند. آنچه که ایشان در کارنامه‌ی خود دارد و هم چنین از سر دلسوزی و احساس وظیفه مطالبی بیان می‌شد، کدامیک ایراد داشت که به نظر شما مشکلاتی را پدید آورد؟ (از باب نمونه):

 

نقد برخوردهای تندروانه و غیرقانونی و شرعی با برخی علمای حوزه مانند آیات شریعتمداری و روحانی، جریان روشنفکری چون دکتر سروش و برخی دانشگاهیان و نفی محرومیت از تحصیل منتقدان و مخالفان؟

 

نقد برخی از اقدامات وزارت اطلاعات و احتمال نفوذ سرویس‌های خارجی در آن برای حذف نیروهای خدوم و آبرو بردن اسلام و انقلاب با برخی اقدامات آگاهانه یا غیر آن؟ آیا از برخوردهایی که با دوستان شما شد و افشای امثال سعید امامی‌ها، احساس نکردید که حق با آیت الله منتظری بود؟

 

نقد به سیستم قضایی و به ویژه زندان‌ها و آنچه که توسط آقای لاجوردی و گروه ایشان در دادستانی مرکز در زندان‌ها اعمال می‌شد؟ اگر به منابع آقای منتظری شک دارید، گزارشاتی که امثال آقای هادی خامنه‌ای دادند را بخوانید و عزل لاجوردی را. اما چه کسانی وی را پس از ۲۴ ساعت باز گرداندند جز دوستان ذی نفوذ شما؟ سه مجتهد مسلم (منتظری، اردبیلی و صانعی) منتقد جدی آقای لاجوردی بودند اما پشت وی به چه کسی گرم بود؟

 

رسیدگی به امور زندانیان از طریق نمایندگان ویژه؟ تأسیس دادگاه عالی قم و آزادی بیش از ۶ هزار زندانی؟

 

تشکیل شورای عالی مدیریت حوزه‌های علمیه و تأسیس مدارس علمیه تحت برنامه که نخبگانی تربیت کرد که بیشترین رزمنده و شهید از این مدارس بودند؟

 

تأسیس دانشگاه امام صادق، مرکز جهانی علوم اسلامی، مرکز بزرگ اسلامی کردستان، مرکز فرهنگی لندن، مرکز تربیت مدرس دانشگاهها؟ و… و خدمات فرهنگی دیگر کدامیک به تعبیر شما مشکل ساز بود؟

 

نقد مدیریت جنگ و اعتراض به نصب آقای بنی صدر به فرماندهی کل قوا؟ طرح ادغام ارتش و سپاه و نقد تضعیف ارتش؟ پیشنهاد خاتمه‌ی جنگ با وساطت کشورهای اسلامی برای جلوگیری از خسارات فراوان؟ (که از دوستان شما در بیت امام طعنه شنید که: منتظری بوی دلار به مشامش خورده است!)

 

انتقاد به کودتای خزنده علیه نیروهای خدوم و انقلاب و خطر انزوای آنان؟

 

نقد دخالت همه جانبه‌ی دولت در اقتصاد و اهتمام به اقتصاد عرضه و تقاضا و لزوم نظارت دولت و نه دخالت؟ و تذکرات بیشمار از اول انقلاب تا پایان عمر به توسعه‌ی اقتصادی، کشاورزی و توسعه‌ی روستاها؟

 

نظرات ایشان در باب آزادی مطبوعات، رسانه‌ها، احزاب، انتخابات و نقد نظارت استصوابی؟ و پاشنه آشیل عزل ایشان یعنی اعتراض به اعدام‌های دهه‌ی ۶۰ به ویژه تابستان ۶۷ که این قصه سر دراز دارد؟

 

استاد بزرگوار جناب آقای خوئینی‌ها (دام ظلکم الوارف)  از صراحتم نرنجید، حرف بسیار است و فرصت نابرابر، اما انصافاً کدامیک از گزینه‌های فوق به واقعیت نزدیک نبود؟ و قطعاً از شأن شما به دور است که در قبال پرسش‌های فوق و بیش از این، شوی نخ نمای نفوذ سید مهدی هاشمی، لیبرال‌ها و منافقین در بیت آن فقیه فقید و از همه بدتر ساده لوحی را برای رد گم کردن مطرح نمایید.


