براندازان انقلاب
به قلم دامنه. بهنام خدا. سلام. قسمت دهم. از فردای پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷، جریان نامنسجم و فاقد تشکیلاتی شکل گرفت که انقلابیون، آنان را "ضد انقلاب" مینامیدند. آنان وفاداران به شاه بودند که خیال میکردند، شاه برمیگردد و قدرت را قبضه میکند. اما کمکم ناامید شدند و در بیرون از مرزها، تشکیلات نیمبند سلطنتطلبان را شکل دادند و هنوز که هنوز است بخشی از آنها در خیال خام خود باقی ماندهاند و در بوق میدمند که بهزودی پسر شاه، جانشین پدر میشود. علاوه بر جریان "ضد انقلاب" که منحصر در شاهپرستان بود، بعدها در سالهای اولیه خصوصاً سال شصت، برخی از احزاب و گروهها نیز _که خود در انقلاب علیهی شاه نقش داشتند_ به دلیل تعارضات درونی و تخاصمات بیرونی، به رویارویی نظری، تبلیغی و در ادامه قیام مسلحانه با انقلاب پرداختند.
در اینجا مجال تحلیل آن دگردیسیها و رویاروییها نیست، بنابراین، بهفشردگی میگویم که از آن زمان که این گروهها به رُخ انقلاب و مؤثرترین چهرههای انقلاب چنگ و تیغ انداختند و به سمت برگرفتن سلاح و نبرد شهری و نیز ترور خیز برداشتند، دایرهی "ضد انقلاب" وسیعتر شد و شامل چندین گروه و سازمان گردید:
ازجمله: حزب خلق مسلمان، فُرقان، جناح اقلیت سازمان چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق (که امام خمینی نام "منافقین" بر روی آنان نهاد)، حزب دموکرات کردستان، حزب کومله، پیکار، رزگاری، حزب توده، و چند جریان گریز از مرکز در خوزستان و استانهای مرزی. کمی از دوم خرداد ۱۳۷۶ به بعد، هاشمی رفسنجانی در نمازجمعهی تهران خطبهای بسیار تند و بودار علیهی جناح چپ خواند و در آن نماز گفت من بوی سال شصت به مشامم میرسد. و جناح چپ را رسماً تهدید کرد نگذارید هزار مسجد کشور را علیهی شما بسیج کنیم.
از اینجا به بعد بود که دایرهی "ضد انقلاب" را به دایرهی "براندازان" پیوند زدند. و کمکم به جناح چپ، به دیدهی تردید و با نگاه امنیتی نگریسته شد. هرچند ریشهی اصلی آن، از انتخابات مجلس چهارم آبشخور داشت؛ که بخش وسیعی از جناح چپ را _که به دور مجمع روحانیون مبارز حلقه زده بودند_ با ابزار نظارت استصوابی و با حربهی "چوب لای چرخ دولت میگذارند" رد صلاحیت کردند و کشور به قطببندی و رویارویی خطرناک چپ و راست که در افّواه عمومی به "یونی_ یتی" مشهور شدهبود، اسیر و در بند شد. و این دایرهی تازه، در بحران ۸۸ به اوج و کُمای مطلق رسید. که هنوز نیز در قالب "فتنه" از آن به عنوان خط قرمز یاد میشود که هیچکس از دستاندکاران نظام نباید این مرزبندی ترسیمی را نادیده بگیرد. این مبحث بسی فراخ است که باید فراغ یافت و گفت، که اینجا، جای تفصیل و درازنویسی نیست.