ننگ فساد را نباید تکرار کرد
به قلم دامنه: به نام خدا. درپاسخ به مطالب جناب آقای دهقان در (اینجا) که به عنوان «فساد، سِن زدگی جامعه» در دامنه منتشر شد، چندنکته جواب، ارائه می کنم:
از بحث عالمانۀ شما که آغشته به زیور ادبیات ساده و رسا و سرشار از دلسوزی و آینده سازی بود_ بهره و لذت بردم. ایرانی ها باید هم این گونه به سرنوشت خود حسّاس و واکنشگر و به آنچه در میان حکومت و مردم می گذرد، آگاه و نصیحت گر و راه حل دهنده باشند؛ بخصوص شهروند جمهوری اسلامی ایران، که بنیانِ نظام آن، بر اراده و آرای مردم است. متن شما همین را نشان داشت. سپاس. 2- قول ویل دورانت را مفروض گرفتی و آوردی که: «هیچ تمدنی از بین نمی رود مگر آنکه زمینه داخلی داشته باشد»، آری؛ این، یک فرضیه نیست که بازهم نیاز به آزمودن و اثبات با ردّ و قبول داشته باشد، بلکه یک نظریه است، یک قانون است حتی یک پارادایم می باشد. و من معتقدم ترجمان دقیقِ آیۀ مهم و کلیدی ۱۱ سورۀ رعد است:
«...إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ»
یعنی: بى گمان خداوند آنچه قومى دارند دگرگون نکند مگر آنکه آنچه در دلهای شان دارند، دگرگون کنند و چون خداوند براى قومى [کیفر] بدى بخواهد، برگردانى ندارد، و در برابر او سرورى ندارند. (ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی)
نوشتی: «متاسفانه شاهد رشد انواع فسادها در جامعه کنونی ایران هستیم و بیم آن می رود که شیرازه جامعه را از هم بپاشد». باید بگویم این سخن شما کاملاً منطقی ست. چرا؟ چون که، با کمالِ تأسُّف بخشی از جامعه و حکومت، هردو، نه تنها نسبت به عواقب زشت فساد و بازتاب خطرناک آن بر سرنوشت نسل حاضر خصوصاً نسل آینده، بی اعتنا هستند و همچنان به کار خود ادامه می دهند، بلکه انحراف های خود را نادیده می گیرند و همه را با آتش فساد خود، می سوزاند. چرا این ضرب المثل، در ایران این همه شیوع دارد؟
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنچه هست گیرند!
چون که، مردم به همه بدبین! شدند؛ که این تعمیم دادن پدیدۀ بسیارخطرناکی ست و موجب سلب اعتماد می شود که نیجۀ قطعی آن عدمِ رضامندی می شود که در علم سیاست کنار کارآمدی و مشروعیت سیاسی قرار دارد. و این که رهبری چندباری در سخنرانی های عمومی، بین وجودِ فساد و عمومیت داشتن فساد، فرق قائل اند _یعنی می پذیرند فساد در حکومت وجود دارد، ولی اعتقاد دارند آن گونه هم نیست که تصوّر می شود فساد، عمومیت دارد_ ناشی از همین خطر خانماسوز است. بگذرم.
در مهمترین بخش متن خود نوشتی: «حاکمیت موظف است زمینه فعالیت آزاد آن ها [رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی] را فراهم نماید. تا آنها به ایفای نقش بپردازند،»
خواستم در جوابِ این نکتۀ درست شما، سخن صریح و بااهمیت امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ را مستند سازم، تا ضمنِ اهمیت دادن به مقابله با فساد حکومتی، مبانی فکری نظام را نیز یادآور گردیده باشم که کسی خیال نکند هرکس، دیدگاه انتقادی داشت برانداز یا نمک نشناس است. مگر آن که خیال کند که ایران از چینِ کمونیست دیکتاتور، در دفنِ فساد، عقب تر! و عاجزتر! است:
«همه باید نظر خودشان را بدهند... و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند... باید وقتی می فهمند، اظهار کنند... این موافق هر که باشد، باشد، مخالف هرکه هم باشد، باشد» صحیفه امام، ج۱۳ ص ۱۰۲
در بند ۸ متن خود، نکتۀ بسیارهوشمندانه ای گفتی: «انسان خدا باور و دین دار اختلاس نمی کند، آنهایی که مدعیان دروغین دینداری و کاسبان از دین هستند، اگر مرتکب فساد شدند... »
حرف شما منطقی و مبتنی بر سنت قرآنی ست. دیندار حقیقی نیازی به فساد ندارد؛ زیرا پروای او نمی گذارد به این سمت و سو قدم بگذارد، و می داند هرگونه فساد، ایمانش را می زُداید و خسران بزرگ به جای دین ورزی می خرد!
اما ما می بینیم بعضاً، آخوند هم می رود به سمت رانت، به سوی دنیازدگی. و به فساد آلوده می شود. ساختمان چندین طبقه می سازد و همۀ ابزارآلاتش را از ترکیه و ایتالیا و چین و ماچین می آورد. این آلودگی، فقط و فقط به خاطر سوء استفاده از حکومت داری ست.
ایران شاهد بوده، که روحانیت زرتشت، در تاریخ ایران چه فسادهایی مرتکب شده بود و چه همدستی های زشتی با قدرت می نمود و چه توجیه گر بدی برای بدی ها و فسادها و نابسامانی و ظلم و ستم های جبّاران سلطنتی بود، که وقتی، وقت آن رسیده بود تا ایران به اختیار به اسلام روی آورَد، جامعه چه مشتاقانه به دین مبین و رهایی ساز و عدالت گرای اسلام، روی خوش نشان داده بود و مُسلم شد.
این ننگ فساد را نباید تکرار کرد، زیرا خشم خدا هرگز تبعیض بردار نیست. هرکس را در هر مقام و لباسی که باشد، تأدیب سخت می کند و به عقوبت دشوار مبتلا می سازد و عذاب خالدی (=همیشگی و دائمی) در سرنوشتش می نویسد.
از قوّۀ قضائیه به عنوان «قلب دموکراسی» گفتی که من فعلاً از آن عبور می کنم و همان عقوبت خدا را نوید می سازم.
بگذرم و بگویم که ایمان و باور به وعده و وعید (=مژده و تهدید) خداوند، انسان را مانند ترمزِ بازدارنده _و به قول دکتر شریعتی تقوایِ ستیز_ از فساد و فریب و ثروت اندوزی و اساساً ثمره خواهی های مُفت و مجانی و رانتی، بازمی دارد.
به همین مقدار جواب، بسنده کنم و از کار و نوشتۀ دلسوزانه شما _که راهی برون رفت از خدای ناکرده منجلاب است_ سپاس بگذارم. و بگویم فساد گرچه محوناشدنی ست، اما کم شدنی که هست. بازنیز، دامنه را با نوشته های خویش، مدَد برسان دهقان. خداحافظ. قم. دامنه.