به قلم دامنه: به نام خدا. چِنِشت، آن هم چه چِنِشتی. همچنان پابرجا، در حفظ سنتهای دیرپا و بهجا. فقط کافیست ۶۰ کیلومتر از بیرجند خراسان جنوبی به جنوب شرق بیرجند برانی، میرسی به چِنِشت؛ مابین بیرجند و سربیشه. (در نقشه مشخص است) مردمی با آداب و رسمهای ویژه. مثلاً مانند پوشش زنان و دختران به «دامن پاچیندار، قبای بلند، روسری و سربند و شلیتههای خراسانی». گونهگونی رنگ در لباس چِنشتیها موجب شده که روستا به «سرزمین رنگها» لقب گیرد.
چِنِشت هم به علت وجود ۴ رودخانه، چِنِشت (=چند شط) نامیده شده و هم به دلیل هم وزنبودن با واژهی «بهشت» چِنِشت را معادل بهشت میخوانند. چِنِشتِ بیرجند و سربیشه، ۲ غار دارد به نامهای غار چنشت و غار چهلچاه، و یک امامزاده (منبع) دارد به اسم سید حامد علوی -بنا بر نقلی از نوادگان امام باقر علیهالسلام- که با بخشی از خاندان خود مشهور به «باقریه»، در حدود سال ۴۰۰ هجری قمری به چنشت آمده بودند.
چِنِشت
نقشهی موقعیت جغرافیایی و راهی چنِشت
سه رسم چنشت را برمیشمُرم: ۱. هیچ عکاس و فیلمبرداری هرگز اجازه ندارد از عروسی دختران این روستا تصویربرداری کند. این رسم خط قرمز شدید چنشتیهاست. ۲. هنگام عروسی که مراسم منحصر و ویژه است، یک پسر کنار داماد میایستانند تا بر اساس باور دیرینشان، فرزند اول پسر باشد و در روز و روزگار عصای دستشان. ۳. داماد برای هزینهی عروسیاش در هر صورتی باید تلاش و کار کند تا حاصل دسترنج خود را خرج عروسی کند و تن به قرض و کمکگرفتن از دیگران و اقوام ندهد. در واقع، پول مراسم عروسی الّا و لابُد باید محصولِ کار داماد باشد و از درآمدهای خود خانوادهی داماد. بس است و بگذرم و چه ایران زیبایی و چه ایرانیان دلربایی داریم.