و من برخلاف حضرتعالی که معتقدید: «هیچ چیزی با ارادت و ایمانِ من به امام خمینی برابری نمی‌کند»؛ چیزی جز واقعیت و قضاوت در باره‌ی آن، با ارادت و ایمانم به آیت الله منتظری برابری نمی‌کند و معتقدم همان گونه که استاد مشترکمان نقد بر خود نوشتند، باید نقادی کرد و نباید بزرگی بزرگان مانعی در این فرایند مبارک باشد. ارادتمند: مجتبی لطفی.» (منبع)

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مرجعیت

از سیستانی بیاموزیم

پنجشنبه مهر ۱۳۹۶

هرچه اصرار کردم، مرجع عالی‌قدر نگذاشتند دستشان را ببوسم... شنیده بودم که به یکی از علمای ایران فرموده بودند: «می‌گویند برخی از روحانیون در ایران اَشرافی زندگی می‌کنند. باید توجه داشت که همه مردم دین را از روی عقل و استدلال نپذیرفته‌اند، بلکه به روحانیت اعتماد کرده‌اند و دیده‌اند آنها مردمان خوبی هستند، متدیّن شده‌اند. اینها اگر اعتمادشان را به روحانیون از دست بدهند، به دین هم بی‌اعتماد می‌شوند!» روایت دیدار چهارم حجت الاسلام سیدمحمود دعایی با آیت الله العظمی سیدعلی سیسانی. (منبع)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مرجعیت

ویژگی ممتاز سیستانی

چهارشنبه مهر ۱۳۹۶
«...برآوردم از شخصیت والای آیت‌الله العظمی سیستانی به طور اجمال این بود که عالم روشن‌بین و در حقیقت روشنفکری هستند. مصداق بارز کلام امام صادق (ع) که: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس»، یعنی عالم‌ زمان‌شناس مورد هجوم امور مشتبه قرار نمی‌گیرد و به تعبیر عامیانه گیج نمی‌شود. ایشان با خرافات و زوائدی که باعث بیزاری علاقه‌مندان به اسلام می‌شود، سر ناسازگاری دارند...
 
 

 

در اینجا [دیدار چهارم] حضرت آیت‌الله نکته مهمی را یادآور شدند که فکر می‌کنم در تاریخ مرجعیت بی‌سابقه باشد و آن اینکه به مقلدان ساکن در عراق فرموده‌اند لزومی ندارد وجوهات شرعی را به نمایندگان ایشان بدهند یا برای ایشان بفرستند، بلکه می‌توانند در هر کاری که خود مصلحت می‌دانند، خرج کنند و از جمله به فقرا مساعدت نمایند.

 
...این امر علاوه بر اینکه به متدیّنان عراق شخصیت و اعتماد به نفس می‌دهد که تا چه حد مورد اعتماد مرجعیت هستند، روحیة آزاده و بزرگ‌منشی و طبع بلند حضرت آیت‌الله را نیز نشان می‌دهد که چقدر از نام‌خواهی و سُلطه‌جویی گریزانند؛ زیرا قاعدتاً دریافت وجوهات شرعی زمینه و پشتوانه قدرت مراجع است و ایشان اینجور بزرگوارانه آن را در اختیار خود مقلدان قرار داده تا در موارد مقتضی و به تشخیص خود هزینه کنند...
 
ایشان اصرار دارند از دولت عراق و هیچ دولت دیگری کمک مالی نگیرند و معتقدند که حوزه‌های علمیه و روحانیت شیعه باید همچون سیره دیرینه‌اش مستقل از دولت‌ها بماند. طبیعی است که مجموع این منش و بینش که حاکی از دانش عمیق و وسیع، انصاف، بی‌طرفی، دوراندیشی و واقع‌بینی و دقت نظر در امور مختلف است، منشأ نفوذ کلمه باشد...
 
هرچه اصرار کردم، مرجع عالیقدر نگذاشتند دستشان را ببوسم. اتاق کوچک مرتبی داشتند، بسیار ساده و بی‌پیرایه. تمام مدت دوزانو نشستند و از هر گونه تشریفاتی پرهیز داشتند. زهد، ساده‌زیستی، فروتنی و تواضع ایشان به‌راستی کم‌نظیر است. شنیده بودم که به یکی از علمای ایران فرموده بودند: «می‌گویند برخی از روحانیون در ایران اشرافی زندگی می‌کنند. باید توجه داشت که همه مردم دین را از روی عقل و استدلال نپذیرفته‌اند، بلکه به روحانیت اعتماد کرده‌اند و دیده‌اند آنها مردمان خوبی هستند، متدین شده‌اند. اینها اگر اعتمادشان را به روحانیون از دست بدهند، به دین هم بی‌اعتماد می‌شوند!» همین است که خودشان با وجود همه امکانات مالی و اعتباری، هنوز در چنان خانه‌ای زندگی می‌کنند که از حد متوسط مردم ما بسیار پایین‌تر است.»

روایت دیدار چهارم حجت الاسلام
سیدمحمود دعایی با آقای سیستانی
(منبع: جماران)
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستنویسندگانمرجعیتانقلاب

نقدی بر آیت‌الله خوئینی‌ها

سه شنبه مهر ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. اخیراً آیت الله سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها یکی از سردمداران جناح چپ به موضوع «قائم مقام رهبریِ» مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله العظمی منتظری ورود کرد و چنین گفت:


 

