سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی
رزمندگانی که به جبهه در دفاع مقدس شتافتند اینک به یاد دارند دستکم سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی وجود داشت:
۱. بیشتر رزمندگان پس از گذراندن آموزش اعزام به جبهه، هیچ علاقهای به افتادن در جبههی کردستان نداشتند، زیرا کوهستانی بود و پر از کومله و دموکرات. واقعاً ترس داشت، شانس بد من! در چند اعزامم طی آن ۸ سال، دو اعزام، به کردستان افتادم؛ سال ۱۳۶۱ به همراه همسنگران شریفم ۱. حاج عباس علی قلی زاده که واقعاً شهامت در جنگ داشت و اخلاص در اخلاق. ۲. سید حاج کاظم صباغ که حقیقتاً صبّار بود و پیشتاز. و سال ۱۳۶۷ که به پایان جنگ منجر شد آق قاسم بابویه هم آن سال با اعزام ما بود.
۲. عملیاتها، جاذبه داشت و نیز روح سلحشورانه. زینرو، هر رزمنده، معمولاً دوست داشت در هر اعزامش، به یک عملیات بزرگ جنگی، بخورَد، چون هم یک عزم و ایثار در کَلهی رزمندهها بود که میخواستند تخلیهی معنوی شوند و هم خوبیاش این بود پس از عملیات، مرخصی یا تسویهحساب برای بازگشت به خانه، سهولت بیشتری داشت. اجر معنوی هم، زیاد مد نظر رزمنده بود.
۳. علاقه به افتادن در جبههی میانی یعنی سمت کرمانشاه تا ایلام، زیرا کردستان خوف داشت، جنوب هم داغ بود.
به مناسبت مراسم گرامیداشت ۱۹ شهید در دارابکلا این متنم را برا صحن محترم هیئت رزمندگان دارابکلا نوشتم. شهیدان جنگ تحمیلی محل و شهدای اوسا و مُرسم همگی در اوج نیاز جبهه به نیرو، خود را وقف دفاع مقدس کرده بودند و سرانجام به جای خانه، به مأوا نزد خدا، آشیان گزیدند. یاد نیک و نام نیکویشان، مانْد و میمانَد در حافظهی زمان. رفتند تا ایران، پاکیزه بماند، هر کس در قدرت، این پاکیزگی را آلوده کرد و میکند، خسران بدونِ جبران زده و میزند. باشد که ملت به برکت آزادی معنوی و بیداری سیاسی، بساطِ ناپاکیزگان در قدرت را، آرام، قانونمند و عاقلانه برکَند. ۱۱ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ : دامنه.
سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی
رزمندگانی که به جبهه در دفاع مقدس شتافتند اینک به یاد دارند دستکم سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی وجود داشت:
۱. بیشتر رزمندگان پس از گذراندن آموزش اعزام به جبهه، هیچ علاقهای به افتادن در جبههی کردستان نداشتند، زیرا کوهستانی بود و پر از کومله و دموکرات. واقعاً ترس داشت، شانس بد من! در چند اعزامم طی آن ۸ سال، دو اعزام، به کردستان افتادم؛ سال ۱۳۶۱ به همراه همسنگران شریفم ۱. حاج عباس علی قلی زاده که واقعاً شهامت در جنگ داشت و اخلاص در اخلاق. ۲. سید حاج کاظم صباغ که حقیقتاً صبّار بود و پیشتاز. و سال ۱۳۶۷ که به پایان جنگ منجر شد آق قاسم بابویه هم آن سال با اعزام ما بود.
۲. عملیاتها، جاذبه داشت و نیز روح سلحشورانه. زینرو، هر رزمنده، معمولاً دوست داشت در هر اعزامش، به یک عملیات بزرگ جنگی، بخورَد، چون هم یک عزم و ایثار در کَلهی رزمندهها بود که میخواستند تخلیهی معنوی شوند و هم خوبیاش این بود پس از عملیات، مرخصی یا تسویهحساب برای بازگشت به خانه، سهولت بیشتری داشت. اجر معنوی هم، زیاد مد نظر رزمنده بود.
۳. علاقه به افتادن در جبههی میانی یعنی سمت کرمانشاه تا ایلام، زیرا کردستان خوف داشت، جنوب هم داغ بود.
