واژهی «کِّه»
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۲۹ ق.ظ
به قلم دامنه: به نام خدا. لغت ۲۴۹. «ڪِّه» را میشڪافم؛ اینگونه. این واژهی محلی مازندرانی، وقتی با پیشوند «آڪّ» اسڪورت (=همراهی) شود، ژرفتر فهمیده میشود. با سه مثال روشن میڪنم:
۱. وقتی مثلاً ڪسی بِنه میخورَد (=بر زمین میاُفتد) طرف مقابل، یا به شوخی و یا به جدّ و حسّ تلافی میگوید: آڪّ ڪِّه، خُب بَیّه.
۲. وقتی مثلاً ڪسی خبری میشنَود ڪه نشان میدهد طرف شڪست خورده است، یا مُفلس (=ورشڪسته) شده است، یا به بُنبست رسیده است، میگوید: آڪّ ڪِّه، خُب بَیّه. مِه دِل پی بَڪارده. یعنی دلشادم.
۳. وقتی مثلاً ڪسی یڪ نوشابهی سرد و به قول رایج تگری مینوشد، یا هفت شڪم سیرِسیر میخورَد، با خود میگوید: آڪّ ڪِّه. یعنی چه خوب سیراب و سیر شدم. بگذرم.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/1439
۱۳۹۸/۱۱/۰۹