خاطرات جبهه و جنگ و انقلاب ( ۱۳۶ )
به نام خدا. سلام. شاید هر یک از شماها بزرگواران هم، این منشی که میان رفیقان حکمفرما بود، داشته بودید؛ نشستهای سیاسی را به دل جنگل میبردیم؛ اغلب، همان ایام آغاز شکلگیری نظام. از صبح تا دلِ مغرب، حتی گاهی تا خودِ شب و نیز ماندن شبانه. جلسات را با تنوعی از برنامه منعقد میکردیم و بیشتر مواقع، نمازجماعتِ وحدت هم اقامه میکردیم، علت روشن است غلبهی رنگ مذهبی شرعی انقلابیون بر هر رنگ دیگر.
این عکس بالا یادگاری سال ۱۳۶۵ جنگل میانسرهی دارابکلاست که آق سید عسکری شفیعی زحمت کشیده برای من فرستاده. دیدن آن مرا به یاد چنین منشی انقلابی برد تا گفته باشم هنوز هم آن روحیه و رویه در میان همهی ماها درین صحن محترم برقرار و مستدام است، زیرا بارها دیدهام دو پایگاه محترم در دارابکلا اردوهای زیبای جنگل میگذارند.
ما آن زمان حتی گوسفند هم میبردیم. همانجا ذبح میکردیم حتی یک غضروف هم باقی نمیگذاشتیم، بیچاره شال و ورگها که وقتی اَم جا مالِه میآمدند استخوان هم نمییافتند و لابد پیش خود میگفتند چنده نَد بَدی بودند! پی و نخاع و لَشخه را هم قورت دادند!
آن سال یادم است میان آقای ابراهیم شهابی و آق سید علی اکبر هاشمی کُشتی مُهیّجی برگزار شد و نمیگویم کی حریف شد. یاد رزمنده جانباز مرحوم مصطفی مؤمنی یاد باد. افراد حاضر در تصویر را معرفی خواهم کرد.
پیشنهاد: نشستهای جمعی فراگیر بگذاریم جنگل، با اعضای شریف همین صحن محترم. با برنامهی جذاب و جالب و دربرگیرنده.
| ۹ اسفند ۱۴۰۱ |
ابراهیم طالبی دارابی دامنه
سلام بر دوستان دوست داشتنی...
وفقکم الله.
قیافه ای جدی، فحول، با ابهت، مصمم و آیندهنگر :)
مرحباً بکم.
همراه با تیک تأیید.