به مناسبت مراسم گرامیداشت ۱۹ شهید در دارابکلا این متنم را برا صحن محترم هیئت رزمندگان دارابکلا نوشتم. شهیدان جنگ تحمیلی محل و شهدای اوسا و مُرسم همگی در اوج نیاز جبهه به نیرو، خود را وقف دفاع مقدس کرده بودند و سرانجام به جای خانه، به مأوا نزد خدا، آشیان گزیدند. یاد نیک و نام نیکویشان، مانْد و میمانَد در حافظهی زمان. رفتند تا ایران، پاکیزه بماند، هر کس در قدرت، این پاکیزگی را آلوده کرد و میکند، خسران بدونِ جبران زده و میزند. باشد که ملت به برکت آزادی معنوی و بیداری سیاسی، بساطِ ناپاکیزگان در قدرت را، آرام، قانونمند و عاقلانه برکَند. ۱۱ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ : دامنه.
رزمندگانی که به جبهه در دفاع مقدس شتافتند اینک به یاد دارند دستکم سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی وجود داشت:
۱. بیشتر رزمندگان پس از گذراندن آموزش اعزام به جبهه، هیچ علاقهای به افتادن در جبههی کردستان نداشتند، زیرا کوهستانی بود و پر از کومله و دموکرات. واقعاً ترس داشت، شانس بد من! در چند اعزامم طی آن ۸ سال، دو اعزام، به کردستان افتادم؛ سال ۱۳۶۱ به همراه همسنگران شریفم ۱. حاج عباس علی قلی زاده که واقعاً شهامت در جنگ داشت و اخلاص در اخلاق. ۲. سید حاج کاظم صباغ که حقیقتاً صبّار بود و پیشتاز. و سال ۱۳۶۷ که به پایان جنگ منجر شد آق قاسم بابویه هم آن سال با اعزام ما بود.
۲. عملیاتها، جاذبه داشت و نیز روح سلحشورانه. زینرو، هر رزمنده، معمولاً دوست داشت در هر اعزامش، به یک عملیات بزرگ جنگی، بخورَد، چون هم یک عزم و ایثار در کَلهی رزمندهها بود که میخواستند تخلیهی معنوی شوند و هم خوبیاش این بود پس از عملیات، مرخصی یا تسویهحساب برای بازگشت به خانه، سهولت بیشتری داشت. اجر معنوی هم، زیاد مد نظر رزمنده بود.
۳. علاقه به افتادن در جبههی میانی یعنی سمت کرمانشاه تا ایلام، زیرا کردستان خوف داشت، جنوب هم داغ بود.
به مناسبت مراسم گرامیداشت ۱۹ شهید در دارابکلا این متنم را برا صحن محترم هیئت رزمندگان دارابکلا نوشتم. شهیدان جنگ تحمیلی محل و شهدای اوسا و مُرسم همگی در اوج نیاز جبهه به نیرو، خود را وقف دفاع مقدس کرده بودند و سرانجام به جای خانه، به مأوا نزد خدا، آشیان گزیدند. یاد نیک و نام نیکویشان، مانْد و میمانَد در حافظهی زمان. رفتند تا ایران، پاکیزه بماند، هر کس در قدرت، این پاکیزگی را آلوده کرد و میکند، خسران بدونِ جبران زده و میزند. باشد که ملت به برکت آزادی معنوی و بیداری سیاسی، بساطِ ناپاکیزگان در قدرت را، آرام، قانونمند و عاقلانه برکَند. ۱۱ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ : دامنه.
سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی
رزمندگانی که به جبهه در دفاع مقدس شتافتند اینک به یاد دارند دستکم سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی وجود داشت:
۱. بیشتر رزمندگان پس از گذراندن آموزش اعزام به جبهه، هیچ علاقهای به افتادن در جبههی کردستان نداشتند، زیرا کوهستانی بود و پر از کومله و دموکرات. واقعاً ترس داشت، شانس بد من! در چند اعزامم طی آن ۸ سال، دو اعزام، به کردستان افتادم؛ سال ۱۳۶۱ به همراه همسنگران شریفم ۱. حاج عباس علی قلی زاده که واقعاً شهامت در جنگ داشت و اخلاص در اخلاق. ۲. سید حاج کاظم صباغ که حقیقتاً صبّار بود و پیشتاز. و سال ۱۳۶۷ که به پایان جنگ منجر شد آق قاسم بابویه هم آن سال با اعزام ما بود.
۲. عملیاتها، جاذبه داشت و نیز روح سلحشورانه. زینرو، هر رزمنده، معمولاً دوست داشت در هر اعزامش، به یک عملیات بزرگ جنگی، بخورَد، چون هم یک عزم و ایثار در کَلهی رزمندهها بود که میخواستند تخلیهی معنوی شوند و هم خوبیاش این بود پس از عملیات، مرخصی یا تسویهحساب برای بازگشت به خانه، سهولت بیشتری داشت. اجر معنوی هم، زیاد مد نظر رزمنده بود.
۳. علاقه به افتادن در جبههی میانی یعنی سمت کرمانشاه تا ایلام، زیرا کردستان خوف داشت، جنوب هم داغ بود.
به مناسبت مراسم گرامیداشت ۱۹ شهید در دارابکلا این متنم را برا صحن محترم هیئت رزمندگان دارابکلا نوشتم. شهیدان جنگ تحمیلی محل و شهدای اوسا و مُرسم همگی در اوج نیاز جبهه به نیرو، خود را وقف دفاع مقدس کرده بودند و سرانجام به جای خانه، به مأوا نزد خدا، آشیان گزیدند. یاد نیک و نام نیکویشان، مانْد و میمانَد در حافظهی زمان. رفتند تا ایران، پاکیزه بماند، هر کس در قدرت، این پاکیزگی را آلوده کرد و میکند، خسران بدونِ جبران زده و میزند. باشد که ملت به برکت آزادی معنوی و بیداری سیاسی، بساطِ ناپاکیزگان در قدرت را، آرام، قانونمند و عاقلانه برکَند. ۱۱ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ : دامنه.
رزمندگانی که به جبهه در دفاع مقدس شتافتند اینک به یاد دارند دستکم سه وضعیت مهم در جنگ تحمیلی وجود داشت:
۱. بیشتر رزمندگان پس از گذراندن آموزش اعزام به جبهه، هیچ علاقهای به افتادن در جبههی کردستان نداشتند، زیرا کوهستانی بود و پر از کومله و دموکرات. واقعاً ترس داشت، شانس بد من! در چند اعزامم طی آن ۸ سال، دو اعزام، به کردستان افتادم؛ سال ۱۳۶۱ به همراه همسنگران شریفم ۱. حاج عباس علی قلی زاده که واقعاً شهامت در جنگ داشت و اخلاص در اخلاق. ۲. سید حاج کاظم صباغ که حقیقتاً صبّار بود و پیشتاز. و سال ۱۳۶۷ که به پایان جنگ منجر شد آق قاسم بابویه هم آن سال با اعزام ما بود.
۲. عملیاتها، جاذبه داشت و نیز روح سلحشورانه. زینرو، هر رزمنده، معمولاً دوست داشت در هر اعزامش، به یک عملیات بزرگ جنگی، بخورَد، چون هم یک عزم و ایثار در کَلهی رزمندهها بود که میخواستند تخلیهی معنوی شوند و هم خوبیاش این بود پس از عملیات، مرخصی یا تسویهحساب برای بازگشت به خانه، سهولت بیشتری داشت. اجر معنوی هم، زیاد مد نظر رزمنده بود.
۳. علاقه به افتادن در جبههی میانی یعنی سمت کرمانشاه تا ایلام، زیرا کردستان خوف داشت، جنوب هم داغ بود.
به مناسبت مراسم گرامیداشت ۱۹ شهید در دارابکلا این متنم را برا صحن محترم هیئت رزمندگان دارابکلا نوشتم. شهیدان جنگ تحمیلی محل و شهدای اوسا و مُرسم همگی در اوج نیاز جبهه به نیرو، خود را وقف دفاع مقدس کرده بودند و سرانجام به جای خانه، به مأوا نزد خدا، آشیان گزیدند. یاد نیک و نام نیکویشان، مانْد و میمانَد در حافظهی زمان. رفتند تا ایران، پاکیزه بماند، هر کس در قدرت، این پاکیزگی را آلوده کرد و میکند، خسران بدونِ جبران زده و میزند. باشد که ملت به برکت آزادی معنوی و بیداری سیاسی، بساطِ ناپاکیزگان در قدرت را، آرام، قانونمند و عاقلانه برکَند. ۱۱ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ : دامنه.