«باز کردن پروندۀ عزل آن فقیه عالی‌قدر برای من بسیار دشوار است... او در راه به ثمر رسیدن نهضت و انقلاب اسلامی چه مصیبت‌ها کشید، چه اهانت‌ها و زخم زبان‌ها، چه زندان‌ها و شکنجه‌ها، چه تبعیدها و محرومیت‌ها؛... در یک اقدام مصلحت‌اندیشانه، جایگاه قائم‌مقام رهبری را برای وی به تصویب خبرگان رهبری رساندند...  اما افسوس و صد افسوس که آن عالم مجاهد، در کنار نقاط قوت فراوان، ضعف‌هایی هم داشت... ای کاش آن اقدام مصلحت‌اندیشانه انجام نمی‌شد تا آن جراحی دردناک اتفاق نمی‌افتاد. آری، همان ضعف‌ها بود که امام را ناگزیر از آن اقدام کرد... تردید ندارم که در عزل ایشان حق با امام بود.» (منبع)

 

 

 
جواب دامنه

 

۱. این که شما را یک روحانی بافکر و مرام و در خط امام می دانسته و می‌دانم، شکی نیست؛ اما دأبم همیشه این بوده هیچ گاه همه‌ی حرف‌هایی که زده‌ای و نوشته‌ای و یا می‌زنی و می‌نویسی، دربست نپذیرم و بَه‌بَه و چَه‌چَه نکنم. روی این حرف تازه‌ی شما هم، بر همین مَنهجم.

 

۲. تا زمانی که در یک موضوعی نتوان دو طرف قضیه را به یک اندازه و با نگرش عدالت گرانه نقد و بررسی کرد، داوری ها در بارۀ آن موضوع را نمی توان پذیرفت. از یک سو راحت و آسان مرحوم منتظری را نقد می کنند و حتی فُحش و ناسزا بار می کنند، ولی از سویی دیگر به خاطر مقام خاص و احترام والایی که امام خمینی رهبرکبیر انقلاب اسلامی دارند، نمی توانند ایشان را بآسانی نقد و بررسی کنند؛ پس این قضیه همچنان غامض باقی می ماند.

 

۳. آیا به نظر شما «عزلِ» مرحوم آیت الله العظمی منتظری از وظایف و حقِّ مجلس خبرگان نبود؟ زیرا هم امام معتقد بودند همه به قانون اساسی اقتداء کنیم و هم مجلس خبرگان ایشان را به مقام «قائم مقام رهبری» برگزیده بود که عموم مردم از آن اقدام بارها و بارها حمایت و اظهار رضایت و شادمانی کرده بودند.

 

۴. چرا موضوعی خیلی کوچک مانند قضیه‌ی سید مهدی هاشمی، موجب شد با موضوعی بسیاربزرگ، یعنی قائم مقامی رهبری آن گونه برخورد گردد؟ اگر می خواهی بگویی منتظری انتقاد می‌کرد، باید گفت ایشان چهار شأن داشت و این شئوون نمی گذاشت چیزی را که خود تشخیص می داد باید بگویند، بازگو نکنند ولو آن که امام آن را نپذیرند؛

 

۱- مرجع و فقیه بود. ۲- قائم مقام رهبری بود. ۳- زندان کشیده و شکنجه دیده به دست طاغوت بود. ۴- و نیز یکی از رهبران اصلی نهضت اسلامی بود. آیا اینها موجب نمی شد ایشان در موضوعات نظام، نظرات خود را بی واهمه و هراس و بنا به تشخیص خود اظهار نمایند؟

 

۵.دشما که پس از دورۀ امام، بارها در روزنامۀ سلام ولایتِ رهبری را «درقانون» و «محدود» و «مقیّده» و «انتخابی» و «غیرمطلقه» می‌دانستی و بحث مشهور «دور و تسلسل» شما هم گویایی این نوع مواضع شماست؛ چرا در قضیۀ عزل و برکناری فوری و آنی مرحوم منتظری، بر خلاف عقاید و آراء دموکراتیک خود نظر می‌دهی؟

 

 

۶. بحث من فراتر از قضایای عزل و مسائل دیگری ست که شما به کنایه اشاره کردید. بحث من این است که شما در موضوع انسان شناسی اشتباه می کنی. از یک سو می گویی «اما افسوس و صد افسوس که آن عالم مجاهد، در کنار نقاط قوت فراوان، ضعف‌هایی هم داشت» از سوی دیگر دربارۀ همۀ طرف های قضیه نمی توانی و نمی خواهی اظهارنظر کنی.

 

پرسشم این است به من نشان بده غیر از معصومین _علیهم السّلام_ چه کسی در این گیتی «ضعف‌هایی» ندارد که «صد افسوس» منتظری فقط! داشت؟ رفتی از یک موضوعی مثلاً رفع ابهام کنی! و خواستی خود را موجّه سازی و شاید هم برخی را دلخوش! ولی بدجوری غلتیدی و خیلی خَلط کردی. بگذرم و فقط دو جملۀ کوتاه بگویم یکی این که: تاریخ ننویسید، تاریخ را بنویسد. دوم این که به قول دکتر عبدالکریم سروش بدین مضمون: وقتی انسان را تعریف می کنیم، «اشتباه» و ضعف بخش لاینفکِّ آن است.

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی